کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



توسعه شخصی شامل رفتارهای داوطلبانه کارکنان به منظور بهبود دانش، مهارتها و توانایی هاشان می‌باشد، ویژگی چنین رفتاری این است که یادگیری مجموعۀ جدیدی از مهارتها به منظور توسعه دامنه مشارکت در سازمان انجام می گیرد)مکنزی ، ١٩٩٣ .(به هرحال این بعد از رفتارشهروندی سازمانی در ادبیات، مطالعات و تحقیقات مورد بررسی قرار گرفته است، با این وجود به نظر می رسد این نوع از رفتارها که وابسته به صلاحدید کارکنان می‌باشد به طور مفهومی از سایر انواع رفتارشهروندی سازمانی متمایز است و انتظار می‌رود به منظور بهبود اثر بخشی سازمان بایستی از مکانیزم های متفاوتی نسبت به دیگر رفتارها، در این مورد بهره برد.با مطالعه ادبیات موضوع می‌توان به این نتیجه رسید که تقریباً تمام تحقیقات رفتارشهروندی سازمانی بوسیله مقاله کاتز ) ١٩۶۴ (تحت تأثیر قرار گرفته است و شاید جای تعجب نباشد که به یک تشابه قوی میان انواع رفتارشهروندی سازمانی , ابعاد رفتارهای خود جوشانه و نوآورانه دارند ) که کاتز در مقاله خود به بررسی اعضاء پرداخته است ( دست بیابیم. با بیان ابعاد مورد نظر کاتز به صورت زیر میتوان این تشابه را مشاهده کرد؛
١( همکاری با دیگران
٢( حمایت از سازمان
٣( ایده های داوطلبانه و سازنده
۴( خود آموزشی
۵( داشتن نگرش مطلوب به سازمان
بطور مثال همکاری با دیگران منعکس کننده ابعاد کمک به دیگران و جوانمردی است. حمایت از سازمان منعکس کننده ابعاد رفتار مدنی و وفاداری به سازمان است. ایده‌های داوطلبانه و سازنده منعکس کننده بعد ابتکارات شخصی است. خود آموزشی منعکس کننده بعد توسعه شخصی است. و در نهایت داشتن (نگرش) مطلوب نسبت به سازمان منعکس کننده وفاداری و شاید هم جوانمردی باشد (پودساکوف، ٢٠٠٠). شمار مطالعاتی که این موضوع را مورد تحقیق قرار می دهد، به طور چشمگیری روبه افزایش است. با اینحال هنوز کمبودهایی در زمینه اجماع در مورد ابعاد سازنده رفتارشهروندی سازمانی وجود دارد.
(لی پین[۱۳۷] و همکاران، ۲۰۰۲) نتمه یر[۱۳۸] نیز ابعاد رفتار شهروندی سازمانی را در قالب چهار حلقه دسته بندی شده استفاده کرده است که عبارتند از:
١) جوانمردی
٢) رفتار مدنی
٣) با وجدان بودن
۴) نوع دوستی
با وجدان بودن رفتاری که از نیازهای ایجاد شده به وسیله سازمان در محیط کار فراتر می رود.
به عنوان مثال، کار بعد از ساعت بررسی سودآوری شرکت. نوع دوستی همانطور که ذکر شد کمک به همکاران در انجام وظایفشان است. نوع دوستی و با وجدان بودن بوسیله برخی محققان با هم ترکیب شدند که به آن‌ها به عنوان رفتارهای کمک کننده اشاره می‌شود (مکنزی ، ١٩٩٣ )به هرحال این رفتارها به مبنای تعریف اورگان از رفتارشهروندی سازمانی طبقه بندی می شوند.
بریف و گئورگ ( ١٩٩٢ ( عنوان کردند که با وجدان بودن به آسانی درنقش افراد قابل تعبیر است. آن‌ها یادآور شدند که تمرکز با وجدان بودن روی وفاداری به قانون است. با وجود این باید دنبال بینش جدیدی برای این موضوع باشیم، بینشی که ارتباطات عمیق میان ابعاد رفتارشهروندی سازمانی را بر ما نشان دهد. به عنوان مثال با وجدان بودن یا نوع دوستی می توانند بمنظورتأثیر گذاشتن بر مدیریت شکل داده شوند ( کامیو[۱۳۹] و همکارانش ، ٢٠٠۵ ).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در این تحقیق سعی شده است طبق نظریه کرنودل به بررسی و ارزیابی مؤلفه‌های رفتار شهروندی سازمانی پرداخته شود.
در جدول زیر مؤلفه‌های رفتار شهروندی سازمانی طبق نظریه کرنودل با رسم شکل نشان داده شده است.
نمودار۵ : مؤلفه های رفتار شهروندی سازمانی از دیدگاه کرنودل
۳
فصل سوم
روش اجرای پژوهش
۳-۱- مقدمه
در این فصل ابتدا روش پژوهش، جامعه آماری، روش نمونه گیری وحجم نمونه بیان می گردد. سپس ابزار گردآوری داده ها مشخص شده و پس از معرفی ابزار گردآوری داده ها، به پایایی و روایی ابزارها اشاره خواهد شد. در نهایت روش گردآوری اطلاعات وروش تجزیه و تحلیل در پژوهش شرح داده خواهد شد.
۳-۲- روش پژوهش
این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش اجراء توصیفی- پیمایشی می باشد.
۳-۳- جامعه آماری
با توجه به اینکه واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی منطقه ۱۰ کشور از لحاظ وسعت یکی از بزرگترین مناطق بوده و از لحاظ فرهنگی و بومی بیشترین تنوع را داراست، در نتیجه از بین تمام مناطق ده گانه، در این پژوهش واحدهای منطقه ۱۰ دانشگاه آزاد اسلامی به عنوان جامعه آماری انتخاب گردیدند.
۴-۳- نحوه تعیین حجم نمونه
با توجه به بزرگی و تعداد بالای اساتید و کارکنان منطقه ۱۰ دانشگاه آزاد اسلامی کشور تعداد ۳۷۵ نفر به صورت تصادفی خوشه ای و تصادفی ساده انتخاب گردیدند. حجم جامعه مورد بررسی ۲۶۸۱ نفر می باشد.
برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده گردیده است که به منظور افزایش دقت و از بین بردن احتمال وجود پرسشنامه های بی پاسخ مقدار ۱۰درصد به نمونه آماری اضافه گردیده است.

هیئت علمی

کارکنان

مجموع

حجم جامعه

۱۱۸۵

۱۴۹۶

۲۶۸۱

حجم نمونه

۱۲۶

۱۷۹

۳۰۵

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 06:11:00 ب.ظ ]




ج-آثار اخروی

۱- نجات از دوزخ؛

محبوبیت نزد خدا؛

به دست آوردن منزلت نزد خدا؛

آثار اخروی

۱- نجات از دوزخ

رسول اکرم e می‌فرمایند: «در قیامت امر می‌شود، عده‌ای را به جهنم ببرند. خداوند به مالک جهنم می‌فرمایند: به آتش بگو پاهایشان را نسوزاند چون که به مسجد می‌رفتند. صورتشان را نسوزاند به خاطر وضو گرفتنشان و دست‌هایشان را نسوزاند چون هنگام دعا دست‌ها را بالا می‌گرفتند.»[۲۷۱]

۲- محبوبیت نزد خدا

انجام هر عبادتی انسان را محبوب درگاه حق تعالی می‌کند و دعا یکی از آن عبادات است بلکه افضل آن است. خداوند در قرآن کریم از حضرت ابراهیم u به خاطر دعا کردنش تعریف و تمجید می‌کند: «اِنَّ اِبرَاهِیم لَحَلِیم اَوَّاه مُنیب؛ همانا حضرت ابراهیم u، بردبار، تضرع‌کننده و توبه‌کننده است.»[۲۷۲]
همانا امام باقر u در بیان آیه می‌فرمایند: اواه کسی است که بسیار دعا می‌کند.[۲۷۳]

۳- به دست آورد ن منزلت نزد خدا

امام صادق u می‌فرمایند: نزد خداوند متعال، مقام و منزلتی است که کسی به آن نمی‌رسد مگر با درخواست و دعا.[۲۷۴]

د-آثار دنیوی

    1. اثر دعا در حل مشکلات؛
    1. شفای دردها؛
    1. جلب روزی؛

آثار دنیوی

۱- اثر دعا در حل مشکلات

خداوند متعال در قرآن کریم در مورد حل مشکلات و شکستن بن‌بست‌ها به وسیله دعا و نیایش می‌فرمایند: «اَمَّن یُجِیبُ المُضطَّرَ اِذَا دَعَاهُ وَ یَکشِفُّ سُوء؛[۲۷۵] کسی که اجابت می‌کند دعای شخص مضطر را و برطرف می‌کند از او رنج و بدی را.»
آری در آن هنگام که تمام درهای عالم اسباب به روی آدم بسته می‌شود و کارد به استخوانش می‌رسد و از هر نظر درمانده و مضطر می‌گردد تنها کسی که می‌تواند قفل مشکلات را بگشاید و بن‌بست‌ها را برطرف سازد و نور امید را در دل‌ها بپاشد و درهای رحمت را به روی انسان‌های درمانده بگشاید، تنها ذات پاک اوست از آنجا این واقعیت به عنوان یک احساس فطری در درون همه انسان‌ها وجود دارد، بت‌پرستان نیز به هنگامی که در میان امواج خروشان دریا گرفتار می‌شوند، تمام معبودهای خود را فراموش کرده، دست به دعا برمی‌دارند. همان گونه که قرآن می‌گوید:
«فَاذَا رَکِبُوا فِی الفُلکِ دَعوا اللهَ مُخلِصِینَ لَهُ الدِّین فَلَمَّا نَجَاهُم اِلی البِّر اِذَا هُم یُشرِکُون[۲۷۶]؛ بنابراین یکی از انواع دعاها، دعای مضطر می‌باشد و از دعاهایی که مستجاب می‌شود دعای شخص مضطر است

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۲- شفای دردها

امام صادق u می‌فرمایند: «عَلَیکَ بِالدُّعَا فَاِنَّهُ شِفَاء مِن کُلِّ دَاع؛[۲۷۷] دعا کنید چرا که دعا شفادهنده دردها است.»
نفوذ دعا در دگرگونی انسان‌ها از سرنیزه هم مؤثرتر است.
قال الصادق u: «الدُّعَا اَنفَذَ مِن سِنَانِ الحَدِیِد؛[۲۷۸] اثر دعا از سرنیزه آهنین بیشتر است.»

