کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



۲- مسائل استراتژیک مستلزم تخصیص مقادیر زیادی از منابع شرکت است.تصمیمات استراتژیک بنا به ماهیّت­شان با مصرف مقادیر زیادی از منابع شرکت سروکار دارند. نیروی انسانی، دارایی­ های فیزیکی یا پول لازم باید از منابع داخلی تأمین شود یا از بیرون مؤسّسه فراهم گردد.
۳- مسائل استراتژیک اثرات عمده­ای بر رونق بلند مدّت موسّسه دارند. تصمیمات استراتژیک ظاهراً مؤسّسه را برای مدّت درازی، معمولاً پنج سال، متعهد می­سازد. با این وجود چارچوب اثرات فراتر از این مدّت است.

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴-مسائل استراتژیک آینده­نگر هستند.تصمیمات استراتژیک تأکید بر تدوین پیش بینی­هایی است که به مؤسّسه امکان می­دهد، بهترین گزینه استراتژیک را انتخاب نماید. در محیط در حال تغییر و رقابتی بازار آزاد، مؤسّسه موفّق باید موضعی آینده ساز[۴۴]و سبقت جویانه [۴۵] نسبت به تغییر اتخاذ نماید.
۱-مسائل استراتژیک معمولاً پیامد­های عمده چند وظیفه ­ای یا چند کسب و کاری دارند.تصمیم استراتژیک هماهنگ کننده مشتریان، تأکید رقابت، و یا ساختار سازمانی، وظیفه­ها بخش­ها و یا واحد­های برنامه را در بر می­گیرد.
۲-مسائل استراتژیک در نظر گرفتن عوامل محیطی خارجی موسّسه را ضروری می­سازد.همهمؤسسات کسب و کار در یک سیستم باز قرار دارند. آنها بر وضعیّت برونی اثر می­گذارند و ازآن به میزان معتنابه و غیر­قابل کنترلی اثر می­پذیرند.(پیرس، رابینسون،۲۰:۱۳۸۴)
۲-۶- مدل های مدیریت استراتژیک
۲-۶-۱- مدل استراتژی جنریک:[۴۶]وای تینگتن[۴۷] چهار رویکرد جنریک برای تبیین استراتژی سازمان­ها معرفی می­ کند. این چهار رویکرد جنریک را، وای تینگتن، در چارچوب دو پیوستار که یکی معرف نتیجه مورد انتظار و دیگری معرف فرایند تصمیم ­گیری است تحت چهار عنوان کلاسیک[۴۸]، تغییر تدریجی[۴۹]، فرایندی[۵۰] و سیستمیک [۵۱] به صورت شکل ۲-۱ مطرح ساخته است:
شکل۲-۱- مدل استراتژیک جنریک واتینگتن
محور عمودی طیفی از نتایج مورد انتظار، از به حداکثر رساندن سود تا سایر اهداف مورد نظر را در بر می­گیرد ومحور افقی مشخص کننده این است که استراتژی باید صورت دلخواه و پیش خواسته و یا تصادفی و تجربی اتخاب می­ شود و در چهار منطقه خاص، تلاقی این پیوستار، استراتژی­ های جنریک را به شرح زیر مطرح می­سازد:
۱- استراتژی کلاسیک : این نوع استراتژیک به عنوان فرایندی از پیش خواسته و عقلانی در نظر گرفته شده که به طور عقلایی و با بهره گرفتن از تجزیه و تحلیل­های لازم، تبیین می­گردد. مفروضات این رویکرد آن است که امکان تسلط بر محیط داخلی و خارجی سازمان وجود دارد و تصمیماتی که از طریق این فرایند اتخاذ می­ شود و به موفقیت در بلند مدت منتهی می­گردد.
۲-تغییر تدریجی : این نگرش استراتژی کلاسیک را نامربوط می­شمارد و بر این عقیده است که سازمان­هایی که به دنبال به حداکثر رساندن سود هستند باقی خواهند ماند و بقیه محکوم به نابودی هستند. مفروضات این رویکرد آن است که امکان تسلط بر محیط وجود ندارد بلکه باید تلاش شود استراتژی و محیط متناسب یکدیگر باشند.
۳- استراتژی فرایندی: به عدم امکان انتخاب استراتژی مغایر با شرایط محیط چندان اعتقادی ندارد و در مورد انتخاب استراتژی خوش بین­تر و بر این باور است که استراتژی بیشتر از فرایند توافقات، یادگیری و سازش­های لازم شکل می­گیرد تا تجزیه و تحلیل عقلائی. در عین حال چون رقبا نیز در همین شرایط قرار دارند تشخیص اینکه مناسبترین استراتژی کدام است چندان آسان نیست.
۴-استراتژی سیتمیک: ضمن پذیرش انتخاب استراتژی دلخواه نوع استراتژی را به شرایط محیط مربوط می­ کند در این رویکرد در صورتی که زمینه و بستر فرهنگی – اجتماعی مساعد باشد می­توان به دلخواه استراتژی به حداکثر رساندن سود را انتخاب نمود و حتی ممکن است با انتخاب مناسب بر محیط نیز اثر گذاشت. در یک نتیجه گیری مختصر می­توان ادعا کرد که سیر تحول اندیشه­ های مدیریت استراتژیک نیز مانند تئوری مدیریت با نگرش عقلائی- تحلیلی آغاز، وبا مطرح شدن نگرش تجربی – انطباقی و چالش فکری، بین این دو مکتب به نگرشی اقتضایی دست یافته است و نگارنده نیز برای سازمان­های ایران به ویژه دستگاهای کسب و کار دولتی مکتب تلفیقی با گرایش به پیش تدبیری را توصیه نموده است(میرسپاسی،۱۳۸۳: ۲۹).
۲-۶-۲ – مفاهیم و تئوری­های مرتبط با مدل مدیریت استراتژیک
جدول۲-۱- مفاهیم و تئوری­های مرتبط با مدل مدیریت استراتژیک( منبع : جفری اس ،۱۳۸۹، ۱۳)

تجزیه و تحلیل موقعیّت
فرایندسنّتی توسعه استراتژی ،شامل تجزیه و تحلیل محیط­های داخلی و خارجی سازمان به منظور دستیابی به ثبات سازمانی. حاصل امر شکل­ گیری مبنایی برای توسعه مأموریّت­ها، اهداف و استراتژی­ها می­باشد.
تأثیرپذیری محیطی
وظیفه مدیر تعیین استراتژی است که دارای بیشترین تناسب با نیروهای محیطی،فنی و انسانی باشد
اصل تأثیرگذاری
سازمان­ها تسلیم نیروهای موجود در محیط نمی باشند.آنها می توانند از طریق اتحادهای استراتژیک با ذی­نفعان،تبلیغات،ائتلاف­های سیاسی و انواع روش­های دیگر تا حدودی محیط خود را شکل دهند
ا ستراتژی برنامه­ ریزی شده
مدیران برای پیگیری خواسته استراتژیک موردنظر خود،دست به برنامه­ ریزی می زنند.استراتژی به شکل سنجیده طراحی می شود
استراتژی نوخواسته

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 06:48:00 ب.ظ ]




جدول ۴-۱۵ خلاصه مدل رگرسیون………………………………………………………………………………………….۸۸
جدول ۴-۱۶ تحلیل واریانس مربوط به رگرسیونهای متعدد و اضطراب اجتماعی در دانشجویان پسر……………………………………………………………………………………………………………………………………….۸۸
جدول۴-۱۷ تعیین پیشبینی اضطراب اجتماعی براساس متغیرهای حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی و ذهن آگاهی در دانشجویان پسر……………………………………………………………………………….۸۹
جدول ۴-۱۸ خلاصه مدل رگرسیون………………………………………………………………………………………….۹۰
جدول ۴-۱۹ تحلیل واریانس مربوط به رگرسیونهای متعدد و اضطراب اجتماعی در دانشجویان دختر……………………………………………………………………………………………………………………………………..۹۰
جدول ۴-۲۰ تعیین پیشبینی اضطراب اجتماعی بر اساس متغیرهای حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی و ذهن آگاهی در دانشجویان دختر……………………………………………………………………………..۹۱
جدول ۴-۲۱ همبستگی اضطراب اجتماعی و خرده مقیاسهای حساسیت اضطرابی…………………………۹۲
جدول ۴-۲۲ همبستگی اضطراب اجتماعی و خرده مقیاسهای عدم تحمل بلاتکلیفی……………………..۹۳
جدول ۴-۲۳ همبستگی اضطراب اجتماعی و خرده مقیاسهای ذهن آگاهی……………………………………۹۳
جدول۴-۲۴ خلاصه مدل رگرسیون…………………………………………………………………………………………..۹۴
جدول۴-۲۵ تحلیل واریانس مربوط به رگرسیون خرده مقیاسهای متغیرهای پژوهش در اضطراب اجتماعی………………………………………………………………………………………………………………………………..۹۴
جدول۴-۲۶ تعیین پیشبینی اضطراب اجتماعی بر اساس خرده مقیاسهای مربوط به متغیرهای حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی و ذهن آگاهی در کل دانشجویان…………………………………..۹۵
جدول ۴-۲۷ خلاصه مدل رگرسیون………………………………………………………………………………………..۹۶
جدول۴-۲۸ تحلیل واریانس مربوط به رگرسیون خرده مقیاسهای متغیرهای پژوهش در اضطراب اجتماعی………………………………………………………………………………………………………………………………..۹۶
جدول۴-۲۹ تعیین پیشبینی اضطراب اجتماعی براساس خرده مقیاسهای مربوط به متغیرهای حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی و ذهن آگاهی در دانشجویان پسر………………………………….۹۷
جدول ۴-۳۰ خلاصه مدل رگرسیون………………………………………………………………………………………….۹۸
جدول۴-۳۱ تحلیل واریانس مربوط به رگرسیون خرده مقیاسهای متغیرهای پژوهش در اضطراب اجتماعی………………………………………………………………………………………………………………………………..۹۸
جدول۴-۳۲ تعیین پیشبینی اضطراب اجتماعی براساس خرده مقیاسهای مربوط به متغیرهای حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی و ذهن آگاهی در دانشجویان دختر………………………………………………۹۹
جدول۴-۳۳ مقایسه میانگین نمرات دو گروه دانشجویان دختر و پسر در متغیرهای پژوهش……………………………………………………………………………………………………………………………….۱۰۰
جدول ۴-۳۴ مقایسه میانگین نمرات دو گروه دانشجویان دختر و پسر در خرده مقیاسهای مربوط به متغیرهای پژوهش…………………………………………………………………………………………………………………۱۰۱
کلیات پژوهش
فصل اول:
کلیات پژوهش
بیان مسأله
«اختلال اضطراب اجتماعی»[۱] یا «هراس اجتماعی»[۲] اختلال ناتوان کنندهای است که درصد بالایی از افراد جامعه را گرفتار میکند (گرانت[۳] و همکاران، ۲۰۰۵). مطالعات همهگیرشناسی نشان میدهد که این اختلال در ۱۲ درصد جمعیت عمومی شیوع دارد و بالاترین میزان بروز آن در دهه دوم عمر است (سادوک و سادوک[۴]، ۲۰۰۷). اضطراب اجتماعی با یک ترس بارز و مستمر از یک یا چند موقعیت اجتماعی مشخص میشود که در آن مبتلایان احساس میکنند که اعمال و رفتارشان مورد قضاوت قرار میگیرد و از موقعیتهای اجتماعی و روابط بین فردی اجتناب میکنند. اضطراب اجتماعی با برخی ویژگیهای فیزیولوژیکی (سرخ شدن گونه ها، تعرق، خشکی دهان و لرزش به هنگام رویارویی با موقعیتهای اجتماعی نگران کننده)، ویژگیهای روانشناختی (شرم، خجالت، ترس از اشتباه، ترس از ارزیابی منفی، و ترس از انتقاد) و ویژگیهای رفتاری (کنارهگیری، اجتناب از تماس چشمی، ترس از ابراز وجود و ترس از صحبت کردن در جمع یا مورد خطاب واقع شدن) مشخص میشود (استراوینسکی[۵] و همکاران، ۲۰۰۴).
باید توجه داشت که تفاوتهای بین ملیتی در شیوع اضطراب اجتماعی گزارش شده است. تغییر پذیری در شیوع اختلال اضطراب اجتماعی میتواند به نقش متغیرهای اجتماعی، محیطی، و فرهنگی در این اختلال مربوط باشد (فارمارک[۶]، ۲۰۰۲). برای مثال، شیوع گزارش شده برای اضطراب اجتماعی در مطالعاتی که در کشورهای جنوب شرقی آسیا (کره و تایوان) صورت گرفته نسبت به کشورهای غربی، به طور محسوسی پایینتر میباشد (فارمارک، ۲۰۰۲). فرهنگ احتمالاً بر ادراک فرد از رفتار موفق اجتماعی تأثیر میگذارد. برای مثال هنجار اجتماعی غرب خود ارتقایی[۷] را در چارچوب فرهنگ مقرر تشویق می کند، و سلطهپذیری محض و سکوت را تأیید نمیکند. اما در هنجارهای شرق آسیا که بر تسلط یافتن کمتر تأکید میشود، اضطراب اجتماعی بیشتر به شیوهی اجتناب از ارتباطات میباشد. از اینرو برخی راهبردهای اجتماعی که میتواند بهطور بالقوه در فرهنگهای غربی نامطلوب باشد، مانند سلطهپذیری محض برای خوشحال کردن دیگران، ممکن است در فرهنگهای شرق آسیا مطلوب باشد. و برخی مفاهیم که ممکن است در موقعیتهای اجتماعی غربی ارزشمند باشد، مانند خودارتقایی، امکان دارد در گروه های اجتماعی شرق آسیا ارتباطی به موفقیت نداشته باشد (هونگ[۸] و وودی[۹]، ۲۰۰۷). دغدغه های فرهنگهای جمعگرا ممکن است بر ترس و ممانعت از آزردن دیگران متمرکز باشد حال آنکه در فرهنگهای فردگرا حول آزردن خود است (رپی[۱۰] و اسپنس[۱۱]، ۲۰۰۴). در جوامع فردگرا که افراد در آن از طریق اظهار وجود و بیان مطالب شخصی به امتیازات اجتماعی دست مییابند، حتی مقادیر نسبتاً پایین ترس اجتماعی، آزارنده و مزاحم است اما در فرهنگهای جمعگرا که انطباق با دیگران و بیان فروتنی یک مزیت محسوب میشود، درجاتی از اضطراب اجتماعی مثبت قلمداد میشود. برای نمونه نشان داده شده است که والدین تایلندی رفتارهای برونریزی فرزندان خود را بیش از رفتارهای درونریزی، مشکل ساز تلقی میکنند حال آنکه والدین آمریکایی بین این دو تفاوت زیادی قائل نیستند. از اینرو نشانگان درونریزی از جمله اضطراب اجتماعی ممکن است در برخی فرهنگها بیش از سایر جوامع زیان و آسیب تلقی شود (رپی و اسپنس، ۲۰۰۴). پژوهشها نشان دادهاند که تفاوتهای جنسیتی در شیوع اضطراب اجتماعی بیشتر به این اشاره دارند که اضطراب اجتماعی در میان زنان شایعتر است. استین[۱۲] و همکاران (۲۰۰۴) گزارش دادهاند که برای زنان شیوع در سرتاسر عمر ۵/۱۵ درصد و برای مردان شیوع در سرتاسر عمر ۱/۱۱ درصد است (حسنوند عموزاده، ۱۳۸۹). هر چند که تفاوتهای بین فرهنگی ممکن است در نسبت جنسیتی اضطراب اجتماعی نیز متجلی شود (گوکالپ[۱۳] و همکاران، ۲۰۰۱؛ به نقل از رضایی، ۱۳۸۹). بین شدت ترس مردان و زنان در موقعیتهای مختلف، تفاوتهایی وجود دارد. برای مثال، زنان بیشتر از مردان از رفتن به یک مهمانی میترسند و مردان بیشتر از زنان از استفاده از توالت های عمومی میترسند. ممکن است اضطراب اجتماعی زندگی یک مرد را بیشتر مختل کند زیرا که در جوامع غربی از مردان انتظار میرود که روابط دوستیابی و حرفهای را آغاز کنند و معمولاً زنان مبتلا به اضطراب اجتماعی، بازخورد منفی کمتری درباره رفتار اجتماعی مهار شده، دریافت میکنند (ترک[۱۴] و هیمبرگ[۱۵]، ۱۹۹۸).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

