کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



۰٫۸۵۵

کاهش هزینه ها

۰٫۸۳۶

تامین انتظارات مشتری

۰٫۸۱۸

کاهش زمان رسیدن محصول به بازار

۰٫۸۰۰

خلاقیت و نوآوری

۰٫۸۲۹

۳-۸- نحوه پردازش و تجزیه تحلیل داده ها
در تحقیق حاصر، برای تجزیه و تحلیل داده‌های بدست آمده علاوه بر نرم افزار SPSS 16 و۸٫۵ Lisrel ، ازآماره های زیر که شامل دو دسته می باشند ، استفاده می گردد:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۳-۸-۱- آمار توصیفی
به یک مجموعه از مفاهیم و روش های بکار گرفته شده جهت سازمان دادن ، خلاصه کردن ، تهیه جدول ، رسم نمودار و توصیف داده های جمع آوری شده آمار توصیفی گفته می شود ( شیولسون ، ۱۳۷۳) . بنابراین در این تحقیق ، به منظور توصیف یافته‏ها ، از جداول و نمودارهای فراوانی استفاده شد .
در ضمن به منظور توصیف بهتر داده‏ها از شاخص‏های مرکزی و همچنین شاخص‏های پراکندگی استفاده گردید ‌.
۳-۸-۲- آمار استنباطی
آمار استنباطی شامل تمامی آماره ها وآزمون هایی است که به آزمون فرضیات تحقیق می پردازد .
بنابراین آمار استنباطی مورد استفاده در این تحقیق عبارتند از:

آزمون کلموگروف-اسمیرنف [۱۱۵]
آزمون کلموگروف –اسمیرنف که به افتخار دو آماردان روسی به نامهای کلموگروف و اسمیرنف به این نام خوانده می شود ، روش ناپارامتری ساده ای برای تعیین همگونی اطلاعات تجربی با توزیعهای آماری منتخب است ، بنابراین آزمون کلموگروف – اسمیرنف که آن را Ks نشان می دهیم ، روشی برای همگونی یک توزیع فراوانی نظری در مورد اطلاعات تجربی است . در آزمون Ks فرض صفری را که آزمون خواهیم کرد آن است که توزیع مشاهدات ، توزیع مشخصی ( با پارامتر معینی ) است که با حدس و یا قرائن مختلف فکر کرده ایم . توزیع مشاهدات با آن توزیع مشخص همخوانی دارد ( سرمد و همکاران ،۱۳۸۶) .

مدل یابی معادلات ساختاری [۱۱۶]
مدل یابی معادلات ساختاری (SEM) یکی از آخرین دستاوردهای آماردانان در این برهه از زمان ، و از جمله مدلهای آماری برای بررسی روابط خطی بین متغیرهای مکنون ( مشاهده نشده ) و متغیرهای غیر مکنون ( مشاهده شده ) است . از طریق این فنون است که محققان می توانند ساختارهای فرضی ، که به گونه کلی ، مدل ( و با دقت کمتری ) مدلهای علّی نامیده می شود را ، رد یا انطباق آنها را با داده های غیر آزمایشی تایید کنند .
اما این فنون ، تنها محدود به روش های غیر آزمایشی نیست و محققان ، آنها را برای مدل سازی داده های آزمایشی نیز بکار می برند . از دیگر سوی، روش های معادلات ساختاری برای برآورد قدرت روابط فرضی بین همه ی متغیرهایی که در یک مدل نظری ارائه می شود ، چهارچوب منسجمی را فراهم می آورد ، و به همین دلیل است که تئوری ، همواره در قلب روش های معادلات ساختاری قرار دارد و بدون آن ، نمی تواند بین راه های بیشماری که برای توصیف روابط درونی متغیرها بکار می رود ، تمایز قائل شد(هومن ، ۱۳۸۴).

تحلیل عاملی تاییدی[۱۱۷]
برای قبولی روایی مدل ، و درنتیجه روایی نشانگرهای آن سازه ، لازم است نشان دهیم که بین این نشانگرها ( مثلاً سوالها یا تستهای فرعی ) هماهنگی و همسویی وجود دارد . از میان روش های مختلفی که برای مطالعه ساختار داخلی یک مجموعه از نشانگرها وجود دارد ، تحلیل عاملی تاییدی احتمالاً مفیدترین روشی است که به برآورد پارامتر و آزمونهای فرضیه ها ، با توجه به تعداد عاملهای زیر بنایی روابط میان مجموعه نشانگرها می پردازد .
در واقع در تحلیل عاملی ، پژوهشگر به دنبال تهیه مدلی است که فرض می شود داده های تجربی را بر پایه چند پارامتر نسبتاً اندک ، توصیف ، تبیین یا توجیه می کند.
این مدل ، مبتنی بر اطلاعات پیش تجربی درباره ی ساختار داده هاست ، که می تواند به شکل : ۱) یک تئوری یا فرضیه ۲) یک طرح طبقه بندی کننده معین برای گویه ها یا پاره تستها در انطباق با ویژگیهای عینی شکل و محتوا ۳) شرایط معلوم تجربی و یا ۴) دانش حاصل از مطالعات قبلی درباره داده های وسیع باشد (هومن ،۱۳۸۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 06:45:00 ب.ظ ]




۱ـ ۱۳ تعمق ثانویه
تعمق ثانویه عینی، فردی، مکاشفه ای و باز است. مارسل بیان کرده«تفکر می تواند خود را در سطوح گوناگونی جلوه گر سازد . تفکری اولیه وجود دارد و تفکر دیگری هم هست که من آن را تفکر ثانویه می خوانم»[۶۱]به بیان دقیق تعمق ثانویه متوجه اشیا نیست، بلکه متوجه حضور است. تعمق ثانویه به قلمرو راز تعلق دارد. تفاوت این نوع تفکر با تفکر اولیه این است که«اندیشه اولیه درصدد است که وحدت تجربه ای را که در آغاز با آن مواجه شده از بین ببرد کارکرد اندیشه ثانویه اساسا جبران کننده است یعنی وحدت مذکور را از نو غلبه می بخشد»[۶۲] تاملات آن نه با کنجکاوی یا تردید، بلکه با حیرت و شگفتی آغاز میشود. از این رو تفکر ثانویه از این حیث که می خواهد تابع مقولاتی شود که توسط آن چیزی ایجاد می شود که تفکر ثانویه برآن متمرکز است ،فروتن است. مثل کاری که عاشق دربرابر معشوقه اش می کند نسبت به هدفش باز و گشاده است، نه به عنوان یک نمونه از یک رده، بلکه به عنوان یک هستی منحصر به فرد آن را قبول می کند. این بازبودن، یک اصل روش شناختی مثل آنچه درتفکر علمی وجود دارد نیست، بلکه ناشی از امکان خلق یک هستی جدید در رابطه است. تعمق ثانویه دیالوگی است ،نه دیالکتیکی .به جای جستجوی اطلاعات درمورد دیگری و رسیدگی انتزاعی به آن، تعمق ثانویه درصدد مکاشفه کل حضور است. چه حضور جسم من باشد، چه دنیا، چه فرد دیگر و چه خدا.بنابراین تعمق ثانویه بر داده ها یا سوالاتی تاثیر می گذارد که متفکر به عنوان یک فرد حاضر نمی تواند به صورت موجه خود را از آن جدا سازد.آیا من آزادم؟آیا معنا و ارزش در زندگی وجود دارند؟آیا می توانم خودم را به این فرد متعهد سازم؟به عبارت دیگر تعمق ثانویه متوجه مسائل نیست، بلکه متوجه راز است. یکی از آشکارترین مصادیق اندیشه ثانویه درون نگری است .درون نگری، نحوه ای از گرفتاربودن است که فراتر از ظاهر بینی است.نمونه بارز تعمق ثانویه که مارسل آن را زیربنای تمامی تفکرات درنظر می گیرد ،دوباره جمع کردن است. فردی که میخواهد تحصیل کند و دنبال شغل است باید تمامی عناصر زندگی اش را جمع کند و بین آن ها نوعی وحدت ایجاد کند.فرایند دوباره جمع کردن چون در آن فرد، خود را تمام وکمال درنظر می گیرد تا خود را برای رویارویی با یک دیگری یا اتفاقی آماده کند به این خاطر در رویارویی با راز پدید می آید.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱ـ۱۴ مساله و راز
مفهوم راز مورد توجه فیلسوفان نیست ، از نظر ایشان راز مربوط به امور نامعلوم است. و یا عالمان الهیات از راز برای اموری که مربوط به حوزه ی وحی است بهره می جویند ، طبق نظر مارسل، یک راز ابتدا صرفا به صورت یک مساله ظاهر می شود که حل کردنش مشکل است. مارسل میان مساله و راز تمایز می گذارد. او می گوید «یک مساله چیزی است که من با آن ملاقات می کنم چیزی که من آن را کاملا دربرابر خود می بینم و می توانم محاصره اش کرده و آن را تقلیل دهم. اما تعمق نشان می دهد که در رویارویی با یک راز اصیل، تمایز میان ذهنی وعینی ،یعنی میان آنچه درمن است وآنچه درمقابل من است ازبین می رود واعتبار اولیه اش را از دست می دهد»[۶۳] از دید مارسل ،مفاهیمی چون هستی انسانی ،اختیار،شر که در فلسفه مورد بررسی قرار می گیرند و تجارب انضمامی از قبیل عشق، امید و وفا همگی در قلمرو راز هستند[۶۴]. و آدمی هنگام بررسی آن ها نمی تواند از دید آفاقی به آنان نگاه کند چون خود گرفتار آنها است.اما این بدان معنا نیست که راز نامعلوم یا غیرقابل دانستن است ودر قلمرو احساسات مبهمی قرار دارد که فکرو اندیشه تسلطی برآن ندارد. بلکه معرفت به راز، یک مشارکت فوری و بی واسطه یا آنچه مارسل یک الهام کور می خواند را به صورت پیش فرض درنظر می گیرد. اما این مشارکت تنها با کمک یک فرایند مفهومی درک می شود. الهام بدون کمک یک ابزار فلسفی، کافی نیست .در شناخت راز، آدمی باید بازیگر باشد و نه تماشاگر.انسان بازیگر یا مشارکت کننده ملتزم و دربند است، اما انسان تماشاگر صرف چنین نخواهد بود. پس راز را زمانی می توان شناخت که آدمی مشارکت خودآگاهانه ای در زندگی اش داشته باشد، نه این که ناظر باشد. راز معرفتی است که در هر مشارکتی هست.[۶۵]«راز مساله ای است که از حد داده های خود فراتر می رود و گویی از آن ها می گذرد و به این ترتیب خود را از حد یک مساله ساده برتر می برد.»[۶۶] اما تعمق ثانویه تنها زمانی به راز وجود وهستی نفوذ می کند که همراه با عشق ،وفاداری باور و رویکردهای عینی دیگر عمل کند.آن یک نوع معرفت و حقیقت را حاصل می کند که اگر اثبات پذیر نباشد با اینحال تایید می شود، چون زندگی هایمان را روشن می سازد. دو کانون راز را می توان متمایز از هم درتفکر مارسل مشخص کرد. اگرچه آن ها هرگز از هم تفکیک نشده اند. مارسل به نقل از بی.پی.ژوو[۶۷] می گوید:«رازها حقایقی نیستند فراتر از ما ، حقایقی اند فراگیرنده ی ما.»[۶۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:45:00 ب.ظ ]




