کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



الف) عرضه کننده ­ای که از اینترنت استفاده می­ کند می ­تواند از قیمت گذاری تبعیضی[۱۰۴] استفاده کند اما در صورت عدم احتیاط و آگاهی مشتریان از این موضوع شرکت مجبور به کاهش قیمت­ها می­ شود.
ب) توانایی زیاد مشتریان در مقایسه­ قیمت­های عرضه کنندگان مختلف که محصولات خود را به صورت بهنگام عرضه می کند نیز سبب استاندارد شدن قیمت­ها می شوند.
همچنین لازم به ذکر است که توانایی اینترنت در کاهش هزینه­ های مبادله، هزینه­ جست و جو و هزینه­ حمل و نقل نیز سبب کاهش قیمت­ها می شود.

۲-۳-۴-۴٫ تأثیر اینترنت و بازاریابی اینترنت بر ترفیع

اینترنت روش کم هزینه­ای را برای تولید کننده جهت برقراری ارتباط مستقیم با مصرف ­کننده ایجاد می کند. شرکت­ها با بهره گرفتن از اینترنت و رجوع به پایگاه داده ­های خود می توانند ترفیعاتی را مطابق سلیقه­ی هر مشتری طراحی کنند. اینترنت به دلیل مشخصات خاصی که دارد سبب تغییر مدل ارتباطات بازاریابی شده است. تغییر مدل سنتی بازاریابی به مدل نوین توسط طبقه بندی [۱۰۵] (۱۹۹۷، ص۴۳) به تفصیل مورد بررسی قرار گرفته است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

از آنجا که ارتباطات در بازاریابی جزء حیاتی عنصر ترفیع می باشد، لذا در اینجا دو مدل به اختصار معرفی می شوند. مدل ارتباطات بازاریابی سنتی در عصر رسانه­های انبوه مطرح بوده است. در این مدل ارتباطات بصورت تک-انبوه[۱۰۶] می باشد. این نوع ارتباط بدین معناست که شرکت با بهره گرفتن از یک رسانه ی انبوه و یک طرفه مثل روزنامه، رادیو، تلویزیون، مجله و … به انبوهی از مشتریان اطلاع رسانی می کرد و یک محتوا[۱۰۷] (پیام) را به آنان منتقل می سازد. این مدل در شکل (۲-۳) ترسیم شده است.
شکل ۲- ۳ . مدل ارتباطات سنتی بازاریابی (تک- انبوه) (هافمن و نواک، ۱۹۹۷).
امروز با پیدایش اینترنت و ظهور بازاریابی اینترنتی مدل ارتباطات بازاریابی سنتی از تک- انبوه به مدل ارتباطات بازاریابی نوین که به صورت انبوه- انبوه[۱۰۸] می باشد، تحول یافته است. در این مدل اینترنت به عنوان یک مدل رسانه ی تعاملی[۱۰۹] و دو طرفه نقش بسیار حیاتی ایفا می کند. و برخلاف رسانه های سنتی حالت یک طرفه ندارد.

۲-۴٫ محیط خرید اینترنتی

فروشگاه اینترنتی ، مکانی است که در آن مصرف کنندگان می توانند توسط رایانه در هر مکانی که هستند عمل خرید را انجام دهند، و فروشندگان نیز می توانند کالاها و خدمات را بدون نیاز به داشتن مکان فیزیکی برای فروش، به مصرف کنندگان عرضه نمایند (مهدسوکی[۱۱۰]، ۲۰۰۸، ص۹۷). خرید اینترنتی به شرکت­ها این امکان را می­دهد که از طریق کانال­های الکترونیکی، محصولات خود را به صورت مستقیم به مصرف کنندگان بفروشند (سانگ و زین خوان[۱۱۱]، ٢٠٠٣، ص ۱۰۶). طراحی سایت باید به صورت خلاقانه با در نظر گرفتن اهداف و راهبرد­های سازمان صورت گیرد. هم چنین، ساختار طراحی سایت باید به گونه ­ای باشد که استفاده­کنندگان بتوانند به راحتی به اطلاعات خود، پیوند[۱۱۲]ها و محصولات مورد نیاز دسترسی داشته باشند. یکی ازویژگی­های مهم وب ­سایت­ها ایجاد تمایل در مصرف­ کنندگان در برقراری رابطه با سایت می باشد. این اقدام می تواند از طریق فراهم کردن فعالیت­هایی مانند سرگرمی در سایت، ارائه فرم های بازخورد، و تماس از طریق پست الکترونیک[۱۱۳] با مصرف کنندگان، آنان را به بازگشت مجدد به سایت و استفاده بلندمدت از آن مشتاق نمایند. فعالیت­های سرگرم کننده می تواند شامل عکس­ها، نمایش محصولات، تصاویر متحرک و بازی های اینترنتی باشد. به عبارت دیگر، خرید اینترنتی آمیخته­ای از فروش مستقیم و انجام تبلیغات از طریق نمایش محصولات و تعامل با مصرف کنندگان و درگیر کردن آنان می باشد (سامانیگو و همکاران[۱۱۴]، ۲۰۰۶، ص۱۶۴).
بین یک فروشگاه آنلاین و فروشگاه فیزیکی تفاوت­هایی وجود دارد. یکی از تفاوت­ها به ماهیت غیر شخصی و نامانوس محیط آنلاین مربوط می­ شود. تفاوت­ دیگر، تفکیک زمان و مکان است در فروشگاه فیزیکی هر دو جزء زمان و مکان وجود دارند و اقلام خریداری شده ثانیه هایی بعد از پرداخت وجه دریافت می­ شود. معاملات آنلاین در مکان، تفکیک شده هستند، زیرا مصرف ­کننده نمی­تواند باطن خرید، و همچنین فروشنده را ببیند. همچنین تفکیک در زمان وجود دارد زیرا پرداخت قبل از اینکه کالا دریافت شود صورت می­گیرد (ریگلزبرگر و همکاران[۱۱۵]، ۲۰۰۵، ص ۳۸۵).

۲-۴-۱٫ از تجارت الکترونیک تا خرید و فروش اینترنتی

هنگامی که مشتری به اینترنت دسترسی یافته و سفارش می دهد، در واقع با شرکت، توزیع کنندگان و بانک­ها ارتباط برقرار می کند. محصول از طریق توزیع کننده و با اطلاع بانک و شرکت حمل می شود. بانک پول را وصول می کند و در حساب بانک ذخیره می کند. وقتی موجودی کالای توزیع شده کاهش یافته و به زیر مقدار حداقل می رسد، شرکت دوباره آن را افزایش می دهد. تمام این معاملات به سرعت و تقریبا در یک زمان انجام می شود. محل بازار در تجارت الکترونیک نامحدود یا بدون مرز می باشد و می توان آن را به جای محل بازار، فضای بازار نامید (کیانگ[۱۱۶]، ۲۰۰۱، ص۱۵۷).

۲-۴-۲٫ عوامل موفقیت در فروش اینترنتی

خرید و فروش اینترنتی زمانی موفق می­ شود که فروشندگان کالا و خدمات بتوانند نسبت به روش سنتی، منافع اقتصادی بیشتری را برای مشتریان ایجاد کنند. صرف نمایش محصولات در یک سایت زیبا با عکس­های متنوع و حتی جذاب در فروش اینترنتی، کافی نمی ­باشد. این کار با توجه به شناسایی نیازهای مشتریان و بازارسنجی و بازاریابی علمی میسر می شود که در اینترنت شامل موارد زیر می گردد :
استفاده ی بهینه از موتورهای جست و جوگر در اینترنت؛
اطلاعات کافی و مناسب محصولات؛
پیشنهادات و طرح های مناسب با نیازهای مشتریان در هر منطقه از جهان؛
اطلاعات روزآمد در مورد قیمت ها؛
اطلاعات صحیح در رابطه با میزان موجودی محصولات؛
فرایند سفارش بسیار ساده و راحت؛
فرایند سریع رسیدگی به سفارشات؛
برخوردار از سیستم خودکار پیگیری سفارشات؛
سیستم تحویل دقیق و به موقع؛
سیستم صحیح صورتحساب و دریافت مبالغ؛
سیستم کسب اطلاعات و نظرسنجی از مشتریان در مراحل مخلتف فروش؛
از طریق نیازهای به دست آمده، فروشندگان می توانند عوامل موثر و کلیدی در موفقیت را تجزیه و تحلیل و شناسایی نموده و متناسب با آن راهبردهای مورد نظر را طراحی نمایند. طراحی و اجرای سریع این راهبرد­هاست که منجر به پیدا شدن مزیت رقابتی و موفقیت در شرکت­ها می­گردد.
بنابراین شرکتی که بتواند سریع تر و با هزینه­ کمتر، نیازها را شناسایی کرده و پاسخ ها را ارائه نماید می تواند بصورت درازمدت در بازار حضور خود را حفظ نموده و حتی رهبری بازار را بر عهده گیرد (شیرخدایی، ۱۳۸۴، ص ۴۴).

۲-۴-۳٫ ایجاد یک فروشگاه مجازی

در ادبیات تجارت الکترونیک منظور از فروشگاه، یک مرکز تجاری است که شامل مجموعه ای از غرفه­های گوناگون می باشد. این غرفه ها برحسب کالاها و خدمات مختلف تقسیم بندی شده ­اند که علاوه بر عرضه­ی خدمات و کالاها به مشتریان، جاذبه های حاشیه ای آن نیز از جمله ویژگی­های این غرفه می­باشد، به گونه ­ای که متقاضیان خرید از این مراکز، از خرید بهنگام خود احساس رضایت نموده و از انتخاب هر آن چه که مورد نظر آن هاست، لذت ببرند.
هزینه های پایین توسعه مراکز تجاری، قابلیت جذب خریداران از سراسر جهان و نیز جاذبه­های بیشتر خرید از این مراکز در مقایسه با مراکز واقعی، از جمله امتیازات این چنین مراکزی است. هر چند می توان کاهش آلودگی های زیست محیطی و امکان بهره گیری توسط تمامی اقشار از جمله معلولین و سالمندان را به مجموعه ی امتیازات فوق افزود.
از آنجایی که به صورت روزافزون، خرید اینترنتی معمول و گسترده می گردد، لذا جست و جو و یافتن کالا و خدمات در فروشگاه­های بزرگ برای اغلب مصرف کنندگان مشکل­تر شده و لذا سیستم­هایی به منظور ارائه­ خدمات مشاوره ای به خریداران، مورد نیاز می باشد تا جهت رفع نیازهای خاص آنان را کمک نماید.
مواقعی را می توان یافت که مشتری کالای مورد نظر خود را می­شناسد اما نمی تواند عرضه کننده­ آن را پیدا کند و یا این که مشتری به دنبال یک نوع مواد غذایی خاص می باشد که نمی­داند آن ها را از کجا تهیه نماید و یا نمی داند به چه نحوی هتل و یا قطار مورد نظر خود را رزرو نماید. در چنین مواقعی، نیاز به مشاوره و راهنما مشخص­تر می­گردد. از این رو، فروشگاه­های بزرگ می باید دارای امکاناتی جهت مشاوره و یا ارائه­ توصیه­های لازم به مشتریان خود باشند. این وظایف در مجموع، وظایف یک نماینده[۱۱۷] را تشکیل می­دهد (شیرخدایی، ۱۳۸۴، ص ۴۴). اتتاسی

۲-۴-۴٫ موانع و محدودیت­های خرید اینترنتی

اینترنت می ­تواند برای خرید بعضی از کالاها به دلیل توانایی گسترده انتخاب محصول، راحتی، قیمت و سایر ویژگی­ها مناسب باشد. اما در مورد بسیاری از خریدها اکثر مصرف­ کنندگان ترجیح می­ دهند که از خرده فروشی­های سنتی استفاده کنند. دریک نظر سنجی انجام شده در سال ٢٠٠٣ مصرف کنندگان دلایل خود را از عدم انجام خریدهای اینترنتی به شرح زیر ذکر کرده اند (اسماعیل پور، ۱۳۸۴ ، ص۳۸۹).
عدم دسترسی به اینترنت؛
بی اعتمادی نسبت به شیوه های سفارش دهی اینترنتی؛
لذت نبردن از خرید؛
عدم رویت کالای مورد نظر از نزدیک؛
عدم تمایل فرد به انتظار برای دریافت کالای خریداری شده؛
قیمت بسیار بالا؛
هزینه ارسال؛
مشکلات مصرف کنندگان در ارتباط با پس فرستادن محصول در صورت عدم رضایت؛
موانع اقتصادی برای دسترسی به اینترنت می ­تواند خرید اینترنتی مصرف کنندگان روستایی را کاهش دهد. برای مثال هزینه بالای خرید یک رایانه و هزینه اینترنت، ممکن است باعث تردید در استفاده از اینترنت برای خرید گردد. همچنین سرعت پایین اینترنت در مناطق روستایی می ­تواند مزید بر علت شود (کیود[۱۱۸]، ۲۰۰۰، ص۴). یکی از ضعف­های خرید اینترنتی این است که تمام کالاها به طور صددرصد قابل ارائه وفروش از طریق اینترنت نبوده، و مصرف کنندگان قادر به احساس کردن، بوییدن، و یا آزمایش محصولات موجود در شبکه سایت­ها نیستند. این محدودیت مانع از فروش برخی از کالاها از طریق اینترنت می شود. استرن[۱۱۹] (۱۹۹۵) به این نکته اشاره کرده است که محصولاتی که برای خرید آن­ها نیازی به آزمایش کردن، حس کردن و بو کردن آن­ها نیست، مناسب فروش به صورت اینترنتی هستند. همان گونه که خرده فروشان به تشویق مصرف­ کنندگان به خرید آنلاین ادامه می دهند، باید رشد فاصله میان فردی بین مشتریان و خود را مورد توجه قرار دهند. فاصله بین مصرف­ کنندگان و خرده فروشان، شدت رابطه بین آنها را کاهش می­دهد، شکل گیری یک ارتباط شخصی- که به طور سنتی شکل می­گیرد و با تعامل مثبت تقویت می­ شود، با معاملات پیچیده در اینترنت دشوارتر می­گردد (بنامتی وسروا[۱۲۰]، ۲۰۰۷، ص۱۶۶).
تجارت الکترونیک مسائلی را با خود به همراه دارد و در صورتی که برای آنها راه حل مناسبی اتخاذ نشود، می تواند ویژگی­هایش را تحت الشعاع قرار دهد. از جمله دسترسی سهل الوصول رقبای خارجی به کلیه بازارهای داخلی از جمله بازار کالا و خدمات، بازار مالی و سهام، پایین آمدن تولید سرانه ملی و تهدید برخی صنایع، ورود شرکت های قدرتمند خارجی که ممکن است باعث شود مصرف کنندگان داخلی در مواجهه با سیستم های ایمن تر و آسان تر خارجی، به سمت آنها کشیده شوند. بدین ترتیب سهم عمده بازار داخلی را شرکت­های خارجی در دست می گیرند و محصولات داخلی حتی توان مطرح شدن در بازار داخلی را از دست می دهند. از طرف دیگر، شرکت های داخلی به علت ضعف در بهره گیری مناسب از این ابزار، قادر نخواهند بود تا به بازارهای جهانی نفوذ کنند، و به رقابت با رقبای خارجی بپردازند. مهم­تر آنکه به دلیل نبود نظام بانکداری پیشرفته الکترونیک در کشور، پول و سرمایه ­های داخلی به سمت سیستم های معتبر خارجی و حساب های تمام الکترونیکی انتقال می­یابد، و بانک­های داخلی از جذب سهم عمده­ای از سرمایه ­های داخلی بی بهره می مانند؛ و بدین ترتیب جریان خروج ارز از کشور شدت می گیرد. اینترنت تقاضا برای نیروی کار ماهر و متخصص بخصوص در بخش فناوری اطلاعات را افزایش داده، و در مقابل کاهش تقاضای نیروی کار در بخش مبادلات عادی وخرده فروشی ها را خواهیم داشت. این افزایش تقاضا برای نیروی کار ماهر و متخصص در زمینه ­های فناوری اطلاعات ممکن است سبب مهاجرت و تشدید نابرابری­های اقتصادی گردد. همچنین فقدان استانداردهای جهانی در مورد کیفیت، امنیت و اطمینان، لاینحل ماندن برخی مسایل قانونی از قبیل مالیات، عدم وجود قوانین و مقررات و استانداردهای ملی و بین المللی برای برخی شرایط، دشواری اندازه گیری برخی از مزایای خرید اینترنتی نظیر تبلیغات اینترنتی، پایین بودن سودآوری عملیات در برخی فعالیت­ها به دلیل کم بودن تعداد خریداران و فروشندگان، سهولت در سرقت اسرار و رموز محرمانه کاری شرکت­ها، تبیین قوانین گمرکی دقیق، آشنایی با قوانین کشورها و کلاهبرداری از طریق کارت­های اعتباری از جمله محدودیت­های دیگر خرید اینترنتی و تجارت الکترونیک می باشد. یکی دیگر از چالش های خرید اینترنتی نادیده گرفتن مسئولیت مدنی است، چرا که اگر در ارسال داده ها اشتباهی صورت گیرد و یا رایانه دچار مشکل نرم افزاری شود، مطمئناً به طرف مقابل خسارت (مادی و معنوی) وارد می آید. همچنین قسمت هایی از اینترنت بدون توجه به نیازهای معلولین طراحی شده است و تجارت الکترونیک عموماً سطوح پایینی از دسترسی برای معلولین را در نظر گرفته است. در حوزه تجارت الکترونیکی چالش‌ها می‌تواند مشکل‌های مختلفی مانند مذاکره با هویت‌های جعلی، امکان برداشت از حساب الکترونیکی افراد به نام خودشان، تغییر غیرقانونی در اسناد تجاری، نسخه‌برداری از اسناد دیگران، امکان تغییر در حساب‌های بانکی افراد، ایجاد سایت‌های تقلبی به نام دیگران و امکان انکار اطلاعات و اسناد الکترونیکی را در پی داشته باشد (بنامتی وسروا[۱۲۱]، ۲۰۰۷، ص۱۶۷).
لی و توربان[۱۲۲] (۲۰۰۱) بیان داشتند که پتانسیل عظیمی در استفاده از اینترنت جهت خرید کالاها و خدمات وجود دارد اما بسیاری از مصرف کنندگان تمایلی نسبت به خرید از اینترنت ندارند. در مقایسه با خرید سنتی، مخاطرات موجود در ­خرید ­آنلاین به مراتب بیشتر است، مصرف­­کنندگان بر اطلاعات محدودی تکیه می­ کنند زیرا از بررسی فیزیکی محصولات ناتوانند و تنها باید به تصاویری که در صفحه نمایش رایانه نشان داده می شود، اتکاء کنند. از دلایل دیگری که مردم خرید آنلاین نمی­کنند این است­که خرید کردن شکلی از اجتماعی شدن است، و مردم ترجیح می دهند هنگام خرید کالاها با یک نفر تعامل داشته باشند (چن و همکاران[۱۲۳]، ۲۰۰۲، ص۷۱۱). دلیل دیگر به استفاده از فناوری مربوط می شود، چون این نوع خرید نسبتاً جدید است و اکثر مردم تجربه کمی نسبت به آن دارند، خرید در اینترنت برای بسیاری از مصرف­ کنندگان چالش برانگیز است (مونسو و همکاران[۱۲۴]، ۲۰۰۴،ص۱۱۴). مباحث جدی دیگری وجود دارد که مصرف­­کنندگان را از خرید آنلاین منصرف می­ کند، تحقیقات نشان داد، که ترس از تقلب و کلاهبرداری، کمبود فناوری­های استاندارد برای پرداخت مطمئن، مباحث حریم شخصی و کمبود اعتماد در تجارت الکترونیک از جمله دلایل اصلی هستند که خریداران از درگیر شدن در یک بازار آنلاین پرهیز می­ کنند (رنگناتن و سانجیو[۱۲۵]، ۲۰۰۷، ص۵۵).

