کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



صاحب «مفردات فی غریب القرآن» می گوید:
انسان را از این جهت انسان نامیده اند که خلقت او قوامی ندارد، مگر با أنس آدمی با یک دیگر، به همین دلیل گفته شده، انسان اجتماعی است به گونه‌ای که قوام بعضی از آن ها به بعضی دیگر است و انسان نمی تواند به تنهایی به تمام مسائل مورد نیاز خود، دست یابد و گفته شده، انسان را، انسان می گویند به جهت این که اُنس می گیرد با هر چه که با او الفت پیدا کند.[۱۱۱]
بصریون می گویند:
انسان از کلمه ی «أنس» گرفته شده و همزه ی آن اصلی و بر وزن فعلان است. کوفیون می گویند: از کلمه ی «نسیان» مشتق شده، پس همزه ی آن زاید است و اصلش انسیان است.[۱۱۲]
انسان در عرف توده ی مردم، حیوان ناطق است؛ جانوری است که سخن می گوید و می‌اندیشد. حیوان در این تعریف، جامع حیات گیاهی و حیوانی است و ناطق نیز همان، نفس دارای اندیشه ی علمی و انگیزه ی عملی است. قرآن کریم این تعریف را کامل نمی داند؛ زیرا بسیاری از افرادِ حیوان ناطق، در فرهنگ والای قرآن کریم، «انسان» نیستند؛ خداوند متعال از آن ها با عناوینی نظیر اَنعام و شیاطین یاد می کند.[۱۱۳]
بنابراین، قرآن کریم از یک سو، انسان را موجودى باکرامت و فراتر از فرشتگان معرّفى مى کند:

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

﴿فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ﴾[۱۱۴]
و از سوى دیگر، او را از هر حیوانى پست تر خوانده است: ﴿ ثُمَّ رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ﴾[۱۱۵]
انسان در صورت نیل به کمال مطلوب، از اولیاءاللّّه شناخته خواهد شد: ﴿أَلا إِنَّ أَوْلِیَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلاَ هُمْ یَحْزَنُونََ﴾[۱۱۶]
نیز انسان را درخت بالنده اى معرّفى مى کند که پیوسته و در هر حال، مى تواند میوه هاى گوارا و شیرینى به بار آورد.﴿تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا ﴾[۱۱۷]

۳-۱-۲. انسان در اصطلاح صدرالمتألهین

برای تبیین نظر صدرالمتألهین، نخست به بیان مبانی و اصول فلسفی که ایشان در تعریف انسان به آن ها پرداخته اند، بیان می گردد و سپس بر اساس آن مبانی، معنای انسان و حقیقت آن، روشن می گردد.

۳-۱-۲-۱. مبانی و اصول فلسفی صدرالمتألهین در تعریف انسان

دیدگاه های صدرالمتالهین درباره انسان، در حکمت متعالیه بر مبانی و اصول فلسفی او استوار است. برخی از این اصول و مبانی عبارت اند از:
۱- اصالت وجود و اعتباریت ماهیت، یعنی اصل در موجودیّت هر چیزی، وجود خارجی آن موجود، است، بنابراین خود وجود، برای عینی و خارجی بودن از خود آن چیز، بلکه از همه چیز، شایشته تر است و ماهیت، تابع وجود است.[۱۱۸]
۲- تشخص هر چیزی به وجود است، یعنی آن چه هر موجودی را از سایر موجودات، جدا می کند، وجود خاص او است، به طور کلی، وجود و تشخص، مصداق یک چیزهستند و تنها در مفهوم متغایرند.[۱۱۹]
۳- وجود مشکک است، به این معنا که طبیعت وجود به نفس ذات خود، قابلیت اتصاف به شدّت و ضعف، تقدّم و تأخّر و کمال و نقص را دارد. شدّت کمال و شرافت وجود کامل به خود آن وجود است نه چیزی غیر از وجود، چون غیر وجود؛ یا عدم است یا ماهیت. عدم هم منشأ نقص و ضعف است نه شدّت و کمال، ماهیت نیز بنابر اصل اوّل، امری اعتباری است و تحقق آن، ظلی و تبعی است..[۱۲۰]
۴- اصل حرکت جوهری، به این معنا که جواهر مادّی، همان گونه که در اعراض متحول هستند، در اصل ذاتشان هم، تحول می پذیرند.[۱۲۱]
۵- حقیقت هر موجودی که مرکّب از مادّه و صورت است، به صورت او است و مادّه، تنها، حامل قوه و امکان شیء است، حتّی اگر فرض شود که صورت شیء مرکّبی بدون مادّه بتواند تحقق داشته باشد، آن شیء به تمام حقیقتش می تواند موجود باشد. بر این مبنا، انسانیّت انسان به صورت انسان است و در اصطلاح منطق به فصل اخیر، یعنی نفس ناطقه او است.[۱۲۲]

۳-۱-۲-۲. معنای انسان در نظر صدرالمتألهین

صدرالمتألهین همانند فیلسوفان سلف، انسان را «حیوان ناطق» می داند. نطق که از ویژگی های انسان و فصل منطقی انسان است؛ به معنای تصوّر معانی کلی مجرّد از مادّه است. مبدأ این درک کلیات، «نفس ناطقه» است که فصل حقیقی انسان است و هیچ موجودی این ویژگی را دارا نیست.[۱۲۳] دلیل ایشان از این که نطق، مختص انسان است و غیر انسان، این ویژگی را ندارد، این است که ماده، دائماً حادث، فاسد و کاین می گردد و در دو لحظه به یک حال، باقی نمی ماند. بنابراین نمی تواند ناطق باشد.[۱۲۴]
حیوان ناطق، جسم اخروی است نه جسم مادی؛ آن دارای وجود ادراکی است و نیازی به مادّه و موضوع ندارد و محتاج به مدّبر نیست که آن را تدبیر کند و نفسی به آن تعلّق بگیرد و آن را از حالت قوه به فعل برساند و چنین جسمی، عین حیات و عین نفس است و محتاج به نفسی دیگر نیست.[۱۲۵]
وی با توجّه به مسأله ی مادّه و صورت بیان می کند که نفس ناطقه، صورت انسان است و با مادّه متحد می گردد و از آن جا که شیئیت شیء، به صورت آن است و صورت، تمام حقیقت شیء و همان، فصل اخیر است که واجد تمام حقایق مادون خود است؛ پس صورت انسانی، برزخی میان دو عالم، یعنی آخرین مرتبه ی حقیقت و معنای جسمانیّت و اوّلین مرتبه ی روحانیّت است، به منزله ی دری است که انسان به واسطه ی آن، به عالم قدسی وارد می شود.[۱۲۶] که به عقیده ی برخی، آن هم طراز با عالم امر است.[۱۲۷] بنابراین، ناطقیّت را جوهری می داند که هویّت انسانی به واسطه ی آن دو حالت، نفس و دیگری عقل خواهد بود و هویّت انسانی به واسطه ی حالت اوّل، در ردیف نفوسِ حیوانی قرار می گیرد که مبدأ آن، مزاح و در پایان با زوال به مرگ ختم می گردد و در حالت دوّم، هم جوار با ملائکه مقربیّن و عقول مقدّس است که مبدأ تکونش از عالم امر است و در آخر به سوی الله بازگشت می کند.
صدرالمتألهین در این باره آورده است:
ان الروح العلوى السماوى من عالم الامر و الروح الحیوانى البشرى من عالم الخلق و هو محل الروح العلوى و مورده و اما الروح الحیوانى جسم لطیف حامل لقوى الحس و الحرکه و هذاالروح لسایر الحیوانات و منه یفیض قوى الحواس و سکن روح العلوى الى الروح الحیوانى و صیره نفسا و یتکون من سکون الروح الى النفس و القلب و اعنى بهذا، القلب اللطیفه التى محلها المضغه اللحمیه فالمضغه اللحمیه من عالم الخلق و هذه اللطیفه من عالم الامر.[۱۲۸]
روح علوى سماوى از عالم امر است و روح حیوانى بشرى از عالم خلق بوده، محل روح علوی است اما روح حیوانى، جسم لطیف بوده، حامل قواى حس و حرکت است و این روح در سایر حیوانات نیز، منبع فیضان قواى خاص است و روح علوى در روح حیوانى ساکن شده، آن را متطور به نفس مى‏کند و این نفس از سکون روح به نفس و قلب تحقق پیدا مى‏کند و مراد از قلب همان قلب لطیفى است که محل آن، همان قلب گوشتى موجود در بدن انسانى است که از عالم خلق است و آن قلب لطیف از عالم امر است.
صدرالمتألهین هم چنین در مورد حقیقت انسان این حدیث معروف را می پذیرد:‌ «من عرف نفسه فقد عرفه ربه»[۱۲۹] هر کس نفس خود را بشناسد که برزخ جامع بین صفت وجوب و امکان و صفت تشبه و تنزیه و واجد تمام اسماءِ الهی و آینه و منعکس کننده آن ها است، می‌تواند خدای خود را بشناسد و نیز هر کس نفس خود را بشناسد که خداوند آن را مثالی برای ذات و صفت و فعل خودش خلق کرده است، خداوند را می شناسد و تشبیه ذات انسان به خداوند از جهت مجرّد بودن او است و تشابه صفات نیز در صفات علم،‌ قدرت، ‌فاعلیت بالرضا، بالعنایه بودن انسان،‌ عشق، اراده و غیره است.[۱۳۰]
هم چنین ایشان در «مفاتیح الغیب» می نویسد:
انسان، عالم صغیر است و مشتمل بر سه مرتبت است که مرتبت اشرف و اعلای آن، نفس است و مرتبت ادنی و اخس آن، بدن و تمام موجوداتی که در عالم کبیر تحفق دارند، ‌در عالم صغیر که انسان باشد منطوی هستند و انسان هر گاه در مرتبت علم و عمل به کمال ممکن خود برسد و در طرف علم، ‌نفس او به مرتبتی رسد که عقل مستفاد شود و به عقل فعّال، متصل گردد در مرتبت عمل نیز بعد از تخلیه و تحلیه و تجلیه و مراتب اسفارالاربعه الی الله را در مقام سیروسلوک طی کند آن را انسان کامل و خلیفه الله بر روی زمین می گویند.[۱۳۱]

