کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



۲-۸-۲-۳-۱۲- جمهوری سیرالئون
مساحت آن به ۷۴۰/۷۱ کیلومتر مربع بالغ می گردد. دین رسمی اسلام است و ۷۰% سکنه ی پنج میلیونی آن مسلمان هستند. روستانشینان که ۶۵% سکنه را تشکیل می دهند به کشاورزی و دام داری اشتغال دارند.
شکل ۳-۴۷- نقشه کشور جمهوری سیرالئون
مهم ترین محصول زراعی آن برنج است که تولید سالانه آن به نیم میلیون تن در سال می رسد، ولی پایه ی اقتصاد آن بر استخراج منابع معدنی استوار است. این کشور دومین تولید کننده ی الماس صنعتی و هشتمین تولید کننده ی الماس زینتی در دنیا می باشد. طلا و سنگ آهن هم در آن تولید می شود(گلی زواره، ۱۳۸۸، ص۴۶۴).
۲-۸-۲-۳-۱۳- جمهوری فدرال نیجریه
نیجریه پر جمعیت ترین کشور آفریقا و سومین کشور مسلمان در جهان اسلام می باشد. جمهوری فدرال نیجریه با ۷۶۸/۹۲۳ کیلومتر مربع وسعت در شمال با نیجر، در غرب با بنین و در جنوب با کامرون مرز مشترک دارد. نیجریه ۱۳۴ میلیون نفر سکنه دارد(طالشی صالحانی، ۱۳۷۴، ص۱).
از ذخایر غنی نفت برخوردار است و از این لحاظ هشتمین کشور تولید کننده در دنیا به شمار می رود. گرچه کاوش نفت در این کشور از سال ۱۹۰۸ م آغاز شد، اما منابع جدید نفت آن در ۱۹۷۰ م در سواحل کشف گردید. افزایش ارزش نفت و فرآورده های گوناگون آن در سال ۱۹۷۳ م اقتصاد نیجریه را از شکوفایی ویژه ای برخوردار نمود، اما این کشور به دلیل آن که تحت تبلیغات کشورهای غربی به مصرف زدگی روی آورد و در این زمینه افراط نمود، وارداتش افزایش فوق العاده ای یافت که منجر با بالا رفتن میزان بدهی های آن شد و قروض خارجی آن به پنج میلیارد دلار رسید که تنها ۳۰% آن را به انگلستان مقروض است. افزایش بدهی های خارجی و فساد اداری باعث سقوط رژیم قبلی شد. نیجریه عضو کشورهای صادر کننده ی نفت (OPEC) می باشد.
شکل ۳-۴۸- نقشه کشور جمهوری فدرال نیجریه
با وجود آن که چهار برنامه ی توسعه ی اقتصادی در آن به اجرا گذاشته شده، ولی رونق اقتصادی آن چشم گیر نبوده است و این کشور از نظر تأمین مواد غذایی برای جمعیت انبوه خود به خارج وابسته است. ثروت نیجریه تنها نفت نیست ۹۵% کلمبیت جهان در این سرزمین به دست می آید و از این لحاظ در جهان رتبه ی اول را داراست. زغال سنگ و سنگ آهن از منابع معدنی دیگر آن می باشد. مجتمع ذوب آهن و فولاد آن در ناحیه ی «آژائوکوتا» تأسیس شده است. صنایع آلومینیوم، نساجی، سیمان سازی و تولید سیگار از مهم ترین مراکز صنعتی آن است. در بخش صنایع، هدف، جایگزینی واردات با تولیدات داخلی بوده است، ولی سهولت وارد نمودن کالاهای خارجی و رقابت آن با محصولات داخلی باعث رکود و تعطیلی برخی از کارگاه های نیجریه شد. ۷۰۵ نیروی کار در بخش کشاورزی مشغولند و زومین های حاصل خیزی در نیجریه وجود دارد، ولی بحران های اقتصادی و استفاده ی نابه جا از درآمدهای نفتی، بخش کشاورزی را تخریب نموده و متأسفانه محصولات کشاورزی آن توسط پول دارانی که با نفت ثروتمند شده اند وارد می گردد. از نظر دام پروری وضع نیجریه بهتر است و صادر کننده ی پوست و روده می باشد، ولی اوضاع ماهی گیری اسف انگیز است؛ زیرا ژاپنی ها در سواحل آن بهترین ماهی ها را صید نمده و به بهای گزافی در اختیار مردم می گذارند. صنعت جهان گردی نیجریه به دلیل برخورداری از مناظر با طراوت ساحلی، جنگل های انبوه، هنرهای دستی زیبا و برپایی جشنواره های هنری – فرهنگی نیجریه که همه ساله در یکی از استان های آن برگزار می شود شکوفایی چشم گیری دارد(گلی زواره، ۱۳۸۸، ص۴۷۶).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۸-۲-۳-۱۴- جمهوری توگو
توگو کشوری است در غرب آفریقا. نام رسمی آن جمهوری توگو است و یکی از کوچک‌ترین کشورهای آفریقا به‌شمار می‌آید. پایتخت توگو، شهر لومه با ۷۵۰ هزار نفر جمعیت می‌باشد. مساحت توگو ۵۶،۷۸۵ کیلومتر مربع است توگو از سوی غرب با غنا، از سوی شرق با بنین و از سوی شمال با بورکینا فاسو هم‌مرز است. در جنوب، توگو ساحل کم‌مسافتی در کنار خلیج گینه دارد.جمعیت این کشور ۷ میلیون نفر و پایتخت آن شهر لومه است.
شکل ۳-۴۹- نقشه کشور جمهوری توگو
زبان رسمی این کشور فرانسوی و واحد پول آن فرانک سی‌اف‌ای نام دارد. در کنار فرانسوی زبان‌های بومی رایج عبارتند از زبان‌های گبه، زبان کوتوکولی، و کابیه. توگو در سال ۱۹۶۰ از فرانسه استقلال یافت.۵۱ درصد از مردم توگو به اعتقادات بومی آفریقا باور دارند، ۲۹ درصد از جمعیت کشور مسیحی و ۲۰ درصد نیز مسلمان هستند. نژاد ۹۹ % توگویی‌ها، آفریقایی (مهمترین آنها قبایل اوه، مینا و کابره می‌باشند)، کمتر از ۱ % نیز اروپاییان و سوری و لبنانی می‌باشند. توگو آب‌وهوایی گرمسیری دارد و اقتصاد آن وابستگی زیادی به کشاورزی دارد.از مهمترین صادرات توگو می‌توان به صادرات مجدد، پنبه، فسفات، قهوه و کاکائو اشاره کرد. توگو از اعضای کشورهای اتحادیه آفریقا می‌باشد(گلی زواره، ۱۳۸۸، ص۴۶۹).
۲-۸-۲-۴- آفریقای مرکزی
۲-۸-۲-۴-۱- جمهوری اوگاندا
اوگاندا در جنوب سودان قرار دارد، وسعت آن به ۵۳۶/۲۳۶ کیلومتر مربع بالغ می گردد. در اواسط قرن نوزده میلادی مسلمانان ساکن زنگبار در صدد تصرف آن برآمدند و در همین زمان اعراب حکومت اسلامی بوگاندا را در آن تشکیل دادند.
شکل ۳-۵۰- نقشه کشور جمهوری اوگاندا
اوگاندا ۲۲ میلیون سکنه دارد که بخش مهمی از آن را چهل قبیله با چهار زبان اصلی تشکیل می
دهد. ۷۵% مردم به زبان سواحیلی سخن می گویند که این امر نشانه ی نفوذ مسلمانان در این سرزمین است.
۴۰% مردم اوگاندا مسلمان هستند و این کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی می باشد. اوگاندا با عدم ثبات سیاسی و ناامنی روبه رو است. این کشور یکی از عظیم ترین منابع آب شیرین (۱۷% مساحت کشور) را دارد و دریاچه های ویکتوریا، آلبرت و ادوارد بین این کشور و همسایه هایش قرار دارد. رودخانه ی نیل در اوگانداست. این سرزمین پنجمین کشور صادر کننده ی قهوه در دنیاست و ۹۰% جمعیت آن در بخش کشاورزی مشغولند با این حال در سال های اخیر فعالیت های زراعی کاهش یافته و نیمی از تولید ناخالص ملی را در این بخش تشکیل می دهد(گلی زواره، ۱۳۸۸، ص۴۹۸).
۲-۸-۲-۴-۲- جمهوری چاد
جمهوری چاد با وسعتی برابر ۰۰۰/۲۸۴/۱ کیلومتر مربع در آفریقای مرکزی در ناحیه ی صحرای کبیر آفریقا بین سودان (در شرق) و نیجر (در غرب) واقع است. اسلام در قرن چهارم هجری (دهم میلادی) به این سرزمین راه یافت. بیش از ۸۰% مردم مسلمان هستند که اغلب سنی مذهب اند. چاد با وجود وسعت زیاد تنها ۸ میلیون نفر سکنه دارد که تراکم آن شش نفر در کیلومتر مربع و رشد سالانه ی آن ۵/۲% است و ۲۷% در شهرها سکونت دارند.
شکل ۳-۵۱- نقشه کشور جمهوری چاد
چاد مرکز راه های تجارتی و ارتباطی میان آفریقای شمالی و آفریقای استوایی و یکی از کشورهای فقیر جهان و آفریقای سیاه است. به دلیل محصور بودن در خشکی و عدم دسترسی به دریاهای آزاد، وسعت زیاد و گسترش صحرا و بیابان در آن، عدم ثبات سیاسی تاریخی ناشی از اختلافات بخش شمالی و جنوبی، توسعه ی اقتصادی سیاسی و رفاهی این کشور به تأخیر افتاده است. شورش در سال ۱۹۶۶ م، هم چنین خشکسالی سال های ۱۹۶۸-۱۹۷۴ م و وابستگی به کمک های خارجی، این عقب ماندگی را تشدید کرده است. پنبه، ارزن و بادام زمینی از محصولات زراعی چاد است. چاد به لحاظ ارتباطی نیز مشکلات زیادی دارد و مجموع راه های آسفالته ی آن به ۳۳۴۰۰ کیلومتر می رسد. ۴۰% تولید ناخالص ملی چاد به کشاورزی وابسته است(گلی زواره، ۱۳۸۸، ص۴۹۴).
۲-۸-۲-۴- ۳- جمهوری سودان
سودان از جهت وسعت، بزرگ ترین کشور آفریقایی و حتی جهان اسلام می باشد که ۰۰۰/۵۰۰/۲ کیلومتر مربع وسعت دارد. سودان ۰۰۰/۰۰۰/۳۷ نفر سکنه دارد که ۳۴% آن در شهرها زندگی می کنند. رشد سالانه ی آن ۱/۲% و تراکم نسبی ۵/۱۲ و بعد خانوار ۳/۵ و میانگین سنی ۶/۲۲ سال می باشد. ۸۰% مردم از نژاد سامی (عرب) و ۲۰% بقیه سیاه پوستند، زبان رسمی و خط رایج عربی است. ۷۲% مسلمان و بقیه مسیحی و بت پرستند. مردم سودان با انقلاب اسلامی ایران آشنایی خوبی داشته و از برکات آن بهره مند گشته اند و ایران و سودان با یک دیگر ارتباط تنگاتنگ سیاسی – فرهنگی و اقتصادی دارند.
شکل ۳-۵۲- نقشه کشور جمهوری سودان
سودان با وجود آن که اراضی حاصل خیزی دارد و زمانی انبار مواد غذایی جهان سوم به شمار می آمد در حال حاضر کشوری است عقب مانده و جزء ده کشور فقیر دنیاست. وابستگی این کشور به کمک های خارجی و خرید های نظامی، کودتاهای پی در پی و نبردهای درون مرزی، تورم را در سودان به ۲۰۰% رسانیده است. ۶۰% مردم سودان به کشاورزی و گله داری مشغولند و تولید پنبه ۶۰% صادرات آن را تشکیل می دهد، بزرگ ترین مزارع پنبه جهان در حوالی خارطوم مرکز حکومت سودان واقع است. مس، طلا و آهن از ذخایر معدنی سودان بوده و در سال ۱۹۷۳ م این کشور در سواحل دریای سرخ نفت کشف نمود. متأسفانه بهترین معادن در اختیار شورشیان جنوب قرار دارد. منبع تولید ناخالص ملی سودان عبارت است از: کشاورزی ۲۵/۳۹، صنعت ۲۵/۱۸، خدمات ۶۵/۴۲(گلی زواره، ۱۳۸۸، ص۴۹۱).
