کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



۴) خدمت
مسیحیت، بر اساس انجیل متی، باب بیست و پنج، معتقدندکه خدمت کردن به مسیحیان حداقل کاری است که انسان میتواند برای خدمت به خدا در مسیح انجام دهد:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

«نیکوکاران در پاسخ خواهند گفت: خداوندا! کی گرسنه بودید تا به شما خوراک بدهیم؟ کی تشنه بودید تا به شما آب بدهیم؟ کی غریب بودید تا شما را به منزل ببریم یا برهنه بودید تا لباس بپوشانیم؟ کی بیمار یا زندانی بودید تا به ملاقات شما بیاییم؟آن­گاه به ایشان خواهم گفت: وقتی این خدمت­ها را به این برادران من می‌کردید، در واقع به من مینمودید.»[۷۲۸]
در مسیحیت، خدمت به مردم مؤمن، خدمت به مسیح است؛ آنچنانکه دوست داشتن و عشق ورزیدن به همسایه نیز چون عشق ورزیدن به مسیح است. در آموزههای مسیحی بعد از دوست داشتن خداوند با تمام وجود، دستور به دوستی همسایه آمده.؛حضرت عیسی میگوید: « خداوند را که خدای توست، با تمام قلب وجان و عقل خود دوست داشته باش. این اوّلین و مهمترین دستور خداست. دومین دستور مهم نیز مانند اوّلی است: همسایهی خود را دوست بدار، به همان اندازه که خود را دوست میداری. تمام احکام خدا و گفتار انبیا در این دو حکم خلاصه میشود و اگر شما این دو را انجام دهید، در واقع، همه را انجام دادهاید.»[۷۲۹]
در آموزهای مسیحیت ملاکهایی هم برای خدمت، تدارک دیده شده مثلا در راساله به فیلیپیان آمده:
«ای مسیحیان! آیا یکدیگر را تشویق و دلگرم می‌کنید؟ آیا آنقدر یکدیگر را دوست دارید که به هم کمک کنید؟ آیا احساس میکنید که ما همه با هم برادریم و از یک روح برخورداریم؟ آیا دلسوز و همدرد هستید؟ اگر چنین است یکدیگر را محبّت نموده، قلباً با هم توافق داشته و همدل و همفکر باشید، تا مرا واقعاً شاد سازید.
خودخواه نباشید و برای خودنمایی زندگی نکنید. فروتن باشید و دیگران را از خود بهتر بدانید. فقط به فکر خودتان نباشید، بلکه به‌کار و مسایل دیگران هم توجّه نمایید. شما باید همان طرز فکری را پیش­گیرید که مسیح داشت. او با اینکه ماهیّت خدایی داشت، امّا نخواست از اختیار و حق خدایی خود استفاده کند، بلکه قدرت و جلال خود را کنار گذاشت، و به شکل یک بنده درآمد، و شبیه انسان­ها شد؛ و حتّی بیش از این نیز خود را فروتن ساخت، تا جایی که حاضر شد مانند یک تبهکار، بر روی صلیب اعدام شود.
به همین جهت، خدا او را بینهایت سرافراز کرد و نامی به او بخشید که از هر نام دیگری والاتر است، تا به نام عیسی هر آنچه در آسمان و بر زمین و زیر زمین است، به زانو در آید، و برای جلال خدای پدر، همه به زبان خود اعتراف کنند که عیسی مسیح خداوند است.»[۷۳۰]
۵) دوستی
وفاداری و محبت در همۀ امور مسیحیت جاری است و یکی از کانو‌های تاثیرگذاری این نوع نگرش به جهان به انسان‌ها تسری پیدا کرده است و در محبت نسبت به دوستان تجلی ویژ‌ه‌ای می‌یابد. گاهی گفته می شودکه ما دوستانمان را نتخاب می کنیم ولی به خانوادهمان متعلق هستیم. درنگاه اول ممکن است این نظر درست باشد اما دوستی وافعی باید تکالیف و حمایتهای موجود در زندگی خانوادگی را به همراه داشته باشد. هنگامی که عیسی میگوید: هیچکس محبت بزرگتر از این نداردکه جان خود را برای دوستان خود بدهدّ[۷۳۱] در وقع از تکالیف عظیم دوستی سخن به میان آمده ومعیار دوسیتی را در مسیحیت تعیین نموده.
این نوع دوستی از نظر برخی از مسیحیان چنان ارزشمند است که خود را « انجمن دوستان« یا «کواکر» میخوانند[۷۳۲] در اهمیت و سازنده بودن این آموزه در مسیحیت همین بس که، از پیوندهای دوستی، با الفاظ مربوط به خانواده صحبت به عمل میآید؛ هچون، مادر و خواهر؛ و بنا به کاربر زیاد این الفاظ، کلمه «خواهر» هنوز هم در بیمارستانها کاربرد دارد، چون در ابتدا کار پرستاری، مربوط به راهبهها بود[۷۳۳]
۴- در قبال محیط زیست
در آموزههای مسیحی، خدا ، انسان و ظبیعت، رابطه مستقیم دارند؛ بلکه شناخت خدا توسط شناخت آفریدههای او صورت میگیرد. ولذا طبیعت در مسیحت قابل شناخت قرار داده شده و یکی از دلایلش بر همین موضوع خداشناسی استوار است.
انسان در آموزههای مسیحی محور عالم خلق تلقی میشود و طبیعت تابع و طفیل وجود بشر است. نقش سایر موجودات- که در این سلسله فروتر بودند- عمدتا با نقشی که در برآورده اهداف و آمال انسان داشتند تبیین میگشت، زیرا جهان به تبع وجود بشر و برای خدمت به او آفریده شده است.[۷۳۴]
کتاب مقدس چیز زیادی درباره حیوانات نمیگوید اما مسئولیت مراقبت از زمین آشکارا به انسانها واگذار شده است. بنابراین، مراقبت از حیوانات نیز طبیعی به نظر میرسد؛ زیرا آنها نیز مانند انسان ها دارای حیاتی هستند که خدا «در آنها دمیده است». در تفکر اخلاقی مسیحی، از این حوزه غفلت شده است اما به این امر باید اندیشید که محبت عام به حیوانات نیز مانند انسانها سرایت میکند هر چند انسانها به دلیل داشتن مسئولیت اخلاقی و عقلانی احترام ویژهای میطلبند.[۷۳۵]
تاکنون، درغرب برای عملیاتیکردن یا به کاربردن اخلاق یا بینش جدید دربارهی مسائل گوناگونی که بحران محیطزیست را پدید میآورند، تلاش اندکی انجام شده است؛[۷۳۶] اما آنچه اهمیت دارد این است که متفکران زیست بومی غرب، خواهان گفتوگوی بیشتر میان علم و دین در جهت پدیدآوردن اخلاق زیست محیطی مجهز به علم هستند.

۱) خدا به عنوان مالک طبیعت

بررسی برخورد تاریخی مسیحیت با بحران محیطزیست نشان میدهد که درباره طرز برخورد مسیحیت با طبیعت، بینش‌های گوناگونی وجود دارد. ازدیدگاه کسانی چون تین بی و وایت، اساسا مسیحیت مسوول برخورد سلطهگرایانه بشر جدید بر طبیعت است و این برخورد منجر به بحران محیط زیست شده است.
نظرات فراوانی در ارتباط طبیعت و دین در غرب به عمل آمده، بعضی پروتستانها در باره مفهوم وفاداری به طبیعت سخن گفتند و برخی درباره« الهیات برای کره خاکی، و معتقد شدند که: عالم خدا نیست بلکه متعلق به خداست و همین رابطه بررای متحد ساختن الهیات و طییعت در پرستش خداوند کافی است. متفکری دیگری برای حفظ طبیعت این نظریه را ارائه کرد که، عالم متعلق به خداست و خداوند دنیایی را که خود خلق کرده است دوست می دارد و برای روند طبیعت و تار و پود زندگی ارزش قایل است[۷۳۷] لذا باید به چشم وجودی که برای خداوند دوستداشتنی است نظاره کرد و از آن حفاظت نمود.
الهیات مسیحی بر نقش خداوند به عنوان خالق یک جهان کامل، تاکید میورزد، البته این جهان کامل از آن هنگام که انسانها اختیار خویش را بهکار بستند و از لطف خداوند به دور ماندند از حالت بهشتیاش هبوط کرد.بر طبق این دیدگاه، خداوند به بهروزی بشر اهتمام دارد، زیرا انسانها به صورت خدا آفریده شدهاند و وظیفه مراقبت از حیوانات و جمادات را بر عهدهدار هستند. همان طور که مالک به حفظ و بهبود دارایی خصوصیاش به خاطر ارزش عارضی و ابزاری آن اهتمام دارد، انسانها نیز باید به طبیعت، به خاطر مقاصد نیکویی که میتوان طبیعت را در جهت آنها به کار گرفت، اهتمام داشته باشند[۷۳۸]
و بر پایه لطفی خداوند بر بشر نموده و با به کار بستن اقتدار غایی خویش، انسانها را بر طبیعت حاکمیت بخشیده و به آنها اجازه داده تا گیاهان را بخورند و بر حیوانات استیلایابند؛ اگر خداوند انسان ها را حاکم بر نظام مادی قرار داده است، دیگر دلیل چندانی در اختیار نداریم تا بر مبنای آن با انسانهایی که طبیعت را برای برآوردن امیال خویش استثمار کنند.

۲) خدا به عنوان شوهر طبیعت

حفظ طبیعت، با بهره گرفتن از این نظریه در غرب بدینگونه است که:
مالکان ممکن است ملک خویش را از راه دور اداره کنند و ناجیان ممکن است[ در عمل نجات بخشی] درنگ کنند ولی شوهران خوب عاشقانی همیشگی و صمیمیاند. همانطور که شوهر خوب، با اهتمام خاص به بهبودی همسرش یعنی زمین مادی، عشق می ورزد. وقتی نویسنده آن کتاب مقدس که خدا را به نام شخصی خدا یعنی، یهوه، میخواند و بنابراین از آن به عنوان «Y» تعبیر شده است. داستان آفرینش را در باب دوم سفر تکوین روایتی کند، «Y» خدا را کشاورزی توصیف میکند که همسر خویش را با بهره گرفتن از مواد اولیه و مهارتهای زراعت یعنی خاک زراعی ، گل، آب و گزینش خلاقانه، میآفریند( باب دوم ۷- ۱۹)
اگر خداوند را شریک زندگی طبیعت تفسیر کنی که در نسبتی صمیمی و فیزیکی به تولید مثل و رشد گیاهان و انسان ها اشتغال دارد، در اینجا متوجه حفظ طبیعت می شوی [۷۳۹]

۳) خدای تجسم یافته در طبیعت

جانمندانگاران طبیعت که در مغرب زمین پدید آمدند؛ معتقدند که ارواح محلی در ابعاد خاصی از محیط زیست، فعالند. در برخی از نظریات سرخپوستان آمریکا در باره کیهان پیدایی، طبیعت آفریده موجود حیوانگونه تصویر شده است که به عمق یک اقیانوس آغازین فرو می رود و گل آلود سر برمی آورد، و در آن موقع تبدیل به جهان می شود[۷۴۰]
نویسنده کتاب «اقتصاد دینی» در طی این که، اصول کتاب مقدس را برای زندگی اقتصادی در چند مورد بررسی میکند،معتقد می شودکه، ایده سرپرستی: مفهوم سازنده برای اصول کتاب مقدس است. این مفهوم به ما یادآوری میکند که استعدادها و توانایی های شخصی ما و منابع طبیعی که با بهره گرفتن از آن کار میکنیم، تدارک خداوند برای ما هستند. آنها دارایی ما نیستند بلکه به ما واگذار شدهاند و ما باید به خداوند در مورد استفادهای که از آنها میکنیم جواب پس بدهیم[۷۴۱]

ب- باورها در انحطاط

رسوخ باورهای خرافی در مسیحیت باعث پیدایش موج منفینگری به آموزههای مسیحی ددر مغرب زمین گشت. خرافاتی که که همه حیطه های اعتقادی و رفتاری را در بر میگرفت و پایه‌های اعتقادی‌ای که برای بستر سازی روحی غرب مسیحی لازم بود را ددر مسیر انحطاط قرار داد.

