|
|
تحقیقاتی که تا به حال از سوی پژوهشگران پیرامون الگوهای رفتاری مدیران انجام شده است از دو جنبه مورد انتقاد قرار گرفته است. این دو جنبه عبارتند از :- عدم توجه به فضای سازمان و فقدان چارچوبی تئوریک. برای شناسایی نقش علاوه بر دیدگاه مدیریتی، دیدگاه جامعه شناسی و روانشناسی اجتماعی مطرح هستند. در این دیدگاه ها بر الگو پذیری سازمانی از محیط یعنی فضای روانشناسی اجتماعی که اعضای یک موقعیت با آن سرو کار دارند تاکید می شود.فرد هنگامیکه با نظام پیچیده مقتضیات، امکانات، و شرایط کار روبرو می شود شیوه انطباق خود را تنظیم می نماید. در این جا اصطلاح نقش شناسی شخصی بکار می رودتا بر تطابق فرد در درون سازمان تاکید شده باشد. این جریان می تواند به شکل های مختلف سازگاری انفعالی، پیشرفت فعال اقتضاهای نقشی موجود، همنوایی آشکار با کارشکنی غیر مسقیم، کوشش در نوآوری های سازنده(بازنگری در نقش های خود یا در ترکیبات ساختاری گسترده تر) و مانند آن تحقق یابد. بنابراین ممکن است نقش شناسی شخصی در مناسبت با مقتضیات نقشی درجات مختلفی داشته باشد)کوزر،رزنبرگ،۱۳۷۸ :۲۷۵).
( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
نقش شناسی از دیدگاه های روانشناسی اجتماعی و جامعه شناسی کلی تر است، در حالیکه در دیدگاه مدیریتی بصورت عینی تر و دقیق تر به آن نگریسته می شود. بنابراین ما از دیدگاه مدیریتی به مطالعه نقش های مدیران و نه نقش های کارکنان می پردازیم. هالز معتقد است که تئوری نقش می تواند چارچوبی مناسب جهت پژوهش های رفتاری و نقش شناسی باشد(Hales,1999:335).در پژوهش های انجام شده پیرامون نقش های مدیران، پژوهشگران به نکات جالب توجهی در باب الگوهای کاری، روابط فردی، خصوصیات شغلی، نقش ها، شبکه های اجتماعی، استراتژی های نفوذ و سایر ابعاد کاری مدیران دست یافته اند. علی رغم تعداد این پژوهش ها موضوع نقش ها کمتر رشد و توسعه یافته است. در اغلب این پژوهش ها صرفا فراوانی و زمان تعاملات و فعالیت های شغلی مورد توجه بوده است و کمتر به تشریح فعالیت ها در قالب تئوری های اجتماعی، مدیریتی، و یا سازمانی پرداخته شده است. نکته دیگری که باید به آن اشاره شود فقدان پیوند میان یافته های هر پژوهشگر با پژوهشگران دیگر بوده است.”هالز”راه حل مشکلات مذکور را برخورداری از یک چارچوب تئوریک می داند. و معتقد است که مفاهیم و تئوری نقش می تواند امکان مطالعه و مقایسه الگوهای رفتاری مدیران را فراهم آوردو پیوند میان پژوهش ها را مستحکم سازد.( Ibid:336). ۲-۱۰-۱-۲- تعریف نقش: قبل از تعریف نقش باید به الزامات اولیه در تعریف و تشریح نقش پرداخت. توجه به این الزامات موجب می شود تا هر گونه ابهام از مفهوم و تعریف نقش زدوده شود. ذیلا به برخی از این الزامات اشاره می شود(Hales, 1996:88-115). منابع ایجاد کننده انتظارات شغلی که در نهایت به شکل گیری نقش های مدیران می انجامد. تبیین و درک صحیح واژگان کلیدی در معرفی نقش های مدیران درک ارتباط بین رفتارها و انتظارات درک و شناخت وظایف، سازمان و فرهنگ سازمانی درک وضعیت سازمان در گذشته، حال و آینده استفاده از تئوری های مدیریت و سازمان جهت درک بهتر چرایی رفتارها و نقش ها. همانگونه که دسته بندی های گوناگون از نقش های مدیران عرضه شده است، تعاریف گوناگونی برای نقش وجود دارد. برای مثال هالز نقش را بصورت زیر تعریف می کند( Ibid: 337): نقش ترکیبی از موارد زیر است: *آنچه هستید *آنچه می دانید* آنچه می توانید انجام دهید* آنچه می خواهید انجام دهید*آنچه در نزد شما ارزش دارد *عوامل اقتصادی *عوامل اجتماعی *برای چه کسی کار می کنید *چه کسی برای شما کار می کند *چه کسی با شما کار می کند *شما با چه کسی کار می کنید *انتظارات از شما *انتظارات از دیگران *عوامل اقتضایی *معیارهای اخلاقی *موانع شغلی. بنابراین از دید هالزمی توان چنین ادعا کرد که نقش ها باعث تمایز بین افراد، فعالیت ها، اجزاء اجتماعی می شود و ماهیت این نفش ها با توجه به محیط کاری، خانوادگی، اجتماعی متفاوت خواهد بود. در تعریف دیگری از نقش آمده است که “یک نقش” عبارت از الگوی رفتاری خاصی است که از شخص انتظار می رود در موقعیت سازمانی خود آن را بکار گیرد(Buchanan & Huczynski,1991:13).از آنجا که هر فردی در سازمان نسبت به الگوهای رفتاری مورد انتظار، برداشت های متفاوتی دارد،لذا پیچیدگی و ابهام نقش بیشتر می شود. برخی بر این باورند که، نقش سازنده ای است که در عالم واقعی و ملموس وجود خارجی ندارد. از این دیدگاه رفتارها و نقش ها تنها در قالب تعامل و فرآیندهای سازمانی قابل شناسایی است. برخی از پژوهشگران، از نقش به عنوان انتظارات مشترک افراد از مدیر یاد می کنند. برخی دیگر نیز نقش را مجموعه ای از رفتارهای قابل پیش بینی می دانند. در حقیقت نقش بیان واقع گرایانه از وظیفه و نوعی تعریف دوباره از آن است.بطور کلی توصیف نقش های مدیران بصورت مجموعه ای حتمی و قطعی کار اشتباهی است. این منطقی نیست که در تشریح و تعریف نقش های مدیران صرفا به مسائل جزئی و سطحی پرداخته شود و اصول موضوعه در این سطح ثابت و لم یتغیر فرض شوند.بلکه باید با بینش عمیق و همه جانبه نسبت به شناسایی و تشریح نقشدر موقعیت های متفاوت پرداخت(Woodall & etal,1998:60). ۳-۱۰-۱-۲- اهمیت تئوری نقش: هالز معتقد است که استفاده از چارچوب تئوریک این امکان را به وجود می آورد تا بتوان تحقیقات مربوط به مشاغل و رفتارهای مدیریت را بهبود بخشید (Hales,1999: 335-337).در اینجا به برخی از دلایل و ضرورت های استفاده از تئوری نقش پرداخته می شود. یکی از دلایل استفاده از تئوری نقش آن است که می توان به تحلیل رفتارهای قشری از جامعه پرداخت که زندگی کاری و حتی شخصی آنان از اهمیت خاصی در جامعه برخوردار است. تحلیل گران نقش تنها به مطالعه ویژگی های فردی بسنده نمی کنند و بیشتر توجه خود را به فعالیت های مرتبط با شغل معطوف می دارند. بنابراین فهم موقعیت حرفه ای و اجتماعی مدیران انگیزه جذابی برای پژوهشگران است و می تواند در اصلاح بسیاری از مشکلات اجتماعی موثر باشد. دلیل دیگری که ضرورت استفاده از تئوری نقش ها را روشن می سازد آن است که ، مفاهیم و فرضیات تئوری نقش بر تعاملات انسانی توجه بسیار دارد و این ویژگی را به روشنی می توان در دستاوردهای پژوهشی لوتانز[۱۳]،نقش شبکه سازی و میتنزبرگ، نقش ارتباطی یافت. در اغلب این پژوهش ها به عواملی چون فراوانی، وسایل ارتباطی، مراجع ومنابع ارتباطی پرداخته شده است. به عبارتی تمامی پژوهشگران به مسئله روابط مدیر به عنوان یکی از ابزارهای تحلیل شغل و نقش اشاره داشته اند تا آنجا که مینتزبرگ تعامل را کار اصلی مدیر می داند و سیلز[۱۴]نیز شغل مدیر را یک رشته از روابط بی پایان با افراد می داند(Ibid:338). ۴-۱۰-۱-۲- رویکردهای نقش شناسی: دو رویکرد متفاوت در تئوری نقش و وظایف مدیریت وجود دارد: الف) رویکرد تجویزی: در رویکرد تجویزی اعتقاد به جهان شمولی وظایف مدیران وجود دارد و صرفنظر از تفاوت های محیطی میان سازمان ها و جوامع مختلف وظایف ثابتی برای مدیران ذکر می شود. این رویکرد در نظریات مدیریت کلاسیک و اصولگرایی آنها به خوبی قابل مشاهده است. ب) رویکرد توصیفی: در رویکرد توصیفی گرایش جهان شمولی وجود ندارد. اعتقاد به اینکه مدیران در هر سازمانی و تحت هر شرایطی وظایف ثابتی را انجام می دهند مردود است. بر این اساس توصیه می شود که باید به مطالعه نقش های مدیران در شرایط خاص هر سازمان و محیط آن پرداخت. در این رویکرد واقع گرایی در شناخت الگوهای رفتاری مدیران مد نظر است. پژوهش های انجام شده پیرامون الگوشناسی نقش های مدیران در جوامع مختلف مبتنی بر رویکرد توصیفی است. مطالعه نقش های مدیران با پیش فرض هایی شروع می شود که ممکن است مبتنی بر یکی از این دو رویکرد باشد. یکی از دلایلی که موجب بروز ابهام و گاه تناقض گویی در معرفی نقش های مدیران شده است، تفاوت در نگرش پژوهشگران در یکی از این دورویکرد است. بدین معنی که معیارها و اصول شناخت نقش های مدیران در هر کدام از دو رویکرد متفاوت است (Woodal & etal,1998:74). ۵-۱۰-۱- ۲- مراجع نقش: اغلب ملاحظه می شود که آنچه از نگاه پژوهشگران به عناوین نقش ها با رفتارهای مدیرا ن معرفی می شود مورد مخالفت مدیران قرار می گیرد. این امر به دلیل برداشت خاص مدیران از مفاهیم مدیریت است و این مفاهیم تنها برای آنان روشن و واضح است. بنابراین بهترین روش برای شناخت نقش های مدیران تعمق در مشاغل، وظایف و رفتارهای آنان است. به منظور شناخت و توجیه بروز نقش ها روشی بنام “تجزیه و تحلیل”وجود دارد. در این روش هدف تنها شناخت پی آمدهای رفتاری مدیران نیست بلکه تشریح و درک فرایند ظهور رفتار نیز مد نظر است و با نگاهی تحلیلی به مطالعه رفتارهای مدیران پرداخته می شود. در این روش به سه عامل شکل دهنده رفتار توجه میشود که عبارتند از: مدیران ارشد، کارکنان زیردست و معیارهای حرفه ای. هر مدیری بطور کلی در تعامل با این سه عامل به ایفای نقش می پردازد. مدیران می بایست انتظارات مدیران ارشد و بطور کلی بالادست های خود را در سازمان برآورده کنند و رضایت آنها را جلب کند. از طرفی مدیران در انجام کارها باید از کارکنان زیردست خود برای برآوردن انتظارات مدیران ارشد استفاده کنند واین افراد نیز در قبال کاری که برای سازمان انجام می دهند دارای انتظارات و توقعاتی هستند که مدیر باید با آنها نیز کنار بیاید از سویی دیگر هر مدیری در سازمان دارای رسالت حرفه ای است که عدم توجه به این رسالت ماهیت کاری مدیر را به زیر سوال می برد(Rodham,2000:71). ۶-۱۰-۱-۲- تئوری های مدیریت و مفهوم نقش: ۱-۶-۱۰-۱- ۲- سطوح مدیریت: یکی از مهمترین معیارهایی که در شکل گیری الگوهای رفتاری مدیران حائز اهمیت است سطحی است که مدیر در آن قرار دارد. تفاوت در رفتارهای مدیران در سطوح مختلف مدیریت مربوط به نوع وظایف و مسئولیت های مدیران است. در این قسمت تاثیر سطوح مدیریت بر نوع فعالیت های مدیران، گرایش زمانی و تصمیمات مدیریت مورد بحث و بررسی قرار می گیرد( نیکو اقبال،۱۳۷۶: ۳۶۶-۳۵۸). الف)تاثیر سطوح مدیریت بر فعالیت های مدیریتی: ماهیت هر یک از وظایف مدیریت از جمله برنامه ریزی، سیاست گذاری، حل تعارضات، رهبری، و کنترل با تغییر سطوح مدیریت تغییرمی کنند. بنابراین هرچه از سطح پایین سازمان به سطح بالا برویم نوع وظایف مدیران از عملیاتی به مدیریتی تغییر می کند. ب) تاثیر سطوح مدیریت بر گرایش زمانی: مدیران ارشد اکثرا توجه خود را به آینده معطوف می دارند، این در حالی است که مدیران میانی و عملیاتی به حال و گذشته تاکید دارند. مدیران عالی سازمان ها چون می بایست سازمان را در آینده و در چالش با تحولات آتی محیطی هدایت کنند بیشتر نیازمند به اطلاعاتی هستند که آینده را برای آنها روشن سازد. ج) تاثیر سطوح مدیریت بر تصمیمات مدیران: تصمیم گیری به عنوان یکی از اساسی ترین وظایف مدیران بسته به سطوح مدیریت از کیفیت، کمیت و تنوع گوناگونی برخوردار است. دلیل عمده این گوناگونی بخاطر محیطی است که مدیران هر سطح در آن فعالیت دارند. برای مثال مدیران ارشد در محیطی پیچیده و کلان فعالیت دارند و در نتیجه تصمیمات شان اغلب غیر تکراری، ساختار نیافته، جامع و برای سازمان حیاتی است. (نیکو اقبال،۱۳۷۸: ۳۶۵). ۲-۶-۱۰-۱-۲- اندازه سازمان: یکی از مهمترین توصیف نقش ها و الگوهای رفتاری مدیرن توجه به اندازه سازمان است. تا به حال تحقیقات متعدد ارتباط مستقیم بین نقش های مدیران و اندازه سازمان را ثابت کرده است. اما در تحقیق که مینتزبرگ در سال ۱۹۷۳ انجام داد، تاثیر بزرگی سازمان بر الگوهای رفتاری مدیران را به شرح زیر عنوان نمودKurk & Aldrich, 1983:982)): – مدیران زمان بیشتری را صرف روابط رسمی می کنند – فعالیت های مدیران مختصرتر و پراکنده تر می شود – طیف روابط خارجی آنها بیشتر می شود – شبکه های ارتباطی رسمی تر می شوند – زمان کمتری به تعامل با زیردستان اختصاص می یابد. به عبارتی هرچه اندازه سازمان بزرگتر باشد اهمیت و ضرورت نقش های مختلف از جمله اطلاعاتی، ارتباطی و تصمیم گیری بیشتر شده و درجه رسمیت آنها افزایش می یابد. ۳-۶-۱۰-۲- تکنولوژی: تکنولوژی سازمان به عنوان یکی از ملاک های تعیین کننده ساختار و نقش های مدیران مطرح است. مکانیزاسیون، انعطاف پذیری، دانش فنی و از این قبیل ،از جمله عوامل موثر بر الگوهای رفتاری مدیران در سازمان های مختلف به شمار می آیند. علیرغم تشابهاتی که بین محیط و تکنولوژی وجود دارد، از لحاظ محتوایی این دو باید بصورت مجزا مورد بررسی قرار می گیرند. تعداد زیادی از صاحب نظران بر این باورند که روتین بودن فرایند کار، وجود قوانین شخصی، نقش های اطلاعاتی و تصمیم گیری را کم رنگتر می کند، چرا که اصولا با وجود قوانین مشخص فرایند عملیات بدون هیچ گونه مخاطره ای به کار خود ادامه می دهد.