۲-۸-۲-۴-۴- جمهوری نیجر
کشور نیجر با ۰۰۰/۲۶۷/۱ کیلومتر مربع وسعت به دور از دریای آزاد و بین دو کشور چاد و مالی در صحرای مرکزی آفریقا واقع است. با وجود وسعت زیاد، جمعیت نیجر فقط ۰۰۰/۷۰۰/۱۰ نفر است که اکثر آنان در جنوب، جنوب غربی و کنار رود نیجر زندگی می کنند. ۵۵% مردم از اقوام حوصه و ۲۵% نژاد گورما و سونگائی و ۲۰% بقیه فولانی ها و طوارق می باشند. زبان رسمی آن فرانسه است و خط رسمی لاتین می باشد، ولی زبان های عربی، فولانی و حوصه هم رواج دارد. ۹۰% مردم مسلمان هستند که اکثر سنی مذهب اند، اقلیتی مسیحی و آنیمست نیز دارد.
شکل ۳-۵۳- نقشه کشور جمهوری نیجر
اساس اقتصاد آن را محصولات زراعی و دامی تشکیل می دهد. تنها محصول صادراتی آن بادام زمینی است. در زیر خاک ضعیف آن منابع غنی آهن، مس، مرمر، سنگ گچ و فسفات پنهان می باشد. کشف و استخراج اورانیوم در سال ۱۹۷۱ م بر اهمیت این کشور افزود و در ۱۹۷۷ م پنجمین تولید کننده ی اورانیوم بود. با این وجود دشواری های زیادی نیجر را با بحران مواجه ساخته است که از جمله آن ها می توان عدم دسترسی به دریا، مشکلات تهیه مواد غذایی و نیاز به گندم وارداتی، کم کاری، خشک سالی بزرگ سال ۱۹۷۳ م و بی سوادی مردم را نام برد(گلی زواره، ۱۳۸۸، ص۴۹۶).
۲-۸-۲-۵- آفریقای جنوبی
۲-۸-۲-۵-۱- جمهوری موزامبیک
جمهوری موزامبیک با ۰۰۰/۸۰۰ کیلومتر مربع در جنوب شرقی آفریقا و در همسایگی تانزانیا، سوازیلند، آفریقای جنوبی، مالاوی، زامبیا و زیمباوه قرار دارد. موزامبیک در حال حاضر ۰۰۰/۷۰۰/۱۹ نفر سکنه دارد که ۳۰% آن مسلمان اند و نیمی از مسلمانان چهارده واحد سیاسی جنوب آفریقا تنها در این کشور ساکن اند، اما متأسفانه در شرایط بسیار سخت و خشنی زندگی می کنند. بزرگ ترین قبیله ی موزامبیک (ماک
وا) با ۵/۴ میلیون نفر بیشتر پیرو دین اسلام هستند ایالت شمالی: زامبزیا، کابودلگار، نامپولا و نیاسا، نیز بیشتر مسلمان اند.
شکل ۳-۵۴- نقشه کشور جمهوری موزامبیک
۸۵% مردم که در روستاها زندگی می کنند، توانایی کشاورزی را دارند، اما وقوع جنگ خونین داخلی و خشک سالی باعث شده که از ۲۰ میلیون نفر سکنه ی موزامبیک، حدود سه میلیون نفر به کمک های غذایی وابسته باشند و خشک سالی سبب خالی شدن روستاها شده است. ۷۵% اقتصاد موزامبیک را یک میلیارد دلاری تشکیل می دهد که هر ساله، به صورت کمک خارجی دریافت می دارد. بازگشایی مرزهای دو کشور موزامبیک و آفریقای جنوبی، رشد اقتصادی موزامبیک را به ۱۱% در ۱۹۹۹ م رسانید اما سیلاب های مخرب سال بعد که آسیب جدی به محصولات زراعی وارد ساخت وضع اقتصادی آن را در وضع نابسامانی قرار داد(گلی زواره، ۱۳۸۸، ص۵۰۷).
۲-۸-۲-۵-۲- اتحادیه کومور
مساحت آن به ۲۲۳۶ کیلومتر مربع بالغ می گردد. این سرزمین در قرون قبل به تصرف مسلمانان درآمد و اهالی آن به اسلام گرویدند. ۰۰۰/۶۹۴ نفر سکنه دارد که ۳۲% آن در شهرها (۱۰% در مرکز حکومت) زندگی می کنند. رشد جمعیت ۳% و تراکم نسبی آن ۲۱۵ نفر در کیلومتر مربع می باشد. کومور وارد کننده ی مواد غذایی است. صنایع آن عبارتند از: وانیل سازی، عطرسازی، قایق سازی، زینت آلات و عتیقه جات، واحد پول آن فرانک و برابر صد سانتیم است. اتکای تولید ناخالص ملی کومور به کشاورزی ۴/۰% اما وابستگی آن به صنعت۵/۵۳% و به خدمات ۱/۴۶% بوده است(گلی زواره، ۱۳۸۸، ص۵۰۸).
شکل ۳-۵۵- نقشه کشورکومور
کومور پس از استقلال به خاطر قطع کمک فرانسویان به قحطی تهدید گردید که بر اثر کمکهای بین‌المللی و دولتهای عربی، مردم از گرسنگی نجات یافتند. اقتصاد آن بر کشاورزی متکی است و برنج و سیب زمینی از محصولات مهم آن است. با این حال کومور واردکننده مواد غذایی است. صنایع آن عبارت‌اند از: وانیل سازی، عطر سازی، قایق سازی، زینت آلات و عتیقه‌جات. واحد پول آن فرانک سی اف آ (CfA.f) و برابر صد سانتیم است(ویکی پدیا).
۲-۸-۳- قاره اروپا
۲-۸-۳-۱- جمهوری آلبانی
وسعت آلبانی به ۷۴۸/۲۸ کیلومتر مربع واقع می گردد. در نواحی غربی آب و هوای مدیترانه ای و در نقاط دیگر آب و هوای معتدل کوهستانی حاکم می باشد(ولی اللهی ملکشاه، ۱۳۷۵، ص۷).
شکل ۳-۵۶- نقشه کشور جمهوری آلبانی
رئیس جمهور آلبانی مسلمان است، و اغلب اعضای کابینه ی آن مسلمان اند. نخست وزیر ارتدوکس مذهب و رئیس پارلمان مذهب کاتولیک دارد. آلبانی بر حسب آمار سال ۲۰۰۶ م، ۰۰۰/۲۳۵/۳ نفر سکنه داشته که ۷۵% آن مسلمان و بقیه پیرو مذاهب کاتولیک و ارتدوکس بوده اند. ۳۵% مردم در نقاط شهری و بقیه در روستاها اقامت دارند. رشد سالانه ی جمعیت ۲% و تراکم نسبی آن ۵/۱۱۲ نفر در کیلومتر مربع می باشد. وجود ارتفاعات زیاد و آب و هوای مناسب، رونق دام پروری را در آلبانی سبب شده و اغلب مردم به پرورش گوسفند و گاو اشتغال دارند. کشاورزان نیز گندم، سبزی و میوه های گوناگون تولید می کنند. آلبانی سومین تولید کننده ی کرومیت در دنیاست و به لحاظ ذخایر مس، نفت، زغال سنگ و نیکل غنی است. صنایع تراکتورسازی، نساجی، تولید سیمان، پالایشگاه نفت و هیدروالکتریک در آن تأسیس شده است، صادرات آن را بیشتر محصولات زراعی، دامی و معدنی تشکیل می دهد(ولی اللهی ملکشاه، ۱۳۷۵، ص۴۳).
۲-۸-۴-قاره آمریکا
۲-۸-۴-۱- ونزوئلا
۰۵۰/۹۱۲ کیلومتر مربع وسعت آن است و ۲۷ میلیون نفر سکنه دارد. در وضع فعلی ۰۰۰/۶۰ مسلمان در ونزوئلا سکونت دارند که منشأ آن سوری، فلسطینی و لبنانی است. شغل مسلمانان بازرگانی، کارگری و تعدادی هم به امور فنی و تخصصی مشغولند. با اهتمام و کوشش مسلمانان، اولین مسجد در کاراکاس به سال ۱۹۷۲ م تأسیس شد و به منظور آموزش های لازم در خصوص معارف اسلامی به کودکان و نوجوانان و سایر افراد علاقه مند دو مؤسسه ی اسلامی با عنوان «مرکز مدرسه ی اسلامی» ونزوئلا به وجود آمدند. در ۱۹۹۶ م در کاراکاس اولین مرکز اسلامی به وجود آمد که در ابتدا کانونی عبادی بود امّا بعدها برخی پروژه های فرهنگی، آموزشی و اجتماعی در این مؤسسه شکل گرفت و مدرسه ای برای آموزش زبان عربی راه اندازی می شد(گلی زواره، ۱۳۸۸، ص۷۰۰).
شکل ۳-۵۷- نقشه کشورونزوئلا
این کشور که در شمال آمریکای جنوبی قرار دارد جزو کشورهای غنی از لحاظ معدن و مواد معدنی می‌باشد.حدود ۷۰ درصد درآمد این کشور از نفت حاصل می‌شود. و از بزرگ‌ترین کشورهای صادر کننده بوکسیت می‌باشند. این کشور در دهه ۱۹۹۰ یکی از مهم‌ترین کشورهای تولید کننده زغال‌سنگ، آهن، فولاد، آلومینیوم، طلا و دیگر مواد معدنی گردید. در اواخر دهه ۱۹۸۰ صنایع کمتر از ۱ درصد نیروی کار را در اختیار خود داشتند که این مقدار کمتر از یک درصد تولید ناخالص ملی بوده‌است. به طور کلی اقتصاد این کشور متکی به نفت و گاز است. این کشور پنجمین صادر کننده نفت خام، سومین تولید کننده اوپک و از نظر میزان ذخایر گاز رتبه هشتم را در جهان داراست. به طور کلی ذخائر معدنی غنی از آهن، بوکسیت، طلا و الماس را دارا می‌باشد و همچنین از مهم‌ترین صادر کنندگان سیمان در منطقه (۱۱۵ میلیون دلار) هستند. تولید ناخالص ملی این کشوردر سال ۲۰۰۳ معادل ۲۰۸٫۳ میلیارد دلاراست(ویکی پدیا).
۲-۸-۴-۲- اکوادور
این کشور ۰۰۰/۲۷۲ کیلومتر مربع وسعت دارد، مرکز حکومت آن شهر کیوتو است که در سال ۲۰۰۰ م ۵/۱۲ میلیون نفر سکنه داشت؛ ۵/۹۳% مردم کاتولیک مذهبند. اسلام از اواخر قرن نوزدهم میلادی در پی هجرت مسلمانان به این نواحی به ویژه از مصر و سوریه در اکوادور حضور یافت، نخستین مهاجران در بدو ورود به فعالیت های بازرگانی روی آوردند و با اخلاق و رفتار درست افرادی را جذب آیین خویش نمودند که از تحصیلات عالی برخوردار بودند. اکوادور حدود ۵۰۰۰۰ نفر مسلمان دارد که بیش از ۳% سکنه ی آن را تشکیل می دهد(گلی زواره، ۱۳۸۸، ص۷۰۱).
اکوادور دارای منابع نفتی غنی و زمین‌های کشاورزی پرمحصول است. از آنجا که اکوادور کالاهای اصلی مانند نفت، موز و میگو صادر می‌کند، نوسانات در بازارهای جهانی می‌تواند تأثیر بسیاری بر اوضاع داخلی این کشور داسته باشد. صنعت اکوادور عمدتاً در راستای ارائهٔ خدمات در بازارهای داخلی است. وخیم شدن شرایط اقتصادی اکوادور در سال‌های ۹۸-۱۹۹۷ باعث شد که این کشور دچار بحران‌های مالی و اقتصادی شدیدی در سال ۱۹۹۹ بشود(ویکی پدیا).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 05:49:00 ب.ظ ]