۳-۲. تعریف نفس

۳-۲-۱. نفس در لغت

«العین»؛ نفس را به معنای روحی که حیات جسد است و هم چنین آن را عین و ذاتِ شیء دانسته است.[۱۳۲]

۳-۲-۲. نفس در قرآن

در «قاموس قرآن»، آمده است که نفس در قرآن مجید در چند معنی به کار رفته است[۱۳۳] که عبارت است از:
۱- به معنای «روح»: ﴿اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَى عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ﴾[۱۳۴]
۲- به معنای «ذات و شخص»: ﴿وَاتَّقُواْ یَوْمًا لاَّ تَجْزِی نَفْسٌ عَن نَّفْسٍ شَیْئًا وَلاَ یُقْبَلُ مِنْهَا شَفَاعَهٌ وَلاَ یُؤْخَذُ مِنْهَا عَدْلٌ وَلاَ هُمْ یُنصَرُونَ﴾[۱۳۵]
۳- به معنای «تمایلات و خواهش های نفسانی وجود انسان» است که انسان با اختیاری که خداوند به او داده است، می تواند آن ها را در مسیر حق و باطل، قرار دهد. ﴿وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَهٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّیَ إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ﴾[۱۳۶]
۴- به معنای «قلب و باطن»: ﴿وَاذْکُر رَّبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعًا وَخِیفَهً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلاَ تَکُن مِّنَ الْغَافِلِینَ﴾[۱۳۷]
۵- به معنای «بشر اوّلی»: ﴿یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُواْ رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاء وَاتَّقُواْ اللّهَ الَّذِی تَسَاءلُونَ بِهِ وَالأَرْحَامَ إِنَّ اللّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا﴾[۱۳۸]

۳-۲-۳. نفس در اصطلاح صدرالمتألهین

تعریف جامع و مانع نفس را، ارسطو بیان کرده است و اجماع فلاسفه این تعریف را پذیرفته اند و در آثار خود به آن استناد می کنند. صدرالمتألهین، نفس را «کمال اوّل لجسم طبیعی آلی ذی حیات بالقوّه من جهه ما یدرک الامور الکلیّه و یفعل الاعمال الفکریّه» می داند.[۱۳۹] مشایین، نفس را «روحانیه الحدوث و روحانیه البقاِء» می دانند.[۱۴۰] ولی صدرالمتألهین، دیدگاه آن ها را نمی‌پذیرد و مسائل مربوط به نفس و مراحل تکاملی او را با این دو اصل که از ابتکارات مکتب متعالیه ی او است، تبیین می کند؛ یکی، حرکت جوهری است و دیگری، جسمانیه الحدوث و روحانیه البقا بودن نفس است. ایشان در اسفار، الشواهد الربوبیه، العرشیه و… بر این اصل تأکید می کند.[۱۴۱]
مقصود ایشان از این اصل، آن است که نفوس انسان ها به حدوث بدن، حادث می‌شوند و از پایین ترین مراتب وجود، حرکت استکمالی‌اش را آغاز می کند تا به سوی فعلیت و تجرد و اعلاء مرتبه کمالی اش برسد.[۱۴۲] بنابراین نفس انسانی از لحاظ حدوث و تصرف، مادّی است و از جهت بقا و تعقل، روحانی است. تصرف او در اجسام، مادی است و تعقل ذات خود و ذات جاعل خود، در او روحانی است؛[۱۴۳] زیرا براساس نظر صدرالمتألهین «ان جوهر النفس من سنخ الملکوت و عالم الضیاء المحض العقلی»[۱۴۴] چون جوهر نفس، از سنخ عالم آسمانی و عالم نور عقلی محض است یا به عبارت دیگر نفس، وجود عقلی بسیط است و یکی از صور در علم الهی است،[۱۴۵] از این رو جز از طریق واسطه‌ای مناسب دو طرف، در اندام های عنصری زمخت، تصرف نمی‌کند و آن واسطه، جسم لطیف و نورانی به نام روح است که از طریق اعصاب مغز به اندام ها نفوذ می‌کند.[۱۴۶] پس انسان عقلی، روحانی است و همه ی اعضای او عقلی‌اند و وجود آن ها در انسان از حیث ذات، واحد و از لحاظ معنی و حقیقت، کثیر است. پس او دارای صورت عقلی، چشم عقلی، گوش عقلی و جوارح عقلی است که همه ی آن ها در جایگاه واحدی که هیچ اختلافی در آن نیست، قرار دارند.[۱۴۷] بنابراین نفس اگر چه در آغاز خلقت، در ماده زائیده می‌شود و صورت مادّی دارد ولی مادّی محض نیست، بلکه در آخرین نقطه مرزی مادّه و اوّلین نقطه مرزی مفارقات از ماده قرار دارد.[۱۴۸]
از این رو نفس ناطقه‌ی انسانی که در آخرین مرتبه تکامل جسم و اوّلین مرتبه از مقامات روحانیت و تجرد است، دارای وحدتی به نام «وحدت جمعیه» است؛ یعنی وحدتی که در عین بساطت، جامع جمیع مراتب نباتی و حیوانی و عقلانی است. نفس در مرتبه ذات خود، هم عاقل، متخیّل، حساس و هم قابل نموّ و تحرک است. ایشان این مطلب را تحت عنوان قاعده «النّفس فی وحدتها کلّ القوی»، بیان کرده است. بنابراین این تحولات نفس و سیر از جسمیّت به نبات و حیوان و انسان، در حکم تحول حرارت در ذغال و آهن است. دمیدن آن در ذغال و آهن مانند مبدأ افعال نباتی است و سرخ شدن آهن یا ذغال به مبدأ افعال حیوانی شباهت دارد. اشتعال آن ها از حرارت مانند قوه ناطقه است. همه ی این پدیده‌ها، فقط یک چیز است ولی صورت های مختلف تکاملی شیء شناخته می شود؛[۱۴۹]پس در انسان، بدن او در پایین ترین مرتبه‌ی وجود، قرار دارد و نفس که صورت آن است، از حیث وجود در مرتبه‌ی بالاتری قرار دارد. وقتی نفس انسان به بدن افاضه می‌شود ماده‌ی بدن به عنوان بدن انسان، فعلیت پیدا می‌کند، صدرالمتألهین بدن انسان را انسان جسمانی یا انسان طبیعی می‌نامد و نفس انسان را انسان نفسانی و عقل انسان را انسان عقلی می‌خواند و آن‌چه را نویسنده اثولوجیا گفته بود پذیرفت. هر سه انسان با یک دیگر ارتباط دارند و هر یک از آن‌ ها مجموعه‌ای از اندام‌های ادراکی دارد که از حیث شدّت و ضعف با یک دیگر تفاوتی دارند. ولی رابطه‌ی میان این سه انسان و قوای آن ها یعنی قوایی که در بدن و اندام‌هایش زنده می‌مانند و انسان طبیعی یا مادّی را می‌سازند سایه و مشابه نفس و قوای او هستند، در حالی‌که نفس انسانی و قوا و اندام‌های نفسانی او سایه و مشابه انسان عقلی اند؛ پس این انسان طبیعی و اندام‌ها و حالاتش سایه ی سایه و مشابه‌ی مشابه آن چیزی هستند که در انسان عقلی وجود دارد[۱۵۰] که در انسان جسمانی، انسان نفسانی و انسان عقلی، موجود است و انسان جسمانی با آن­ها مرتبط است و بلکه تمثل آن‌ ها است. از این‌رو برخی از کارهای انسان نفسانی و نیز برخی از کارهای نفس عقلی را انجام می‌دهد.[۱۵۱]