۳- جلب روزی

خداوند روزی‌دهنده تمام مخلوقات است اما با دعا می‌توان نعمت‌های بیشتر و بهتری به سوی خود جلب کرد. پیامبر e می‌فرمایند: «رزق و روزی به عدد قطرات باران از آسمان بر زمین نازل می‌شود تا هر کس به اندازه خود دریافت کند. لکن خداوند زیاددهنده است پس از فضل خداوند نعمت‌های بیشتری درخواست کنید.»[۲۷۹]

نتایج

این تحقیق در چهار فصل به پایان رسید،نتایجی از آن بدست آمده است که به برخی از آنها اشاره می شود :

    • تقویت ارزشهای معنوی
    • آگاه کردن اشخاص بخصوص جوانان به نحوه ارتباط برقرار کردن با خدا ونیایش با معبود عالم
    • توجه به مساجد، اعیاد، احیاء و دعاهای خاص در شب های وارد شده مانند دعای کمیل در شب جمعه و دعای ندبه در صبح جمعه
    • ترجمه وتألیف کتاب های آموزنده برای جوانان و نوجوانان
    • تأسیس کتابخانه ها ی فراوان با امکانات ویژه و تشویق جوانان به مطالعه

پیشنهادات

    • به نوجوانان و جوانان عزیز پیشنهاد می شود که با روش ومنش ائمه اطهار (علیهم السلام ) بیشتر آشنا شوند وبا مطالعه کتب بزرگان وعرفا با آگاهی این دوران را شروع کرده تا به امید وفضل الهی دوران زیبا وپرثمری را بدون غفلت از یاد حق داشته باشند.
    • به مسئولین عزیز، معلمین و به تمامی اشخاصی که به گونه ای می توانند در جامعه تاثیرگذار باشند بعنوان کوچک ترین عضو جامعه پیشنهاد می شود با برگزاری مراسم دعا در مدارس و کارشناس مذهبی دانش آموزان را به نحوه ارتباط ومناجات با پروردگار آشنا کنند.

مقاله

مفهوم دعا؛
دعا از ریشه دعو به معنی خواندن و حاجت خواستن و استمداد است و تفاوتی ندارد که به صورت مصدر باشد یا ماضی یا مضارع و سایر مشتقات آن.
کلمات دعا و مشتقاتش حدود بیش از ۲۰۰ بار در قرآن بکار رفته است. واژه‌ی دعا در زبان عربی به ضم اول و مدآخر خوانده می‌شود که مصدر است و جمع آن ادعیه می‌باشد. دعا آن است که کسی را با صدا و کلام خود متوجه کنی، دعا الرجل ناداه ،او را صدا زد. دعاء به معنی خواندن و حاجت خواستن و استمداد است و گاهی مطلق خواندن آن منظور است .دعا¬ دعاء: خواندن جمله‌های مأثور از پیامبران و امامان در اوقات معین برای طلب آمرزش و برآورده شدن حاجات، نیایش کردن، درخواست حاجت از خدا، نیایش، مدح، ثنا، تحیت، درود، سلام، تضرع، نفرین. خواندن، ادعا کردن، صدا کردن، آن را خواند، صدا زد، علاقه‌مند شد. علامه طباطبایی معتقد است که دعا آن است که از قلب برخیزد و زبان فطرت آن را طلب کند . بهترین وجامع ترین تعریف برای دعا همان طلب به معنی عام است که شامل تمامی اقسام دعا می شود؛ ودر اصطلاح دعا یعنی این که بنده زبان مسکنت و استمداد به درگاه الهی بگشاید ،دعا کردن برای انسان یک نیاز طبیعی است و آن چه دارد از خدا دارد و بدون افاضات او لحظه ای باقی نمی ماند.
دعا آرامش دل‌ها؛
در فرهنگ انسان ساز اسلام مفاهیمی وجود دارد که بی نیاز از هر گونه استدلال وپرسشی است ؛ دعا یکی از این مجموعه مفاهیم ارزشمند است، بشر آن گاه که که از تلاش بی حاصل خویش در برهوت دنیای مادی دچار سرگشتگی می گردد و از همه چیز قطع امید می کند ،ناگهان دستی قدرتمند از اعماق وجود آدمی سر بر آورده ،او را متوجه قدرتی می سازد که همه چیز از آن اوست ،آری این دست دعاست که در بحرانی ترین لحظه ها ارتباط انسان را با خدای خویش برقرار ساخته است .دعا آرامش بخش دل ها است ،دعا روح ایمان را در نفوس بر می انگیزد ،موجب نزول برکات و شرح صدر انسان می شود.
انواع دعا ؛
دعا به پنج دسته تقسیم می شود:رغبت ،رهبت ،تضّرع ،تقبّل ،ابتهال تقسیم می شود.
موارد استعمال دعا در قرآن؛
خواندن و ندا کردن ،پرسش کردن ،فریاد رس خواستن ،تشویق وترغیب کردن به چیزی و کمک خواستن . برای مثال مورد اوّل توضیح داده می شود،هنگامی که حضرت ذکریا (علیه السّلام) از دیدن آن معجزات بر مریم (علیها سلام) به طمع فرزند افتاد که خداوند از راه خرق عادت به وی فرزند دهد برای همین هم خدا را خواند واو را صدا کرد واز او طلب فرزند نمود ،خدا هم خواسته او را اجابت کرد.
دعا در قرآن ؛
عبادت بودن دعا ،پذیرفتن دعا از جانب خداوند ،توضیح مورد اوّل :اهمیت دعا از دیدگاه قرآن .در آیه ۶۰ سوره غافر دعا کردن عبادت محسوب شده و به متخلف متکبّر وعده عذاب داده شده است .
دعا در کلام معصومین (علیهم السّلام) ؛
برتر از تلاوت قرآن ،کلید خزائن الهی ،کلید رستگاری،اسلحه انبیاء(علیهم السّلام) و مؤمنان ،وسیله ی دفع بلا ،برگرداندن قضای حتمی ،محبوب ترین عمل در روی زمین وسیله دفع اندوه ومسکنت. به‌عنوان مثال برای مورد اول حدیثی آورده می‌شود: از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است: زیاد خواندن قرآن افضل است یا زیاد خواندن دعا؟ فرمودند: دعا.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:11:00 ب.ظ ]




شکل سه‌وم تحول در پای‌بندی اخلاقی، چرخش از اخلاق تعبدی به اخلاق بازاندیشانه، تغییر منبع اخلاق از بیرونی به درونی یا حرکت از دگرسالاری اخلاقی به خودسالاری اخلاقی است. در این تغییر کیفیتِ اخلاقورزی، فرد به بازتفسیر معتقدات اخلاقی خود میپردازد. با اینکه ممکن است فرد همچنان خود را شخصی دیندار بداند، احتمال دارد حجیت متون دینی جهت وضع قواعد اخلاقی از سوی فرد تا حدودی زیر پرسش رفته و فرد، خودآیینوار به تدوین اخلاقیاتی فردی و گزینشی، مبادرت ورزد.
در این حالت، با آنکه ممکن است برخی افراد ملاحظات دینی را کاملن از زیست اخلاقی خود بیرون رانند، اما باید اذعان داشت که صرف خودسالار شدن اخلاق فرد بهمعنای خروج از اخلاق دینی نیست. در واقع فرد میتواند مادامی که از برخی جهات پایبند اخلاق دینی است، پارهای از اخلاقیات گزینشی و خاص خود را نیز به مرور پرورانده و با بهره گرفتن از این دو منبع اخلاقی بیرونی و درونی، قواعد اخلاقی خویش را سامان دهد.
نشان داده شد که حرکت از دگرسالاری به خودسالاری در ساحت اخلاق میتواند نشانگر تحول در پای‌بندی دینی از نوع «تحول در کیفیات و حالات دینورزی» باشد. بهعلاوه، این گونه از تحول میتواند هم مرحلهای از رشد دینی فرد باشد و هم نشانگر کاهش دینداری وی. در واقع با در نظر گرفتن رابطه دیالکتیکی میان اخلاق و سایر جنبه های دینداری (به ویژه بعد اعتقاد دینی و ایمان دینی) است که میتوان قضاوت مناسبی در مورد حالات و تحولات اخلاق‌ورزی فرد و نسبت آن با دینداری وی داشت. برای مثال، در مورد فردی که بر خلاف گذشته، تعلقاش به دین و گروه دینی رنگ باخته است، خودسالاری اخلاقی وی میتواند نشانگر کاهش دینداریاش باشد. برعکس، برای فردی که همچنان خود را پایبند به گروه دینی خاصی میداند، این نوع تحول میتواند پالایش مبانی اخلاقی وی را به دنبال داشته باشد و چه بسا پایه های اعتقادات دینی وی را نیز استحکام بخشیده به انطباق هر چه بیش‌تر دینداری فرد با موقعیت‌های چالشبرانگیزی که در آن اخلاق سنتی دین سترون میماند، دامن زند. در این حالت، فرد اخلاقیات از پیش موجود در نظامنامهی اخلاق دینی را اینبار بهواسطهی انتخاب فردی و نه الزامات بیرونی بهکار میبندد. این شیوهی اخلاقورزی نیز شیوهای خودسالارانه است که در آن، اگرچه منبع برخی احکام اخلاقی همچنان دینی باقی میماند، اما ضامن اجرای امر اخلاقی میتواند برآمده از وجدان و یا با تصدیق عقلی خود فرد باشد نه عذاب و عقاب اخروی. در این حالت، موجه بودن یک حکم اخلاقی از مجرای فکر خود فرد گذشته و فرد با تصدیق عقلی این حکم، خودآیینوار به بازتفسیر و نیز ایجاد زیست اخلاقی خویش مبادرت میورزند.

