کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



نیمرخ عاطفی، سبک های تنظیم خود مانند نیمرخ های مقابله ای، صلاحیت رفتاری، و خودکارآمدی/اعتماد به نفس
وقایع و تجارب مثبت و منفی زندگی
نگرش ها، ارزش ها، عقاید نسبت به مصرف مواد.
عوامل محیطی و اجتماعی. که شامل دسته های فرعی تعاملات خانوادگی، ارتباط با همسالان، تعاملات سازمانی، و ساختارهای نهادی/اجتماعی است. عمده ترین عوامل خطرزا و محافظت کننده فرهنگی/اجتماعی مصرف مواد عبارتند از:
ساختار/عملکرد حمایت خانواده
شیوه های فرزندپروری
فرصت برای رشد صلاحیت های اساسی

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

گروه همسالان
فرصت های اجتماعی و اقتصادی همچون مسائل آموزشی
ساختار کلی حمایت اجتماعی
دسترس پذیری فعالیت های اجتماعی
سازمان ها از جمله مدارس، نهادها یا محل کار
قدرت و تأثیر اعتقادات دینی جامعه
هنجارهای اجتماعی، نگرش ها و اعتقادات مرتبط با مصرف مواد
مشوق های اجتماعی و اقتصادی تبادل مواد
هر کدام از این عوامل می توانند به عنوان عوامل سازه ای یا پویا باشند و یا می توانند یک رابطه سطحی با مصرف مواد داشته یا نقش یک عامل تعدیل گر یا میانجی را برای شروع مصرف مواد داشته باشند (پاندینا، ۲۰۰۶).
با توجه به مدل زیستی-روانشناختی-اجتماعی مصرف مواد، عوامل خطرزا و محافظت کننده مصرف مواد در طیف گسترده ای قرار دارند که امکان بررسی همه علل به صورت ساختاری امکان پذیر نیست. اما با توجه به مدل ساختار علی مصرف مواد، یکی از متغیرهای دور اثر گذار در مصرف مواد، خانواده می باشد. در همین رابطه نظریه پردازان نیز توافق زیادی دارند که خانواده نقش مهمی در شکل گیری رشد کودکان داشته و در بین عوامل متعدد خانوادگی اثر گذار بر رشد کودک، شیوه های فرزندپروری به عنوان یک متغیر مهم در نظر گرفته شده است (کلتیکانگاس- جاروینن، رایکونن، اکلوند و پلتونن[۶۳]، ۲۰۰۴) و همان طور که مطرح شد، شیوه های فرزندپروری می تواند به عنوان عامل خطرزا و محافظت کننده مصرف مواد باشد (پاندینا، ۲۰۰۶). از طرف دیگر، در این مدل علی، عوامل روان شناختی، نزدیک ترین متغیر اثرگذار بر مصرف مواد محسوب می شوند. همان طور که قبلاً در مدل زیستی-روانی-اجتماعی مطرح شد، عوامل روان شناختی می توانند طیفی از متغیرهای درونی مانند عوامل شخصیتی شامل نوجویی، هیجان خواهی و راهبردهای مقابله تا متغیرهای بیرونی مانند نگرش نسبت به مواد را در برگیرند. بنابراین با توجه به پیشینه پژوهشی و نظری، از جمله عواملی که نقش موثرتری در شروع مصرف مواد داشته اند شامل شیوه های فرزندپروری (پاتوک- پکهام و مورگان-لوپز[۶۴]، ۲۰۰۶)، شخصیت به ویژه نوجویی (لرر، کانیاس، کارنی، ابستین[۶۵] و لرر، ۲۰۰۶)، راهبردهای مقابله (بایلی، هیل، اوستل و هاوکینز[۶۶] ، ۲۰۰۹) و مشکلات رفتاری برونی سازی شده (هایمن و سینها[۶۷] ، ۲۰۰۹) است. هر کدام از این عوامل می توانند نقش محافظت کننده یا خطرزا را در ارتباط با آمادگی اعتیاد داشته باشند. بدین ترتیب که شیوه فرزند پروری مقتدر به عنوان عامل محافظت کننده و شیوه های فرزندپروری مستبد و سهل گیر به عنوان عامل خطرزای آمادگی اعتیاد شناخته شده اند. همچنین، نوجویی بالا و مشکلات رفتاری نیز به عنوان عامل زمینه ساز برای شروع مصرف مواد شناخته شده اند. راهبرد مقابله مسئله مدار نیز جزء عوامل محافظت کننده و راهبردهای مقابله هیجان مدار و اجتنابی، جزء عوامل خطرزای آمادگی اعتیاد هستند. بنابراین در پژوهش حاضر در ارتباط با آمادگی اعتیاد، متغیرهای شیوه فرزند پروری به عنوان متغیر دور و متغیرهای روان شناختی نوجویی، راهبرهای مقابله به عنوان متغیرهای نزدیک و مشکلات رفتاری به عنوان نزدیک ترین متغیر بررسی شدند.
در ادامه هر یک از متغیرهای پژوهش به تفصیل بیان میشوند.
شیوه های فرزند پروری و آمادگی اعتیاد
خانواده به عنوان زیربنایی ترین و اساسی ترین بنیان شکل دهنده زمینه ساز مصرف مواد به شمار می رود (زینالی و همکاران، ۱۳۸۷)؛ و یکی از مهمترین عوامل خانوادگی موثر بر رشد کودک، شیوه های فرزندپروری است (کلتیکانگاس- جاروینن، کیویماکی و کسکیوارا[۶۸]، ۲۰۰۳).
مردم سبک های والدینی را حتی قبل از به دنیا آمدن فرزندشان شروع میکنند و مطمئناً تا یک یا دو سالگی فرزند، سبکهای والدینی به روشنی معلوم میشود؛ اما بسیاری از والدین، قبل از دبستان از این سبک ها آگاه میشوند (پازانی، ۱۳۸۳). البته ادبیات تحقیق در زمینه ارتباط والدین و کودکان، گسترده، چندرشته ای و گاه متناقض است و به این علت است که به سختی می توان در مورد ارتباط والدین و فرزندانشان به طور قطعی اظهار نظر کرد (استانفورد و به یر، ۱۹۹۱، ترجمه دهگانپور و خرازچی، ۱۳۸۰). در ادامه، برخی نظریه ها در مورد شیوه فرزند پروری مطرح می شود.
نظریاتی در باب شیوه های فرزندپروری
در ادامه نظریاتی در ارتباط با شیوه فرزندپروری مطرح می شود.

    1. نظریه فرایند تخریبی خانواده

یکی از جنبه های اساسی تأثیر خانواده، روابط والدین-فرزندان است. روابط نادرست والدین با فرزندان خطر مشکلات روانی فرزندان را افزایش می دهد. پترسون[۶۹] (۱۹۸۶) به بررسی الگوهای روابط والدین-فرزندان و اثر آن بر اختلال رفتاری فرزندان پرداخت. او نظریه فرایند تخریبی خانوادگی را به عنوان عامل اصلی ایجاد کننده اختلال رفتاری در فرزندان ارائه داد. پترسون همچنین دریافت که فرزندان دشوار فرامین منفی مبهم تری دریافت می کنند. پترسون و بنک[۷۰] (۱۹۸۶، به نقل از اسماعیلی، ۱۳۸۲) نشان دادند که مهمترین نارسایی در مهارت های والدین عبارت از نظارت ضعیف، سرزنش، تهدید و نق زدن به فرزندان و استفاده زیاد از تنبیه بدنی است که به نظر معادل شیوه های فرزندپروری مستبدانه و سهل گیرانه در نظریه بامریند می باشد.

    1. نظریه پذیرش- طرد والدین

نظریه پذیرش-طرد والدینی[۷۱] یک نظریه ارتباطی است که کوشش می کند نتایج عمده پذیرش و طرد کودک از سوی والدین را بر رشد رفتاری، شناختی و هیجانی کودک توضیح دهد و عملکرد شخصیت فرد در بزرگسالی را با پذیرش-طرد والدین پیش بینی کند. به علاوه، این نظریه کوشش می کند، توضیح دهد که چرا برخی از کودکان توانایی بهتری نسبت به سایر کودکان برای سازگار شدن با تأثیرات مخرب طرد و بدرفتاری و خشونت دارند. این تئوری بر ارتباط بین پذیرش-طرد والدین و رفتارهای معنادار در اجتماع متمرکز است (رحمانیان، ۱۳۸۰).
از نظر مفهومی، روی همرفته، پذیرش و طرد والدین از ابعاد گرمی والدین است. والدین پذیرا از نظر PART والدینی هستند که دوستی یا محبت بیشتری را به صورت کلامی یا فیزیکی به کودکان نشان می دهند و والدین طرد کننده در این دیدگاه، والدینی هستند که کودکانشان را دوست ندارند، آنها را تقبیح می کنند یا کودکانشان از آنها می رنجند. “طرد” در تمام دنیا خود را به دو روش اصلی نشان می دهد. یعنی، در یک شکل به صورت خصومت و پرخاشگری والدین و در شکل دیگر با نادیده گرفتن و تفاوت گذاردن بین کودک و دیگران (رانر[۷۲]، ۱۹۸۴، به نقل از رحمانیان، ۱۳۸۰). هر دو نوع سبک طرد والدین (طردی که به شکل خصومت (پرخاشگری) نشان داده می شود و هم طردی که به شکل بی تفاوتی/ نادیده انگاری ظاهر می شود) آسیب رسان هستند. هر دو شکل طرد با غیاب دلبستگی والدینی و نشانه های عینی، این احساس را به کودکان تلقین می کند که طرد شده اند یا دوست داشته شده نیستند.
و بالاخره، اینکه سبک والدینی طرد (هر دو صورت آن) خود به دو شکل است: ۱- به صورت ذهنی از جانب کودک تجربه می شود و یا اینکه ۲- برای هر مشاهده گر بیرونی این طرد قابل مشاهده است.
این تئوری (رانر، ۱۹۸۴، به نقل از رحمانیان، ۱۳۸۰) پیش بینی می کند کودکانی که طرد شده یا سوء رفتار هیجانی داشته باشند، بیشتر تمایل دارند به خشونت متوسل شوند و برای حل مسائل خود به خصومت و رفتارهای خشن روی آورند. اینها افرادی وابسته هستند و اگر هم مستقل باشند، دارای حالات دفاعی هستند، اعتماد به نفس و کفایت خود[۷۳] آنها آسیب دیده است، از نظر هیجانی آسیب دیده و ناپایدار بوده و از این لحاظ به دیگران وابسته نیستند و دید منفی به دنیا دارند.
چه عواملی توانایی کودک را برای سازگار شدن و کنار آمدن با والدین طرد کننده بالا می برد؟ طبق نظریه PART عامل اول “احساس روشن داشتن از خود”[۷۴] است که توسط خود شخص یا دیگران ایجاد می شود و ممکن است، به کودک کمک کند تا با تأثیرات منفی ناشی از طرد والدین سازگار شود. عامل دوم آن است که اگر کودک بتواند بفهمد که چرا مادرش چنین اعمال یا احساسی نسبت به وی دارد، بهتر می تواند با رفتار مادرش سازگار شود. عامل سوم نیز عبارتند از این که آن دسته از کودکانی که معتقدند حداقل می توانند برخی حوادث اطراف خود را کنترل کنند، یا حداقل خودشان و برخی از صفات شخصیتی شان را بیشتر می توانند کنترل کنند، بهتر می توانند با طرد والدین کنار بیایند. در نظریه PART به این دسته از کودکان خود-تعیین کننده[۷۵] گفته می شود. به نظر می رسد که عوامل اجتماعی دیگری نیز توانایی کودک را برای سازگار شدن با والدین طرد کننده بالا برد؛ مثلاً برخی از این کودکان سعی می کنند تا آنجا که ممکن است اوقات کمتری را با والدین طرد کننده خود بگذرانند، یا برخی دیگر از این کودکان افراد دیگری را جانشین والدین خود می سازند. کودکانی که با این موقعیت (داشتن والدین طرد کننده) بهتر بتوانند سازگار بشوند، به طور مشخصی بیشتر قادرند که شخصیت بهتری در بزرگسالی در خود ایجاد کنند. این کودکان سازگار شده با والدین طرد کننده، از نظر سلامت هیجانی در حالتی بین کودکان پذیرفته شده و کودکان طرد شدهای که قابلیت سازگاری با این موقعیت را نداشتهاند، قرار دارند (رحمانیان، ۱۳۸۰).