۱- در قبال خدا

متاسفانه خدایی که در مسیحیت معرفی میشود، خدایی است که طبق آن چه گذشت، گناه را در وجود انسان به اجبار قرار داده است و این انسان خاکی تا ابد در شرمساری و گرفتاری آن باقی میماند ولی خود خدا نهایتا برای جبران عمل انسانها در صورت عیسی به زمین آمده و به صلیب کشیده شد .
این نوع نگاه کردن به رحمت الهی چیزی جز پذیرش این امر نیست که، خداوند مسیحی خداوندی است که در حد انسانی تنزل کرده و جلوه‌ای از ناتوانی اوست . یکى از مسیحیان مؤمن مىگوید: ما معتقدیم که جسم خاکى در نتیجه قدرتى که درخور وصف و وهم نیست، به جوهر خداوند مبدّل مى شود، و حال آنکه ظاهر و برخى مشخصات همان وجود خارجى از نظر غایب مىماند تا مردم از مشاهده آن جوارح عریان و خون آلود دچار هراس نشوند و مؤمنان به ثمرات کاملتر ایمان نایل آیند. در عین حال، جسم خداوند دستنخورده، تمام و کمال، بدون آلودگى یا جراحتى در آسمان است.[۷۴۲]
در نگاه اگوستینی، نجات تنها به صورت هدیه‌ای رایگان امکان پذیر است، نه موضوعی که ما خود بتوانیم آن را به دست آوریم، بلکه باید خداوند آن را در حق انسان اعمال کند. بدینترتیب آگوستین اذعان دارد که منشأ نجات خارج از انسان و در خود خدا است. خداوند آغازگر فرایند نجات است نه انسان.
گفتنی است که این تلقی آگوستین از نجات و فیض، خواه‌ناخواه به جبر منجر می‌‌شود؛ زیرا که خداوند هدیه فیض را در اختیار همه قرار نداده و فقط در اختیار بعضی‌ها قرار داده است، پس لازم می‌‌آید که خدا کسانی را که نجات خواهند یافت از پیش برگزیده باشد. بنابراین آگوستین با استناد به کتاب مقدس آموزه‌ای در خصوص «جبر» یا «تقدیر» تدوین کرد، که منظور از آن تصمیم آغازین و ازلی خداوند است مبنی بر این که برخی را نجات دهد و برخی دیگر را رها کند تا از نجات دور شوند
گرچه عنایت تنها مختص به مسیحیان نیست، بلکه یهودیان نیز به گونهای متفاوت به آن باور داشتند… مسیحیان بر این باور هستند که خدای مسیح، برخلاف خدای ارسطو، فکر محض نبود که در تنهاییهای خود فقط به خود بیندیشد، بلکه او پدری است که با اراده‌ی خود تقدیر موجودات را رقم میزند و از هیچ چیز غافل نیست، حتی پر کاهی که در بیابان میگذرد.[۷۴۳]

۲- نسبت به خود

یکی از آموزه‌هایی که برای انسانی که در اسلام اشرف مخلوقات معرفی شده است و در مسیحیت وجود دارد، اعتقاد به گناه ذاتی و آموزۀ فداء از دیگر اعتقادات مسیحیان است «مطابق این اعتقاد؛ نژاد انسانی وارث گناه آدم است و انسان ها نه به خاطر بدی اعمال خودشان بلکه تنها بدین جهت که از تبار آدم هستند ذاتاً گناه کار به دنیا میآیند و مقصود از گناهِ ذاتی آن است که انسان ها بدون ترس از خدا، بدون تکیه بر او و با میل شهوانی متولد میشوند».[۷۴۴]
تلقین عدم اراده انسان برزندگیاش، نتایج منفیای بر ذهن و روان بشر گذاشت، وحتی آگوستین به جهت تلقی‌ای که از انسان و گناه نخستین داشت؛ معتقد بود که انسان از آزادی لازم برای برداشتن قدم‌های نخست به سمت نجات برخوردار نیست. انسان نه تنها از «ارادۀ آزاد» برخوردار نیست، بلکه دارای اراده‌ای آلوده و ملوّث به گناه است؛ از این رو، پیوسته به گناه و دوری جستن از خدا تمایل دارد. آگوستین گناه را به گونه‌ای ترسیم می‌‌کند که با بشر پیوند ذاتی دارد. از دیدگاه آگوستین بشر هرگز نمی‌تواند به مدد ابزارها و منابع خود با خداوند‌ ارتباط برقرار کند. هیچ کاری از دست بشر ساخته نیست که برای شکستن قلعه گناه کافی باشد.[۷۴۵]
وجود چنیین آموزه‌ای، که انسان خود را ار قبل گناهکار بداند، شاید چیزی نباشد جز جریتر شدن بر گناهان؛ به قول دکتر نصر: مسیحیت ، بر خلاف اسلام، نفس گناهان جنسی را با گناه آغازین مربوط می دانند، و در وقع تا مدتهای مدیدی غربیان، به لحاظ مجاز بودن تعدد زوجات در اسلام، مسلمین را به غیر اخلاقی ببودن متهم میکردند. ولی امروز بیبند و باری جنسی آنچنان درغرب رواج یافته است که بسیاری از مردم به جای این که این کار را بیبند و باری بدانند ، فارغ از هر دغدغهای در پی تغییر دادن خود ضوابط و معیارهای اخلاقی برآمدهاند[۷۴۶]
در رابطه تاثیر مخرب اعتقادبه اموزه گناه ذاتی ، توماس آکویناس چنین میگوید: «گناهی که با آن زاده شدهایم بر ما سه اثر بر جای میگذارد: نخست روح ما را آلوده میسازد، ما تمایلی فطری به گریز از خداوند داریم و میکوشیم تا خودمان را به شیوه های خلاف عقل و قانون الاهی ارضا و امتناع کنیم. دوم ما اسیر شیطان، زاده شدهایم…».[۷۴۷]

۳- در قبال دیگران

با توجه به این که در جای جای تعالیم عیسی آیین محبت و عطوفت به چشم میخورد و محبت و گذشت زیادداشتن از مواردی است که در آموزههای مسیحی بسیار ممدوح به شمار آمده؛ در مفام عمل استفاده از این اموزه کسانی را به افرا در این عمل کشانده است و باعث ایجاد تنفر از این آموزه دینی را فراهم کرده. در مسیحیت این آموزه چنین عنوان می شودکه: مسیح در تعلیم خویش در مورد تلافی و انتقام و دوست داشتن دشمنان می گوید: « شنیدهاید که گفته شده است چشمی در مقابل چشمی و دندانی به دندانی. لیکن من با شما می گویم با شریر مقاومت نکنید، بلکه هر کس بر گونه راست شما سیلی زد گونه دیگر را به سوی او بگردان. و اگر کسی با تو دعوا کند و قبای تو را بگیرد عبای خود را نیز بدو واگذار. و اگر کسی تو را به راه رفتن یک مایل مجبور کند دو مایل همراه او برو »[۷۴۸]
اعتقاد داشتن به چنین آموزه‌ای در دنیای کنونی که همه حکمرانان برای سوءاستفاده از دین کمین کردهاند، آثار زیان بار و مخربی را برای کلیسا و متتدینین به همراه داشته است و تن به ذلت دادن برای کسب منافع استکبار یکی ز مسایل کلیساست که مایه بدبینی مردم به دیانت مسیحی را فراهم کرده است.

۴- در قبال محیط زیست

گر چند تمام ادیان ابراهیمی نگاهی الهی به طبیعت دارند اما به مرور زمان با انحراف از واقعیتها، برخی مسیحیان معتقد به آخرالزمان، که ظهور قریبالوقوع عیسی و پایان تاریخ را پیشگویی میکنند، طبیعت را صحنه فعالیتهای یک خدای شر، یعنی آن را نمایشی می دانند که در آن شیطان باعث و بانی ناخوشی، تباهی و رنج و مصیبت و مرگ است. بر طبق این دیدگاه خصمانه میتوان، یا آنگونه که در معادشناسی مسیحی آمده است، در پایان زمان، و بیدرنگ از طریق اشراق، از دست طبیعت خلاصی یافت. اصحاب ریاضت در بسیاری از سنتها اعم از آیین هندو و..معتقدند که دلبستگی به طبیعت، بدن و امیال آن یکسره شر است؛برطبق نظر معتقدین به این نوع نگاه ها، نباید انتظار چندانی داشت که از طبیعت و مظاهر آن محافظت رسمی صورت بگیرد.[۷۴۹] چرا که این طبیعت هر آن در معرض سقوط است.

گفتار سوم: باورهای عملی

با مراجعه به متون مسیحی شاهد آموزههای چندانی در رابطه با آموزههایی که در زندگی به کار بیاید نیستیم. به قول حضرت امام، مسیحیت فقط دارای آموزههایی در رابطه با خدای تعالی است، و مسیحیت که هیچ چیز ندارد جز چند کلمه اخلاقی راجع به تدبیر نظام و راجع به سیاسیت مدرن، و راجع به کشورها برنامه ندارد…»[۷۵۰] اما با درک عنصر الهی بودن مسیحیت و آموزههای پراکندهای که وجود دارد می توان به نتایجی در مورد نقش برخی اموزههای اصیل در پیشرفت؛ و آموزههای تحریف شده در انحطاط مغرب زمین پی برد.

الف- باورها در رشد

فرهنگ مسیحی در مغرب زمین منشأ آثار بسیاری بود که با الهام از آموزه ها و غلبه فرهنگ مسیحی به وجود آمده بود؛ چنان که در سراسر قرون وسطی نمودهای فرهنگ در همه ابعادش از موسیقی، معماری، تعلیم وتربیت گرفته تا قواعد نامه نگاری، آداب غذا خوری و .. چیزی جز تجلی دین نبود.

۱- سیاسی

در مورد سیاسی بودن یا نبودن آیین مسیحت دیدگاه های مختلفی وجود دارد؛ اما در مورد سیاسی بودن مسیح، در عهد جدید، اناجیل چهارگانه به زندگی و سخنان عیسی پرداختهاند که از آن آموزه‌ها، برداشتها و اعتقاد به میل مسیح به حکومت داری به نظر می‌رسد؛ در انجیل متی چنین آمده :
«و من تو را میگویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خودرا بنا میکنم و ابواب جهنم بر آن استیلا نخواهد یافت و کلیدهای زمین و آسمان را به تو میسپارم و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود»[۷۵۱]
در این فقره حضرت عیسی شمعون را صخره( پطرس= صخره) میخواند و میگوید امت خود را ( کلیسا= امت) بر این صخره بنا کنم. [۷۵۲] و به نوعی نشان میدهد یکی از موضوعاتی که مسیحیت به آن توجه کرده آموزههای سیاسی و اجتماعی است که این کار با تاسیس کلیسا – که البته در مورد موسسش اختلاف است- صورت گرفته است..