عوامل زیادی در شکلگیری و تکوین اضطراب اجتماعی سهیم هستند. پژوهشها نشان دادهاند که عوامل ژنتیکی و صفات شخصیتی و مؤلفه های شناختی– رفتاری در اضطراب اجتماعی نقش بازی می کنند که چگونگی برآیند این عوامل در پیشبینی بروز و شدت این اختلال مورد توجه است (استارسویچ، ۲۰۰۵). گرچه شواهد موجود نشان میدهند که عوامل ژنتیکی و محیطی در بروز اضطراب اجتماعی دخالت دارند، ولی نظریههای معاصر بر نقش فرآیندهای شناختی در تداوم اضطراب اجتماعی تأکید داشتهاند (طاهریفر و همکاران، ۱۳۸۹).
یکی از مؤلفههایی که پژوهشگران در سببشناسی اضطراب اجتماعی مطرح کردهاند “حساسیت اضطرابی”[۱۶] است. حساسیت اضطرابی عامل آسیبپذیری در مورد اضطراب و اختلالات اضطرابی است که امروزه توجه علمی بسیاری به سوی آن معطوف شده است (مک نالی[۱۷]، ۲۰۰۲). حساسیت اضطرابی، یک سازه تفاوتهای فردی است که در آن فرد از نشانه های بدنی که با برانگیختگی اضطرابی (افزایش ضربان قلب، تنگی نفس، سرگیجه) مرتبط است، میترسد و اصولاً از این عقیده ناشی میشود که این نشانه ها به پیامدهای بالقوه آسیبزای اجتماعی، شناختی، و بدنی منجر میشود (دیکان [۱۸]و همکاران، ۲۰۰۳). بر اساس نظر مؤلفان، حساسیت اضطرابی، علائم اختلالات اضطرابی را تشدید میکند. افراد با حساسیت اضطرابی بالا پاسخ برانگیختگی خود را آزار دهنده مییابند و بنابراین تجربه اضطراب در پاسخ به محرک تقویت میشود. بر این اساس، این سازه نقش مهمی در گسترش و تداوم اختلالات اضطرابی بازی میکند (ویتون[۱۹] و همکاران، ۲۰۱۲). نظریهپردازان شناختی اضطراب معتقدند که در افراد دارای حساسیت اضطرابی بالا بازیابی و پردازش اطلاعات مربوط به محرکهای فراخوان اضطراب همراه سوگیریهایی است که نقش مهمی در ایجاد و تداوم اضطراب برعهده دارد (مک کابی[۲۰]، ۱۹۹۹). تحقیقات اخیر نشان داده که جوانان مبتلا به اضطراب اجتماعی به میزان بالایی، از حساسیت اضطرابی برخوردارند (اندرسون و هوپ، ۲۰۰۹). افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی وقتی که در معرض موقعیتهای اجتماعی قرار میگیرند برانگیختگی فیزیولوژیکیشان افزایش مییابد (اندرسون و هوپ، ۲۰۰۹). این افراد آنها را به عنوان نشانهای از خطر یا اضطراب تفسیر میکنند و چنین تفسیری از برانگیختگی فیزیولوژیکی، به افزایش علائم اضطراب، مانند تپش قلب بیشتر یا سرخ شدن منجر میشود و در نتیجه برانگیختگی فیزیولوژیکی ممکن است نقش مهمی را در ایجاد ترس در موقعیتهای اجتماعی بازی کند (اندرسون و هوپ، ۲۰۰۹). و ترس از اینکه دیگران علایم اضطراب را مشاهده کنند باعث تشدید اضطراب اجتماعی میشود (کارلتون[۲۱] و همکاران، ۲۰۱۰). آنها تصور میکنند که سایرین متوجه این علایم خواهند شد و در مورد آنها قضاوت نامناسبی خواهند کرد. از اینرو اضطراب اجتماعی احتمالاً به دلیل، ترس از ارزیابی منفی در هنگام نمایش علایم قابل مشاهده اضطراب، با حساسیت اضطرابی رابطه دارد (گرانت و همکاران، ۲۰۰۷). در زمینهی اضطراب اجتماعی و حساسیت اضطرابی پژوهشهای متعددی انجام گرفته است. از جمله، مطالعات دیکن و آبراموویتز[۲۲] (۲۰۰۶) اندرسون و هوپ (۲۰۰۹) و کارلتون و همکاران (۲۰۱۰)، که نتایج مطالعات آنها نشان داد که بین اضطراب اجتماعی و حساسیت اضطرابی رابطه مثبت وجود دارد.
متغیر دیگری که در ارتباط با اضطراب اجتماعی مطرح شده است “عدم تحمل بلاتکلیفی”[۲۳] میباشد. عدم تحمل بلاتکلیفی به یک ویژگی شخصیتی اشاره دارد که ناشی از مجموعهای از باورهای منفی دربارهی عدم قطعیت، آستانه تحمل پایین برای موقعیتهای نامطمئن و مبهم، و پیشبینی عواقب ناگوار برای بلاتکلیفی است (داگاس[۲۴] و رابی چاوود[۲۵]، ۲۰۰۷). عدم تحمل بلاتکلیفی نوعی سوگیری شناختی است که بر چگونگی دریافت، تفسیر و واکنش فرد بر یک موقعیت نامطمئن در سطوح هیجانی، شناختی و رفتاری تأثیر میگذارد (بوالن[۲۶] و راینچس[۲۷]، ۲۰۰۹). افرادی که نمیتوانند بلاتکلیفی را تحمل کنند، موقعیتهای بلاتکلیفی را تنش برانگیز، منفی و فشارزا توصیف میکنند و سعی میکنند از این موقعیت ها اجتناب کنند و اگر در این موقعیتها قرار بگیرند کارکردشان دچار مشکل میشود (بوهر[۲۸] و داگاس، ۲۰۰۲). عدم تحمل بلاتکلیفی یک سازه اساسی در نظریه و تحقیقات مربوط به اختلال اضطراب فراگیر و اختلال وسواسی جبری میباشد اما مطالعات کمی رابطه بین اضطراب اجتماعی و عدم تحمل بلاتکلیفی را به طور مستقیم بررسی کردهاند (کارلتون و همکاران، ۲۰۱۰). توانایی تحمل بلاتکلیفی مرتبط با موقعیتهای اجتماعی ممکن است یک عنصر مهمی در تعیین اضطراب اجتماعی باشد. در واقع ناتوانی در تحمل بلاتکلیفی مرتبط با موقعیتهای اجتماعی ممکن است یک عامل مهم در توسعه و تداوم اضطراب اجتماعی باشد (کارلتون و همکاران، ۲۰۱۰). از پژوهشهای انجام گرفته در زمینهی اضطراب اجتماعی و عدم تحمل بلاتکلیفی، میتوان به مطالعات بوالن و راینچس (۲۰۰۹) و کارلتون (۲۰۱۰) اشاره کرد، نتایج مطالعات آنها نشان داد اضطراب اجتماعی با عدم تحمل بلاتکلیفی رابطه مثبت دارد.
عامل دیگری که انتظار میرود با اضطراب اجتماعی رابطه داشته باشد “ذهن آگاهی”[۲۹] میباشد. ذهن آگاهی شامل یک آگاهی پذیرا و عاری از قضاوت از آنچه که اکنون در حال وقوع است، میباشد. ذهن آگاهی توجه آگاهانه نسبت به امور در زمان حاضر است. هر فکر، احساس یا هیجانی که وارد توجه می شود به همانگونه که هست مورد تأیید و پذیرش قرار میگیرد (بایرون[۳۰]، ۲۰۰۶).
اخیراً علاقه به استفاده از مداخلات ذهن آگاهی برای درمان اضطراب اجتماعی رو به افزایش است. این تا حد زیادی بر اساس نقش مستند فرآیندهای توجهی ناسازگار در حفظ اضطراب اجتماعی میباشد. با اینکه تعریف ذهن آگاهی بین محققان و پژوهشگران متفاوت است. با این حال، این عقیده که ذهن آگاهی شامل افزایش توجه و آگاهی از لحظه حاضر است، در بین تعاریف مختلف مشترک است (اشمرتز[۳۱] و همکاران، ۲۰۱۲). فرآیندهای توجهی محدود و ارزیابانه در اختلال اضطراب اجتماعی می توانند در نقطه مقابل توجه ذهن آگاهانه باشند که به معنای توجه کردن به یک شیوه خاص- متمرکز بر هدف، بودن در لحظه حال و غیر قضاوتمندانه است (کوکوسکی[۳۲] و همکاران، ۲۰۰۹). امکان دارد که افزایش ذهن آگاهی به فرد کمک کند تا توجهاش را به کار اجتماعی در دست انجام متمرکز کند (اشمرتز و همکاران، ۲۰۱۲). ممکن است أثر ذهن آگاهی بهواسطه ایجاد بهبودی در توانایی تنظیم هیجانات و کاهش نشخوار فکری باشد (اشمرتز، ۲۰۰۸). بهنظر میرسد ذهن آگاهی افزایش یافته، احتمالاً شکلی سازگارانه از توجه متمرکز بر خود را پرورش میدهد که نشخوار فکری و اجتناب هیجانی را کاهش میدهد و خود تنظیمی رفتار را بهبود میبخشد (بایر[۳۳]، ۲۰۰۹). در زمینه اضطراب اجتماعی و ذهن آگاهی مطالعات متعددی وجود دارد از آن جمله میتوان به مطالعات اشمرتز (۲۰۰۸)، کاسین[۳۴] و رکتور[۳۵] (۲۰۱۱) و اشمرتز و همکاران (۲۰۱۲)، اشاره کرد، نتایج پژوهشهای آنها نشان داده که اضطراب اجتماعی با ذهن آگاهی رابطه منفی دارد.
