النجار و حسینی[۳۶]، رابطه بین نسبت سود تقسیمی و درصد اعضای غیر موظف هیات مدیره را بررسی کرده‌اند.نمونه مورد بررسی شامل ۴۰۰ شرکت انگلیسی،و بازه زمانی تحقیق،سال‌های ۱۹۹۱ تا ۲۰۰۲ بود.نتایج حاصل از پژوهش آن ها نشان می‌داد که درصد اعضای غیر موظف هیات مدیره با نسبت تقسیم سود ارتباط معناداری دارد.همچنین نتایج بیانگر این بود که ساختار دارایی ها،ریسک تجاری، اندازه شرکت و سودآوری،بر نسبت تقسیم سود مؤثر است. (النجار و حسینی،۲۰۰۹).

هاتن و مارکوس[۳۷]، رابطه ی عدم شفافیت گزارشگری مالی و توزیع بازده سهام را بررسی کردند. آنان از مدیریت سود به عنوان معیار عدم شفافیت استفاده کردند. نتایج پژوهش آنان نشان می‌دهد، عدم شفافیت در گزارشگری مالی رابطه ی مستقیم معناداری با ریسک سرمایه گذاران و ریسک سقوط بازده سهام دارد. (هاتن و مارکوس،۲۰۰۹).

جگی و دیگران، ‌به این موضوع پرداختند که آیا همان رابطه معکوسی که بین استقلال هیات مدیره و مدیریت عایدات در ایالات متحده و بریتانیا وجود دارد در هنگ کنگ هم وجود دارد یا خیر. سرمایه گذاران مایلند بدانند که چگونه استقلال هیات مدیره باعث بهبود کیفیت عایدات می شود. هیات مدیره مستقل با در نظر گرفتن مدیریت عایدات خواهان نظارت شدید بر رفتار مدیریت است؛ این امر منجر به بهبود کیفیت عایدات می شود. ‌بنابرین‏ انتظار می رود همگام با استقلال بیشتر هیات مدیره، مدیریت عایدات کمتر و کیفیت عایدات بالاتر باشد. (جگی و دیگران،۲۰۰۹).

وینسنت و همکاران و اکنل و کرامر، دریافتند که بین اندازه هیات مدیره با عملکرد شرکت رابطه معنادار منفی وجود دارد. (وینسنت و همکاران ،۲۰۱۰)، (اکنل و کرامر،۲۰۱۰).

آتماجا و همکاران، تأثیر استقلال هیات مدیره بر مدیریت سود را روی نمونه ای از شرکت‌های با مالکیت خانوادگی در بورس اوراق بهادار استرالیا مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش،داده های پنلی طی دوره زمانی ۲۰۰۲-۲۰۰۳ مورد استفاده قرار گرفت.یافته های پژوهش نشان می‌دهد که نسبت بالای مدیران مستقل در هیات مدیره،باعث کاهش مدیریت سود می شود و همچنین منجر به کاهش مسئله نمایندگی در ارتباط با جبهه گیری و سلب مالکیت در شرکت‌های با مالکیت خانوادگی می‌گردد بعلاوه نتایج نشان می‌دهد که در شرکت‌های خانوادگی نسبت به شرکت‌های با مالکیت غیر خانوادگی، مدیران تمایل کمتری به مدیریت سود با بهره گرفتن از اقلام تعهدی اختیاری بلندمدت دارند. (آتماجا و همکاران،۲۰۱۰).

دمیترو پولس و آستریو، به بررسی تأثیر اندازه و ترکیب هیات مدیره بر محتوای اطلاعاتی و کیفیت سود پرداختند. در این راستا ۹۷ شرکت یونانی در دوره زمانی ۲۰۰۰-۲۰۰۴ مورد بررسی قرار گرفت.تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد محتوای اطلاعاتی سود حسابداری با نسبت اعضای غیر موظف هیات مدیره،دارای رابطه مستقیم می‌باشد، اما با اندازه هیات مدیره ارتباطی ندارد.علاوه بر این یافته ها گویای این مطلب بودند که شرکت‌های دارای نسبت بالاتر اعضای غیر موظف هیات مدیره در زمان گزارشگری اخبار بد،محافظه کارتر عمل می‌کنند.اما در هنگام شناسایی اخبار خوب، تاخیری در آن قائل نمی شوند.در نهایت شرکت‌های با نسبت بالاتر اعضای غیر موظف هیات مدیره در مقایسه با شرکت‌های با نسبت پایین تر اعضای غیر موظف هیات مدیره،کیفیت سود بالاتری را نشان دادند. (دمیترو پولس و آستریو،۲۰۱۰).

