کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



* از دیگران سئوال کنید و خوب به جوابهایشان گوش دهید.
* به صورت فعال نظرات، عقاید و احساسات دیگران را قبل از تصمیم گیری جستجو کنید.
* اطلاعات و نظرات خود را با دیگران در میان بگذارید و به زندگی و مشکلات آنها توجه نمایید.
* به موفقیت افراد امتیاز و بازخورد مثبت نشان دهید.
روش اتخاذ دیدگاه قربانی که در درمان افراد جامعه و متجاوزین جنسی به کار می رود نیز در پی تقویت همین حس می باشد. در این روش مهاجمان جوانب آزار دهنده‌ی جنایتی شبیه عمل خود را که از دیدگاه قربانیان نوشته شده است می خوانند. آنها نوارهای ویدیوئی را مشاهده می کنند که در آنها قربانیان با چشمان اشکبار، آن لحظات تجاوز را تعریف می کنند. سپس مهاجمان درباره عمل خود از دیدگاه قربانی مطلبی می نویسند که در آن، احساس قربانی را در ذهن مجسم می کنند. آنان این نوشته را برای یک گروه درمانگر می خوانند و سعی می کنند به سئوالات مطرح شده درباره‌ی حمله از دیدگاه قربانی جواب دهند. در نهایت، مهاجم از طریق بازآفرینی صوری جنایت در شرایط مشابهی قرار می گیرد، اما این باز نقش قربانی را بازی می کند (گلمن، ۱۳۸۰).

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ت – انگیزه:
* فعالانه در جستجوی موفقیت هایی باشید که کارها را بهبود بخشد.
* اهدافی بیشتر از آنچه از شما خواسته شده انتخاب کنید.
* علیرغم مشکلات و موانع روی دستیابی به هدف اصرار داشته باشید.
ث – هیجان:
* وقتی عاطفه منفی احساس می کنید، سعی کنید مثبت نگاه کنید. از خودتان بپرسید چطور احساس می کنم و چه چیزی احساسم را بهتر خواهد کرد.
* از احساساتتان برای کمک به خودتان و برای تصمیم گیریها استفاده کنید، با جایگزینی های دیگر چه احساسی خواهید داشت.
* با صداقت به احساسات منفی خودتان اعتراف کنید و آنها را به سوی جایگزینی حرکت دهید.
* از انرژی همراه خشم، برای تغییر موقعیت استفاده کنید و به جای احساس خشم احساس نیرو کنید.
* پس از اینکه عصبانی شدید، ابتدا سعی کنید خود را خونسرد کنید نه اینکه در پی حل مشکل باشید.
ج – مهارتهای اجتماعی:
* راههایی که دایره ای ارتباطات شما را گسترش می دهد، بیابید.
* حد و مرزهایی جهت دوستی تعیین کنید و افراد را در این حلقه نگه دارید.
* در طرحها و نقشه ها و اطلاعات و منابع با دیگران مشارکت کنید.
موریس الیاس[۲۶] (به نقل از گلمن، ۱۳۸۰، به نقل از پارسا، ۱۳۸۲) در برنامه‌ی آموزش جهت ارتقای سطح آگاهی اجتماعی نتایج را زیر را بدست آورده است:
* افزایش حساسیت نسبت به احساسات دیگران
* بهبود درک پیامدهای رفتار خود
* افزایش توانایی در موقعیت های بین فردی و برنامه ریزی برای عمل مناسب
* افزایش عزت نفس
* افزایش رفتارهای جمع گرایانه
* یاری طلبی دوستان از فرد
* کاهش رفتارهای ضد اجتماعی، خودفرسا و ؟؟
* ارتقای سطح مهارتهای فرد در زمینه نحوه‌ی آموختن
* افزایش خویشتن داری، هشیاری اجتماعی و تصمیم گیری جمعی
مدل هوش هیجانی مایر و سالووی (۱۹۹۹ و ۱۹۹۰)
مدل هوش هیجانی مایر و سالووی یک رویکرد مبتنی بر هوش و توانایی – مدار است. آنها آغازگران نظریه هوش هیجانی هستند، و زمانی که برای نخستین بار این مفهوم را به کار بردند، مقصود آنها این بود که توجه روشن تری نسبت به رابطه بین هیجان و شناخت (استدلال) ایجاد کنند. نوشته های آنها در این زمینه به میزان زیادی بر نظریه های بعدی نفوذ داشت و پایه ای برای اکثر تحقیقات علمی و تأمل در این مفهوم بوده است (کاروسو، ۱۹۹۹ ؛ به نقل از بار – اُن ، ۲۰۰۰)
در این مدل، هوش هیجانی به عنوان «توانایی درک و تظاهر هیجانها، فهم و به کارگیری هیجان ها، و اداره هیجانها جهت تقویت رشد شخصی» تعریف می شود (مایر و سالووی، ۱۹۹۷ ؛ سالووی و مایر ، ۱۹۹۰ ؛ به نقل از مایر، ۲۰۰۱). اما اخیراً سالووی و مایر (۱۹۹۷) در تجدیدنظر در مورد تعریف اولیه خود، از تعریف «تفکر در مورد احساسات» را تأکید ناکافی دانستند. بنابراین، آنها در یک تعریف تجدید نظر شده و پیچیده هوش هیجانی را بر اساس کفایت های اختصاصی آن شامل:
۱) توانایی درک و ابراز هیجان به شکل صحیح
۲) تسهیل هیجانی فکر
۳) فهم و تحلیل اطلاعات هیجانی و به کارگیری آگاهی هیجانی
۴) توانایی تنظیم هیجان ها جهت ارتقا رشد هیجانی و عقلانی و سلامت، تعریف نمودند. اساساً مدل آنها از هوش هیجانی با این عقیده آغاز می گردد که هیجانها در بردارنده اطلاعات درباره روابط هستند. هنگامی که روابط یک شخص با شخص یا شیء دیگر تغییر می کند، به تبع آن هیجانات وی نیز نسبت به آن شخص یا شیء تغییر می یابد. بنابراین، هوش هیجانی به نوبه خود، به توانایی شناسایی معنای هیجان‌ها و رابطه بین آنها و استدلال و حل مسأله بر مبنای آنها اشاره دارد. علاوه بر این هوش هیجانی را برای تقویت فعالیت های شناختی نیز به کار می گیرند (مایر، ۲۰۰۱). در نتیجه، طبق این دیدگاه می توان کفایت های اساسی درگیر در هوش هیجانی را شامل ادراک هیجان در خود و دیگران، فهم این هیجان ها و اداره هیجان ذکر نمود (فلدمن، ۲۰۰۱ ؛ به نقل از مایر، ۲۰۰۱). با تعریف اخیر از مفهوم هوش هیجانی، آنها تحلیل خود از توانایی های مرتبط با هیجان را به چهار حوزه از مهارتها تقسیم کرده و آنها را رشته ها نامیدند (مایر، ۲۰۰۱). هر یک از این حوزه ها، گروهی از مهارتهای فرعی اساسی تر هر حوزه هستند که به طور افزایشی به مهارتهای سایر حوزه های مدل وابسته می‌باشند.
در جدول شماره ۱-۲ ، چارچوب نظری هوش هیجانی مدل مایر و سالووی شامل حوزه‌های چهارگانه و مهارتهای فرعی نشان داده شده است (مایر، ۲۰۰۱).

جدول شماره ۱-۲ : چارچوب هوش هیجانی: جدول (مایر و سالووی، ۱۹۹۹؛ به نقل از تیره گری، ۱۳۸۴)
ادراک، ارزیابی و تظاهر هیجانی
* توانایی شناسایی هیجان در حالات جسمانی و روانشناختی
* توانایی شناسایی هیجان در سایر افراد و موضوعات
* توانایی ابراز صحیح هیجانات و بیان نیازهای مرتبط با آن احساسات
* توانایی تمایز بین درستی یا نادرستی، صحت و سقم ابراز احساسات
تسهیل هیجانی تفکر
* توانایی هدایت مجدد و تقدم بخشی به تفکر خود بر پایه احساسات مرتبط با موضوعات، رویدادها و سایر افراد
* توانایی ایجاد یا رقابت بین هیجان های زنده برای تسهیل قضاوت‌ها و خاطرات مرتبط با احساسات
* توانایی تسلط بر نوسانات خلقی به منظور اتخاذ دیدگاه های گوناگون
* توانایی یکپارچه سازی این چشم اندازهای القاء شده از طریق خلق
* توانایی استفاده از حالات هیجانی جهت تسهیل حل مسأله و خلاقیت

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 06:47:00 ب.ظ ]




۲-۱۱-۷-۲٫ روش پاساداکیس [۳]
شبکه­ ای را که پاساداکیس ایجاد نموده است شامل لایه­ی ورودی، دو لایه­ی مخفی و لایه­ی خارجی می­باشد که هر کدام به ترتیب شامل ۱۲ ، ۵ ، ۳ و ۱ نرون می­باشد. انتخاب این توپولوژی بر مبنای آزمایشات مختلف و استفاده از ساختارهای متفاوت و مشاهده نتایج به دست آمده است.
نمونه­ها به صورت تصادفی و به دو دسته ۱۶۰ تایی و ۱۳ تایی تقسیم شده ­اند. دسته­ی اول برای آموزش شبکه و دسته­ی دوم برای بررسی عملکرد شبکه آموزش دیده به­کار گرفته شده ­اند. از الگوریتم پس­انتشار خطا همراه با عبارت مومنتوم استفاده شده است. تابع محرک استفاده شده در لایه­ های مخفی تابع سیگموئیدی می­باشد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ساختارهای مختلف از شبکه­ عصبی مورد آزمایش و بررسی قرار گرفته تا معلوم گردد که این مدل به­خوبی رابطه بین درجه­ آرام سوزی و متغیرهای ورودی را بیان می نماید. شاخص­ های آماری مربوط به شبکه­ بهینه در جدول زیر نشان داده شده است.
جدول (۲-۳)‌شاخص های دقت مدل شبکه عصبی [۳]

