کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



مراحل رشد تعارضات زناشویی

 

مرحله اول: در مرحله اول کمترین میزان تعارض وجود دارد و این مرحله معمولا در زوجینی که مدت کوتاه از ازدواجشان می گذرد مشاهده می شود. تعارض بیش از ۶ ماه ادامه نیافته و بی میلی یا تنش مهمی را در رابطه ایجاد نکرده است. همسران در این مرحله به خوبی به درمان پاسخ می دهند.

 

مرحله دوم : در این مرحله تعارض بیش از ۶ ماه به طول می‌ انجامد. سرزنش و مثلث سازی در این مرحله وجود دارد. هر دو نارضایتی خود را ابراز می‌کنند. در این مرحله گرچه زوجین اوقاتی را با همدیگر به تفریح می‌روند ، ولی سردی رابطه نیز آشکارا وجود دارد و برای پاسخ به استرس، الگو های تعاملی همدم طلب- دوری گزین، والد-کودک، یادآور- طفره رو را نمایش می‌دهند. درمان در این مرحله تمرکز بر خود، به جای سرزنش همسر می‌باشد( یانگ[۳۳] و لانگ[۳۴] ۱۹۹۸به نقل از ملک سعیدی، ۱۳۸۸).

 

مرحله سوم:در این مرحله زوجین، تعارضی همراه با خشونت را نشان می‌دهند و خشم و کنترل یکدیگر ، موضوعات اولیه تعارضات این نوع زوجین هستند. سرزنش و تحقیر ، قطبی سازی و دعوا بر سر قدرت آشکارا وجود دارد. ارتباطات بسته و اعتماد پایین است. درمان مفید در این مرحله تمرکز بر کاهش قطبی سازی و فعال سازی مجدد عاطفی و باز سازی اعتماد است .

 

مرحله چهارم: در این مرحله بالاترین استرس در رابطه وجود دارد . دعوا بر سر قدرت است. در نتیجه روابط ضعیف، انتقاد شدید و سرزنش زیاد بوده و خودافشایی و همکاری وجود ندارد. از آنجایی که خشم در حد بالایی در این مرحله وجود دارد، درمان به شکل جدی تری می بایست جریان یابد(یانگ[۳۵] و لانگ[۳۶] ۱۹۹۸به نقل از ملک سعیدی، ۱۳۸۸).

 

واکنش های زوجین در تعارضات زناشویی

 

شیوه های متفاوت واکنش های افراد در برابر اختلافات زناشویی را بررسی نموده و چهار واکنش متداول را مشخص نموده است که عبارتند از:

 

به صدا درآمدن: این واکنش وقتی اتفاق می افتد که فرد شروع به بیان مشکلات زناشویی نماید، تلاش به مصالحه کند ، کمک بطلبد ، تلاش برای تغییر موقعیت خود وطرف مقابل کند و به طور کلی برای اصلاح رابطه اقدامی انجام دهد این واکنش تلاشی برای نجات رابطه دچار مشکل است و زمانی به کار می رود که فرد قبلا از رابطه رضایت داشته باشد و همچنین احتمال می رود زنان از این واکنش بیشتر استفاده نماید.

 

وفا داری : پاسخ محافظه کارانه ای است که تلاش برای حفظ وضعیت نشان می‌دهد. فرد ناخشنود اما وفادار، در انتظار بهبودی رابطه با فرض اینکه مسائل با گذشت زمان حل خواهند شد، با مشکلات روبرو می‌شوند. این واکنش زمانی بروز می‌کند که فرد مشکلات رابطه را جزئی می بیند و چاره ای دیگر در زندگی نمی یابد.در این حالت فرد سرمایه گذاری زیادی در رابطه کرده و نارضایتی او شدید نیست.

 

غفلت : این واکنش با ‌گذراندن زمان کمتر با یکدیگر، بی اعتنایی و امتناع از بحث ‌در مورد مشکلات و بد رفتاری با طرف مقابل مشخص می شود. غفلت وقتی بیشترین احتمال بروز را خواهد داشت که شخص قبل از وجود مشکلات عینی از رابطه رضایت نداشته باشد( راسبالت[۳۷] ،۱۹۷۸، به نقل از عامری).

 

خروج: این واکنش ممکن است به شکل ترک خانه ، بدرفتاری ، یا پایان دادن به رابطه باشد. وقتی افراد معتقد باشند که چیز کم ارزشی را از دست می‌دهند، احتمال بیشتری وجود دارد که رابطه را ترک کنند. این مسئله وقتی پیش می‌آید که رابطه رضایت بخش نبوده و سرمایه گذاری کمی در رابطه انجام شده باشد و همچنین انتخاب هایی در زندگی وجود داشته باشد(راسبالت،۱۹۷۸، به نقل از عامری،۱۳۸۲).

 

منابع اختلافات و تعارضات زناشویی

 

دخالت یا اعمال نفوذ خانواده اصلی:یکی از مهم ترین عواملی که اثر قاطعی بر بروز مشکلات زناشویی و تعارض زوجین دارد مربوط به خویشاوندان زن و شوهر یا خانواده اصلی آن ها‌ است. دخالت یا اعمال نفوذ خانواده های اصلی که غالبا به صورت پنهانی و در پوشش های زیبا عرضه می شود می‌تواند یکی از پایه های جدی تعارضات زناشویی از شروع تا پایان هر ازدواج باشد.

 

منابع درونی: منابعی از تعارض هستند که در افراد زمانی شروع می شود که غرایز، سائق ها و ارزش هایی برخلاف فرد دیگری در میان باشد. این نوع تعارض اساسا با یک شخص نیست بلکه با خود شخص و فشارهای درونی که از نبرد درونی حاصل می شود، می‌باشد. نتیجه این تنش های درونی این است که افراد در موقعیت هایی که این تنش ها تحریک یا تقویت می‌شوند شروع به نزاع می‌کنند. ترس های غیر منطقی یا اضطراب ها یا نیاز های عصبی می‌تواند منبع اصلی اصطکاک زن وشوهر باشد(رایس[۳۸]،۱۹۹۶، به نقل از فریدی۱۳۸۵).