گیبز[۱۵] نیز پژوهشی که در زمینه تاثیر محیط تکنولوژیکی بر نقش های مدیران انجام داده است نتایج زیر را مطرح می نماید (Gibbs,1994: 551-604): – هرچه فرایند انجام کارها تکراری تر و مدارم باشند فراوانی نقش های اطلاعاتی ، تصمیم گیری و ارتباطی مدیران کمتر می شود. – قوانین و ضوابط سازمانی تاثیر کاهنده بر نقش های تصمیم گیری و ارتباطی دارد.بدین معنی که درجه کمیت و رسمیت بالاتر در تدوین قوانین و ضوابط زمانی از نیاز مدیران به تصمیم گیری برای موارد پیش بینی نشده می کاهد. ۴-۶-۱۰-۱-۲- انتظارات ذی نفعان محیطی: یکی از موضوعاتی که پژوهشگران در تحلیل نقش های مدیران به آن توجه دارند میزان تاثیر گذاری و تاثیرپذیری مدیران بر انتظارات ذی نفعان محیطی است. باید دریافت که تا چه اندازه مدیران می توانند بر انتظارات ذی نفعان به منظور ساخت نقش[۱۶] تاثیرگذار باشند، و این تا چه اندازه انتظارات ذی نفعان محیطی موجب شکل گیری نقش های خاص برای مدیران سازمان ها می شود. ذیلا به بررسی ارتباط نقش های مدیران با ذی نفعان محیطی و نحوی شکل گیری نقش ها پرداخته می شود (Key,1999:319-326): الف) ساخت نقش از طریق تشابه[۱۷]:
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 06:19:00 ب.ظ ]
|
|
در شرایط طبیعی رشد (بدون تنش)، گونههای اکسیژن فعال، توسط سیستمهای آنتیاکسیدانی گیاه حذف شده، اما زمانی که، گیاهان در شرایط تنش شوری شدید قرار میگیرند، میزان تولید رادیکالهای آزاد اکسیژن، به شدت افزایش یافته، به طوریکه بر میزان فعالیت سیستم آنتیاکسیدانی غلبه نموده، در نتیجه تنش اکسیدی رخ میدهد، که در نهایت، باعث صدمه به پروتئینها، DNA، RNA و غشاء یاختهای شده و پراکسیداسیون لیپیدی اتفاق میافتد (Foyer et al., 1991). میزان فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی، تحت تأثیر تنش شوری افزایش می یابد، اما میزان افزایش آنها، بین گونههای گیاهی و حتی درون گونههای مشابه، به مقدار زیادی متفاوت است (Molassiotis et al., 2006). در این پژوهش، میزان فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدان، در بین دو رقم متفاوت بود و در رقم قرهشانی، میزان فعالیت آنزیمها (به ویژه آنزیم کاتالاز) در سطوح شوری بالا بیشتر بود. Muscolo و همکاران (۲۰۰۳) بیان نمودند که در گونههای متحمل به شوری، میزان فعالیتهای آنتیاکسیدان های آنزیمی و غیرآنزیمی، در پاسخ به شوری، افزایش یافت، ولی در گونههای حساس به شوری، میزان این فعالیتها، ضعیف بود، که با نتایج این پژوهش ، در مورد فعالیت بیشتر سیستم آنتیاکسیدانی آنزیمی در قرهشانی (متحمل به شوری) همسویی دارد. نتایج ضد و نقیضی نیز در این مورد گزارش گردیده است. به طور مثال در پژوهشی، نشان داده شد که در شرایط تنش، در ژنوتیپهای حساس به شوری، میزان آنزیمهای آنتیاکسیدانی، مشابه ژنوتیپهای مقاوم به شوری بوده است (Munns and Tester, 2008). در شرایط تنش شوری شدید ، سیستمهای آنزیمی آنتیاکسیدانی دفاعی گیاه، از هم پاشیده، در نتیجه با صدمه شدید به ترکیبات و اندامکهای درون یاختهای، باعث مرگ گیاه میگردد (Molassiotis et al., 2006). در این پژوهش، نیز در سطوح شوری ۷۵ و ۱۰۰ میلیمولار، در هر دو رقم مشاهده نمودیم که فعالیتهای آنزیمی، روند نزولی پیدا نمودند که این نتایج بیانگر آن است که تعادل میان تولید و حذف گونههای فعال اکسیژن (توسط سیستمهای دفاعی) در هر دو رقم به ویژه در رقم تامپسون سیدلس بهمریخته که این نتایج با یافتههای Apel و Hirt (2004) مطابقت دارد. همچنین، این نتایج با یافتههای Hertwig و همکاران (۱۹۹۲) همسو میباشد، که بیان نمودند در تنشهای شوری شدید، فعالیت آنزیمهای پروتئاز، افزایش یافته و باعث از همپاشیدن پروتئین کاتالاز میشوند. در پژوهش حاضر، دلیل مهم دیگر، برای کاهش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی، در سطوح شوری بالا، کاهش جذب عناصری مانند آهن و روی میباشد. عنصر روی، از عناصر بکار رفته در ساختار آنزیم سوپراکسید دسموتاز میباشد (Marschner, 1995). بنابراین در شرایط کمبود روی، فعالیت این آنزیم، بسیار کمتر از حد معمول بوده و فعالیت آنتیاکسیدانی گیاه، ضعیف خواهد شد. از طرف دیگر، آنزیمهای کاتالاز و پراکسیداز، از گروه پروتئینهای دارای هیم هستند. بنابراین در شرایط کمبود آهن، فعالیت هر دو آنزیم، کاهش یافته، که این امر، به ویژه، در مورد فعالیت کاتالاز در برگ گویاست (Marschner, 1995).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
در حال حاضر، گزارشهای متعدد و متفاوتی از تأثیر اسید سالیسیلیک، بر سیستم آنتیاکسیدانی و فعالیت آنزیمها ارائه گردیده است، که بسته به غلظتهای مختلف اسید سالیسیلیک و نحوه استفاده آن و نوع گیاه مورد استفاده و مرحله رشدی آن گیاه پاسخهای متفاوتی در پی داشته است. Senaratna و همکاران (۲۰۰۰) در پژوهشهایی بر روی گوجهفرنگی و لوبیا نشان دادند که کاربرد اسید سالیسیلیک، باعث تحریک سیستم آنتیاکسیدانی برای مقابله با تنش شد. کاربرد غلظتهای مختلف اسید سالیسیلیک در موز باعث افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی شد (Kang et al., 2003). در پژوهشی، Tari و همکاران (۲۰۰۲) در گوجهفرنگی، نشان دادند که پیش تیمار اسید سالیسیلیک، درگیاهان تحت تنش شوری، باعث افزایش معنیداری در سیستم آنتیاکسیدانی شد. در برگهای خیار، کاربرد اسید سالیسیلیک نشان داد که باعث افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی و در نهایت افزایش مقاومت به تنش شده است (Li et al., 1998). همچنین، Khan و همکاران (۲۰۰۳) و Wang و Li (2006)، در پژوهشهای خود نشان دادند که در شرایط تنش، کاربرد اسید سالیسیلیک، باعث افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی گردیده است. Rao و Davis (1999) در بررسیهای خود نشان دادند که نقش اسید سالیسیلیک، در افزایش فعالیت آنتیاکسیدانی و نیز محافظت بر علیه تنشهای اکسیدی گیاهان، حیاتی و ضروری است. در پژوهش حاضر، اسید سالیسیلیک، با افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی، تا حدودی توانست در هر دو رقم انگور، گیاه را از صدمههای اکسیدی محافظت نماید. بعضی گزارشها، نیز حاکی از اثر بازدارندگی اسید سالیسیلیک، روی فعالیت آنزیم های آنتیاکسیدانی میباشد. اثر بازدارندگی این ترکیب، برروی فعالیت آنزیم کاتالاز در چندین گونه گیاهی گزارش شده است (Rao et al., 1997). در برخی پژوهشها، نشان داده شد، که اسید سالیسیلیک، باعث کاهش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی از جمله کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز شده و در نتیجه میزان پراکسید هیدروژن (H2O2) در داخل بافتهای گیاهی افزایش یافته و این رادیکال آزاد، به عنوان سیگنال عمل نموده، در نتیجه، سیستم آنتیاکسیدانی و پاسخ دفاعی گیاه، را از این طریق، تحریک می کند (Rao et al., 1997; Borsani et al., 2001 ; Wahid et al., 2007). چنین بهنظر میرسد که افزایش پراکسید هیدروژن، به دلیل کاهش فعالیت کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز نیست، بلکه بهعلت افزایش فعالیت آنزیم سوپر اکسید دسموتاز، بهعنوان تولیدکننده پراکسید هیدروژن (H2O2) میباشد و پراکسید هیدروژن تولید شده ، بهعنوان مولکول سیگنال عمل نموده و سیستم آنتیاکسیدانی گیاه را تحریک و در نهایت، با افزایش فعالیت آنزیمهای کاتالاز و آسکوربات پراکسیداز، باعث حذف پراکسید هیدروژن، می گردد (Shi et al., 2006). همچنین، در پژوهش دیگری نشان داده شد که کاربرد اسید سالیسیلیک، باعث افزایش پراکسید هیدروژن گردیده در نتیجه، این رادیکال آزاد، بهعنوان مولکول سیگنال عمل نموده و تولید آنزیمهای آنتیاکسیدانی را افزایش و در نهایت، مقاومت گیاه به تنشهای غیرزنده را بالا میبرد (Szepesi et al., 2008). اسید سالیسیلیک، در این پژوهش، در هر دو رقم، با افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی (باعث پالایش رادیکالهای آزاد اکسیژن شده)، تأثیر مثبتی، بر کاهش اثرات منفی شوری بر شاخصهای رشد، فتوسنتز، پروتئینهای محلول و سلامتی غشاء یاختهای (با کاهش پراکسیداسیون لیپیدی غشاء و کاهش نشت یونی) داشت. کاربرد سدیم نیتروپروسید، نیز مشابه اسید سالیسیلیک، در هر دو رقم، تأثیر مثبتی در افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی داشت. تأثیر نیتریک اکسید، برروی فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی، بستگی به، زمان تیمار، ژنوتیپ و نوع اندام بکار رفته دارد (Wu et al., ۲۰۱۱). در مورد تأثیر نیتریک اسید بر فعالیت سیستم آنتیاکسیدانی گیاهان، گزارشهای مختلفی وجود دارد. کاربرد نیتریک اکسید، در برگهای ذرت، باعث افزایش بیان ژنهای مربوط به آنزیمهای آسکوربات پراکسیداز و کاتالاز شد (Zhang et al., 2007). در خیار، در شرایط تنش شوری، کاربرد نیتریک اکسید، باعث افزایش فعالیت آنزیمهای کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز و گایاکول پراکسیداز شد (Shi et al., 2007). همچنین، در پژوهشهای دیگری ثابت شد که استفاده از نیتریک اکسید، باعث افزایش فعالیت آنزیمهای آنتیاکسیدانی، از طریق حذف رادیکالهای آزاد اکسیژن شده است (Kopyra and Gwozdz, 2003; Tanou et al., 2009). گزارش ضدونقیضی هم در این مورد وجود دارد. به طور مثال کاربرد نیتریک اکسید، در تنباکو، مانع فعالیت آنزیمهای آنتیکسیدانی کاتالاز، آسکوربات پراکسیداز و گایاکول پراکسیداز شده است (Clarke et al., 2000). ۵-۴- بررسی میزان جذب عناصر غذایی ۵-۴-۱- تأثیر تیمارهای شوری و اسید سالیسیلیک در میزان جذب عناصر غذایی ارتباط میان شوری و تغذیه معدنی گیاهان، امری گسترده و پیچیده است (Grattan and Grieve, 1999). گزارشهای فراوانی، نشان داده است که شوری، جذب و تجمع برخی عناصر غذایی را در گیاهان کاهش میدهد (Rogers et al., 2003; Hu and Schmidhalter, 2005). نتایج این پژوهش نشان داد که با افزایش غلظت نمک، ریشههای هر دو رقم، دارای ظرفیت محدودی در تجمع سدیم (Na+) بوده و در نتیجه، قسمتی از یونهای سدیم را به شاخساره انتقال دادند که از این لحاظ قرهشانی در مقایسه با تامپسونسیدلس موفقتر عمل نمود. بیشتر اثرات منفی یونهای سدیم (Na+) به نظر میرسد که در ارتباط با، آسیب به غشاء یاختهای باشد (Kurth et al., 1986). در این پژوهش، کاربرد اسید سالیسیلیک، باعث کاهش جذب و سمیت یونهای سدیم شده، که ممکن است ناشی از کاهش صدمه به غشاءهای یاختهای توسط یونهای سمی سدیم باشند، این نتایج با یافتههای Gunes و همکاران (۲۰۰۵) و Al- Hakimi و Hamada (2001) مطابقت دارد. در گونههای گیاهی مانند انگور و مرکبات، سمیت کلر در مقایسه با سمیت سدیم اهمیت بیشتری دارد (Munns, 2005). این بدان معنی نیست که یونهای کلر از نظر متابولیکی از یونهای سدیم سمیتر هستند، بلکه بیانکننده این واقعیت است که این گونهها، در برون ریزش یونهای سدیم، در مقایسه با یونهای کلر، موفقتر عمل مینمایند (Munns, 2005). برخی از پژوهشگران نشان دادند که دمبرگ و پهنک برگهای انگور در شرایط شوری، مقدار کلر بیشتری نسبت به سدیم دارند (Fisarakis et al., 