RMSE

R2

ماکزیمم خطا

مینیمم خطا

۰٫۱۷

۰٫۹۸۵

۰٫۵

۰٫۵-

آموزش

۰٫۱۸

۰٫۹۸۹

۰٫۴

۰٫۲-

ارزیابی

برای بررسی عملکرد شبکه ایجاد شده، از مدل در یک سری اختلاط­های فرضی استفاده گردیده است. پاساداکیس با این آزمایش دو هدف را دنبال کرده است: اولاً مشخص کردن اینکه مدل به صورت موفقیت آمیز تمام ارتباطات کلی بین ورودی­ ها و خروجی­ها را بیان می­ کند. دوماً تأثیر هر جزء بنزین را در درجه­ آرام­سوزی اختلاط تعیین نماید. ترکیب درصد اختلاط­های فرضی به این صورت تخمین زده شده ­اند که برای هر یک از اجزای شرکت کننده در اختلاط بنزین بیست اختلاط فرضی محاسبه شده است که غلظت جزء مورد نظر در محدوده مجاز خود توزیع شده است. بقیه مخلوط هم از دیگر اجزا و به­ صورت ترکیب درصدی متناسب با توزیع معمول آن ها در یک اختلاط واقعی تشکیل شده است. در واقع مخلوط به دست آمده مخلوط بنزین می باشد که جزء مورد نظر، غلظت مطلوب را دارا می باشد. مقادیر درجه آرام سوزی اختلاط های فرضی توسط بیش از ده مدل جداگانه با ساختار متفاوت و تعداد ورودی و خروجی های مشخص محاسبه گردیده است.
شکل(۲-۶) مقادیر درجه آرام سوزی برای اختلاط های فرضی ( خط چین ها درجه آرام سوزی حاصل از مدل شبکه عصبی و خطوط پیوسته درجه آرام سوزی مخلوط ایده آل می باشد)[۳]
سپس این مقادیر با مقادیر درجه­­آرام­سوزی اختلاط ایده­آل مقایسه شده اند (شکل۲-۶). در نمودارهای فوق محور افقی درصد حجمی اجزا و محور عمودی درجه­­آرام­سوزیهر جزء را نمایش می­دهد. انحراف چشمگیر از حالت ایده­آل مشاهده می­گردد، اما یک الگوی مشخص برای هر جزء ارائه شده است. به طور مثال با افزایش ریفرمیت به اختلاط درجه­­آرام­سوزیمخلوط حاصله به حالت هموارتری نسبت حالت ایده­آل،‌ افزایش می­یابد [۳].
۲-۱۲٫خلاصه ای از مدل های ارائه شده برای پیش بینی درجه آرام سوزی
در جدول (۲-۴) پارامترهای مربوط به مدل­های مختلف بیان و دقت آن­ها در جدول (۲-۵) مورد بررسی قرار گرفته است. دقت مدل هم برای مقادیر درون­یابی شده ( دقت در محدوده داده ­های مورد استفاده برای تخمین پارامترها) و برون­یابی شده (دقت در خارج از محدوده داده ­های مورد استفاده برای تخمین پارامترها) بیان شده است.
در رابطه با دقت پیش ­بینی روش­های اضافی و زاهد اطلاعات کمی در دسترس است. روش اثر متقابل هم در مقایسه با روش اتیل از دقت پیش ­بینی بیشتری برخوردار می­باشد. البته در این روش پارامترهای بیشتری هم نسبت به روش اتیل باید تعیین گردند. البته روش اتیل هم بسیار ساده و استفاده از آن در مقایسه با روش تغییر شکل راحت­تر می­باشد[۱۷].
جدول (۲-۴) مقایسه­ پارامترهای مربوط به مدل های مختلف اختلاط [۱۷]

مدل

پارامتر

تعداد پارامتر

اتیل آر تی

a1, a2, … a6

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:47:00 ب.ظ ]




سازمانهای اطلاعاتی برای تبدیل اخبار به اطلاعات انجام می‌دهند اطلاق می‌شود. این اقدامات شامل بررسی، ترکیب، ارزیابی و تفسیر است. به عبارت دیگر تحلیل فرایند معنی‌دار کردن داده‌ها و اخبار مختلفی است که در مورد یک پدیده گردآوری شده‌اند(Holt,1995:3) . آنچه که از آن با عنوان «اطلاعات» یا محصول سازمان اطلاعاتی یاد می‌شود و در سیاست‌گذاری نقش دارد، نتیجه فرایند تحلیل است. اگر سازمان اطلاعاتی را با بدن انسان مقایسه کنیم، اطلاعات بدست آمده از کارکرد جمع‌ آوری به مثابه خون برای بدن انسان، خون سازمان اطلاعاتی است. بخش پردازش اطلاعات در سازمانهای اطلاعاتی نیز همزمان کارکرد قلب(توزیع خون) و مغز(تجزیه و تحلیل) بدن‌انسان را انجام می‌دهد که با معنی‌دار کردن کنش‌های مختلف انسان، محصولی منطقی از آن به دست می‌دهند.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

