کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



میرسید شریف جرجانی؛ ترجمان القرآن، تدوین عادل بن علی بن الحافظ؛ بکوشش سیدمحمد دبیرسیاقی، تهران: بنیاد قرآن، ۱۳۶۰، حرف و، ص۱۴۷.
میلانى، سید محمد هادى حسینى، محاضرات فی فقه الإمامیه – صلاه المسافر و قاعدتی الصحه و الید، مشهد: مؤسسه چاپ و نشر دانشگاه فردوسى، اول، ۱۳۹۵ ق.
نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام ، بیروت: دار احیاء التراث العربی، هفتم، ١٣۶٢ .
نورى، حسین بن محمد تقى، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم: مؤسسه آل البیت(ع)، ۱۴۰۸ق ، ج۹، ص۱۴۴٫

فهرست مقالات
اشرفی کنی، فاطمه، موسوی، نعیمه سادات، ۱۳۷۸،”وسواس: تحقیقی پیرامون وسواس وراههای پیشگیری ودرمان این بیماری عصبی،” مجله اصلاح وتربیت دوره قدیم، سال ششم، ش۶۱، ص۱۱-۱۶٫
حسنی، جعفر، اله بیگی، ایمان، قوشچیان، سمانه، ۱۳۸۶، «مقایسه فعالیت سیستم های مغزی- رفتاری بیماران مبتلا به اختلال وسواس و افراد بهنجار»، تازه های علوم شناختی، سال۹، ش۴، ۱۶-۲۵٫
حسینی، سید احمد، ۱۳۸۲،”احتیاط هاى روا و ناروا ؛ نمونه ها و پیامدها۳”، نشریه فقه، ش ۳۷و۳۸، ص۱۱۰ – ۱۳۳٫
شاهجویی، تقی، محمود علیلو، مجید، بخشی پور رودسری، عباس، فخاری، علی، ۱۳۹۰، «تحمل نکردن بلاتکلیفی و نگرانی در افراد مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وسواسی-اجباری»، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال هفدهم، ش۴، ۳۰۴-۳۱۲٫
شیرین زاده دستگیری، صمد، گودرزی، محمدعلی، غنی زاده، احمد، تقوی، سید محمدرضا، ۱۳۸۷، “مقایسه باورهای فراشناختی و مسئولیت پذیری در بیماران مبتلا به اختلال وسواسی-اجباری، اختلال اضطراب منتشر و افراد بهنجار”، مجله روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، سال چهاردهم، ش۱، ۴۶-۵۵٫
علیپور، احمد، نیک صفت، ابراهیم، ۱۳۹۰،”روانشناسی کمال در قرآن”، دوفصلنامه ی علمی-پژوهشی، مطالعات اسلام و روانشناسی، سال پنجم، ش۸، ص ۱۱-۱۳۲٫
فقیهی، علی نقی، مطهری، جمشید، ۱۳۸۲،”وسواس و درمان آن / مقایسه دو شیوه شناخت درمانگری اسلامی و شناخت درمانگری سنّتی،” مجله معرفت، ش۷۵، ص۴۵-۵۸٫
محمود علیلو، مجید، ۱۳۷۶و ۱۳۷۷، “پیشرفت های جدید در فهم اختلال وسواس آیا وسواس یک اختلال همگن است؟”، فصلنامه علمی- پژوهشی علوم انسانی دانشگاه الزهرا(س)، سال هفتم و هشتم، ش۲۴و ۲۵، ص۴۳-۶۴٫
ناروئی نصرتی، رحیم، منصور، محمود، ۱۳۸۸،”تطبیق قواعد فقهی با شیوه یادگیری ونهادینه سازی مفاهیم وبه کارگیری آنها در روان وضمیر ناخودآگاه،” فصلنامه روان شناسی و دین، سال دوم، شماره ۲، ص۷٫
وطنی، امیر، ۱۳۸۱، “قاعده اضطرار“، نشریه ش۷۱، علمی-پژوهشی، ش۲۲، ص ۱۸۷- ۲۰۸٫
۳-۶-۴- فهرست منابع الکترونیکی و اینترنتی
مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار جامع فقه اهل بیت۲، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، ویرایش۲، ۱۳۸۸٫
مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، نرم افزار جامع اصول الفقه، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، ویرایش۲، ۱۳۹۱٫
Robinson, Lawrence Smith, Melinda, M.A., and Segal, Jeanne, Ph.D. “Obsessive-Compulsive Disorder (OCD)” [online]. Helpguide. Available: http://www.helpguide.org/mental/obsessive_compulsive_disorder_ocd.htm
“Impulse control disorder”[online]. WikipediaThe free Encyclopedia. available:
http://www. en.wikipedia.org/wiki/Impulse_control_disorderو Wikipedia [93/6/31]
Impulse control disorder” [online].WikipediaThe free Encyclopedia. available: http://en.wikipedia.org/wiki/[93/6/31]
“Relationship obsessive compulsive disorder” [online]. WikipediaThe free Encyclopedia. available: http://en.wikipedia.org/wiki/ [93/6/31]
.” بدبینی در قرآن به چه معنا است؟”.[online] Islam Quest . دسترسی در:
http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa5484/tmpl/component/printme/1[93/6/31]
مظاهری، حسین، ” راهکارهای عملی درمان وسواس” .[online] almazaheri . دسترسی در:
http://www.almazaheri.ir/farsi/Print/Print.aspx?TBlName=SectionDesc=1757 [93/4/5]
یثربى، سید یحیى، “شک و ایمان،” رواق اندیشه، ش۵،.[online] kalam دسترسی در:
http://www.balagh.net/persian/kalam/index.htm[27/5/93 ]
رفاهی، امیر، “آشنایی با بیماری پارانوئید و راه های درمان”.[online] میگنا . دسترسی در:
http://www.migna.ir/vdcj88ev.uqeyizsffu.html Psychology & education [7/6/93.]
” بیماری نامرئی و آزاردهنده ای که زندگی را مختل می‌کند؛ ۵ درصد ایرانیان وسواس دارند”[online] . ابتکار. دسترسی در:
http://www.ebtekarnews.com/Ebtekar/News.aspx?NID=107221 نسخه شماره–[۲۲/۴/۹۳ ]
“نکته ای پیرامون کثیر الشک و وسواسی-حضرت آیت الله مکارم شیرازی، درس خارج فقه، ۹ اسفند سال ۹۱” [online]. Taqrir. دسترسی در:
http://taqrir.eshia.ir[93/6/25]
” سوداوى مزاج ها، بیشتر به وسواس فکرى دچار مى شوند”[online] . واضح. دسترسی در:
http:// www .vazeh.com/n- و http:// www.abrarnews.com [۹۳/۷/۹]
” وسواس فکری: خلاصه کتاب شفای وسواس”[online] . وسواس فکری. دسترسی در:
http://vasvasefekri.blogfa.com/post-21.aspx[93/1/7]
“آشنایی با فلسفه ی وضو، تیمم و غسل ” [online]. شمیم , دانشنامه سلامت , نرم افزاری نورالزهرا . دسترسی در:
http://shamiim.ir/Default.aspx?tabid=97&articleType=ArticleView&articleId=985733[93/6/30]
“جهت درمان وسواسی از نظر فقهای اسلام چه راههایی ارائه شده است؟ روان شناسان در این باره چه میگویند؟” [onlie]. درگاه پاسخگویی به مسائل دینی. دسترسی در:
http://www.porsojoo.com/fa/node/71741[93/1/7]
“شرایط کمال عبادات” [online]. پایگاه اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان. دسترسی در:
http://www.erfan.ir/20473 [93/7/4]
“شیوه‌ای راهبردی برای حل مشکلات” [online]. Afcarnews . دسترسی در:
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

http://afkarnews.ir/vdcjaie8muqey8z.fsfu.html [۹۳/۶/۲۷]
“فلسفه وضو، تیمم و غسل” .[online] پایگاه اطلاع رسانی اندیشه قم. دسترسی در:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 08:01:00 ب.ظ ]




«علامه محمدتقی جعفری، با اشاره به این خلط مبحث، می‌نویسد: «به طور کلی، پس از گرایش‌های مادیِ محض درباره‌ی تفسیر حیات و شئون حیاتی در علوم انسانی در دوران اخیر، آزادی تنها به معنای خواستن به طور کلی، بدون کمترین قید و شرط، به عنوان مطلوب‌ترین آرمان بشری وارد صحنه‌ی تفسیر حیات انسان‌ها شد. آزادی در این معنی که به کلی فارغ از منطقه‌ی ارزش‌ها مطرح شده و به هر انسانی اجازه‌ی عمل به هر چه موردِ میل و رغبتِ او بود می‌داد، به جز تزاحم و پایمال کردن حقوقِ زندگیِ طبیعیِ انسان‌ها ‌ـ ‌آگاهانه یا ناآگاهانه‌ ـ آن آزادی انسانی را که همه‌ی ادیان و علومِ عالیِ انسانی و حکمت و اخلاق فاضله برای تکامل مطرح کرده بودند، از افق ارواح ناپدید کرد. اگر نتیجه‌ی ناروای طرح آزادی به معنای بی‌بند و باری جز این نبود که آزادی روحی را ‌ـ‌که باعظمت‌ترین امتیازِ روحیِ انسان‌هاست‌ـ از دست آنان گرفت و آنان را به تاریخ حیوانی که پشت سر گذاشته بودند برگرداند، برای شکست بشری در مسیر تکامل کفایت می‌کرد».[۱۸۹]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۵-۲. آزادی در قرآن کریم
با دقت، توجه و تعمق در آیات قرآن می‏توان به آسانی به این مسئله واقف گشت که آزادی و اختیار در تمام مراحل زندگی و حیات انسان در ابعاد و موضوعات مختلف مورد توجه و مطرح است. مانند آزادی و اختیار در انتخاب و پذیرش دین، انجام عبادات و اعمال، بیان و قلم، تعلیم و تعلم، خوردن و آشامیدن (مسائل اقتصادی)، اخلاق فردی و اجتماعی، تفکر و اندیشه، اندیشه درباره قرآن و آفرینش انسان و جهان، و….
درذیل به برخی از موضوعات متناسب با اهداف مورد نظر در این پایان نامه، با ارائه بعضی از آیات مربوطه متذکر می‏شویم:
۵-۲-۱. آزادانه بودن دعوت پیامبران و دوری از هر گونه اکراه و اجبار
ظاهر دسته‏ای از آیات قرآن بر این دلالت دارد که دعوت پیامبران (ص) آزادانه بوده و از هرگونه اجبار و اکراه در پذیرش یا عدم پذیرش دین از سوی مردم، به دور بوده است. پیامبران (ص) وظیفه دارند مردم را با حکمت و برهان و موعظه نیکو و پسندیده به راه خدا دعوت کرده و کلام الهی را با ساده‏ترین راه ممکن به مردم ابلاغ کنند و با آنها با مهربانی و عطوفت رفتار کنند و از هرگونه تندخویی و سخت دلی برحذر باشند و راه رستگاری و ضلالت و گمراهی را برای مردم بیان نموده و از عاقبت عملشان ـ که بهشت یا جهنم را در پی خواهد داشت ـ آگاه سازند و آنها را به تفکر و اندیشه صحیح و انتخاب درست وا دارند، و با مردم به عدالت رفتار کنند. در ذیل به نمونه‏هایی از آیات مورد نظر اشاره می‏کنیم:
ـ «وَما أَرْسَلْناکَ إِلاّ مُبَـشِّراً وَنَذِیراً * قُلْ ما أَسْأَلـُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلاّ مَنْ شاءَ أَنْ یَـتَّخِذَ إِلی رَبِّهِ سَبِیلاً»[۱۹۰]
«و تو را جز بشارتگر و بیم‏دهنده نفرستادیم * بگو: «بر این [رسالت‏] اجرى از شما طلب نمى‏کنم، جز اینکه هر کس بخواهد راهى به سوى پروردگارش [در پیش‏] گیرد.»