    1. نظریه سه وجهی پیترسون و رالینز

طبق نظریه سه وجهی پیترسون و رالینز[۷۶] (۱۹۸۷، به نقل از استانفورد و به یر، ۱۹۹۱، ترجمه دهگانپور و خرازچی، ۱۳۸۰) در هر گروه دو عضوی والد- کودک در سیستم خانواده، درباره اینکه “چه کسی بر دیگری تأثیر می گذارد”، سه رویکرد وجود دارد. این سه رویکرد عبارتند از: تأثیر یک سویه[۷۷]، تأثیر دو سو
یه[۷۸] و تأثیر منظومه ای[۷۹].
الف-۳) رویکرد یک سویه
رویکرد یک سـویه، کودک را موجودی منفعــل می انگارد و به والدین نیز به صورت شکلدهندگان کودک نگریسته می شود. گویی که کودکان تکه ای موم هستند. اصول اساسی دیدگاه یک سویه بر این فرض استوار است که دروندادهای والدین به گونه ای بر رشد کودک تأثیر می گذارند. ویژگی های کودکان، پیامد مستقیم چگونگی فرزندپروری و خصوصیات الگوهای ارتباطی والدین است. به عبارت دیگر، این فرض یکی از فرض های علت و معلولی خطی است. با این فرض، پژوهش یک سویه بر آن بوده است تا راه صحیح فرزندپروری و چگونگی ایجاد رشد بهینه را کشف کند. از جمله این دروندادهای والدین، شخصیت و شیوه تربیتی آنهاست.
شاید مشهورترین تحقیق درباره شیوه های والدینی، مطالعه دیانا بامریند در سالهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۱ درباره کودکان پیش دبستانی و والدین شان باشد. در این تحقیق هر کودک در موقعیت های مختلف در مدرسه، پرستاری و در خانه مورد مشاهده قرار گرفتند. اطلاعات بهدست آمده برای ارزیابی کودک در زمینه ابعاد رفتاری از قبیل جامعه پذیری، اعتماد به نفس، پیشرفت ، تکانشی بودن و خویشتنداری مورد استفاده واقع شدند. همچنین، والدین و کودکانشان در خانه و در حین تعامل مورد مصاحبه و مشاهده قرار گرفتند. وقتی بامریند داده ها و اطلاعات مربوط به والدین را تحلیل کرد، دریافت که به طور کلی والدین افراد مورد مطالعه، یکی از سه سبک فرزند پروری مقتدر، مستبد و سهل گیر را مورد استفاده قرار می دهند (حسین پور، ۱۳۸۱).
نظریه بامریند در نظریه هایی جای میگیرد که رویکرد یک سویه نامیده می شود، هر چند، مطالعه بامریند در مورد شیوه های تربیتی، رویکردی التقاطی است که به آسانی نمی توان آن را به نظریه تاریخی خاصی مرتبط ساخت. کار او نه به تبعیت از نظریه ای خاص، بلکه بر اساس طرد نظریات پیشین بنا شده است. هدف او مطالعه ترکیب عواملی همچون گرمی و کنترل بود (بامریند، ۱۹۶۷، به نقل از حسین پور، ۱۳۸۱). او با بهره گرفتن از رویکرد تواتری، بسیاری از انواع رفتارها و عقاید را تشریح و شناسایی کرد. با وجود این، بدون شک او نیز محققی یک سویه است. وی آشکارا از یک نوع تعامل، به عنوان بهترین مسیر رشد نسبت به سایر انواع تعامل دفاع کرده است.
طبقه بندی بامریند از تحلیل عمیق و چند روشی[۸۰] تعامل والد-کودک منتج شده است. وی از تحلیل رفتار کودک و والدین سه شیوه تعاملی متمایز را که در دو جنبه کلی با هم متفاوت بودند، شناسایی کرد. این دو جنبه کلی عبارتند از: (۱) والدینی که برای کودکانشان تعیین تکلیف می کنند و آن ها را وادار به انجام تکالیف می سازند. و (۲) والدینی که نسبت به کودکان گرم و پذیرا هستند. بر اثر ترکیب این دو جنبه کلی، سه طبقه شیوه فرزند پروری شکل میگیرد که بامریند این سه طبقه مجزا را مقتدرانه، سهل انگار و استبدادی نامید (حسین پور، ۱۳۸۱).
شیوه مقتدرانه: والدین در الگوی اول نسبت به سایر والدین، واقعیتها و بینشهای شناختی را به کودکان خود منتقل میسازند و تمایل بیشتری برای پذیرش دلایل کودک در رد یک رهنمود از خود نشان میدهند. این والدین سخنوران خوبی هستند و اغلب برای مطیع سازی از استـدلال و منطق بهره میجویند و نیز به منظور توافـق با کودک از ارتبـاط کلامی استفاده میکنند. رفتارهای نامطلوب، این والدین را مرعوب خود نمی سازد، آنها ظاهراً تاب مقاومت در برابر قهر و غضب کودک را دارند. والدین مقتدر به آغاز تعامل کودک به گونه و درجه ای پاسخ می دهند که معمولاً برای کودک خشنود کننده است. تفاوت های مهم بین این گروه از والدین با والدین مستبد در رفتارهای حمایتی و استفاده از مشوق های مثبت است. والدین مقتدر به تلاش های کودکان در جهت جلب حمایت و توجه پاسخ می دهند و از تقویت های مثبت بیشتری استفاده می کنند. علاوه بر این، والدین مقتدر در ابراز محبت و تفاهم والد-کودک به طور چشمگیری نمرات بالاتری می گیرند و در تمام متغیرهای دربرگیرنده محبت نیز رتبه های بالاتری احراز می کنند. کودکان والدین مقتدر در مقیاس هایی نظیر فعال بودن، اعتقاد به خود و استقلال رأی رتبه های بالاتری را به خود اختصاص می دهند. این کودکان، واقع گرا، با کفایت و خشنود توصیف شده (استانفورد و به یر، ۱۹۹۱، ترجمه دهگانپور و خرازچی، ۱۳۸۰)، متکی به نفس بوده، با همسالان روابط دوستانه دارند، با فشار روانی به خوبی مقابله می کنند، سرزنده و پرانرژی هستند (ماسن، گلیگان، هوستون و کانچر، ۱۹۹۵، ترجمه یاسایی، ۱۳۸۱).
شیوه سهلگیر: یک الگوی فرزندپروری گرم و صمیمی اما سست است که در آن بزرگسالان خواسته های نسبتاً کمی دارند، به کودکان اجازه می دهند که آزادانه احساسات و تکانه هایشان را ابراز کنند، فعالیت های کودکانشان را به دقت نظارت نمی کنند و به ندرت به طور مقتدر، رفتار کودکان را کنترل می کنند (پازانی، ۱۳۸۳).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 08:28:00 ب.ظ ]




مدل

ضریب استاندارد نشده

ضریب استاندارد شده

T

آزمون
معناداری

B

انحراف استاندارد

Beta

۱

(ثابت)

۳۳۱/۵۴

۱۷۰/۱۳

۱۲۵/۴

.۰۰۰

مدرسه محوری

۹۲۰/

۰۶۷/

۷۴۶/

۷۹۶/۱۳

.۰۰۰

A متغر وابسته : توسعه حرفه ای

با توجه به اینکه همبستگی بین مدیریت مدرسه محور با توسعه حرفه ای مدیران ودبیران با شدت همبستگی قوی ومستقیم مشخص گردید معنی دار شدن F در جدول فوق (F=190.345, df=1, 152, p=0.000<0.05) نشان می دهد که رابطه خطی بین متغیر وابسته و متغیرهای پیش بین وجود دارد وبا توجه به اینکه مقدار استقلال خطاها در آزمون دوربین واتسون برابر۱٫۷۷۷ می باشد ولذا با توجه به شرط استقلال خطاها جهت استفاده از آزمون رگرسیون بین ۱٫۵ و۲٫۵ می باشد شرط استقلال خطاها برقرار است. بنابراین رگرسیون معتبر است. ولذا برای پیش بینی متغیر وابسته (توسعه حرفه ای ) از روی متغیر مستقل (مدیریت مدرسه محوری) از رگرسیون خطی ساده استفاده می گردد ، در جدول فوق R2 (ضریب تبیین) نشان دهنده تبیین متغیر وابسته برحسب متغیر پیش بین است. مقدار ۰٫۵۵۶ = R2 نشان می دهد که حدود ۵۵٫۶ درصد از واریانس متغیر وابسته توسعه حرفه ای از واریانس متغیر پیش بین مدرسه محوری تبیین می شود. با توجه به اعداد و مقادیر به دست آمده در جدول فوق معادله خط رگرسیون به صورت زیر نوشته می شود:

توسعه حرفه ای=(مدرسه محوری*۹۲۰/.)+۵۴٫۳۳۱
مطابق جدول بالا، سطوح معنی داری برای متغیر مستقل مدرسه محوری، کوچکتر از ۰٫۰۵ به دست آمده اند، بنابراین، این ضرایب تاثیر معنی داری در معادله رگرسیون دارند. به عبارت دیگر رابطه همبستگی مدیریت مدرسه محوری با توسعه حرفه ای معنی دار است. هم چنین برای ثابت رگرسیون نیز سطح معنی داری کوچکتر از ۰٫۰۵ به دست آمده است که نشان می دهد ثابت رگرسیون نیز تاثیر معنی داری در معادله رگرسیون دارد.
ضریب B برای مدرسه محوری مثبت به دست آمده است که نشان می دهد رابطه بین مدیریت مدرسه محوری با توسعه حرفه ای مستقیم است. به بیان دیگر با افزایش مدیریت مدرسه محوری، توسعه حرفه ای افزایش می یابد. ضریب B نشان می دهد که با افزایش یک واحد مدیریت مدرسه محوری، به اندازه ۰٫۹۲ واحد به توسعه حرفه ای افزوده می شود.
۴-۵-۱۶ فرضیه ۱۵- پیش بینی توسعه حرفه ای مدیران و دبیران از روی مولفه های مدیریت مدرسه محوری.
جداول۴-۲۳: آزمون پیش بینی توسعه حرفه ای مدیران ودبیران از روی مولفه های مدیریت مدرسه محوری

مدل رگرسیون

مدل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:28:00 ب.ظ ]




۱-۱۰- ساختار پایان نامه
تحقیق حاضر مشتمل بر پنج فصل است:
محقق در فصل اول به بیان مساله و طرح ضرورت و اهمیت تحقیق پرداخته است، و خواننده را با فرضیه ها، پرسش ها، اهداف و قلمرو تحقیق آشنا خواهد کرد. همچنین در این فصل تعریف مفهومی و عملیاتی متغیرهای تحقیق آمده است.
فصل دوم مروری بر ادبیات موضوع و مبانی نظری تحقیق است. در این فصل اعتماد، کیفیت خدمات، رضایت مشتری، ارزش ادراک شده مشتریان و وفاداری مشتریان مورد بررسی قرار گرفته و در نهایت مدل مفهومی تحقیق بیان شده است.
در فصل سوم روش تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. مباحث مورد بررسی در این فصل شامل روایی[۵] و پایایی[۶] پرسش نامه تحقیق، جامعه آماری، نمونه آماری، روش نمونه گیری و آزمون های آماری می باشد.
فصل چهارم شامل بررسی فعالیت های میدانی انجام شده برای گردآوری داده ها، کدبندی و وارد کردن داده ها به رایانه و در نهایت تجزیه و تحلیل آن ها می باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در فصل پنجم نتایج حاصل از تحقیق، بحث و نتیجه گیری، عناوین و موضوعات پیشنهادی برای تحقیقات آینده و محدودیت های تحقیق مطرح شده است.

فصل دوم

ادبیات تحقیق

۲-۱٫ مقدمه
کیفیت خدمات، اعتماد، رضایت مشتریان، ارزش ادراک شده توسط مشتریان و تاثیر آن ها بر وفاداری مشتریان توجه بسیاری از بازاریابان و محققین را در چند سال اخیر به خود جلب کرده است. با نگاهی به تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده می توان به این حقیقت پی برد که افراد مختلف ترکیب های متفاوت از این عوامل را مد نظر داشته و مورد بررسی قرار داده اند.
با بررسی تحقیقاتی که در زمینه بازاریابی خدمات صورت گرفته است می توان به این نتیجه رسید که کیفیت خدمات و رضایت مشتریان و ارزش درک شده توسط مشتریان از جمله مهم ترین عواملی هستند که در وفاداری مشتریان تاثیر به سزایی دارند. (بیتنر و هابرت، ۱۹۹۴؛ اندرسون و سولیوان، ۱۹۹۳؛ بیتنر و زیتامل، ۱۹۹۶). [۷]در سال ۱۹۹۲ بابکوس و بولر[۸] طی بررسی هایی که انجام دادند به این نتیجه رسیدند که کیفیت خدمات یکی از مهم ترین ابزاری است که شرکت های خدماتی برای متمایز نمودن خود از سایر رقبا از آن بهره می برند. ارزش ادراک شده نیز از دیگر عواملی است که بسیاری از شرکت ها برای کسب وفاداری مشتریان به آن توجهی خاص دارند. ارزش ادراک شده به عنوان یکی از مهم ترین عوامل در فرایند تصمیم گیری مشتریان معرفی شده است(روست و اولیور، ۱۹۹۴؛ سوئینی و همکاران، ۱۹۹۹). [۹] پاراسورامان و زیتامل[۱۰] نیز در سال ۱۹۸۹ به بررسی تأثیر کیفیت خدمات بر روی مقاصد رفتاری مشتریان پرداختند. درپایان این تحقیقات آنها به این نتیجه رسیدند که کیفیت خدمات و رضایت مشتریان تأثیر معنی داری بر مقاصد مشتریان و تمایل آنها برای خرید مجدد دارند.
ایجاد وفاداری در مشتریان بخصوص مشتریان بانکی مفهومی است که در کسب وکار‌های امروزی به لحاظ اینکه مشتریان وفادار به صورت مولفه اصلی موفقیت بانک‌ها در‌آمده‌اند، مورد توجه بیش از بیش قرار گرفته است. هیچ کسب و کاری به جز سازمان‌های انحصاری دولتی نمی‌توانند بدون داشتن مشتریان وفادار دوام آورند. افزون بر این به لحاظ این واقعیت که انتظارات مشتریان نیز دائما در حال افزایش است. بانک‌ها ملزم هستند تا فراتر از نیاز‌های اولیه ارضای مشتریان رفته، انتظارات آنها را تامین کرده، کانون توجه خود را از ارضای صرف مشتری به ایجاد وفاداری و اعتماد از طریق ایجاد ارتباطی بلند مدت، دو جانبه و سودآور برای هر دو طرف معطوف نمایند (دیسک و باسو، ۱۹۹۴).
امروزه، با شدیدتر شدن رقابت در بخشهای خدماتی، نقش وفاداری مشتری برجسته تر از گذشته شده است. در دیدگاه امروزی بازاریابی شامل رشد دادن و توجه به رضایت مندی، کیفیت از دیدگاه مشتری، وفاداری و ارتباط موثر با مشتری می‌باشد. در نتیجه سازمانهای امروزی تلاش می‌کنند تا مشتریانی وفادار داشته باشند (ارسلی، ۲۰۰۲، ، ص۳۹۴) با توجه به این که در بخش خدمات روابط بین فردی گسترده بین ارائه دهنده خدمت و مشتریان وجود دارد، نقش وفاداری در این بخش از اهمیت ویژه ای برخوردار است. وفاداری مشتریان منجر به افزایش سهم بازار، نرخ بازگشت سرمایه و سودآوری بالاتر برای سازمانهای خدماتی خواهد شد (بالگلو، ۲۰۰۲، ص ۴۹) امروزه دیگر ارتباط با مشتری به منظور بدست آوردن مشتریان وفادار کافی نمیباشد، بلکه کیفیت این ارتباط نیز بسیار حائز اهمیت است.
با وجود این که کیفیت خدمات و ارزش ادراک شده، هر کدام تاثیر خاص و متفاوتی بر افراد مختلف دارند، این تحقیق بر آن است تا ارتباط درونی این عوامل را نیز مشخص کند با امید بر این که مشخص شود کدام یک تاثیر بیشتری بر وفاداری مشتریان دارد. در این صورت بانک درک بهتری از آن چه که باید تحت عنوان خدمات به مشتریان ارائه دهد خواهد داشت.
این فصل خلاصه ای از مبانی نظری و پیشینه تحقیقاتی که درباره کیفیت خدمات، اعتماد، رضایت مشتری، ارزش ادراک شده و تاثیر آن ها بر وفاداری مشتریان می باشد را ارائه خواهد داد. در این بخش از تحقیق ابتدا به طور مختصر به بررسی موضوع و مسئله خواهیم پرداخت و در ادامه مهم ترین پژوهش های انجام شده در این حوزه را مرور خواهیم کرد.
۲-۲٫ کیفیت خدمات ارائه شده به مشتریان
۲-۲-۱٫ خدمت
خدمت یک واژه پیچیده است. این واژه دارای معانی مختلفی است و طیفی از خدمات شخصی تا خدمت به عنوان یک محصول را در بر می گیرد.

    • خدمت فعالیت یا منفعتی است که یک طرف به طرف دیگر عرضه می کند، اساسا نامحسوس بوده و مالکیت چیزی را در بر ندارد، در نتیجه ممکن است محصول فیزیکی یا غیر مادی باشد(کاتلر، ۱۳۸۵، ۵۰۶)
    • شغلی که به طور سنتی “خدمت به مشتریان” نامیده می شود، پیچیده تر از سفارش گرفتن، پس گرفتن محصولات مرجوعی، یا پاسخ گویی به شکایت هاست. بر اساس این نگرش، خدمت به مشتریان شامل کلیه اموری است که شرکت به منظور جلب رضایت مشتریان و کمک به آن ها برای دریافت بیشترین ارزش از محصولات یا خدماتی که خریداری کرده اند انجام می دهد. (روستا و همکاران، ۱۳۸۵، ۲۲۳ )