در مورد رابطه بین حساسیت اضطرابی و عدم تحمل بلاتکلیفی، بهنظر میرسد حساسیت اضطرابی و عدم تحمل بلاتکلیفی در ترس یا اضطرابِ مربوط به عواقب بالقوه خطرناک و ناشناخته، اشتراک داشته باشند (کارلتون و همکاران، ۲۰۰۷).
همچنین در زمینه رابطه حساسیت اضطرابی با ذهن آگاهی نیز، امکان دارد افزایش میزان ذهن آگاهی، سطح حساسیت اضطرابی را کاهش دهد. متناوباً سطوح بالایی از حساسیت اضطرابی مانع از افزایش ظرفیت فرد برای ذهن آگاهی بیشتر، میشود (وجانوویس[۳۶] و همکاران، ۲۰۰۷).
با این که تعدادی از مطالعات خارجی رابطه متغیرهای حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی و ذهن آگاهی را با اضطراب اجتماعی بررسی کردهاند. در ایران تحقیقات در بررسی متغیرهای مذکور با اضطراب اجتماعی ناچیز میباشد. در زمینه بررسی رابطه حساسیت اضطرابی با اضطراب اجتماعی، بیرامی و همکاران (۱۳۹۱) طی پژوهشی حساسیت اضطرابی، فرانگری، و مؤلفه های تنظیم هیجان را در دانشجویانِ با نشانگان بالینی اضطراب اجتماعی و بهنجار مقایسه کردهاند. اما در هیچ پژوهشی رابطه اضطراب اجتماعی با عدم تحمل بلاتکلیفی و ذهن آگاهی، بررسی نشده است. تحقیقات مختلف در ایران نشان دادهاند که بین اضطراب اجتماعی با متغیرهای؛ شرم، کمرویی، افسردگی، بازداری رفتاری، بیان خشم به طرف درون، و شاخص بیان خشم (عموزاده، ۱۳۸۹)، سبک دلبستگی دوسوگرا و اجتنابی، بازداری رفتاری در دوران کودکی و بزرگسالی، خودکارآمدی اجتماعی، خود ارزیابی منفی و ادراک ارزیابی منفی توسط دیگران (طاهریفر و همکاران، ۱۳۸۹)، ترس از ارزیابی منفی، ترس از ارزیابی مثبت و کمالگرایی (نیکویی، ۱۳۸۷)، عزت نفس، حمایت اجتماعی ادراک شده، سرسختی روانشناختی، و اضطراب عمومی (نیسی و همکاران، ۱۳۸۴)، سبکهای اسنادی، دلبستگی ناایمن به مادر و پیوستگی با خانواده (خراشادیزاده و همکاران، ۱۳۹۱)، سوگیری تفسیر (طرقبهخلیلی و صالحیفدری، ۱۳۹۱)، و پردازش پسرویدادی (بساکنژاد و همکاران، ۱۳۸۹)، رابطه وجود دارد. و تحقیقاتی که به طور کلی رابطه مؤلفه های متعددی نظیر توجه متمرکز بر خود (خیر و همکاران، ۱۳۸۷)، خودپنداره (رحمانیان، ۱۳۹۱)، و نگرانی از تصویر بدنی (سجادینژاد و محمدی،۱۳۸۶)، را با اضطراب اجتماعی وارسی نمودهاند .
حال با توجه به تمهیدات یاد شده و با توجه به اینکه عوامل گوناگونی اضطراب اجتماعی را متأثر می سازند، همچنین با التفات به شرایط بومی و فرهنگی و تمایزهای جنسیتی، در تحقیق حاضر مسأله اساسی این است که بین حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی، و ذهن آگاهی با اضطراب اجتماعی به شکل دو به دو، به چه میزان و چه نوع رابطهای وجود دارد؟ این متغیرها تا چه میزان میتوانند اضطراب اجتماعی را در نمونه دانشجویی پیشبینی کنند؟ و همچنین آیا متغیرهای یاد شده به یک اندازه در جنسهای مختلف به تبیین اضطراب اجتماعی میپردازند؟
اهمیت و ضرورت تحقیق
اختلالات اضطرابی هزینه اقتصادی بالایی را به صورت مستقیم (هزینه های مراقبت اولیه) و غیر مستقیم (کاهش تولید اقتصادی) بر جامعه تحمیل میکنند. این خسارت در سال ۱۹۹۰ در ایالات متحده ۶/۴۶ بیلیون دلار تخمین زده شده است، یعنی معادل ۵/۳۱ درصد از هزینه کل ناشی از بیماریهای روانی (دوپونت و همکاران، ۱۹۹۶؛ به نقل از رضایی، ۱۳۸۹). مطالعات اخیر حاکی است که اختلال اضطرابی مزمن ممکن است میزان مرگ و میر مربوط به اختلالات قلب و عروق را افزایش دهد (سادوک و سادوک، ۱۳۸۹).
مطالعات همهگیرشناسی نشان میدهد که اضطراب اجتماعی سومین اختلال روانپزشکی شایع پس از افسردگی اساسی و سوء مصرف الکل میباشد (مویترا و همکاران، ۲۰۰۸). اضطراب اجتماعی همبودی بالایی با سایر اختلالات اضطرابی، اختلالات خلقی و اختلالات وابسته به مواد دارد (باکنر[۳۷] و همکاران، ۲۰۱۳). اکثر افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی گزارش میکنند که شغل، تحصیل و کارکرد عمومی آنها بهواسطه ترسهایشان بهطور جدی آسیب دیده است (ترک و همکاران، ۲۰۰۸). ساندرسون و همکاران (۱۹۹۰)، در مطالعه خود نشان دادند که ۵۰ درصد از افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی در دهه سوم زندگی خود، مجرد ماندهاند و به احتمال بیشتری در مقایسه با همتایان غیر مضطرب خود در شغلی پایینتر از سطح تحصیلیشان اشتغال دارند (ساندرسون و همکاران، ۱۹۹۰). اضطراب اجتماعی با کاهش زیاد در کیفیت زندگی مرتبط است (فارمارک و همکاران، ۲۰۰۲). سافرن و همکاران (۱۹۹۷) نشان دادند که مبتلایان به اضطراب اجتماعی از سطح بسیار پایینتری از کیفیت زندگی نسبت به افراد گروه کنترل برخوردار میباشند و سطح کیفیت زندگی بهطور معکوسی با شدت اختلال به ویژه در رابطه با اضطراب در تعاملات اجتماعی ارتباط دارد (نیکویی، ۱۳۸۷).
بنابراین با توجه به شیوع بالا و تداخل جدی اضطراب اجتماعی با زندگی شخصی و حرفهای فرد، و همبودی اضطراب اجتماعی با بسیاری از اختلالات روانی (هافمن و بارلو[۳۸]، ۲۰۰۲)، ضرورت این مطالعه را میتوان در ابعاد زیر تصریح نمود:
الف- ضرورت نظری تحقیق
به لحاظ نظری هر نوع تلاشی در جهت شناسایی ساز و کارهای دخیل در پدیدآیی و تداوم اضطراب اجتماعی، تلویحات پژوهشی مهمی را در بر دارد و میتواند ما را در تدوین پژوهشهای بیشتری در زمینه عوامل بنیادین اضطراب اجتماعی یاری نماید. علاوه بر آن یافتههایی از این نوع زمینه مقایسه بومی در ایران را با سایر تحقیقات در دیگر فرهنگها فراهم میسازد، و نیز به بدنه تحقیقات مرتبط و مشابه افزوده شده و موجبات غنای آنها را فراهم میآورد.
ب- ضرورت عملی تحقیق
شناسایی متغیرهای مربوط با اضطراب اجتماعی منجر به توجه به آنها در مداخلات روانشناختی می شود. چنانچه حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی و ذهن آگاهی سهم قابل توجهی در تبیین اضطراب اجتماعی داشته باشند، مداخلات کاهش حساسیت اضطرابی و راهبردهای افزایش تحمل بلاتکلیفی و برنامههای آموزش ذهن آگاهی میتوانند در پیشگیری و درمان اضطراب اجتماعی مؤثر باشند. بنابراین در حوزه بالینی نتایج این مطالعه میتواند مفید باشد. همچنین میتوان با برگزاری دوره های آموزشی برای خانواده ها و معلمین آنها را از عواملی که باعث ایجاد اضطراب اجتماعی میشود آگاه و در پیشگیری از بروز اضطراب اجتماعی کمک کرد.
هدف‌های تحقیق
الف- هدف اصلی:
تعیین میزان تغییرات نشانه های اضطراب اجتماعی بر اساس متغیرهای حساسیت اضطرابی، عدم تحمل بلاتکلیفی و ذهن آگاهی در دانشجویان با توجه به جنسیت.
ب- اهداف فرعی:
۱- تعیین میزان رابطه دوگانه نشانه های اضطراب اجتماعی با حساسیت اضطرابی در دانشجویان با توجه به جنسیت.
۲- تعیین میزان رابطه دوگانه نشانه های اضطراب اجتماعی با عدم تحمل بلاتکلیفی در دانشجویان با توجه به جنسیت.
۳- تعیین میزان رابطه دوگانه نشانه های اضطراب اجتماعی با ذهن آگاهی در دانشجویان با توجه به جنسیت.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:48:00 ب.ظ ]