توافق بر سر یک تعریف دقیق و منطقی از انسان تقریباً محال است، زیرا بر حسب بینشهای علمی، مکتبهای فلسفی و عقاید مذهبی گوناگون متفاوت است.
علم نیز هنوز پردهای از روی این جهان صغیر برنگرفته است و به گفته الکسیس کارل (Alexiscarel): «انسان به همان اندازه که متوجه جهان خارج از خودش شده و در آن پیش رفته است، از خود دور شده و حقیقت خویش را از یاد برده است». و تصادفی نیست که وی، به عنوان نخستین بنیانگذار مؤسسه ویژه انسان شناسی علمی و در عین حال، یکی از برجستهترین چهرههای علم در عصر ما، از انسان، به نام “این مجهول” یاد میکند. [۱۵] اما، با این همه، نمیتوان از کوشش در راه شناخت انسان و داشتن نوعی تلقی از ذات و حقیقت جوهری آن چشم پوشید.
شناخت انسان، یعنی شناخت خود ما، و بدون آن، ما را نوعی خود آگاهی سیاه فرا میگیرد که چراغ درخشان علم (آگاهی) نمیتواند ما را به جایی راهبر گردد.(شریعتی، ۱۳۸۶، ۵۱)
لفظ «اگزیستانس» را نخستین بار کییرکگور به معنای وجود انضمامی انسان بکار برد. اما «وجود داشتنِ» انسان به معنای یک موجود خودآگاه است، یعنی داشتن آگاهی بیواسطه و روشن به خود. پس اگزیستانسیالیسم، دقیقاً نظام خاصی در فلسفه نیست بلکه طریقهای است در تفکر که موجود آگاه به «آگاهی بیواسطه» را بعنوان مبدأ فلسفه در نظر میگیرد. با آنکه اگزیستانسیالیسم صور مختلف دارد، همگی در این روش و خاستگاه مشترکند.
شاید این فلسفه را بتوان نوعی جدید از مذهب اصالت تجربه شمرد. اما نه به آنصورت که تجربی مذهبان پیشین متعلقِ تجربه را طبیعت میدانستند. اگزیستانسیالیستها، تجربه را به معنای شناسائیِ بیواسطه و حضوری انسان به خود در نظر میگیرند، و متعلّق مطالعه شایسته انسان را همان خود انسان میدانند، و به نظر آنان راه و روش مطالعه انسان را باید در فهم عمیقتر آنچه انسانی است جستجو کرد. این وجهه نظر همان وجهه نظر سقراط است که میگفت:«خود را بشناس».(پاپکین و استرول، ۱۳۷۵، ۲۸۸)
مارتین هایدگر در یکی از آثار خود با نام پایان فلسفه مینویسد:
انسان شناسی به واسطه مطالعه انسان و شرح هر چیزی که در وادی انسانیت است، هرگز خسته و تهی نمیشود و غایتی ندارد. حتی آنجا که هیچ چیزی مورد مطالعه و پژوهش قرار نگیرد و فقط تصمیمات بشری محور امور باشد. تازه این حقیقت آشکار میشود که یک نوع از انسانیت فدای نوع دیگری شده است و انسانیت به عنوان قدرت اصلی شناخته میشود که گویی عنصر اولین و آخرین هستی هر چیزی است و کل چیزها و عملکردشان محصول هستی انسان است.(هایدگر، ۱۳۷۸، ۱۶)
کی‌یرکگور نیز در یکی از نوشته‌های خویش‌ می‌گوید:«پیدا کردن هر حقیقتی ارزش‌ جست و جوی آن را دارد، و حقیقت در نظر من‌ پیدا کردن مطلوبی است که زندگی و مردگی من‌ برای خاطر آن باشد. برای من چه فایده‌ای دارد که‌ حقیقتی را جست و جو یا پیدا کنم که در زندگانی من‌ اهمیت نداشته باشد. آنچه من بدان نیازمندم این‌ است که بجای زندگی عالم‌وار، یک زندگی‌ انسان‌وار داشته باشم. (حلبی، ۱۳۷۵، ۱۳۳)

