حج در لغت به معنای قصد پی در پی است[۱۶۶] و در اصطلاح شرع و دین به معنای اعمال و مناسکی است که شخص مستطیع در ایام به خصوصی از سال در مکه مکرمه انجام می‌دهد.[۱۶۷] حج نخست در زمان حضرت آدم× تشریع گردید و آن حضرت اولین کس از انسان‌ها بود که این عمل عبادی را انجام داد و پس از آن حضرت دیگر پیامبران الهی این عبادت را انجام می‌دادند تا این که خانه کعبه در طوفان زمان نوح از میان رفت و پس از آن حضرت ابراهیم× مامور به تجدید بنای کعبه و فراخواندن مردم به انجام این عمل عبادی گردید.[۱۶۸]
آیات ۲۶ و ۲۷ سوره مبارکه حج به تاریخچه تجدید بنای کعبه به دست ابراهیم خلیل و سپس مسئله وجوب حج و فلسفه آن اشاره می‌کند. خداوند در این آیات می‌فرماید:
{وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیْتِ أَنْ لا تُشْرِکْ بی‏ شَیْئاً وَ طَهِّرْ بَیْتِیَ لِلطَّائِفینَ وَ الْقائِمینَ وَ الرُّکَّعِ السُّجُودِ * وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ یَأْتُوکَ رِجالاً وَ عَلى‏ کُلِّ ضامِرٍ یَأْتینَ مِنْ کُلِّ فَجٍّ عَمیقٍ}
«و چون براى ابراهیم جاى خانه را معین کردیم [بدو گفتیم:] چیزى را با من شریک مگردان و خانه‏ام را براى طواف‏کنندگان و قیام‏کنندگان و رکوع‏کنندگان [و] سجده کنندگان پاکیزه دار. * و در میان مردم براى [اداى‏] حج بانگ برآور تا [زائران‏] پیاده و [سوار] بر هر شتر لاغرى- که از هر راه دورى مى‏آیند- به سوى تو روى آورند.»
در واقع خداوند متعال در این آیات ابتدا از داستان تجدید بنای کعبه شروع کرده و می‌گوید: به خاطر بیاور زمانی را که محل خانه کعبه را برای ابراهیم آماده ساختیم تا در آن مکان اقدام به بنای خانه کعبه کند. عبارت {وَ إِذْ بَوَّأْنا لِإِبْراهیمَ مَکانَ الْبَیْت} به معنای آماده ساختن مکان است اما طبق روایات مفسران منظور از این جمله این است که خداوند مکان خانه کعبه را که در زمان حضرت آدم× ساخته شده بود و در طوفان نوح× ویران و آثارش محو گشته بود، به ابراهیم× نشان داد و بدین ترتیب حضرت ابراهیم× ماموریت یافت تا با هم‌یاری فرزندش اسماعیل آن خانه را تجدید بنا کند و سپس اعلام نماید و مردم عالم را جهت انجام حج و طواف فراخواند. حضرت ابراهیم× ماموریت خود را انجام دادند و خدای تبارک و تعالی اعلام وی را به گوش جهانیان رساند و رفته رفته حج ابراهیمی رسمیت یافت.[۱۶۹]

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

از آنچه گفته شد، به دست می‌آید که مراسم و اعمال حج تنها مختص به شریعت اسلام نبوده است بلکه پیش از اسلام هم در زمان پیامبران گذشته وجود داشته است به گونه‌ای که اولین پیامبر خدا یعنی حضرت آدم× هم حج را انجام می‌دادند البته بنای خانه کعبه و تشریع حج همان‌طور که گفته شد از زمان حضرت ابراهیم× آغاز شده است.
۳ـ۲ـ۸ـ جهاد
مجاهدت و مبارزه در راه خدا مایه سربلندی و عزت هر ملت است هرگاه طغیان‌گری علیه ملتی به هرگونه فساد و تبه‌کاری دست بیازد و مردم را مرعوب قدرت خود سازد و جامعه نیز سر به اطاعت و فرمان او نهد نصیبی جز تباهی و سیه روزی و ضلالت نخواهد داشت.
در سوره مبارکه رعد آیه ۱۱ آمده است:
{إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِم}
«در حقیقت، خدا حال قومى را تغییر نمى‏دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند.»
از این آیه می‌توان فهمید که خداوند متعال سرنوشت مردم را دگرگون نمی‌کند مگر آن که خود قیام کنند البته با توکل بر نیروی لایزال الهی و استمداد از او و با کوشش و مجاهدت خویش جامعه را عوض نمایند که طبعا عزت‌مند خواهند شد.