منظور از ضداطلاعات، کلیه فعالیت‌هایی است که سازمانهای اطلاعاتی برای جلوگیری از اقدامات اطلاعاتی دولتها و سازمانهای خارجی(Holt,1995:4; Lowenthal, 2003:113)، حفاظت از اطلاعات و اماکن راهبردی و طبقه‌بندی شده(Taylor, 2007) و یا مقابله با اقدامات براندازانه علیه نظام سیاسی کشور انجام می‌دهند. فعالیت‌های ضداطلاعاتی به سه زیرمجموعه ضدجاسوسی(جلوگیری از فعالیت‌سرویس‌های اطلاعاتی دشمن)، حفاظت(تامین امنیت افراد و اماکن راهبردی) و ضدبراندازی(مقابله با جریانات برانداز علیه نظام سیاسی) تقسیم می‌شوند. کارکرد ضداطلاعات شبیه‌ترین بعد سازمانهای اطلاعاتی به فعالیت‌های پلیسی است. اما واقعیت آن است که هدف اصلی از این کارکرد نیز جمع‌ آوری اطلاعات امنیتی و ارائه آن به سیاست‌گذاران امنیت‌داخلی کشور است و انجام فعالیت‌های پلیسی مانند دستگیری جاسوسان یا براندازان بخشی فرعی از آن به شمار می‌آید. ضد اطلاعات با کمک به مخفی ماندن سیاست‌های کشور، اجرای موفقیت آمیز آن را تضمین می‌کند.
همانطور که اشاره شد، هدف و وظیفه اصلی سازمانهای اطلاعاتی جمع‌ آوری و تولید اطلاعات است. مهمترین پرسشی‌که در این جا مطرح می‌شود آن است که سازمانهای اطلاعاتی چه اطلاعاتی را باید تولید کنند و درباره چه‌ چیزهایی شناخت تولید کنند؟ پاسخ به این پرسش در یک جمله کوتاه این است: سازمانهای اطلاعاتی باید نیازمندیهای اطلاعاتی سیاست‌گذاران را مرتفع کنند. بنابراین سازمانهای اطلاعاتی کارکردهای خود را در راستای نیازمندیهای شناختی سیاست‌گذاران به کار می‌گیرند و براساس دستورکار و ماموریت‌هایی که سیاست‌گذاران ارائه می‌کنند دست به فعالیت‌اطلاعاتی می‌زنند. سازمانهای اطلاعاتی درواقع ابزاری شناختی در دست سیاست‌گذاران، برای مشاهده بهتر دنیای اطراف هستند و در بهترین حالت مشاورانی امین و جامع برای آنها محسوب می‌شوند. با وجود این گاهی اوقات سیاست‌گذاران از سازمانهای اطلاعاتی برای مقاصدی غیر از تولید شناخت و پشتیبانی اطلاعاتی از سیاست‌گذاری استفاده می‌کنند. اقدامات پنهان به آندسته از فعالیت‌های سازمان اطلاعاتی اطلاق می‌شود که برای اجرای یک سیاست‌‌خاص ملی ، به طور خاص در حوزه سیاست‌خارجی و امنیت‌ملی، انجام می‌شوند. هدف اقدام پنهان تاثیرگذاری بر شرایط سیاسی، اقتصادی و نظامی در خارج از کشور و گاهی اوقات داخل کشور است به نحوی که نقش سازمان اطلاعاتی در آن آشکار نشود و یا هیچ سندی برای اثبات آن وجود نداشته باشد. این اقدامات شامل تبلیغات، حمایت‌از گروه های سیاسی خاص در خارج یا داخل، ارسال‌ کمک‌های مالی و نظامی به حکومت‌های مورد نظر، براندازی حکومت‌های خارجی و اجرای عملیات‌هایی برای مقابله با تهدیداتی مانند تروریسم، آدم ربایی و … در خارج از کشور می‌باشد(Polmar and Allen, 1997: 139). همانطور که مشخص است، هیچ‌کدام از این فعالیت‌ها جزو وظایف اصلی سازمانهای اطلاعاتی محسوب نمی‌شوند و ساختار اداری دولت نهادهای تخصصی دیگری برای انجام این وظایف را ایجاد کرده است: مانند پلیس برای مقابله با تروریسم، رسانه‌ها و سازمانهای فرهنگی برای تبلیغات و وزارت‌امورخارجه برای اجرای تصمیم‌های سیاست‌خارجی مانند براندازی یا حمایت از یک حکومت خارجی. اما از آنجایی که گاهی اوقات سازمانهای معمولی اداری کشور توانایی کافی برای انجام این وظایف را ندارند، انجام این وظایف به دلیل ابزارها و توانمندیهای خاص سازمانهای اطلاعاتی به طور ویژه به این دستگاه ها محول می‌شود. بنابراین اقدام پنهان تنها کارکرد سازمانهای اطلاعاتی است که برخلاف سایر کارکردهایش که درخدمت تامین نیازمندیهای اطلاعاتی سیاست‌گذاری هستند، درخدمت اجرایی کردن سیاست‌ها است.[۱۴] اقدام پنهان در واقع اجرای سیاست‌ است نه یک فعالیت اطلاعاتی.
تعریف اطلاعات و سازمانهای اطلاعاتی را با اشاره به تنها نظریه منسجم در مطالعات اطلاعاتی یعنی «وابستگی‌اطلاعات به سیاست» به پایان می‌برم. “اطلاعات” بخشی از سیستم سیاسی و سازمان اداری دولت است. بنابراین کارکردها و ماموریتهای آن کاملا در خدمت دولت و نظام سیاسی حاکم خواهد بود.”اطلاعات” در عام ترین برداشت از آن، متغیری وابسته به سیاست(حکومت) است. سیاست، اطلاعات را سازماندهی و هدایت می‌کند و در صورت نیاز تغییر می دهد.[۱۵] سیاست، “اطلاعات” را به دلیل نیاز به کنترل موثرتر و کامل تر جامعه تحت نظرش ایجاد می کند. در طول تاریخ “اطلاعات” همواره زیر نظر سیاست بوده است و نخبگان اطلاعاتی در نقش خادمان سیاستمداران ظاهر شده اند.
به طور کلی می توان گفت؛ سیاست به مثابه زمینه ای است که اطلاعات در آن قرار دارد و در بستر آن عمل می‌کند.اطلاعات به خودی خود موجودیت ندارد و به عنوان بخشی از نظام سیاسی به‌ شمار می‌رود. اطلاعات یک پدیده وابسته است و درعمل شریک کوچک سیاست به شمار می آید. به بیان والتر لاکوئر، “اطلاعات یک پیش نیاز برای سیاست گذاری موثر است اما هیچگاه جایگزینی برای آن نیست.در صورت فقدان سیاست گذاری موثر، بهترین اطلاعات هم به هیچ دردی نمی خورد.”(De Valk, 2003: 33)
البته باید توجه داشت که اطلاعات نباید تحت تاثیر تمایلات سیاسی گروه ها و احزاب سیاسی کشور، منافع درون سازمانی و برون سازمانی و منافع شخصی سیاستمداران قرار گیرد. فعالیت اطلاعاتی باید فارغ از تمایلات سیاسی انجام شود و صرفا بهره برداری از نتایج بدست آمده، در اختیار سیاستمداران است. اصولا سازمانهای اطلاعاتی باید در خدمت منافع ملی و جدا از منافع سیاسی گروهی و شخصی باشند. سیاست‌زدگی[۱۶] یکی از آسیب‌های سازمانهای اطلاعاتی است که به معنی تاثیر تمایلات و سوگیریهای حزبی، سیاسی و فکری در کارکردهای حرفه‌ای اطلاعات است.
بدین ترتیب مشخص است که کارکردهای “اطلاعات”، که به ماهیت حرفه ای آن برمی گردد، باید بدون توجه به گرایش‌های سیاسی انجام شود. “اطلاعات” صرف نظر از اینکه چه نوع نظام سیاسی بر کشور حاکم باشد، این کارکردها را خواهد داشت. سازمان‌های اطلاعاتی چه در یک رژیم دیکتاتوری، چه دریک رژیم لیبرال دموکراسی و چه در یک نظام سیاسی دین‌محور کارکردهای چهارگانه فوق را خواهند داشت، برای مثال سازمان سیا به عنوان یک نهاد اطلاعاتی دقیقا همان کارکردهایی را دارد که سازمان کا.گ.ب. در شوروی انجام می‌داد. البته ویژگیهای نظام سیاسی تاثیرات فراوانی بر “اطلاعات” دارد. اما جایگاه تاثیر این ویژگیها، «ماموریتهای اطلاعات» است. اصولا کارکرد سازمانهای اطلاعاتی کاملا به دور از ارزشهای سیاسی است و اخلاق حرفه‌ای خاص برآن حاکم است. یک نظام اطلاعاتی چه در زمان حاکمیت یک نظام سیاسی ایدئولوژیک و چه در زمان حاکمیت نظام سیاسی غیرایدئولوژیک، ‌کارکردهای یکسانی دارد و نوع نظام سیاسی تغییری در “کارکرد اطلاعات” ایجاد نمی کند. می‌توان گفت که روند اجرای کارکرد اطلاعات همانند روش تحقیق علمی کاملا به دور از ارزش است. همانطور که تاثیر ارزشها بر تحقیق صرفا در مرحله انتخاب موضوع و استفاده از نتایج تحقیق است، ارزشها و تمایلات سیاسی نیز تنها در تعیین ماموریتهای اطلاعات و ‌استفاده از نتایج فعالیت‌های اطلاعاتی تاثیر می گذارند.
ماموریتهای اطلاعات اولویتها و دستورکاری است که سیاست(حکومت) برای “اطلاعات” تعیین می کند. بنابراین هر سیاستی ماموریتهای خاص ومورد نظر خودرا برای “اطلاعات” تعیین می‌کند. لذا با تغییرسیاست امکان تغییر ماموریتهای “اطلاعات” نیز وجود خواهد داشت.
نقش‌ها و ماموریت‌های اطلاعات
پژوهش نظری مستلزم تبیین و پیش‌بینی است، با این رویکرد باید گفت که فعالیت‌پژوهشی قابل توجهی برای تبیین و پیش‌بینی نقش سازمانهای اطلاعاتی در پشتیبانی از سیاست‌گذاری (اعم از خارجی و داخلی) به عمل نیامده است. بدون یک نظریه اطلاعات، تصمیم‌گیری در مورد نقش‌ها و ماموریت‌های مناسب اطلاعات بسیار مشکل است. هدف نظریه ایجاد ارتباط منطقی میان تکه‌های متعدد با تبیین یا پیش‌بینی رابطه بین متغیرها و مشخص کردن عوامل علی است. نظریه درواقع امور را ساده سازی می‌کند. منظور از نظریه پردازی در اطلاعات، به‌کاربردن متغیر اطلاعات برای تبیین‌ رفتارهای دولت، تصمیم‌گیری یا یک پدیده سیاسی و یا تبیین موضوعات خاص اطلاعاتی مانند علل شکست اطلاعاتی، نقش سازمانهای اطلاعاتی در دموکراسی، و یا تبیین نقش و ماموریت‌های سازمانهای اطلاعاتی است. کلاس نور (Knorr, 1964) معتقد است که هنوز هیچ نظریه‌ قانع‌کننده‌ای درباره اطلاعات وجود ندارد، نه یک نظریه توصیفی[۱۷]وجود دارد که چگونگی کارکرد اطلاعات را شرح دهد و نه نظریه‌ای هنجاری ارائه شده است که وضع مطلوب اطلاعات را تجویز نماید….تازمانی که یک نظریه‌ نداشته باشیم، معیارهای لازم برای قضاوت و ارزیابی درباره خوب و بد بودن اطلاعات یا روش های بهبود آن را نخواهیم داشت.
نیاز به اطلاعات و اخبار، شامل اخبار جمع آوری شده به روش های پنهانی، یکی از ویژگیهای ذاتی سازمانهای انسانی در تمام فرهنگ‌ها در طول تاریخ بوده است. این نیاز آنقدر بدیهی و مسلم‌ به نظر می‌آید، که در نگاه اول نظریه‌پردازی درباره آن ضرورتی نمی‌یابد. اما به علت پرسش‌های زیادی که درباره نقش‌ها و ماموریت‌های اطلاعات وجود دارد، باید نظریه‌ای برای پاسخ‌ به این پرسش‌ها ارائه شود. این پرسش‌ها عبارتند از: (۱) چرا سازمانهای اطلاعاتی بوجودآمده‌اند؟ (۲)درچه شرایطی به وجودآمده‌اند؟ (۳) چرا این سازمانها بر برخی اهداف و ماموریت‌ها تمرکز می‌کنند و برخی دیگر را کنارمی‌گذارند؟