2001; Walker et al., 2004). در هر دو رقم، غلظت یونهای کلر در برگ، بیشتر از ریشه بود. توانایی قرهشانی، در تجمع مقادیر کمتر کلر در برگ و همچنین، داشتن زیست توده بالاتر در سطوح شوری بالا میتواند از دلایل متحمل بودن بیشتر این رقم به شوری در مقایسه با تامپسون سیدلس باشد. براساس نتایج این پژوهش، به نظر میرسد که قرهشانی، دارای توانایی بالاتری در برون ریزش یونهای کلر نسبت به تامپسون سیدلس میباشد، اگرچه که این توانایی با افزایش غلظت نمک در محلول غذایی کمتر شد. به دلیل تشابه شعاع یونی سدیم (Na+) و پتاسیم (K+)، قدرت تشخیص این دو یون، برای انتقال از طریق سیستمهای انتقال یونی در غشاء مشکل شده، که این عامل میتواند دلیلی برای سمیت یونهای سدیم در سطوح شوری بالا باشد (Blumwald, 2000). بنابراین یونهای سدیم به راحتی میتوانند از طریق کانالهای یونی پتاسیم، در غشاء یاختهای بهدرون یاخته منتقل شوند (Parida and Das, 2005). پژوهشهایی در انگور، نشان داده که یونهای سدیم و پتاسیم، حتی با افزودن مقادیر کم کلرید سدیم، رقابت شدیدی نشان میدهند (Garcia and Charbaji, 1993; Troncoso et al., 1999). یافته های این پژوهش، نشان داد که با کاربرد اسید سالیسیلیک در سطوح مختلف شوری، رقم قرهشانی در مقایسه با رقم تامپسون سیدلس در جذب پتاسیم نسبت به سدیم، موفقتر عمل نموده است. این واقعیت که، چگونه اسید سالیسیلیک جذب یونهای پتاسیم را افزایش و جذب سدیم و کلر را کاهش داده به طور دقیق، مشخص نشده است. اسید سالیسیلیک، مولکول سینگال منحصر به فردی است که میتواند خواص غشاء پلاسمایی را تغییر داده و فعالیت کانالهای یونی را تحت تأثیر قرار دهد (Balasubramanian et al., 1997; Engelberth et al., 2001). اسید سالیسیلیک از طریق تنظیم بیان و فعالیت پمپهای پروتون (H+– Pumps) و انتقالدهندههای پتاسیم و سدیم، باعث افزایش غلظت یونهای پتاسیم و کاهش یونهای سدیم در سیتوپلاسم شده، همچنین، این ترکیب، در کاهش اثرات سمی یونهای سدیم و کلر کمک نموده و باعث حفظ یکپارچگی و سلامتی غشاء یاختهای (از طریق تحریک فعالیت سیستمهای آنتیاکسیدانی گیاه و حذف رادیکالهای آزاد اکسیژن) میشود (Zhu, 2003). در پژوهش دیگری، Gunes و همکاران (۲۰۰۷) گزارش نمودند که تیمار اسید سالیسیلیک، باعث کاهش یونهای سدیم، کلر و افزایش پتاسیم و نیز افزایش نسبت K+/Na+ در یاخته میشود. این نتایج نشان داد که اسید سالیسیلیک، میتواند نقش مثبتی در کمک به جذب انتخابی یونهای پتاسیم در شرایط تنش شوری ایفاء نماید، چنانکه در پژوهش حاضر، نیز اسید سالیسیلیک در جذب بیشتر پتاسیم در مقایسه با سدیم و کلر، بسیار موفق عمل نمود. محلولپاشی با اسید سالیسیلیک، باعث کاهش یونهای سدیم و افزایش یونهای پتاسیم در برگ و ریشه شده، که در نهایت منجر به افزایش نسبت K+/Na+ شد. در این پژوهش، در شرایط تنش شوری، نسبت K+/Na+ در برگ، بالاتر از ریشه بود، که این نتایج، با یافتههای Lopez و همکاران (۲۰۰۸) ، همسویی دارد. نسبت بالای K+/Na+ در گیاهان در شرایط تنش شوری، بهعنوان یکی از معیارهای مهم، برای انتخاب ژنوتیپهای مقاوم به شوری محسوب میشود. (Ashraf and Harris, 2004). براساس یافتههای این پژوهش، قرهشانی دارای نسبت K+/Na+ بالاتری نسبت به تامپسون سیدلس بود و میتواند به عنوان رقم متحملتری در برابر شوری در مقایسه با تامپسون سیدلس محسوب گردد. کاربرد اسید سالیسیلیک در ریشهها و برگهای هر دو رقم، باعث افزایش نسبت K+/Na+ در شرایط تنش شوری شد. همزمان با افزایش غلظت نمک، در محلول غذایی، میزان یونهای نیترات ریشه و برگ، در هر دو رقم، کاهش و میزان یونهای کلر، افزایش یافت. در برخی پژوهشها، گزارش شده، که مقدار نیترات، در شاخساره و برگهای انگور، تحت تأثیر شوری، قرار نمیگیرد (Prior et al., 1992)، این گزارش، برخلاف یافتههای پژوهش حاضر میباشد. افزایش شوری به طور معمول، باعث کاهش نیترات، در بخشهای مختلف گیاه میشود (Gunes et al., 1996). همچنین، یافتههای ما، با پژوهشهای Bar و همکاران (۱۹۹۷) و Lea-cox و Syvertsen (1993) در مورد تأثیر شوری بر کاهش نیترات، در گیاهان، مطابقت دارد. Lara و همکاران (۲۰۰۳) ، در بررسی خود نشان دادند که افزایش در جذب و تجمع یونهای کلر، در بافتهای گیاهی، باعث کاهش نیترات در قسمتهای هوایی گیاهان میگردد. رقابت میان جذب یونهای کلر و نیترات در برخی میوهها مانند آووکادو et al., 1997) Bar (، مرکبات (Cerezo et al., 1997)، کیوی (Smith et al., 1987) و توتفرنگی (Wang et al., 1989) به اثبات رسیده است. بنابراین همسو با پژوهشهای ذکر شده، ارتباط تنگاتنگی بین کاهش جذب نیترات و افزایش جذب کلر در هر دو رقم، در شرایط تنش شوری مشاهده گردید. محلولپاشی با اسید سالیسیلیک، باعث افزایش غلظت نیترات، در ریشهها و برگهای هر دو رقم شد. در این پژوهش، همزمان با افزایش شوری، کاهش معنیداری در غلظت یونهای کلسیم و منیزیم در هر دو رقم مشاهده شد. سدیم، تنها کاتیونی است که دارای شعاع یونی کریستاله (Na+=0.097 nm) مشابه شعاع یونی کریستاله کلسیم (Ca2+= 0.099 nm) میباشد (Cramer et al., 1985). کلسیم، بهعنوان یک عنصر غذایی ضروری، نقش مهمی در حفظ سلامتی غشاء یاختهای و تنظیم انتقال یون به عهده دارد (Cramer et al., 1985). در غشاء و دیواره یاختهای، یونهای سدیم بهآسانی میتوانند جایگزین یونهای کلسیم در مکانهای اتصال شده، بدین ترتیب، میزان کلسیم غشاء و دیواره یاختهای، کاهش یافته، در نتیجه میزان تراوایی و یکپارچگی غشاء و دیواره یاختهای دچار آسیب میگردد (Hu and Schmidhalter, 2005). در سطوح بالای شوری، میزان جذب یونهای کلسیم و منیزم در تامپسون سیدلس به طور معنیداری پایینتر از قرهشانی بود. در پژوهشی، تأثیر بازدارندگی شوری بر جذب عناصر غذایی کلسیم و منیزیم، توسط Mudgal و همکاران (۲۰۱۰) گزارش شده است. تنش شوری، همچنین، باعث کاهش غلظت منیزیم در برگهای مرکبات شد (Ruize et al., 1997). در پژوهش دیگری، Shi و Zhu (2008) گزارش نمودند که غلظت یونهای کلسیم و منیزیم در خیار، در معرض سمیت منگنز کاهش یافته، اما با کاربرد اسید سالیسیلیک، انتقال این یونها، از محلول غذایی بهدرون گیاه، افزایش یافت. آنزیمهای H+-ATPase در غشاء پلاسمایی، نقش مهمی در انتقال برخی یونها ایفاء مینمایند (Shi and Zhu, 2008). احتمال میرود که اسید سالیسیلیک، با تحریک فعالیت آنزیم H+-ATPase، جذب عناصری مانند کلسیم و منیزیم را در شرایط تنش شوری افزایش دهد. غلظت یونهای آهن و روی، در برگ و ریشه، در هر دو رقم با افزایش شوری، کاهش یافت. جذب عناصر غذایی کم مصرف، در مقایسه با عناصر پرمصرف، کمتر تحت تأثیر شوری قرار میگیرد (El- Fouly and Salama, 1999). در پژوهشی، Beatriz و همکاران (۲۰۰۵) در ذرت، نشان دادند که با افزایش شوری، غلظت آهن برگ تغییر نکرده ولی غلظت عناصر غذایی روی، منگنز و مس کاهش یافتند. در پژوهش دیگری برروی چهار پایه مختلف مرکبات، در سطوح شوری متفاوت، مشخص شد که شوری، باعث افزایش غلظت عناصر آهن و روی در ریشهها شده، اما غلظت این عناصر در برگ، با افزایش شوری، تغییری نکرد (Ruize et al., 1997). بنابراین غلظت عناصر غذایی کم مصرف، بسته به گونه، سطح شوری، مقدار عناصر غذایی پرمصرف و نوع اندام گیاهی تفاوت می کند (Hu and Schmidhalter, 2001). کاربرد اسید سالیسیلیک، تا حدودی توانست از اثرات منفی شوری، بر جذب عناصر آهن و روی کم نماید. ۵-۴-۲- تأثیر تیمارهای شوری و سدیم نیتروپروسید بر میزان جذب عناصر غذایی غلظت یونها، در بخشهای مختلف درخت انگور تحت تأثیر شوری، تغییر یافتند (Fisarakis et al., 2004). همچنین، در پژوهش دیگری، نشان داده شد که افزودن کلرید سدیم به محلول غذایی، موجب افزایش یونهای سدیم در اندامهای رویشی انگور میشود (Garcia and Charbaji, 1993). یافتههای بدست آمده از این پژوهش، نشان داد که میزان یونهای سدیم در هر دو رقم با افزایش شوری، افزایش یافت. کاربرد سدیم نیتروپروسید، تا حدودی توانست میزان سدیم را به ویژه در سطوح شوری پایین، در برگ و ریشه، کاهش دهد. در مورد نحوه تأثیر نیتریک اکسید، بر کاهش جذب یونهای سدیم، گزارشهای مختلفی وجود دارد. Zhang و همکاران (۲۰۰۴) گزارش دادند که نیتریک اکسید در گیاهان تحت تیمار شوری، باعث افزایش فعالیت آنزیمهای H+-ATPase و H+– PPase غشاء واکوئل (تونوپلاست) شده در نتیجه انتقال پروتون (H+) و تبادل یونهای سدیم با پروتون (H+) افزایش یافت. برای اثبات این مکانیسم، Zhang و همکاران (۲۰۰۶) در پژوهشی، از ترکیبی بهنام [۲۲]MB-1 (ترکیب پالاینده نیتریک اکسید) استفاده نمودند، که باعث کاهش فعالیتهای هر دو آنزیم گردید، این موضوع نشان داد که نیتریک اکسید نقش مهمی در تحریک فعالیت H+-ATPase و H+– PPase برای کاهش سمیت یونهای سدیم ایفاء می کند. نیتریک اکسید، ممکن است باعث افزایش مقاومت به شوری در گیاهان، از طریق افزایش بیان آنتیپورتر Na+/H+ و ژنهای H+-ATPase غشاء پلاسمایی شده که برای تنظیم همایستایی یونهای سدیم، لازم است (Hayat et al., 2010a). در این پژوهش، اختلاف در میزان سدیم ریشهها، نشان داد که ریشهها دارای قدرت محدودی برای تجمع یونهای سدیم بوده و در نتیجه این یونها را به قسمتهای هوایی گیاه، انتقال میدهند. در گلیکوفیتها، مقاومت به شوری از طریق جذب محدود یونهای سدیم و کلر و یا انتقال این یونهای سمی از ناحیه ریشه به قسمتهای هوایی گیاه صورت میگیرد (Greenway and Munns, 1980). همچنین، در گیاهان چوبی، گزارش شده است که یونهای سدیم در ریشه، بعد از سه تا چهار سال به قسمتهایی هوایی انتقال یافته و باعث سوختگی برگ میشوند (Tester and Davenport, 2003). بنابراین این گزارشها، همسو با یافتههای این پژوهش، نشان دادند که قدرت ریشهها در جذب و نگهداری یونهای سدیم و کلر محدود بوده (که البته در تمامی گیاهان این چنین نیست) و مجبورند که این یونها را از طریق ریشه به شاخساره منتقل نمایند. در پژوهش حاضر، غلظت کلر در برگها بیش از ریشهها بود. غلظت پایینتر یونهای کلر در برگهای قرهشانی، در مقایسه با تامپسونسیدلس، در سطوح شوری مختلف، بهنظر میرسد که نتیجه توانایی بیشتر قرهشانی در جذب محدود کلر، یا برون ریزش بیشتر یونهای کلر باشد. در گونههای چوبی چند ساله، برون ریزش یونهای کلر از برگ یا شاخساره در مقایسه با برون ریزش یونهای سدیم، نشانه مقاومت به شوری محسوب میشود (Storey et al., 2003). این مکانیسم، در جنسهای Vitis و Citrus نشان داده شده است (Romero-Aranda et al., 1998; Moya et al., 2003). بنابراین در پژوهش حاضر، میزان پایینتر غلظت کلر، در قرهشانی به نظر میرسد که نشانه متحمل بودن این رقم به شوری در مقایسه با تامپسون سیدلس باشد. در این پژوهش ، میزان نیترات (NO–3)، در سطوح شوری مختلف، کاهش یافت. Neumann (1997) گزارش نمود که با افزایش شوری در محیط ریشه، جذب نیتروژن کاهش مییابد. همچنین، در پژوهش دیگری در پیوند پرتقال ناول برروی دو پایه کلئوپاترا ماندارین و ترویرسیترنج در شرایط تنش شوری، میان تجمع نیتروژن در قسمتهای هوایی و غلظت کلر، یک همبستگی منفی مشاهده گردید (Banuls et al., 1990). Melgar و همکاران (۲۰۰۸) نیز علت کاهش نیترات را در گیاهان تحت تنش شوری، نتیجه رقابت با یونهای کلر دانستند. تمامی این پژوهشها نشان داد که علت کاهش جذب نیترات، در هر دو رقم، افزایش کلر، در برگها و ریشهها است. کاربرد سدیم نیتروپروسید، تأثیر مثبتی بر افزایش میزان نیترات در هر دو رقم داشت. افزایش غلظت نمک در محلول غذایی، باعث کاهش پتاسیم برگ و ریشه در هر دو رقم شد. یونهای پتاسیم از طریق یکسری کانالهای یونی واقع در غشاء یاختهای به درون یاخته وارد شده، که این کانالها در شرایط تنش شوری، بهراحتی برای نفوذ یونهای سدیم به داخل یاخته قابل استفاده است (Blumwald, 2000). دلیل آن، تشابه شعاع یونی پتاسیم و سدیم بوده که قدرت تشخیص این یونها را توسط کانالهای یونی موجود در غشاء کم می کند (Blumwald, 2000). به این