آیات قرآن حاکی از رسمیت داشتن جهاد و مشروع و واجب بودن آن در شرایع الهی گذشته است. از جمله قرآن در آیات ۲۴۴ تا ۲۵۲ سوره بقره می‌فرماید:
{وَ قاتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ سَمیعٌ عَلیمٌ…* أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنی‏ إِسْرائیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى‏ إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ قالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتالُ أَلاَّ تُقاتِلُوا قالُوا وَ ما لَنا أَلاَّ نُقاتِلَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ قَدْ أُخْرِجْنا مِنْ دِیارِنا وَ أَبْنائِنا فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتالُ تَوَلَّوْا إِلاَّ قَلیلاً مِنْهُمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِالظَّالِمینَ …* تِلْکَ آیاتُ اللَّهِ نَتْلُوها عَلَیْکَ بِالْحَقِّ وَ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلین…}
«و در راه خدا کارزار کنید، و بدانید که خداوند شنواى داناست … * آیا از [حال‏] سران بنى اسرائیل پس از موسى خبر نیافتى آن گاه که به پیامبرى از خود گفتند: پادشاهى براى ما بگمار تا در راه خدا پیکار کنیم، [آن پیامبر] گفت: اگر جنگیدن بر شما مقرر گردد، چه بسا پیکار نکنید. گفتند: چرا در راه خدا نجنگیم با آنکه ما از دیارمان و از [نزد] فرزندانمان بیرون رانده شده‏ایم. پس هنگامى که جنگ بر آنان مقرر شد، جز شمارى اندک از آنان، [همگى‏] پشت کردند، و خداوند به [حالِ‏] ستمکاران داناست… *این [ها] آیات خداست که ما آن را بحق بر تو مى‏خوانیم، و به راستى تو از جمله پیامبرانى.»
‏باید گفت: اصولا جهاد و فرمان به مبارزه با کفر ستیزان هر زمان در پرتو حکومت امکان پذیر است در بنی اسراییل بنابر اشاره قرآن و تواریخ فرمانروایی مورد تایید خدا وجود داشته است که طبعا مسئله جهاد در سایه چنین حاکمانی عینیت پیدا می‌کند در واقع هرگاه همه انبیا امکان جهاد و شرایط حاکمیت حق الهی را پیدا می‌کردند بی‌درنگ وارد عمل می‌شدند. آیات یاد شده نمونه بارز وجود جهاد و مشروع بودن آن در شرایع الهی است و زنده‌ترین نمونه و گواه بر مشترک بودن جهاد در شرایع الهی است این آیات اشاره به جمعیت زیادی از بنی اسراییل می‌کند که یک صدا از پیامبر خویش تقاضای امیر و رهبری کردند تا بتوانند به فرماندهی او با جالوت که تمام حیثیات دینی و اجتماعی و اقتصادی آن‌ها را به خطر افکنده بود مبارزه کنند. قابل توجه این که آن‌ها برای رفع تجاوز دشمن می‌خواستند مبارزه کنند و در عین حال نام آن را فی سبیل الله گذاردند. از این تعبیر روشن می‌شود که آنچه به آزادی و نجات انسان‌ها از اسارت و رفع ظلم کمک می‌کند فی سبیل الله محسوب می‌شود. در واقع جهاد برای رفع ظلم و دفاع از وطن، جهاد در راه خداست که بر بنی‌اسراییل طبق این آیات واجب بوده است.[۱۷۰]
نمونه دیگر در این موضوع آیه ۱۱۱ از سوره مبارکه توبه است:
{إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنینَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّهَ یُقاتِلُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَ یُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْراهِ وَ الْإِنْجیلِ وَ الْقُرْآنِ}
«در حقیقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى‏] این که بهشت براى آنان باشد، خریده است همان کسانى که در راه خدا مى‏جنگند و مى‏کُشند و کشته مى‏شوند. [این‏] به عنوان وعده حقّى در تورات و انجیل و قرآن بر عهده اوست.»
بر اساس این آیه می‌توان گفت: موضوع از خود و از مال گذشتگی یک تکلیف وجدانی و عقلی است زیرا کسی که از خود گذشته و خود را در تحت سلطه و مالکیت پروردگار متعال می‌بیند قهرا از مقامات مالک و مولای خود دفاع کرده و در راه او به هر گونه‌ای که ممکن باشد جهاد خواهد کرد در مقابل این جهاد فی سبیل الله خداوند وعده‌هایی به او داده است که انجام این جهاد و محقق شدن وعده‌ها نیز در شرایع و کتاب‌های آسمانی گذشته بوده است البته چیزی که به اقتضای وجدان و عقل باشد قهرا در شرایع الهی نیز خواهد بود.[۱۷۱] به عبارت دیگر ارزش جهاد و مجاهدان و شهیدان تنها مخصوص اسلام نیست بلکه در شرایع و کتاب‌های پیشینیان از جمله تورات و انجیل هم مطرح است.