حضور چشمگیر شخصیت­های علمی و سیاسی سادات از اواسط قرن سوم تا قرن ششم و هفتم هجری نیز تأثیر زیادی بر اوضاع سیاسی، مذهبی این منطقه گذاشته است. از چهره‌های برجسته‌ی این سادات می­توان عبدالعظیم حسنی (ع) و حسن بن زید معروف به داعی کبیر، بنیانگذار دولت علویان طبرستان را نام برد که در قرن سوم هجری در این شهر می­زیسته­اند­.
روستاهای ری نیز شیعه مذهب بوده اند، چنانکه یاقوت می­گوید: روستاهای ری، همگی شیعه‌اند و تعداد بسیار اندکی حنفی در آن روستاها زندگی می­ کنند­؛ ولی از شافعیان اثری نیست. از جمله­ روستاهای ری می­توان به کلین­، ورامین­، دوریست­، اشناباد و قصران (­منطقه ی کوهستانی شمال شرقی و غریی تا مرز مازندران، که خود شامل روستاهای بسیار زیادی بوده) اشاره کرد (یاقوت حموى، ۱۳۹۹ق: ۳/۱۱۷).

۴-۴- اصفهان

اصفهان شهری است در ناحیه جبال، که ناحیه قدیم آن را «جی» گویند و گفته شده است که اسکندر مقدونی آن را احداث کرده است. این شهر همیشه دارای شعراء، مجتهدین، منجمین و اطباء زیادی بوده است (قزوینی، ۱۳۶۶: ۳۵۸-۳۵۶).
آن چنان که از منابع تاریخی بر می‌آید و به نقل بلاذری، خلیفه دوم در سال ۲۳ ه. ق عبدالله بن بدیل بن ورقاء قراعی را برای فتح اصفهان اعزام کرد و بنا به قولی دیگر به ابوموسی اشعری در این باره نامه نوشت و او عبدالله بن بدیل را برای فتح اصفهان فرستاد. او نخست قسمت جی اصفهان را با صلح فتح کرد و سپس بر همه اصفهان و نواحی اطراف آن مسلط شد. عبدالله از آن به بعد تا پس از استقرار خلافت عثمان، حاکم اصفهان بود. بعد از او، عثمان شخصی به نام سائب بن افزع را حاکم اصفهان کرد. در ایام خلافت مروان بن حکم، هذیل بن قیس عنبری حاکم اصفهان شد و از آن به بعد بود که قبیله‌ی عنبریان به اصفهان آمدند و ساکن شدند (بلاذری، ­۱۳۳۷: ۴۳۹).
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در دوران خلافت امام علی (ع) یکی از اصحاب آن حضرت به نام قیس بن یزید بر اصفهان حکومت می­کرد (انصاری، ۱۴۱۲­: ۱/۳۱۱).
پس از مرگ وی، مخنف بن سلیم بن حارث از طرف امام (ع) والی این شهر شد که در جنگ صفین به حمایت از امام (ع) شرکت نمود (ابن ابى الحدید، ۱۳۳۷­: ۳/۱۸۳). پس از آن در دوره امویان اصفهان به شدت تحت تاثیر تبلیغات بنی امیه که رواج اهل تسنن و ناصبی­گری را تا چند قرن در این شهر در پی داشت (ابن ابى الحدید، ۱۳۳۷­: ۳/۱۸۳). یکی از قیام‌های مهم تشیع که در اصفهان و در اواخر دوره‌ی اموی اتفاق افتاد، قیام عبدالله بن معاویه بن عبدالله بن جعفر بود که در سال‌های ۱۲۷-۱۲۸ ه. ق از کوفه شروع شد و به مناطق مرکزی ایران سرایت کرد و تا مدتی اصفهان را پایگاه خویش قرار داده بود. پس از آن عبدالله گرفتار نیروهای ابومسلم خراسانی شد و سرکوب گردید (جعفریان، ۱۳۸۸­­: ۱۶۴). ابواسحاق اصفهانی صاحب کتاب الغارات در گسترش تشیع در اصفهان در قرن سوم هجری نقش کلیدی داشته است. نام دیگر او ابراهیم بن محمد ثقفی کوفی است که از قبیله­ی بنی ثقیف بوده و ابتدا دارای مذهب زیدی بوده و سپس به شیعه دوازده امامی گرایش پیدا می­ کند. سید محسن امینی صاحب اعیان الشیعه معتقد است: «از گفتار علامه مجلسی و ابن طاووس استنباط می­ شود که ابراهیم اصفهانی دارای ویژگی­های تحسین برانگیزی بوده و موجب نشر مذهب تشیع در اصفهان گردیده است و به سال ۲۸۳ ه. ق در اصفهان از دنیا رفته است» (امین، ۱۳۶۵: ۲/۲۰۹).

۴-۵- اهواز

منطقه اهواز، از جمله مناطق جنوبى ایران است که داراى جمعیت شیعى قابل توجهى بوده است. مقدسى، نیمى از مردم اهواز را شیعى دانسته است. گرچه گزارش وى مربوط به قرن چهارم است، ولى طبیعى است که این نسبت مى‏تواند حدود حضور تشیع در این منطقه در قرن دوم را نیز مشخص کند. عبد اللّه بن جند باز جمله صحابه امام صادق (ع) و امام کاظم (ع) بوده است که به تصریح شیخ طوسى، وکیل امام هفتم بوده است. آنچنان که از روایت ابن شعبه در تحف العقول برمى‏آید، وى امام صادق (ع) را نیز درک کرده و مجموعه وصایایى را از آن حضرت نقل کرده است که ابن شعبه آنها را به تفصیل آورده است. با بهره گرفتن از بعضى فقرات این وصایا، مى‏توان چنین حدس زد که وى احتمالا وکالت امام صادق (ع) را نیز عهده‏دار بوده است. این‏که وى در کجا به انجام وظیفه وکالت پرداخته است، منابع موجود تصریحى در این باره ندارند؛ اما با توجه به این نقل کشّى درباره على بن مهزیار که وى پس از درگذشت عبد اللّه بن جندب به جاى او منصوب شد و با توجه به نقل دیگرش که على بن مهزیار پس از تشیع ساکن اهواز شد و در آن‏جا اقامت گزید، مى‏توان چنین استنتاج نمود که عبداللّه بن جندب نیز در منطقه اهواز و بصره به وکالت مشغول بوده است. درباره وى، مدح و تمجیدهاى بسیارى در منابع کهن وارد شده که جاى هیچ تردیدى را در جلالت قدرش باقى نمى‏گذارد (جبارى، ۱۳۸۲: ‏۱/۱۳۰).

۴-۶- بیهق (سبزوار)

بیهق یکی از شهرهای شمال شرق ایران است که بین چهار شهرستان قوچان در فاصله ۱۶۳ کلیومتری شمال شرق بیهق، نیشابور در فاصله ۱۶۴ کلیومتری شرق بیهق، شاهرود در فاصله ۲۵۴ کلیومتری مغرب بیهق، و کاشمر در فاصله ۲۱۰ کلیومتری در جنوب شرقی بیهق قرار گرفته است (امین، ۱۳۸۲: ۳۳).
عثمان در سال ۲۸ یا ۲۹ق عبدالله‌ بن عامر‌بن کریز را والى بصره قرار داد. عبدالله بخش‌هایی از سرزمین فارس را فتح کرد و در سال ۳۰ هجری سپاهی را برای فتح خراسان گسیل کرد. در این لشکرکشی اسودبن کلثوم عدوی از جانب عبدالله‌بن عامر فرماندهی فتح این مناطق را بر عهده داشت (بلاذری، ۱۳۸۲: ۵۶۲).
در سال ۳۱ هجری ابن‌عامر، اسود بن کلثوم را به سمت بیهق فرستاد، البته وی در بیهق کشته شدو ادامه فتح بعد از اسودبن کلثوم به دست برادرش ادهم‌ بن کلثوم صورت گرفت و او بیهق را فتح کرد. مردم آن در همان ابتداى ورود سپاه‏ اسلام به این منطقه، با رغبت ایمان آوردند. به گفته برخى از محققان، این منطقه از مراکز مهم سکونت شیعیان بوده، به‏ویژه آن‏که، تشیع اهالى آن، تشیع اثنا عشرى بوده است. شاید یکى از مؤیدات این قول، کلام حموى باشد که: «اکثر مردم آن روافض غلاه هستند» (حموی، ۱۹۹۵: ۹۵).
حضور قنبر یکی از مشهورترین خدمت‌گزاران امام علی (ع) (ثقفی، ۱۳۷۳: ۵۳۴) و فرزندان وی، هانی و شاذان و نوه قنبر، علی‌بن جمعه‌بن هانی از عوامل مهم گسترش تشیّع در بیهق است. هر چند گفته شده است قنبر به دست حجاج بن یوسف در سرزمین عراق و خارج از مرزهای ایران به شهادت رسید، (یاقوت حموى، ۱۳۹۹: ۲/۳۰۳). با این حال نمی‌توان حضور وی را در بیهق به کلی رد کرد، چراکه ممکن است قنبر فرزندانش در بیهق ساکن شده، ولی خود قنبر پس از مدت کوتاهی به سمت عراق برگشته و در همانجا به شهادت رسیده باشد. ابن‌فندق دو مسجد در بیهق به نام هانی و شادان از فرزندان قنبر گزارش نموده است (ا‌بن‌فندق، ۱۳۶۱: ۲۵).
بنابراین حضور و اقامت خاندان قنبر در بیهق از عوامل گسترش تشیع در بیهق می‌باشد، هر چند محل شهادت یا وفات آنها خارج از منطقه بیهق صورت گرفته باشد.
شهر بیهق یکی از مناطقی است که از اوایل ورود اسلام کانون توجه برخی از داعیان شیعی بود. برای نمونه، یحیی ‌‌بن زید بعد از شهادت پدرش همراه یاران بیهقی خود توانست بر حاکم نیشابور مسلط شده و برای مدتی حاکمیت نیشابور را به دست گیرد (نویری، ­بی­تا­: ۲۴/ ۴۰۸-۴۱۰). بنابراین، همراهی تعدادی از شیعیان با قیام یحیی بیانگر حضور شیعیان در بیهق است. یحیی بن زید بعد از شهادت پدرش بعد از گریزهایی که از دست امویان داشت به کربلا و سپس به مدائن و ری و در ادامه به سرخس رفت. یحیی در سرخس نزد یزید بن عمرو تمیمى رفت و در خانه یکی ازخاندان اسید بن عمر به مدت شش ماه اقامت گزید. مسیر بعدی یحیی، بلخ نزد حریش ‌بن عبدالرحمن شیبانی بود. بعد از ولید بن یزید، هشام ‌بن عبدالملک به حکومت رسید و دستور دستگیری یحیی را داد، با این حال حریش زیر شکنجه حاضر به نشان دادن جای یحیی نشد تا اینکه پسرش برای حفظ جان پدر، مخفیگاه یحیی را نشان داد و یحیی به زندان افتاد. بعد از مدتی به دستور ولید آزاد شد. اهالی خراسان زنجیرهایی را که یحیی با آن بسته شده بود، به بالاترین قیمت خریداری کردند (اصفهانی، ­۱۹۸۷: ­۱۴۸­-۱۴۷). نصر بن سیار قبل از آزادی یحیی، وی را احضار کرد و او را به آزادى و امان مژده داد و سخن از تقوا و عفاف و آرامش به میان کشید. یحیی در پاسخ به صراحت گفت: «آیا امروز براى امت محمد فتنه‏اى خطرناک‌تر و زیان‏بخش‏تر از دستگاه شما یافت می‌شود. آیا این فتنه نیست که شما خون بناحق می‌ریزید و دعوت به ناحق می‌کنید. نصر ‌بن سیار به سخنان یحیى پاسخى نگفت، فقط فرمان داد دو هزار درهم و جفتى نعلین براى او آوردند و از وى تقاضا کرد، به شام نزد ولید بن یزید برود» (بلاذری، ۱۴۱۷: ۳/۲۶۰). به نظر می‌رسد نکشتن یحیی در خراسان به سبب حضور شیعیان خراسانی بوده است. بنابراین، قیام یحیی یکی از قیام‌های امامی بود که در اوایل قرن دوم شکل گرفت و تا حدودی نیز موفقیت کسب کرد، ولی به سبب قدرت نیروی مرکزی نتوانست دوام بیاورد. در هر حال گرد آمدن افرادی دور او نشانه تشیّع آنها بوده و متقابلاً قیام و شهادت یحیی باعث رواج تشیّع درآن منطقه شد.
باید توجه داشت تلاش پیروان زیدیه، برای انتساب قیام یحیی در ادامه ادعای آنها مبنی بر زیدی بودن قیام زیدبن علی‌بن الحسین‡می‌باشد؛ درحالی که زیدی بودن قیام زید و فرزندشیحیی مورد پذیرش نیست؛ چون اولاً، زید ادعایی نسبت امامت نداشت و قیامش مورد تأیید امام صادق (ع) †بود (کلینى ۱۳۶۲: ­۸/۲۶۴). امام صادق (ع) †در حق وی دعا نمود و فرمود: «خداوند عمویم زید را رحمت کند او مردم را به آل محمد‰ دعوت نمود و اگر پیروز می‌شد بر عهد خود وفا می‌نمود. زید با من درباره خروجش مشورت نمود، من به وی گفتم ای عمو اگر می‌خواهی بر کناسه کوفه تو را بر دار بزنند پس خروج کن» (صدوق­، ­۱۳۷۳: ­۱/۲۴۹).
نکته دیگری که می‌تواند بر امامی بودن قیام زید و یحیی دلالت داشته باشد، حدیثی از امام صادق†††است که ضمن آن زید را دانشمند و راستگو خطاب کرده و ادعای امامت از جانب زید را رد نموده و به صراحت نفس زکیه را به عنوان کسی که مدعی امامت بوده معرفی نموده است و از پیوستن شیعیان به قیام نفس زکیه منع نموده است (کلینى۱۳۶۲: ۸/۲۶۴). بنابراین با توجه به مطالب فوق می‌توان چنین نتیجه گرفت: اولاً، شیعیان قبلاً در بیهق حضور داشته‌اند، ثانیاً، در بین آنها عالمی بوده که به یحیی در قیامش کمک نموده است. ثالثاً، می‌توان به گونه تشیّع مردم بیهق که از نوع امامی بوده پی برد. صاحب معجم‌البلدان که نویسنده‌ای سنی‌مذهب است به رافضی (شیعه) بودن مردم این منطقه اشاره و چنین گزارش نموده است: «از بیهق، علما و فقها و ادبای بیشماری برخاسته‌اند، با این حال، غالب بر مذهب مردم این منطقه غالیان رافضی می‌باشد» (یاقوت حموى، ۱۳۹۹ق: ۱/۵۳۸). قزوینی نیز در کتاب النقض خود به تشیّع مردم بیهق اشاره نموده و چنین گفته است: «زآنگه در ولایت حلب و حرّان و کوفه و کرخ و بغداد و مشاهد ائمه و مشهدِرضا و قم و قاشان و آوه و سبزوار و گرگان و استراباد و دهستان و جربادقان و همه بلاد مازندران و بعضی از دیار طبرستان و ری و نواحی بسیار از وی[آن] و بعضی از قزوین و نواحی آن، و بعضی از خرقان، همه شیعی اصولی و امامتی باشند» (قزوینی، ۱۳۵۸: ۴۵۹).