اما در مقام تحلیلِ بیش‌تر میتوان سه حالت کلی زیست اخلاقی را تصور کرد: «اخلاق مبتنی بر گرایش به امر متعالی» (فراستخواه، ۱۳۸۹: ۱)، اخلاق دینی و اخلاق دنیوی. توضیح اینکه در این دسته‌بندی، صرفن «اخلاق دینی» را بهعنوان بعد/جنبهای از دینداری میتوانیم به حساب آورد. چنان‌که در ادامه خواهیم دید، دو دستهی دیگر بر اخلاقی خارج از سپهر امر دینی دلالت دارند.

۲-۲-۱-۲-۳-۱ اخلاق مبتنی بر گرایش به امر متعالی[۳۵]

در این حالت، اخلاقیبودن هرچند امری فرادینی و مستقل از این یا آن شریعت است اما از ایمان به معنای عام کلمه مشروب میشود. بهعبارتی، «تمایل فرد به خیر، از گرایش وی به حقیقتی متعالی در هستی نشات میگیرد». در واقع، بسیاری از مردمان برای اخلاقیبودن خویش، به تصویری از یک «خودِ کلیِ لاهوتی» پناه میبرند (فراستخواه، ۱۳۸۹: ۳-۲).
«آلستون (۱۹۹۳) از تجربهی «مخاطب خدا بودن» بحث کرده است. وقتی جهان را بهمنزلهی تجلی خدا میدانیم و به امری متعالی در گیتی التفات پیدا میکنیم، حس اخلاقیبودن در ما تقویت میشود» (همان: ۳). احساس پوچی و تهیبودهگی، زیست اخلاقی را دشوار میسازد و اینجاست که شاید جستوجوی امر متعالی در هستی و امید به وجود معنایی در آن، بتواند انسان را در عبور از حس پوچی یاری بدهد. در لطیفترین حالت، شاید بتوان اخلاقورزی عارفان را در این دسته جای داد. وجود عباراتی همچون مهربانی بیقید و شرط، عشق مطلق به هستی، بخشش بدون چشمداشت و… در واژگان عرفانی بسیاری از فرهنگها خود بر چنین اخلاقی اشعار دارد.
این تجربه میتواند بهجای صورت عرفانی، صرفن صورت معنوی داشته باشد و میتوان نمودهایی از آن را در زیست اخلاقی گروندهگان به معنویتهای نوپدید یافت. روانشناسان از «هوش معنوی» در کنار سایر انواع هوش (هوش عاطفی، هوش اجتماعی، هوش هیجانی و…) بحث میکنند. سطحی والا از هوشمندی معنوی به ما اشعار میدارد که هستی؛ فقط فضا – زمانِ متناهی نیست و کائنات یکسره توده‌ای فیزیکی نیستند و تنها از منطق و علت تشکیل نیافتهاند و سرشار از معنا و الهامبخش خیر نیز هستند که میتواند مشوق فرد برای سیر به آفاق الوهیت و زیستن بر مبنای اخلاقیاتی باشد که هم آبشخور و هم ملازم با این سیر است.

۲-۲-۱-۲-۳-۲ اخلاق دینی

در این حالت، اخلاق دارای محتوای آیینی و مذهبی میشود و فرد دیندار خود را ملزم به رعایت ضوابط اخلاقی موجود در شریعت خود میداند. اخلاق دینی به معنای سنتی و فقاهتی آن گنجایش اخلاق عام و همهشمول را ندارد. شکل تعدیل / تعالییافتهی اخلاق دینی را نیز تا حدی میتوان با اخلاق انسانمدارانه و همهشمول سازگار دانست. این شکل از اخلاقورزی، در واقع سنتزی است که از مواجهی اخلاق سنتی با وضعیت مدرن سر برمیآورد. اما بهطور کلی در اخلاق دینی، عنصر تعیینکننده بهجای اینکه تمایل قلبی و / یا عقلی فرد به خیر و منفعت عموم باشد، باورها و احکام و مقتضیات این یا آن شریعت خاص است.
در اینجا نهتنها میان ضوابط اخلاقی ادیان مختلف ـ بر حسب تاریخیت ـ تفاوتهایی دیده میشود، بلکه روایتها و قرائتهای مختلف از دین نیز منشأ به وجود آمدن اخلاقیات مختلفی در میان پیروان یک دین واحد میشوند. گسترهی این قرائتهای مختلف را امروزه در چارچوب دین اسلام، میتوان از اخلاق طالبانیستی، «اخلاق محتسبی»، اخلاق متشرعانه، اخلاق مقدس مآبی و اخلاق خشک زاهدانه تا اخلاق نوع دوستی، اخلاق «همزیستی آزادمنشانه با دگراَندیشان» (فراستخواه، ۱۳۸۹: ۴)، اخلاق عارفانه و اخلاق مبتنی بر منفعت همهگان در میان بافت مردم بازشناخت؛ طیفی که یک سر آن به درآمیختهگی فقه و قدرت گره خورده و سر دیگر آن با اومانیسم و تولرانس.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که بسته به وضع معرفت دینی و فرهنگ دینیِ مختلف دینداران و نیز بسته به وضعیت نهادها و مناسبات اجتماعی آنها، اخلاق دینی آنان نیز متفاوت خواهد بود و بر اساس آنچه تاکنون ذکر شد، دو گونه اخلاق دینی را میتوان از هم بازشناخت: اخلاق دینی تعبدی و اخلاق دینی بازاندیشانه. در حالیکه در اخلاق دینیِ تعبدی، تلقیای تغییرناپذیر، مهر و مومشده، مطلق و غیرتاریخی از اخلاق دینی مدنظر است و در آن، درهمتنیدهگی اخلاق و شرعیات بهخوبی نمایان است، وجه متمایز اخلاق دینیِ بازاندیشانه، سوژه محوری آن بوده و برونداد آن اخلاقی با ارجاعات بیشوکم دینی اما متأثر از وضعیت (مدرن)، بازاندیشانه، محاسباتی و تعدیل و تفسیرپذیر است.

۲-۲-۱-۲-۳-۳ اخلاق دنیوی

هستند بسیاری از مردمان که برای پای‌بندی به امور اخلاقی، نیازی به میانجیگری دین یا حتا ایمان عام نمیبینند و زیبایی ارزشهای اخلاقی را بیواسطه درک میکنند. اینان دلایلی غیردینی، غیرکلامی و غیرالاهیاتی برای اخلاقیبودن خویش اقامه میکنند و مطلوبیت زندهگی اخلاقی را منوط به اعتقاد به دین خاصی نمیدانند.
حقوق بشر، کثرتگرایی و همزیستی آزادمنشأنه با مخالفان و برابری همهی شهروندان در آزادیهای مدنی و اجتماعی صرف نظر از پای‌بندی یا عدم پای‌بندی آنان به هر نوع دینی، نمونههایی از نتایج پای‌بندی مردمان جامعه به اخلاق دنیوی میتواند باشد. باور دینی هر چند هم بتواند تا جایی بر التزام به برخی از افعال اخلاقی کارگر افتد، اما همانگونه که پیشتر اشاره شد، ممکن است با برخی دیگر از بدیهیات اخلاقی در تعارض باشد. هستند کسانی که بهخاطر باورهای دینیشان حاضراَند نسبت به ناهم‌کیشان و دگراندیشان تعصب و خشونت ورزند؛ خشونتی که به لحاظ دینی، اخلاقی بوده و مشروعیت دینی خود را بهواسطهی استنباطهای ظاهرگرایانه و قرائتهای فاشیستی از مفاهیمی چون تولی و تبری، جهاد، اهل نفاق، اهل ضلال، بدعت، ارتداد، انحراف، فسق و مجازات، اهل ذمه، نجاست کفار و… کسب میکند. بسط و گسترش اخلاق دینیِ بازاندیشانه و اخلاق دنیوی در میان مردمان میتواند عرصه را بر سیطرهی فقهی چنین استنباط‌هایی و رواج اخلاق طالبانیستی و محتسبی، تنگتر کند.
تا اینجا سه دستهی کلی اخلاقورزی از هم تفکیک شد. در ادامه به یکی از مدل‌های روان‌شناختی در باب اخلاق پرداخته میشود. این مدل تلاشی است در جهت مرحلهبندی رشد اخلاقی مردمان بر اساس رشد شناختی آن‌ها.