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مارسل انسان را همچون یک راز میبیند. رازبودنِ انسان مانع از آن میشود تا فیلسوف به خود اجازه دهد مانند یک پزشک نوروساینتیست به رابطه ذهن و جسم نگاه کند. فیلسوف جنبه رازگونگی آدمی را معطوف به تفکر ثانویه میداند. بنابر تفکر ثانویه نمیتوان حقیقت یکپارچه آدمی را تکه تکه کرد و ادعا کرد که بدینسان انسان شناخته شدهاست. در تفکر اولیه و نگرش مسألهای به انسان است که میتوان آدمی را تحلیل کرد. اما کاملاً اشتباه است اگر براین گمان باشیم که با تفکر اولیه انسان را شناختهایم. شناخت انسان در گرو شناخت او به عنوان موجودی جسمدار است که درکنش متقابل با دیگر اشیای جهان است و با دیگر انسانها امکان برقراری ارتباط دارد.(مهجور، www.political.ir)
لذا به گفته دکتر شریعتی، انسان مجهولی است که شناختن آن، قبل از هر شناختی فوریت و ضرورت دارد و اساساً، این شناخت، یک شناخت حیاتی است. (شریعتی، ۱۳۸۶، ۵۲)
هستی و وجود
آغازگاه فلسفه وجودی به اعتراف نمایندگان این فلسفه، وجود است ـ و البته میباید توجه کرد که این به معنای مفهوم وجود نیست بلکه خود وجود داشتن غیرانتزاعی، آن وجودی که برای ما موجودات به طور بیواسطه در دسترس است، مقصود است ـ و از آنجا که این فلسفه با واقعیت (وجود) آغاز میکند، پرسشِ شناخت فقط به دنبال پرسش وجودی برمیخیزد و تابع آن است. به طوری که هایدگر این نکته را بیان میکند، «شناسایی نوعی از هستی است که به هستی ـ درـ عالم متعلق است.» (مککواری، ۱۳۷۷، ۱۲۳) وی در اینجا کلمه معروف خود “Dasein” را مطرح میکند و میگوید: این کلمه لفظی است مرکب از دا (Da) و زاین (Sein). در زبان آلمانی دا (Da) به معنای آنجا و اینجا، و زاین (sein) در معنای اسمیاش به معنای هستی یا وجود و در معنای فعلیاش به معنای بودن، وجود داشتن یا هستی داشتن است. (بیمل، ۱۳۸۱، ۴۷)
سپس در اثرش با نام “نامهای در اصالتِ انسانی” مینویسد: آدمی بوسیله خودِ وجود در مسیر گشودن حقیقت وجود قرار داده شده است و از این نظر اگزیستانس از حقیقت وجود پاسداری میکند، تا موجودات در نور وجود آنگونه که هستند، خود را نمایان سازند. (Heidegger,1996, 226)
وی در “هستی و زمان” مینویسد: آن هستندهای که تحلیلش در حکم تکلیف است هماره خود ما هستیم. هستیِ این هستنده هماره از آنِ من[۱۶] است. مناسبت با هستیِ خود، سرشته هستیِ این هستنده است. در مقام هستندهای با اینگونه هستی، هستیِ خاص خود این هستنده به خودش سپرده و واگذار شده است. هستی آنی است که این هستنده هماره همِّ آن دارد. از این خصلتِ دازاین دو چیز حاصل میآید:
۱ـ «ماهیت» این هستنده نهشته در بودنِ اوست. چه ـ بود [یا چه ـ هستی یا چیستی یا ماهیت] (essentia) این هستنده تا آنجا که اساساً بتوان از آن سخن گفت باید برحسب وجودش دریافته آید. به همین دلیل، وظیفه هستی شناسانه به حقیقت نشان دادنِ این نکته است که وقتی ما برای دلالت بر هستی این هستنده عنوان اگزیستانس را برمیگزینیم، این عنوان دلالت هستی شناختی واژه فراداده existentia [وجود در مقابل ماهیت در فلسفه قرون وسطی] را ندارد و نمیتواند هم داشته باشد؛ بر طبق فرادهش [یا سنت] existentia گویای هستیِ پیشِ دستی است، و این یعنی آنگونه هستی که ذاتاً فراخور هستندگانی نیست که سرشت دازاین دارند. (هایدگر، ۱۳۸۶، ۱۴۷)
و در ادامه میگوید:«ماهیت» دازاین نهشته در اگزیستانس اوست. هم از این رو، آن خصلتهایی که در این هستنده ظهور بیرونی دارند «خصوصیاتِ» پیشِدستی این یا آن هستنده پیشِدستی که چنین و چنان «مینماید» نیستند، بل خصلتها هماره برای دازاین شیوه های ممکنِ بودن و تنها همین شیوه ها هستند و نه چیزی دیگر. (هایدگر، ۱۳۸۶، ۱۴۸)
۲ـ آن هستی که این هستنده در هستیاش همِّ آن دارد هماره از آنِ من است. هم از این رو، به لحاظ هستیشناختی دازاین را نباید مصداق یا موردی از مصادیق و موارد جنسی از موجودات پیشِدستی گرفت. هستی موجودات پیشِدستی برای این موجودات «محل اعتنایی» نیست یا، به بیانی دقیقتر، این هستندگان نسبت به هستی خود نه اعتنایی دارند نه بیاعتنا هستند. (هایدگر، ۱۳۸۶، ۱۴۹)
اگر کسی با فاعل اندیشنده (res cocogitans) و جهان مادی (res exyensa) آغاز میکند، این فاعل چگونه پیوسته از فاعلیت ذهن خودش بیرون میرود تا بتواند عالم را بشناسد؟ یقیناً گام نخست در استدلال خود دکارت معمولاً یکی از قویترین برهانها در فلسفه محسوب شده است: cogito, ergo sum؛ میاندیشم، پس هستم. مشکوکترین شک من، خودِ همین اندیشیدنی است که وجودم را اثبات میکند. اما فیلسوف وجودی از این استدلال متعارف انتقاد میکند و آن را انتزاعی میشمارد. من در وهله نخست فاعل اندیشنده نیستم. من پیش از هر چیز موجود هستم؛ وجود چیزی وسیعتر از اندیشیدن و مقدّم بر آن است.
بنابراین فیلسوف وجودی متمایل به برگرداندن این استدلال بدین صورت است: من هستم، پس میاندیشم. اما مراد از گفتن «من هستم» چیست؟ «من هستم» با «من وجود دارم» یکی است؛ اما «من وجود دارم» نیز معادل است با «من ـ در ـ عالم ـ هستم» یا، باز، «من ـ با ـ دیگران ـ هستم.» (مککواری، ۱۳۷۷، ۱۲۴)
انسان شناسی سنتی
هایدگر در هستی و زمان مینویسد: انسان شناسی سنتی حکایت از آن دارد که در تعریف ذاتِ هستندهای که انسانش مینامیم هماره پرسش از هستیِ این هستنده را نه تنها به دست نسیان سپردهاند، بل این هستی را چون آنچه «خودپیدا و بدیهی» است گرفتهاند، به این معنا که آن را از نوع هستیِ پیشِ دستی سایر مخلوقات پنداشتهاند. این دو رهنمود در انسان شناسی سبز فایل آنجا که res cogitans [شیء اندیشنده]، آگاهی و بافت تجربه نقشِ آغازیدنگاه روشنی را ایفا میکنند با هم متلاقی و درهم تافته میگردند. اما از آنجا که حتی این cogitationes [اندیشه ها] یا از حیث هستیشناختی تعریفناشده رها میشوند یا ناگفته چون «اموری از پیش داده» و «بدیهی» گرفته میشوند که پرسش از هستیشان اجازه مطرح شدن نمییابد، مشکل انسانشناختی نیز از حیث بنیادهای تعیینکننده هستیشناسانهاش نامتعین میماند. (هایدگر، ۱۳۸۶، ۱۶۳)
در دیدگاه سنتی انسان دارای ماهیتی از پیش تعیین شده است که اعمال و رفتار، انتخابها، اهداف و ارزشهای او را متعیّن میکند. در چنین دیدگاهی ما بیشتر شبیه آدمهای مصنوعی هستیم که با نیّتی خاص و با اهدافی مشخص ساخته شدهایم. درواقع میتوان گفت در دیدگاه سنتی «ماهیت» بر «وجود» مقدم است. همانطور که سارتر اشاره میکند در موجودات غیرانسانی (با بهره گرفتن از تمثیل سارتر: چاقو) ماهیت بر وجود مقدم است، چراکه یک خالق از پیش ماهیت آن را در ذهن میپروراند. در تقسیمبندی که سارتر ارائه میکند، اشیاء جزء موجودات فینفسه هستند. موجودات فینفسه هیچ خواست و آرمانی ندارند، تلاش نمیکنند، امید نمیورزند، غیر از آنچیزی که هستند چیزی بیشتر را طلب نمیکنند و به همین دلیل همان هستند که باید باشند؛«تقدّم ماهیت بر وجود».(علیزاده، ۱۳۸۸، www.philo-mind.blogfa.com)
تقدم وجود بر ماهیت
ریشه همه تفکرات اگزیستانسیالیسم در همین کلمه خلاصه میشود:«تقدم وجود بر ماهیت».
ژان پل سارتر، پرچمدار مکتب اگزیستانسیالیسم در قسمتی از اثر معروف خود “اگزیستانسیالیسم و اصالت بشر” با عنوان اگزیستانسیالیسم ما میگوید: اگزیستانسیالیسم که من نماینده آن هستم، دستگاه منسجمتری است. این فلسفه میگوید که وجود مقدم بر ماهیت است. موجودی که پیش از آنکه تعریف آن به وسیله مفهومی ممکن باشد، وجود دارد؛ و این موجود، بشر است یا به تعبیر هایدگر، واقعیت بشری.[۱۷]اکنون باید دید که در این اگزیستانسیالیسم، معنی تقدم وجود بر ماهیت چیست؟ این عبارت بدان معنی است که بشر، ابتدا وجود مییابد، متوجه وجود خود میشود، در جهان سر برمیکشد و سپس خود را میشناساند؛ یعنی تعریفی از خود به دست میدهد. (سارتر، ۱۳۸۶، ۲۷)
وی مینویسد: هنگامی که شیئی ساخته شد، مثلاً کتابی یا کاردی را در نظر آوریم، این شیء به دست صانعی که تصوری از آن شیء داشته، ساخته شده است. سازنده، تصور خود را از کارد و همچنین فن ساختن کارد را که از پیش معلوم بوده – و جزئی از تصور شیء است و در واقع میتوان آن را سرمشق و دستور العملی نامید- در پیش چشم داشته است. بنابراین، کارد در عین حال هم شیء است که با در نظر داشتن اسلوبی ساخته شده و هم فایده معین دارد. نمیتوان تصور کرد که کسی کاردی بسازد بیآنکه بداند این شیء به چه کار میآید. با این مقدمه میگوییم که در مورد کارد، ماهیت- یعنی مجموعه اسلوبها و دستورالعملها و کیفیاتی که ایجاد شیء و تعریف آن را میسر میسازد- مقدم بر وجود است. بدین گونه مشخص میشود که فلان کارد یا فلان کتاب در برابر من قرار دارد. میتوانیم بگوییم: ایجاد مقدم بر وجود است. (سارتر، ۱۳۸۶، ۲۵)
هایدگر در سرآغاز هستی و زمان میگوید که: امکان برتر از (مقدم بر) واقع است. آدمی آفریدهای است که هستیاش را امکانات تشکیل میدهد. وجود آدمی از اشیاء واقعی قابل ادراک نیست، بلکه وجود آدمی را از امکاناتی که آن وجود را، مستقیماً و آنچنان که هستند، میسازند میتوان ادراک کرد. (بارت، ۱۳۶۲، ۱۳۵)
هوسرل در ایده پدیده شناسی می گوید تمایز وجود و ماهیت به هیچ معنای دیگری نیست جز اینکه هستی خود را در دو وجه از دادگی پدیدار کرده است. همین اندیشه به شکلی دیگر در فلسفه هایدگر ظاهر می شود و تعبیر خاص او را از پدیده شناسی شکل میدهد.
