[‘sm’n] asm¦n: آسمان
اسم
فارسی باستان: asman (کنت، ۱۹۵۳: ۱۷۳). اوستایی: asan-/asman: “آسمان، سنگ” (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۲۰۷). فارسی میانه مانوی و پهلوی اشکانی ترفانی: asm¦n (بویس، ۱۹۷۷: ۱۵). فارسی میانه کتیبه‌ای: asm¦n (ژینیو، ۱۹۷۲: ۱۷). پازند: ¦sm¿ (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۳۲). فارسی نو: آسمان. ۳۰
[‘stwkd’nyh’] ast©d¦nīh¦: استودان‏ها
قید حالت: -īha پسوند قیدساز که به اسم یا صفت اضافه می‏شود و قید حالت می‏سازد و نیز به عنوان نشانه‏ی جمع، هم برای موجودات جاندار و هم برای موجودات بی‏جان به کار می‏رود که به صورت “ها” به فارسی رسیده است (آموزگار و تفضلی، ۱۳۸۲: ۶۷). ۱۱
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

[YHYTYWN-tn] ¦wurdan: آوردن
مصدر. ¦wurd: ماده‏ی ماضی و ¦war: ماده‏ی مضارع
ایرانی باستان: ریشه‏ی bar-: “بردن” (با پیشوند ¦-) “آوردن”مشتق است از هند و اروپایی: ریشه‏ی *bher-: “بردن، حمل کردن” (پوکرنی، ۱۹۵۹: ۱۲۸). سنسکریت: ریشه‏ی bhñ-: “بردن”، با پیشوند ¦- (ویتنی، ۱۹۴۵: ۱۱۴؛ مایرهوفر، ۱۹۹۲: ۱۴۹). فارسی باستان: ریشه‏ی bar-: “بردن”، ماده مضارع bara-، با پیشوند ¦-“اجرا کردن، انجام دادن” (کنت، ۱۹۵۳: ۲۰۰). اوستایی: ریشه‏ی bar-1: “بردن” (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۹۳۳). فارسی میانه کتیبه‏ای: ماده ماضی “آورد” (ژینیو، ۱۹۷۲: ۱۸). فارسی میانه مانوی و پهلوی اشکانی: ¦war-: “آوردن”، ماده ماضی ¦wurd (گیلن، ۱۹۶۶: ۱۷۵؛ بویس، ۱۹۷۷: ۲۶، ۵۸). پازند: ¦war-، مصدر ¦wardan (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۳۹). فارسی نو: آوردن.
b§ ¦war§d: “بیاورد”. فعل مضارع اخباری سوم شخص مفرد. ۱۰
[‘ywkhøwst] ay©xøust: فلز، فلز گداخته
اسم
اوستایی: ayaoxøusta-, ay©xøusta- (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۶۲). ۳۸
[MN] az:از
حرف اضافه
فارسی باستان: haئ- (کنت، ۱۹۵۳: ۲۱۲). اوستایی: haØ- (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۷۶۴). فارسی میانه ترفانی: az؛ پهلوی اشکانی ترفانی: az/a¹ (بویس، ۱۹۷۷: ۸). فارسی میانه کتیبه‏ای: az؛ پهلوی اشکانی کتیبه‏ای: a¹ (ژینیو، ۱۹۷۲: ۲۸، ۵۷). پازند: e¹ (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۸۸). فارسی نو: از. ۱۲، ۶، ۱۰، ۲۲، ۲۶، ۲۸، ۲۹، ۳۰، ۳۷۲، ۳۹، ۴۰، ۴۲۲، ۴۵
[‘zlm’n] a-zarm¦n: بی پیری
a: منفی‏ساز
zarm¦n: مرد پیر، پیری، فرتوتی
اسم
سنسکریت: jarimÿn- (هرن، ۱۹۷۴: ۱۴۶). اوستایی: zar-: “پیر شدن” (چئونگ، ۲۰۰۷: ۴۶۹)؛ zaurvan- (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۱۶۸۴). فارسی میانه ترفانی: zarm¦nīh (بویس، ۱۹۷۷: ۱۰۵). پهلوی: zarm¦n- (هرن، ۱۹۷۷: ۱۴۶). فارسی نو: zarm¦n (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۲۲۹). ۹
[‘c Y d’hk] az ¨ dah¦g: اژدی‏هاکه، اژدها
اسم
اوستایی: ¦z- (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۳۴۲، ۳۴۳). فارسی میانه: ¦z (بویس، ۱۹۷۷: ۴). پازند: ¦¹. فارسی نو: ¦z (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۴۱). پهلوی: ¦zvar, ¦zmand, ¦z (هرن، ۱۹۷۴: ۶).