۲-۵٫ انگیزه­ های خرید

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 08:55:00 ب.ظ ]




۱-۲- آیا جامعه ی بین المللی وجود دارد؟
برخی از دانشمندان در انکار حقوق بین الملل ، حمله ی خود را متوجه اساس و زمینه ی حقوق بین الملل می کنند. نظر اکثراین دانشمندان را می توان چنین خلاصه کرد: که حقوق بین الملل باید محصول یک «اجتماع» باشدوهمچنان که حقوق داخلی بدون وجود «اجتماع» معنا ندارد لذا حقوق بین الملل باید مرتبط با اجتماعی از دولت ها باشد. وچون«اجتماع بین المللی» به معنای جامعه ای از دولت ها وجود ندارد بنابراین حقوق بین الملل نیز نمی تواند وجود داشته باشد. این استدلال مبنایش براصلی است که در حقوق روم وجود داشت که «هرجا اجتماع هست حقوق هم هست»[۷۹].
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

این دانشمندان اینگونه استدلال می کنند که چون شاخص اصلی یک اجتماع «همبستگی» است ولذا چون این «همبستگی» بین دولت ها که همان اشخاص جامعه بین المللی هستند وجود ندارد؛ اجتماعی مرکب از دولت ها وجود نداردو بنابراین حقوق بین الملل که خاص جامعه ی بین الملل است نمی تواند وجود داشته باشد.[۸۰]
۱-۱-۲- پاسخ :
امروز ، نویسندگان حقوقی[۸۱] ، در وجود جامعه ی بین المللی تردیدی به خود راه نمی دهند.امروزه با وجود سازمان های قوی بین المللی شاید استدلال کردن کمی دشوار باشد. اما در پاسخ به آن ایراد اساسی راجع به مقایسه جامعه ی بین المللی با جامعه داخلی، اینگونه استدلال کرده اند که جوامع حقوقی نباید لزوماً شکل خاص و ساختمان مشابه یکدیگرداشته باشند؛ زیرا هرنظم حقوقی، ساختمان وشکل معینی دارد که منطبق با محیط و مقتضیات اجتماعی آن است.[۸۲]
جامعه داخلی اساسش برفرمانبری وتبعیّت افراد از دولت استوار است وبه همین جهت، حقوق داخلی، حقوق فرمانبری[۸۳] است. درحالی که جامعه ی بین المللی اساسش برهمردیفی افرادآن (که دولت های مستقل و متساوی الحقوق هستند) بنا شده وبه همین دلیل هم، حقوق بین الملل، که حقوق معتبردر این جامعه است، حقوقی براساس «همردیفی[۸۴]» می باشد.
اما اینجا نیزممکن است شبهه ای وارد شود وآن اینکه روابط دولت ها(افرادجامعه ی بین المللی ) براساس رقابت یا تضادّ است؛ البته این حرف درستی است.
والتز اینگونه استدلال می کندکه هرچند این رقابت در جامعه ی بین المللی وجود دارد، اما این مانع از تشکیل حقوق بین الملل نیست، چنانکه در بین دوئل کنندگان نیزقواعدی وجود دارد؛ علاوه براین، «رقابت» عنصرمنحصربه فرد حاکم در روابط بین المللی نیست و عوامل دیگری هم وجود داردکه موجب نزدیکی وپیوند خانواده ی بشرمی گردد. والتز در پایان این بحث می گوید: اگر گفته شودبه علّت اختلافی که جامعه ی داخلی با جامعه ی بین المللی دارد، حقوق داخلی هم باحقوق بین المللی تفاوت دارد، صحیح است ولی اگر گفته شودکه به دلیل این اختلاف، حقوق بین الملل وجود ندارد، نتیجه ی غلطی گرفته شده است.
والتز سه نوع قلمرو اجتماعی فرض می کند: نخست اجتماعی که روابط افراد براساس فرمانبری[۸۵] است؛ مثل رابطه ارباب و رعیتی. نوع دوم ، اجتماعی که روابط افراد براساس درجاتی است؛ دراین نوع جامعه روابط افرادبرااساس تشابه وضع واشتراک منافع استوار است و افراد هر کدام به تنهایی، نه از روی فرمانبری از مافوق ، بلکه از روی احساس وظیفه و قرابت و تعاون ، نسبت به جامعه ای که به آن تعلّق دارند، قواعدی را مراعات و اجرا می کنند.در اینجا فرد به جای تبعیّت از ارباب یا فرمانده یادولت (جامعه نوع اول) از جامعه تبعیت می کند.[۸۶]و سوم اجتماعی که روابط آن براساس همردیفی است و آن اجتماع ناهمگونی است که روابط افرادآن اجتماع، برتنازع فردی باشد.درچنین جامعه ای، افراد نسبت به یکدیگرمستقل هستندوقدرتی مافوق خود ندارند؛ در این صورت است که قواعد حقوقی براثراراده ی آزاد ومستقل افراد پذیرفته می شود.در پایان بحث، والتز نتیجه می گیرد که حقوق بین الملل از نوع اخیراست؛ یعنی حقوق هم ردیفی؛ افراد تابع این حقوق دول مغرور و خودخواه و مدعی مساوات حقوقی هستندکه ترجیح می دهندروابط بین خودرا خودشان برطبق اصول قراردادی تنظیم نمایند؛ در صورتی که در جامعه ی داخلی چنین احساسی بین افراد وجود نداردو افراد خود را خواه ناخواه مطیع دولت می دانندو دولت به جای ایشان و برای ایشان، قانون وضع می کند.[۸۷]
۲-۲- نظرکانت درباب ماهیّت جامعه ی بین المللی
کانت برای تبیین جامعه بین المللی خیلی به ریشه می پردازدو به تحلیل دولت ها و جوامعی که جامعه بین المللی را تشکیل می دهندپرداخته و البته این درست است ؛ چرا که این افراد هستند که جوامع داخلی را می سازندو آن جوامع ملّی ، جامعه ی بین المللی را تشکیل می دهند. البته بحث او یک بحث ایده آلیستی است وآن چرا که باید باشد می گوید؛ امّا به نظربنده می توان صحت نظریاتش را در قرن اخیر به عینه مشاهده کرد. اومی گوید: حقوق بین الملل در عرصه بین المللی و اجرای عدالت در داخل کشوردر بنیادبایکدیگرمرتبط اند.[۸۸] واین جمله در بر تمام نظریاتش در زمینه روابط بین ملل سایه افکنده است..
بحث کانت درباره ی حقوق بین الملل با این اصل کلّی شروع می شود که هدف اصلی حقوق بین الملل، «صلح» است. در شرایط عادی، جنگ یک شرَ ذاتی است که باید ازآن اجتناب کرد. کانت بحث مستقلّی در باره این اصل کلی ارائه نمی کند،[۸۹] به عقیده کانت در نظام بین المللی، نظم فقط هنگامی ایجادمی شود که دولت ها داوطلبانه وآزادانه و نه به حکم اجبارقانونی از جنگ برضد یکدیگردست بکشند. کانت با تکیه براصل ضرورت صلح در روابط بین المللی، نظام حقوق بین الملل را طوری طراحی می کندکه وضعیت صلح برای همیشه تأمین وتضمین شود. کانت دلایلی اقامه می کندتا نشان دهدکه اگر در داخل کشور، حقوق فردی و مشارکت سیاسی مردم در حکومت تضمین شود،دستیابی به صلح در عرصه بین المللی ممکن می گردد. استدلال اصلی او این است که اگرخودمردم برخود حکومت کنند، شهروندان دوطرف نزاع به جدّ مراقبت می کنندکه جنگی رخ ندهدزیرا پیامدآن دامان خودشان را خواهدگرفت.[۹۰] از نظر کانت عنصر دیگر برای حفظ صلح در جامعه بین المللی وجود دارد وآن تفکیک قوا درحکومت لیبرالی است که او بدان معتقد است؛ از نظر اوتفکیک قوا عنصرذاتی دموکراسی است. در دموکراسی همه کاره و فعال ما یشاء وجود نداردتا بتواند رأساً جنگ را شروع کند. از نظرکانت، مفهوم خود رهبری و استقلال که ذاتاً در حکومت جمهوری وجود دارد، اقتضاء می کندکه درباره شروع جنگ تعدد تصمیم گیرندگان وجود داشته باشد؛قانون گذار، خودش کارگزارو مجری قانون نیست. قانون اساسی لیبرالی محدویت سازمانی را برقدرت ازآن جمله قدرت روابط خارجی، اعمال می کندو این کار را از طریق تراز و تعادلی که در درون سیستم تفکیک قوا نهفته و نیز از طریق آزادی بیان و در واقع آزادی از طریق مطبوعات، انجام می دهد.[۹۱] دلیل دیگراینکه صلح در بین کشورهایی که نظام جمهوری دارندپایدارتراست آن است که در رژیم های لیبرال دموکراسی شهروندان اصول و مبانی حق را می آموزندو در نتیجه در نظرآنهاجنگ- دسته کم جنگی که مبتنی برتوجیه لیبرالی نباشد- شرّی است که هر انسان عاقلی آن را درمی یابد.[۹۲]
آخرین دلیلی که کانت به عنوان شالوده ی صلح لازم برای تشکیل جامعه بین المللی ذکر می کند آنست که جوامع دمکرات از صلح، پشتیبانی می کنندزیرا آنها خواستار تجارت آزاد و گشاده دستی در آزادی رفت و آمد بین المللی هستند؛ کانت می گوید وجود منافع متقابل بین مردم است که آنها را برضدخشونت و جنگ متحد می سازد و ایده تجارت آزاد را گسترش می دهد، زیرا به قول او«روح و طبیعت، با جنگ همزیستی ندارد»[۹۳] کانت یک فیلسوف اخلاقی است ودر کل از دلایل غیرانسانی پرهیز می کنددر مورد این علّت اخیر نیز به این نکته واقف بود که این یک توجیه غیر اخلاقی برای صلح است. به هر روی تشکیل موفقیت آمیز اتحادیه اروپا(EU) وحتّی تشکیل سیستم جهانی تجارت تحت مقررات گات(GAAT) و(WTO) نظرات کانت را تأیید می کند.
اتّفاقی نیست که در اتّحادیّه اروپا یکی از شرایط عضویت، وجود دموکراسی است؛ همچنانکه در موافقت نامه بازارآزاد امریکای جنوبی نیزهمین شرط وجود دارد.[۹۴]
وقایع دهه ۱۹۵۰ به بعد پیش بینی کانت در مورد رشد تدریجی همبستگی دولت های لیبرال در سطح بین المللی را اثبات کرد.خلاصه آنکه از نظر کانت بین آزادی در سطح داخلی و رفتار صلح آمیز دولت ها در سطح بین المللی، ربطی وثیق وجود دارد،و دینامیسم علیّت که زیر بنای این ارتباط را تشکیل میدهد، بسیار معتبر و قابل اعتنا است. کسانی که با این سخن مخالفند نمی توانند برای توضیح رابطه بین آزادی در داخل و صلح در عرصه بین المللی یک نظریه جایگزین ارائه کنند. بنابراین رابطه علیت بین آزادی در داخل با رفتار صلح آمیز دولت در سطح بین المللی همانند سایر گزاره های کلّی و عام که در علوم سیاسی ارائه می شود، صحیح و متین است. به هرحال استدلال کانت، تجربی و آزمون پذیراست و نشان می دهد که اگر به خاطر دلایل ابزاری هم باشد(همان حفظ صلح) می توان وجود چیزی به عنوان جامعه ی بین المللی را متصوّر شد.
۳-۲- آیا در روابط بین المللی «قواعد حقوقی» حکمفرماست؟
ایراد دیگری که انکارکنندگان حقوق بین الملل براین رشته ی حقوقی می گیرنداین است که می گوینددرحقوق بین الملل همانند حقوق داخلی مقام قانونگذارمعینی وجود ندارد بنابراین حقوق بین الملل نمی تواند وجود داشته باشدوبراین ضرب المثل استدلال می کنندکه «قانون نباشدحقوق هم نیست»[۹۵]
۱-۳-۲- پاسخ :
این دسته ازانکارکنندگان حقوق بین الملل قانون را به معنی محدود،که تصمیمات صریح و مدوّن قوّه مقنّنه است، درنظرمی گیرندوچون درجامعه بین الملل، یک مقام قانونگذارمشاهده نمی کنندلذا به این نتیجه می رسندکه در روابط بین المللی قانون وجود ندارد.
مهمترین پاسخی که داده شده آن است که قائلان به ایراد فوق، «حقوق» را با «قانون» اشتباه می کنند؛درحالی که از قدیم گفته شده «حقوق قانون نیست»؛ هرچند قانون صریح ترین وآشکارترین مظهرحقوق است ولی نبایدآن را باخود حقوق اشتباه کرد.قانون با اینکه صریح ترین نحوه ی بیان حقوق است ولی همیشه مظهرکامل حقوق نبوده ومنبع منحصربه فردآن هم نمی باشد؛ موضوع دیگری که نویسندگان حقوقی درباره آن اتّفاق نظردارنداین است که حقوق ممکن است موجود باشد، بدون آنکه قانون الزاماً وجود داشته باشد. لذا جامعه ی بدون قانون ممکن است وجود داشته باشد، ولی جامعه ی بدون حقوق موجود نیست. [۹۶]
از طرف دیگرباید گفت«عرف» مهمترین منبع حقوق بین الملل موجود را تشکیل می دهد. علاوه برعرف قواعددیگری در روابط بین الملل وجود دارد که از نظردقت و کلیت شبیه قوانین داخلی دولت هاست. این ها «قراردادهای شبیه قانون[۹۷]» نامیده می شوندو توسط «دولت ها» بوجود می آیندکه می توان از آن جمله به مقرّرات مربوط به درجات مأمورین سیاسی، رودهای بین المللی(درکنگره وین)، حقوق دریایی( در کنگره پاریس ۱۸۵۶)، زخمیان جنگ(در کنفرانس ژنو۱۸۶۴)و .. نام برد.
علاوه بردولت ها«سازمان های بین المللی» وکنفرانس ها و کمیسیون های صلاحیت دار بین المللی ، با صدورقطعنامه هاو توصیه ها و تصمیمات وآراء قضایی وگزارش های حقوقی و اعلامیه ها و خصوصاً تنظیم کنوانسیون های بین المللی، هرکدام ، به نحوی در تدوین قواعدحقوقی بین الملل، به صورت قانون ، سهم دارند.[۹۸] این قواعدعملاً توسط کلیّه ی دولت ها، حتّی دولت هایی که در تهیّه و تنظیم آن قواعددخالت نداشته اند مراعات گردیده است.
۴-۲- نظریه ی کانت در باب امکان وجود «قواعد حقوقی» در حقوق بین الملل
کانت، استدلال خود را اینگونه شروع می کند: اولین دلیل وجود دولت،صیانت از حقوق بشراست[۹۹] وچون دلایلی که در اثبات آزادی در سطح داخلی وجود دارد، دلایل جهانی و عمومی است(این دلایل از «اصول مطلق» کانت ناشی می شود) بنابراین همان دلایل نسبت به حقوق ملل- که فرض می شود جهانی است – نیزصدق می کند. فلسفه کانت برویژگی جهانی و کلّی انسان(عقلانی بودن) تأکیدمی کند، وبا نسبی گرایی سازگار نیست. از این رو نمی توان نظر کانت درباره سرشت بشر و اخلاقی بودن اورا پذیرفت و درعین حال عقیده داشت که لیبرال دموکراسی و احترام به انسان ، فقط برای بعضی از جوامع خوب است . اصول مطلق کانت، جهانی و عمومی است و نسبت به هر جامعه مدنی صرف نظر از تاریخ و فرهنگ آن صدق می کند. نظام های لیبرال دموکراسی، ازدولت اقتصادآزاد گرفته تا دولت رفاه، تنهانظام هایی هستندکه آزادی را تضمین می کنندو از این رهگذر به انسان فرصت می دهند که استعدادها و ظرفیت های خود را به طور کامل استفاده و استیفا کند. بنابراین برای اینکه حقوق بین الملل بتواند کاملاً با اصل آزادی فردبرای اجرای برنامه زندگی خود همخوان و منطبق باشد، بایدحکومت را متعهد بداندکه «حقوق بشر» را رعایت کند. حقوق بین الملل بایدبا آزادی و خودرهبری فرد، که نزد کانت ویژگی اصلی انسان است و اورا از سایرموجودات متمایز می سازد،سازگار باشد.[۱۰۰]
ویژگی نسبی نبودن فلسفه کانت را به آسانی می توان در بحث اخلاق فردی او مشاهده کرد؛ با این همه دلایل دیگری هم وجود دارد که می توانیم وصف جهانی و عمومی بودن اخلاق کانت را به اخلاق سیاسی تسّری دهیم.
