کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

تیر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
  1 2 3 4 5 6
7 8 9 10 11 12 13
14 15 16 17 18 19 20
21 22 23 24 25 26 27
28 29 30 31      


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



در این تحقیق، با بهره گرفتن از روش حذفی سیستماتیک، شرکت های واجد شرایط از بین جامعه آماری انتخاب شده اند. لازمه انتخاب شرکت ها، احراز شرایط زیر می باشد:
شرکت ها باید از سال ۸۱ در بورس پذیرفته شده باشند و سهام آنها تا پایان سال ۹۲ در بورس معامله شده باشند .
پایان سال مالی این شرکت ها باید پایان اسفند ماه هر سال بوده و شرکت نباید در فاصله سال های مورد بررسی، تغییر سال مالی داشته باشد.
جزء شرکت های سرمایه گذاریی و واسطه گری مالی نباشد.
نمونه مورد بررسی۶۰ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد؛ که به روش سهمیه ای انتخاب شده اند.
۳-۷-متغیرهای تحقیق و نحوه محاسبه آنها:
۳-۷-۱-تعریف نظری:
۳-۷-۱-۱-تامین مالی و سرمایه گذاری:
سیاست های تامین مالی و سرمایه گذاری در شرکت های خصوصی، به روش های داخلی و خارجی انجام می شود .
۱-روش های تامین مالی داخلی :
سود انباشته یک منبع داخلی می باشد که برای تامین نیاز های مالی در شرکت ها استفاده می شود؛ همچنین بعضی شرکت ها با صدور سهام جدید اقدام به تامین سرمایه می نمایند که در این روش دیگر نباید به باز پرداخت اصل و بهره وام، بیاندیشند . روش دیگر تامین مالی داخلی، بالا بردن وجوه نقد حاصل از فعالیت های عملیاتی و فروش دارایی های شرکت می باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲-روش های تامین مالی خارجی :
این منابع در برگیرنده وجوه تحصیل شده شرکت از منابع خارج از شرکت و یا از طریق بازار های مالی مانند انتشار اوراق مشارکت و انواع استقراض از بانک ها و موسسات اعتباری می باشد. شامل استفاده از اعتبار تجاری، بدهی های کوتاه مدت و بدهی های بلند مدت.(کردستانی و نجفی،۱۳۸۹، ۷۶).
۳-۷-۱-۲-چرخه های تجاری :
ادوار تجاری، نوعی نوسانات با قاعده ی منظم، در فعالیت های کلان اقتصادی کشورها است که عمدتاً در بنگاه های تجاری سازماندهی می شود؛ یک چرخه با یک دوره رونق اقتصادی که همزمان در فعالیت های متعدد اقتصادی رخ می دهد شروع، و به دوره رکود و انقباض منتهی می شود این سلسله تغییرات بارها و بارها تکرار می شوند؛ ولی حالت منظم و دوره ای ندارند. به عبارتی مدت زمان ادوار تجاری ممکن است از یک سال تا ده الی دوازده سال متغیر باشد . این چرخه ها قابل تقسیم به چرخه های کوتاه تر نیست.(هادیان و هاشم پور،۱۳۸۲، ۹۶-۹۵).
۳-۷-۲-تعریف عملیاتی:
هر تحقیقی دارای تعدادی متغیر مستقل و وابسته می باشد؛ درپژوهش حاضر متغیرها به صورت زیر می باشد.
متغیرهای وابسته؛ جمع بدهی ها (TD)، بدهی کوتاه مدت (SD)،بدهی بلند مدت(LD)،اعتبار تجاری(TC)،سرمایه گذاری خالص(NEI)،بدهی خالص(ND) ، سرمایه گذاری در دارایی های ثابت (INV) و سود سهام می باشد.
لازم به توضیح است که اعتبار تجاری خالص و ذخایر نقدی نیز جزء متغیرهای تامین مالی تلقی شده است؛ اما به واسطه بی معنا بودن متغیرها در هنگام آزمون های آماری، از مدل حذف شده اند.
متغیرهای مستقل؛ چرخه تجاری (BC)،رشد فروش(GT) ،عملکرد (ROA) می باشد
۳-۷-۲-۱-متغیرهای وابسته:
بدهی کل(Total Term Debt)
این متغیردر پژوهش های داخلی وخارجی بسیاری مورد استفاده قرار گرفته است.از جمله ارمرود(۲۰۱۳)،منگ و همکاران(۲۰۱۳)،ابزری و همکاران(۱۳۸۶)،ملانظری و همکاران (۱۳۸۸)،دسینه و هکاران(۱۳۸۸)،مرادزاده مرد(۱۳۸۸)وعرب صالحی واخلاقی(۱۳۹۰)مطالعاتی را بر روی این متغیر انجام داده اند.
دراین تحقیق بدهی کل از تقسیم جمع بدهی کوتاه مدت،بدهی بلندمدت واعتبار تجاری، برکل دارایی ها به دست می آید.
بدهی کل = (بدهی کوتاه مدت + بدهی بلند مدت + اعتبار تجاری ) / کل دارایی ها
بدهی کوتاه مدت (Short Term Debt)
یکی از اجزاء تشکیل دهنده بدهی کل در پژوهش ارمرود(۲۰۱۳) می باشد و در این تحقیق نیز از تقسیم تسهیلات مالی جاری دریافتنی، بر کل دارایی ها به دست می آید.
بدهی کوتاه مدت = تسهیلات مالی جاری دریافتنی/ کل دارایی
بدهی بلند مدت(Long Term Debt)
یکی از اجزاء تشکیل دهنده بدهی کل در پژوهش ارمرود(۲۰۱۳) می باشد و در این تحقیق نیز از تقسیم بدهی های غیر جاری، بر کل دارایی ها به دست می آید.
بدهی بلند مدت = بدهی غیر جاری / کل دارایی
اعتبار تجاری(Trade Credit )
یکی از اجزاء تشکیل دهنده بدهی کل در پژوهش ارمرود(۲۰۱۳) می باشد و در این تحقیق نیز از تقسیم حساب ها و اسناد پرداختنی تجاری، بر کل دارایی ها به دست می آید.
اعتبار تجاری = حساب ها و اسناد پرداختنی تجاری / کل دارایی
سرمایه خالص(Net Equity Issue)
سرمایه خالص در پژوهش های داخلی وخارجی زیادی مورد استفاده قرار گرفته است شامل ، ارمرود(۲۰۱۳)،کریسوستومو(۲۰۱۳)،دورندز(۲۰۰۳)،ابزری و همکارن(۱۳۸۶) ،ملانظری و همکاران (۱۳۸۸) ،دسینه و همکاران (۱۳۸۸) ،مرادزاده مرد(۱۳۸۸)وکردستانی ونجف زاده(۱۳۸۹) مطالعاتی بر روی این متغیر انجام داده اند.
در این تحقیق سرمایه خالص یا حقوق صاحبان سهام ،از تقسیم تغییرات در سرمایه صادره طی دوره بر سرمایه اول دوره به دست می آید.
سرمایه گذاری خالص = (سرمایه صادره پایان دوره – سرمایه صادره اول دوره)/ سرمایه صادره اول دوره
بدهی خالص (Net Debt)
بدهی خالص،یکی از متغیرهای شناسایی روش های تامین مالی در پژوهش ارمرود(۲۰۱۳) می باشد و در این تحقیق نیز از تقسیم تغییرات در جمع بدهی بلند مدت و کوتاه مدت، برجمع بدهی بلند مدت و کوتاه مدت اول دوره به دست می آید.
بدهی خالص = (جمع بدهی بلند مدت و کوتاه مدت پایان دوره – جمع بدهی بلند مدت و کوتاه مدت اول دوره)/ جمع بدهی بلند مدت و کوتاه مدت اول دوره
سرمایه گذاری در دارایی های ثابت (Investment In Fixed Assets)
این متغیر در پژوهش های داخلی وخارجی زیادی مورد استفاده قرار گرفته، از جمله ارمرود(۲۰۱۳)، ابزری و همکاران(۱۳۸۶)ودسینه و همکاران(۱۳۸۸) بررسی هایی را بر روی این متغیر انجام داده اند.
سرمایه گذاری در دارایی های ثابت در این تحقیق از تقسیم تغییرات در دارایی های مشهود، بر کل دارایی ها به دست می آید.
سرمایه گذاری در دارایی های ثابت = (دارایی های ثابت پایان دوره – دارایی های ثابت اول دوره)/

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 09:10:00 ب.ظ ]




نمودار شماره(۴-۶۲): توزیع پاسخگویان (۰ تا ۱۰۰ ) بر حسب بعد امیدواری ۲۴۰
نمودار شماره(۴-۶۳): توزیع پاسخگویان (۰ تا ۱۰۰) بر حسب شاخص کل احساس شادمانی ۲۴۲
منبع جدول و نمودار
جدول شماره(۲-۱): برگرفته از (داینر و همکاران، ۱۹۹۹)
جدول شماره(۲-۱۱): برگرفته از (هزار جریبی، صفری شالی، ۱۳۸۸: ۱۶)
جدول شماره(۲-۱۷): برگرفته از (موسوی، ۱۳۹۲: ۱۴۰)