دلیل، میزان یونهای پتاسیم برگ و ریشه، در هر دو رقم، به علت رقابت یونهای سدیم، بهشدت کاهش یافت. نتایج این پژوهش، با یافتههای Cerda و همکاران (۱۹۹۵) همسو میباشد. به دلیل شباهت، در خواص فیزیکی و شیمیایی یونهای سدیم و پتاسیم (شعاع یونی، انرژی هیدراتاسیون یونی)، این دو یون، در مراحل متابولیکی مختلفی در سیتوپلاسم، مانند واکنشهای آنزیمی، سنتز پروتئینها و فعالیتهای ریبوزومی، با یکدیگر رقابت مینمایند (Shabala and Cuin, 2007). بنابراین در شرایط تنش شوری، نتیجه کاهش در جذب پتاسیم در ریشهها، کاهش در نسبت K+/Na+ یا افزایش در نسبت Na+/K+ میباشد که در هر دو رقم، مشاهده گردید. نتایج این پژوهش نشان داد که کاربرد سدیم نیتروپروسید، تا حدودی باعث بهبود نسبت K+/Na+ در ریشه و برگ در هر دو رقم شد که این نتایج با یافتههای Zhang و همکاران (۲۰۰۴) در ذرت همسویی دارد. همچنین، غلظت یونهای کلسیم و منیزیم نیز با افزایش شوری در هر دو رقم کاهش یافت. کلسیم، سیگنال کلیدی، برای تنظیم مقاومت گیاهان به تنشهای شوری و خشکی محسوب میشود و در دیواره و غشاء یاختهای، یونهای کلسیم به راحتی میتوانند در مکانهای اتصال، توسط یونهای سدیم، جایگزین شده، بدین ترتیب، سلامتی غشاء یاختهای، آسیب جدی میبیند (Hu and Schmidhalter, 2005). کاربرد سدیم نیتروپروسید، به ویژه، در سطوح شوری پایین، تا حدودی توانست از اثرات منفی شوری به جذب کلسیم، کم نماید. در پژوهشی، Shi و Zhu (2008) بیان نمودند که آنزیمهای H+-ATPase در غشاء پلاسمایی نقش مهمی در انتقال یونهای دو ظرفیتی ایفاء مینمایند. همچنین پژوهشهای انجام شده، نشان داد که نیتریک اکسید، باعث تحریک فعالیت آنزیمهای H+-ATPase میگردد (Hayat et al., 2010a). احتمال میرود که در این پژوهش، سدیم نیتروپروسید از طریق افزایش تحریک فعالیت آنزیمهای H+-ATPase ، جذب یونهای کلسیم و منیزیم را در شرایط شوری افزایش دهد. گزارشهای فراوانی، در مورد تأثیر منفی شوری بر کاهش جذب منیزیم ارائه شده است. در پژوهشی، Sivritepe و همکاران (۲۰۱۰) بیان نمودند که تنش شوری، باعث کاهش غلظت منیزیم در برگها و ریشههای انگور رقم ماسکل شد. در پژوهش دیگری، Ferguson و همکاران (۲۰۰۲) گزارش نمودند که میزان منیزیم در برگهای پسته (Pistacia vera L.) که برروی پایههای UCB-1 و P. atlantica در شرایط تنش شوری قرار داشتند بهشدت کاهش یافت. این یافته ها با پژوهش حاضر، در مورد تأثیر منفی شوری بر کاهش جذب منیزیم، همسویی دارد. از طرفی، با افزایش شوری، غلظت یونهای آهن و روی در برگ و ریشه در هر دو رقم کاهش یافت. تأثیر شوری بر غلظت عناصر غذایی میکرو، در گیاهان، با یکدیگر متفاوت است
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
بر این اساس، کشورها و قدرتهای بزرگ نباید در جهت دستیابی به هژمونی جهانی و منطقهای تقلا نمایند. کشورها نباید تلاش کنند تا سهم خود از قدرت جهانی را بیشینه سازند؛ چون سایر کشورها از طریق افزایش قدرت خود یا تشکیل ائتلاف دستهجمعی به مقابله با آنان خواهند پرداخت. والتز استدلال میکند که “در سیاست بینالملل موفقیت به شکست می انجامد. انباشت بیش از حد قدرت توسط یک کشور یا ائتلافی از آنان باعث مقابله سایرین میشود. لذا، کشورها به ندرت جرأت میکنند تا بیشینهسازی قدرت را به صورت هدف خود اتخاذ نمایند. سیاست بینالملل برای چنین امری بسیار خطیر و نگرانکننده است” (Waltz, 1989: 49).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
از اینرو، کشورهای هوشمند از پیگیری چنین هدفی در سیاست خارجی خود اجتناب میکنند. انگیزه اندکی برای آنان وجود دارد تا به صورت تهاجمی اقدام نمایند. چون کشورهای دیگر به مقابله با آنان برخواهند خاست. نظام بینالملل آنارشیک کشورها را مجبور میکند تا به جای پیگیری هژمونی در پی حفظ جایگاه خود در موازنه قوا از طریق کسب میزان مقتضی از قدرت باشند. این امر بیانگر آن است که نظریه والتز ماهیت تدافعی و جهتگیری حفظ وضع موجود را دارد (Mearsheimer, 2009: 244). همین امر باعث شده است تا برخلاف دیدگاه میرشایمر، بسیاری نظریه والتز را مبنیبر مفروض بازیگر عاقل بهشمار آورند (Keohane, 1986: 173-1996). بنابراین، از منظر نوواقعگرایی تدافعی، در وضعیت آنارشی، تامین و تضمین بقا و امنیت برترین و بالاترین هدف کشورهای عاقل است. تنها در صورت تأمین و تضمین این هدف، کشورها میتوانند بدون خطر و با اطمینان خاطر اهداف دیگری مانند آسایش، رفاه، سود و ثروت را تعقیب نمایند (Waltz, 1979: 126). اما والتز آشکارا باور و اذعان دارد که بقا به معنای تأمین امنیت کافی مستلزم بیشینهسازی قدرت و هژمونی نیست؛ بلکه با کسب و حفظ میزان مناسب و مقتضی از قدرت در موازنه قوای جهانی امکان بقا وجود دارد. عاقلانهترین و کمهزینهترین راهبرد تأمین بقا و امنیت نیز موازنهسازی است نه توسعهطلبی و جنگ (Waltz, 1979: 40). واقعگرایان تدافعی به سه دلیل پیگیری هدف بیشینهسازی قدرت برای دستیابی به هژمونی جهانی و منطقهای را راهبردی نابخردانه و احمقانه میپندارند. اول، همانگونه که والتز استدلال میکند، بیشینهسازی قدرت و هژمونی یک کشور باعث مقابله سایر کشورها در چارچوب موازنهسازی برونگرا و درونگرا میشود که آن را ناامن و حتی ممکن است نابود سازد (Waltz, 1989; Walt, 1987). دوم، سهولت و صعوبت توسعهطلبی و تهاجم بر مبنای تعادل یا موازنه دفاعـهجوم[۱۶] سنجیده و برآورد میشود. این موازنه نشان میدهد که آیا امکان شکست کشور مدافع و موفقیت و سودمندی تهاجم وجود دارد یا نه. به نظر واقعگرایان تدافعی موازنه دفاعـهجوم معمولاً به شدت به نفع کشور مدافع سنگینی میکند. هر کشوری که تلاش کند به میزان بیشتر از آنچه که برای تأمین امنیتش نیاز دارد قدرتش را افزایش دهد درگیر جنگهای بازنده خواهد شد. از اینرو، کشورها به بیهودگی و بیاثری تهاجم واقف شده و به جای آن بر حفظ جایگاه و موقعیت خود در موازنه قوا تأکید و تمرکز خواهند کرد. در صورتی که کشورها مجبور به تهاجم نیز بشوند اهداف محدودی خواهند داشت (Van Evera, 1999). سوم، نوواقعگرایان تدافعی استدلال میکنند که توسعهطلبی و تهاجم حتی در صورت امکان نیز سودمند و به صرفه نیست. چون هزینههای توسعهطلبی و تهاجم در مقایسه با منافع و فواید آن بیشتر است. اولاً، با توجه به عرق ملی، کنترل ملتهای مورد هجوم و کشورهای اشغالشده بسیار سخت است. ثانیاً، استثمار و بهرهبرداری اشغالگران از اقتصادهای صنعتی مدرن در شرایط فراگیری فناوریهای اطلاعاتی بسیار دشوار است. واقعیتهای نظام بینالملل آنارشیک که توسعهطلبی و بیشینهسازی قدرت را سخت و دشوار و شهوت و اشتهای قدرتطلبی کشورها را محدود و مقید میسازد. در صورت بیتوجهی به این واقعیتهای خطیر، بقا و امنیت کشورها به خطر خواهد افتاد. چون همه کشورهای عاقل این منطق را درک کرده و بر پایه آن عمل میکنند، رقابت امنیتی و کشمکش بر سر بیشینهسازی قدرت از طریق توسعهطلبی و جنگ کاهش مییابد. نوواقعگرایی تهاجمی: نوواقعگرایی تهاجمی نیز انواع و اقسام مختلفی دارد که توسط نظریهپردازانی چون جان میرشایمر، اریک لبس (Labs, 1997) و فرید ذکریا (Zakaria, 1998) ساخته و پرداخته شده است. با اینحال، مشهورترین نوواقعگرای تهاجمی جان میرشایمر است که این نظریه را در کتاب تراژدی سیاست قدرتهای بزرگ در سال ۲۰۰۱ تدوین و ارائه کرده است. به نظر میرشایمر نوواقعگرایی تهاجمی بر پنج مفروض استوار است که علت و انگیزه کشورها برای بیشینهسازی قدرت در نظام بینالملل آنارشیک را توضیح میدهد. اول، کشورها، بهویژه قدرتهای بزرگ، بازیگران اصلی و عمده در سیاست جهان هستند که در یک نظام آنارشیک اقدام میکنند. دوم، همه کشورها از میزانی از توانایی نظامی تهاجمی برخوردارند. بنابراین، هر کشوری قادر است تا به همسایگانش ضربه و خسارت وارد سازد. البته تواناییهای کشورهای مختلف با هم تفاوت داشته و در طول زمان تغییر میکند. سوم، کشورها هرگز نمیتوانند از نیات کشورهای دیگر مطمئن باشند. چون برخلاف تواناییهای نظامی، نیت کشورها که در اذهان تصمیمگیرندگان آنهاست را نمیتوان به صورت تجربی وارسی و تشخیص داد. حتی اگر بتوان به نیت کشورها در زمان حال پی برد، تشخیص و درک نیت آینده آنها غیرممکن است. از اینرو، سیاستگذاران هرگز نمیتوانند مطمئن باشند که آیا با یک کشور طرفدار وضع موجود یا تجدیدنظرطلب مواجهند. چهارم، هدف اصلی کشورها بقاست. کشورها تلاش میکنند تمامیت ارضی، آزادی عمل، خودمختاری و نظم سیاسی داخلیشان را تأمین و حفظ نمایند. کشورها میتوانند اهداف دیگری مانند رفاه و حفظ حقوق بشر را پیگیری نمایند، اما این اهداف در اولویت بعد از بقا قرار دارند؛ چون پیگیری و تأمین این اهداف در صورت حیات و بقا امکان دارد. پنجم، کشورها کنشگران عاقل هستند؛ یعنی آنها قادر به اتخاذ راهبردهای درستی هستند که چشمانداز و امید بقای آنان را بیشینه میسازد. این امر بدان معنا نیست که کشورها گاهگاهی دچار سوءمحاسبه نمیشوند. چون کشورها در جهان پیچیده با اطلاعات ناقص عمل میکنند، از اینرو، بعضی از مواقع اشتباهات بزرگ و بدی مرتکب میشوند (Mearsheimer, 2001:30-31). مجموع این پنج مفروض شرایطی را به وجود میآورد که کشورها نه تنها دغدغه موازنه قوا و حفظ قدرت دارند بلکه انگیزه قوی و شدیدی را برای بیشینهسازی قدرت فراهم میسازد. چون کشورها از یکدیگر هراس دارند، تنها میتوانند برای تأمین امنیتشان به خود اتکا کنند و بهترین راهبرد برای تأمین و تضمین بقا بیشینهسازی قدرت نسبی است. از اینرو، برخلاف نوواقعگرایان تدافعی که استدلال میکنند کشورها تنها در پی کسب میزان مقتضی از قدرتند (Van Evera, 1999, Glaser, 1996, Waltz, 1989). نوواقعگرایان تهاجمی بر این باورند که تأمین امنیت مستلزم کسب و بیشینهسازی قدرت نسبی تا حد امکان است (Labs, 1997). در نتیجه، آنان دوام و پایداری نظم و موازنه قوای موجود را زیر سئوال برده استدلال میکنند که کشورها هرگز از قدرت خود راضی نیستند و نهایتاً درصدد هژمونی برای تأمین و تضمین امنیتشان هستند. هدف نهایی هژمون شدن و ماندن در نظام بینالملل آنارشیک است. حتی کشور هژمون نیز هنوز کاملاً راضی نبوده و درصدد است تا از ظهور رقبای همطراز خود جلوگیری نماید (Mearsheimer, 2001: 21– ۴۲). میرشایمر، برخلاف والتز، استدلال میکند که افزایش تواناییها و مقدورات میتواند امنیت کشور را بدون برانگیختن واکنش خنثیکننده و مقابلهجویانه سایر کشورها تأمین کند. وقتشناسی دقیق و فرصتطلبی به موقع تجدیدنظرطلبان، احاله مسئولیت[۱۷] و اطلاعات نامتقارن اجازه و امکان موفقیت را به هژمون بالقوه میدهد. لذا، بیشینهسازی قدرت لزوماً خود شکستدهنده نبوده و کشورها میتوانند بهطور عقلائی در جهت کسب هدف هژمونی منطقهای تلاش و عمل نمایند (Elman, 2007: 18). بنابراین، درچارچوب نوواقعگرایی تهاجمی، توسعهطلبی، تجاوز و تجدیدنظرطلبی یک وضعیت طبیعی است که کشورهای عاقل بیشینهساز قدرت ایجاد میکنند. بیشینهسازی قدرت به منظور کسب هژمونی، از نظر میرشایمر، بر مبنای عقلانیت و محاسبات و ملاحظات عقلانی صورت میگیرد. چون، شرایطی که وی برای توسعهطلبی مبنی بر بیشینهسازی قدرت قائل میشود آن را بسیار سخت میسازد. اولاً، کشورها در صورت آماده بودن فرصتهای مناسب دست به توسعهطلبی میزنند. ثانیاً، توسعهطلبی تنها زمانی صورت میگیرد که منافع آشکار و ملموس از خطرات و هزینههای آن بیشتر باشد. ثالثاً ، کشورها در صورت بلوکه شدن توسط دیگران از توسعهطلبی دست کشیده و در انتظار فرصت مناسب مینشینند. از اینرو، میرشایمر در توضیح علت ندرت و قلت هژمونی در طول تاریخ میگوید: پیش از دستیابی به هژمونی و تسلط، هزینههای تـوسعهطلبی معمولاً بیش از منافع آن است (Mearsheimer, 1990: 13). به طور کلی ملاحظات نئورئالیستی در شناخت امنیت بین الملل، به اجمال، عبارتند از:
-
- نئورئالیسم والتزی در مقابل رئالیسم که بر سه اصل دولت گرایی، بقا و خودیاری تأکید داشت، بر محوریت مفهوم سیستم حاکم بر نظام بین الملل استوار است.
