کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



۳-۳- نمونه ۵۴
۴-۳- داده‌های مورد نیاز و روش جمع‌ آوری ۵۵
۵-۳- فرضیه‌های تحقیق ۵۵
۶-۳- روش‌های آماری مورد استفاده ۵۵
جمع‌بندی فصل سوم ۵۶
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل آماری یافته‌های تحقیق ۵۷
مقدمه ۵۸
۱-۴- آمار توصیفی ۵۸
۲-۴- تجزیه و تحلیل نتایج ۶۱
جمع‌بندی فصل چهارم ۸۰
فصل پنجم: بحث و نتیجه‌گیری ۸۳
مقدمه ۸۴
۱-۵- خلاصه و نتایج تحقیق ۸۴
۲-۵- بررسی نتایج با پیشینه تحقیقات ۸۷
۳-۵- محدودیت‌های تحقیق ۸۹
۴-۵- پیشنهادات برای استفاده کنندگان از نتایج تحقیق ۹۱
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۴-۵- پیشنهادات برای تحقیقات آتی ۹۱
منابع ۹۳
فهرست جداول:
جدول (۲-۱): خلاصه پیشینه تحقیقات در حوزه تئوری چشم‌انداز ۴۵
جدول (۴-۱): آمار توصیفی بازده مازاد شرکت‌ها ۵۸
جدول (۴-۲): آمار توصیفی بازده مازاد روزانه شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران ۵۹
جدول (۴-۳): آمار توصیفی متغیرهای تحقیق ۶۰
جدول (۴-۴): نتایج مدل‌های رگرسیونی ۶۲
) مدل‌های رگرسیون. ۶۳
جدول (۴-۶): نتایج به دست آمده از مدل‌های رگرسیون مرحله دوم ۶۵
جدول (۴-۷): آماره‌های توصیفی مربوط به بازده مازاد شاخص‌های بورس اوراق بهادار تهران ۶۶
جدول (۴-۸): آماره‌های توصیفی نوسان‌پذیری بازدهی شاخص‌ها ۶۶
جدول (۴-۹): نتایج حاصل از برازش رگرسیون خطی بازده مازاد بر واریانس مورد انتظار ۷۰
جدول (۴-۱۰): نتایج مدل رگرسیون چارکی برای شش شاخص بورس اوراق بهادار تهران ۷۲
جدول (۴-۱۱): نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل رگرسیون خطی (حداقل مربعات معمولی) ۷۷
جدول (۵-۱): مقایسه پیشینه تحقیقات با یافته‌های تحقیق ۹۰
فهرست شکل‌ها:
شکل (۱-۱): رفتار سرمایه‌گذاران در قالب تئوری چشم‌انداز ۵
شکل (۱-۲): مدل مفهومی تحقیق ۷
شکل (۲-۱): منحنی بی تفاوتی ۲۵
شکل (۲-۲): تابع ارزش- مبنای فکری تئوری چشم‌انداز ۳۲
شکل (۲-۳). مطلوبیت ثروت با تابع مطلوبیت لگاریتم ۳۶
شکل (۲-۴). نظریۀ‌ چشم‌انداز ۳۷
شکل (۴-۱): انحراف معیار بازدهی شرکت‌ها به عنوان تابعی از تعداد مشاهدات (در دامنه توزیع) ۵۹
شکل (۴-۲): انحراف معیار بازدهی شاخص کل بورس به عنوان تابعی از تعداد مشاهدات ۵۹
شکل (۴-۳): واریانس واقعی شاخص کل در طول زمان ۶۸
شکل (۴-۴): واریانس مورد انتظار و واریانس غیرمنتظره شاخص کل ۶۸
شکل (۴-۵): ضرایب ریسک مورد انتظار و غیرمنتظره در چارک‌های مختلف ۷۳
شکل (۴-۶): نرمالیتی پسماندها در مدل‌های رگرسیونی خطی کلاسیک ۷۸
شکل (۴-۷): رابطه غیر خطی لگاریتم قیمت با سود/زیان معاملاتی ۷۹

فصل اول:

طرح و کلیات تحقیق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 07:52:00 ب.ظ ]




مارکس برپایه اصول سوسیالیسمعلمی خود ، اعتقاد داشت که وظیفه آموزش و پرورش اصیل، ریشه­کنساختنآگاهی کاذباز ذهن طبقه کارگر است.آگاهی کاذب، محصولایدئولوژی طبقه سلطه­گر اجتماع است که به طبقه فرودست جامعه تحمیل می­ کند و مقبول طبقه اخیر واقع می­ شود. به نظر مارکس، اصول طبقه مسلط، نوعی شستشوی مغزی ایدئولوژیک در آموزش و پرورش سرمایه­داری است (همان:۴۰).
از دیدگاه مارکسیستی آموزش و پرورش جدا از فرآیندهای کار و تفکر جامعه نیست. آموزش و پرورش نابرابری­های اجتماعی فرهنگ سرمایه­داری را منعکس کرده، از آنها پشتیبانی می­ کند. صنعت آموزش و پرورش، ابزار مهم بازتولید و انعکاس شکل سرمایه­داری اجتماعی ضروری برای تداوم استخراج «ارزش افزوده» و نابرابری اقتصادی می­باشد. بنابراین، مارکسیست­ها بحث می­ کنند که ارتباط مادی بین نابرابری آموزشی، استثمار و نابرابری­های سرمایه­داری، در کل وجود دارد. بنابراین، پاسخ این سؤال که آیا رشد جامعه سرمایه­داری، ناگزیر، نابرابری در تعلیم و تربیت را افزایش می­دهد یا نه، مثبت است (همان: ۳۸).

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

با توجه اساسی به تئوری­های تعلیم و تربیت مارکسیستی، یک ارتباط مشخص بین نابرابری سرمایه­داری اقتصادی و نابرابری آموزشی آشکار می­ شود. تحلیل ما این است که این ارتباط، علّی و دوجانبه است. سرمایه­داری، علت و افزایش دهنده نابرابری­های آموزشی است که در واقع، فرهنگ و کارکرد تولید سرمایه­داری می­باشد. این تأثیر در درازمدت آشکار می­ شود (همان: ۳۹).
۲-۳-۵-۴ .سرمایه داری و نابرابری آموزشی
از نظر سرمایه­داری، آموزش و پرورش، بخشی از ابزار دولتی است که در خدمت اقتصاد سرمایه­داری است و به بازتولید شرایط ضروری اقتصادی، اجتماعی و سیاسی برای کاپیتالیسم کمک می­ کند؛ بنابراین، نابرابری­های پویای سرمایه­داری را که در ارتباط با تولید ایجاد می­ شود، منعکس و بازتولید می­ کند. یکی از اصلاحات اخیر در آموزش و پرورش کشورها، نهضت استانداردسازی و متمرکز ساختن نظام­های آموزشی است. نباید چنین تصور کرد که می­ شود کشمکش و تعارض بین طبقات را از طریق آموزش و پرورش و به وسیله نظارت دولتی و اقداماتی از قبیل استاندارد کردن برنامه درسی ملّی از بین برد. از نظر مارکسیست­ها، دولت هرگز نمی­تواند بی­طرف باشد و به نفع اقتصاد سرمایه­داری عمل می­ کند، اگرچه می­توان از آن به عنوان محلی برای کشمکش استفاده کرد که بر اصلاحات تأثیرگذار است. مشارکت دولت در تعلیم و تربیت، تلاش در قانون­گذاری، هماهنگ نمودن و عقلایی ساختن آن است. قدرت متمرکز ساختن و استانداردسازی دولت، موجب ایجاد همبستگی­های عملی و ایدئولوژیکی بین نظارت آموزشی ملّی و نیازهای اقتصادی ملّی می­ شود. دولت، منافع سرمایه­داری را به استراتژی­ های آموزشی ملّی تبدیل می­ کند. البته سیاست­های دولتی مانند قانونِ «از آموزش هیچ کودکی نباید غفلت کند» در ایالات متحده و در قانون ۲۰۰۶ تعلیم و تربیت، انگلستان و ولز به تنهایی قادر به ایجاد یک منطق انسانی نیست (Greaves, 2007: 41).
۲-۳-۵-۵٫سوسیالیسم و نابرابری آموزشی
اصطلاح سوسیالیسم در متون سیاسی بسیار به کار رفته است، امّا مانند دموکراسی و آزادی تعریف جامع و مانعی ندارد؛ برخی سوسیالیسم را به معنای برابری، دادگری، پایان استثمار فقرا از سوی اغنیا مطرح می­ کنند و بعضی مانند بسیاری از آمریکایی­ها، سوسیالیسم را به معنای مصادره اموال خصوصی و کنترل شدید زندگی خصوصی افراد از سوی دولت، و چیزهای بد دیگر قلمداد می­ کنند (علیزاده، ۱۳۸۶: ۴۶).
همه اشکال سوسیالیسم امیدوارند که جامعه­ای مساوات­طلب ایجاد کنند؛ جامعه­ای که همه اعضا را زیربال حمایت خود بگیرد و برای ریشه­کن ساختن فقر یا کاهش آثار آن به مؤسسات خیریه خصوصی نیازی نباشد» (همان).مطلوب آموزه­های سوسیالیستی، دسترسی به برابری است.
نشانه­ های طرح نظام سوسیالیسم را می­توان در آثار افلاطون[۴۴] ملاحظه کرد. وی می­گوید: «ثروت افراد، متعلق به عموم است و باید به مصرف عمومی برسد و مشاغل افراد را باید دولت تعیین کند.» این همان تفکر اصلی نظام سوسیالیستی است(علیزاده، ۱۳۸۶: ۴۶).
یکی از مؤلفه­ های سوسیالیسم، اصل برابری است. سوسیالیست­ها مالکیت خصوصی ابزار تولید را سرچشمه تمامی مفاسد و بیدادگری­ها و نابرابری­های زیان­خیز اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می­دانند. به همین جهت، بر اصل برابری تأکید دارند (همان: ۴۹).
۲-۳-۵-۶٫کمونیسم و نابرابری آموزشی