نمودار شماره(۲-۲): بر گرفته از (چلبی، ۱۳۸۹: ۱۶)
۱-۱. مقدمه
اصطلاح زنان سرپرست خانوار به زنانی اطلاق می­ شود که مسئولیت تأمین معاش زندگی یا اداره امور خود و یا خانواده خود را بطور دائم یا موقت عهده­دار هستند. واقعیات موجود در جامعه نشان از آن دارد که زندگی این قشر از زنان غالباً با ابهامات و مخاطراتی روبروست از جمله طرد شدن از سوی اجتماع، نگرش­های سوء از سمت جامعه، فقدان امنیت اجتماعی، فقدان حامی مادی و معنوی، فقراقتصادی و در این راستا نداشتن مسکن مناسب، عدم دسترسی به فرصت­های شغلی – تحصیلی و تعدد نقش­ها که آن­ها را در روابط اجتماعی و حضور در اجتماع با مشکلات عدیده­ای روبرو کرده و به سمت انواع بیماری­های روحی و روانی که برجسته­ترین آن افسردگی است سوق می­دهد. در واقع این شرایط و عوامل نه تنها زمینۀ طرد اجتماعی این قشر آسیب­پذیر را فراهم کرده، بلکه بر احساس شادمانی آنان نیز تأثیر منفی گذاشته است. شادمانی به عنوان یکی از احساسات ریشه­ای مثبت و بسیار تأثیرگذار بر رفتار و حالات دیگر فرد، نقش تعیین کننده ­ای در تأمین سلامت فرد و جامعه دارد. از آن جهت که شادمانی با خرسندی، خوش بینی، امید و اعتماد همراه است، می ­تواند به عنوان یک کاتالیزور، نقش شتاب دهنده­ای در فرایند توسعه یک جامعه داشته باشد. همچنین در نقطه­ی مقابل، نبود شادمانی در یک جامعه منجر به ایجاد فضای سرد و بسته­ای خواهد شد که قادر به تأمین حداقل انرژی عاطفی لازم برای نوآوری و پیشرفت نخواهد بود (موسوی، ۱۳۹۲: ۱۶-۱۷). شادمانی اشاره به احساسی مثبت دارد که با کلماتی چون رضایتمندی[۱] و بهروزی بیان می­ شود. در منابع مختلف با واژه ­هایی چون خوشحالی[۲]، رضایت از زندگی، احساسات مثبت[۳]، زندگی معنادار[۴]، رفاه[۵] و واژه ­هایی اینچنین بیان شده است (صادق و نصرآبادی، ۱۳۸۸ : ۲). طرد اجتماعی نیز، به عنوان آسیبی که متوجه زنان سرپرست خانوار می­باشد، عبارت است از محرومیتی طولانی مدت که به جدایی از جریان اصلی جامعه می­انجامد. در واقع طرد محرومیتی چندوجهی است که برای فهمیدن و سنجیدن رابطه افراد در حوزه ­های متفاوت جامعه به کار می­رود. طرد به عنوان یک صورت­بندی جامع­تر، اشاره دارد، به فرایند پویای ممانعت از ورود کامل و جزئی، به هر گونه نظام اجتماعی، اقتصادی، سیاسی یا فرهنگی که انسجام اجتماعی اشخاص در جامعه را تعیین می­ کند( فلوتین، ۲۰۰۶: ۵۸ ). اما تعریف طرد بدون در نظر گرفتن زمینه­ها و شرایطی که در آن طرد رخ می­دهد از دقت و جامعیت کافی برخوردار نیست زیرا عوامل تأثیرگذار بر طرد اجتماعی بر حسب شرایط افراد مطرود متفاوت است. بنابراین شناسایی زمینه­هایی که باعث طردشدگی زنان سرپرست می­ شود از جمله مسائل مهمی است که باید مورد بررسی قرار گیرد در این زمینه باید اذعان داشت، مسائلی نظیر تضعیف و گسیختگی پیوندهای اجتماعی، ضعف شبکه ­های حمایتی، انزوا، مشارکت ناکافی، حاشیه­ای شدن و عدم تعلق است که بستر طردشدگی این زنان را فراهم کرده است. در حالی که اتصالات شبکه­ اجتماعی، مشارکت اجتماعی، فعالیت اجتماعی تحت عنوان فعالیت­های گروهی، سطح شادی و دیگر عواطف مثبت را افزایش می­دهد (کوپر[۶]،۲۰۱۱، خوش فر،۱۳۹۲: ۲۸۵). از آنجا که این گروه از زنان تقریباً از تمام این موارد محرومند بنابراین به نظر می­رسد با کاهش احساس شادمانی مواجه هستند. با توجه به اهمیت ارتباط میان طرد اجتماعی و عوامل ایجاد کنندۀ آن با احساس شادمانی در میان زنان سرپرست خانوار و همچنین با توجه به روند روبه رشد میزان این زنان، در این نوشتار به مسأله­ شادمانی با توجه به شرایط و زمینه ­های طردشدگی جمعیت هدف پرداخته شده است.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۱-۲. طرح مسأله:
شادمانی به عنوان، یک هیجان خوشایند و مثبت، همچنین به دلیل قابلیت بسترسازی گسترده­ای که در فرایند رشد فرد و توسعه جامعه فراهم می­آورد، بسیاری از جوامع را به شناخت و ایجاد شرایط مناسب زمینه­ ساز خود ترغیب می­نماید. زیرا شادمانی به عنوان نتیجه شرایط مطلوب اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه، فعالیت­های مفید انسانی را برمی­انگیزد، خلاقیت را تقویت می­ کند؛ روابط اجتماعی را تسهیل می­نماید؛ مشارکت سیاسی – اجتماعی را رونق می­بخشد؛ موجبات حفظ سلامتی عاطفی، روانی، جسمی و امیدواری را فراهم می­ آورد(آل یاسین،۱۳۸۰: ۸)؛ احساس امنیت، رضایت، آرامش و قدرت تصمیم ­گیری را در افراد تقویت می­ کند (مایرز[۷]،۲۰۰۲: ۸۰ و پترسون[۸]،۲۰۰۰: ۴۵). از آنجا که شادمانی از یک سو متأثر از ساختارهای جامعه بوده و از دیگر سوی تأثیر گذار بر فرایند توسعه و تعالی جامعه است، در نیمه­ی قرن ۲۰ به عنوان یک موضوع میان­رشته­ای مطرح شد و هر رشته­ای، دیدگاه خاصی از شادمانی را گسترش داده است. همچنین در این راستا برخی مطالعات فراملیتی نیز به انجام رسیده است. نتایج آمار و ارقام پژوهش­های مربوط به شادمانی در سطح بین المللی نشان می­دهد که میزان شادمانی افراد در وضعیت کنونی ایران پایین می­باشد. برای مثال نتیجۀ موج چهارم پیمایش ارزش­های جهانیان اینگلهارت نشان داده که میانگین سطح شادمانی نمونۀ ایران از میان ۶۹ کشور در رتبۀ ۶۱ قرارد دارد(اینگلهارت، ۱۳۷۳). همچنین می­توان به پژوهشی که مینکو[۹] در سطح بین المللی به انجام رسانده نیز اشاره کرد که در آن، شاخص شادی کشورها، محاسبه و نشان داده شده در این پژوهش میزان شادی ایرانیان در طول سال­های ۱۹۹۷ ـ ۲۰۰۷، در بین ۹۷ کشور دارای رتبه ۵۶ است که از متوسط پایین­تر می­باشد(مینکو، ۲۰۰۹: ۱۶۳). بر اساس نتایج گزارش، شادی جهانی در سال ۲۰۱۳ ایران با نمره ۶۰۴/۴ در مقیاس ۰ تا ۱۰۰ در بین ۱۵۶ کشور مقام ۱۱۵ را به دست آورده است. همچنین نتایج همین گزارش نشان داد که شادمانی ایرانیان نسبت به دوره سال­های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷، ۶۷۷/۰ کاهش داشته است(هلیول، ۲۰۱۳). در آخرین گزارش منتشر شده از سوی مؤسسه تحقیقات گالوپ در ژوئن ۲۰۱۴ وضعیت شادمانی ۱۳۸ کشور دنیا بررسی شد. نتایج این گزارش با نرخ پایین شادمانی در ایران نشان داد که وضعیت شادمانی در ایران از میان ۱۳۸ کشور رتبه ماقبل آخر، و بعد از عراق قرار می­گیرد و در این زمینه یکی از آسیب پذیرترین کشورهای دنیاست (پایگاه رسمی مؤسسه گالوپ، ۲۰۱۴). همان­طور که مشاهده می­ شود وضعیت شادمانی بین ایرانیان چندان مطلوب نبوده و این نقضان می ­تواند مانعی جدی در راه شکوفایی استعدادهای فردی و توسعه و پیشرفت کشور قلمداد شود. از آنجا که جامعه­شناسان شادمانی را به عنوان یک وضعیت اجتماعی بازمی­شناسند بنابراین می­توان این پدیده را یک مسأله اجتماعی بشمار آورد، به طور معمول، شادمانی به عنوان یک پدیدۀ ناب روان­شناختی و فردی تعریف می­ شود؛ در حالی که جامعه­شناسان، حالات فردی­ای همچون شادمانی را دارای مبنایی اجتماعی می­دانند(گالاتزر،۲۰۰۰: ۵۲-۵۳). سی‌ رایت‌ میلز مسأله اجتماعی را مشکلی می‌داند که بسیار شایع باشد و جمعیت کثیری از افراد یک جامعه با آن مواجه باشند. وی می‌گوید: اگر در یک شهر ۱۰۰ هزار نفری تعداد کمی از افراد بیکار باشند، این یک گرفتاری خصوصی است‌، اما بدیهی است در جامعه‌ای با ۵۰ میلیون نفر شاغل، اگر ۱۵ میلیون نفر بیکار باشند ما با مسأله اجتماعی مواجه هستیم (میلز، ۱۳۶۰، ۲۴). همان­طور که مشاهده شد آمارها و ارقامی مذکور حاکی از کاهش شادمانی و پیامدهای گسترده این مشکل و شایع بودن آن در جامعه امروز ما به عنوان یک مسأله اجتماعی است که فراتر از یک گرفتاری خصوصی می­باشد‌. به اعتقاد برخی از کارشناسان، جامعه ما از کمبود یا حتی در مواردی از نبود این احساس در رنج است و هم­اکنون نشانه­ های صریحی از کمبود شادی و طراوت در افراد جامعه به چشم می­خورد(طاهریان، ۱۳۸۱: ۴). بنابراین لزوم توجه به این پدیده و مطالعه بافت­های اجتماعی ـ فرهنگی مؤثر بر آن درمیان گروه ­های مختلف ایران، ضرورت می­یابد. از آنجا که مطالعه گروه­ ها و قشرهای مختلف بیان­گر آن است که سهم زنان از این احساس و پیامدهای مثبت آن بسیار اندک است. در نتیجه مطالعه این قشر ضرورتی ویژه می­یابد. چرا که شادمانی زنان یکی از اساسی­ترین بحث­های حوزه توسعه در کشورهای پیشرفته جهان است، زنان علاوه بر این که حدود نیمی از جمعیت کشور و بخش مهمی از جمعیت فعال اقتصادی هستند که می­توانند سهم به سزایی در توسعه اقتصادی – اجتماعی ایفا کنند، خود ستون ایجاد مهر و شادی و محبت در خانواده بوده و از این­رو در صورت ارتقاء سطح شادمانی زنان می­توان این انتظار را داشت که سطح شادمانی خانواده و بویژه نسل جدید نیز با تعدیل مثبت روبرو گردد. اما متأسفانه زنان به دلیل حساسیت­های روحی و عاطفی بیشتر از مردان در معرض آسیب­های روانی قرار دارند. زنان اگر چه نسبت به مردان طول عمر بیشتری دارند اما در مقایسه با مردان بیشتر در معرض خطر اختلالات روانی از جمله افسردگی، اضطراب، نگرانی و اختلالات اشتها … هستند(دیوکی[۱۰]،۲۰۰۷). طبق مطالعات انجام شده، شیوع بیماری­های روانی بخصوص افسردگی و اضطراب