۲. در حالی که رئالیسم، سیاست بین الملل را محصول تصمیم گیری افراد و دولت ها می شمارد، والتز معتقد است چنین نگاهی تقلیل گرایان می باشد و مهمترین اصل سازمان دهنده سیاست بین الملل، عبارت است از ساختار نظام بین الملل. ۳. والتز بین نظام بین الملل و ساختار نظام بین الملل، تفاوت قائل است . نظام در نگاه والتزعبارت است از الگوی رفتاری خاص که بر رفتار دولت های متعامل حاکم است؛ ولی ساختار یعنی ترتیب توزیع قدرت در سطح نظام بین الملل. ۴. از دید والتز، دولت ها مهمترین بازیگر در عرصه نظام بین الملل هستند، ولی یگانه بازی گرنیستند و حدودی از همکاری فراملی و نیز مشارکت نیروهای غیردولتی در تمهید امنیت ملی و بین المللی، قابل تصور و تأیید است. والتز، مفاهیم مورد استفاده رئالیست ها (مانند منافع ملی، دولت گرایی، خودیاری، نظام آنارشیک بین المللی و امنیت ملی) را قبول دارد؛ اما بر خلاف مورگنتا که حتی از اصطلاح وابستگی متقابل اسم هم نبرده، از وابستگی متقابل بین کشورها سخن می گوید و بر حدی از واقعیت یافتن آن تصریح می کند. پرداختن به خطوط تفاوت و تمایز نئورئالیست ها نسبت به مکاتب فکری دیگر ، از آن روضرورت دارد که اولا بر خلاف اظهارات ایده آلیست ها و نئوایده آلیست ها، به نظر می رسد لیبرالیسم درصدد توسعه بیشتر در برابر فرصت ها برای ملت ها نیست و گویا لیبرالیسم و ایده آلیسم، هسته سختی از رئالیسم کلاسیک دارند. ثانیا نئورئالیسم درصدد معرفی و فهم اصولی است که راهبر نظام بین الملل می باشند. از دید او و سایر نئورئالیست ها، بسیار ی از رژیم ها و هنجارهای متعارف در نگرش ایده آلیستی و لیبرالیسم، در واقع ، پرداخته دولت های مسلط و بازیگران ابرقدرت است که جامه رژیم، قاعده و هنجار بین المللی به تن دارد. از این رو نئورئالیست ها، برخلاف رئالیست ها، که نگاهی از درون و بیرون داشتند و همه تحولات را از منظر ملی می دیدند، می کوشند نگاهی از بیرون به درون داشته باشند و رفتار دولت ها را در پناه و در سایه اقتضای سیستم بین الملل تحلیل نمایند.ریشه و شیوه چنین نگرشی، در مقایسه آن با منطق رئالیستی بهتر قابل فهم است. فصل سوم: قطر؛ساختار سیاسی – اقتصادی و چشم انداز قطر بررسی نقش انرژی بر سیاست خارجی قطر بدون آشنایی با ساختار سیاسی و اقتصادی این کشور از یک سو و وضعیت دفاعی و موقعیت منطقه ای این کشور ممکن نیست.اینکه چه ساختار و چه وضعیتی مانع سیاست خارجی و یا عامل مشوق سیاست خارجی فعال قطر هستتند با بررسی این فاکتورها مشخص خواهد شد.ساختار سیاسی و اجتماعی این کشور شامل جمعیت،زبان مذهب و … هم موانع و هم فرصتهای را در اختیار این کشور در روابط خارجی قرار می دهد.برای مثال جمعیت کم قطر یک مانع و دین اسلام یک فرصت خوب برای سیاست خارجی فعال قطر هستند. وضعیت اقتصادی این کشور نیز با توجه به میزان توان انرژیک و حضور سرمایه داران خارجی در این کشور مشوقهای خوبی برای سیاست خارجی فعال هستند و از سوی دیگر سیستم دفاعی ضعیف این کشور که در بند سوم بدان اشاره خواهد شد عامل برای یک سیاست خارجی همکاری جویانه و متعهدانه با قدرتهای بزرگ می باشند.از این رو با بررسی کامل این ساختارها و موقعیتها زوایای مختلفی از زمینه های سیاست خارجی قطر هویدا خواهد شد که بی اعتنایی به آنها ما را از درک بهتر سیاست خارجی قطر بازخواهد داشت. علاوه بر این سه بند که در این فصل مورد بحث قرار خواهند گرفت یکی از فاکتورهای مهم در شناسایی قطر “چشم انداز۲۰۳۰قطر” می باشد.این چشم انداز برنامه های مورد نظر این کشور را در آینده ترسیم خواهد کرد و به همین دلیل می تواند عامل مهمی در بررسی سیاست خارجی این کشور باشد. بند اول: ساختار سیاسی و اجتماعی قطر دولت قطر ( State of Qatar ) کشوری است واقع در قاره ی آسیا ، منطقه ی خاورمیانه ، شبه جزیره ای کوچک واقع در حاشیه ی جنوبی خلیج پارس ، شرق شبه جزیره ی عربستان ، جنوب شرق بحرین . پایتخت قطر ، شهر دوحه ( Doha ) با ۵۵۰ هزار نفر جمعیت می باشد . مساحت قطر ۱۱٫۴۳۷ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۹۰۷ هزار نفر است . از مهمترین شهرهای قطر می توان به ، الریان ۲۷۵ هزار نفر ، الوکره ۲۰ هزار نفر و ام سلال ۱۶ هزار نفر اشاره کرد . از نظر اقلیمی قطر دارای پوشش بیابانی ، خشک و لم یزرع می باشد و دارای آب و هوایی بسیار گرم و مرطوب در تابستان ها و آب و هوایی نه چندان گرم و دلپذیر در زمستان می باشد . قطر یک کشور پست و صاف بوده و بیابان های آنرا شن و ریگ می پوشاند . بلندترین نقطه ی قطر ، قرین ابو البول ( Quraun Abu al Bawl ) با ۱۰۳ متر ارتفاع از سطح دریا قرار دارد . قطر سابقا به وسیله ی شیوخ بحرین اداره می شده است ، ولی در سال ۱۸۶۷ درگیری ها بین مردم و حکمرانان باعث متزلزل شدن پایه های سلطه ی بحرین بر قطر شد . بریتانیا به منظور نگاهداشت صلح و جلوگیری از ادامه ی شورش ها با تحت کنترل درآوردن اوضاع ، بریتانیا یکی از اهالی بومی قطر را به نام ، محمد بن ثانی آل ثانی به سمت امیر قطر منصوب کرد . خاندان ” آل ثانی ” کماکان نیز اداره ی امور را در قطر بر عهده دارند و حکومت در این جزیره مورثی است . در سال ۱۸۹۳ عثمانی ها به قطر یورش بردند ولی با مقاومت قطری ها رو به رو شده و عقب نشینی کردند ، ناگفته نماند کمک های مالی و تسلیحاتی بریتانیا به قطر نیز از عوامل مهم در ناکامی عثمانی ها در اشغال قطر بود . در سال ۱۹۱۶ ، امیر قطر با تحت الحمایه ی بریتانیا شدن کشورش موافقت کرد . در سال ۱۹۴۰ نفت در سواحل قطر کشف شد و ثروت های سرشاری را در طی دهه های ۵۰ و ۶۰ میلادی نصیب این امیرنشین کرد . به طوری که اکنون ۸۰ % صادرات قطر وابسته به نفت و مشتقات و فراورده های نفتی است و در حال حاضر مردم قطر به ازای جمعیت دارای بیشترین میزان درآمد در میان مردم کشورهای جهان هستند . در عرصه ی سیاست خارجی قطر از دو جهت با دو کشور همجوار مشکلات مرزی دارد ، یکی مسائل مربوط به نواحی جنوبی قطر و هم مرز با عربستان و دیگری اختلاف با بحرین بر سر مالکیت جزایر هوار ( Hawar Islands ) می باشد . در سال ۱۹۹۴ ، قطر با آمریکا یک پیمان دفاعی امضا نمود تا سومین کشوری از کشورهای حاشیه ی خلیج پارس باشد که با آمریکا معاهده ی دفاعی امضا کرده است . در ژوئن ۱۹۹۵ شاهزاده حمد بن خلیفه آل ثانی با معزول کردن پدرش از قدرت جایگزین او شد . اولین اقدام او پس از به قدرت رسیدن اصلاحات اقتصادی بود ، او همچنین بسیاری از اختیارات را که در زمان پدرش مختص امیر بود به دیگران واگذار کرد و بدین ترتیب نوعی تقسیم قدرت در نظام سیاسی حاکم بر قطر ایجاد شد . او همچنین به اصلاحات اجتماعی نیز مبادرت ورزید و ضمن لغو بسیاری از سانسور ها و محدودیت ها ، در سال ۱۹۹۹ نیز با قائل شدن حق رای برای زنان برای شرکت در انتخابات موافقت کرد . قطر پایگاه پربیننده ترین و محبوب ترین شبکه ی تلویزیونی ماهواره ای عرب زبان در جهان یعنی ، الجزیره ( Al Jazeera ) می باشد . اولین قانون اساسی در ۹ ژوئن ۲۰۰۵ در قطر به تصویب رسید ، پارلمان قطر دارای ۴۵ کرسی می باشد که ۳۰ کرسی آن در انتخابات پارلمانی مشخص می شود و ۱۵۸ کرسی آن مستقیما توسط امیر قطر انتخاب می شود . در آوریل ۲۰۰۷ ، نخست وزیر قطر ، شیخ عبدالله بن خلیفه آل ثانی از سمت خود استعفا داد و امیر قطر بلافاصله ، حمد بن جاسم بن جابر آل ثانی را به سمت نخست وزیر منصوب کرد . نژاد ۴۰ % قطری ها ، عرب ، ۱۸ % هندی ، ۱۸ % پاکستانی و ۱۰ % ایرانی می باشند . همچنین دین ۷۷ % مردم قطر مسلمان ( اکثرا سنی ) و ۸ % مسیحی است . زبان رسمی قطر ، عربی می باشد . واحد پول قطر ، ریال با واحد جزء ( درهم ) نام دارد . از مهمترین صادرات قطر می توان به نفت و فراورده های نفتی ، آمونیاک ، کود ، مواد پتروشیمی ، فولاد و سیمان اشاره کرد . قطر از اعضای کشورهای اتحادیه ی عرب است . تشکیل حکومت و تحولات آن قطر قبلاً تحت سیطرهی آل خلیفه، خاندان فعلى حاکم بر بحرین، قرار داشت ولى در سال ۱۸۲۷ تبدیل به بخشى از امپراطورى عثمانى شد. هر چند که نفوذ عثمانى در قطر همزمان با تسلط انگلستان بر بخش وسیعى از منطقه خلیجفارس بود، با اینحال شیخ محمد (۱۸۷۸-۱۸۵۰) ترجیح مىداد که با خلیفه اسلامى همکارى داشته باشد و حتى موافقتنامهاى را با مدحت پاشا والى عراق به منظور استقرار یک نیروى عثمانى در قطر منعقد نموده بود. در این مقطع پس از قتل نمایندهٔ ترکیه در دوحه که به دنبال شورش سال ۱۸۹۳ در این سرزمین صورت گرفت، شورشى نظامى در سال ۱۸۹۸ در همین شهر رخ داده و تعدادى زیادى ترک کشته شدند، در سال ۱۸۹۸ شیوخ قطر ابراز علاقه کردند که در دایرهاى سیاسى شامل شیوخ متصالحه عمان قرار گیرند؛ ولى هیچ اقدامى در این رابطه صورت نگرفت. در دورهٔ ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۵ برخورد ترکیه با قطر به عنوان بخشى از امپراتورى عثمانى بود در حالى که حکومت انگلیسى به قطر به عنوان یک شیخنشین عربى مستقل نگاه مىکرده و مقامات انگلیسى سعى در حفظ تماسهاى مستقیم خود با شیوخ قطر داشتند. در سال ۱۹۰۲ به دنبال اعتراض نمایندهٔ انگلیس، عثمانى از تعیین دو مسئول ادارى ترک در شهرهاى وکره و زباره و عدید عقبنشینى نمود. در همان زمان و از سال ۱۹۰۰ شیخ احمد، یکى از شیوخ قطر در تماس منظم با نمایندهٔ بریتانیا در بحرین بود و هدف آن نیز کسب حمایت بریتانیا در مقابل تعهد وى مبنى بر تضمین امنیت دریایى در سواحل نزدیک از طرف مشارالیه و همکارى با حکومت