معماهای زیادی درباره چرایی و چگونگی توسعه و عملکرد سازمانهای اطلاعاتی وجود دارد. اطلاعات را دومین‌ حرفه‌ قدیمی جهان برشمرده‌اند، اما این حرفه تامدت‌ها عملی فردی و غیرسازمان‌یافته بود و علی‌رغم نقش‌ مهم‌اش در زندگی فردی انسانی، تنها پس از ظهور دولت‌ و سازمان‌های مدرن اطلاعاتی جایگاهی گسترده در تحولات اجتماعی بشری بدست آورد. در اکثر موارد، کشورها در دوران صلح فعالیت‌های اطلاعاتی نداشته‌اند. اما در دوره جنگ سازمانهای اطلاعاتی به طور ویژه برای تامین نیازمندیهای اطلاعاتی نظامی تاسیس شده است. برای مثال ایالات متحده به عنوان یکی از کشورهای پیشرو در امور اطلاعاتی تنها پس از ورود به جنگ‌های جهانی اول و دوم به ضرورت تاسیس سازمانهای اطلاعاتی پی برد و همانطور که هارولد فورد (Ford, 1995) می‌گوید: “ایالات متحده آخرین قدرت‌بزرگی بود که فعالیت های اطلاعاتی را در دستور کار قرار داد”. تکامل و تاسیس سرویس‌های اطلاعاتی انگلستان نیز تحت تاثیر جنگ بوده است. در طول تاریخ، جاسوسی در بریتانیا دو بار به اوج خود رسیده است، ابتدا هنگام جنگهای ناپلئونی و بار دوم هنگام جنگ جهانی اول( Ludecke, 1929: 75). هم چنین بیشترین تکامل سازمانهای جاسوسی در بریتانیا در دوران جنگ های ناپلئونی اتفاق افتاده است و جنگ جهانی اول دوره‌ای است که اساس و پایه سیستم مدرن اطلاعاتی بریتانیا در آن هنگام بنا نهاده شد( Ludecke, 1929: 92).
بدین‌ترتیب می‌توان گفت که شکل‌گیری و تکامل اطلاعات ارتباط تنگاتنگی با جنگ‌ها داشته‌است به گونه‌ای که بسیاری از نویسندگان تکامل نهادهای اطلاعاتی مدرن غرب را تحت تاثیر جنگ جهانی دوم و جنگ سرد می‌دانند(Rathmell,2002). دوران جنگ به دو علت عامل تاسیس یا تکامل سازمانهای اطلاعاتی در بسیاری از کشورهای دنیا است. جنگ، از یک طرف، شرایطی را ایجاد می‌کند که مملو از ابهام، تردید، ندانستن و ترس ناشی از عدم آگاهی است. این شرایط به طورخاص احساس نیاز به دانستن و شناخت را در نزد سیاست‌گذاران و رهبران کشورها بوجود می‌آورد و همین نیاز، محرکی برای تاسیس و تکامل سازمانهای اطلاعاتی است. از طرف دیگر، در زمان جنگ حیاتی‌ترین و مهمترین ارزش ملت‌ها یعنی «امنیت و بقا‌» در مخاطره قرار می‌گیرد. انسانها در شرایط صلح و زمانی که نیازهای اولیه آنها به شکلی منظم و بدون وقفه تامین شود، دلیلی برای آینده‌نگری، فعالیت‌بیشتر، خطرپذیری و دانستن بیشتر از دنیای اطرافشان نمی‌بینند. اما هنگامی که موجودیت آنها به خطر بیفتد، حتی ضعیف‌ترین انسان نیز واکنشی شدید در برابر تهدید از خود نشان می‌دهد و به فکر یافتن راهی برای جلوگیری از آن می‌افتد. انسان در رنج و سختی آفریده شده است[۱۸] و دوران سختی است که او و هرآنچه را که انسان‌ساخت است، می‌سازد. دوران جنگ نیز دوره‌ای سخت در زندگی دولت‌ها به شمار می‌آید که با تهدید امنیت وبقا، دولت‌مردان را مجبور به یافتن چاره‌ای برای گریز از این مهلکه می‌کند و اولین پیش‌نیاز هر راهبردی در جنگ شناخت است. شناخت مهمترین زیرساخت تامین‌ امنیت چه در دوران جنگ و چه در زمان صلح است.
بنابراین پاسخ دو پرسش‌اول روشن است: سازمان‌های اطلاعاتی برای تامین نیازهای شناختی سیاست‌مداران و دولت‌مردان تاسیس می‌شوند و جنگ‌ها به دلیل تهدید امنیت و بقای انسان‌ها، مناسب‌ترین بستر برای درک نیاز به اطلاعات و شناخت در طول تاریخ بوده‌اند. نگاه کوتاهی به تاریخ بشری در ۱۰۰ سال گذشته نشان می دهد که جنگ و صلح به عنوان مهمترین نمادهای سیاست بین المللی مستقیماً در توسعه، عقب ماندگی، نهادسازی و حتی شکل‌گیری تفکرات ملی در درون کشورها نقش داشته است. به همین نسبت، اطلاعات نیز به عنوان مفهومی مرتبط با امنیت و جنگ رابطه بسیار نزدیکی با این پدیده بین‌المللی دارد. اطلاعات زاییده ناامنیِ ‌حاصل ازجنگ و ساماندهی شده درصلح از ترس جنگ بعدی است.[۱۹]
پاسخ به پرسش‌ سوم درواقع نشان‌دهنده ضرورت نظریه‌ای درباره نقش ‌و ماموریت‌های سازمانهای اطلاعاتی است. همانطور که در بخش قبلی این فصل اشاره شد، ماموریت‌ها و اهداف عملیاتی(دستورکاراجرایی) سازمانهای اطلاعاتی از کارکردهای آن متمایزند. کارکردهای سازمانهای اطلاعاتی رابطه‌ای ذاتی و وجودی با این سازمانها دارند، اما ماموریت‌های اطلاعات ویژگی ماهوی اطلاعات به شمار نمی‌رود و توسط سیاست‌مداران و حکومت تعیین می‌گردند. بنابراین برای پاسخ به این پرسش و ارائه نظریه‌ای درباره نقش و ماموریت اطلاعات باید از دریچه نظری «وابستگی اطلاعات به سیاست»(میرمحمدی و محمد‌ی‌لرد، ۱۳۸۷) به موضوع بنگریم. براساس این نظریه، اطلاعات متغیری وابسته به سیاست‌ است. برنامه‌ریزی، تعیین‌دستورکار اجرایی وسیاست‌گذاری اطلاعاتی توسط سیاست‌مداران انجام می‌شود و مبتنی بر نیازمندیهای شناختی آنها طراحی می‌گردد. دستگاه اطلاعاتی چیزی جز یک ابزار نیست(بلک و موریس، ۱۳۷۲، ۶۱۰)، ابزاری که سیاست‌گذاران و دولت‌مردان از آن برای شناخت و یا اعمال سیاست‌های خود درجهت تامین امنیت و منافع ملی استفاده می‌کنند.
طبق تعریف مشهور هارولد لاسول “سیاست” مربوط به این است که چه‌کسی، چه‌چیزی را چگونه و در چه زمانی به دست می‌آورد. دیوید ایستون نیز “سیاست” را تخصیص آمرانه(مقتدرانه) ارزشها دانسته است(عالم، ۱۳۸۱، ۲۸). بدین ترتیب می‌توان گفت سیاست دربرگیرنده تمام مسائل اقتصادی(تخصیص منابع کمیاب)، جامعه‌شناختی(به دلیل رابطه قدرت و موقعیت اجتماعی) و فرهنگی(به دلیل نقش ارزش‌های فرهنگی در توزیع قدرت) می‌باشد. به عبارت دیگر، تعریف لاسول و ایستون از سیاست معطوف به این هدف است که قدرت در شرایط زمانی گوناگون، چگونه و مبتنی بر چه ارزشهایی در نزد چه کسانی است. این تعاریف در کنار رویه‌های عملی سیاسی، مؤید آن هستند که سیاست علمی درباره قدرت و چگونگی کسب، حفظ وافزایش آن می‌باشد.
حال باید به این نکته اشاره کرد که اطلاعات(به عنوان پدیده‌ای وابسته به بستر سیاست) چه جایگاه و ارتباط منطقی با تعاریف فوق دارد. اگر براساس تعریف لاسول پیش برویم، مهمترین هدف علم سیاست(به عنوان علم حکومت‌داری) آگاهی از چیزها و افراد واجد قدرت و چگونگی دسترسی آن افراد به آن چیزها در شرایط زمانی مختلف است. از آنجایی‌که چیزها(به عنوان منابع قدرت)، افراد و چگونگی دستیابی افراد به منابع‌قدرت در برهه‌های زمانی مختلف متغیر است، آگاهی از آنها مستلزم آگاهی نظام‌مند از تمام مسائل اقتصادی و اجتماعی خواهد بود. نهادهای اطلاعاتی، براساس تعریف لاسول، نقش شناسایی و اطلاع رسانی درمورد منابع و افراد واجد قدرت و چگونگی دستیابی افراد به آن منابع در زمان های مختلف را برعهده دارند. از سوی دیگر، چیزها یا منابع قدرت موجود در تعریف لاسول، همان ارزشهایی هستند که دیوید ایستون به دنبال تخصیص آمرانه آنها می‌باشد. درحقیقت از نظر ایستون، چگونگی توزیع ارزشها(با برداشتی مادی و معنوی) بین افراد و طبقات گوناگون، پاسخ سوالهای لاسول هستند. تفاوت تعریف ایستون با لاسول در عنصر مداخله‌گری است که تخصیص آمرانه ارزشها را انجام می‌دهد. این عنصر مداخله‌گر همان دولت است. براساس تعریف ایستون، می‌توان گفت که نقش نهادهای اطلاعاتی ضمن شناسایی ارزشهای واجد قدرت، مداخله در اعمال اقتدار انحصاری دولت خواهد بود. در تعریف لاسول، نهادهای اطلاعاتی صرفا نقش شناسایی بدون مداخله در محیط اطراف را بر عهده دارند اما تخصیص آمرانه ایستون مستلزم نقش مداخله‌جویانه نهادهای اطلاعاتی در امور سیاسی است. دنیای واقعی فعالیت‌های اطلاعاتی، مجموعه‌ای از رفتارهای شناسایی و مداخله‌ای است و بستر سیاسی حاکم بر جوامع در زمان های مختلف مهمترین عامل تعیین‌کننده میزان رفتارهای شناسایی و مداخله‌ای نهادهای اطلاعاتی به شمار می‌رود. البته باید توجه داشت که رفتارهای شناسایی یا مداخله‌ای نهادهای اطلاعاتی در راستای منافع دولت، به دلیل سنت دیرینه حاکم بر این نهادها و عدم تمایل سیاستمداران به افشای اقدامات مداخله‌جویانه‌ دولت، همواره در هاله‌ای از پنهانکاری انجام می‌شود.
اگر سیاست را شیوه کشورداری و اعمال قدرت، و نقش نهادهای اطلاعاتی را شناسایی پنهانی منابع، افراد دارای قدرت، روش های کسب قدرت و مداخله در نحوه توزیع این منابع بدانیم، آنگاه می‌توان گفت سازمان‌های اطلاعاتی در واقع ابزارهایی برای تولید شناخت به عنوان منبع قدرت هستند. شناخت یکی از همان ارزشهایی است که ایستون به دنبال تخصیص و لاسول به دنبال شناسایی منبع و افراد واجد آن و چگونگی دستیابی به آن می باشند. بدین ترتیب سازمان‌های اطلاعاتی برآنند تا ضمن شناسایی منابع شناخت به کسب، حفظ و افزایش قدرت دولت‌ها کمک‌کنند. اگر شما به عنوان یک ناظر و محقق اطلاعاتی، نگاهی به ساختارهای اطلاعاتی کشورهای مختلف بیاندازید، متوجه می‌شوید که سازماندهی این نهادها دقیقا مبتنی بر نقش آنها در کسب(جمع‌ آوری)، حفظ(ضداطلاعات) و افزایش شناخت منجر به قدرت ملی، مهندسی شده‌اند.
بدین ترتیب دلیل تاثیر پذیری اطلاعات از سیاست مشخص می‌شود. همانطور که دونووان می‌گوید؛ اطلاعات یک پدیده وابسته و شریک کوچک سیاست است. او رابطه میان سیاست واطلاعات را با این عبارت توصیف کرده است: «موشهای اطلاعاتی و شیرهای سیاست‌گذاری»(De Valk, 2005, 32).
وابستگی اطلاعات به سیاست‌ در هر دو بعد سیاست‌گذاری داخلی و خارجی وجود دارد. کارکردهای چهارگانه اطلاعات هم‌ در خدمت سیاست‌گذاری داخلی قرار می‌گیرند و هم می‌توانند نیازمندیهای اطلاعاتی و اجرایی سیاست‌گذاری خارجی را پوشش دهند. علاوه بر سیاست‌گذاری‌های داخلی و خارجی که بر تعیین‌ نقش و ماموریت‌اطلاعات موثرند، سیاست‌‌امنیتی دولت‌ها تاثیری عمیق‌تر بر اطلاعات دارد. علت تاثیرپذیری بیشتر اطلاعات از سیاست‌های امنیتی، نیازهای اطلاعاتی سیاست‌گذاری امنیتی و از طرف دیگر تاثیر نگرش‌ها و دیدگاه‌های امنیتی در سیاست‌گذاری‌ داخلی و خارجی است[۲۰].
سیاست‌امنیتی دولت‌ بیانگر دیدگاه دولت‌ و سیاست‌گذاران به تهدیدات و موانعی است که بر سر راه تامین امنیت و منافع ملی وجود دارد. تعریف دولت‌ و سیاست‌گذاران از امنیت‌، ضمن آنکه نوع و شکل‌تهدیدات علیه امنیت‌ملی را تعیین می‌کند، ناشناخته‌های سیاست‌گذاری و موضوعات ضروری برای شناخت توسط آنان را نیز مشخص می‌سازد. بدین‌ترتیب، سیاست‌گذاری‌ امنیتی نه تنها نیازمندی‌های اطلاعاتی خود را به عنوان ماموریت‌های سازمان‌های اطلاعاتی بر آنها تحمیل می‌کند، بلکه با جهت‌دادن به سیاست‌گذاری‌داخلی و خارجی، به طور غیرمستقیم، در شکل‌گیری انتظارات آنها از سازمان‌های اطلاعاتی تاثیر می‌گذارد.