۳-۳. ارتباط نفس با بدن

نخستین پرسش پس از اثبات حدوث جسمانى نفس، آن است که نفس با وجود جسمانى‏اش هنگام حدوث و پس از آن، نسبت به بدن چه وضعیتى دارد؟ صدرالمتألهین در پاسخ، به ترکیب اتّحادى نفس و بدن اعتقاد دارد؛ همان‏گونه که به ترکیب اتّحادى مادّه و صورت معتقد است.[۱۵۲]
وی در این باره می نویسد: بین نفس و بدن ترکیب اتحّادى برقرار است؛ به گونه‏اى که نفسْ صورت بدن، و فعلیتش به آن است. ترکیب اتحّادى بین مادّه و صورت، گواهى روشن بر اتّحاد نفس و بدن است؛ به گونه‏اى که نفس، همان بدن و بدن، همان نفس است؛ آن‏گونه که جسم، همان، صورت جسمیه و صورت جسمیه، همان جسم است؛ بنابراین این پیوند و ارتباط میان نفس و بدن به صورت ملازمت است. البته نه هم چون همراهی دو امر اضافی و نه هم چون همراهی دو معلول یک علت در وجود که میان آن ها، ارتباط و وابستگی نیست، بلکه هم چون همراهی دو شیی ای که به نحوی ملازم یک دیگرند؛ مانند مادّه و صورت. به طوری که هر یک نیازمند دیگری است بدون این که دور، لازم آید که محال است؛ بنابراین بدن، نیازمند همه‌ی نفس است، نه جزئی از آن است و نیاز نفس به بدن، نه از حیث حقیقت مطلق عقلی‌اش، بلکه به لحاظ وجود متعیّن و شخصی و حدوث هویّت نفسانی اش است.[۱۵۳]
وی نفس را صورت نوعیه[۱۵۴]، نحوه وجود[۱۵۵] و تمام بدن مى‏داند که بایکدیگر، ماهیت نوعى انسان را مى‏سازند؛ به گونه‏اى که نفس، علت صورى و بدن، علت مادّى تکّون ماهیت انسانى است.[۱۵۶] این نوع از تعلق، حاکى از ارتباط و اتحادى محکم بین نفس و بدن است؛ به گونه‏اى که با وجود نفس، نابودى بدن امکان ندارد؛ هم چنان‏که وجود بدن نیز بدون نفس، ناممکن است و آن چه پس از جدایى نفس از بدن بر جاى مى‏ماند، نه بدن، بلکه جسمى از نوعى دیگر است؛ زیرا بدن از آن جهت که بدن است، شرطش آن است که نفس، به آن تعلق داشته و شریک علتِ بدن باشد؛ آن‏گونه که صورت جوهرى، شریک‏العله براى مادّه است[۱۵۷] نفس تا وقتی نفس است، وجود ذاتی وابسته دارد و در این وجود ذاتی، به بدن نیاز دارد و از حیث قوای حسی و طبیعی خود، قائم به بدن است و از طریق این نوع پیوند، با او ارتباط دارد.[۱۵۸] تا آن جایی که ترکیب اتّحادى نفس و بدن را تا هنگام مرگ و انتقال نفس از حیات دنیوى به حیات اخروى، جدایی‌ناپذیر است.بنابراین، حتى پس از راه یابى نفس به ساحت تجردى، باز هم رابطه نفس و بدن، اتحّادى است. بنابراین نفس از طریق اجزای بدن، استعداد خود را بروز می دهد و علم‌ افروزی می کند و از درجه ی عقل هیولانی به درجات عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل مستفاد می رسدکه در این مرتبه، نفس انسانی با عقل فعال، مرتبط می‌گردد. بدن برای رشد و کمال عقل، حکم سکوی پرتاب را دارد. چنان که مولوی نیز به آن اشاره می کند:
از جـمادی مـردم و نامی شــدم وزنــما مـردم بـه حـیوان بــرزدم
مـردم از حیوانی و انسان شــدم پس چه ترسم کی زمردن کم شـدم
حــمله دیـگر بمیــرم از بـــشر تــا بــرآرم از ملایــک پـرّ و سـر
و از ملک هم بایدم جستن زجوی «کــلّ شـیء هـالــک إلا وجهـه»
بــار دیـــگر از ملک پـران شـوم آنـچه انــدر وهـم نـایـد آن شـوم

۳-۳-۱. نمونه ایی از ارتباط نفس با بدن

هرگاه کیفیت نفسانی‌ای در نفس رخ می‌دهد، اثر آن، از او به روح، تعالی می یابد و از طریق آن، به بدن تنزّل می‌یابد، هر جا که یک حالت بدنی برای بدن رخ بدهد، اثر آن، از آن تعالی می‌یابد و از طریق روح به نفس می‌رسد. بنابرین نفس و بدن به واسطه ی گونه‌ای رابطه علّی که میان شان وجود دارد، موازی و مشابه یکدیگر هستند. درست همان طور که جوهر هر یک، مشابه جوهر دیگری است، کیفیت آن، مشابه کیفیت دیگری، انفعال آن، مشابه انفعال دیگری، تغییر آن، مشابه تغییر دیگری است و هم چنین است درباره ی روح که حایل میان آن دو است. اگر کیفیتی نفسانی هم چون لذّت که در نفس به وجود می‌آید عقلی و خیالی باشد، چه صورت کامل عقلی و چه صورت خیالی، در آن صورت گستره ی روح متعادل، در مغز به وجود می‌آید و به واسطه ی آن، انگیزش بدن، پاکی آشکار خون و برافروختگی چهره حاصل می گردد.
اگر ترس یا درد در نفس به وجود آید، روح در درون، فشرده می‌شود و از طریق آن در بدن، فشردگی حاصل می گردد به طوری که می‌توان آن را در رنگ پریدگی چهره، مشاهده کرد و هم چنین است درباره‌ی بقیه‌ی کیفیات نفسانی و وقوع آن ها در بدن.[۱۵۹] برعکس، زیادی روح، موجب شادی و نشاط می گردد و کاستی نفس، موجب صرع، سکته، غم، اندوه و مالیخولیا است.[۱۶۰] پس این، یکی از جنبه‌های ارتباط میان نفس و بدن است.