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 06:19:00 ب.ظ ]




۲-۱. تعریف اعجاز بیانی

اعجاز بیانی بیشتر به جنبه های لفظی و عبارات به کار رفته و به ظرافت‌ها و نکته‌های بلاغی نظر دارد گرچه در این نکته‌ها و ظرافت‌ها، معنا و محتوا نقش اصلی را ایفا می‌کند.[۱۰۰]
در باب اهمیت و توجهی که مردم عرب عصر نزول به بلاغت قرآن داشتند می‌توان به یک نمونه اشاره کرد: ذِیل آیه {و أوحینا الی ام موسی ان ارضعیه فإذا خفت علیه فالقیه فی الیم ولا تخافی ولا تحزنی أنا رادُّوه إلیک و جاعلوه من المرسلین} ابن عاشور می‌‌گوید: این آیه از ظریف‌ترین نکات اعجاز بلاغی برخوردار است و از قاضی عیاض در شفاء و قرطبی در تفسیر خویش از اصمعی نقل می‌کند: روزی کنیزکی اعرابی شعری را زمزمه می‌‌کرد:
استغـفـر الله لأمری کلـه قتلت انساناً بغیر حلّه
مثل غزلان ناعماً فی دله انتصف اللیله و لم اصله
(برای تمام کارهای اشتباهم به درگاه خداوند استغفار می‌‌کنم، زیرا من مانند غزالی که در ناز و عشوه‌ی خود آراسته باشد، با ناز خویش، انسانی را بی آنکه حلال باشد به قتل رساندم. خدای من! شب به نیمه رسید و من هنوز به وصال او نرسیده‌ام)

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

به او گفتند: «شعرت چه فصیح و بلیغ است!» کنیزک پاسخ داد: «آیا سخنم را فصیح می‌‌شماری در حالی که فصیح، کلام الهی است که فرموده است: { و أوحینا الی أم موسی أن أرضعیه فإذا خفت علیه فألقیه فی الیم ولا تخافی ولا تحزنی إنا رادُّوه إلیک و جاعلوه من المرسلین} زیرا در این یک آیه دو خبر، دو امر، دو نهی و دو بشارت را جمع کرده است. دو خبر: “و أوحینا” و “فإذا خفت علیه”، زیرا خداوند می‌‌دانست که او خواهد ترسید. دو امر: “أرضعیه” و “ألقیه” و دو نهی: “لاتخافی” و “لاتحزنی” و دو بشارت: “أنا رادوه إلیک” و “جاعلوه من المرسلین”.»[۱۰۱]
ابن عاشور همان‌طور که در مقدمه اشاره می‌کند اعجاز قرآن را شامل ۴ وجه می‌داند در وجه اول و دوم آن می‌نویسد: ۱-درجه عالی بلاغت و بالاترین سطح نظم زبان عربی که مفید کلمات معنی دار با اغراض بلاغی است.
۲- نوآوری های بلاغی و فن نظم و چینش آیات در چارچوب زبان عربی، به گونه ای که قبل از قرآن در نزد مردم عرب زبان سابقه ای نداشته است. ابن عاشور این وجه را با عنوان ( مبتکرات القرآن) یاد می‌کند.
در واقع ابن عاشور در وجه اول، به فصاحت وبلاغت واژگان قرآن، و در وجه دوم به چینش بدیع آن‌ها نظر دارد اما به نظر می‌رسد می توان هر دو وجه بالا را با یک عنوان”اعجاز بیانی”یاد کرد. زیرا با ظهور قرآن، برخی کلمات از معنای سابق خود، در زبان عربی خارج گشته و به معنای جدید به کار رفت و برخی از عبارات جدید پیدا شد که سابقه نداشت. احمد بن فارس در کتاب”الصاحبی فی فقه اللغه” در باب “الاسباب الاسلامیه” موارد فراوانی از واژه های جدید را ‌‌آورده است. اسلام شرایط را تغییر داد و بسیاری از امور جاری در شیوه ‌های زندگی عرب را باطل شمرد و برخی از الفاظ را از معنای عربی سابق خود بیرون کرد و به آن معنای جدیدی داد مثل واژه های مؤمن، مسلم، کافر، منافق. کلمه مؤمن از امان و ایمان به معنای تصدیق و مؤمن به معنای مصدق بود ولی اکنون دین برای ایمان شرایطی ذکر کرد که با داشتن آن‌ها می‌توان فرد را مؤمن خواند. اسلام به معنای تسلیم وکفر به معنای پوشاندن بود ولی اکنون به معنای جدید آن به کار می‌رود. کلمه منافق از اسم هایی است که اسلام آن را برای انسان‌های دو رو وضع کرد. در اصل این کلمه از «نافقاء الیربوع» به معنای راه پنهانی ورود به لانه موش صحرایی است. زیرا منافق در دل، چیزی را پنهان، ولی ظاهرا خلاف آن را اظهار می‌دارد. همچنین واژه صیام که به معنای امساک بود ولی دین آن را به معنای خودداری از خوردن و آمیزش، قرار داد. از سویی برخی اسم‌ها هم در صدر اسلام، در زبان عربی یدا شد که سابقه نداشت مانند «مخضرم» که به شاعرانی که هم دوره جاهلیت و هم اسلام را درک کرده بودند شعرای مخضرم می‌گفتند. مانند حسن بن ثابت. برخی کلمات نیز از بین رفت و دیگر کاربردی ندارد مثل «مرباع» به معنای یک چهارم غنیمت که رئیس قبیله برای خود برمی‌داشت. یا واژه «النشیطه» به معنای بخشی از غنایم که قبل از شروع جنگ در مسیر، می گرفتند. یا واژه «الفضول» که اموال کمی بود که باقی می‌ماند و به علت کثرت افراد سپاه قابل تقسیم نبود.[۱۰۲]

۲-۲.اعجاز بیانی در الفاظ قرآن

۲-۲-۱ . نوآوری در استعمال واژگان، اصطلاحات و ترکیب‌ها

از دیگر شیوه‌های بیان این کتاب آسمانی می‌‌توان به بلیغ بودن تک تک عبارات و واژه‌های نورانی آن اشاره کرد. به گفته ابن عاشور یکی از حکمت‌های نسخ حکم و بقای تلاوت را که در قرآن وجود دارد، به این منظور می‌‌داند که بقای تلاوت به قصد بقای اعجاز بلاغی آیه بوده است.[۱۰۳] ابن عطیه درباره الفاظ و مفردات غنی قرآن کریم گفته است: « اگر از کتاب خداوند متعال یک لفظ برداشته شود سپس در بین تمام کلام عرب جست وجو شود، همتای آن یافت نمی‌گردد. ما به تناسب علم خویش به زبان عربی، زیبایی شگفت انگیز بسیاری از الفاظ را دریافتیم اما نتوانستیم به تمام آن تسلط یابیم.»[۱۰۴]
یکی از ابتکارت قرآن، وضع الفاظ و اصطلاحاتی است که در زمان نزول، در بین مردم شایع نبوده است. ابن عاشور ذیل آیه {وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُم‏}[۱۰۵] (و خصومتهایى را که در میان شماست، آشتى دهید)، به صراحت اذعان می‌کند استعمال ترکیب ( ذات بین) را در کلام ، مشاهده ننموده و گمان می‌کند آن از ابتکارات قرآنی باشد.[۱۰۶]
ابن عاشور در بیان نکات بلاغی آیات، تلاش می‌کند آن گونه که خود در مقدمه اشاره کرده بود، نکات ابداعی خویش را ذکر کند. ایشان ذیل آیه {وَ ما مِنْ إِلهٍ إِلاَّ إِلهٌ واحِد}[۱۰۷] معبودى جز معبود یگانه نیست. بیان می‌کند: خداوند در این‌جا به جای استعمال حرف «لا» برای نفی، از «ما» و «من» استفاده نموده است. و نفرمود «لا إله إلا إله واحد» بلکه فرمود: {ما من إله إلا إله واحد}. در واقع حرف «من» که بعد از حرف«ما» آمده است به منظور اهتمام بر تأکید نفی موجود در آیه بوده است. و این نکته‌ای بوده‌است که هیچ یک از مفسران متعرض آن نشده بودند.[۱۰۸]
ابن عاشور ذیل آیه {کُلٌّ فی‏ فَلَکٍ یسْبَحُونَ}[۱۰۹] می‌گوید: فلک، مدار ستاره‌ها را می‌‌گویند. هر جرم آسمانی فضایی دارد که در آن فضا حرکت می‌‌کند و به فضا و مدار دیگر جسم آسمانی تجاوز نمی‌کند. فلک را اهل لغت به معنای مدار نجوم گرفته‌اند و گفته‌اند که این لغت در این معنا از واژگان مستعمل در کلام عرب نبوده است، بلکه این لفظ از اصطلحات قرآنی بوده است که بعدها علمای اسلام از قرآن اخذ کرده‌اند. و آن بهترین تعبیری از دایره‌های فرضی که حرکت ستاره‌ها و به ویژه خورشید و ماه دائر مدار آن‌هاست می‌‌باشد.[۱۱۰]
ابن عاشورذیل آیه {و إذا قیل لهم اسجدوا للرحمن قالوا وما الرحمن} وصف خداوند باری تعالی به صفت ” رحمان” نوآوری از جانب خود قرآن برمی‌شمارد که استعمال این اصطلاح، نزد عرب عصر نزول، شایع نبوده است. [۱۱۱]
صاحب تفسیر التحریر و التنویر، استفاده از ضمیر اشاره “کذلک” را از نوآوری‌های قرآن دانسته و بیان می‌کند این استعمال را، قبل از نزول قرآن در هیچ کجا از اقوال و اشعار عرب زبانان، ندیده است.[۱۱۲]
در این تفسیر، ذیل آیه {النجم الثاقب} بیان می‌‌کند “ثقب” یعنی سوراخ نمودن چیزی و در اینجا استعاره از نوری است که در تاریکی شب سر می‌‌زند و ستاره به میخ یا چیز نوک تیزی مثل آن تشبیه شده است و آشکار شدن نور آن همچون آشکار شدن درون جسمی است که با میخ سوراخ شده است و می‌‌پندارد چنین ترکیبی از ابتکارات قرآن بوده و قبل از نزول، در کلام عرب، سابقه نداشته است.[۱۱۳]
ذیل آیه {فإن خفتم فرجالا أو رکبانا} خوف به معنای ترس از دشمن است و قبل از قرآن، به ترس از دشمن، خوف گفته نمی‌شد بلکه یکی از مترادف‌های آن مانند واژه “روع” یا “فزع” استعمال می‌‌شده است .[۱۱۴]
ابن عاشور ذیل آیه {إِذْ یُغَشِّیکُمُ النُّعاسَ أَمَنَه}[۱۱۵] و (یاد آورید) هنگامى را که خواب سبکى که مایه آرامش از سوى خدا بود، شما را فراگرفت. بیان می‌کند این آیات به بدیع‌ترین شکل از یک قصه و موضوع خاص، به واسطه یک حرف(إذ) به قصه و موضوع دیگری منتقل می‌شود و چنین می‌پندارم که آن از نوآوری‌های خود قرآن باشد.[۱۱۶]