با توجه به آنکه سه بعد از سیاست، شامل سیاست‌ داخلی، سیاست‌ خارجی و سیاست‌ امنیتی دولت همزمان بر اطلاعات تاثیر می‌گذارند، سه بخش بعدی این فصل تلاش خواهد کرد تاثیر هر یک از این ابعاد سیاست‌ بر تعریف نقش‌و ماموریت سازمان‌های اطلاعاتی را بازشناسی کند.
سیاست‌های امنیتی و دستورکارسازمان‌های اطلاعاتی
اساساً سیاست‌گذاری به ویژه سیاست‌گذاری خارجی و امنیتی بدون وجود استراتژی امنیت‌ملی بی‌معنی است. تا زمانی که استراتژی امنیت‌ملی یک کشور مشخص نباشد، نمی‌توان از سیاست‌داخلی، خارجی و حتی امنیت‌ملی آن کشور صحبت کرد(یزدی، ۱۳۸۴، ۳۷). استراتژی امنیت‌ملی درواقع نقشه‌راهی برای سیاست‌گذاری و اقدام در عرصه‌های مختلف کشورداری به شمار می‌آید. بنابراین با توجه به وابستگی اطلاعات به سیاست، ماموریت‌ها و نقش‌سازمان‌اطلاعاتی به طور مستقیم تحت تاثیر استراتژی امنیت‌ملی و برداشت رهبران از امنیت‌ملی کشور قرار می‌گیرد و از آنجایی که سازمان‌های اطلاعاتی محصول دوران ناامنی و جنگ هستند، سیاست‌های امنیتی و برداشت‌هر کشور از امنیت‌ملی و تهدیدات علیه‌ آن، نقش موثرتری در تعیین نقش‌و ماموریت‌ سازمان‌های اطلاعاتی برعهده دارد. امنیت ‌هدف بنیادین تمام دولت‌ها است(محمود‌نژاد، ۱۳۸۱، ۹۷-۹۸؛ اخوان‌کاظمی، ۱۳۸۶، ۱۷) و سازمانهای اطلاعاتی ابزاری برای تامین و جستجوی آن(Pathak,2003) و سیاست‌گذاری آگاهانه درباره آن به شمار می‌روند. بنابراین ارائه نظریه‌ای درباره نقش و ماموریت‌های اطلاعات مستلزم بازشناسی جایگاه آن در تامین امنیت و سیاست‌گذاری امنیت‌ملی خواهد بود. تعاریف و برداشت‌های مختلف ازمفهوم امنیت‌ملی و سیاست‌های امنیتی کشورها یکی از عوامل تعیین کننده میزان و نوع نقش‌ها و ماموریت‌های سازمان‌های اطلاعاتی می‌باشد.
تعریف کلاسیک از امنیت‌ملی، آن را رهایی از اجبار، تهاجم، مداخله و تهدید ‌خارجی می‌داند و امنیت را مادی و سرزمین‌محور تعریف می‌کند وبا رویکردی مضیق و سنتی، تعریف امنیت‌ را به حوزه‌های سخت نظامی و اقتصادی محدود می‌کند(میرمحمدی، ۱۳۸۹؛ ره‌پیک، ۱۳۸۷، ۴۶). این برداشت تقلیل‌گرایانه از امنیت، نقش اطلاعات را صرفاً محدود به عرصه نظامی-دفاعی وتمرکز بر دشمن وتهدیدات خارجی کرده و تامین‌ امنیت‌ملی و سیاست‌گذاری امنیت‌ملی را در ارتباط‌ تنگاتنگ با سیاست گذاری خارجی قرار می‌دهد.
در برداشت سنتی از امنیت، ماموریت‌های اطلاعات بیش از سایر ابعاد سیاست‌گذاری، متاثر از سیاست‌گذاری خارجی و دفاعی است و وظیفه‌ اصلی سازمان‌های اطلاعاتی محدود به جمع‌ آوری اطلاعات از بازیگران بین‌المللی و تهدید‌های خارجی علیه امنیت‌ملی و تامین نیازهای شناختی سیاست‌گذاری خارجی و دفاعی خواهدبود. براساس همین برداشت از امنیت‌ و درهم‌تنیدگی‌ آن با سیاست‌خارجی، رابرت جرویس معتقد است، اطلاعات استراتژیک با ابعاد متعددی از سیاست‌ ارتباط پیدا می‌کند و به همین دلیل بدون ارائه نظریه سیاست خارجی، اگر نگوییم سیاست‌بین‌الملل، امکان نظریه‌پردازی درباره آن وجود نخواهد داشت(Jervis, 1986-87).
هر تغییری در تعریف امنیت، هرچند اندک، ماموریت‌ ونقش سازمان‌های اطلاعاتی را دگرگون خواهد کرد. برای نمونه اگر برداشت کلاسیک و تقلیل‌گرایانه از امنیت‌ را کمی گسترده‌تر کرده و تهدیدات معنایی وفرهنگی خارجی را نیز در آن بگنجانیم، انتظار ما از نقش‌و ماموریت‌های سازمان اطلاعاتی متفاوت خواهد شد. توجه به تهدیدات معنایی در گفتمان امنیتی یک کشور به این معنی است که دولت‌مردان حفظ، تقویت و استمرار ارزش‌ها و هنجارهای بومی را در تضمین امنیت و بقا ملت و نظام سیاسی موثر می‌دانند و هر آنچه که موجب تضعیف یا تغییر این ارزش‌ها و هنجارها و به طور کلی شیوه زندگی بومی گردد، تهدید علیه امنیت ملی به حساب می‌آورند. بنابراین اگر تعریف امنیت‌ملی در کشوری نزدیک به این برداشت باشد، سازمان‌های اطلاعاتی آن نقش و ماموریت جمع‌ آوری اطلاعات از اقدامات فرهنگی خارجی تضعیف کننده امنیت‌ملی را نیز بر عهده خواهند داشت.
اگر چه برداشت دوم در مقایسه با برداشت اول، به علت دربرگیری تهدیدات مادی و معنایی، گسترد‌ه‌تر و جامع تر است اما همچنان به علت عدم توجه به امنیت‌داخلی تقلیل‌گرا به حساب می‌آید. برداشت‌تقلیل‌گرا از امنیت ملی به طور خاص محصول رویه‌های کشورهای غربی در قرن بیستم است. امنیت‌ملی در این کشورها، به علت نبود تهدیدات امنیتی‌جدی داخلی، صرفاً با توجه به تهدیدات خارجی تعریف شده است. تحت تاثیر این تعریف، در سرتاسر قرن بیستم، سنت اطلاعاتی حاکم بر غرب رویکرد تقلیل‌گرایانه به ماموریت‌ها و نقش‌های سازمان‌های اطلاعاتی در کشورداری بود.
با این حال بررسی تاریخ تحول دولت-‌ملت‌ها در قرن بیستم نشان می‌دهد که کشورهای غیرغربی، رویکرد متفاوت و گسترده‌تری نسبت به امنیت‌ملی داشته‌اند که برداشت سوم از امنیت‌ملی را شکل‌ داده است.
در برداشت سوم از امنیت‌، امنیت ملی به معنی رهایی از تهدید خارجی و داخلی علیه نظام‌سیاسی و شهروندان، استمرار فرهنگ، مذهب و ارزش‌های بومی (به طور خاص ارزش‌های مورد نظر نظام سیاسی) و تامین‌ رفاه و سعادت مادی شهروندان تعریف می‌شود. این برداشت را می‌توان رویکرد‌گسترده یا موسع به امنیت دانست که مفهوم امنیت را در دو حوزه سخت ونرم شامل ابعاد سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی تعریف می‌کند.(ره‌پیک،۱۳۸۷، ۴۶-۴۷) این تعریف از امنیت‌ملی، درواقع، ترکیب دو برداشت اول از امنیت‌ملی با در نظر گرفتن تهدیدات داخلی است و به همین دلیل جامع‌ترین برداشت از امنیت‌ملی به شمار می‌رود و شامل تمام ابعاد امنیت(سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی) و تمام انواع تهدید علیه آن است. دیوید رادمن، با چنین‌برداشتی، امنیت ملی را تعریف می‌کند: دفاع از تمامیت‌ارضی، تقویت پایه‌های اقتصادی و صیانت از ارزش‌ها، نمادها و ساختارهایی که از هویت‌ منحصر به فرد یک ملت حفاظت می‌نمایند(Rodman, 2005: 1).
در اکثر کشورهای جهان سوم، کم و بیش چنین برداشتی از امنیت‌ حاکم بوده است. تجربیات‌تاریخی و بستر سیاسی-اجتماعی کشورهای جهان سوم، برخلاف کشورهای غربی، اهمیت تهدیدهای داخلی را در برداشت آنها از امنیت‌ملی پررنگتر کرده و آنها را مجبور به توجه همزمان به تهدید خارجی و داخلی کرده است و چه بسا توجه به امنیت‌داخلی ضرورت و اولویت بیشتری در مقایسه با تهدیدات خارجی داشته باشد(مانند رویکرد سازمان‌های اطلاعاتی و امنیتی عراق در دهه ۱۹۹۰ در زمان صدام حسین یا رویکرد ساواک در زمان رژیم پهلوی). درچنین کشورهایی، سازمان‌های اطلاعاتی ماموریت‌های گسترده‌ای بر عهده خواهند داشت: جمع‌ آوری اطلاعات از تهدیدات مادی و معنایی داخلی و خارجی. این درحالی است که برداشت‌اول از امنیت‌، ماموریت‌های اطلاعات را صرفا اعمال کارکرد‌های اطلاعاتی بر تهدید‌ات خارجی مادی می‌داند و برداشت دوم ماموریت‌ها را براساس تهدیدات خارجی مادی ومعنایی تعیین می‌کند.[۲۱]
چگونگی نگاه به ابعاد مختلف امنیت نیز اهمیت دارد. نگاه مستقل به هر بعد یا نگاه به ابعادمختلف به صورت یک کل دارای تعامل، پیامد‌های مختلفی بر سازمان‌های اطلاعاتی خواهند داشت. معمولا در نگرش موسع امنیت‌ را به ابعاد فردی، اجتماعی، نظامی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی، حقوقی و زیست‌محیطی تقسیم می‌کنند (اخوان‌کاظمی، ۱۳۸۶) که می‌توان آنها را در دو سطح داخلی و خارجی بازشناسی کرد. در نگرش سنتی به امنیت‌ملی، تحت تاثیر ایده تمایز میان سپهر سیاسی داخلی با سپهر سیاسی خارج از مرزهای سرزمینی، امنیت‌داخلی و امنیت‌خارجی منفک و جدای از یکدیگر فرض می‌شوند. از همین‌رو قرن بیستم شاهد تاسیس نهادهای اطلاعاتی داخلی و خارجی متمایز و جدا از یکدیگر بود. برای مثال می‌توان به سازمان‌های اطلاعاتی انگلستان اشاره کرد که دو سازمان متفاوت مسئولیت دو حوزه داخلی و خارجی فعالیت اطلاعاتی را برعهده دارند و به شیوه‌ای غیرمتمرکز عمل می‌نمایند (Johnson, 1996: 131; Aldrich, 1998: 21-36, 123-132). این درحالی است که اگر ابعاد مختلف امنیت را غیرقابل تفکیک و در هم‌تنیده تصور کنیم، آنگاه یک نهاد اطلاعاتی همزمان در یک ساختار متمرکز تمام کارکردهای داخلی و خارجی را برعهده خواهد داشت و یا آنکه دست کم ارتباط و همکاری وثیقی میان نهادهای اطلاعاتی داخلی و نهادهای اطلاعاتی خارجی ایجاد می‌شود. به عنوان نمونه ایالات متحده در تمام طول دوران جنگ سرد، با تاکید بر تمایز میان امنیت‌داخلی و خارجی، نهادهای اطلاعاتی متمایز داخلی و خارجی را که ارتباط نزدیکی با یکدیگر نداشتند، سازماندهی کرده بود. اما پس از یازده سپتامبر و تغییر برداشت سیاست‌گذاران آمریکایی به سمت ترکیب ابعاد داخلی و خارجی امنیت، دکترین ترکیب اطلاعات داخلی و خارجی در نحوه مدیریت و سازمان‌دهی جامعه اطلاعاتی جای دکترین تفکیک را گرفته است(بنگرید به: Office of Director of National Intelligence, 2005; 2009). بنابراین می‌توان گفت که اعتقاد به تفکیک میان امنیت داخلی و خارجی منجر به سازماندهی غیرمتمرکز نهادهای اطلاعاتی و اعتقاد به ترکیب و یکپارچگی ابعادامنیت منجر به سازماندهی متمرکز نهادهای اطلاعاتی می‌گردد.
به طور کلی، از آنجایی که سازمان‌های اطلاعاتی همزاد نا امنی بوده‌اند و با هدف ایجاد یا کمک به ایجاد امنیت تشکیل شده‌اند، باید گفت که تعریف امنیت‌ملی و سیاست‌گذاری امنیتی راهبری اصلی سازمانهای اطلاعاتی در کشورها را برعهده دارد. جدول زیر تاثیر برداشت‌های مختلف از امنیت‌ بر دستورکار سازمان‌های اطلاعاتی را نشان می‌دهد:

دستور کار

مادی

معنایی

خارجی

داخلی

برداشت از امنیت

برداشت اول

دارد

ندارد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:47:00 ب.ظ ]




ولی برای این که ما به ارزش و اهمیت نمایشنامهِهای تاگور زودتر و بیشتر پی ببریم و نکتهِهای نغز و پر احساس نوشتهِهای او را دریابیم لازم است ابتدا تا حدی به خصوصیات روحی و معنوی وی آشنا شویم.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

برای معرفی تاگور از خود شاعر مدد می جوییم:
«در آن جا که فکر از هراس رسته و آدمی سربلند است.»
«در آن جا که دانش رایگان است.»
«در آن جا که جهان با دیوار اختلاف های ناچیز داخلی از هم جدا نشده،»
«در آن جا که کلمات از ژرفنای راستی بر می خیزد. »
«در آن جا که بازوان کوشا و خستگی ناپذیر به سوی کمال دراز است.»
«در آن جا که عقل به راهنمایی تو به سوی اندیشه و کردار رانده می شود»
«در آن بهشت آزادی، ای خدای من، کشور مرا بیدار فرما.»
افکار عمیق و احساسات رقیق این شاعر نیکومنش در این غزل و تقریبا در هر غزلی که از او مطالعه کنیم خلاصه شده و نمایشنامه های وی نیز همه بر همین افکار بنا شده است.
۳-۲-۹٫ سبک و زبان تاگور
در اوایل قرن نوزدهم تحقیق در زبان و ادبیات سانسکریت در منطقه ی بنگاله و مخصوصا در شهر بزرگ کلکته بر اثر نفوذ دولت انگلیس رونقی بسزا داشت.این تقید وتمایل به زبان سانسکریت هرچند بسیار مفید بود ولی بی زیان هم نبود، زیرا موجب شد که آثار ادبی به یک سلسله تعبیرات خشک و دور از ذهن و به عبارت دیگر متصنع و بیِروح گردد و فقط با انتشار نوشته های تاگور شیوه ی ساده اندیشی و ساده نویسی رواج گرفت. با تسلط انگلیس بر نیم قاره ی هند زبان های هندی به تدریج متروک شده و زبان انگلیسی جای آن راگرفته بود. در منطقه ی بنگاله سالی بیش از هزار کتاب و متجاوز از یک صد روزنامه و مجله به زبان انگلیسی منتشر میِشد. نفوذ زبان انگلیسی حتی در آثاری هم که به زبانِهای هندی نوشته میِشد محسوس بود ولی تاگور چه از لحاظ اندیشه و چه از لحاظ شیوهِی نوشتن همان سبک خالص هندی را برگزید.
در نثر بنگالی تاگور ما به هر دو سبک، سبک پیچیده و ساده برمیِخوریم. از یک سوی با بخشِهای توصیفی یا احساسی در اوج کلام با جملات بلند و مشروحی روبرو میِشویم که در نثر بنگالی سابقه نداشته است و از طرف دیگر برخی از اوقات سبک روایی او به طرز حیرت انگیزی ساده، صریح و بی پرده است.
۴-۱٫ گفتار اول: اصول وویژگیِهای رمانتیسم در اشعار فریدون مشیری
اصول رمانتیسم گاه به صورت مدون درآثار رمانتیک مطرح می شود وگاه نیز در میان آثار آنِها بیان میِشود. در این بخش به بررسی اصول و ویژگیِهای رمانتیسم در آشعار فریدون مشیری میِپردازیم.
۴-۱-۱٫ طبیعت گرایی
۴-۱-۱-۱٫ نقد تمدن جدید و زندگی شهری
تمدن جدید به عنوان یک تحول عظیم درکل جهان هستی پیامدهای مختلفی را به همراه داشته است که عدهِای از صاحب نظران آن را مهمِترین دستاورد بشریت تلقی کرده و نقاط مثبتش را بیش از منفی دانستندو عدهِای دیگر نیز به یکباره تمدن جدید را مورد نقد قرار داده و هیچ نقاط مثبتی در آن نیافته بلکه وجوه مخرب آن را بیش از منفعتش یافتند و رمانتیکِها نیز دنباله رو این دیدگاه منتقدانه بودند که تمدن جدید، مدینه فاضله و آرمان شهر سرشار از امنیت و اطمینان گذشته پرحلاوت و شیرین را به گلخنی مبدل ساخته که سراسر تلخی و تندی است.
مشیری شاعر لطیف و حساس رمانتیک نیز از جمله کسانی است که نگاهی نقادانه به تمدن دارد ودلیل اصلی از بین رفتن صفا و صمیمیت و خدشه دار شدن چهره طبیعت را در دنیای امروز ،تمدن میِداند. وی میِگوید: صنعت و تکنولوژی تمدن جدید پرواز کبوترها را در فضا ممنوع کرده است. زیرا پرواز پرندگان در آسمان را تجاوز به حریم جتِها تلقی میِکنند. تمدن جدید همانند یک ماشین به هرجا که راه یافته خوبی و محبت را از سر راه برداشته و کینه و بدی را جایگزین کرده و خودرأیی و خودکامی را دربین مردم رواج داده است به گفته اودر شعر” خوشهِی اشک”:
روزگاری است که پرواز کبوترها
در فضا ممنوع است.
که چرا به حریم حرم جتِها خصمانه تجاوز شده است.
روزگاری است که خوبی خفته است.
و بدی بیدار است
و هیاهوی قناری ها
خواب جت ها را آشفته است (مشیری،۱۳۸۸، ج۱ :۵۰۵ )
مشیری تمدن جدید را سیاه نامه ناسازگاری بشر میِداند که بذر محبت را در سینهِها میِخشکاند و گل را از لبانشان میِچیند:
جهان پر از خبر است
در این کرانه که ماییم روز و شب،ده بار
خبر:
حوادث خونین و جنگ و شور و شر است
خبر:
تجاوز، بیداد، انفجار، فرار
گلوله باران، زندان، تهاجم و کشتار
سیاه نامهِی ناسازگاری بشر است
حکایت ستم آدمی به یکدگر است.
و همچنین تمدن جدید، محیط زیست را از بین برده است، محیط زیست
به لطف کارگزاران عهد ظلمت دود
-که از عنایت شان می رسد به گردون،آه
کبوتران سپید.
بدل شوند پیاپی به زاغ های سیاه! (مشیری، ۱۳۸۸، ج ۲: ۱۱۹۹)
مشیری در چند جای دیگر نیز تمدن جدید را نقد کرده است و از بین رفتن صفا و صمیمیت وهمدلی را مورد تأکید قرار داده است که بشر امروز با پیشرفت علم و تکنولوژی در خانه نشسته است و از طریق ماهواره و تلویزیون، از همه عالم خبر دارد الا همسایه تنها و بیمارش که سه روز دربستر بیماری است و داروی قلبش را در استکان ریخته و تا نزدیک لب آورده اما نتوانسته بنوشد.اودر این شعر از تنهایی انسان مدرن گلایه سرمیِدهد (همان: ۱۳۳۶).
همچنین در جای دیگر پیامد تمدن را علیرغم وعدهِهایش که میِبایست سرشار از خوبی و با اهمیت بوده باشد زوال خوبی و افزونی کشتار و ویرانی و جنگ و خونریزی قلمداد کرده است و میِگوید:
برای کودکان سوگند باید خورد
که روزی، موج میِزد، بال می گسترد
-چون دریا – درخت این جا
مبارک دم نسیمی بود و پروازی و آوازی
فشانده گیسوان رودی

چه پیش آمد؟
چه پیش آمد که آن گلِهای خوبی، ناگهان پژمرد
محبت را و رحمت را

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:47:00 ب.ظ ]