۳-۴. قوای نفس ناطقه

فلاسفه برای نفس ناطقه به اعتبار داشتن ویژگی قبول و فراگیری علوم از مافوق خویش که همان عالم عقول است و قدرت بر تصرف و تدبیر در مادون خویش، دو قوه را مطرح کرده اند که عبارت است از: «قوه ی عقل نظری» و «قوه ی عقل عملی».[۱۶۱]
حکیم سبزواری در تبیین این دو قوه ی نفس ناطقه، این گونه بیان می کند که ادراکات انسان یا مربوط به علم صرف و معقولات فکری او است که همان عقل نظری است و یا مربوط به کارهایی است که نفس ناطقه بعد از ادراک، آن ها را انجام می دهد که در این جا هم نوعی ادراک وجود دارد امّا همراه با عمل نفس است که آن، عقل عملی نامیده می شود. قوه‌ی عقل عملی، اوّلاً افعال اختیاری را انجام می‌دهد و ثانیاً اعمال این قوه بر ادراک و تفکّر، مؤثر است که این وجه ممیز انسان از دیگر موجودات است.[۱۶۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 08:42:00 ب.ظ ]




پیامد فراموشی

روش فراموشی

پیامد مثبت

پیامد منفی

برنامه‌ریزی شده

یادگیری زدایی

خرابکاری

برنامه‌ریزی نشده

اضمحلال

غفلت

تعریف بخش های مدل فوق بدین ترتیب است:
غفلت: در این حالت سازمان به صورت برنامه‌ریزی نشده، داده ها، اطلاعات، دانش، مهارت و روش های خود را به سبب غفلت و خشنودی، از دست می‌دهد و این از دست دادن منجر به پیامدهای ناخواسته و منفی برای سازمان می گردد. بسیاری از سازمان‌ها به واسطه کمبود مراقبت، غفلت و کوتاه اندیشی مدیران به این حالت گرفتار شده و اطلاعات حیاتی سازمان خود را از دست می‌دهند و به جایگاه رقابتی خود ضربه مهلکی می‌زنند.

خرابکاری: این حالت از فراموشی، زمانی اتفاق می افتد که سازمان به شکل برنامه‌ریزی شده بخشی از اطلاعات و دانش خود را فراموش می‌کند، ولی این فراموشی منجر به اثر منفی بر روی عملکرد سازمان می گردد، اتلاف این داده ها، اطلاعات و دانش، سازمان را در محیط رقابت ناتوان می‌کند. البته بنا به نظریه آزمی، آسیب به جایگاه رقابتی می‌تواند ناشی از برنامه‌ریزی برون سازمانی نیز صورت پذیرد. عملیاتی شبیه به هک کردن اطلاعات و خرابکاری های اطلاعاتی نمون های از این حالت می‌باشند.
اضمحلال: در این حالت فراموشی در سازمان ناشی از اقدامات برنامه‌ریزی نشده‌ای است که پیامد مثبتی را برای سازمان به ارمغان می‌آورد. همچنان که سازمان‌ها تکامل یافته و رشد می‌کنند، به صورت طبیعی تمایل دارند تا اطلاعات و مهارت های گذشته را که چنان نیازی به آنها نیست، فراموش کنند. فراموشی مهارت‌ها و دانش‌های منسوخ شده، نتیجه طبیعی گذر زمان می‌باشد که نتایج مثبتی را هم همراه دارد.
یادگیری زدایی: این حالت بیانگر تلاش سازمان در فراموشی تجربه تلخ و ناموفق است. در این حالت سازمان با یک تلاش برنامه‌ریزی شده، آگاهانه و موثر به سوی بازنگری جهت گیری های استراتژیک خود می پردازد و بخشی از دانش خود را برای اثربخشی بیشتر سازمان، فراموش می‌کند. فراموشی در این حالت، نتیجه یک راهبرد آگاهانه است تا به دقت، اطلاعاتی که سبب ایجاد نتایج غیرمفید می‌شود، از بین برده شود.
۲-۲-۳-۳-۲ مدل فراموشی سازمانی دی هالن و فیلیپس
دی هالن و فیلیپس(۲۰۰۴) فراموشی سازمانی را در دو بعد طبقه بندی کردند. اولین بعد آن آگاهانه و نا آگاهانه بودن فراموشی می‌باشد. نا آگاهانه بودن فراموشی در ارتباط با از دست دادن دانشی می‌باشد که برای سازمان ارزشمند می‌باشد و در صورت نبود آن، سازمان مزیت های رقابتی خود را از دست می‌دهد. این فرایند به دلیل اینکه سازمان را مجبور می‌کند برای دانش فراموش شده زمان و وقت اضافی جهت یادگیری مجدد صرف کند، خسارت آور است، اما در طرف مقابل، فراموشی آگاهانه وجود دارد که مدیریت صحیح آن باعث افزایش مزیت رقابتی برای سازمان می‌شود. فراموشی آگاهانه فعالیت های غیر ضروری سازمان که برای پیشرفت سازمان مانع ایجاد می‌کنند را از بین می برد. بعد دیگر این نظریه مربوط به منبع دانش می‌باشد. دانش می‌تواند جدید و یا قدیم باشد. دانش جدید در ارتباط با دانشی است که به وسیله خلاقیت و نوآوری در سازمان ایجاد شده است. به منظور مدیریت کردن هر چه بهتر فراموشی، سازمان‌ها باید این دو بعد را شناسایی کرده و مشخص کنند که جایگاه آنان در جدول ۴ کدامیک از حالات چهارگانه می‌باشد.
جدول ۲-۴: حالتهای فراموشی سازمانی دی هالن و فیلیپس،(۲۰۰۴)

دانش جدید

دانش موجود

فراموشی تصادفی

ناتوانی در کسب دانش

نابودی حافظه

فراموشی هدفمند

پرهیز از عادت بد

یادگیری زدایی

تعریف بخش های مدل فوق به ترتیب زیر است:
۱- ناتوانی در کسب دانش[۷۷]: نوع دیگری از فراموشی سازمانی است که یک بعد آن نا آگاهی از فراموشی و بعد دیگر آن دانش جدید می‌باشد و اشاره به زمانی دارد که سازمان نتواند دانش نوورود را نگهداری کند و آن را به شکل برنامه ریزی نشده ای از دست می دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:42:00 ب.ظ ]




