کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



صدقه به عنوان دارو برای درمان دردها آمده است و با توجه به قرینه جمله بعد از آن (که می‌گوید اعمال بندگان در دنیا ، در آخرت در مقابل چشمانشان قرار می گیرد) می توان گفت که صدقه یکی از مصادیق عمل انسان‌ها در دنیا است. که عامل کاهش آلام در نظر گرفته شده در نتیجه می‌تواند به عنوان یکی از مفاهیم متقابل “ألم” عمل کند و همانند زهد، انسان را از ” ألم” رها سازد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

محمد باقر کمره ای در شرح نهج البلاغه خویی اینگونه آورده است که صدقه از آن حیث دارو است که درمان درد گرسنگی و نیاز انسان مستحق است به وسیله صدقه دهنده و انفاق کننده است و به اذن خداوند حاجت‌های صدقه دهنده برآورده و آلام از او دفع می‌گردد؛ همان‌طور که پیامبر| فرمود: « داووا مرضاکم بالصّدقه»[۶۸۵].

    1. ۱. ۵. دواء

«دواء» هر چیزی است که با آن معالجه مى‏شود.[۶۸۶] این واژه در نهج البلاغه بسامد بسیاری دارد که ما در اینجا به برخی از آن ها اشاره می‌کنیم:
۱ـ«رُبَّمَا کَانَ الدَّوَاءُ دَاءً وَ الدَّاءُ دَوَاءً وَ رُبَّمَا نَصَحَ غَیْرُ النَّاصِحِ وَ غَشَّ الْمُسْتَنْصَحُ »[۶۸۷]؛
گاه مى‏شود که دارو مایه بیمارى، و بیمارى، داروى نجاتبخش است. چه بسا آن کس که اهل اندرز نیست اندرز داده، و آن کس که از او درخواست نصیحت شده خدعه به کار برده است. [۶۸۸]
با توجه به قرینه جمله بعد، اهمیت انتخاب درمانگر مورد توجه است یعنی اگر درمانگر در انتخاب بیمار خود اشتباه کرده و یا درمانگر اهل نیرنگ باشد، چه بسا، دارو منشأ درد شود. یعنی نمی‌توان هر کسی را طبیب و یا بیمار دانست. چنانچه مولای روم در تاثیر معکوس دارو بر بیمار(کنیزک) از سوی طبیب اشاره می‌کند:
” از قضا سرکنگبین صفرا فزود روغن بادام خشکی می نمود”[۶۸۹]
واژه “نصح” با دواء و داء هم نشین شده است بنابراین عبارت به بیماری‌های معنوی اشاره دارد همانطور که امام بزرگترین درد ها را درد نفاق و بغی و… بیان می‌کند. توجه به تأثیر نسبی و واژگون دارو بر درد و بالعکس مورد نظر است که متوجه درمانگر است.
و یا در جایی دیگر می‌فرماید:
۲ـ« ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْهِ الْکِتَابَ … وَ شِفَاءً لَا تُخْشَى أَسْقَامُهُ. دَوَاءً لَیْسَ بَعْدَهُ دَاءٌ» [۶۹۰] ؛
سپس کتاب آسمانى؛ یعنى قرآن را بر او نازل فرمود … بهبودى بخشى که با وجود آن، بیماریها وحشت نیاورد، … قرآن دارویى است که پس از آن بیمارى باقى نمى‏ماند.[۶۹۱]
در اینجا امام قرآن را داروی شفابخش برای بیماری های و درمان دردها معرفی می‌کند.که با آن می‌توان از بیماریها ودردها رهایی یافت. به قرینه ” شفاء لاتخشی اسقامه ” و “دوا لیس بعده داء” که ذکر عام بعد از خاص است. و از تقابل “شفاء” با “سقم” و “داء” با “دواء” می‌توان نتیجه گرفت که داء به بیماری‌های روحی هم اشاره دارد. همان‌طور که امام مکرراً قرآن را داروی شفاء بخش معرفی کرده‌اند:
۳ـ« … وَ دَوَاءَ دَائِکُمْ وَ نَظْمَ مَا بَیْنَکُمْ»[۶۹۲] ؛
( قرآن) داروى بیماریها و نظم حیات اجتماعى شما است.[۶۹۳]
به توجه به قرینه “نظم ما بینکم” تأثیر قرآن در روابط میان انسانها در جامعه مورد نظراست.
امام (×)در مورد یکی از یارانش می‌فرماید:
۴ـ « لِلَّهِ بَلَاءُ فُلَانٍ فَلَقَدْ قَوَّمَ الْأَوَدَ وَ دَاوَى الْعَمَدَ وَ أَقَامَ السُّنَّهَ وَ خَلَّفَ الْفِتْنَهَ »[۶۹۴]؛
خداوند به او خیر دهد که کژیها را راست کرد و بیماریها را مداوا نمود، سنت را به پاداشت، و فتنه را پشت سر گذاشت.[۶۹۵]
” أود” به معنای لنگى است و “عمد”، بیمارى ویژه شتر است که درون کوهانش از شدّت بار و غیره متورّم مى‏شود در حالى که ظاهرش بى‏عیب و سالم است. [۶۹۶] مراد از بیماریها، مرض‏هاى نفسانى و اخلاقى است که مانند بیماری‌هاى جسمانى و بدنى، سبب آزار و اذیت انسان مى‏شود، و داروى بهبود یافتن آن هم پندها و مواعظ و نهى‏هاى کوبنده قولى و عملى است.[۶۹۷]
امام وقتی متوجه حمله ضحاک بن قیس از سوی معاویه به حجاج و برخی آبادی های کوفه شد از مردم کوفه خواست تا با دشمنانشان بجنگنند و از حریم خود دفاع کنند؛ اما عده بسیار کمی، پاسخ مثبت دادند. سرپیچی، بهانه جویی و به یارى برنخاستن آنان در امر جهاد سبب شد تا ایشان این خطبه را بخوانند، بنابراین تاریخ بیان آن به اوایل شوال تا اواخر ذى القعده سال ۳۷ بر مى‏گردد. [۶۹۸]
۵-« مَا بَالُکُمْ مَا دَوَاؤُکُمْ مَا طِبُّکُمْ …»[۶۹۹]؛‏
چه دردى دارید؟! دواى شما چیست؟! علاج وطب شما کدام است؟!.[۷۰۰]
در اینجا دواء و طب، هردو از مفاهیم متقابل با ألم هستند. امام از سستی و سرپیچی مردم در جهاد با دشمن دردمنداست.