کمونیسم جامعه­ای است که در آن، هرکس برطبقاستعدادهایشکار می­ کند و براساس نیازش از مواهب آن بهره­مند می‌شود. مفهوم کمونیسم به‌معنی مالکیت همگانی بر همه دارایی­ ها است. این مفهوم دلالت بر نظریه یا عمل آن دسته از مصلحان اجتماعی دارد که از زندگی در حالت اشتراکی دفاع کرده‌اند. به‌عقیده آنها، هیچ‌گونه قید و بندی از لحاظ نظارت سلسله مراتب اجتماعی وجود ندارد و بهره‌مندی از مالکیت، وسایل تفریح برای کل جامعه و برگزیدگان اشتراکی است (همان: ۲۰۴). آنها طرفدار جامعه بدون طبقه هستند.نظریه­پردازان کمونیسم، بندگان ضرورت بوده ­اند، امّا چون نتوانستند به اعماق روح آدمی دست یابند، انسان را تنها در مقطع اقتصادی مورد بررسی قرار دادند و در واقع گونه ­ای برابری مبتنی بر جبر و زور پدید آوردند و کوشیدند تا از طریق تعمیق دشمنی میان طبقات و گروه ­های اجتماعی، برابری مورد نظر خود را تحقق بخشند. در این جوامع که زمامدارانش بیشتر از تمام جوامع پیرامون از برابری و توزیع عادلانه داد سخن داده­اند، نابرابری­های خاص همان جوامع پدید آمد و نسبت به نابرابری­های جوامع سرمایه­داری، صورتی دهشت­بارتر و رعب­انگیزتر به خود گرفت (همان:۱۰).
۲-۳-۵-۷٫آنارشیسم و نابرابری آموزشی
متفکران آنارشیست در پی عشق به عدالت، آزادی و دگرگونی وضع موجود برای نوع بشر بودند. از این نکته نظر، آنارشیسم انتقاد از جامعه موجود و چشم­انداز جامعه مطلوب و وسیله گذشتن از یک جامعه به جامعه دیگر را مطرح می­ کند (عالم، ۱۳۸۳: ۱۲).
از نظر آنارشیست­ها، حکومت به شهروندان فقیر و نیازمند توجه ندارد و فقط به تأمین منافع طبقه سرمایه­دار می­اندیشد. آنان استدلال می­ کنند تا زمانی که حکومت ادامه دارد، سرمایه­داری انحصاری و تمرکز قدرت و در نتیجه وجود نابرابری از بین نخواهد رفت (همان: ۹۲).
در تفکر آنارشیست­ها، آرمان عدالت اجتماعی، جایگاه اصلی اندیشیدن را به خود اختصاص داده بود. آنها در مقابل داروینیسم اجتماعی حاکم بر جوامع که توجیه­گر رقابت سرمایه­داری در دستیابی به سود و مبتنی بر مارکسیسم اجتماعی بود، به اصل تعاون و همیاری متقابل اعتقاد داشتند و تمامی تلاش خود را در عرصه اندیشگی برای یافتن راهکاری بر این اصل قرار دادند(سقایی، ۱۳۸۳: ۱۱).
۲-۳-۵-۸٫رادیکالیسم و نابرابری آموزشی
ایدئولوژی رادیکالی در تلاش است تا به ریشه امور بپردازد و گزاره­های بنیادی عقاید مسلط را مورد سؤال قرار دهد. ایدئولوژی رادیکال زمانی به وجود می ­آید که گروهی وضع موجود جامعه در رابطه با سیاست، اقتصاد، مذهب، جنسیت و تعلیم و تربیت را به چالش بکشند. یک ایدئولوژی رادیکال توسط متضادش تعریف می­ شود. رادیکال­ها به واسطه بینش­شان درباره چیزی که یک جامعه بهتر می ­تواند به آن شبیه باشد و نیاز برای انجام چنین کاری برانگیخته می­شوند. آنها مخالف بی­ عدالتی، نابرابری و سوء استفاده از قدرت و سلطه هستند. آنها تمام شکل­های ناتوان­سازی را (فقدان کنترل برای شانس­های زندگی یک فرد) به چالش می­کشند و درصدد ارتقای توانمندسازی، یعنی احساس مسئولیت کامل در برابر فرصت­های زندگی یک فرد هستند. طرفداران ایدئولوژی غالب، همیشه رادیکالیسم را خطرناک می­بینند، امّا در یک دوره زمانی، ایده­ ها و خواسته­ های رادیکال، اغلب با ایدئولوژی غالب متحد نبوده­اند، یعنی حذف برده­داری و تعیین حق رأی برای زنان (Hicks, 2004: 3).
رادیکال­ها معمولاً به نفع طبقات فقیر و محروم از امتیازات و بر ضد ثروتمندان و صاحب­منصبان اجتماعی مبارزه می­ کنند. اهداف مهم این دیدگاه عبارتند از: مشارکت بیشتر مردم، برابری اقتصادی و رشد سریع­تر. از نظر آنها رشد اقتصادی باید آن­گونه تحقق یابد که بتواند تأمین­کننده برابری اقتصادی، سیاسی و اجتماعی نیز باشد (لحمیان، ۱۳۸۶: ۴۷).رادیکال­ها بحث می­ کنند که شکل­ گیری تحصیلات اجباری، اساساً اجبار است و روشی است که در آن، رشد طبقه متوسط، سرعت افزایش نیروی کار شهری را کنترل می­ کند. هدف آنها اساساً تعلیم شهروندان و کارگران برای زندگی در دنیای صنعتی مدرن است. اصلی­ترین نقد تعلیم و تربیت از دیدگاه رادیکال­ها این است که به طور اجتناب­ناپذیری، هنجارهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، ایدئولوژی غالب را بازتولید می­ کند. بنابراین تعلیم و تربیت، خنثی و بی­طرف نیست. اپل[۴۵] (۱۹۹۳)می­نویسد: «آموزش، هم یک علت و هم یک تأثیر است. مدرسه آینه منفعل نیست، بلکه یک نیروی فعال است؛ نیرویی که به شکل­های اقتصادی و اجتماعی، مشروعیت قانونی می­بخشد و ایدئولوژی­ها به آن مربوطند.» کل آموزش و پرورش، یک نیروی سیاسی است که پیام­های قدرتمندی درباره توزیع قدرت و منابع در جامعه ارائه می­دهد. مدارس، انتخاب ویژه­ای از یک مجموعه دانش را ارائه می­دهد؛ یعنی روشن است که علوم ریاضی، انگلیسی و فناوری اطلاعات، موضوعات مهمی هستند و اینکه تاریخ اروپا مهم­تر از تاریخ آسیاست و پسرها در بسیاری از چیزها از دختران بهتر و برترند (۴- ۳:Hicks, 2004).
در فلسفه برابری آموزشی رادیکالی، مفهوم برابری فرصت­ها، به معنی فرصت­های همانند و یکسان نیست. در تفکر رادیکال، برابری فرصت­ها به این معنی است که هر کودکی باید فرصت­های بهینه­ای برای رشد صفات برجسته شخصی در زمان شروع برخورد آموزش در مؤسسات آموزشی داشته باشد. برابری فرصت­ها به این معنی نیست که با همه دانش ­آموزان به یک شکل برخورد و رفتار شود. برابری فرصت­های واقعی به این معنی است که سیستم آموزشی باید فرصت­های برابری برای برخورد و رفتارهای نابرابر ایجاد کند، به طوری که تفاوت­های نسبی اجتماعی مدنظر قرار گیرد. در این روش، سیستم آموزشی باید موانع خارجی اعضای طبقات اجتماعی پایین­تر را بشناسد و از آنها برای مقابله با این موانع حمایت کند. یک راهکار براساس مفهوم برابری فرصت­های آموزشی از دیدگاه رادیکالی، به عنوان نمونه می ­تواند حمایت از خرده­فرهنگ­ها، خانواده­ها و محیط­هایی باشد که در آنها، کودکان قادر به پرورش هوش خود نیستند (Leilonen,2000: 16).
۲-۳-۵-۹٫لیبرالیسم و نابرابری آموزشی
لیبرالیسم بر حقوق افراد و برابری فرصت تأکید دارد. شاخه‌های مختلف لیبرالیسم به صورت عمومی توسط چند قاعده متحد هستند؛ از جمله: گسترش آزادی اندیشه و آزادی بیان، محدود کردن قدرت دولت­ها، نقش قانون، تبادل آزاد ایده‌ها، اقتصاد بازاری یا اقتصاد مختلط و یک سیستم شفاف دولتی (مشیرزاده، ۱۳۹۰: ۲۵).لیبرالیسم بر پایه آزادی و برابر ی شهروندان و نادیده گرفتن امتیازهای ویژه اشراف و قدرت بی­چون و چرای پادشاهان شکل گرفته­است. یکی از مهم­ترین شعارهای لیبرالیسم این است که انسان­ها آزاد و برابرند (پاک­نیا، ۱۳۸۹: ۱۰۹).مفهوم لیبرال از برابری فرصت­های آموزشی بر این ایده استوار است که هر فرد با ظرفیت نسبتاً ثابت و مشخصی از هوش به دنیا می ­آید، امّا این هوش فرد، ارتباطی با طبقه اجتماعی­اش ندارد. بنابراین، سیستم آموزشی باید طوری طراحی شود تا موانع اقتصادی و جغرافیایی را که از توانایی دانش ­آموزان طبقات پایین­تر برای پیشرفت در هوش ذاتی ممانعت می­ کند، از بین ببرد. سیستم آموزشی باید تحرک اجتماعی را بالا ببرد و افراد طبقات پایین­تر را به موقعیت­های اجتماعی بالاتر بکشاند. کاربرد کامل مفهوم لیبرال از برابری آموزشی این است که نه تنها افراد مستعد طبقات پایین­تر باید پیشرفت کنند، بلکه جوانان طبقات بالاتر دارای توانایی محدود، باید آموزش­های سطح پایین­تری دریافت کرده، به حرفه­ها و شغل­های پست­تری هدایت شوند (Leinonen, 2000: 14).
۲-۳-۵-۱۰٫محافظه ­کاری و نابرابری آموزشی
یکی از اصول محافظه ­کاری این است که انسان­ها طبعاً با یکدیگر متفاوت هستند؛ یعنی آنها از لحاظاقتصادی، قدرت اجتماعی و … تفاوت دارند و این تفاوت­ها طبیعی است. پس کوشش­هایی کهصورت می­گیرد تا این تفاوت­ها را از میان بردارد، به شکست می­انجامد؛زیرا، نابرابری ریشهدر طبع انسان­ها دارد و این نابرابری باعث ایجاد انگیزه کار و تلاش در انسان­ها می­ شود (بشیریه، ۱۳۷۹: ۱۳).
این نگرش­ها نسبت به انسان و اجتماع باعث بروزپیامدهای زیر می­ شود:

    1. تقسیم جامعه به نخبگان و توده­های مردم
    1. ضرورت پذیرش سلسله مراتباجتماعی و رهبری
    1. فقدان اعتماد به توانایی عقلی، صلاحیت اخلاقی و کفایتسیاسی مردم
    1. تأکید بر مذهب برای ایجاد انضباط اجتماعی در نظام سلسله مراتبی
    1. تأکید بر زندگی پیچیده و اسرارآمیز
    1. توجیهنهاد مالکیت و مطلوب بودن آن؛ مالکیت را به طور کلّی می­پذیرند وبرخلاف لیبرال­ها که بعضی از آنها، مثلاً در مالکیت موروثی شک دارند و معتقدند کهمالکیت، بازتاب نابرابری انسان­ها محسوب می­ شود، در محافظه ­کاری سنتی، مالکیت مقدس بودو مالکیت تجاری و صنعتی ناخوشایند محسوب می­شد؛ ولی امروزه آنان با تغییر نگرش، از این مالکیت­ها وبازار آزاد نیز دفاع می­ کنند.
    1. نگرش پدرسالارانه: جامعه بیشتر جنبه وابستگی و مسئولیت­های متقابل را درخود به همراه دارد و جامعه و دولت، اغلب به خانواده تشبیه می­شوند و حکام نیز بایدنقش پدر را اجرا کنند.
    1. تأکید زیاد بر قدرت و اقتدار فراگیر سیاسی دولت: چون مردم به یک میزانخردمند نیستند و نیاز است که برخی دیگران را هدایت کنند، درنتیجه، دموکراسی نظامینامطلوب است و باید به حکم اضطرار این نظام را پذیرفت.

