۲-۲-۱-۴- دوره چهارم : دهه های میانی قرن بیستم میلادی « نوآوری »

 

مفهوم نوآوری در دهه های میانی قرن بیستم میلادی به یک جزء اصلی تعریف کارآفرینی تبدیل می شود . از تعاریف برآمده این دوره می توان موارد زیر را نام برد :

 

کارآفرین فردی نوآور و توسعه دهنده فن آوری های به کار گرفته نشده است . کارآفرینان کسب و کاری جدید را شروع می‌کنند در حالی که دیگران خلاف آنان تغییرات اندکی در محصولات موجود می‌دهند . مفهوم نوآوری می‌تواند شامل همه چیز ، از خلق محصولی جدید تا ایجاد یک نظام نوین یا حتی ایجاد یک ساختار سازمانی جدید برای انجام کارها باشد . اضافه شدن این مفهوم به خاطر افزایش رقابت در بازار محصولات و تلاش در استفاده از نوآوری برای ایجاد مزیت رقابتی در کسب و کارهای موجود و بقای آن ها‌ است .

 

۲-۲-۱-۵- دوره پنجم : دوران معاصر « رویکرد چند جانبه »

 

در این دوره همزمان با موج ایجاد کسب و کارهای کوچک و رشد اقتصادی و شناخته شدن کارآفرینی به عنوان تسریع کننده این سازوکار ، توجه زیادی ‌به این رشته جلب شد . تا این زمان کارآفرینی فقط از دیدگاه محققان اقتصادی مورد بررسی قرار می گرفت ، ولی در این دوره توجه جامعه شناسان و روانشناسان نیز ‌به این رشته معطوف گردید . عمده توجه این محققان بر شناخت ویژگی های کارآفرینان و علل حرکت فرد به سوی کارآفرینی است . از تعاریف شناخته شده تر این دوره می توان به موارد زیر اشاره کرد :

 

کارآفرینی روند پویایی در جهت افزایش و ایجاد سرمایه است ، این کار توسط کسی انجام می شود که مخاطره از دست دادن زمان یا فرصت های شغلی دیگر را با هدفایجاد ارزشی برای یک محصول یا خدمت می پذیرد .

 

۲-۲-۲انواع کارآفرینی :

 

تا اوایل دهه ۱۹۷۰ پژوهش در زمینه کارآفرینی بر اقدامات یا ویژگی های افراد متمرکز بود . (حق شناس ، ۱۳۸۶ ) از اوایل دهه ۱۹۸۰ هجوم همزمان به سوی کارآفرینی و تأکید شرکت ها بر نوآوری برای بقا و رقابت با کارآفرینانی که بیش از پیش در صحنه بازار ظاهر می شدند ، موجب هدایت فعالیت های کارآفرینانه به درون شرکت‌ها شد . با انجام مطالعات اکتشافی ، موضوع کارآفرینی به دو دسته فردی و سازمانی تقسیم شد . (سهرابی فرد ، ۱۳۸۵ ) با پیشرفت فناوری و گسترش ارتباطات میان افراد ، انواع دیگری از کارآفرینی مورد توجه محققان قرار گرفته است که به طور اختصار به آن ها اشاره می شود :

 

۲-۲-۲-۱ کارآفرینی مستقل[۱۹] :کارآفرینی مستقل معمولاً اهداف و راهبردهای مستقل و فردی را پیگیری می‌کند و خود راهبری جریان خلاقیت و کارآفرینی را در دست دارد و برحسب اندیشه و راهکارخویش به دنبال سودآوری ، خدمت رسانی یا ارزش آفرینی از انواع دیگر است. (ملک پور ، ۱۳۹۰ ، ۲۴) در نتیجه کارآفرینی مستقل فرآیندی است که منجر به ایجاد رضایتمندی و یا تقاضای جدید می‌گردد. کارآفرینی عبارت است از فرایند ایجاد ارزش از راه تشکیل مجموعه منحصر به فردی از منابع به منظور بهره گیری از فرصت ها . براین اساس کارآفرین مستقل ، فردی است که مسئولیت اولیه جمع‌ آوری منابع لازم برای شروع کسب و کار را به عهده می‌گیرد و مشخصه اصلی کارآفرینی ، نوآوری است . (فرهنگی ، ۱۳۸۴)

 