«أُدْعُ إِلی سَبِـیلِ رَبِّکَ بِالحِکْمَهِ وَالمَوْعِظَهِ الْحَسَنَهِ وَ جَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُـوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِـیلِهِ وَهُـوَ أَعْلَمُ بِالمُهْتَدِینَ»[۱۹۱]
« با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت دعوت کن و با آنان به [شیوه‏اى‏] که نیکوتر است مجادله نماید. در حقیقت، پروردگار تو به [حال‏] کسى که از راه او منحرف شده داناتر، و او به [حال‏] راه‏یافتگان [نیز] داناتر است‏. »
در این آیات از عبارت «من شاء» و «بِمَن ضلّ» استفاده می‏شود که مردم در انتخاب راه خود آزادند، و پیامبران فقط وظیفه دارند مردم را با حکمت و موعظه نیکو به راه خدا دعوت کنند.
«وَلَقَدْ بَعَثْنا فِی کُلِّ أُمَّـهٍ رَسُولاً أَن اعْبُدُوا اللّهَ وَاجْتَنِبُوا الطّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَی اللّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلالَهُ فَسِـیرُوا فِی الأَرضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ المُکَذِّبِـینَ»[۱۹۲].
« و در حقیقت، در میان هر امتى فرستاده‏اى برانگیختیم [تا بگوید:] «خدا را بپرستید و از طاغوت [فریبگر] بپرهیزید.» پس، از ایشان کسى است که خدا [او را] هدایت کرده، و از ایشان کسى است که گمراهى بر او سزاوار است. بنا بر این در زمین بگردید و ببینید فرجام تکذیب‏ کنندگان چگونه بوده است‏.»
در این آیه محل شاهد جمله «اعبدوا» و «اجتنبوا» است، که خداوند می‏فرماید: ما برای هر امتی پیغمبری را فرستادیم تا به مردم ابلاغ کنند که خدا را بپرستند و از طاغوت دوری کنند.
یعنی پیامبران (ص) فقط مأمور به ابلاغ امر خدا به خلق هستند و خلق هم در انتخاب و اختیار رأی آزادند؛ چرا که «اعبدوا» و «اجتنبوا» در صورتی معنا پیدا می‏کند که انسان در انتخاب راه کاملاً آزاد باشد.
ـ «وَمانُرْسِلُ المُرْسَلِـینَ إِلاّ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلا هُمْ یَحْزَنُونَ»؛[۱۹۳]
«و ما پیامبران [خود] را جز بشارتگر و هشداردهنده نمى‏فرستیم، پس کسانى که ایمان آورند و نیکوکارى کنند بیمى بر آنان نیست و اندوهگین نخواهند شد.»
ـ «ما عَلَی الرَّسُولِ إِلاّ البَلاغُ وَاللّهُ یَعْلَمُ ما تُبْدُونَ وَما تَکْتُمُونَ»؛[۱۹۴]
«بر پیامبر [خدا، وظیفه‏اى‏] جز ابلاغ [رسالت‏] نیست، و خداوند آنچه را آشکار و آنچه را پوشیده مى‏دارید مى‏داند.»
«فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ * لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ * إِلاّ مَنْ تَوَلّی وَکَفَرَ * فَیُعَذِّبُهُ اللّهُ العَذابَ الأَکْبَرَ * إِنَّ إِلَیْنا إِیابَهُمْ * ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنا حِسابَهُمْ»؛[۱۹۵]
«پس تذکّر ده که تو تنها تذکّردهنده‏اى * بر آنان تسلّطى ندارى *مگر کسى که روى بگرداند و کفر ورزد * که خدا او را به آن عذاب بزرگتر عذاب کند * در حقیقت، بازگشت آنان به سوى ماست * آن گاه حساب [خواستن از] آنان به عهده ماست‏.»
از این آیات استفاده می‏شود که پیامبران (ص) وظیفه‏ای جز تبلیغ، بشارت انذار، و تذکر ندارند؛ و خداوند از میان هر قومی پیامبری را فرستاد که آیات و قوانین خداوند را برای مردم بازگو نموده و راه پاکی، رستگاری و رسیدن به کمال معنوی را به آنها بیاموزند و در این راه، حق اکراه و اجبار نسبت به انتخاب دین مردم ندارند، بلکه مردم در انتخاب کفر و ایمان کاملاً آزادند. البته اگر راه کفر و ضلالت و گمراهی را انتخاب کنند، وعده عذاب به آنها داده می‏شود؛ چرا که نتیجه چنین اعمالی جز آتش جهنم نیست
۵-۲-۲. آزادی در انتخاب دین
از ظاهر دسته‏ای دیگر از آیات قرآن بر می‏آید که خداوند انسان را در انتخاب دین آزاد گذاشته است؛ تا انسانها بتوانند با تفکر و اندیشه کامل و به حکم عقل سلیم، بهترین، کامل‏ترین و جامع‏ترین، دین را برگزینند. تفاوت این آیات نسبت به آیات دسته اول در این است که این آیات نسبت به آیات قبل خصوصی‏تر هستند. یعنی فقط آزادی در انتخاب اصل دین را بیان می‏کنند، بر خلاف آیات دسته اول که شامل دین و لوازم آن می‏شدند. در این باره آیات فراوانی وارد شده است که نمونه‏هایی از آن را در ذیل متذکر می‏شویم
«لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الوُثْقی لا انْفِصامَ لَها وَاللّهُ سَمِـیعٌ عَلِـیمٌ»[۱۹۶]
« در دین هیچ اجبارى نیست. و راه از بیراهه بخوبى آشکار شده است. پس هر کس به طاغوت کفر ورزد، و به خدا ایمان آورد، به یقین، به دستاویزى استوار، که آن را گسستن نیست، چنگ زده است. و خداوند شنواىِ داناست‏.»
«إِنَّ هـذِهِ تَذکِرَهٌ فَمَنْ شاءَ اتَّـخَذَ إِلی رَبِّهِ سَبِیلاً»؛[۱۹۷]
«قطعاً این [آیات‏] اندرزى است، تا هر که بخواهد به سوى پروردگار خود راهى در پیش گیرد»
«وَقُلِ الحَـقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُـؤْمِنْ وَمَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ إِنّا أَعْتَدْنا لِلظّالِمِـینَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ یَسْتَغِـیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالمُهْلِ یَشْوِی الوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَساءَتْ مُرْتَفَقاً»[۱۹۸]
«و بگو: «حق از پروردگارتان [رسیده‏] است. پس هر که بخواهد بگرود و هر که بخواهد انکار کند، که ما براى ستمگران آتشى آماده کرده‏ایم که سراپرده‏هایش آنان را در بر مى‏گیرد، و اگر فریادرسى جویند، به آبى چون مس گداخته که چهره‏ها را بریان مى‏کند یارى مى‏شوند. وه! چه بد شرابى و چه زشت جایگاهى است‏.»
«قطعا این آیات اندرزی است، تا هر که بخواهد بسوی پروردگار خود راهی در پیش گیرد.»
«وَلَوْ شاءَ رَبُّکَ لاَمِنَ مَنْ فِی الأَرضِ کُلُّهُمْ جَمِـیعاً أَفَأَنْتَ تُکْرِهُ النّاسَ حَتّی یَکُونُوا مُـؤْمِنِـینَ»[۱۹۹]
«و اگر پروردگار تو مى‏خواست، قطعاً هر که در زمین است همه آنها یکسر ایمان مى‏آوردند. پس آیا تو مردم را ناگزیر مى‏کنى که بگروند؟»
ـ «سَیَقُولُ الَّذِینَ أَشْرَکُوا لَوْ شاءَ اللّهُ ما أَشْرَکْنا وَلا آباؤُنا وَلا حَرَّمْنا مِنْ شَی‏ءٍ کَذ لِکَ کَذَّبَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ حَتّی ذاقُوا بَأْسَنا قُلْ هَلْ عِنْدَکُمْ مِنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنا إِنْ تَـتَّبِعُونَ إِلاّ الظَّـنَّ وَ إِنْ أَنْتُمْ إِلاّ تَخْرُصُونَ * قُلْ فَلِلّهِ الْحُـجَّهُ البالِغَهُ فَلَوْ شاءَ لَهَداکُمْ أَجْمَعِـینَ»؛[۲۰۰]
«کسانى که شرک آوردند به زودى خواهند گفت: «اگر خدا مى‏خواست، نه ما و نه پدرانمان شرک نمى‏آوردیم، و چیزى را [خودسرانه‏] تحریم نمى‏کردیم.» کسانى هم که پیش از آنان بودند، همین گونه پیامبران (ص) خود را تکذیب کردند، تا عقوبت ما را چشیدند. بگو: «آیا نزد شما دانشى هست که آن را براى ما آشکار کنید؟ شما جز از گمان پیروى نمى‏کنید، و جز دروغ نمى‏گویید.*بگو: «برهانِ رسا ویژه خداست، و اگر [خدا] مى‏خواست قطعاً همه شما را هدایت مى‏کرد.»
از تمام آیات گذشته به طور روشن استفاده می‏شود که خداوند انسان را در انتخاب اصل دین کاملاً آزاد گذاشته است، که با تفکر، اندیشه، تأمل و تحقیق کافی راه درست را انتخاب کند؛ چرا که عقیده و اعتقاد یک امر قلبی است و اجبارپذیر نیست. با این حال گرچه انسان در انتخاب دین آزاد است، لکن عقل سلیم حکم می‏کند که بهترین، کامل‏ترین و سرآمدترین دین را انتخاب نماید و پس از گزینش، موظف است همه قوانین و مقرّرات آن را رعایت کند و از هر نوع تخلف و بی نظمی و قانون شکنی بپرهیزد.
۵-۲-۳. آزادی (اختیار) در عمل
ظاهر آیات فراوان دیگری دلالت دارد به اینکه انسان در عمل خود از آزادی و اختیار کاملی برخوردار است؛ اگر عمل نیکو انجام دهد از اجر و ثواب آن بهره‏مند می‏شود و باب رحمت الهی به روی او باز است، و جایگاه او بهشت خواهد بود. و اگر به امر خداوند توجه نکرده، اعمال باطل و گناه را مرتکب شود، از باب رحمت الهی دور بوده و مؤاخذه خواهد شد و جایگاه او آتش سوزان جهنم است
ـ «إِنَّ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی آیاتِنا لا یَخْفَوْنَ عَلَیْنا أَفَمَنْ یُلْقی فِی النّارِ خَیْرٌ أَمْ مَنْ یَأْتِی‏آمِناً یَوْمَ القِـیامَهِ اِعْمَلُوا ما شِئْتُمْ إِنَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِـیرٌ»؛[۲۰۱]
« کسانى که در [فهم و ارائه‏] آیات ما کژ مى‏روند بر ما پوشیده نیستند. آیا کسى که در آتش افکنده مى‏شود بهتر است یا کسى که روز قیامت آسوده‏خاطر مى‏آید؟ هر چه مى‏خواهید بکنید که او به آنچه انجام مى‏دهید بیناست »
در این آیه، عبارت «اعملوا ما شئتم» نشانه آزادی آنها در عمل است.
«وَ إِذا قِـیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَوَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَلا یَهْتَدُونَ»[۲۰۲]
«و چون به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده است پیروى کنید» مى‏گویند: نه، بلکه از چیزى که پدران خود را بر آن یافته‏ایم، پیروى مى‏کنیم. آیا هر چند پدرانشان چیزى را درک نمى‏کرده و به راه صواب نمى‏رفته‏اند [باز هم در خور پیروى هستند]؟‏»
اینکه می‏گویند: از آنچه پدران خود را بر آن یافتیم، پیروی می‏کنیم، نشانه آزادی آنها در انجام اعمال است.
۵-۲-۴. آزادی و امتحان الهی
گروهی از آیات قرآن کریم بر این امر دلالت دارند که خداوند متعال هر از چند گاهی، انسانها را به جهت سنجش ایمان و عقیده و مقدار پایبندیشان نسبت به دستورات الهی مورد آزمایش و امتحان قرار می‏دهد. و معلوم است که امتحان و آزمایش انسان در نحوه عملکرد، جایی معنا پیدا می‏کند که او در انجام اعمالش آزاد باشد. در این‏باره، آیات فراوانی وارد شده است که از جمله آنها آیات زیر است.