    1. ۱. ۵. بلول

بُلول (بر وزن عقول) به معنای بهبود یافتن از بستر بیماری است، این لفظ با مشتقاتش در مجموع هفت بار در نهج البلاغه آمده است.[۷۰۱] امیر المومنین (×) در غفلت انسان از وجودخویش می‌فرماید:
« یَا أَیُّهَا الْإِنْسَانُ مَا جَرَّأَکَ عَلَى ذَنْبِکَ وَ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ وَ مَا أَنَّسَکَ بِهَلَکَهِ نَفْسِکَ أَ مَا مِنْ دَائِکَ بُلُولٌ أَمْ لَیْسَ مِنْ نَوْمَتِکَ یَقَظَهٌ أَ مَا تَرْحَمُ مِنْ نَفْسِکَ مَا تَرْحَمُ مِنْ غَیْرِکَ… فَمَا صَبَّرَکَ عَلَى دَائِکَ وَ جَلَّدَکَ عَلَى مُصَابِکَ… فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَهِ فِی قَلْبِکَ بِعَزِیمَهٍ وَ مِنْ کَرَى الْغَفْلَهِ فِی نَاظِرِکَ بِیَقَظَهٍ»[۷۰۲]؛
اى انسان چه چیز تو را بر گناه جرئت داده و چه چیز تو را در برابر پروردگارت مغرور ساخته و چه چیز تو را بر هلاکت خویشتن علاقمند نموده است؟ مگر این بیمارى تو بهبودى نمى‏یابد و یا این خوابت بیدارى ندارد چرا همان گونه که به دیگرى رحم میکنى، به خود رحم نمى‏کنى؟ … بیا این «بیمارى دورى از خدا» را با داروى تصمیم و عزم راسخ مداوا کن و این خواب غفلتى که چشمت را فرا گرفته با بیدارى بر طرف ساز.[۷۰۳]
در اینجا غفلت انسان به خواب ، وغرور و فریفته شدنش انسان در برابر خداوند، به بیماری تشبیه شده است که امید بیداری از این خواب و بهبودی از آن بیماری است. و درمان غفلت را “یقظه”؛ یعنی بیداری و داروی فترت قلب را “عزیمه” و استواری دانسته است. داء از مفاهیم جانشین “ألم” با “بلول” و “یقظه” با “نوم” در تقابل است.