موسکا در کتاب تئوری حکومت و حکومت پارلمانی، گردش نخبگان را چنین تشریح می کند:
وقتی که استعداد فرماندهی و اعمال کنترل سیاسی دیگر تنها متعلق به حکم قانونی نیست، بلکه به قدر کافی در میان مردم رواج یافته است، وقتی که در خارج از طبقه ی حاکم ، طبقه ی دیگری شکل گرفته که خود را علی رغم داشتن صلاحیت سهیم شدن در مسئولیت های حکومت، محروم از قدرت می بیند، آنگاه حکومت مزبور به مانعی در سر راه یک نیروی اساسی مبدل گشته و باید به نحوی از انحا از میان برداشته شود. (تی بی باتامور ،۱۳۶۹، ۶۱)
موسکا، جنبه های فردی و روانی برتری نخبگان بر توده ها را نادیده می گیرد و در عوض معتقد است آنچه که به اقلیت نخبه قدرت می بخشد و به آن امکان رسیدن به قدرت می دهد، سازمان و ساخت آن است. به بیان دیگر، مهمترین امتیاز و کیفیت در تمایز بین نخبگان قدرت با دیگران این است که افراد متشکل در گروه نخبه می توانند خیل عظیم افراد پراکنده جامعه را رهبری نمایند.

۲-۱۵-۳ نظریه ی روبرت میشلز

میشلز از با نفوذترین و زیرک ترین نظریه پردازان نخبه گرایی است. او با مطالعه ی حزب دموکرات آلمان به این نکته پی برد که رهبران حزبی مهارت های خاصی دارند که توده ها فاقد آن هستند. از نقطه نظر فرهنگی، نخبگان از تحصیلات بهتری نسبت به توده ها برخوردارند. از منظر روانشناختی، رهبران سازمانی دارای استعداد حکمرانی بر توده ها هستند. هم چنین رهبران، ارتباطات خبری را در انحصار داشته و خدمات اجتماعی را کنترل می کنند.
تحلیل میشلز به سنت اروپایی خاصی توجه دارد که ابتدا حزب را به منزله ی سازمانی که برای تأمین منافع بیشتر اعضای خود طراحی شده است در نظر می گیرد. میشلز به این مسئله می پردازد که یک حزب یا اتحادیه باید سازمان نیرومندی ایجاد کند تا بقای خود را جهت وصول به اهداف مورد نظر سازمانی، اطمینان بخشد. اغلب نهاد های حرفه ای و احزاب سیاسی، ساختار های رهبری الیگارشیک را برای این منظور به نمایش می گذارند. از نظر میشلز، با ظهور دموکراسی احزاب سیاسی متولد شده اند، اما حتی دموکراتیک ترین آن ها، به صورت سازمان های الیگارشیک در می آیند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

آموزه ی میشلز درباره ی نخبگان را باید در «قانون آهنین الیگارشی»[۱۲] جستجو کرد. بر اساس این قانون، در هر سازمانی، تشکیل یک گروه متنفذ اجتناب ناپذیر است. از طرف دیگر، هر سازمانی متکی بر بوروکراسی بوده و از این رو، کارایی شرط اساسی در هر سازمان به شمار می رود و به تدریج قدرت، الیگاریته می شود به طوری که سخن از سازمان، سخن از الیگارشی خواهد بود. میشلز در این باب جمله ی قصاری دارد: «کسی که سخن از سازمان می گوید، سخن از الیگارشی می گوید».
در اندیشه میشلز، با هیچ روشی نمی توان از الیگارشی حاکمدر سازمان حزبی جلوگیری کرد، زیرا اگر بخواهیم از طریق قانون، سلطه ی رهبران را محدود کنیم، این رهبران نیستند که عقب می نشینند، بلکه قوانین به تدریج ضعیف می شوند. در واقع هنگامی که رهبران به قدرت رسیدند، هیچ نیرویی نمی تواند آن ها را پایین بکشد.
به عقیده ی میشلز، گرایش به سوی تخصص گرایی افراطی در سازمان حزبی موجب می شود که پدیده ی بوروکراسی به تدریج خود را بر ساختار حزبی تحمیل کند. میشلز بر فرایندی تأکید دارد که به موجب آن، قدرت از دست مردم خارج شده و در اختیار بوروکرات ها قرار می گیرد و در این راستا حکومت «صاحب منصبان بوروکراتیک» شکل می گیرد.

۲-۱۶ نظریه ی نخبه گرایی جدید:

نظریه پردازان نخبه گرایی مدرن بر خلاف نظریه پردازان نخبه گرایی کلاسیک در مورد انسجام نخبگان در جوامع صنعتی غرب، تواقف ندارند. در زیر به نظریات چند نخبه گرای مدرن می پردازیم:

۲-۱۶-۱ جوزف شومپیتر

شومپیتر اصول کلاسی دموکراسی را که در آن دموکراسی، آیده آل های مشخصی را درباره ی مشارکت در زندگی سیاسی و رابطه بین رهبران سیاسیو مردم در بر می گیرد، آشکارا رد می کند و تئوری دیگری را درباره ی دموکراسی به عنوان «رقابت برای رهبری سیاسی» جایگزین آن می کند. «… روش دموکراتیک آن ترتیبات نهادی برای رسیدن به تصمیمات سیاسی است که در آن افراد از راه مبارزه ی رقابت آمیز برای به دست آوردن رأی مردم قدرت تصمیم گیری را کسب می کنند.» نتیجه ی این مفهوم در نظر داشتن دموکراسی به صورت ابزار کم و بیش تکامل یافته ای است که تنها قابلیت تغییرات ناچیز فنی را دارد و از این لحاظ با مفهوم دیگری از دموکراسی هماهنگ است که اساساً در دهه های پس از جنگ جهانی دوم گسترش یافته و با اصطلاح «دموکراسی با ثبات» بیان شده است. بر اسا این دید گاه وجود دموکراسی با ثبات یا پایدار در یک جامعه ی خاص اصولاً به پاره ای از ارزش های مردم آن جامعه وابسته است، یعنی به وجود یک اجماع اساسی یا به تعبیری یک نظام ارزشی مشترک. (تی بی باتامور، ۱۳۶۹، ۳۴) بنابر این به باور شومپیتر دموکراسی حکومت سیاستمداران است و نه حکومت مردم و دموکراسی صرفاً یک نظم نهادی برای رسیدن به تصمیم های سیاسی است و نه یک هدف نهایی. سیاستمداران سودا گران رأی هستند همان گونه که دلالان سوداگران سهام در بازار بورس هستند. اما سیاستمداران برای کسب حمایت رأی دهندگان ناچارند اندکی نسبت به خواست ها و منافع انتخاب کنندگان پاسخگو باشند. تنها اگر اندازه ای رقابت برای به دست آوردن رأی وجود داشته باشد ممکن است بتوان به نحو مؤثر از حکومت مستبدانه اجتناب کرد.