امروزه سرمایه اجتماعی، نقشی بسیار مهمی در مدیریت نوین جوامع ایفا می کند به طوری که اثربخشی سایر سرمایه منوط به وجود این سرمایه خواهد بود.لذا بدون وجود سرمایه اجتماعی، پیمودن راه های توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی ناهموار و دشوار می شوند.ازاین رو موضوع سرمایه اجتماعی به عنوان یک اصل محوری برای دستیابی به توسعه محسوب شده و مدیرانی موفق قلمداد می شوند که بتوانند در ارتباط با جامعه و با توجه به اهمیت مقوله سرمایه اجتماعی و مدیریت آن،به تولید و توسعه سرمایه اجتماعی بیشتری نایل گردند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲- ۳-۲- تعهد سازمانی
به عنوان یک بعد مهم سرمایه اجتماعی،تعهد سازمانی[۸۳]، هویتی روان‌شناختی است که یک فرد نسبت به سازمان متبوع خود احساس می­ کند(Mowday, 1982:24). لذا در نمود عینی تعهد سازمانی، روابط کارکنان را با سازمان منعکس می­ کند و بر تصمیم به ماندن اعضا در آن سازمان دلالت دارد(Meyer & Allen, 1997:61-89). افراد با نیازها، مهارت ­ها و انتظاراتی وارد سازمان می­شوند و مایلند در محیطی کار کنند که بتوانند از توانایی­هایشان استفاده و نیازهایشان را ارضاء کنند. چنانچه سازمان­ها این فرصت­ها را برای کارکنانشان ایجاد کنند، سطح تعهد سازمانی افزایش می­یابد (Vakola & Nikolaou, 2005:160)در حقیقت می­توان پیوندی بین تعهد سازمانی و فعالیت­های اجتماعی سازمان انتظار داشت که مستقیماً به ارضاء نیازهای کارکنان می ­پردازد (پیترسون، ۲۰۰۴). با این حال هنوز کاملاً مشخص نیست که چگونه فعالیت­های اجتماعی سازمان که مرتبط با دیگر ذینفعان است، بر تعهد سازمانی کارکنان تاثیر می­ گذارد.
در حقیقت می­توان پیوندی بین تعهد سازمانی و فعالیت­های اجتماعی سازمان انتظار داشت که مستقیماً به ارضاء نیازهای کارکنان می ­پردازد(Peterson, 2004: 3) با این حال هنوز کاملاً مشخص نیست که چگونه فعالیت­های اجتماعی سازمان که مرتبط با دیگر ذینفعان است، بر تعهد سازمانی کارکنان تاثیر می­ گذارد. در این راستا، مطالعات پیترسون (۲۰۰۴) و برامر و همکاران (۲۰۰۷) خاطر نشان می­ کند که این­گونه فعالیت­ها تاثیر مثبتی بر تعهد سازمانی می­گذارند. با این وجود نیاز است مفهوم تعهد سازمانی به­خوبی تحلیل شود. مطالعه میر و آلن(۱۹۹۱) سه بعد تعهد را که شامل مولفه های عاطفی، مستمر و هنجاری است، آشکار می­سازد: تعهد عاطفی[۸۴] به عواطف کارکنان اشاره دارد که وابسته به اهداف سازمان و قابل شناسایی به­وسیله آن است. تعهد عاطفی ناشی از تمایل کارکنان به ادامه ارتباط است. تعهد مستمر[۸۵] ماهیتی مبادله ­محور دارد، مبتنی بر محاسبه است و به هزینه­ های مرتبط با ترک سازمان اشاره دارد. تعهد مستمر ناشی از احساس افراد، مانند اجبار آن‌ها به ادامه ارتباط به دلیل هزینه­ های بالای خروج است (مانند از دست دادن حقوق، موقعیت و ارشدیت) یا به دلیل اینکه آن‌ها فرصت­های استخدامی کمی در جاهای دیگر دارند. نهایتاً تعهد هنجاری[۸۶] به تمایل کارکنان به ماندن در سازمان بر اساس حس مسؤولیت، وفاداری یا الزام به ادای دین آن‌ها به سازمان، اشاره دارد. این گونه وفاداری این احساس را در افراد به وجود می آورد که آن‌ها ملزم به متعهد ماندن به روابط هستند، به دلیل اینکه احساس می­ کنند کاری که انجام می­ دهند، درست است. در میان این سه بعد، ارتباط بین تعهد عاطفی و مسؤولیت اجتماعی سازمان به طور دقیق­تری مبتنی بر نظریه هویت اجتماعی است. همان‌طور که قبلاً عنوان شد، فعالیت در سازمانی با اعتبار بالا، می ­تواند هویت اجتماعی کارکنان را غنا بخشد یا تقویت کند و بعد عاطفی را بیشتر از مولفه­های مستمر و هنجاری تحت تاثیر قرار دهد (Meyer & Allen, 1997: 61-89)
شایان ذکر است که در روند ارتقاء نگرش­های خیر­خواهانه و دوستدار محیط، سازمان ممکن است بخشی از سود خود را به سبب هزینه­بر بودن اعمال ایمنی محیط و در راستای ایفای مسؤولیت اجتماعی از دست بدهد. اما قطعاً دستاوردهای آن، تصویر مناسبی از مسؤولیت اجتماعی و کسب و کار به­دست می­دهد که ممکن است حمایت ذینفعان موجود در محیط را به طرق مختلف جلب و افزایش دهد (Takala & Pallab, 2000: 109-118). گرچه ملزم­کردن سازمان­ها جهت اجرای مسؤولیت اجتماعی خود، مستلزم وضع قوانین نیز می­باشد، اما رعایت این قوانین خود مستلزم هزینه­هایی است که ممکن است مسؤولیت اجتماعی سازمان را برای الزامات قانونی کاهش دهد و در طی زمان از اهمیت آن به عنوان الزامات اخلاقی بکاهد (Takala & Pallab, 2000: 109-118). در عین حال باید گفت که اقدامات مرتبط با مسؤولیت اجتماعی از سوی سازمان­ها، رشد غیر قابل منتظره­ای را تجربه کرده است. در عین حال سازمان­ها در سال­های اخیر درگیر انواع مختلفی از فعالیت­های مسؤولیت اجتماعی شده ­اند، از قبیل اقدامات مسئولانه در قبال جامعه (حفظ محیط زیست و…)، رفتار عادلانه با کارکنان یا مشارکت در برنامه ­های هنری و فرهنگی در سطح جامعه (Brown & Dacin, 1997:68-84) بیان می­ کنند که: “سازمان­ها تمامی این کارهای خوب را انجام می­ دهند، اما مطمئن نیستند که چیزی عایدشان می­ شود یا خیر”. مزایایی که سازمان­ها در پی فرایند انجام فعالیت­های مسؤولیت اجتماعی سازمان به دنبال آن هستند شامل: برآوردن انتظارات مشتری، نشان دادن تعهد در قبال محیط، پیشرو بودن در وضع قوانین و ارتقاء انگیزش کارکنان است (Zairi & Peters, 2002:174-178).
در مطالعات انجام شده در این تحقیق نشان داد که مسؤولیت پذیری اجتماعی در قبال ذینفعان اجتماعی و غیر اجتماعی، کارکنان، دولت و مشتریان، پیش بینی کننده ­ای قوی برای تغییرات تعهد سازمانی محسوب می­ شود. این نتایج می ­تواند این اطمینان را برای مدیران سازمان­های مورد مطالعه به همراه داشته باشد که هزینه های پذیرش مسؤولیت اجتماعی توسط سازمان، به ویژه در قبال محیط بیرونی، می تواند از طریق ارتقای سطح تعهد کارکنان که به تبع خود، مشارکت فعال، بهره­وری و انسجام درونی را به همراه دارد، جبران گردد. هم­چنین این یافته ها، شاهدی بر استحکام نظریه هویت اجتماعی است که با درک مسؤولیت پذیری اجتماعی توسط سازمان و رعایت آن، تعهد نیز افزایش می یابد.
۳-۳-۲- اعتمادسازمانی
مفهوم اعتماد ازجمله مفاهیمی است که ازسوی صاحبنظران رشته های علمی مختلف، موردتوجه وبررسی قرارگرفته است. . در واقع محققان دراین رشته ها، موضوع مشابهی را از رویکردهای مختلف مورد بررسی قرارداده اند، که هریک بر جنبه های خاصی ازمفهوم اعتماد تمرکز کرده اند که این امر خود منجر به ارائه تعریفی ناقص از سازه اعتماد شده(Lewicki & etal, 1998, Rousseau & etal,1998) هوسمر[۸۷](۱۹۹۵) معتقد است که اختلاف نظرهای زیادی درمورد تعریف سازه اعتماد وجود دارد .
ویلسون[۸۸](۱۹۹۳)بیان می کند که هرچند اعتماد مفهوم مهمی برای مطالعه می باشد ولی موضوعی است که تفسیر وتعبیرهای متفاوتی دارد. پورتر و همکاران، که اعتماد شبیه اتمسفر است، بطورگسترده درباره آن صحبت می شود، برای سازمان ها حیاتی می باشد، ولی هنگامی که زمان تعریف دقیق آن درحوزهی سازمان میرسد، دچار ابهامات زیادی می شود. . (Porter & etal, 1975). روانشناسان اجتماعی از طریق تاکید برعوامل زمینه ای که ممکن است باعث افزایش و یا کاهش اعتماد شود، اعتماد را به عنوان انتظار افراد از رفتار دیگران در حین تعاملات اجتماعی تعریف می کنند .به نظرمیرسدکه شایستگی مدیریتی مدیران بر ارتقاء اعتماد درون سازمانی تأثیر می گذارد.
۴-۳-۳- شایستگی مدیریتی[۸۹]
محبوبیت ورواج رویکرد شایستگی که در اوایل دهه ۱۹۹۰ به اوج رسید وهم اکنون نیز ادامه دارد،تأثیرات زیادی را بر بسیاری از سازمان ها داشته است (Lucia & etal, 1999: 56). جهانی شدن و تشدید فشارهای رقابتی، نقش شایستگی های مدیریتی را در بهبود عملکرد سازمان، بهره وری و در نتیجه مزیت رقابتی برجسته نموده است(اسکار بروف ،۲۰۰۰) . تامپو[۹۰] (۱۹۹۴) اظهار می دارد که درسالهای اخیر اساس مزیت رقابتی سازمان ها وشرکت ها از منابع طبیعی به سرمایه انسانی تغییر یافته است. بنابراین استفاده مؤثر از سرمایه انسانی به شکل شایستگی های مدیریتی در محیط رقابتی بسیار حیاتی می باشد. امروزه سازمان ها اهمیت بهبود شایستگی های کارکنان خود را با تکیه براین اصل که افراد شایسته احتمال بیشتری دارد که اهداف وآرمان های عملکرد خودرا برآورده کنند درک کرده اند. علاوه براین، این احتمال وجود دارد که افراد شایسته قادر به استفاده از دانش، توانایی ها، مهارت ها، قابلیت ها و ویژگی های فردی، برای دستیابی به اهداف واستانداردهای موردنیازنقش ها وعملکردشان، ودر نتیجه بهبود پویش مستمر سازمان برای مزیت رقابتی باشند. لذا شناسایی و ارتقاء مهارت، دانش، وتوانایی هاوخصیصه های فردی ودر یک کلام شایستگی های آنان برای موفقیت سازمان ضروری واجتناب ناپذیراست(نکادو ومییر،۲۰۰۱)..شایستگی در لغت اصطلاحا ًبه معنای داشتن توانایی، اختیار، مهارت، دانش، لیاقت و صلاحیت است (Oxford Advenced , 1993).
۵ -۳-۳- نقش مدیران درایجاد سرمایه اجتماعی
مدیران از راه های مختلف می توانند به ایجاد و توسعه سرمایه اجتماعی یاری رسانند. در اینجا به اهم آنها اشاره می شود:
۱- پایبندی به اخلاقیات: مدیرانی که اصول اخلاقی را در عملکردها و تصمیمات سازمانی به کار می گیرندبا ایجاد روابطی مبتنی بر اخلاقیات سرمایه اجتماعی ایجاد می کنند.البته در تعریف و تبیین اصول اخلاقی دشواریهای بسیاری وجود دارد و بسادگی نمی توان اصول اخلاقی واحدی را که مورد توافق و قبول همگان باشد به دست آورد. اندیشمندان مدیریت اصول اخلاقی را در نوشته های خود به صور گوناگون بیان داشته اند. دوبل (Dobel,1990)از سه دسته معیار اخلاقی نام می برد: احساس مسئولیت فردی، دوراندیشی و خیر خواهی.توجه به این سه عامل مجموعا فرد را در سازمان به تصمیم گیری اخلاقی قادر می سازد.
۲- حمایت از توسعه پایدار: توسعه پایدارمفهوم جدیدی را از توسعه اقتصادی، انسانی و محیطی ارائه می دهد وتوسعه واقعی را معادل رشد انسانی و زیست محیطی قلمداد می کند. در توسعه پایدارمنابع زیست محیطی همچون سرمایه هایی تلقی می شوند که حفاظت ازآنها وظیفه اصلی سازمانها به شمار می آید .توسعه ای مقبول است که در آن ضمن حفظ طبیعت، انسان ارزش و کرامت خود را از دست ندهد. بر اساس چنین تفکری از توسعه و رشد که همانا توسعه پایدار شهرت یافته، مدیران سازمانها با ساختار جدیدی از توسعه روبرو هستند که درآن تنها اهداف اقتصادی مورد نظر نبوده، بلکه جنبه های زیست محیطی و انسانی نیز مورد تاکید فراوان است.
۳- احساس مسئولیت اجتماعی: سازمان و جامعه با هم در تعاملی پویا قرار دارند و در این رابطه است که افراد و اعضای جامعه مایلند سازمان در مقابل آنان احساس مسئولیت کرده و تنها به فکرسود و نفع سازمانی نباشد. هرگاه شهروندان اطمینان حاصل کند که مدیریت سازمانها نسبت به آنها احساس مسئولیت می کنند و به پاسخگو بودن در مقابل جامعه می اندیشتد تلقی مثبتی در مقابل سازمان پیدا کرده و در پرتواین جو اطمینان و اعتماد سرمایه اجتماعی تولید می شود.