    1. ۱. ۵. شفاء

شفاء به معنای صحت و سلامت است. استشفاء طلب شفا است، این واژه با مشتقاتش ۱۹ مورد در نهج البلاغه آمده است. امام قرآن را درمانگر می‌نامد؛ همانطورکه خداوند، قرآن را مایه شفاء و رحمت برای مؤمنان می‌داند.[۷۰۴]
۱ـ« اصْطَفَى اللَّهُ تَعَالَى مَنْهَجَهُ وَ بَیَّنَ حُجَجَهُ مِنْ ظَاهِرِ عِلْمٍ وَ بَاطِنِ حُکْمٍ … قَدْ أَحْمَى حِمَاهُ وَ أَرْعَى مَرْعَاهُ فِیهِ شِفَاءُ الْمُسْتَشْفِی وَ کِفَایَهُ الْمُکْتَفِی»[۷۰۵]؛
خداوند منهج و طریق اسلام را برگزید و حجتها و دلایل آن را بیان کرد ( قرآن را فرو فرستاد) که ظاهرش علم و باطنش حکمت، …خداوند در این قرآن مناطق ممنوعه خود را (محرمات) را تعیین کرده و موارد مباح و حلال خویش را نشان داده است. در این کتاب الهى درمان است براى شفا جویان و بى‏نیازى است براى بى‏نیازى طلبان.[۷۰۶]
در اینجا قرآن، درمان معنوی بشر[۷۰۷] و شفا بخش معرفی شده است؛ البته برای کسانی که از آن طلب شفا نموده و آن را کفایت کننده، دانند. شفاء یکی از مفاهیم متقابل با ألم می‌باشد که تأثیر آن در بهبود بخشی دردها و بیماری‌ها در قرآن و دین اسلام کاملاً مشهود است. .
۲ـ « عَلَیْکُمْ بِکِتَابِ اللَّهِ فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِینُ وَ النُّورُ الْمُبِینُ وَ الشِّفَاءُ النَّافِعُ وَ الرِّیُّ النَّاقِعُ وَ الْعِصْمَهُ لِلْمُتَمَسِّکِ وَ النَّجَاهُ لِلْمُتَعَلِّقِ لَا یَعْوَجُّ فَیُقَامَ وَ لَا یَزِیغُ فَیُسْتَعْتَبَ وَ لَا تُخْلِقُهُ کَثْرَهُ الرَّدِّ وَ وُلُوجُ السَّمْعِ مَنْ قَالَ بِهِ صَدَقَ وَ مَنْ عَمِلَ بِهِ سَبَقَ»[۷۰۸]؛
کتاب خدا را محکم بگیرید؛ زیرا «رشته‏اى است محکم و نورى است آشکار» داروى شفا بخش و پر منفعت و سیراب کننده‏اى است که عطش (تشنگان حقیقت) را فرو مى‏نشاند. هر کس به آن تمسک جوید او را نگاه مى‏دارد و هر کس به دامنش چنک زند، نجاتش مى‏دهد، کژى در آن راه ندارد تا نیاز به راست نمودن داشته باشد و منحرف نمى‏گردد و خطا نمى‏کند تا پوزش بطلبد، تکرارش موجب کهنگى و یا ناراحتى سامعه نگردد (و هر قدر آن را بخوانند و تکرار کنند باز روحپرورتر است و شیرینیش دلپذیرتر) «کسى که با قرآن سخن بگوید راست گفته، و آن کس که به آن عمل کند (بر دگران) پیشى گرفته.[۷۰۹]
در اینجا نیز به تاثیر قرآن در شفاء بخشی آن اشاره دارد.
۳- « وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ لَیْسَ عَلَى أَحَدٍ بَعْدَ الْقُرْآنِ مِنْ فَاقَهٍ وَ لَا لِأَحَدٍ قَبْلَ الْقُرْآنِ مِنْ غِنًى فَاسْتَشْفُوهُ مِنْ أَدْوَائِکُمْ وَ اسْتَعِینُوا بِهِ عَلَى لَأْوَائِکُمْ فَإِنَّ فِیهِ شِفَاءً مِنْ أَکْبَرِ الدَّاءِ وَ هُوَ الْکُفْرُ وَ النِّفَاقُ وَ الْغَیُّ وَ الضَّلَال‏»[۷۱۰] ؛
آگاه باشید هیچکس پس از داشتن قرآن فقر و بیچارگى ندارد، و هیچکس پیش از آن غنا و بى‏نیازى نخواهد داشت، بنا براین از قرآن براى بیمارى‏هاى خود شفا و بهبودى بطلبید، و براى پیروزى بر شدائد و مشکلات از آن استعانت جویید؛ زیرا در قرآن شفاى بزرگترین بیماری‌ها یعنى کفر و نفاق و گمراهى و ضلالت است .[۷۱۱]
ادواء جمع داء و از مفاهیم جانشین ألم می‌باشد، با شفاء در یک حوزه معنایی قرار گرفته است امام درمان کفر، نفاق، بغی و ضلال را که از بزرگترین دردهای بشری برشمرده، در قرآن می‌داند.
۴ـ « ثُمَّ أَنْزَلَ عَلَیْهِ الْکِتَابَ …وَ شِفَاءً لَا تُخْشَى أَسْقَامُهُ» ‏[۷۱۲]؛
سپس کتاب آسمانى؛ یعنى قرآن را بر او نازل فرمود ، بهبودى بخشى که با وجود آن، بیماری‌ها وحشت نیاورد.[۷۱۳]
هم‌نشینی سقم با شفاء در این فراز خطبه امام بیان کننده تاثیر آرام بخشی قرآن در مواجهه انسان با بیماری‌هاست.
۵ـ « أَرْسَلَهُ بِحُجَّهٍ کَافِیَهٍ وَ مَوْعِظَهٍ شَافِیَهٍ وَ دَعْوَهٍ مُتَلَافِیَهٍ »[۷۱۴] ؛
او (محمد| (را با دلیل کافى و اندرزى شفا بخش و برنامه‏اى پیش گیرنده از فساد فرستاد.[۷۱۵]
موعظه‌های پیامبر اسلام شفا بخش معرفی شده و از این جهت در برابر آلم و مفاهیم جانشین آن قرار گرفته در نتیجه می‌توان از آن با عنوان یکی از مفاهیم متقابل ألم یاد کرد.

    1. ۱. ۵. سلامه

سلامه از ریشه سِلم گرفته شده و به معنای رهایی از آفات ظاهری و باطنی است. یعنی این‌که انسان از آفت و رنجش و آزار در امان باشد. اسلام نیز به معنای داخل شدن در سلامت و تندرستی است.[۷۱۶] در قرآن واژه سلم با مشتقاتش که چهل کلمه می‌باشد، صد و چهل۰ بار تکرار شده است.درنهج البلاغه نیز این واژه آمده است:
۱ـ« الْعَجَبُ لِغَفْلَهِ الْحُسَّادِ عَنْ سَلَامَهِ الْأَجْسَادِ »[۷۱۷]؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 06:43:00 ب.ظ ]