در زنان ایرانی ۵/۲ برابر مردان ایرانی است(احمدی و همکاران، ۲۰۰۶). در تحقیقی که توسط سلطانی نسب با هدف« بررسی احساس شادمانی زنان ۲۵ تا ۳۵ ساله تهران» انجام گرفت، شادمانی زنان تهرانی، با میانگین نمره ۵/۳۵ از سطح متوسط نیز کمتر بوده، بدین معنی که در سطح پایینی قرار دارد(سلطانی­نسب،۱۳۹۳). همچنین صاحب­نظران داخلی بر پایین بودن سطح شادمانی در میان زنان ایرانی تأکید می­ورزند و نسبت به پیامدهای ناگوار این امر هشدار می­ دهند(شکربیگی، ۱۳۹۳: در گفتگو با ایسنا). کما اینکه، از جمله گروه ­های به شدت آسیب­پذیر زنان که در این زمینه می­توان به آن اشاره کرد، زنان سرپرست خانوار می­باشد، که عواملی چون طلاق، فوت، اعتیاد همسر و یا از کارافتادگی وی، رها شدن توسط مردان مهاجر و یا بی­مسئولیت، موجب آسیب­پذیر شدن این طیف وسیع از جامعه می­ شود( غفاری[۱۱]،۲۰۰۳ ). این گروه از زنان از همان زمانی که همسر خود را به هر دلیلی از دست می­ دهند مجبور به ایفای نقش­های چند­گانه­ای می­شوند که در تعارض با یکدیگر قرار دارند. گروه عمده­ای از این زنان با فقر، ناتوانی، بی­قدرتی به ویژه در اداره امور اقتصادی خانوار روبه رو هستند به طوری که عزت­نفس و سلامت روانی آنان را مختل و زمینه ابتلا به افسردگی و سایر اختلالات را فراهم می­سازد(لانگ لی و فورتین[۱۲] ۱۹۹۴). این در حالی است که داده ­های آماری در ایران از روند افزایش یابنده تعداد و نسبت زنان سرپرست خانوار در دهه اخیر خبر می­دهد بر اساس سرشماری نفوس و مسکن سال۱۳۹۰ تعداد خانوارهای با سرپرستی زن، بیش از دو میلیون و ۵۶۳ هزار خانوار می­باشد. در واقع میزان سهم زنان در سرپرستی خانوارها در سال۱۳۹۰ (۱/۱۲) درصد بوده است که از رشد قابل ملاحظه­ای نسبت به سایر دوره­ های سرشماری برخوردار بوده است(گزیده سرشماری عمومی نفوس و مسکن۱۳۹۰، مرکز آمار ایران). امروزه با گسترش روز افزون این شکل از خانواده در همه کشورهای جهان، چه صنعتی و چه جهان سوم و نیز مشکلات اساسی آن­ها، راهکارهای مناسب و علمی در جهت بهبود وضعیت این گروه از زنان، ضرورت بررسی و تحقیق علمی از شرایط زندگی این قشر را ایجاد نموده است به طوری که این زنان به عنوان گروهی آسیب­پذیر در میان جامعه­شناسان معرفی شده و وضعیت زندگی زنان سرپرست خانوار و فرزندان آن­ها مورد توجه و بررسی بسیاری از جامعه­شناسان قرار گرفته است (آجورلو و همکاران،۱۳۹۱: ۷۱). براساس گزارش بانک جهانی در سال ۲۰۰۳، فقر زنان به ویژه زنان سرپرست خانوار در کشورها در مقایسه با مردان از شدت بیشتری برخوردار می­باشد (پاک دامن و دیگران،۲:۱۳۹۰). ). همچنین بر اساس برخی از مطالعات انجام شده، زنان سرپرست خانوار جزء فقیرترین اقشار اجتماعی هستند و همۀ پژوهش­ها حکایت از نارضایتی این گروه از زنان نسبت به درآمد اندکشان می باشد(دغاقله وکلهر،۱۳۸۹: ۲۶۵). برای مثال در پژوهش فروغی تنها ۶ درصد، نورمحمدی تنها ۱۳ درصد و همچنین پژوهش شکاری آلایق تنها ۱ درصد از این زنان از درآمدهایشان رضایت داشته اند و بقیه معتقد بودند که درآمدهای شغلی­شان جوابگوی نیازهای خود و خانواده­شان نیست(فروغی،۱۳۸۰؛ نورمحمدی،۱۳۸۳؛ شکاری­آلایق، ۱۳۸۴). در واقع بیکاری و فشارهای اقتصادی، میزان پایین سلامت جسمانی، نبود حمایت اجتماعی و عملکرد ضعیف نقشی که به دنبال تعارض نقش در این زنان ایجاد می­ شود و همچنین غرق شدن در فعالیت­های روزانه و روزمره، رضایت از زندگی را در این قشر از زنان کاهش می­دهد و سبب مشکلات روانی بخصوص افسردگی در آنان می­ شود (صدر الساداتی،۱۳۹۱: ۱۳-۱۴). برای مثال پژوهش­های؛ شفیع­آبادی و قشقایی،۱۳۹۰؛ اندرسون،۲۰۰۲؛ حسینی، فروزان و امیرفریار، ۱۳۸۸؛ اکینسولا و پاپوچ، ۲۰۰۲ نشان داده است این گروه از زنان نسبت به سایر زنان مشکلات روان­شناختی، عاطفی و میزان استرس بیشتری را تجربه کرده و از کیفیت زندگی پایین­تری برخوردار بوده و با مشکلاتی از قبیل بیماری­های جسمانی، بی­خوابی و افسردگی مواجه هستند (طهماسیان و اناری،۲:۱۳۹۰؛ شعبان و همکاران:۱۳۹۲). علاوه بر مشکلات فوق این زنان در جامعه نیز دچار نوعی محدودیت هستند که آزادی و اراده آن­ها را تحت شعاع قرار می­دهد و این حاکی از فرهنگ و زمینه­ ذهنی متفاوتی است که در جامعه و عرف ما علیه این زنان شکل گرفته است. در واقع بدبینی و عدم اعتماد جامعه به این زنان، باعث کناره­گیری آن­ها از جامعه و حوزه­ فعالیت اجتماعی آنان می­ شود. در واقع این زنان از یک طرف به دلیل ایفای نقش­های متعددی همچون اشتغال و انجام کارهای خانه و مراقبت­های جسمی و عاطفی از اعضای خانواده، غالباً وقت اضافی برای برقراری روابط اجتماعی ندارند و از طرفی دیگر در جوامع و فرهنگ­های مختلف بسته به باورها، نگرش­ها و هنجارهای جامعه، با زنان بیوه و مطلقه به شیوه ­های متفاوت و دیده ناشایست برخورد می­ شود مجموعه­ این عوامل به مرور موجب طرد آن­ها از جامعه شده و از بسیاری از خدمات اجتماعی آن­ها را محروم می­سازند(خسروی، ۱۳۷۸). در این زمینه وحید­یگانه در پژوهشی(۱۳۹۲) نشان داده است؛ برخی عوامل زمینه­ای به واسطه­ تعدادی عوامل میانجی زمینۀ طرد اجتماعی زنان سرپرست خانوار را فراهم کرده و فشارهای مالی و اجتماعی و تبعات روحی آن امکان هر گونه تغییر در وضع زنان سرپرست خانوار را ناممکن نموده است. در کل طبق نتایج این پژوهش،۴/۵۳ درصد زنان سرپرست خانوار احساس ناخشنودی و افسردگی را همیشه و ۶/۱۳ درصد اغلب مواقع داشته اند و میانگین شاخص­ های طرد اجتماعی در این زنان نشان داده است که ۵۲/۵۸ درصد طرد عینی و ۶۴/۷۰ درصد طرد ذهنی را تجربه می­ کنند(وحیدیگانه، ۱۳۹۲: ۱۴۳). باید توجه داشت طرد واژه­ی پیچیده است که شامل ابعاد و معانی ضمنی فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی متعدد می­باشد(سیلور، ۱۹۹۴). در واقع دیدگاه­ های قابلیتی و طرد اجتماعی، زنان سرپرست خانوار را صرفاً به لحاظ درآمدی فقیر نمی­بینند بلکه ابعاد وسیع­تری از زندگی زنان من جمله حق انتخاب و کنترل بر زندگی، برابری فرصت­ها، مشارکت در بازار کار و فعالیت­های اجتماعی و دریافت حمایت از شبکه ­های اجتماعی را مورد توجه قرار می­دهد (فیروزآبادی، صادقی، ۱۳۹۲: ۲۲۸). این در حالیست که داشتن فاکتورهای مطرود­ساز چندگانه، ممکن است احتمال طرد شدن آنان را قوت ببخشد. در این زمینه می­توان به پژوهشی که توسط فیروزآبادی و صادقی در سال ۱۳۸۹ با هدف بررسی” وضعیت طرد اجتماعی زنان سرپرست خانوار فقیر روستایی” انجام گرفت، اشاره کرد که طبق این تحقیق سواد ناکافی(بیش از نیمی از زنان سرپرست خانوار۶/۵۵ هیچگونه سوادی ندارند)، نداشتن مهارت و توانمندی شغلی، فقر مزمن و گسیختگی پیوندهای خانوادگی از عوامل یا منابع کلیدی تأثیرگذار بر انزوا و طرد اجتماعی زنان سرپرست خانوار می­باشد که در نهایت، مجموعه این عوامل باعث شده ­اند که این گروه از زنان از مشارکت فعال در حوزه ­های عمومی به ویژه مشارکت های رسمی و انجمنی و نیز اشتغال در بازار کار طرد شوند(همان). گیدنز نابرابری در توزیع فرصت­ها را از منابع و عوامل اصلی طرد اجتماعی می­داند و طرد اجتماعی را حالتی از راه و روش­های می­داند که طی آن­ها افراد از مشارکت کامل در جامعه بزرگتر محروم می­شوند (گیدنز،۱۳۸۶: ۴۶۱). از طرفی هم نتایج پژوهش­های دریکوندی(۱۳۸۱)، علی­زاده قوی فکر(۱۳۸۸)، دولان و همکاران(۲۰۰۸) و لونگ و همکاران(۲۰۱۰) نشان داد مشارکت و فعالیت اجتماعی می ­تواند بر شادی و رضایت از زندگی افراد تأثیرگذار باشد(پناهی و دهقانی، ۱۳۹۱: ۲). با توجه به این که طرد در بعد ذهنی مقولاتی مربوط به سلامت روانی – ذهنی یعنی، میزان احساس رضایت از زندگی، شاد بودن و یا منزوی بودن فرد را بیان می­ کند(پیس، ۲۰۰۰) و افسردگی و اضطراب از شایع­ترین مشکلات مطرودین اجتماعی است(قاضی­نژاد، ۱۳۸۹: ۱۵۲) و این گروه از زنان به اذعان بسیاری از تحقیقات با طرد و محرومیت بیشتری نسبت به سایر اقشار، مواجه هستند. به نظر می رسد طرد اجتماعی و هر یک از عوامل تأثیرگذار بر آن به تنهایی و یا به صورت ترکیبی از مجموعه عوامل، که نظریه­ های طرداجتماعی مدعی آن هستند، می ­تواند بر احساس شادمانی این قشر از زنان تأثیرگذار باشد. بنابراین مسأله اصلی که در این پژوهش بررسی می­ شود شناسایی آن دسته از عوامل تأثیرگذار بر طرد اجتماعی است، که بیشترین اثر را بر روی احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار می­گذارد و از آنجا که تا به حال تحقیقی هم در زمینۀ و هم پیرامون بررسی احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار شکل نگرفته است و در تحقیقات قبلی فقط اشاره­ای جزئی به این مسأله شده است لذا پژوهش حاضر قصد دارد ابتدا طی یک مرحله­ ای اکتشافی از جمعیت هدف معنا، زمینه­ و دلایل شکل­ گیری این احساس را دریافت کند و سپس در بین جمعیت آماری مذکور به بررسی کمی این مقولات بپردازد. بنابراین با توجه به وضعیت و شرایط زنان سرپرست خانوار و اهمیت توجه به آنان، پرسش­های اصلی در این تحقیق به صورت زیر قابل طرح می­باشد:
۱-۳. سوألات تحقیق