در کشورهای توسعه یافته ارزش تولیدی صنعت خدمات از صنعت تولید محصول فراتر است و تعداد نیروی کاری استخدام شده در صنعت خدمات بیش از کل نیروی کاری را تشکیل می دهد. در گزارشی از ارقام ارزش های تولیدی صنعت خدمات و استخدام ها در کشورهای مختلف، که توسط هیئت مدیره آمار، حسابداری و بودجه تایوان در سال ۲۰۰۶ انتشار یافت، ارزش تولیدی صنعت خدمات تایوان در سال ۲۰۰۵، ۷۳٫ ۶% تولید ناخالص داخلی[۱۱] بود و ۵۸٫ ۲۷% از کل نیروی کاری کشور در این بخش اشتغال داشتند. ارقام سال ۲۰۰۴ در ایالات متحده به ترتیب ۷۸٫ ۵% و ۷۵٫ ۶۲% بوده است. در ژاپن، ۶۸٫ ۲% از تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۰۴ توسط صنعت خدمات به دست آمد و ۶۷٫ ۵۳% نیروی کاری کشور در بخش خدمات اشتغال داشتند. در همان سال در کره جنوبی، ارزش تولیدی صنعت خدمات، ۶۰٫ ۴% تولید ناخالص داخلی بود که توسط ۷۲٫ ۸۲% از کل نیروی کاری به دست آمد. زمانی که از مدیریت کیفیت جامع[۱۲] در صنعت خدمات بحث می شود، بنیادی ترین بخش، کیفیت خدمات است. (لیا و همکاران، ۲۰۰۸)[۱۳]
۲-۲-۲٫ کیفیت خدمات
در صنعت خدمات، تعاریف کیفیت خدمات بر نیازها و خواسته های مشتریان و چگونگی برآوردن انتظارات او توسط خدمات ارائه شده متمرکز است(لویس و بومس، ۱۹۸۳)[۱۴].
کیفیت خدمات:
چند بعدی است؛
ابعاد اصولی دارد، برخی از آن ها در طی زمان تغییر می کنند؛
ناملموس است، گرچه اغلب از طریق موارد ملموس ارزیابی می شود؛
نتیجه فرایندها و پیامدهای خدمت است؛
به تفاوت(شکاف) بین انتظارات و ادراکات مشتری وابسته است. (ملیسیدو و تئوچاریس، ۲۰۰۶)[۱۵]
موضوع اصلی در بیشتر استراتژی های خدماتی، کیفیت است؛ که به کارهای دمینگ در دهه ۵۰ بر می گردد. پاراسورامان[۱۶] و همکاران در سال ۱۹۸۵ کیفیت خدمات را به عنوان نتیجه مقایسه بین انتظارات یک خدمت و ادراکات از دریافت آن تعریف می کنند. شکاف بین انتظارات و ادراکات از عملکرد، سطح کیفیت خدمت از دید مشتری را تعیین می کنند. (ملیسیدو و تئوچاریس، ۲۰۰۶)
لهتینن[۱۷] در سال ۱۹۸۲ مفهوم کیفیت نتایج و کیفیت فرایند را بیان کرد. لویز[۱۸] و بومز[۱۹] در سال ۱۹۸۳ نیز اشاره کردند که کیفیت خدمات مقایسه عملکرد مورد انتظار و عملکرد واقعی است. بنابراین، هر نوع خدمتی که سازمان ارائه می دهد باید انتظارات مشتری را پوشش دهد(هی و جان، ۲۰۱۰). [۲۰] کیفیت مطلوب خدمات نشان دهنده قضاوت مشتری در مورد خدمات سازمان بر اساس تجربه کلی آن ها از دریافت خدمات است(وودروف، ۱۳۸۵، ۱۸۰). [۲۱]
جان استون[۲۲] و موریس[۲۳] در سال ۱۹۸۵ بیان کردند که سازمان های خدماتی تمایل دارند تنها بخش مقداری و ساده از نظر اندازه گیری را بسنجند، و از استفاده از ابزار سنجش نرم و کیفی اجتناب می کنند(ملیسیدو و تئوچاریس، ۲۰۰۹).
پالمر در سال ۱۹۹۸ بیان میکند که کیفیت فنی به ابعاد نسبتا مقداری خدمت که مشتریان در طی تعامل خود با شرکت تجربه می کنند بر می گردد. زیرا ارائه دهنده خدمت و مشتری هر دو می توانند به سادگی آن را مورد سنجش قرار دهند. کیفیت عملیاتی را می توان به منظور ایجاد حاشیه رقابتی با تمرکز بر ابعاد شخصی تر مواجهه خدمت به کار برد. (ملیسیدو و تئوچاریس، ۲۰۰۹).
۲-۲-۳٫ ویژگی های خدمات
۱)نامحسوس بودن[۲۴]
۲)تفکیک ناپذیری[۲۵]
۳)تغییر پذیری[۲۶]
۴) فناپذیری[۲۷]
۲-۲-۳-۱٫ پیامدهای نامحسوس بودن خدمات برای مدیریت ومشتری:
برای مشتری:

    • داشتن مشکل در ارزیابی خدمات رقیب
  • ادراک سطح بالایی از ریسک
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:28:00 ب.ظ ]




با وجود این دامنه‌ی گسترده از توافقات، زمینه های اختلاف نظر زیادی، از جمله در مورد مفهوم عدالت و نقش مناسب دولت وجود دارد که در بخش بعد به آن خواهیم پرداخت. اصولی که صفحات گذشته بررسی شد، ویژگیهای اساسی تعالیم به کتاب مقدس در ارتباط با زندگی اقتصادی است. این اصول همچون پلی تعالیم کتاب مقدس را به موضوعات مختلف در زندگی اقتصادی ارتباط میدهند.[۴۰۵]
فصل دوم : مبانی و ماهیت اقتصادی مسیحی[۴۰۶]
در این فصل به برسی مبانی و ماهیت اقتصاد مسیحی می پردازیم ، در ابتدا با دیدگاه کتاب مقدس در‌باره فقر و مالکیت شروع کرده و در ادامه به‌بررسی نظرات اندیشمندان اقتصادی مسیحی در باره ثروت و
مالکیت،کار،فقر و عدالت پرداخته ودر انتها به بررسی ماهیت اقتصاد مسیحی می پردازیم.
۱-۲)مبانی اقتصاد مسیحی
۱-۱-۲) دیدگاه کتاب مقدس درباره ثروت و مالکیت
در اناجیل هم‌نوا[۴۰۷]، داستان مرد ثروتمندی را میبینیم که میخواست پیرو عیسی شود. او همه‌‌ی دستورها را مراعات کرد و متحیر ماند که چه کار دیگری باید انجام دهد. عیسی به او گفت همه‌ی دارایی خود را بفروشد و به فقرا دهد و به دنبال او رود. در اینجا او نپذیرفت و دور شد. ناتوانی یا نخواستن او در اجرای خواسته‌ی عیسی، الهام بخش این سخن عیسی شد[۴۰۸] که «گذشتن شتر از سوراخ سوزن، آسانتر از ورود شخص ثروتمند به سلطنت خداست»[۴۰۹]. معانی مختلفی درباره این جمله ارائه شده است. اگر وفاداری به شریعت خدا مقید به عدالت، مشارکت و تعلق خاطر به فقرا باشد که عهد قدیم شاهد این مدعاست پس به نظر میآید که منظور عیسی این است که داشتن ثروت زیاد و مؤمن بودن به خدا اساساً ناممکن است. معنای لغوی و ظاهری این سخنان چنین است که ثروتمند بودن خطرناک است و انسان را از سلطنت خدا دور میکند. اما به معنای استعاری میتوان گفت که عیسی از این مرد جوان خواست که خود را از دلبستگی به ثروت رها کند؛ یعنی میتوان ثروتمند بود، اما دلبستگی به ثروت نداشت. [۴۱۰]
مسیح آشکارا نگران بود و بر خطر معنوی ثروتهای مادی تأکید میکرد در انجیل لوقا، پیام مسیح مبنی بر خلاف مصلحت بودن ترجیح مالکیتهای مادی بر سایر مالکیتها، کاملاً روشن است: [۴۱۱] «زنهار ازطمع بپرهیزید؛ زیرا اگر چه اموال کسی زیاد باشد، حیات او از اموالش نیست.» [۴۱۲]
مردم نباید نگران مالکیتهای مادی برای ایمنی شان باشند، زیرا خدایی که نیاز انسان را میداند آنها را ارائه کرده است: [۴۱۳] «جان از خوراک و بدن از پوشاک بهتر است» .

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

«زیرا که امتهای جهان همه این چیزها را میطلبند لیکن پدر شما میداند که به این چیزها احتیاج دارید.» [۴۱۴] آموزه مشیت الهی مهم‌ترین بخش این پیام مسیح است. ایمان به خدا باید در درجه‌ی اول قرار گیرد. انباشت کالا به خاطر کالا یا در حقیقت مادیگری به وضوح محکوم شده است: [۴۱۵] «هیچ خادم نمیتواند دو آقا را خدمت کند؛ زیرا یا از یکی نفرت میکند و با دیگری محبت یا با یکی می پیوندد و دیگری را حقیر میشمارد. خدا و مامونا[۴۱۶] را نمیتوانید خدمت نمایید.» [۴۱۷] باید توجه کنیم که نه کالاهای مادی و نه ثروتمند برای مالکیت و استفاده از ثروتش رد شده است، بلکه تمرکز حواس بر ثروت مادی است که نادُرست تلقی شده است؛ به‌ویژه اگر توجه انسان را از پرستش خدا منحرف کند. [۴۱۸]
۱-۱-۱-۲) فقر و ثروت در کتاب مقدس
فصل ششم از انجیل لوقا، گزارشی از تعالیم مسیح در‌باره‌ی مقام فقرا و ثروتمندان در نظر خداوند ارائه میدهد:« خوشا به حال شما فقیران به خاطر این که در ملکوت[۴۱۹] خدا هستید، خوشا به حال شما که گرسنهاید، برای این که خوشنود خواهید بود اما اندوه بر شما که ثروتمند هستید، برای این که شما راحتیتان را به‌دست آوردهاید»[۴۲۰].
یک موضوع در لوقا، تعهد ثروتمندان به فقرا است. همچنان که در داستان جزامی بیان شده است. فقیری جزامی بود که بعد از مرگش به بهشت میرود. همسایه‌ی ثروتمند که جزامی را فراموش کرده بود، به دلیل اینکه در مدت زندگیاش درباره‌ی فرد فقیر کوتاهی کرده بود به جهنم میرود. الهیدانان مسیحی از اولین روزهای کلیسا در مورد جایگاه ثروتمند و فقیر به بحث پرداختهاند. در فصل‌های اولیه لوقا، فقر وضعیتی توصیف شده است که توجه و حمایت ویژه‌ای را از جانب خدا به‌دنبال دارد. سنت مسیحی پارسایی (زهد) مستقیماً از انجیل‌ها و رساله‌ی یعقوب سرچشمه گرفته است. در مقابل یهودیان هیچ ارزشی در فقر نمیبینند و بلکه آن را بدبختی میدانند که باید از آن پرهیز شود.[۴۲۱] در رساله‌ی یعقوب میان فقر و گرفتاری انسان در زمین و پاداش در بهشت تناظری وجود دارد. [۴۲۲]
بیانیه‌ی آکسفورد با اشاره به این که فقر غیرارادی در همه‌ی مظاهر و صورتهایش، نتیجه‌ی هبوط آدم و پیامدهای آن است[۴۲۳]، توجه و نگرانی خدا درباره‌ی فقرا را چنین بیان میکند:
«مسلم میدانیم که خدای کتاب مقدس کسی است که از روی رحمت محبت را برای همه گسترانیده است. در عین حال معتقدیم هنگامی که فقرا تحت ستم قرار میگیرند خداوند مستمندان را محافظت میکند. [۴۲۴] به کرّات هر بخشی از کتاب مقدس، نگرانی خدا را نسبت به عدالت در مورد فقرا بیان میکند. اطاعت خالصانه مستلزم سهیم شدن ما در نگرانی خداوند و عمل در جهت آن است. هرکه بر فقیر ظلم کند، آفریننده خود را حقیر میشمرد و هرکه بر مسکین ترحم کند او را تمجید مینماید. [۴۲۵] در حقیقت فقط در هنگامی که ما چنین بیعدالتیهایی را اصلاح میکنیم، خداوند پیمان بسته است[۴۲۶] که دعاها و عبادتهایمان را اجابت خواهد فرمود.» [۴۲۷] بیانیه‌ی آکسفورد کوتاهی درباره‌ی فقرا را غالباً ناشی از حرص میداند. جستجوی و بی‌مبالاتی همراه با وسواس کالاهای مادی یکی از ویرانگرترین بتپرستیها در تاریخ بشریت است (افسسیان ۵: ۵). طمع توجه افراد را وظایفشان در برابر خدا منحرف میکند و روابط فردی و اجتماعی را از بین میبرد. [۴۲۸]
۲-۱-۱-۲) برخی نکات پیرامون فقر و ثروت در کتاب مقدس
رودنی ویلسون نکاتی در رابطه با توزیع درآمد وفقر از منظر کتاب مقدس بیان کرده است که ذکر آنها مفید است:

    1. اقتصاددانان خاطر نشان میکنند که مسائل مرتبط با توزیع ثروت درآموزههای مسیح بیان نشده است و در عهد جدید درباره این موضوعات، تجویزی نیست. هیچ طرحی برای توزیع بهینه کالاهای مادی در جامعه‌ی دنیوی وجود ندارد، عمدتاً به این دلیل که رفاه مادی نسبت به عمل مذهبی، اهمیت ثانوی دارد. مفهوم اقتصادی تخصیص منابع محدود در عهد جدید دراولویت قرار ندارند. لکن این تعهد وجود دارد که باید نیازهای اولیه انسانی هر شخص تأمین شود و وظیفه‌ی همه مسیحیان به‌ویژه ثروتمندان است تا تضمین کنند که این اتفاق بیفتد. [۴۲۹]
    1. تعالیم اناجیل، به جای حکومتها افراد را مورد خطاب قرار میدهد. تعهدات اجتماعی و اقتصادی افراد بیان شده است، اما راهکارهایی مانند برآورده شدن نیازهای انسانی پایه، توسط آنها،تصریح نشده است از آنجایی که فرض شده‌است تعالیم اعتبار مطلق داشته باشندف این امر شگفتآور نیست؛ زیرا به طور قطع شرایط اقتصادی بین کشورها و درطی زمان متفاوت است. سوسیالیستهای مسیحی ممکن است استدلال کنند که حداقل دستمزد ضروری است تا تأمین نیازهای پایه را تضمین کند. ممکن است مسیحیان در جناح سیاسی راست نیز نگران تأمین نیازهای اساسی همه باشند، اما ممکن است اظهار کنند که دستمزدهای حداقل جلوی ایجاد اشتغال را میگیرد. [۴۳۰]
    1. اختلافات مشابهی ممکن است بر روش های توزیع مجدد درآمد مانند مالیات تصاعدی اتفاق افتد. عهد جدید در برابری مادی تأکید نمیکند، در حالی که دغدغه‌ی بسیار زیادی درباره‌ی برابری همه‌ی مؤمنان در نظر خدا دارد[۴۳۱].

۴- اناجیل در مخاطب ساختن جهانی که در آن فقر و نابرابری وجود دارد، واقع بین هستند‌؛ همچنان‌که این مسائل در سراسر تاریخ بشر وجود داشتهاند. [۴۳۲]
۵- مالیات تصاعدی ممکن است ابزار مناسبی برای تضمین تأمین نیازهای اساسی فقرا باشد و سوسیالیست‌های مسیحی یقیناً از حکومتهای سکولاری حمایت میکنند که چنین سیاستهایی را انتخاب کنند. در مقابل، مسیحیانی که مدافع راه حلهای مبتنی بر بازار هستند مانند دموکرات مسیحی، ممکن است استدلال کنند که نیازهای اساسی فقرا از طریق اقداماتی که ایجاد ثروت را تشویق میکند، بهتر تأمین میشود. بخشش اختیاری ممکن است از طریق خلق ثروت تسهیل شود در حالی که دولت سکولار ممکن است با توزیع مجدد اجباری به سرمایهگذاری خصوصی و انباشت سرمایه آسیب برساند و اعمال خیر خواهانه‌ی فردی را تحلیل ببرد. [۴۳۳]

    1. بخشش نباید به فقر اهدا کننده منجر شود؛ همچنان که هیچ امتیازی در فقر فینفسه وجود ندارد، کمک‌های خیریه باید با نظر پولس قدیس مطابق باشد[۴۳۴]: « زیرا هر گاه دلگرمی باشد، مقبول میافتد. به‌حسب آنچه کسی دارد نه به‌حسب آنچه ندارد و نه این که دیگران را راحت و شما را زحمت باشد، بلکه به طریق مساوات تا در حال زیادتی شما برای کمی ایشان به‌کار آید و تا زیادتی ایشان به جهت کمی شما باشد و مساوات بشود»[۴۳۵].
    1. پیام مسیحیت این است که آنها که بر منابع مادی مسلط هستند نسبت به آنها که کمتر برخوردارند مسئولیتهایی دارند، اما به این معنا نیست که آنها باید آن منابع را به نفع برابری مادی واگذار کنند. تأکید بر تعهدات جامعه و استفاده مشارکتی از منابع است، اما نه ضرورتاً بر مالکیت عمومی یا جمعی. [۴۳۶]