۰

حداقل

۱۰۰

حداکثر

در نهایت می­توان گفت، میانگین شاخص کل احساس نابرابری( اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ) در بین زنان سرپرست خانوار برابر با ۶۳/۵۵ از ۱۰۰ می­باشد که طبق جدول شماره (۴- ۵۵) می­توان گفت که ارزیابی شاخص کل احساس نابرابری در نمونه مورد مطالعه از “مثل دیگران” رو به “ضعیف­تر از دیگران” بوده است. با توجه به میانه که برابر با ۹۵/۵۷ می­باشد، می­توان گفت ۵۰ درصد پاسخگویان میزان شاخص کل احساس نابرابری­شان ۹۵/۵۷ و کمتر از آن و۵۰ درصدشان بیشتر از آن می­باشد. با توجه به مد که ۹۵/۸۲ می­باشد می­توان گفت، این مقدار در میان سایر مقادیر توزیع شاخص کل احساس نابرابری بیشترین میزان تکرار را داشته است.
۴-۲-۱-۲-۲. متغیرهای واسط
متغیرهای واسط در این پژوهش طرد اجتماعی و احساس بی­انصافی می­باشد. طرد اجتماعی به صورت طرد از شبکه ­های حمایتی( طرد درون­گروهی و برون­گروهی)، طرد از روابط اجتماعی، طرد از مشارکت اجتماعی(رسمی و غیر رسمی) و احساس شرمساری اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است و احساس بی­انصافی به دو شکل اقتصادی و اجتماعی مطرح است.
۴-۲-۱-۲-۲-۱. متغیر واسط طرد اجتماعی
بر اساس مصاحبه های صورت گرفته با زنان سرپرست خانوار طردشدگی و محرومیت در سراسر زندگی آن‌ها قابل مشاهده است. در مرحله اکتشافی این تحقیق مشخص شد که این گروه جزء مطرودین اجتماعی هستند که در یک وضعیت فلاکت­بار قرار گرفته­اند که امکان رهایی از آن برایشان به آسانی امکان‌پذیر نیست. در واقع علاوه بر دغدغه فکری تأمین هزینه‌های کمرشکن زندگی، طرد شدن از سوی اجتماع، دوستان و در مواردی طرد شدن از سوی خانواده نیز مشکلات دیگر آنان بود. در نتیجه تمام این مسائل و مشکلات باعث ایجاد انواع اختلالات روانی، اضطراب و نگرانی در آن‌ها شده و به دنبال آن با اُفت کیفیت زندگی و نارضایتی از آن مواجه بودند. بنابراین بر اساس مبانی نظری و تجربی(مخصوصاً کار فیروزآبادی،۱۳۹۲) این پژوهش و نتایج مصاحبه با زنان سرپرست خانوار(شرایط و موقعیت این جمعیت) و همچنین با توجه به راه های کلی ارتباط و اتصال فرد با جامعه، چهار بعد اصلی برای بررسی سازه طرد اجتماعی زنان سرپرست خانوار که در قالب دو بعد عینی و ذهنی در نظر گرفته شده است:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

الف) بعد عینی
۱- طرد از شبکه ­های حمایتی: این بعد از طرد اجتماعی شامل متغیرهای حمایت درون­گروهی و بین­گروهی می­باشد.
۲- طرد از روابط اجتماعی: این بعد مرکب از روابط همسایگی، خویشاوندی و دوستی است.
۳- طرد از مشارکت در فعالیت­های اجتماعی: این بعد مشتمل بر دو نوع مشارکت رسمی و غیر رسمی است.
ب) بعد ذهنی
۴- شرمساری اجتماعی: این بعد نیز متغیرهای پنهان نمودن فقر، بدنامی ناشی از حمایت نهادی، شرمساری حضور در جمع و رفتارهای طعنه­آمیز را در بر می­گیرد.
۴-۲-۱-۲-۲-۱-۱. طرد از شبکه ­های حمایتی
همان­طور که ذکر شد طرد از شبکه ­های حمایتی شامل دو بعد حمایت درون­گروهی و بین­گروهی می­باشد:
۴-۲-۱-۲-۲-۱-۱-۱. طرد از حمایت­های درون­گروهی
در پژوهش حاضر برای سنجش حمایت­های درون­گروهی، حمایت­های سه­گانه حمایت عاطفی(همدلی، دوست داشتن، اعتماد، ارزش و احترام قائل شدن، توجه و گوش کردن) با ۶ گویه، حمایت ابزاری(کمک­های پولی و غیرنقدی(وقت و نیروی کار) و هر گونه کمک مستقیم) با ۶ گویه و حمایت اطلاعاتی (اطلاعات، مشورت، پیشنهاد و رهنمود) با ۲ گویه که جمعاً ۱۴ گویه می­ شود، در سطوح خویشاوندی، همسایگی و دوستان(پیوندهای قوی) به طور مجزا مورد سنجش قرار می­گیرد و در قالب طیف لیکرت شش گزینه­ای اصلاً، خیلی کم، کم، متوسط، زیاد، خیلی زیاد مقیاس­بندی می­ شود.
۴-۲-۱-۲-۲-۱-۱-۱-۱. طرد از حمایت خویشاوندان
۴-۲-۱-۲-۲-۱-۱-۱-۱-۱.طرد از حمایت عاطفی خویشاوندان
جدول شماره( ۴- ۵۷ ): توزیع درصدی پاسخگویان به گویه ­های حمایت عاطفی خویشاوندان

گویه

اصلاً

خیلی کم

کم

متوسط

زیاد

خیلی زیاد

جمع

میانگین

انحراف معیار

اگر مشکل یا حادثه بدی برای شما پیش بیاید،با شما همدردی می­ کنند؟

۲/۱۷

۱/۱۶

۴/۱۹

۶/۲۰

۶/۱۰

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:43:00 ب.ظ ]