 

منابع جسمی: خستگی جسمی یکی دیگر از این عوامل است. فرسودگی جسمانی ، تحریک پذیری، آشفتگی هیجانی ، بی حوصلگی و کاهش تحمل را به دنبال دارد. این امر باعث می شود افراد کارهایی را انجام دهند و حرف هایی را بر زبان بیاورند که به طور معمول انجام نمی دهند(مرادی، ۱۳۸۰).

 

منابع بیرونی:منابعی هستند که در رابطه با دیگران واقع می‌شوند. همه زوجین مشکلات زناشویی دارند، اما زوج های ناخرسند به احتمال بیشتری از غفلت و کمبود عشق، عاطفه و بی رضایتی از ارضای میل جنسی، درک ، احترام و همکاری، نسبت به زوج های خرسند شکایت دارند. اشتباهات آن ها توسط همسرشان بزرگ جلوه داده می شود و باعث می شود که احساس بی ارزشی کنند این شکایت ها مرکز تعارضات می شود و عدم ارتباط، ناتوانی در حل تعارضات و کنار کشیدن از دیگر افراد، این تعارضات را همیشگی می‌کند.

 

منابع محیطی یا موقعیتی : این منابع شامل مواردی مانند شرایط زندگی، فشار های اجتماعی بر اعضای خانواده، وقایع غیر منتظره که بر عملکرد خانواده آسیب می زند، می‌باشد. مثلا فرزند بیشتر در خانواده استرس ها و تعارضات بیشتری را ایجاد می‌کند. بعضی مواقع یک رابطه زناشویی در حالتی از تعادل باقی می ماند تا اینکه بعضی وقایع ناگهانی، این رابطه را می شکند. مرگ یکی از والدین ممکن است باعث تعارض در زندگی زوجین شود و زوج داغدیده ممکن است از همسرش منزوی شود(ولگات و هاگس[۳۹]،۱۹۹۹، به نقل از فریدی، ۱۳۸۵).

 

اشتباهات اساسی در ارتباطات زناشویی

 

ایجاد ارتباط برای زیر نفوذ خود قرار دادن

 

گاهی اوقات ما یک رابطه را برای به دست آوردن خواسته هایمان آغاز می‌کنیم خواه طرف مقابل توانایی برآوردن آن را داشته باشد و خواه نداشته باشد، قهر می‌کنیم اخم می‌کنیم تهدید می‌کنیم چاپلوسی می‌کنیم و آنچه در توان داریم برای ایجاد احساس ناراحتی در طرف مقابلمان انجام می‌دهیم این نوع رفتار گرچه ممکن است به طور موقتی مؤثر باشد اثر بسیارناگواری در طولانی مدت بر سلامت رابطه خواهد داشت آن را رها کنید برای خواسته و پیشنهادات نفر دیگر احترام قائل گردید اگر او نمی خواهد خواسته شما را برآورده کند ببینید می توانید خودتان آن را به خود بدهید(کارتر[۴۰]، ۲۰۰۳).

 

ایجاد ارتباط برای فریب دادن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-21] [ 06:13:00 ب.ظ ]




 

۲-۲-۱-۴- دوره چهارم : دهه های میانی قرن بیستم میلادی « نوآوری »

 

مفهوم نوآوری در دهه های میانی قرن بیستم میلادی به یک جزء اصلی تعریف کارآفرینی تبدیل می شود . از تعاریف برآمده این دوره می توان موارد زیر را نام برد :

 

کارآفرین فردی نوآور و توسعه دهنده فن آوری های به کار گرفته نشده است . کارآفرینان کسب و کاری جدید را شروع می‌کنند در حالی که دیگران خلاف آنان تغییرات اندکی در محصولات موجود می‌دهند . مفهوم نوآوری می‌تواند شامل همه چیز ، از خلق محصولی جدید تا ایجاد یک نظام نوین یا حتی ایجاد یک ساختار سازمانی جدید برای انجام کارها باشد . اضافه شدن این مفهوم به خاطر افزایش رقابت در بازار محصولات و تلاش در استفاده از نوآوری برای ایجاد مزیت رقابتی در کسب و کارهای موجود و بقای آن ها‌ است .

 

۲-۲-۱-۵- دوره پنجم : دوران معاصر « رویکرد چند جانبه »

 

در این دوره همزمان با موج ایجاد کسب و کارهای کوچک و رشد اقتصادی و شناخته شدن کارآفرینی به عنوان تسریع کننده این سازوکار ، توجه زیادی ‌به این رشته جلب شد . تا این زمان کارآفرینی فقط از دیدگاه محققان اقتصادی مورد بررسی قرار می گرفت ، ولی در این دوره توجه جامعه شناسان و روانشناسان نیز ‌به این رشته معطوف گردید . عمده توجه این محققان بر شناخت ویژگی های کارآفرینان و علل حرکت فرد به سوی کارآفرینی است . از تعاریف شناخته شده تر این دوره می توان به موارد زیر اشاره کرد :

 

کارآفرینی روند پویایی در جهت افزایش و ایجاد سرمایه است ، این کار توسط کسی انجام می شود که مخاطره از دست دادن زمان یا فرصت های شغلی دیگر را با هدفایجاد ارزشی برای یک محصول یا خدمت می پذیرد .