متافیزیک با تمرکز بر هستنده و تمایز نهادن میان وجود و ماهیت اساس این تمایز را به فراموشی سپرده است. متافیزیک ماهیت انسان را نه در پرتو هستی و نه در پاسخ به فراخوان آن بلکه همچون هستندهای در میان سایر هستندهها -گو اینکه متمایز از آنها- میاندیشد. از نظر هایدگر ماهیت انسان در existens او نهفته است.
اینجا تقابل وجود و ماهیت که دو تعین متافیزیکی هستی هستند مورد نظر نیست. این عبارت حاوی بیانی کلی درباره دازاین نیست بلکه بیشتر در پی نشان دادن این است که انسان ماهیت خود را به گونهای که آنجا (Da) یعنی عرصه به روشنی آمدن هستی باشد میگشاید.
نحوه هستی انسان به گونهای است که در بیرون از هستی خود (Ex) درون حقیقت هستی ایستاده است (istens) تا در چنین ایستادنی ماهیت هستی خود را حفظ کند. (مشایخی، www.parsclubs.com)
توجیه عمیق فلسفه های اگزیستانس[۱۸] شاید بالاخص در بردارنده این حقیقت باشد که این فلسفهها روشن ساختهاند که در نظر گرفتن موجودی دارای اگزیستانس بدون به حساب آوردنِ اگزیستانسش، نحوه اگزیستانسش، محال است. (مارسل، ۱۳۸۸، ۱۸)
آنچه این فلسفهها روشن میسازند، محال بودن بسنده کردن به روشی سنتی برای درک روابط ذات و وجود (اگزیستانس) و محال بودن پذیرفتن این مطلب است که وجود به شیوهای توضیح ناپذیر یا به شکلی تصور ناشدنی بر ذاتی اضافه میشود که خود بسنده است. (مارسل، ۱۳۸۸، ۱۹)
دکتر شریعتی نیز در بسط تقدم ماهیت بر وجود اگزیستانسیالیستی مینویسد:
انسان قبلاً ماهیت نداشته (ماهیتش پس از وجودش قرار دارد)؛ یعنی خداوند انسان را ساخته، بدون این که انسان باشد، یعنی صورت داشته باشد، سر- یا هر چیز دیگر- داشته باشد، باهوش باشد، آفریننده باشد، شرارت داشته باشد، محبت داشته باشد، کینه داشته باشد … آن صفاتی را که ما به نام صفات انسانی مینامیم و انسان میخوانیم، هیچ نداشته است.
وقتی که میگوییم انسان عبارت است از وجودی که دارای عشق، کینه، فداکاری، بزرگواری، هوش، منطق، دانش، احساس و آفرینش خدایی میباشد، تکهای از صفاتش را گفتهایم. وجودش قبلاً ساخته شده بدون آنکه صفاتش باشد؛ نه در مغز خدا و نه در جای دیگر. بعد خود این وجود، پس از اینکه وجودش وجود پیدا کرده، این صفات را میسازد. این درست مثل آشپزی است که نداند چه میخواهد بسازد و مواد غذا را – هرچه هست- در یک دیگ روی هم بریزد و بپزد! بدین ترتیب این غذا فقط وجود دارد، اما ماهیت ندارد، چون نمیداند چه درمیآید؛ بعد از هر ساعت که سرش را برمیدارد، میفهمد که چه ساخته شده است. این، اولین باری است که سازنده این غذا قبل از این که آن غذا را ساخته، ماهیت آن در ذهنش نبوده است. (شریعتی، ۱۳۸۹، ۲۲)
بر خلاف همه خلقتها و آفرینشهای هنری که وجود دارد و برخلاف همه صنعتگران، که اول میدانند چه میخواهند بسازند و طرحش را دارند و بعد میسازند، خدا یا طبیعت اول وجود انسان را ساخته و بعد انسان است که انسان بودن و صفات انسانیاش را خودش به اراده، انتخاب، سلیقه و پسند خودش میسازد.
بنابراین انسان آفریننده خویش است و به قول یکی از نویسندگان: انسان آینده خویش است؛ یعنی قبلاً حتی در ذهنش سازندهاش پیشبینی نشده که آینده او چه چیز خواهد شد؛ بلکه خود این موجود انسان آیندهاش را خواهد ساخت. بنابراین تقدم وجود بر ماهیت در انسان بدین معناست. (شریعتی، ۱۳۸۹، ۲۳)
خدای اگزیستانسیال
بنیان همه اندیشه های سارتر اعتقاد وی به مرگ خداست؛ به نظر سارتر خداوند را به هر معنا که در تاریخ بشر سابقه داشته، مراد کنیم، اکنون مرده است؛ هم خدای ادیان و هم خدای فیلسوفان. (مصلح، ۱۳۸۷، ۱۸۰)
به گمان سارتر خدایی نیست، بنابراین فرض نظام یا طرح آفرینش بیهوده است و هر انسانی باید در سراسر حیات خود فقط بر خویش متمرکز شود. ( صانع پور، ۱۳۸۱، ۱۵۰)
وی میگوید این زمان ماست که شاهد بزرگترین کشف انسان یعنی فقدان الوهیت است. وی در سخنرانی مشهور خود، اگزیستانسیالیسم و اومانیسم میگوید: «ما تنهاییم، بدون دستاویزی که عذرخواه ما باشد… واجب الوجودی نیست. باید همه آثار مترتب بر آن را از ابتدا تا انتها پذیرفت… وقتی واجب الوجود را به عنوان سرپرست بشر حذف کردیم، مسلماً کسی باید برای آفرینشِ ارزشها جای او را بگیرد.»
طرح سارتر با دریافت نیستی خدا و الحاد آغاز و به اومانیسم ختم میشود. به تعبیر خود او، اگزیستانسیالیسم استنتاج آثار وضعیت نیستی خداست. تازه با این کشف بنیادی است که راه فهم درست انسان از خویش گشوده میشود. اصل اول اگزیستانسیالیسم از همین دریافت اخذ میشود؛ «بشر هیچ نیست، مگر آنچه از خود میسازد.»؛
با رفتن خداوند، انسان در جهت التزام به همه اعمال و تصمیمهای خود به سوی احراز خدای خویش شدن گام برمیدارد: «نخستین کوشش اگزیستانسیالیسم آن است که فرد بشری را مالک و صاحب اختیار آنچه هست، قرار دهد و مسئولیت کامل وجود او را بر خود او مستقر کند… بشر بدون هیچ گونه مددی، محکوم است که در هر لحظه بشریت را بسازد.»
این وضعیت تبعات بسیار سختی دارد و سارتر اظهار میکند که شخصاً از این کشف و ابراز آن خرسند نیست. انسان در درک وضعیت جدید ملزم است که خود ارزشها را بیافریند، خود معنا ببخشد: «… زندگی به خودی خود هیچ نیست، اما به عهده شماست که به زندگی معنایی ببخشید. “ارزش” چیزی نیست جز معنایی که شما برای آن بر میگزیند.» (مصلح، ۱۳۸۷، ۱۸۰)
نظر کییرکگور این است که انسان بنفسه قابل و مستعدّ وصول به معرفت یقینی نیست، و در زندگی خود تنها بواسطه قسمی حادثه فوقالعاده و اعجازگونه میتواند چنین معرفتی حاصل کند. اما برای آدمی این معجزه دانش و شناخت فقط درصورتی مهم و بامعنی و قطعی است که بدون حساب سود و زیانِ این تبدّل و انتقال، خواهان و آرزومند آن باشد.
کییرکگور پس از ابراز این شکاکیت میگوید که راه نجات انسان از جهل این است که وضع و حالت غمانگیز و فاجعهآمیز خود را بشناسد وسپس، چشم بسته، یعنی نه بوسیله عقل و منطق بلکه به نور ایمان، در جستجوی راهی برآید خارج از آن وضع و حالت نکبتآمیز و تأسفآور. زیرا فقط ایمان است که میتواند صورتی از رابطه و اتصال میان انسان و خدا در تجربه تاریخی انسان باشد.(پاپکین و استرول، ۱۳۷۵، ۲۹۴) و در ادامه میآورد: تنها آگاهی و اطلاعی که در حالت تاریک جهالت داریم، یا آگاهی تاریخی مربوط به واقع امر و درباره تجربه ماست، یا اطلاعی است که منطقاً در خصوصِ مفاهیم حاصل شده است. اما هرگز هیچکدام از آنها را نمیتوانیم بگوییم که درباره چیزی در عالم بالضروره حقیقی است یا نه. ما در حالت ناروشنشده (جهل) خود کاملاً غیرقابل و نامستعدّیم که بگوییم خدا وجود دارد. درواقع، جهل ما این است که عدم وجود او با آگاهی ما سازگارتر است تا وجود او. (پاپکین و استرول، ۱۳۷۵، ۲۹۵)
دو مکتب اگزیستانسیالیستی
ژان پل سارتر میگوید: آنچه کار را پیچیده می کند، این است که اگزیستانسیالیستها به دو دسته تقسیم میشوند: دسته اول اگزیستانسیالیستهای مسیحی، که من یاسپرس[۱۹] و گابریل مارسل[۲۰] پیرو مذهب کاتولیک را، از زمره آنان میشمارم و دسته دوم اگزیستانسیالیستهای غیر مذهبی یعنی هایدگر[۲۱] و اگزیستانسیالیستهای فرانسوی و خود من. وجه مشترک این دو گروه تنها این است که همه معتقدند وجود مقدم بر ماهیت است، یا به عبارت دیگر، فلسفه را باید از درونگرایی آغاز کرد. به راستی مفهوم این عبارتها چیست؟ (سارتر، ۱۳۸۶، ۲۵)
ما بر عکس دکارت و کانت، به وسیله «میاندیشم»، خویشتن را رویاروی دیگری مییابیم. [۲۲] وجود دیگری به همان اندازه برای ما مسلم و مطمئن است که وجود خود ما. بدین گونه، فرد آدمی که از طریق «میاندیشم» مستقیماً به وجود خود پی میبرد، در عین حال وجود همه افراد دیگر بشر را نیز درمییابد، و دیگران را به منزله شرط وجود خود میشناسد. درمییابد که خود نمیتواند هیچ باشد (بودن، به معنای اصطلاحی شوخ بودن، شریر بودن، حسود بودن) مگر آنکه دیگران وی را این چنین بشناسند.(سارتر، ۱۳۸۶، ۵۷)
من برای اینکه فلان حقیقت را درباره خود تحصیل کنم، باید از دیگران «عبور کنم». «دیگری» لازمه وجود من است؛ همچنانکه برای معرفتی که من از خویشتن دارم وجود دیگری لازم است. در این شرایط، کشف خویشتن من، در عین حال، موجب کشف وجود «دیگری» نیز میشود. وجودی که چون اختیاری در برابر من قرار دارد و اندیشه و تمایل او جز این نیست که موافق یا مخالف من باشد. [۲۳] بدین گونه، ما بلافاصله جهانی را کشف میکنیم که به نام درون گرایی متقابل[۲۴] میخوانیم. در این جهان است که آدمی تصمیم میگیرد که خود چه باشد و دیگران چه باشند. (سارتر، ۱۳۸۶، ۵۸)
اراده
در برابر سرمایه داری که از انسان یک حیوان اقتصادی میساخت، و در برابر مارکسیسم که از انسان یک شیء مادی سازمان یافته! در برابر کاتولیک که انسان را بازیچه بیاراده یک نیروی حاکم غیبی (مشیت) میخواند، و در برابر ماتریالیسم دیالکتیک که او را بازیچه بیاراده تکامل جبری ابزار کار؛ اگزیستانسیالیسم از انسان یک خدا ساخت! و در برابرش پرشکوهترین ستایشها؛ «همه موجودات این جهان» وجودشان پس از تعیین حقیقتشان تحقق مییابد مگر انسان که حقیقتش پس از وجودش تکوین مییابد. درخت گردو یا طوطی گویا، قبل از موجود شدن معلوماند که چیستند و چه خواهند بود، اما انسان اول موجود میشود، معلوم نیست که چگونه خواهد بود؟ چگونه خواهد شد؟ چگونگیاش را او خود خواهد ساخت، ماهیتش را او خود انتخاب خواهد نمود!