فصل پنجم:

مراکز شیعه نشین ایران در قرن سوم هجری

درآمد

در قرن سوم هجری تشیع در ایران تحت تاثیر عوامل مختلف و به خصوص هجرت امام رضا (ع) در اریان گسترش یافت که در این فصل ابتدا به صورت مفصل به آن پرداخته می­ شود و سپس روند گسترش تشیع در شهرهای مورد بحث قرار گرفته و سپس روند تشکیل حکومت علویان در طبرستان بررسی گردیده است.

۵-۱- هجرت امام رضا (ع) به ایران

در دوره خلافت مامون علاوه بر مواجه بودن خلافت عباسی با مشکلات متعدد سیاسی و اجتماعی، شخص مامون هم با بحران مشروعیت و مقبولیت در بین خاندان عباسی و اعراب روبرو بود. مأمون برای رویارویی با این موانع و مشکلات و با اهداف خاص دیگر، نقشه زیرکانه ولایت­عهدی امام رضا (ع) را طرح و اجرا کرد و در نهایت با فرستادن رجاء بن ابی الضحاک امام رضا (ع) را به اجبار از راه بصره به مرو آورد (یعقوبى، ۱۳۷۱­: ‏۲/۴۶۵). آنجا بود که مأمون درخواست خود را مبنى بر سپردن ولایت عهدی خود به امام رضا (ع) مطرح کرد و پس از اصرار فراوان مأمون و استنکاف امام (ع) از پذیرفتن آن، در نهایت امام (ع) در پی تهدیدهای مأمون، در رمضان سال ۲۰۱ هجری قمری ولایت­عهدى را به ناچار پذیرفت (مجلسی، ۱۳۶۳­: ۴۹/۲۸).
امام رضا (ع) به عنوان تجلی اسلام راستین وقتی به مرو آمدند و با اجبار ولایت­عهدی را پذیرفتند، تحت تاثیر نقشه‌ها خلیفه و اطرافیانش قرار نگرفته و با محاسبه دقیق اقدامات و فعایت‌هایی را انجام دادند تا ضمن شکست طرح مرموز مامون، از این فرصت برای گسترش تشیع استفاده نمایند. در اینجا به بیان مجموعه اقدامات آن حضرت می­پردازیم:

۵-۱-۱- استفاده از ظرفیت ولایت عهدی برای گسترش تشیع

امام (ع) در مرو تمام سعی خود را بر آن داشت تا از موضوع ولایت­عهدی برای مشروعیت دادن به خلافت عباسی استفاده نشود و علالوه بر آن از این فرصت برای نشر معارف اهل بیت (ع) و تشیع استفاده نماید. امام (ع) در این راستا تدابیر ذیل را اتخاذ نمود:
از جمله دلایل که مامون که را به فکر طرح مسئله ولایت عهدی امام (ع) انداخت، منحرف کردن ذهن امام (ع) از انجام وظایف اصلی امامت خود بود. امام (ع) با نیل به این حقیقت در مواجهه با خاندانش، شیعیان و علویان تمام وظایف خود را انجام دادند.
حفظ ارتباط با شیعیان و علویان.
تلاش برای نشر معارف اهل بیت (ع) و تشیع.
تلاش برای جذب توده‌های مختلف مردم به سوی امامت اهل بیت (ع).
حمایت فکری و معنوی از شیعیان.

۵-۱-۲- تلاش برای شناساندن حقانیت اهل بیت (ع)

امام رضا (ع) می­خواست از اقدام مأمون در طرح ولایت­عهدی خودش به عنوان اقدامى در شناخت حق علویان برای خلافت نشان دهد. تا آن زمان خلفاى عباسى چنین حقّى را براى علویان نپذیرفته بودند. در همین راستا امام (ع) فرموده است: «سپاس خداى را که آنچه مردم از ما تباه کرده بودند، حفظ فرمود و قدر و منزلت ما را که پایین برده بودند، بالا برد. هشتاد سال بر بالاى چوبهاى کفر ما را لعن و نفرین کردند، فضایل ما را کتمان نمودند و دارایی‌هایى در دروغ بستن به ما هزینه شد و خداوند، جز بلندى یاد ما و آشکار شدن فضل ما را نخواست»­ (­صدوق، ­۱۳۷۳­: ۲/۱۶۲). آنچه جالبتر از این موارد به نظر مى‏رسد، استدلالى است که امام (ع) در برابر مأمون پیش از پذیرش پیشنهاد ولایتعهدى بدان تمسّک جست و او را تلویحاً و به گونه‏اى خاص در بن بست قرار داد، آن گونه که مجبور شود یا از اساس منکر حقّ خلافت براى خود و پدرانش شود و یا دست از سر امام (ع) بردارد. امام (ع) در برابر او فرمود: «اگر این خلافت مال تو است و خدا آن را براى تو قرار داده است، در این صورت، جایز نیست لباسى را که خدا به تو پوشانده از خود خلع کرده و در اختیار دیگرى قرار دهى و اگر مال تو نیست در این صورت جایز نیست آنچه را که مال تو نیست به دیگران ببخشى» (نیشابورى‏، ­۱۴۲۳­‏: ۲۲۳). همچنین امام (ع) در خطبه‏اى که آن حضرت پس از تثبیت ولایت­عهدى خواندند، به نکات مهمى اشاره شده است. از جمله آن که فرمودند: «امیر المؤمنین­ (یعنى مأمون) که خدا او را در رفتن راه راست کمک کند و در استقامت امرش توفیق دهد، آنچه از حق ما را که دیگران انکار کرده بودند به رسمیّت شناخت. او ریاست کل و خلافت را براى من واگذاشت اگر بعد از او زنده ماندم» (صدوق، ۱۳۷۳: ۲/۱۴۶­). امام (ع) در سخنان فوق را در پنج محور ذیل بیان کرده است:
امام (ع) بااستدلالها و استنادات خود ثایت می­ کند که امامت و ولایت بعد از رحلت رسول خدا (ص) حق اهل بیت (ع) بوده که به ناحق از آنان سلب شده است.
بعد از رحلت رسول خدا (ص) ظلم و جور زیادی در حق خاندان پیامبر (ص) وارد شده است.
در این دوره تاریخی تبلیغات دروغین زیادی در حق خاندان پیامبر (ص) انجام گرفته که بی‌پایه و اساس بوده و فقط برای کتمان حقاقیق د باره اهل بیت (ع) بیان شده است.
دعاوی بنی­عباس در زمینه خلافت دروغ محض است و ولایت و امامت حق خاندان پیامبر (ص) می­باشد.
امام رضا (ع) از مامون اعتراف می­گیرد که خلافت حق اهل بیت (ع) بوده است. ­«گرفتن اعتراف از مأمون بر این که خلافت حقّ اهل بیت است، جزو نکات اساسى این مسأله بود که امام (ع) آن را دنبال مى‏کرد؛ زیرا بر عکس آنچه مأمون مى‏خواست امام رضا (ع)را به تأیید خلافت خود وادارد، خود مجبور شده بود امامت اهل بیت را تأیید کند» (جعفریان، ۱۳۸۱: ۴۴۰).
این سخنان و اقدامات نتایجی به شرح ذیل داشت:
مردم با حقانیت و مظلومیت خاندان پیامبر (ص) آشنا می­شدند.
در اعتقادات طرفداران بنی­عباس تشکیک حاصل می­شد و بعضی از اینان را به سوی تشیع جذب می­کرد.
این سخنان اعتقادات و باور شیعیان را برای پیروی از ائمه مستحکم‌تر می­نمود.
به علت دوستی و علاقه ایرانیان به خاندان پیامبر (ص)، این سخنان دوستی و علاقه آنان را مستحکمتر می­نمود و در نتیجه اینان سریعتر به تشیع روی می­آوردند.
کسانی از مردم که در تعیین تکلیف خود برای پیوستن به تشیع مرددّ بودند با این سخنان تشجیع شده و به تشیع می­گراییدند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:47:00 ب.ظ ]