«وَلَنَبْلُوَنَّـکُمْ بِشَی‏ءٍ مِنَ الخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الأَمْوالِ وَالأَنْفُسِ وَالثَّمَراتِ وَبَشِّرِ الصّابِرِینَ»[۲۰۳]
«و قطعاً شما را به چیزى از [قبیلِ‏] ترس و گرسنگى، و کاهشى در اموال و جانها و محصولات مى‏آزماییم و مژده ده شکیبایان را .»
«وَاسْأَلـْهُمْ عَنِ القَرْیَهِ الَّتِی کانَتْ حاضِرَهَ البَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِـیهِمْ حِـیتانُـهُمْ یَوْمَ سَبْتِـهِمْ شُـرَّعاً وَیَوْمَ لا یَسْبِتُونَ لا تَأْتِـیهِمْ کَذ لِک َ نَبْلُوهُمْ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ» [۲۰۴]
«و از اهالى آن شهرى که کنار دریا بود، از ایشان جویا شو: آن گاه که به [حکمِ‏] روز شنبه تجاوز مى‏کردند آن گاه که روز شنبه آنان، ماهیهایشان روى آب مى‏آمدند، و روزهاى غیر شنبه به سوى آنان نمى‏آمدند. این گونه ما آنان را به سبب آنکه نافرمانى مى‏کردند، مى‏آزمودیم‏» .
ـ «وَقَـطَّـعْناهُمْ فِی الأَرضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذلِک َ وَبَلَوْناهُمْ بِالحَسَناتِ وَالسَّـیِّـئاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»[۲۰۵]
«و آنان را در زمین به صورت گروه‏هایى پراکنده ساختیم برخى از آنان درستکارند و برخى از آنان جز اینند و آنها را به خوشیها و ناخوشیها آزمودیم باشد که ایشان بازگردند».

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:01:00 ب.ظ ]




«إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِیَغْفِرَ لَنَا خَطَایَانَا وَمَا أَکْرَهْتَنَا عَلَیْهِ مِنَ السِّحْر» [۳۴]
«ما به پروردگارمان ایمان آوردیم، تا گناهان ما و آن سحرى که ما را بدان واداشتى بر ما ببخشاید.»
تعبیر اکراه در این آیه با این که ساحران با فرعون هم عقیده بودند و به میل خود و برای گرفتن جایزه آماده ی مقابله با موسی (علیه السلام )شدند [۳۵]، برای آن بود که با توجه به قدرت و سلطه ی فرعون، ساحران ملزم به پذیرش بودند:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

«فَأَجْمِعُوا کَیْدَکُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا »[۳۶]
«پس نیرنگ خود را گرد آورید و به صف پیش آیید.»
۲-۲-۳. مواردی از کاربرد اکراه در روایات
فقهای امامیه در بحث اکراه و مبانی و مستندات شرعی آن روایاتی برشمرده اند. مشهورترین این روایات حدیث رفع است که به موجب آن اعمالی که انجام آن ها مقترن به یکی از اوصاف نه گانه ی مذکور در روایات – از جمله اکراه – است مؤاخذه و مجازاتی نخواهد داشت.
الف) رفع مسئولیت از مُکره
روایت مورد بحث را شیخ صدوق در کتاب خصال به این شرح ذکر کرده است :
قال رسول الله (ص): « رُفع عن امّتی تسعه : الخطا و النسیان و ما اکرهوا علیه و ما لا یعلمون و ما لا یطیقون و ما اضطرّوا الیه و الحسد و الطیره و التفکر فی الوسوسه فی الخلق ما لم ینطق بشفه[۳۷]
از این امت نه چیز برداشته شده است، خطا و فراموشی و آن چه بر آن اکراه شوند و آن چه نمی‌دانند و آن چه تاب آن را ندارند و آن چه بدان مضطرند، و حسد و فال بد و وسوسه در آفرینش تا به زبان نیاورده اند.»
اصولیون امامیه مراد از رفع را رفع مؤاخذه و عقاب دانسته اند، نه رفع امور نه گانه ی مذکور در روایت. پس مراد رفع آثار ظاهر است چرا که امور نه گانه فی الواقع مرتفع نیستند و اکراه و اضطرار به عنوان مثال در عالم خارج وجود دارند . بر این اساس آن دسته از تصرفات و اقداماتی که شخص در حین اتصاف به وصف اکراه و در نتیجه ی بحران روانی حاصل ازآن انجام داد،مؤاخذه و مکافاتی به دنبال نخواهد داشت ومستحق عقاب و کیفر نخواهد بود.[۳۸]
ب) پرهیز از اکراه در امور حکومتی
حضرت امیرالمومنین (ع) بارها در زمینه ی بیعت مردم با خود سخن گفته و اشاره کرده است که مردم بدون اکراه و اجبار و اعمال فشار با وی بیعت کرده و در این راه آزاد بوده اند.
«با یَعَنی النّاسُ غیرُ مُستکرِهینَ و لا مُجبرینَ، بل طائعینَ المُخیَّرینَ» [۳۹]
«مردم در بیعت با من اکراه و جبری نداشته اند بلکه آزاد و با اختیار این کار را کرده اند.»
علی (ع) که به تصریح خودش قدرت و حکومت را جز برای رفع باطل و اقامه ی حق نمی‌خواست و ارزش آن را از کفش کهنه و پاره ای که هیچ نمی ارزد کمتر می دانست هیچ گاه از قدرت خویش سوء استفاده نکرد و در تمام دوره ی خلافت خویش، حتی یک مورد نیز وجود ندارد که از زور برای رسیدن به قدرت یا حفظ آن بهره گرفته باشد؛ چنان که می فرماید:
«بنده جز خدا مباش زیرا خداوند تو را آزاد آفریده است.»
به همین دلیل است که امام علی (علیه السلام ) عزت و افتخار خویش را در عبودیت برای خدا می بیند و می فرماید:
«الهی کفی بی عزِاً أن أکون لکً عبداً و کفی بی فخراً أن تکون لی ربّاً »[۴۰]
«خدایا مرا این بزرگواری بس است که بنده ی توام و این افتخار مرا بس که تو پروردگار منی.»
ج) حیات آزادمنشانه
از جنبه های مربوط به رشد و تعالی و سیر در خط تکامل این است که انسان فردی آزادمنش و بلند اندیش باشد. از مرزها و محدوده های کوته بینانه خود را دور سازد و گردن زیر بار تحمیل های بی حساب ندهد و نیز به دیگران تحمیلی روا ندارد.
امام صادق (ع) می فرماید: «آزاد مرد اگر اسیر شود ستم نبیند و اگر آسایش او به سختی مبدل گردد باز هم آزاد است.» [۴۱]
آدمی در عرصه ی وجود باید دارای سعه ی صدر، جرأت، شجاعت و شهامت باشد و خود را از تسلیم شدن ناحق دور بدارد. هم چنین باید دارای تفکر آزاد، اندیشه ای متین، احساس مسئولیت جدانی و فداکاری و دلیری باشد که این ها همه زاییده ی آزادی های اندیشیده و جهت دار است. سرانجام در خط رشد و تعالی از بند شهوت آزاد است. چنان چه حضرت علی (ع ) فرمودند:
«مَن ترک الشّهوات کانَ حُرِاً »[۴۲]«کسی که ترک کند شهوات را براستی او آزادمی باشد»
در چنین وضعیتی جاه و مال و موقعیّت او را به اسارت خویش در نمی آورد. زمام امور خویش را در دست می گیرد و از امکانات و توانمندی های خود برای رسیدن به کمال بهره می گیرد.
۲-۳. مفهوم اختیار و کاربرد قرآنی و روایی آن:
۲-۳-۱. مفهوم اختیار در لغت و اصطلاح
اختیار در لغت به معنای «برگزیدن، انتخاب کردن و…»[۴۳] به کار می رود یا به معنای خواستن و اختیار کردن چیز بهتر است وقتی انسان مخیر شود میان دو کاری یکی را برگزیند. بنابراین اگر کسی توان ترک و انجام چیزی را داشته باشد به او می توان لفظ مختار را صادق دانست.کلمه اختیار در عرف دینی به چند صورت و در چند مورد بکار می رود:
الف) در مقابل اضطرار: مثلا در فقه می‌گوییم اگر کسی از روی اختیار بخواهد.
گوشت مردار بخورد جایز نیست اما از روی اضطرار، اشکال ندارد; یعنی اگر نخورد جانش به خطر می‌افتد یا ضرری بسیار شدید به او روی خواهد آورد: «إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهَ وَالْدَّمَ وَلَحْمَ الْخَنزِیرِ وَمَآ أُهِلَّ لِغَیْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَیْرَ بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ» [۴۴] « جز این نیست که [خدا] مردار و خون و گوشت خوک و آنچه را که نام غیر خدا بر آن برده شده حرام گردانیده است. [با این همه،] هر کس که [به خوردن آنها] ناگزیر شود، و سرکش و زیاده‏خواه نباشد، قطعاً خدا آمرزنده مهربان است.»
ب) در مقابل اکراه: این مورد، بیشتر در امور حقوقی کاربرد دارد مثلا می‌گوییم: «بیعُ مُکرَه» باطل است (اگر قائل به بطلان بیع مکره باشیم) می‌گوییم یکی از شرایط بیع آن است که با اختیار انجام شود. اکراه آن است که شخص، تهدید به ضرر شود و به خاطر تهدید غیر، کار را انجام دهد و اگر تهدید در کار نبود، انجام نمی‌داد و اختیار نمی‌کرد.
فرق اضطرار و اکراه این است که در اضطرار، تهدید غیر، در کار نیست و شخص در اثر شرایط خاص و استثنایی، خود ناگزیر است کاری را انجام دهد.
ج) به معنای قصد و گزینش: در فلسفه، فاعل فعل را به اقسامی تقسیم کرده‌اند که یکی از آن اقسام، «فاعل بالقصد» نام دارد و او، کسی است که راه های مختلف و متعددی پیش روی دارد، همه را می‌سنجد و یکی را انتخاب می‌کند. این قصد و گزینش، گاهی به نام اراده و اختیار نامیده می‌شود و اختصاص دارد به فاعلهایی که می‌بایست کار خودشان را قبلاً تصور کرده باشند و نسبت به آن شوقی پیدا کنند و آنگاه تصمیم به انجام آن بگیرند، هر چند این گزینش به دنبال تهدید غیر یا در شرایط استثنایی اتخاذ شود.
د) در مقابل جبر: اختیار به این اعتبار آن است که کاری از فاعل، تنها از روی میل و رغبت خودش، صادر شود بی آنکه از سوی عامل دیگری تحت فشار قرار گیرد. این معنا، از معانی دیگر اختیار و حتی از «فاعل بالقصد» اعم است زیرا در اینجا شرطی در بین نیست که یک مقایسه ی ذهنی انجام گیرد و بعد از آن شوقی برای اختیار یک عمل، به وجود آید و تأکید پیدا کند و به دنبال آن تصمیم بگیرد و عزم کند و اراده نماید بر انجام کاری خواه این عزم و اراده، کیف نفسانی یا فعل نفسانی باشد . شرط تنها این است که کار از روی رضایت و رغبت فاعل، انجام شود.
اینکه آیا اراده و مشیت و قضا و قدر الهی و یا عوامل جبری و نظام علت و معلولی طبیعت، انسان را آزاد گذاشته و یا مجبور کرده است، مسأله الهی و یا طبیعی است، و چون به هر حال مسأله‌ای انسانی است و با سرنوشت انسان سر و کار دارد، شاید انسانی یافت نشود که اندک مایه تفکر علمی و فلسفی در او باشد و این مسأله برایش طرح نشده باشد، همچنانکه جامعه‌ای یافت نمی‌شود که وارد مرحله‌ای از مراحل تفکر شده باشد و این مسأله را برای خود طرح نکرده باشد.» بنا براین مسأله جبر و اختیار تنها دغدغه‌ای نیست که دینداران با آن سر و کار داشته باشند، بلکه این بحث برای هر انسانی مطرح است چه مادی بیندیشد چه، الهی، زیرا آن که خداوند را قبول ندارد به جای خداوند طبیعت یا عوامل دیگری را می‌گذارد اعم از آنکه این عوامل از درون انسان سرچشمه گیرد مانند فعل و انفعالات شیمیایی بدن، و یا از بیرون بر انسان تحمیل گردد.