جدول۴-۴٫ متغیرهای تحلیل دیداری درون موقعیتی و بین موقعیتی برای شرکت کننده ج ۹۵

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

جدول۴-۵٫ متغیرهای تحلیل دیداری درون موقعیتی و بین موقعیتی برای شرکت کننده الف ۱۰۴
جدول۴-۶٫ متغیرهای تحلیل دیداری درون موقعیتی و بین موقعیتی برای شرکت کننده ب ۱۱۱
جدول۴-۷٫ متغیرهای تحلیل دیداری درون موقعیتی و بین موقعیتی برای شرکت کننده ج ۱۱۸
فهرست تصاویر و نمودارها
شکل۲-۱٫ سیستم تقویت ۱۶
شکل۲-۲٫ مسیر انتقال دهنده های عصبی موثر در سوء مصرف مواد ۱۹
شکل۲-۳٫ نمای کلی یک EEG را در ساده ترین حالت ۲۶
شکل۲-۴٫ نظام بین المللی ۲۰-۱۰ ۲۷
شکل۲-۵٫ نمایی از جلسه درمانی نوروفیدبک ۳۷
شکل۴-۱٫ اثربخشی درمان نوروفیدبک بر کاهش ولع مصرف بیماران وابسته به مواد مخدر تحت درمان نگهدارنده با متادون ۷۴
شکل۴-۲٫ ترسیم خط میانه و نوار ثبات برای شرکت‌کننده الف ۷۶
شکل۴-۳٫ ترسیم خط روند و نوار ثبات برای شرکت‌کننده الف ۷۸
شکل ۴-۴٫ ترسیم خط میانه و نوار ثبات برای شرکت‌کننده ب ۸۳
شکل۴-۵٫ ترسیم خط روند و نوار ثبات برای شرکت‌کننده ب ۸۵
شکل۴-۶٫ ترسیم خط میانه و نوار ثبات برای شرکت‌کننده ج ۹۰
شکل۴-۷٫ ترسیم خط روند و نوار ثبات برای شرکت‌کننده ج ۹۲
شکل۴-۸٫ اثربخشی درمان نوروفیدبک بر کاهش افسردگی بیماران وابسته به مواد مخدر تحت درمان نگهدارنده با متادون ۹۷
شکل۴-۹٫ ترسیم خط میانه و نوار ثبات برای شرکت‌کننده الف ۹۹
شکل۴-۱۰٫ ترسیم خط روند و نوار ثبات برای شرکت‌کننده الف ۱۰۱
شکل۴-۱۱٫ ترسیم خط میانه و نوار ثبات برای شرکت‌کننده ب ۱۰۶
شکل۴-۱۲٫ ترسیم خط روند و نوار ثبات برای شرکت‌کننده ب ۱۰۸
شکل۴-۱۳٫ ترسیم خط میانه و نوار ثبات برای شرکت‌کننده ج ۱۱۳
شکل۴-۱۴٫ ترسیم خط روند و نوار ثبات برای شرکت‌کننده ج ۱۱۵
فصل اول
کلیات پژوهش
۱-۱٫ پیش درآمد
اختلال مربوط به مصرف مواد، مجموعه علائم شناختی، رفتاری و روانشناختی است که باعث می‌شود علیرغم مشکلات موجود در زمینه‌ی مواد، فرد به استفاده از مواد ادامه دهد (DSM-V[1]). در این دسته اختلالات، محور اصلی مشکلات، ولع[۲] شدید و اجتناب ناپذیر بیمار به ادامه مصرف مواد است؛ عاملی که ریشه اصلی عود و شکست‌های درمانی شناخته شده است (کافمن،۲۰۰۱؛ به نقل از دهقانی و رستمی،۱۳۸۹). همچنین در بیماران وابسته به مواد اختلالات سلامت روانی از جمله افسردگی شایع است (وزارت بهداشت کانادا، ۱۳۸۴؛ حاجی حسنی، شفیع آبادی، پیر ساقی و کیانی پور، ۱۳۹۱).
آمارهای جهانی حاکی از شیوع ۲۰۰ میلیونی وابستگی به مواد، اعم از مواد افیونی سبک یا سنگین و مواد طبیعی یا مصنوعی است (هاشمی، ۱۳۸۳). نتایج بررسی‌های انجام شده؛ در مورد اعتیاد در ایران هم طی چهار دهه اخیر در نوسان بوده است. به گونه‌ای که در سال ۱۳۹۰، برآورد بین جمعیت ۱۵ تا ۶۴ سال (طبق سرشماری ۱۳۸۵، معادل ۵۰ میلیون نفر) برابر با یک میلیون و سیصد و بیست و پنج هزار نفر اعلام شده است (صرامی، قربانی و مینویی، ۱۳۹۲).
در سبب شناسی اختلال وابستگی به مواد، نظریه‌های گوناگون بر عوامل بین فردی، عوامل رفتاری –روانی و عوامل زیستی – ژنتیکی تأکید دارند (زکریایی، ۱۳۸۲). در سال‌های اخیر در حوزه سبب شناسی این اختلال ابعاد عصب شناختی، مورد توجه قرار گرفته است. طی ۳۰ سال گذشته فعالیت‌های علمی بسیاری جهت کشف ظرفیت ذهن برای تأثیر بر بدن و شناخت راه‌هایی که ذهن روی بدن و عملکردهای آن تأثیر می‌گذارد و از آن تأثیر می پذیرد؛ از جمله ارتباط مغز و روان انجام شده است (لاورنس[۳]، ۲۰۰۲).
پژوهش حاضر به دنبال بررسی شیوه‌ی درمانی جدید نوروفیدبک در کاهش ولع مصرف و بهبود میزان افسردگی بیماران وابسته به مواد مخدر تحت درمان نگهدارنده متادون[۴] است.
۱-۲٫ بیان مسئله
اهمیت تجربه ولع مصرف در وابستگی به مواد، تداوم اعتیاد به مواد، پدیده‌ی بازگشت و شکست‌های درمانی در پژوهش‌های بسیاری مورد تأیید قرار گرفته است. ولع مصرف مواد، یک موقعیت انگیزشی قدرتمند یا گرایش شدید به ولع مصرف در فرد معتاد است. با وجود اهمیت این پدیده در ادامه فرایند
سوء مصرف، تا کنون ساز و کارهای روانشناختی و عاطفی مرتبط با این پدیده هنوز به طور کامل شناخته نشده اند، پژوهش‌ها نشان داده اند که نشانه‌های محیطی مربوط به مواد، می توانند به ایجاد ولع مصرف در معتادان، بیانجامند (هیمن[۵]،۲۰۱۱؛ آبرامز[۶]، ۲۰۰۰؛ انستیتو ملی سوء مصرف مواد،۱۹۹۶؛ چایلدرس[۷]، اهرمن[۸]، روزنش[۹]، روبینز[۱۰] و اُبراین[۱۱]، ۱۹۹۲؛ آلترمن و همکاران،۱۹۹۰). در دسته اختلالات مربوط به مواد، محور اصلی مشکلات، ولع شدید و اجتناب ناپذیر بیمار به ادامه مصرف مواد است؛ عاملی که ریشه اصلی عود و شکست‌های درمانی شناخته شده است (کافمن،۲۰۰۱؛ به نقل از دهقانی و رستمی،۱۳۸۹). پس ضروری به نظر می‌رسد که به پدیده‌ی ولع مصرف بیشتر پرداخته شود. از ولع مصرف مواد تعاریف گوناگونی شده است، ولی به هر حال ولع مصرف مواد را می‌توان یک تجربه‌ی شخصی و یک پدیده‌ی چند بعدی آمیخته با میل و هوس به دست آوردن یک احساس خوشایند و یا غلبه بر یک احساس ناخوشایند دانست (اختیاری،۲۰۰۸). همچنین در بیماران وابسته به مواد اختلالات سلامت روانی از جمله افسردگی شایع است (سمپل[۱۲]، پترسون[۱۳] و گرانت[۱۴]،۲۰۰۵؛ وزارت بهداشت کانادا، ۱۳۸۴؛ حاجی حسنی، شفیع آبادی، پیر ساقی و کیانی پور، ۱۳۹۱). همچنین اگر ولع مصرف مواد برطرف نشود می‌تواند باعث رنج‌های روانشناختی مثل ضعف، بی اشتهایی، اضطراب، بی خوابی، پرخاشگری و افسردگی گردد (آدولوراتو[۱۵]، لگیو[۱۶]، آبن آولی[۱۷] و گاسبارینی[۱۸]،۲۰۰۵). اختلالات افسردگی[۱۹] در DSM-V به عنوان دسته‌ی جداگانه قرار گرفته است. ویژگی مشترک همه این اختلالات وجود غم است، احساس تهی بودن، یا تحریک پذیری خلق و خوی، همراه با تغییرات جسمی و شناختی است که به طور قابل توجهی بر ظرفیت فرد برای عملکرد تاثیر می‌گذارد (DSM-V).
QEEG[20]، جهت تعیین مشکلات عملکرد مغز در شماری از اختلالات وابستگی به مواد، از جمله وابستگی به کوکایین و متاآمفتامین‌ها به کار رفته است. تحقیقات حاکی از افزایش موج بتا در حین انجام عملکردهای ذهنی بالا در افراد نرمال هشیار می‌باشد، در حالی که در بیماران وابسته به مواد شواهد نشان دهنده کاهش این امواج می‌باشد (آلپر و همکاران،۱۹۹۸).
QEEG، افراد وابسته به الکل الگوی غالب افزایش امواج بتا و دلتا و تتا و کاهش موج آلفا را نشان داده است. افزایش دامنه امواج غیرآلفا و کاهش آلفا با اضطراب همراه است. با مصرف الکل فرد در حالت فیزیولوزیکی آرامش و افزایش آلفا قرار می‌گیرد و در واقع با بهره گرفتن از این مواد دروازه فعالیت آلفا را می گشاید (ماروین[۲۱]،۱۹۹۵). این روش در تشخیص برخی از عوارض مغزی و وابستگی به کوکائین و بررسی روند تغییرات آنها نیز سودمند بوده است (آلپر[۲۲] و همکاران، ۱۹۹۸).
در حوزه درمان اختلالات روانشناختی نیز، پژوهش‌های نوروفیزیولوژیکی با بررسی ارتباط بین امواج مغزی، تشریح مکانیزم‌های زیربنایی تالاموکورتیکی مغز و حالات روانشناختی فرد، نشان داده اند که تغییرات بهینه در ریتم و فرکانس امواج مغزی، با بهره گرفتن از روش‌های عصب درمانی؛ می‌تواند منجر به تغییر در حالات روانشناختی افراد شود (استرمن[۲۳]، ۱۹۹۶).
هم اکنون این مسئله مطرح است که آیا می‌توان از این روش نوین در درمان اختلال وابستگی به مواد استفاده کرد؟ و آیا این روش می‌تواند نابهنجاری‌های عصب شناختی امواج مغز را برطرف سازد؟
بسیاری از محققان حوزه وابستگی به مواد بر این عقیده اند که وابستگی به مواد را باید به عنوان یک مشکل مغزی در نظر گرفت. همانطور که به طور مختصر اشاره شد تحقیقات علوم اعصاب جدید هم نشان داده است که وابستگی بر پایه توانایی مواد در تقلید از فعالیت انتقال دهنده‌های عصبی مغز و اثر بر مرکز لذت و در نهایت بروز اختلال در عملکرد مغز و فعالیت الکتریکی مغزی است. بر این اساس رویکرد این متخصصان در درمان وابستگی به مواد یاری گرفتن از درمان‌های عصب روانشناختی است. درمان‌هایی که قادر به اصلاح اختلالات موجود در عملکرد مغزی و به دنبال آن رفع عوارض منفی درباره مصرف مواد در مغز، رفتار و روان فرد می‌باشد. اخیراً تلاش‌های درمان در سوء‌مصرف مواد، گرایش به سوی درمان‌های عصبی و تلاش در جهت اصلاح سیستم مغزی است.
با وجود آمارهای ۸۰ درصد عود در دارودرمانی‌های وابستگی به مواد به نظر بهترین رویکرد جهت کاهش این خطر، تنظیم عمل لوب‌های مغزی به وسیله درمان‌های عصب روان شناختی، از جمله نوروفیدبک است (ریچارد[۲۴]، مونتویا[۲۵]، نلسون[۲۶] و اسپنس[۲۷]، ۱۹۹۵).
۱-۳. اهداف پژوهش
هدف اصلی این پژوهش بررسی اثربخشی روش آموزشی درمانی نوروفیدبک بر کاهش ولع مصرف مواد مخدر در بیماران وابسته به مواد مخدر تحت درمان نگهدارنده متادون است. اهداف فرعی عبارتند از:
۱- بررسی اثربخشی روش آموزشی درمانی نوروفیدبک بر بهبودی میزان افسردگی بیماران وابسته به مواد مخدر تحت درمان نگهدارنده است.
۱-۴. فرضیه‌های پژوهش
فرضیه اول: درمان نوروفیدبک باعث کاهش ولع مصرف در افراد وابسته به مواد مخدر می‌شود.
فرضیه دوم: درمان نوروفیدبک باعث بهبود میزان افسردگی افراد وابسته به مواد مخدر می‌شود.
۱-۵. اهمیت و ضرورت پژوهش
بدون درمان موثر، وابستگی به مواد، به ویژه مواد افیونی، هزینه‌های بالایی در رابطه با فعالیت‌های غیر قانونی، مراقبت‌های پزشکی، معامله دارو، از دست دادن توان تولید و بهره وری، افزایش انتقال HIV[28] و دیگر عوامل بیماری زای خونی به همراه دارد. همچنین اختلالات سلامت روانی مثلاً افسردگی و احساس کنترل کم برزندگی، اختلال شخصیت ضد اجتماعی یا فوبی[۲۹] یا هراس در میان بیماران وابسته به مواد و شایع است (وزارت بهداشت کانادا، ۱۳۸۴).
لذا سوء مصرف مواد و وابستگی به مواد امروزه معضل بزرگی برای جوامع بشری محسوب شده و تاکنون تلاش‌های بسیاری به ویژه در حوزه سبب شناسی و درمان آن انجام گرفته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:41:00 ب.ظ ]