پیش‌بینی شده است که می بایست طی این مدت دیه پرداخت گردد .[۳۴۱] اگر چه قید مدت ، اساساً به این معنا نیست که قبل از پایان مهلت پرداخت ، چیزی به عنوان دیه واجب نگردد ، بلکه به معنای آن است که تأخیر در پرداخت ، بیش از آن مدت زمان جایز نمی باشد .[۳۴۲] بنابراین چنانچه بزهکار بخواهد در خلال مهلت دیه را بپردازد ، ولی دم حق ندارد از قبول دیه امتناع نماید و اخذ آن را منوط به انقضاء مدت نماید ، اما این امر نیز با فعلیت داشتن خسارت و لزوم فعلیت داشن جبران خسارت سازگاری ندارد و از این راه باز هم بزه دیده متحمل ضرر می گردد . البته با توجه به توسعه بیمه ها و از طرفی ایجاد مقرراتی در جهت اجباری شدن انواع بیمه ، و قائم مقامی بیمه در پرداخت دیات و خسارات بزه دیدگان تا حدودی به رفع فوری خسارت و صدمات بزه دیدگان کمک شده است . همچنین با توجه هر چه بیشتر قوه مقننه به مشکلات موجود و وضع قوانین با توجه به پویایی فقه امامیه ، می تواند راه گشای حل چنین مشکلاتی باشد .
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ایراد دیگر مربوط به عدم پیش بینی خسارات مازاد بر دیه می باشد و همواره در این امر که آیا می توان خسارات مازاد بر دیه را مطالبه کرد یا خیر ، اختلاف نظر وجود داشته است . مخالفان و موافقان پرداخت خسارت مازاد بر دیده هرکدام برای خود دلایلی را ذکر کرده اند که پرداختن به آن نیازمند مباحثی مفصل است که مجال آن در این نوشتار نمی باشد . آنچه که باعث اهمیت یافتن مسئله شده این است که دیه پرداختی به قربانیان صدمات بدنی در اکثر موارد قادر به جبران هزینه های سنگین معالجه و بیمارستان نیست و آنها ناچارند که با تحمل رنج و مشقت فراوان ، خود از عهده این هزینه ها و سایر خساراتی که از ناحیه صدمه بدنی به آنها وارد شده است برآیند . ناگفته نماند که چنین وضعی در عمل موجب ناامیدی و نارضایتی قربانیان صدمات جسمانی ، نسبت به دستگاه قضایی نظام اسلامی می گردد . در میان فقها برخی مانند حضرت امام (ره) معتقدند که : اخذ هرگونه خسارتی غیر از آنچه که به عنوان دیه تعیین شده است در جنایات جایز نبوده و مشروعیت ندارد»[۳۴۳] برخی نیز مانند آیت ا… نوری همدانی معتقدند : «علاوه بر دیه ، مخارج معالجه و ضررهای مالی را نیز جانی باید بپردازد»[۳۴۴] هیات عمومی دیوان عالی کشور نیز همواره مخالف مطالبه خسارت مازاد بر دیده بود ، تا اینکه در نهایت در یک رأی اصراری با تکیه بر قواعدی چون قاعده «لاضرر» ، «تسبیب» و «اتلاف» حکم به جواز مطالبه ضرر و زیان ناشی از صدمات جسمانی می دهد .[۳۴۵]
در هر حال موضوع مشروعیت یا عدم مشروعیت لزوم جبران خسارت های ناشی از صدمات جسمانی در طول سال های گذشته همواره مورد بحث محافل حقوقی و قضایی بوده و همچنان هم در رأس مسائل و مشکلات اجرایی مواد قانونی دیات مطرح می باشد .
ج : حمایت تبعیض آمیز از بزه دیدگان
با نگاهی به قانون مجازات اسلامی مواردی را می توان یافت که قانونگذار نگاهی تبعیض آمیز نسبت به برخی از بزه دیدگان داشته است ؛ تفاوت دیه مسلمان و غیرمسلمان و تفاوت دیه مرد و زن از جمله این موارد در رابطه با موضوع مورد مطالعه ماست که در ادامه به اختصار به آنها می پردازیم .
دیه مرد مسلمان طبق نظر مشهور فقها ، همچنانکه که در ماده ۲۹۷ قانون مجازات اسلامی آمده است یکی از موارد شش گانه مذکور در این ماده می باشد . اما در رابطه با دیه غیرمسلمان باید بین اهل ذمه و کافر غیراهل ذمه تفکیک قائل شد .
از بررسی اقوال فقها می توان نتیجه گرفت که آنان فقط اهل ذمه را مستحق دریافت دیه می دانند . از دیدگاه محقق حلی بنا بر دیدگاه مشهور فقها دیه اهل ذمه هشتصد درهم است و دیه زنان آنان نصف آن است و دیگر اهل کفار هیچ دیه ای ندارند .[۳۴۶]
به موجب اصل چهاردهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران ، اقلیتهای مذهبی شناخت شده در ایران عبارتند از : زرتشتیان ، مسیحیان و کلیمیان ، که از نظر فقهی از آنان به عنوان اهل ذمه یاد شده است .
تا قبل از الحاق یک تبصره به ماده ۲۹۷ قانون مجازات اسلامی هیچ نص صریحی درباره میزان دیه غیرمسلمان وجود نداشت ، رویه قضایی نیز تا مدتها برای تعیین دیه کافر ذمی با تمسک به منابع و فتاوی معتبر فقهی ، دیه غیر مسلمان را در صورتی که مرد باشد هشتصد درهم و در صورتی که زن باشد چهارصد درهم تعیین می نمود . تا اینکه به موجب قانون الحاق یک تبصره به ماده ۲۹۷ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۷۰ و براساس نظر حکومتی ولی امر (مصوب ۶/۱۰/۸۲ مجمع تشخیص مصلحت نظام) یک تبصره تحت عنوان تبصره ۲ به ماده مذکور اضافه گردید :«بر اساس نظر حکومتی ولی امر ، دیه اقلیتهای دینی شناخته شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به اندازه دیه مسلمان تعیین می گردد» [۳۴۷]
همانگونه که مشخص است نظر حکومتی ولی امر ، برخلاف نظر مشهور فقها و براساس ضرورت حفظ جان و مال اهل ذمه و زندگی مسالمت آمیز آنان با مسلمانان و نیز در پرتو تاثیرگذاری مقتضیات زمان و مکان صادر گردیده است .[۳۴۸] اما درخصوص بقیه کفار غیر پیروان سه دین مذکور در اقوال فقها و قانون اساسی (زرتشتی ، مسیحی و کلیمی) از هر گروه و فرقه و عقیده باشند به اتفاق و اجماع فقهای شیعه دیه ندارند و حتی اگر معاهد باشند و درصورت کشته شدن دارای قصاص و دیه نیستند . قانونگذار نیز متاثر از فقه و به لحاظ مصالح جامعه فعلی ، تکلیف کفار غیراهل ذمه و افراد لامذهب را مشخص نکرده است [۳۴۹] به عبارت دیگر هنوز مقدار دیه این افراد که در کشور ما زندگی می کنند و یا جهانگردان که به کشور ما سفرکرده و مدتی در اینجا ساکن می شوند مشخص نیست و این مسئله از دیدگاه عرف بین الملل و معاهدات بین المللی که تبعه دیگر کشورها را دارای حقوق و تکالیف اتباع داخلی می دانند ، پذیرفته نیست . عدم ارائه راه حل و چاره مناسب در مورد این خلاء قانونی می تواند محل مناقشه و در نهایت آثار سوء آن باعث انزوای کشور باشد . برخی حقوقدانان راه حل مشکل این خلاء قانونی را در صورت ارتکاب جنایت علیه این افراد ، صدور حکم به پرداخت غرامتی تحت عنوان ضرر و زیان ناشی از جرم ، توسط محاکم می دانند .[۳۵۰]
در حال حاضر قضات محاکم با توجه به درج مشخصات افراد در صورت مجلس دادگاه ، مذهب آنان را تشخیص و براساس آن حکم صادر می نمایند .
اما تبعیض دیگری که در قانون به چشم می خورد ، تفاوت دیه زن و مرد می باشد . قانونگذار براساس دیدگاه مشهور فقها در رابطه با دیه نفس زن ، درماده ۳۰۰ قانون مجازات اسلامی مقرر نموده : «دیه قتل زن مسلمان ، خواه عمدی ، خواه غیرعمدی نصف دیه مرد مسلمان است . » در رابطه با دیه اعضاء نیز دیدگاه مشهور فقها قائل به تساوی در دیه تا ثلث دیه کامله است و زمانی که از ثلث دیه کامله بیشتر شد آنگاه دیه زن نصف دیه مرد می شود [۳۵۱] قانونگذار نیز متاثر از نظر مشهور فقها در ماده ۳۰۱ ق.م. ا چنین آورده است : «دیه زن و مرد یکسان است تا وقتی مقدار دیه به ثلث دیه کامل برسد ، در آن صورت دیه زن نصف دیه مرد است» و این مبنایی است که در رابطه با قصاص عضو نیز مدنظر قانونگذار بوده و در ماده ۲۷۳ همان قانون به آن ذکر شده است .
مبنای نظر مشهور فقها ، تنها روایات و اجماع می باشد و در قرآن مطلبی در مورد تفاوت دیه زن و مرد نیامده است . در آیه ۹۲ سوره نساء اصل حکم پرداخت دیه به مقتول تشریح شده است و ذکری از میزان آن و تفاوت دیه زن و مرد نشده است . همچنین در مورد دیه اعضاء نیز در قرآن ذکری به میان نیامده است دلایلی که برای توجیه تفاوت دیه زن و مردم بیان شده یکی پایین بودن ارزش زن نسبت به مرد و دیگری پایین تر بودن نقش زن در اوضاع اقتصادی است . اما هر دو این دلایل ، محکم و قانع کننده نمی باشد چرا که همانطور که در قرآن ، حدیث و سخن بزرگان آمده است . همه انسانها از حیث انسانیت و شرف بندگی خداوند یکسان هستند و تنها تقوای بر خداوند عامل برتری یکی بر دیگری است . و در پاسخ به توجیه دوم باید متذکر شد که امروزه موقعیت اجتماعی و اقتصادی زنان و مشارکت آنان در چرخه زندگی امری گسترده و مقبول است چنانکه در بسیاری از موارد ، زنان سرپرست خانواده بوده و یا اینکه حتی با وجود مرد در خانواده ، وضعیت اقتصادی و درآمدی به طور مستقیم یا غیرمستقیم به زن وابسته است . بنابراین هنوز این سوال وجود دارد که چرا باید دیه زن نصف دیه مرد باشد . مضافاً اینکه اخیراً با تصویب ماده واحده الحاق یک تبصره به ماده ۲۹۷ قانون مجازات اسلامی و قبول تساوی دیه مرد مسلمان و اهل ذمه ، دغدغه های حقوقدانان بیشتر شده و لزوم چاره اندیشی و حل سریعتر این مسئله بیشتر احساس می شود چرا که در عمل باعث شده دیه یک زن مسلمان از دیه یک کافر ذمی کمتر باشد که با مبانی اعتقادی اسلامی و مسلمانان سازگار نیست .[۳۵۲]
نکته دیگری که در رابطه با تفاوت دیه زن و مرد مسلمان باید مطرح شود ، مسئله ارش است . سوال این است که آیا ارش جراحات و صدمات وارد بر زن نیز ، آنگاه که به یک سوم دیه کامل مرد برسد ، به نصف کاهش می یابد یا خیر؟