در علم کلام چون تصمیم گیرنده و اداره گر هستی خداوند است بحث از علم خداوند و تأثیر آن بر ما مطرح می‌گردد، آنها که علم خداوند را به عنوان علت تامه فرض نموده‌اند، به تبع آن به مجبور بودن انسان رأی داده‌اند.
۲-۳-۲. کاربرد اختیار در آیات قرآن
آیاتی داریم که با دلالت مطابقه و با صراحت، دلالت بر اختیار انسان می‌کند:
« قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ [۴۵] «و بگو: «حق از پروردگارتان [رسیده‏] است. پس هر که بخواهد بگرود و هر که بخواهد انکار کند»
کلامی صریح‌تر از این آیه، در مورد اختیار نمی‌توان یافت. زیرا خدا حجت را بر مردم تمام کرده، راه ها را به آنان نشان داده و پیامبران را فرستاده است:
«لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ» [۴۶] «تا براى مردم، پس از [فرستادن‏] پیامبران، در مقابل خدا [بهانه و] حجّتى نباشد».
و اینک نوبت مردم است که: «فمن شاء فلیؤمن و من شاء فلیکفر».
و نیز می فرماید: « لِیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَنْ بَیِّنَهٍ وَ یَحْیى مَنْ حَیَّ عَنْ بَیِّنَهٍ » [۴۷] «تا کسى که [باید] هلاک شود، با دلیلى روشن هلاک گردد، و کسى که [باید] زنده شود».
نتیجه بحث:
از نظر تکوین، در ماهیت دین اکراه و اجبار راه ندارد; یعنی در جهان خارج خداوند به انسان قدرت انتخاب داده و او را مختار آفریده است و در کنار این قدرت اختیار، عقل به او عطا کرده لذا انسان قدرت انتخاب هر دینی را دارد ولی از نظر تشریع، انسانها مکلف به پذیرش دین اسلام هستند و غیر از دین اسلام، دین دیگری از آنان پذیرفته نیست.
قرآن کریم در این مورد می فرماید: «ومَن یَبتَغِ غَیرَ الاسًِلامِ دینًا فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وهُوَ فِی الأخِرَهِ مِنَ الخـَسِرین». «هر کس جز اسلام، دینی دیگر جوید، هرگز از وی پذیرفته نشود و وی در آخرت از زیانکاران است».
فصل سوم
۳-۱. انگیزه های دین گرایی
فلسفه دین هدایت انسان به سوی کمال واقعی است. از این رو، انسان ها همواره به دین نیاز داشته و خواهند داشت . انسان برای شناخت خود، شناخت هدف نهایی خود و همچنین شناخت مسیر و برنامه ای که بر اساس آن بتوان به هدف نهایی رسید، هیچ چاره ای ندارد جزء این که دست به دامن دین شود و از آن طریق به این شناختها دست پیدا کند. چنان چه قرآن می فرماید:
«کِتابٌ اَنزَلنَاهُ إلَیکَ لِتُخرِجَ النَّاس مِنَ الظُّلُماتِ إلَی النُّور»[۴۸]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:00:00 ب.ظ ]




۳-۷-۵-شبیه سازی مدولاسیون تفاضلی با کلید زنی آشوبی (DCSK)
شکل ۳-۳۴-مدولاسیون آشوب DCSK
شکل ۳-۳۵-مدولاسیون DCSK الف .سیگنال آشوب ب.سیگنال داده ج.سیگنال خروجی مدولاسیون
شکل ۳-۳۶-طیف فرکانسی خروجی مدولاسیون DCSK
شکل ۳-۳۷-خروجی مدولاسیون DCSK بعد از عبور از محیط نویزی AWGN
شکل ۳-۳۸-سیگنال دیتا الف.دریافت شده از گیرنده مدولاسیون DCSK ب.دیتا فرستنده
۳-۸- جمع بندی
در این بخش اقدام به معرفی مدولاسیون های آشوبی شد و از هر کدام از مدولاسیون ها، شبیه سازی سیمولینک ارائه شد.همه مدولاسیون ها به طور مجزا نتایج مطلوبی در محیط نویز سفید گوسی (awgn) ارائه داد.از میان همه مدولاسیون های آشوب همدوس بحث شده، نتایج مورد نظر بر روی مدولاسیون غیرقطبی سخت تر قابل شناسایی است. لذا برای این پایان نامه از همین نوع مدولاسیون استفاده خواهد شد.از جمله خواص مدولاسیونهای آشوبی میتوان به امنیت بالا، پهنای باند زیاد و سادگی پیاده سازی اشاره کرد. بنابراین مدولاسیونهای آشوبی به دلیل استفاده از سیگنالهای پهن باند آشوبی گزینه مناسبی برای استفاده در محیط های فیبر نوری میباشند و به خصوص اینکه میتوانند علاوه بر افزایش پهنای باند، عملکرد مناسبی در برابر افزایش امنیت داشته باشند. در فصل بعد، محیط انتقال نوری بررسی خواهد شد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فصل ۴ : طراحی سیستم مخابرات نوری برای انتقال داده با مدولاسیون آشوبی
چکیده
همه مهندسان برق با ماهیت و ساختار فیبر نوری کم و بیش آشنایی دارند در این فصل با تکرار مختصر از مزایا و ساختار فیبر نوری وارد مبحث مخابرات فیبر نوری می شویم که قبل از هر چیزی نیاز است اجزائ انتقال داده با فیبر نوری را تشریح شود، سپس با مدل هایی که برای شبیه سازی فیبر نوری با بهره گرفتن از جعبه ابزار SOFTTDM 2012در محیط سیمولینک نرم افزار MATLAB استفاده شده است می پردازیم و آن را در محیط انتقال مدولاسیون آشوب قرار می گیرد و از نتایج کار آن در فصل آخر ارائه خواهد شد تا هدف اصلی پایان نامه که بررسی اثرات مدولاسیون های آشوب بر روی فیبر نوری است دست بیاید.
۴-۱-مقدمه
در طول سالهای گذشته شکلهای مختلفی از سیستمهای مخابراتی عرضه شده است علت اصلی این حرکت و پیشرفت ، ارسال و انتقال اطلاعات و پیامها به فاصله های دورتر و افزایش سرعت انتقال و حجم بیشتری از اطلاعات در واحد زمان (ظرفیت سیستم) بوده است. از بدو اختراع فیبر های نوری در اوایل سال های ۱۹۷۰ میلادی تاکنون، تحقیقات و پیشرفت های قابل ملاحضه ای در این زمینه انجام گرفته که منجر به ظهور دستاوردهای جدید و کاربردهای وسیعتر فیبر ها گردیده است. بدون شک فیبر بیشترین کاربرد فیبرها در زمینه مخابرات و پزشکی بوده است، که البته استفاده آنان کاملا بستگی به نوع کاربرد دارد. فیبر نوری از تمام محیط های انتقال شناخته شده دارای پهنای باند وسیعتر و افت کمتری می باشد.
۴-۲-فیبر نوری چیست
فیبر نوری رشته ای از تارهای بسیار نازک شیشه ای بوده که قطر هر یک از تارها نظیر قطر یک تار موی انسان است . تارهای فوق در کلاف هایی سازماندهی و کابل های نوری را بوجود می آورند. از فیبر نوری به منظور ارسال سیگنال های نوری در مسافت های طولانی استفاده می شود. یک کابل فیبر نوری از سه بخش متفاوت تشکیل شده است :
الف. هسته[۳] : هسته نازک شیشه ی سیلیسیومی در مرکز فیبر که سیگنا ل های نوری در آن حرکت می نمایند.
ب. روکش[۴] : . بخش خارجی فیبر بوده که دورتادور هسته را احاطه کرده و باعث برگشت نورمنعکس شده به هسته می گردد و از جنس شیشه سیلیسیومی ساخته شده و تفاوت آن با هسته از میزان ناخالصی آنها یا دمای پردازشی آنها ناشی می شود.
ج. بافر رویه[۵] : روکش پلاستیکی که باعث حفاظت فیبر در مقابل رطوبت و سایر موارد آسیب پذیر ، است .
سیگنال در هسته ، در امتداد تار حرکت می کند و غلاف با نگه داشتن توان سیگنال در داخل هسته باعث کاهش تلفات می شود. فیبر های نوری در دو گروه عمده ارائه می گردند گروه اول فیبرهای تک حالته[۶] هستند که به منظور ارسال یک سیگنال در هر فیبر استفاده می شود( نظیر : تلفن ) و گروه دوم هم فیبرهای چندحالته[۷] هستند که به منظور ارسال چندین سیگنال در یک فیبر استفاده می شود( نظیر : شبکه های کامپیوتری).
فیبرهای تک حالته دارای یک هسته کوچک ( تقریبا” ۹ میکرون قطر ) بوده و قادر به ارسال نور لیزری مادون قرمز ( طول موج از ۱۳۰۰ تا ۱۵۵۰ نانومتر) می باشند. فیبرهای چند حالته دارای هسته بزرگتر ( تقریبا” ۵ / ۶۲ میکرون قطر ) و قادر به ارسال نورمادون قرمز از طریق LED می باشند]۷[.شکل ۴-۱ ساختمان طراحی فیبر نوری را نشان می دهد.
شکل ۴-۱ : الف. ساختار یک فیبر نوری ب.روش انتقال پرتو نور در فیبر نوری
فیبر نوری به عنوان موجبری با پهنای باند وسیع عمل می کند. تضعیف کم، نرخ خطای بیت کم و ایمنی در مقابل تداخل امواج الکترومغناطیسی از ویژگی های فیبر نوری است.مطابق شکل ۴-۲ دو دسته فیبر نوری وجود دارد : تک مد و چند مد ، چند مد شامل دو نوع : ضریب شکست پله ای و ضریب شکست تدریجی است.
شکل ۴-۲ : انواع فیبر نوری و نمایه ضریب شکست آنها]۲۰ [
فیبر نوری چند مد اجازه عبور همزمان چندین مد را می دهد. قطر هسته این فیبر ها برابر ۵۰ میکرو متر یا ۶۲٫۵ میکرومتر و قطر غلاف برابر ۱۲۵ میکرومتر است.فیبر های چند مد شامل فیبر های با ضریب شکست پله ای و فیبرهای با ضریب شکست تدریجی هستند.در فیبر های نوری با ضریب شکست پله ای ، ضریب شکست هسته فیبر به صورت تدریجی در حرکت به سمت غلاف،کاهش می یابد.این کاهش تدریجی باعث بالا رفتن نرخ انتقال اطلاعات و پهنای باند مورد استفاده شده می شود.فیبر های تک مد قطر هسته کوچکتری نسبت به فیبر های چند مد دارند (در حدود ۱۰ میکرومتر) و تنها اجازه عبور یک مد نوری را از داخل هسته می دهند.این فیبر ها برای انتقال در مسافت های بیشتر استفاده می شوند و کاربرد زیادتری در سیستم های WDM دارند. میزان پاشندگی که محدود کننده پهنای باند مورد استفاده از فیبر های نوری است در شکل(۴-۳ ) نشان داده شده است.بعضی از اثرات غیرخطی فیبرهای نوری عبارتند از : مدولاسیون خود فازی(SPM)، مدولاسیون فاز متقاطع(XPM)، ترکیب چهار موج (FWM)، پراکندگی رامن برانگیخته(SRS)، پراکندگی بریلیون بر انگیخته(SBS)است. این اثرات کارایی شبکه های WDM را محدود می کند، که مشابه اثرات خازنی و سلفی در محیط های انتقال مسی است.علیرغم این مسایل ویژگی های مثبت فیبرهای نوری بر این مشکلات برتری دارند.