۲-۲-۲. استفاده از الفاظ در معانی جدید

در قرآن کریم الفاظی نیز وجود دارد که در زمان جاهلیت نیز استعمال می‌شد اما قرآن کریم، با نوآوری خود، همان واژگان را در معنایی جدید به کار برده است.
در تفسیر التحریر و التنویر ذیل “الحج الاکبر” به یک نمونه از این نوآوری‌ها اشاره شده است. در این عبارت قرآنی، خداوند برای نشان دادن بزرگی اعمال حج به جای اعظم از اکبر استفاده کرده است و از اختلاف مردم در فهم مراد از حج اکبر معلوم می‌‌شود این لفظ قبل از نزول آیه معروف نبوده است. و بدین جهت سلف (گذشتگان) در فهم مراد از آن اختلاف کرده‌اند.[۱۱۷]
ذیل آیه {صبغه الله و من أحسن من الله صبغه} واژه صبغه، به معنای آبی است که یهود، به منظور توبه از گناهان خویش، در آن غسل می‌‌کردند. نصاری نیز به تطهیر در رود اردن، صبغه می‌گویند و از سنت‌های باقی مانده از دوره حضرت یحیی (×) بوده که در زبان آرامی به آن معموذیه و در عربی معمودیه می‌گویند. ابن عاشور در اطلاق واژه صبغه به آب غسل، دو احتمال را مطرح می‌‌کند؛ بر یک احتمال، از نوآوری‌های قرآن بوده است و به احتمال دیگر، شاید مسیحیان عرب زبان، این واژه را برای نامیدن آن غسل، به کار برده باشند. اما با این وجود اصرار دارد که چنین واژه ای را در گفتار و کلام مردم عصر جاهلیت ندیده است پس از ابتکارات خود قرآن می‌تواند باشد. وجه تسمیه صبغه هم روشن نیست زیرا در لغت، این لفظ، به معنای رنگ است درحالی‌که آب، بی رنگ می‌باشد. اما آنچه آشکار است این است که خداوند در پاسخ به یهود و نصاری در عمل به غسل معمودیه، نیز غلبه محسوسات بر عقائد آنان، بیان فرمود که در اسلام صبغه حقیقی همان اعتقادات راستین و عمل به آن‌هاست.[۱۱۸]
ابن عاشور، ذیل آیه ۲۵۴ سوره بقره {والکافرون هم الظالمون} و آیات فراوان دیگر[۱۱۹] که در آن‌ها لفظ”کافر” یا “کافران” آمده است، مقصود از کافران را، مشرکان می‌داند و آن را از بدیعیات بلاغت قرآن برمی‌شمارد.[۱۲۰] زیرا در اصطلاح قرآن، ظلم بر بت پرستی و ظالم بر بت پرست اطلاق می‌‌شود.[۱۲۱] همان‌گونه که خداوند در آیه ای دیگر شرک را ظلم بزرگی می‌‌داند. {إن الشرک لظلم عظیم}[۱۲۲] مراد از سفهاء نیز در اصطلاح قرآنی مشرکان هستند. به این دلیل که “سفها” با واژه “الناس” همراه شده است و منظور از “الناس” در قرآن غالبا مشرکان هستند.[۱۲۳] ذیل آیه ۲۰ سوره فتح نیز، مراد از الناس در اصطلاح قرآنی، غالباً اهل مکه است.[۱۲۴]
“زنا” یک اصطلاح قرآنی است[۱۲۵] نیز در اصطلاح قرآن، “الساعه ” به روز قیامت گفته می‌شود.[۱۲۶]
ابن عاشور، ذیل آیه {والله واسع علیم} بیان می‌کند واسع از صفات خداوند و از اسمای حسنای اوست و در معنای مجازی خویش استعمال شده است. خداوند “واسع الرحمه” است، “واسع العلم” است، “واسع العطاء” است، یعنی هیچ حدی صفات او را محدود نمی‌کند. این مفسر، می‌پندارد که وصف خداوند به صفت “واسع” از ابتکارات خود قرآن باشد.[۱۲۷]

۲-۲-‌۳. ترجیح یک واژه نسبت به الفاظ متقارب المعنی

در این بخش از اعجاز بیانی نیز ابن عاشور نمونه هایی از آیات را ذکر و علت ترجیح آن نسبت به مرادف‌هایش را توضیح می‌دهد. هرچند که برخی چنین معتقدند که در کتاب خدا، ترادف معنایی ندارد. دکتر فضل حسن عباس می گوید: «ما به این قول اطمینان داشته وبسیاری از علمای پیشین نیز اعتراف دارند که در کتاب خداوند متعال، کلمات مترادف وجود ندارد بلکه مردم گمان می‌کنند مترادف هستند، زیرا اگر محققانه و عالمانه در این واژگان تأمل شود روشن می‌شود که برای هر یک معنای دقیقی است.»[۱۲۸]
ابن عاشور، ذیل آیه {ثمُ‏َّ ارْجِعِ الْبَصَرَ کَرَّتَین} کرتین را مثنای واژه کره و به معنای تکرار، ذکر کرده و می‌گوید کرتین، غالباً بر معنای اثنین (دو) اطلاق نمی‌شود و انتخاب این واژه در جایی که مراد از آوردن آن صرف تکرار است و در دو بار خلاصه نمی‌شود، بهتر و مناسب‌تر است. در واقع معنای آیه این است که چندین بار در آفرینش الهی چشم گردان. از آن جهت است که خداوند متعال، این واژه را به مترادف‌های آن، نظیر مرتین یا تارتین، ترجیح داده است اما با این حال، هرگاه در آیات دیگر، بیان زوج بودن یا دو بار تکرار یک شیء را اراده کند، از تثنیه مره استفاده می‌‌نماید. مانند آیه {الطلاق مرتان}[۱۲۹] و این از ویژگی‌های اعجاز بیانی قرآن کریم می‌‌باشد.[۱۳۰]
از دیگر نوآوری‌های بلاغی قرآن، ذکر فعل “أنزل” در آیه {و أنزل التوراه والانجیل} می‌‌باشد. علت اینکه به جای واژه “أنزل” مترادف آن یعنی واژه “أتی” را ذکر نکرد، این بود که برخلاف صیغه أتی، أنزل هم معنا با وحی بوده و تنها از سوی خداوند صورت می‌گیرد.

۲-۲-۴. احیای واژگان کم کاربرد

ذیل آیه {فألهمها فجورها و تقواها} حضور علم در جان موجود، بدون هیچ تعلیم یا تجربه و تفکر قبلی را الهام می‌گویند. ترجیح این واژه در این آیه، اگر نگوییم از نوآوری‌های قرآن است قطعاً از واژگانی است که قرآن کریم در احیای آن نقش اساسی ایفا کرده است. زیرا اسمی است که با ظرافت‌های معنایی خود، بر مفاهیم بلند و ارزشمندی دلالت دارد ولی این لفظ یا امثال آن، نزد عامه عرب، در قبل از اسلام، از رونق کمی برخوردار بوده و استعمال آن شایع نبوده است.[۱۳۱]

۲-۳.اعجاز بیانی در اسلوب قرآن

از ویژگی‌های دیگر قرآن که مایه شگفتی عرب گردید، دقت در به کار بردن نکات بدیعی و ظرافت‌های سخن‌وری است. در قرآن انواع استعاره و تشبیه و کنایه و مجاز و نکته‌های بدیع به حد وفور به کار رفته است و با وجود آنکه در تمام موارد، چارچوب شیوه‌های متعارف عرب رعایت شده است ولی مورد کاربرد، با چنان ظرافت و دقت انجام شده که موجب تحیر ارباب سخن و نکته سنجان عرب گردیده است.[۱۳۲]