لذا نتیجه می گیریم که از نظر کانت زمانی می توان به وجود قواعدی بین ملل، قائل شد که دولت های تشکیل دهنده جامعه ی بین الملل یک قانون اساسی جمهوری ناشی از همان اصول مطلق مورد نظر کانت داشته باشد و دیگرآنکه قواعد حقوق بین الملل باید با حقوق بشر سازگار باشد تا عادلانه باشد. در واقع کانت یک اصلی داردتحت عنوان «اصالت غایات» (kingdom of ends) مطابق این اصل وجه مشترک همه آحاد بشر، صرف نظراز مرزهای ملّی، در همین شایستگی وظرفیت اواست که می تواندعضو جامعه اخلاقی باشدکه در آن با فرد با کرامت و احترام رفتار می شود.[۱۰۱] حقوق بین الملل بشرمی خواهد همین اندیشه را توجیه و اثبات کند پس وجود قواعد بین المللی امری طبیعی است.[۱۰۲]
۵-۲- مسأله ی عدم وجود دستگاه دادگستری بین المللی
دلیل دیگر انکار کنندگان حقوق بین الملل عدم وجود دستگاه قضایی بی طرف، ثابت و مطمئن است و اینگونه استدلال می کنندکه چون مقام صلاحیت دار در رسیدگی به قواعدبین المللی وقضاوت بین دولت ها وجود ندارد، پس حقوق بین الملل هم وجود نداردو در نتیجه، جامعه بین الملل هم،فاقدنظم حقوقی بوده و یا اینکه حدّ اکثر، دارای نظم حقوقی ناقصی است.
۱-۵-۲- پاسخ:
این شبهه از نظر عملی درست و منطقی به نظر می رسد اما از نظر تئوری و فن حقوق، این ایراد صحیح نمی باشد .در اینجا به آرای برخی نویسندگان حقوقی اشاره می کنیم .
پل فوشی[۱۰۳] می گوید:«… حقوق مقدم برقاضی و سازمان قدرت است. قاضی ایجاد کننده حقوق نبوده بلکه اجرا کننده ی آن است. سازمان قضایی، یک شرط اساسی برای وجود یک حقوق نیست. »[۱۰۴]
البته حقوق بین الملل صاحب دو نوع سیستم قضایی داوری ودادگستری بین المللی هست ؛ هرچنداین نهادها به تکامل واقعی نرسیده اند. از دیگر دستگاه های قضایی که حقوق بین الملل تا حدّی از آن بهره منداست، به رسمیّت شناخته شدن مسؤلیّت فرد درنقض قواعد بین المللی است که در عهد نامه ورسای مواد ۲۲۷و۲۲۸ درموردپیگرد ویلهلم دوم قیصرآلمان و سپس در محکمه نرنبرگ پس از جنگ جهانی دوم مسبوق به سابقه است و در زمان حاضردیوان بین المللی کیفری امیدهایی را در این زمینه به وجود آورده است. اما نکته ی مهم اینکه باید توجه کرد، «قضاوت» همیشه مفهومی را که امروز در حقوق داخلی از آن استنباط می کنیم نداشته و ندارد. مهمترین آن که در حقوق بین الملل امروز برای تابعان آن مهم وتأثیرگذاراست بحث «افکار عمومی» است. در روابط بین الملل قضاوت عامّه ی (دول یا ملل) نسبت به قضاوت فردی دولت ها ارزش بیشتری دارد. نویسندگان انگلوساکسون در اهمیّت و صحّت این نوع قضاوت غلو کرده اند. البته باید گفت با توسعه روز افزون وسایل ارتباط جمعی وتلویزیون های ماهواره ای وبالارفتن سطح آگاهی های جوامع بشری این ایده ها به واقعیّت نزدیک می شود. در پایان باید گفت اولاً ضعف تشکیلات موجود قضایی دلیلی برنبود یا نقص اساسی در حقوق بین الملل نیست وثانیاً باید توجه کرد در حقوق بین الملل در سیستم قضایی به مفهوم سنتی آن رشد قابل ملاحظه ای داشته و ثالثاً بحث قضاوت و سیستم قضایی معنای وسیعی دارد که حقوق بین الملل از وجوه دیگر آن همچون افکار عمومی بهره مند است.
۲-۵-۲- نظر«کانت» در باب عوامل بازدارنده ی حقوق بین الملل
چنانکه گفتیم کانت ریشه صلح در جامعه ی بین المللی را وجود حکومت های دموکرات و لیبرال می داندواثرات وکیفیّات چنین حکومت هایی و اخلاق شهروندان آن را به اختصار توضیح داده شد؛ حال از همین مبحث وارد موضوع فوق می شویم. می گوییم اگرحقوق بین المللِ اخلاقاً مشروع کانت حاصل همبستگی دولت های لیبرال است؛ می توان پرسیدپس جایگاه حقوقی دولت هایی که لیبرال دموکراسی نیستندکجاست؟ اولاً گرچه حکومت های خود کامه، اصولاً یاغی و قانون شکن هستند، اما خارج از قلمرو حقوق ملل نیستند. همانند مجرمان داخلی ، که مأخوذ به رعایت قانون هستند این حکومت ها هم مأخوذ و ملزم به اصول اولیه می باشند، مانند اصول و قواعدی که تجاوز و جرائم جنگی را جرم می داند و ممنوع می کند. حکومتهای قانون شکن از همه حقوقی که عضویت در همبستگی بین المللی دولت ها اعطاء می کند برخوردار نیستند، اما باز هم حقوقی دارند. برای نمونه، اگربه نقض حقوق بشر یا جرائم جنگی متهم شوند، حق دارند که به اتهام آنها در یک دیوان بین المللی بیطرف و مطابق قواعد مسلم بین المللی، رسیدگی شود.[۱۰۵]
ثانیاً، مطابق تئوری لیبرالی حقوق بین الملل، حقوق بین الملل به دنبال حمایت از «افراد» است. بنابراین هراقدامی در یک دولت خود کامه و استبدادی که حقوق فرد را نقض کند، ولو توسط حکومت های مشروع، ممنوع است. دولت های غیردموکراتیک، فاقد نظام نمایندگی(انتخابات) هستندو دولت، نماینده واقعی مردم نیست، اما این به آن معنا نیست که حقوق خود را یکسره از دست می دهند. نتیجه اینکه، موافقتنامه های بین المللی که دولت غیردموکراتیک امضا می کند و برای دولت تعهداتی را به «نفع افراد»ایجاد می کند، باید محترم شمرده شود، از قبیل کنوانسیون هایی که با انگیزه ملاحظات بشری تنظیم و منعقد می شوندو نیز مانندمعاهدات مرزی. معذلک، موافقتنامه هایی که حاکمان دیکتاتوردر دولت های خودکامه به نفع خودشان منعقد می کنند، نه نسبت به سایرکشورهای عضوِهمبستگی جهانی لازم الاجرا است ونه نسبت به شهروندان دولت خودکامه. با این همه گاهی چنین موافقتنامه هایی نیز محترم ومعتبر شمرده می شود، نه به خاطراصل وفای به عهد بلکه بنابرپاره ای مصلحت های عملی یا به خاطراینکه متضمن حمایت از ستمدیدگان و محرومان است.[۱۰۶]
حال آیا از نظرکانت جنگ می تواند یک عامل بازدارنده باشد؟ او در شرحی که براصل ششم از اصول مقدماتی طرح صلح پایدارنوشته است، جنگ مشروع یا عادلانه را از اساس رد کرده است. کانت می گوید:«جنگ یک ضرورت تأسف آور و غم انگیز است که در وضعیت اولیه جوامع بشری وجود داشته زیرا در آنجا نتیجه حاصل از درگیری است که- همچون تقدیر الهی – معلوم می کند که حق با کدام طرف است یعنی همان طرف پیروز.» به نظر می رسد کانت در توضیح مسأله جنگ با مشکل مواجه شده زیرا تعیین تکلیف و قضاوت عقلانی درحق بودن شروع جنگ، تا قبل از شروع جنگ ممکن نیست؛ چراکه درروابط بین الملل هیچ دیوانی وجود ندارد که صلاحیت داشته باشد تصمیمی بگیرد که از حمایت قدرت قانون برخوردار باشد.[۱۰۷] کانت در واقع به عدالت و حق که در قانون تعریف شده و به دنبال رسیدگی قضائی مشخص می شود، اشاره می کندو می خواهد بگوید چون در عرصه بین المللی، دادگاهی که ازضمانت اجرائی قدرت برخوردارباشد وجود ندارد. لذا قضاوت عقلانی هم درباره عادلانه بودن یک جنگ خاص هم نمی تواند وجود داشته باشد.
سؤال: چگونه می توان بین این مایه از صلح خواهی کانت که در بالا آمدو سیستم حقوق ملل غیر متمرکز که مورد نظر کانت است از یک طرف و از طرف دیگر تفاوت رژیم های سیاسی که علت وقوع جنگ ها هستند سازشی برقرار کرد؟
در موردنکته ی اول باید گفت که استدلال کانت در خصوص ردّ هر گونه جنگ عادلانه، کمی گزاف است، زیرا اگر فقدان یک دادگاه بین المللی با صلاحیت اجباری به این معنا است که هیچگاه نمی توان عادلانه بودن جنگ را تعیین کرد، در این صورت حقوق ملل هم هیچگاه نمی تواند وجود داشته باشدوهیچ دادگاهی هم برای صدور یک حکم قابل اجرا در مورد اختلافات بین ملت ها وجود نخواهد داشت. به نظر می رسد در اینجا نوعی ناسازگاری و تناقض وجود دارد. زیرا در اصلاحیه ای که کانت در باره رساله صلح پایدار تحت عنوان«تضمین صلح پایدار» نوشته است تعریفی از حقوق بین الملل را پذیرفته که در آن هیچ قدرت حاکمیّت دار یا دادگاه یا دستگاه قانون گذاری یا پلیس وخلاصه هیچ حکومت جهانی وجود ندارد.[۱۰۸]
خلاصه آنکه کانت حکومت متمرکز جهانی برای تضمین حقوق بین الملل را نمی پذیرد که به دشواری های آن اشاره خواهیم کردو سر انجام نظام اجرائی غیر متمرکز در روابط بین الملل را ترجیح می دهد و می پذیرد اما نظام اجرائی غیر متمرکز به این معناست که در عین حال که در همبستگی بین المللی جنگ مطلقاً ممنوع است گاه لازم است یک یاچند دولت عضوهمبستگی بین المللی با هماهنگی یکدیگر عمل کنند واز زور علیه دشمنان همبستگی استفاده نمایند.
۶-۲- شبهه ی عدم وجود یا عدم ضمانت «اجرا» ی بین المللی
بعضی دیگر از انکار کنندگان «وجود» حقوق بین الملل چنین استدلال کرده اند که شرط حقوقی بودن مقرّرات،آن است که مقامی اجرای آن را تضمین کند تا در صورت نقض آن مقرّرات ، متخلّف رامجازات نمایدو چون در جامعه بین المللی چنین مقامی وجود نداردفاقد ارزش حقوقی بوده ونمی توان براین مجموعه ، نام «حقوق» را نهاد.
۱-۶-۲- پاسخ :
بعضی نویسندگان این ایراد را قبول کرده اند امّا آن را نقیصه نمی دانند؛ آن ها می گویند «ضمانت اجرا» شرط لازم قواعد حقوقی نیست و حقوق بدون ضمانت اجرا ممکن است وجود داشته باشد. به قول این نویسندگان، یک قدرت اجبارکننده اگرپشتیبان قواعد حقوقی باشد اجرای آن را مطمئن تر می سازد، ولی این اجبار به ماهیّت و جوهر آن قواعد ارتباطی ندارد.
پل گوگنهایم[۱۰۹] از جمله نویسندگان جدید می باشد که از این نظردفاع کرده است. به عقیده وی ، ارزش و اعتبارقواعد حقوقی، بستگی به «اجبار» آن ندارد؛ زیرا قاعده بایدحسّ اعتقادبه اجباری بودن را در افراد برانگیزد، نه اینکه خود قاعده جزء قواعد اجباری باشد. بنابراین، اجرای حق در آخرین مرحله تحلیل، به واقعیت روانی بستگی دارد.وجود یک نظم حقوقی مستقل، ایجاب می کند که رفتار اشخاص موضوع آن، با قواعد کلی آن نظم، منطبق باشد، اما این انطباق کلی نیست و همیشه یک نوع تعارض بین رفتار اشخاص و قواعدحقوقی موجود می باشد. به عقیده گوگنهایم«قاعده حقوقی اگردر معرض نقض استثنایی نباشد مفهوم خود را از دست می دهد»؛ «اختلاف بین بودن و بایستن بوسیله مجازات یا ضمانت اجرا تعدیل می گردد»[۱۱۰]
تفاوت قوانین حقوقی و طبیعی نیزدر این است که در حقوق، «اجرا» جزء ماهیّت قانون نیست در حالی که در طبیعت اجراء جزء لاینفک قانون است. اجرای قوانین طبیعی به بودن آنها ارتباط دارددر حالی که قواعداجتماعی من جمله قواعد حقوقی، اجرایشان موضوع «بایستن» است و به هیچ وجه محتوم نبوده و قابل تضمین نیست. چنانکه در حقوق داخلی هم، با آنکه دولت اجرای قوانین را تضمین می کند، ولی مکرراً قوانین توسط افراد نقض می گردندو در نتیجه موضوع مجازات پیش می آید.
بسیاری ازنویسندگان که ضمانت اجرا و مجازات را شرط لازم حقوق نمی دانند، بعضی از مقررات حقوق اساسی کشورها را مثال می آورندکه، فاقد ضمانت اجرا و یا مجازات، هستند. مثلاً مقررات مربوط به صلاحیت و روابط سازمان های دولتی که موضوع حقوق اساسی است معمولاً ضمانت اجرا در پی ندارد، زیرا خود این سازمان ها هستند که این قوانین را اجرا می کنندو قدرتی مافوق خود ندارند. بنابراین استدلال، حقوق بین الملل می تواند«موجود» باشد و حدودتکالیف و حقوق دولتها را تعیین کند بدون آنکه لزوماً اجرای مقررات خودرا تضمین کرده و یا متخلّف را مجازات نماید.
۲-۶-۲- نظرکانت در باب «ضمانت اجرا» درحقوق بین الملل
برای اینکه راه حل پیشنهادی کانت درست فهمیده شود باید به خاطر آوریم که وی زمانی این سخنان را می گفت و از صلح به عنوان هدف جامعه بین المللی حرف می زد که روش اصلی و مشروع برای حل وفصل اختلافات بین المللی، جنگ بود و کسی در مورد حق حاکمان برای راه انداختن جنگ تردید نداشت. مخاطب کانت سیاستمداران، علما و سایراشخاص مطلع و چیزفهم بودندکه در فضایی از بی قانونی در عرصه بین المللی به سرمی بردند. کانت این سخنان را برای آنها می نوشت. ایده کانت در مورد حقوق بین المللی که جنگ را غیر قانونی بشمرد، یک ایده انقلابی بود. البته، امروزه که اصل برممنوعیّت جنگ و توسل به زور است و نه جواز آن، ممکن است بسیاری از مباحث کانت و مفروضات اودر نظر ما کهنه یا مفروغ عنه باشد. پیش از کانت، مسأله ایجاد یک قدرت بین المللی برای هابز و رسو نیز مطرح بوده است. هابز، فکر می کرد که همین روابط بین المللی موجود(آنارشی)، نمونه تمام عیار«وضعیت اولیه» در عرصه بین المللی است.
برخی شارحان کانت مشکل «اجرا» در حقوق بین الملل را این گونه شرح کرده اند که همان گونه که تشکیل حکومت مبتنی برقانون اساسی برای حل مشکل همکاری اجتماعی، آزادی و ایجاد نظم در داخل جامعه مدنی لازم است، راه حلّ مشکلات مشابه در عرصه بین المللی نیز تشکیل یک حکومت جهانی است. بعضی نویسندگان هم عقیده دارند که آنچه مورد نظر کانت بوده، مسلماً همان حکومت جهانی است و هرچه کمتراز آن، یا بی فایده است- زیرا مشکل جنگ را به عنوان وضعیت طبیعی در روابط بین المللی حل نمی کند- یابا مباحث خود کانت در رساله«صلح پایدار» و در سایرجاها، ناسازگار خواهدبود.[۱۱۱]
اما شارحان جدیدترفلسفه کانت می پذیرندکه منظور کانت تشکیل یک حکومت جهانی نبوده و نیست.[۱۱۲] نه تنها خود کانت صریحاً تشکیل حکومت جهانی را رد کرده [۱۱۳] بلکه آنچه در اصل سوم از اصول قطعی «رساله صلح پایدار» درباره ی ایجاد «حقوق وطن جهانی» یا قواعد تجارت آزاد و مهمان نوازی و مرافقت جهانی(حقوق خارجیان) می گوید، در صورتی توضیح پذیراست که دربین دولت- ملّت های مستقل اجرا شود و خارج از جهانی مرکّب از دولت های مستقل ، بی معنا است. [۱۱۴]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:55:00 ب.ظ ]