۲-۱۶-۲ سی رایت ملیز

شبکه ی قدرت نخبگان در انگلستان و آمریکا، مدت هاست مورد مطاله قرار گرفته است. دل مشغولی محوری این ادبیات، شناخت میزان اتحاد یا افتراق ساختار های نخبگان ملی است. ریشه ی این مطالعات به جدال میان کثرت گرایان و نخبه گرایان رادیکال در دهه های ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ در ایالات متحده ی آمریکا بر می گردد. مطالعات میلز تأثیر زیادی بر مطالعات مربوط به شبکه قدرت نخبگان گذاشت.
نظریه ی میلز مبتنی بر سه لا ای بودن توزیع قدرت است. در لایه ی بالایی، کسانی قرار دارند که در رأس نهاد های عمده ی جامعه مدرن مانند قوه ی مجریه ی حکومت ملی، شرکت های بزرگ تجاری و تأسیسات نظامی قرار دارند. بر اساس نظر میلز الگوی کثرت گرای منافع رقیب، صرفاً در مورد لایه ی میانی تطبیق پذیر است. لایه ی میانی تعامل نیمه سازمان یافته میان گروه ذی نفوذ و قوه ی قضائیه است که کثرت گرایان به اشتباه، آن را به سرتاسر ساختار قدرت در جامعه ی سرمایه داری تعمیم داده اند. اجتماعی از توده ها که از لحاظ سیاسی متفرق اند، لایه ی زیرین را اشغال می نمایند. مطالعات میلز به کشف ارتباط میان نخبگان اقتصادی و نخبگان حکومتی منجر شد که در اصطلاح او همان «ثروتمندان کورپورات» و «رهبران سیاسی» می باشند. میلز چنین بیان می دارد که تمرکز گرایی فزاینده در قوه ی مجریه حکومت فدرال با افول نقش سیاستمداران حرفه ای و رشد نقش افراد سیاسی از دنیای شرکت های تجاری، همراه بوده است. علی رغم این، میلز ادعا کرد که این یک اشتباه خواهد بود اگر معتقد شویم که بدنه ی سیاسی صرفاً دنباله ی دنیای شرکت های تجاری است، یا اینکه نمایندگان این شرکت ها آن را تحت کنترل در آورده اند. (فرهادی ،۱۳۸۸ ، ۶۵-۶۶)
جهش اساسی نخبه گرایی جدید با ظهور سی رایت میلز آمریکایی آغاز شده است. او با مطالعه ی ساختار قدرت در آمریکا به این نتیجه دست می یابد که قدرت در جامعه ی آمریکا، نهادینه شده است و از میان نهاد های موجود، سه نهاد سیاسی، اقتصادی و نظامی، موقعیتی ممتاز را به خود اختصاص داده اند. میلز به منظور انجام چنین تحلیلی که به مطالعه ی سیستماتیک در مورد نخبگان جامعه آمریکا می پردازد و درباره ی ترکیب، منشأ اجتماعی اعضای گروه نخبه، چگونگی تشکیل نخبگان و روابط بین نخبگان مختلف ارزیابی دقیقی را ارائه می دهد.

۲-۱۶-۳ رابرت دال

دال کوشید نظریه ی نخبه گرایی را با بررسی تصمیمات سیاسی معین و مطرح کردن این پرسش آزمون کند که آیا یک گروه نخبه مشخص در هر مورد مسئول نتیجه ی اعمال خود بوده است. دال به این نتیجه رسید که هیچ گروه نخبه ی منحصر به فردی وجود ندارد، بلکه تعدد یا کثرت منافع است که وجود دارد. البته دال به هیچ وجه نمی گوید که این منافع متعدد با شرایط برابر رقابت می کنند، بلکه استدلال می کند که این منافع گوناگون به ویژه در دسترسی پذیری به منافع و بنابراین در توانایی برای تأثیر گذاری در تصمیمات نابرابرند. دال همچنین میان آنچه «برجستگان اجتماعی»، «برجستگان اقتصادی» و «صاحب منصبان سیاسی» می نماید تمایز برقرار می کند. در واقع او یک نظام گروه های نخبه ی رقیب را مطرح می کند. دال چنین نظامی را «چند سالاری» توصیف می کند که در آن دولت و ساختارهای سیاسی عرصهای را فراهم می کنند که در آن عرصه گروه های ذی نفوذ گوناگون می توانند بر سر پیشنهاد های سیاسی چانه بزنند و رقابت کنند. در جامعه هیچ گروهی به تنهایییک گروه ذی نفع اکثریت را تشکیل نمی دهد و بنابر این جامعه شامل گروه های ذی نفع اقلیت رقیب و اگرچه نه لزوماً برابر است. بنا به تعریف، هیچ گروه ذی نفع خاصی نمی تواند حتی در مواردی که منافعش مستقیماً و به طور قابل توجهی تأثیر می پذیرد لزوماً انتظار داشته باشد که بر دیگران مسلط گردد.
آموزه ی «گردش نخبگان» که در نظریات پاره تو، موسکا و میکلس مشاهده می شود، گردش نخبگان، به فرایند گردش افراد میان نخبگان و غیر نخبگان از یک سو و جابجایی یک گروه نخبه ی قدیمی به وسیله ی گروه نخبه ی جدید از سوی دیگر اطلاق می گردد. در اندشه پاره تو گردش نخبگان ناشی از افول منافع مستقر و ظهور منافع نو به شمار می آید. برخی تغییرات اجتماعی مانند انقلاب، از مصادیق بارز گردش نخبگان محسوب می شود. در همین راستا، پاره تو معتقد است که پس از وقوع انقلاب، گروه شیران حکومت را به دست می گیرند. با این وجود باید این گروه استراتژی هایی را بپرورانند تا بتوانند امتیازات کسب کرده را حفظ نمایند. اما به تدریج گروه روباهان به خود آمده و در آغاز اگر چه ممکن است از نخبگان حاکم نباشند ولی به تدریج به شیوه ی خود قدرت را به دست می گیرند و بسیار اتفاق می افتد که شیران را از صحنه خارج می کنند و این وضع به طور ادواری ادامه می یابد. در اندیشه ی موسکا، علاوه بر تصدیق جابجایی نخبگان و بر کنار شدن گروه نخبه قدیمی به دست یک گروه نخبه ی جدید، نوع دیگری از گردش به چشم می خورد که در طی آن، گروه نخبه ی موجود به واسطه ی راه یافتن افرادی از طبقات پایین تر جامعه به داخل آن گروه، تجدید قوا می نماید.

۲-۱۷ مبانی نظری سیاست خارجی:

از زمان شکل گیری حکومت های ملی و به تبع آن پیدایش روابط بین الملل مدرن در قرن هفدهم میلادی، دو دیدگاه بدبینانه و خوش بینانه در مورد ماهیت و محتوای روابط بین الملل وجود داشته است. بر همین اساس، دو مکتب فکری یا نمونه ی عالی آرمانگرایی و واقعگرایی در ادبیات روایط بین الملل شکل گرفته که به نوبه ی خود به پردازش نظریات متعارض منجر شده است.
یکی از مباحث بسیار مهم در سلسله مباحث سیاست خارجی بررسی نوع رویکرد ایده آلیستی یا رئالیستی یک نظام سیاسی در عرصه روابط و تعاملات بین المللی می باشد. معمولاً دولت ها متناسب با ایدئولوژی، موقعیت اقتصادی و سیاسی خود، در اتخاذ تئوری آرمانگرایی و یا واقع گرایی نسبت به تأثیرات محیط بین الملل از خود واکنش نشان می دهند.

۲-۱۸ چارچوب نظری واقعگرایی کلاسیک:

واقعگرایی در فضای بین دو جنگ جهانی و بخصوص در فضای پس از جنگ دوم جهانی، و در آثار دو متفکر بزرگ ظهور یافت. متفکرانی چون “ای اچ کار” و “هانس جی مورگنتاو” در این فضا به توصیف نظری فضای جنگ بین دولت-ملت ها و علل آن پرداختند.
در برداشت سیاستمداران واقع گرا از سیاست، قدرت ملی و منافع ملی دو اصل مهم و حیاتی قلمداد می شوند. در این تفکر بازیگر خردمند کسی است که به طور پیوسته در جهت ارتقای منافع مادی و معنوی خود باشد. به این معنا که حفاظت از تمامیت ارضی، امکانات و منابع درآمدزا و دفاع از ارزش ها و باورهای عمومی از اهداف استراتژیک هر واحد سیاسی به شمار می رود. در اینجا قدرت و منافع در عرض یکدیگر قرار می گیرند و برای سیاستمداران واقع گرا، اعمال رفتارهای سیاسی، متأثر از شناخت واقع بینانه آن ها از جامعه بین المللی می باشد. (کاظمی ، ۱۳۷۶ ،۹۹۱)
یک کارگزار واقعگرا، انسان معقولی است که به ظرافت های سیاسیت خارجی آگاه است و شیوه های چانه زنی، بده بستان، تعدیل و تفاهم را بر روش های دیگر، که فرایند مبهم، مخاطره انگیز و تعارض آفرین دارد، ترجیح می دهد. به طور دقیق در همین جا واقعگرایان راه خود را از آرمانگرایان، که معتقد به اولویت اخلاق، اصول، قواعد و موازین حقوقی هستند، جدا می کنند.
از نگاه رئالیست ها حصول به امنیت و استواری در عرصه سیاست خارجی ممکن نخواهد بود، مگر آنکه نیروی نظامی حرفه ای و امکانات و تجهیزات کارآمد و مجهز به عنوان پشتوانه سیاست خارجی و دستگاه دیپلماسی نقش ایفا کند. و حتی برخی از پیروان این نظریه معتقدند قدرت نظامی مؤثرتر از توانایی اقتصادی می تواند نقش ایفا کند.
هانس جی مورگنتا از طرفداران سرسخت رئالیسم بر این نظر است که پی گیری مبانی اخلاق عمومی و مفاهیم انتزاعی در رفتار دولتها کاری بیهوده است و اساساً اخلاق گرایی و باید و نبایدهای اخلاقی در روابط بین دولت ها جایگاهی ندارد. (هانس، جی. مورگنتا ، ۱۳۷۴ ،۱۹)
ماکیاولی از جمله کسانی بود که با نظریه ی معروف خود، یعنی «هدف وسیله را توجیه می کند»، دست دولتمردان و سیاستمداران را برای تحقق نظریه واقع گرایی باز گذاشت. ماکیاولیسم به عنوان یک تفکر غالب سیاسی، ابزار دست سیاست مداران واقعگرا است.