ابراهیمی کردلر،علی. حسن آذر داریانی،الهام. (پاییز ۸۵) بررسی مدیریت سود در زمان عرضه اولیه سهام به عموم در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران،دانشگاه تهران:بررسی های حسابداری و حسابرسی ،شماره ۴۵،صص ۳-۲۳٫
.ابراهیمی کردلر، علی و سیدی، سیدعزیز (۱۳۸۷). “نقش حسابرسان مستقل درکاهش اقلام تعهدی اختیاری”. بررسیهای حسابداری و حسابرسی، دوره ۱۵، شماره ۵۴، زمستان ۱۳۸۷صص ۱۶-۳٫
ایرج نوروش، سحر سپاسی، محمد رضا نیکبخت(۱۳۸۴)، بررسی مدیریت سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران، مجله علوم اجتماعی و انسانی دانشگاه شیراز، دوره بیست و دوم، شماره ۲
جعفر وند آذر،صابر. (۱۰/۰۶/۸۶).سازوکارهای عرضه عمومی اولیه اوراق بهادار.ماهنامه بورس،شماره ۶۳-۶۴٫
حق بین،زینب. بررسی انواع ناهنجاری های مربوط به عرضه عمومی اولیه سهام در بورس اوراق بهادار تهران،دانشگاه اقتصاد و علوم اجتماعی الزهرا،پایان نامه کارشناسی ارشد .۱۳۸۷
حساس یگانه یحیی، خالقی بایگی احمد. فاصله انتظاراتی بین حسابرسان واستفاده کنندگان از نقش اعتباردهی حسابرسان مستقل. فصلنامه بررسیهای حسابداری و حسابرسی ۱۳۸۳٫شماره ۳۵٫ صص۴۴-۲۹٫
حدادی،محمد حسن، منصوری،علی، فلاحی،خدیجه،تابستان (۱۳۹۱)، “بررسی رابطه بین مدیریت سود و کیفیت حسابرسی”،دهمین همایش ملی حسابداری ایران،۱۳۹۱
دادفر،مهسا. (۱۰/۰۶/۸۶). معرفی دو روش برای عرضه عمومی اولیه اوراق بهادار. ماهنامه بورس ،شماره ۶۳-۶۴٫