۱-مزیت نسبی: میزان درک فرد از بهتر بودن نوآوری نسبت به ایده ای است که می‌خواهد جانشین آن شود. بالا بودن مزیت عینیت نوآوری اهمیت چندانی ندارد بلکه مهم درک فرد از میزان مزیت نوآوری می‌باشد، هر چه نوآور نسبت به خوب بودن نوآوری برداشت بهتری داشته باشد، آهنگ پذیرش آن نیز بیشتر است.
۲- سازگاری: عبارت است از میزان برداشت فرد از هماهنگی نوآوری با ارزش‌های موجود تجربه های گذشته و نیازهای گیرنده است. ایده ای که با ارزش‌های اجتماعی حاکم سازگاری ندارد، با سرعت کمتری مورد پذیرش قرار می‌گیرد تا ایده ای که با ارزش‌های اجتماعی حاکم سازگار است.
۳-پیچیدگی: میزان درک فرد از دشواری یادگیری و بکار بردن نوآوری ست. برای اکثر اعضای نظام اجتماعی، برخی از نوآوری‌ها به آسانی قابل درک و کاربرد است اما برخی دیگر از نوآوری‌ها به آسانی قابل فهم نیستند و با سرعت کمتری مورد پذیرش قرار می‌گیرند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-آزمون پذیری: عبارت از امکان بررسی و آزمون نوآوری، در سطحی محدود است. نوآوری‌هایی را که می‌توان با امکانات محدود مورد امتحان قرار داد، زودتر از آن‌هایی مورد پذیرش قرار می‌گیرند که امکان آزمون آن‌ ها وجود ندارد.
۵-قابلیت رویت: عبارت است از میزان قابل رویت بودن نتایج نوآوری برای دیگران. هر قدر که نتایج نوآوری برای فرد آشکار تر باشد، احتمال پذیرش آن نیز بیشتر است.
همان طور که اشاره شد نوگرایی میزان نسبی پذیرش سریع‌تر از ایده های جدید توسط یک فرد در مقایسه با دیگر اعضای نظام اجتماعی او است. بر این اساس پنج گروه پذیرا که نوعی طبقه بندی اعضای نظام بر اساس نو گرایی است عبارت است از:
۱- نوآوران : افراد خطر پذیری که مشتاق آزمایش افکار جدید هستند و بیشتر از همردیفان خود روابط فراملی دارند
۲- اقتباس گران اولیه افراد محلی قابل احترام که بیشترین تعداد رهبران فکری را در نظام اجتماعی تشکیل می‌دهند
۳- اکثریت اولیه : افراد اهل تعمق که رابطه آن‌ ها با نزدیکانشان قوی ست ولی به ندرت موقعیت رهبری دارند.
۴- اکثریت متأخر : افراد مردد که اغلب به خاطر ضرورت اقتصادی یا افزایش فشار شبکه اجتماعی نوآوری را می‌پذیرند.
۵- کندروها: کسانی که وابستگی محلی زیادی دارند بسیاری از آن‌ ها تقریباً منزوی‌اند آن‌ ها بیشتر به گذشته نظر دارند.
در نظریه راجرز کانال‌های ارتباطی نقش مهم و کلیدی را ایفا می‌کنند. کانال‌های ارتباطی وسایلی هستند که توسط آن‌ ها، پیام از فرستنده به گیرنده می‌رسد. کانال‌ها، مانند چهار چرخی هستند که ارتباط را از فردی یا نهادی به دیگران منتقل می‌کنند. پژوهشگران، کانال‌های ارتباطی را از نظر طبیعت کاری به کانال‌های ارتباطی شخصی و ارتباط جمعی و از نظر منشأ به منابع محلی و یا بین‌المللی تقسیم بندی می‌کنند. کانال‌های ارتباط جمعی در برگیرنده تمامی ابزار انتشار هستند که در آن‌ ها یک وسیلۀ ارتباط جمعی مانند رادیو، تلویزیون، فیلم، روزنامه و مانند آن‌ ها بکار گرفته می‌شود و منبعی را که از یک و یا چند نفر معدود تشکیل شده توانا می‌سازد تا با جمعیتی زیاد ارتباط برقرار کند. کانال‌های ارتباط شخصی شامل تبادل رو در رو میان دو یا چند نفرند. در فرایند تصمیم نوآوری، به طور نسبی کانال‌های ارتباط جمعی در مرحله دانش و کانال‌های ارتباط شخصی در مرحله ترغیب اهمیت بیشتری دارند. کانال‌های بین‌المللی نیز در مرحله دانش و کانال‌های محلی در مرحلۀ ترغیب حائز اهمیت می‌باشند. علاوه بر این، کانال‌های ارتباط جمعی به طور نسبی برای زودپذیران دارای اهمیت بیشتری است تا برای کسانی که نوآوری را دیرتر می‌پذیرند و کانال‌های بین‌المللی نیز برای زودپذیران، به طور نسبی از کانال‌های محلی اهمیت بیشتری دارند (راجرز،۱۳۷۶ : ۲۸۵).
علاوه بر این، آن‌ ها نقش مجمع ارتباط جمعی را در فرایند نشر نوآوری مهم می‌دانند. مجمع ارتباطی، گروه‌های کوچک سازمان یافته ای از افراد هستند که به طور مرتب برای گرفتن اطلاعات از برنامه های وسایل جمعی گرد یکدیگر جمع می‌شوند و در مورد محتوای برنامه به بحث می‌پردازند. این‌گونه جلسات، روش ترکیب کانال‌های ارتباط جمعی و شخصی، برای به حد اکثر رساندن اثر ارتباط می‌باشند. جلسات ارتباط جمعی، در هندوستان، نیجریه، کلمبیا، برزیل، فرانسه، چین و سایر کشورها بکار گرفته می‌شوند. اثرات کانال‌های ارتباط جمعی، به ویژه در میان زارعین کشورهای کمتر توسعه یافته، زمانی بیشتر است که با کانال‌های ارتباط شخصی، همانند جلسات ارتباط جمعی، همراه باشد. به نظر می‌رسد جلسات ارتباط جمعی، به دلیل فشار اجتماعی بر افراد و مشارکت و تغییر گرایش گروه‌های کوچک و نیز به علت بالا بودن میزان اعتبار تازگی کانال‌ها و اهمیت این‌گونه رسانه‌ها، دارای اثرات بیشتری است (راجرز،۱۳۷۶ : ۲۸۶-۲۸۵) .
نظریات انتقادی
رهیافت نوسازی در توسعه، همان طور که پیش‌تر نیز اشاره شد به لحاظ عملی نتوانست توفیق چندانی در تحقق توسعه در کشورهای به اصطلاح جهان سوم داشته باشد و مورد آماج انتقادات فراوانی به خصوص اندیشمندان مارکسیست قرار گرفت. به عقیده آن‌ ها دیدگاه نوسازی به توسعه، از لحاظ تجربی، مخصوصاً نخستین مطالعات انجام شده، کمیت گرایانه، قابل اندازه گیری و متکی بر آثار کوتاه مدت و فردی هستند که به طور پرسش برانگیزی تعمیم داده شده‌اند. به همین خاطر وضعیتِ اساساً مثبت گرایانه و رفتارگرایانه، توجه کمی به عوامل جامعه شناسانه در زمینه های تجاری و ایدئولوژیکی صورت گرفته است و شیوۀ مطالعه ایستا و غیر تاریخی فرآیندهای ارتباطی با این دیدگاه پیرامون نظام مستقر اجتماعی انجام شده که در این نظام هماهنگی اجتماعی و یکپارچگی غالب است و ستیز طبقاتی یا برخوردهای اجتماعی و تناقضات درونی در آن وجود ندارد (سرواس A،۱۳۸۴: ۸۶). بنابراین با این توصیف نظریات جدیدی تحت عنوان نظریات انتقادی سر برآورد که از میان آن‌ ها می‌توان به نظریه وابستگی و نظریه نظام جهانی اشاره کرد.
نظریه وابستگی
همان گونه که مکتب نوسازی را میتوان مجموعه نظریاتی دانست که توسعه را از دیدگاه ایالات متحده و دیگر کشورهای غربی مورد بررسی قرار میدهد؛ درباره مکتب وابستگی نیز میتوان گفت که این مکتب فکری از دیدگاه جهان سوم به توسعه مینگرد و به عبارتی، در مخالفت با پارادایم نوسازی تدوین شده است (سو،۱۳۷۸: ۹۷). خاستگاه اصلی پارادایم وابستگی در آمریکای لاتین است گرچه «پل باران» آمریکایی به عنوان پدر این نظریه شناخته شده است. باران کسی بود که برای نخستین بار به تدوین دیدگاه‌هایش در مورد این نظریه پرداخت. به عقیده وی توسعه و توسعه نیافتگی، فرآیندهای وابسته به یکدیگر و دارای روابط متقابلند، یعنی به صورت دو جنبه از یک فرایند جهانی هستند. به عبارت بهتر آن‌ ها را می‌توان دو روی یک سکه دانست (سرواس B،۱۳۸۴: ۱۶۷).
بر اساس نظریۀ وابستگی، مهم‌ترین علل بازدارندۀ توسعه، کمبود سرمایه یا مدیریت چنان که نظریه‌پردازان نوسازی مطرح می‌کردند نبود، بلکه بیشتر نظام بین‌المللی در این میان نقش داشت. بنابراین، موانع توسعه، داخلی نیستند بلکه خارجی‌اند. این نکته همچنین به این معنی بود که این نظام موجب توسعه مرکز و عامل تداوم توسعه نیافتگی در پیرامون بوده است (سرواس A، ۱۳۸۴: ۸۶) .
به همین لحاظ، نظریه‌پردازان این مکتب یعنی کسانی چون «آندره گوندر فرانک»، «امین» و «دوسانتوس»، بر سر اینکه وابستگی فرآیندی عام است و در مورد همه کشورهای جهان سوم صادق است توافق نظر دارند. دوس سانتوس از نظر تاریخی در آمریکای لاتین سه الگوی وابستگی را از الگوی یکدیگر تمیز می‌دهد : الگوی اول از وابستگی تجاری دوران استعمار است که در آن انحصارات تجاری، کنترل زمین‌ها، معادن، نیروی کار را در جوامع تحت استعمار در دست داشتند. الگوی دوم یا وابستگی مال – صنعتی نیز مقارن دوران امپریالیسم در پایان قرن نوزدهم است و حاکی از سلطه سرمایه های بزرگ در مراکز هژمونیک و گسترش آن در خارج بود و بالاخره نوع جدیدی وابستگی تکنولوژیک – صنعتی که در دوره بعد از جنگ جهانی دوم به ظهور رسید و ویژگی آن سرمایه گذاری‌های شرکت‌های چند ملیتی در صنایعی است که بازارهای داخلی کشورهای توسعه نیافته را هدف خود قرار داده‌اند. این روابط گوناگون وابستگی هر یک محدودیت‌ها عمده ای در چشم انداز توسعه ایجاد کرده است (ساعی، ۱۳۸۴: ۱۲۶-۱۲۵).
فرانک با تلفیق دو مفهوم (استثمار طبقاتی) و (انتقال ارزش) از مناطق جغرافیایی (توسعه نیافته) به مناطق پیشرفته مفهوم زنجیره روابط استثماری مرکز – پیرامون را مطرح می‌کند و سپس مدل نظری خود را در یک سطح جهانی چنین تصویر می‌کند یک زنجیره کامل از منظومه های متشکل از متروپل ها و اقمار، همه بخش‌های کل نظام را، از مرکز مادر شهر اصلی در اروپا یا ایالات متحده تا دور افتاده‌ترین منطقه روستایی در امریکای لاتین به یک دیگر مربوط می‌کند(ساعی، ۱۳۸۴: ۱۱۶).
سمیر امین در سال ۱۹۳۱ میلادی در مصر به دنیا آمد. او در نظریه خود این فرض را نمی‌پذیرد که جهان شامل کشورهای توسعه یافته و غیر توسعه یافته سرمایه داری و سوسیالیستی است و همگی در شبکه تجاری و مالی جهان ادغام شده‌اند. به عقیده وی این طور نیست که دو بازار جهانی، یکی سرمایه داری و دیگری سوسیالیستی وجود داشته باشد، بلکه جهان تنها دارای یک بازار است که همان بازار جهانی سرمایه داری است و اروپای شرقی نیز در آن مشارکت جنبی دارد. سمیر امین وابستگی را به عنوان بخشی از طبیعت نظام سرمایه داری جهانی می‌داند. او جهانی شدن سرمایه داری را بر اساس مقوله انباشت سرمایه توضیح می‌دهد(ساعی، ۱۳۸۴: ۱۴۷).
به طور کلی، هدف این مکتب طرح الگوی عام وابستگی در جهان سوم در طول تاریخ سرمایهداری از قرن شانزدهم به این طرف است. بدین ترتیب، در جریان ارائه یک «نمونه آرمانی»[۳۳] از بنای وابستگی، به ناچار تنوعات محلی و پیچیدگیهای تاریخی تا حدی کنار گذاشته میشوند. از سوی دیگر، وابستگی غالباً به عنوان یک وضعیت «اقتصادی» در نظر گرفته می‌شود که از نظر این دسته از اندیشمندان، وابستگی نتیجه جریان انتقال مازاد اقتصادی از کشورهای جهان سوم به سمت کشورهای سرمایه داری غرب است. بدین معنی که کشورهای جهان سوم عموماً از افول رابطه مبادله با کشورهای غرب دچار آسیب و زیان می‌شوند. علاوه بر این، از منظر این مکتب، وابستگی به عنوان بخشی از قطب بندی‌های منطقه‌ای در اقتصاد جهانی قلمداد می‌گردد. زیرا جریان خروج مازاد از کشورهای جهان سوم موجب توسعه آن‌ ها شده و از سوی دیگر، انتقال همین مازاد اقتصادی به نفع جریان توسعه در غرب تمام می‌شود. از این رو توسعه نیافتگی در پیرامون و توسعه در مرکز، دو جنبه مختلف از یک جریان واحد انباشت سرمایه را تشکیل می‌دهند که به پیدایش قطب بندی بین مناطق اقتصاد جهانی می‌ انجامد. در نتیجه از نظر مدافعان مکتب وابستگی، اصطلاح توسعه لازم است دوباره تعریف شود. معنای توسعه باید به چیزی بیش از صرف در اختیار داشتن صنایع و محصولات بیشتر و بهره‌وری بالاتر تبدیل گردد. به جای این شاخص‌ها بهتر است تعریف دیگری بر حسب بهبود سطح زندگی همه مردم پیرامون، ارائه شود. بنابراین، برنامه های توسعه به جای اینکه برای رفاه حال نخبگان و شهرنشینان طراحی شود، باید هدف خود را تأمین نیازهای انسانی دهقانان روستانشین، بیکاران و تهیدستان قرار دهد. در واقع هر برنامه توسعه که مبتنی بر منافع تنها بخش کوچکی از جامعه به هزینه اکثریت مردم محروم است، به هیچ وجه نمیتواند برنامهای مناسب به شمار آید (سو، ۱۳۷۸: ۱۱۰-۱۰۹). به طور کلی می‌توان گفت که رویکرد وابستگی موقعیت خوبی برای انتقاد از جریان نوسازی پدید آورده است، اما در ارائۀ بدیل‌های عینی و همچنین در شکل دهی به بنیان‌های اولیۀ طرح‌های توسعه به ندرت موفق بوده است (ملکات و استیوز:۱۳۸۸، ۳۳) .
برای جمع بندی می‌توان اصول اساسی این مکتب را چنین بیان کرد:

    1. فرایند توسعه بر حسب روابط بین مناطق مرکزی و پیرامونی تحلیل می‌شود.
    1. مهم‌ترین موانع بر سر راه توسعه کشورهای توسعه نیافته، موانع خارجی‌اند.
    1. به دلیل این واقعیت که پیرامون از مازاد خود محروم است، توسعه در مرکز به معنای توسعه نیافتگی در پیرامون است.
    1. برای کشورهای پیرامونی ضروری ست که خود را از بازار جهانی جدا کنند و در پی خود اتکایی باشند (سرواس B،۱۳۸۴: ۱۸۱).