۲-۱۹ چهار چوب نظری آرمان گرایی کلاسیک:

آرمانگرایان، مکتب رئالیسم را به قهقرایی بودن، بدبین نسبت به طبیعت و فطرت انسان، خودبین و خودخواه متهم می کنند. آرمانگرایان سیاست را «هنر حکومت خوب» می دانند در حالی که واقع گرایان سیاست را «هنر ممکن» تلقی می کنند.
برای آرمانگرایان عدالت، اخلاق، تبعیت از قوانین وضع شده و حقوق بشر در هر شرایطی پسندیده است و سیاست و قدرت را یک انحراف از اصول والای انسانی و اخلاقی تلقی می کنند. آرمانگرایان تمدن ها را محصول همزیستی جوامع در یک نظام قانونمند می دانند و کاربرد زور را نامشروع تلقی می کنند و بکارگیری خشونت و جنگ را حربه حکام فاقد فضیلت می دانند.
پیروان ایده آلیسم در سیاست خارجی بر این عقیده اند که لازمه تأمین امنیت و صلح دائمی و پایدار این است که هر واحد سیاسی ضمن پایبندی کامل به سازمان ها، نهاد ها، حقوق و تکالیف بین المللی، لازم است که امنیت خود را جدای از امنیت سایر دولت ها نیز نداند. بنابراین لازم است امنیت کشورها را امنیت خود، و تجاوز به حریم امنیتی دیگر کشورها را مایه سلب امنیت خود بداند. (کاظمی ،۱۳۷۶، ۹۹۲)
اما در شرایط کنونی، برخلاف جامعه خیالی آرمانگرایان که تصویری از آن در بالاترسیم شد، هیچ کشوری مصالحه و معامله درخصوص منافع ملی خود را نمی پذیرد و سرنوشت سیاسی و ملی خود را به مقدرات مخاطره آمیز دیگر دولت ها گره نمی زند.
همانگونه که ملاحظه می شود هر دو شیوه ی نگرش واقعگرایی و آرمانگرایی، هنجاری و تجویزی هستند، ولی خاستگاه بینشی و تلقی آن ها از انسان، جامعه، حکومت و تعامل میان آن ها و غایت وجودیشان متفاوت است.
بر خلاف نظر آرمانگرایان که بر توسعه ی اصول رفتار بین المللی بر اساس حقوق و سازمان های جهانی تأکید دارند، واقعگرایان هنوز دولت های ملی را به عنوان واحد اصلی، مبنای تجزیه و تحلیل قرار می دهند و معتقدند که بین منافع و اهداف واحد های سیاسی مختلف هیچ گونه تفاهم و هم سویی وجود ندارد. نتیجه ی چنین فرضی آن است که دولت ها برای دستیابی به منافع و اهداف متعارض ممکن است بر روی هم شمشیر بکشند وانسان ها را قربانی مطامع و انگیزه های مادی و معنوی خود کنند. در اندیشه ی واقعگرایی، روابط میان دولت ها اعم از آنکه رقابتی باشد یا تخاصمی و تفاهمی، ماهیتی بین خیر و شر دارد. بدین معنی که روابط میان آن ها در ماهیت تحت تأثیر عناصری است که از میل بده_بستان و چانه زنی شکل می گیرد.
هنری کسینجر، که گرایش به رئالیسم دارد، تعارض میان واحد های سیاسی را ناشی از برداشت و بینش متفاوت آن ها از قواعد بازی و مفاهیم حق و باطل، عدالت و مشروعیت تلقی می کند. او با تکیه بر عنصر مشروعیت، ضابطه ی ثبات و ناپاداری را در برداشت همگون و یا ناهماهنگ از اهداف و ابزار سیاست خارجی می داند. مشروعیت مورد نظر او شامل یک چارچوب مورد قبول نظم بین المللی به وسیله ی تمام قدرت های عمده و بازیگران روابط بین الملل است.
کسینجر اختلاف نگرش در نظام بین المللی معاصر را در تعارض مستمر میان دو طرز اندیشه و عمل «دولتمرد سیاسی» و پیامبر «انقلابی» جستجو می کند. هدف مقدم دولتمرد سیاسی بر محور بقا، می چرخد و تاریخ به او آموخته که سیاست خارجی قائم به فرد، سخت شکننده و مشکوک است و برای نیل به منافع میانه روی و درستکاری در حقیقت و مصلحت اندیشی ضروری است. برعکس، پیامبر انقلابی از مصلحت اندیشی گریزان است و به جای درستکاری در حقیقت، خود به خلق آن مبادرت می کند و برای رسیدن به هدف از هیچ مخاطره ای نمی هراسد. به زعم کسینجر، رویارویی این دو چهره، نمایانگر عصر بروز بحران های مستمر بی ثباتی و ناپایداری در روابط بین الملل است. (کاظمی، سید علی اصغر،، ۱۳۷۶ص ۹۹۱)
با بررسی آراء و اندیشه های مکاتب رئالیسم و ایده آلیسم این نکته روشن می شود که هر دو دیدگاه راه افراط و تفریط را در پیش گرفته اند. سیاستمدار فاقد اخلاق، آرمان و جهان بینی همان قدر ناکام هستند که آرمانگرای یوتوپیایی که نسبت به واقعیات موجود جهان بی تفاوتی نشان می دهد.

۲-۲۰ چهارچوب نظری نو واقعگرایی:

کنت والتز را می توان پایه گذار مکتب نو واقع گرایی نامید. والتز در دوره اول عمر نظریه پردازی خویش، با انتشار کتاب مشهور خود: «بشر، دولت و جنگ» در سال ۱۹۵۹، بیشتر مدافع مورگنتا و در قلمرو نظریه واقعگرایی کلاسیک است. پس از آنکه در دهه ی ۷۰، نظریه ی واقعگرایی با مشکلات عمده ای روبرو شد و تا حدودی به حاشیه رفت، والتز وارد دومین مرحله ی نظریه پردازی خویش گشت، و با انتشار کتاب «نظریه های سیاست بین الملل» در سال ۱۹۷۹، واقعگرایی را از انزوا خارج ساخت و نظریه ی نو واقعگرایی را عرضه نمود.
نو واقع گرایی هم چنان دولت را به عنوان بازیگر اصلی صحنه ی سیاست بین الملل می داند، روایتی قدرتمند از واقعگرایی کلاسیک است که می گوید تا وقتی نظام بین الملل اقتدار گریز باشد کشمکش بر سر قدرت و امنیت ادامه خواهد داشت. اما از طرفی استدلال می کند که علی‌رغم اعتقاد رئالیسم کلاسیک، ریشه جنگ و صلح در ساختار نظام بین ‌الملل نهفته است، نه سرشت انسان و ماهیت کشورها.
از نظر والتز نظام بین الملل دارای ساختار دقیقاً تعریف شده ای است که در آن می باید به اصل نظام دهندگی، ویژگی واحد های موجود در نظام و کیفیت توزیع توانایی واحد ها توجه داشت. بر این اساس در نظام سیاسی داخلی اصل نظم دهندگی به صورت سلسله مراتبی می باشد. که در آن قدرت بر مبنای صلاحیت های قضایی و قانونی و نیز فرایندهای سیاسی اعمال می شود. در حالی که در نظام بین الملل رفتار دولت ها نسبت به یکدیگر بر پایه ی نبود اقتدار مرکزی تنظیم می گردد. بر مبنای این استدلال اصل نظم دهنده ی نظام بین الملل، دولت ها را بر آن وا می دارد تا بدون توجه به میزان ظرفیت شان، به وظیفه اولیه ی خویش یعنی تقویت قدرت نظامی و خود یاری عمل کنند. در حقیقت در فرایند جامعه پذیری دولت ها می آموزند که ضمن اتکاء به خود و بی اعتمادی نسبت به دیگران، از طریق انباشت امکانات برای جنگیدن علیه یکدیگر، امنیت خویش را حفظ کنند. به طور کلی و بنا به نظر نو واقعگرایان ماهیت نبود اقتدار مرکزی نظام بین الملل به صورت یک اصل نظم دهنده سبب شده تا در طول چندین قرن با وجود دگرگونی های عظیمی که در ترکیب داخلی دولت ها به وقوع پیوسته، همچنان به صورت یک الگو در سیاست بین الملل باقی بماند.
بطور کلی، مشابهت ها و تفاوت های نظری گفتمان واقعگرایی کلاسیک و نو واقعگرایی را می توان اینگونه بیان نمود:
مشابهت ها: در هر دو گفتمان، دولت ها به عنوان عاملان اصلی عرصه روابط بین الملل محسوب شده و این عاملان در یک فضای مبتنی بر آنارشی به ملاحظات سیاست قدرت توجه دارند. همچنین، قرار داشتن دولت ها در یک وضعیت طبیعی بین المللی، آنان را مجبور به تمرکز بر حفظ امنیت خود، و مبارزه برای بقا می نماید.
تفاوت ها: نو واقعگرایی، ریشه های روابط بین الملل را بر تئوری های هابز در مورد طبیعت بشر بنا نمی گذارد. از سوی دیگر، ملاحظات ساختاری نو واقعگرایی، بر خلاف نمونه کلاسیک آن، اهمیت کمتری برای دولتمردان و رهبران سیاسی قائل می شود. در تئوری کلاسیک، با ارجاع به افکار توسیدید، اهمیت زیادی برای تصمیمات رهبران در سیاست خارجی در نظر گرفته می شد که این اهمیت، با وجود مفهومی به نام سیستم، بسیار کم اهمیت جلوه می کند. لذا در آخر، مفهوم سیستم، مفهومی است که در واقعگرایی کلاسیک اصلاً به آن بها داده نمی شود. عدم توجه به مفهوم سیستم و سطوح مختلف آن، همچنان که والتز معتقد است، مانع اصلی در توسعه نظریه واقعگرایی است. ایرادی که در گفتمان نو واقعگرایی، والتز سعی در اصلاح آن دارد. (محمد خانی، ۱۳۸۸، ۹۹)

۲-۲۱ چهارچوب نظری نو آرمانگرایی:

در اواسط دهه ی ۸۰ میلادی چالش نظری مکتب آرمانگرایی وارد مرحله ی نوینی شد. از این زمان به بعد ادبیات روابط بین الملل شاهد ظهور نظریه ی جدیدی است که به نئو لیبرالیسم یا نوآرمانگرایی شهرت دارد. همچنان که نو واقعگرایی، بر پایه مفاهیم واقعگرایی کلاسیک پایه گذاری شده و برخی از پایه های نظری آن را می پذیرد، نو آرمانگرایی نیز در روابط بین الملل همین وضعیت را دارد. گفتمان نو آرمانگرایی نیز محصول سالهای پس از جنگ جهانی دوم و احساس نیاز صاحب نظران در تجدید نظر در این پارادایم، و در پی شکست جامعه ملل در جلوگیری از وقوع جنگ جهانی دوم بود. نو آرمانگرایی کوششی برای توضیح پیشرفت های صورت گرفته در اقتصاد سیاسی جهانی پس از جنگ دوم جهانی، با تاکید و تمرکز بر نقش مرکزی نهادها و سازمان ها در سیاست بین الملل بود.
این گفتمان جدید توانسته است تا حدی با گفتمان کلاسیک آرمانگرایی فاصله بگیرد و با خلق ادبیات جدید در صحنه سیاست بین الملل، به توضیح و تبیین نظری روابط بین کشورها بپردازد. بر طبق عقیده ی این نظریه، حتی در شرایط بی نظمی و فقدان یک حکومت مرکزی در سطح جهان، می توان با کمک نهادها و سازمان های بین المللی به همکاری بین المللی دست یافت.
نوآرمانگرایی عقیده دارد که وقتی کشورها با هم تعامل و تماس مکرر دارند، احتمال دارد که درک کنند همکاری با سایر کشور ها برای آنان مفید و سودمند است. این به نوبه ی خود بر اراده و انگیزه ی آن ها به همکاری تأثیر مثبت می گذارد. فراتر از این کشور ها متوجه می شوند که هزینه ی رعایت تعهدات و مجازات ترک همکاری، کمتر از منافع اقدام دسته جمعی است، در نتیجه امکان شکل گیری همکاری بیشتر است.
نوآرمانگرایی، نهاد های بین المللی را به عنوان مهم ترین ابزار می داند که شکل گیری همکاری بین کشورها را تسهیل می کند. در شرایط بی نظمی و در فقدان یک دولت مرکزی یا قدرت سلطه گرا، همکاری های بین المللی با کمک نهاد های بین المللی قابل دستیابی است. در حقیقت، نهاد های بین المللی اثرات و پیامد های بی نظمی را تعدیل کرده و مشکلات فریب کاری و ترک همکاری که موانع اصلی همکاری هستند را حل می کنند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:45:00 ب.ظ ]




– به طور کلی، آسیب پذیری نسبت به اسکیزوفرنی، موضوعی کاملاً فردی است، اما به نظر می رسد که چهار عامل مهم در پدیدآیی آن سهیم باشند؛
۱- عوامل ژنتیکی: اسکیزوفرنیا در بین دوقلوهای یک تخمکی (MZ) به مراتب بیشتر از دوقلوهای دو تخمکی (DZ)، ودر بین خویشاوندان زیستی بیشتر از خویشاوندان غیر زیستی رخ می دهد.
۲- عوامل زیستی: به نظر می رسد که بیماران اسکیزوفرنیک تیپ I به اختلال انتقال دهنده های عصبی به ویژه دوپامین مبتلا باشند و بیماران اسکیزوفرنیک تیپ II به نارسایی مغزی ساختی، از جمله قطعه های پیشانی کوچکتر، بطن های بزرگتر (متسع) و کاهش جریان خون در مغز مبتلا هستند.
۳- ارتباط های معیوب خانواده، طبقه ی اجتماعی- اقتصادی: اسکیزوفرنی، افراد فقیر را بیشتر مبتلا می کند.
۴- عوامل فرهنگی: اسکیزوفرنی در کشورهای توسعه یافته پیش آگهی بدتری دارد (سلیگمن،۱۳۷۹). در کشورهای در حال توسعه، بیماران اسکیزوفرنیک بیماریشان آغاز حاد دارد و سیر بیماری مطلوب تر است (دیویسون ونیل،۲۰۰۰).
۲-۱۶- ساختار مغز در بیماران اسکیزوفرنی
طی بیست سال گذشته شواهد فزاینده ای حاکی از آن است که بیماران اسکیزوفرنی که نشانه های تیپ II را آشکار می سازند(به ویژه هیجان سطحی، فقدان انگیزش و نارسایی گفتار) ممکن است به یک یا چند نابهنجاری در ساختار مغز مبتلا باشند. تا کنون به نظر می رسد که سه نوع نابهنجاری مکان یابی شده اند. نابهنجاری اول مربوط به قطعه ی پیشانی است که معلوم شده برای توجه، انگیزش و برنامه ریزی و سازمان دهی رفتار اهمیت دارند. ممکن است بیماران اسکیزوفرنیک تیپ II قطعه های پیشانی بعلاوه مخ و جمجمه کوچکتری از افراد بهنجار داشته باشند(آندرسون، نصرالله، دان، السون، گروو، ارهارت، کافمن و کروست، ۱۹۸۶). اسکنهای PET و سایر بررسیهای جریان خون در مغز، کاهش کارکرد قابل ملاحظه، به علاوه کاهش سوخت و ساز در مناطق پیشانی مغز بیماران اسکیزوفرنیک را تایید کرده اند(باشزبام، ۱۹۹۰). اختلال در طرز راه رفتن، حالت بدن و حرکات چشم، که علایم عصب شناختی مهمی در اسکیزوفرنی هستند، اغلب از کژکاری قطعه ی پیشانی ناشی می شوند(وین برگر، ۱۹۸۸؛ رابینز، ۱۹۹۰؛ سووینی، ولی، ۱۹۹۰). در واقع، چون نسبت قابل ملاحظه ای از بیماران اسکیزوفرنیک نابهنجاریهایی را در انواع خاصی از حرکات چشم نشان می دهند، این نابهنجاریها شاخص های ژنتیکی اسکیزوفرنی شده اند( کلمنتز، سووینی، هیرت، وهاس، ۱۹۹۰، ایاکونو، موریو، بیسر، فلمینگ، ولین، ۱۹۹۲). دیگر اینکه، کاهش گنجایش حافظه در اسکیزوفرنی مربوط به نابهنجاریهای قطعه ی پیشانی دانسته شده است (گلد، راندولف، کانپتر، گلدبرگ و وینبرگر، ۱۹۹۲).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نوع دوم نابهنجاری به اندازه و تناسب بطن های مغز مربوط می شود. بطن ها حفره هایی در مغز هستند که پر از مایع اند. بطن های بیماران اسکیزوفرنیک بسیار بزرگتر از بطن های افراد بهنجار هستند. به علاوه، بطن های سمت چپ مغز این بیماران از بطن های سمت راست بسیار بزرگتر هستند(لوسونزی و همکاران، ۱۹۸۶). بزرگ شدن بطن حاکی از فرایند تخریب یا پلاسیدگی در بافت مغز است که درباره ی آثار دقیق آن فقط می توان به گمانه زنی پرداخت(براون، گولتر، کورسلیس، کرو، فریت، جاگو، جانستون و مارش، ۱۹۸۶؛ بوگرتس، ۱۹۹۳). اما در مورد اینکه آیا این پلاسیدگی علت یا پیامد اسکیزوفرنی است، هنوز تردید وجود دارد (سودات، کریستیسون، توری، کازانووا و واینبرگ، ۱۹۹۰).
۲-١٧کارکرد لوب پیشانی
لوب پیشانی یکی از چهار لوب مغزی است که در جلوی شیار مرکزی و بالای شیار طرفی قرار دارد این لوب، بزرگترین لوب مغر به حساب می آید به شکل هرم مثلث القاعده ای است که راس آن در جلو می باشد این قسمت ناحیه نسبتا وسیعی است که حدود ٢٠٪ از قشر مخ را تشکیل می دهد(داود معظمی،١٣٨٢). لوب های پیشانی یعنی ناحیه ای که نحوه عمل کردن مغز را بر اساس اطلاعات خود تعیین می کنند و در مجموع یک مقوله را تشکیل می دهند. بزرگی لوب های پیشانی خصیصه ی عمده ای است که مغز انسان را در مطالعات کالبد شناسی عصبی مقایسه ای از مغز سایر نخستی ها (پریمات ها) متمایز می کند و ویژگی های انحصاری او را موجب می شود. در لوب های پیشانی چهار بخش وجود دارد. سه بخش آن یعنی نوار حرکتی ، ناخیه حرکتی تکمیلی و ناحیه بروکا. بخش چهارم یعنی قدامی ترین بخش های لوب پیشانی، قشر جلوی پیشانی است. این قسمت خود شامل سه ناحیه است که ضایعات هر یک سندرم های جداگانه ای ایجاد می کند: ناحیه حدقه ای – پیشانی ، ناحیه خلفی – جانبی و ناحیه میانی (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۷).
معمولاً قطعه پیشانی به عنوان محل استقرار کنشهای ذهنی و مرکز فعالیتهایی که ویژه انسان هستند، به شمار می آید. قسمتی از عملکرد عصب-روانشناختی در این ناحیه از مغز به شیارها و جیروسها(چین ها) مرتبط می شود (حجازی ،١٣٨٧).
۲-١٨جایروس ها ی لوب پیشانی

    1. جایروس پیشانی بالایی: این جایروس در قسمت بالای لوب پیشانی قرار دارد قسمتی از منطقه حرکتی مکمل نام دارد که حرکات ظریف و هماهنگی عضلات را به عهده دارد.
    1. جایروس پیشانی میانی: در سطح خارجی بین شیارهای پیشانی بالایی و پائینی قرار دارد. قسمتی از جایروس پیشانی میانی مسئول برنامه ریزی حرکات می باشد و حرکات را تند یا کند می کند که آن را منطقه حرکتی ثانویه می گویند.