    1. زنان سرپرست خانوار چگونه شادی و شادمانی را معنا و تفسیر کرده و دلایل و زمینه ­های شکل­ گیری شادمانی از نظر این زنان چگونه تعریف و توصیف می­ شود؟
    1. چه عواملی می ­تواند در ایجاد احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار، نقش بازی کند؟
    1. منابع تأثیرگذار بر طرد و محرومیت اجتماعی این گروه از زنان، آیا از طریق و به واسطه ایجاد آن، می­توانند تغییرات شادمانی را تبیین نمایند؟

۱-۴. ضرورت و اهمیت
احساس شادمانی یکی از ضروری­ترین خواسته­ های فطری و نیازهای روانی انسان به شمار می­رود و به دلیل تأثیرات عمده بر سالم­سازی و بهسازی جامعه، مدت مدیدی است ذهن محققان اجتماعی را به خود مشغول کرده است. به طوری که امروزه بسیاری جامعه­شناسان به نوعی در صدد ایجاد یک جامعه سالم و با نشاط هستند، زیرا به نظر می­رسد احساس شادمانی از یکسو انسان­ها را برای زندگی بهتر و بازدهی بیشتر آماده می­ کند و از سوی دیگر به دلیل ویژگی مسری بودن آن، بستگی­های فرد را با محیط گسترده می­ کند. از این­رو تا مادامی که شهروندان احساس شادمانی کنند، همواره در خدمت به شهر و افراد جامعه اهتمام بیشتری می­ورزند. اهمیت توجه به شادمانی درحدی است که از سال ۲۰۰۰ به بعد در نگاه سازمان ملل برای تعیین سطح توسعه­یافتگی کشورها متغیرهای شادکامی و امید به آینده و خشنودی و رضایتمندی افراد جامعه نیز به عنوان یک متغیر کلیدی وارد محاسبات شده است به این صورت که اگر مردم یک جامعه احساس نشاط، خشنودی و رضایتمندی نکنند نمی­ توان آن جامعه را توسعه یافته (علی­الخصوص در حوزه توسعه اجتماعی) قلمداد نمود(صفری­شالی،۱۳۹۰: ۱۲۵). همچنین سطح پایین رضایت از زندگی و احساس خوشبختی، منجر به گرایش­های منفی نسبت به کل جامعه و دوره­ های طولانی برآورده نشدن آرزوها و انتظارات شده و نگرش­های بدبینانه­ای پدید می­آورد که این بدبینی از نسلی به نسل دیگر منتقل می­ شود(اینگلهارت،۱۳۷۲). بنابراین پرداختن به این مسأله مهم به نظر می­رسد؛ در نتیجه با توجه به اهمیت و ضرورت احساس شادمانی در زمینه توسعه انسانی و اجتماعی، پژوهش حاضر در صدد بررسی این پدیده است و از آنجا آمارها نشان می­دهد که زنان در سطح جهانی و ملّی از محرومیت­های مضاعف رنج می­برند و از طرفی شادکامی زنان تأثیر مهمی بر سلامت کودکان، خانواده، جامعه و محیط زیست دارد. همچنین این قشر فعال و سرنوشت ساز، اولین مراقبین سلامت خانواده و جامعه هستند بر این اساس آموزش و فرهنگ از طریق سلامت زنان توسعه می­یابد زنان دریافت­کنندگان و هم ارائه دهندگان اصلی مراقبت­ها در نظام سلامت هستند(احمدی و همکاران، ۱۳۸۶). بنابراین نمود احساس شادی زن در خانواده بر احساسات تمامی اعضای خانواده مؤثر است. بدین منظور این پژوهش قصد دارد که پدیده شادمانی را با توجه به اهمیت ارتباطی که با جمعیت هدف دارد در بین زنان و به صورت اخص­تر زنان سرپرست خانوار که بصورت جدی­تر با این موضوع درگیر هستند، بررسی کند. ضرورت توجه به زنان سرپرست خانوار از میان گروه زنان از این جهت است که در خانوارهای که زن سرپرست است، تصمیم ­گیری برای مقابله با مسائل و مشکلات شخصی، روانی، اجتماعی، عاطفی، اقتصادی خانوادگی، تحصیلی و رفتاری فرزندان در آینده بر عهده سرپرست خانوار(مادر) است و برعهده­ی اوست که نظام روابط عاطفی موجود در خانواده حفظ شود و ایجاد تنش­ در خانواده را به حداقل برساند و از لحاظ مادی و معنوی فرزندان را حمایت کند. از این­رو توجه و مشخص نمودن سلامت روان زنان سرپرست خانوار(مادر) برای جلوگیری و حل بسیاری از معضلات و مشکلات خانواده ضروریست(حسینی و همکاران، ۱۳۸۸: ۴). با توجه به اینکه امروزه پدیده خانوارهای زن سرپرست به دلایل مختلف در دنیا رو به افزایش است و اغلب این خانواده­ها دارای مشکلات فراوان هستند، در نتیجه فزونی این گروه از زنان به صورت یک مشکل اجتماعی مطرح می­ شود(خسروی، ۱۳۸۷). در واقع میزان وقوع آسیب­های روانی نظیر افسردگی، اضطراب و استرس در این گروه از زنان به گونه ­ای بالا است(معیدفر و حمیدی،۱۳۸۶) که نسبت به سایر زنان شادی کمتری را حس می­ کنند. به طوری که فقدان همسر و حامی موجب می­ شود که اکثر این زنان به ناراحتی­های روحی و جسمی دچار شوند. همچنین، کمبود معاشرت و تفریح به علت مسائل شهرنشینی در کلان­شهر، مشکلات عاطفی آن­ها را می­افزاید. اکثریت این قشر از زنان به علت عدم استقلال اقتصادی فاقد پایگاه اجتماعی مناسبی بوده ­اند تنهایی آن­ها نیز، شرایطی را ایجاد می­ کند که منجر به از دست دادن حمایت اجتماعی خانواده پدری، کاهش نفوذ اجتماعی و حتی گاه تضعیف موقعیت­ها و فرصت­های اجتماعی فرد می­ شود(قنبری و همکاران،۱۳۹۰: ۱۱۶). به طوری که بنا بر نتایج بسیاری از تحقیقات، رفتارهای مشارکتی بسیاری از زنان سرپرست در مقایسه با زنان دیگر بسیار پایین است و این مسأله علاوه بر دلایل فرهنگی، ناشی از مسایل مربوط به تعدد نقش­ها و مسئولیت مدیریت خانواده می­باشد. آنان خود را تأمین­کننده نیازهای روحی و عاطفی فرزندان و سالمندان خانواده خود می­دانند و براین باورند که برای فرزندان خود به عنوان تکیه­گاه و پشتوانه به حساب می­آیند(شادی­طلب و همکاران، ۱۳۸۴). در نتیجه وضعیت طردشدگی مسأله مهمی است که این زنان بنا بر نتایج بسیاری از تحقیقات با آن مواجه هستند. در واقع عواملی مثل نداشتن منابع مادی، نگرش منفی افراد جامعه و دور شدن از روابط اجتماعی و فعالیت­های مدنی شرایطی را برای آن­ها ایجاد می­ کند که در وضعیتی نابرابر نسبت به دیگر اقشار جامعه قرار می­گیرند در نتیجه دچار طرد اجتماعی خواهند گردید. ضرورت توجه به طرد اجتماعی و عوامل ایجاد کنندۀ آن در زندگی زنان سرپرست خانوار از آنجا ناشی می شود که در آن متغیرهایی مانند مسکن، بهداشت و سلامت و آموزش را می­توان ملاحظه کرد. مسائل و مفاهیمی همچون مشکلات مالی، نیازهای اساسی، تماس­های اجتماعی و ناخشنودیِ اجتماعی نیز در تعاریف آن به چشم می­خورند(ابراهیمی،۱۳۹۱). در کل این پژوهش از دو جنبه نظری و کاربردی حائز اهمیت است: در بعد نظری مؤلفه­ های پژوهش حاضر همچون سایر مؤلفه­ های اساسی در حوزه اجتماعی، آزمون پاره­ای از نظریه­ های اجتماعی است که به طور صریح و یا تلویحی به تبیین نشاط، خوشبختی و سعادت مردم می ­پردازد و موجب بسط شناخت منظم رشته جامعه ­شناسی می­ شود. و در بعد کاربردی هم مطالعۀ علمی دقیق و مداوم موضوع این پژوهش، به ویژه در سطح ملی می ­تواند توجه اهل اندیشه را به میزان شادمانی در میان زنان سرپرست خانوار و عوامل مرتبط با آن یعنی عوامل ایجاد کنندۀ طردشدگی، جلب و به مدیران و برنامه­ ریزان اجتماعی و فرهنگی در انتخاب سیاست­های مناسب در زمینۀ شادمانی زنان سرپرست خانوار کمک کند. در مجموع، از نتایج این پژوهش می­ شود در عمل(سیاستگذاری و برنامه­ ریزی) هم سود جست. از این­رو با توجه به اهمیت پژوهشی موضوع مورد مطالعه، تحقیق حاضر در صدد بررسی و تحلیل احساس شادمانی و رابطه آن با عوامل ایجاد کنندۀ طرد اجتماعی در بین زنان سرپرست خانوار تهران است زیرا به نظر می­رسد شناسایی آن دسته از عواملی که منجر به طرد اجتماعی این گروه از زنان می­ شود با احساس شادمانی آن­ها در ارتباط است. بدین منظور اهداف اصلی در این تحقیق به شرح زیر قابل تعریف می باشد:
۱-۵. اهداف تحقیق

    1. شناسایی و مطالعه دلایل و زمینه ­های احساس شادی و شادکامی در بین این زنان
    1. اندازه ­گیری میزان احساس شادمانی زنان سرپرست خانوار تهران
    1. شناسایی منابع طرد و محرومیت اجتماعی این جمعیت و مکانیزم اثرگذاری آن بر شادمانی این زنان