مفهوم محافظه ­کارانه از برابری فرصت­های آموزشی، در اغلب کشورهای صنعتی تا جنگ جهانی اوّل رایج بود. ریشه مفهوم در این ایده است که خداوند به هر موجود انسانی، میزان متفاوتی از توانایی بخشیده است و مسئولیت استفاده بهینه از این توانایی بر دوش افراد است. یک ایده پرجوش و خروش محافظه ­کارانه از این فلسفه مدعی است که خداوند به هرکس توانایی­ای داده است که متناسب با طبقه اجتماعی است که در آن متولد شده است. نتیجه­ای که از این بحث گرفته می­ شود، این است که افراد طبقه بالای مستعد، باید استفاده حداکثری از توانایی خود نمایند، در حالی که فرد فاقد استعداد از طبقه پایین، باید به چیزی که به او داده شده است، راضی باشد. در این مفهوم، حداکثر کاری که سیستم آموزشی می ­تواند انجام دهد، این است که به هرکس، آموزشی متناسب و فراخور موقعیت تولدش ارائه دهد. در اواخر قرن نوزدهم، فلسفه محافظه ­کارانه برابری آموزشی، منجر به سیستم­های مدرسه­ای انتخابی متفاوتی در تعدادی از کشورهای اروپایی شد. صنعتی شدن سریع ایجاب می­کرد که کارگران یقه سفید بیشتر و با مهارت­ های پیشرفته­تری به کار گرفته شوند، امّا سیستم آموزش ابتدایی اجباری موجود نمی­توانست این نیازها را برآورده سازد. آموزش مقطع متوسطه، دانش ­آموزان را برای ورود به دانشگاه آماده می­ساخت و برنامه درسی آن، عمدتاً از زبان­های کلاسیک و علوم انسانی تشکیل شده بود. در کشورهای صنعتی­تر اروپایی، ضرورت سیاستی، ایجاد سیستم­های مدرسه­ای بود که در آنجا دانش ­آموزان بعد از چند سال تحصیل در مدرسه ابتدایی، وارد مدارس متوسط مقدماتی و پیشرفته می­شدند که به آموزش عالی ختم می­شد و یا به مدارس میانی راه می­یافتند که این مدارس برای برآورده ساختن نیازهای طبقه متوسط جدید از کارگران یقه سفید و مؤسسات کوچک­تر، برنامه­ ریزی شده بود. همچنین، ورود به آموزش عالی از طریق مدارس میانی ممکن نبود. برخی از استنباط­ها و اشارات سیاسی مبتنی بر فلسفه محافظه ­کارانه در کشورهای صنعتی قابل توجه است. به عنوان مثال، در سیستم آموزشی انتخابی سوئدی، انتقال از مدارس ابتدایی دولتی به مدارس متوسطه آکادمیک، تا سال ۱۸۹۷ ممکن نبود (همان: ۱۳).
به دلیل وجود شرایط دهشتناک در ارتباط با تحصیل طبقات محروم جامعه، برخی از محافظه­کاران مقدس­مآب، خصوصی­سازی آموزش و پرورش را بدون ارائه هیچ طرح و برنامه­ای مطرح می­ کنند و موفقیت­شان را در کسب مالیات بیشتراز نظام آموزش و پرورش خصوصی­ای می­دانند که برای ادامه حیاتش، ملزم به پرداخت مالیات است. این سیاستمداران وانمود می­ کنند که تمهیدات مدیریتی کارآمد در نظام خصوصی آموزش و پرورش موجب ارتقای وضعیت آموزشی، صرفه­جویی و پس­انداز هزینه­ها نسبت به نظام آموزش و پرورش دولتی خواهد شدperelman,2006:3)).
۲-۳-۵-۱۱٫عدالت و برابری در قرآن کریم
یکیازمهم­تریناهدافاسلام،برقراریعدالتاست.ازطرفدیگر،تأکیداسلامبرضرورتعلم­آموزی، آموزش،تحصیلومباحثمربوطبه آن،بیانگرتوجه اینشریعتالهیبهتحصیل و فراهم آوردن امکانات مساوی برای فرزندان همه اقشار جامعه به آموزش برابر و با کیفیت می باشد. بنابراین،ضروریاست دولت­هایاسلامیتدابیریبرگزینند کهباعثتقویت آموزشوپرورش و کاهش نابرابری های آموزشی شود.
عدالت که یکی از مفاهیم با ارزش قرآن کریماست، از آغاز خلقت تا ابد، جایگاه ارزشی خود را نزد بشر حفظ کرده است.تعداد ۲۹ آیه از آیات قرآن مستقیماً درباره عدالت نازل شده است و حدود ۲۹۰ ایه دگر هم در مورد ظلم که ضد عدالت می باشد، نازل شده است. در مجموع می توان ادعا کرد که حدود یک دهم از ایات قرآن یا به طور مستقیم و یا به طور غیرمستقیم به این بحث اشاره دارند و این امر نشان دهنده اهمیت آن در دین اسلام می باشد (صیادنژاد، ۱۳۸۵:۸۶).
یکی از حقایقی که در قرآن کریم بر آن تأکید شده، آن است که همه انسان­ها از یک حقیقت آفریده شده ­اند. چنان­که در قرآن بارها به آدم و ذریّۀ او اشاره شده است.این حقیقت در آیات متعددی از قرآن وجود دارد و این آیات متضمن دو نکته است: اوّل اینکه، نسل انسان­ها به یک پدر و مادر منتهی می­ شود و دیگر آنکه، گوهر وجودی انسان­ها یکسان است و همه، درحقیقتِ انسانی با هم مشترک هستند(مطهری، ۱۳۷۷: ۷۲).در قرآن کریم، موضوع برابری انسان­ها به دو شکل مستقیم و غیرمستقیم مطرح شده است. در یک دسته از آیات، برابری به اثبات می­رسد و در دسته دیگر، به تفاوت­ها اشاره می­ شود. در آیاتی که برابری انسان­ها مطرح شده است، برابری حقیقی و برابری حقوقی مورد تأکید قرارگرفته است.در برابری حقیقی مورد نظر قرآن کریم، برابری در آفرینش، برابری در جوهره انسانیت و برابری در امکان رشد و تکامل مورد اشاره قرار گرفته است. در برابری حقوقی مورد نظر قرآن کریم، بحث نفی تبعیضنژادی، نفی تبعیضطبقاتی، نفی حق ویژه از صاحبان قدرت و نفی قدرت در حقوق اجتماعی مورد تأکید قرار می­گیرد. قرآن برابری را از فروع عدالت می­داند و معتقد است که نابرابری تبعیض­آمیز با عدالت سازگار نیست، ولی تفاوت­های متوازن و متعادل همسو با عدالت است (سروش محلاتی، ۱۳۹۱: ۲). یکی ازمهم­ترین الگوها ونمونه­های بارزی کهاسلام به آن اهمیت زیادی داده، برقراری عدالت در بین افراد با هویت­های مختلف است. بنابراین، به تمام پیروان خود دستور اکید داده است که صرف­نظرازهر نوع امتیازی، از قبیل رنگ، نژاد، ثروت، مقام ونسب، در بین مردم با عدالت ودادگری رفتار نمایند و از ایجاد اختلاف و تفرقه خودداری کنند(کرمانی، ۱۳۸۴: ۲).
جدول۲-۱٫ نمونه آیاتی از قرآن کریم درباره عدالت و برابری

منبع
متن نمونه آیات و ترجمه آن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:52:00 ب.ظ ]




این در حالی بود که پیش از انجام این مداخله، بهای هر دلار ۴۷/۳ مارک آلمان بود.البته یک علت عمده افزایش ارزش مارک آلمان در مقابل دلار آمریکا به واسطه ادامه فروش دلار توسط بانک های مرکزی اروپا در تمامی طول ۲۶ و ۲۷ فوریه بود.این روند به زودی با تنزل ارزش دلار تغییر یافت به گونه ای که یک ماه پس از اجرای مداخله بانک های اروپایی، هر دلار آمریکا ۳ مارک مبادله شد.بنابراین مداخله صورت گرفته در نهایت موفقیت آمیز بود.البته این توفیق نه تنها به واسطه حجم بی شمار دلارهای فروخته شده توسط بانک های مرکزی اروپا بلکه بیشتر به دلیل ارائه یک اراده مشترک کشورهای اروپایی به اقدام و هماهنگی عملیاتی موثر انها بود. نکته جالب توجه تر آن بود که این مداخلات بدون هیچ گونه تغییری در نرخ های بهره رسمی بانک ها در اروپا و آمریکا، منجر به متوقف نمودن افزایش بهای دلار شده بود.با این حال، بازار زمانی که مقامات پولی و مالی آمریکا خبر از رضایت از روند سقوط دلار دادند با این حال اعلان کردند که در برهه کنونی هیچ اقدام فعالانه ای به منظور تسهیل این روند انجام نخواهند داد،دچار بهت و شگفتی شده و این بهت و شگفتی به ویژه پس از انتشار گزارش گروه ۱۰ راجع به کارکرد نظام پولی بین المللی در ژوئن ۱۹۸۵ رو به افزونی گذاشت.[۴۱۶]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

این گزارش تردید عمومی نسبت به موثر بودن مداخلات را تایید کرده و پیشنهاد می نمود که تقویت نظارت در سیاستهای پولی دولت های پیشرو به منظور تضمین هم گرایی و سازگاری آنها به عنوان پیش شرطی برای ثبات نرخ های تبدیل تنها باید از طریق ((صندوق بین المللی پول)) امکان پذیر باشد[۴۱۷].اگرچه از یک دیدگاه تحلیلی، می توان این توافق را گامی جلو به سمت هم گرایی و سازگاری سیاست های پولی و افزایش همکاری های بین المللی بانک های مرکزی تعبیر نمود.
وزرای امور مالی و روسای بانک های مرکزی اروپایی گروه ۱۰،این توافق را در عصر یکشنبه ۲۲سپتامبر ۱۹۸۵ در جلسه ای که در هتل پلازا در نیوریورک آمریکا برگزار شد؛ نهایی نمودند.هر کشور تعهد نمود تا اقدامات خاصی در زمینه سیاست اقتصادی به منظور کاهش بدهی عمومی ایالات متحده را اتخاذ کرده و هم چنین بهبود وضعیت اقتصادی اروپا و ژاپن را تسریع نماید. در نتیجه، توافق مزبور در پی تنظیم تعادل در زمینه عدم توازن پرداخت ها بود.علاوه بر تشریح طولانی و مفصل فرایندهایی برای هماهنگی سیاست های پولی،موافقت نامه در بردارنده مقرراتی راجع به ارتباطات عملیاتی فوری تر بود. توافق شد که نرخ های تبدیل در تضمین عدم تعادل خارجی ارزی نقش اساسی را ایفاء نماید و از این رو،برای اجرایی نمودن آن نرخ های تبدیل می بایستی ترجیحا شرایط اساسی اقتصادی را منعکس نمایند. هم چنین توافق شد که هماهنگی در سیاست های پولی تقویت شده و در زمینه افزایش بیشتر منظم بهای ارزهای غیر دلار در مقابل دلار نیز توافقاتی به عمل آمد. در نهایت،طرفین موافقت نامه حاضر تعهد نمودند که تحقق اهداف مورد نظر در آن را هر زمانی که انجام آن سودمند باشد را اجرایی نمایند[۴۱۸]. در واقع،یک تصمیم مهم دیگر علاوه بر موارد فوق الذکر در هتل پلازا،راجع به انجام مداخله هماهنگ بانک های مرکزی گروه ۵ در بازارهای مبادلات ارزی آسیا،اروپا و ایالات متحده در دوشنبه بعد از انعقاد موافقت نامه بود. انجام این هماهنگی بر عهده بانک های مرکزی گروه ۵ تفویض شد.این مداخله مسیر را برای تنزل بیشتر دلار که سقوط بهای آن از پاییز تا مارس ۱۹۸۶ ادامه داشت و هم چنین کاهش نرخ های بهره به صورت هماهنگ در بازارهای آمریکا ،آسیا و اروپا را تسریع نمود. مجموعا، قریب به ۱۷ میلیارد دلار بوسیله بانک های مرکزی گروه هفت در بین سپتامبر۱۹۸۵ تا مارس۱۹۸۶ به فروش رسید[۴۱۹]. اگرچه ممکن است مداخله مزبور را غیر موثر و حتی به عقیده برخی چون فلد اشتاین[۴۲۰](۱۹۸۸) به این دلیل که بانک های مرکزی گروه ۷ زمانی که روند بهای دلار در شیب سقوط بود،به فکر مداخله افتادند ،تلقی نمود ولی باید گفت که این امر نباید مانع از پذیرفتن این واقعیت گردد که مداخله بانک های مرکزی گروه ۷ منجر به شکستن حباب تورمی دلار شد.علی رغم این واقعیت،ایالات متحده از عملکرد سیاستهای هماهنگی پولی و مالی گروه ۷ و ۵ ناراضی بود؛به ویژه آنکه بانکهای مرکزی این دولت ها نتوانسته بودند که علی رغم سقوط نرخ دلار،به افزایش نرخ های رشد پایدار دست یابند. بدین سو،ایالات متحده آمریکا تلاش بانک های مرکزی کشورهای اروپایی و ژاپن برای احیای فعالیت های اقتصادی را نامناسب دانست و بدین منظور به شرکای خویش در گروه ۷ فشار آورد تا به تنظیم سخت گیرانه تر فرایندهای هماهنگی از طریق ورود شاخص های عینی به عملکرد اقتصادی دول عضو گروه ۷، به عنوان دستور العملی به منظور سیاست های پولی و مالی آنها اقدام نمایند.