 

۲-۲-۲انواع کارآفرینی :

 

تا اوایل دهه ۱۹۷۰ پژوهش در زمینه کارآفرینی بر اقدامات یا ویژگی های افراد متمرکز بود . (حق شناس ، ۱۳۸۶ ) از اوایل دهه ۱۹۸۰ هجوم همزمان به سوی کارآفرینی و تأکید شرکت ها بر نوآوری برای بقا و رقابت با کارآفرینانی که بیش از پیش در صحنه بازار ظاهر می شدند ، موجب هدایت فعالیت های کارآفرینانه به درون شرکت‌ها شد . با انجام مطالعات اکتشافی ، موضوع کارآفرینی به دو دسته فردی و سازمانی تقسیم شد . (سهرابی فرد ، ۱۳۸۵ ) با پیشرفت فناوری و گسترش ارتباطات میان افراد ، انواع دیگری از کارآفرینی مورد توجه محققان قرار گرفته است که به طور اختصار به آن ها اشاره می شود :

 

۲-۲-۲-۱ کارآفرینی مستقل[۱۹] :کارآفرینی مستقل معمولاً اهداف و راهبردهای مستقل و فردی را پیگیری می‌کند و خود راهبری جریان خلاقیت و کارآفرینی را در دست دارد و برحسب اندیشه و راهکارخویش به دنبال سودآوری ، خدمت رسانی یا ارزش آفرینی از انواع دیگر است. (ملک پور ، ۱۳۹۰ ، ۲۴) در نتیجه کارآفرینی مستقل فرآیندی است که منجر به ایجاد رضایتمندی و یا تقاضای جدید می‌گردد. کارآفرینی عبارت است از فرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره گیری از فرصت ها . براین اساس کارآفرین مستقل ، فردی است که مسئولیت اولیه جمع‌ آوری منابع لازم برای شروع کسب و کار را به عهده می‌گیرد و مشخصه اصلی کارآفرینی ، نوآوری است . (فرهنگی ، ۱۳۸۴)

 

۲-۲-۲-۲ کارآفرینی سازمانی[۲۰] :برای اولین بار در سال ۱۹۷۰ دو محقق به نام های کالینز و مور[۲۱] بین کارآفرینان مستقل و کارآفرینانی که در یک سازمان فعالیت می‌کردند ، تمایز قائل شدند و این گروه را کارآفرینان اداری نام نهادند. ( هادیزاده مقدم ، ۱۳۸۸) کارآفرینی سازمانی شیوه برانگیختن و سپس بهره گیری از افراد در درون یک سازمان می‌باشد . شیوه ای که افراد فکر می‌کنند قادرند کارها را از طریقی متفاوت و بهتر انجام دهند . از طریق توسعه روحیه کارآفرینی در درون سازمان ها می توان بر موانع موجود بر سر راه انعطاف پذیری ، رشد و نوآوری فائق آمد . (زارع ، ۱۳۸۶) فعالیت های کارآفرینانه اغلب توسط افراد درون سازمانی آغاز و انجام می شود . سازمان ها به خودی خود کاری انجام نمی دهند . در این زمینه شرکت ها باید انعطاف پذیری و کسب مزیت رقابتی خودشان را به وسیله پرورش کارآفرینی از طریق عملیاتشان بهبود بخشند . ( مونترو سانچز، ۲۰۱۱ ) برای رشد کارآفرینی سازمانی رهبران به ایجاد و تقویت فرهنگ کارآفرینی در مقابل فرهنگ سنتی می پردازند . تفاوت این دو فرهنگ در این است که در فرهنگ سنتی ، تصمیم گیری به طور محافظه کارانه صورت گرفته و سیستم های گزارش دهی ، جریان اختیارات ، دستورات ، مکانیزم های کنترل و آموزش به طور سلسله مراتبی شکل گرفته است در این سازمان ها ساختار سلسله مراتبی از فرهنگ موجود حمایت کرده و مانع فعالیت های جدید اقتصادی می شود . در حالی که فرهنگ سازمان های کارآفرین به جای ساختار سلسله مراتبی دارای ساختار مسطح با شبکه ارتباطی ، کار گروهی و پشتیبانان و مشاوران فراوان است . این ارتباط نزدیک محیطی همراه با صداقت و مشورت را به وجود می آورد . در فرهنگ کارآفرینی بر رشد بینش ، هدف گذاری ، برنامه ریزی ، خلاقیت ، انعطاف پذیری ، نوآوری ، آزادی عمل و پذیرش مسئولیت تأکید می شود .(علائی ، ۱۳۹۰ )

 

۲-۲-۲-۳ کارآفرینی شرکتی[۲۲] :به مفهوم تعهد شرکت به ایجاد و معرفی محصولات جدید ، فرآیندهای جدید و نظام سازمانی نوین است . تفاوت کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی شرکتی در این است که در اولی ، یک فرد سر منشأ نوآوری و تحول و کارآفرینی در سازمان است ، اما در دومی تمام اعضای شرکت و سازمان دارای روحیه کارآفرینی هستند و این روحیه در جای جای سازمان وجود دارد .

 

۲-۲-۲-۴ کارآفرینی دولتی[۲۳] :کارآفرینان دولتی معمولاً در مؤسسات دولتی یا سازمان های بزرگ فعالیت می‌کنند و تمایل زیادی به دور زدن و حذف بروکراسی های اداری دارند ، زیرا توان تحمل قوانین و مقررات و کنترل هایی را که این بوروکراسی های بزرگ به اعضای خود تحمیل می‌کنند ندارند و در بخش های مختلف از جمله قانونگذاری موج های جدیدی ایجاد می‌کنند .

 

۲-۲-۲-۵ کارآفرینی از راه دور[۲۴] :فرآیندی است که طی آن ، فرد کارآفرین بدون حضور فیزیکی خود در محل و صرفاً از راه دور به کارآفرینی مشغول می شود .