۲-۱. مقدمه
آنچه در این فصل به آن پرداخته شده است: ابتدا ادبیات نظری پژوهش، که شامل نظریات مرتبط با شادمانی و طرد اجتماعی می­باشد. در بخش مرور پیشینه تجربی پژوهش حاضر نیز تحقیقات انجام گرفته در رابطه با موضوع تحقیق در سطح داخلی و خارجی مدنظر قرار گرفته است و در نهایت چارچوب نظری، مدل تحلیلی و فرضایت پژوهش مطرح خواهد شد.
۲-۱-۱. بخش اول ادبیات نظری
۲-۱-۱-۱. مفهوم و نظریه­ های احساس شادمانی
در این قسمت به تاریخچه، مفهوم و تعاریف احساس شادمانی و ارتباط شادمانی با عواملی نظیر کیفیت زندگی، رضایت از زندگی، خوشبختی ذهنی، افسردگی، هیجان و نشاط اشاره خواهد شد تا گامی مؤثر در جهت پرداختن و دستیابی به مفهوم شادمانی صورت گیرد و همچنین ضمن اشاره­ای به وضعیت شادمانی جمعیت هدف، برای شناخت مهم­ترین عواملی که با احساس شادمانی این گروه در ارتباط است وارد نظریه­ های جامعه ­شناسی و دیدگاه صاحبنظران این حوزه خواهیم داشت. در آخر نتیجه گیری از نظریات شادمانی و ارتباط آن با طرد اجتماعی و عوامل تأثیرگذار بر آن، مطرح خواهد شد.
۲-۱-۱-۱-۱. تاریخچۀ شادمانی
اگر چه یک سنت دیرینه و طولانی اندیشه در مورد شادمانی وجود دارد، ولی باید گفت تنها در دورۀ نزدیک به عصر ماست که روان­شناسی و علوم اجتماعی علاقۀ خود را به این موضوع نشان داده­اند. به صورت جدی از دهۀ ۱۹۶۰ به بعد بررسی کیفیت زندگی مردم و سنجش­ میزان احساس شادمانی و خوشبختی آن­ها در جوامع توسعه­یافته شروع شد، دولت­ها به گونه ­ای قوی از انجام مرتب این سنجش­ها، چه به صورت مقطعی، چه به صورت طولی و سالانه حمایت کرده، در سیاست­گذاری­ها و برنامه­ ریزی­های اجتماعی خود، به یافته­های آن روی می­آوردند. تا حدی که امروز دامنۀ این پیمایش­ها به سطح بین ­المللی هم کشیده شده است(ازکمپ، ۱۳۷۱: ۹۱). همچنین در خلال دهۀ ۱۹۷۰، مطالعات مربوط به شاخص­ های اجتماعی امریکا[۱۳] با محوریت بررسی شادمانی مردم صورت گرفت(جعفری، ۱۳۸۳: ۱۶). در واقع در دو دهه گذشته پژوهش پیرامون شادی افزایش چشمگیری داشته است. مایرز[۱۴](۱۹۹۳) در کتابی با عنوان«به دنبال شادکامی[۱۵]» نوشته است: تعداد مقالات منتشر شده درباره شادکامی از ۱۵۰ مقاله در سال ۱۹۷۹ به ۷۸۰ مقاله در یک دهه بعد افزایش یافته است(علی­پور، ۱۳۷۹).
۲-۱-۱-۱-۲. فضای مفهومی شادمانی
از جمله مؤلفه­ های درونی و عاطفی کیفیت زندگی، که نمود اجتماعی می­یابد، پدیدۀ شادمانی است(اقلیما و نجف­آبادی،۱۳۹۰: ۲). به این مفهوم از عهد باستان تا به امروز، به عنوان یکی از احساسات مثبت انسان توجه می­شده است. افلاطون در کتاب جمهوری به سه عنصر در وجود انسان اشاره می­ کند که عبارتند از” قوۀ عقل یا استدلال[۱۶]، احساسات[۱۷] و امیال[۱۸] “. شادمانی از نظر افلاطون حالتی از انسان است که در آن میان این سه عنصر، تعادل و هماهنگی وجود دارد( آیزنک، ۱۳۷۸). جان لاک[۱۹] و جرمی بنتهام[۲۰] معتقدند که شادمانی مبتنی بر تعداد وقایع لذت بخش است(همان). ارسطو شادمانی واقعی را عبارت از زندگی معنوی می­داند این فیلسوف بزرگ یونانی می­گوید: عالی­ترین خوبی­های قابل دستیابی که چه مردم عوام و چه خواص بر آنان اذعان می­ کنند، شادی است. به عقیده وی دست کم سه نوع شادی وجود دارد، در پایین­ترین سطح، نظریه مردم عادی است که شادی همان لذت است، در سطح بالاتر از آن، شادی همان موفقیت و کامیابی است و نوع سوم شادی به زعم ارسطو، ناشی از معنویت است( همان). تعریف« شادی» در علوم کلاسیک عبارت است از هیجانی که در اثر محرک­های درونی و بیرونی، ارگانیزم را در جهت انبساط عضلانی و روانی سوق می­دهد. ماهیت شادی در انسان غریزی است؛ اما نوع و چگونگی آن به یادگیری و متغیرهای محیطی و فرهنگی بستگی دارد (امیدنیا و همکاران،۱۳۸۹: ۱۶). اما شادی به معنای امروز آن، مفهومی است در درون مفاهیم گسترده­تر مانند«خوشبختی» و «کیفیت زندگی»، به ویژه در جایی که کیفیت زندگی باید از نگاه بییننده دیده شود، علاقۀ دانشمندان اجتماعی را به سمت موضوع شادمانی سوق داده است(گالاتزر، ۲۰۰۰: ۵۰۲). در تعریف شادی، برخی به احساسات و عواطف توجه خاصی نشان می­ دهند و شادی را احساسات یا هیجانات مثبت قلمداد می­ کنند، مانند براد بورن[۲۱] که شادی را چنین تعریف می کند: میزان احساسات مثبت (خوشی و لذت و…) منهای احساسات منفی(ترس، استرس، دلهره و …). بعضی نیز تعریف شناختی از شادی ارائه می دهند. در این دسته از تعاریف، ارزیابی مثبت و رضایت از کل زندگی مطرح است. در تعاریفی نیز از ترکیب این دو تعریف استفاده می­ شود. آنچه مسلم است، این است که شادی به طورکلی، حداقل از سه جزء تشکیل شده است: وجود هیجانات مثبت، نبود تأثیرات منفی و رضایت. هریک از سه جزء یاد شده، قسمت مهمی از ساختمان شادی را تشکیل می دهد. دو مؤلفه اول، منعکس کننده جنبه­ های عاطفی است و به خوشی و لذت مربوط می­ شود؛ درحالی که مؤلفه سوم عمدتاً شناختی است و براساس ارزیابی از اوضاع زندگی فرد در حال و گذشته اوست. اجزای مربوط به خوشی و لذت شادی، به افزایش احساسات مثبت و کاهش احساسات منفی اشاره دارد؛ اما در زمینه مؤلفه شناختی شادی، ناهمگونی نسبی وجود دارد. این مؤلفه به دستیابی به هدف با تأکید بر رضایت از زندگی و معنا در زندگی مربوط می شود(گروبر[۲۲]، ۲۰۱۱).
لی انل کچین[۲۳]، مؤسس باشگاه شادی، شادمانی را این گونه تعریف می کند:
«شادی احساس بهزیستی درونی است که افراد را برای سود بردن از تفکرات، هوش، خودآگاهی، حس مشترک و ارزش­های معنوی توانا می­سازد. شادی عبارت است از هیجان مثبتی که از دو بُعد رفتارهای اجتماعی و رضایت درونی تشکیل شده و می ­تواند احساس نشاط فرد را نشان دهد شادمانی بدین معنی است که شما به خودتان نشان دهید می­توانید کارهای را انجام دهید که فکرش را نمی­کردی به شما انرژی­ای تزریق می­ کند که قدرت این را داشته باشید تا بر هر موقعیتی مسلط شوید. شادمانی بدین معنی است که شما به خودتان و دیگران احترام بگذارید. شادمانی یعنی اینکه شما می­توانید صبور باشید به منظور دستیابی به چیزی که می­خواهید، بدین خاطر که به زودی به آن خواهید رسید»(زارعی و همکاران، ۱۳۸۸: ۶ و رنجبر،۱۳۹۱: ۶۸).
با توجه به تعریف مارتین [۲۴]، شادی فراتر از دریافت لذت های فوری و لحظه­ای است. شادی حالتی است که فرد در آن حالت، به این احساس و باور می­رسد که زندگی او در مسیری صحیح و خوب جریان دارد(علوی، ۱۳۸۸). در کل شادی موهبتی است که ارزش آن برای کسی که دچار گرفتاری و افسردگی­ها شده است، بیشتر است. شادی موضوعی کاملاً فردی نیست و تا حدودی یکی از خواص جامعه است. شادی جامعه تابعی از عوامل است که بیشتر آن­ها در جمع تجلی می یابند(آرگایل، ۱۳۸۹: ۱۲۷). شوآرتز و استراک معتقدند که شادکامی علاوه بر جزء عاطفی و شناختی، جزئی اجتماعی نیز دارد که گسترش روابط اجتماعی با دیگران و افزایش حمایت اجتماعی را به دنبال دارد(جوکار و سپهری، ۱۳۸۵). مایرز و دینر(۱۹۹۵) می­گویند که وقتی از مردم پرسیده می­ شود، فرد شادکام چه کسی است، در پاسخ، به شبکه ی حمایتی از روابط زندگی فردی در یک فرهنگ اشاره می­ کنند که به تعبیری مثبت و خوشبینانه از رویدادهای زندگی می­انجامد(گروسی و همکاران، ۱۳۸۵).
در مجموع می­توان اظهار داشت جامع­ترین و در عین حال عملیاتی­ترین تعریف شادمانی را وینهون[۲۵](۱۹۸۸) ارائه می­دهد. به نظر او، شادمانی به قضاوت فرد از درجه یا میزان مطلوبیت کیفیت کل زندگیش اطلاق می­گردد به عبارت دیگر شادمانی به این معناست که فرد چقدر زندگی خود را دوست دارد. در تعریف وینهون از شادمانی چند عنصر وجود دارد که به اختصار توضیح داده می شود(میرشاه جعفری و همکاران، ۱۳۸۱: ۵۱).
_ درجه یا میزان[۲۶]
واژه شادمانی بیانگر ارزیابی کمال مطلوب از زندگی نیست، بلکه بیانگر یک درجه یا میزان است؛ همانند مفاهیم طول و وزن، بیشتر یا کمتر بودن چیزی. به عبارت دیگر، واژه شادی، میزان خوشایندی زندگی را می رساند.
_ شخصی بودن[۲۷]
واژه شادمانی صرفاً برای توصیف حالت یک فرد به کار می­رود و قابل تعمیم به اجتماعات، اشیا و وقایع نمی ­باشد. بنابراین اگر بخواهیم شادمانی یک ملت را مورد بحث قرار دهیم، بهتر است بگوییم اکثر شهروندان آن کشور خود را شادمان تصور می­ کنند.
_ قضاوت[۲۸]
واژه شادمانی وقتی به کار می­رود که فرد دربارۀ زندگی خود یک قضاوت کلی می­ کند. قضاوت به یک فعالیت عقلانی اشاره دارد. قضاوت کلی یعنی ارزیابی تجارب پیشین و پیش بینی تجارت آتی. به عبارت بهتر، شادمانی جمع ساده لذات نیست، بلکه شناختی است که فرد از بررسی تجارب مختلف به دست می­آورد. واژه شادمانی برای اشاره به جنبه خاصی از زندگی به کار نمی­رود، بلکه کل زندگی فرد را مدنظر دارد. البته به این معنی نیست که تمام وقایع زندگی خود ارزش یا وزن واحدی داده شود، بلکه منظور این است که فرد برای ابراز میزان نشاط خود، برداشت خود از یکی از ابعاد و وقایع زندگیش را ملاک قرار می دهد.
_ مطلوبیت[۲۹]
در تعریف شادمانی منظور از خوشایندی، ارزشمند و دوست داشتنی بودن زندگی از طرف خود فرد می باشد. اسگود(۱۹۷۱) در این مورد چنین می گوید: « در تمام فرهنگ ها مصادیقی از خوبی و بدی وجود دارد که افراد آن جوامع طبق این مصادیق خوشایندی یا ناخوشایندی زندگی خویش را مورد قضاوت قرار می دهند »( همان ).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:10:00 ب.ظ ]