بند دوم: موافقت نامه لوور[۴۲۱]

موضوع مداخلات بانک های مرکزی در اجلاس گروه ۷ که در می ۱۹۸۶ در توکیو برگزار شد به یک موضوع اصلی و چالش برانگیز بدل شد که بر مبنای آن موافقت نامه ای بین اعضاء که در آن مجموعه شاخص های اقتصادی مورد نظر که برای نظارت چندجانبه بوسیله معاونین وزیر امور مالی و خزانه داری دول عضو مورد توافق قرار می گیرد،امضاء شد و اما اختلاف راجع به این که در صورتی که شاخص های تعیین شده نیاز به اقدام اصلاحی داشته باشد از چه طریق و چه نهادی مسئول اصلاح آن می باشد همچنان وجود داشت. بانک مرکزی آمریکا در چنین شرایطی با توجه به سقوط بهای دلار به علت مداخله بانک مرکزی ژاپن و کشورهای اروپایی در تمامی مدت سال ۱۹۸۶ از مداخله در دلار به منظور حمایت از پول ملی خویش خودداری نمود. متوقف شدن سقوط دلار در پایان اکتبر همان سال به نظر می رسد به علت اجلاس مشترک میان جیمز بکر ،وزیر امور خزانه داری آمریکا با همتای ژاپنی خود آقای میازاوا[۴۲۲] بود که در ان ایالات متحده آمریکا به ژاپن این تعهد را داد که در صورت کاهش نرخ های مالیات و تنزیل خود،از سقوط بیشتر ارزش دلار خودداری خواهد نمود،تا مدتی در حرکت روند سابق مانعیت ایجاد نمود.این توافق از نظر رسانه ای،جنجال بسیاری ایجاد نمود و برخی از بانک های مرکزی اروپا چون آلمان آن را مخالف با تعهدات آمریکا و ژاپن به موجب موافقت نامه پلازا می دیدند با این حال عملا بانک های اروپایی به علت ترس از در حاشیه نگه داشته شدن به علت توافق ژاپن و آمریکا،مذاکرات با آمریکا به منظور انعقاد یک سند بین المللی جدید در رابطه با همکاری های پولی و مالی را از سال ۱۹۸۷ آغاز کردند.این مذاکرات منجر به انعقاد توافق نامه ای میان وزرای امور مالی و روسای بانک های مرکزی گروه هفت موسوم به توافق لوور در۲۲ فوریه ۱۹۸۷شد. در این توافق نامه طرفین تصدیق نمودند که از زمان انعقاد موافقت نامه پلازا،دلار به صورت قابل توجهی سقوط نموده است و توافق نمودند که برای تقویت ثبات نرخ ها تبدیل در سطوح فعلی با یکدیگر مشارکت نزدیکی داشته باشند.موافقت نامه به ثابت نگه گذاشتن مناطق مرجع برای سه نوع ارز اصلی و محدودیت های انعطاف پذیر نوسانات حول نرخ های توافق شده است . البته این یک اماره قانونی و نه یک تعهد الزام اور بود مبنی بر آنکه بانک های مرکزی می توانند به دخالت به منظور حفظ نرخ بازار در محدوده نوسان مجاز بپردازند..بلافاصله، پس از آنکه موافقت نامه مورد امضا قرار گرفت،بازار جزمیت تعهدات مندرج در ان را مورد ارزیابی قرار داده و علی رغم مداخلات بیش تر بانک های مرکزی دول عضو گروه ۷ سقوط دلار در سرتاسر ۱۹۸۷ میلادی ادامه داشت. در سال ۱۹۸۷ میلادی،گام های اساسی به منظور اصلاح در سیاست های هماهنگ سازی گروه ۷ برداشته شد که بر مبنای آن،کاهش کسری های مالی در ایالات متحده آمریکا و سایر دولت ها،اصلاحات در عدم تعادل تجاری و پذیرش سیاست های مبنی بر حمایت از تقاضای های دولت ها به منظور اداره تعادل در مازاد پرداخت ها حاصل شد.با این حال، به علت سوء تفاهم و مشاجرات عمومی راجع به سیاست های پولی اتخاذ شده بوسیله بانک مرکزی آلمان و ژاپن و برخی اعمال مغایر بانک مرکزی آمریکا به وی در سپتامبر ۱۹۸۷ در مغایرت با موافق نامه لوور،به موافقت نامه مزبور حملات تندی می گشت.این تحولات موجب شد تا این فهم عمومی در بازار به وجود بیاید تا بانک مرکزی آمریکا متعهد است تا به اصلاح عدم توازن مالی خود به صورت یک جانبه اقدام نماید و موافقت نامه پلازا و لورو تاثیر کافی به منظور جبران این عدم توزان بر سایر بانک های مرکزی دول عضو نداشته است.این انتقادات در روز ۱۹ اکتبر ۱۹۸۷ که بورس وال استریت، در یک روز نزدیک به بیست درصد از ارزش سهام خود را از دست داد،به اوج خود رسید[۴۲۳] .با این حال،این رخداد موجب ورود آمریکا به یک دوره رکود اقتصادی نشد چرا که با صدور دو بیانیه از سوی رییس کل بانک مرکزی آمریکا،آلن گریسن[۴۲۴]،مبنی به اطمنیان خاطر به بازارهای جهانی که به صورت ضمنی به معنای تعلیق دو فاکتو تعهدات سیسات های همکاری و انعطاق عمومی شرایط پولی بین امریکا و کشورهای عضو گروه ۷ بود،بانک های مرکزی سایر دول عضو گروه ۷ بر این واقعیت پی بردند که احتمال ورود به دوره ای جدید فرا رسیده است. در نهایت، موجی از مداخلات فزآینده غیرمنتظره سرانجام منجر به تثبیت ارزش دلار در سال ۱۹۸۸ گشت. با وجود فراز و نشیب های متعدد تا سال ۱۹۹۰ نرخ مبادلاتی دلار در چنین سطوحی باقی ماند. با این حال، در این سال یک بار دیگر به عنوان نتیجه رکود دوره ای اقتصاد آمریکا ارزش دلار سقوط کرد. در هر صورت،مداخلات در حمایت از دلار از فوریه ۱۹۸۷ تا ژوئن ۱۹۸۸ که با هماهنگی بانک های مرکزی گروه ۷ انجام گرفت منجر به بیش از ۸۰ میلیارد دلار ذخیره ارزی گشت.در این دوران،مداخلات به صورت فزآینده ای به صورت پراکنده و موردی انجام گرفته و تاکید بر اهداف روند هماهنگی بین بانک های مرکزی گروه ۷ نیز کاهش یافت.هر گونه ارزیابی از اثربخشی راهبردهای پذیرفته شده بوسیله گروه ۷ در دوره زمانی ۱۹۸۵ تا ۱۹۸۷ بایستی ضرورتا در چندین سطح مطرح گردد.با توجه به اثربخشی مداخلات مبادلاتی ارزی خارجی ،وقایع و رویدادها در سال ۱۹۸۵ عینیا مثبت بود در حالی که به جز مرحله نهایی به سمت پایان سال ۱۹۸۷ و اوایل ۱۹۸۸،باقی وقایع که به دنبال موافقت نامه لوور عینیت یافتند بحث برانگیزتر بودند.[۴۲۵]

گفتار چهارم: موافقت نامه های بازل ۱۹۸۸ و ۲۰۰۴

اولین پیش نویس موافقت نامه بازل، سه ماه پس از اعلان انعقاد مو افقت نامه دوجانبه میان آمریکا و انگلیس منتشر شد و بحث و جدل هایی در خصوص اثرات موافقت نامه دوجانبه و با ورود ژاپن سه جانبه بر موافقت نامه بازل صورت گرفته است و برخی براین باورند که موافقت نامه دوجانبه آمریکا و انگلیس نقش کاتالیزور برای مذاکرات بین المللی بازل داشته است . در حالی که برخی دیگر بر این باورند که اعلامیه دسامبر ۱۹۸۷ بدون استاندارد دوجانبه در شرف وقوع بود و پیشنهاد آمریکا و انگلیس تنها تنش و اختلاف را دامن زد[۴۲۶]. نتیجه گیری قطعی در مورد اینکه کدام یک از این دو دیدگاه درست است بسیار دشوار است ولی بدون تردید موافقت نامه ۱۹۸۶ میان آمریکا و انگلیس در شکل دادن به ظهور و بروز موافقت نامه بازل نقش کلیدی داشته است.[۴۲۷]
دیدگاه های نظری در مورد موافقت نامه بازل با توجه به اینکه موافقتنامه بازل یکی از نخستین موافقت نامه های مالی بین المللی است توجه بسیاری را به خود معطوف داشته است. اقتصاددانان سیاسی دو نظریه را برای توضیح موفقیت این مذاکرات که منجر به موافقت نامه بازل شد را ذکر کرده اند و هر دو نظریه بر این عقیده بودند که مذاکرات موافقت نامه مزبور به این دلیل. موفق شد که آمریکا و تا حد کمتری انگلیس قدرت بازارهای مالی خود را بر سایر کشورهای گروه ۱۰تحمیل نمودند[۴۲۸] . با اینحال یک دیدگاه استدلال می کند که موافقت نامه بازل موفقیت آمیز بود چرا که به کشورها اجازه می داد در منافع مشترکی شریک شوند و این دیدگاه معتقد است که تنها یک مو افقت نامه بین المللی به قانون گذاران اجزاه می داد تا به هدف ایجاد یک نظام امن قانونی بدون فلج کردن قابلیت رقابت بین المللی بانک هایشان نایل شوند که سینگر و کاپستاین معتقد بدان می باشند[۴۲۹]. دیدگاه مخالف این نظریه دیدگاه نابورس و اوتلی می باشد که معتقدند که موافقت نامه بازل صرفا نتیجه هژمونی اقتصادی آمریکا بوده است و معتقدند که موافقت نامه بازل به ضرر اکثریت کشورهای گروه ده و به سود ایالات متحده آمریکا بودوموافقت نامه هیچ دستاورد و نفع مشترکی را در پی نداشته است.[۴۳۰]
تئوری دستاوردهای مشترک ( منافع مشترک ) یک رویکرد معمول برای توضیح مذاکرات موفقیت آمیز موافقت نامه بازل با تاکید بر منافع متقابل محقق شده برای تمامی دولتهای عضو کمیته بازل راجع به نظارت بر بانکداری از آن موافقت نامه بوده است.این استدلال از نظریه نهادگرایی در روابط بین الملل نشات می گیرد و نتیجه می گیرد که موافقت نامه بازل منافعی را برای تمامی دولت های گروه ۱۰ به ارمغان آورده است .
این استدلال بر این دلیل استوار است که ادغام مالی بین المللی در عین افزایش ریسک مالی توانایی ناظران داخلی برای اطمینان حاصل کردن از درستی عملکرد نظامهای بانکداریشان را کاهش داده است و نتیجه ظهور و بروز ورشکستگی در بازارهای مالی بود که توسط بحران بدهی کشورهای کمتر توسعه یافته مشخص شد. علاوه بر این، ادغام مالی هزینه های مقرر نمودن استانداردهای احتیاطی یکجانبه را افزایش داد. تا قبل از دهه۱۹۸۰ تفاوت های رژیم کفایت سرمایه میان دولت ها نه تنها قابل توجیه بود چرا که بازارهای مالی اصولا منفرد و مجزا بودند بلکه به خاطر اینکه بانکداری عمدتا یک کسب و کار داخلی بود ارتباط عملی چندانی نیز نداشت ولی بین المللی شدن بانکداری ممکن است باعث شده باشد که تمایزات و تفاوتها در سیاست های راجع به سرمایه درون رژیم هر کشور به منبع جدیدی از امتیازات و مزایا و یا وضعیتهای نامطلوب رقابتی بدل شده باشد و بدان دلیل بود که نیاز به یک استاندارد کفایت سرمایه چندجانبه احساس شد[۴۳۱].
سینگر و کاپستاین معقد بودند که موافتنامه بازل به کشورهای گروه ده در حل معمای قانون گذاری کمک کرده است. هر قانونگذرا حوزه بانکداری باید این معما را حل کند که ناشی از ماهیت متضاد اهداف دوگانه آنهاست: قواعد بایستی آنقدر سفت و سخت باشند که رفتار احتیاطی و محتاطانه از سوی بانکها را در پی داشته باشند[۴۳۲] و در عین حال آنقدر هم سهل و راحت باشند که مانع از دست رفتن توانایی رقابت بین المللی بانکهای داخلی گردند[۴۳۳]. تنها راه و روش که یک کشور می تواند به ایجاد موزانه میان این خواسته ها بپردازد، از طریق یک موافقت نامه بین المللی است که سطح حدت و سختی این قواعد احتیاطی را در حداقل سطح نگه دارد و این استاندارد بین المللی باید به پیشگیری از بی ثباتی بپردازد و در عین حال، یک زمینه حداقلی نظم و نسق بخشی را فراهم می کند که به قانون گذار داخلی اجازه می دهد که بدون ترس از ایجاد یک وضعیت نا مساعد رقابتی استانداردهای احتیاطی ضروری را مقرر نمایند. با این حال نابورس و اوتلی مخالف این نظر هستند که موافقت نامه بازل به نفع تمامی اعضای کمیته بازل بود. آنها معتقدند که ایالات متحده از اهرم بازارهای بزرگتر مالی خود برای تحمیل موافقت نامه بازل به کشورهای عضو گروه۱۰ به ویژه ژاپن و فرانسه استفاده کرد. ایالات متحده آمریکا یک موافقت نامه بین المللی که در راستای منافع خود بود برای حمایت از موضع رقابتی بانکهای تجاری خود و به ضرر رقبایشان که اتفاقا عضو گروه ۱۰ نیز بودند طراحی و اجرا کرد[۴۳۴].
اوتلی و نابورس با ملاحظه این واقعیت شروع کردند که دولتها در مذاکرات بین المللی اقتدار چانه زنی نامتقارنی را اعمال می نمانید[۴۳۵]. آنها می پذیرند که رژیم های بین المللی می تواند منجر به منافع مشترک شود ولی تنها در صورتی که دو شرط موجود باشد: توافقات باید به اتفاق آرا تصویب شوند و هیچ کشوری توانایی دستکاری گزینه های سایر شرکای مذاکره کننده را نداشته باشد. دولتها موافقت نامه های بین المللی را پیشنهاد می دهند و یا از آنها تنها در صورتی حمایت می کنند که در راستای منافع داخلیشان باشد که به این ترتیب رژیم های بین المللی یا منافع مشترک را در پی دارند و یا اصلا به وجود نمی آیند. . با این وجود، اگر کشوری بتواند با موفقیت در مجموعه گزینه های دیگر دولت شرکت کننده در مذاکرات دست کاری به عمل آورد و یا یک ساز و کار مجازات برای عدم همکاری برقرار نماید، می تواند سایرین را بر خلاف منافع داخلیشان به پیوستن به این رژیم ها مجبور نماید. این رژیم ها پتانسیل بازتوزیع منافع و یا عواید از یک کشور به کشور دیگر را دارند و این منطق به بهترین نحو از طریق کاربرد عملی نشان داده می شود[۴۳۶]. اوتلی و نابورس بر این عقیده اند که موافقت نامه بازل به نفع خیلی از اعضای کمیته بازل راجع به نظارت بر بانکداری نبوده است. برای توضیح عملی و تجربی این وضعیت آنها یک تحلیل مقایسه ای نسبت های کفایت سرمایه پیش از موافقت نامه بازل در میان بانک های فرانسه، بلژیک،آلمان، ایتالیا ، انگلیس و ژاپن از ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۷ را انجام دادند. [۴۳۷]
نشان داده شد که نسبت سرمایه حداقلی که توسط موافقت نامه بازل مقرر شد بیشتر منطبق با نسبت های سرمایه بانکهای آمریکایی است تا بانک های فرانسوی یا ژاپنی . بانکهای آمریکایی یک نسبت میانگین۳۱/۴ درصد دارند در حالی که این میانگین برای بانک های فرانسوی ۸۷/۱ و بانکهای ژاپن ۵۲/۲ درصد است. از همین رو، نویسندگان نتیجه می گیرند که بنا بر این کفایت سرمایه هماهنگ شده،انتقال منفی درآمد بانکداری را نشان می داد[۴۳۸].
پرسش عملی این نویسندگان این بود که چگونه چنان نتیجه ای حاصل شد؟ پاسخ این است که ایالات متحده با موفقیت توانست فرانسه و ژاپن و سایر دولتهای ناسازگار عضو گروه۱۰ را وادار و مجبور به موافقت با موافقت نامه نماید. قانونگذاران آمریکایی بایستی معمای قانون گذاران را، که توسّط ضرورت و نیاز به اجرای استانداردهای ناظر بر سرمایه سفت و سخت ایجاد شده بود را، البته بدون در خطر قرار دادن قابلیت رقابت بانک های آمریکایی حل می کردند . هنگامی که مذاکرات کمیته بازل در اواسط دهه۱۹۸۰ میلادی با بن بست مواجه شد بانک مرکزی آمریکا با انعقاد یک موافقت نامه با بانک مرکزی انگلیس واکنش نشان داد[۴۳۹]. با توجه به اهمیت بازارهای مالی نیویورک و لندن این موافقت نامه دوجانبه دایره گزینه های سایر کشورهای گروه ده را محدود کرد و لذا آنها چاره ای جز موافقت با امضای موافقت نامه بازل نداشتند. اگر قانونگذاران بانک های فرانسوی و ژاپنی و سایر کشورهای عضو گروه ده به این استاندارد سرمایه چندجابنه گردن نمی نهادند آنها با ریسک کنار گذاشته شدن بانک هایشان از بازارهای آمریکا و انگلیس مواجه می شدند[۴۴۰].
اوتلی و نابورس می نویسند که: “با انعقاد یک موافقت نامه دوجانبه سفت و سخت با بریتانیا و تهدید به اعمال شرایط آن موافقت نامه در روابط با سایر بانکهای خارجی فعال در بازار آمریکا، سیاست گذاران آمریکا با موفقیت توانستد حفظ وضع مقرراتی موجود را از دایره
گزینه های سیاستگذاران سایر کشورهاd گروه ده حذف نمایند.[۴۴۱]