۴- یگانگی و وحدت با جامعه: یکی از مسائلی که موجب از میان رفتن سرمایه اجتماعی می شود جدایی مدیران با جامعه است که بصورت عارضه متفاوت بودن “ما” و”آنها”جلوه می کند. درچنین حالتی مدیران خود را با دیگران متفاوت می بینند و بین خود و مراجعه کنندگان جدایی احساس می کنند. این نوع نگرش بر تصمیمات و رفتارهای مدیران اثر منفی به جای گذارده و اعتماد جامعه را از سازمان سلب می کند. برای ایجاد سرمایه اجتماعی مدیران باید بر این جدایی غلبه کرده و نوعی یگانگی و وحدت با دیگران احساس کنند. آنها باید بدانند که کارکنان، مراجعان، مشتریان، شهروندان و همسایگان “آنها” نیستند بلکه جزئی از ما به عنوان مدیر و وابسته و پیوسته به “ما” هستند.اگر آنها آسیب ببینند ما همه آسیب خواهیم دید.
نکته دیگری که در یگانگی و وحدت با جامعه قابل بررسی است توجه به خواست مردم و رضایت مندی آنان است. خشنودی مراجعان و مشتریان سازمان موجب ایجاد اطمینان در آنان نسبت به سازمان می شود و سرمایه اجتماعی را توسعه می دهد. مشتریان خواهان خدمات و کالاهایی مرغوب و با کیفیت هستند و توجه به این خواسته هم رضایت شهروندان را فراهم می آورد، هم سازمان را در انجام ماموریتهایش متعالی می سازد وهم جامعه را ازنعمت سرمایه اجتماعی برخوردار می سازد.
از زمانی­که ارتباط بین نقش­های اجتماعی، سیاسی، محیطی، اقتصادی در تجارت رو به افزایش گذاشته است، سازمان­ها با پویایی­های جدیدی مواجه شده ­اند. چالشی که سازمان­ها با آن روبرو هستند این است که آن‌ها باید هم­زمان به افزایش سودآوری و پاسخ‌گویی به انتظارات اجتماعی جدید و سپس مدیریت هم­زمان این دو پیامد به ظاهر متناقض که نیازمند توسعه استراتژی­ های کاربردی است و اثرات مثبتی هم بر جامعه و هم بر سازمان دارد، دست یازند. پیاده­سازی مسؤولیت اجتماعی در سطح سازمان، از جمله سازوکارها و یا راهبردهای موثر در این خصوص است. در واقع امروزه سازمان­ها علاوه بر انجام وظایف سنتی خود به انجام فعالیت­های دیگری نیز مکلف شده ­اند، که هدف این فعالیت­ها، پاسخ‌گویی به انتظارات جامعه است و از آن به عنوان مسؤولیت اجتماعی سازمان یاد می­ شود. در این دوران، مدیریت موثر، مدیریتی است که از محدوده اندیشه سازمان خود را رها ساخته و به جامعه و محیط­های وسیع­تری می اندیشد، چرا که نه سازمان­ها می­توانند خود را از جامعه جدا کنند و نه جامعه می ­تواند بدون سازمان­ها تداوم یابد (صالحی و آذری، ۲۰۰۹؛ کارنامی،۱۳۸۵). آنچه مسلم است این است که از اوایل نیمه دوم قرن بیستم آگاهی عمومی درباره وابستگی سازمان، جامعه و محیط به ­یکدیگر افزایش یافته و همگان پی برده­اند که از یک‌سو سازمان­ها با تکیه بر امکانات موجود در جامعه به اهداف خود می­رسند و از سوی دیگر، اقدامات سازمان­ها می­بایست منافع و دستاوردهایی نیز برای جامعه داشته­باشد.ازاین رو همواره تلاش بر این بوده که منافع در سازمان­ها به­گونه ­ای بهبود یابد که مردم جامعه، بیش از هزینه­ای که پرداخت کرده ­اند از سازمان­ها سود ببرند و به تعبیری سازمان­ها علاوه بر سود آفرینی، ارزش­آفرینی هم داشته­باشند. در حقیقت سازمان­ها به منظور حفظ مشروعیت کامل و بقای خود باید قبول کنند که نقش و وظیفه ­ای عمومی و اجتماعی دارند.
نظریه هویت اجتماعی[۹۱]، از جمله نظریه ­هایی است که بین فعالیت­های اجتماعی سازمان­ها و گرایشات کاری کارکنان ارتباط ایجاد می­ کند. این نظریه بیان می­ کند که مردم تمایل به هویت بخشی یا توصیف خود در زمینه ­های اجتماعی دارند و خود و دیگران را در طبقات اجتماعی مختلفی طبقه ­بندی می­ کنند. هر فردی دارای فهرستی از عضویت در طبقات اجتماعی مختلف است. هویت اجتماعی شامل جوانب مختلف تصور از خود، توسط یک فرد است که از همانندسازی وی با طبقه ای که خود را متعلق به آن می­داند، ناشی می­ شود(Hewstone & Jaspars, 1984: 379-404). بنابراین تمامی اعضا در طبقات اجتماعی مختلف یک هویت اجتماعی­اند که نگرش آن‌ها را به عنوان عضوی از آن گروه توصیف و تبیین می­ کند، مانند اینکه هر کس باید چگونه بیندیشد، و یا چگونه احساس و رفتار کند (Hogg, 1995: 255-269).
۶-۳-۳- مواردی را باید مدیران برای ارتقای سرمایه اجتماعی در نظر بگیرند:
امروزه سازمان ها با تغییرات محیطی بسیاری مواجه اند. ازاینرومدیران باید موارد زیر را در نظر بگیرند:
۱- بدون وجود مدیران توانمند که از توانمندی لازم به منظور انجام تحلیل های مختلف از جمله تحلیل های سیاسی حاکم بر سازمان و تأثیرگذاری آنها بر تصمیمگیری های کلان قادر به مدیریت مناسب سازمان ها نخواهندبود . عدم مدیریت شایسته سازمان ها نیز منجر به کاهش اعتماد سازمانی کارکنان می شود. بنابراین پیشنهاد می شود زمینه های توانمندسازی مدیران در انجام تحلیل های محیطی و ازجمله تحلیل سیاسی فراهم شود.
۲- به منظور مدیریت اثربخش ومؤثر سازمان های دولتی مدیران باید با مبانی ونظریه های به روز سازمان ومدیریت آشنا باشند. عدم آشنایی آنان با نظریه های سازمان ومدیریت منجر به مدیریت تجربی وسلیقه ای در سازمان ها خواهدشد . ازاین رو پیشنهاد می شود به منظور افزایش سطح شایستگی مدیریتی مدیران فرصت های لازم برای توانمند کردن مدیران در جهت آشنا شدن مدیران و درک مبانی و فرآیندهای مدیریت دولتی و دوراندیشی نسبت به مواجه با مسائل سازمانی فراهم شود.
۳- شرایط سازمانهای عصر حاضر به گونه ای است که برای حفظ و بقای وتوسعه آن ه اراهی جز نوآوری وخلاقیت سازمانی نیست. ازاین رو توصیه می شود مدیران سازمان های مورد مطالعه، خود و نیز کارکنان خود را به مهارتهای خلاقیت و نوآوری مجهز سازند. وجود این عوامل و مهارت ها با تقویت شایستگی مدیریتی مدیران رابطه مثبت خواهد داشت.
۴- بدون وجود ویژگی انعطاف پذیری درمدیران، درک پیچیدگی های سازمان و برخورد مناسب با آن ها با مشکل مواجه می شود. بنابراین با توجه به نتایج حاصل، پیشنهادمی شود مدیران با انجام تمرین های فکری وتقویت انعطاف پذیری در رفتار وشیوه مدیریتی خود زمینه های توسعه سازمانی وشایستگی های مدیریتی خود را در سازمان ها فراهم سازند.
۵- تصمیم گیرهای کلان سازمانی نیازمند مدیرانی توانمند، جسور و شجاع است. مدیران محافظه کاری که صرفا به فکر بقای سازمان و حفظ وضع موجود می باشند در دنیای امروز جایگاه شایسته این خواهندداشت . ضمن این که مدیران ترسو زمینه بی اعتمادی کامل کارکنان به مدیریت وسازمان را فراهم می سازد . ازاین رو توصیه می شود با انجام اقدامات لازم، زمینه فعالیت مدیران متخصص، شجاع و جسور که از قدرت تصمیم گیرهای خلاق و کلان سازمانی برخوردارند استفاده شود.
۶- مدیران شایسته و توانمند ازقدرت لازم برای کنترل احساسات وعکس العمل های خود در رفتارهای سازمانی برخوردارند . به عبارت دیگر رفتارهای آنان در سازمان ها منطقی است . بدون داشتن رفتارهای منطقی میزان تأثیرگذاری مدیران بر روی اعضای درون و برون سازمان کاهش می یابد. بنابراین پیشنهاد می شود مدیران با تقویت مهارت های لازم رفتارهای منطقی را در سازمان در برخورد با افراد درون و برون سازمانی از خود نشان دهند.
۷- مدیران سازمان ها باید از توانمندی لازم به منظور برخورد و مدیریت مناسب سرمایه های انسانی و غیرانسانی سازمان ها برخوردار باشند . عدم برخورداری از این نوع توانمندی موجب تباهی وهدر رفتن سرمایه های سازمانی و افول سازمان ها می شود. ازاین رو توصیه می شود مدیران سازمان های مورد مطالعه با انجام برنامه ریزی های مناسب و استفاده از نظرات خبرگان امر، زمین ها ستفاده از سرمایه های باارزش انسانی وغیرانسانی سازمان ها رافراهم سازند.
۸یکی از زمینه های قدرت مدیران در سازمان ها، برخورداری آن ها ازاختیار و قدرت دادن پاداش، وتنبیه کارکنان متخلف است . به منظور اثرگذاری مثبت مدیران در رفتار کارکنان و ایجاد اعتماد سازمانی در آن ها لازم است مدیران ضمن برخورداری از این اختیار و قدرت، استفاده بهینه ومناسبی از آن در مدیریت راهبردی سازمان های تحت سرپرستی داشته باشند.
۹- مدیران در سازمان ها به عنوان افراد الگو و مدل های مطلوب سازمانی مورد توجه قرارمی گیرند. لذا لازم است مدیران سازمان های مورد مطالعه با ترویج رفتار اخلاقی و تقوای مدیریتی در سازمان ها از سوی مدیران در جهت فرهنگ سازی این رفتارها در سازمان نیز تلاش نمایند.
۱۰- سازمان ها به عنوان سیستم های باز لازم است با عوامل درون و برون سازمانی ارتباط مناسب و سازنده ای داشته باشند . درک درست از نحوه و زمان برقراری ارتباط با رسانه ها که منعکس کننده دیدگاه ها و نظرات مدیران سازمان ها هستند ازضروریات مدیریت اثربخش سازمان های امروزی است . ازاین رو توصیه می شود مدیران سازمان های مورد مطالعه با بهره گرفتن از عوامل اجرایی و برنامه ریز مناسب و نیز سیستم های مختلف زمینه های ارتباط مناسب با عوامل درون و برون سازمانی را فراهم سازند. عدم وجود این نوع ارتباطات موجب کاهش اعتماد و افزایش شایعات در سازمان هامی شود.
۱۱- ازجمله شاخصه های اصلی ارزیابی شایستگی های مدیریتی مدیران در سازمان ها وجود معیارهای ارزیابی و انجام ارزیابی های مستمر از عملکرد آنان در سازمان ها است . ازطرف دیگر پذیرش عملکرد سازمانی از سوی مدیران از جمله موارد قابل توجه به شمار می رود که معمولاً مدیران شایسته از خود نشان می دهند . نسبت دادن موفقیت ها به خود ونسبت دادن شکست ها به دیگران می توانند زمینه بی اعتمادی کارکنان به مدیران و سازمان را فراهم سازد . لذا پیشنهاد می شود در سازمانه ای مورد مطالعه ضمن تعریف شاخصه ای ارزیابی، فرهنگ پذیرش عملکرد خود نیز تقویت شود.
۱۲- مدیران سازمان ها باید ازتوان لازم برای برقراری ارتباط شبکه ای با سازمان های دیگر برخوردارباشند . عدم توانمندی از این مهارت موجب کاهش ارتباطات و اطلاعات در حوزه های مختلف سازمانی و بروز بی اعتمادی بین کارکنان سازمان هامی شود.
۱۳- مدیران برای نشان دادن شایستگی های مدیریتی خود لازم است با فناوری های نوین به ویژه فناوری اطلاعات نیز آشنایی کامل داشته باشند . آشنایی با این فناوری ها و سیستم ها موجب اصلاح، کاهش هزینه و دسترسی آسان مردم به خدمات نوین می شودو این خود موجب تقویت اعتماد سازمانی می گردد.
۱۴- ازجمله مهمترین ویژگی های مدیران شایسته در پیش گرفتن رویکرد فعالانه از سوی مدیران به جای برخوردهای منفعلانه است . لذا توصیه می شود مدیران سازمان های مورد مطالعه با تقویت دانش اطلاعات، موجب تقویت روحیه و رفتار فعالانه در خود و در سازمان های تحت مدیریت خود را نیز فراهم سازند.
هرچه ذخیره سرمایه اجتماعی در سازمان بالا باشد، نیاز به تدوین قوانین و مقررات، ایجاد نهادهای اجرایی و نظارتی کاهش می‌یابد. به‌نظر می‌رسد مدیران از طریق شاخص‌ها و عوامل زیر می‌توانند درجه و میزان سرمایه اجتماعی در سازمان را تشخیص دهند؛ بدین معنا که هرچه میزان این عوامل در سازمان بالا باشد، سرمایه‌اجتماعی کمتر خواهد بود.این عوامل به شرح زیر می باشد:
۱- دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌ها؛
۲- نهادهای متعدد نظارتی و بازرسی؛
۳- شایعه پراکنی؛
۴- ترور و تخریب شخصیت‌ها؛
۵- تخلفات اداری؛
۶- بی‌اعتنایی کارکنان به سازمان؛
۷- شکست تیم‌ها و کمیته‌های کاری در سازمان؛
۸- تمایل نداشتن کارکنان به یادگیری دانش روز و تسهیم دانش و اطلاعات؛
۹- فقدان روحیه رقابت‌جویی درون سازمان یا نسبت به رقبا؛
۱۰- افزایش غیبت، مرخصی و..

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:47:00 ب.ظ ]