 

۲-۲-۲-۶ کارآفرینی ارزشی یا اجتماعی[۲۵] :کارآفرینی ارزشی ( اجتماعی ) یا غیرانتفاعی ، فرآیندی است که طی آن ، فرد یا افرادی با خلق و انجام یک عمل نوآورانه عده زیادی را در جامعه از منافع آن عمل بهره مند می‌سازند . برخی سازمان های غیر دولتی چنین فعالیت هایی را انجام می‌دهند .

 

۲-۲-۲-۷ کارآفرینی اطلاعاتی[۲۶] :فرآیندی است که در آن ، فرد کارآفرین در صنعت اطلاعات مشغول به فعالیت می‌گردد و در عرصه اطلاعات ، اقدام به نوآوری می‌کند . ‌به این افراد ، محتواساز نیز گفته می شود . آنچه در سازمان های مجازی[۲۷] کشف و بهره برداری از فرصت ها گفته می شود توسط همین کارآفرینان اطلاعاتی صورت می‌گیرد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:23:00 ب.ظ ]




 

همان‌ طور که ملاحظه می شود ماده ی۵۱۰ ق.م.ا به طور کلی شخص محسن را ضامن ندانسته است برخی بر این باورند انگیزه ی احسان مورد اشاره در ماده صرفاً در باب جرایم غیر عمدی است و با وجود شرایط می‌تواند از علل موجهه ی جرم یا اسباب اباحه به شمار رود چرا که عوامل موجهه باعث می‌شوند که فعلی که در شرایط متعارف جرم است و طبق قانون قابل مجازات است با پیش آمدن اوضاع و احوال خاص و استثنایی که اختصاص به فاعل جرم ندارد ممنوعیت خود را از دست می‌دهد به طوری که انجام آن برای قانون‌گذار مطلوب است یا حداقل از نظر او مباح و جایز محسوب می‌گردد.[۱۲۲]

 

ولی بایستی چنین گفت که قاعده ی احسان ناظر به عمل کسی است که فاقد قصد مجرمانه در جرایم عمدی و تقصیر جزایی در جرایم غیرعمدی است و این قاعده متضمن هیچ قاعده ی جدیدی در مسئولیت کیفری نیست و ضمن اصول حقوق کیفری و فقط در همان چارچوب قرارداد دارد ‌بنابرین‏ در جایی که کسی یک رفتار قانونی را انجام می‌دهد و هیچ گونه خطای هم مرتکب نشده است اما در نتیجه ی فعلش آسیبی ایجاد می شود مسئول آن آسیب نخواهد بود، پس قاعده ی احسان به اصل دیگر حقوق کیفری باز می کردد که مربوط به عنصر معنوی هر جرم است ‌بنابرین‏ قاعده احسان جزء عوامل رافع مسئولیت کیفری نیز نمی باشد.

 

گفتار دوم: مقایسه ی احسان با اضطرار

 

بازتاب قاعده ی احسان در حقوق کیفری ماده ی ۵۱۰ ق.م.ا است همان‌ طور که قبلاً گفته شد احسان عبارت است از اینکه شخصی به منظور جلوگیری از ضرر و جلب منفعت عملی را انجام دهد، ‌بنابرین‏ طبق دلایلی که گفته شد شخص محسن ضامن شناخته نمی شود همان‌ طور که گفتیم م ۵۱۰ با وجود شرایط ذکر شده شباهت های زیادی با عنوان اضطرار در حقوق کیفری دارد برای روشن شدن تفاوت ها و شباهت های این دو عنوان لازم است که ابتدا به ذکر شرایط احسان و سپس به بحث اضطرار و شرایط آن بپردازیم تا بتوانیم این عناوین را با یک دیگر مقایسه کنیم.

 

بند اول: بررسی شرایط احسان:

 

قانون گذار در ماده ی ۵۱۰ ق.م.ا چنین مقرر می‌دارد که:

 

«هرگاه شخصی با انگیزه احسان و کمک به دیگری رفتاری که به جهت حفظ مال، جان، عرض یا ناموس او لازم است، انجام دهد و همان عمل موجب صدمه و یا خسارت شود در صورت رعایت مقررات قانونی و نکات ایمنی، ضامن نیست»

 

شرایط تحقق آن عبارت است از ارتکاب عمل به منظور حفظ جان، مال، عرض یا ناموس دیگری ،سوالی که دراینجا پیش می‌آید این است که آیا ماده شامل این مورد که شخص محسن عمل خود را به جهت حفظ مال، جان، عرض یا ناموس خود انجام دهد نیز می شود؟

 

برخی از فقها از جمله ابن ادریس در این مورد صحبت کرده‌اند، از سخنان وی چنین بر می‌آید که وی نفع به خود رساندن را احسان می‌داند و بر همین مبنا در مواردی به رفع مسئولیت فتوا داده است. وی چنین می‌گوید که هر کس از حیوانی ترس داشته باشد و برای اینکه جلوگیری کند از نزدیک شدن آن حیوان به او، کاری انجام دهد و در اثر این عمل، حیوان به راکب خود یا دیگری خسارتی وارد کند بر او چیزی نیست، زیرا وی محسن است به دلیل اینکه در پی دفع ضرر از خودش بوده و خداوند متعال نیز می فرماید: «و ما عَلی المُحسِنینِ من سَبیلٍ»[۱۲۳]

 

ولی باید چنین گفت از عبارت هرگاه شخص با انگیزه احسان و کمک به دیگری … رفتاری را انجام دهد اینگونه استنباط می شود که این احسان باید نسبت به دیگری باشد، پس احسان به نفس از شمول این ماده خارج می شود.

 

انگیزه ی مرتکب در انجام عمل باید احسان و کمک به دیگری می‌باشد، ‌بنابرین‏ اگر انگیزه ای غیر از احسان و یاری هم چون تحصیل پاداش او را به انجام عمل سوق داده است، از شمول ماده خارج است.