مبحث دوم: ماهیت موافقت نامه های منعقده میان بانکهای مرکزی

گفتار اول: سافت لا،استانداردها و کدها

بند اول: حقوق نرم[۴۴۲]

پدیده های حقوقی دائم در حال خلق، محو و تغییرند. این خصیصه حقوق یعنی تکامل پدیده های حقوقی که تابعی از تکامل پدیده های اجتماعی است در حقوق بین الملل که مراحل نه چندان پیشرفته از تکامل خود را پشت سر می گذارد با قوتی بیشتر رخ می دهد. در واقع، حقوق بین الملل از مبادی جهان شناسانه خود گرفته تا فرآیندهای اداری و اجرایی محصول آن، نو به نو در فرایند تبدیل و تبدل به سر می برد. عرصه منابع حقوق بین الملل نیز از این مقوله مستثنی نیست. حقوق نرم به عنوان یکی از فرآیندهای جدید قاعده سازی در زمره منابع حقوق بین الملل قرار می گیرد.اختلاف نظر در مورد ماهیت آن زیاد و حتی در نظر اول بغرنج و لاینحل می آید.[۴۴۳] تاریخ معاصر نشان می دهد که اصولا در عرصه روابط بین الملل، دولتها به هیچ وجه تمایلی به پذیرش تعهدات حقوقی بین المللی جز بر اساس توافق و اراده شان نداشته اند و آثار این رویکرد هنوز هم با باقی ماندن اهمیت معاهدات در حقوق بین الملل مشهود است. اما در جهان پدیده هایی فارغ از خواست دولت ها مانند تغییرات اقلیمی و زوال لایه اوزن روی می دهد و هویت هایی فارغ از وجود دولت ها مانند سازمانهای بین المللی مدافع حقوق بشر فعالیت می کنند که اراده دولت ها را در دایره تاثیر گذاری خود قرار داده اند[۴۴۴]. بدون شک، بانک های مرکزی نیز از این مقوله مستثنی نبوده و به عنوان شخصیت های حقوقی غیر از دولت ها، ابهامات و چالش های متعددی را در زمینه قواعد حقوق بین الملل موجود که عمدتا دولت محور هستند به وجود آورده اند. این مسئله موجب می شود که موافقت نامه های منعقده در زمینه همکاری بین بانک های مرکزی را در زمره حقوق نرم تلقی نماییم.عبارت حقوق نرم به معنای غیرالزام آوراست. به طور معمول، حقوق نرم متشکل از اعلان هنجارهای مورد نظر رفتار بین المللی است. پذیرش حقوق نرم می تواند آسان تر از مذاکره و پذیرش معاهدات باشد چرا که التزمات قانون اساسی و حقوقی برای لازم الاجراء شدن معاهدات وجود دارد. دولت های ملی به دلیل دشواری در پیش بینی نتایج معاهدات، انعطاف پذیری حقوق را ترجیح می دهند. یک دلیل معمول برای انعقاد موافقت نامه های بین المللی غیرالزام آور،آشکار ساختن خواست جامعه بین المللی برای حل یک مشکل مبرم جهانی می باشد. حقوق نرم برای دلالت کردن بر یک عمل بین المللی که اصول، هنجارها، استانداردها یا اظهارات رفتار مورد نظر را تشریح می نماید، مورد استناد قرار می گیرد. پیامدهای سیاسی ناشی از نقض حقوق نرم قابلیت تحقق بیشتری نسبت به پیامدهای حقوقی آن دارد. حقوق نرم به عنوان ابزار نظارتی در مواردی که هیچ گزینه ای برای توسعه معاهدات رسمی وجود ندارد، مورد استفاده قرار می گیرد. به طور کلی واژه نرم و یا قوام نیافته برای اشاره به انواعی از حقوق داخلی یا بین المللی و یا حتی هنجارهایی اطلاق می شود که الزام آور نیستند و یا اینکه از طریق یک مکانیسم اجرایی قوی پشتیبانی نمی شوند. به عبارت دیگر این حقوق نرم به حقوقی اطلاق می شود که ضمانت اجرای مشخص ندارند و یا ساز و کار مجازات و تنبیهی برای عدم اجرای آ‌نها وجود ندارد. ولی اغلب، حقوق نرم به همراه هنجارهای اجباری سخت تر و یا به عنوان یک پیشرو یا منادی حقوق سخت و یا به عنوان مکمل یک سند مبتنی بر حقوق سخت به کار گرفته می شوند. اسناد مبتنی بر حقوق نرم دست طرفهای معاهده را برای مرتفع کردن ابهامات موجود در متن و یا پر کردن خلا های موجود در آن معاهده باز می گذارد.[۴۴۵]
آلکساندر آنرا اینگونه تعریف می کند: ((حقوق نرم به طورکلی رضایت نسبت به استانداردهای بنیادین و هنجاری رویه دولت ها را مسلم می گیرد و فرض می کند اما بدون اعتقاد حقوقی لازم برای شکل گیری تعهدات الزام آور در حقوق بین الملل عرفی.[۴۴۶]))
تمایز و تفاوت بین حقوق نرم و سخت در چنان مواردی ممکن است چندان واقعی و مشخّص نباشد و ابهام این واژه می تواند در مطالعه حقوق بین الملل برجسته تر نیز به نظر رسد چرا که فقدان یک ساختار سیاسی فراملی تمامی موافقت نامه ها را کم و بیش و با درجات مختلف “نرم ” می گرداند[۴۴۷]. با این حال چندین شاخص استاندارد وجود دارد که می توان با آن به طبقه بندی حقوق بین الملل به عنوان حقوقی که بیشتر دارای ویژگیهای نرم می باشد تا سخت پرداخت.
الکساندر نشان می دهد که “قانونی سازی[۴۴۸]” را به صورت یک پیوستار چند بعدی بهتر می توان توصیف کرد تا به صورت یک کیفیت دو بخشی و استانداردهای قانونی داخلی و بین المللی از نمونه های آرمانی “ناحقوق[۴۴۹]” تا “حقوق سخت[۴۵۰]” کامل در نوسان هستند. مکان هر استاندارد قانونی روی این پیوست میان این دو حد نهایی از طریق میزانی که یک قانون عاملان آن را متعهّد و ملزم به انطباق با آن قانون می کند و میزان تفویض اختیاری که به یک مرجع ثالث یعنی دادگاه برای حل و فصل اختلافات و تفسیر قرارداد می دهد مشخص می شود. این سه متغیر یعنی میزان درجه التزام، انطباق با معیارهای دقیق و تفویض اختیار به یک مرجع ثالث در حقوق کاملا سخت به حداکثر می رسند و در مورد ناحقوق کاملا غایبند و به درجات و ترکبیات متفاوت در حقوق نرم حضور دارند .