٣- جایروس پیشانی پائینی: در سطح خارجی بین شیار طرفی و شیار پیشانی پائینی واقع شده است جایروس پیشانی پائینی بوسیله یک شیار عمودی و یک شیار افقی که از شیار طرفی منشعب شده است از جلو به عقب به سه قسمت تقسیم می شود:
قسمت کاسه چشمی: که در پایین شیار افقی قرار دارد.
قسمت مثلثی: در بین شیار افقی و عمودی قرار دارد.
قسمت اپرکولار: در عقب شیار عمودی قرار دارد و مرکز چشایی می باشد. قسمتهای مثلثی مرکز تکلم می باشند و آنها را ناحیه بروکا می نامند.
جایروس جلو مرکزی: در جلو شیار مرکزی قرار دارد. کورتکس آن دارای نورونهای حرکتی اولیه می باشد. حرکت هر قسمتی از بدن به ناحیه خاصی از این جایروس مربوط است.
جایروس پهلوی مرکزی: این جایروس در سطح داخلی نیمکره مغزی و در دو طرف شیار مرکزی قرار دارد و انتهای داخلی جایروسهای جلو، مرکزی و عقب مرکزی را می پوشاند(حجازی ،١٣٨٧).
کنشهای عصب – روانشناختی اساسی در این ناحیه از مغز در نتیجه روابط بین مناطق فوق با دیگر مناطق مغز می باشد(اسنل ریچارد،٢٠٠٧). در مطالعات انجام شده با بهره گرفتن از ردیابی رنگ معلوم شده که ارتباط دو طرفه ی متراکمی بین قشر جلو پیشانی و همه ی نواحی دیگر مغز وجود دارد. بنابراین تا آنجا که کاربردها به کالبدشناسی مربوط می شود، قشر جلو پیشانی چنان ارتباط مطلوبی با بقیه مغز دارد که استفاده ی پیاپی از مجموعه ی کامل کارکردهای مغز را در هنگام انجام فعالیت های اجرایی هدفمند امکان پذیر می سازد. در واقع صدمه ی لوب پیشانی، معمولاً کارکردهای اجرایی یعنی انگیزش، توجه و انجام پیاپی اعمال را مختل می کند.
مشخصات ضایعات دو طرفه لوب پیشانی، تغییر شخصیت – یعنی تغییر در نحوه ی تعامل افراد با جهان است. سندرم لوب پیشانی که بیش از همه بر اثر آسیب دیدگی(تروما)، سکته، توده، قطعه بری(لوبوتومی)، تصلب متعدد(MS)، یا بیماری پیک ایجاد می شود، شامل کندی تفکر، قضاوت ضعیف، کاهش جستجوگری، گوشه گیری از اجتماع و تحریک پذیری است. این بیماران نوعاً بی اعتنایی توام با بی احساسی به تجارب نشان می دهند که می تواند ناگهان به مهارگسیختگی توام با تکانشگری تبدیل شود. ضایعه ی یکطرفه ی لوب پیشانی ممکن است اغلب مورد توجه قرار نگیرد، چون لوب طرف سالم می تواند این نقص را به خوبی جبران کند. ممکن است تشخیص کشف کژکاری لوب پیشانی با بهره گرفتن از آزمون های عصبی-روانی بسیار ساخت یافته ی تصنعی، دشوار باشد. هوشی که در ضریب هوشی(Q.I) تجلی می یابد، ممکن است طبیعی باشد و در مطالعات تصویر برداری کارکردی اعصاب نیز نشان داده شده که ضریب هوشی ظاهراً بیش از همه مستلزم فعالیت لوب آهیانه است. مثلاً دیده شده که در حین انجام ( مقیاس تجدید نظر شده ی وکسلر برای سنجش هوشی بزرگسالانWAIS)، بیشترین افزایش فعالیت متابولیسمی در حین انجام تکالیف کلامی، در لوب آهیانه ای چپ و بیشترین افزایش فعالیت متابولیسمس در حین سنجش مهارت های عملی، در لوب آهیانه ای راست پیدا می شود. در عرض، آسیب لوب پیشانی صرفاً در موقعیت های ساختار نیافته و پر فشاری خود را نشان می دهد که در زندگی واقعی رخ می دهد.
۲-١٩نظریه های عملکرد لوب پیشانی
اکنون برای مشخص کردن عوامل مستدل و عقلانی که این پژوهش را از بعد علمی حمایت می کند ،نظریه های را در این حیطه بطور خلاصه بیان می کنیم.در تحقیق حاضر عمدتا تلفیقی از نظریه های لزاک[۷۲] ،سولبرگ[۷۳] ،گیر[۷۴] ،نورمن[۷۵] وشالیس[۷۶] می باشد ؛که هسته اصلی تئوری با هم همپوشانی دارند ولی در عین حال این نظریه ها ارکان و عناصر مختلفی را نیز شامل می شوند که این ارکان از چشم اندازهای متفاوت شرح داده شده اند.
لزاک بر روی فاکتورهای مربوط به ارزشیابی نوروسایکولوژی تمرکز دارد و از واژه”عملکردهای اجرایی” برای تشریح عملکرد لوب پیشانی استفاده می کند(هانری،٢٠٠۵).
نخست اراده ،که توانایی ایجادو انتخاب مناسب در موقعیتهای آتی می باشد .عدم این عملکرد در واقع بدین معناست که افراد درباره هر چیزی که انجام می دهند،فکر نمی کنند .
دوم طراحی رفتار،شامل انتخاب مراحل ،عناصر و توالی مورد نیاز برای دستیابی به هدف
می باشد .این امر مستلزم توانایی شناخت وارزیابی انتخابهاست.
سوم مرحله اعمال هدف مدار که شامل توانایی آغاز،توقف،حفظ و تعویض میان اعمال برنامه ریزی شده می باشد.اختلال در این عملکرد می تواند اجرای برنامه های تعیین شده را که فاقد رفتارهای تکانه ای مختل کننده هستند را تحت تاثیر قرار دهد.چهارم عملکرداثربخش ()که شامل توانایی باز بینی و اصلاح فعالیتها می باشد(لزاک،٢٠٠۴).
عملکردهای اجرایی به فرآیندهای پیچیده ای اطلاق می شوند که در حل مسایل جدید به کار می روند . این فرایند شامل آگاهی از مسأله موجود و ارزیابی آن، تحلیل شرایط مسأله وفرمول بندی هدف های خاص، ایجاد مجموعه ای از طرح ها ونقشه هایی که فعالیت های موردنیاز برای حل مسأله را مشخص می کند، ارزیا بی میزان تأثیر بالقوه این نتایج، انتخاب و شروع طرح مورد نیاز برای حل مسأله، ارزیابی پیشرفت در جریان حل مسأله وتغییر طرح در صورت مؤثر نبودن، تغییر طرح های غیرمؤثر درجهت اجرای طرح های مؤثرتر و مقایسه نتایج به دست آمده با نتایج قبلی(درصورتی که از طرح جدیدی متناسب با موقعیت مسأله استفاده شده باشد ) اتمام طرح هنگامی که نتایج رضایت بخش است و در نهایت حفظ طرح و بازیابی آن برای مواجهه با همان مسأله یا، مسأله ای مشابه در آینده( گراث و مارنات،٢٠٠٠).
سولبرگ وگیر بر روی توانبخشی شناختی عملکردهای لوب پیشانی تمرکز دارند.آنها مدلی را بسط می دهند که بر پایه مشاهده مشکلات بیمارانی است که از ناحیه لوب پیشانی رنج می برند .
در این نظریه اولین فاکتورانتخاب و اجرای برنامه های شناختی ، شامل توانایی شرح اهداف وشیوه ها،تعیین توالی مناسب عمل ،آغاز فعالیت ،اصلاح برنامه ها وادامه تلاش مستمر تا زمان اتمام فعالیت می باشد.
دومین فاکتور،مدیریت زمان می باشد که شامل توانایی ایجاد برنامه های زمانی واقع گرایانه و انجام فعالیتهای زمان بندی شده بدون اتلاف وقت می شود.
سومین فاکتورخود گردانی است شامل استفاده ازعکس العمل جهت کنترل رفتار است.این فاکتور مستلزم توانایی جهت سازگاری تکانه های درونی وبیرونی است که ماشه چکانی در واکنشهای نامناسب خواهد بود. اختلال در خود گردانی باعث وابستگی های محیطی می شود مخصوصا زمانی که محرک بیرونی قوی باعث ایجاد رفتار واکنشی نا مناسب شود.بعنوان مثال این چنین بیماری درهر زمان ،با دیدن فرشروع به آشپزی می کند.
اختلال متداولی که در این نظریه شاخص است در جاماندگی(٨) می باشدکه به تکرار فکر،کلمه،یا صدایی یکسان می گویند که توقف وتعویض میان پاسخها دشواری می باشد(حسنلو،١٣٨٨).
نورمن وشالیس اساس مدل خود را در آسیب لوب پیشانی برپایه سیستم نظارتی توجه قرار دادند. واظهار کردند که لوبهای پیشانی قادرند که :١)از پاسخهای قدیمی نا مطلوب باز داری کنندو٢)پاسخهای جدید مطلوب را ایجاد واجرا نمایند( شالیس و بورگس،٢٠٠١).
استدلال آنها این است که صدمه به سیستم نظارتی توجه می تواند موجب ایجاد دو نوع تاثیر عمده برآسیب لوب پیشانی شود.چنانچه سیستم نظارت بر توجه در بازداری از پاسخهای تحریک شده توسط تکانه های قوی نا کام باشد ؛در آن صورت بازداری زدایی رخ خواهد داد.یا اینکه اگر سیستم نظارت بر توجه در ایجاد پاسخ های جدید در غیاب تکانه های محرک نا موفق باشد،بی تفاوتی یا بی علاقگی رخ خواهد داد( شالیس و بورگس،٢٠٠١)..
این خلاصه ای از نظریه های موجود در رابطه با این پژوهش بود .در این زمینه تحقیقاتی نیز انجام شده است که در زیر به آن می پردازیم.
۲-٢٠پیشینه پژوهش
۲-٢٠-۱-تحقیقات انجام شده در خارج از ایران
– در مطالعه ای که توسط اسمیت[۷۷] و همکاران (۲۰۱۱) انجام شد، آنها به بررسی مورفولوژی تالاموس در اسکیزوفرنی و اسکیزوافکتیو پرداختند. نتایج نشان داد در هر دو اختلال حجم تالاموس یکسان بوده و تغییر شکل در مناطق مدیودورسال[۷۸] و ونترولاترال [۷۹] در هر دو اختلال مشاهده شد. با این تفاوت که در اسکیزوافکتیو تغییر شکل مجزا در مناطق میانی و جانبی تالاموس وجود داشت.
– در مطالعه ای که توسط فیزدان[۸۰] و همکاران(۲۰۰۷) انجام شد، آنها به مقایسه شناخت پایه و اجتماعی در دو اختلال اسکیزوفرنی و اسکیزوافکتیو پرداختند. برای این هدف ۱۹۹ بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی ۳۷ بیمار مبتلا به اسکیزوافکتیو انتخاب و از جهت عملکرد اجرایی، حافظه شفاهی و غیر شفاهی، سخت پردازش و همچنین شناخت اجتماعی با هم مقایسه شدند. نتایج نشان داد که اختلالات شناختی قابل توجهی در اقدامات پایه شناختی در بین دو اختلال وجود دارد.