Komarraju, M. & Karau, S. J. (2005). The relationship between the big five personality traits and academic motivation. Personality and Individual Differences, 39: 557-567.
Kumar, M. (2014). Health Psychology. ICSSR Indian Psychological Abstracts and Reviews, 16(1&2).
Lambert VA, Lambert CE, Petrini M, Li XM, Zhang YJ. Workplace and personal factors associated with physical and mental health in hospital nurses in China. Nurs Health Sci 2007;9(2):120-6.
Maddi S R. Khoshaba D & et al. (2002) The Personality Construct of Hardiness II. Relationships with Comprehensive Tests of Personality and Psychopathology. Journal of Research in Personality. 36. 72-85.
Maddi, S. R. (2006). Hardiness: The courage to grow from stresses. Journal of Positive Psychology, 1: 160-168.
Maddi, S. R., & Khoshaba, D. M. (2005). Resilience at work: How to succeed no matter what life throws at you. New York: Amacom.
McEwan W. Spirituality in nursing: what are the issues? Orthop Nurs. 2004;23(5):321-6.
Mitchell DL, Bennett MJ, Manfrin-Ledet L. Spiritual development of nursing students: developing competence to provide spiritual care to patients at the end of life. J Nurs Educ. 2006;45(9):365-70.
Ong, A. D. Edwards, L.M., & Bergemen, C.S. (2006). Hope as a source of resilience in later adulthood. Journal of Personality and Individual Differences, 41: 1263-1273.
Peterson, C., & Barrett, L.C. (1987). Explanatory style and academic performance among university freshmen. Journal of Personality and Social Psychology, 53, 603-607.
Petri, H. L. (1996). Motivation, Theory, research and application (Forth Edition). London: Bookseller Publishing Company.
Piedmont RL. Does spirituality represent the sixth factor of personality spiritual Transcendence and the five factor model? Journal of personality 1999; GY (6):685–۱۰۱۳٫
Quinn, D. P., & Duchworth, A. L. (2006). Happiness and academic achievement: Evidence for reciprocal causality. New York: Amacon.
Seligamn, M.E.P., Nolen-Hosema, S., Thornton, N., & Thornton, K. M. (1990). Explanatory style as a mechanismof disappointing athletic performance. Psychological Science, 1. 143-146.
Shakarami, M., Davarniya, R., & Zahrakar, K.(2012) The predictive role of psychological capital, psychological hardiness and spiritual intelligence in students’ psychological well-being.
Sheard, M., & Golby, J. (2007). Hardiness and undergraduate academic study: The moderating role of commitment. Journal of Personality and Individual Differences, 35: 579-588.
Snyder, C. R., & Tsukasa, K. (2005). The relationship between hope and subjective well-being: Reliability and validity of the dispositional hope scale, Japanese version. Japanese Journal of Psychology, 76(3): 227-234.
Snyder, C.R. (2000). Hand book of hope. NewYork: Academic Press.
Terry, D. (1994). Determinants of coping the roleof stable and situational factor. Journal of Personality and Social Psychology, 66, 895-910.
Tohver, G. C. (2014). Blame Recovery: Modeling the Effects Of Personality, Religious-spiritual Belief, and Gender On Blame Attributions and Psychological Wellbeing After A Failed Romantic Relationship.
Vaughan, F. (2003). What is spiritual intelligence? Journal of humanistic psychology. 42, (2(.
Vogt DS, Rizvi SL, Shipherd JC, Resick PA. Longitudinal investigation of reciprocal relationship between stress reactions and hardiness. Pers Soc Psychol Bull. 2008;34(1):61-73.
Volpe, N., & Levin, R. (1998). Attributional style, dreaming and depression. Personality and Individual Differences, 25. 1059-1067.
Wagerman, S. A., & Funder, D. C. (2007). Acquaintance reports of personality and academic achievement: A case of conscientiousness. Journal of Research in Personality, 41: 221-229.
Walker MJ. The effects of nurses’ practicing of the HeartTouch technique on perceived stress, spiritual wellbeing, and hardiness. J Holist Nurs. 2006;24(3):164-75.
Walt V, Alletta E. A descriptive and exploratory study towards a spiritual intelligent transitional Model of organizational communication University of South Africa. J Nurs Res 2006; 35(2):273-80.
Wong KF, Yau SY. Nurses’ experiences in spirituality and spiritual care in Hong Kong. Appl Nurs Res.2010;23(4):242-4.
Yang KP. The spiritual intelligence of nurses in Taiwan. J Nurs Res. 2006;14(1):24-35.
Zohar, D., Marshall, I. (2000). SQ: Connecting with our spiritual intelligence. New York: Bloomsbury, Publishing House.
پیوست
پرسشنامه
پرسشنامه ی سبک های اسنادی(ASQ)
پاسخگوی محترم با تشکر از همکاری شما لطفاً:
هر یک از موقعیت ها را بخوانید و به روشنی تصور کنید آن موقعیت در مورد شما اتفاق افتاده است.
درباره باورتان در ارتباط با علت موقعیت اتفاق افتاده تصمیم بگیرید.
این علت را در جای خالی تعبیه شده بنویسید.
به سه سوال مربوطه با علامت زدن دور عددی که بیانگر باورهای شماست پاسخ دهید.
به موقعیت بعدی بروید.
موقعیت: دوستی را ملاقات می کنید که شما را به خاطر ظاهرتان تحسین می کند.
علت اصلی این رویداد چیست ؟
…………………………………………………………………………………………………………………………………………………………….
علت تعریف و تمجید دوستتان از شما بخاطر چیزی در خود شماست یا دیگران و شرایط خاص باعث آن شده اند؟
بخاطر خودم می باشد . ۷ ۶ ۵ ۴ ۳ ۲ ۱ بخاطر دیگران و شرایط رخ داده است .
در آینده زمانی که شما با دوستتان هستید این علت مجدداً رخ خواهد داد؟
همیشه اتفاق خواهد افتاد. ۷ ۶ ۵ ۴ ۳ ۲ ۱هرگز اتفاق نخواهد افتاد.
چنین علتی تنها در تعامل با دوستانتان تأثیر می گذارد یا همچنین در دیگر حوزه های زندگی تان تأثیر می گذارد.
در همه موقعیت ها تأثیر می گذارد . ۷ ۶ ۵ ۴ ۳ ۲ ۱ تنها در این موقعیت خاص تأثیر می گذارد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:10:00 ب.ظ ]




رواقیون در مقابل آموزههای ارسطویی، اندیشهی برابری انسانها و بهرهمندی آنها از قوهی تعقل را مطرح کردند و از این جهت به نظر آنان شرط اولیهی اجرای عدالت درنظرگرفتن برابری اساسی همهی آدمیان بود (بشیریه، ۱۳۸۲). در واقع رواقیون برای اقوام و ملل، اختلافی قایل نبودند و همهی افراد را متساوی میدانستند و از این جهت که همه، فرزند جهان هستند به همین علت هم برده گرفتن را جایز نمیشمردند (فروغی، ۱۳۸۸). مارکوس اورلیوس امپراطور رواقی مرامِ روم معتقد بود که آدمیان در قوه عقل مشترکاند ازاینرو این اشتراک آنان را شهروندان مملکت واحدی ساخته است که رواقیون براساس همین قوهی عقل مشترک، قانون اخلاقی عام و جهانشمولی داشتند که همگان میتوانستند آن را به قوهی عقل خود دریابند و قواعد عدالت از همین قانون اخلاقی عام استنتاج میشد (بشیریه، ۱۳۸۲).