بریتانیا به صورت کلى بود. سپس شیخ قاسمبن محمدآلثانى (۱۹۱۳-۱۸۷۸) جانشین پدر شد. دوران حاکمیت وى شاهد حوادث و تحوّلاتى جدّى در سطح منطقه و بینالملل بود و با شروع جنگ جهانى اول نیروى عثمانی، قطر را تخلیه کردند. از شیخ قاسم بعضاً به عنوان بنیانگذار شیخنشین قطر یاد مىشود. فرزند شیخ قاسم بنام شیخعبداللهبنقاسم عملاً در سال ۱۹۰۵، در زمان حیات پدرش، رهبرى قطر را بر عهده گرفت. وى از سوى انگلیس به عنوان حاکم قطر به رسمیت شناخته شد. در همین چارچوب انگلیس در سال ۱۹۱۶ با وى پیمانى منعقد نمود که منطبق با سیاست این کشور در بحرین امارتهاى ساحلى که اکنون امارت عربى متحده نام دارد، بود. براساس این عهدنامه حاکم فعلى متعهد شد که بدون موافقت انگلیس اقدام به واگذاری، اجاره یا در اختیار گذاشتن بخشهایى از سرزمین خود به کشورى دیگر، به استثناى انگلیس، ننمود و یا وارد هیچگونه روابط با کشورهاى خارجی، بجز انگلیس نشود. انگلیس نیز متقابلاً تعهد مىنمود که در برابر هجوم زمینى یا دریایى علیه قطر، از آن دفاع کند. در سال ۱۹۴۳ پیمان دیگرى با قطر به امضاء رسید که براساس آن حمایت انگلیس از قطر گسترش یافته و یا به عبارتى تکمیل مىشد. در ۳ سپتامبر ۱۹۷۱ قطر از بریتانیا اعلام استقلال کرد . در سال ۱۹۹۱ و در جریان جنگ خلیج پارس ، قطر به نیروهای بین المللی اجازه داد از خاک قطر به عنوان پایگاه استفاده کنند . تقسیمات کشورى قطر کشور یکپارچهاى است که واحدهاى فرعى سیاسى ندارد. این کشور همچنین به ۹ منطقه (شهرداری)، ۸۸ ناحیه و ۲۳۵۶ بلوک تقسیم شده است که هر بلوک شامل مجموعهاى از ساختمانهاى مسکونى مىباشد. شوراهاى شهردارى در دوحه، وکره، خور، زخیره، رایان وام صلان و … ضمن انجام برنامههاى عمرانى در شهرهاى مربوطه، مستقیماً در مقابل وزارت امور شهردارىها نیز مسؤول هستند. اقوام و نژادها و روابط آنها جمعیت اصلى قطر در واقع اقوام عربى هستند که در طول قرون ۱۷،۱۸ و ۱۹ میلادى و حتى قبل از آن نیز از مناطق اطراف بویژه نجد (Najd)، الاحساء (Al-Ehsa) و عمان به این سرزمین مهاجرت کردهاند. همچنین بیشتر اهالى بومى قطر از اعراب بنىعتوب (Bani Utub) هستند که خود شعبهاى از بنىتمیم محسوب مىشوند و در قرن ۱۸م. از منطقه الاحساء در عربستان به قطر مهاجرت نمودهاند. بعلاوه، عده زیادى از اعراب سایر سرزمینهاى عربى مانند سوریه، مصر، لبنان، یمن، اردن، عمان و فلسطین نیز به این کشورها مهاجرت کردهاند. زبان و خط زبان و خط رسمى مردم قطر عربى است و زبان انگلیسى نیز به عنوان زبان دوم در مدارس این کشور تدریس مىشود. زبان فارسى هم تا حد قابل توجهى در جامعه قطر حضور داشته و به آن تکلّم مىشود. ثبات نسبی قطر حرکت پیش رونده ی تحولات در منطقه ی خاورمیانه توانسته است تا کنون کشورهای مصر، تونس، الجزایر، بحرین، یمن و لیبی را دچار چالش هایی جهت برپایی نظام های مردمی نماید. اگرچه این تحولات در برخی کشورها به موفقیت نسبی رسیده است اما در بعضی دیگر، هنوز محتاج مجاهدت های بیشتر مردمی است. در این میان اما برخی کشورهای خاورمیانه عربی تا کنون دچار چالشی جدی از سوی ملت خود نشده اند. قطر یکی از این کشورهاست که از ثبات نسبی قابل قبولی در این مدت برخوردار بوده است گرچه زمزمه هایی از آغاز برخی اعتراضات در آن به گوش می رسد ولی عواملی باعث شده است تا قطار تحولات، تا کنون به این کشور نرسد: اصلاحات ساختاری و نهادی:گرچه ساخت سیاسی در قطر را نمی توان جدای از ساختار شیخ نشین های خلیج فارس تحلیل کرد اما برخی اتفاقات در سال های اخیر و به خصوص از سال ۱۹۹۵ تا کنون که شیخ حمد توانست با کودتای بدون خون ریزی، پدر خود را برکنار کرده و بر تخت سلطنت بنشیند، صورت پذیرفته است که موجب شده است تا قطر به لحاظ میزان اقتدارگرایی عینی در اذهان عمومی مردمش نسبت به کشورهای دیگر عربی منطقه، از غلظت کمتری برخوردار باشد. اولویت دادن به سرمایه گذاری خارجی در توسعه اقتصادی قطر موجب شده است تا برخی آزادی های ابتدایی برای شهروندان فراهم شود. دولت قطر از معدود کشورهاییست که درسالهای اخیر از اصلاحات سیاسی و آموزشی استقبال کرد و توانست دو جایزه بین المللی در حوزه گسترش دموکراسی در منطقه خلیج فارس را از آن خود سازد. در عرصه آموزشی نیز شیخه موزه، همسر شیخ حمد پادشاه قطر که تحصیلات خود را در رشته جامعه شناسی به انجام رسانده است، توانسته است اقدامات نهادی – آموزشی مناسبی را در عرصه فراهم سازی تحصیلات دانشگاهی ایجاد نماید که این مسئله موجب شده است تا تبعیضات آموزشی گذشته، کمتر مشاهده گردد.البته هم چنان در ساخت سیاسی قطر، احزاب جایگاه خاصی ندارند ،راهپیمایی مسالمت آمیز ممنوع است، قدرت مطلقه است و روشنفکران محدودیت هایی دارند اما همه ی این موارد نسبت به کشورهای عرب پیرامونی قطر، از غلظت کمتری برخوردار است. اصلاحات اجتماعی:در الگوی توسعۀ متمایز مورد تعقیب قطر، فعالیتها و اقدامات دولت در عرصههای اجتماعی، رسانهای و آموزشی، مکمل تلاشهای اقتصادی این کشور محسوب میشود. دولت قطر سعی کرده است فضای اجتماعی آزاد و بازی را نسبت به توسعه اقتصادی و در جهت تسهیل جذب سرمایههای خارجی ایجاد کند و حتی در شرایطی مانند بعد از یازده سپتامبر، از اصلاحات مورد تأکید آمریکا استقبال کرده و دو جایزه بینالمللی نیز در زمینه اصلاحات و دموکراتیزه کردن در منطقه خلیج فارس، به این کشور تعلق گرفت. در عرصه آموزشی نیز شیخه موزه، همسر امیر قطر که یک جامعهشناس است، ۶ مجموعه دانشگاهی را در یک شهر آموزشی بر پا کرده و به ویژه بعد از یازده سپتامبر، توانسته است بسیاری از دانشجویان عرب را جذب نماید. قانون اساسى و تحولات و ویژگىهاى آن اولین تشکیلات جدید حکومتى در قطر در دهه ۵۰ میلادی، با نقش عمدهٔ انگلیس در این شیخنشین، ایجاد شده و به مرور زمان تبدیل به نهادهاى امروزى گردید. این تشکیلات تا سال ۱۹۷۰ تحت عنوان اداره عمل مىکرده و مستقیماً به امیر گزارش مىدادند. بعد از سال ۱۹۷۰ با مطرح شدن قانون اساسی، موضوع شیوهٔ اعمال قدرت و روابط حاکم و مردم به صورت جدید در این امارت مطرح شد. قانون اساسى این کشور مىگوید که قطر یک حکومت و کشور مستقل عربى بوده و اسلام مذهب رسمى و شریعت (قوانین اسلامی) منبع اصلى قانونگذارى در آن مىباشد. دمکراسى اساس سیستم حکومت است و زبان عربى زبان رسمى کشور بوده و مردم قطر بخشى از امت عربى هستند. دولت بر کلیه سرزمینها و آبهاى سرزمینى که در داخل مرزهاى بینالمللى آن قرار مىگیرد، اعمال حاکمیت مىکند. دولت هیچگونه حقى جهت انکار حاکمیت و یا عقبنشینى از هیچ قسمتى از این سرزمینها و آبها را ندارد. دولت بر بکارگیرى کلیه منابع جهت دفاع از آن در مقابل هرگونه اقدام تجاوزکارانه نیز مسئول حفظ یکپارچگی، امنیت و ثبات کشور مىباشد. قطر در داشتن سندى به نام قانون اساسى از سایر کشورهاى عربى منطقه، به استثناء کویت، سابقهدارتر است. گو اینکه این سند قانون اساسى ایجاد فدراسیون امارات عربى متحده را پیشبینى مىنمود که هرگز رنگ واقعیت به خود نگرفت. بر همین اساس بود که قانون اساسى در سال ۱۹۷۲ بهمنظور تبلور بخشیدن به استقلال قطر تکمیل گردید. قوه مجریه:هیئت وزراء تحت ریاست امیر کشور بوده و ارگان عالى اجرایى مىباشد که کار نظارت و هماهنگى بین وزراء و ارگانهاى دولتى را بر عهده دارد. امیر همچنین دستورالعملهاى دولت را صادر کرده و از طرف هیئت وزراء مصوبات را امضاء مىکند. در ماه ژوئیه ۱۹۸۹ اولین تغییر وسیع در دولت پس از سال ۱۹۷۸ رخ داد و طى آن ۷ وزیر جابجا شده و ۱۱ وزیر جدید به عنوان اعضاى یک شوراى ۱۶ نفره منصوب شدند. هیچ دلیل رسمى براى این تغییر اعلام نگردید ولى اعتقاد بر این بود که هدف از چنین اقدامى جایگزین نمودن افراد جوان به جاى افراد پیر و سالخورده بود. در این میان وزارت اقتصاد که بدون وزیر بود تبدیل به وزارت اقتصاد و بازرگانى شده و پست وزیر کشاورزى و صنایع نیز از یکدیگر تفکیک شد. در سپتامبر ۱۹۹۲ یک تغییر مجدد وسیع در کابینه صورت گرفت و تعداد اعضاى آن به ۱۷ نفر افزایش یافت. ولى دو ماه بعد از این تحوّل یکى از وزراء به نام مبارکعلىالخاطر که قبلاً به عنوان وزیر خارجه و در کابینه جدید به عنوان وزیر مشاور در امور کابینه فعالیت مىکرد به دلیل اظهاراتى مبنى بر بهبودى روابط عربستان و قطر، که مورد رضایت امیر قطر نبود، از کار برکنار شده و پست مزبور نیز حذف گردید. در کابینه جدید ۷ وزیر پستهاى خود را حفظ کرده و ۶ وزیر نیز براى اولینبار وارد کابینه شدند. همچنین دو وزارتخانه جدید به نام انرژى و صنایع، و اوقاف و امور اسلامى ایجاد گردید. بعدها منابع خبرى بینالمللى گزارش دادند که با این تغییر جدید ولیعهد وقت قطر عملاً قدرت را در این کشور بدست گرفته بود. قوه مققنه :فصل چهارم قانون اساسى صادره ۱۹ آوریل ۱۹۷۲ کلیه مسائل مربوط به تشکیل شوراى مشورتی، عضویت، مسؤولیتها و بخشهاى مختلف آن را مشخص مىکند. شوراى مشورتى مرکب از ۳۰ عضو است که ظاهراً به دلیل آراء و افکار خوب و شایستگى جهت نمایندگى کلیه اقشار جامعه و مناطق کشور انتخاب مىشوند. مادهٔ ۵۱ قانون اساسى و فرمان امیرى شماره ۱۱ سال ۱۹۷۵ مسؤولیتهاى شوراى مشورتى را مشخص مىکند. برخى از این مسؤولیتها به شرح زیر مىباشد: ۱. بحث پیرامون خطمشى عمومى کشور در زمینههاى سیاسى و اقتصادى و یا اداری. ۲. بحث و بررسى لایحه بودجه. ۳. درخواست توضیح از وزراء. ۴. ابراز عقیده در مورد موضوعاتى که در قالب پیشنهاد و سیاستها مطرح مىشود.