– در مطالعاتی که توسط هاریسون(۲۰۰۸) بر روی بیماران سایکوتیک انجام شد وی گزارش کرد که علائم منفی در بیماران سایکوتیک با ضایعه قطعه پیشانی همخوانی دارد(هاریسون ،٢٠٠٨) گلدنبرگ (به نقل از سایکین و همکاران ٢٠٠٣) نیز همچنین با توجه به تحقیقاتی که دراین حوزه انجام داده است نارسایی عصب – روانشناختی قطعه پیشانی را در بیماران سایکوتیک بارزتر از نارسایی دیگر مناطق مغز، در بیماران شدید روانی می داند.
– گودینگ [۸۱]و تالنت[۸۲](۲۰۰۲) طی مطالعه ای به بررسی عملکرد حافظه در بیماران سایکوتیک با دو دسته اختلال اسکیزوفرنی و اسکیزو افکتیو پرداختند. برای این کار، از بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی(۳۴=N) و اسکیزو افکتیو (۲۳=N) و گروه شاهد(۳۰=N) آزمون های عملکرد اجرایی[۸۳] ( حافظه فعال فضایی[۸۴] و تست طبقه بندی کارت ویسکانسین[۸۵]) به عمل آمد. نتایج به دست آمده نشان داد که تفاوت معناداری بین دو اختلال اسکیزوافکتیو و اسکیزوفرنی یافت نشد و عملکرد اجرایی در هر دو اختلال پایین بود.
– در مطالعه ای که توسط بنابار[۸۶] و همکاران (۲۰۰۱) انجام شد، آنها به بررسی اپیدمیولوژیک، پیش آگهی و تفاوت های اختلالات اسکیزوافکتیو، دوقطبی و اسکیزوفرنی پرداختند. آنها پژوهش را با این پیش فرض آغاز کردند که، اسکیزوافکتیو نوعی اختلال دو قطبی است. در این راستا ۱۳۸ بیمار سرپایی (۶۷ نفر با اختلال دو قطبی)، (۳۴ نفر با اختلال اسکیزوافکتیو) و (۳۷ بیمار اسکیزوفرنی) مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که اختلال اسکیزو افکتیو را می بایست به عنوان شکل فنوتیپی ما بین اختلال دوقطبیI و اسکیزوفرنی طبقه بندی کرد. نتایج به دست آمده از این پژوهش لزوم پیگیری بلند مدت را برای تشخیص صحیح یادآور می شود.
– در مطالعه ای که در سال ۲۰۰۰ توسط بارکلو[۸۷] انجام شد وی به بررسی رابطه بین سوء کارکرد لوب فرونتال در بیماران دارای اسکیزوفرنی همراه دیسکنزی دیررس و بدون دیسکنزی دیررس پرداخت، نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد بیماران اسکیزوفرن مبتلا به دیسکنزی دیررس ، اختلال عملکرد ضعیف تری از بیماران اسکیزوفرن بدون دیسکنزی دیررس دارند.
– در مطالعه ای که توسط بارکتین و همکاران(۲۰۰۰) انجام شد، آنها به بررسی اثربخشی و ایمنی درمان تشنج برقی با مکان الکترود در لوب پیشانی هر دو نیمکره و دوز متوسط را با درمان تشنج برقی در لوب آهیانه ای هر دو نیمکره و دوز پایین در درمان بیماران مبتلا به مانیای شدید مقایسه می کرد پرداختند. نتایج نشان داد که دوز متوسط درمان تشنج برقی در لوب پیشانی هر دو نیمکره به اندازه درمان تشنج برقی در لوب آهیانه ای هر دو نیمکره موثر بوده اما با نقص های شناختی کمتری در درمان بیماران مبتلا به مانیای شدید مرتبط بود.
– بورگرتز[۸۸] (۱۹۸۹)، با مقایسه CT اسکن های ۵۴ بیمار اسکیزوفرن با همین تعداد افراد گروه کنترل، دریافت که قسمت هایی از بافت قطعه های پیشانی، قطعه های گیجگاهی-قدامی و هیپوتالاموس بیماران اسکیزوفرن از دست رفته است. در همین مطالعه معلوم شد که مدت زمان بیماری، ارتباطی با میزان آسیب مغزی ندارد و ظاهراً این نقایص در اول زندگی عارض شده اند.
– اندریزن[۸۹] (۱۹۸۸) عنوان می کند که مغز بسیاری از بیماران اسکیزوفرن دارای ناهنجاری هایی در جسم پینه ای و هیپوکامپ می باشد (این ساختارهای مغزی از نظر رویان شناختی با هم ارتباط دارند). این نتایج مبین آنند که این ناهنجاریها احتمالاً در خلاء رشد مغز ایجاد می شوند.
– در مطالعه ای که توسط سودات[۹۰] و همکارانش(۱۹۹۰) انجام گرفت، بر این نتیجه گیری تاکید شد که آسیب مغزی همراه با اسکیزوفرنی مستقیماً توسط ژن های فرد ایجاد نمی شود، بلکه عامل وراثت شماری از افراد را در معرض ابتلا به آثار زیان آور برخی از عوامل محیطی همچون ویروس ها قرار می دهد. نتایج به دست آمده از مطالعاتی که توسط MRI بر روی دوقلوها انجام گرفته است نشان می دهد که افراد اسکیزوفرن دارای بطن های جانبی و بطن سوم بزرگتری هستند. افزون بر این هیپوکامپ قدامی در دوقلوهای اسکیزوفرن کوچکتر از حد طبیعی است و حجم کلی ماده خاکستری در قطعه گیجگاهی چپ کاهش یافته است.
– دلاهانتی[۹۱] (۱۹۹۶) طی مطالعه ای آسیب های اجرایی بیماران اسکیزوفرنیک را مورد بررسی قرار داد. نتایج نشان داد توانایی های شناختی نظیر انعطاف پذیری شناختی، حل مسئله، برنامه ریزی و حافظه فعال این بیماران در مقایسه با همتایان بهنجار مختل می باشد و آن را به بد کاری قشر پیش پیشانی انتساب داد. همچنین ارزیابی عملکرد اجرایی در بیماران اسکیزوفرنی نشان داد که این بیماران نقایصی را در آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین نشان می دهند، که این نقص موجب ناتوانی آنها در جهت رسیدن به اهداف مناسب رفتاری، استدلال کلامی، انعطاف پذیری شناختی و حل مسئله می شود.
۲-۲۰-۲- تحقیقات انجام شده در ایران
– در پژوهشی که توسط یوسفی و همکاران(۱۳۸۲) انجام شد، آنها به مقایسه بینش شناختی در بیماران دچار اسکیزوفرنیا، اختلالت اسکیزوافکتیو و اختلالات خلقی پرداختند. نمونه این مطالعه را بیمارانی تشکیل دادند که بر اساس معیارهای DSM-IV تشخیص اسکیزوفرنیا، اسکیزوافکتیو، اختلال دو قطبی، اختلال افسردگی اساسی با سیمایه‌ روان‌پریشانه یا اختلال افسردگی اساسی بدون سیمایه روان‌پریشانه را دریافت کرده بودند. سنجش به وسیله مقیاس سنجش کلی(٢) و مقیاس آگاهی از بیماری روانی(٣) صورت گرفت. نتایج به دست آمده نشان دادند، بینش ضعیف، ویژگی رایج‌ اسکیزوفرنیا می‌باشد و نقایص خودآگاهی در بیماران دچار اسکیزوفرنیا شدید و فراگیر است. بیماران دچار اسکیزوفرنیا در مقایسه با دیگر گروه‌ها کارکرد ضعیفی نشان دادند.
– یوسفی و قربانعلی پور(۱۳۸۸) طی پژوهشی به مقایسه ارزیابی ها و نگرش ها نسبت به بیماری در بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا، اختلال اسکیزوافکتیو و افسردگی اساسی پرداختند. در جهت هدف فوق هفتاد و هفت بیمار دارای تشخیص های اسکیزوفرنیا، اسکیزوافکتیو و افسردگی اساسی بدون علایم روان پریشی تحت مصاحبه تشخیصی قرار گرفته و به وسیله پرسشنامه خود – ارزیابی بیماری مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد، در بین بیماران فوق؛ گروه بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و اسکیزوافکتیو در مقایسه با بیماران دارای تشخیص افسردگی اساسی بدون علایم روان پریشی، دارای سطوح بالاتر انکار بیماری و پیامدهای آن و انکار نیاز به درمان و نیز دارای سطح پایین تر نگرانی بودند. از شواهد فوق می توان نتیجه گرفت که: بیماران اسکیزوفرنیا و اسکیزوافکتیو در مقایسه با بیماران افسردگی اساسی نقایص خودآگاهی بیشتر و بینش پایین تری دارند و جمعیت افسرده بدون علایم روان پریشی از بینش نسبتاً بالایی در مقایسه با دو گروه دیگر برخوردارند.
– شیخ اکبری و همکاران(۱۳۹۰) طی پژوهشی به مقایسه درجه حرارت بدن بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و خلقی دو قطبی پرداختند. در این پژوهش که از نوع مطالعات توصیفی- مقایسه ای بود، ۶۰ بیمار اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و خلقی دو قطبی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار تحقیق، پرسشنامه مصاحبه بالینی ساختار یافته و تب سنج جیوه ای زیر بغلی بود. نتایج به دست آمده نشان داد، بین میانگین درجه دمای بدن بیماران اسکیزوفرنی با اسکیزوافکتیو و خلقی دوقطبی تفاوت معنی داری وجود دارد.
– شهباز زادگان و همکاران(۱۳۹۱) طی پژوهشی به مقایسه شیوه خاطره نگاری بیماران مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و دوقطبی پرداختند. این پژوهش بر روی۶۰ بیمار مبتلا به اختلالات اسکیزوفرنی، اسکیزوافکتیو و دوقطبی بستری در بیمارستان های فاطمی و ایثار اردبیل در سال ۱۳۸۷ که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، انجام شد. ابزار تحقیق شامل پرسش نامه مصاحبه بالینی، روش خاطره نگاری و پرسش نامه علایم مثبت و منفی (PANSS) بود. نتایج به دست آمده نشان داد خاطرات بیماران دوقطبی از تنوع بیشتری نسبت به دو گروه دیگر (اسکیزوافکتیو واسکیزوفرنی) برخوردار بوده است. همچنین بیماران اسکیزوفرنی نسبت به دو گروه دیگر از میزان بی نظمی نوشتاری بیشتر و از لحاظ میانگین تعداد کلمات عاطفی و هیجانی از مقدار کمتری برخوردار بودند که هر دو مورد از لحاظ آماری معنی دار بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:45:00 ب.ظ ]