وابستگی و ارتباطات
همان طور که در بالا اشاره شد، بر اساس نظریه وابستگی توسعه اقتصادی در کشورهای پیرامونی که اکثر آن‌ ها را کشورهای توسعه نیافته تشکیل می‌دهند به معنی تقویت سلطه کشورهای مرکز بر آن‌ ها بوده و وابستگی آن‌ ها را تشدید می‌کند. در واقع نظریه وابستگی، عامل سلطه را ترغیب افکار عمومی می‌داند، نه ارتش. در نتیجه معتقد است که رسانه های جمعی و شرکت‌های رسانه ای فراملی، نقش عمده ای در ترغیب مردم و تغییر افکار عمومی دارند. به عبارت دیگر طبق این نظریه، وسایل ارتباط جمعی در کشورهای آمریکای لاتین نه تنها نقشی در توسعه بخشی نداشته‌اند بلکه عامل تقویت و تحکیم سلطه و حفظ اقتدار غرب در کشورهای پیرامون بوده‌اند. «بلتران» یکی از سردمداران نظریه وابستگی در این زمینه می‌گوید: «در آمریکای لاتین نه تنها وسایل ارتباط جمعی در اختیار سرمایه داری خصوصی و تحت نفوذ مستقیم کمپانی‌های آمریکایی می‌باشد بلکه پیام‌های ارتباطی نیز به گونه ای هستند که ارزش‌های فرهنگی و شیوه های زندگی مصرفی جامعه سرمایه داری را ترویج می‌کنند و بدین گونه هویت فرهنگی و استقلال ملی آمریکای لاتین را مورد تهاجم قرار می‌دهند» (فرقانی،۱۳۸۰: ۴۹).
عده ای از نظریه‌پردازانی که وابستگی فرهنگی و ارتباطی را مطالعه و بررسی کرده‌اند، می‌گویند «امپریالیسم» سیاسی و نظامی پیشین به وسیلۀ یک «امپریالیسم فرهنگی» جایگزین شده است. این نفوذ به طور مستقیم یا غیر مستقیم به طور، آشکار یا پنهانی و زیرکانه صراحتاً به طور واقعی یا ذهنی احساس شده است. به طور کلی؛ اغلب نظریه‌پردازان وابستگی ضرورتاً پذیرفته‌اند که با کمک تودۀ عظیمی از محصولات رسانه های غربی، یک ایدئولوژی محافظه کارانه و سرمایه دارانه و یک فرهنگ مصرفی انتقال یافته مستقر شده است. آن‌ ها با این برداشت، نظرات و دیدگاه‌های انحرافی طرفداران نظریه نوسازی و نظریه نوسازی و نظریه نشر نوآوری‌ها را که تصور می‌کردند رسانه‌ها نقش مهمی در فرآیندهای تغییر اجتماعی بازی می‌کنند، به طور خاصی تغییر داده‌اند. (سرواس، ۱۳۸۴: ۸۹).
رویکرد الهیات رهایی بخش و توسعه
به عقیده ملکات سومین دسته بندی در حوزه ارتباطات و توسعه به رویکرد رهایی بخش اختصاص دارد. که آن را می‌توان الهیاتی تعریف کرد که از توسعه به عنوان فرایند رهایی از بی عدالتی، تبعیض و حمایت می‌کند، دانست. اگرچه این رویکرد به طور سنتی با مسیحیت به ویژه در امریکای لاتین مرتبط بوده است، الهیات رهایی بخش در تمام ادیان عمده وجود دارد (ملکات واستیوز،۱۳۸۸: ۴۱۴). به طور کلی الهیات رهایی بخش مفروض می‌گیرد که همه مردم می‌خواهند کاملاً انسان باشند : آزاد و متکی به خود و دارای این ظرفیت فردی که خود را بر اساس شرایطشان توسعه دهند. اما در این راه اشکال خارجی و داخلی ستمگری در مقابل توانایی‌شان مقاومت می‌کنند. بنابراین هدف توسعه، در هر دو بعد فردی و اجتماعی رهایی از ستم‌دیدگی است. کشورهای بزرگ غربی و بنگاه های سرمایه داری عامل اصلی ستم‌دیدگی اند. با این حال الهیات رهایی بخش نشان می‌دهد که ستمگران خودشان نیز ستم دیده‌اند برای اینکه آن‌ ها ستم‌دیدگی را که همانا انسانیت زدایی است درک نمی‌کنند. بنابراین با فعالیت برای رهایی جهانی انسان‌ها، ستمگران نیز می‌توانند به ظرفیت انسانی خود برسند. در واقع می‌توان مشاهده کرد این شیوه تفکر با دو رویکرد دیگر نوسازی و انتقادی تفاوت دارد و اهداف و مفروضات بنیادی آن اساساً معنوی است تا اقتصادی اما به هر حال واقعیت‌های اقتصادی در این رویکرد نا دیده گرفته نمی‌شود (ملکات واستیوز،۱۳۸۸: ۳۳-۴۱۴).
ملکات همچنین بر این باور است که طرح‌هایی که عمدتاً بر اساس توجه به فلسفه های آزادی بخش و معنویت شکل گرفته‌اند دارای ویژگی‌های مشترکی صرف نظر از مذهب مربوط هستند. نخست، اهداف رشد معنوی و توانمندسازی فردی به اندازۀ برآورده ساختن نیازهای مادی مهم است، این دو حوزۀ نیاز گمان می‌رود پیوند دیالکتیکی با یکدیگر داشته باشند. دوم، این طرح‌ها تشخیص‌های بیگانگان را در زمینه توسعه رد می‌کند و بر فرایند بحث و تصمیم گیری در سطح اجتماعات، که با ارزش‌های فرهنگی و معنوی آن‌ ها همخوانی داشته باشد اصرار می‌ورزد. سوم، این فرایند لزوماً در برگیرندۀ نقشی مهم برای رهبران مذهبی و اقدامات مذهبی است. چهارم، طرح‌ها به شکل آرمانی افرادی را از طبقات اقتصادی مختلف و از سایر اقشار اجتماعی در کارها دخالت می‌دهند، با این فرض که همگان به آگاهی معنوی نیاز دارند به گونه ای که بتوانند به مسائل اجتماعی کلی بپردازند. سرانجام، در حالی که سازمان‌های دولتی و غیر دولتی بیرونی و منابع مالی آن‌ ها ممکن است برای حمایت از طرح‌های به کار گرفته شوند، ارزش‌های بنیادی نباید در نتیجه این مداخله مورد مصالحه قرار گیرد (ملکات واستیوز،۱۳۸۸: ۴۱۸).
وی همچنین با مقایسه رویکرد الهیات رهایی بخش و مارکسیسم معتقد است که هر دوی این‌ها از مشاهده و تجربه بی عدالتی اجتماعی، به ویژه به واسطه تعلق داشتن به یک طبقه خاص، ناشی شده‌اند و به جانبداری از فقرای تحت ستم پرداخته‌اند. هر دو همچنین بر این نکته وقوف دارند که راه حل‌ها مستلزم اقدام جمعی‌اند که با بافت اجتماعی موقعیت مورد نظر متناسب باشد. تضادهای این دو شامل مواد زیر می‌شوند: ۱ انزجار تاریخی مذهب از علم از جمله علوم اجتماعی ۲ انزجار تاریخی مارکسیسم از مذهب ۳ حمایت مارکسیسم ارتدکس از راه حل‌های انقلابی برای بی عدالتی، در حالی که بیشتر مبارزان آزادی بخش مسائل غیر خشونت آمیز دستیابی به تغییر اجتماعی را اشاعه می‌دهند و ۴ تمرکز بیش از حد مارکسیسم بر تعیین کننده بودن طبقه در شکل دهی به شرایط افراد و در نتیجه انکار ارزش و قدرت منحصر به فرد افراد (ملکات و استیوز، ۱۳۸۴: ۴۱۳).
رویکرد اجتماع محور و توسعه
نظریه اجتماع محور به عنوان چهارمین رویکرد توسعه و ارتباطات محصول ستاهای اخیر است. ملکتاب در کتاب ارتباطات توسعه در جهان سوم به نقل از تهرانیان معتقد است این رویکرد بر حفظ اجتماع و رهایی از ساختارهای ظالمانه و وابستگی‌های بیرونی تأکید دارد جنبش‌های رهایی بخش، زنان، زیست محیطی و برخی جنبش‌های جهان سومی مباحثی را سازگارا با اصول نظریه اجتماع محور مطرح ساخته‌اند. این رویکرد در مقایسه با رویکردهای جبر گرایانه اقتصادی و فرهنگی تغییر اجتماعی اهمیت بسیار زیادی برای عامل انسانی قائل است. رویکرد اجتماع محور در واقع برای فرهنگ و تفسیرهای فرهنگی از واقعیت نقش مرکزی قائل اند. اعادۀ نوعی فرهنگ، هویت فرهنگی و حس از دست رفتۀ اجتماع، نقش حیاتی در طرح‌های رهایی بخش جنبش‌های اجتماع محور ایفا می‌کند (ملکات و استیوز،۱۳۸۸: ۴۷۶).
مفهوم مشارکت در رویکرد اجتماع محور یک مفهوم کلیدی است. نگاه مشارکتی به ارتباطات و توسعه طی دهه های گذشته طرفداران بسیاری یافته است و تلاش‌هایی که برای عملیاتی سازی این مفهوم صورت گرفته است طیف وسیعی از پارادایم حاکم یعنی مشارکت به عنوان وسیله تا پارادایم معطوف به بافت و گستره یعنی مشارکت به عنوان هدف را بازتاب می‌دهد. در دیدگاه اخیر که توسط بسیاری از پژوهشگران و دست‌اندرکاران اجرایی مورد حمایت قرار گرفته است. از منظر این دیدگاه، مشارکت یک حق بنیادین بشری است که باید آن را پذیرفت و از آن نه به خاطر نتایج مرتبت بر آن، به که به عنوان یک هدف حمایت کرد. ضرورت‌هایی چون اندیشیدن، بیان خویشتن، تعلق به گروه، شناخته شدن به عنوان یک فرد، محترم بودن، تشویق شدن و شرکت در تصمیم گیری‌های تأثیر گذار در زندگی انسان‌ها همان قدر در توسعه برای افراد اهمیت دارند که اموری چون خوردن، نوشیدن و خوابیدن دارای اهمیت هستند. ملکات همچنین اذعان می‌دارد که مشارکت واقعی باید مشوق فعالیت سیاسی و اجتماعی مردم در همه سطوح باشد. هدف تلاش‌های مشارکتی باید ارتقای بصیرت و بینش مردم در حاشیه مانده باشد و این ارتقا باید در سطحی جهانی در ساختار نابرابر سیاسی و اجتماعی و موقعیتی در جوامع گوناگون رخ دهد (ملکات،۱۳۸۴: ۶۴).
ملکات همچنین ارتباطات را بخش جدایی ناپذیر مشارکت می‌داند و معتقد است اگر توسعه به مردمی مرتبط است که به آن نیازمندند، باید از جایی که نیازها و مشکلات واقعی مردم وجود دارد یعنی در مناطق روستایی، زاغه های شهری و دیگر بخش‌های محروم آغاز شود. مردمی که در چنین مناطقی زندگی می‌کنند باید به نیاز های واقعی خود پی ببرند و شکلات واقعی‌شان را بشناسند. آن‌ ها تا حد زیادی به علت مشارکت نکردن در راهبردهای توسعه، که ظاهراً به منظور رفع مشکلات آن‌ ها طراحی شده‌اند، قادر به تشخیص مسائل خود نیستند. راهبردهای ارتباطی از پایی به بالا نیز غالب اتو خالی بوده‌اند. به هر حال مشارکت واقعی باید فراتر از اهداف عمل گرایانه ای مانند افزایش تولید، ارتقای آموزش رسمی یا افزایش مصرف و شامل الگوهایی برای کنش‌های سیاسی و اجتماعی مکردم در همه سطوح باشد. هدف مشارکت باید تسهیل آگاهی بخشی مردم به حاشیه رانده شده به نابرابری اجتماعی و سیاسی جهانی و ساختار های منطقه ای در جوامعشان باشد. در واقع از طریق آگاهی بخشی و کنش‌های جمعی است که این مردم می‌توانند نیازهای خود را شناسایی کنند محدودیت‌های بیان نیازهایشان را بشناسند و برنامه ای برای حل مشکلاتشان تدارک بینند. از این رو در این رهیافت، مجراهای ارتباطات برای برقراری گفتگو و برای کمک به مردم در درک یکدیگر و شناسایی مشکلات جمعیشان به کار می‌رود. بنابراین، ارتباطات موتور محرکه آزادسازی از قید و بندهای ذهنی و روانشناختی است که ساختارها و فرایندهای ستمگری برای مردم ایجاد می‌کند. در چنین شرایطی است که ارتباطات کارکرد واقعی خود یعنی آگاهی رسانی یا عمومی کردن مبارزه یک گروه یا اجتماع برای تغییر وضع موجود را پیدا می‌کنند (ملکات و استیوز، ۱۳۸۸: ۴۸۰-۴۷۹).
با توجه به آنچه گفته شد، دیدگاه های مختلفی در حوزه رویکرد اجتماع محور وجود دارد که در این پژوهش به دیدگاه «مجید تهرانیان» و «آمارتیا سن» اقتصاددان شهیر هندی در حوزه خواهیم پرداخت.
دیدگاه مجید تهرانیان
مجید تهرانیان از جمله کسانی که می‌کوشد که واژه توسعه ملی را خارج از چارچوب مفاهیم مادی گرای وارداتی تعریف کند. به عقیده وی توسعه به معنای فرایند ارتقای یک نظام اجتماعی جهت برآوردن نیازهای فزایندۀ عمومی در نیل به سطوح بالاتر بهبود و رفاه مادی و معنوی است. این تعریف تا حدی با مفهوم تکاملی توسعه که این روند را به صورت روندی جهانی، گریز ناپذیر و به طور کلی مثبت تلقی می‌کند تفاوت دارد. توسعه تکاملی با بهره گیری از یک استعاره ارگانیک به دستیابی فزاینده به سطوح بالاتری از تمایز و پیچیدگی و یکپارچگی و نظم دلالت می‌کند. چنین مفاهیمی به طور عمده متکی بر افزایش فزاینده مجموعه ای از شاخص‌های اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی است که کاربردهای جهان شمول و عام دارند. بعضی از این شاخص‌ها در آمد سرانه، بازده صنعتی، شهرنشینی، تعداد با سوادان، امید به زندگی، تعداد دستگاه تلویزیون در هر هزار نفر جمعیت هستند. تعریف پیشنهادی تهرانیان بدون اینکه سنجش‌های کمی را رد کند، جهان‌شمولی این شاخص‌ها را بدون توجه به خصوصیات و شرایط خاص زیر سؤال قرار می‌دهد. بدین ترتیب، این تعریف، عوامل محقق توسعه را از مقوله های برونزای موفقیت به آگاهی‌های درونزای توسعه منتقل می‌کند. در بسیاری از کشورهای کم‌تر توسعه یافته رشد سریع برخی از شاخص‌های توسعه مانند تولید ناخالص ملی و درآمد سرانه اغلب موجب آلودگی محیط زیست، توزیع نابسامان و نادرست درآمدها و ناهنجاری‌های شدید اجتماعی و روانی شده است. مطالعات اخیر در مورد شاخص‌های توسعه به این رهیافت منجر شده است که به جای تأکید بیش از حد بر بازده مادی بر ابعاد انسانی توسعه بیشتر تأکید کند. اگر عواملی مانند تعدد باسوادان، امید به زندگی، شاخص توزیع درآمد، میزان دسترسی به امکانات و تسهیلات بهداشتی و آموزشی در نظر گرفته شود، موقعیت و مرتبه کشورها به صورت قابل ملاحظه ای با طبقه بندی سنتی درآمدهای سرانه متفاوت خواهد بود. (تهرانیان،۱۹۹۴، ۵-۴).
نگاه وی به جوامع توسعه نیافته بر سه باور و یک امید مبتنی است: نخستین باور اینکه پیشرفت مادی شرط لازم پیشرفت‌های معنوی است ولی شرط کافی نیست. باور دوم اینکه توسعه همیشه هزینه‌هایی در بر دارد ولی می‌توان این هزینه‌ها را با عبرت گرفتن از لغزش‌های دیگران کاهش داد، زیرا در بروز پیامدهای توسعه شرایط و ساخت روابط اجتماعی گناهکار تر از سرشت انسانی و ناگزیری‌های توسعه است. باور سوم این است که کشورهای رو به توسعه در یک موقعیت تاریخی استثنایی قرار گرفته‌اند که با بهره جستن از آن می‌توانند راه نوینی برای رشد و توسعۀ خود برگزینند و در این رهگذر هدف‌ها و الگوهای نوینی پدید آورند. با این سه باور دکتر تهرانیان این امید را دارد که کشورهای رو به توسعه ضمن آوردن تعریفی نو از هدف‌های توسعه حدی برای شهوت بی پایان بشر در راه تسلط بر طبیعت قائل شوند زیرا این راهی است که غرب به خطا پیموده است و دریغ است که یک بار دیگر به تقلید کورکورانه بشر به جای آن که خود را پاره ای از طبیعت بداند و در دامان آن پرورش یابد، علیه آن بپاخیزد و با نابودی طبیعت، خود را نیز به نیستی بکشد (خانیکی، ۱۳۸۳: ۹).
وی در اشاره به پیوند ارتباطات و توسعه به تعریف سنتی ابراهام لینکلن از مردمسالاری به عنوان حکومت مردم بر مردم، به وسیله مردم، و برای مردم رجوع می‌کند و معتقد است توسعه ارتباطات می‌تواند به عنوان گسترش ظرفیت مجاری نظام ارتباطی تعریف شود. «توسعه به وسیله ارتباطات» به معنای به‌کارگیری ظرفیت‌های ارتباطی در جهت ارائه خدمات اجتماعی مانند آموزش از راه دور، پزشکی از راه دور، کتابخانه از راه دور، بانکداری از راه دور و غیره به همراه خدمات معمول و سنتی است. «توسعه برای ارتباطات» بر ارتباط مستقل از قدرت و متکی بر گفتگو میان دولت و جامعه مدنی مبتنی است به طوری که مبنای تصمیم گیری‌های عمومی در «عقلانیت ارتباطی» به جای «عقلانیت ابزاری» است. بنابراین، بر پایه تعریف ارائه شده «ارتباطات و توسعه» به معنی افزایش سطح مردمسالاری اقتصادی (اشغال مولد)، مردم سالاری سیاسی (دسترسی مشارکت) مردمسالاری اجتماعی (گسترش فرصت‌ها) و مردم سالاری فرهنگی (کثرت گرایی) است (تهرانیان،۱۹۹۴ :۶).
همان‌طور که اشاره شد تهرانیان توسعه ملی را مفهومی می‌داند که به بالا رفتن ظرفیت مادی و معنوی نظام ملی و رسیدن به سطوح جدید از پیچیدگی، نظم و نوآوری منجر می‌شود. این تعریف که تمام ابعاد رشد و توسعه در زمینه های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، روانی و ارتباطی را در بر می‌گیرد شامل سه گونه عوامل زاینده و بازدارنده و تعیین کننده در فرا گرد توسعه است. (تهرانیان،۱۹۹۴، ۴).
به زعم تهرانیان توسعه ملی از نظر اقتصادی مستلزم افزایش ظرفیت‌های تولیدی به عنوان عامل زاینده، فرسایش منابع طبیعی به عنوان عامل بازدارنده و نهایتاً بالا رفتن سطح زندگی به عنوان عامل تعیین کننده است.
از نظر سیاسی توسعه را می‌توان افزایش کارایی سازمان‌های سیاسی برای حل و فصل تضادهای منافع و گروهی جامعه دانست. این امر نخست نیازمند تحرک سیاسی و اجتماعی ست (عامل زاینده) که با نابسامانی‌های جغرافیایی، اجتماعی و روانی همراه است. (عامل بازدارنده) اما نهایتاً این تضادها از راه ایجاد سازمان‌های موثر مشارکت تا حدودی خردمندانه حل و فصل می‌شوند (عامل تعیین کننده) و اعمال زور و تهدید در سیاست کاهش می‌یابد.
از نظر اجتماعی گسترش ظرفیت‌ها ساخت‌ها و کار ویژه های اجتماعی نتیجه توسعه است که خود مستلزم ایجاد نظام عقلانی و قانون اداری ست (عامل زاینده) اما چنین تشکیلات اداری و نظام حقوقی متناسب معمولاً موجب پیدایش جامعه ای یکسان، همرنگ گرا و بی روح می ورد (عامل بازدارنده) از این رو حل و فصل تضادها را باید در فراگرد یکپارچگی اجتماعی به عنوان عامل تعیین کننده جستجو کرد.
از نظر فرهنگی فراگرد توسعه مستلزم عبور از فرهنگ بسته سنتی به فرهنگ باز عقلانی است و این خرد ورزی (عامل زاینده) در حاکمیت مطلق، بیگانگی از خویش و دیگران را به وجود می‌آورد (عامل بازدارنده) لذا حل و فصل این تضاد در آفرینش‌های فرهنگی، هنری، علمی و اقتصادی نهفته است. (عامل تعیین کننده).
از نظر روانی ریشه رشد فردی در شکوفایی استعدادهای فردی ست. (عامل زاینده) ولی در تعارض سیر شکفتن فردی با سیر اجتماع پذیری به ویژه در جامعه انبوه به شکل رفتارهای مکانیکی، دنباله روانه و اجتماع پسندانه بروز پیدا می‌کند. (عامل بازدارنده) حل و فصل این تضاد را می‌توان در تحقق فراگرد سازگاری فرد و جامعه جستجو کرد.
از نظر ارتباطی توسعه فراگردی ست که با تقویت و تعمیم ارتباطات اجتماعی به عنوان عامل زاینده در درون خود نوعی تا همسازی جمعی را دامن می‌زند (عامل بازدارنده) اما نهایتاً باید در سطوح نوین همسازی های تازه را سازمان دهد (عامل تعیین کننده) (خانیکی،۱۳۸۳: ۱۲-۱۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:55:00 ب.ظ ]