۲-۳-۱. ایجاز

شیوه قرآن این گونه است که به منظور بیان معانی بلند خود، از موجزترین تعابیر و الفاظ استفاده می‌‌کند، به نحوی که گاه می‌‌شود از یک لفظ یا تعبیر، معانی و مقصودهای زیادی برداشت کرد و این رمز پویایی این کتاب مقدس تاکنون می‌‌باشد. نزول قرآن به این وجوه فصیح نوعی از اعجاز است تا ترکیب‌های آن بر معانی مختلف که بر مقصود واحدی نازل شده‌اند دلالت کند. ابن عاشور نیز در اعجاز بلاغی به ایجاز بدیع آیات، فراوان پرداخته است.
در آیه ۱۴ آل عمران، {زُینَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ} آنچه برای مردم زینت داده شده شهوت است نه حب هواهای نفسانی، و اگر شهوت برای مردم زینت داده شد، مردم آن را دوست می‌دارند. در این آیه ایجازی به کار رفته است که تقدیر آن این است که اگر شهوات بر مردم زینت داده شود پس آن را دوست داشته و به سمت آن تمایل خواهند یافت. اما مفسران از نظم آیه به این شکل که توضیح داده شد سکوت کرده و اشاره‌ای بدان نکرده‌اند.[۱۳۳]
ابن عاشور، همچنین، به تناسب آیه {إِنَّ الدِّینَ عِندَ اللَّهِ الْاسْلَامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیا بَینَهُمْ وَ مَن یکْفُرْ بَِایاتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الحِْسَابِ}[۱۳۴] و ارتباط آن با مجادله نصاری می‌‌پردازد و بیان می‌‌کند این آیه از نظم عجیبی برخوردار است که مشتمل بر چند معناست. از جمله معانی‌ای که از آن برداشت می‌‌شود، این است که باید از ایجاد اختلاف در دین بر حذر کرد و دوم اینکه اختلاف اهل کتاب بعد از حصول علم به کتاب آسمانی‌شان بوده. این یعنی آن‌ها علم داشتند اما به بدفهمی در دین دچار شدند و به سبب اینکه آیه مشتمل بر تمام معانی باشد، متعلق اختلاف در آیه ذکر نشده است.[۱۳۵]
در آیه ۲۸۲ سوره بقره واژه “یضَارَّ” هم برای صیغه معلوم و هم بر صیغه مجهول، هر دو استفاده می‌‌شود. در اینجا ضرر، هم نباید متوجه کاتب و هم متوجه شهید (گواه) باشد. همچنین می‌‌توان این برداشت را از آیه کرد که این ضرر نباید متوجه کسانی باشند که دو طرف معامله هستند. بدین ترتیب هر دو معنا از عبارت یضار مفهوم می‌‌شود. و شاید انتخاب این واژه از سوی پروردگار به این جهت بوده که هر دو معنا را که باهم تنافی ندارد برساند. این از وجوه اعجاز است.[۱۳۶]
{وَ الَّیلِ إِذَا عَسْعَسَ}[۱۳۷] این واژه از جمله کلماتی است که شامل دو بار معنایی متضاد از هم است، زیرا در عربی هم به معنای روی آوردن و هم به معنای پشت کردن استعمال می‌‌شود. پی در پی آمدن شب و روز و رو کردن و پشت کردن آن‌ها که در نتیجه آن تاریکی در پی روشن و روشنی به دنبال تاریکی می‌‌آید، خود از مظاهر قدرت خداوند است. خداوند متعال از این رو این واژه را برگزیده است تا حامل هر دو بار معنایی بوده و شایستگی قسم یاد کردن خداوند را داشته باشد و این ایجازی است که در آیه به کار رفته‌است.[۱۳۸]
در آیه ۴۹ و ۵۰ سوره طه: {قَالَ فَمَن رَّبُّکُمَا یامُوسىَ‏، قَالَ رَبُّنَا الَّذِى أَعْطَى‏ کلُ‏َّ شىَ‏ْءٍ خَلْقَهُ ثمُ‏َّ هَدَى} این حکایت پاسخی است که خداوند موسی و هارون را دستور داده، آن را به فرعون ابلاغ کنند. در این آیه جملاتی به قصد ایجاز حذف شده است که از سیاق آیات می‌‌توان به آن‌ها پی برد. تقدیر آن این است که: «فأتیاه فقالا ما أمرا به» پس نزد فرعون آمدند و به او آنچه فرمان داده شده بودند گفتند.[۱۳۹]
در آیه ۷ و ۸ سوره‌ی کهف اسلوب ایجاز به گونه‌ای اعجاز آفرین به کار رفته است. این آیه معانی فراوانی را که شامل اغراض و هدف‌های مختلفی است در بر می‌‌گیرد؛ خبر دادن از زینت بودن مخلوقات روی زمین، امتنانی است بر مردم و یادآوری آفریده‌های الهی است که در این دنیا آن‌ها را به زیباترین شکل به وجود آورده است. به گونه‌ای که جان از رؤیت آن‌ها به وجد می‌‌آید. این زینت‌ها در سرتاسر پهنه‌ی گیتی منتشر شده و باعث زیبایی و شکوفایی آن می‌‌شوند و مستمر و همیشگی است و اگر قسمتی از آن نابود شود، بخش دیگر از نو به وجود می‌‌آید. از لوازم این زینت این است که عقل‌ها را به دقت و امعان نظر در آفریننده‌ی آن‌ها وادار می‌‌سازد که از لوازم آن این است که امیال و شهوت انسان را بر آن دارد تا از این نعمت‌ها استفاده کرده و آن‌ها را برای خود برگزیند و برخی بر برخی دیگر تغالب جسته و دشمنی ورزند. بدین گونه به شرایع نیاز پیدا می‌‌کنند تا احوال معاملات آن‌ها را برایشان معین سازد و بدین خاطر خداوند بعد از {إِنَّا جَعَلْنَا مَا عَلىَ الْأَرْضِ زِینَهً} فرموده‌ است: {لِنَبْلُوَهُمْ أَیهُُّمْ أَحْسَنُ عَمَلًا} و مجموع مردم در انجام عمل نیک متفاوت عمل می‌‌کنند.[۱۴۰]
خفاف و ثقال دو استعاره قرآنی است که به منظور بیان نحوه جنگیدن و مجهز نمودن سپاهیان به کار رفته است. خفاف می‌‌تواند استعاره از؛۱- سرعت و شتاب در جنگ باشد و کسی که چنین ویژگی ای را داشته باشد به دلیل شجاعت وی، او را می‌‌ستایند و ثقال هم استعاره از ثبات قدم داشتن در جنگ با دشمن است. ۲- یا اینکه جفاف استعاره از قلت عدد سربازان و ثقال استعاره از کثرت تعداد سپاهیان است. ۳- یا اینکه خفاف به معنای تکرار پی‌درپی هجوم به دشمن و ثقال استعاره از ثابت قدم ماند و مقاومت در این هجوم است. ۴- یا اینکه خفاف استعاره از سواره جنگیدن و ثقال، پیاده نبرد کردن است، زیرا سوارکار طبیعتاً بسیار سریع‌تر حرکت و مبارزه می‌‌کند. ۵- یا اینکه خفاف به کمی سلاح و تجهیزات و ثقال از ضد آن استعاره آمده است. ۶- یا اینکه خفاف، کمی اهل و عیال و ثقال، ضد آن است. آنچه جالب توجه است این است که تمام این معانی از آیه استفاده می‌‌شود و مناسب با سیاق آیه است. واضح و مبرهن است که الفاظ و عبارات عمیق قرآن در چه حد موجز به کار رفته است و معانی عظیمی در عبارتی کوتاه می‌‌توان از آن برداشت کرد.[۱۴۱]
از ایجازهای بدیع دیگری که در آیات قرآن به آن اشاره شده است به کار بردن حرف “فی” در آیه { و َفیکُمْ سَمَّاعُونَ}[۱۴۲] می‌‌باشد. قرآن در این آیه بیان نمی‌کند «منکم سماعون» یا «منهم سماعون» تا بدین وسیله فتنه انگیزی را منحصر در یک گروه خاص نداشته باشد. زیرا “سمّاعون”، هم در بین مؤمنان وجود داشته و بیشتر منافقان را شامل می‌‌شد. حرف “فی” برای ادای حق ایجاز بدیع در اینجا به کار رفته است.[۱۴۳]
در آیه ۶۴ توبه خداوند منافقان را تهدید به آوردن سوره‌ای می‌‌کند که اگر نازل شود، ضمائر منافقان را آشکارا به مردم بیان خواهد کرد. اما به جای اینکه بفرماید: “مخرج سوره” می‌فرماید «مُخْرِجٌ ما» یعنی از بیان لفظ شوره عدول به موصول “ما” می‌‌کند. زیرا آنچه مهم‌تر است اظهار ضمائر و سرائر منافقین است نه نزول سوره.[۱۴۴]
اصل کلام در عبارت قرآنی {ذِکْرُ رَحْمَتِ رَبِّکَ عَبْدَهُ زَکَرِیا}[۱۴۵] چنین بوده: «ذِکْرُ عَبْدَنا زَکَرِیا اذ نادی ربّه فقال ربِّ …» در نظم این آیه به شیوه‌ای بدیع ایجاز صورت پذیرفته است.[۱۴۶]
آیه ۸ سوره فاطر{ أَ فَمَن زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَءَاهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَ یهَْدِى مَن یَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیهِْمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمُ بِمَا یَصْنَعُون‏} (پس با این حال آیا کسى که عمل زشتش در نظرش زیبا جلوه داده شده و آن را کار نیکى مى‏بیند با کسى که خوب را خوب و بد را بد مى‏بیند یکسان است؟ هرگز، ولى این خدا است که هر کس را بخواهد گمراه و هر کس را بخواهد هدایت مى‏کند پس تو اى محمد جان خود را در حسرت و اندوه آنان (که چرا گمراهند) هلاک مکن که خدا به آنچه مى‏کنند دانا است.)
شامل ۴ “فاء” است که همگی یا سببیه یا به منظور تفریع آمده‌اند و بدین ترتیب ایجاز آیه را در حد اعجاز، رسانده‌اند.[۱۴۷]
مراد از رب مشرق و مغرب، در آیه ۲۸ شعراء، آفریننده این نظام شب و روز است که به طریق ایجاز به کار رفته است.[۱۴۸]
در آیه {لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِینَ}[۱۴۹] ایجازی در حد اعجاز به کار رفته است، زیرا یک حرف استدراک “لکن” از ذکر بسیاری از جملات بی‌نیاز ساخته است. تقدیر آن چنین بود که “اما ما عذاب بندگان را خواستار نیستیم، بلکه ما مردم را آزاد ن مختار خلق کرده‌ایم، تا هرکدام از طریق‌های ضلالت و هدایت را که خواستند، انتخاب کنند و امید و خوف را در دل‌های آن‌ها قرار داده‌ایم وسیله‌های نجات را به وسیله‌ی شرایع در اختیار آنان قرار دادیم.[۱۵۰]
در آیه ۳۴ سوره لقمان آمده است:{وَ مَا تَدْرِى نَفْسٌ مَّا ذَا تَکْسِبُ غَدًا وَ مَا تَدْرِى نَفْسُ بِأَىّ‏ِ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرُ} اشاره دارد به این که علم انسان به حدی محدود است که از معیشت فردای خود نیز بی خبر است و نیز از مکان و زمانی که مرگ او فرا می‌‌رسد اطلاع ندارد. پس چگونه به علم بالاتر که مربوط به زمان و نحوه وقوع قیامت و انقراض این جهان و نیز ورود او به عالم آخرت است، دسترسی داشته باشد. همچنین این آیه با ایجازی که در خود دارد و قرینه‌ای که قبل از آن آمده است: {وَ ینزَِّلُ الْغَیثَ وَ یعْلَمُ مَا فىِ الْأَرْحَامِ}، این معنا را منتقل می‌‌کند که از تمام این امور تنها خداست که آگاهی دارد و بس. ابن عاشور ایجازی که در این آیه به کار رفته است را به حدی بلیغ می‌‌داند که آن را دلیلی بر معجزه بودن قرآن می‌‌داند.[۱۵۱]
قرآن کریم اگرچه به ایجاز بسیار می‌‌پردازد و نهایت فصاحت و بلاغت را در به کار آوردن واژه یا عبارتی کوتاه که معانی فراوانی را در بر گیرد، به کار می‌‌برد، اما گاهی به تناسب موقعیت از آرایه اطناب نیز استفاده می‌‌کند و گاهی بخشی از داستان را در سوره‌ای به صورت موجز و همان بخش را در سوره‌ی دیگر با اطناب و تفصیل بیان می‌‌کند. به عنوان نمونه: ندای خداوند به موسی (ع) هم در سوره طه آیات ۱۲ تا ۲۳ و هم در سوره شعراء آیه ۱۰ بیان شده است. یعنی از آیات {إِنىّ‏ِ أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیکَ» تا «لِنرُِیکَ مِنْ ءَایاتِنَا الْکُبرَْى} در سوره طه و آیه {وَ إِذْ نَادَى‏ رَبُّکَ مُوسىَ أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ} در سوره شعراء. در واقع در سوره‌ی شعراء شیوه‌ی اختصار را برگزیده و تنها به شرح دعوت قوم فرعون و روی گردان آن‌ها از پذیرفتن حق، پرداخته است. اما در سوره طه شرح و تفصیل بیشتری در مقام اطناب از کرامت حضرت موسی ع نزد پروردگارش و نیز رسالت او پرداخته شده است. این تفنن و اختلاف اسلوب در بیان حکایت واحد، از شیوه‌های قرآن کریم است. همان طور که در مقدمه هفتم از مقدمات این تغییر هم بیان شده است[۱۵۲]
در آیه {خرَهَا عَلَیهِْمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمَانِیهَ أَیامٍ حُسُومًا فَترََى الْقَوْمَ فِیهَا صَرْعَى‏ کَأَنهَُّمْ أَعْجَازُ نخَْلٍ خَاوِیهٍ}[۱۵۳] “حسوم” جایز است جمع “حاسم” باشد مثل “شهود” که جمع “شاهد” است و نیز گفته‌اند: “حسوم” مشتق از “حسم” است و ان درد سوختگی است که تا مدت‌ها تاول آن باقی می‌‌ماند و اطلاق آن استعاره بوده و از ابتکارات قرآن کریم می‌‌باشد. یا از “حسم” به معنای قطع کردن و بریدن دست، که در این صورت صفت یا حال برای هفت شب و هشت روز خواهد بود، یا “حسوم” مصدر است مثل “شکور” که در این صورت به عنوان مفعول له منصوب خواهد بود و عامل آن “سخرها” است. یعنی بر آن‌ها مسخّر کرد تا مستأصل شده و نسلشان منقطع گردد. همه‌ی این معانی را داشته و انتخاب و برگزیدن این لفظ از بلاغت کامل قرآن و اعجاز آن خبر می‌‌دهد.[۱۵۴]