۱-۹-۱ محدودیت های در اختیار محقق……………………………………………………………………………………….۹
۱-۹-۲ محدودیت خارج از اختیار محقق…………………………………………………………………………………….۱۰
۱-۱۰ تعریف اصطلاحات و واژگان (مفهومی، عملیاتی)………………………………………………………………..۱۰
۱-۱۰-۱ ویژگی های پیکرسنجی………………………………………………………………………………………………..۱۰
۱-۱۰-۲ ویژگی های شخصیتی………………………………………………………………………………………………….۱۰
۱-۱۰-۳ قهرمان……………………………………………………………………………………………………………………….۱۱
۱-۱۰-۴ کاراته…………………………………………………………………………………………………………………………۱۱
۱-۱۰-۵ کاراته کا……………………………………………………………………………………………………………………..۱۱
۱-۱۰-۶ مرد ……………………………………………………………………………………………………………………………۱۱
۱-۱۰-۷ قهرمانان کاتا………………………………………………………………………………………………………………..۱۲
۱-۱۰-۸ قهرمانان کومیته…………………………………………………………………………………………………………….۱۲
عنوان فهرست مطالب صفحه
فصل دوم: ادبیات وپیشینه تحقیق ………………………………………………………………………………………۱۳
۲-۱ مقدمه………………………………………………………………………………………………………………………………..۱۴
۲-۲ مبانی نظری………………………………………………………………………………………………………………………..۱۵
۲-۲-۱ پیکرسنجی……………………………………………………………………………………………………………………..۱۵
۲-۲-۱-۱ تعریف پیکرسنجی………………………………………………………………………………………………………۱۵
۲-۲-۱-۲ تاریخچه پیکر سنجی…………………………………………………………………………………………………..۱۵ Anthropometric history is a term coined in 1989 by John Komlos to refer to the study of the history of human height , focusing on explaining secular trends , cycles of various lengths and cross sectional patterns by changes in the socio-economic and epidemiological environment.
۲-۲-۱-۳ پیکرسنجی ورزشی …………………………………………………………………………………………………..۱۶
۲-۲-۱-۴ نقاط قابل اندازه گیری در پیکر سنجی ورزشی………………………………………………………………۱۶
۲-۲-۱-۵ ابزارهای استاندارد پیکرسنجی………………………………………………………………………………………۱۷
۲-۲-۲ شخصیت………………………………………………………………………………………………………………………۲۰
۲-۲-۲-۱ تعریف شخصیت……………………………………………………………………………………………………….۲۰
Finally, people thought to have high levels of blood were said to be sanguine and were characterized by their cheerful, passionate dispositions. [ ۱۰ ]The most popular technique is the self-report- a series of answers to a questionnaire that asks people to indicate the extent to which sets of statements or adjectives accurately describe their own behavior or mental state . [ ۵ ]۲-۲-۲-۲ تاریخچه شخصیت شناسی …………………………………………………………………………………………۲۰
۲-۲-۲-۳ عوامل ایجاد کننده شخصیت……………………………………………………………………………………….۲۱
۲-۲-۲-۴ برخی نظریه های مربوط به شخصیت…………………………………………………………………………..۲۱
۲-۲-۲-۵۲-۱-۲ نظریه ویژگی های شخصیت……………………………………………………………………………………….۲۲
۲۲۲۲-۲-۲-۶ شخصیت و انتخاب رشته ورزشی………………………………………………………………………………..۲۲
۲-۲-۲-۷ روش های ارزیابی شخصیت………………………………………………………………………………………۲۳
۲-۲-۲-۸ ابعاد پنجگانه اصلی برای درک شخصیت………………………………………………………………………۲۳
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

۲-۲-۳ قهرمان………………………………………………………………………………………………………………………….۲۴
۲-۲-۳-۱ تعریف قهرمان……………………………………………………………… ………………………………………….۲۴
۲-۲-۳-۲ تعریف قهرمان ورزشی………………………………………………………………………………………………۲۵
۲-۲-۴ کاراته……………………………………………………………………………………………………………………………۲۵
۲-۲-۴-۱ تعریف کاراته…………………………………………………………………………………………………………….۲۵
۲-۲-۴-۲ کاراته‌کا………………………………………………………………………………………………………………… …۲۶
۲-۲-۴-۳ تاریخچه کاراته در جهان ……………………………………………………………………………………………۲۶
۲-۲-۴-۴ تاریخچه کاراته در ایران ………………………………………………………………………………………….. The styles recognised by the WKF areس
۲۷
عنوان فهرست مطالب صفحه
۲-۲-۴-۵ سبک های کاراته …………………………………………………………………………………………………….۲۹
۲-۲-۴-۶ نمادها و نشان های سبک ها ی کاراته. ………………………………………………………………………۳۲
۲-۲-۴-۷ فلسفه کاراته…………………………………………………………………………………………………………….۳۲
۲-۲-۵ کاتا…………………………………………………………………………………………………………………………….۳۲
۲-۲-۵-۱ تعریف کاتا……………………………………………………………………………………………………………..۳۲
۲-۲-۶ کومیته………………………………………………………………………………………………………………………..۳۳
۲-۲-۶-۱ تعریف کومیته…………………………………………………………………………………………………………۳۳
۲-۲-۷ مسابقات کاراته …………………………………………………………………………………………………………..۳۳
۲-۲-۷-۱ مسابقات کتاریخچه کاراته جمهوری اسلامی ایراناتا…………………………………………………………………………………………………………..۳۳خبرخوان
۲-۲-۷-۲ مسابقات کومیته……………………………………………………………………………………………………….۳۴

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:43:00 ب.ظ ]




پ- پتانسیل پاریس
این پتانسیل را برای دو مقدار ایزواسپین به صورت جمله‌های غیر خطی ناوردا بیان می‌شود و به صورت زیر تعریف می‌گردد[۱۵] :