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:49:00 ب.ظ ]




۳-۱) مقدمه……………………………………………………………………………………………………………………………………..۴۸
۳–۲) فرایند اجرای تحقیق…………………………………………………………………………………………………………………۴۹
۳–۳) روش اجرای تحقیق…………………………………………………………………………………………………………………۴۹
۳–۴) جامعه و نمونه آماری ………………………………………………………………………………………………………………۴۹
۳–۵) روش ها و ابزار جمع آوری داده ها و اطلاعات…………………………………………………………………………..۵۱
۳–۶) روایی و پایایی پرسشنامه………………………………………………………………………………………………………….۵۲
۳– ۶–۱) روایی پرسشنامه…………………………………………………………………………………………………………………۵۲
۳– ۶–۲) پایایی پرسشنامه…………………………………………………………………………………………………………………۵۳
۳–۷) روش آماری تجزیه و تحلیل داده ها…………………………………………………………………………………………..۵۴
۳-۸) شاخص های معنی داری و برازش مدل کلی تحقیق……………………………………………………………………..۵۶
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات
۴-۱) مقدمه……………………………………………………………………………………………………………………………………..۶۰
۴-۲) توصیف متغیرهای جمعیت شناختی تحقیق………………………………………………………………………………….۶۱
۴-۳) توصیف برندهای مورد استفاده ی پاسخ دهندگان…………………………………………………………………………۶۴
۴-۴) توصیف محصولات برند مورد نظر پاسخ دهندگان……………………………………………………………………….۶۶
۴-۵) توصیف متغیرهای تحقیق………………………………………………………………………………………………………….۶۸
۴-۶) بررسی مدل تحقیق…………………………………………………………………………………………………………………..۷۸
۴-۴-۱) بررسی شاخص های معناداری و برازش مدل کلی تحقیق…………………………………………………………۸۰
۴-۴-۲) نتایج تحلیل مسیر………………………………………………………………………………………………………………..۸۱
۴-۴-۳) بررسی قدرت تبیین مدل………………………………………………………………………………………………………۸۲
۴-۵) آزمون فرضیه ها………………………………………………………………………………………………………………………۸۲
فصل پنجم : نتیجه گیری و پیشنهادات
۵-۱) مقدمه……………………………………………………………………………………………………………………………………..۸۴
۵-۲) نتیجه گیری…………………………………………………………………………………………………………………………….۸۴
۵-۲-۱) نتایج آمار توصیفی……………………………………………………………………………………………………………….۸۴
۵-۲-۲) نتایج آمار استنباطی………………………………………………………………………………………………………………۸۸
۵–۳) پیشنهادات تحقیق…………………………………………………………………………………………………………………….۹۰
۵-۴) محدودیت های تحقیق……………………………………………………………………………………………………………..۹۲
۵-۵) پیشنهادات برای تحقیقات آینده………………………………………………………………………………………………….۹۳

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

منابع و مآخذ……………………………………………………………………………………………………………………………………۹۴
پیوست ۱: پرسشنامه………………………………………………………………………………………………………………………۱۰۱
پیوست ۲: جداول پایایی هر متغیر (آلفای کرونباخ)…………………………………………………………………………۱۰۴
پیوست ۳: خروجی های SPSS…………………………………………………………………………………………………….106
پیوست ۴: خروجی های LISREL…………………………………………………………………………………………….113
فهرست جداول
عنوان صفحه
جدول ۲-۱) تعاریف متخصصین از اعتماد…………………………………………………………………………………………..۲۵
جدول ۳-۱) صفات کیفی و ارزش عددی گزینه های پرسشنامه……………………………………………………………..۵۱
جدول ۳-۲) متغیرها و سؤالات پرسشنامه……………………………………………………………………………………………۵۲
جدول ۳-۳) جدول پایایی متغیرهای پرسشنامه…………………………………………………………………………………….۵۴
جدول ۴-۱) توصیف جنسیت پاسخ دهندگان………………………………………………………………………………………۶۱
جدول ۴-۲) توصیف تحصیلات پاسخ دهندگان…………………………………………………………………………………..۶۲
جدول ۴-۳) توصیف شغل پاسخ دهندگان…………………………………………………………………………………………..۶۳
جدول ۴-۴) توصیف برندهای مورد استفاده پاسخ دهندگان…………………………………………………………………..۶۴
جدول ۴-۵) توصیف محصولات برند مورد نظر پاسخ دهندگان……………………………………………………………..۶۶
جدول ۴-۶) توصیف سازه های متغیر شخصیت برند……………………………………………………………………………۶۸
جدول۴-۷) توصیف متغیر اعتماد به برند…………………………………………………………………………………………….۷۰
جدول ۴-۸) توصیف سازه ی اعتبار……………………………………………………………………………………………………۷۱
جدول ۴-۹) توصیف سازه ی صداقت…………………………………………………..
……………………………………………۷۲
جدول ۴-۱۰) توصیف سازه ی خیر خواهی………………………………………………………………………………………..۷۳
جدول ۴-۱۱) توصیف متغیر تعهد به برند……………………………………………………………………………………………۷۴
جدول ۴-۱۲) توصیف سازه ی تعهد عاطفی………………………………………………………………………………………..۷۵
جدول ۴-۱۳) توصیف سازه ی تعهد مستمر………………………………………………………………………………………..۷۶
جدول ۴-۱۴) توصیف متغیر وابستگی به برند……………………………………………………………………………………..۷۷
جدول ۴-۱۵) شاخص های معنی داری و برازش مدل………………………………………………………………………….۸۰
جدول ۴-۱۶) نتایج تحلیل مسیر در مدل ساختاری……………………………………………………………………………….۸۱
جدول ۴-۱۷) نتایج آزمون فرضیه های تحقیق……………………………………………………………………………………..۸۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:49:00 ب.ظ ]




مقام اقبال نزد اندیشمندان ایران اسلامی
اقبال اندیشمندی شناخته شده است و این شناخت محدود به مرزهای کشورهایی جون هند و پاکستان نیست، بلکه بسیاری از اندیشمندان جهان اسلام، نسبت به آراء و افکار او آگاهی دارند. دلیل آشنایی اندیشمندان و فلاسفۀ جهان اسلام از آراء اقبال لاهوری این است که وی سعی کرده، تا نسخه ای تقریباً کامل را برای رسیدن آدمی به کمال انسانی و قرب الهی را با بهره گرفتن از منابع غنی و اصیل اسلامی ارائه دهد. به دلایل بسیاری که یکی از آنها نگاه جهان شمول و جامع او به مسائل است، اندیشه های او مورد اعتناء و با استقبال رو به رو شده است، به گونه ای که علماء و اندیشمندان بزرگی، ضمن خواندن آثار این متفکّر بزرگ، دست به قلم برده، و به سایر افراد، مطالعه آثار وی را توصیه کرده اند. از جملۀ این افراد می توان از سید علی خامنه ای، عبدالحسین زرّین کوب و محمد ریاض نام برد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مقام اقبال نزد آیت الله خامنه ای
این عالم برجستۀ جهان اسلام معتقد است که، مسلمانان به ویژه ایرانیان، خیلی دیر با اقبال آشنا شدند و هر کسی که با افکار این متفکّر دلسوز آشنا شود، راه خود را بهتر و روشن تر می پیماید. ایشان در مقدّمه ی کتاب کلّیات اقبال لاهوری می نویسد:« اقبال از شخصیت های برجستۀ تاریخ اسلام است و چندان عمیق و متعالی که نمی توان تنها بر یکی از خصوصیت های او و ابعاد زندگی اش تکیه کرد و او را در آن بُعد و به آن خصوصیت ستود. اگر ما فقط اکتفا کنیم به این که بگوییم اقبال یک فیلسوف است و یک عالِم است، حق او را ادا نکرده ایم. اقبال بی شک یک شاعر بزرگ است و از بزرگان شعر به حساب می آید، شعر اُردوی اقبال را متخصصان زبان و ادبیات اُردو می گویند: بهترین است. شعر فارسی اقبال هم، به نظر من از معجزات شعر است. ما غیر پارسیِ پارسی گوی در تاریخ ادبیات مان زیاد داریم، امّا هیچ یک را نمی توان نشان داد که در گفتن شعر فارسی، خصوصیات اقبال را داشته باشند. اقبال در هیچ مدرسه ای از مدارس دوران کودکی و جوانی، فارسی را یاد نگرفته بود و در خانه ی پدری اردو حرف می زد، و لذا فارسی را فقط به این جهت که احساس می کرد معارف و مضامین ذهنی اش در ظرف زبان اُردو نمی گنجد، انتخاب کرد و به فارسی اُنس گرفت. بعضی از مضامین اقبال را که او در یک بیت گنجانده است، اگر انسان بخواهد با زبان نثر بیان کند، نمی تواند و مدّتی باید زحمت بکشیم تا یک بیت را که او به آسانی بیان کرده است، به فارسی و به نثر که به زبان خودمان هم هست در بیاوریم و بیان کنیم. اقبال مصلح و آزادی خواه بزرگی است و با این که مقام و مرتبت اقبال در آزادی خواهی و اصلاح اجتماعی بسیار مهم است، نمی توان فقط اقبال را یک مصلح اجتماعی خواند، چون در همین شبه قارّه از معاصرین اقبال کسانی اعم از هندو و مسلمان جزو مصلحان اجتماعی به حساب می آیند، که اغلب شان را می شناسیم و آثارشان موجود و مبارزات شان معلوم است. در میان خود مسلمان ها، شخصیت های برجسته ای مثل مولانا ابوالکلام آزاد، مولانا محمّد علی، مولانا شوکت علی، مرحوم قائد اعظم(محمدعلی جناح) و دیگران وجود داشته اند، که حدود عمرشان هم تقریباً با اقبال همسان بوده و از یک نسل و یک دوره و جزو آزادی خواهان و مبارزان بودند؛ امّا اقبال از همۀ اینها بزرگ تر است و عظمت کار اقبال با هیچ یک از آنها قابل مقایسه نیست. اقبال متعلّق به ما، و متعلّق به این ملّت و این کشور است، همان طور که اقبال اشتیاق به مردم ایران را اظهار می کند و می گوید:

چون چراغ لاله می سوزم در خیابان شما
می رسد مردی که زنجیر غلامان بشکند

ای جوانان عجم، جان من و جان شما
دیده ام از روزن دیوار زندان شما
(اقبال لاهوری، ۱۳۸۲: ۸-۱۳).