۲-۲-۵ خلاصه نتایج برآورد مدل ساختاری

نتایج تحلیل عاملی تاییدی
جهت اینکه مشخص شود نشانگرهای انتخاب شده برای اندازه گیری سازه های مورد نظر خود از دقت لازم برخوردار هستند، روایی سازه مورد مطالعه قرار گرفت. این معیار که برای بررسی دقت و اهمیت نشانگرهای انتخاب شده برای اندازه گیری سازه ها، انجام شد نشان می‌دهد نشانگرهای موجود، ساختارهای عاملی مناسبی را جهت اندازه گیری ابعاد مورد مطالعه در مدل پژوهش فراهم می آورند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

نتایج بررسی روایی تشخیصی
نشانگرها (شاخص ها)ی هر سازه (متغیر) در نهایت باید تفکیک مناسبی را به لحاظ اندازه گیری نسبت به سازه های دیگرمدل فراهم آورند. به عبارت ساده تر بایستی هر نشانگر فقط سازه خود را اندازه گیری کند و ترکیب آن هابه گونه ای باشد که تمام سازه ها به خوبی از یکدیگر تفکیک شوند. این فرایند از دو طریق قابل مطالعه است که یکی از آنها در این پژوهش استفاده شد. در این روش با کمک شاخص میانگین واریانس استخراج شده مشخص شد که تمام سازه های مورد مطالعه دارای میانگین واریانس استخراج شده (AVE)، بالاتر از ۵/۰هستند. پس در این پژوهش تمام سازه ها به خوبی از یکدیگر تفکیک شده اند.

نتایج بررسی پایایی ترکیبی
پایایی به این معنا است که بین پاسخ دهندگان مختلف مورد مطالعه برداشت یکسانی از سوالات وجود داشته است. در روش شناسی مدل معادلات ساختاری از ضریب پایایی ترکیبی نیز استفاده می شود که در این پژوهش مقادیر برای هر سازه بالاتر از ۶/۰ بود که نشان از پایایی مناسب آن دارد.

نتایج بررسی روایی همگرا
از روایی همگرا برای بررسی اینکه هر نشانگر دارای بیشترین همبستگی با سازه خود نسبت به سایر سازه ها باشد استفاده می شود. نتایج نشان داد که روایی همگرا نیز مورد تائید قرار می گیرد.

نتایج مدل ساختاری
مدل اول:
طبق نتایج استخراج شده از روش pls برای مدل اول، هر دو متغیر جو سازمانی( ۰.۵۸۶= β وt = 5.478 ) و سبک رهبری ( ۰.۷۲۷= β وt = 4.374 ) با متغیر وابسته یعنی انگیزش کارکنان ارتباط معنی دار دارند.(قدر مطلق آماره t این متغیرها از ۹۶/۱ بزرگتر می باشد)
در مورد میزان تاثیرگذاری هر یک از متغیرهای مستقل یا ضرایب آنها نیز می توان گفت که متغیر سبک رهبری بیشتر از متغیر جوسازمانی بر متغیر انگیزش کارکنان تاثیر دارد.
با توجه به مقدارR2 مدل اول، نتیجه می گیریم که مدل پیشنهادی%۸/۷۲ از تغییرات انگیزش کارکنان را در خود گنجانده است.
مدل دوم:
طبق نتایج استخراج شده از روش PLS برای مدل دوم، متغیر سبک رهبری ( ۰.۸۶۴= β وt = 13.432 )، با متغیر وابسته یعنی جوّ سازمانی ارتباط معنی دار دارد.(قدر مطلق آماره t این متغیر از ۹۶/۱ بزرگتر می باشد)
R2 مدل دوم نشان می دهد که% ۱/۵۰ از تغییرات جوّ سازمانی توسط مدل پیشنهادی با متغیر مستقل سبک رهبری توضیح داده می شود.

تفسیر ضرایب متغیرهای مستقل
بطور خلاصه می توان این‌گونه نتیجه گیری کرد:
با افزیش یک واحدی متغیر جو سازمانی، انگیزش کارکنان به اندازه ۵۶۸/۰ واحد افزایش می یابد.
با افزیش یک واحدی متغیر سبک رهبری، انگیزش کارکنان به اندازه ۷۲۷/۰ واحد افزایش می یابد.
با افزیش یک واحدی متغیر سبک رهبری، جو سازمانی به اندازه ۸۶۴/۰ واحد افزایش می یابد.
پیشنهادهای کاربردی
با توجه به اینکه سبک رهبری بر جوّ سازمانی بسیار تاثیر گذار است لذا توصیه های زیر برای مدیران واحدها در سازمان صدا وسیما می تواند مفید باشد:
در سازمان وضعی را به وجود آورید که افراد پدیده تغییر را بپذیرند. اعضای سازمان باید بر این امر اعتقاد پیدا کنند که تغییر به نفع آن ها و سازمان تمام خواهد شد.
نظرها و عقاید جدید را تقویت کنید. مدیران سازمان از بالاترین مقام تا سرپرستان رده پایین، باید این موضوع را در گفتار و در عمل ثابت کنند که مقدم نظرهای جدید را گرامی می دارند. مدیران برای اینکه پدیده خلاقیت را تشویق و تقویت نمایند باید به پیشنهادهای زیردستان با علاقه گوش بدهند و نظرات مفید که نوید بخش آینده ای درخشان است را به اجرا درآورند و آن نظرات را به سطوح بالاتر و مقامات عالی سازمان برسانند.
اجازه دهید اعضاء، روابط متقابل با هم داشته باشند یک جوّ باز و خلاق، زمانی تقویت می شود که به افراد اجازه داده شود با یکدیگر ارتباط نزدیکتری برقرار کنند و گروه ها و اعضای گروه های مختلف، روابط متقابل (تعامل) با هم داشته باشند. این روابط متقابل باعث می شود که اطلاعات مفید بین اعضای سازمان رد و بدل، نظرات و دیدگاه های جدید درباره مسائل سازمانی، آزادانه به سایر اعضاء داده شود.
در برابر شکست شکیبا باشید برخی از نظرهای جدید در مرحله عمل ناموفق می ماند. مدیران مؤثر یا موفق کسانی هستند که واقعیت ها و زمان یا منابعی که باید در راه تجربه آموزی (در مورد نظرات جدید و کارساز بودن یا کارساز نبودن آنها) به مصرف برسد را بپذیرند.
هدفها را به صورت مشخص تعیین کنید و برای تأمین آنها به اعضاء، آزادی عمل بدهید. اعضای سازمان باید برای بروز خلاقیت خود دارای هدفو جهتباشند. از نظر مرز یا محدودیت هایی که در رابطه با خلاقیت اعضاء وجود دارد دستورالعمل هایی معقول صادر کنید و مدیران باید بر مقدار زمان و پولی که در رابطه با ارائه نظر جدید به مصرف می رسد نوعی کنترل اعمال کنند.
برای افراد خلاق و سخت کوش ارزش قائل شوید. افراد خلاق دارای انگیزه بسیار قوی هستند. از این رو هیچ گاه دست از تلاش و سخت کوشی بر نمی دارند تا کاری که مورد علاقه شان است انجام دهند ولی آنها هم انسان هستند و باید در این راه مورد تشویق قرار گیرند و در ازای کار خوبی که انجام می دهند پاداش مناسب بگیرند. یک مدیر از طریق سپاسگزاری، تقدیر و تشویق از فرد خلاق، از طریق افزایش حقوق، دادن جایزه، یا نوع دیگری پاداش، باید به نبوغ فرد و خلاقیت وی ارج نهد.
ایجاد یک جوّ حمایتی و دوستانه جهت افزایش رضایت کارکنان و در نتیجه افزایش اثربخشی.
همچنین با توجه به اینکه سبک رهبری بر انگیزش کارکنان نیز تاثیر گذار است، لذا توصیه های زیر در این زمینه برای مدیران واحدها در سازمان صدا وسیما و دیگر نهادها، می تواند مفید باشد:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:45:00 ب.ظ ]