۲-۲-۱-۲-۳-۴ مدل رشد اخلاقی کلبرگ

مدلی که لورنس کلبرگ در آن فرایند رشد اخلاقی را نشان میدهد، مدلی شناختی و مبتنی بر رویکرد ساختارگرایی شناختی است. ساختارگرایان شناختی بر این باوراَند که رشد فکری در تمامی مردمان و فرهنگها از مراحل یکسانی عبور میکند. بر اساس دیدگاه پیاژه، تا زمانی که فرد اختلالی شناختی را تجربه نکند که در آن به ناکافی بودن تفاسیر خود از تجربهاش پی برد، گذار از یک سطح به سطح بعدی میسر نخواهد گشت. «تغییر در سطح شناختی نیز ملازم با حالتی از نوگروی است» (Roberts, 1990: 124). باید این نکته را در نظر داشت که رویکرد ساختارگرایی شناختی مربوط به تغییر در ساحت ذهنی مردمان بوده و چنانچه نوگروی دینی با تغییر در ذهنیت و جهانبینی هم‏راه باشد، این رویکرد میتواند درک روشنی از فرایند نوگروی به دست دهد.
نتایج پژوهش کلبرگ نشان داد که درک کودکان از مفاهیم اخلاقی نیز همانند رشد شناختی آنان، طی توالی نامتغیری از مراحل صورت میگیرد که در میان تمامی فرهنگها نمودی مشابه دارد و تنها تمایز و تفاوت آن در فرهنگهای مختلف، تسریع یا تأخیر در دستیابی به مراحل است. کلبرگ معتقد بود که کودکان و نوجوانان به تناسب مجهز شدن به ساختهای شناختی و بالا رفتن سن، واجد ظرفیت‌های جدید در گسترهی قضاوت اخلاقی شده و درک اخلاقیشان از سوگیری سطحی به قدرت جسمانی و پیامدهای بیرونی به ارزیابی عمیقتر روابط شخصی، نهادهای اجتماعی و نظامهای قانون‌گذاری تغییر مییابد. اما ممکن است فردی در أثر محدودیتهای شناختی و یا پذیرش اصول اخلاقی رایج در اجتماع خود در مراحل پایینتر بماند و توان تکامل و تعالی ارزشهای اخلاقی را نداشته باشد (جهانگیرزاده، ۱۳۹۰: ۱۱۹ – ۱۱۸).
بر اساس این نظریه، مردمان بر طبق مراحل رشد شناختی، در هر گستره از زنده‏گی خود، واجد نوع خاصی از تفکر اخلاقی میباشند. کلبرگ سه سطح و در مجموع شش مرحله رشد تفکر اخلاقی را معرفی و ارائه میکند. این مراحل بهصورت طولی هستند. به بیان دیگر، فرد برای رسیدن به سطح بالاتر حتما باید سطح قبلی را طی کرده باشد. از سویی، اگرچه همهی مردمان بالقوه واجد رسیدن به سطوح عالیتر هستند، اما از آنجا که بروز توانایی های شناختی در تمامی مردمان یکسان نیست، این احتمال وجود دارد که مردمان در سطوح خاصی متوقف شوند و بنابراین ممکن است فردی ۷۰ ساله را بیابیم که در سطوح و مراحل پایینتر متوقف مانده باشد (جهانگیرزاده، ۱۳۹۰: ۱۱۱).
به باور کلبرگ، بسیاری از مردم هرگز از سطح دوم پا فراتر نمیگذارند. او رابطه نزدیکی میان مراحل تحول اخلاقی و مراحل تحول شناختی پیاژه میبینند و معتقد است تنها کسانی که به مراحل آخر تفکر عملیاتی صوری دست یافتهاند میتوانند از عهدهی تفکر انتزاعی برآیند و بالاترین مرحلهی رشد اخلاق (سطح سه، مرحلهی شش) مستلزم صورتبندی اصول اخلاقی انتزاعی و پیروی از آنها برای دور ماندن از نکوهش خویشتن است.
کلبرگ بر پایهی یافته های پژوهشی دریافت که کمتر از ده درصد از مردمان ۱۶ ساله و بالاتر به تفکر «کاملن اصولی» (مرحلهی ششم) میرسند. کلبرگ کودکان را «فیلسوفان اخلاقی» که خود پرورش‌دهنده‌ی ارزشهای اخلاقی خود هستند، دانسته است. وی بر این باور است که این ارزشها لزومن از پدر و مادر یا همسالان آموخته نمیشوند، بلکه در نتیجهی کنش شناختی متقابل کودک با محیط اجتماعی خویش پدید میآیند. گذر کودکان از یک مرحله، بیش‌تر از تغییر سازمان شناختی درونی ناشی میشود تا فراگیری ساده مفاهیم اخلاقی رایج در فرهنگی که کودکان در آن زنده‏گی میکنند. گفتنی است که برخی روانشناسان با چنین دیدگاهی موافق نیستند و یادآور میشوند که رشد وجدان با تشخیص درست و غلط، صرفن حاصل رسش توانایی های شناختی نیست. نگرش اخلاقی کودکان متأثر از همانندسازی آنان با والدین و نیز روشهایی است که برای تشویق یا تنبیه رفتار آنان در موقعیتهای معین به کار رفته است. معیارهای اخلاقی همسالان جوان و شخصیتهای تلویزیونی و کتابها نیز نقش مشابهی در این میان دارند. بررسیها گویای آن هستند که قضاوتهای اخلاقی بر أثر تماشای سرمشقهای مختلف قابل تغییر است. تماشای فرد بزرگسال که بر پایهی اصولی مورد پذیرش جوانان به اظهار نظر اخلاقی میپردازد و به خاطر آن تقویت میشود و ممکن است سبب شود کودکان قضاوت اخلاقی خود را یک سطح بالاتر یا پایینتر ببرند (همان: ۱۱۲).
از سوی دیگر، رفتار اخلاقی افزون بر توانایی استدلال در ارتباط با معماهای اخلاقی، به عوامل متعدد دیگری نیز بستگی دارد. دو عامل مهم در این زمینه عبارتند از: توانایی توجه به پیامدهای درازمدت اعمال خود (بهجای توجه به پاداشهای فوری) و توانایی های کنترل رفتار خود. عامل دیگری که اهمیت همسان دو عامل یاد شده دارد توانایی همدلی با مردمان دیگر است، به این معنی که شخص بتواند خود را بهجای دیگران بگذارد. درک احساسات دیگران ما را به یاری رساندن به آنان برمیانگیزد (همان: ۱۱۳-۱۱۲).
۶ مرحله از رشد اخلاقی کلبرگ که در ۳ سطح گستردهتر قرار دارد، به قرار زیر است:
سطح اول: اخلاق «پیشاعرفنگر»[۳۶] (دیویس، ۱۳۸۷: ۲۶۶) از ۴ تا ۱۰ سالهگی. در این سطح قضاوت اخلاقی، مبتنی بر اجتناب از مجازات و یا کسب پاداش است. معیارهای اخلاقی از جانب یک نیروی مطلقهی بیرونی (خدا، خانواده و…) تعیین میشود و فرد به جهت گریز از تنبیه و یا کسب پاداش مجبور است از چنین قوانینی پیروی کند. ماهیت قوانین در این سطح، کلی، مطلق و غیرقابلتغییر است. این سطح، خود دارای ۲ مرحله است (کدیور، ۱۳۷۷: ۱۲۹).
مرحلهی ۱: جهتگزینی تنبیه – اطاعت[۳۷] (بین ۴ تا ۷ سالهگی). در این مرحله کودک برای گریز از مجازات، از معیارهای اخلاقی دیگران تبعیت میکند و به انگیزهی عمل فرد توجه چندانی ندارد، بل‌که بیش‌تر به پیامد آن فکر میکند. «کار درست یعنی اطاعت از نظر بزرگتر و صاحب اختیار جهت فرار از تنبیه» (همان: ۱۲۹). یعنی امور اخلاقی با قانون و عدالت یکی هستند و مسأله اصلی ترسی است که از بیرون هست و تنبیهی که به دنبال آن خواهد آمد. در نتیجه، فرد خود را مجبور و محکوم به رعایت قانون میداند. این مرحله، مرحلهای خودمحورانه است زیرا مردمان، صرفن بهخاطر خودشان از مجازات اجتناب میکنند (Roberts, 1990: 126).
مرحلهی یک کلبرگ، منعکس کنندهی گرایش طبیعی کودکان کم سن و سال به مجسم کردن ایدههای اخلاقی در مکانها یا رویدادهای عینی است. اخلاق مرحله یک دربردارندهی درک فیزیکی از مرجعیت اخلاقی است. همچنین، «پایبندی به یک قاعده با توسل به پیامدهای فیزیکی» توجیه می شود. ویژه‏گیهای فیزیکی شاخص یک موقعیت (مثل اندازه و موضوعات یا پیامدهای فیزیکی)، توجه و تخیل کودک کم سن و سال را تسخیر کرده و بر قضاوت اخلاقی او حاکم است (جهانگیرزاده، ۱۳۹۰: ۱۱۱).
مرحلهی ۲: جهتگزینی ابزارگونهی نسبی[۳۸] (۷ تا ۱۰ سالهگی). در این مرحله فرد باور دارد که کار اخلاقی زمانی اخلاقی است که «من او را برای خودم و دیگران به یک اندازه در نظر بگیرم»، و شعار «هر بد که به خود نمیپسندی، با کس مکن ای برادر من» گویای همین مرحله از رشد اخلاقی است و معنایش این است که من به نوعی برابری و معادله و معامله باور دارم. در نتیجه، امور اخلاقی مادامی که تقریبن یکدست و یکنواخت و در ارتباط با دیگران بهصورت مساوی اعمال میشود، قابل قبول است، حتا اگر امور اخلاقی با مجازات شدید هم‏راه باشد. در این مرحله، اطاعت از مقررات برای رسیدن به پاداش و نوعی سودجویی متقابل، معیار قضاوت اخلاقی است. کودکان عملی را اخلاقی میدانند که برای آنان فایده داشته باشد (کدیور، ۱۳۷۷: ۱۲۹).