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

سجادی،سید حسین،عربی،مهدی.(۱۳۸۶)،تاثیر کیفیت حسابرسی بر مدیریت سود،مجله حسابدار رسمی،صص۱۰۴-۱۰۸
طالب نیا،قدرت الله. محمد زاده سالطه،حیدر.(بهار وتابستان ۸۴).تاثیر خصوصی سازی شرکت های دولتی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بر بازده سهام آن ها.تحقیقات مالی،صص ۱۱۵-۹۷٫
کریمی پتانلار،سعید. (۱۳۸۳). “پژوهش نامه علوم انسانی و اجتماعی “شماره ۱۳،صص ۱۰۵-۱۲۸٫
مجموعه مقالات و گزارشات. (۷۲). جلد اول، اداره مطالعات و بررسی های سازمان برای اوراق بهادار تهران. ص ۴۳٫
محمدزادگان اکبر. بررسی رابطه بین قابلیت اتکای اقلام تعهدی با پایداری سود و قیمت سهام در شرک تهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران. دانشگاه بین المللی امام ایان نامه کارشناسی ارشد حسابداری؛ ۱۳۸۵ :« ره » خمینی
مومنی ،منصور. فعال قیومی،علی. (۱۳۸۶).تحلیل های آماری با بهره گرفتن از spss کتاب نو.
مهرجو،حامد. (دی ۸۳). بررسی عملکرد قیمت گذاری سهام در اولین عرضه سهام شرکت ها در بورس اوراق بهادار تهران. پایان نامه ارشد. دانشگاه شیراز.
ب) منابع لاتین
Armstrong, C. S., Foster, G., & Taylor, D. (2009). Earnings Management Around Initial Public Offerings: A Re-Examination. SSRN eLibrary.
Ball, R., & Shivakumar, L. (2008). Earnings quality at initial public offerings. Journal of Accounting and Economics, 45, 324-349.
Balsam, S., Krishnan, J., & Yang, J. S. (2003). Auditor Industry Specialization and Earnings Quality. Auditing: A Journal of Practice & Theory, 22, 71-97.
Barton, J., & Simko, P. J. (2002). The Balance Sheet as an Earnings Management Constraint. The Accounting Review, 77, 1-27.
Bartov, Ferdinand and Judy. (2000). “Discretionary-Accruals Models and Audit Qualifications”, Journal of Accounting and Economic, Vol 30, No 3, pp: 421-452
Basioudis, I. G., & Francis, J. R. (2007). Big 4 audit fee premiums for national and office level industry leadership in the United Kingdom. Auditing: A Journal of Practice and Theory, 26, 143-166.
Becker, C. L., Defond, M. L., Jiambalvo, J., & Subramanyam, K. R. (1998). The Effect of Audit Quality on Earnings Management. Contemporary Accounting Research, 15, 1-24.
Brau, J. C., & Fawcett, S. E. (2006). Initial Public Offerings: An Analysis of Theory and Practice. The Journal of Finance, 61, 399-436.
Chang, S.-C., Chung, T.-Y., & Lin, W.-C. (2010). Underwriter reputation, earnings management and the long-run performance of initial public offerings. Accounting & Finance, 50, 53-78.
Chen. (2005). “The Audit Opinion of Earnings Management in Listed Companies of China“, Journal of Modern Accounting and Auditing, Vol.1, No.7: pp 67-81
Chi, W., Lisic, L. L., & Pevzner, M. (2011). Is Enhanced Audit Quality Associated with Greater Real Earnings Management? Accounting Horizons, 25, 315-335.
Cohen, D. A., Dey, A., & Lys, T. Z. (2008). Real and Accrual-Based Earnings Management in the Pre- and Post-Sarbanes-Oxley Periods. The Accounting Review, 83, 757-787.
Cohen, D. A., & Zarowin, P. (2010). Accrual-based and real earnings management activities around seasoned equity offerings. Journal of Accounting and Economics, 50, 2-19.
Core,J.E.,Guay,w.,&larcher,D.F.(2008).the power of the pen and executive compensation.journal of financial economics,88,1-25.
DeAngelo. (1981). “Auditor size and audit quality”. Journal of Accounting and Economics, vol 3(3), 183-189.
Dechow, P. M., Sloan, R. G., & Sweeney, A. P. (1995). Detecting Earnings Management. The Accounting Review, 70, 193-225.
DeFond, M. L., & Jiambalvo, J. (1994). Debt covenant violation and manipulation of accruals. Journal of Accounting and Economics, 17, 145-176.
eckbo.B.Espen.(2007).initial under pricing of IPOs.hand book of corporate finance ,north-holland.
Elder, R., & Zhou, J. (2002). Audit Firm Size, Industry Specialization and Earnings Management by Initial Public Offering Firms. SSRN eLibrar
emerson faria umea university of business and economics master thesis 2007 under pricing of brazilian intial public offerings.
Fan, Q. (2007). Earnings Management and Ownership Retention for Initial Public Offering Firms: Theory and Evidence. The Accounting Review, 82, 27-64.
Ferguson, A. and D. Stokes. 2002. Brand name audit pricing, industry specialization and leadership premiums post Big 8 and Big 6 mergers. Contemporary Accounting Research (Spring): 77-110.
Francis, J. R., Maydew, E. L., & Sparks, H. C. (1999). The Role of Big 6 Auditors in the Credible Reporting of Accruals. Auditing: A Journal of Practice & Theory, 18, 17-34.
Friedlan, J. M. (1994). Accounting Choices of Issuers of Initial Public Offerings. Contemporary Accounting Research, 11, 1-31.
Gore, Pope and Singh. (2001). “Non-Audit Services, Auditor Independence and Earnings Management”, Working Paper
Gunny,K.A.(2010).the relatiol between earnings management using real activities manipulation and future performance: evidence from meeting earnings benchmarks.contemporary accounting research,27,855-888.
jain,B.I.and o.kini,1994,the post issue operating performance of IPO firms , journal of finance ,49,1699-1726
Janin and Piot. (2005). “Audit Quality and Earnings Management in France”, Working Paper
Johl, Jubb and Houghton. (2003). “Audit Quality: Earnings Management in the Context of the 1997 Asian Crisis.
Johl, Jubb and Houghton. (2007) “Earnings management and the audit opinion: evidence from Malaysia”, Managerial Auditing Journal, Vol 22, No 7, pp. 688-715
Jones, J. J. (1991). Earnings Management During Import Relief Investigations. Journal of Accounting Research, 29, 193-228.
Kothari, S. P., Leone, A. J., & Wasley, C. E. (2005). Performance matched discretionary accrual measures. Journal of Accounting and Economics, 39, 163-197.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:41:00 ب.ظ ]




سطوح عملکرد
خروجی نهایی مورد انتظار

عملکرد کلی سازمان
تحقق ماموریت سازمان (خروج های مطابق الزامات ذینفعان)

عملکرد کلی واحدها/ فرایندهای سازمان
تحقق بخشی از ماموریت سازمان بر اساس شاخص های کلیدی عملکرد تعریف شده

عملکرد کلی تک تک برنامه واحدها/فرایندها
انجام درست و به موقع برنامه ها بر اساس الزامات برنامه ها

عملکرد تک تک فعالیت های مربوط به برنامه ها
انجام درست و به موقع فعالیت ها بر اساس الزامات فعالیت

جدول۲-۳: سطوح مختلف عملکرد سازمان ها( بیاضی طهرابند، ۱۳۸۸، ۵۳)
۲-۳- ۴- مدل اچیو ACHIEVE
عملکرد سازمانی شاخصی است که چگونگی تحقق اهداف یک سازمان یا موسسه را اندازه گیری می نماید (هو، ٢٠٠٨ ). با توجه به ویژگی هایی که مدل اچیو از لحاظ قابلیت کاربرد و امکانپذیری دریافت اطلاعات دربرداشت و نیز ظرفیتی که از لحاظ ریشه یابی مشکلات و تعیین استراتژی برای رفع آنها ایجاد مینمود، این مدل در پژوهش حاضر مورد استفاده قرار گرفت. مؤلفه های اصلی این مدل بر اساس تابع زیر مشخص شده است. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۳)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