مقام اقبال نزد عبدالحسین زرّین کوب
عبدالحسین زرّین کوب، ادیب نامدار ایران اسلامی نیز، در مورد اقبال لاهوری با عنوان اقبال شاعر شرق، چنین می نویسد:« گوته و هوگو، دو شاعر نامدار فرنگ در روزگار خویش، کوشیدند تا دریچه ای از شرق، از جهانی که قلمرو اسلام بود، بر روی اُروپا بگشایند، دیوان شرق و غرب[۳] گوته، و مجموعۀ شرقیات[۴] هوگو چنین دریچه هایی بود. امّا شیشه های رنگین این دریچه ها از غبار احلام و اوهام شاعرانه تیره گشته بود، و نور گرم و دل نواز شرق از ورای آنها، به اُروپایی که در تب و هذیان رمانتیسم می سوخت، نتافت. سال ها بعد محمد اقبال- شاعر مسلمان لاهور- بود که این دریچه را باز گشود. دریچه ای که شرق واقعی، شرق مسلمان را روشن و بی ابهام، خالی از غبار اغراض و اوهام، با درخشندگی ها و کدورت هایش به دنیا نشان داد، امّا این دریچه تنها پیام مشرق او نیست، تمام آثار اوست. شرقی هم که او توصیف می کند، شرق راستین است، شرقی که فقر و ظلم و جهل، آن را از پا درآورده است، و با این همه، نه شعلۀ حیات آن خاموش شدنی است، نه فروغ فکر و حکمت آن فراموش شدنی. تجدید حیات آن هم در اندیشۀ وی، به اکسیر مارکس و لنین حاجت ندارد، اراده می خواهد و حرکت. دقّت و موشکافی او در طرح و بحث مسائل فلسفی و عصری، در گفت و شنودهایی که شاعر با اشباح و سایه های دنیای ماوراء گور، آن هم در افلاک برین دارد، در بعضی موارد درخشندگی و جلوه ای بی مانند دارد، و گاه از شدّت تندی و گستاخی، محیط گرم بهشت روحانی رساله الغفران معری را به خاطر می آورد. در راه وحدت مسلمانان که هدف عمدۀ او بود، سعی بسیار ورزید. در کابل، در حجاز، در فلسطین، و در هر جا که رفت، کوشید تا مسلمانان را به ترک اختلاف بخواند و به وحدت بکشاند. همه جای نیز سرگرم شاعری بود، حتّی در سال ۱۹۳۸ که در دنبال بیماری طولانی با آرامشی روحانی، چشم از جهان فروبست، سرود فارسی به لب داشت:

سرود رفته بازآید؟ که ناید
سر آمد روزگار این فقیری

نسیمی از حجاز آید که ناید
دگر دانای راز آید که ناید

اندیشۀ ایجاد کشوری واحد را- از همۀ مسلمانان هند- تبلیغ کرد، و عبث نیست که او را معمار پاکستان خوانده اند. در واقع وی این نکته را به سالِ ۱۹۳۰ در یک جلسۀ رسمی که نمایندگان مسلمانان تمام هند در آن جا حاضر بودند، به شرح بیان نمود. چنان که در مثنوی رموز بی خودی هم آن را با تعبیر شاعرانه پرورده بود. اوّلین مجموعۀ دیوان فارسی او، اسرار خودی است که در گیر و دار جنگ جهانی اوّل نشر یافت، و نیکلسون آن را به انگلیسی ترجمه کرد. نشر این کتاب غوغایی برانگیخت و سخنانی که شاعردر نکوهش درویشی و بی قیدی و قلندری در آن گفته بود، مایۀ نارضایی ها گشت. در فلسفه که شرحش در اسرار خودی آمده است و مبتنی بر شناخت و پرورش خودی است، شاعر ضرورت خودآگاهی و شعور به حیات و ارزش آن را توصیه می کند(همان منبع، ۴۰-۳۲).
مقام اقبال در نظر دکتر شریعتی
شریعتی، اقبال را به عنوان دانشمندی می داند که به تمامی ابعاد توجّه داشت. به قضایا تک بُعدی نمی نگریست. علّامه ای که هم به دین توجّه دارد و هم به دنیا، هم به حس و عقل توجّه دارد و هم به باطن و عشق. او در مجموعه سخنرانی های خود در مورد اقبال که در کتابی تحت عنوان « ما و اقبال » به چاپ رسیده است معتقد است:”«اقبال مردیست که در عین حال نه مانند غرب، علم را عامل کافی برای نجات بشری و تکامل و رفع رنج های او بداند، و نه مانند فلاسفه ای است که اقتصاد و تأمین نیازهای انسانی را معرّفی کند … نه، اقبال با مکتب خویش و اساساً با هستی خود نشان می دهد که اندیشه ای که به آن وابستگی دارد، یعنی اسلام، اندیشه ایست که در عین حال که به دنیا و نیازهای مادّی بشر سخت توجّه کرده است، امّا باز دلی به آدمی می بخشد که به قول خودش: زیباترین حالات زندگی را در شوق ها و تأمّل های سپیده دم و صبحگاه می بیند”(شریعتی،۱۳۸۴: ۴۴). وی در مورد اندیشه، شخصیت و منشِ والایِ اقبال چنین سخن می داند:”بزرگ ترین اعلام اقبال به بشریت این است که: دلی مانند عیسی داشته باشید، اندیشه ای مانند سقراط و دستی مانند دست قیصر، امّا در یک انسان، در یک موجود بشری، بر اساس یک روح و برای رسیدن به یک هدف. یعنی خود اقبال: مردی که هم بیداری سیاسی زمان خود را در اوج خود داشت (به طوری که بعضی او را فقط یک چهرۀ سیاسی و یک رهبر آزادی ملّی و ضدّ استعماری در قرن بیستم می دانند) و هم در اندیشیدن فلسفی و علمی به پایه ای بود که در غرب امروز، او را یک متفکّر و فیلسوف معاصر می دانند، در ردیف برگسون و در تاریخ اسلام در ردیف غزالی. در عین حال مردی که ما او را به عنوان یک مصلح جامعۀ اسلامی می دانیم و می نامیم، که به وضع جامع بشری و اسلامی و جامعه ای که خودش در آن زندگی می کند، می اندیشد و برای نجات و بیداری و آزادیش جهاد می کند”(همان منبع، ۴۵). شریعتی، اقبال را فردی متعهّد و ملتزم به دین اسلام می داند، که هیچ گاه تک بُعدی فکر نکرد و در فروعات و جزئیات غرق نشد. وی در مورد استقلال فکریِ اقبال و شخصیّت علمی وی چنین می گوید:”بزرگ مردی که یک بُعدی نشده، تجزیه نشده، مسلمانی که یک جنبه ای و یک جانبه نشده. یعنی مسلمان تمام. اقبال رفت به اُروپا و به عنوان یک فیلسوف در اُروپا تجلّی کرد و مکتب های فلسفی اُروپا را شناخت و شناساند، و همه اقرار کردند که یک فیلسوف قرن بیستم است، امّا تسلیم غرب نشد، غرب را تسخیر کرد، و با یک اندیشۀ انتقادی و یک قدرت انتخاب در قرن بیستم و در تمدّن غربی زیست”(همان منبع، ۴۶).
نسبت دین[۵] و سیاست[۶] در اندیشه اقبال
غرب در نگاه اقبال مجموعه ای است که همه ی اجزای ان در کل واحدی گِرد هم می آیند. این کل واحد همان تفکّر اومانیستی است که بنیاد تمدّن غربی محسوب می شود. اندیشه ی اومانیسم در غرب، آثار و نتایجی را به بار آورده است که از جمله ی آنها می توان، به جدایی دین از سیاست اشاره کرد. اقبال تقلیدِ محض مشرقیان، علی الخصوص مسلمانان را در رابطه با جدایی دین و سیاست، بسیار تأسّف برانگیز می خواند و آنها را به بازنگری در آراء و اصلاح افکار فرا می خواند. وی این مسلمانان را از خود بیگانه دانسته و آنها را به تلاش برای شناختنِ فرهنگِ خودی فرا می خواند. اقبال جدا دانستن دین از سیاست را ناشی از تلقّی نادرستِ از اندیشۀ جدایی روح و بدنِ دکارتی می داند. وی مسلمانان ترک تبار را نمونۀ بارزِ این اندیشه در جهان اسلام می داند و آنها را از این تفکّر مقلّدانه نهی می کند.

بدن را تا فرنگ از تن جدا دید
کلیسا سبحه ی پطرس شمارد
خِرَد را با دِلِ خود همسفر کن
به تقلید فرنگ از خود رمیدند
جهانِ چند و چون زیر نگین کن
ولیکن حکمت دیگر بیاموز
مقام تو برون از روزگار است

نگاهش مُلک و دین را هم دو تا دید
که او با حاکمی کاری ندارد
یکی بر ملّت ترکان نظر کن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:49:00 ب.ظ ]