 

با توجه به عبارت حفظ مال در ماده بایستی گفت که صرفاً اعمالی را شامل می شود که در جهت حفظ و محافظت از مال و دفع ضرر از آن صورت گیرد و اعمالی را که به منظور تحصیل و جلب منفعت نسبت به مال انجام می شود را در بر نمی گیرد.

 

سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که آیا احسان فقط موارد دفع ضرر از دیگری را در بر می‌گیرد یا اینکه احسان فقط شامل موارد جلب منفعت می شود؟

 

برای پاسخ ‌به این سوال بایستی نظرات مختلفی که در اینجا مطرح می شود را بررسی کرد.

 

الف: نظریه ی دفع ضرر

 

برخی از فقها معتقدند که قاعده ی احسان اختصاص به موارد دفع ضرر دارد و موارد جلب منفعت را شامل نمی شود. صاحب عناوین این نظریه را به استادش نسبت داده است وی چنین می‌گوید: «اِنَّ قاعدهَ الاحسانِ یَختَصُ بصورهٍ دَفعِ المضرَهِ و لا یَشتَملُ صورهَ جَلبِ المنفعهِ …»[۱۲۴]

 

صاحب عناوین خود می‌گوید که این گفته منطبق با لفظ احسان نیست چون این لفظ بر جلب منفعت بسیار واضح تر از دفع ضرر صدق می‌کند پس وجهی برای اختصاص آن به مورد دفع ضرر نیست.[۱۲۵]

 

البته این نظریه مورد انتقاد قرار گرفته زیرا با توجه به عموم جمله «ما عَلی المُحسِنینِ مِن سَبیلٍ» و اینکه به تصریح اهل لغت و تبادر و نیز عدم صحت سلب، جلب منفعت از مصادیق احسان است. قاعده احسان را نباید محدود به موارد دفع ضرر دانست و موارد جلب منفعت را از شمول آن خارج کرد.[۱۲۶]

 

ب: نظریه جلب منفعت

 

به عقیده این گروه متبادر از واژه احسان جلب منفعت است نه دفع مضرت و اقوال فقهای اهل سنت نیز موید این معنی است و به علاوه در واژه ی احسان نوعی مفهوم اثباتی و ایجادی نهفته است و این معنی با جلب منفعت سازگار است نه دفع مضرت زیرا نفع رساندن از امور اثباتی محسوب می شود.[۱۲۷]

 

گویا شیخ طوسی تمایل ‌به این نظریه داشته است چرا که در تعریف احسان آورده است: «الاحسانُ هو ایصالَ النفعِ الی الغیرِ لیَنتِفعِ به معَ تَبَرئه مِن وجوهِ القُبح»[۱۲۸] یعنی احسان به معنی منفعت رساندن به دیگری است بدین منظور که از آن منتفع گردد مشروط بر آنکه از هر گونه زشتی مبرا باشد.

 

ج: نظریه مختار

 

به نظر می‌رسد که احسان هم شامل دفع ضرر است و هم جلب منفعت را شامل می شود زیرا آنچه از واژه ی احسان متبادر می شود مفهوم اعم است و همچنین مفاد قاعده ی احسان یک حکم عقلی است وامور عقلی تخصیص پذیر نیستند و در این مورد خاص نیز دلیلی وجود ندارد ‌بنابرین‏ احسان گاهی به منظور دفع ضرر است و گاه برای رساندن منفعت[۱۲۹]

 

چنانچه گفته شده است احسان گاهی با کمک مالی است یا اعتباری و گاهی به دفع ضرر مالی صورت می‌گیرد.[۱۳۰]

 

‌بنابرین‏ بایستی گفت که مفهوم احسان هم شامل دفع ضرر و هم جلب منفعت از دیگری می‌باشد، در حالی که ماده ی ۵۱۰ ق.م.ا صرفا به دفع ضرر از دیگری پرداخته است و موارد جلب منفعت در ماده ی ۵۰۹ ق.م.ا مورد اشاره قرار گرفته است.

 

از اطلاق عبارت موجب صدمه و یا خساراتی که به شخص محسن الیه وارد می شود چنین استنباط می شود که هم شامل صدمات و خساراتی که به شخص محسن الیه وارد می شود و هم شامل صدمات و خساراتی که به اشخاص ثالث وارد می‌آید، می شود ولی در قسم اخیر بین فقها در خصوص ضمان یا عدم ضمان محسن اختلاف نظر وجود دارد.

 

با توجه به اینکه مواد مذکور به طور مطلق موضوع عدم ضمان را مطرح ‌کرده‌است بایستی گفت هر دو ضمان کیفری و مدنی را شامل می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 03:14:00 ب.ظ ]




 

سوالی که در بحث حاضر مطرح می شود این است که احراز تقصیر قاضی که ‌بر اساس آن مسئولیت مدنی قاضی به وجود می‌آید با کدام مرجع صلاحیتدار می‌باشد؟ در این خصوص مقررات موجود از صراحت لازم برخوردار نمی باشد.‌در مورد فقدان صلاحیت قاضی، ماده ۱ قانون تشکیل محکمه انتظامی قضات مصوب ۲۳/۸/۱۳۷۰ مجمع تشخیص مصلحت نظام مقرر نموده است:«در صورتی که رئیس قوه قضاییه، قاضی شاغل را طبق موازین شرعی فاقد صلاحیت تصدی امر قضا بداند، می‌تواند موضوع را به کمیسیون کارشناسی مرکب از دادستان انتظامی قضات، معاون حقوقی وزارت دادگستری و معاون قضایی دادستان کل کشور، جهت بررسی ارجاع دهد. کمیسیون کارشناسی پس از انجام بررسی نتیجه امر را به محکمه عالی انتظامی قضات جهت اتخاذ تصمیم گزارش می کند.»تصویب این مقررات درکنار مقررات مربوط به تشکیل دادگاه انتظامی قضات که همچنان از اعتبار قانونی برخوردار می‌باشد، این شبهه را به وجود می آورد که با توجه به اخیرالتصویب بودن مقررات محکمه انتظامی قضات مرجع صلاحیتدار برای احراز تقصیر قاضی همین مرجع باشد اما با توجه به حضور الزامی ریاست قوه قضاییه در تصمیم گیری های محکمه انتظامی قضات، به نظر می‌رسد