P= f [A. C. H. I. E. V. E]
عملکرد تابعی است از: (محیط. ارزیابی. اعتبار .مشوق. کمک. وضوح. توانایی)
یک مشکل کلی در روند مدیریت این است که بسیاری از مدیران این قابلیت را دارند که پیروان خود را در جریان نوع مشکلات موجود بگذارند، ولی همین مدیران اثربخشی لازم در تعیین علت وجود این مشکلات را ندارند. به عبارت دیگر، بسیاری از مدیران در شناسائی مسائل یا مشکلات قوی هستند اما در تحلیل یا تشخیص مشکلات به مراتب ضعیف تر میباشند. برای داشتن حداکثر اثربخشی در ارزیابی و حل مسائل مربوط به عملکرد، مدیران باید علت ایجاد مسائل را تعیین نمایند. مدل اچیو توسط هرسی و گلداسمیت، به منظور کمک به مدیران در تعیین علت وجود مشکلات عملکرد و ایجاد استراتژی های تغییر برای حل این مشکلات، طرح ریزی گردیده است.
در تدوین مدلی برای تحلیل عملکرد انسانی، هرسی و گلداسمیت دو هدف اصلی را در نظر داشتند:

  • تعیین عوامل کلیدی که می توانند بر عملکرد فرد فرد کارکنان تأثیر بگذارند.
  • ارائه این عوامل به گونهای که بتوان آنها را به خاطر سپرد و به کار برد. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۴)

۲-۳-۵ – مراحل تدوین مدل اچیو
اولین قدم برای تدوین مدل، کنار گذاشتن عواملی است که بر عملکرد مدیریت تأثیر می گذارند. عواملی مانند مشوق، توانائی، درک، حمایت سازمانی، سازش محیطی، بازخور و اعتبار.
قدم بعدی آن است که مدیران این عوامل را به گونه ای که بتوان آنها را به خاطر سپرد و مورد استفاده قرار داد، ترکیب کند. تحقیقات آتکینسون ١ نشان میدهد که عملکرد تابع انگیزش و توانایی است. پورتر و لاولر با افزودن تصور نقشیا درکشغل این ایده را بسط دادند. لورش و لارنس با این موضوع به گونه ای متفاوت برخورد کرده و به این نتیجه رسیده اند که عملکرد صرفًا به کنش خصایص موجود در فرد مربوط نیست، بلکه به سازمان و محیط نیز مربوط می شود.
مدل اچیو از دو عامل دیگر نیز در معادله مدیریت عملکرد بهره می گیرد . یکی عامل بازخورد است، یعنی پیروان نه تنها باید به آنچه می خواهند انجام دهند آگاه باشند، بلکه باید بدانند که بر اساس آن چه متداول است چگونه باید عمل کنند. عامل دیگر مدیریت عملکرد، اعتبار است. در تحلیل عملکرد، مدیران باید بهطور مستمر در مورد اعتبار فعالیت های کارکنان نظیر تحلیل شغلی، تقاضای استخدام، ارزیابی، کارآموزی، ترفیع و اخراج، بررسی لازم را به عمل آورند. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۵)
هرسی و گلداسمیت هفت متغیر مربوط به مدیریت عملکرد اثربخشرا از میان بقیه انتخاب نموده اند: مشوق، توانایی، درک، حمایت سازمانی، سازش محیطی، بازخور و اعتبار.
توانایی
در مدل اچیو اصطلاح توانایی به دانش و مهارت های پیروان گفته می شـود (البتـه توانـایی در بـه انجام رساندن موفقیت آمیز یک تکلیف). لازم اسـت بـه یـاد داشـته باشـیم کـه شایـستگی افـرادعمومیت ندارد . اجزای کلیدی توانایی عبارتند از: دانش مربوط به تکلیـف (کـارآموزی رسـمی و غیررسمی که کامل کردن تکلیـف خاصـی را تـسهیل مـی کنـد )، تجزیـه مربـوط بـه تکلیـف(تجربه کاری قبلی که تکمیل موفقیت آمیز تکلیف کمـک مـی کنـد) و قابلیـت هـای مربـوط بـه تکلیف (توانایی بالقوه و یا صفات ممیز های که اتمام موفقیت آمیز را تقویت می کند). مـدیر بایـددر تحلیل عملکرد پیرو بپرسد: آیا این شخص دانش و مهارت های لازم را بـرای تکمیـل کـردن موفقیت آمیز این تکلیف دارد یا خیر؟ (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۵)
وضوح (درک یا تصور نقش)
این اصطلاح به درکو پذیرش نحوه کار و محل و چگونگی انجام کار اطلاق می شود . برای آن که پیرواندرکه کاملی از مشکل داشته باشند باید مقاصد و اهداف عمده، نحوه رسیدن به این مقاصد و اهداف(چه اهدافی در چه زمانی بیشترین اهمیت را دارند) برایشان کاملاً صریح و روشن باشد. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۶)
کمک (حمایت سازمانی)
اصطلاح کمک به کمک سازمانی یا حمایتی گفته میشود که پیرو برای تکمیل اثربخشی کار به آن نیاز دارد. برخی از عوامل حمایت سازمانی عبارتند از: بودجه، وسایل و تسهیلاتی که برای کامل کردن تکلیف لازم است، حمایت لازم از جانب دوایر دیگر، دردسترس بودن فرآورده و کیفیت آن و ذخیره کافی از منابع انسانی. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۶)
مشوق
اصطلاح مشوق به انگیزه مربوط به تکلیف پیروان یا انگیزش برای کامل کردن تکلیف خاص مورد تحلیل به گونهای موفقیت آمیز اطلاق میشود. در ارزیابی انگیزه نباید فراموش کنیم که انگیزه بسیاری از مردم در مورد تکمیل تکالیفی بیشتر است که پاداشهای درونی یا بیرونی در پی دارند. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۶)
ارزیابی (آموزش و بازخور عملکرد)
ارزیابی به بازخور روزانه عملکرد و دور ه های گاه به گاه گفته می شود . روند بازخورد مناسب به پیروان اجازه میدهد پیوسته از چند و چون انجام کار مطلع باشند. اگر اشخاص از مشکلات عملکرد خود آگاه نباشند، انتظار بهبود عملکرد انتظاری غیرواقع بینانه ای است. مردم پیشاز آن که مورد ارزیابی دوره ای رسمی، قرار بگیرند، باید از نتایج ارزیابی های مرتب غیررسمی درباره خود مطلع باشند. دلیل بسیاری از مشکلات عملکرد، فقدان.آموزش لازم و بازخورد عملکرد است. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۶)
بازخورد اعتبار
بازخورد اعتبار به تناسببودن و حقوقی بودن تصمیمهای مدیر در خصوص منابع انسانی اطلاق می شود. مدیران باید مطمئن شوند که تصمیم های اخذ شده در مورد مردم از لحاظ حقوقی،دادگاهی و خط مشی های شرکت ها مناسب است. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۷)
محیط (تناسب محیطی )
اصطلاح محیط به آن دسته از عوامل خارجی گفته می شود که می توانند حتی با وجود داشتن عوامل توانایی، وضوح، حمایت و انگیزه لازم برای شغل، باز هم بر عملکرد تأثیر گذارند. عناصر کلیدی عوامل محیطی عبارتند از: رقابت، تغییر شرایط بازار، آیین نام های دولتی، تدارکات و اموری از این قبیل. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۷)

شکل ۲-۱: هفت مؤلفه های اصلی مدل اچیو (لاتین)
شکل ۲-۲: هفت مؤلفه های اصلی مدل اچیو (فارسی) (یعقوبی و همکاران ، ۱۳۸۹، ۹)
یک واژه هفت حرفی معادل عملکرد، کلمـهachieve اسـت کـه بـا جانـشین کـردنability به جای توانایی،clarity به جای وضوح،help به جای کمک،incentive به جـای مشوق،evaluation به جای ارزیـابی ،validity بـه جـای اعتبـارو environment بـه جـای محیط، مدل اچیو به وجود آمد. (عباسپور ،باروتیان،۱۳۸۹، ۱۵)
۲-۴- پیشینه تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:41:00 ب.ظ ]