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

(۱-۲۷)
که پارامترهای آن عبارتند از:
(۱-۲۸)
(۱-۲۹)
(۱-۳۰)
(۱-۳۱)
(۱-۳۲)
مؤلفه‌های مرکزی به صورت زیر تعریف می‌شوند:
(۱-۳۳)
عملگر اندازه حرکت است. برای مقدار و برای مقدار است. مؤلفه‌های این پتانسیل به صورت زیر معرفی می‌شود:
(۱-۳۴)
به‌طوری‌که تابع شکل نامیده می شود و برای جملات مختلف این پتانسیل به صورت زیر تعریف می‌شود:
(۱-۳۵)
(۱-۳۶)
(۱-۳۷)
(۱-۳۸)
(۱-۳۹)
جرم برای همه مؤلفه‌ها مشابه است. پارامتر ، ثابت بدون بعد جفت شدگی است که قدرت برهم‌کنش را نشان می‌دهد و متناسب با روابط زیر تنظیم می‌شود:
(۱-۴۰)
می‌بایست یادآور شد که این قیدها باید دقیق ارائه شوند زیرا برای تعیین مقدار در مبدا دقت زیادی لازم است. لذا کاربران متناسب با دقت مورد نیاز، ها را به صورت زیر باید محاسبه کنند:
(۱-۴۱)
با بهره گرفتن از تبدیلات فوریه پتانسیل پاریس در فضای اندازه حرکت به صورت زیر در می‌آید:
(۱-۴۲)
به ترتیب عملگرهای تکانه‌های اولیه و نهایی سیستم هستند و به صورت زیر تعریف می‌شوند:
(۱-۴۳)
(۱-۴۴)
(۱-۴۵)
(۱-۴۶)
(۱-۴۷)
مؤلفه‌های مرکزی وابسته به سرعت هستند و عبارتند از:
(۱-۴۸)
(۱-۴۹)
به‌این ترتیب توابع شکل در فضای تکانه با صرف نظر از جمله‌های لگاریتمی به صورت زیر در می‌آیند:
(۱-۵۰)
(۱-۵۱)
(۱-۵۲)
پتانسیل پاریس در تعیین انرژی بستگی دوترون و خواص ماده‌‎ی هسته‌ای نتایج رضایت بخشی داشته است.
ت- پتانسیل نیجمگن
پتانسیل نیجمگن[۲۰] با بهره گرفتن از شش عملگر در فضای مکان به صورت زیر نوشته می‌شود[۲۵]:
(۱-۵۳)
که در ان عملگرهای به صورت زیر تعریف می‌شوند:
(۱-۵۴)
این عملگرها به ترتیب متناظر با مؤلفه‌های مرکزی، وابسته به اسپین ، تانسوری ، اسپین- مدار، مربع اسپین- مدار و اسپین- مدار نا متقارن می‌باشند. در مسائل مربوط به ماده‌ی هسته‌‌ای متقارن به دلیل وجود استقلال بار نیروی هسته‌ای عملگر اسپین- مدار نا‌متقارن شرکت نمی‌کند.
برای بیان پتانسیل‌ها در فضای اندازه حرکت ابتدا سه کمیت زیر را معرفی می‌کنیم:
(۱-۵۵)
در این روابط تکانه اولیه و تکانه نهایی هستند. پتانسیل نیجمگن در فضای اندازه حرکت به صورت زیر داده می‌شود:
(۱-۵۶)
که در آن عملگرهای عبارتند از:
(۱-۵۷)
اما عملگرهای در فضای مکان تبدیل فوریه‌ی دقیق عملگر در فضای اندازه حرکت نیست. باید توجه کرد که این نکته مهم است زیرا اگر بخواهیم در فضای اندازه حرکت و مکان حالت‌های مرزی و انتقال فاز مشابهی را دقیقا ایجاد کنیم، زمانی این امر امکان‌پذیر است که پتانسیل‌ها در فضای اندازه حرکت و مکان تبدیل فوریه‌ی دقیق یکدیگر باشند، زمانی که پتانسیل‌ها در فضای اندازه حرکت ارزیابی شدند از طریق عکس تبدیلات فوریه به فضای مکان انتقال می‌یابند، اما قبل از آن می‌بایست تکینگی در مبدا برطرف شود. بدین منظور از فاکتور شکل استفاده می‌کنیم. بر این اساس معادله کلی زیر را در نظر می‌گیریم:
(۱-۵۸)
جرم ذره‌ی مورد نظر و تابع موج مرکزی ذره در فضای مکان است.
در این معادله به ازاء به تابع شناخته شده‌ی یوکاوا می‌رسیم:
(۱-۵۹)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:43:00 ب.ظ ]




    1. محجور شدن شخص مفلس به خاطر طلبکارها
      1. محجور شدن شخص راهن برای در نظر گرفتن حق مرتهن
      2. (( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

    1. محجور شدن شخص مریض به دلیل دفاع از حق ورثه
    1. محجور شدن عبد به خاطر حق مولا
    1. محجور شدن شخص از دین برگشته به خاطر در نظر داشتن حق مسلمین

قسم دوم شامل سه گروه می‌باشد:

    1. حجر مجنون
    1. حجر صغیر
    1. حجر سفیه

که این سه گروه از جمیع تصرفات در اموالشان ممنوع می‌باشند[۷].
و نیز این گروه سه گانه بنابر اذن و صلاح دید شارع تحت ولایت خاص قرار می‌گیرند و در نبود ولی خاص تحت نظارت ولی عام به امورشان رسیدگی می‌شود.
برخی از فقیهان عامه حجر را در معنی گسترده استعمال کرده و موارد بسیاری را برای حجر ذکر نموده‌اند که بیشتر آنها مربوط به حجری می‌شود که سبب نقص در مالکیت است، مانند حجر مشتری نسبت به مبیع ، قبل از تأدیه ثمن و حجر بایع نسبت به ثمن ، قبل از تسلیم مبیع و حجر کسی که زمینی را برای دفن عاریه می‌دهد (که قبل از پوسیده شدن جسد میت نمی‌تواند آن را بفروشد) و حجر غاصب در مال خودش که آن را با مال مغصوب مخلوط کرده، به طوریکه جدا کردن آن ممکن نباشد، پیش از تأدیه عوض مال مغصوب[۸].
مرحوم صاحب جواهر نیز در این خصوص می‌فرماید: محجور شرعاً از تصرف در مال خودش ممنوع است وممنوعیت ممکن است به تصرف در بعضی از اموالش باشد، چون اگر بطور مطلق و عام از تمام اموال منظور بود باید مریض را خارج می‌کردیم، زیرا در مرض متصل به موت است که مریض از تصرفات بیش از ثلث ممنوع می‌شود[۹]
بهاءالدین عاملی ساوجی در کتاب خود ، محجورین را به ده دسته تقسیم بندی کرده است، که در ذیل از قول ایشان به بررسی این موارد می‌پردازیم.
درکتاب جامع عباسی وتکمیل آن آمده است:
«درحکم جماعتی که حاکم شرع ، ایشان را ازمال خویش ممنوع نموده باشدوآنهاده قومند:
قوم اول: طفلان
ایشان از مال خویش ممنوعند تاوقتی که بالغ وصاحب رشد شوند.
بالغ شدن در مردان سه چیز است: پانزده ساله شدن، موی درشت بر پشت ظهار روییدن .
محتلم شدن ودرزنان دو چیز است: نه ساله شدن یا حیض دیدن.
قوم دوم: دیوانگان
وایشان از مال خویش ممنوعند تاآنکه عاقل شوند.و ولی اطفال و دیوانگان پدر است و جد پدری هرچند بالا روند، و اگر هر دو جمع شوندهر دو در ولی بودن شریک هستند، واگر ایشان نباشند کسی که پدر یاجد او راوصی کرده باشد، وهرگاه او نیز نایاب شد حاکم شرع ولی است، یا امینی که حاکم او را نصب نماید.
قوم سوم: سفیهان
ایشان نیز از مال خویش ممنوعندتا آنکه سفاهت ایشان بر طرف شود، واگر عقلی داشته باشندوبر طرف شده باشدولی ایشان جماعت مذکوره‌اند.واگر سفیه بالغ شده باشد ولی ایشان حاکم شرع است.وهر گاه سفاهت ظاهر شود از مال خویش ممنوعند، خواه حاکم شرع ایشان رامنع کرده باشد یامنع نکرده باشد.اماهرگاه سفاهت بر طرف شود تا حاکم شرع حکم نکند منع ایشان بر طرف نمی‌شود. و بعضی از سُنیان بر این رفته‌اند که: هر گاه سفیه بیست وپنج ساله شود دیگر درمال خود تصرف می‌تواند کرد، اگر چه سفیه باشد.
وبر سفیه هرگاه پیش از سفاهت حج واجب شودمی تواندکه حج واجب خود رابه فعل در بیاورد، به شرط آنکه خرج راه حج را به دیگری بسپارند.وحج سنت نیز می‌تواند کرد هرگاه خرج سفرو حضراو برابر باشد.واگر خلاف کنند، سوگند یا نذر خود را، کفاره ی آن روزه گرفتن است.
قوم چهارم: بیمارانی که در آن مرض فوت می‌شوند
ایشان از زیاده بر ثلث مال خویش ممنوعند به این معنی که اگر سی تومان داشته باشندو به کسی ببخشند، ده تومان آن صحیح و باقی باطل است.
قوم پنجم: جماعتی که متاعی فروخته باشند
ایشان از تصرف در قیمت آن متاع ممنوعند تاآنکه متاع راتسلیم مشتری نمایند.
قوم ششم: جماعتی که متاعی خریده باشند و قیمت آن را نداده باشند
ایشان نیز ممنوع ازتصرف درآن متاع می‌باشند تا زمانی که قیمت آن را ندهند.
قوم هفتم: غلامانی که آقاهای ایشان با ایشان قرار کرده باشند که مبلغی معین بدهند وآزاد شوند.
ایشان ازآنچه پیدا کنند سوای نفقه وآنچه به آقا می دهند ممنوعند تاآنکه آنچه آقا با ایشان قرار داده باشد بدهند.
قوم هشتم: جماعتی که ازدین اسلام برگشته باشند و پدران ایشان کافر بوده باشند.
ایشان از مال خویش ممنوعند تا آنکه مسلمان شوند.
قوم نهم: جماعتی که مال خود را جهت دینی پیش کسی گرو کرده باشند.ایشان نیز ازتصرف در مال ممنوعند تا وقتی دین را بدهند.
قوم دهم: مفلسانی که مالهای ایشان از قرض قرضخواهان ناقص (کمتر)باشد.
ایشان از تصرف در مال خود، سوای نفقه وجامه خود و اهل وعیال واجب النفقه ی خود ممنوعند به چهار شرط:
اول آنکه: قرض قرضخواهان پیش حاکم شرع ثابت است.
دوم آنکه: وعده ی قروض ایشان رسیده باشد.