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
۰.۱۲
-۰.۴۵
۰.۰۷
۱.۱۸
۰.۰۷
۹۰
۲.۳۲
۰.۱۳
-۳.۳۹
۰.۵۰
-۱.۳۸
۰.۱۲
-۰.۳۵
۰.۰۶
۱.۰۴
۰.۰۶
جدول بالا نتیجه حاصل از تحلیلهای IRT را نشان میدهد. در این جدول برای هریک از شاخصها خطای استاندارد هم محاسبه و گزارش شده است. (A) نشان دهنده ضریب تمیز در مقیاس تحلیلهای IRT است. (B1) نماینده گزینه دوم (کم)، ( B2) نماینده گزینه سوم (متوسط)، ( B3) نماینده گزینه چهارم(زیاد) و (B4) نماینده گزینه پنجم(خیلی زیاد) است. با توجه به اینکه مدل مورد استفاده چند ارزشی است قاعدتا گزینه اول محتمل ترین انتخاب است و احتیاجی به محاسبه ندارد.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
ب)در این قسمت برای هر یک از سوالهای پرسشنامه رشدخودمختاری طبق مولفهها نمودار توابع آگاهی و منحنی ویژگی سوال ترسیم شده است.ماتریس نمودارهای پایین برای تمام سوال های پرسشنامه رشد خودمختاری را نشان می دهد. در این نمودارها، منحنی مشکی گزینه اول(خیلی کم)، منحنی آبی گزینه دوم(کم)، منحنی قرمز گزینه سوم(متوسط)، منحنی سبز گزینه چهارم(زیاد) و منحنی آبی کم رنگ(خیلی زیاد)اطلاعات گزینه پنجم را نشان می دهد. در همین بخش به ارائه توابع آگاهی برای تمامی مولفه های پرسشنامه رشدخودمختاری آیوا پرداخته ایم این توابع میزان آگاهی را دربازه تتای ۳± برای هر یک از سوالها نشان میدهد. نمودار۴-۵ نمودار توابع آگاهی و منحی ویژگی سوال برای وابستگی متقابل طبق نظریه سوال-پاسخ سوال۱ سوال۷ سوال۱۳
سوال۱۹ سوال۲۵ سوال۳۱
سوال۳۷ سوال۴۳ سوال۴۹
سوال۵۵ سوال۶۱ سوال۶۷
سوال۷۳ سوال۷۹ سوال۸۵
طبق نمودارهای ۴-۵میتوان گفت توابع آگاهی سوالات برای مولفه وابستگی متقابل در حد خیلی مطلوب قرار دارد هچنین منحنی ویژگی سوال در سطح مطلوب است نمودار۴-۶ نمودار توابع آگاهی و منحی ویژگی سوال برای استقلال عاطفی والدین طبق نظریه سوال-پاسخ سوال۲ سوال۸ سوال۱۴
سوال۲۰ سوال۲۶ سوال۳۲
سوال ۳۸ سوال۴۴ سوال۵۰
سوال۵۶ سوال۶۲ سوال۶۸
سوال۷۴ سوال۷۹ سوال۸۵
طبق نمودارهای ۴-۶میتوان گفت توابع آگاهی سوالات برای مولفه استقلال عاطفی والدین در حد خیلی مطلوب قرار دارد هچنین منحنی ویژگی سوال در سطح مطلوب است. نمودار۴-۷ نمودار توابع آگاهی و منحی ویژگی سوال برای مدیریت زمان طبق نظریه سوال-پاسخ سوال۳ سوال۹ سوال۱۵
سوال۲۱ سوال۲۷ سوال۳۳
سوال۳۹ سوال۴۵ سوال۵۱
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
احساس تنهایی یکی از احساسهای مشترک بین تمامی افراد بشر است و این احساس با نگاهی بسیار گذرا و اندک به دل و درون انسان، قابل درک و دریافت است. تنهایی انسان، تنهایی مضاف و دارای ساحههای مختلف است که یا به دلیل یک بعد از ابعاد وجودی او و یایک امر عارضی و فراتر از وجود اوست، مانند تنهایی فیزیکی، تنهایی اخلاقی، تنهایی در معاشرت، تنهایی ادراکی، ذهنی و روحی و…ادیان با اعتقاد به خداوند قادر، خیر خواه و عاشق مطلق، عرصه های مختلف تنهایی انسان را پاسخ میدهند، زیرا خداوند عالم به سرار ضمیرما و اگاه به نیازهای جسمانی و روحانی ماست.او تمام احتیاجات همه جانبه انسان را میداند و از روان ناخودآگاه ما باخبر است.[۴۱۸] بیگمان انسانی که عقیده پیدا میکند:خداوند از خودانسان به او نزدیکتر است[۴۱۹] و او را از رگ گردن به انسان نزدیکتر میبیند[۴۲۰] در سراشیی های تنهایی احساس داشتن حبل محکم الهی نگهدارنده اراۀ او خواهد بود. توکّل، از آموزههایی است که تأثیر شگرفی بر تحرک و پویایی انسان دارد. توکّل به انسان جرئت اقدام و عمل میدهد و بازدارندههای رفتاری را از میان برمیدارد. قرآن میفرماید: آن گاه که عزم کردی و تصمیم گرفتی، به خدا توکّل کن و کار خود را دنبال نما[۴۲۱] و این اولا، مستلزم حرکت و تلاش انسان است و ثانیاً، چون بر خدا اعتماد می کنیم کار را با اطمینان بیشتری انجام می دهیم. توکّل یعنی اینکه انسان همیشه به آنچه منطبق با حق است عمل کند، و در این راه به خدا اعتماد کند، که خداوند پشتیبان کسانی است که حامی و پشتیبان حق بوده اند.[۴۲۲] در بحران های زندگی همیشه او را تکیه گاه خود خواهد دید چنین انسانی با بهره گرفتن از نیروی خدادادی خویش و تکیه بر قدرت خداوند، با توکّل کارها را شروع میکند و و در ظل عنایتش به پایان میرساند. این آموزه در سیره و سنّت پیامبر و اهل بیت(علیهم السلام)در نهایت درجه و کاملترین وجه آن بوده و یکی از علایم ایمان به خدا این است که انسان بر او توکّل کند. انسان اگر به ربوبیت او اذعان دارد و معتقد است که مجموعه جهان هستی زیر سیطرۀ حکومت و ربوبیت او قرار دارد و تنها معبود شایستۀ پرستش اوست، هرگز به خود اجازه نمیدهد به دنبال دیگری برود و از او استمداد جوید، بلکه همواره به خداوند اعتماد کرده، فقط از او درخواست کمک میکند: اگر بیمار است از او درمان میخواهد، و اگر گرفتاری و مشکلی دارد صرفاً از آستان ربوبی او امید به رفع آن دارد[۴۲۳] افرادی که به حضرت حق یقین کردهاند ، چنانچه یقین به خوبی امری و بدی امری داشته باشند بدون خوف از عاقبت کار یا ترس از ملامت، خستگیها را بر خود هموار کرده به سوی عاقبت خوشی که در دل دارد به شتاب می پردازد چرا که« من توکل علی الله اضاءت له الشبهات و کفی المونات و امن التبعات»[۴۲۴] چنان که اهتمام به این امر در مورد مسلمانان صدر اسلام مشهود بود و توانستند با باور به خدای متعال، عظیم ترین مشکلات را از جلوی راهشان بردارند ؛ خیبرها کندند و خندقها را فتح کردند و از جان گذشتند ولی بیم به خود راه ندادند.
۲- نبوت و امامت
دومین باور دینی که رکن دینداری اسلامی به شمار میرود، اعتقاد به رسالت انسانهایی از سوی خداوند است که به عنوان انبیای الهی در تاریخ شناخته شدهاند. اهمیت اعتقاد به نبوت معصوم ریشه در کارایی این بزرگواران در زندگی مسلمین دارد. نقش باور به اصل نبوت و امامت به دو بعد، بازمیگردد
۱) نقش آموزشی
اولین بعد، آموزش امور دینی به ویژه زندگی بر اساس اصول دینی است. راه منحصر به فرد شناخت تعالیم دین، پس از کلام خداوند، سخنان پیامبر و جانشینان ایشان است، به گونهای که حتی استفاده صحیح از کلام خداوند نیز مبتنی بر شناخت و درک سخنان اولیای دین(ع)است. پیامبر و ائمه به عنوان مفسرین قرآن و محل رجوع وحی، رابط بین خلق و خدا محسوب میشوند لذا آنچه از دستورات و تعالیم الهی را که برای بشر قابل فهم نبوده، خداوند ببا وحی به پیمبر آن تعالیم و آموزه ها را به بشر ارسال کرده.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
۲) الگو دهی
دومین بعد در رابطه با اعتقاد به رسالت و امامت، نقش الگودهی آنان است. پیامبر برای تمام مومنین اسوه معرفی شده و الگو بودن آن حضرت در زندگی انسان می تواند راهنمای تمام کارها باشد « لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَ الْیَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَکَرَ اللَّهَ کَثیراً« [۴۲۵] معناى آیه این است که یکى از احکام رسالت رسول خدا (ص)، و ایمان آوردن شما، این است که به او تاسى کنید، هم در گفتارش و هم در رفتارش، و شما مىبینید که او در راه خدا چه مشقتهایى تحمل مىکند، و چگونه در جنگها حاضر شده، آن طور که باید جهاد مىکند، شما نیز باید از او پیروى کنید.[۴۲۶] این تاسی به پیامبر در تمامی مسلمین و در تمامی حیطه ها به خوبی مشهود است؛ چرا که مسلمین حتی سعی میکنند در جزییات زندگی شان هم به سیره رسول مکرم اسلام تاسی کنند. و شناخت پیامبری که دارای ملکه عصمت است. نه تنها وی را برای زمان خوش بلکه الگویی برای مسلمین امروز قرار داده است. علاوه براصل نبوت ،اصل امامت و رهبری یکی از مهم ترین و برجسته ترین ویژگی شیعیان است که آنان را از دیگر گروه های مسلمان جدا میسازد. شاید اهمیت این اصل برای مسلمانان امروزی ملموس تر به نظر میرسد؛ چرا که در زمان غیب کبری و ددر زمان عدم حضور امام معصوم، وظیفه خطیر رهبری جامعه بر عهده خلف صالح امام غایب است. واصولا حکومت اسلامی جز به وسیله حاکمیت اسلامی که در راس آن عالم جامع الشرایط حضور داشته باشد، اعمال نمیشود.[۴۲۷]
۳) انتظار در امتداد امامت
همه ادیانآسمانی،به خصوص ادیان ابراهیمی،برای جامعۀ بشری، غایت و آیندهای روشن،توسعهیافته و سعادت بخش ترسیم میکند. اسلام از پیروان خود انتظار دارد که با الهام از شاخصهای آن جامعۀ آرمانی، به اقتضای امکانات و توانمندی اجتماعی خود، بکوشند تا در یک روند تکاملی حداقلهایی از ویژگیهای جامعۀ مطلوب اسلامی را محقق سازند. تحقق ویژگی«انتظار»در جامعه اسلامی،مستلزم احراز شرایط و شاخصهایی است که نشانگر تحقق برخی مراتب حداقلی جامعهء مطلوب اسلامی است. مهم آن است که جامعهء اسلامی همواره بکوشد تا حرکتش، حرکتی تکاملی و رو به رشد باشد.در همین راستا، یکی از اقتضائات مذکور،دانش و امکانات علمی است که در هرعصری وجود دارد یا میتواند پدید آید.[۴۲۸] شور و شوق حضور در کنار آن منجی بزرگ که روزی ظهور خواهد کرد ، هر معتقدی را به سیر وسلوک معنوی و پیشرفت دنیایی برای رسیدن به گوشهای از آمال آن منتظر میکشاند.
۳- معاد
اعتقاد به زندگی پس از مرگ، حسابرسی اعمال در روز قیامت، و پاداش و مجازات افراد بر اساس رفتارهایشان است. هر چند اعتقاد به معاد بر همهی ابعاد زندگی انسان ها تأثیرگذار است. امروزه علی رغم پیشرفتهای علمی و کاهش مشکلات زندگی، اضطراب ها و نگرانی ها رو به فزونی است. بخشی از این مشکلات بر اثر احساس بیهدفی و پوچی در زندگی است. علامه محمد تقی جعفری در تبیین لازمه نیاز به دین میگوید: انسان در سامان دادن زندگی طبیعی نه تنها نیاز به دین ندارد، بلکه دین در برخی مواقع، مزاحم آن نیز است. آن چه انسان را به دین نیازمند می نماید، حیات معقول و طیبه است که در آن انسان به کمال نهایی دست می یابد و ظرف تحقّق آن نیز آخرت است. بنابراین، هدف غایی دین، ساختن زندگی معقول است و اگر این هدف، نادیده انگاشته شود و زندگی طبیعی، مقدم شود استفاده ابزاری از دین است؛ چنان که آنهایی که حیات طبیعی را مقدم داشتهاند، از دین و سایر ارزش ها، استفاده ابزاری نمودهاند. [۴۲۹]
۱) صبر
کمتر چیزی مانند باور به معاد میتواند آلام مسلمان را تسکین دهد. اساساً برخی مشکلات جبران ناپذیر است و افراد تنها با توجه به پاداشهای زندگی اخروی میتوانند خود را آرامش بخشند. کمترین پاداشی که از اعتقاد به آخرت حاصل می شود؛ صبر بر مصیبتها و آلام است: الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ »[۴۳۰] طبق مفاد این آیه این جهان دار بقا، برای هیچ کس نیست. بعضی زودتر و بعضی دیرتر، باید از این جهان بروند. چرا انسان به خاطر مسایل زودگذر در دیار شرک و کفر باقی بماند، و بار ذلت و اسات را بر دوش بکشد، و زندگی شن بیمعنا باشد[۴۳۱]، بنابراین شما مردم با ایمان از مرگ نترسید و از ترس مرگ و مشکلات زندگی تن به اسارت و ذلت ندهید علی میفرماید: کسانی که به موت عقیده دارند، خود را برای مرگ آماده میکنند، و نه تنها از مرگ نمی ترسند بلکه آرزوی آن را میکنند تا به بهشت برین راه یابند، اما برای آنان که نسبت به مرگ بی تفاوت هستند یاد مرگ و نام آن سبب توجه به خدا و آماده شدن برای روز باز پسین است. یاد مرگ قلبی را که نسبت به امور آخرتی مرده است و بیتفاوت زنده میسازد؛ و چشمی که حقایق را درک نمیکند بینا میکنئ و بدین ترتیب مرگ و یاد آن نعمتی است از نعمت های الهی. [۴۳۲]
۲) بازدارندگی
اثر دیگر باور به معاد، نقش مهارکننده و بازدارندهی آن است که در زندگی مسلمانان به خوبی مشهود است.اعتقاد به معاد و حساب و کتاب اعمال در آخرت؛ قویترین ضمانت را برای رعایت هنجارها، انجام خوبی ها، و ترک زشتی ها به وجود می آورد و توجه به اینکه بر تمام اعمال ما نظارتی وجود دارد و آشکارا و نهان روزی به حساب میآید التزامی درونی پدید میآورد که با هیچ نظارت بیرونی قابل مقایشه نیست[۴۳۳] علی (ع) به فرزندش توصیه میکند: «پسرم، بدان تو براى آخرت آفریده شدى، نه دنیا، براى رفتن از دنیا، نه پایدار ماندن در آن، براى مرگ، نه زندگى جاودانه در دنیا، که هر لحظه ممکن است از دنیا کوچ کنى، و به آخرت در آیى. و تو شکار مرگى هستى که فرار کننده آن نجاتى ندارد، و هر که را بجوید به آن مىرسد، و سرانجام او را مىگیرد پس، از مرگ بترس! نکند زمانى سراغ تو را گیرد که در حال گناه یا در انتظار توبه کردن باشى و مرگ مهلت ندهد و بین تو و توبه فاصله اندازد، که در این حال خود را تباه کردهاى . پسرم! فراوان بیاد مرگ باش، و به یاد آنچه که به سوى آن مىروى، و پس از مرگ در آن قرار مىگیرى.تا هنگام ملاقات با مرگ از هر نظر آماده باش، نیروى خود را افزون، و کمر همّت را بسته نگهدار که ناگهان نیاید و تو را مغلوب سازد . مبادا دلبستگى فراوان دنیا پرستان، و تهاجم حریصانه آنان به دنیا، تو را مغرور کند، چرا که خداوند تو را از حالات دنیا آگاه کرده، و دنیا نیز از وضع خود تو را خبر داده، و از زشتىهاى روزگار پرده برداشته است» [۴۳۴]