بهطور کلی میتوان گفت که در سطح اخلاقی پیشاعرفنگر، کودکان در مورد درست و نادرست امور بر حسب عواقب عمل قضاوت میکنند. در ابتداییترین مرحله، تعریف کودک از درست و نادرست بر این اساس است که شخص باید از قواعد پیروی کند تا تنبیه نشود. در مرحلهی دوم رابطه متقابلی ایجاد میشود؛ هر کس باید برای برآوردن نیازهایش کاری کند و بگذارد دیگری هم همین کار را بکند. انجام دادن آنچه عادلانه است مبادلهای برابر ایجاد میکند. این گفته که «تو پشت مرا بخاران و من پشت تو را میخارانم» مصداق این مرحله است. در این مرحله، شناخت اخلاقی کودک هنوز هم جنبهی خودمحورانه و عینی دارد، هرچند کودک حقوق خود را به نوعی منوط به حقوق دیگران میداند (همان: ۱۳۰).
سطح ۲: اخلاق «عرفنگر»[۳۹] (دیویس، ۱۳۸۷: ۲۶۶) از ۱۰ تا ۱۸ سالهگی. در این سطح، «رفتار اخلاقی کودک برای سازگاری و همآهنگی با نظم اجتماعی است و از تمایل وی به حفظ این نظم سرچشمه میگیرد». ابتدا رفتار اخلاقی با توجه به همکاری کودک با همسالان معنی پیدا میکند و با توجه به کاسته شدن از خودمداری که با مرحلهی عینی هم‏راه است، کودک میتواند خود را بهجای دیگران بگذارد. بنابراین در قضاوتهای خود، احساسات دیگران را نیز در نظر میگیرد. به همین علت، او در این مرحله به دنبال هم‌آهنگی و سازگاری با معیارهای اخلاقی دوستان و یا اعضای خانواده است. در این سطح مردمان علاقه‌منداَند که با اعمال خود دیگران را خشنود کنند، یعنی تحسین آنها را برانگیزند، به ویژه تحسین کسانی که از نظر آنها مهم هستند. در همین سطح، آنها گرایش به اطاعت کامل از قوانین دارند. اطاعت از قوانین لزومن برای اجتناب از مجازات یا کسب پاداش نیست، بلکه بیش‌تر دلیل آن حفظ نظم جامعه است. در این سطح، قوانین همچنان ماهیتی مطلق دارند و غیرقابل تغییر هستند اما اطاعت از آنها، لزومن برای اجتناب از مجازات و یا کسب پاداش نیست (کدیور، ۱۳۷۷: ۱۳۰). دو مرحلهی این سطح عبارتند از:
مرحلهی ۳: جهتگزینی اشتراک میانفردی[۴۰] (جهتگزینی دختر خوب/ پسر خوب). در این مرحله (۱۰ تا ۱۳ یا ۱۵ سالهگی)، رفتار خوب، رفتاری است که تأیید دیگران را بهدنبال دارد و مردم عمومن انتظار دارند. عمل اخلاقی، عملی است که تأیید دیگران را به دنبال داشته باشد. مردمان، بر خلاف سطح پیشاعرفنگر، به نیت عمل اهمیت میدهند و نه به پیامد آن. رفتار خوب در این مرحله به معنای داشتن انگیزههای خوب و احساسهای میانفردی نظیر عشق، همدردی، اعتماد و توجه به دیگران است (همان: ۱۳۱).
مرحلهی ۴: جهتگزینی حفظ [نظم] اجتماعی[۴۱] (اخلاق بر اساس قانون و مقررات اجتماعی). در این مرحله (۱۳ تا ۱۵ یا ۱۸ سالهگی)، فرد وظایفی را قبول کرده انجام میدهد و بر این باور است که قوانین باید پشتیبانی شوند. رفتار درست در این مرحله، انجام وظیفهای است که قانون و اجتماع بر عهدهی فرد گذاشته است. فرد خود را موظف میداند که به تعهدات خود، به گونهای که جامعه تعیین کرده است عمل نماید و این امر را یک وظیفهی فردی میداند. در این مرحله برخلاف مرحلهی ۳، مردمان به جامعه بهعنوان یک کل نگاه میکنند و صرف جامعهی کوچک خانوادگی و روابط با اعضای خانواده یا دوستان مطرح نیست (همان: ۱۳۲).
بهطور کلی در سطح عرفنگر، تأکید بر روابط میان مردمان و ارزشهای اجتماعی است.، اینها بر علایق شخصی مقدم هستند. در مرحلهی سه‌وم، ابتدا کودک سعی میکند که به چشم خودش و دیگران خوب جلوه کند و در مرحلهی چهارم دیدگاه اجتماعی مقدم بر همه چیز است. کودک نهتنها خود را با نظم اجتماعی همآهنگ میکند، بلکه از آن حمایت میکند و در توجیه آن میکوشد.
سطح ۳: «اخلاق پساعرفنگر[۴۲]» (دیویس، ۱۳۸۷: ۲۶۷). در این سطح، فرد ممکن است نخستین بار متوجه شود که ممکن است میان دو معیار پذیرفتهشدهی اخلاقی تضاد وجود داشته باشد و او باید به نوعی آنها را برای خود حل و فصل کند. فرد ممکن است ضمن احترام به قوانین، از نارساییهای موجود در آنها نیز آگاه شود و دریابد که مردمان دیگر میتوانند عقاید و ارزشهای متفاوت و مختلفی داشته باشند. در این سطح، مردمان کمتر به حفظ جامعه به خاطر خود جامعه توجه دارند و بیش‌تر به اصول و ارزشهایی میاندیشند که جامعهای را مطلوب می‌سازند (کدیور، ۱۳۷۷: ۱۳۲). همچنین، در آغاز این سطح، فرد در پذیرش یا عدم پذیرش حجیت و مرجعیت دین در وضع اخلاقیاتِ مطلق با چالش روبهرو شده و در پایان این سطح است که وی از نظر اخلاقی به فردی خودسالار تبدیل میشود. دو مرحلهی این سطح عبارتند از:
مرحلهی ۵: جهتگزینی قرارداد اجتماعی[۴۳] (۱۸ تا ۲۲ سالهگی). کلبرگ اظهار میدارد که تقریبن ۸۰ درصد از جمعیت آمریکا به این سطح دست نیافتهاند (Roberts, 1990: 126). در این مرحله فرد به این واقعیت پی میبرد که قوانین و مقررات، نوعی قرارداد اجتماعی است که هدف عمدهی آن، تأمین خواسته های اکثریت و به حداکثر رساندن رفاه اجتماعی است. در حالی که در مرحلهی ۴ اعتبار قانون زیر پرسش میرود، در این مرحله ممکن است صحت و حقانیت بعضی قوانین مورد تأیید قرار گیرد. در این مرحله، فرد از خود پرسش میکند که چه عواملی سازندهی یک جامعهی خوب است؟ «فرد به این آگاهی دست مییابد که مردمان عقاید و ارزشهای متنوعی دارند و بیش‌تر ارزشها و قواعد نسبی بوده، اما باید با رعایت بیطرفی حمایت شوند»، زیرا این ارزشها و قواعد، قراردادهای اجتماعی هستند؛ بعضی از ارزشها و حقوق غیرنسبی مانند آزادی و زنده‏گی نیز باید در هر اجتماعی، بیاعتنا به نظر اکثریت حمایت شوند (جهانگیرزاده، ۱۳۹۰: ۱۱۷).
مرحلهی ۶: اصول اخلاقی عام[۴۴] (بعد از ۲۲ سالهگی). در این مرحله، فرد کاملن جنبه های فردی و شخصی را کنار گذاشته و به مسأله جنبهی عمومی و جهانی میدهد و حتا در مسیر جبران اتفاقات گذشته است و آماده است گروههایی را که مورد ظلم قرار گرفتهاند به نوعی مورد توجه و اعتنای جبرانی قرار دهد. فرد میپذیرد که مسائل اخلاقی کاملن فراسوی قانوناند و قوانین، به نوعی در خدمت اخلاقیات هستند. در این مرحله است که جوان، توجهی نهتنها به انسان، که به حیوانها و حتا طبیعت دارد. زن و مرد بودن، سیاه و سفید بودن، پیرو یا مخالف مذهبی خاص بودن و… به هیچ عنوان در محاسبات اخلاقی فرد دخالت داده نمیشود (همان: ۱۱۷).
این مرحله، عالیترین مرحلهی رشد اخلاقی است. فرد در مییابد که فرآیندهای دموکراتیک، همواره به نتایج عدالتمدارانه منجر نمیشود. در این سطح، اصول عدالت، فرد را به اتخاذ تصمیمگیریهای مبتنی بر احترام مساوی برای همه هدایت میکند. آنچه که اریک فروم و سایر روانشناسان انسانگرا تحت نام “عشق برادرانه” از آن یاد میکنند، در این سطح تعریف میشود. در این مرحله، «ارزشهای اخلاقی در فرد درونی میشوند و فرد در قبال آنها تعهد شدیدی احساس میکند» (کدیور، ۱۳۷۷: ۱۳۳). وی نیازی به قانون و مجازات و… برای پای‌بندی به اخلاقیات منظور نظر خود نمیبیند بلکه درستی یا نادرستی اعمال را با استناد به معیارهای درونی ارزیابی میکند. مردمانی که به این مرحله میرسند، دارای آن نوع توانایی شناختیای هستند که قادرند روش های مناسبی را جهت مراقبت از اصول عدالتمدارانه و درونیشدهی خویش که منطبق با اصول عدالت جهانی است، بیابد.