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

رواقیون معتقد بودند که همه آدمیزادگان به طور یکسان کمال پذیرند و میانشان هیچگونه امتیاز نظری وجود ندارد اما تنها فرزانگان از این حقیقت آگاهاند وهم فرزانگان هستند که خود را شهروندان جهان می دانند (کناریزاده، ۱۳۸۵).
۲-۱-۶- اپیکوریان
اپیکوریان معتقد بودند که عدالت آن چیزی است که موافق احتیاجات و مصلحت آدمی است (همان).
۲-۱-۷- قرون وسطی
در قرون وسطی شاهد جنگافروزیها و قدرتطلبی حکومتهای قدرتمندی هستیم که به هر نحوی می‌کوشیدند دنیا را به تسلط خود درآورند. در این میان کلیسا روز به روز بر قدرتش افزوده میشد تا آنجا که استقلال فکر و آزادی رای را از دیگران سلب کرده بودند. مباحث عقلانی درکل قرون وسطی تعطیل شد و آنچه هم در آن دوران گفته میشد تحت تاثیر مباحث اصلی یعنی رستگاری، اجرای احکام خداوند، مشروعیت حکومت کلیسا و …. قرار گرفت. در این دوران قانون الهی معیار همهی قوانین بشری و اساس عدالت و انصاف بهشمار میرفت، قوانینی که در جهت منافع کلیسا وضع میشد تا جایی که اگر کسی یا کسانی از تعلیمات آنان سرپیچی میکردند سزاوار مجازات و تکفیر بودند. ازاینرو آزادی، برابری و مساوات به شکل بارزی و با توجیه برتری اصول و تعلیمات دینی بر عقل زیر پا نهاده میشد (فروغی، ۱۳۸۸).
بعد از قرون وسطی که حیات علم و ادب تجدید یافت و احوال اهل علم دگرگون شد صاحبنظرانی هم نیز برای تجدید فکر و استقلال رای، دل قوی ساختند اما هنوز هم در این دوران یعنی قرون شانزدهم و بلکه هفدهم مفاهیم عدالت، برابری، آزادی، داد و غیره رسماً گسترش نیافته بود و آزادی قلم و عقیده نیز حاصل نشده و در همین دوران بسیاری از صاحب‌نظران و اندیشمندان آزار دیدند (همان). در دوره قرون وسطی بحث عدالت جزیی است و به زعامت کلیسا ـ که نماینده مذهب است ـ محدود می شود.
۲-۱-۸- آگوستین
آگوستین عدالت را به مطابقت با نظم تفسیر میکرد و اعتقاد داشت که در شهر دنیا نمیتوان دستورالعمل صادر کرد و آن چه جامعه را پایدار نگاه میدارد، عدل است (کناریزاده، ۱۳۸۵).
در سدهی هفدهم حکمای بسیاری پا به عرصهی ظهور نهادند و مفاهیم عدالت و برابری رنگ تازهای به خود گرفتند. در این میان به شرح نظریات فیلسوفان سیاسی سبز فایل میپردازیم.
۲-۱-۹- توماس هابز
هابز از برجستهترین فیلسوفان سیاسی سبز فایل است. به عقیدهی هابز آنچه نیک و داد است، چیزی است که مصلحت و خیر شخص در اوست و به این دلیل که انسان خودخواه است هرچه میخواهد برای خود میخواهد و به ضرر دیگری بنابراین همه با همه در جنگ هستند پس برای اینکه امنیت استقرار یابد باید هرکس از حق طبیعی خویش یعنی آزادی صرفنظر کند و پایبند عهد و پیمان شود ازاینرو قوانین وضع میشود و مردم خود را به آن مقید می‌نمایند. در نتیجه برای تفویض امور خویش و امنیت و صلح، قدرت و اختیار تام را به یک نفر میدهند (فروغی، ۱۳۸۸).
تاسیس مفهومی از عدالت براساس چنین برداشت نسبیگرایانه، ذهنگرایانه و مادی‌گرایانه‌ای کار دشواری بود. به نظر هابز در وضع طبیعی یعنی در شرایطی که دولت وجود ندارد، رقابت پایانناپذیری میان انسانها برای قدرت، ثروت و امنیت درمیگیرد چراکه هرکس درپی منافع خویش است. در این وضع طبیعی قطعاً قانون، اخلاق، انصاف و عدالت معنایی ندارد. پس آدمی به حکم عقل در جستجوی صلح برمیآید و پذیرش دولت و وضع مدنی از طریق قرداد اجتماعی همان تن دادن به صلح است و مرجع حاکمیت نیز از طریق مجازاتِ کسانی که قانون‌شکنی میکنند، صلح را برپا میدارد و زمانی که چنین مرجعی باشد عدالت معنا مییابد و عدالت همان حفظ و رعایت قرارها و قراردادها میشود (بشیریه، ۱۳۸۲).
در حقیقت هابز برخلاف غالب مدافعان حکومتهای استبدادی معتقد است که افراد بشر طبیعتاً با هم مساویاند. در حال طبیعی یعنی قبل از آنکه دولتی به وجود آمده باشد از اینرو در حال طبیعی نه مالکیت وجود دارد و نه عدالت و نه بیعدالتی بلکه فقط جنگ وجود دارد و در نتیجه به زعم هابز عدالت زمانی معنا مییابد که دولت تاسیس میگردد (راسل، ۱۳۹۰).
۲-۱-۱۰- اسپینوزا
با وجود اختلافات بسیار میان آرا هابز و اسپینوزا، نظریهی سیاسی اسپینوزا بیشتر از هابز گرفتهشده است. اسپینوزا معتقد است که در حالت طبیعی خطا و صواب وجود ندارد و خطا در سرپیچی از قانون به وجود میآید. وی همچنین با هرگونه طغیانی علیه دولت حتی دولت بد مخالف است چراکه به زعم وی مقاومت با زور در برابر دولت عواقب بدی بار میآورد. در مورد دموکراسی مخالف هابز است و معتقد است دموکراسی نمیتواند محصول طبیعیترین شکل یک حکومت باشد (راسل، ۱۳۹۰). به عقیدهی اسپینوزا، انسان در بعد امیال طبیعی نمیتواند از ارادهای آزاد برخوردار باشد. به طور کلی، وی انسان را جزیی از نظام عقلانی کلیتر میداند که آن نظام مظهر عین عدالت است (بشیریه، ۱۳۸۲).
۲-۱-۱۱- هیوم
گرچه دیوید هیوم یک فیلسوف سیاسی مصطلح نیست اما برخی از دیدگاه های او در تفکر سیاسی اثرگذار بودهاست از آن جمله نظریات او دربارهی فضیلت عدالت. برخلاف تصور مرسوم و رایج آن زمان، هیوم عدالت را یک فضیلت و ارزش ذاتی نمیدانست و فضیلت بودن آن را به وجود شرایطی خاص مشروط میداند (واعظی، ۱۳۸۴). فیلسوف معروف قرن هجدهم انگلستان معتقد بود که عقل نمیتواند مبنای اعمال اخلاقی و عادلانه باشد بلکه احساسات اخلاقی و عدالت‌طلبانه، حوزهای خاص و جداگانه از عقل دارند (بشیریه، ۱۳۸۲). اساساً هیوم معتقد است در جایی که قوانین و تنظیمات- که محصول قرارداد و توافق بشری هستند- وجود ندارند، موضوعی برای طرح مسیلهی عدالت وجود نخواهد داشت پس عدالت، وصف قوانین و قواعدی است که افراد جامعه در شرایط خاصی برای حفط منافع خویش به کار میبرند. از اینرو در نزد هیوم عدالت ارزش و فضیلت مطلقی نیست که تابع شرایط خاصی نباشد و در همهی شرایط مطلوبیت داشته باشد بلکه تنها در مواردی که افراد احساس میکنند نیازمند قوانینی هستند که چارچوب روابط آنها را مشخص کند، عدالت موضوعیت مییابد (واعظی، ۱۳۸۴).
با این توضیح اجمالی روشن میشود که هیوم ریشهای درونی اعم از عقلانی و احساسی برای عدالت قایل نیست بلکه به گفتهی هیوم ریشهی عدالت را باید در جایی جستوجو کرد که نیاز آدمی به قانون را توجیه کند زیرا زمانی مبحث عدالت و بیعدالتی و پرسش از اینکه چرا باید عادل باشیم مطرح میشود که فرد در جامعهای زندگی کند که قوانینی در آن وجود دارد. هیوم همچنین برای عدالت شرایطی برمیشمارد که به عقیدهی وی وجود این شرایط موجب سودمندی در عدالت و در نتیجه اتصاف عدالت و قوانین آن به فضیلت میشود. اولین شرط عبارت است از کمیابی معتدل[۱۳] به این معنا که اگر چیزی اساساً کمیاب نباشد؛ یعنی به وفور یافت شود و تقاضا و خواست بشر را به طور کامل و آسان برآورده کند، مانند هوایی که تنفس میکند، دیگر نیازی به تقسیم عادلانه آن نیست و از طرف دیگر اگر کمیابی یک چیز در حدّ اعتدال نباشد، بلکه به طور افراطی کمیاب و نادر باشد، در این صورت نیز تقسیم عادلانه بر اساس قوانین عدالت صورت نخواهد گرفت. شرط دیگر از دیدگاه هیوم “خودخواهی معتدل[۱۴]” است. همانطور که میدانیم در بشر به طور طبیعی عنصر خودحواهی وجود دارد اما از نظر هیوم، خودحواهی اگر افراطی باشد مانعی بر سر راه عدالت است و فقدان خودخواهی نیز مانع سودمندی عدالت میگردد. بنابراین خودخواهی معتدل که حدّ فاصل خودخواهی افراطی و نیکوکاری محض[۱۵] است، شرط لازم برای فضیلت بودن عدالت است. در نهایت از دیگر شروط عدالت، وجود تناسب در میزان قدرت افراد جامعه است. اگر در جامعهای عدهای به طور بسیار نابرابر از قدرت برخوردار باشند، عملاً عدالت به امری زاید تبدیل میشود زیرا چیزی نمیتواند آنها را به رعایت قوانین عدالت ملزم کند (واعظی، ۱۳۸۴).
۲-۱-۱۲- روسو
ژان ژاک روسو از اولین کسانی است که در عصر تحولات عظیم صنعتی و فکری در اروپا به موضوع نابرابری پرداخته و دور شدن انسانها از طبیعت و شکلگیری جامعهی مدنی را از عوامل موثر در از بین رفتن ویژگیهای فطری و پسندیده انسانها (برابریخواهی) میداند. به نظر روسو، انسان تابع دو انگیزهی اصلی است. یکی خودخواهی و دیگری نوع دوستی. در وضع مدنی، خودخواهی بر نوع دوستی غلبه یافته است در حالی که در وضع طبیعی مجال بیشتری برای نوع دوستی وجود داشت (بشیریه، ۱۳۸۲).
به عقیدهی وی در جامعهی مدنی مالکیت، قوانین، طبقات، نابرابری، حرص و آز و فساد و دیگر مفاسد مدنی ظاهر شدند و این جامعهی مدنی هرگز نمیتواند وضع عادلانه داشته باشد. روسو معتقد است بازگشت به وضع طبیعی برای دستیابی به عدالت هرگز امکان پذیر نیست اما میتوان جامعهای ایجاد کرد که به وضع طبیعی نزدیک باشد (راسل، ۱۳۹۰). شرط تاسیس جامعه و دولت عادلانه، ظهور اراده عمومی بهعنوان مظهر اراده و راستین همهی افراد است و قوانین مبتنی بر ارادهی عمومی که خیر عمومی را اراده میکنند، قوانینی عادلانه خواهند بود (بشیریه، ۱۳۸۲). ازاینرو در نزد روسو، مبنا و اساس برابری میان انسانها، خواست یا ارادهی عمومی است که مانع از آن مانع میشود که حاکمان از قدرت اعطایی مردم برای ایجاد نابرابری سوءاستفاده کنند. دموکراسی مورد نظر روسو نیز آن است که دریابیم نه فقط میزان و حدّ قدرت و ثروت برای هر کس باید معین باشد، بلکه باید بهگونهای عمل شود که هیچ شهروندی آنقدر ثروتمند نباشد که بتواند دیگران را بخرد و هیچ شهروندی آنقدر فقیر نباشد که مجبور به فروختن خود شود (راسل، ۱۳۹۰).
۲-۱-۱۳- کانت
ایمانوئل کانت نیز مانند روسو چنین استدلال میکرد که اعمال ناشی از امیال طبیعی آدمی، آزاد نیستند بنابراین نمیتوان از طریق مفهوم میل و منفعت و قرارداد به مفهوم عدالت رسید. به عقیدهی کانت مفاهیمی چون آزادی، عدالت و فضیلت را تنها از کنش عقلانی میتوان استنتاج کرد. به نظر وی، اصولاً اعمال وقتی ارزش اخلاقی دارند که از روی وظیفهشناسی صرف انجام میشوند عمل عادلانه نیز طبعاً چنین است. کانت همچنین عمل صحیح را عملی می‌دانست که از اصول عقلانی برانگیخته شود بدون آنکه خواستها و امیال در نظر گرفته شوند (بشیریه، ۱۳۸۲).
به عقیدهی کانت باید چنان عمل کنیم که هر فردی را به خودی خود غایتی در نطر گرفته باشیم. اگر منظور کانت این نباشد که فرد غایت مطلق است بلکه همهی افراد باید در تعیین اعمالی که عدهی کثیری را متاثر میسازد، مساوی به حساب آیند، ازاینرو میتوان این اصل را یک اساس اخلاقی برای دموکراسی دانست. اما از آنجا که کانت از دموکراسی دل خوشی ندارد میگوید دموکراسی ناچار همان استبداد است، زیرا در این حکومت قوهی مقننه حاکم است. آنهایی که در اصطلاح عموم مردم نامیده میشوند و خواستهی خود را انجام میدهند در واقع همه نیستند بلکه فقط اکثریت هستند. بنابراین ارادهی عام با نفس خود و اصل اختیار تناقض پیدا میکند (راسل، ۱۳۹۰).
۲-۱-۱۴- هگل
پس از کانت هگل کوشید تا مشکلات نظریه او دربارهی اخلاق و اعمال عادلانه را حل کند و به این مسیله نگاهی تاریخی داشت. به عقیدهی هگل، هماهنگی میان اخلاق و منفعت از زمان یونان باستان نشانی از آزادی و آگاهی در خود نداشت و زمانی که با وقوع جنبش اصلاح دین میان اخلاق و منفعت انفصال ایجاد شد، برخورداری از حق وجدان فردی نیز به ظهور رسید. ازاینرو هگل معتقد بود با ترکیب اصل هماهنگی اخلاق و منفعت در اندیشهی یونانی با اصل آزادی و وجدان فردی در اندیشهی مدرن میتوان به جامعهای انداموار دست یافت و عدالت تنها در چنین جامعهای ممکن میشود. بر اساس فلسفه هگل، سرنوشت انسان ذاتی نیست بلکه تاریخی و فرآوردهی جامعهای است که در آن زندگی میکند پس در این جامعهی انداموار می‌بایست امیالی ترویج و تشویق شوند که با اصول اخلاق، عدالت و تامین خیر و صلاح عمومی منطبق باشد. در نتیجه در این جامعهی انداموار مدرن امکان برقراری عدالت فراهم میشود؛ یعنی در این نظام ارگانیک هر کس بر حسب جایگاه خود تکالیف خویش را انجام میدهد و حقوق خویش را پاس میدارد و عدالت برقرار میشود (بشیریه، ۱۳۸۲).
۲-۱-۱۵- فایدهگرایان یا اصحاب اصالت فایده
در قرن نوزدهم تعبیر دیگری از مسیلهی هابز به عنوان اصالت فایده در باب اخلاق عمومی به طور کلی تفوق یافت. نگرش این اصحاب بر همان قاعدهای استوار بود که هاچسون دربارهی اعمال درست و عادلانه مطرح کرده بود. جرمی بنتهام مهمترین فیلسوف فایدهگرا، دستگاه اخلاقی جامع و مفصلی بر اساس این قاعده ساخت که به نظر خودش میتوانست ماهیت عدالت، دولت، اخلاق و غیره را توضیح دهد (همان).
۲-۱-۱۵-۱- جرمی بنتهام
بنتهام نیز مانند هابز معتقد بود که انسان به طور طبیعی جویای لذت و گریزان از درد و رنج است. به عقیدهی وی خوبی عبارت است از خوشبختی و افراد همیشه در طلب چیزی هستند که آن را خوشبختی خویش میپندارند پس وظیفهی قانونگذاری این است که میان منافع اجتماعی خصوصی هماهنگی پدید آورد. پس قانون جزا شیوهای است برای هماهنگ ساختن منافع فرد با منافع جامعه (راسل، ۱۳۹۰). بدینسان هر عملی که متضمن بیشترین لذت و خوشی بر درد و رنج باشد عملی درست و عادلانه و به حق است. به نظر وی در ارزیابی باید شادیها و رنجهای همهی کسانی را که از عمل متاثر میشوند بر اساس تساوی آنها در نظر گرفت. شرگ عدالت هم آن است که همگان در این رابطه برابر تلقی شوند ازاینرو بنتهام دیدگاه های اخلاقی و مذهبی و نیز عقلگرایانهی مرسوم دربارهی عدالت را بهکلی نفی میکرد (بشیریه، ۱۳۸۲).
۲-۱-۱۵-۲- جان استوارت میل
استوارت میل، متفکر بزرگ قرن نوزدهم بر اصل “حداکثرسازی خرسندی” به عنوان ملاک عدالت اجتماعی تاکید میکرد و به نظر او، اصول مکتب فایده با قواعد اخلاقی و اصول مربوط به عدالت سازگار بود (راسل، ۱۳۹۰).
۲-۱-۱۵-۳- هنری سیجویک
هنری سیجویک آخرین فیلسوف بزرگ فایدهگرا، موضع عقل سلیم فلاسفهی اخلاق سنتی را مورد نقد قرار داد. سیجویک بداهت و عینیت اصولی مانند عدالت، صداقت، خیرخواهی و غیره را که عامه مردم آنها را از روی عقل سلیم و بدون تامل میپذیرند، مورد تردید قرار داد و به نظر او تنها در صورتی میتوان چنان اصولی را به عنوان اصول اخلاقی پذیرفت که همگی از اصل بدیهی و فایدهگرایانهی خیرخواهی عقلانی یا مصلحتاندیشانه استنتاج کرد. به عقیدهی سیجویک، اگر عدالت به نفع عمومی تمام شود توجیهپذیر است (بشیریه، ۱۳۸۲).
۲-۱-۱۶- کارل مارکس
مارکس را معمولا به عنوان کسی در نظر میگیرند که مدعی شد به سوسیالیسم جنبه عملی بخشیده و به عنوان کسی که تاریخ اخیر اروپا را تحتالشعاع قرار داده، موثر بوده است. به اعتقاد مارکس، سرمایهداری وفئودالیسم سعادت بشری را به تعویق انداختهاند و بیعدالتی را از طریق مالکیت خصوصی رواج میدهند. به اعتقاد مارکس تنها سوسیالیسم است که میتواند وضع جدید را وضع بهتری بیافزیند (راسل، ۱۳۹۰).
به اعتقاد مارکس برابری بهطورکلی از آمارهای اساسی در نظام اجتماعی عادلانه محسوب می شود. وی همچنین بر این باور بود که انتقال مالکیت ابزار تولید از فرد به جامعه موجب می‌شودکه اکثریت مردم صرف نظر از منشا خانوادگی، پایگاه اجتماعی و اعتقادات دینی و غیره در موقعیت برابر قرار بگیرند. به این ترتیب در نظر مارکس تحول تاریخی معلول مبارزه طبقاتی برای کنترل تولید اقتصادی است. خواستگاه طبقات و تعارضات طبقاتی ناشی از آن، معلول اوضاع اقتصادی است؛ از اینرو عدالت و برابری در نظر مارکس زمانی است که طبقات اجتماعی در جامعه وجود نداشته باشد؛ یعنی قدرت و ثروت تنها دردست نخبگان نباشد (گوتک، ۱۳۸۹).
۲-۱-۱۷- نظریههای کلاسیک جامعه شناسی آموزش و پرورش در ارتباط با نابرابری
۲-۱-۱۷-۱- نظریه کارکردگرایی
نظریه کارکردگرایی سه کارکرد اساسی برای آموزش و پرورش قائل است. حفظ و انتقال فرهنگ؛ نوآوری، اکتشاف و انتقال دانش جدید؛ و تخصیص افراد به موقعیت های مختلف در جامعه. به اعتقاد کارکردگرایان یکی از کارکردهای اولیه مدرسه انتقال دانش و رفتارهای لازم برای حفظ نظم در جامعه است.
از نمایندگان برجسته جامعه شناسی کارکردگرایی، امیل دورکیم و تالکوت پارسونز هستند که در ذیل به شرح آراء و نظریات آنان پرداخته شده است (شارعپور، ۱۳۹۰).
۲-۱-۱۷-۱-۱- امیل دورکیم
دورکیم از جایگاه ویژهای در جامعه شناسی برخوردار است و اغلب آثار وی به بررسی نابسامانی اجتماعی اختصاص یافته است. وی معتقد بود که نابسامانیها جزء ضروری و لاینفک جهان نوین نیست و میتوان آن‌ ها را با اصلاحات اجتماعی کاهش داد. به اعتقاد دورکیم نقش آموزشوپرورش، واردکردن و جادادن فرد در نظام اجتماعی است و در هرجامعهای آموزش‌وپرورش متناسب با اهداف و ارزشهای آن جامعه است. ازاینرو محتوای آموزشوپرورش از جامعهای به جامعهی دیگر و از عصری به عصر دیگر متفاوت است. دورکیم معتقد است که آموزشوپرورش وسیلهای برای رسیدن به هدف است اما این جامعه است که هدف را تعیین میکند نه فرد. کارکرد آموزشوپرورش توسعه توانایی های فرد به خاطر خود او نیست بلکه کارکرد اصلی آن توسعه تواناییها و امکانات بالقوهای است که جامعه به آنها نیاز دارد (همان).
۲-۱-۱۷-۱-۲- تالکوت پارسونز
پارسونز در پی چهارچوب نظری عظیمی بود که بتواند هم جامعه و هم فرد را دربرگیرد. وی معتقد بود که واقعیت مانند یک نظام اجتماعی است که در آن اجزا به کل وابسته بوده و بر حسب کارکرد آنها برای کل، تبیین میشوند. با اعتقاد پارسونز، نظام اجتماعی برای ادامه حیات خود به چهارکارکرد بستگی دارد :
انطباق[۱۶] ۲- دستیابی به هدف[۱۷] ۳- یکپارچگی[۱۸] ۴- حفظ الگو[۱۹]یا مدیریت تنش[۲۰]
درکارکرد انطباق، اعتقاد پارسونز این است که هر نظام اجتماعی باید بکوشد که خود را با محیط تطابق دهد و تامین این نیاز بر عهدهی نهاد اقتصادی است. در حقیقت لازمهی سلامت اقتصاد آمادگی جامعه برای سازگاری با محیط است. کارکرد دستیابی به هدف بر عهدهی حکومت و سیاست است که باید برای دسترسی جامعه به اهداف تمام منابع انسانی وغیر انسانی را بسیج کند. تامین کارکرد یکپارچگی به اعتقاد وی بر عهدهی ارزشهای مشترک و مذهب است که باید حفظ انتظام درونی را تامین کند. وکارکرد چهارم یعنی حفظ الگو برعهدهی نظام آموزشی است که افراد و گروه ها در جامعه باید الگو ها را آموخته و آنها را رعایت کنند (همان).
۲-۱-۱۷-۲- نظریه حساب سیاسی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:10:00 ب.ظ ]