بند دوم: سافت لا و موافقت نامه های بین المللی همکاری بین بانک های مرکزی

تلاش های گروه ۷ و نهادهای مالی بین المللی برای ترویج همگرایی استانداردها وکدها را می توان به عنوان یک فرایند سافت لا در نظر گرفت. مزایای متعددی از این به اصطلاح فرایند سافت لا از نظر مذاکرات و روند ایجاد و اجرای استانداردها وجود داشتند.بهترین معیار در چهارچوب التزامات سرمایه در موافقت نامه بازل دو منعکس شده است. بحران های بازار های نوظهور در دهه ۹۰ میلادی و به ویژه در آسیا در سال های ۱۹۹۷-۱۹۹۸ ،گروه ۷ را واداشت تا استانداردها و کدهای بین المللی را از طریق نهادهای مالی بین المللی چون صندوق بین المللی پول و بانک جهانی به اجراء در آورند.این استانداردها و کدها سافت لا یا حقوق نرم به معنای اینکه الزام آور نیستند، می باشد. مزایای متعددی در پذیرش و اجرای سافت لا به دلیل مذاکرات کمتر پیچیده و متعارض در آن وجود دارد. منطق استانداردهای بین المللی آن است که آنها به افزایش شفافیت مالی و پولی کشورها کمک کرده و در حفظ جریانات سرمایه و اجتناب از بحران ها کمک شایانی را در اختیار قرار می دهند.این اطلاعات شفاف برای سرمایه گذاری اشخاص حقیقی و حقوقی بین المللی در کشورهای مختلف ضروری و اجتناب ناپذیر است.
ناتوانی مقررات مالی نظارت و شفافیت در پنج کشور درگیر در بحران مالی آسیا در سال های ۱۹۹۷-۱۹۹۸ یعنی کره جنوبی، تایلند، مالزی، اندونزی و فلیپین، وزاری مالی و بانکداران مرکزی گروه ۷ را واداشت تا استانداردها و کدهای مالی کشورهای پیشرفته را به کشورهای با بازارهای نوظهور پیوند دهند. جلسات سالانه گروه ۷ در این سال ها به این نتیجه رسید که عمیق تر شدن بحران مالی داخلی تا حدی از نواقصی در نهادهای مالی داخلی کشورهای نوظهور نشات می پذیرد[۴۵۱].در یک دوره نسبتا کوتاه، موسسات و نهادهای مختلف مالی اصول اساسی برای تقویت استانداردها و کدها به منظور روش شناسی مرتبط با ارزیابی را ایجاد نمودند.
موسسات بین المللی بیمه و ارواق بهادار، استانداردها، کدها و روش شناسی مرتبط خودشان را منتشر نمودند. مجمع مشترک کار بر روی شرکتهای مالی، استانداردها و کدهای منبطق شده را بسط داده و آنها را در سه گروه بانک ها، شرکت های بیمه و شرکت های ارواق بهادار مورد مقایسه قرار داد. کمیته پرداخت و سیستم های حل وفصل به صورت مشترک با سازمان بین المللی کمیسیون های ارواق بهادار، اصول اساسی تمامی نظام های مهم را از نظر سیستماتیک ایجاد کرده و پیشنهاداتی برای حل و فصل نظام های ارواق بهادار را مطرح کرد. صندوق بین الملل پول روند استاندارد سازی و انتشار داده ها را آغاز نمود، استانداردها برای شفافیت در سیاست های مالی و پولی و معیارها برای مدیریت بدهی عمومی و ذخایر بین المللی. سایر نهادها از جمله بانک جهانی و سازمان همکاری و توسعه اقتصادی و مجامع بین المللی حسابداری ،استانداردها و کدهایی را راجع به اداره امور شرکت ها، حسابداری، حسابرسی و مشاوره در زمینه ورشکستگی را تحت ماده ۴ اساسنامه صندوق بین المللی پول که در گزارش راجع به استانداردها و کدها به تفصیل شرح داده شده بود،توسعه دادند[۴۵۲].تکنسین های موسسات همکاری کننده با صندوق به ماموریت های صندوق بین المللی پول در ارزیابی نهادها و موسسات مالی ملحق شدند.این نتایج بخشی از برنامه ارزیابی بخش مالی را تشکیل می دهد.این یکی از مهم ترین اسناد راجع به ارزیابی یک کشور بوسیله صندوق بین المللی پول است.از لحاظ نظری، رعایت استانداردها و کدها و اصول اساسی داوطلبانه است.عملا،اختلاف موسسات داخلی نسبت به رویکرد قابل پذیرش بوسیله جامعه مالی بین المللی منجر به ایجاد موانعی در تامین مالی در طول بحران های نقدینگی و ورشکستگی شد. تلاش های عمده برای متحد کردن استانداردها و کدهای کشورهای گروه ۱۰، یک برآیند مهم از بحران های بازارهای نوظهور به ویژه بحران آسیایی در سال های ۱۹۹۷-۹۸ بود. [۴۵۳]
مجمع ثبات مالی یک مجمع متشکل از اعضای ارشد مقامات مالی ملی، نهادهای مالی بین المللی ، نهادهای نظارت و مقررات بین المللی، کمیته های کارشناسان بانک های مرکزی و بانک مرکزی اروپا است. کارکنان مجمع ثبات مالی در بانک تسویه های بین المللی در بازل مستقر هستند. مجمع جلسات دو سالانه ای را در مارس و سپتامبر داشته است[۴۵۴].این مجمع به مشاوره های بسیار مهم راجع به منابع ریسک در نظام مالی بین المللی و اقدامات برای حفظ ثبات آن می پردازد. مجمع خلاصه ای از ۱۲ استاندارد کلیدی را که بر حسب آن به ارزیابی وضعیت مالی کشورها پرداخته می شود،منتشر کرده است که شامل اطلاعات مهمی چون استاندارد کامل، مدارک و اسناد حمایت کننده و روش شناسی ارزیابی است.[۴۵۵]
دوازده استاندارد کلیدی مجمع ثبات مالی، اصول، دستور العمل ها و عملکردها را در حوزه های مختلف تعیین می نمایند. استانداردها می توانند بر طبق بخش هایی که آنها می خواهند پوشش دهند برای نمونه بانک مرکزی، حکمرانی، بانکداری، اوراق قرضه، بیمه و بخش شرکتی دسته بندی شود. استانداردها بر اصول، رویکردها و روش ها متمرکز می باشند. این اصول کلی تر بوده و می توانند با توجه به شرایط کشورها تطبیق داده شوند مانند اصول اساسی بازل. رویکردها دقیق تر بوده و از یک مفهوم مضیق تر و محدود تری برخوردارند مانند رویکردهای صحت حسابداری وام کمیته بازل راجع به نظارت بانکداری. روش ها و دستور العملها، اقداماتی را مقرر می نمایند که بایستی پذیرفته شوند و یا الزامات انطباق که معیاری عینی از درجه انطباق را به دست می دهد. هدف از تنظیم و اجرای استانداردها، ارتقای نظام مالی بین المللی و ثبات مالی بین المللی است. استانداردها جهت گیری های ملی را منعکس نمی نمایند. منافع ملی و بین المللی ناشی از اتخاذ و اجرای این استانداردها متصور است.منفعت ملی، تقویت سیستم های ملی مالی داخلی و اجتناب از بحران های مالی در سطوح کشورها است.مزایای بین المللی به بهبود تصمیمات مالی بین المللی، محدود کردن خطرات بحران ها و جلوگیری از سرریزشدن آنها به سایر کشورها و مناطق می باشد.کشورهای مستقل می بایستی از نهادهای قوی حقوقی و اجرایی برای آنکه استانداردها موثر باشند،برخوردار باشند.[۴۵۶]
برنامه ارزیابی بخش مالی صندوق بین المللی پول و بانک جهانی در واکنش به نگرانی از سوی گروه ۷ از صحت نظام های مالی داخلی در بحران های بازارهای نوظهور شکل گرفت.جوهره تحلیل برنامه ارزیابی بخش مالی صندوق بین الملی پول و بانک جهانی ارتباط بین ثبات مالی و توسعه است[۴۵۷].صندوق بین المللی پول و بانک جهانی ثبات مالی را بر حسب دو ویژگی تعریف می نمایند. ویژگی نخست آن است که نظام مالی از ورشکستگی یا ناتوانی نهادهای مالی پراهمیت جلوگیری به عمل آورد. دومین ویژگی متشکل از شرایطی است که عملکرد کسب و کارهای مالی را ارتقاء می بخشد؛ بدین معنا که مبادلات مالی را بدون اختلال مورد پردازش قرار می دهد.یک فرایند موثر توسعه مالی متشکل از برقراری خدمات مالی مورد نیاز برای عوامل اقتصادی به منظور ارتقای رشد اقتصادی است.سه رکن در چهارچوب ارزیابی برنامه ارزیابی بخش مالی وجود دارد.سیاست های نظارت و اقتصاد کلان محتاطانه، رکن یک را تشکیل می دهد و در آن تاکید خاصی بر خطر و آسیب پذیری هایی که ممکن است که بر ثبات مالی تاثیر بگذارد و از عوامل اقتصاد کلان و سازمانی داخلی و خارجی نشات می گیرد، وجود دارد. رکن دوم بر ارتقای مدیریت ریسک و نظارت بر موسسات مالی با بهره گرفتن از نظارت و تنظیم محتاطانه متمرکز است که ابتکار ایجاد استانداردها و کدها یک عنصر مهم در نیل به این هدف می باشد. رکن سوم بر تقویت زیرساخت های مالی متمرکز است.ثبات نظام مالی مستلزم نهادهای قانونی مناسب، سیستم قوی برای پردازش پرداخت ها و نظارت شفاف بر موسسات و سیاست های مالی است.

گفتار دوم: ماهیت موافقت نامه بازل ۲

چهارچوب کمیته بازل نظارت بانکی درخصوص التزامات سرمایه بانکی یکی از مهم ترین استانداردهای بین المللی می باشد و هم چنین به نحو گسترده ای توسط بانک ها در بسیاری از کشورها مورد پذیرش قرار گرفته است.روند ایجاد چنین چهارچوبی چند سال به طول انجامید و مشارکت بانکداران مرکزی، دانشگاهیان، مدیران بانک ها و تکنسین ها از بسیاری از حوزه ها را رقم زد. این فرایند با فرآیندهای مشورتی متعدد و مطالعات کمی در مورد اثرات احتمالی تغییر در استانداردها، در تعامل بود. این امر متضمن ادغام بانکداری مرکزی با رویه واقعی در مدیریت بانکی بود. بانک تسویه بین المللی در سال ۱۹۸۸ خبر از توافق سرمایه داد که اجرای آن تا اواخر سال ۱۹۹۲ مد نظر بود.در سال ۱۹۹۶، این بانک یک اصلاحیه که شامل ریسک بازار می شد را منتشر کرد.کمیته بازل،کار مشورتی برای انعقاد موافقت نامه بازل دو را در ۱۲ ژوئن ۱۹۹۹ آغاز وادامه مشورت در بخش دوم را از ژانویه ۲۰۰۱ با ضرب الاجل ارائه اظهارنامه ها تا می ۲۰۰۳ از سر گرفت[۴۵۸]. به علاوه این کمیته سه مطالعه تاثیر کمی را نیز انجام داد. بانک تسویه های بین المللی در جلسه می ۲۰۰۴ به توافق راجع به تصویب موافقت نامه بازل دست یافت.نهایتا این بانک موافقت نامه یا همان چهارچوب بازل دو را در ژوئن ۲۰۰۴ منتشر نمود.
روسای بانک های مرکزی و روسای بخش نظارت بر بانکداری[۴۵۹] گروه ده در ژوئن ۲۰۰۴ موافقت نامه بازل را امضا نمودند. بانک تسویه های بین المللی از کشورهای عضو گروه ده انتظار دارد تا اجرای موافقت نامه بازل را ادامه دهند. بانک تسویه های بین المللی در آن زمان پیش بینی می نمود که اجرای موافقت نامه بازل دو ممکن است برای برخی کشورهای غیر عضو گروه ده که البته آنها نیز می توانند از چهارچوب بازل دو برای تقویت سیستم های مالی خود استفاده نمایند، یک اولویت نباشد. بانک های مرکزی گروه ده یعنی بلژیک، کانادا ، فرانسه، آلمان، ایتالیا، ژاپن ، لوکزامبرگ ، هلند ، اسپانیا، سوئد، سوییس، بریتانیا و ایالات متحده در سال ۱۹۷۵ کمیته بازل در خصوص نظارت بانکی را به وجود آوردند. بنابراین، بازل دو استانداردی برای کشورهایی است که در دوسوم از تولیدات جهانی نقش داشته و برای بانک هایی است که بیش از ۷۵ درصد از دارایی های بانکی جهانی را در اختیار دارند.
هدف دوگانه بازل دو تقویت ثبات مالی داخلی و بین المللی است و در عین حال جلوگیری از اینکه الزامات سرمایه موجب نابرابری رقابتی میان بانک ها در کشورهای مختلف گردد. از زمان موافقت نامه بازل در سال ۱۹۸۸ موسسات مالی به صورت قابل توجهی در تعیین و کنترل ریسک های مالی ابداع به خرج داده اند. موافقت نامه بازل دو متضمن این واقعیت بود که قصد دارد تا فرآیندهای مدیریت ریسک سالم تری را در موسسات مالی ترویج دهد.یک اصل مهم در بازل دو مرتبط کردن تنظیم مقررات کفایت سرمایه با ریسک های عینی مالی است. بازل دو می تواند از طریق رویکردهای پیشرفته ترش نسبت به اعتبار در مدیریت ریسک تغییراتی را بگنجاند. با اینحال، برخی ویژگی های موافقت نامه ۱۹۸۸ هنوز باقی مانده است.[۴۶۰] با این حال نظریه های منافع مشترک و بازتوزیعی از موافقت نامه بازل ماهیت مبتنی بر حقوق نرم و قوام نیافته این موافقت نامه را در نظر نمی گیرند. آنها به صورت تلویحی این مطلب را فرض می گیرند که موافقت نامه بازل از یک سری دستورالعمل های نظارتی و مقررات مبتنی بر حقوق سخت که طرف های موافقت نامه بایستی به اجراء گذارند تا با موافقت نامه هماهنگ باشند تشکیل شده است و این تعریف نمای درستی از روشی که موافقت نامه بر طبق آن ساخت بندی شد و قواعدی که اجرای موافقت نامه بر اساس آنها صورت می گیرد را ارائه نمی نماید. یک توضیح دقیق تر و صحیح تر از ماهیت و چگونگی موفق شدن مذاکرات منتهی به موافقت نامه بازل بایستی مستقیما ماهیت مبتنی بر حقوق نرم و قوام نیافته آن را نیز مد نظر قرار دهد؛ به ویژه ویژگی های مربوط به میزان بالای صلاحدید و اختیاری که در موافقت نامه بازل۱۹۹۸مجاز شمرده شده است. برای ارزیابی درست تر از موفقیت مذاکرات منتهی به موافقت نامه بازل باید به نحوه اجرای آن نیز دقت شود. تمایز و تفاوت بین حقوق نرم و سخت در چنان مواردی ممکن است چندان واقعی و مشخّص نباشد و ابهام این واژه می تواند در مطالعه حقوق بین الملل برجسته تر نیز به نظر رسد چرا که فقدان یک ساختار سیاسی فراملی تمامی موافقت نامه ها را کم و بیش و با درجات مختلف((نرم) می گرداند. با این حال چندین شاخص استاندارد وجود دارد که می توان با آن به طبقه بندی حقوق بین الملل به عنوان حقوقی که بیشتر دارای ویژگیهای نرم می باشد تا سخت پرداخت.
الکساندر در سال۲۰۰۲ نشان می دهد که ((قانونی سازی)) را به صورت یک پیوستار چند بعدی بهتر می توان توصیف کرد تا به صورت یک کیفیت دو بخشی و استانداردها قانونی داخلی و بین المللی از نمونه های ناشی از ((ناحقوق)) تا حقوق سخت کامل در نوسان هستند. مکان هر استاندارد قانونی روی این پیوست میان این دو حد نهایی از طریق میزانی که یک قانون عاملان آن را متعهّد و ملزم به انطباق با آن قانون می کند و میزان تفویض اختیاری که به یک مرجع ثالث یعنی دادگاه برای حل و فصل اختلافات و تفسیر قرارداد می دهد مشخص می شود. این سه متغیر یعنی میزان درجه التزام، انطباق با معیارهای دقیق و تفویض اختیار به یک مرجع ثالث در حقوق کاملا سخت به حداکثر می رسند و در مورد ((ناحقوق)) کاملا غایبند و به درجات و ترکبیات متفاوت در حقوق نرم حضور دارند .
طبق این معیارها،موافقت نامه بازل یک مورد از حقوق نرم می باشد. کمیته بازل هیچ گونه قدرت اجرایی قانونی ندارد و دولت ها به اختیار و صلاح دید خودشان با مقررات موافقت نامه منطبق می شوند. علاوه بر این،موافقت نامه بازل آنچه را که می شود یک مجموعه هنجارهای مبتنی بر حقوق نرم خواند به وجود آورد و موافقت نامه بازل آنچه را که بک مطالعه انجام گرفته در بانک جهانی ((هماهنگ سازی حداقلی)) نامید به وجود آورد و یا قواعد بنیادین که دولت ها باید مورد پذیرش قرار دهند با این وجود میزان اختیار و صلاحدید دولت برای

