در پژوهش­هایی که در این موضوع انجام شده از زاویه روایات به عقل عملی پرداخته نشده است لذا این یک امر ضروری بود که روایاتی که در این زمینه وجود دارد، بررسی شود.

۱-۱-۴- پیشینه تحقیق

در موضوع عقل عملی بحث زیادی انجام شده است و کتاب هایی مانند منزلت عقل در هندسه معرفت دینی نوشته جوادی آملی، عقل و نفس نوشته همت سهراب پور، عقل و دین و فلسفه احکام نوشته محسن عباسی، خردورزی نوشته احمد حسین شریفی وغیره به رشته تحریر در آمده است. همچنین در این موضوع پایان نامه هایی مانند عقل نظری و عقل عملی، عقل و عقلانیت از دیدگاه امیرالمؤمنین (ع) از محمد حسن عبد المجید ، کارکرد عقل عملی و عقل نظری از دیدگاه حکماء اسلامی از محسن چورمقی وغیره نگاشته شده است. مفاله های زیادی نیز مانند حجیّت و اعتبار عقل عملی از احمد موقر صابر، نسبت عقل نظری و عقل عملی از سپهر نیک گوهر، عقل نظری و عقل عملی از محمد درگاه زاده در این موضوع نوشته شده اند. اما کسی عقل عملی را مستقل از دیدگاه روایات بحث نکرده است.

۱-۱-۵- سئوالات تحقیق(اصلى و فرعى)

سؤال اصلی : نگاه روایات اسلامی نسبت به عقل عملی چگونه است؟
سؤالات فرعی:
اقسام عقل کدام اند؟
مراد از عقل عملی چیست؟ و چه تفاوتی با عقل نظری دارد؟
جایگاه عقل عملی در روایات چگونه است؟
کارکرد و حدود فعالیت عقل عملی بر اساس روایات چگونه است؟

۱-۱-۶- فرضیه‌ها

اول: عقل از جهات مختلف تقسیماتی دارد و تقسیم مورد نظر در این تحقیق تقسیم عقل به عقل عملی و نظری است.
دوم: بر اساس تفسیر رایج عقل عملی قوه­ای است در وجود انسان که کارهای شایسته و ناشایسته را تشخیص می دهد و از لحاظ مدرکات با عقل نظری دارد چون مدرکات عقل نظری واقعیات و هست­های عالم است.
سوم: ائمه معصومین علیهم السلام راجع به جایگاه عقل مطالب زیادی فرمودند تا جایی که ارزش انسان را منوط به مقدار عقل دانسته اند.
چهارم: درباره کارکرد عقل عملی هم احادیث زیادی در متون دینی یافت می شود حتی فرموده اند عقل چیزی است که بوسیله آن بهشت بدست می آید و عبادت پروردگار بدون عقل امکان ندارد. از نظر روایات عقل عملی هم در عرصه احکام و هم در عرصه اخلاق اعتبار دارد.

۱-۱-۷- هدف تحقیق

باتوجه به سوالاتی که درباب عقل وجود دارد، نگاه روایات اسلامی به عنوان میزانی صحیح در این باره مشخص شود و زمینۀ ارزیابی دیدگاه اندیشمندان بر اساس روایات اسلامی فراهم آید.

۱-۱-۸- روش تحقیق

روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است

۲-۱- گفتار دوم: مفاهیم

۲-۱-۱- مفهوم شناسی عقل

قبل از ورود به هر بحث، عنوان آن بحث و مرادفات از حیث معنا و مفهوم باید روشن شود. لذا در این گفتار بطور اختصار مفهوم شناسی عقل و مرادفات آن پرداخته می شود.

معنای لغوی عقل

واژۀ عقل مصدر عقل یعقل است و اهل لغت برای این واژه معانی متعددی ذکر کرده اند. جوهری در صحاح عقل را به حجر و نهی، دیۀ، ثوب قرمز، پناه گاه و امساک شکم معنا می کند[۱]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

صاحب فروق اللغه معنای عقل را این گونه بیان می دارد :
عقل علم و آگاهی است که انسان را از قبائح باز می دارد . پس هر کس قوه بازدارندگی بیشتری داشته باشد، با عقل بیشتری برخوردار است. “عقل البعیر” هم به همین معنا است که بوسیلۀ عقال او را باز می دارند.
معنای دیگر عقل حفظ و نگهداری است. وقتی گفته می شود “عقلت دراهمی” همین معنا اراده می شود.
عقل معنای حصر و حبس را هم افاده می کند لذا گفته می شود “اعقل ما یقال لک” به این معنا است که چیزی که به شما گفته می شود را حبس کن تا ضایع نشود. به عقله رجل هم از همین جهت عاقله گفته می شود چون او زندگی را از کشته شدن حبس می کند. طناب شتر هم از همین جهت عقل نام دارد چون شتر را از فرار و جهش بی جا حبس می کند.
ایشان بعد از ذکر این معانی معنای آخر را ترجیح می دهد و می گوید اگر عقل به معنای علم باشد اهل جنت در قبائح هیچ اشتهایی ندارند پس انزجار هم در آن ها معنا ندارد درحالیکه به آنها هم عاقل گفته می شود. از طرفی در دنیا هم افراد زیادی هستند که مرتکب قبائح می شوند باز هم مردم به آنها عاقل می گویند. پس همان معنای حبس بهتر است.[۲]
تاج العروس واژۀ عقل را چنین معنا می کند:
عقل را به علم معنا کرده می گوید که در کتب لغت عقل به معنای حجر، نهیه، ضد حمق و به معنای علم به حسن و قبح و کمال و نقص اشیاء می باشد. عقل به علم خیر خیرین و شر شرین هم گفته می شود. عقل به قوه ای که قبح و حسن را تمییز می دهد، هم گفته می شود. گاهی هم اطلاق عقل به معانی که در ذهن انسان جمع شده است و مقدمه وسبب است برای رفتار انسان، اطلاق می شود.‏[۳]
و خلیل واژۀ عقل را در مقابل جهل دانسته است و جهل را در مقابل علم می داند پس عقل یعنی علم و وسیلۀ حصول علم و در مقابل جهل یعنی عدم علم و درست به کارنگرفتن ابزار علم برای حصول علم. همچنین او معانی دیگر هم برای این واژه ذکر کرده می گوید.
عقل به معنای امساک می آید وقتی شکم بیمار بعد از اسهال به حالت امساک درمی آید گفته می شود؛عقل بطن المریض بعد ما استطلق.
عقل به معنای بستن نیز استفاده می شود لذا وقتی دست و پای شتر را می بندند می گویند: عقلت البعیر عقلا یعنی پای شتر را با طناب بستم. [۴]
راغب اصفهانی می گوید
عقل در لغت عرب برای بستن شتر، بستن موی سر زنان و امساک شکم بوسیله دارو استفاده می شود.[۵]
ابن منظور هم عقل را به معنای حجر و نهی و ضد حمق می داند.[۶]
مقاییس اللغه درباره واژۀ عقل می نویسد که این کلمه بر حبس یا به معنای مقارب آن استفاد می شود از این جهت به عقل، عقل گفته می شود چون عقل انسان را از کارهای ناروا منع می کند.[۷]
ابن منظور می گوید:
عقل به این نام نامیده شده است چون عقل صاحبش را از افتادن در مهلکه نجات می دهد.[۸]
از مطالب ذکر شده می توان نتیجه گرفت که معانی که اهل لغت واژه عقل ذکر کرده اند، در معانی زیر خلاصه می شود.
حجر و نهی
ضد حماقت
علم
مقابل جهل
امساک بطن مریض
بستن شتر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...