 

مرجع قانونی برای احراز تقصیر قاضی دادستانی همچنان دادگاه عالی انتظامی قضات می‌باشد و محکمه انتظامی قضات در واقع تنها به منزله یک کمیسیون انضباطی عمل می کند.[۵۲] حال ببینم در مرجعی که تقصیر قاضی باید احراز گردد (دادگاه عالی انتظامی قضات)شاکی در به جریان انداختن دعوی علیه قاضی متخلف چه نقشی دارد؟قبلا ماده ۲ قانون متمم سازمان دادگستری مصوب ۱۷/۵/۱۳۳۵ مقرر می داشت:«دادگاه عالی انتظامی قضات مکلف است به درخواست دادستان انتظامی یا به تقاضای وزیر دادگستری یا شکایت مستقیم اصحاب دعوی به تخلفات کلیه مستخدمین قضایی در هر مقامی که باشند رسیدگی نموده و رأی‌ مقتنی صادره نماید» اما بعدا در اصلاح مقررات مذکور با حذف عبارت«شکایت مستقیم اصحاب دعوی»از متن قانون، زیان دیده از تخلف قاضی را از عداد کسانی که می توانستند مستقیما موجبات رسیدگی دادگاه عالی را فراهم نماید، خارج نمودند.حتی طبق اصلاحیه مذکور ممکن است در مواردی، علی رغم احراز ارتکاب تخلف از ناحیه قاضی، تعقیب انتظامی او به حالت تعلیق درآید.پاراگراف دوم ماده ۲۶ قانون اصلاح پاره ای از قوانین دادگستری در این مورد مقرر نموده است:«دادستان انتظامی قضات می‌تواند با وجود احراز ارتکاب تخلف از ناحیه قاضی با توجه به مدت سابقه و میزان تجارب قضایی او همچنین با در نظر گرفتن حسن سابقه و درجه علاقه مندی قاضی به انجام وظایف محول وسایر اوضاع و احوال قضیه، تقیب انتظامی او را معلق و مراتب را به او اعلام نماید…» ‌بنابرین‏ قضات نیز ممکن است در هنگام ایفای وظایف خویش سبب ورود خساراتی به افراد می‌گردند که این امر یا به دلیل تقصیر قاضی است یا قصوری در انجام وظایف قانونی تقصیر و قصور دو واژه‌ای هستند که در حقوق و فقه دارای تعاریفی هستند. در ترمینولوژی حقوق در بیان مفهوم تقصیر آمده است : «تقصیر در لغت خود داری از انجام عملی با وجود توانایی صورت دادن آن عمل را گویند. در فقه غالباً صورت دادن آن عمل را گویند»[۵۳].

 

همچنین قصور این گونه تعریف شده است: « در مقابل تقصیر به کار رفته و عبارت است از ترک یک قانونی الزامی‌بدون این که مسامحه‌ای در آن کرده باشد امر قانونی را ترک و یا نهی قانونی را مرتب شد باشد» قانون مدنی در ماده ۹۵۳ تقصیر را این گونه تعریف ‌کرده‌است: « تقصیر اعم است از تفریط ‌و تعدی» در تعریف تعدی و تفریط در همین قانون آمده است:« تعدی، تجاوز نمودن از حدود اذن یا متعارف نسبت به مال یا حق دیگری است( ماده ۹۵۱) تفریط، ترک عملی که به موجب قراردادیا متعارف برای حفظ مال لازم است( ماده ۹۵۲). از طرف دیگر ماده یک قانون مسئولیت‌های مدنی مصوب اردیبهشت ماه ۱۳۳۹ مقرر می‌دارد: هر کس بدون مجوز قانونی عمداً یا در نتیجه بی احتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا ازادی یا حیثیت یا شهرت تجاری یا به هر حق دیگری که به موجب قانون برای افراد ایجاد می‌گردد لطمه ای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود مسوول جبران خسارت ناشی از عمل خودی می‌باشد. همچنین بر طبق ماده ۱۱ یعنی قانون کارمندان دولت و شهرداری و مؤسسات وابسته به آن ها که به مناسبت انجام عمداً یا در نتیجه بی احتیاطی خسارتی به اشخاص وارد نمایند شخصاً مسئول جبران خسارت وارده می‌باشند. با عنایت به موارد بالا به نظر می‌رسد تقصیر اعم است از عمد و غیر عمد ‌بنابرین‏ بی احتیاطی، بی مبالاتی و عدم رعایت نظامات که تمامی‌ آن ها غیرعمد می‌باشد در زیر مجموعه تقصیر قرار می‌گیرد و شخص مقصر نیز بر طبق قوانین فوق الذکر مسئول جبران خسارت وارده به افراد است.