چوی و پای، برای اولین بار فرض کردند که یک رابطه یک‌طرفه بین مسئولیت اجتماعی و کیفیت گزارشگری مالی وجود ندارد، آن ها دو نوع رگرسیون مختلف را که در یکی تعهد اخلاقی به عنوان معیاری از مسئولیت اجتماعی متغیر وابسته درنظر گرفته شد و در دیگری نیز کیفیت گزارشگری مالی متغیر وابسته فرض شد، تخمین زدند و ‌به این نتیجه رسیدند که شرکت‏ها با سطح تعهد اخلاقی بالاترکمتر درگیر مدیریت سود می ‏شوند، گزارش‏های محافظه‏کارانه‏تر دارند و پیش ‏بینی جریان نقد آینده نیز با دقت بالاتری انجام می‏ شود.(چوی و پای،۲۰۱۱).

راموس و اولالا[۳۸]، ارتباط بین ویژگی های هیات مدیره و عملکرد شرکت را در نمونه ای شامل ۷۷ شرکت اروپایی طی سال‌های ۲۰۰۱-۲۰۰۷ مورد بررسی قرار دادند.نتایج حاکی از آن است که شرکت‌های با هیات مدیره کوچکتر و تعداد اعضای مستقل بیشتر، عملکرد بهتری دارند.( راموس و اولالا،۲۰۱۱).

دارات و همکاران، در پژوهشی تأثیر ترکیب هیات مدیره را بر ریسک وررشکستگی بررسی کردند.با بررسی ۱۹۰۷ شرکت در بازه زمانی ۲۰۰۶- ۱۹۹۶ ‌به این نتیجه رسیدند که ترکیب هیات مدیره می‌تواند ریسک ورشکستگی را کاهش دهد. (دارات و همکاران،۲۰۱۱).

راجگوپال و وینکتچالم[۳۹] ،در پژوهشی تحت عنوان “کیفیت گزارشگری مالی و پراکندگی بازده ی غیر عادی سهام ” رابطه بین کاهش در کیفیت گزارشگری مالی و پراکندگی بازده ی غیر عادی سهام شرکت‌ها را بررسی کردند.نتایج پژوهش آن ها حاکی از آن است که کاهش در کیفیت گزارشگری مالی باعت افزایش پراکندگی بازده ی غیر عادی سهام شرکت‌ها می شود. (راجگوپال و وینکتچالم،۲۰۱۱).

میسرا و ویشنانی[۴۰]، رابطه ی حاکمیت شرکتی و ریسک بازار را بررسی کردند. نتایج یافته های آنان نشان داد، افزایش کیفیت حاکمیت شرکتی قوی سبب کاهش هزینه ی نمایندگی شده، در نهایت سبب کاهش ریسک بازار می شود. (میسرا و ویشنانی، ۲۰۱۲).

سالواسکی و زالچ، در مقاله‏ای تحت عنوان ” تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت‏ها بر کیفیت گزارشگری مالی” به بررسی وابستگی میان مسئولیت اجتماعی و کیفیت گزارشگری مالی بین ۹۰ شرکت اروپایی پرداختند. برای محاسبه کیفیت گزارشگری مالی معیارهای مدیریت سود، محافظه‏کاری و کیفیت اقلام تعهدی را درنظر گرفتند و برای بررسی شرکت‏ها از نظر مسئولیت اجتماعی از رتبه‏ بندی مؤسسه‌ [۴۱] KLD استفاده نمودند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...