۲-۳-۲. تمثیل

در قرآن مجید، بیش از پنجاه مثل دیده می‌شود. مثل یعنى تشبیه حقایق عقلى به امور حسى و قابل لمس. از یک سو، مسائل عقلی بسیاری وجود دارد که اکثر مردم قابلیت فهم و جذب آن را پیدا نمی‌کنند و از سوی دیگر، مردم به محسوسات و عینیات عادت کرده‌اند و ضرب المثل «عقل مردم به چشمشان است» بدین معناست که دیده‌ها و امور قابل لمس، آسان‌تر و بهتر درک می‌شود. بدین خاطر است که خداوند متعال، برخی از مفاهیم بلند عقلی را در قالب مثل‌ها بیان فرموده است تا عموم مردم آن‌ها را به تناسب ادراک خود دریابند. بنابراین فلسفه مثل هاى قرآنى، تنزل مسائل بلند وعمیق و بیان آنها در افق فکر مردم است.[۱۵۵] تمثیل در اصطلاح به حوزه گسترده اى شامل استدلال، تشبیه مرکب، استعاره مرکب، ضرب المثل، اسلوب معادله، حکایت اخلاقى، قصّه حیوانات، قصّه رمزى اطلاق مى شود.[۱۵۶] درتأثیر تمثیل آنگاه که به دنبال معانی بیاید گفته‌اند: «و آگاه باش که همه خردمندان اتفاق دارند بر اینکه تمثیل، آن‌جا که عقب معانی بیاید، معانی که به اختصار در معرض آن قرار بگیرد و از صورت اصلی خود ، به صورت آن منتقل شود، بر تن آن معانی جامد، شکوه می‌پوشاند و فضیلت می‌بخشد، پایگاه و قدر معانی را بالا برده و آتش آن را برمی‌افروزد و نیروی آن را در تحریک جان‌ها دو چندان می‌کند و دل‌ها را به سوی آن معانی جلب‌ می‌کند و از اعماق دل بر آن معانی رقت و شور و عشق برمی‌خیزد. طبایع را وادار می‌کند که بدان مهر ورزند، اگر مدح باشد باشکوه‌تر و با جلال‌تر و در دل‌ها شریف‌تر و بزرگ‌تر و در جلب قلوب با نشاط‌تر بوده و زودتر انس می‌بخشد. اگر هجا وذم باشد برخورد آن، دردناک‌تر و داغ‌ آن سوزناک‌تر و تأثیرش سخت‌تر و تیزی‌اش بیشتر می‌شود. چون به منظور برهان و استدلال گفته شود، دلیلش روشن‌تر، چیرگی‌اش بیشتر و بیانش موثرتر است، اگر به منظور اندرز باشد، دل را شفا بخش‌تر و برای اندیشیدن آماده ترین وسیله و در بیدار ساختن و آگاهاندن ، رساترین ابزار است.»[۱۵۷]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:18:00 ب.ظ ]




تعداد سوالات

مؤلفه

۱,۵,۹,۱۳,۱۴,۱۵,۱۹,۲۰,۲۲ ,۲۴

۱۰

محیط ورزشگاه

۲,۶,۱۰,۱۶,۲۱,۲۳

۶

نحوه داوری

۳ , ۷ , ۱۱ ,۱۷

۴

زمان برگزاری بازی

۱۸,۱۲,۸,۴

۴

رسانه های ورزشی

نمودار شماره (۳-۱) مؤلفه های پرسشنامه و سوالات مربوط به تماشاگران
۳-۶ روایی پرسشنامه
“مقصود از روایی یک آزمون یا پرسشنامه آن خصیصه یا ویژگی ابزار گرد آوری اطلاعات است که مقولاتی را که برای آنها در نظر گرفته است ،تعیین کند “(مهدی اسحاقیان،۱۳۸۵)

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

جهت تعیین روایی پرسشنامه از روایی محتوایی استفاده شد،بر همین اساس پرسشنامه اولیه شامل ۲۷ سوال به چند تن از اساتید و متخصصان ورزشی داده شد که در نهایت آنها بر روی ۲۴ سوال از پرسشنامه ی تماشاگران اتفاق نظر داشتند که بدین ترتیب روایی محتوایی پرسشنامه مورد تایید قرار گرفت.
۳-۷ پایایی پرسشنامه
“پایایی به پایداری نتایج آزمون بستگی دارد.
یعنی اگر آزمون را تکرار کنیم و نتیجه آن با نتایج آزمون های پیشین نزدیک و یکسان باشد، گفته می شود که آزمون پایا است.
در غیر این صورت آزمون فاقد پایایی میباشد.
در پژوهش حاضر نیز جهت سنجش پایایی پرسشنامه از ضریب الفای کرونباخ استفاده شد که نتایج به شرح زیر می باشد.
ضریب پایایی کل آزمونRa =
تعداد سوالات آزمونJ =
واریانس سوالات آزمون =
واریانس کل آزمون =

ضریب پایایی مربوط به پرسشنامه تماشاگران:

بنابرمحاسبه بعمل آمده، ضریب پایایی پرسشنامه ۸۶/۰ بدست آمد که ضریب مطلوبی می باشد.
۳-۸ روش های تجزیه و تحلیل داده ها
در پژوهش حاضر، از شاخص های آمار توصیفی فراوانی، درصد،میانگین،انحراف معیار،جداول و نمودارها استفاده شد.
به منظور تحلیل استنباطی داده های بدست آمده از ابزار اندازه گیری از روش های آماری یومن ویتنی، کراسکال والیس و فریدمن استفاده شد.۰
فصل چهارم
تجزیه و تحلیل داده ها
مقدمه :
در این فصل به تجزیه و تحلیل داده های حاصل از ابزار اندازه گیری پرداخته شده است.
یافته های پژوهش بر اساس سوال های پژوهش ارائه شده است.جهت تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر استفاده از شاخص های آماری چون فراوانی،در صدفراوانی ،میانگین، انحراف معیار از روش های آمار استنباطی آزمون یومن ویتنی، فریدمن وکروسکال والیس استفاده شده است.
۴-۱ بررسی ویژگی های توصیفی گروه نمونه
در این قسمت به بررسی ویژگی های توصیفی گروه نمونه (تماشاگران تیمها) بر اساس متغیر های دموگرافیک در جدول شماره (۴-۱) تا (۴-۱۰) پرداخته شده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:18:00 ب.ظ ]




توافق‌ نهایی بین قدرتمندان و ضعفا وجود دارد.

تعارض پنهانی بین قدرتمندان و ضعفا وجود دارد.

توافق‌های بین قدرتمندان و ضعفا می‌تواند براساس همکاری و اشتراک مساعی استوار باشد.

تحقق همکاری بین ضعفا به خاطر هنجار
بی‌اعتقادی به قدرت مردم دشوار است.

جدول(۲-۳)ویژگیهای جوامع با فاصله قدرت کم-زیاد
در تحقیق دیگری که توسط مرکین[۶۳] (۲۰۰۶) تحت عنوان “فاصله قدرت و استراتژیهای نیروی کار” انجام شد، محقق به بررسی این موضوع پرداخت که چگونه گروه های فرهنگی در پاسخ به استراتژیهای کاری متفاوت هستند. پاسخدهندگان از شش کشور- ژاپن، هونک هونگ، اسرائیل، شیلی، سوئد، و آمریکا- انتخاب شدند. نتایج رگرسیون چندمتغیره نشان داد که افراد دارای سطوح کم فاصله قدرت از استراتژیهای ارتباطی، همکاری و همدلی برای برخورد با نیروهای تهدیدکننده کار نسبت به دیگر شرکتکنندگان استفاده میکنند. نتایج بدست آمده در این تحقیق مطابق با نظریه هافستد بوده و این تحقیق از ابعاد فرهنگی و نظرات هافستد حمایت میکند (مرکین، ۲۰۰۶).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

استنتاج از پیشینه و بیان الگوی نظری
تحقیقات فرای (۲۰۰۳)و جورکی وایز و گیاکالون،(۲۰۰۶) که در ارتباط با موضوع رهبری معنوی و فاصله قدرت در سازمانهای صنعتی و آموزشی انجام شده است همگی گویای نقش مهم و تأثیرگذار این دو متغیر بر ایجاد شرایط مناسب، به منظور تغییر و تحول در سازمانها میباشند. بسیاری از سازمانها به این مطلب پیبردهاند که معنویت در محل کار یک عنصر ضروری برای موفقیتهای سازمانی بوده و تنها سازمانهایی میتوانند به مزیتهایی همچون تعهد و انگیزه بالا در کارکنان دست یابند که معنویت تبدیل به جزء جدانشدنی آنها شده باشد. اکنون، زمان فهم بهتر و مناسب برای بررسی و گسترش سبک رهبری معنوی میباشد. چرا که این سبک رهبری معنوی است که همه انرژیهای موجود در سازمان را متعهد به دستیابی به آرمان مورد نظر سازمان میکند. رهبران سازمانی که در خط مقدم ایجاد چنین شرایطی در سازمانها هستند باید بتوانند به منظور ارتقای اثربخشی و عملکرد سازمان و همچنین ایجاد رضایت شغلی و خانوادگی برای کارکنان، ضمن آشنایی با جدیدترین تحقیقات و مفاهیم مرتبط با حوزه کاری خود، در جهت پیادهسازی این یافتهها تلاش نمایند. با توجه به گرایشهای معنویت گرایانه در جامعه ایران، از آنجا که تحقیقات مبین تأثیر سبک رهبری معنوی در اثربخشی سازمانی است، رهبران سازمانهای آموزشی و به ویژه مؤسسات آموزش عالی نباید از به کارگیری این سبک رهبری غفلت نمایند.
علاوه بر اهمیت توجه به سبک رهبری معنوی، استقرار فرهنگ و نظامهایی که افراد درگیر در سازمان بتوانند از حداکثر استعدادها و توانایی های خود بهره گیرند از عوامل مهم در موفقیت سازمانها به شمار میآید (ایرانزاده،۱۳۷۷). تحقیقات مبین آن است که فرهنگ سازمانی از طریق رهبری میتواند شکل گرفته و گسترش یابد. برای به دست آوردن یک دیدگاه جدید و کاملتر از تأثیرات رهبری و اعمال وی و همچنین فرهنگ و اجزای آن، بررسی رابطه رهبری و اجزای فرهنگ یک امر الزامی به شمار میآید (اسوتلانا و جورکلند[۶۴]، ۲۰۰۹).
الگوی نظری بر این فرضیه مبتنی است که با در نظر گرفتن میزان فاصله قدرت به عنوان یکی از اجزاء فرهنگ سازمانی و تأثیر آن بر سبک رهبری مدیران میتوان قائل به وجود رابطه همبستگی میان این دو متغیر بود. بنابراین میتوان با بررسی وضعیت فاصله قدرت و سبک رهبری معنوی، رابطه میان دو متغیر را مورد بررسی قرار داد.
فصل سوم
روش اجرا

  • روش تحقیق
  • جامعه مورد مطالعه
  • معرفی نمونه تحقیق
  • مراحل انجام مطالعه و شیوه جمعآوری داده‌ها
  • معرفی ابزارهای پژوهش
  • روش بررسی پایایی و روایی ابزار تحقیق
  • شیوه جمعآوری داده‌ها
  • روش تحلیل داده‌ها