اوستایی: dah¦ka- (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۷۰۴). پازند: Dah¦k، فارسی نو: zahh¦k (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۵۶). ۱۸، ۳۱
b
[b’lk’] b¦rag: باره، اسب
اسم
فارسی باستان: ریشه‏ی: bar. bara- و -assa. اوستایی: ریشه‏ی bar، ayare.bara- (هرن، ۱۹۷۴: ۳۷). فارسی میانه و پهلوی اشکانی: b¦rag- (بویس، ۱۹۷۷: ۲۶). پازند: b¦r- (هرن، ۱۹۷۴: ۳۷). فارسی نو: b¦rah (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۴۴). ۸
[HLKWNøn] baxøiøn: بخشش، قسمت
baxø: مصدر
اسم مصدر. baxtan: مصدر baxt-: ماده‌ی ماضی baxø-: ماده‌ی مضارع
سنسکریت: ریشه‌ی (bhÿjati)bhaj-“بخش کردن، قسمت کردن” (ویتنی، ۱۹۴۵: ۱۰۸؛ مایرهوفر، ۱۹۸۶: ۴۶۲). فارسی باستان: ریشه‌ی *bag-، در b¦¬ī- اسم “باج” (کنت، ۱۹۵۰: ۱۹۹). اوستایی: ریشه‏ی bag-: “به عنوان سهم اختصاص دادن، تعلق داشتن” (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۹۲۱). فارسی میانه مانوی و پهلوی اشکانی: baxø-: “بخش کردن، تقسیم کردن، سهم دادن”، ماده‌ی ماضی: baxt- (بویس، ۱۹۷۷: ۲۹). فارسی نو: بخشیدن: “تقسیم کردن”. ۱۲
[BRA] b§: بیرون، بجز، اما، گرچه، ب
پیش فعل- قید- حرف اضافه- حرف ربط
فارسی میانه ترفانی: ba: “بجز” (حرف اضافه)، “اما، گرچه” (حرف ربط)، “ب” (پیشوند فعلی). پهلوی اشکانی ترفانی: b§h: “ب” (پیشوند فعلی)، “خارج از، جدا از” (قید)، “خارجی، بیرونی” (صفت) (بویس، ۱۹۷۷: ۲۶، ۳۰). فارسی میانه کتیبه‏ای: b§ (ژینیو، ۱۹۷۲: ۲۰). فارسی نو: تنها به عنوان پیشوند فعلی به کار می‏رود (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۴۷).
[hm-/hnb’l-ytn’] hamb¦rīdan: انباشتن، انبار کردن، پُر کردن
مصدر: ماده‏ی ماضی: hamb¦rīd، جعلی است از ماده‏ی مضارع و پسوند -īd. ماده‏ی مضارع: >hamb¦r ایرانی باستان: *ham-p¦r-a-. این فعل صورت جعلی فعل پیشین است. ←hamb¦rdan (منصوری، ۱۳۸۴: ۱۸۱).
ایرانی باستان: ریشه‏ی bar-: “بردن” (با پیشوند ¦-) “آوردن”مشتق است از هند و اروپایی: ریشه‏ی *bher-: “بردن، حمل کردن” (پوکرنی، ۱۹۵۹: ۱۲۸). سنسکریت: ریشه‏ی bhñ-: “بردن”، با پیشوند ¦- (ویتنی، ۱۹۴۵: ۱۱۴؛ مایرهوفر، ۱۹۹۲: ۱۴۹). فارسی باستان: ریشه‏ی bar-: “بردن”، ماده مضارع bara-، با پیشوند ¦-“اجرا کردن، انجام دادن” (کنت، ۱۹۵۳: ۲۰۰). اوستایی: ریشه‏ی bar-1: “بردن” (بارتولومه، ۱۹۰۴: ۹۳۳). فارسی میانه کتیبه‏ای: ماده ماضی “آورد” (ژینیو، ۱۹۷۲: ۱۸). فارسی میانه مانوی و پهلوی اشکانی: ¦war-: “آوردن”، ماده ماضی ¦wurd (گیلن، ۱۹۶۶: ۱۷۵؛ بویس، ۱۹۷۷: ۲۶، ۵۸). پازند: ¦war-، مصدر ¦wardan (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۳۹). فارسی نو: آوردن.
b§ hamb¦r§nd: “انباشته شوند، گردآوری شوند، بیانبارند، انباشته کنند”. فعل مضارع اخباری سوم شخص جمع. ۱۰
[bylwn] b§r©n: بیرون
اسم
فارسی باستان: *dvarya + پسوند -ªn (هرن، ۱۹۷۴: ۵۸). فارسی میانه مانوی: b§r©n (بویس، ۱۹۷۷: ۳۰). فارسی میانه: bīrun-، پازند: b§rªn؛ فارسی نو: b§+r©n>:bīrªn (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۴۷). ۱۶
[BRA-ø’n] b§-ø¦n: به ایشان
b§: حرف اضافه
ø¦n: ضمیر سوم شخص متصل . ۴۶
[bwhtn’] b©xtan: رستگار شدن، نجات یافتن
مصدر: b©xt- (ماده‌ی ماضی) + -an (پسوند مصدرساز). ماده‌ی ماضی: b©xt-، ماده‌ی مضارع: b©z-.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...