شکل ۴-۳: اثرات غیرخطی باعث پاشندگی در فیبر نوری می شود]۲۰[
۴-۳-مزایای استفاده از فیبر نوری
استفاده از تارهای نوری علاوه بر پهنای باند بزرگ و تلفات کم، مزایای دیگری نیز دارند . ویژگی موج بری در دی الکتریک باعث می شود که تار نوری کمتر در معرض تداخل ناشی از منابع خارجی قرار گیرد چون سیگنال ارسالی نور است و جریان نیست. میدان الکترومغناطیسی وجود ندارد تا همشنوایی و تابش RF ایجاد کند و به طور کلی چیزهایی که باعث تداخل با سیستم های مخابراتی دیگر می شود وجود ندارد.همچنین چون فوتون های متحرک اندرکنش ندارند در داخل تار نوری نویز ایجاد نمی شود. نصب کانال های تار نوری ایمن تر و نگهداری آنها ساده تر است، زیرا با ولتاژ و جریان بالا سر و کار ندارند . همچنین چون سرک گذاری روی تار نوری، به نحوی که کاربر نتواند متوجه شود عملا ممکن نیست، برای کاربرد های نظامی امنیت کافی وجود دارد. تارهای نوری پر دوام و انعطاف پذیرند و نسبت به کابل های فلزی در گستره حرارتی بزرگتری کار می کنند. کوچکی(در حدود قطر موی انسان) و سبکی باعث می شود که فضای انبار داری آنها کم ، حمل و نقل آنها ارزان باشد. سرانجام چون تار نوری از شن ساخته می شود، پیش بینی می شود که در دراز مدت هزینه ساخت آنها کمتر از کابل های فلزی باشد]۷[.
۴-۴-تلفات در فیبر نوری
توان عبوری در فیبرهای نوری از مسائل بسیار با اهمیت به شمار می رود. یک نکته مهم در کاربرد
فیبرهای نوری میزان اتلاف یا تضعیف در آنهاست. چند عامل به اتلاف نور در فیبر نوری کمک می کند که از آن جمله می توان از اثرات جذب نور، پاشندگی یا پراکندگی نور و همچنین خمش فیبر نام برد. جذب نور به دلیل وجود ناخالصی های موجوددر فیبر است.این ناخالصی ها حتی ممکن است قطرات آبی باشند که در هنگام ساخت فیبر در درون شیشه نهفته می شوند و می توانند طول موج های معینی از نور را جذب کنند.جذب به علت بعضی نوسانات ساختاری در بعضی طول موج های خاص رخ می دهد.پراکندگی نور به دلیل تغییر نور در جهت انتشار یک پرتو توسط برخورد با ناهمگونی و بی نظمی در شیشه است.اما عامل سوم به وجود آورنده اتلاف در فیبر نوری خمش های شدید فیبر است که باعث نشت نور به پوسته فیبر و فرار آن می شود، در صورتی که معمولا این پرتو نور باید منعکس شود.شعاع بحرانی که در آن اتلاف نور مشکل ساز می شود حدود ۲ الی ۳ میلی متر در فیبرهای شیشه ای است. این اتلاف در فیبر های نوری باعث می شود که میزان نور خروجی بسیار کم شود. اتلاف در فیبر نوری در جهان در حال بررسی است.
عملا در تمام تار ها چند محل وجود دارد که در آنها تلفات ایجاد می شود، محل اتصال تار به فرستنده و گیرنده، محل اتصال قطعات تار نوری به هم و در درون خود تار نوری. تضعیف داخل تار عمدتا از تلفات جذب ناشی از ناخالصی های شیشه سیلیسیومی و تلفات پراکنش ناشی از عیوب موجبری به وجود می آید. تلفات با فاصله رابطه نمایی دارد و به طول موج هم وابسته است. کمترین تلف در گستره ۱۳۰۰ نانومتر و ۱۵۰۰نانومتر رخ می دهد (مثلا نور با طول موج ۸۵۰ نانو متر در هر یک کیلومتر ۶۰ تا ۷۵ در صد تضعیف می شود و نور با طول موج ۱۳۳۰ نانومتر در هر یک کیلومتر ۵۰ تا ۶۰ درصد و نور با طول موج ۱۵۵۰ نانومتر در بیش از ۵۰ درصد تضعیف دارد) شکل(۴-۴) نمودار تضعیف بر اساس طول موج را نشان می دهد.
برای جبران تلفات در فواصل مشخصی از تکرار کننده استفاده می شود در کاربرد های تجاری تکرار کننده ها به فاصله ۴۰ km از هم نصب می شوند. ولی هر سال با پیشرفت فناوری این فاصله زیادتر می شود. در تکرار کننده های معمولی موج نور به سیگنال الکتریکی تبدیل شده، تقویت می شود و سپس برای انتقال مجدد به نور تبدیل می شود]۷[.
شکل ۴-۴ میزان تضعیف بر حسب طول موج]۲۰[
به طور کلی این خواص محدودیتهایی را در انتقال داده‌ها بوجود می‌آورند که لازم است این اثرات شناسایی شوند و در حین انتقال نور وساخت فیبر نوری این اثرات را لحاظ کنیم. از دید کلی می‌توان گفت هرگاه توان ورودی اپتیکی در فیبر کوچک باشد فیبر شبیه یک محیط خطی عمل می‌کند که درنتیجه اتلاف وضریب شکست محیط مستقل از توان سیگنال می‌شود. اما وقتی توان اپتیکی بالا می‌رود فیبر شبیه یک محیط غیرخطی عمل می‌کند که دراینصورت اتلاف و ضریب شکت وابسته به توان می‌شود. دونوع اثر غیرخطی در فیبر درنظر می‌گیریم: ۱) اثراتی که ناشی از پراکندگی القایی است وشدت وابسته به بهره یا اتلاف را بوجود می‌آورد ( پراکندگی القایی بریلوئن _ پراکندگی القایی رامان ) ۲) اثراتی که ناشی از تغییرات ضریب شکست است که باعث بوجود آمدن مدولاسیون فازی یا ترکیب چند موج وتولید فرکانسهای جدید می‌شود ( مدولاسیون خود فازی _ مدولاسیون فازی متقاطع _ ترکیب چهار موج ) که با آن در ادامه آشنا خواهیم شد.
الف.پراکندگی القایی بریلوئن[۸]
SBS یک خاصیت غیرخطی در فیبر است که محدودیت زیادی روی مقدار توان اپتیکی که می‌تواند بطور مناسب وارد فیبر شود وارد می‌کند. SBS وقتی بوجود می‌آید که میدان الکتریکی متغیر با زمان درون فیبر می‌تواند با مدهای ارتعاشی_ آکوستیکی(فونون‌ها) ماده فیبر اندرکنش انجام دهد و در اینصورت نور پراکنده می‌شود. به این پراکندگی ، پراکندگی بریلوئن میگویند.توان بالای فیبر نوری درواقع باعث می‌شود ضریب شکست فیبر به صورت پریودیک تغییر کند و باعث برگشت نور شود.
ب.پراکندگی القایی رامان
SRS در نتیجه اندرکنش همدوس بین نور پمپ شده یا فرودی و یک موج فرکانسی منتقل شده( استوکس ) اتفاق می‌افتد.این اندرکنش ناشی از نیرویی است که رزوناتورهای مولکولی ماده را تحریک می‌کند و در نتیجه یک انتقال توان بین دو موج اپتیکی خواهیم داشت. SRS و SBS از سه جهت با هم تفاوت دارند : ۱- بدلیل ضریب رامان پایین، SRS در توانهای بالاتر از SBS بوجود می‌آید که عموما بزرگتر از ۱ وات است. ۲- شیفت رامان در سیلیکا خیلی بزرگتر از شیفت بریلوئن است. ۳- SRS برخلاف SBS یک پرتوی استوکس در جهت و خلاف جهت فیبر تولید می‌کند اگرچه بیشتر بازده در جهت فیبر است.
ج.مدولاسیون خود فازی[۹]
وقتی نوری با شدت بالا در فیبر منتشر می‌شود به علت اثر اپتیکی کر تغییری در ضریب شکست ماده بوجود می‌آید که این منجر به تغییر در ثابت انتشار می‌شود در نتیجه یک تاخیر فاز غیرخطی در پالس بوجود می‌آید. این تاخیر فاز وابسته به زمان منجر به این می‌شود که پالس خروجی یک چرپ ( یعنی یک فرکانس آنی وابسته به زمان ) بدست آورد. از آنجایی که توان پالس، فاز خود را مدوله می‌کند به این پدیده مدلاسیون خود فازی میگویند. هنگامی که SPM برروی یک پالس اثر می‌کند معمولا بسته به چرپ پالس ، می‌توان طیف پالس را باریکتر یا پهنتر کند ویا اینکه اثری بر آن نداشته باشد.
د.مدلاسیون فازی متقاطع[۱۰]
وقتی دو سیگنال یا بیشتر با فرکانسهای مختلفی به طور همزمان وارد فیبر می‌شوند فاز غیرخطی در فرکانس w وابسته به توان دیگر سیگنالها می‌شود. این اثر همان CPM است وعلتآن شدت وابسته به ضریب شکست است. CPM وقتی موثر است که سیگنالها در یک زمان روی هم اثر بگذارند. در حضور پاشندگی محدود دو پالس با فرکانسهای مختلف با سرعتهای مختلف حرکت می‌کنند و بنابراین پالسها از یکدیگر دور می‌شوند وهمچنین با پاشندگی زیاد طول این فاصله کم می‌شود و بنابراین CPM اثرگذار خواهد بود. در ارتباطات فیبر نوری مدلاسیون فازی متقاطع درفیبرها می‌تواند به ایجاد خط روی خط افتادن کانال‌ها[۱۱] منجر شود.
ر.ترکیب چهار موج[۱۲]
در یک فیبر عموما چندین فرکانس باهم منتقل می‌شوند. تداخل این فرکانسها با یکدیگر باعث تولید مولفه‌های جدیدی می‌شود. این مولفه‌ها ناخواسته اغلب مخرب هستند و روی باندهای مختلف از جمله خود مولفه‌های اصلی ظاهر می‌شوند و موجب خط روی خط افتادن کانالها می‌شوند. مهمترین عوامل در افزایش FWM عبارتند از: افزایش قدرت کانالها_ کم بودن پاشندگی رنگی _ کم بودن فواصل کانالها. نکته جالب تاثیر پاشندگی در کاهش FWM است. به همین علت در سیستمهای انتقال فیبر نوری هرگز پاشندگی را صفر نمی‌کنند]۲۰ [.
۴-۵- اجزای سیستمهای انتقال در مخابرات نوری
شکل ۴-۵ اجزائ یک سیستم انتقال داده در فیبر نوری را نشان می دهد . اکثر سیستم های مخابرات نوری از نوع دیجیتال هستند زیرا به علت محدویت های سیستم امکان دستیابی به مدولاسیون آنالوگ با هزینه کم را ناممکن می کند. این سیستم ها آمیخته ای از اجزای الکتریکی و نوری هستند، زیرا منبع سیگنال و گیرنده نهایی همچنان الکترونیکی است. این سیستم انتقال شامل چهار بخش، منابع نوری(فرستنده های نوری)، فیبر های نوری، آمپلی فایر های نوری و آشکار ساز ها (گیرنده های نوری) هستند.در فرستنده های نوری برای ایجاد پالس های نوری از LED یا لیزرهای حالت جامد استفاده می شود . انتخاب بین این دو بر اساس قیود طراحی صورت می گیرد.LED که نور ناهمدوس(چند طول موجی) به وجود می آورد پر دوام و ارزان است و توان خروجی کمی دارد (حدود ) . لیزر بسیار گرانتر است و عمر کمتری دارد ولی نور همدوس(تک طول موج) ایجاد می کند و توان خروجی اش حدود است.منابع نوری عمدتا از نیمه هادی هایی که از ترکیب آلومینیم(AL)، گالیم(Ga)، آرسنیک (As)، فسفر(P)، ایندیم(In)، آنتی موان(Sb) و سیلیسیم(si) حاصل می شود.البته طول موج منبع نور باید در جایی قرار گیرد که تلفات فیبر نوری بسیار کم و در عین حال اعوجاج آن نیز کمینه باشد. گیرنده ها بسته به طول موج سیگنال ارسالی ، معمولا دیود PIN یا دیود های نوری بهمنی(APD) هستند.تقویت کننده های نوری(O/A) نیز نقش مهمی در یک سیستم انتقال نوری ایفا می کنند]۷[.