روش تحقیق:
این تحقیق در صدد آن است تا به بررسی میزان رهبری معنوی، فاصله قدرت و همچنین رابطه دو متغیر با یکدیگر در دانشگاه فردوسی مشهد بپردازد. در این راستا، میزان انطباق رفتار مدیران دانشگاه با شاخصهای رهبری معنوی و میزان فاصله قدرت در دانشگاه مشخص میشود و پس از آن رابطۀ این دو متغیر با هم اندازه گیری خواهد شد. بنابراین تحقیق از نوع تحقیقات کمی و با روش همبستگی (رگرسیون) انجام میشود. تحقیق از نظر هدف از نوع کاربردی میباشد.
جامعه مورد مطالعه
در این تحقیق، جامعه آماری شامل کلیه کارکنان رسمی و غیر رسمی دانشکدههای دانشگاه فردوسی مشهد میباشد که در سال تحصیلی ۱۳۸۹-۱۳۹۰ در دانشگاه فردوسی مشغول کار بودهاند. تعداد این افراد با توجه به آمار استعلام شده از سازمان مرکزی دانشگاه ۶۵۸ نفر میباشند.
حجم نمونه و روش نمونه گیری:
به منظور تعیین حجم نمونه با بهره گرفتن از جدول مورگان تعداد ۲۶۸ نفر از کارکنان رسمی و غیر رسمی دانشکدههای دانشگاه انتخاب شدند. در گام بعد به منظور رعایت نسبت تعداد افراد نمونه در هر دانشکده به کل افراد دانشکده مورد نظر و همچنین رعایت نسبت تعداد کارکنان رسمی و غیر رسمی به کلیه کارکنان جامعه مورد مطالعه از روش نمونهگیری طبقهای نسبی استفاده شد. در گام آخر نیز به منظور تعیین افراد مشخص شده در هر دانشکده، از روش نمونهگیری تصادفی ساده استفاده شد.
بر این اساس پرسشنامۀ رهبری معنوی و فاصله قدرت در میان نمونه مشخص شده توزیع گردید. از مجموع پرسشنامه های توزیع شده در بین دانشکدهها تعداد ۲۵۲ پرسشنامه رهبری معنوی و فاصله قدرت بازگردانده شد که به دلیل پاره‌ای اشکالات در برخی از پرسشنامه‌های جمع‌ آوری شده از کارکنان تعداد ۱۲پرسشنامه ناقص حذف گردید و به این ترتیب تعداد ۲۴۰ پرسشنامه فاصله قدرت و ۲۴۰ پرسشنامه رهبری معنوی مورد تجزیه و تحلیل نهایی قرار گرفت.
توزیع نمونه مورد پژوهش از حیث دانشکده، نوع استخدام، و جنسیت در جدول (۳-۱) نمایش داده شده است.

جدول (۳-۱): توصیف نمونه مورد پژوهش از حیث نوع دانشکده، نوع استخدام، و جنسیت

دانشکدهها

نوع استخدام

جنسیت

تربیت بدنی

ادبیات

علوم اداری

علوم تربیتی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:18:00 ب.ظ ]




اما در عصر حاضر وجود جاده‌های بین‌المللی و ترانزیتی یکی از امتیازات اقتصادی و سیاسی کشورها محسوب می‌گردد، کشوری که در مسیر جاده‌های ترانزیتی قرار گرفته و به یک مرکز مهم ارتباطی تبدیل شده است از موقعیت استراتژیک برخوردار خواهد شد، فرایند حمل و نقل و ترانزیت کالا از راه‌های زمینی از امتیازات و ویژگی‌های منحصر به فردی برخوردار است. هرچند که در عصر حاضر کشتی‌های غول‌پیکر حمل و نقل جهانی را متحول نموده‌اند اما محدودیت‌های موجود در تجارت دریایی در کشورهای فاقد دریا و همچنین زمان طولانی برای انتقال کالا در بیشتر موارد جابه‌جایی کالا با حمل و نقل جاده‌ای را اولویت می‌بخشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