۳) تشویق
اثر دیگر باور به معاد، ایجاد انگیزه در افراد و تشویق آنهاست. در کلمات اولیای دین(ع) به پاداشها و نعمتهای اخروی اشاره شده که در ازای انجام وظایف خانوادگی به فرد داده میشود. توجه به این نعمتها و آسایش در زندگی اخروی،افراد را برمیانگیزد که رفتارهای خود را در جهت کسب این نعمتها، سوق دهند؛ برای نمونه، آیاتی از قبیل آیات ذیل، شوق افراد را در انجام وظایف بسیار تقویت میکند: «شما و همسرانتان در نهایت شادمانی وارد بهشت شوید. سینیهایی از طلا و جامهایی در برابر آنها میگردانند و در آنجا آنچه دلها بخواهد و چشمها از آن لذت ببرد، موجود است و شما در آن جاودانید، و این همان بهشتی است که بهخاطر اعمالی که انجام میدادید، وارث آن شدهاید».[۴۳۵]
ب- باورهای موثر در انحطاط
با توجه مطالب فوق، دین و شریعت اسلامی هر آنچه یک مسلمان برای سعادت دنیوی و آخروی بدان نیازمند است، درخود جای داده؛ اما واقیعت دنیای امروزمسلمانان ما را به شک میاندازد که، اگر در عقاید اسلامی در عقایدش چنین استواریای وجود دارد پس چرا ثمرۀ این تعالیم را ما امروز در بین مسلمین کمتر می بینیم؛ ودینی که همه شرایط را برای جهانیشدن دارا است، چرا نتوانسته مسلمین امروزی را به تعالی برساند؟ پاسخ کلیای که به این سوال میتوان ارائه کرد اینست که: اسلام در نفس خود هیچ عیبی ندارد اشکال از عملکرد و برداشت ناصواب مسلمین امروزی از اسلام و یا به قول شهید مطهری ، مسخشدن ارزشهای اسلامی است که متاسفانه، به عنوان جلوه اسلام اصیل معرفی شده است. در واقع ریشه بسیاری از سوء براشتها به علت دقت نکردن خیلی افراد به نظم منطقی فرآن و نظم درون آن و نیندیشدن در مورد آیات مفسر، است تا رفع ابهام شود.[۴۳۶] رشید رضا مؤلف تفسیر المنار در این باره مینویسد: علمای علم الاجتماع و سیاست مداران و مورخان اسلامی و غیراسلامی اتفاق دارند تنها عاملی که در برهه ای از زمان به عرب ها (مسلمانان)، در همهی زمینه های فرهنگی و اجتماعی و روحی نیرو بخشید و آنان را در پیشرفت فرهنگ و تمدن انسانی کمک کرد و با هم متّحد ساخت، اسلام بود و بس؛ طبعاً روگردانی از اسلام و یا داشتن مسمای اسلام، نتیجه ای جز خواری و ذلّت نخواهد داشت[۴۳۷]
۱- درک نادرست از توکل
افراط در آموزه ها موجب گرایش برخی به تنبلی شدید و کنارهگیری از امور دنیوی با شعار این که؛ هر که دندان دهد نن دهد در میان مسلمین ساده اندیش گردید. و برخی از مسلمانان چنان در درک توکل دچار افراط و تفریط شده بودند حتی کار کردن برای کسب روزی و معالجه بیماری را مخالف با توکل می شمردند و این گونه کارها را از ضعف ایمان و یقین می پنداشتند. لازم به توضیح نیست که توکل بدین معنا در اسلام، اصل و اساسی ندارد و توکلی که اسلام تعلیم می دهد، هیچ گونه منافاتی با کار و کسب و معالجه ندارد و نهایت این که وسایل را باید به دیده واسطه نگریست نه به دیده استقلال. معنای توکّل این نیست که انسان در جایی تنها مشغول به عبادت و راز و نیاز با خدا گردد و اوقات شبانه روز را این گونه سپری کند و دست از کسب و کار بردارد. بی تردید، این به بیراهه رفتن است. در روایتی آمده است: پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله)گروهی را مشاهده کردند که به دنبال کشت و کار نمی روند، فرمودند: چه می کنید؟ گفتند: ما متوکّلان هستیم، آن گاه پیامبر فرمود: شما متوکّل نیستید، بلکه سربار جامعه اید.[۴۳۸]
۲- اهلبیت گریزی
پس از رحلت پیامبر (ص ) و با وجود تعیین تکلیف پیامبر، در بطن جامعه اسلامى ، زاویه انحرافى ایجاد گردید که روز به روز با گذر زمان ، وسعت بیش تر گرفته ، تا در نهایت منجر به متروک ماندن اسلام ناب در این جوامع و مسخ مفاهیم دینى با عناوین مختلف گردید؛ تا جایى که از اسلام جز نامى در عرصه زندگى اجتماع مسلمانان باقى نماند. متاسفانه از همان قرون اولیه بعد از ظهور اسلام ، آموزههای قرآنی اصیلی چون علمآموزی ، تقوا و خویشتنداری ، جهاد ، شفاعت ، قضاء و قدر ، قناعت ، نفی سلطه کفار بر مسلمین، یا به فراموشی سپرده شده و یا با تفسیرهای معوجی که از آن شده ، از تاثیر و اثرگذاری افتاد. علت اصلی بروز این تفاسیر غلط را باید اعتقاد نداشتن و به انزوا کشاندن مفسران حقیقی قرآن کریم یعنی اهلبیت، جستجو کرد. سدیر می گوید : زمانی که امام باقر علیه السلام وارد مسجد الحرام می شد و من خارج می شدم ، دست مرا گرفت و رو به کعبه ایستاد و فرمود: ای سدیر ! همانا مردم مامور شدند که نزد این سنگ ها ( کعبه) آمده و گرد آن طواف کنند؛ سپس نزد ما آیند و ولایت خود را نسبت به ما اعلام دارند. همین است گفته خدا « همانا من آمرزندهام آن که ایمان آورد و کار شایسته کند و سپس رهبری شود» آ نگاه با دست به سینه اش اشاره نمودو فرمود : به سوی ولایت ما . سپس فرمود : ای سدیر کسانی که مردم را از دین خدا باز دارند را به تو می نمایم . آنگاه به ابوحنیفه و سفیان سوری که در آن زمان در مسجد حلقه زده بودند نگریست و فرمود : اینهایند کسانی که بدون هدایت از جانب خدا و سندی آشکار ، از دین خدا جلوگیری می کنند. همانا این افراد خبیث اگر در خانه های خود بنشینند ، مردم به جستجو افتند و چون کسی را در نیابند که از خدا و رسولش به آنها خبر دهد ، نزد ما آیند تا ما از خدا و رسولش به آنها خبر دهیم.»…[۴۳۹] مشکل اساسی در فهم دین این بود که متفکران ، دانشمندان و بزرگان عالم اسلام ، به علت دوری از معارف اهلبیت (ع)، توان برداشت صحیح و مطابق با واقع از آموزه های اسلامی را نداشته ، مسائل دارای اهمیت کمتر را به جای با اهمیتتر میپنداشتند. امام خمینى در همین باره میگوید: «اکنون ببینیم که چه گذشته است بر کتاب خدا؛ این ودیعه الهى و ما ترک پیامبر اسلام (ص )، مسائل اسف انگیزى که باید براى آن خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت على (ع ) شروع شد. خود خواهان و طاغوطیان ، قرآن کریم را وسیلهاى کردند براى حکومت هاى ضد قرآنى ، و مفسران حقیقى قرآن و آشنایان به حقایق را که سراسر قرآن را از پیامبر اکرم دریافت کرده بودند … هر چه این بنیان کج به جلو آمد کجىها و انحراف ها افزون شد، تاآن جا که قرآن کریم را – که براى رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عائله بشرى ، از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدى (ص) تنزل کرد .. و مع الاسف به دست دشمنان توطئه گر و دوستان جاهل ، قرآن این کتاب سرنوشت ساز، نقشى جز در گورستان ها و مجالس مردگان نداشت و ندارد، و آن که باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگى آنان باشد وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلى از صحنه خارج شد[۴۴۰] با توجه به آن که پویایى اسلام ، از پویایى دستورهاى قرآن ناشى م شود، کنار نهادن اهلبیت به عنوان مفسرین وافعی قرآن، عملا به کنار گذاشتن قرآن انجامیدو این کار، چیزى جز کنار گذاشتن اسلام و متروک ساختن آموزههای واقعی در اثر تحریف آموزه ها آن نبود.
۳- اعتقاد به کفایت محبت اهل بیت
بر اثر تلقی نادرست از مفهوم محبت و ولایت اهلبیت (ع) برخی بر این گمان شدند که محبت اهلبیت (ع) اکسیری جامع است که به هیچ ضمیمهای نیاز ندارد و محبت اهلبیت برای عاقب به خیری کافی است؛ و پیدا است که اگر شخصی در آموزههای دینی به چنین باوری برسد که تنها راه نجات، محبت قلبی اهلبیت (ع) بوده و با داشتن یا ادعاکردن چنین محبتی هر کاری برای او روا است، دیگر به هیچ روی نمیتوان پایبندی به شریعت با انجام کامل واجبات و ترک محرمات را از او انتظار داشت. در این باره شهید مطهری میگوید: «…..مسأله ولایت و امامت طرز فکر ما به صورت عجیب و معکوس درآمده است . آیا این عجیب نیست که ما مقتدایانی مثل اهل بیت پیغمبر داشته باشیم ..آنگاه بجای اینکه وجود این پیشوایان ، محرک ما و مشوق ما باشد به عمل ، وسیله تخدیر ما و تنبلی ما و گریز ما از عمل شده است . تشیع و دوستی اهلبیت پیغمبر را وسیله قرار دادیم برای اینکه از زیر بار اسلام بیرون بیائیم . حالا ببینید این فکر چقدر مسخ شده است ! این حقیقت عالی به شکل منکوس در فکر ما وارد شده ، در ما نتیجه معکوس داده ، وسیله تنبلی شده ، وسیله هیچ کار نکردن با انتظار اینکه همه کارها را مولی کرده ، در قیامت هم مولی میکند . »[۴۴۱] اما باید معنای حدیث را دانست زیرا محب هیچگاه مخالف رضای محبوب خود عملی را مرتکب نمیشود؛ پس گمان نبر کسی بگوید: «من علی را دوست دارم و او را ولی خود میدانم، آنگاه در معاصی غوطهور شود و از آخرت و عذاب آن بیم نداشته باشد. نه هرگز چنین نیست»[۴۴۲] گر چه برخی نیز از اساس، صحت این حدیث را مردود دانستهاند.[۴۴۳] طریحی پس از نقل این روایت، در رد این گونه عقاید چنین می گوید: « ظاهراً مقصود از محبت، محبت کامل است که بدان سایر اعمال افزوده میشود؛ زیرا ایمان کامل حقیقی همین است؛ اما غیر از آن ]= یعنی ایمان بدون عمل[ ایمان مجازی خواهد بود»[۴۴۴]
۴- جبرگرایی
مراجعه تاریخی به آموزهای انحطاط دهنده در اسلام ما را با این واقعیت مواجه میسازد که؛ هیچ اعتقادی در بین مسلمین مانند عقیده پیدا کردن به جبر تحریف شده، در انحطاط جامعه مسلمان و ایجاد خلق و خوی کسالت و عزلت گزینی مانند جبر عمل نکرده است. با نگاهی به تاریخ جبرگرایی متوجه دو گرایش مختلف به جبر میشویم. عده ای بنای عقیده بر آن گذاشتند و سررشته پیشآمدها و حوادث عالم را در ارادهای بیرون از مجموعه عوامل طبیعی جستجو نموده و همه وقایع را محتوم و محکوم آن مشیّت می دانند، و برای انسان هیچ فعلیت استقلالی قایل نیستند. وعده ای هم بودند که از این آموزه به شکل ابزاری استفاده وبرای مطامع خود مورد سوئ استفاده قرار دادند و به تبلیغ آن پرداختند. آیات و روایات، در تعابیر اسلامی، انسان را موجودی نیازمند معرفی کرده و خداوند در سوی دیگر موجودی غنی.[۴۴۵] سوء برداشت از اینگونه مفاهیم الهی باعث شده که کسانی از خود سلب اختیار کرده و کارها را همه در دست تقدی واگذار کنند مختار بودن یا نبودن انسان در حوزۀ تفکر اسلامی ـ در وجه فلسفی و کلامی آن ـ در قالب دو اصطلاح «اختیار و جبر» مطرح شد و در اواسط دوره بنی امیّه، این مسأله (اختیار و جبر) علاوه بر جنبهه ای کلامی و فلسفی، اهمیت سیاسی نیز پیدا کرد؛ زیرا نظریههای مدافعان اختیار و آزادی بشر که انسان را دارای اراده آزاد و در کارهای خود توانا میدانست، خطری برای فرمانروایان بنی امیّه به شمار میرفتند. معتزله معاویه را به بنیانگذار عقیدۀ جبر در عالم اسلام اعلام کرده اند؛[۴۴۶] به عقیده آقای جعفریان، این عقیده ریشه در جاهلیت داشته اما با بروز امویان به این عقیده دامن زده شده است و حتی در زمان عثمان نیز وقتی مردم به او اعتراض میکردند، عثمان گفت: لباسی را که خداوند به وی پوشانده، از تن خود به درنخواهد آورد[۴۴۷] نخستین کسى که اندیشید، ارادهى خدا در افعال انسان در خیر و شر و زشت و زیبا تعلق گرفته است، معاویه بود.[۴۴۸] از معاویه نقل شده است که می گفت: عمل و کوشش هیچ نفعی ندارد چون همه کارها به دست خداوند است.[۴۴۹]در تاریخ نقل شده، هنگامى که معاویه، یزید را به عنوان جانشین خود معرفى کرد، در پاسخ به اعتراض برخى صحابه، از جمله عایشه گفت: «خلافت یزید تقدیر الهى است و بندگان در امور خود اختیارى ندارند».[۴۵۰] یزید نیز در اولین خطبه خود گفت: پدرم بنده ای از بندگان خدا بود، خداوند او را اکرام کرده خلافت را به او بخشید…. و اکنون نیز خداوند این ملک را به عهده ما نهاده است[۴۵۱]
موضوعات: بدون موضوع
لینک ثابت
|
|
|
|