شخصیت مرد در زیر زبانش پنهان است»
احتیاط در سخن گفتن و پرهیز از گفتن حرف های بی مورد و کم صحبت کردن، هم از نظر عقلی و هم از نظر اخلاق اسلامی مورد تأکید است. چه بسیار مصیبت‌ها و مشکلات که زیر سر زبان است. و سبب به خطرات جبران ناپذیر می شود .
«مَنْ صَحِبَهُ الْحَیَاءُ فِی قَوْلِهِ زَایَلَهُ الْخَنَى فِی فِعْلِهِ
هر کس هنگام صحبت کردن حیای در گفتار داشته باشد ، خناء(هلاکت) در کردار از او زائل می شود »
در مورد زنان چه بسا نرم و لطیف سخن گفتن با نامحرمان مخالف حیاست. آن چنان که قرآن به زنان توصیه می کند: صداهای خود را خاضع و نرم نکنید؛ چه بسا کسانی که قلبشان مریض است، تحریک گردند.
‏َّ (فَلَا تخَْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِى فىِ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَّعْرُوفًا)[۲۰۰]
پس به گونه‏اى هوس‏انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید!
همچنین هم کلام نشدن با نامحرم از مصادیق حیای گفتاری محسوب می شود . زیرا در بسیاری از موارد زمینه ساز گناهان بعدی می شود . به همین جهت امام ۷از سلام کردن به زنان ، به خصوص زنان جوان خودداری می کردو تنها ، پاسخ سلام آن ها را می داد.
۴ـ حیا در رفتار
(وَ لَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یخُْفِینَ مِن زِینَتِهِن)[۲۰۱]
هنگام راه رفتن پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شو
۳ـ۱ـ۳ـ تعقل و خرد ورزی
مقدمه
معنای عقل در لغت عرب، به معنای نقیض جهل[۲۰۲] ، نگه داشتن ، بازداشتن و حبس کردن است، مانند بستن شتر با عقال [۲۰۳] . ابن فارس وجه تسمیه عقل را این می داند که انسان را از گفتار و کردار زشت باز می دارد[۲۰۴] .
بنابراین عقل منع کننده از زشتی ها می باشد که لازمه این امر ، شناخت حسن و قبح افعال است .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

عقل در اصطلاح فلسفه و کلام دارای دو معنا می باشد :۱ـ موجودی که ذاتا مجرد است و بطور مستقل ، یعنی بدون تعلق به نفس و بدن است .
۲ـ عقل یکی از قوای نفسانی است، که مستقل نیست بلکه یکی از مراتب نفس است که می تواند ، مسائل نظری را از مقدمات بدیهی استنباط کند ، که خود شامل عقل نظری و عقل عملی می باشد.
با بررسی آیات و روایات در این موضوع به این نتیجه می رسیم ، معنای دوم اشتباه است. یعنی عقل خصیصه ذاتی و جدا نشدنی روح نیست ، بلکه هدیه و نور الهی است ، که بر روح انسان تابیده می شود، تا با آن حق را از باطل تشخیص دهد . امیرالمؤمنین۷ در این باره می فرماید :
« وَ یَبْلُغَ حَدَّ الرِّجَالِ أَوْ حَدَّ النِّسَاءِ فَإِذَا بَلَغَ کُشِفَ ذَلِکَ السِّتْرُ فَیَقَعُ فِی قَلْبِ هَذَا الْإِنْسَانِ نُورٌ فَیَفْهَمُ الْفَرِیضَهَ وَ السُّنَّهَ وَ الْجَیِّدَ وَ الرَّدِیَّ أَلَا وَ مَثَلُ الْعَقْلِ فِی الْقَلْبِ کَمَثَلِ السِّرَاجِ فِی وَسَطِ الْبَیْت‏[۲۰۵]
پس از آن که انسان در حد زن و یا مرد بودن بالغ شد، در قلب او نوری وارد می شود که با آن واجب و مستحب و خوب و بد را می فهمد . عقل در قلب ، مااند چراغی در وسط خانه است .»
همچنین پیامبر اکرم (ص) می فرماید :
«العقل‏ نور فی القلب یفرق به بین الحق و الباطل‏[۲۰۶]
عقل نوری است در قلب که به وسیله آن حق و باطل تشخیص داده می شوند .»
پس عقل ، امری خدادای است و هدیه ای از جانب خداوند می باشد. [۲۰۷]ولی اراده انسان ، در بهره از عقل دخیل است و هر شخصی با اراده و اختیاری که دارد ، می تواند در تقویت و یا تضعیف عقل مؤثر باشد . زیرا در نهاد انسان هم قوای عقلی وجود دارد و هم قوای شهوانی و او می تواند عمل خود را مطابق با یکی از آن ها قرار دهد . امیرالمؤمنین ۷انسانیت انسان را به عقل او می داند و وجه تمایز انسان و حیوان و فرشته را در عقل بیان می کند :
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ رَکَّبَ فِی الْمَلَائِکَهِ عَقْلًا بِلَا شَهْوَهٍ وَ رَکَّبَ فِی الْبَهَائِمِ شَهْوَهً بِلَا عَقْلٍ‏ وَ رَکَّبَ فِی بَنِی آدَمَ کِلَیْهِمَا فَمَنْ غَلَبَ عَقْلُهُ‏ شَهْوَتَه َهُوَ خَیْرٌ مِنَ الْمَلَائِکَهِ وَ مَنْ غَلَبَتْ شَهْوَتُهُ عَقْلَهُ فَهُوَ شَرٌّ مِنَ الْبَهَائِم‏[۲۰۸]
خداوند در فرشتگان عقلی بدون شهوت نهادو در چهارپایان شهوتی بدون عقل و در فرزندان آدم هر دو را قرار داد، پس هر کس عقلش بر شهوتش غالب شود ، از فرشتگان برتر است و هر کس شهوتش بر عقلش پیروز شوداز چهار پایان بدتراست»
بنایراین در وجود انسان، دو نیروی متضاد عقل و شهوت قرار دارد، که هر یک راهی را پیش پای او باز می کند و به سوی خویش فرا می خواند . در این مرحله است که انتخاب صورت می گیرد و انسان آزادانه یکی از این دو را بر می گزیند . لذا حضرت در بیانات مختلف عقل را در مقابل شهوت قرار داده است [۲۰۹]. خطابات قرآن به کافران، به این که چرا تعقل نمی کنند به این دلیل است . زیرا به جای نیروی عقل ، شهوت را برگزیده اند . همچنین به همین جهت است، که امیرالمؤمنین تا این اندازه برای عقل و خرد ارزش قائل است .
«قیمه کلّ‏ امرى‏ء عقله‏[۲۱۰]
ارزش هر انسانی به خرد اوست ‏»
از این رو امیرالمؤمنین۷ یکی از فلسفه های بعثت انبیاء را آشکار کردن خرد بشریت می داند و فرموده پیامبران گنجینه‏هاى دانش که در درون عقلها نهفته است، براى او آشکار سازند، چرا که دست قدرت پروردگار، گنجینه‏هاى بسیار عظیم و گرانبها در درون عقل آدمى نهاده که اگر کشف و آشکار شوند، جهشى عظیم در معارف حاصل مى‏شود، ولى غفلت و تعلیمات غلط و گناهان و آلودگیهاى اخلاقى، پرده‏هایى بر آن مى‏افکند و آن را مستور مى‏سازد. پیامبران این حجابها را بر مى‏گیرند و آن گنجینه‏ها را آشکار مى‏کنند.
براین اساس پیامبران چیزى به انسان نمى‏دهند، که در او نبوده است، بلکه آنچه دارد پرورش مى‏دهند و گوهر وجود او را آشکار مى‏سازند. حتّى بعضى معتقدند، تمام تعلیماتى که به انسانها داده مى‏شود، عنوان یادآورى دارد، چرا که ریشه علوم در درون جان انسانها نهفته است و معلّمان- اعم از پیامبران و پیروان خط آنها- با تعلیمات خویش، آنها را از درون جان انسان ظاهر مى‏کنند، گویى علوم همچون منابع آبهاى زیرزمینى هستند که با حفر چاه ها، بر سطح زمین جارى مى‏شوند.[۲۱۱]
«فَبَعَثَ فِیهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَیْهِمْ أَنْبِیَاءَهُ لِیَسْتَأْدُوهُمْ مِیثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ یُذَکِّرُوهُمْ مَنْسِیَّ نِعْمَتِهِ وَ یَحْتَجُّوا عَلَیْهِمْ بِالتَّبْلِیغِ وَ یُثِیرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُول[۲۱۲]
پس خداوند رسولانش را بر انگیخت، و پیامبرانش را به دنبال هم به سوى آنان گسیل داشت، تا اداى عهد فطرت الهى را از مردم بخواهند، و نعمتهاى فراموش شده او را به یادشان آرند و با ارائه دلایل بر آنان اتمام حجت کنند، و نیروهاى پنهان عقول آنان را بر انگیزانند »
هنگامی که انسان ها در پرتو تعالیم پیامبران قرار می گیرند، به بالاترین مراتب حیات عقلی می رسند .
ابن میثم می گوید : استعمال دفائن، در کلام امام (ع) استعاره لطیفى است. چون گوهرهاى خرد و نتایج اندیشه در وجود انسانها بالقوّه موجود بوده است، به گنجینه‏هاى نهفته شباهت پیدا کرده و استعاره آوردن دفینه براى آنها شکلى زیبا یافته است. چون انبیا براى آماده ساختن نفوس و استخراج و اظهار جواهر اندیشه انسانها اساس و اصل هستند، نسبت برانگیختن افکار به آنها زیباست و براى این که انسانها را ارشاد کنند نیاز به ادلّه و براهین و زمینه‏هایى دارند که عبارت از نشانه‏هاى قدرت الهى است[۲۱۳].
۳ـ ۱ـ۳ـ۱ـ آثار خرد ورزی در زندگی اجتماعی
حال که اهمیت بحث تعقل و خرد ورزی بیان شد ، به کارکرد این مهم در زندگی اجتماعی پرداخته می شود. کارکرد عملی تعقل در اخلاقیات جلوه پیدا می کند . عقل، خوب وبد اعمال را تشخیص می دهد و انسان را به انجام برخی کارها و پرهیز از برخی دیگر ترغیب می کند .
خردمند در رفتار اجتماعی و فردی بهترین شیوه زندگی را بر می گزیند. یکی از مهمترین مؤلفه ها در رفتار اجتماعی رعایت ادب است ، کسی که در زندگی فردی و اجتماعی خویش آداب و رفتارهای پسندیده را رعایت نمی کند، از خرد و روح خردورزی به دور است:
«الأَدَبُ صورَهُ العَقل‏[۲۱۴]
ادب، صورت خرد است‏ »
« ألأدب‏ فی‏ الإنسان‏ کشجره أصلها العقل[۲۱۵]
ادب در آدمی همچون درختی است که ریشه آن خرد است»
به بیان زیبای امام علی آدابی که از خرد برنخیزد ، چندان پایدار نخواهد بود ؛ چرا که ریشه ای نااستوار دارد و درخت بی ریشه ، محکوم به هلاکت است .
از مهمترین کارکرد های بیرونی دیگر خرد ورزی و تعقل در زندگی اجتماعی ، خوش رفتارى با مردم، مدارا کردن با خلق، همراه با انس و الفت، بردبار، صبور در برابر نادانان، جوانمرد ، دورى گزیدن از گناه، عاقبت اندیش و محطاط ،هشیار، منصف با خود، کنار گذارنده خشم، هنگام مخالفت با او و پذیرنده حقیقت، بردبار، میانه‏رو؛ وفا کننده به عهد ، همراه با حقّ ، راستگو ، بیزار از دنیا و سرکوب گر هوای نفس و پاکدامن است [۲۱۶].
تمامی این موارد را می توان در یک جمله خلاصه کرد، نخستین اقتضای خردورزی، پایبندی به اصول و بنیانهای اخلاقی است. به همین سبب فرد عاقل در تعاملات اجتماعی، معاشرتی نیکو دارد و هرگز به ناهنجاریهای اجتماعی نزدیک نمی شود. همه کسانی که از خردهای سالم و فروزان بهره مندند، به خوبی ها علاقه مند و از زشتی ها روی گردان اند.
۳ـ۲ـ کنترل بیرونی (اجتماعی)
مقدمه
کنترل اجتماعی، یعنی مجموع وسایل و شیوه هایی که با بهره گرفتن از آن، یک گرده یا یک واحد، اعضای خود را به پذیرش رفتارها ، هنجارها ، قواعد و حتی آداب و رسومی منطبق با آن چه گروه مطلوب تلقی می کند، سوق دهد [۲۱۷]
کنترل اجتماعی در عرف جامعه شناسی دارای دو معنا است :