۲-۲-۱-۲-۴ ایمان دینی

لفظ «ایمان» و مترادفهای گوناگون آن در زبانهای مختلف و در سنتهای دینی متفاوت، از جمله اسلام، مسیحیت، آیین بودا، آیین هندو و… بر معانی و مفاهیم بسیار متفاوتی دلالت دارند و حتا در قلمرو یک سنت دینی نیز تلقیهای متفاوتی از پدیدهی ایمان و فرایند حصول آن وجود دارند و نیز، به همین سبب، در باب متعلَّق ایمان هم دیدگاه های مختلفی اتخاذ شدهاند. در نظرسنجیای که توسط موسسهی گالوپ به سفارش انجمن آموزش دینی ایالات متحده و کانادا از حدود ۱۰۰۴۲ نفر به عمل آمد[۴۵]، حدود ۵۱ درصد از پاسخ‌گویان «ارتباط با خدا» را به‌ترین توصیف برای لفظ ایمان از نظر خود میدانستند؛ ۲۰ درصد از مردمان، ایمان را «یافتن معنایی در زنده‏گی»؛ ۱۹ درصد نیز ایمان را «مجموعهای از اعتقادات» دانسته و تنها ۴ درصد از افراد، ایمان را مستلزم «عضویت در کلیسا یا کنیسه» میدانستند (از ۵ درصد باقیمانده نیز، ۴ درصد به گویه‌ی مربوط به ایمان پاسخ نداده و فقط ۱ درصد از آن‌ها، ایمان را امری بی‌معنا دانسته و جایگاهی برای آن در زنده‏گی خود قایل نبودند) (Kropf, 1990: 10).
اما اگر «ایمان» را به معنای «تصدیق [قلبی] به بعضی عقاید جزمی و/یا قبول این عقاید» بگیریم (چنان‌که در الاهیات و کلام اسلامی دیدگاه رایجتر همین است) و از منشأ این تصدیق و/ یا قبول صرف‌نظر کنیم، در اینصورت، هم «ایمان مبتنی بر تعبّد به یک شخص» (مثلن تعبّد به بنیانگذار دین و مذهب) میتوانیم داشت، هم «ایمان مبتنی بر علم»، یعنی مبتنی بر باور صادقی که صدقش اثبات شده است، و هم «ایمان مبتنی بر «شهود و رویتِ باطنی یا کشف و شهودِ عرفانی» (ملکیان، ۱۳۷۹: ۴).
اگر ایمان را به این معنای وسیع و عام در نظر بگیریم، آنگاه بهرغم اینکه برخی از دین‌پژوهان داشتن ایمان را شرط حصول تجربهی دینی[۴۶] دانسته و تجربهی دینی را از پیآمدهای ایمان میدانند (نک: شجاعی زند، ۱۳۸۴: ۵۳) میتوان گفت تجربهی دینی نیز میتواند منشأ ایمان شود؛ یعنی «شخصی که صاحب تجربهی دینی است ممکن است، با گذری که میتواند، به حسب مورد، گذری منطقی یا صرفن روانشناختی باشد، به تصدیق و/یا قبول بعضی از عقاید دینی برسد». در اینصورت، تجربهی دینی علت تصدیق و/ یا قبول پارهای از عقاید دینی شده است. بهعبارتی، تجربهی دینی چیزی است غیر از ایمان، که اگر حاصل آید، ایمان به وجود متعالی را به علم به آن ـ صرفن برای فرد درگیر در تجربهی دینی ـ تبدیل میکند (همان: ۵). علاوهبر تصدیق باورهای دینی، ایمان میتواند مقوم و تعالیبخش اخلاق و مشوق انجام رفتار دینی نیز باشد و بالعکس. از اینرو در این دستهبندی، به اینکه هرکدام از این جنبه ها جزء پیامدهای دین‏داریاند یا جزء ابعاد آن، توجه نشده است.
مصطفا ملکیان اصطلاح تجربهی دینی را به سه معنای «شناخت حضوری خدا»، «پدیده های روانی – معنوی» و «دخالت خدا در حوادث خرقعادت» تفکیک میکند: نوع اول، «نوعی شناخت غیراستنتاجی و بیواسطه، شبیه به شناخت حسی، از خدا یا امر مفارق و متعالی[۴۷] یا امر مطلق[۴۸] یا امر مینوی[۴۹]…. این نوع شناخت حاصل استدلال یا استنتاج و شناختی غائبانه از خدا نیست، بلکه شناختی حضوری و شهودی است» (ملکیان، ۱۳۷۹: ۲-۱).
نوع دوم پدیدههایی روانشناختی و معنوی است، «که بر أثر خودکاوی بر آدمی مکشوف می‌شوند و مؤمنان و متدینان آنها را معلول شناخت و گرایش ذاتی و فطری انسانها، نسبت به خدا، تلقّی میکنند». از نظر مؤمنان و متدینان، کشمکشها، آرزوها و امیدها و آرمانها، و «شهودهای روحانی و معنوی آدمیان»، و احساس تعلق و وابسته‏گیای که آدمیان به امری نادیدنی و غیبی دارند، همه، «تبیینناپذیر» و «ایضاح‌ناشدنی»اند (همان: ۳-۲).
نوع سه‌وم، «دیدن دست خدا» و «مشاهدهی دخالت مستقیم و بیواسطهی خدا در حوادث خارقِ عادت و شگفت انگیز» است (همان: ۳). به این معنا، کسی که ناپدید شدن ناگهانی یک غدّهی سرطانی را در بدن فرزند خود میبیند، گویی شاهد و ناظر دخالت خدایی است که شفای فرزندش را از او خواسته است.
این سه نوع پدیده از این حیث «تجربه» نامیده میشوند، که در هر سهی آنها شناخت مستقیم و مشاهدتیای در کار است؛ نهایت اینکه «این شناخت مستقیم گاهی به خودِ خدا تعلق میگیرد [در نوع اول]، گاهی به پدیدههایی روانی و روحانی [در نوع دوم]، و گاهی به دخالت بیواسطهی خدا در پارهای از حوادث [در نوع سه‌وم]. اما دینی نامیدنشان بدین سبب است که مؤیّد برخی از گزارههاییاند که در متون مقدسِ ادیانِ مختلف آمدهاند» (همان: ۳).
اما به صید تجربه درآوردن ایمان مردمان، بهمراتب دشوارتر از سایر جنبه های دین‏داری آنان است چرا که ایمان جنبهای درونی و کیفی دین بوده و «تبلور بیرونی دقیقن تعینیافتهای ندارد» از این‌رو، حالات بیرونی مردمان را نمیتوان کاملن نمایای معنای نهفته در حالت آدمی دانست (محدثی، ۱۳۹۲: ۱۳۸-۱۳۷). با این حال، در بحث از مفهوم ایمان که درازمدتی توسط عرفا و اصحاب دین مورد مداقه قرار میگرفت، در سبز فایل شاهدیم که پای علم (بهطور خاص روانشناسی دین) نیز به عرصهی ایمان کشیده شده است. جیمز فاولر روانشناس دین، در سال ۱۹۸۱ مدلی را برای رشد ایمان تدوین کرد که مورد توجه بسیاری از دینپژوهان قرار گرفته است. با عطف توجه به مدل فاولر در این پژوهش و البته با توجه به گزارشی که هر کدام از مشارکتکنندهگان از وضعیت عواطف و تجربیات دینی خود بهدست میدهند، میتوان دستکم وجوهی از تحول ایمان مردمان را در بستر زنده‏گی‏شان مطالعه کرد.