سوم آنکه: اموال ایشان ازقرض قرضخواهان ناقص باشد.
چهارم آنکه: قرض خواهان از حاکم التماس کنند که ایشان را از مالشان منع کند.چه بعد ازاین چهار شرط حاکم شرع جمیع اموال ایشان را قیمت نمایدو برقرض خواهان فراخور قرض ایشان قسمت می‌کند، به این طریق که مفلسان وقرض خواهان را حاضر می‌کند و قرض خواهانی که گرویی داشته باشند گرو را بفروشد و به آنها دهد وقرض خواهان دیگر را در آن دخلی نیست.وصاحبان متاعی را که متاع ایشان موجود باشد مخیر می‌سازد ایشان را که اختیار متاع خود کنندیا آنکه باقرض خواهان شریک باشند، بعد از آن جماعتی را که مفلس بر ایشان جنایتی کرده باشد حق ایشان را بدهد.
آنگاه حیواناتی که محتاج به نفقه باشند اول بفروشد، پس از آن متاع وقماش ومنقولات را بفروشد، آنگاه زمین را بفروشد.وخدمتکار وخانه ی او را نمی توان فروخت هر گاه محتاج به آنها باشد»[۱۰].
همان طور که در قسمت‌های قبل، از زبان فقها متوجه شدیم، محجور شدن برخی افراد، به معنای جلوگیری کردن از دخل و تصرفشان در اموال وحقوق مربوط به خودشان است تا به خود و یا دیگران ضرری نرسانند، از این جلو گیری کردن و ممنوعیت با عنوان مصلحت یاد شده است. یعنی گفته شده محجوریت به دلیل مصلحت اندیشی شخص محجور و یا به دلیل مصلحت اندیشی دیگران است، حال با توجه به این مطالب، می‌خواهیم در این قسمت، به معنا و مفهوم مصلحت بپردازیم تا مسائل و موضوعات را بهتر متوجه شویم.
ج: حجر در حقوق و قانون مدنی
درقانون مدنی، درماده ۱۲۰۷ محجورین را به سه دسته تقسیم کرده و تنها صغیر و سفیه (اشخاص غیر رشید)ومجنون را به عنوان محجور معرفی کرده است ، و تصرف ایشان را در اموال وحقوق مالیشان را ممنوع دانسته است در حالی که این موارد در فقه بیشتر می‌باشد.
در ترمینولوژی حقوق حجر به دو بخش عام و خاص تقسیم می‌شود، حجر عام: در مورد بعضی از محجورین (مانند سفیه و صغیرممیز)اصل این است که در همه‌ی کارهای حقوقی محجورند ودر موارد عدم حجر مانند تملک بلا عوض، استثنایی و محتاج تصریح قانون است. حجر خاص: در مورد پاره ای از محجورین اصل عدم حجر است مگر در خصوص مواردیکه قانون معین می‌کند مانند حجر ورشکسته زیرا او نسبت به اعمال قضایی که در زندگی برای خود یا به نیابت از غیر می‌کند علی الاصول محجور نیست فقط در موارد مخصوص که قانون صریحاً او را محجور کرده، محجور می‌باشد، برخلاف صغیر و سفیه[۱۱].
قانون مدنی محجورین را شمرده و اختصاص به صغار و اشخاص غیر رشید و مجانین داده است بنابراین کسی که کودک و سفیه و دیوانه نباشد اهلیت تصرف در اموال خود را دارد. در عرف حقوقی ما واژه ی «حجر» برای کسانی به کار برده می‌شود ، که به دلیل نقص عقل یا تجربه از تصرف در مال ممنوع شده‌اند و به اشخاصی که به دلیل تعهدات خود از تصرف در دارایی خویش یا مال معین از آن ممنوع شده‌اند «محجور» نمی‌گویند چون این گونه افراد اراده ای سالم دارند. ورشکسته تنها در مال خود نمی‌تواند تصرف کند، زیرا امکان دارد به زیان طلبکاران یا پاره ای از آنان تمام شود ولی می‌تواند به وکالت یا قیمومت و ولایت در مال دیگران تصرف کند.
موارد گوناگونی در مورد حجر ومحجور وکسانی که از تصرف در اموال خویش، ممنوعند در فقه آمده است. همان گونه که در قسمت‌های قبلی گفتیم تعداد محجورین ، از دید فقها مختلف هستند، با توجه به موارد نام برده شده از زبان فقها، متوجه این موضوع می‌شویم که برخی از مواردی که ایشان به آن پرداخته‌اند می‌توانسته در قانون مدنی امروز ما، به عنوان یک ماده و یا بصورت بندی دیگر، به قسمت محجورین اضافه شود.
د: حجر و محجور از منظر مذاهب
همان گونه که در قسمتهای پیشین گفتیم برخی از فقیهان عامه حجر را در معنی گسترده استعمال کرده و موارد بسیاری را برای حجر ذکر نموده‌اند که بیشتر آنها مربوط به حجری می‌شود که سبب نقص در مالکیت است، مانند حجر مشتری نسبت به مبیع ، قبل از تأدیه ثمن و حجر بایع نسبت به ثمن ، قبل از تسلیم مبیع و حجر کسی که زمینی را برای دفن عاریه می‌دهد (که قبل از پوسیده شدن جسد میت نمی‌تواند آن را بفروشد) و حجر غاصب در مال خودش که آن را با مال مغصوب مخلوط کرده، به طوریکه جدا کردن آن ممکن نباشد، پیش از تأدیه عوض مال مغصوب[۱۲].
در کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه آمده:

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:43:00 ب.ظ ]