شکل ۴-۵- اجزای سیستمهای انتقال در مخابرات نوری]۳۹[
۴-۶- مدولاسیون در فیبر نوری
به کارگیری روشی برای انتقال اطلاعات پیام بر روی یک موج حامل را مدولاسیون می گویند. با به کارگیری فیبر نوری در ارتباطات، نوع مدولاسیون مناسب برای آن مورد توجه قرار گرفته است. در ابتدا مدولاسیون آنالوگ شدت بر روی فیبر نوری مطرح شد. با گسترش سیستم های دیجیتال، مدولاسیون شدت دیجیتال از نوع NRZ مورد توجه قرار گرفت، به طوری که تا به امروز مطرح ترین و گسترده ترین کاربرد را در ارتباطات فیبر نوری دارد.
بالا رفتن تقاضای ظرفیت انتقال اطلاعات، افزایش نرخ بیت هر کانال و همینطور تعداد کانال هم تافتگر (مالتی پلکس) شده بر روی یک رشته فیبر نوری را در پی داشت. محدودیت های هر دو عامل سبب معرفی نسل جدید مدولاسیو نهای نوری در سه دسته: شدت، فاز و قطبش شد. نتیجه استفاده از این نوع مدولاسیونها در ارتباطات نوری، افزایش ظرفیت و برد انتقال اطلاعات بوده است. برخی فرمت های عمومی مدولاسیون نوری را می توان به شکل های زیر تقسیم کرد :۱ -کلیدزنی روشن-خاموش(ook) 2-کلیدزنی شیفت دامنه(ASK) 3-کلیدزنی شیفت فازی (PSK) 4-کلیدزنی شیفت فرکانسی(FSK) 5-کلید زنی قطبی (POLSK)
۴-۷-انواع مدولاسیون فیبر نوری
انواع مدولاسیو نهایی که تا به امروز در ارتباطات نوری مطرح شده اند. به سه دسته شدت، فاز و قطبش تقسیم می شوند. شکل ( ۴-۶) نمودار درختی انواع مدولاسیونهای ارتباطات نوری به همراه زیر مجموعه های آ نها را نشان می دهد.
مدولاسیون شدت یا دامنه شامل سه دسته NRZ ، RZ/CS ، PBST و مدولاسیون فاز نیز شامل سه دسته DPSK، QPSK و DQPSK و مدولاسیون قطبش شامل PM است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:00:00 ب.ظ ]




و ممکن است تو هم شود که در فسخ بیع، نمائات و منافع منفصله و متصله هر دو متعلق به مشتری می شود و در مقام جمع بین حکم مقرر در این ماده و ماده ۲۸۷ گفته شود که ماده ۴۵۹ در مورد فسخ عقد است ولی ماده ۲۸۷ در مورد اقاله و هر کدام در مورد موضوع خاص خود باید اجرا شود. ولی این نظریه قابل دفاع نیست زیرا اقاله همان فسخ عقد وسیله طرفین است و بعید است که اثر فسخ و اقاله در خصوص منافع چنین متعارض باشد بلکه باید بر آن بود که قانون گذار در ماده ۴۵۹ در مقان بیان تفصیلی حکم منافع در مورد فسخ نبوده است و تفصیل مطلب را ماده ۲۸۷ قانون مدنی در مبحث اقاله بیان می کند که همان احکام در فسخ نیز جاری است.(قانون مدنی،ماده ۴۵۹؛ماده ۲۸۷)
در کنوانسیون بیع بین المللی۱۹۸۰ مسئله منافع و نمائات به صورت محدودتری مطرح شده زیرا منافع متصل موضوعاً مطرح نیست یعنی کالاهای مورد معامله در تجارت بین المللی چیزهایی نیستند که منافع متصل مانند چاقی در حیوانات یا بزرگ شدن در درختان داشته باشند و منافع منفصل هم نوعاً ،چیزی نیستند که قابل تفکیک بوده و وجود مستقل ازمال مورد معامله باشد مثل بره گوسفند ؛ بدین ترتیب منافع مورد نظر کنوانسیون بصورت استفاده از یک کالا مطرح می شود منتهی موارد دیگر نیز به این بحث ملحق شده که حقیقتاً منافع یا نماء نمی توان گفت بلکه بدل کالای مورد معامله است. خلاصه آنکه از دیدگاه کنوانسیون بعد از فسخ بیع هرکدام از متعاملین موظف هستند که عوض دریافتی را به همراه هرگونه منافعی که برده اند به مالک اولیه عودت دهند و فرقی بین منافع منفصل و متصل قائل نشده و مبنای این قاعده را تئوری دارا شدن غیر عادلانه دانسته اند منافع در کنوانسیون معنای عامی داشته و شامل هرگونه عواید و وجهی است که از محل فروش ، اجاره ، رهن یا استفاده کالا عاید خریدار شده است و منظور نویسندگان کنوانسیون آن بوده که بعد از فسخ بیع، موقعیت هر یک از طرفین به حالت قبل از عقد برگشته و اینگونه تلقی شود که اصلاً قراردادی منعقد نشده بوده است بهمین موال و متقابلاً فروشنده به رد بهره ثمن دریافتی میباشد درماده ۸۴ کنوانسیون می خوانیم:
۱ ـ چنانچه بایع ملزم به رد ثمن باشد مکلف است بهره آن را از تاریخ تادیه ثمن بپردازد.
۲ـ در موارد زیر مشتری مکلف است منافع حاصله از تمام یا بخشی از کالا را تحویل بایع نماید:
الف ـ چنانچه مکلف به اعاده تمام یا قسمتی از کالا باشد.
ب ـ چنانچه اعاده تمام یا قسمتی از کالا یا عمدتاً با همان وضعیتی که دریافت نموده برای وی مقدور نباشد ولی با این وصف ، اعلام فسخ کرده یا از بایع مطالبه بدل نموده باشد»

کنوانسیون درمورد نرخ بهره و اینکه اساس قانون کدام کشور محاسبه شود. حکمی ندارد . عده ای از مفسرین نرخ محل اقامت فروشنده را ملاک می دانند زیرا وظیفه پرداخت مشتق از تعهدات فروشنده می باشد تا استرداد را عملی سازد نه وظیفه خریدار که مدعی خسارت شود بهرحال این دیدگاه محل بحث است؛ و تعیین کانون حاکم بر نرخ بهره در عمل بسیار پیچیده تر است وانگهی اگر هدف اعاده وضعیت هر کداماز طرفین به حالت قبل از انعقاد عقد باشد باید نرخ محل اقامت خریدار که ثمن را پرداخته ملاک قرار گیرد و مقام رسیدگی کننده به اختلاف ابتدا قانون ماهوی حاکم بر قرارداد را تعیین و سپس درمورد تعلق بهره و میزان آن تصمیم می گیرد . فراموش نکنیم که تعلق بهره به ثمن پرداختی و لزوم استرداد آن بعد از فسخ بیع در متن کنوانسیون به تصریح پذیرفته شده و در صورت شمول کنوانسیون ، قاضی رسیدگی کننده باید فقط در مورد نرخ بهره تصمیم بگیرد؛ و حق انکار تعلق بهره را ندارد. در کشور ما با توجه به ممنوعیت ربا و فقدان شیوه قانونی روشن در مورد جبران خسارات ناشی از عدم پرداخت بموقع بدهی های پولی ، عملکرد فعلی محاکم بدین صورت است که شخص فقط می تواند اصل ثمن پرداختی را مطالبه کند و حق مطالبه رقمی غیر از چیزی که در هنگام عقد پرداخت کرده است ندارد که این رویه محاکم به لحاظ تورم روزافزون موجود در جامعه و کاهش قدرت خرید پول ملی از نظر عملی و اقتصادی موجب اجحاف می شود و تحت تاثیر همین واقعیت ها بوده که مقنن با انجام اصلاحاتی در قانون مدنی در سال ۱۷۶ امکان محاسبه بدهی های پولی ناشی از مهریه را که به لحاظ گذشت زمان ، ارزش اقتصادی مبلغ مندرج در نکاح نامه ها بطرز فاحشی کاسته شده بود با رعایت جدول شاخص کالا و خدمات بانک مرکزی فراهم نمود و سپس همین شیوه در مورد بدهیهای پولی ناشی از صدور چک نیز مورد مجمع تشخیص مصلحت نظام قرار گرفت(امامی،۱۳۱۰،جلد۱،ص۶۲).
ازلحاظ تحلیلی نیز ماهیت حقوقی پول ایجاب می کند که در مقام استرداد مثل مبلغ دریافتی ، تفاوت ناشی از سقوط ارزش پول و کاهش قدرت خرید نهفته در آن توسط بدهکار جبران شود و این زیادتی ظاهری ، موضوعاً از شمول احکام ربا خارج میباشد.
۳-۲- تغییرات قیمت مبیع و مسئولیت خریدار نسبت به آن
ممکن است در فاصله عقد تا فسخ آن، خریدار تصرفاتی در مبیع نماید که موجب کاهش قیمت مبیع شود مثلاً با اتومبیل مورد معامله تصادف در اینجا خریدار مکلف است از عهده کاهش قیمت برآید و در محاسبه کاهش قیمت ، ثمن معامله مورد نظر قرار نمی گیرد بلکه کاستی ناشی از عمل مشتری با در نظر گرفتن بهای روز، محاسبه می شود یعنی خریدار عین مبیع را به فروشنده مسترد و تفاوت قیمت مبیع پس از تصرف و قبل از تصرف را در زمان فسخ، تقویم و به بایع می دهد.
چنانچه تصرف مشتری باعث افزایش قیمت مبیع شده باشد چند صورت قابل تصرف است :
۱ـ چنانچه زیادتی حاصل از تصرف مشتری بصورت عین جداگانه و قابل انفکاک باشد ؛ مثلاً خریدار به اتومبیل مورد معامله ضبط صوت نصب کرده ، یا روکش صندلی کشیده است یا به خانه مورد معامله لوستر و پرده اضافه کرده و جدا کردن آنها عرفاً باعث کسر قیمت یا خرابی آنها نمی شود ، در این صورت بعد از فسخ معامله خریدار اموال یاد شده را جدا کرده و ملک را به همان حالت که تحویل گرفت به بایع رد میکند.
۲ ـ افزایش قیمت نه در اثر تصرفات مشتری بلکه بعلت عوامل دیگر نظیر بالا رفتن هزینه های زندگی و تورم و افزایش تقاضا یا کاهش عرضه و… باشد. خریدار از این حیث نمی تواند ادعای حقی را نماید و عین مال بعد از فسخ به بایع رد خواهد شد .
۳ـ افزایش قیمت به دلیل تصرفات خریدار است ولی تصرفات وی به گونه ای است که در نظر عرف مورد معامله را تغییر ماهیت داده مثلاً پارچه تبدیل به لباس شده یا تخم مرغ تبدیل به جوجه شده که این عرفاً به منزله تلف بوده و خریدار ملزم به رد مثل یا قیمت مورد معامله است و از بابت افزایش بهاء چیزی به بایع نمی پردازد و فروشنده نمی تواند مال حاصل از تغییر را مطالبه کند ولو آن که آماده پرداخت هزینه های مشتری باشد.
۴ـ افزایش قیمت در نتیجه امتزاج و اختلاط مورد معامله با اموال خریدار میباشد مثلاً گندم یا چای مورد معامله با گندمها یا چایهای دیگر متعلق به خریدار مخلوط شده در این قبیل موارد چنانچه تجزیه اموال یاد شده از نظر عرف مقدور نباشد هر کدام از طرفین به نسبت ارزش مال خود در مجموعه مخلوط جدید شریک خواهند شد البته اگر این امتزاج به نوعی باشد که مال مورد معامله مستهلک شده تلقی شود مانند این که مبیع مقداری رنگ بوده که جهت رنگ آمیزی خانه متعلق به خریدار استفاده شده است در این موارد مالک بعد از عقد باید بدل آن را از مثل یا قیمت به مالک قبل از عقد بدهد.