امروزه نیز بیشتر نقش راه‌های ارتباطی در روابط فراملی بر پایه‌ی تبادلات اقتصادی می‌باشد. توسعه صنعت توریسم و گردشگر بین المللی ارتباط مستقیم با توسعه زیرساخت‌های ارتباطی دارد. کشورهایی که در قالب اتحادیه‌های منطقه‌ای فعالیت می‌نمایند، با تسهیل در ساز و کار ترددهای درون‌منطقه‌ای در فعال‌سازی راه‌های ارتباطی بسیار فعال عمل می کنند. کشورها تلاش می کنند تا با احداث راه‌های مناسب و اتصال آن به نقاط مرزی سرزمین خود را به عنوان یک کریدور حمل و نقل بین المللی تبدیل کنند با تحقق این هدف ضمن توسعه اقتصادی وزن استراتژیک کشور نیز در منطقه افزایش پیدا می کند و حتی در بحران های داخلی و خارجی همسایگان زی نفع برای بهره‌برداری از مسیرهای کوتاه و مناسب حمایت های معنوی را در خصوص حاکمان دریغ نمی‌کنند، به عبارت دیگر نیاز به راه و مسیر عبور یک اتحاد استراتژیک را برای چند کشور در یک منطقه بوجود می آورد و منافع مشترک را برای همه اعضاء تعریف می کند که به مخاطره افتادن آن برای هیچ یک از اعضا مفید نخواهد بود.
فصل سوم
مشخصات جغرافیایی منطقه
مورد مطالعه
وجه تسمیه گیلان
گیلان در اوستا با نام «وارِنا» معرفی شده است و یونانیان این سرزمین را با نام یکی از اقوام بومی ایران پیش از آمدن آریایی‌ها یعنی کادوسیان می‌نامیدند. گیلان قسمتى از کرانه‌های جنوب غربى و غرب دریاى خزر است که از گذشته دور تا چند قرن پیش به دو بخش تقسیم می‌شد. بخش غربى؛ سمت راست سفیدرود را «بیه پس» و بخش شرقى؛ یعنى سمت چپ سفیدرود را «بیه پیش» می‌گفتند. بیه در زبان محلى به معناى رود یا ساحل است. بدین ترتیب بیه پس به سرزمینى اطلاق مى‏شد که عقب سفیدرود قرار داشت و بیه پیش به سرزمینى اطلاق مى‏شد که جلوی سفیدرود قرار داشت.بنا به گفته عبدالرزاق سمرقندى مؤلف کتاب مطلع السعدین و مجمع البحرین (قرن نهم هجرى)، دو بخش گیلان داراى دو تخت‌گاه بوده است که تخت‌گاه بیه پس شهر فومن و تخت‌گاه بیه پیش شهر لاهیجان بوده است. (اصلاح عربانی، ۱۳۸۰: ۱۱۲)
برخى از محققان در اطلاق نام گیلان بر این سرزمین معتقدند که این سرزمین محل سکونت قومى به نام «گلاى» بوده است که بعدها به صورت گیل درآمده و «ان» پسوند مکان به آن اضافه شده و نام گیلان به خود گرفته است بنابراین گیلان کلمه‌ای مرکب از «گیل» و «ان» به معناى مکان گیل‌ها می‌باشد.
گروهى دیگر از محققان نام گیلان را مأخوذ از کلمه «گِل» می‌دانند زیرا در اثر بارش مداوم باران، زمین‌هاى آن غالباً باتلاقى و گل‌آلود است.الکساندر خودزکو در این باره آورده است: «نام این ایالت که ساکنانش گاهى آن را گیل و زمانى گیلان و گاهى گیلانات می‌نامند، در واقع معرِّف سرزمینى باتلاقى است. در واقع زمین این بخش از کرانه‌های دریاى خزر، از سایر نواحى پست‌تر است و تعداد بیشمارى از رودهاى سیلابى که از شکاف کوه‌های خزر سرچشمه می‌گیرند، این سرزمین را که شیب ناچیز آن مانع از تخلیه سریع آب است، مشروب ساخته و فضاى آن را مدام از رطوبت آکنده می‌دارند».( اصلاح عربانی، ۱۳۸۰: ۱۱۳)
برخى از تاریخ‌‌نگاران پیشین مانند مؤلف کتاب بستان السیاحه، گیلان را مأخوذ از نام جیل بن ماسل از فرزندان حضرت نوح می‌دانند که این سرزمین را بنا نموده است. برخى نیز مانند لسترنج در کتاب سرزمین‌های خلافت شرقى درباره نامگذارى این سرزمین به نام جیلان آورده است: «زمین‌های رسوبى دلتا را جغرافى‌نویسان عرب به طور خاص جیل یا جیلان می‌گفتند و وقتى می‌خواستند تمام ایالت گیلان را اراده کنند، آن را به صورت جمع یعنى جیلانات (گیلانات) می‌نامیدند.»
منطقه گیلان تا قبل از اسلام به نام دیلم و دیلمان مشهور بود و تا قرن چهارم یعنى همزمان با اوجگیرى قدرت آل‏بویه، تمام منطقه گیلان و ولایات کوهستانى شرق گیلان در امتداد دریاى خزر یعنى طبرستان (مازندران)، جرجان (گرگان) و قومس (سمنان)، جزو ایالت دیلم بود و مجموع این مناطق را دیلمان می‌نامیدند ولى بعدها این نواحى از هم تفکیک شده و رفته رفته اسم دیلم نیز از زبان‌ها افتاد و نام زمین‌های دلتاى سفیدرود یعنی «جیلان» بر تمام ناحیه مجاور اطلاق گردید. امروزه از دیلم بزرگ تنها بخش دیلمان از شهرستان سیاهکل بر جاى مانده است. گیلان در دوران هجوم مسلمانان، «دارالمرز» نامیده می‌شد و این وجه تسمیه شاید به این خاطر باشد که حدود متصرفات مسلمین در این نقطه به پایان می‌رسید. (خمامی زاده، ۱۳۶۶: ۷۶)
موقعیت جغرافیایی استان گیلان
استان گیلان یکی از استان‌های شمالی ایران که از نظر وسعت بیست و هشتمین استان ایران و از نظر جمعیت یکی از متراکم‌ترین استان‌های کشور محسوب می‌شود. این استان با قرار گرفتن در باریکه‌ای میان دریای خزر و سلسله‌کوه‌های البرز از شرایط آب و هوایی بسیار مطلوبی برخوردار است. بارش باران در بعضی از مناطق این استان به بیش از ۲۰۰۰ میلی‌متر می‌رسد. گیلان با دارا بودن مواهب طبیعی چون دریا، جنگل، کوهستان و آب و هوای معتدل یکی از قطب‌های گردشگری کشور می‌باشد. آب و هوای مرطوب و زمین حاصلخیز سبب شده است تا این استان از نظر محصولات کشاورزی و دامی از شرایط مساعدی برخوردار گردد و عمده‌ی فعالیت مردمان این سرزمین در بخش کشاورزی متمرکز شده است. این استان با دارا بودن خط ساحلی به طول ۳۰۰ کیلومتر از شرایط ویژه‌ی تجارت دریایی برخوردار بوده و سومین بندر تجاری کشور در این استان قرار دارد. موقعیت نسبی بسیار مطلوب گیلان در منطقه‌ی جغرافیایی شمال ایران با دارا بودن مرز بین‌المللی خشکی با جمهوری آذربایجان و مرز دریایی با ۴ کشور همسایه‌ی شمالی موجب گردیده تا استان گیلان از موقعیت استراتژیک برخوردار گردد. همچنین فاصله‌ی نزدیک با پایتخت و مراکز جمعیتی کشور از دیگر شرایط ممتاز جغرافیایی این استان به حساب می‌آید.
موقعیت ریاضی
استان گیلان از ۳۶ درجه و ۳۴ دقیقه تا ۳۸ درجه و ۲۷ دقیقه نیم کره شمالی و ۴۸ درجه و ۵۳ دقیقه تا ۵۰ درجه و ۳۴ دقیقه نیم کره شرقی زمین واقع شده است که بر اساس منطقه‌بندی کره زمین در منطقه معتدل مابین ۲۷ تا ۶۶ درجه قرار دارد. قرار گرفتن در این طول و عرض جغرافیایی اقلیم معتدل با چهار فصل کامل را برای این استان فراهم نموده است.
موقعیت نسبی
استان گیلان از شمال به دریاچه خزر و کشور آذربایجان، از غرب به استان اردبیل، از جنوب به استان زنجان و قزوین و از شرق به استان مازندران محدود می‌شود. این استان، دارای مرز بین‌المللی نیز می باشد و از طریق آستارا با جمهوری آذربایجان هم مرز است لذا موقعیت نسبی استان گیلان بسیار ممتاز و مناسب می‌باشد. قرار گرفتن در حاشیه‌ی بزرگترین دریاچه‌ی دنیا (دریای خزر) که از طریق کانال ولگا به آب‌های آزاد متصل می‌گردد و وجود سلسله کوه‌های البرز همانند سدی مستحکم در جنوب این استان، باریکه‌ای را تشکیل داده است که از یک سو به آب و از سوی دیگر به کوهستان مرتبط است. قرارگیری این استان در سر حدات شمالی کشور ایران و هم مرز بودن با یکی از دو قدرت بزرگ جهانی وقت (امپراتوری روسیه و در ادامه شوروی) شرایط استراتژیک ویژه‌ای را برای این استان ایجاد نموده است و اکنون نیز با استقلال جمهوری‌های شوروی سابق، گیلان با آذربایجان از طریق زمینی و دریا هم مرز می‌باشد. ضمن اینکه از طریق دریاچه خزر با ۳ کشور دیگر روسیه، قزاقستان، ترکمنستان نیز هم مرز است. استان گیلان به علت دارا بودن شرایط آب و هوایی مطلوب و مواهب طبیعی فراوان یکی از توریستی‌ترین استان‌های کشور محسوب می‌شود. قرار گرفتن بندرانزلی سومین بندر تجاری ایران در این استان منجر به افزایش اهمیت استراتژیک این استان در منطقه شده است. منطقه آزاد تجاری بندرانزلی تحول بزرگی در ساختار اقتصادی این استان فراهم نموده و این استان را به یک منطقه بین‌المللی مبدل نموده است. قرار گرفتن استان گیلان در فاصله‌ی مناسب با پایتخت سیاسی کشور و همچنین همجواری با مراکز جمعیتی، اقتصادی و فرهنگی عمده کشور در شمال و شمال غرب ایران شرایط بسیار مطلوب و موقعیت نسبی ممتاز را برای این استان فراهم نموده است.
وسعت و اقلیم استان گیلان
استان گیلان از استان‌های شمالی ایران با وسعت ۱۴۰۴۴ کیلومترمربع می باشد ، طبیعت گیلان، پوشیده از جنگل و دارای آب و هوای معتدل و مرطوب است. این استان شامل مناطق سرسبز شمال غربی رشته‌کوه البرز و بخش غربی کرانه‌های جنوبی دریای خزر است. مناطق کم‌ارتفاع ساحل دریای خزر به دلیل وضعیت توپوگرافیکی آن، دارای نوعی بسیار ویژه از آب و هوای هیرکانی هستند. کل استان گیلان متعلق به این منطقهٔ به طور خاص مرطوب و سبز است: جریانات جوی غالب شمالی-جنوبی، بر فراز دریا مرطوب شده، توسط مانع قوی البرز مجبور به بالارفتن شدید می‌شوند و نتیجتاً در همه سال به فراوانی بر جلگه و کوهپایه شمال غربی رشته کوه می‌بارند. نظام بارش در پاییز (مهر تا آذر) وقتی که ناپایداری جوی در بالاترین نقطه خود است ، در زمستان و اوایل بهار متوسط است، در خرداد تا مرداد کمترین مقدار را دارد. بارندگی متوسط سالانه بین ۱۲۰۰ تا ۱۸۰۰ میلیمتر در طول خط ساحلی متغیر است (۱۲۳۳ در آستارا، ۱۷۵۵ در انزلی)، در طول دره سفیدرود، که هر بعدازظهر تابستانی باد شدید شمالی بر آن می‌وزد، کاهش شدید رطوبت و تشکیل منطقه شبه‌خشک مدیترانه‌ای را در دو شهر رودبار و منجیل شاهد هستیم.
شکل و توپوگرافی استان گیلان
استان گیلان ۱۴۰۴۴ کیلومتر مربع وسعت دارد. عریض‌ترین بخش این استان ۹۳ کیلومتر می باشد که از بخش مرکزی سواحل شهر بندر انزلی تا انتهای حوزه استحفاظی با استان قزوین امتداد دارد و باریکترین بخش این استان از ساحل بخش حویق در غرب این استان تا انتهای حوزه‌ی استحفاظی با استان اردبیل ۵/۱۳ کیلومتر امتداد دارد. میانگین عرض سرزمینی این استان ۳۰ کیلومتر می باشد ، طول استان گیلان از مرز آستارا (غربی ترین شهر استان) تا چابکسر( شرقی ترین شهر استان) ۳۰۰ کیلومتر می باشد با توجه به طول و عرض مذکور استان گیلان در زمره سرزمین های با شکل طویل قرار می‌گیرد. البته این شکل ظاهری امتیاز ویژه‌ای را برای استان فراهم نموده است دارا بون خط ساحلی به طول ۳۰۰ کیلومتر در دریاچه خزر و همچنین قرارگیری در امتداد کرانه شمالی سلسله کوه‌های البرز که میانگین بارش بسیار مناسب باران تا ۲۰۰۰ میلیمتر در سال دارد از مهمترین امتیازات شکل این استان است، نکته جالب در خصوص شکل ظاهری این استان باریک شدن دو سوی شرق و غرب استان و نزدیک شدن فاصله کوه با دریا در این مناطق است که منجر به شیب زیاد و کاهش میزان زمین مناسب برای بهره برداری های کشاورزی و سکونتگاهی در این استان می شودو عمده مساحت جلگه ای در مرکز استان و در دلتای سفید رود متمرکز شده است.
استان گیلان انتهای غربی رشته کوه البرز و بخش غربی جلگه‌های حاشیه دریای خزر ایران را دربر می‌گیرد. دره عرضی عمیق سفیدرود بین منجیل و امامزاده هاشم کمربند کوهستانی را قطع می‌کند. در شمال غرب، ارتفاعات تالش به صورت حوضه‌ای پیوسته امتداد دارند و گیلان را از آذربایجان جدا می‌کنند. جز در انتهای شمالی در حیران واقع در انتهای دره آستاراچای که از ارتفاع ۱۶۰۰ متر فراتر نمی‌رود، ارتفاع همه آن مناطق بالای ۲۰۰۰ متر است و سه قله بالای ۳۰۰۰ متر بغرو داغ (۳۱۹۷ متر)، عجم داغ (۳۰۰۹ متر) و شاه معلم یا ماسوله داغ (۳۰۵۰ متر) دارد. در بخش شرقی و شمال شرقی آنها جریانهایی موازی به پایین به سوی دریا جریان دارد که منجر به الگویی شانه‌ای‌شکل می‌شود. البرز غربی خود در شرق دره سفیدرود پهن‌تر و پرپیچ‌وخم‌تر است و سه دامنه موازی دارد؛ نماینده جنوبی‌ترین و پست‌ترینشان در گیلان آسمانسرا کوه (۲۳۷۵ متر) در منطقه عمارلو ست؛ دامنه متوسط پیوسته‌تر است؛ از کوه درفک (۲۷۳۳ متر) تا کرم کوه (۳۳۸۹ متر) ادامه دارد، درحالی که دره عرضی پلرود کلاچای مشخصاً دامنه شمالی را به ناتشکوه (۲۳۸۷ متر) و کوه سمام یا سماموس (۳۶۸۹ متر) که بلندترین نقطه گیلان است تقسیم می‌کند.
شکل ‏۳‑۱: نمایی از قله سماموس، بلندترین نقطه گیلان از روستای حاجی آباد املش (منبع: www.ichto.ir)
همه این کوهها ساختار زمین‌شناسی و تاریخ زمین‌ساختی بسیار پیچیده‌ای دارند که آنها را به مجموعه ساختاری مرکز ایران مربوط می‌کند. لرزه‌خیزی بالا گواه فعال بودن فرایند کوه‌سازی ست، زلزله ۳۱ خرداد ۱۳۶۹، دو شهر منجیل و رودبار را تقریباً ویران کرد و حدود چهل هزار نفر را کشت و صدها روستا را تخریب کرد. گرچه همه این کوهها مساحت بیشتری از جلگه‌ها دارند، ولی جلگه‌ها مهمترین ویژگی خاص استان هستند و واژه گیلان هم اغلب به مناطق جلگه‌ای یا خصوصاً به جلگه مرکزی اطلاق می‌شده‌است. این متوازی‌الاضلاع کم‌ارتفاع، با پهنای ۳۵ کیلومتر و طول ۹۰ کیلومتر، ناهمگن بوده قابل تقسیم به دو بخش اصلی است: دلتای سفیدرود در شرق و جلگه فومن در غرب.. در مقابل، جریانات شمال تالش و شرق گیلان که حتی از پلرود هم پرآب‌ترند به اندازه کافی برای خنثی کردن عمل جریان ساحلی رونده بسوی شرق آبرفت نمی‌آورند، و نمی‌توانند جز یک روبان باریک منطقه کم‌ارتفاع تنها با پهنای چند کیلومتر بین آستارا و سفیدرود و در شرق قاسم آباد با پهنای حدود ۱۰ کیلومتر در دهانه پلرود پیرامون کلاچای بسازند.بیش از ۴۰ رودخانه در گیلان جریان دارند که مهم‌ترین آن‌ها سفیدرود است. دیگر رودهای مهم گیلان آستاراچای، کرگان‌رود، اسالم، دیناچال، شیوه‌رود، عمل‌کنده، وزیرکنده، حسن‌کیاده، دهکا، رود چمخاله، کیان‌رود و پیله‌رود هستند. کمترین میزان استفاده از شبکه آبرسانی عمومی در کشور، مربوط به استان گیلان است که بلافاصله پس از آن استان سیستان و بلوچستان قرار گرفته که با سهولت دسترسی به منابع آب در گیلان قابل توجیه‌است.
توزیع جمعیت در استان گیلان
جمعیت استان گیلان طبق سرشماری سال (۱۳۹۱)؛ ۲۴۸۰۸۷۴ نفر است و ۲٫۳ از جمعیت ایران را در بر می‌گیرد. گیلان دهمین استان پرجمعیت و بیست و هشتمین استان وسیع ایران است. تراکم جمعیت در این استان با ۱۷۷ نفر در هر کیلومترمربع جایگاه سوم را در ایران دارد. کلانشهر رشت با داشتن ۴۶ درصد جمعیت کل استان، مرکز و پرجمعیت‌ترین شهر استان گیلان و دوازدهمین شهر پرجمعیت ایران و پرجمعیت‌ترین شهر سه استان ایران در ساحل دریای خزر است. از دیگر شهرهای پرجمعیت این استان می‌توان به ترتیب به شهرهای بندر انزلی، سومین بند تجاری ایران و مهمترین بندر ایرانی در حاشیه دریای خزر، لاهیجان، تالش، لنگرود، رودسر، بندر آستارا، فومن اشاره کرد.
جدول ‏۳‑۱: آمار و اطلاعات جمعیتی کشور و استان گیلان(۱۳۹۱)

کشور

گیلان

درصد استان به کشور

جمعیت کل
۷۷۳۲۱۷۶۹
۲۴۸۰۸۷۴
۳٫۲
جمعیت
شهری
۵۳۵۶۸۹۲۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:18:00 ب.ظ ]