 

در اصل ۱۷۱ ‌در مورد مسئولیت مدنی قضات اینگونه عنوان شده است که هرگاه در اثر تقصیر شخص قاضی به کسی خسارتی وارد آید خود او ضامن است و در صورت اشتباه او دولت ضامن است. ‌بنابرین‏ مقصود قانون‌گذار از تقصیر که همان تقصیرعمدی است که در این صورت قاضی دادستانی هیچگونه مصونیتی ندارد و خود مسوول جبران خسارت است و مواردی ازقبیل اشتباه، بی مبالاتی و بی احتیاطی که به نوعی غیر عمدی است. در زیر مجموعه قصور جای می‌گیرد که در این خصوص به اقتضای شغل و موقعیت خطیر قاضی، اگر قاضی سبب ورود خسارت به دیگران شود از آنجا که هیچ خسارتی نباید بدون جبران باقی بماند، دولت اسلامی‌ ضامن جبران آن است و در واقع قضات در این موارد مصونیت دارند. ولی در موارد تقصیر که شخص سوء نیت دارد قاضی دادستانی ضامن جبران ضرر مادی و معنوی و عدم نفع می‌باشد.

 

 

بند دوم: مسئولیت مدنی قضات در حقوق فرانسه

 

قانون گذار فرانسه هم مانند سایر قانون گذاران در جهت حراست از استقلال قاضی، مدت ها در برابر مسئول شناختن قاضی به خصوص قاضی دولتی، از خود مقاومت نشان می‌داد.این امر مورد اعتراض حقوق ‌دانان واقع، از جمله آقای(برودن)طی مقاله ای با طرح سوالاتی نظیر…(در حالی که مسئولیت یک دارو(قاضی غیردولتی)به استقلال او لطمه نمی زند چرا ‌در مورد قاضی دولتی طور دیگری فکر می شود)…(آیا یک قاضی مستقل می‌تواند غیرمسئول باشد؟)و یا(وقتی یک قاضی به وظایف قانونی خود عمل نمی نماید چرا نباید از عهده خسارت برآید) سیاست دولت را در این خصوص شدیداً مورد انتقاد قرار داد.[۵۴]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:10:00 ب.ظ ]




 

مک دوگال، یک نسل بعد از جیمز، نظریه غریزه­ای را مطرح نمود که غرایز کاوش کردن، جنگیدن، مراقبت کردن از فرزند را ترسیم کرد (حسن­زاده، ۱۳۹۰).

 

۲-۳-۳-۳- نظریه اراده

 

دکارت به جنبه ی فعال انگیزش اشاره دارد. او عالی­ترین نیروی انگیزش را اراده می­داند. مسئول اعمال اخلاقی خود ‌می‌باشد. آدمی خواسته­ های هشیاری دارد که با بهره گرفتن از استعدادهای خود سعی می­ کند آن را برآورده سازد. در این نظریه، اراده را همانند تفکر و احساس یکی از نیروی ذهن می­دانستند و معتقدند که چون انسان قادر به کنترل خویشتن است پس باید مسئولیت اعمال خویش را بپذیرد.

 

۲-۳-۳-۴- نظریه سائق

 

مفهوم سائق نخستین بار در سال ۱۹۱۸ به وسیله­ رابرت اس وودورث[۵۱] معرفی شد. منظور از نظریه سائق این است که نیرویی آدمی را به طرف هدف سوق می­دهد که به آن نظریه هُل دادن در انگیزش هم گفته می­ شود. رفتار به وسیله­ حالت های سوق دهنده در درون انسان یا حیوان به وسیله­ هدف­ها هل داده می­ شود. به عبارتی ‌می‌توان گفت اگر حالت سوق دهنده درونی برانگیخته می­ شود فرد هل داده می­ شود تا آن رفتار را به هدفی منجر کند که شدت سائق کاهش پیدا کند. در آدمیان رسیدن به هدفی مناسب که سائق را کاهش بدهد، رضایتبخش و خوشایند است.

 

از این رو گفته می شود که انگیزش از ۴ حالت تشکیل شده است:

 

    1. حالت سائق

 

    1. رفتار هدف گرا، که به وسیله ی حالت سائق ایجاد می شود

 

    1. رسیدن به هدف مناسب

 

  1. کاهش حالت سائق و رضایتمندی و آسودگی هنگام رسیدن به هدف.

 

۲-۳-۳-۵- نظریه مشوق:

 

نقطه­ مقابل نظریه­ های سایق (نظریه هل دادن)، نظریه­ های مشوق (نظریه های کشش در انگیزش) قرار دارد. ‌بر اساس این نظریه ویژگی­های تحریکی هدف گاهی می ­تواند یک سلسله رفتار برانگیخته شده را به حرکت در­آورند. هدف­ها رفتار را به سوی خود می­کشند. هدف­هایی که رفتار را بر می­انگیزند، به مشوق­ها معروفند. بخش مهم این نظریه آن است که افراد انتظار دارند در رسیدن به مشوق­های مثبت و اجتناب از مشوق­های منفی لذت ببرند. در دنیای کار بیشتر افراد به سمت مشوق­های مورد انتظار ( دستمزد، انعام، مرخصی و …) سوق داده می­شوند. این نظریه توسط بولس[۵۲] مورد حمایت قرار گرفت (همان منبع، ۱۳۹۰).

 

۲-۳-۳-۶- نظریه­ های یادگیری

 

بنا به گفته­های فرانکن و حسن­زاده،۱۳۹۰: نظریه­ های یادگیری از این عقیده سرچشمه می­ گیرند که با بهره گرفتن از اصول یادگیری بهتر از غرایز ‌می‌توان رفتار را تببین کرد. جان واتسون، که بعدها مکتب رفتارگرایی را بنیان نهاد، نتیجه گرفت که فقط سه هیجان ذاتی وجود دارد: ترس، خشم و عشق( واتسون و مورگان[۵۳]، ۱۹۱۷). یکی از استدلال­های این گروه آن است که افراد متعلق به فرهنگ­های مختلف رفتار کاملا متفاوتی دارند. وجود تفاوت­های فرهنگی نشان می­دهد که محیط به الگوهای رفتاری شکل داده است (بورینگ[۵۴] ، ۱۹۵۰).