۲-۲-۱-۲-۴-۱ مدل رشد ایمان فاولر

مدل رشد ایمان جیمز فاولر (۱۹۸۱) مانند مدل کلبرگ از شش سطح تشکیل شده است (البته بدون احتساب مرحلهای که از زمان تولد تا دو سالهگی کودک را در بر میگیرد). این مراحل بر اساس «فهم از نمادگرایی» و «فهم از اقتدار» به مثابهی دو معیار صورتبندی شدهاند. هر شش مرحله ممکن است در درون هر یک از ادیان جهان رخ دهد؛ «این مراحل بر پردازش شناختی نمادها و اسطورهها مبتنی است، نه بر محتوا یا باورهای یک ایمان خاص» (Roberts, 1990: 192).
مرحلهی صفر: مرحلهی تمایزنایافته [۵۰](از زمان تولد تا دوسالهگی). در این مرحله، ایمان به وسیلهی درک اولیهی ایمنی محیط پیکربندی میشود (یعنی گرمی، سلامت و ایمنی در مقابل صدمه، غفلت و بدرفتاری). چنانچه توجه و ایمنی مداومی از سوی محیط توسط کودک تجربه شود، حسی از اعتماد و امنیت نسبت به جهان و خدا در فرد رشد خواهد کرد و برعکس، تجربه‌های منفی باعث رشد بیاعتمادی به جهان و خدا در فرد میشود (Leak, 2008: 139).
مرحلهی اول: ایمان شهودی – فرافکن[۵۱]. این مرحله که در میان کودکان دو تا تقریبن شش یا هفت ساله رخ میدهد، «مرحلهای خودمحورانه است که در آن، مردمان توان تصور رویکرد دیگری نسبت به حوادث و تجارب، بهجز رویکرد خودشان را ندارند». در این مرحله، جهان، بدون کمک منطق استقرایی یا قیاسی تجربه میشود؛ از نظر کودک، حوادث بهصورت اپیزودهای منفرد و مجزا و بدون هیچگونه توالی علی رخ میدهند. جهان مکانی جادویی است که در آن هر چیزی ممکن است: «بابانوئل از دودکش بخاری پایین میآید، هیولا در شب، دزدکی وارد اتاق خواب کودکان میشود و عروسک چوبی خیمهشببازی به اسم پینوکیو میتواند به موجود زنده‌ای تبدیل شود» (همان: ۱۲۹). «در این مرحله، ایمان، بیانگر ابراز آرزوهای کودک است» (لطف‌آبادی، ۱۳۸۱: ۱۱) و چنین ایمانی را می‌توان ناشی از آرزواندیشی افراد دانست. آرزواندیشی فرد نسبت به امور چنین انجام می‌شود که بری مثال؛ چون‌که خوش دارم الف، ب باشد پس لاجرم الف، ب است. لذا آنان در تخیلات خود به تحریف واقعیت می‌پردازند. «کودکان در این مرحله دارای جهتگیری خیالبافانه و تقلیدی هستند، ولی محتوای فکری آنان دارای الگوهای نسبتن سیال است» (همان: ۱۱) و در دنیای آنان «مرز میان واقعیت و تخیل نامشخص است» (Roberts, 1990: 129-130).
کودک در مرحلهی اول تصور خود از خدا را بر اساس نمادها و تصاویر برگرفته از فرهنگ، میسازد. «اغلب، خدا در هیات پیرمردی با محاسن سفید و موهای بلند تصور میشود». در این مرحله کودک توانایی فهم انتزاعی بودن نمادها را ندارد. تفکر دینی نیز، بهطور عمده بازگویی کلمات و عباراتی است که از زبان والدین یا سایر دیگران مهم شنیده میشود (همان: ۱۲۹).
مرحلهی دوم: ایمان قشری – اسطورهای[۵۲]. بیش‌تر کودکان، تقریبن در سن ۶ سالهگی وارد این مرحله شده و حدودا تا ۱۲ سالهگی در آن خواهند ماند، اگرچه هستند مردمانی که تا پایان عمر در این مرحله باقی میمانند. کودک در این مرحله به درونیکردن داستانها و اعتقادات و جنبه‌های مختلف مربوط به فرهنگ جامعه میپردازد. اعتقادات و قواعد اخلاقی در این مرحله کاملن عینی و سطحی هستند. این مرحله با گسترش و تصریح شکلگیری شخصیت کودک تحت تأثیر ویژهگیهای شخصیتی دیگران هم‏راه است (لطفآبادی، ۱۳۸۱: ۱۳).
در این مرحله، مردمان به پذیرش آنچه «صورت‌های اقتدار[۵۳]» بیان میکنند و پذیرش سطحی آنچه این صورت‌ها مشخص میکنند، مبادرت میورزند. این پیروی تحتاللفظی، بهخصوص در ارتباط با کتاب مقدس ادا میشود. در این مرحله نیز، فرد دیدی کم‌و‌بیش رازآلود نسبت به جهان دارد. اگرچه اعتقاد به قصههای افسانهای مثل بابانوئل و پینوکیو پوست میاندازد، اما اعتقادات اسطورهای راسختری نظیر امکان راه رفتن مردمان بر روی آب، زنده ماندن انسان در شکم ماهی به مدت چندین سال، پرکشیدن انسانها به آسمان، دو نیم شدن اجرام آسمانی توسط انسان‌ها و… همچنان به قوت خود باقی میمانند چرا که چنین اندیشه‌های اسطوره‌ای‌یی از طریق جامعه‌پذیری دینی در عمق باورهای فرد ریشه می‌دوانند. بنابراین، «نیروی رازآلود قاطعی بر باور فرد حاکم است – نیرویی که به‌تنهایی برای ستردن قوانین طبیعت [در نگاه فرد] بسنده است» (Roberts, 1990: 130).
مرحلهی سه‌وم: ایمان ترکیبی ـ عرفنگر[۵۴]. در این مرحله، دین‏داری با «عرفنگری» و «تمرکز بر همنوایی با گروه» هم‏راه است. از نظر ساختارگرایان شناختی، فشارهای گروه مرجع بر مردمان در این مرحله از رشد شناختی، حائز اهمیت بسیار است[۵۵]. در این مرحله، ایمان بهطور عقلانی مورد مداقه قرار نمیگیرد، بلکه بیش‌تر بهصورت «تلویحی» و «بررسینشده» در ساحت ذهنی فرد باقی میماند. هم‌چنین، در این مرحله نمادها پیوندی ناگشودنی با معانیشان دارند. برای مثال، نمادهایی نظیر صلیب و «نان و شراب مقدس» در نفس خود واجد معنایی مقدس بوده و هرگونه خوارشماری و بیتوجهی نسبت به این نمادها، ممکن است توهین به معانی مقدس قلمداد شود (همان: ۱۳۰-۱۳۱).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:11:00 ب.ظ ]