۲-۲-۲-۲ کارآفرینی سازمانی[۲۰] :برای اولین بار در سال ۱۹۷۰ دو محقق به نام های کالینز و مور[۲۱] بین کارآفرینان مستقل و کارآفرینانی که در یک سازمان فعالیت می‌کردند ، تمایز قائل شدند و این گروه را کارآفرینان اداری نام نهادند. ( هادیزاده مقدم ، ۱۳۸۸) کارآفرینی سازمانی شیوه برانگیختن و سپس بهره گیری از افراد در درون یک سازمان می‌باشد . شیوه ای که افراد فکر می‌کنند قادرند کارها را از طریقی متفاوت و بهتر انجام دهند . از طریق توسعه روحیه کارآفرینی در درون سازمان ها می توان بر موانع موجود بر سر راه انعطاف پذیری ، رشد و نوآوری فائق آمد . (زارع ، ۱۳۸۶) فعالیت های کارآفرینانه اغلب توسط افراد درون سازمانی آغاز و انجام می شود . سازمان ها به خودی خود کاری انجام نمی دهند . در این زمینه شرکت ها باید انعطاف پذیری و کسب مزیت رقابتی خودشان را به وسیله پرورش کارآفرینی از طریق عملیاتشان بهبود بخشند . ( مونترو سانچز، ۲۰۱۱ ) برای رشد کارآفرینی سازمانی رهبران به ایجاد و تقویت فرهنگ کارآفرینی در مقابل فرهنگ سنتی می پردازند . تفاوت این دو فرهنگ در این است که در فرهنگ سنتی ، تصمیم گیری به طور محافظه کارانه صورت گرفته و سیستم های گزارش دهی ، جریان اختیارات ، دستورات ، مکانیزم های کنترل و آموزش به طور سلسله مراتبی شکل گرفته است در این سازمان ها ساختار سلسله مراتبی از فرهنگ موجود حمایت کرده و مانع فعالیت های جدید اقتصادی می شود . در حالی که فرهنگ سازمان های کارآفرین به جای ساختار سلسله مراتبی دارای ساختار مسطح با شبکه ارتباطی ، کار گروهی و پشتیبانان و مشاوران فراوان است . این ارتباط نزدیک محیطی همراه با صداقت و مشورت را به وجود می آورد . در فرهنگ کارآفرینی بر رشد بینش ، هدف گذاری ، برنامه ریزی ، خلاقیت ، انعطاف پذیری ، نوآوری ، آزادی عمل و پذیرش مسئولیت تأکید می شود .(علائی ، ۱۳۹۰ )

 

۲-۲-۲-۳ کارآفرینی شرکتی[۲۲] :به مفهوم تعهد شرکت به ایجاد و معرفی محصولات جدید ، فرآیندهای جدید و نظام سازمانی نوین است . تفاوت کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی شرکتی در این است که در اولی ، یک فرد سر منشأ نوآوری و تحول و کارآفرینی در سازمان است ، اما در دومی تمام اعضای شرکت و سازمان دارای روحیه کارآفرینی هستند و این روحیه در جای جای سازمان وجود دارد .

 

۲-۲-۲-۴ کارآفرینی دولتی[۲۳] :کارآفرینان دولتی معمولاً در مؤسسات دولتی یا سازمان های بزرگ فعالیت می‌کنند و تمایل زیادی به دور زدن و حذف بروکراسی های اداری دارند ، زیرا توان تحمل قوانین و مقررات و کنترل هایی را که این بوروکراسی های بزرگ به اعضای خود تحمیل می‌کنند ندارند و در بخش های مختلف از جمله قانونگذاری موج های جدیدی ایجاد می‌کنند .

 

۲-۲-۲-۵ کارآفرینی از راه دور[۲۴] :فرآیندی است که طی آن ، فرد کارآفرین بدون حضور فیزیکی خود در محل و صرفاً از راه دور به کارآفرینی مشغول می شود .

 

۲-۲-۲-۶ کارآفرینی ارزشی یا اجتماعی[۲۵] :کارآفرینی ارزشی ( اجتماعی ) یا غیرانتفاعی ، فرآیندی است که طی آن ، فرد یا افرادی با خلق و انجام یک عمل نوآورانه عده زیادی را در جامعه از منافع آن عمل بهره مند می‌سازند . برخی سازمان های غیر دولتی چنین فعالیت هایی را انجام می‌دهند .

 

۲-۲-۲-۷ کارآفرینی اطلاعاتی[۲۶] :فرآیندی است که در آن ، فرد کارآفرین در صنعت اطلاعات مشغول به فعالیت می‌گردد و در عرصه اطلاعات ، اقدام به نوآوری می‌کند . ‌به این افراد ، محتواساز نیز گفته می شود . آنچه در سازمان های مجازی[۲۷] کشف و بهره برداری از فرصت ها گفته می شود توسط همین کارآفرینان اطلاعاتی صورت می‌گیرد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...