۵ـ شایع ترین مورد افزایش قیمت بدین صورت اتفاق می افتد که افزایش قیمت در نتیجه کار انجام شده روی مال مورد معامله حاصل شده باشد مثلاً اتومبیل مورد معامله توسط خریدار تعمیر شده ، هرچند که در هنگام تعمیر عینی نیز به آن اضافه شده باشد ؛ مثلاً مقداری سیم و فیوز و رینگ و شمع و… خریداری و تعویض شده است. در این موارد هر چند که تجزیه و انفکاک آنها عملاً امکان پذیر است ولی عرفاً کاری عبث و بیهوده است و ای بساکه باز کردن موتور و برداشتن آنها مستلزم هزینه بیشتر باشد ولذا در این موارد مالک بعد از عقد مستحق زیادتی ناشی از عمل خود می باشد .چون عمل اودر ملک خود ومطابق قانون صورت گرفته و محترم است بنابراین اگر افزایش قیمت ناشی از صرف انجام کار روی مورد معامله باشد یا اعیانی به آن اضافه شده که عرف تجزیه و انفصال آن را معقول و ممکن نمی داند مالک بعد از عقد مستحق افزایش مزبور خواهد بود النهایه ممکن است اختلاف در این باشد که آیا به مقدار افزایش قیمت ناشی از تغییر مستحق خواهد بود یا به مقدار هزینه های انجام شده ؟ بعنوان مثال ممکن است خریدار اتومبیلی دویست هزار تومان هزینه صرف تعمیر کرده ، ولی اتومبیل فعلاً صد هزار تومان افزایش قیمت پیدا کرده باشد ونکته دیگر آن که طریق وصول حق مشتری چگونه است آیا مستحق مبلغ مورد نظر از مالک قبل از عقد است یا این که به نسبت در مورد معامله شریک می شوند؟ به نظر می رسد اولاً مالک بعد از عقد مستحق افزایش قیمتی خواهد بود که در نتیجه عمل او حاصل شده است یعنی اگر اتومبیل مورد نظر قبلاً ده میلیون ریال ارزش داشته و با صرف هزینه ای بالغ بر دو میلیون ریال توسط خریدار ، الان یازده میلیون ریال ارزش دارد خریدار مستحق یک میلیون ریال خواهد بود نه دو میلیون ریال که هزینه کرده و علت این آن است که الزام فروشنده به پرداخت چیزی که در مورد معامله تغییر قیمت نداده مخالف با اصل برائت بوده و دلیلی ندارد . ثانیاً چنانچه خریدار در نوع تعمیر و هزینه ها دقت نماید معمولاً معادل همان مبلغ هزینه شده و شاید بیشتر افزایش قیمت حاصل میشود مگر این که او به غلط مثلاً قسمت های رنگ نشده اتومبیل را رنگ آمیزی بکند و در عرف نه تنها افزایش قیمت به دنبال نخواهد داشت ای بسا که کاهش قیمت را نیز باعث شود و تحمل خسارت ناشی از بی دقتی مشتری بر عهده خودش خواهد بود(کاتوزیان ،بی تا، چاپ۱۵، ص۲۴۶).
در خصوص نحوه استیفاء حق مشتری نیز، باید گفت که پس از فسخ ، خریدار به نسبت افزایش قیمت، از عین مال استحقاق دارد و فسخ عقد دلالتی برانتقال این حق متبلور در عین مال مورد معامله در برابر قیمت آن را ندارد بدین جهت مالک پس از عقد به نسبت افزایش قیمت حاصل از عمل با او طرف دیگر در عین مورد معامله شریک خواهد شد.
در پایان شایان ذکر است که چون در اغلب بیع ها ثمن به صورت وجه نقد است و پول معیار سنجش ازرش کالاهاست لذا در موارد ۵ گانه فوق صحبت از تغییر قیمت مبیع و مسئولیت خریدار نسبت به آن بحث شد بدیهی است چنانچه ثمن نیز عین معین و غیر از پول باشد افزایش قیمت ممکن است بر اثر فعل بایع و در ثمن نیز محقق شود که در این قبیل موارد ،مبیع و ثمن عین معین با هم تفاوت نداشته و حکم همان هست که در فرض یاد شده بحث شد.
گفته شد که در حقوق ایران فسخ عقد باعث انحلال آن وقطع آثار حقوقی عقد است اگر عقد هنوز اجرا نشده طرفین از اجرای تعهدات ناشی از عقد مبری می شوند و اگر عقد اجرا شده باشد آثار حقوقی آن در فاصله انعقاد تا زمان فسخ به قوت خود باقی است . اگر خریدار از مبیع استفاده نموده در قبال استفاده از آن چیزی نمی پردازد و اگر بایع از ثمن معامله منتفع شده ملزم به پرداخت بهره نمی باشد بعد از اعلام فسخ هر یک از طرفین به حکم قانون ملزم به استرداد مورد معامله به مالک قبل از عقد است و این ضمان در حقوق ما ریشه قانونی داشته و ناشی از حرمت تصرف در مال غیر است هیچکدام از طرفین در مرحله استرداد عوضین حق حبس ندارند و در صورت امتناع از استرداد یا انکار مال دیگری ولو به بهانه دریافت مال خود بد متصرف غاصبانه خواهد بود و اگر شخصی عقد را فسخ کند مادام که مال متعلق به خود را از طرف دیگر مطالبه ننموده امانی بودن تصرف طرف مقابل بعید نیست ولی چنانچه شخص فسخ کننده بعد از فسخ مال متعلق به طرف دیگر را همچنان در تصرف خود نگهداری ید او غاصبانه خواهد بود.(همان منبع)
اصولاً تلف یا انتقال مورد معامله به دیگری موجب سقوط حق فسخ نخواهد شد مگر این که ذوالخیار با آگاهی از خیار فسخ تصرفاتی نماید که نوعاً حاکی از رضایت به معامله و انصرف از حق فسخ باشد در صورت تلف یا انتقال به غیر شخص ملزم است بدل مورد معامله را از حق فسخ باشد در صورت تلف یا انتفال به غیر شخص ملزم است بدل مورد معامله را از مثل یا قیمت به مالک از عقد برگرداند و خیار عیب از این حکم مستثنی است و در این مورد فقط حق مطالبه ارزش باقی است و چنانچه مورد معامله بعد از عقد در اثر فعل یکی از طرفین افزایش قیمت یابد و سپس عقد فسخ گردد اصولاً شخص انتقال گیرنده بعد از عقد مستحق زیادتی ناشی از عمل خود می باشد و این استحقاق به این صورت است که شخص می تواند عین مال اضافه شده را بردارد و در صورت مقدور نبودن آن ، حق مطالبه قیمت مال را خواهد داشت که در این مقام نیز در مال تغییر یافته به نسبت افزایش قیمت ناشی از فعل خود شریک خواهد بود.(همان منابع)
۳-۳- جبران خسارات وارده
۳-۳-۱- امکان جمع حق فسخ و جبران خسارات وارده
در مواردی که یکی از طرفین بیع به استناد یکی از خیارات قانونی و به منظور جلوگیری از تضرر خود اقدام عقد بیع می کند در واقع ساده ترین و موثر ترین گام را در جهت حفظ نفع خود و فرار از موقعیت زیانبار ناشی از عقد برمی دارد ولی همیشه موضوع به این سادگی نبوده و فسخ عقد کافی برای جبران خسارت ذوالخیار نمی باشد و ای بسا که شخص فرصتهای ارزشمند معامله با دیگران را از دست داده و به علت تورم و افزایش قیمت مجبور خواهد شد تا جنس مورد نظر را به چندین برابر قیمت قبلی خریداری نماید. فرض کنیم شخصی در نظر دارد یک دستگاه اتومبیل را که همین امروز نیز مورد او هست خریداری کند. او به یک بنگاه خرید و فروش اتومبیل را از مالک آن خریداری نموده و مبیع را تحویل گرفته و ثمن را نیز پرداخت میکند. بعد از تحویل مبیع، خریدار با همان اتومبیل روانه مسافرت خارج از شهر می شود و در بین راه به علت عیب مخفی که در اتومبیل روانه مسافرت خارج از شهر می شود و در بین راه به علت مخفی که در اتومبیل بوده، حادثه ناگواری اتفاق افتاده و اتومبیل و سرنشینان آن تلف می شوند. بر فرض این که خریدار بتواند عیب مورد معامله را ثابت و عقد بیع را فسخ کند وبه جای اتومبیل مورد نظر مثل یا قیمت آن را به بایع بدهد، ولی وجدان احساس میکند که مسئولیت بایع خاتمه نیافته و خسارات وارده به خریدار نیز باید جبران شود.(امامی ،۱۳۱۰،ج۱،ص۵۳۹).
در خصوص جبران خسارات وارده به مشتری که ناشی از عیب مورد معامله بوده باشد از نظر قانون مسئولیت مدنی و به شرط اجتماع شرایط سه گانه (فصل زیانبار + رابطه سبیت + ورود ضرر ) بایع ملزم به پرداخت خسارات وارده خواهد بود ولی در مورد خساراتی که بعد از فسخ ،خریدار متحمل میشود در حقوق ایران به غیر از هزینه های متعارف انجام معامله ، حکم روشنی وجود ندارد. در این مورد به مقررات کنوانسیون توجه کنیم. به موجب بند ۱ ماده ۸۱ و نیز بند ۲ از ماده ۴۵ کنوانسیون، استفاده از حق توسل به سایر طرق جبرانی (مانند فسخ بیع یا مطالبه کالای جانشین) مشتری را از هیچ حقی که ممکن است جهت مطالبه خسارات داشته باشد محروم نمی کند و فسخ قرارداد ، به شرط تادیه هر نوع خسارت قابل مطالبه ، طرفین را از انجام تعهدات موضوع قرارداد مبری میکند به عنوان مثال خریداری که مجبور شده قرارداد بیع در مورد یک ماشین را چند روز قبل از رفتن به مرخصی به خاطر عدم مطابقت وسیله نقلیه مذکور فسخ کند ممکن است بتواند نسبت به هزینه اجاره ماشین کرایه ای اقامه دعوی نموده و آنها را مطالبه کند. در بعضی نظامهای حقوقی به طرفی که قرارداد را به علت نیاز بودن عقد فسخ میکند دیگر اجازه مطالبه خسارت داده نمی شود که این طرز فکر در کنوانسیون مردود شناخته شده و اجازه داده شده است تا خریداری که عقد بیع را به یکی از دلایل مذکور در کنوانسیون یا قرارداد فسخ میکند حق مطالبه هرگونه خسارت وارده را نیز داشته باشد(همان منبع).
در حقوق ایران در ماده ۳۸۶ قانون مدنی اجازه مطالبه خسارت علاوه بر فسخ معامله بطور محدودتری به زیاندیده داده شده است در این ماده می خوانیم:
« اگر در مورد دو ماده قبل، معامله فسخ شود بایع باید علاوه بر ثمن مخارج معامله و مصارف متعارف را که مشتری نموده است بدهد»
تصور نمی شود حکم مقرر در این ماده یک حکم خاص و ویژه موارد معین در مادتین ۳۸۴ و ۳۸۵ قانون مدنی باشد و این حکم قابل تعمیم به موارد مشابه نیز که یکی از متبایعین عقد بیع را به یکی از علل قانونی فسخ نماید، میباشد البته بدیهی است در این میان خیار شرط وضع دیگری دارد چون در خیار شرط بنای طرفین این ست که ذوالخیار در صورت تمایل حق فسخ داشته باشد لذا بعد از فسخ خسارت قابل مطالبه به نظر می رسد ولی در مورد خیار تدلیس یا عیب غبنی که در نتیجه استفاده از ناآگاهی و بی مبالاتی مغبون بر او تحمیل شده خریدار بعد از فسخ نیز حق مطالبه خسارت وارده را خواهد داشت به هر حال محروم کردن ذوالخیار از حق مطالبه خسارت و اکتفا کردن به فسخ عقد ، رویه ای مذموم و غیر صحیح در رویه قضایی است که بر هیچ پایه محکم حقوقی و فقهی استوار نیست.
از طرف دیگر در ماده ۳۹۱ قانون مدنی مقرر شده است.