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:52:00 ب.ظ ]




۴-نسبت به اشخاصی که با تهدید به استعمال اسلحه ، مخالفت به امر آنان نموده و در صورتی که مامور نظمیه امر به توقیف می دهد در صدد فرار باشد.
در تمام مواقع دیگر که در فوق پیش بینی نشده باشد.مامور نظمیه در استعمال اسلحه خود مسئول خواهد بود.
نظامنامه اداره نظمیه هیئت وزرای نظام دولت مصوب ۱۳۳۳ ه.ق نسخ شده است.[۲۰]
۳-لایحه قانونی راجع به تشدید مجازات سارقین مسلح که وارد منزل یا مسکن اشخاص می شوند،مصوب ۲۵ خرداد ماه ۱۳۳۳ ه.ش.
ماده واحده : هر گاه یک یا چند نفر برای سرقت وارد منزل یا مسکن اشخاص شوند اگر چه یک نفر آنها حامل سلاح باشد و یا در موقع سرقت در مقام هتک ناموس برایند و هیچ یک از آنها هم مسلح نباشند در دادگاه های نظامی محاکمه و به مجازات مقرر در بند الف ماده ۴۰۸ قانون دادرسی کیفری ارتش محکوم خواهند شد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

تبصره۱: در صورتی که ساکنین محل مزبور در مقام مدافعه از مال یا جان یا ناموس یا جلوگیری از بردن مال در محل سرقت مرتکب قتل یا جرح و یا ضرب سارقین شوند، از مجازات معاف خواهند بود.
هم چنین اگر متهم یا متهمین به اخطار مامورین انتظامی تسلیم نشوند و در نتیجه فرار آنها و تیراندازی مامورین مجروح یا مقتول می گردند،مامورین انتظامی از مجازات معاف می باشند.
لایحه قانونی فوق الاشاره نسخ شده است.[۲۱]

    1. ماده واحده قانون اجازه حمل و استعمال اسلحه به نگهبان بانکها مصوب ۱۳۵۰ ه.ش .

ماده واحده: نگهبان بانک های دولتی در صورتی که واجد شرایط ورود به آموزشگاه پاسبانی شهربانی کل کشور بوده و دوره آموزشگاه مذکور را گذرانده و تعلیمات حفاظتی مخصوص بانک را فرا گرفته باشند.فقط در مدت نگهبانی با رعایت مقررات مربوطه ، حق حمل سلاح و در موارد زیر حق استعمال آن را دارند. مشروط به آنکه جز از راه استعمال سلاح نتوان به طریق دیگری حمله یا خطر را متوقف ساخت.
۱-در صورتی که جواهرات ووجوه و اوراق بهادار و فلزات قیمتی و اسناد متعلق به بانک یا تحت حفاظت بانک جزئاً یا کلاً در داخل بانک یا اماکنی که محافظت اماکن مذکور در آنجا به عهده نگهبان بانک محول شده و یا در حین حمل و نقل مورد خطر قرار دارد.
۲-در صورتی که بر خلاف مقررات در ساعات نگهبانی به منظور خلع سلاح اقدام به گرفتن نگهبان کند یا جان وی را به نحوی از انحاء در معرض خطر قرار دهد.
۳-در صورتی که جان یا مال مشتری یا جان هر یک از کارکنان بانک در محوطه بانک مورد خطر قرار گیرد.
تبصره ۱.بانکها و موسساتی که از مقررات این قانون استفاده می کنند موظفند نگهبانان حامل سلاح خود را در برابر حوادث ناشی از انجام وظیفه،همچنین مسئولیت مدنی آنها را در قبال اشخاص ثالث که ناشی از انجام وظیفه مذکور باشند در شرکت سهامی بیمه ایران، بیمه نمایند.
۵-قانون تشکیل گارد صنعت نفت مصوب ۱۳۵۱ مجلس شورای ملی.
ماده واحده: برای حفاظت تاسیسات و اموال و اسناد صنعت نفت سازمانی بنام گارد صنعت نفت تشکیل می شود که افراد سازمان مزبور در اجرای قانون مجازات اخلال گران در صنایع نفت مصوب ۱۳۳۶، در موقع نگهبانی دارای وظایف و اختیارات و مسئولیت های ضابطین نظامی خواهند بود و طبق این قانون و آیین نامه مربوطه،حق استعمال اسلحه را خواهند داشت.آیین نامه های استعمال اسلحه بوسیله گارد صنعت نفت در سال ۱۳۵۳ ه.ش به تصویب کمیسیون های مجلس شورای ملی رسیده و ماده ۱ این آیین نامه اشعار می دارد:
«ماده ۱: افراد مسلح گارد صنعت نفت هنگام نگهبانی در موارد زیر حق استعمال اسلحه را خواهند داشت.
۱-در صورتی که جان نگهبان در خطر باشد.
۲-موقعی که محل یا حوزه نگهبانی بوسیله متجاوز در خطر باشد.
۳-در مواقع اضطراری به منظور اعلام خطر یا شلیک هوایی.
۴-هر گاه عابری در محوطه تحت حفاظت برسد به سه اخطار(ایست)نگهبان توجه ننماید.
۵-وقتی که دستور استعمال اسلحه بوسیله سلسله مراتب از پاسبخش به بالا به نگهبان صادر و ابلاغ گردد.»[۲۲]
گفتار دوم:قوانین و مقررات پس از انقلاب اسلامی
پس از انقلاب اسلامی قوانین و مقررات خاصی در جهت تعیین مسئولیت مأمورین تیرانداز وضع و تا حدود زیادی ابهامات موجود در قوانین قبلی را برطرف و مأمورین با تطبیق اعمال ارتکابی خود با قوانین موضوعه ، خود را از تحمیل بار مسئولیت کیفری رهایی می بخشند فلذا قوانین مربوطه به شرح ذیل مورد بررسی قرار می گیرد:
۱-آیین نامه پاسداری نیروهای مسلح مصوب ۱۳۶۰
این آیین نامه در۷۵ ماده در مهر ماه ۱۳۶۰ توسط رئیس ستاد مشترک ارتش به نیروهای سه گانه ارتش جمهوری اسلامی ایران ابلاغ شده و در حال حاضر ملاک عمل سایر نیروهای مسلح نیز می باشد، در این آیین نامه وظیفه نگهبان مسلح در محیط های نظامی و در موقع انجام نگهبانی در داخل پادگان ها مشخص گردیده است.
بند ۳۰ ماده ۶۰ آیین نامه مذکور در خصوص اجازه تیراندازی به نگهبان مقرر داشته:
نگهبان در موارد زیر اسلحه بکار می برد:

    1. وقتی که دستور بکار بردن اسلحه از طرف مافوق صادر شده باشد.
    1. در صورتی که جان نگهبان در خطر باشد.
    1. موقعی که پاسگاه مورد نگهبانی در خطر باشد.
    1. موقعی که عابر یا عابرین به دستورات نگهبان توجه ننماید.