نمودار ۳-۲۷: نمودار دریفت به مکان طبقه نرم مستخرج از تحقیقات یوسف دینار[۳۳]
فصل ۴
تحلیل استاتیکی غیرخطی
۴-۱- مقدمه
عملکرد صحیح لرزه­ای یک سازه مستلزم آن است که مقاومت قابل دسترسی و ظرفیت­های تغییرشکل اعضا بیش از نیازهای تحمیل شده به سازه بر اثر زمین لرزه باشد. تغییر نگرش از طراحی بر اساس نیرو به سمت طراحی بر مبنای رفتار و عملکرد سازه، روش جدیدی را در زمینه طراحی به وجود آورده است که اصطلاحاً طراحی بر اساس عملکرد نامیده می­ شود. برای دستیابی به ظرفیت سازه در آن سوی محدوده الاستیک احتیاج به استفاده از تحلیل­های غیرخطی می­باشد. آنالیز پوش­آور یک تحلیل استاتیکی غیرخطی تحت بارهای جانبی فزاینده است. هدف از تحلیل استاتیکی غیرخطی فزاینده، برآورد رفتار مورد انتظار یک سیستم سازه­ای به کمک تخمین مقاومت و تغییرشکل مورد نیاز با ظرفیت­های موجود در سطح رفتاری یا عملکردی مورد نظر است. روش­های تحلیلی که در طراحی بر اساس عملکرد و بهسازی لرزه­ای سازه­ها مطرح می­شوند، عمدتاً بر مبنای آنالیز استاتیکی غیرخطی می­باشند. دلیل استفاده از این نوع آنالیز، سرعت بالای انجام آن، سادگی تفسیر نتایج و دقت قابل قبول آن می­باشد. یکی از مهمترین نتایج این تحلیل تعیین نمودار نیرو-تغییرمکان یا منحنی ظرفیت است که با مشخص کردن نیروی برش پایه و تغییرمکان جانبی بالاترین سطح سازه (بام) در هر گام و رسم این دو پارامتر در مقابل هم بدست می ­آید که به منحنی پوش­آور معروف می­باشد. [۳۲]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در این فصل، برای بررسی اثر ارتفاع طبقه نرم در عملکرد لرزه­ای سازه، در قاب ۷ و ۹ طبقه ارتفاع کلیه طبقات غیر از طبقه نرم ۳ متر و ارتفاع طبقه نرم ۵/۴، ۵ و ۵/۵ متر در نظر گرفته شد. بنابراین ۲۱ مدل برای قاب ۷ طبقه و ۲۷ مدل برای قاب ۹ طبقه و در مجموع ۴۸ مدل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. سپس برای بررسی تاثیر مکان قرارگیری طبقه نرم، طبقه نرم در بین طبقات قاب جابجا گردید که نتایج حاصله، در جداول و نمودارهایی که در این فصل آمده، قابل مشاهده است.
۴-۲- تحلیل استاتیکی غیرخطی (پوش­آور)
استفاده از روش­های دینامیکی غیرخطی برای یافتن پاسخ­های سازه بسیار پرهزینه بوده و هم­چنین نیاز به اطلاعات جامع دارد. امروزه با توسعه روش­های استاتیکی غیرخطی پاسخ­های سازه به نسبت ساده­تر گردیده است. در زمینه آنالیز استاتیکی غیرخطی در سال­های اخیر تحقیقات بی­شماری صورت گرفته است. رادینکلر[۳۵] و سنوایرنا[۳۶] به توصیف جامعی از آنالیز استاتیکی غیرخطی پرداختند. کالن[۳۷] و کانث[۳۸] به مقایسه روش­های استاتیکی غیرخطی مختلف پرداختند. بسیاری از مطالعات در این زمینه مربوط به چگونگی توزیع بار جانبی و چگونگی در نظر گرفتن اثرات مودهای بالاتر به خصوص در سازه­های با پریود بالاتر می­باشد. در این زمینه به عنوان نمونه می­توان به مطالعات چوپرا[۳۹] و گویل[۴۰] اشاره کرد که توزیع بار جانبی بر مبنای مشارکت مودهای اساسی سازه بدست می­دهد. از دیگر مطالعات می­توان به مطالعات جن[۴۱] و همکاران اشاره کرد که یک توزیع جانبی بار براساس دو مود اول ارتعاش سازه پیشنهاد کردند.
در روش­های استاتیکی ابتدا با بهره گرفتن از یک آنالیز معتبر مقدار جابجایی هدف (جابجایی بیشینه که انتظار می­رود سازه در طول عمر خود تجربه کند) بدست می ­آید. بدین منظور لازم است که ابتدا منحنی پوش­آور سازه مشخص شود. برای این منظور بعد از اعمال بارگذاری استاتیکی (مانند وزن) یک توزیع بار جانبی به سازه اعمال می­ شود، که این بارگذاری مرتباً افزایش می­یابد. در هر مرحله جابجایی نقطه مرجع (مانند مرکز جرم بام) بر حسب برش پایه بر روی مختصات منحنی برده می­ شود. با داشتن منحنی پوش­آور که نماینده ظرفیت سازه می­باشد و هم­چنین با اطلاع از دامنه بارهای وارده می­توان مقدار جابجایی هدف را تعیین کرد. یکی از روش­های مرسوم در این زمینه، روش فما ۳۵۶[۴۲] است که در این مطالعه از این روش استفاده شده است. در ادامه به شرح مختصری از آن ارائه می­ شود. [۳۴]
۴-۳- روش ضرایب فما ۳۵۶[۴۳]
در روش ضرایب بیشینه جابجایی غیر الاستیک (جابجایی هدف) از ضرایب پاسخ الاستیک خطی در یک سری ضرایب بدست می ­آید. (شکل ۴-۱) این ضرایب از مطالعات آماری با تاریخچه زمانی غیرخطی سیستم­های یک درجه آزادی بدست می­آیند. در این روش از رابطه ۴-۱ برای یافتن جابجایی هدف استفاده می­ شود. شکل ۴-۲ منحنی پوش­آور یک سازه و منحنی دو خطی معادل آن را که در تعیین ضرایب بکار می­روند، نشان می­دهد. [۳۵]
۴-۱
تذکر: مطابق بند ۷-۳-۱ از پیوست ۲ استاندارد ۲۸۰۰، تغییر مکان بدست آمده از رابطه بالا می­بایستی در ضریب ۱٫۵ ضرب شود.
شکل ۴-۱: روش ضرایب برای تعیین جابجایی هدف [۳۵]
شکل ۴-۲: معادل­سازی منحنی پوش­آور با منحنی دو خطی[۳۵]
: ضریب اصلاح به منظور ارتباط جابجایی سیستم یک درجه آزادی معادل به جابجایی بام ساختمان سیستم چند درجه آزادی[۳۵]
جدول ۴-۱: مقادیر ضریب [۳۵]

سایر ساختمان­ها

ساختمان­های برشی[۴۴]

تعداد طبقات

هر نوع توزیع بار

توزیع بار یکنواخت

توزیع نوع اول

۱

۱

۱

۱

۱٫۲

۱٫۱۵

۱٫۲

۲

۱٫۳

۱٫۲

۱٫۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:11:00 ب.ظ ]




۸۲
۱۰۲
۱۰۹
۱۱۰
۱۱۱
۱۱۱
۱۱۲
۱۱۲
۱۱۳
۱۱۴
۱۱۴
۱۱۵
۱۱۶
۱۱۷
۱۱۸
۱۱۸
۱۱۹
۱۲۰
۱۲۱
۱۲۲
۱۲۳
۱۲۴
۱۲۵
۱۲۶
۱۲۷
۳۸
۵۹
۸۸
۹۲
۱۱۰

چکیده
این پژوهش با هدف بررسی اثر بخشی دو الگوی مشاور گروهی « آدلری» و «بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل»در افزایش سلامت روانی، تاب آوری و امیدواری دانشجویان (۱۸ تا ۲۴ ساله ) ا نجام شده است . جامعه پژوهشی حاضر را دانشجویان پسر مراکز تربیت معلم تهران تشکیل می دهند که از بین آنها ۳۹ نفر نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش و گواه به شکل تصادفی جایگزین شدند. سپس گروه مشاوره آدلری به مدت ۱۱ جلسه و گروه بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل به مدت ۱۲ جلسه هر گروه هفته ای یک جلسه دو ساعته در جلسات مشاوره گروهی شرکت کردند. ابزارهای جمع آوری داده ها عبارت بودند از : ۱- مقیاس سلامت روانی GHQ- 2- مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون CD-RIS 3- مقیاس امیدواری میلر، که به صورت پیش آزمون ، پس آزمون و پیگیری استفاده شد .
برای تجزیه و تحلیل دادهای پژوهش و آزمون فرضیه ها ، تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی بکار رفت. در مواردی که مفروضه های کوواریانس برقرار نبود از تحلیل واریانس یک عاملی استفاده شد نتایج نشان داد که مداخلات گروهی بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل در افزایش سلامت روانی اعضای گروه موثر بوده و در خرده آزمون اختلال در کارکرد اجتماعی کاهش معنا داری ایجاد کرد اما اثر مداخلات مشاوره آدلری در سلامت روانی معنی دار نشد. همچنین مداخلات مشاوره آدلری در تاب آوری افزایش معناداری ایجاد نموده اما اثر مداخلات بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل در تاب آوری معنی دار نشد. نهایت اینکه در نتیجه این دو مداخله، امیدواری دانشجویان افزایش معنی داری نیافت . مقایسه ی مشاوره آدلری با بازسازی شناختی مبتنی بر تمثیل درافزایش سلامت روانی، تاب آوری و امیدواری تفاوت معناداری به دنبال نداشت .نتایج پیگیری نمرات دو گروه پس از دو ماه حاکی از ماندگاری اثر مداخلات بود. میتوان اینگونه نتیجه گیری کرد که مداخلات به شیوه آدلری به دلیل تاکید بر شناخت و پویش های شخصیتی افراد اثرگزاری عمیقتری در تغییر افراد دارد.اما برای ایجاد امیدواری بایستی به استفاده از مداخلات دیگری پرداخت.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

واژگان کلیدی : سلامت روانی – تاب آوری – امیدواری – مشاوره آدلری – بازسازی شناختی – تمثیل
فصل اول
کلیات پژوهش
مقدمه:
در جامعه مدرن و پیچیده امروز، مساله سلامت از مقوله های مهم محسوب می شود سازمان بهداشت جهانی[۱] بهداشت روانی را چیزی صرفاً بیش از عدم بیماری و ناتوانی می داند و در عوض آن را یک حالت بهزیستی اجتماعی، روانی ، جسمانی و معنوی کامل تعریف می کند. در زیربنای این نگاه اعتقاد براین است که همه افراد، دارای نیازهای بهداشت روانی هستند و این گونه نیست که فقط افرادی که دارای اختلالات روانی قابل تشخیص هستند به مداخله نیازمند باشند. افراد، ظرفیت رشد و پیشرفت را دارند و مشاوران می توانند بجای صرفا حذف آسیب ها به تسهیل سلامت و رشد آنان کمک نماید (مایرز[۲] ، سووینی[۳] ‌،‌ویتمر[۴] ، ۲۰۰۱ به نقل از کریس[۵] ۲۰۰۶ ).
در سالهای اخیر رویکردهایی که بجای نابهنجاری و اختلال به ظرفیتها و توانمندیهای انسان پرداخته اند، مورد توجه مشاوران و روان شناسان قرار گرفته اند و از جمله بنیادی ترین سازه های مورد نظر این رویکردها، بهزیستی، سلامت روان، شادکامی، خوشبینی،افزایش تاب آوری (گارمزی[۶] و ماستن[۷] ۱۹۹۱) ،افزایش ‌امیدواری(اشنایدر[۸] و لوپز[۹] ۲۰۰۰ ( به نقل از آیلت[۱۰] ، ۲۰۰۴)و مفاهیمی ازاین قبیل است تاب آوری[۱۱] و امیدواری[۱۲]از جمله این مفاهیم است که در آموزه های قرآن کریم نیز وجود دارد[۱۳].طرفداران عملکرد توانایی محور[۱۴] بجای تمرکز بر آسیب[۱۵] معتقدند که حوزه روانشناسی مثبت[۱۶] برای متخصصان فرصتی فراهم خواهد کرد تا با داشتن ابزارهایی جدید، مراجعان خود را از چشمانداز وسیعتر و کاملتری بنگرند( وال[۱۷]، ۲۰۰۶) .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:11:00 ب.ظ ]