۳ـ۲ـ۹ـ امر به معروف و نهی از منکر
امر به معروف و نهی از منکر از دستورات اجتماعی در تمام شرایع الهی است ونقش این دو در زنده نگه داشتن معنویات و ریشه‌کن ساختن مفاسد اجتماعی بسیار کلیدی و حیاتی است. در فرهنگ قرآن به نمونه‌های متعددی از وجود امر به معروف و نهی از منکر در شرایع الهی اشاره شده است. از آن جمله خداوند متعال می‌فرماید:
{وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاهِ وَ الزَّکاهِ وَ کانَ عِنْدَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا}[۱۷۲]
«و خاندان خود را به نماز و زکات فرمان مى‏داد و همواره نزد پروردگارش پسندیده [رفتار] بود.»
این آیه مربوط به حضرت اسماعیل یکی از پیامبران خداست که در قرآن خداوند وی را ستایش کرده و درباره او می‌فرماید: {انه کان صادق الوعد} اما آیه‌ای که به آن اشاره شد نشان می‌دهد که از برنامه‌های این رسول خدا این بوده است که پیوسته و مدام امر و سفارش به نماز می‌کرده و اهل خود را بدان توصیه می‌فرموده است. به عبارت دیگر می‌توان گفت: این پیامبر خدا یکی از مصادیق امر به معروفش تأکید و سفارش همیشگی او بر ایجاد ارتباط با خداست که خانواده خود را به آن امر می کند.
اما نمونه‌ای دیگر آیات ۱۱۳ و ۱۱۴ از سوره آل عمران است
{لَیْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّهٌ قائِمَهٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللَّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ * یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُسارِعُونَ فِی الْخَیْراتِ وَ أُولئِکَ مِنَ الصَّالِحینَ}
«[ولى همه آنان‏] یکسان نیستند. از میان اهل کتاب، گروهى درست کردارند که آیات الهى را در دل شب مى‏خوانند و سر به سجده مى‏نهند. * به خدا و روز قیامت ایمان دارند و به کار پسندیده فرمان مى‏دهند و از کار ناپسند بازمى‏دارند و در کارهاى نیک شتاب مى‏کنند، و آنان از شایستگانند.»
در این آیات خداوند متعال می‌خواهد بفرماید: همه اهل کتاب یکسان نیستند برای این که بعضی از آنان امتی هستند قائم به عبادت، آیات خدا را در دل شب می‌خوانند و در برابر عظمت پروردگار به سجده می‌افتند، به خدا و روز رستاخیز ایمان دارند و به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر قیام می‌کنند و در کارهای نیک بر یکدیگر سبقت می‌گیرند.
به طور کلی این آیه وجه عدم تساوی اهل کتاب را بیان می‌کند اما می‌توان گفت: خدای سبحان کلیاتی از صفات پسندیده نیکان از اهل کتاب را برشمرده: اول ایمان به خدا دوم امر به معروف و نهی از منکر سوم مسارعت در کار خیر و چهارم این است که ایشان مردمانی صالحند.[۱۷۳]
از این صفات پسندیده اهل کتاب به خوبی می‌توان دریافت که امر به معروف و نهی از منکر نیز در میان آنان رواج داشته است.
علاوه بر این آیات، خداوند در آیات ۷۸ و ۷۹ سوره مائده اشاره به سرنوشت شوم اهل کتاب کرده و می‌گوید:
{لُعِنَ الَّذینَ کَفَرُوا مِنْ بَنی‏ إِسْرائیلَ عَلى‏ لِسانِ داوُدَ وَ عیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذلِکَ بِما عَصَوْا وَ کانُوا یَعْتَدُونَ * کانُوا لا یَتَناهَوْنَ عَنْ مُنکَرٍ فَعَلُوهُ لَبِئْسَ ما کانُوا یَفْعَلُونَ}
«از میان فرزندان اسرائیل، آنان که کفر ورزیدند، به زبان داوود و عیسى بن مریم مورد لعنت قرار گرفتند. این [کیفر] به خاطر آن بود که عصیان ورزیده و [از فرمان خدا] تجاوز مى‏کردند. * [و] از کار زشتى که آن را مرتکب مى‏شدند، یکدیگر را بازنمى‏داشتند. راستى، چه بد بود آنچه مى‏کردند.»
کافران از بنی اسراییل بر زبان داوود و عیسی بن مریم لعن شدند و این دو پیامبر بزرگ از خدا خواستند که آن‌ها را از رحمت خویش دور سازد البته در ادامه آن بیان می‌کند که این اعلام تنفر و بیزاری به خاطر آن بود که آن‌ها گنهکار و متجاوز بودند به علاوه آن‌ها به هیچ وجه مسئولیت اجتماعی برای خود قائل نبودند و یکدیگر را از کار خلاف نهی نمی‌کردند و حتی جمعی از نیکان آن‌ها با سکوت و سازش‌کاری افراد گنهکار را عملا تشویق می‌کردند.[۱۷۴] این مطلب خود نشان می‌دهد که در شرایع الهی دیگر فریضه امر به معروف و نهی از منکر وجود داشته که ترک آن موجب تنفر و بیزاری پیامبران خدا می‌شده است.