۱۲-در صورتیکه به حمایت و کمک آنها نیاز داشته باشید، حاضرند برای شما وقت بگذارند؟

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

حمایت اطلاعاتی

اطلاعات،مشورت، پیشنهاد و رهنمود

۱۳-برای حل و فصل مشکلات روزمره( تربیت فرزندان، مسائل خانوادگی و …) چقدر با آنها مشورت می­کنید؟

۱۴-آیا برای بهبود وضع زندگی­تان راهنمایی مفید و پند خیرخواهانه می­ کنند؟

۳-۱-۷-۲-۳-۱-۱-۲. طرد از حمایت­های بین گروهی
تعریف نظری:

طبق نظر فلاندر(۲۰۰۷) شبکه ­های بین­گروهی مبتنی بر ارتباطات ناهمگون و معطوف به بیرون­اند که افراد در گروه ­های مختلف را بر می­گیرد (فیروزآبادی، ۱۳۹۲: ۸۰). همچنین طبق نظر ولکاک(۲۰۰۲) سرمایه اجتماعی بین­گروهی عبارتست از ارتباطات میان مردمی که شبیه هم نیستند، پیوندهای ضعیف دارند و با پیشرفت و تحرک در ارتباط است. «پیوندهای ضعیف» که از سوی گرانووتر(۱۹۷۳) مطرح شد را می­توان معادل شبکه ­های پیشرفت دانست. وی پیوندهای ضعیف را پیوندهای خارج از همسایگان نزدیک، دوستان و خانواده معرفی کرد که موقعیتی، اتفاقی و نامنظم­اند و ضعیف­تر از روابط شخصی و صمیمی نزدیک­اند. ولکاک همچنین نوعی از پیوندهای بین­گروهی را مشخص نموده که معطوف به پیوندهای عمودی بوده و افراد در مواضع متمایز (بالا و پایین) سلسله مراتب عمودی جامعه را به هم متصل می­ کند. این پیوندها که اتصالی[۱۸۹] نامیده می­شوند، افراد را قادر می­سازد تا به منابع و اطلاعاتی خارج از شبکه ­های اجتماعی درون خودشان دسترسی یابند. سرمایه اجتماعی اتصالی، ارتباط با افرادی است که در موقعیت­های قدرت قرار دارند(همان).
تعریف عملیاتی:
برای سنجش حمایت­های بین­گروهی از مقیاس ذیل استفاده شده است که با ۸ گویه سنجیده می­ شود که گویه ­های آن از تحقیق فیروزآبادی اقتباس شده است و در قالب طیف لیکرت شش گزینه­ای آشنایانی ندارم(کد ۰)،­ آشنایان خیلی کمی دارم (کد ۱)، آشنایان کمی دارم(کد ۲ )، تا حدودی آشنایانی دارم(کد ۳)، آشنایان زیادی دارم( کد ۴)، آشنایان خیلی زیادی دارم( کد ۵) مقیاس­بندی شده است.
جدول شماره(۳-۴): شاخص­ های متغیر از حمایت­های برون­گروهی

مفهوم

گویه

۱-اگر شما با یکی از اعضاء خانواده­تان بیکار باشید، آشنایی را دارید که برایتان شغلی پیدا کند؟

۲-اگر نیاز به وام داشته باشید، آشنایی را می­شناسید تا برای دریافت وام از کمیته، بانک یا صندوق­های اعتباری به شما کمک کند یا ضامن شما شود؟

حمایت­های
بین گروهی

۳-آیا آشنایی را دارید، برای راه­انداختن کسب­و­کار برای یکی از اعضاء خانواده­تان، سرمایه ­گذاری کند(مثلا پول، زمین، مغازه، ابزار یا ماشین­آلات و… در اختیار شما بگذارد) ؟

۴-برای دریافت کمک یا خدمات، آشنایی دارید که سفارش شما را به سازمان­ها و نهادهای دولتی مربوطه بکند و یا به اصطلاح پارتی بازی کند؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:10:00 ب.ظ ]