در سال ۲۰۰۹ افلاکی و حاجیان نیا با بهره گرفتن از پسمانده مواد نفتی، مواد باقیمانده در قسمت های پایین برج تقطیر پالایشگاه، سعی در بهسازی خصوصیات خاک ماسه ای داشتند. نتایج آزمایش هایی که بر روی نمونه های ساخته شده با درصد های مختلف پسمانده نفتی از قرار زیر است:
نتایج آزمایش فشاری تک محوری برای سه حالت زیر درنظر گرفته شد:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تاثیر مقدار پسمانده نفتی بر روی استحکام مخلوط در واقع می توان دید که چگونه میزان پسمانده نفتی در نمونه های اصلاح شده تاثیر گذار است.
تاثیر درجه افزایش آب بر عملکرد استحکامی نمونه خاک-پسمانده نفتی
تاثیر کاهش املاح: در واقع اثر نمک چه تاثیری بر روی عملکرد مقاومتی نمونه خاک-پسمانده نفتی می تواند داشته باشد.
منحنی مقاومت فشاری تک محوره-کرنش برای نمونه های ساخته شده در شکل ۲۱-۲ نشان داده شده است.
شکل ۲۱-۲ نتایج آزمایش فشاری تک محوره برای نمونه های ساخته شده با پسمانده ماده نفتی [۳۱]
نتایج حاصل از آزمایش نشان می دهد که با افزایش پسمانده مواد نفتی در ساخت نمونه مقاومت فشاری به میزان حداقل ۲۰% کاهش نشان می دهد. علت این کاهش در مقاومت را می توان به کاهش اصطکاک بین دانه های خاک نسبت داد زیرا افزایش پسمانده نفتی باعث می شود سطح موثر تماسی بین دانه ها کاهش یافته در نتیجه کاهش در کل مقاومت حاصل شود. از طرفی با مقایسه نمودارها این طور استنباط می شود که با افزایش مقدار پسمانده نفتی مصرفی در ساخت نمونه ها، کرنش در نمونه ها بیشتر گردد و نمونه ها حالت پلاستیک تری از خود نشان دهند که این رفتار نمونه ها را می توان به خاصیت ویسکوز پسمانده نفتی نسبت داد. همچنین با افزایش مقدار مواد ریز دانه داخل خاک، مصرف پسمانده نفتی برای رسیدن به ماکزیمم مقاومت بیشتر خواهد شد.
باتوجه به شکل ۲۲-۲ رطوبت اولیه در خاک تاثیر بسزایی در مقاومت فشاری نمونه خواهد دشت. علت را می توان این طور توجیه کرد که وجود آب در سطح خاک باعث می شود که چسبندگی مناسب بین مواد نفتی و خاک حاصل نشود، در این حالت آب مانع می شود که مولکول های هیدروکربنی به سطح خاک به درستی بچسبد. وجود آب در نمونه باعث می شود که در شکل زنجیره های چسبانده بین ذرات خاک وارد شده و بنابر این کاهش در مقاومت خاک حاصل شود. همچنین اینطور به نظر می رسد که وجود رطوبت در خاک قبل از اختلاط تاثیر بیشتری در کاهش مقاومت نشان می دهد.
مقاومت فشاری(کیلوگرم برسانتیمترمربع)
شکل۲۲-۲ تاثیر رطوبت خاک محل بر روی مقاومت فشاری نمونه های اصلاح شده [۳۱]
نتایج آزمایش همچنین نشان می دهد که اگر نمونه خاک شسته شود بگونه ای که تا حدودی املاح نمک آن کم شود و به شرط آن که وزن مخصوص خشک خاک تغییر نکند، افزایش ۱۰ الی ۲۰ درصدی در مقاومت نمونه حاصل می شود. علت این افزایش را می توان به تاثیر منفی نمک در خاک نسبت داد. نمک باعث می شود که چسبندگی مناسب بین خاک و مواد نفتی حاصل نشود.
شکل ۲۳-۲ نتایج آزمایش فشاری تک محوره برای نمونه های ساخته شده از خاک شسته شده با پسمانده نفتی [۳۱]
چسبندگی خاک به میزان قبل توجهی نسبت به حالت طبیعی افزایش یافته ولی زاویه اصطکاک تغییر قابل ملاحظه ای نداشته است و حتی در بعضی مواقع کاهش را نشان می دهد. علت افزایش در چسبندگی را می توان اینطور توجیه کرد که هیدروکربن های مواد نفتی ماهیتا خاصیت چسندگی دارند. کاهش در اصطکاک به علت کاهش درگیری بین ذرات می باشد[۳۱].
۲-۵-۲- بررسی اثر چسب های پلیمری روی خواص مکانیکی خاک ماسه ای:
۱-۲-۵-۲-تحقیقات انجام شده توسط پارک و همکاران
در سال ۲۰۰۹، پارک[۲۲] و همکارانش با مطالعه بر روی پلیمر پلی وینیل استات و ترکیب آن با ماسه انجام دادند. این پلیمر ماده چسبناکی است که تحقیقات زیادی روی آن ها جهت تثبیت خاک صورت گرفته است. این ماده با از دست دادن رطوبت سخت می شود و ذرات خاک را به هم چسبانده و مقاومت خاک را در برابر نیرو های فرسایشی و گسیختگی افزایش می دهند. این پلیمر به علت چسبندگی بسیار و کشسانی آن ها در صنعت استفاده فراوانی دارند. علاوه بر افزایش مقاومت، استفاده دیگری که از این پلیمر می توان کرد استفاده در تثبیت شن های روان است. این پلیمر به آلات چسبندگی بالا مانع از حرکت شن های روان در اثر وزش طوفان می شوند. این پلیمر به علت این که با خاک واکنش شیمیایی نمی دهند، این قابلیت را دارد که گیاه درون خاک تثبیت شده با آن ها رشد کند.
شکل ۲۴-۲ پلی وینیل استات
پلی وینیل استات در سال ۱۹۱۲ در آلمان توسط فریتز کلات[۲۳] کشف شد. در مقیاس صنعتی از اتین، اتانوایک اسید و یکی از نمک های جیوه ساخته می شود. پلیمر پلی وینیل استات از واکنش در فاز مایع یا گاز اسید استیک و استیلن تهیه می شود. چسب های مفید از گروه امولسیون های پلی وینیل استات می باشند. مقاومت این مواد در برابر تخریب ناشی از اشعه خورشید، آن ها برای پوشش های داخلی و خارجی مناسب می سازد. نتایج آزمایش ها به شرح زیر است:
طبق آزمایش تراکم مطابق شکل ۲۵-۲، پیش بینی می شد که مقدار محلول لازم برای رسیدن به یک دانسیته ماکزیمم برای خاک ماسه روان مصرفی، بین عدد ۱۰ تا ۱۵ درصد وزن ماسه باشد. بدین منظور برای انجام این آزمایش محلول هایی با غلظت های مختلف ۱۰، ۲۰ و ۳۰ درصد از پلیمر تهیه و با نسبت های وزنی ۸ تا ۱۵ درصد وزن ماسه، به خاک مورد نظر اضافه شد.
شکل ۲۵-۲ تعیین درصد محلول بهینه نسبت به وزن ماسه [۳۲]
نتایج حاکی از آن است که با افزایش مقدار درصد افزوده شده، دانسیته خشک نیز افزایش پیدا می کند و بعد از رسیدن به مقدار ماکزیمم خود، روند کاهشی به خود می گیرد. مقدار بهینه برای ساخت نمونه ها، برابر ۱۳ درصد وزن ماسه به دست آمد. علت را می توان اینگونه توجیه نمود که وقتی محلول پلیمر به خاک اضافه می شود، ذرات خاک یک لایه نازک از محلول را جذب سطحی می کنند، ولی بعد از رسیدن به درصد بالایی از جذب سطحی، محلول، فضاهایی را که می تواند توسط ذرات خاک پر شود، اشغال می کند و مانع از خوب متراکم شدن خاک می شود.
متداول ترین روش، برای ارزیابی قدرت باربری خاک بستر، مصالح زیر اساس و اساس دانه ای روسازی های راه در برابر راه های ترافیکی و در پی سازی برای بیان کیفیت نسبی خاک زیر پی، آزمایش نسبت باربری کالیفرنیا (CBR) است. CBR خاک ها تابعی از جنس، میزان رطوبت، وزن مخصوص خاک، و نحوه انجام آزمایش است. نتایج آزمایش CBR در این تحقیق نشان داد که اضافه کردن مقدار حداقل پلیمر به نمونه ها (۱%)، باعث ایجاد یک جهش در مقاومت نمونه های تثبیتی نسبت به نمونه های فاقد پلیمر شده است و نیز تغییر درصد پلیمرهای مصرفی در هنگام ساخت نمونه ها، باعث تغییراتی در مقدار روند کسب مقاومت در این نمونه ها شده است. افزایش درصد پلیمرها به مقدار ۳%، باعث جهش خوبی در مقاومت CBR شده است. اما با تغییر درصد پلیمر از ۳ به ۵ درصد، روند رشد در پلیمر پلی وینیل استات، افت قابل ملاحظه ای داشته و در پلیمر متیل متا اکریلات رشد بسیار کند شده است که نشان دهنده وجود یک حد نهایی برای مصرف پلیمر ها می باشد. نتایج مربوط به آزمایش CBR در شکل ۲۶-۲ و ۲۷-۲ نشان داده شده است.
شکل ۲۶-۲ رابطه بین درصد پلیمر پلی وینیل استات افزوده شده و مقاومت CBR نمونه ها در حالت خشک [۳۲]
شکل ۲۷-۲ رابطه بین درصد پلیمر متیل متا اکریلات افزوده شده و مقاومت CBR نمونه ها در حالت خشک [۳۲]
با توجه به اینکه پلیمرهای مصرفی دارای خاصیت اسیدی می باشند، اما به دلیل استفاده درصد های وزنی بسیار پایین نسبت به خاک، با انجام آزمایش تعیین PH می توان نتیجه گرفت که افزودن پلیمر های فوق، موجب تغییر چندانی در PH خاک نمی شوند[۳۲].

شکل ۲۸-۲ اثر پلیمر ها بر PH خاک [۳۲]
۲-۲-۵-۲-تحقیقات انجام شده توسط کاستاز[۲۴] و همکاران
در تحقیقی که توسط کاستاز و همکاران در سال ۲۰۰۵ انجام گرفته است، به بررسی آزمایشگاهی تزریق دوغاب پلیمری شامل اکریلیک رزین و متیل متا اکریلات در خاک ماسه ای پرداخته شده است. نسبت اختلاط دوغاب و خاک مورد استفاده و نامگذاری آن در جدول ۲-۲ آمده است.
جدول ۲-۲ نسبت اختلاط دوغاب و خاک مورد استفاده در این تحقیق و نامگذاری آن [۳۳]
روند آزمایش­های صورت گرفته برای تزریق مطابق استاندارد ASTM D4320-93 انجام گرفته است. دستگاه آزمایش مطابق شکل ۲۹-۲ شامل موارد زیر است:
مخزن مخلوط کن با یک همزن با سرعت بالا
تلمبه
کمپرسور هوا
ستون تزریق
مجرای تصحیح دوغاب

شکل ۲۹-۲ دستگاه آزمایش دوغاب ماسه [۳۳]
هدف از این آزمایش بررسی تاثیر تزریق بر بهبود خصوصیات خاک های ماسه ای و همچنین ارتباط این بهبود با میزان فاصله از محل عمل تزریق بود. تزریق تحت فشار کم حدود ۱۰۰ کیلوپاسکال انجام شد.
نمونه های تزریق داده شده، به مدت سه روز در قالب نگه داشته شدند تا به مقاومت مورد نظر برسند. سپس از قالب خارج شده و مطابق شکل۳۰-۲ به نمونه هایی با طول ۲۰ سانتیمتر بریده شدند.

شکل ۳۰-۲ نمونه­های تثبیت شده، (a) پس از خارج کردن از قالب، (b) بریدن به قطعه­های ۲۰ سانتیمتری [۳۳]
نتایج آزمایش­ها به شرح ذیل است.
شکل ۳۱-۲ نمودارهای مقادیر مقاومت فشاری نمونه­ها و مدول الاستیسیته آن­ها را برحسب فاصله از محل اعمال تزریق نشان می­دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:49:00 ب.ظ ]