این مسئله در متون فقهی به صراحت مطرح نگردیده است به همین جهت قانونگذار نیز در قانون مجازات اسلامی به این پرسش ، پاسخ صریحی نداده است . بنابراین هرچند در متون فقهی «تنصیف ارش زنان» به صراحت مطرح نشده ، لیکن از روایات و نظریات فقیهان معاصر ، می توان سه نظریه بدست آورد :
طبق نظر اول که جنسیت در آن تاثیر دارد ، همواره ارش صدمه وارد بر زن ، نصف ارش همان صدمه در مرد می باشد ؛ حتی در کمتر از یک سوم دیه کامل [۳۵۳]
طبق نظر دوم ؛ جنسیت مصدوم در تعیین ارش دخالتی ندارد ؛ لذا برای صدمه مشابه در زن و مرد ارش یکسان تعیین می شود ، هر چند مقدار ارش از یک سوم دیه کامل مرد بیشتر باشد .[۳۵۴]
و طبق نظر سوم جنسیت تا یک سوم دیه کامل مرد در تعیین ارش بی تاثیر و از یک سوم به بعد در تعیین ارش موثر است ؛ چنانکه در دیه کمتر از نفس این گونه است .[۳۵۵]
به نظر برخی حقوقدانان[۳۵۶] پس از ارزیابی مستندات ، نظریه سوم وجیه تر می باشد و ارش با دیه در این مسئله همسان است و ارش صدمات و جراحات وارده به زنان در صورتی که به یک سوم دیه کامل مرد برسد ، به نصف کاهش پیدا می کند هیات عمومی دیوان عالی کشور نیز در رأی وحدت رویه ای همین نظر را پذیرفته است و چنین آورده است : «… در مواردی که جمع صدمات وارده بر اناث ، ناشی از سبب واحد بوده و مجموع دیه مقدر و ارش زاید بر ثلث دیه کامل مرد مسلمان گردد در احتساب آن مقررات ماده ۳۰۱ قانون مجازات اسلامی ملاک عمل خواهد بود ….[۳۵۷]» اما برخی در مخالفت با این نظر و با ذکر تفاوت های میان دیه و ارش و بررسی آنها ، رأی وحدت رویه مذکور را مطابق با واقعیات و مقتضیات جامعه کنونی ندانسته و آن را نیازمند اصلاح می دانند .[۳۵۸]
نتیجه گیری :
از مطالبی که در این نوشتار در رابطه با مسئولیت دولت در جبران خسارت بزه دیده، مورد بررسی قرار گرفت می توان چنین نتیجه گرفت؛
۱-اشخاص حقوقی دارای واقعیتی جرم شناختی، قضایی هستند و در مواردی که عمل ارتکابی منتسب به آنان است می بایست امکان محکومیت آنان به دیه وجود داشته باشد. مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی محل اختلاف حقوق دانان است. قانون گذار نیز دیدگاه واضح و روشنی در این زمینه ارائه نداده است، بر خلاف مسئولیت مدنی که بر اساس مواد قانون مسئولیت مدنی و قانون تجارت قابل توجیه و نیز مورد قبول حقوق دانان قرار گرفته است. در هر حال حکم عقل، عدالت و انصاف قائل به پذیرش مسئولیت اشخاص حقوقی در پرداخت دیه است.
۲-اگرچه از نظر حقوقی مبنای واحدی برای جبران خسارت توسط دولت نمی توان در نظر گرفت، اما مهمترین مبانی که می توان ذکر کرد «نظریه خطر» و «نظریه تقصیر» می باشد و از لحاظ فقهی نیز مهمترین مبانی عنوان شده، قاعده «لایبطل» و قاعده «ضمان بالخراج» می باشد./
۳-قاعده «لایبطل دم امری مسلم» به دلیل اطلاق و نیز روایاتی که در این زمینه وارد شده است، در جراحات و مادون نفس نیز جریان دارد و شامل غیر مسلمانان اهل ذمه نیز می شود.
۴-مواردی که در قانون مجازات اسلامی مسئولیت جبران خسارت به عهده دولت گذاشته شده است، عبارتند از: مواردی که امکان دریافت دیه از قاتل وجود ندارد، همچنین در صورت فقدان، غیبت و یا عدم تمکن عاقله و نیز در صورتی که در اثر اشتباه قاضی، ضرر مادی یا معنوی متوجه کسی گردد، که در مواد ۵۸، ۲۳۶، ۲۵۵، ۲۶۰، ۳۱۳ و ۳۱۲ قانون مذکور به آن اشاره شده است. البته موارد مذکور تمثیلی بوده و هرگاه خون مسلمانی درمعرض بطان قرار گیرد، به عنوان آخرین راه حل بیت المال دیه مقتول را می پردازد.
۵-اگرچه قانون گذار در مواردی از قانون، مسئولیت جبران خسارت را بر عهده دولت قرار داده است و با این عمل گامی در جهت حمایت هرچه بیشتر از بزه دیده برداشته است، اما اشکالات و ایراداتی بر همین موارد منصوص وارد است. برای مثال؛ قانون گذار تنها به پرداخت دیه از بیت المال اشاره کرده است و سخنی از پرداخت سایر خسارات بزه دیده به میان نیاورده است. و یا اینکه فقط بزه دیده را مورد حمایت قرار داده است و سایر خسارت دیدگان و نیازمندان جامعه را نادیده گرفته است. و از میان غیر مسلمانان فقط اهل ذمه را مستحق دیه می دارند و دیگر اهل کفار هیچ دیه ای ندارند. همچنین تبعیض قائل شدن بین دیه مرد و زن و عدم پیش بینی خسارات مازاد بر دیه از جمله این ایرادات هستند.
۶-ضمان عاقله بر مبنای حکم شرع و علقه قبیله ای تشریع گردیده و توجیهات آن برای اجرای این حکم در عصر حاضر قانع کننده به نظر نمی رسد. حکمی بر اساس عرف مردم زمان صدر اسلام که هرچند در زمان تشریع دارای منافع زیادی بوده است ولی در عصر حاضر بنای عقلا آنرا مورد پذیرش قرار نمی دهد.
۷-اگرچه قانون گذار در برخی موارد، جبران خسارت بزه دیده توسط دولت را پذیرفته است، اما مستفاد از قوانین موضوعه و رویه قضایی این است که مسئولیت دولت در این زمینه امری خلاف اصل است و جز در موارد مصرح، در سایر موارد نمی توان به مسئولیت دولت نظر داد.
۸-با وجود اینکه ظرفیت های قانون اساسی در زمینه جبران خسارت بزه دیده توسط دولت زیاد است و علی رقم مبانی و ادله فقهی متعددی که در این زمینه وجود دارد، آنچه مشهود است، حمایت از بزهکار معسر زندانی به جای و یا در کنار حمایت از بزه دیده نیازمند می باشد. این امر هم توسط دولت و هم توسط نهادهای عمومی غیر دولتی و هم توسط جامعه مدنی صورت پذیرفته است. به هر حال گرچه تمام این موارد با اندیشه حمایت از بزهکار معسر زندانی صورت گرفته، اما شکی نیست که در نهایت به جبران خسارت بزه دیده منجر می شود. و با جبران خسارت توسط این نهادها، مسئولیت دولت بری می شود.
پیشنهادات:
با توجه به مطالب مطرح شده در این تحقیق ، جهت رفع خلاء های قانونی و ابهامات موجود در خصوص موضوع تحقیق، پیشنهادات ذیل ارائه می گردد :
۱- ماده ۲۵۵ قانون مجازات اسلامی به دلیل اینکه مشخص نیست موارد مذکور در آن به صورت تمثیلی است یا حصری اصلاح شده و به صورت یک قاعده کلی بیان گردد ؛ در صورت عدم شناسایی قاتل و عدم تحقق لوث ، دیه مقتول از بیت المال پرداخت شود .
۲- ماده ۲۶۰ قانون مجازات اسلامی پرداخت دیه توسط بیت المال را منوط به مرگ قاتل فراری کرده است که در عمل موجب انتظار طولانی مدت اولیای دم جهت گرفتن دیه می شود و این انتظار نوعی اضرار به حق اولیای دم می باشد . لذا بهتر است این قید برداشته شود . همچنانکه در ماده ۱۴-۴۱۴ لایحه جدید به این امر توجه شده است ؛ «در قتل عمد و شبه عمد در صورتی که به دلیل فرار ، خودکشی و مانند آن به جانی دسترسی نباشد ، دیه از مال او گرفته می شود و اگر مالی نداشته باشد از عاقله وی گرفته می شود و درصورت عدم دسترسی به عاقله یا فقر آنها از بیت المال پرداخت خواهد شد»
۳- در خصوص امکان مطالبه خسارت مازاد بر دیه به دلیل عدم پیش بینی قانونگذار ، این امر همواره محل اختلاف نظر بوده است اگر چه هیات عمومی دیوان عالی کشور در نهایت حکم به جواز مطالبه ضرر و زیان ناشی از صدمات بدنی داده است ، اما پیش بینی صریح آن در قانون در جهت حل این مشکل ضروری به نظر می رسد .
۴- اگر چه با الحاق یک تبصره به ماده ۲۹۷ مشکل تفاوت دیه مسلمان و غیرمسلمان اهل ذمه حل شده است ، اما در رابطه با کفار غیر اهل ذمه که بنا به اجماع شیعه ، دیه ندارند و قانونگذار هم بنا به مصلحت جامعه سکوت کره است ، همچنان خلاء قانونی وجود دارد . این امر می توان با توجه به گسترش روابط و مناسبات بین المللی موجب ایرادات حقوق بشری و بین المللی و در نتیجه منجربه انزوای کشور گردد . بنابراین هر چه سریعتر می بایست در این خصوص چاره اندیشی شود.
۵- با توجه به اینکه حکم ضمان عاقله در عصر حاضر با ایرادات جدی روبروست و به نظر
می رسد با شرایط و وضعیت زمان تشریع قابلیت اجرا ندارد ، از این رو بهتر است تا حد امکان مسئولیت جنایات خطایی نیز برعهده جانی گذارده شود و در عوض ازنهادهایی مانند بیمه و صندوق تامین خسارت های بدنی که معمولاً ضامن پرداخت دیه و خسارت می باشند مدد جست .
۶- با توجه به خلاء قانونی در خصوص مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی و امکان پرداخت دیه توسط این اشخاص ، ضرورت وجود صراحت قانونی در حل مشکلات ناشی از این خلاء قانونی احساس می شود .
۷- از آنجا که جبران خسارت بزه دیده از طریق نهادهای عمومی بر جبران خسارت به طور مستقیم از بودجه عمومی ترجیح دارد دولت باید درتاسیس و حمایت چنین نهادهایی بخصوص بیمه تلاش کند .
فهرست منابع
الف : کتابها
۱- کتابهای فارسی
اردبیلی ، محمدعلی ، حقوق جزای عمومی ، تهران ، نشر میزان ، چ ۵ ، ۱۳۸۲
احمدی ، ذکر ا… ، نهاد عاقله در حقوق کیفری اسلام ، تهران ، نشر میزان ، چ ۱ ، ۱۳۸۱
امامی ، سیدحسن ، حقوق مدنی ، تهران ، انتشارات اسلامیه ، ج ۳، چ ۱۷، ۱۳۸۳
امینی ، اعظم ، مالیات در اسلام ، قم ، مرکز پژوهش‌های اسلامی صدا و سیما ، ج ۱ ، ۱۳۸۴
باهری ، محمد ، نگرشی بر حقوق جزای عمومی ، تهران ، مجد ، چ ۲ ، ۱۳۸۴
پیر آنژل ، رساله تعهدات در حقوق سوئیس، نوشاتل، ش ۱۰۹، ۱۹۷۳
جعفری لنگرودی ، محمد جعفر ، ترمینولوژی حقوق ، تهران ، گنج دانش ، چ ۱۴ ، ۱۳۸۳
جمعی از نویسندگان ، زیر نظر محمود فتحعلی ، درآمدی بر نظام ارزشی و سیاسی اسلام ، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) ۱۳۸۴
جمعی از مؤلفین ، دایره المعارف تشیع ، نشر یاوران ، چ ۱ ، ج ۱ ، ۱۳۷۱