 

۲-۳-۳-۷- نظریه­ های انگیزشی رشد و تسلط:

 

نظریه­ های انگیزشی رشد از این فکر ناشی می­شوند که نیاز حیوانات و انسان­ها به تعامل موفق با محیط است که آن­ها را برانگیخته می­ کند ( ایرل[۵۵]، ۱۹۵۷، پیاژه[۵۶]، ۱۹۷۰، وایت[۵۷]، ۱۹۵۹)، فرض بنیادی نظریه رشد آن است که انسان­ها با توانایی‌های کاملا رشد یافته متولد نمی­شوند. آن­ها برای سازگار شدن و کسب موفقیت، باید توانایی‌های خود را رشد دهند. در مرکز تمامی نظریه­ های رشد این اندیشه قرار دارد که انسان­ها نیاز به پردازش اطلاعات و کسب مهارت – یعنی نیاز به تسلط یافتن- دارند. موجودات زنده در تعامل با محیط خود باید تا آن جا که می ­توانند درباره آن چیز یاد بگیرند و مهارت­هایشان را به حداکثر برسانند (حسن­زاده، ۱۳۹۰).

 

۲-۳-۴-رویکردهای مختلف انگیزشی:

 

برای انگیزش نظریه ­ها و رویکردهای مختلفی ارائه شده است. که معروف­ترین آن­ها عبارتند­از:

 

        1. رویکرد رفتاری:

پیروان رویکرد رفتارگرایی انگیزش را وابسته به کسب تقویت و اجتناب از تنبیه می­دانند. این برداشت از انگیزش بر اندیشه­ های اصلی رفتارگرایان استوار است که می­گویند پیامدهای اعمال و رفتارها هدایت کننده و کنترل کننده­ آن­ها هستند. بنا به گفته­ی لفرانسوا[۵۸] (۱۹۹۷)، “لذت جویی روانشناختی – اصل لذت/ درد- خلاصه آسانی از اساسی ترین اصل انگیزشی رفتارگرایان است” (ص ۳۵۷).

 

در رویکرد رفتاری انگیزش، انگیزه­ ها (مشوقها) منبع انگیزش دانش آموزان و دانشجویان به حساب می­آیند. بنا بر تعریف،” انگیزه یک شئی یا رویداد [محرک] است که رفتار را بر می­انگیزاند یا باز می­دارد” (وولفلک[۵۹]، ۲۰۰۴، ص ۳۵۳). ‌بر اساس این رویکرد، معلمانی که به کمک نمره، جایزه، تشویق کلامی، و برخورد محبت آمیز دانش آموزان را به درس خواندن و انجام رفتارهای پسندیده وا می­دارند و با سرزنش، توبیخ، ترشرویی، و بی­مهری آنان را از تنبلی و انجام رفتارهای ناپسند باز می­دارند سطح انگیزش آنان را بالا می­برد (سیف، ۱۳۹۰، ص ۲۳۱).

 

۲-۳-۴-۲- رویکرد شناختی:

 

در رویکرد شناختی انگیزش، باور بر این است که اندیشه­ های فرد سرچشمه­ی انگیزش او هستند. همچنین، شناخت­گرایان معتقدند که رفتارها توسط هدف­ها، نقشه­ها، انتظارات، و نسبت دادن­های فرد ایجاد و هدایت می­ شود، و لذا انگیزش درونی بیشتر از انگیزش بیرونی مورد تأکید آنان است. آیرونس (۲۰۰۸) می­گوید: “یکی از انگیزش­های اصلی وابسته به یادگیری بر شکل­ گیری هدف­ها و کوشش برای تحقق بخشیدن آن­ها تأکید می­ کند” (وولفک،۲۰۰۷،ص،۳۶ به نقل از سیف، ۱۳۹۰).

 

نظریه­ های شناختی انگیزشی ریشه در کارهای نظریه­پردازان یادگیری نظیر تولمن (۱۹۳۲)، نظریه­پردازان شخصیت نظیر لوین (۱۹۳۸)، و نظریه­پردازان رشد پیاژه (۱۹۷۰) دارد. این نظریه­پردازان معتقدند که بازنمایی ذهنی شکل یافته در انسان­ها و حیوانات نقش اصلی را در هدایت رفتار آن­ها دارد (فرانکن،۱۹۳۹، ترجمه ی شمس اسفندآباد و همکاران،۱۳۸۴).

 

به عقیده­ی روان­شناسان، انگیزه عبارت است از حالتی از ذهن، یا حالت ذهنی که از تنش موجود میان واقعیت ناکافی حاضر و حالت بسیار رضایت بخش فرضی بعدی ناشی می­ شود. مثلا دانش­آموزی متوجه می­ شود که تکلیف درسی را کامل نکرده است زیرا با آن چه معلم تعیین ‌کرده‌است هماهنگی یا همسانی ندارد و همین، انگیزه­ او می­ شود که تکلیف درسی خود را کامل گرداند. در این گونه موارد، دانش ­آموز می­داند چه کار باید بکند اگر چه ممکن است نتواند آن را انجام دهد (شعاری­نژاد، ۱۳۸۰).

 

        1. رویکرد انسان­گرایی:

در رویکرد انسان­گرایی، به جای تأکید بر تقویت و تنبیه به عنوان منبع اصلی انگیزش، به “توانایی دانش ­آموزان برای رشد شخصی، آزادی انتخاب هدف­های زندگی و ویژگی­های مثبت (مانند حساس بودن نسبت به دیگران) تأکید می­ شود”. ‌بنابرین‏ از دیدگاه روان­شناسان انسان­گرا، برای ایجاد انگیزش باید احساس شایستگی، خودمختاری، و عزت نفس را در افراد افزایش داد (وولفلک، ۲۰۰۷[۶۰](.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:58:00 ق.ظ ]