۳-۱-۱-۲) دو موضع درباره‌ی فقر
مسیحیت آمریکا در سدههای نوزدهم و بیستم، دو موضع اساساً متفاوت درباره‌ی فقر پیش گرفت: انجیل اجتماعی و انجیل ثروت؛یکی مسئولیت جمعی را میستود و دیگری طرفدار خودیاری بود و هر دو، خود را مبتنی بر تفسیر کتاب مقدس میدانستند. [۴۳۷]
اول. انجیل اجتماعی
انجیل اجتماعی که نظریهای مربوط به تعالیم والتر رایشنباخ [۴۳۸] (۱۸۶۱-۱۹۱۸) بود، توجیهی الهیاتی برای مسئولیت جمعی نسبت به فقرا مطرح میکرد. رایشنباخ در مجموعهای از کتب و مقالات اظهار میدارد که سرمایهداری و اصالت فرد وجدان مسیحی را افسرده کرده است. فقر آن طور که بعضیها اظهار میدارند نوعی بلای الهی نیست، بلکه نتیجه استثمار انسانی است. به قول رایشنباخ ، فقیران قربانیانی هستند که مسیحیان متعهد به مراقبت و حمایت از آنانند. او معتقد بود که کلیسا وسیله گسترش سلطنت خدا بر زمین است. او سلطنت خدا را اساساً مرتبط با عدالت اجتماعی تصور میکرد. او صرف پیشرفتهای ظاهری را کافی نمیدانست، بلکه معتقد بود که تعلق خاطر جمعی و اجتماعی نیز به تجدید حیات شخصی وابسته است . مسیحی واقعی کسی است که به نجات شخص و نیز به تغییر ساختارهای اجتماعی مردم ستمدیده تعلق خاطر داشته باشد. فهم انجیل اجتماعی از مسیحیت اساساً فهم جمعی بود؛ یعنی امید داشت که از کلیساها و نظام سیاسی برای تحقق این دیدگاه (با اندیشه های اقتصادی آن) در کل جامعه استفاده کند و سلطنت خدا را بر زمین به وجود آورد[۴۳۹]
دوم. انجیل ثروت
بسیاری از مسیحیان رأی کاملاً متفاوتی درباره واکنش به فقر داشتند. آنان با اعتقاد به نجات فردی یان می‌کردند که انسان نمیتواند نظامهای اجتماعی را تغییر دهد، اما در عوض میتواند برای تحول قلوب انسان‌ها تلاش کند. انجیل ثروت همچنین منعکس کننده بعضی از نظریه‌های رایج دیگر در قرن نوزدهم بود، هر چند که ضرورت نجات فردی از اعتقادات اساسی آن بود، نظریه‌ی تقدیر آن طور که بعضی از کلیساها آن را پذیرفته بودند، آنان را به این اعتقاد کشاند که خدا فقط به برگزیدگان علاقهمند است و فقر نشانهای است بر این که یک شخص با یک خانواده جزء اقلیت منتخب خدا نیست.
اثر چارلز داروین درباره‌ی نظریه تکامل ، بسیاری از مردم را به اینجا کشاند که به فقیران به مثابه‌ی افرادی که اخلاقاً نالایقاند بنگرند؛ موضعی که به داروین اندیشی اجتماعی معروف شد. جامعه شناسان فقر را با جرم مرتبط میکنند؛ با همان اهمیتی که بعضی از اعضای کلیسا آن را با گناه پیوند میدهند. بعضی از مسیحیان فقر را بلایی الهی یا مجازات گناه میدانستند. اگر فقر بلایی الهی باشد. به اراده خدا است و تلاش برای رفع آن در حکم مخالفت با اراده خداست. این مسیحیان سخن عیسی را که« فقر را همیشه نزد خود دارید.» (متی. ۲۶: ۱۱) دستوری برای حفظ نظام‌های فقر تلقی میکردند، در حالی که فقیران را ترغیب میکردند که به خود تحرک ببخشند. بعضی از واعظان مسیحی، غنا و دارایی را نشانه توجه خدا میدانستند و سلطنت خدا را سلطنت ثروت تلقی میکردند؛ یعنی جایی که مصلحت اخلاقی، جمعآوری ثروت را مجاز میشمارد. مسیحیان ثروتمند، ثروت زیاد خود را تشابه تأیید با مشیت الهی می‌دانستند. [۴۴۰]
ملاحظه می‌کنیم که دیدگاه های مالی چپ گرا (جمعی) و راست گرا (فردی) شرایط اقتصادی را به اراده‌ی خدا پیوند میدهند. هر دو گروه عقاید خود را مبتنی بر قرائتی از کتاب مقدس میکنند و معتقدند که اراده‌ی الهی را به درستی تفسیر میکنند. هر دو میخواهند کل جامعه با موضعی اقتصادی که به نظر آنان بیشتر مسیحی است انطباق یابد. [۴۴۱]
۴-۱-۱-۲) الهیات رهایی بخش[۴۴۲] یا الهیات سیاسی درباب فقر و علم
در اوایل دهه ۱۹۷۰ الهیات جدیدی با عنوان «الهیات رهایی بخش» در آمریکای لاتین متولد شد. الهیات رهایی بخش بر قرائتی از کتاب مقدس تکیه داشت که در آن عنایت ویژه‌ی خدا متوجه فقرا و مردم ستمدیده جهان است. در الهیات رهایی بخش اعتقاد بر این است که مهم‌ترین اعمال خدا در کتاب مقدس، اعمالی است که با نجات از ظلم، بردگی، تبعیدو گناه سروکار دارند. طبق این رأی، خدا ارتباط ویژهای با فقرا و مستضعفان هر جامعه دارد. بنابراین، الهیات رهایی بخش با تعهد در برابر فقرا و مبارزه آنان آغاز میکند و الگوی اصلی خود را حیات عیسی میداند که او همه مسیحیان را به ریشه کن کردن هر نوع ظلمی فرا میخواند.[۴۴۳] از نظر عالمان الهیات رهایی بخش، رسالت عیسی متوجه‌ی فقرا بود. زندگی او صرف مبارزه با خودخواهیهای انسان شد. از منظر الهیات رهایی بخش، خدا عمیقاً درگیر تاریخ انسان میشود: «عیسی مذکِر شگفتانگیز خداست، به این که مؤمنان باید برای عدالت تلاش کنند و زندگی خود را وقف همسایههای نیازمند خود کنند».[۴۴۴]
الهیات رهایی بخش در جاهایی که ساکنان آنها غالباً کاتولیک بودند رشد کرد و تا حدی ملهم از بعضی از تعالیم جدید اجتماعی در کلیسای کاتولیک رومی بود.
۲-۱-۲) نظریات صاحب نظران مسیحی درباره ثروت و مالکیت
عقیده‌ی سرپرستی، مفهومی کلیدی برای اصول اقتصادی کتاب مقدس به شمار میرود و نقش اساسی در استخراج دیدگاه های اقتصادی مسیحیت در مورد مسایل مختلف ثروت، کار ، فقر و ترویج درآمد برعهده دارد؛ از این رو، در این بخش ابتدا به تشریح مفهوم سرپرستی میپردازیم و در پایان، دیدگاه صاحب نظران اقتصادی مسیحی را پیرامون مفهوم مالکیت مطالعه می‌کنیم.
۱-۲-۱-۲) خلقت و سرپرستی
در مورد خلقت و ربوبیت خداوند در بیانیه‌ی آکسفورد آمده است که:« در سایه‌ی عشق جاودانه‌ی خداوند، به‌وسیله‌ی کلمه‌ی قادریت مطلق خداوند و از طریق روح خالقیت خدایی که سه شخصیت دارد، به جهان و موجوداتی که در آن زندگی میکند، هستی بخشید پروردگار، تمام خلقت را خوب خواند وجود مستمر خلقت وابسته به خدا است؛ همان خدایی که خلق کرد در آن حضور دارد، نگهدارنده‌ی آن است و به آن زندگی با برکت اعطا میکند».[۴۴۵] سپس بر مالکیت حقیقی خداوند و نمایندگی انسان از طرف خداوند تأکید می‌کند:« خداوند خالق و منجی، مالک اصلی است….، اما خداوند، زمین را به انسانها واگذار کرده است تا به نمایندگی از طرف خدا مسئول آن باشند.» [۴۴۶]
ایده‌ی « سرپرستی»[۴۴۷]مفهومی سازنده برای اصول کتاب مقدس است. این مفهوم به ما یادآوری می کند که استعدادها و توانایی‌های شخصی ما و منابع طبیعی که با بهره گرفتن از آن کار می کنیم ، تدارک خداوند برای ما هستند . آنها دارایی شخصی ما نیستند‌، بلکه به ما واگذار شده اند. ما باید به خدا در مورد استفاده‌ای که از آنها کرده‌ایم، حساب پس دهیم. ما از سرپرستی خود به‌ویژه در خصوص کار ، که شامل بهره‌گیری از نیروی اراده است، استفاده می کنیم تا انرژی ها و استعدادهایمان را جهت دهد. ثمره‌ی کار ما کالاها و خدمات هستند. هدف از آن قادر کردن انسان برای زندگی است به نحوی که شأن انسانی‌اش به عنوان شخصی که به صورت خدا خلق[۴۴۸] شده است و در خلقت خوب قرار گرفته است‌، محترم شمرده شود. اما کار مستلزم حق مصرف همه ثمرات کارهای ما نیست؛ زیرا ما کارگزارانی هستیم که به جای خدا و به وسیله‌ی استعدادهایی که او به ما اعطا کرده است، کار می کنیم؛ بنابراین تعهدی بر همه‌ی کسانی که بیشتر دارند برای تأمین زندگی کسانی که کمتر دارند، وجود دارد. همچنین یک هشدار ضمنی وجود دارد و آن این‌که تمایل به نگهداشتن آنچه یک نفر تولید کرده، انکار مالکیت نهایی خداوند است.
سپس در ادامه‌ی بیانه‌ی آکسفورد به بیان وظایف انسان در قبال این سرپرستی میپردازد: «خداوند به انسانها نسبت به خلقت سلطه داد، ولی به آنها اجازه نداد تا خلقت را تخریب کنند. اولاً، آنها نزد خداوند مسئول هستند؛ به لحاظ این که آنها به صورت خدا خلق شدهاند؛ نه برای غارت کردن خلقت، بلکه برای نگهداری آن؛ همان طور که خداوند آن را با سرپرستی الهی نگهداری میکند؛ ثانیاً از آنجا که انسانها به صورت خداوند برای زندگی در جامعه و نه صرفاً به عنوان افراد مجزا خلق شدهاند، باید به گونهای اعمال سلطه کنند که پاسخگوی نیازهای خانواده‌ی بشری که نسلهای آینده را هم دربرمیگیرد، باشند».[۴۴۹]
«سلطه‌ی انسان بر خلقت مبتنی بر دو وظیفه کارکردن و محافظت از بهشت است، بنابراین همه‌ی کارها باید نه تنها ویژگی سازندگی، بلکه ویژگی حفاظتی هم داشته باشند»؛[۴۵۰] بنابراین اموال و کالاهای زمین موهبت‌هایی از جانب خدا هستند و خدا برای استفاده همه آنها را در نظر گرفته شدهاند؛ و ما مسئولیت داریم تا از این کالاها نه تنها به عنوان مصرف کنندگان و استفاده کنندگان، بلکه به عنوان کارگزاران و امانت‌داران خداوند مراقبت کنیم. [۴۵۱]
به طور خلاصه، اولاً انسان باید از منابع خلقت برای تأمین زندگیاش استفاده کند، اما او نباید نظم خلقت را ضایع یا ویران کند؛ ثانیاً هر شخصی وظیفه دارد تا از سرپرستی منابع و استعدادها استفاده کند؛ ثالثاً هر شخصی در مقابل خدا نسبت به سرپرستیاش مسئول است. [۴۵۲]
۲-۲-۱-۲) مالکیت از منظر صاحب نظران مسیحی
در تعالیم اجتماعی کاتولیک، منشأ و مبدأ مالکیت انسان، سرپرستی او نسبت به خلقت دانسته شده است؛ دین مسیحیت میآموزد که زمین از آن خداست و این ثروت و مالکیت خصوصی به واسطه‌ی این سرپرستی به‌دست آمده است. ما امانت‌داران خلقت خداوندیم و به عنوان کارگزاران خوب خداوند لازم است ما این امانت را برای نفع عمومی به کار ببریم؛[۴۵۳] بنابراین مالکیت خصوصی پذیرفته شده است، اما نه به عنوان حق مطلق:«مالکیت خصوصی به هیچ شخصی یک حق بدون قید و شرط و تمام عیار عطا نمیکند [۴۵۴]». سنت مسیحی هرگز این حق را به عنوان حق مطلق تأیید نمیکند؛ برعکس، همیشه این حق در زمینه‌ی گسترده‌تری از حق عمومی برای همه فهمیده میشود تا از کالاهای کل خلقت استفاده کنند»؛[۴۵۵] در نتیجه انسان هنگام استفاده از مایملک شخصی نباید به اموال قانونی خود به عنوان آن‌چه که صرفاً به وی تعلق دارد بنگرد، بلکه باید این اموال را عمومی تلقی کند؛ بدین معنی که این گونه اموال نه تنها برای وی فراهم آمده، بلکه برای دیگران نیز در نظر گرفته شده است. [۴۵۶]
مالکیت، نمایی دوگانه دارد: فردی و اجتماعی ؛ یعنی مالک به ازاء حقوقی که دارد تکالیف اخلاقی هم در برابر جامعه برعهده دارد اموالی وجود دارند که باید به جمع تعلق داشته باشند؛ چرا که به مالک آنها یک قدرت اقتصادی میدهند که خطرناک است و بنابر مصلحت عمومی نباید در اختیار افراد خصوصی قرار گیرند. [۴۵۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:28:00 ب.ظ ]




۴ – ناچیز شمردن احتمال کمک از سوی شخصی دیگر .( گنجی ۱۳۷۶)
در الگوی بک اختلالهای اضطرابی به عنوان اختلال هایی که در وهله نخست به تفکر مربوطمی شوند تعریف می گردند. ( توزنده جانی ۱۳۸۴ ) .
۲-۱۱-۶ نظریه یادگیری اجتماعی – شناختی ( gls )
این دیدگاه ریشه در رفتار گرایی دارد و به دنبال ناخوشنودی از عقاید خشک و ساده انگارانه رفتار گرایی ناب بوجود آمده است . بندورا ( ۱۹۶۹ ) پذیرفته بود که ترس و اضطراب آموختنی هستند اما برای این یادگیری ۴ مکانیزم پیشنهاد کرد نخست وی اظهار می دارد که ترسها احتمالا درست به همان ترتیبی که شرح آن گذشت از راه شرطی سازی کلاسیک آموخته می شوند ، دوم او می گوید تجربه جانشینی ( مشاهده افراد دیگری که به خاطر رفتارهایش دچار ناراحتی ، تنبیه و یا درد می شوند ) از اهمیت فراوانی برخوردار است به این فرایند سرمشق گیری نیز می گویند ، سوم آموزش نمادین است که مراد از آن یادگیری از طریق تعلیم و تربیت ، خواندن یا شنیدن مطلوبی را در مورد ترس ناک بودن ، دردناک بودن یا قدغن بودن برخی چیزهاست . چهارم بندورا می گوید منطق نمادین ، عمل بالقوه با اهمیتی در ایجاد اضطراب است ( پژمان ۱۳۷۸ ) .