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:47:00 ب.ظ ]




پس از اینکه در مرحله برنامه ریزی نیروی انسانی، نیازهای پرسنلی سازمان معین گردید، در مرحله کارمندیابی افراد شرایط شناسایی میشوند و از میان آنان، شایستهترین افراد انتخاب میشوند. فرایند کارمندیابی شامل هشت مرحله اصلی به شرح زیر است که هر یک از مراحل فرایند نقش بسیار مهمی دارند ولی درجه تأکید بر هر یک از این مراحل به نوع شغل و سازمان بستگی دارد.
مرحله اول: تعداد و نوع نیروی مورد نیاز سازمان تعیین میشود. در هنگام برنامه ریزی نیروی انسانی، مسئولان مربوطه با توجه به اهداف تعیینشده برای سازمان تعداد و نوع نیروی مورد نیاز را معین مینمایند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مرحله دوم: شرح شغل تدوین میشود. وظایف، مسئولیتها، مشخصات و ویژگیهای اصلی شغل مشخص میشود.
مرحله سوم: شرایط احراز شغل مشخص میشود. مشخصات و ویژگیهایی که متصدی شغل باید داشته باشد تا با شایستگی از عهده انجام آن برآید تعیین میشود.
مرحله چهارم: مراکز و منابع کارمندیابی شناسایی میشوند. اینکه نیروی انسانی مورد نیاز را چگونه باید تأمین کرد (از میان کارکنان فعلی و یا بازار کار و یا منابع خارجی).
مرحله پنجم: روش کارمندیابی انتخاب میگردد. انتخاب روش مناسب کارمندیابی به شرایط بازار کار، قوانین و مقررات دولتی و نوع شغلی که برای آن کارمندیابی میشود بستگی دارد.
مرحله ششم: فرمهای درخواست کار بررسی میشود. فرمها بررسی شده و کسانی که شرایط احراز شغل را نداشته باشند حذف میشوند.
مرحله هفتم: مصاحبات مقدماتی برگزار میشود. مصاحبهای با متقاضی شغل انجام میشود. تا اطلاعات بیشتر و دقیقتری در مورد شغل به متقاضی داده شود و ضمناً با ملاقات با متقاضی مجدداً تواناییهایش را برای انجامدادن شغل ارزیابی کنند.
مرحله هشتم: فهرستی از افرادواجد شرایط تهیه میشود. نهایتاً لیستی از افرادی که بیشترین صلاحیت را دارند تهیه میشود تا از میان آنها شایستهترین فرد انتخاب و استخدام شود (اصغری، ۱۳۸۶: ۱۰۰-۹۹).
آموزش و بالندگی
توسعه منابع انسانی شامل برنامهها، سیستمها و فعالیتهایی است که برای بهبود عملکرد کارکنان طراحی میشود (Tseng & Mclean, 2008). مهمترین هدف توسعه منابع انسانی شامل حل مشکلات فعلی عملکرد، جلوگیری از مشکلات و چالشهای آتی عملکرد و توسعه دانش کارکنان است. توسعه منابع انسانی یکی از فرایندها و مأموریتهای اصلی و مهم در مدیریت منابع انسانی است (Pe´rez Lo´pez et al., 2006). نیاز به رشد حرفهای مداوم منابع انسانی یکی از معدود مواردی است که مدیران، پژوهشگران، اتحادیههای حرفهای و کارکنان بر سر آن توافق دارند. اما این توافق بر سر اینکه منظور از رشد حرفهای چیست؟ کمتر به چشم می خورد. آیا معنای رشد حرفهای در همه سازمانها شبیه یکدیگر است؟ چگونه میتوان رشد حرفهای را سازمان داد، پشتیبانی کرد و نسبت به پایداری بلندمدت آن اطمینان داشت؟ در همه سازمانها و در همه دنیا پولهای هنگفتی در راه رشد حرفهای هزینه میشود، اما باز هم خرسندی زیادی را در کوششهای انجام شده و هزینه های به عمل آمده به چشم نمیخورد (Lieberman & Miller, 2002: 132). سرمایهگذاری و مطالعه بر روی توسعه منابع انسانی را می‌توان در عملکرد بهتر فرد و سازمان و کیفیت بالای قدرت مشکل‌گشایی سازمانی ذکرکرد (Hassan, 2007: 24) برخی مطالعات اهمیت و پیامد مثبت توسعه منابع انسانی را فراتر از حوزه فرد و سیستم منابع انسانی در نظر گرفته و برای آن منزلتی در حد مسئولیت اجتماعی برای کسب و کار سازمان قایل شده است (Kuchinke,2010). در ابتدا به مفهوم آموزش، مرور کلی از تاریخچه آن و فواید و اهمیت آن در سازمانها پرداخته میشود.
مفهوم آموزش
آموزش در حقیقت یکی از راه های اصولی و منطقی هدایت تلاش‌های کارکنان در سازمان است و باعث به کارگیری استعدادهای نهفته، به کاراندازی قدرت تخیل، به وجود آمدن حس انعطافپذیری فکری لازم در کارکنان خواهد شد. با این حال نباید فراموش کرد که آموزش زمانی می تواند مفید یا مؤثر باشد که با نیازهای مادی، معنوی و روحی حال و آینده یکایک نیروی انسانی هماهنگی داشته باشد (ابطحی، ۱۳۸۲، ۱۷).
آموزش از دیدگاه های گوناگون در برگیرنده تعاریف متعدد است. در اینجا تعاریف گوناگونی از آموزش ارائه خواهد شد. دوبوا آموزش را مرتب و منظم کردن دقیق محیط فراگیر به منظور دستیابی به نتایج مورد نظر در وضعیت های مشخص تعریف می کند. این تعریف اگر چه بسیار کلی است ولی نکات متعددی را مانند محیط، نتایج و وضعیت خاص را در خود جای داده است ( فرد دانش، ۱۳۸۰،۱۰).
آموزش بیش از هر چیز، سپردن دانستنیها به دیگران است. آموزش زمانی به کار میآید که زمینه ای برای پدید آوردن تغییری فراگیر گردد، چنانچه او را به انجام کارهایی توانا سازد و بر توانایی های او بیفزاید یعنی زمینه ای برای توسعه گردد. زمانی می توانیم به راستی از آموزش و توسعه فرد سخن گوییم که به گوهر انسانی و ارزش های والای انسانی که او را از دیگر جانوران متمایز و ممتاز می کند، رو نماییم (نقیب زاده، ۱۳۷۴، ۱۶).
آموزش فعالیتی است مداوم جامع و برای همه برای رشد و تکامل انسان غنای فرهنگ و تعالی جامعه (فیوضات، ۱۳۷۷، ۲۰) آموزش عبارت است از کوشش در جهت بهبود عملکرد شاغل در ارتباط با انجام کار و فعالیت های مربوط به آن. آموزش زمانی اثربخش است که یک تجربه یادگیری و یک فعالیت سازمانی برنامه ریزی شده را شامل شود و یا به منظور پاسخ به یک نیاز ناشناخته شده طراحی گردد (جزنی، ۱۳۸۴، ۲۷۷).
آموزش تلاش برنامه ریزی شده سازمان است از طریق یاد دادن شایستگی های لازم به کارکنان برای انجام وظایف شغلی شان. این شایستگی ها دانش مهارت و رفتارهای کلیدی هستند که ضامن عملکرد موفقیتآمیز شغل می باشند (نوئه، ۲۰۰۲).
آموزش روشهایی است که بدان وسیله مهارتهای لازم برای انجام دادن کارها را به افراد تازه کار به سازمان یا تازه استخدام شده یاد می دهند (دسلر، محمد اعرابی، ۱۳۷۸، ۱۵۵).
آموزش عبارت است از تلاش سازمان برای تغییر رفتار کارکنانشان از طریق فرایند یادگیری با هدف افزایش کارایی (میچل، ۱۳۷۶، ۵۸۹).
آموزش تجربه ای است مبتنی بر یادگیری و به منظور ایجاد تغییرات نسبتا پایدار در فرد، تا او را قادر به انجام کار و بهبود بخشی توانایی ها، تغییر مهارتها، دانش، نگرش، و رفتار اجتماعی نماید. بنابراین آموزش به مفهوم تغییر دانش، نگرش و تعامل با همکاران است (سید جوادین، ۱۳۸۱، ۴۳۴)
کمسیون خدمات نیروی انسانی تعریف وسیع و گسترده ای از آموزش ارائه می دهد و آموزش را یک فرایند طراحی شده جهت اصلاح نمودن طرز فکر، دانش یا مهارتهای رفتاری از طریق یادگیری تجربی جهت نایل شدن به عملکرد موثر در یک فعالیت یا در دامنه ای از فعالیتها و اهداف آنها در کارگاه آموزشی که توانایی های افراد و رضایت فعلی و آتی نیازهای نیروی انسانی سازمان را توسعه دهند می دانند (حاجی کریمی و رنگریز، ۱۳۷۹، ۲۶۶). نکات برجسته تعاریف مذکور عبارتند از: شکوفایی استعدادها، تعالی شخصیت، کسب ارزشهای والای انسانی و انعکاس آن در گستره زندگی فردی، سازمانی و اجتماعی، که همگی آثاری چند از نتایج آموزش و پرورش میباشند.
هدف اصلی آموزش کمک به کارکنان در تسلط بر دانش، مهارت و رفتارهایی است که قابل تعمیم به فعالیتهای روزانه شغلی باشد.
مارگارت و کاولین[۱۳] مراحل آموزش را شامل چهار گام اساسی می دانند:
گام اول شناسایی نیاز های آموزشی
گام دوم برنامه ریزی برای آموزش
گام سوم اجرای آموزش
گام چهارم ارزیابی آموزش
شکل شماره ۸-۲: مراحل آموزش (Margaret & kavlin, 2000: 23)
تاریخچه آموزش و بهسازی منابع انسانی در سازمانها
پیسس، اسمیت و میلر[۱۴] در کتاب بهسازی منابع انسانی خود تاریخچه پیدایش و تکمیل منابع انسانی را به چهار دوره تقسیم کرده است :
۱- به دوره درجه استادی رسیدن کارگران: این دوره از حدود سال ۱۱۰۰ پس از میلاد مسیح آغاز می گردد و تا حدود سال ۱۸۰۰ میلادی به طول می انجامد. در طول این دوره مهارتهای کارگران، به طور غیر رسمی، با مشاهده کارگران ماهرتر و تولید کنندگان و یا حتی مشاهده اعضای خانواده توسعه می یافت. فعالیت های شغلی در محدوده نزدیک به منزل صورت می گرفت و تمرکز روی بازدهی، بیش از کارایی کارکنان بود.
۲- دوره کارایی کارکنان یا کارگران: این دوره حدوداً از سال ۱۸۰۰ میلادی تا سال ۱۹۲۰ به طول انجامید. در این دوره کارکنان، در مقام یک نیروی مولد و تولید کننده مورد بررسی قرار گرفتند و مدیران توجه عمده خود را بر ایجاد عوامل محرک برای افزایش کارایی کارکنان خود، معطوف کردند وبه رضایت یا بهسازی کارکنان خود توجه کمتری داشتند.
۲- دوره رضایتمندی کارکنان: این دوره، از دهه ۱۹۲۰ آغاز شد و تا سال ۱۹۴۵ ادامه یافت. بعد از جنگ جهانی دوم، فعالیت های مربوط به بهسازی کارکنان، بر دستیابی به رضایت کارکنان متمرکز شد. مطالعات هاثورن توانست ارتباط بالایی را بین بازدهی و کارایی کارکنان و میزان رضایت شغلی شان نشان دهد.
۴- دوره رشد کارکنان: این دوره از سال ۱۹۴۵ آغاز شده است و تا کنون ادامه دارد، امروزه آموزش و بهسازی، ابزارهای برای ترقی و رشد هر یک از کارکنان محسوب می گردند و اموری ارزشمند برای همه انسانها، بدون توجه به نوع کار و یا مقامی که در سازمان اشغال کرده اند (Pis, 1991: 24).
در حقیقت تاریخچه بهسازی سازمان به اواسط دهه ۱۹۵۰، یعنی هنگامی که این مفهوم مورد استفاده و کاربرد وسیعی قرار گرفت بر میگردد.
کوششهای للاند برادفور و نیلی گاردنر در سال ۱۹۴۵، که برای نخستین بار به فکر استفاده از آموزش های ضمن خدمت برای تغییرات کلی سازمان ها افتادند، سر آغازی بر بروز تحول در بهسازی منابع انسانی بود.
به نظر برادفورد آموزش ضمن خدمت می باید به آموزش و پرورش کارکنان کمک کند و در بهبود کلی سازمان مؤثر باشد. برادفورد کوشید تا مفهوم جدیدی برای آموزش ارئه دهد و آن را بصورت برنامه یکپارچه برای بهبود و رشد فرد و سازمان در آورد: بدین معنی که آموزش ضمن خدمت بتواند نارسایی های روابط کارکنان را آشکار سازد. روش های نادرست و سیاست های غلط را نشان دهد و با ارائه راه حل های مناسب، کاستی های موجود در سازمان را مرتفع کند. به این منظور، فعالیت های آموزشی در سازمان ها با بصورت مستمر و توأم با بازنگری و ارزیابی انجام شود.
در واقع براد فورد آموزش را فرایندی «درمانی – تشخیصی» در نظر گرفت. بدین منظور آموزش ضمن خدمت باید در تشخیص و درمان نارسایی های سازمان و بهبود کارایی افراد و تحول کلی سازمان مؤثر باشد.
در همان دوران گاردنر، که کارشناس آموزش در کمسیون مدیریت منابع انسانی ۲ ایالت کالیفرنیا بود، فکر «آموزش برای تغییر» را مطرح کرد. منظور وی این بود که آموزش ضمن خدمت باید نتایج عملی برای بهبود کارایی سازمان داشته باشد و منشاء تحول مبثت گردد. برای رسیدن به این هدف، آموزش ضمن خدمت باید جزء لاینفک فرایند های سازمان باشد، نه یک فعالیت مقطعی و اتفاقی (برومند، ۱۳۷۳، ۸۸۹).
آموزش نیروی انسانی در ایران
در کشور ما اگر چه آموزش به شیوه “استاد – شاگردی” از گذشته وجود داشت، ولی آموزش نیروی انسانی به شیوه نوین و به صورت مؤسسه‌ای تا اواسط دهه ۱۳۱۰ مطرح نبوده است. هر چند در اوایل این دهه و اواخر دهه قبل از آن، آموزش نیروی انسانی به طور پراکنده، آغاز گشته بود. بر اساس اطلاعات موجود در سال ۱۳۱۴ در راه آهن، مرکزی تحت عنوان “هنرستان فنی راه آهن” تأسیس گردید و سپس در سال ۱۳۱۸ آموزشگاهی در وزارت پست و تلگراف آغاز به کار کرد. این روند با تأسیس مراکز آموزش در شرکت ملی نفت، بانک کشاورزی و سایر مؤسسات و سازمان‌ها دنبال گردید و سپس در گمرک و وزارت دارایی نیز کلاس هایی به منظور آموزش کارکنان صورت گرفت و کلاس‌هایی تشکیل گردید (صفری ۱۳۵۷، ۴). از سال ۱۳۲۷ بزنامه‌های آموزش کارکنان جزء طرح های دولت قرار گرفت و دوره‌های آموزشی چندی به اجرا درآمد و وزارتخانه‌های مختلف با توجه به نیازهای خود اقدام به اجرای دوره‌های آموزشی گوناگون نمودند (ابطحی، ۱۳۶۸، ۱۴).
به طور کلی تدوین بزنامه‌های آموزشی با اصول منظم و صحیح و به طور مداوم برای کارکنان سازمان‌های اداری از زمان تأسیس شورای عالی اداری کشور یعنی سال ۱۳۴۲ آغاز شد. تا این زمان اگر چه تلاش‌ها در جهت آموزش کارکنان کم کم نضج می‌گرفت ولی از هماهنگی و انسجام کافی برخوردار نبود. هماهنگی و سازمان یافتگی امر آموزش همگام با قانون جدید استخدام کشوری در سال ۱۳۴۵ به منصه ظهور رسید. از این زمان به بعد تلاش های گسترده‌ای در سازمان‌های دولتی و خصوصی برای آموزش کارکنان صورت گرفت، به طوری که امروز در اکثر سازمان‌ها، بخش های ویژه ای در امر آموزش کارکنان فعالیت می‌کنند (صفری، ۱۳۵۷، ۵-۴).
فواید آموزش
آموزش تنها وسیله همگام بودن با تغییرات سریع سازمان در شئون مختلف است. بعلاوه مسئولیت پذیری بیشتر از طرف کارکنان در نتیجه ایجاد بهبودی در امر نظارت و سرپرستی به وسیله آموزش میسر می گردد. و بدین طریق وسیله دستیابی سازمان به اهداف خود در بالاترین حد کارایی قرار می گیرد (عسگریان،۱۳۷۰، ۵۶). فواید آموزش در سازمانها، تنها به کار کنان محدود نمی شود، و میتوان با در نظر گرفتن آموزشهای لازم برای رده های مختلف سازمان از جمله کارکنان، مدیران و حتی مشتریان و افراد خارج از سازمان، جهت تحقق اهداف مورد نظر برنامه ریزی نمود.
به طور خلاصه، در یک تقسیم بندی کلی می توان نتایج و فواید مترتب بر آموزش را در چهار دسته مورد بررسی قرار داد.
۱- فواید آموزش برای کارکنان
۲- فواید آموزش برای مدیران و سرپرستان
۳- فواید آموزش برای مشتریان و افراد خارج از سازمان
۴- فواید آموزش برای سازمان
در اینجا تنها به فکر برخی از فواید آموزش برای هر یک از گروه ها می پردازیم.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:47:00 ب.ظ ]