ماده ۷۵ آیین نامه مذکور مقرر داشته:مراقبین مسلح زندان مجازند، علیه زندانی فراری تیراندازی نمایند، منوط به اینکه استمداد به طرق دیگری برای جلوگیری از فرار زندانی امکان نداشته باشد در این صورت دو مرتبه اخطار ایست می دهد در صورت تمرد زندانی به قسمتی تیراندازی می نمایند که حتی المقدور به نقاط پایین بدن اصابت کند.[۲۳]
۲-آیین نامه قانونی و مقررات اجرایی سازمان زندانها و اقدامات تامینی و تربیتی کشور مصوب۱۳۶۴
ماده ۳۸ آیین نامه فوق الاشاره مقرر می دارد:…. اگرزندانی مبادرت به فرار نماید نگهبان موظف است ضمن استمداد از اطرافیان با تمام قوا او را تعقیب نموده و چنانچه با بکار بردن تمام تلاش های ممکن موفق به دستگیری او نشود.سه مرتبه با صدای بلند و رسا ایست داده هر گاه باز هم توقف ننمود با رعایت اطراف و جوانب و توجه به اینکه باعث قتل یا جرح کسی نگردد با بهره گرفتن از اسلحه و خالی کردن تیر هوایی و در مقام ناچاری با نشانه گیری ساق پای زندانی از فرار او جلوگیری نماید.
تبصره: تخلف از مقررات ماده فوق علاوه بر تعقیب قانونی موجب تنبیه انضباطی خواهد بود.
آیین نامه فوق الاشاره با توجه به آیین نامه اجرایی سازمان زندانها مصوب ۱۳۸۴ رئیس قوه قضاییه نسخ شده است.
۳-قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰
ماده۳۳۲ قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد: هر گاه ثابت شود که مامور نظامی یا انتظامی در اجرای دستور آمر قانونی تیراندازی کرده و هیچگونه تخلف از مقررات نکرده است ضامن دیه مقتول نخواهد بود و جز مواردی که مقتول و یا مصدوم، مهدورالدم نبوده دیه به عهده بیت المال خواهد بود.
۴-قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۷۱
ماده ۲۴ قانون مزبور مقرر می داشت: هر نظامی که بر خلاف مقررات و ضوابط، مبادرت به تیراندازی نماید عمل او جرم محسوب و به حبس از دو ماه تا یکسال محکوم می شود و در صورتی که منجر به قتل یا جرح شود طبق قانون قصاص حسب مورد به قصاص یا دیه محکوم می شود. «این ماده با توجه به ماده ۴۱ قانون مجازات جرایم نیروهای مسلح مصوب ۱۳۸۲ نسخ شده است»
۵- قانون بکارگیری سلاح توسط نیروهای مسلح در موارد ضروری مصوب ۱۳۷۳
این قانون در تاریخ ۱۸/ دی ۱۳۷۳ شامل ۱۷ ماده و ۱۳ تبصره تصویب و به تایید شورای نگهبان رسیده است. هر چند این قانون دارای ابهامات، ایرادات و نواقصی فراوان است. در حال حاضر آخرین و جامع ترین قانون لازم الاجرا در زمینه تیراندازی محسوب می شود.
۶-دستورالعمل خدمتی گارد محیط زیست مصوب ۱/۱/۷۵
این دستورالعمل به استناد ماده ۳۱ آیین نامه اجرایی قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست تصویب شده و ۱۰ فصل و ۶۹ ماده و ۱۸ تبصره دارد که ماده ۱۶ آن مقرر داشته است : «آن دسته از مامورین سازمان که ضابط دادگستری می باشند صرفاً هنگام انجام وظایف قانونی و در اجرای ماموریت های محوله برای کشف و تعقیب جرایم مصرح در قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست در شمار نیروهای مسلح موضوع ماده ۱ قانون بکارگیری سلاح توسط مامورین مسلح در موارد ضروری محسوب و در چارچوب موازین قانونی مذکور حق استفاده از اسلحه سازمان را دارند.»
۷-آیین نامه اجرایی موضوع ماده ۱۵ قانون بکارگیری سلاح توسط مامورین نیروهای مسلح در موارد ضروری مصوب ۱۳/۶/۱۳۷۹ هیئت وزیران
این آیین نامه در سال ۱۳۷۹ در ۴ ماده و ۲ تبصره به تصویب هیئت وزیران رسیده و ناظر بر پیش بینی اعتبار لازم جهت پرداخت دیه و جبران خسارت به اشخاص بی گناه و کمک مالی به ماموران که در حین خدمت یا در ارتباط انجام وظیفه متحمل صدمات جانی یا ضرر و زیان مالی شده اند می باشد.
۸-آیین نامه اجرایی بند ۵ ماده ۳ قانون بکارگیری سلاح توسط مامورین نیروهای مسلح در موارد ضروری مصوب ۳۰/۴/۱۳۸۱ هیئت وزیران
این آیین نامه مشتمل بر ۵ ماده و ۴ تبصره است که به تعاریف و مفاهیم بازداشت گاه، بازداشتی و زندان پرداخته و در ماده ۲ این قانون نحوه و چگونگی تعقیب و تیراندازی به سوی فرد متواری را معین نموده است. برابر ماده ۲ آیین نامه مامورین ذیربط در صورت مشاهده بازداشتی یا زندانی موظفند به ترتیب زیر اقدام کنند:
الف) با بهره گرفتن از امکانات موجود نسبت به تعقیب و دستگیری فرد متواری اقدام نمایند.
ب)با صدای بلند و رسا ۳ مرتبه به فرد یا افراد متواری ایست بدهند.
ج) با رعایت اطراف و جوانب به نحوی که به دیگران آسیب نرسد، اقدام به شلیک تیر هوایی نمایند.
د) در صورت عدم تاثیر اقدامات فوق، فرد متواری را از ناحیه کمر به پایین مورد هدف قرار دهند.
تبصره ۱. تیراندازی از ناحیه کمر به بالا در صورتی مجاز است که مراحل فوق رعایت گردیده و یا اجرای آنها ممکن نباشد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:52:00 ب.ظ ]




۵-۱- مقدماتی بر مجموعه های فازی نوع ۲
پس از ارائه مجموعه های فازی نوع ۱ در سال ۱۹۶۵ پروفسور زاده مفهوم کلی تر از این نوع مجموعه ها، تحت عنوان مجموعه های فازی نوع ۲، را در سال ۱۹۷۵ معرفی نمود. بنابر تعریف، مجموعه فازی نوع ۲، مجموعه ای است که درجه عضویت هریک از اعضای آن یک مجموعه فازی نوع ۱ می باشد. مجموعه های فازی نوع ۲ – توابع عضویت فازی نوع ۲ – بیان کننده عدم قطعیت موجود در توابع عضویت فازی نوع ۱ می باشند [۲۶]. به بیانی دیگر، چنانچه نتوان تابع عضویت فازی نوع ۱ را به طور دقیق مشخص نمود می توان از توابع عضویت فازی نوع ۲ استفاده کرد. در سال های اخیر رشد استفاده از مجموعه های فازی نوع ۲ در کنترل [۲۷]، ریاضیات [۲۸] و سایر علوم بسیار افزایش یافته است. در این بخش از پایان نامه قصد داریم به منظور کنترل سیستم جرثقیل با کابل کششی بر اساس رهیافت تاکاگی-سوگنو که در بخش های قبل براساس مجموعه های فازی نوع ۱ بیان شدند در این بخش این رهیافت را بر اساس مجموعه های فازی نوع ۲ ارائه دهیم.
تعریف ۱.۵. نمایش مقدار نقطه ای[۴۱]. یک مجموعه فازی نوع ۲ بوسیله تابع عضویت فازی نوع ۲ قابل بیان است:

که را متغیر اولیه[۴۲] نام گذاری کرده اند. متغیر ثانویه[۴۳] ویا درجه عضویت اولیه نامیده می شود. را دامنه ثانویه[۴۴] می نامند.
شکل (۵-۱): یک مجموعه فازی نوع ۲
تعریف ۲.۵. نمایش سطوح قائم[۴۵]. یک سطح قائم از یک مجموعه فازی نوع ۲ در یک نقطه ثابت ، یک مجموعه فازی نوع ۱ است که دامنه آن دامنه ثانویه می باشد و تابع عضویت آن تابع عضویت ثانویه نامیده می شود.
(۱-۵)
که درجه عضویت ثانویه[۴۶] نامیده می شود. یک مجموعه فازی نوع ۲ براساس سطوح قائمش به صورت زیر قابل نمایش می باشد.
(۲-۵)
تعریف ۳.۵. نمایش سطوح آلفا[۴۷]. سطح آلفا از یک مجموعه فازی نوع ۲ اجتماع همه ی دامنه های ثانویه مجموعه به ازای تمامی مقادیر متغیر اولیه می باشد که درجه عضویت ثانویه آنها بزرگتر مساوی آلفا است.
(۳-۵)
مجموعه فازی نوع ۲ را می توان براساس سطوح آلفا به صورت زیر نمایش داد.
(۴-۵)
سطح آلفا از یک مجموعه فازی نوع ۲، یک مجموعه فازی بازه ای[۴۸] می باشد. به عبارتی دیگر مجموعه ای است که هر عضو آن درجه عضویت بازه ای دارد. یک مجموعه فازی نوع ۲ در سطح آلفا می تواند در فرم پارامتریک به صورت یک جفت مشخص شود که تابع عضویت کران پایین[۴۹] و تابع عضویت کران بالا[۵۰] نامیده می شود. که هر دوی این توابع، توابع عضویت فازی نوع ۱ می باشند.
تعریف ۴.۵. رد پای عدم قطعیت[۵۱]. سطح آلفای یک مجموعه فازی نوع ۲ به ازای آلفا برابر با صفر را رد پای عدم قطعیت مجموعه فازی نوع ۲ گویند.
شکل (۵-۲): رد پای عدم قطعیت مجموعه فازی نوع ۲
تعریف ۵.۵. مجموعه های فازی نوع ۲ بازه ای[۵۲]. مجموعه فازی نوع ۲ را مجموعه فازی نوع ۲ بازه ای گویند هر گاه تمامی سطوح قائم آن مجموعه فازی نوع ۱ مستطیلی نرمال باشند. یعنی درجه عضویت هر یک از اعضا در مجموعه فازی نوع ۱ مستطیلی یک باشد.
نمایش مجموعه های فازی نوع ۲ بازه ای در دو بعد مشابه با رد پای عدم قطعیت در مجموعه های فازی نوع ۲ می باشد.
شکل (۵-۳): یک مجموعه فازی نوع ۲ بازه ای
۵-۲- طراحی فیــدبک حالت جبران­ســاز موازی تــوزیع یافته براســاس مجموعه‌های فازی نوع ۲
روش طراحی فیدبک حالت جبران­ساز موازی توزیع یافته براساس مجموعه های فازی نوع ۲ شباهت بسیار زیادی به روش طراحی جبران ساز موازی توزیع یافته براساس مجموعه های فازی نوع ۱ دارد.
مراحل انجام طراحی بدین صورت می باشد که ابتدا مدل فضای حالت سیستم را بدست می آوریم سپس پارامترهایی که عدم قطعیت دارند ویا پارامترهایی که مایل هستیم عدم قطعیت را برای آنها در نظر بگیریم تعیین کنیم. این عدم قطعیت موجود دراین پارامترها باعث می شود برخلاف بخش قبل که متناظر با هریک از متغیرهای مصنوعی دو تابع عضویت فازی نوع ۱ تعیین می شد در این حالت به ازای هر متغیر مصنوعی دو تابع فازی نوع ۲ بازه ای بدست آیند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در این پایان نامه قصد داریم جرم بار و طول کابل را به عنوان پارامترهای نادقیق در نظر بگیریم. به بیانی دیگر بهره های فیدبک حالتی را برای سیستم بدست آوریم که با وجود تغییرات در جرم بار و طول کابل سیستم را به خوبی رگوله کرده و سیستم حلقه بسته نسبت به تغییرات این پارامترها مقاوم باشد.
معادلات فضای حالت سیستم با درنظر گرفتن جرم بار و طول کابل به عنوان پارامترهایی که عدم قطعیت دارد به صورت زیر می باشد:
(۵-۵)
(۵-۶)
(۵-۷)
(۵-۸)
(۵-۹)
(۵-۱۰)
که در روابط بالا:
(۵-۱۱)
(۵-۱۲)
حال با بهره گرفتن از رهیافت مربوط به تاکاگی– سوگنو مدل غیرخطی فضای حالت بالا را با یک مدل فازی تاکاگی– سوگنو بر اساس قواعد اگر – آنگاه بیان می­کنیم به گونه ­ای که در بخش نتیجه هر یک از قواعد به یک مدل فضای حالت خطی کاهش یافته است. برای این منظور ابتدا محدوده مربوط به متغیرهای حالت فیزیکی مدل جرثقیل را به صورت زیر در نظر می­گیریم:
(۵-۱۳)
مطابق با بخش قبل و با توجه به اینکه جرم بار، ، و طول کابل، ، عدم قطعیت دارند و این عدم قطعیت به ، ، و نیز انتقال می یابد بنابراین متغیر های مصنوعی به صورت زیر نوشته می شوند:
(۵-۱۴) (۵-۱۵) (۵-۱۶) (۵-۱۷)
(۵-۱۸)
که ناحیه بندی توابع غیر خطی فرضی و و و و به صورت زیر است. ذکر این نکته لازم است که مقادیر بیشینه و کمینه هر یک از متغیرهای مصنوعی به ازای تمامی تغییرات متغیرهای حالت و جمیع مقادیر مربوط به عدم قطعیت در نظرگرفته شده برای جرم بار و طول کابل محاسبه می شود. علاوه بر آن، بازه عدم قطعیت مربوط به جرم بار و طول کابل به صورت زیر در نظر گرفته می شوند
۵-۲-۱- ناحیه بندی غیر خطی برای جرثقیل
(۵-۱۹)
(۵-۲۰)
(۵-۲۱)
(۵-۲۲)
۵-۲-۲- ناحیه بندی غیر خطی برای جرثقیل
(۵-۲۳)
(۵-۲۴)
(۵-۲۵)
(۵-۲۶)
(۵-۲۷)
(۵-۲۸)
(۵-۲۹)
۵-۲-۳- ناحیه بندی غیر خطی برای جرثقیل
(۵-۳۰)
(۵-۳۱)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 07:52:00 ب.ظ ]