    • مجموع عوامل محسوس و نامحسوسی که یک گروه اجتماعی ، به قصد حفظ یگانگی خود، در راه جامعه پذیری و فرهنگ پذیری اشخاص به کار می برد.
    • مجموع موانعی که گروه اجتماعی به قصد جلوگیری افراد ازکجروی اجتماعی در راه آنان به وجود می آورد. [۲۱۸]

در واقع کنترل اجتماعی رسمی به تلاشها و اقداماتی از طرف دولت و حکومت گفته می شود، که در جهت مقابله با وقوع جرم و کجروی در جامعه اجرا می شود، و متکی بر ضمانتهای اجرایی حکومتی است . کنترل اجتماعی برای تنظیم روابط اجتماعی ضروری است، تا از طریق آن بتوان جامعه را سازمان دهی کرد . انسجام و پایداری جامعه انسانی ، بستگی به نحوه إعمال نظارت در آن جامعه دارد . روش هایی که هر حکومتی برای نظارت اجتماعی خود بکار می برد، متفاوت است و بستگی به شرایط اجتماعی ـ اقتصادی آن جامعه دارد . ولی هدف همه آنها حفظ سیستم جامعه و تنظیم روابط اجتماعی و کنترل رفتار افراد جامعه می باشد . طبیعی است که اگر انسان بداند عملکرد او مورد بازررسی قرار می گیرد ، در انجام کارها دقت بیشتری می کند .
در حکومت امیرالمؤمنین ۷شاخصه نظارت و کنترل، دقیق و به بهترین صورت وجود داشت . با اینکه آن حضرت اهتمام ویژه ای در انتخاب کارگزاران داشتند، ولی آن ها را به حال خود وانگذاشته و برای همه طبقات اجتماعی و کارگزان خود، ناظران و بازرسانی قرار داده بود . این ناظران باید راستگو و وفادارو حق گو باشند و مراتب را به اطلاع آن حضرت برسانند و در نهایت، در امور ناظران ارشد نیز خودشان نظارت داشتند . آن حضرت در امر حساب خواهی و نظارت هیچ گونه کوتاهی و انعطاف نابجا و گذشت بی مورد را إعمال نمی داشت و با تیز بینی و شدت عمل ریشه فساد را از بین می برد، تا کسی تصور نکند هر گونه که بخواهد می تواند، رفتار کند و به هر ناهنجاری عمل کنند و در مقابل، پاسخگو هم نباشند. هرگز به خاطر مصلحت های زودگذر ، با خیانت کاران مسامحه نمی کرد؛ بلکه بلافاصله دست متجاوز را قطع می نمود.
زمانی که به آن حضرت گزارش می دادند که یکی از کارگزاران خطائی مرتکب شده، امام ۷با شدت تمام با او برخورد می نمود . دقت نظارت و کنترل آن حضرت بر عملکرد کارگزاران خود تا حدی بود که شرکت یکی از کارگزاران در یک مهمانی اشرافی، از نظر آن حضرت مخفی نماند.[۲۱۹]
۳ـ۲ـ۱ـ نظارت مستقیم
در این شیوه، مدیر مستقیما و به صورت آشکار بر کار تمامی واحدها و عملکرد همه کارکنان خود نظارت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:55:00 ب.ظ ]