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

الیس با طرح این موضوع که شماری باورهای غیر منطقی بنیادی عامل اولیه رنج و ناراحتی آدمی هستند ، به بست و گسترش نظریه شناختی پرداخت . الیس عقیده دارد افراد در صورتی که برای خود اهداف و مقاصدی در نظر گیرند فعالانه به دنبال آنها بروند رضایت بیشتری از زندگی خود خواهند داشت . باورهای غیر منطقی به آن دسته از عقایدی گفته می شود که مانع رسیدن فرد به این اهداف می شوند ( گنجی ۱۳۷۶ ) .
۲-۱۱-۷ نظریه های زیست شناختی :
نطریه پردازان در صدد مطالعه احتمال وجود یک حلقه ژنتیکی در تجربه اضطراب برآمده اند ، اسلیتر و شیلنر ( ۱۹۶۹ ) میزان همگامی اختلالهای اضطرابی در دوقلوهای یک تخمکی را ۴۱ % و دوقلوهای غیر همسان را ۴ % نقل می کنند . اگر چه این نتایج ممکن است از فرضیه زیست – پزشکی حمایت کنند ، اما باید در نظر داشته باشیم که دوقلوهای همسان همانطور که ژنهای همانند به ارث می برند ، اغلب در محیط های همانندی نیز بزرگ می شوند .
ایزنگ ( ۱۹۶۷ ) می گوید تفاوت های فردی در تجربه اضطراب ممکن است ناشی از توارث ساختار ویژه ای باشد که فرد را مستعد ( نوسانات هیجانی ) پایین یا بالا می سازد آیزنک این فرایند را به صورت تمایل به نشان دادن واکنشهای خفیف یا شدید در برابر محرک ویژه ای که می تواند موجب ناراحتی و پریشانی فرد شود تعریف می کنند ( پژمان ۱۳۷۸ ) .
در نظریه آمادگی سلیگمن ، عنوان می شود که آن دسته از محرکهایی که برای آنها نوعی آمادگی زیستی در ما وجود دارد ، سریعتر از محرک هایی که برای آنها آمادگی زیستی نداریم شرطی میشوند ( گنجی ۱۳۷۶ ) .
یک قطب تفکرات زیست شناختی این فرض را مسلم می شمارد که تغییرات زیست شناختی قابل سنجش در بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی حاصل تعارض های روان شناختی است
قطب دیگر چنین فرض می کند که رخدادهای زیست شناختی قبل از تعارض های روان شناختی پدید می آیند . هرموقعیت ممکن است در افراد خاص وجود داشته باشد و طیفی از حساسیتهای زیست شناختی بین افرادی که علائم اختلالات اضطرابی دارند باشند .

۲-۱۲ پیشینه تحقیق

الف- داخلی

علی غلامی و همکاران (۱۳۹۳)پژوهشی با عنوان بررسی تاثیر آموزش هوش هیجانی بر سلامت عمومی زنان مطلقه انجام داده اندروش آنان از نوع مطالعات آزمایشی با گروه آزمایش و گواه بوده است. جامعه آماری کلیه زنان مطلقه شهرستان لامرد بودند که از آنان دعوت بعمل آمده بود تا برای شرکت در کلاسهای آموزشی به هسته مشاوره و شبکه های بهداشت شهرستان مراجعه کنند. با بهره گرفتن از روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین زنان مطلقه (پس از کسب موافقت از آنها به منظور شرکت کردن درجلسات پژوهش)، سی نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابتدا برای هر دو گروه پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر تکمیل گردید. سپس برای گروه آزمایش هشت جلسه آموزش هوش هیجانی اجرا شد و در نهایت، پس آزمون نیز اجرا و نتایج با بهره گرفتن از آزمون های آماری با هم مقایسه شدند.نتایج : نتایج نشان داد آموزش هوش هیجانی بر سلامت عمومی زنان مطلقه تاثیر گذاشته و باعث کاهش علائم جسمانی، اضطراب و اختلال خواب آنان شده است. همچنین بر اختلال در کارکرد اجتماعی و افسردگی نیز تاثیر معناداری داشته است. بحث و نتیجه گیری: آموزش هوش هیجانی روش مناسبی جهت افزایش سلامت عمومی زنان مطلقه است. با علم به شیوع بالای طلاق و تبعات روانی- اجتماعی آن پیشنهاد می شود از این روش برای کاهش پیامدهای روحی روانی طلاق،افزایش سلامت عمومی و درمان دیگر مشکلات و مسائل آنان به کار گرفته شود.
حامد یزدخواستی و همکارانش در تحقیقی رابطه احساس تمایل و تقصیر بر استرس، افسردگی و اضطراب افراد متقاضی طلاق در دادگاه‌های خانواده شهرهای اصفهان و اراک را بررسی کردند. نمونه این پژوهش شامل ۲۳۷ نفر آزمودنی (۱۴۷ زن و ۸۹ مرد) است که با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند ابزارهای به‌کار رفته در این پژوهش از پرسشنامه ۲۱ سؤالی DASS و پرسشنامه‌ محقق ساخته سنجش تمایل و تقصیر در طلاق (آلفای کرونباخ آن‌ ها ۹۱/۰ و۶۰/۰) استفاده شد. نتایج نشان داد رابطه معنا‌داری بین احساس تقصیر و تمایل به جدایی با اضطراب و افسردگی وجود دارد و مشخص شد زنانی که تمایل به جدایی داشته‌اند از افسردگی کمتری رنج می‌برند. داشتن فرزند و درآمد بیشتر و تحصیلات بالاتر با کاهش میزان استرس، افسردگی و اضطراب در بین افراد مراجعه‌کننده برای طلاق رابطه داشت.
– کوهی و همکاران(۱۳۹۲) در پژوهشی به بررسی رابطه ویژگی‌های شخصیتی و سلامت روانی با سرخوردگی زناشویی پرداختند و نشان دادند بین سرخوردگی زناشویی و سلامت روانی در عامل اضطراب رابطه مثبت معناداری وجود دارد.
-شهلا مسیبی و همکاران (۱۳۹۲) در مطالعه ای، مقایسه مؤلفه‌های هوش هیجانی و رفتار جامعه‌پسند در سالمندان موفق و ناموفق را مورد سنجش قرار دادند روش آنها: از نوع علی- مقایسه‌ای است. نمونه این پژوهش ۱۵۰ نفر از سالمندان شهر رفسنجان بودند که از میان سالمندان شهر رفسنجان به‌صورت نمونه‌گیری تصادفی مرحله‌ای انتخاب گردیدند. برای جمع‌آوی داده‌ها از پرسشنامه‌های سلامت عمومی گلدبرگ و ویلیامز، رضایت از زندگی دینر، ایمونز، لارسن و گریفین، هوش هیجانی بار- آن و مجموعه شخصیت جامعه پسند پنر استفاده شد . یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین دو گروه از سالمندان (موفق و ناموفق) در هوش هیجانی و رفتار جامعه‌پسند تفاوت معناداری وجود. داشت آزمون t نشان داد که میانگین نمرات هوش هیجانی و رفتار جامعه‌پسند در سالمندان موفق نسبت به سالمندان ناموفق بیشتر است (۰۵/۰&amp;gt;p). بحث و به این نتیجه دست یافتند که سالمندان موفق در مقایسه با سالمندان ناموفق از هوش هیجانی و نگرش‌های جامعه‌پسند بالاتری برخوردارند. با توجه به افزایش آمار سالمندان در سالهای آتی نتایج این پژوهش کاربردهای ضمنی فراوانی در برنامه ریزی برای جامعه سالمندان دارد.
– فاتحی زاده و احمدی(۱۳۹۰) در پژوهش خود نشان دادند که زوج های عادی و متقاضی طلاق در روان رنجورخویی، گشودگی به تجربه و وظیفه شناسی تفاوت معناداری با یکدیگر دارند. همچنین یافته های این بررسی نشان داد که در زوجین متقاضی طلاق ارتباط معناداری بین مولفه های شخصیتی با اضطراب ادراک شده در این افراد وجود دارد.
فینچام و همکاران[۴۶] نیز در سال ۲۰۰۸ نشان دادند افسردگی و ناراحتی در زوج ها با میزان اضطراب آنها حتی در سطح جامعه نیز رابطه معناداری دارد و این امر بر میزان رضایت زناشویی این افراد اثرگذار می باشد.
شمسایی و همکاران در سال ۲۰۰۷ نشان دادند که هرگاه زوجین تعهد لازم به یکدیگر را نداشته باشند، شناسایی و مدیریت احساسات خود و دیگران، یعنی توجه را از دست می دهند و ماحصل این فرایند، کاهش آستانه تحمل، افزایش پرخاشگری و تمامی چیزهایی است که می تواند موجب تنش های زناشویی شود. بنابراین این مطالعه نشان داد هوش هیجانی نقش مهمی را در رضایت زوجین از یکدیگر ایفا می کند و ارتباط معناداری با افسردگی و اضطراب میان زوجین دارد.
تیرگری و همکاران(۲۰۰۶) نیز سطوح هوش هیجانی و رضایتمندی زناشویی و رابطه ساختاری آن ها را در زوج های ناسازگار مقایسه کردند و نشان دادند که بین مولفه های هوش هیجانی و رضایت از زندگی رابطه مثبت معناداری وجود دارد، این بررسی نشان داد که کفایت های هیجانی، سازه ای بنیادین و اثرگذار بر بهبود و تقویت روابط زناشویی می باشد.
– محسنیان و کرملو درسال۸۷ در پژوهشی با هدف بررسی رابطه میان تمایزیافتگی خود و هوش هیجانی در افراد مراجعه کننده به مراکز قضایی و افراد مایل به ادامه زندگی مشترک در شهر تهران انجام دادند. نمونه مورد پژوهش آنان شامل ۶۱ نفر از مراجعه کنندگان به مراکز قضایی و ۶۱ نفر از افراد مایل به ادامه زندگی مشترک که با بهره گرفتن از شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، می باشد. هر دو گروه به پرسشنامه تمایزیافتگی خود و هوش هیجانی پاسخ دادند. نتایج بدست آمده نشان می داد که تفاوت معناداری میان گروه آزمایش و گواه در مورد هوش هیجانی و تمایزیافتگی خود وجود دارد. افراد گروه گواه دارای هوش هیجانی و تمایزیافتگی بالاتری نسبت به افراد گروه آزمایش بودند. براساس تحلیل نتایج رگرسیون به شیوه گام به گام می توان مؤلفه جدایی عاطفی در متقاضیان طلاق (%۱۳=R2) و متغیرهای واکنش هیجانی، جایگاه من و جدایی عاطفی در افراد عادی (%۲۸=R2) را به عنوان متغیرهای پیش بین برای هوش هیجانی تلقی گردیده بود.
منصور حکیم جوادی و همکارن (۱۳۸۶) تحقیقی با عنوان مقایسه رابطه ناتوانی هیجانی، استرس و دلبستگی در زوج‌های در شرف طلاق اانجام داده اند. تعداد کل جامعه آنها ۱۱۹ زن و ۶۳ مرد در شرف طلاق بوده این جامعه با بهره گرفتن از روش در دسترس در دادگاه خانواده شهر رشت انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس ناتوانی هیجانی تورنتو (۱۹۹۶، TAS-20, Bressi al.,)،) پرسشنامه فشار روانی ادراک شده( ۱۹۸۷، (PSS, Cohen, et, alو پرسشنامه سبک‌های دلبستگی بزرگسالان (هزن و شیور، ۱۹۸۷) بود از ضرایب همبستگی پیرسون، پلی‌کوریک و پلی سریال و تحلیل رگرسیون چندگانه با حضور ۸ متغیر پیش‌بین جنسیت، سن، استرس، دلبستگی ایمن، اجتنابی، دوسـوگرا، میزان تحصیلات و تـعـداد فـرزنـدان و تحـلیـل واریـانس چندمتغیـری (MANOVA) استفاده شد. یافته‌های پژوهش حاکی از آن است که استرس با مؤلفه‌های دلبستگی و مؤلفه‌های ناتوانی هیجانی روابط معناداری را نشان می‌دهد. هم‌چنین انواع دلبستگی و مؤلفه‌های ناتوانی در تشخیص عواطف دارای رابطه معنادار است. یافته دیگر پژوهش متوجه متغیرهایی بود که به وسیله آن‌ ها ناتوانی هیجانی پیش‌بینی می‌شود. در این تحلیل سه متغیر میزان تحصیلات، استرس و دلبستگی دوسوگرا ۳۲/۰ تغییرات ناتوانی هیجانی را پیش-بینی می‌کردند. یافته دیگر این تحقیق آن بود که با توجه به استرس‌زا بودن فرایند جدایی، این استرس در زنان و مردان تفاوت معناداری ندارد.