« در صورت مستحق للغیر در آمدن کل یا بعض از مبیع بایع باید ثمن مبیع را مستر دارد و در صورت جهل مشتری به وجود فساد، بایع از عهده غرامات وارده بر مشتری نیز برآید» .
حکم این ماده در ضمان درک بوده و جایی مطرح می شود که مبیع مال غیر درآید و مالک عقد بیع را تنفیذ نکند و نتیجتاً عقد بیع باطل شود و شاید قیاس این ماده به مورد فسخ معامله از این حیث ناصحیح به نظر رسد اما حکمت وضع این ماده با فسخ عقد به علت نقض یکی از تعهدات طرف عقد، یکی است یعنی همانگونه که در هر عقدی به طور ضمنی یا صریح شرط میشود که مبیع سالم بوده و ثمن معامله متعادل و متناسب باشد و فروشنده تدلیس نکرده باشد و به شرط مندرج در قرارداد پایبند باشد همین طور این شرط تلویحی نیز قابل استنباط است که فروشنده مال خود را به دیگری بفروشد و فروش مال غیر بدون مجوز قانونی امر خلاف قانون است و مرتکب آن باید از عهده خسارت ناشی از این عمل خود برآید بویژه آن که از نظر کنوانسیون نیز مستحق للغیر درآمدن مبیع نوعی عدم مطابقت حقوقی کالا تلقی شده و موجب حق فسخ خریدار میشود نتیجه این که در حقوق ایران چنانچه یکی از متبایعین بر خلاف شروط صریح یا ضمنی مندرج در قرارداد عمل نماید و طرف مقابل مجبور به فسخ عقد شود، فسخ عقد او را از مطالبه هرگونه خسارت که رابطه سببیت متعارف با تخلف طرف دیگر عقد داشته باشد، محروم نمی کند.
۳-۳-۲- مبنای مسئولیت جبران خسارت وارده
هرگاه عقد بیع به علت تخلف یکی ازطرفین قرارداد فسخ شود متخلف ملزم به جبران خسارات وارده خواهد بود و این خسارات را به دو دسته میتوان تقسیم کرد:
دسته اول خساراتی است که به علت نقص یا عیب مورد معامله و در هنگام استفاده آن توسط منتقل الیه حادث شده مانند اینکه نقص سیستم ترمز اتومبیلی باعث تصادف و ورود خسارت شده باشد و دسته دوم خساراتی که در نتیجه به هم زدن عقد بیع و انجام معامله دیگر است مثلاً خریدار عقد بیع را به علت معیوب بودن مبیع فسخ و مجدداً با صرف هزینه ای جدید کالای دیگری را به بهای بالاتری خرید میکند یا بایع به علت تاخیر در پرداخت ثمن، عقد بیع را فسخ و ناگزیر می شود کالا را به قیمت نازلتری به دیگری بفروشد . سوالی که در این جا مطرح میشود مبنای حقوقی مسئولیت شخصی است که به شرح فوق ملزم به جبران خسارت میباشد. به عبارت دیگر سوال این است که آیا این مسئولیت ادامه مسئولیت قراردادی او در زمینه تعهدات پیش بینی شده در قرارداد تلقی میشود؟ با این که اجازه مطالبه جبران خسارت وارده مبتنی بر قواعد ضمان قهری و از مقوله نسبیب است؟ و این سوال فقط جنبه نظری نداشته و از لحاظ آثار علمی نیز اهمیت دارد به عنوان مثال اگر مسئولیت شخص را به پرداخت خسارت، ناشی از توافق ضمنی آنها در عقد بیع دانسته و وصف قراردادی بدان قائل شویم صرف تخلف از قرارداد کافی است که وی را محکوم به پرداخت خسارت بدانیم مگر این که او ثابت کند که علت ورود خسارت حادثه خارجی غیر قابل اجتنابی است که به هیچ وجه به او مربوط نیست.
ولی اگر مبنای مسئولیت را ضمان قهری بدانیم زیاندیده می بایست تقصیر او را نیز ثابت کند و از طرف دیگر مسئله توافق طرفین در هنگام عقد قرارداد در خصوص میزان خسارات وارده (وجه التزام ) در مسئولیت قراردادی و خارج از قرارداد متفاوت است.(کاتوزیان، ۱۳۶۲، ۶۲،ص۲۴۶).
۳-۳- ۳-تلف نماء حاصل از مبیع
نماء حاصل از مبیع پس از عقد متعلق به خریدار است و فروشنده باید آن را تسلیم کند؛ اما اگر نمائات پیش از تسلیم به خریدار بدون تقصیر و اهمال فروشنده تلف شود، ضمان آن برعهده او نیست. به عبارت دیگر، خلا‌ف مبیع که اگر پیش از تسلیم تلف شود، ضمان آن برعهده فروشنده قرار دارد، نظر مشهور فقها این است که نماء حاصل از مبیع در دست فروشنده، امانت است و تلف آن برعهده خریدار؛ یعنی مالک آن می‌باشد.
ممکن است گفته شود ضامن نبودن فروشنده در مقابل خریدار در مورد نماء حاصل از مبیع دلیل بر آن است که قاعده تلف مبیع پیش از تسلیم، یک قاعده استثنایی است، وگرنه میان مبیع و نماء حاصل از آن تفاوتی وجود ندارد. چرا فروشنده نسبت به تلف مبیع ضامن است؛ اما در مورد نمائات، ضمانی برعهده‌اش نیست؟
به نظر می‌رسد در پاسخ به این ایراد می‌توان گفت که ضامن بودن فروشنده در مورد مبیع، به لحاظ همبستگی دو عوض است، در حالی که بین نماء و ثمن چنین رابطه‌ای وجود ندارد. در مورد مبیع، تلف آن موجب می‌شود تا فروشنده نتواند تعهدی را که نسبت به تسلیم مبیع دارد، ایفا کند؛ اما تلف نمائات دارای چنین اثری نیست و مانع از ایفای تعهد فروشنده در مورد تسلیم مبیع نمی‌شود.
نکته‌ای که باید به آن اشاره کرد این است که رد دلا‌یل طرفداران استثنایی بودن حکم ماده ۳۸۷ قانون مدنی -به فرض قابل قبول بودن- نمی‌تواند دلیل بر این امر باشد که حکم تلف مبیع پیش از تسلیم یک قاعده عمومی‌است؛ چراکه عمومیت قاعده نیاز به اثبات دارد و این امر مستلزم ارائه دلا‌یل اثباتی است.
۳-۴- ضمان نماء و منافع در حقوق مدنی ایران
در حقوق مدنی ایران، بی گمان، منفعت نیز مانند اعیان ، در نظر عرف ، مال محسوب می شود و مردم آن را با پول مبادله می کنند. مالیت اشیاء ، به دلیل وجود منافعی است که از آنها برای انسان به دست می آید و مقصود از غصب منافع، استیلاء بر صلاحیت انتفاع از اعیان است که در نظر عرف و قانون، وجود خارجی و مستمر و یکپارچه دارد و می توان آن را برای مدتی نسبت به آینده ، در برابر عوض انتقال داد (اجاره ) و در عالم اعتبار، از عین جدا ساخت و مالکی دیگر برای آن تعیین کرد.
در حقوق ایران، براساس ماده ی ٣٢٠ قانون مدنی، غاصب ، علاوه بر اینکه ضامن عین مال مغصوب است، ضامن منافع آن نیز در مدت غصب خواهد بود ؛ زیرا در صدر این ماده آمده است : نسبت به منافع مغصوب، هر یک از غاصبین، به اندازه ی منافع زمان تصرف خود و ما بعد خود ، ضامن است؛ گرچه استفاده منفعت نکرده باشد.
همانگونه که ملاحظه می شود، این ماده ، مطلق بوده و فرقی بین اینکه غاصب، منافع را استیفاء کرده یا نکرده باشد، قائل نشده و در هر دو صورت ، غاصب را ضامن منافع تلف شده می داند . تفاوتی نیست، بین کسی که خانه ای را غصب کرده و در آن سکونت کند و کسی که اتومبیل تاکسی دیگری را که هر روز با آن کار می کرده، توقیف کند و از آن استفاده نکند؛ زیرا غاصب دوم اگرچه استیفاء منفعت از اتومبیل نکرده ولی سبب تفویت منفعت عین شده است. در این صورت ، غاصب، ضامن اجرت المثل منافع مال مغصوب خواهد بود . غاصب ضامن منافع پس از تلف مال تا زمان رد مثل یا قیمت نیست، زیرا منافع تابع عین است و پس از تلف عین، منافعی موجود نیست تا غاصب مسؤول آن باشد.
در اینکه غاصب ، ضامن منافع تفویت شده ی مال مغصوب است، بین حقوقدانان هیچ تردیدی وجود ندارد ؛ خواه منافع متصل به آن باشد یا منفصل؛ خواه در زمان غصب به وجود آید یا پیش از آن و خواه غاصب از آن بهره مند شود یا معطل بگذارد تا تلف گردد(کاتوزیان،بی تا،ص ٧٧ )، ولی در مبنای ضمان، میان حقوقدانان، اختلاف نظر وجود دارد. برخی به دلیل عدم استقرار منافع در تصرف مستولی، ضمان را در تمام موارد، به اتلاف مبتنی ساخته و منکر مفهوم غصب منافع هستند؛ در نظر آنها، ضمان مندرج در ماده ی ٣٢٠ قانون مدنی نیز عنوان اتلاف دارد (جعفری لنگرودی، شماره٨٧).
این نظریه ، مصون از اعتراض باقی نمانده و برخی حقوقدانان در پاسخ به آن گفته اند که لازمه ی مستند ساختن ضمان غاصب به اتلاف منافع، این است که او تنها مسئول منافعی باشد که خود از بین برده است ؛ در حالی که ضمان ید به مراتب گسترده تر از این مسئولیت است و غاصب ، ضامن تلف های ناشی از قوه ی قاهره یا اشخاص ثالث نیز هست و ضمان ناشی از غصب منافع، منحصر به ماده ی ٣٢٠ قانون مدنی نیست. درماده ی ٣۶۶ قانون مدنی می خوانیم : «هرگاه کسی به بیع فاسد ، مالی را قبض کند ، بایدآن را به صاحبش رد نماید و اگر تلف یا ناقص شود ، ضامن عین و منافع آن خواهد بود».
در اینجا، قانونگذار به متصرف ، به دیده ی غاصب می نگرد و ضمان غاصب در مورد منافع تفویت شده ناشی از استیلای نامشروع است ؛ نه اتلاف . در صورتی که مال مغصوب، منفعتی متصل به آن داشته باشد، به همراه عین به مالک رد می شود و غاصب نمی تواند از این بابت حقی مطالبه کند ؛ هرچند که منفعت نتیجه فعل او باشد.
عمل غاصب در مال غیر، بدون اذن مالک آن می باشد و قانون، احترام و ارزشی برای عمل عدوانی نشناخته است . برخی دیگر از حقوقدانان نیز مبنای ضمان منافع را غصب دانسته و آن را با مبانی قانون مدنی سازگارتر می دانند؛ زیرا منفعت هم، مانند عین ، در نظر عرف ، مال محسوب می شود و آن را با پول مبادله می نمایند (کاتوزیان،بی تا،جلد اول،ص ٧٨ ). در مورد نماء منفصل نیز این تکلیف وجود دارد؛ زیرا، همین که در تصرف غاصب به وجود آید، مال مغصوب محسوب می شود و غاصب ، ضامن منافع تفویت شده ی مال مغصوب است؛ خواه متصل به آن باشد یا منفصل، خواه در زمان غصب به وجود آید یا پیش از آن و خواه غاصب از آن بهره مند شود یا معطل گذارد تا تلف گردد .وجود این، درباره ی منافع مستوفات ، با توجه به اینکه غاصب از این منافع استفاده برده، مسئولیت او برمبنای قاعده ی علی الید توجیه می شود؛ ولی درباره ی منافع غیر ستوفات، با عنایت به عدم تسلیط غاصب بر آنها، مسئولیت او بر اساس قاعده ی اتلاف قابل توجیه است.
حال سوال این است در صورت تلف مبیع قبل از قبض نماء تابع ملک است یا تابع ضمان؟

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 08:00:00 ب.ظ ]