واقعیت این است که مدل‌های دینداری امروز ، معرف انواع دینداری و نه ابعاد آن هستند ، فردی ممکن است به مسجد برود ، نماز بخواند ، درمراسم دعا و عزاداری شرکت کند و در مفهوم سنتی (کلاسیک) ، دیندار نامیده شود. درحالی که مفهوم دینداری، امروزه نسبی است و سنجش آن هم دشوار است . به همین دلیل مدل‌های دینداری با مشکل کمی‌سازی همه ابعاد دینداری ، حتی با جنبه‌ی باطنی آن رو به رو هستند . به عنوان نمونه ؛ رفتارهای مناسکی (بُعد عمل) ممکن است صرفاً به دلایل تظاهر ، مشارکت اجتماعی ، منفعت اقتصادی و سایر انگیزه‌های فردی بروز پیدا کند .
با توجه به اینکه مدل‌های دینداری که پس از دهه ۱۹۶۰ ظهور کردند ، به شدت تحت تأثیر مدل دینداری گلارک و استارک بوده‌اند ، اما برای سنجش دینداری براساس آموزه‌های اسلام ـ آن‌چه تحقیق حاضر به دنبال آن است ـ مدل گلاک و استارک نیازمند یک بُعد ضروری با عنوان «شرعیات» یا همان احکام عملی واجب است که مدل‌های برگرفته شده از مدل گلاک و استارک نیز به دلیل سنجش دینداری در دین مسیحیت ، فاقد این بعد هستند. به همین خاطر مدل گلاک و استارک با کمی دخل و تصرف در این پایان نامه، مورد استفاده قرار خواهد گرفت .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مدل‌های دینداری در ایران : طراحان مدل‌های دینداری اغلب عقیده دارند که مدل پیشنهادی آنان ، منحصر به سنجش دینداری پیروان دین خاصی نیست . با این حال یکی از مهم‌ترین ایرادهایی که در بیش‌تر موارد به این مدل وارد شده است ، محدود ماندن سنجه‌ها و گویه‌های پرسشنامه‌های آنان ، در حد محتوای درونی یک دین خاص است. بر این اساس ، محققان مسلمان نیز در پی دستیابی به مدلی متناسب با قابلیت‌های درونی اسلام بوده و هستند.
با کمی دقت در محتوا و قابلیت‌های درونی ادیان بزرگ و از جمله اسلام ، آن‌ ها را بسیار شبیه به هم است ، به همین دلیل مدل‌های سنجش دینداری در بسیاری از ابعاد محتوای یکسانی پیدا می‌کنند و غالباً در سه سطح به سنجش دینداری افراد می‌پردازند : «اولین سطح مماس با زندگی افراد یا همان اعمال و شعائر است . سطح درونی‌تر ایده‌ها و عقاید و بالاخره درونی‌ترین بخش تجربه دینی افراد است» (مجتهد شبستری، ۱۳۷۹ : ۱۱۸) .
در این پژوهش ابعاد دینداری اعتقادی ، مناسکی ، پیامدی و عاطفی ملحوظ شده است که سنجش این ابعاد با این پیش فرض که بر باروری موثر می باشد مورد توجه قرار گرفته است .
جامعه پذیری جنسیتی
امروزه با گسترش پدیده فمینستی با توجه به رواج بی حد و حصر رسانه های جمعی رویکرد متفاوتی در مقایسه با جوامع سنتی نسبت به زنان وجود دارد . در گذشته زنان را موجود صرفا مادر و با ویژگی زایش و مراقبت از فرزند و خانه دار می شناختند . اما اکنون زنان با فعالیت در عرصه های اجتماعی وضعیتی متفاوت پیدا کرده اند البته تغییر رویکرد مردان نیز نسبت به این قاعده غیر قابل انکار می باشد . با این توصیف نگاه مردان و زنان به وضعیت جنسیتی و یا به عبارتی چگونگی اجتماعی شدن جنسیتی نقش مهمی در فرزندآوری ایجاد می کند که در این تحقیق به عنوان متغییر مستقل قابل بررسی می ناشد لذا در اینجا به تئوریهای مرتبط اشاره خواهد شد .
جامعه پذیری فرایندی است که افراد نگرش ها ، ارزش ها و رفتارهای مناسبی را به عنون عضوی از یک فرهنگ ، درونی می کند ( شافر[۳۵]، ۱۹۹۲؛به نقل از صحرائیان،۱۳۸۹) . به عبارتی دیگر فرایند آموزش ارزش ها ، تشکیل طرز تلقی ها و فراگیری رفتارها ی متناسب با هنجار های پذیرفته یک جامعه ، جامعه پذیری نام دارد . با تحقق این فرایند فرد هویت یا من اجتماعی می یابد ( ساروخانی ،۷۴۲:۱۳۷۰) . در این باره ، می توان نقش های جنسیت را به عنوان رفتارهای مورد انتظار ، نگرش ها ، وظایف و رجحانهایی که که یک اجتماع به هر جنس نسبت می دهد ، تعریف کرد . بنابراین عوامل جامعه پذیری نقش مهمی در انتقال باورهای قالبی جنسیتی به عهده دارند (گرت[۳۶]، ۱۳۸۰ : ۴۹-۴۴ ) .
جامعه پذیری جنسیتی فرایند بازتولید نابرابری‌های جنسیتی است زیرا گذار جوامع از وضعیت سنتی به مدرن و ضرورت تغییر ساختارها و ارزش‌های کهن و باز تعریف هویت انسانی زنان و مردان باعث شده تا این مهم نیازمند بررسی‌های جامعه شناسان و صاحبنظران علوم اجتماعی به عنوان یک موضوع باشد . گذار جوامع از سنتی به مدرن، مستلزم تحولاتی در ساختارهای کهن جوامع است و عقاید و نگرش‌های متفاوتی را نسبت به گذشته ایجاد می‌کند . این امر به بازتعریف هویت انسانی و اجتماعی زنان و مردان منتهی می‌شود . از پیامدهای این مسئله ، پرسش برانگیز شدن ساختارها و ارزش‌هایی است که تبعیض و نابرابری جنسیتی بین زنان و مردان را بدیهی می‌شمارد . نابرابری‌هایی که روزگاری ذاتی و طبیعی تلقی می‌شد ، پایگاه خود را در ذهن و فکر زنان از دست داده و مشروعیت آن، حتی در دور افتاده‌ترین نقاط در حال فرو ریختن است . این پدیده با تاثیر متقابل ، به تحولی در الگوی جامعه پذیری نقش‌های جنسیتی منجر می‌شود که تا امروز استحکام بخش تبعیض جنسیتی در جوامع بوده است . چرا که جامعه پذیری جنسیتی با نهادینه کردن نابرابری از یک سو و تداوم بخشیدن به آن در نسل‌های آینده از سوی دیگر می‌تواند در حکم بستر اصلی نابرابری جنسیتی شناخته شود . طبق الگوی جامعه پذیری جنسیتی که در آن مردگونگی ارزش محسوب می‌شود ، ز
نان موجوداتی تابع و مطیع در ساختار مردسالار خانواده‌اند و در حوزه‌های خصوصی خانواده محصورند و مردان در دنیای عمومی حضور و اشتغال دارند .
جامعه پذیری نقش‌های جنسیتی ، که خود نوعی از جامعه پذیری است ، بدین معناست که چگونه دختران و پسران امتیازات و رفتارهای مناسب از نظر جنسیتی را که بر نگرش جنسیتی آن‌ ها اثر می‌گذارند فرا می‌گیرند . جامعه شناسی جنسیتی از خانواده شروع می‌شود و با عوامل دیگری چون نظام آموزشی ، رسانه‌ها و گروه همسالان بسط می‌یابد . نحوه برخورد والدین با فرزندان باعث می‌شود ویژگی‌هایی همچون پرخاشگری ، موفقیت ، رقابت ، اتکای به نفس و استقلال بیشتر از پسرها مورد انتظار باشد و همچنین بیشتر به آن‌ ها توصیه می‌شود که برای احقاق حق خود ایستادگی کنند . در عوض از دخترها انتظار می‌رود که سازش کنند ، صلح جو باشند ، اختلافات را نه با جنگ و جدال بلکه با صحبت حل وفصل کنند، مهربان و مراقبت کننده باشند . با وجود تمام دگرگونی‌های گسترده نهادی و فرهنگی در سبز فایل، خانواده هنوز از قدرت بالایی در اجتماعی کردن کوکان برخوردار است . این قدرت در سطوح مختلف جامعه شناسی جنسیتی نمود بیشتری می‌یابد . چرا که خانواده با محدود کردن نقش های جنسیتی دختران نه تنها باعث پذیرش جنس دوم بودن دختران می‌شود ، بلکه با محدود کردن خلاقیت‌ها ، عرصه‌ها و ابعاد زندگی ، عملا شکل گیری شخصیت دختران را مطابق با الگوهای مورد نظر طراحی می‌کند.
اصولاً جامعه شناسان ، عوامل جامعه پذیری را به چند بخش عمده تقسیم می کنند : خانواده ، مدارس و رسانه ها . این عوامل ، معمولا از زنان تصویری مطیع ، منفعل ، عاطفی ، وابسته و از مردان تصویری مستقل ، استوار ، شایسته ، توانا و مصمم تصویر کردند. تا جایی که تحقیقات نشان داده ، زنانی که در خانواده پدری مطیع و فرمان بردار بوده اند در خانواده شوهر نیز مطیع اند . لذا جامعه پذیری عاملی است که نگرش افراد را درباره رفتار جنسی تحت تاثیر قرار می دهد. در این ارتباط ، دیدگاه های جامعه پذیری و گرایش های نقش ، معتقدند که رفتار و نقش مناسب برای مردن و زنان تا حدی به آموزه هایی بر می گردد که در طول جامعه پذیری داشته اند. بخشی از قدرت تصمیم گیری در خانواده به کارکرد نقش های سنتی جنس مذکر و مؤنث برمی گردد . به اعتقاد ریتزر در چنین جامعه ای ، از زنان انتظار می رود که نسبت به مردان نقش مطیع را بازی کنند . البته تا حدی در چنین شرایطی زنان نقش جنسی سنتی پایگاه مطیع بودن را می پذیرند . این امر حتی در قلمرو انتخاب تعدد فرزند توسط مردان بدون در نظر گرفتن توانایی زنان وجود دارد . بر اساس تحقیقاتی که در گروه های کاری انجام پذیرفته ، نشان داده شده که همان گونه که مردان به طور مستقل جامعه پذیر می شوند ، به همان نسبت از نفوذ بیشتری نسبت بر زنان برخوردارند و درمقابل ، زنان اعتماد به نفس کمتری دارند . در این ارتباط، زنان احساس وابستگی و انفعال بیشتری در حضور مردان می کنند. البته ریترز اضافه می کند که در شرایط کنونی این پایگاه مطیع بودن در اکثر زوج ها در حال تغییر است و ایده ی برابر طلبانه در امر ازدواج در حال رایج شدن است. ورود زنان به عرصه کار با پذیرش نقش های جنسی سنتی توام است. به اعتقاد لسلی از دهه ۱۹۷۰ به بعد ، خود آگاهی درباره نقش های زناشویی بوجود آمده که انتظارات نقش های زناشویی نیز در این امور تغییر یافته است که این آگاهیها بر باروری و تعدد فرزند موثر می باشد .(ویتن،۱۹۹۴؛ساث و اسپتز،۱۹۹۴؛ریتزر،۱۹۷۹؛پو و همکاران ،۱۹۸۳؛لسلی،۱۹۸۰؛به نقل از صحرائیان ،۱۳۸۹ :۴۵-۴۶).
زنان و مردان در تمام جوامع نقش های متفاوتی را بر عهده دارند اکثر این تفاوت نقش ها و نه همه آنها نتیجه انتظاراتی است که جامعه به دلیل نگرش خاص فرهنگی خود نسبت به این دو قشر دارد . بی تردید بعضی از نقش ها به دلیل ویژگی های بیولوژیکی زن ، به او اختصاص دارد . بنابر این می توان گفت نقش هائی که ، یک زن در جامعه ایفا می کند برخی جنسی است ، مثل بارداری ، شیردادن به نوزاد ، و … برخی جنسیتی است ، و از طریق جامعه به زن تحمیل می شود در حالی که مردان نیز می توانند از عهده انجام آن بر آیند ، مثل آشپزی ، تربیت کودک ، و … . همه افراد از سنین کودکی و قبل از آن که معنی دختر یا پسر بودن را بفهمند از طریق فرایند جامعه پذیری شروع به یادگیری این نقش ها می کنند ( چابکی ،۲۱:۱۳۷۶) . هر چند فرزندآوری ویژگی بیولوژیکی زنان می باشد اما تعدد زایش بستگی به شناخت جایگاه خود و فعالیت در عرصه اجتماعی دارد .
افراد معمولا بر اساس جنسیت خود در فرآیندی خاص اجتماعی می شوند . مسلما اجتماعی شدن بر مبنای جنسیت ، تبعیض جنسیتی را نیز با خود منتقل می کند( بلوتی ،۸۵:۱۳۸۱) . اصولا جامعه شناسان عوامل یا کد گذاران جامعه پذیری را به چند دسته عمده همانند خانواده، مدارس و رسانه های گروهی تقسیم می کنند ( سارو خانی ، ۷۴۴:۱۳۷۰) . از طریق این عوامل پسران ویژگی ها شخصیتی استقلال ، مدیریت ، شجاعت ، و … می آموزند و یاد می گیرند ، که چگونه دارای نقش مسلطی باشند و برای استقلال و خودمختاری خود بکوشند ، در حالی که دختران ویژگی هایی چون منفعل ، مطیع ، عاطفی بودن را یاد می گیرند و می آموزند که چگونه به عنوان جنس دوم عمل کنند و زندگی حمایت شده ای داشته باشند .
بر این اساس تغییر نگاه به وضعیت زنان در جامعه چه از سوی مردان و چه از سوی زنان شاید یکی از اساسیترین محور کاهش موالید باشد. زیرا با ورود زنان به عرصه اجتماعی و تغییر جایگاه
شان به لحاظ فرهنگی، تحصیلی و اقتصادی و بعضا سیاسی در جامعه ایران زایش متعدد و خارج از عقلانیت موثر واقع شده است . این نوع جامعه پذیری بر تصمیمات فرزندآوری نقش مهمی دارد زیرا امروزه تصمیم برای امر فرزندآوری علاوه بر قاعده فیزیولوژیک در یک فرایند عقلانی و گفتمانی، والدین تصمیم به داشتن فرزند خواهند کرد .
مد گرایی
بدون تردید مد پدیده جهانی و موجود در طول تاریخ است و جامعه امروز ایران نیز ناگزیر از پذیرش این پدیده می باشد . اینکه چگونه پدیده مد بر فرزندآوری اثر دارد موضوعی قابل بحث می باشد . از آنجا دختران جوان امروزی که با بدنی به اصطلاح باربی و با انواعی از رژیم های غذایی و لاغری و انواعی از جراحیهای زیبایی ، سعی در حفظ ظاهری زیبا و جذاب دارند قاعدتا بارداری و تغییرات حاصل از آن چه در حین بارداری و چه پس از آن برای آنها نگران کننده می باشد . به همین منظور اغلب نسل جوان که انتظار داشتن فرزند از آنها می رود این امر را به زمان های بعد یا انصراف از این مقوله می دهند . مضافا اینکه نوع پوششهای مد امروز نیز در رواج عدم تمایل به باروری نیز مزید خواهد بود بنابراین در این پژوهش متغییر مد گرایی لحاظ شده تا نقش آن را در تمایل به باروری شناخته شود و تبعا در اینجا به بعضی از تئوریهای مدگرایی اشاره می شود .
بوردیو: از دیدگاه بوردیو جامعه شناس معاصر، جامعه به منزله فضای اجتماعی بازنمای می شود . وی فضای اجتماعی را جایگاه رقابتی شدید و بی پایان می داند که در جریان این رقابت ها تفاوت های ظهور می کند که ماده و چهارچوب لازم برای هستی اجتماعی را فراهم می کند . بوردیو فضای اجتماعی را به میدان هایی تشبیه می کند مانند میدان سیاسی، میدان علمی و معتقد است میدان ، فضای روابط میان کنشگران است . میدان ها به واسطه اعمالی که در آنها پی گرفته می شود شناسایی شده و از بقیه میدان ها متمایز می شوند . او میدان را اصولا به عنوان پایه نبرد در نظر می گیرد و معتقد است که میدان ، میدان کشمکش هاست . او می گوید میدان قدرتی است که تصمیمات شخصی خود را بر کسانی که وارد آن می شوند تحمیل می کند . در مرحله دوم صحنه کشاکشی است که کنشگران و نهادها از طریق آن در پی حفظ یا بر اندازی نظام موجود توزیع سرمایه هستند( واکووانت ،۱۳۷۹) .
با بررسی و تعمق در نظریه بوردیو می توان اینگونه تصور کرد که مد و مدگرایی می تواند به عنوان یک نوع سرمایه نمادین در عرصه فعالیت ای اجتماعی مطرح باشد. به عبارتی از دیدگاه بوردیو پرستیژ ، غرور و افتخار، جزو گونه های سرمایه نمادین قرار دارند که از منظری می توانند با مد گرایی ارتباط تنگا تنگی داشته باشند و به صورت متقابل بر یکدیگر تاثیر بگذارند. چرا که در نوع تفکر امروزی مد ، مدل های روز می توانند باعث پرستیژ ، غرور و افتخار اشخاص میشود و به دنبال آن در متمایز کردن جایگاه اجتماعی آنها نقش بسزایی داشته باشد . اما بوردیو مفهومی دیگر را نیز در عرصه اجتماعی به چالش می کشد که می تواند ارتباط ویژه ای با مد و مدگرای داشته باشد و آن سلیقه است . بوردیو معتقد است که سلیقه یک عملکرد است که یکی از کارکردهایش این است که به افراد ادراکی از پایگاهشان در نظام اجتماعی می دهد . به عبارتی سلیقه آنهایی را که ترجیح های همسانی دارند به هم نزدیک می سازد و این افراد را از افراد دیگری که سلیقه های متفاوت با آنها دارند متمایز می سازد . بدین سان انسانها از طریق کاربرد ها و دلالت های علمی سلیقه چیزها را طبقه بندی می کنند و در این فراگرد خودشان را نیز طبقهبندی می کنند(ریتزر،۱۳۷۹) .
بوردیو معتقد است که سلیقه امری اجتماعی است و معتقد است که سلیقه به حیثیت اجتماعی و جایگاه افراد در جامعه بستگی دارد (دوریته ،۱۳۸۳) . او معتقد است که جدایی از برخی حس پذیری ها ی درونی منحصر به فرد و مشخص است . سلیقه یک توانایی اجتماعی است که از تربیت و پرورش طبقاتی ناشی می شود . وی معتقد است که سلیقه نشان دهنده پیوند میان بعضی محصولات و مصرف کنندگان آنها در یک فضای اجتماعی طبقه بندی شده را نشان می دهد( جنکینز،۹:۱۳۸۵) . پس به عبارتی با بررسی نظریه بوردیو در مورد سلیقه که آن را امری اجتماعی و مربوط به طبقه بندی اجتماعی می داند می توان به نگاه طراحان مد به ذائقه طبقات بالای جامعه معتقد تر شد . چرا که از منظر دیگر طبقات جامعه ذائقه یا سلیقه افراد طبقه بالا از مطلوبیت بیشتری بر خوردار است و به همین جهت نگاه طراحان مد و مدگرایی بیشتر به سلیقه طبقات بالا و مرفه جامعه معطوف خواهد بود و کاهش فرزند آوری نه تنها خود می تواند به عنوان مدی در زمانی مطرح شود این امر با توجه به طبقات اجتماعی مورد توجه می باشد .
اما بوردیو نظریه ای را در مورد پدیده مصرف مطرح می کند و در کتاب تمایز می گوید: اقتصاد جدید طالب دنیای اجتماعی است که در آن مردم به همان اندازه که بر اساس ظرفیتشان در تولید ارزیابی می شوند بر حسب ظرفیتشان در مصرف نیز ارزیابی خواهند شد ( فاضلی،۱۳۸۲) . اگر مفهوم مدگرایی را با مصرف گرایی مترادف فرض کنیم به نظریه بوردیو درباره مصرف گرایی بیشتر نزدیک خواهیم شد چرا که بوردیو می خواست مفهوم منزلت اجتماعی و استفاده ای که گروه های منزلتی از الگوهای خاص مصرف به مثابه راهی برای مجزا کردن روش زندگی یکی از دیگری کنند را با این ایده ترکیب کند که مصرف متضمن نشانه ها ، نمادها، و ارزش هاست . بوردیو معتقد است که مصرف را نباید به عنوان اعضای یک دسته از نیازها یی که از نظر زیستی ریشه دارد تحلیل ک
رد ( باکاک ،۱۳۸۱) .
با توجه به نظریه بوردیو تمایل به فرزندآوری بر اساس مد و سلیقه قابل تبیین می باشد . امروزه مدگرایی بویژه بین زنان در کاهش فرزندآوری می تواند به عنوان یک عامل مطرح شود زیرا مد ارتباط مستقیمی با نگاه زنان دارد .
زیمل: زیمل در مقاله ای تحت عنوان ( مد پدیده ای برای طبقه متوسط جامعه ) اشاره می کند که طبقات بالای جامعه به جهت اینکه آگاهانه محافظه کار هستند و همچنین طبقات بالای پایین به خاطر محافظه کاری آگاهانه اشان بسیار کمتر تابع تغییرات سریع در جریان مد هستند . این به آن معناست که طبقه متوسط جامعه نسبت به دیگر طبقات پیروی بیشتری از مد دارند . زیمل معتقد است قشر کارگر جامعه به محض اینکه سطح زندگی خود را از سطح تامین ضروریات زندگی بالاتر ببیند ، مد مخصوص به خودشان را ایجاد می کند و این علامت تحرک اجتماعی است .
مد و زن از دیدگاه زیمل: زیمل معتقد است که مد رابطه مستقیمی با زنان دارد . از دیدگاه او در تغییر به سوی مدرنیته ، شکوفایی و تحرک از زنان سلب شد و این امر باعث شد تا این تنوع ، شکوفایی را در پدیده مد جست و جو کنند و به همین خاطر هم هست که سرعت تغییرات مد در کالاهای مربوط به زنان بیش از کالاهای مربوط به مردان است .
مد و تکرار از دیدگاه زیمل: در جریان تغییرات مد می توان شاهد یک دوره تسلسل وار بود و مشاهده می شود که معمولا هرچند سال یک بار مدی تکرار می شود و به محض اینکه مد قدیمی تا حدی فراموش شود دوباره این مکان وجود دارد که تکرار شده و رواج پیدا کند . همین گسترش مد های در حال تغییر باعث تشویق به تولید جنس ارزانتر می شود و در اغلب موارد کالاها و اجناسی که مد می شوند یا اصلا فایده ابزاری ندارند یا از فایده خیلی کمی بر خوردارند .
مد پیامد مدرنیته: زیمل علاوه بر مدهای کالایی به مد های زبانی و لغوی نیز اشاره میکند و نهایتا معتقد است که مد از پیامدهای مدرنیته است و در واقع مدرنیته باعث دگرگونی و تغییرات سریع در مد شده است و این مدرنیته است که سرعت و تنوع را در دل خود برای ما به ارمغان آورده است .
مد همرنگی و تمایز: از نظر زیمل، مد یک کشش هیجانی خاص اساسی نسبت به شرایط اجتماعی وجود و از هستی انسانی سرچشمه می گیرد ، از یک طرف هرفردی به تقلید کردن از دیگران تمایل دارد و از طرف دیگر همچنان به متمایز شدن از دیگران متمایل است . بدون شک بعضی از افراد بیشتر به تقلید و بنابراین تطابق گرایی مایلند در حالی که دیگران به تمایز و بنابر این نامتعارف بودن و اختلاف داشتن علاقه دارند اما جریان و تغییرات پی در پی مد به هر دو تمایل متناقض نیاز دارد . نظرات زیمل در رابطه با نقش تقلید در مد به صورت جزئی از فرایند تشخیص اجتماعی با نظرات بیشتر پروژه هایی که معتقد به خصوصیات مد هستند مطابقت دارد . مد صورتی از تقلید و بنابراین صورتی از تشخیص اجتماعی است . ولی در عین حال ضمن دگرگونی مستمر خود یک زمان را از زمان دیگر و یک قشر را از قشر اجتماعی دیگر متمایز می کند . مواردی که مربوط به طبقه اجتماعی است متحد کرده و آنها را از دیگران منفک می سازد . در نتیجه این انتخاب است که مد به وجود می آید و هنگامی که توده مردم در تلاش خود برای از بین بردن تفاوتهای ظاهری مربوط به طبقه اجتماعی از آن تقلید می کند و این مد را به خاطر یک شیوه مردم پسند جدید رها می سازد . خصوصیات واقعی مد ایجاب می کند که در یک موقع به وسیله بخشی از یک گروه معین یعنی اکثریت که صرفا در مسیر پذیرش آن هستند به مرحله اجرا در می آید به مجرد آنکه یک نمونه از مد مورد قبول عام قرار گرفت دیگر از آن به صورت مد سخن نمی گویند.
بر طبق این نظریه مد ابتدا به وسیله طبقات بالا ایجاد می شود و به طبقات پایین القا می کند و طبقات بالاتر برای اینکه همیشه تمایز و تفکیک خود را از طبقات پایین تر نشان دهند همیشه به دنبال مدهای جدید می باشند(دهقانی،۴۵:۱۳۹۱) . هرم جامعه با تعداد کم مردم در طبقات بالا و افزایش تعداد جمعیت در طبقات متوسط و پایین تصور شده است . در هر جامعه جدیدترین اطلاعات مد فقط برای طبقات بالا قابل دسترسی است . بنابراین مد از نظر زیمل به طور کلی دارای دو جنبه تفکیک پذیری و تقلید پذیری است . گروهی برای اینکه خود را از دیگران بالاتر بدانند به ایجاد مد طبقات بالا می پردازند و به نوعی تفکیک و تمایز خود را از دیگر طبقات نمایان می سازند . اما گروهی که طبقات پایین تر هستند برای اینکه خود را با طبقه بالاتر همانند سازند به تقلید از شیوه های رفتاری طبقه بالاتر پرادخته و نوعی تقلید انجام می دهند .
بدون تردید مدگرایی بین جوانان امروز کشور که قطعا زوجین صباحی دیگر را تشکیل می دهند رواج یافته است. مدگرایی در حوزه شخصی اعم از آرایش و پیرایش ، وضعیت بدن ، نوع پوشش ، نوع استفاده از امکانات و لوازم منزل همگی بیانگر گرایشی در جوانان است که بطور قطع بر میزان زایش و تعدد فرزندان اثر گذار خواهد بود . شاید این قضیه را بتوان به دو صورت تحلیل کرد یکی حفظ وضعیت ظاهر و دومی دستیابی به آرمانهای مد که هر روزه تغییر می یابد.
تقدیرگرایی
همواره جوامع بشری حوادث و رخدادهای زندگی خصوصی و اجتماعی خود را به عوامل ماوراء نسبت دادهاند. شاید بارها از زنان و مردان متعدد شنیده شده که صاحب فرزند شدن با تقدیر و سرنوشت همراه بوده است. و همیشه تعداد فرزندان خود را با این رویکرد که هر که را دندان دهد نان دهد. بدو
ن تردید گرایشات تقدیری بر تمایل به فرزند آوری نقش دارد. لذا در اینجا به تئوری اسکارلوئیس به عنوان اندیشمندی که تئوری فقر را با نماد واضح تقدیر گرایی بررسی میکند، اشاره میشود .
دیدگاه اسکارلوئیس[۳۷] : اسکارلوئیس مردم شناسی است که کوشید فقر و ویژگی های آنرا بصورت یک فرهنگ یا دقیق تر خرده فرهنگ بشناسد . خرده فرهنگی که ساخت و جهتی برای خود دارد و به صورت یک روش زندگی در خانواده از نسلی به نسل دیگر انتقال می یابد . این خرده فرهنگ مختص به منطقه خاصی نیست بلکه در هر جا که این روش زندگی حاکم باشد همانند یهای آشکار میان ساخت خانواده ، روابط میان افراد نظام ارزشها به چشم میخورد (پیلتن ، ۱۳۷۹: ۴۶) . اسکارلوئیس معتقد است که فرهنگ فقر و موقعیت های متفاوتی می تواند بوجود آید ولی بیشتر در جوامعی رشد می یابد که دارای شرایط زیر باشد :
جوامعی که دچار نوعی دگرگونی و تحول در ساختار اجتماعی – اقتصادی و فرهنگی را تجربه کرده اند .
جامعه در نوعی تقابل فرهنگی قرار گرفته باشد ، تقابل در اثر مهاجرت و یا در اثر تصادم دو پاره فرهنگ در یک جامعه ، گروه ها و طبقات در جریان والانسهای مثبت و منفی دو فرهنگ ( خودی – میزبان) قرار دارند .
فرهنگ فقر خاص کسانی است که در طبقات فرودست جامعه قرار دارند و از موقعیتی پست در ساخت طبقاتی جامعه برخوردارند .
احساس بیگانگی اجتماعی در آنها
غالبا بی سواد و کم سواند
تحرک طبقاتی و مکانی کمتری دارند.
از ارزشهای طبقه متوسط کم و بیش آگاه ولی بر اساس این ارزشها زندگی نمی کند .
از سوی گروه های اجتماعی دیگر ( بویژه طبقات بالای جامعه میزبان) مورد تبعیض قرار می گیرند .
در گروه های شغلی پائین با دستمزد کم قرار دارند و معمولا کار ثابت و دائمی ندارند .
از بنیه مالی و اقتصادی ضعیفی برخوردار بوده و منابع درآمدی محدود داشته و با کمبود دائمی پول روبرو هستند و پس اندازی ندارند .
فقدان توانایی و امکانات و منابع مادی و اقتصادی از شرکت موثر آنان در نظام اقتصادی می کاهد .
عادت به گرو گذاشتن اشیاء شخصی و وام گرفتن از ربا خواران محلی دارند .
معمولا اسباب و اثاثیه و لوازم زندگی مستعمل و دست دوم خریداری می کنند .
مواد غذایی را به اندازه مصرف روزانه و به مقدار اندک و چندین نوبت در روز خریداری و عادت به ذخیره مواد غذایی در منزل ندارند .
منازل مسکونی خراب و فاقد امکانات زندگی دارند .
ازدحام و در هم جوشی مردم در محلات خصوصا گردهم آیی های همسایگی زنانه و سرکوچه توسط مردان و جوانان .
مرکزیت خانواده به عنوان عمده ترین نهاد و سازمان اجتماعی پیرامون افراد .
کوتاهی دوران کودکی
محروم بودن فرزندان از حمایت ها و سرپرستیهای عاطفی ، مالی ، تحصیلی و ….

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:54:00 ب.ظ ]