افزون بر این آیات در جای دیگرٰ قرآن امت رسول اکرم| را مورد خطاب قرار می‌دهد و می‌فرماید:
{کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّهٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ}[۱۷۵]
«شما بهترین امتى هستید که براى مردم پدیدار شده‏اید: به کار پسندیده فرمان مى‏دهید، و از کار ناپسند بازمى‏دارید، و به خدا ایمان دارید.»
همان گونه که روشن است این آیه وجود امر به معروف و نهی از منکر را درشریعت اسلام بیان می‌کند.
۳ـ۲ـ۱۰ـ تحریم رباخواری و غصب اموال دیگران
تحریم رباخواری و به ناحق خوردن اموال دیگران یکی دیگر از قوانینی است که در میان شرایع الهی وجود داشته است. حرمت ربا بنا به حکایت قرآن کریم در میان اقوام گذشته از جمله در بین یهود معروف بوده است. آنجا که قرآن کریم می‌فرماید:
{وَ أَخْذِهِمُ الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ وَ أَکْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ وَ أَعْتَدْنا لِلْکافِرینَ مِنْهُمْ عَذاباً أَلیما}[۱۷۶]
«و [به سبب‏] ربا گرفتنشان- با آن که از آن نهى شده بودند- و به ناروا مال مردم خوردنشان، و ما براى کافران آنان عذابى دردناک آماده کرده‏ایم.»
این آیه در ادامه آیات قبل که به بیان علت مجازات یهودیان می‌پردازد بیان می‌کند که یکی دیگر از جنایات یهودیان رباخواری بود با این که از این کار منع شده بودند و دیگر این که بدون استحقاق، مال مردم را می‌خوردند، آن‌ها در موقع قضاوت رشوه می‌گرفتند و کتاب‌هایی می‌انگاشتند و می‌گفتند از جانب خداست و از این راه پول‌هایی از مردم دریافت می‌کردند و این چنین کارهایی انجام دادند که خداوند آن‌ها را سزاوار کیفر خویش گردانید و در دنیا چیزهایی را که خوردن آن حلال بود بر ایشان حرام کرد.[۱۷۷]
همچنین در آیه دیگر قرآن مجید از جانب یهودیان نقل می‌کند که می‌گفتند:
{وَ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِقِنْطارٍ یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ وَ مِنْهُمْ مَنْ إِنْ تَأْمَنْهُ بِدینارٍ لا یُؤَدِّهِ إِلَیْکَ إِلاَّ ما دُمْتَ عَلَیْهِ قائِماً ذلِکَ بِأَنَّهُمْ قالُوا لَیْسَ عَلَیْنا فِی الْأُمِّیِّینَ سَبیلٌ وَ یَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ الْکَذِبَ وَ هُمْ یَعْلَمُون}[۱۷۸]
«و از اهل کتاب، کسى است که اگر او را بر مال فراوانى امین شمرى، آن را به تو برگرداند و از آنان کسى است که اگر او را بر دینارى امین شمرى، آن را به تو نمى‏پردازد، مگر آن که دایماً بر [سرِ] وى به پا ایستى. این بدان سبب است که آنان [به پندار خود] گفتند: در مورد کسانى که کتاب آسمانى ندارند، بر زیان ما راهى نیست. و بر خدا دروغ مى‏بندند با این که خودشان [هم‏] مى‏دانند. »
این آیه شریفه به اختلاف فاحشی که اهل کتاب در حفظ امانت‌ها و پیمان‌ها داشتند اشاره می‌کند و می‌فرماید: که در میان اهل کتاب بعضی حتی در یک دینار هم خیانت نمی‌کنند و بعضی دیگر شتر را با بارش می‌بلعند. مضمون ایه به اعتقاد یهودیان اشاره می‌کند که آن‌ها خود را تافته‌ای جدا بافته می‌انگاشتند و سیادت و تقدم بر دیگران را خاص خود می‌دانستند. بنابراین غیر اسرائیلی را محکوم می‌کردند به این که تنها باید حقوقی را که خدا برای آنان تشریح کرده رعایت کند. ایشان ربا بخورند و دیگران ربا بدهند و کم ترین اعتراضی نکنند مال مردم را بخورند و صاحبان مال چیزی نگویند، حقوق مردم را پایمال کنند و کسی حق حرف زدن نداشته باشد.[۱۷۹]
با توجه به مضمون آیات به خوبی می‌توان فهمید که رباخواری و حرمت آن در میان شرایع الهی گذشته وجود داشته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...