ب- خارجی

شارما و پراکاش [۴۷](۲۰۱۵)در پژوهشی با هدف بررسی همسران متقاضی طلاق توافقی بر روی ۲۰۲ زوج از منظر هوش هیجانی و اضطراب اجتماعی به نتایجی دست یافتند که هر دو گروه از نظر سن، جنس، تحصیلات، شغل، وضعیت تاهل و همسان شدند. تمام شرکت کنندگان در سلامت عمومی پرسشنامه-۱۲ و پرسشنامه هوش هیجانی منگل (MEII) انجام گرفت.این گروه از همسران نمرات قابل توجهی پایین تر در تمام قلمروهای MEII مانند آگاهی درون (احساسات خود)، آگاهی فردی (دیگران احساسات)، مدیریت درون (احساسات خود) و مدیریت فردی (دیگران احساسات)، و هوش عاطفی در مجموع به دست آمده مقایسه با همتایان عادی خود است.
ال اسمیت[۴۸] و همکارانش (۲۰۰۸) در پژوهشی اطلاعات صفت هیجانی (EI)، الگوهای ارتباطی درگیری ها، و رضایت از رابطه در زندگی مشترک بدون ازدواج زوج به جنس مخالف را مورد بررسی قرار دادند. جامعه این تحقیق۸۲ زوج بودند که از پرسشنامه های استاندارد کوتاه (رگه و فارنهام، ۲۰۰۶)، الگوهای ارتباطی پرسشنامه (کریستنسن و Sullaway، ۱۹۸۴)، و تصور داشتن ارتباط قطعات با کیفیت (PRQC) پرسشنامه (فلچر، سیمپسون ، و توماس، ۲۰۰۰). استفاده شد در این تحقیق زوج های راضی از زندگی احتمال بیشتری نسبت به زوج ناراضی به درک خود را به عنوان داشتن سطح EI مشابه به شریک زندگی خود داشتند.و هچنین متغییر های تحقیق شرکای زندگی بودند که تنها متغییر های معنا دار بودند .در این نتایج تحقیق با اشاره به اهمیت هوش هیجانی و الگوهای ارتباطی در رضایت از رابطه بحث شده است.
هالی[۴۹] و همکاران[۵۰](۲۰۰۶) در پژوهشی که با هدف بررسی ارتباط بین هوش و طلاق انجام دادند، نشان دادند که بین هوش هیجانی و میزان طلاق رابطه معناداری وجود دارد، از طرفی میزان افسردگی در بین زوج هایی که هوش هیجانی پایینی داشتند بیشتر از افراد عادی بود و این افراد مقدار بیشتری اضطراب را در زندگی روزمره خود گزارش کردند.
ام بنین[۵۱] و همکاران (۲۰۰۶) پژوهشی انجام دادنددرخصوص هوش هیجانی به عنوان یک عامل پیش بینی کننده رفتار در حوزه های مانند وضعیت اجتماعی و زندگی زناشویی. در این مقاله نویسندگان به شکافی در ادبیات تحقیق وچارچوب نظریات دست یافتند،در این تحقیق سه فرضیه را مورد بررسی قرار دادند تحت عنوان رابطه بین هوش و طلاق ، وضعیت داده و وضعیت به دست آورده ، نتایج سازگار با تاثیر مستقیم هوش در طلاق، خالص نسبت داده و وضعیت به دست آورد را به دست آوردند. نویسندگان با توضیح اثر بر روی نرخ طلاق از طریق سه جنبه متمایز اما مرتبط از هوش را توضیح دادند
جان دی مایر [۵۲]و همکاران (۱۹۹۰) در مقاله ای با چارچوب هوش هیجانی و بیان احساسات در خود و در برخی دیگر، مقررات موثر از احساسات در خود و دیگران، و استفاده از احساسات برای ایجاد انگیزه ، برنامه ریزی، و رسیدن به زندگی فرد به مواردی دست یافت. پس از آن به اکتشاف در ادبیات بر هوش ، و به خصوص هوش اجتماعی ، به بررسی جایگاه احساسات در مفاهیم هوش سنتی دست یافت. چارچوبی برای یکپارچه سازی تحقیق بر روی مهارت های مربوط به احساسات تشکیل داد در نهایت به بررسی اجزای هوش هیجانی دست زده و در نتیجه از بررسی موزد نظر به نقش هوش هیجانی در سلامت روان رسیده و راه برای تحقیقات بیشتر ارائه داد.

فصل سوم

روش شناسی پژوهش

مقدمه
تنوع موضوعات و مسائل اجتماعی موجب شده است محققان روش های متعدد و با کاهش خطای بیشتری را تجربه کنند به همین سبب روش های مختلفی بوجود آمده که هر یک در نوعی از تحقیقات کاربرد دارند. در حالت کلی روشها به دو گروه کمی و کیفی قابل تقسیم هستند که هر یک به تناسب موضوع تحقیق کاربرد ویژه‌ای دارند. روش های کمی قابلیت تعمیم بیشتری دارند ولی نتایج آن منطقاً چندان پذیرفته شده نیست. در عوض روش های کیفی از لحاظ قابلیت اعتماد بیشتری دارند ولی از لحاظ تعمیم پذیری نمی‌توان بر آن اتکا کرد. در این پژوهش از زوایای مختلف این دو نگرش مورد بازنمایی و مقایسه قرار گرفته است. همچنین ابزارها و تکنیک‌های مورد استفاده در تحقیقات اجتماعی معرفی و کابرد آنها نیز در هریک از تحقیقات کمی و کیفی مورد بررسی قرار گرفته است.
از آغاز تاریخ بشر درصدد پی بردن به قاعده و نظم موجود در پدیده ها و رویدادهای جهان اطراف خود بوده است. بدین جهت کشف قوانین،اصول و نظریه های حاکم بر پدیده ها و رویدادها نایل آمده است. اما باید توجه داشت که این قوانین و اصول تحت شرایط خاصی اعتبار دارد. این شرایط زیربنای صحت آنها را تشکیل می دهد. (سرمد ودیگران ۲۰:۱۳۸۲)
شکی نیست که پی بردن به قاعده و نظم میان پدیده ها و رویدادها در علوم فیزیکی و زیستی در مقایسه با علوم انسانی و اجتماعی (از جمله علوم رفتاری) با سهولت بیشتری انجام می شود. زیرا موضوع اصلی در علوم انسانی و اجتماعی، انسان است (همان:۲۱).
باید توجه داشت که رفتار آدمی پیچیده است و عوامل بسیاری در آن دخالت دارد که به ظاهر آن را سازمان نایافته و حتی متناقض جلوه گر می کند. اما می توان با روش مناسب به شناخت آن پرداخت (همان:۲۰).
در انجام دادن پژوهش، به منظور کسب شناخت، باید مجموعه ای از گزاره ها (فرضیه یا سوالهای تحقیق) را تدوین کرد سپس آنها را مورد آزمون قرار داد یا پاسخ آنها را فراهم آورد. این امر، فرایند پژوهش را هدایت کرده و پژوهشگر را در بدست آوردن شناخت یاری می دهد. بر این اساس، روش تحقیق وسیله یا طریقه تعیین این امر است که چگونه یک گزاره تحقیق مورد تأیید قرار می گیرد یاری می شود. به عبارت دیگر،روش تحقیق چارچوب عملیات یا اقدامات جستجوگرانه برای تحقق هدف پژوهش،جهت آزمون فرضیه یا پاسخ دادن به سوالهای تحقیق را فراهم می آورد. (سرمد ودیگران ۲۲:۱۳۸۲).
به اعتقاد ساروخانی (۱۳۸۸) روش شناسی مطالعه منظم و منطقی اصولی است که تفحص علمی را راهبردی می کنند.
از این دیدگاه، روش شناسی به عنوان شاخه ای از منطق و یا حتی فلسفه است. دیدگاه دیگر روش شناسی را شاخه ای از علم می داند (ساروخانی ۲۲:۱۳۸۸).
در مقابل تالکوت پارسونز در اثرش “ساخت عمل اجتماعی” می نویسد: روش شناسی در اصل با روش های پژوهش تجربی نظیر آمارشناسی، مطالعه موردی، مصاحبه و غیره سروکار ندارد. بلکه ملاحظه زمینه های کلی برای اعتبار کار عملی است. سپس روش شناسی نه دقیقاً یک رشته فلسفی، و نه دقیقاً رشته ای علمی است. (پارسونز به نقل از ساروخانی ۲۲:۱۳۸۸)
در این فصل به موارد زیر پرداخته خواهد شد:
-روش تحقیق
– جامعه آماری
– نمونه و روش نمونه گیری تحقیق
– روش گردآوری داده ها
– ابزار جمع آوری و آنالیز داده های تحقیق
۳-۱متغییر های تحقیق:
متغیر مشخصه یک عنصرپدیده موجود زنده و یا هر چیزی است که قابلیت تغییر داشته و میتواند مقادیر مختلفی را بپذیرد. آنچه اهمیت دارد آنکه باید دقت شود در هر تحقیق ما متغیرهای خاص خواهیم داشت و اینگونه نخواهد بود که همه آنچه در یک مطالعه بعنوان متغیر حضور دارند برای تحقیق نامطلوب است. از سوی دیگر نوع متغیر علیرغم مشابه بودن عنوان از یک مطالعه به مطالعه دیگر ممکن است متفاوت باشد.
متغیر را براساس عوامل مختلف به گونه های متفاوتی تقسیم بندی مینماید:
متغیر مستقل: آن متغیری است که محقق تاثیر آن را بر سایر متغیرها مورد سنجش قرار می دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:28:00 ب.ظ ]