داشبوردها با ارائه اطلاعات به­موقع برای افراد مربوط، امکان تشخیص وقوع مشکلات بالقوه سازمان را برای مدیران فراهم می‌کند، تا قبل از تبدیل شدن مشکلات به بحران تشخیص داده شوند. داشبوردهای سازمانی با قابلیت کندوکاو و کلیک کردن بر هر مورد، می­توانند جزئیات و نمودارهای بیشتری را ارائه کنند و به داده‌های زیرین و تاریخچه آن دسترسی پیدا کنند و ریشه ضعف­ها و مسائل را نشان دهند(اسکندری و مولوی، ۱۳۸۸).

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

۴- کاهش زمان و هزینه در جستجو برای اطلاعات‌ مورد نیاز :
داشبوردهای سازمانی روشی یگانه برای دسترسی به داده‌های متنوع از پایگاه­های متفاوت در سطح سازمان و تبدیل آن به یک فرمت قابل درک را ارائه می‌دهند. داشبوردها با جمع‌کردن تمامی اطلاعات و شاخص‌ها و مقیاس­های مربوط و حیاتی برای کاربر در یک صفحه و تشخیص آنها در یک نگاه، باعث صرفه­جویی در زمان و هزینه جستجوی اطلاعات در گزارش­ها می‌شوند(اردشیری، ۱۳۸۸).
۵- کمک به اتخاذ تصمیمات شفاف تر:
قابلیت مشاهده شاخص‌های حیاتی عملکرد استخراج شده از داده‌های به هنگام، به همراه پی بردن به موارد حیاتی و مشکلات بالقوه و اطلاع از وضعیت سازمان با یک نگاه، همگی در تصمیم گیری­های شفاف­تر، به مدیران و سایر تصمیم‌گیرندگان یاری می‌رسانند و از آنجا که در تمامی واحدهای سازمان براساس اطلاعات مشترک تصمیم ­گیری می‌شود، سازمان به عنوان یک مجموعه کاراتر عمل می­ کند و اهداف و استراتژی­ های سازمان با تغییر شرایط تغییر می­ کند. با وجود داشبوردها، تمامی داده ­ها و شاخص‌های حیاتی عملکرد به روز شده و انعطاف لازم برای واکنش به تغییرات نیز فراهم می‌شود. مشاهده داده ­ها و شاخص‌های عملکرد از طریق داشبوردها این امکان را ارائه می­دهد که کارکنان همراه با مدیران برای رسیدن به اهداف همراستاتر شوند(نجفی، ۱۳۸۳).
۶- همراستایی ­عملیات ­سازمان با استراتژی آن:
داشبوردها به سازمان در همراستایی روز به روز عملیات با استراتژی کمک می­ کنند و عملیات اثربخش را با ارائه شاخص‌های مربوط در هر سطح سازمان اطمینان می­بخشند(انصاری و دیگران، ۱۳۸۹).
۷- به‌ روز بودن‌ اطلاعات:
با بهره‌گیری از داشبوردها، سازمان به بهره‌گیری از داده‌هایی که زمان مصرف آنها گذشته، خاتمه می‌دهد و با یک کلیک آنها را به روز می‌کند و یا خود داشبورد با بهره گرفتن از هوشمندی، مرتباً خود را به روز می­ کند. برای مدیران در تمامی لحظات مسئله فرهنگ نیز از اهمیت بسیار برخوردار است. برای اثر بخش­تر بودن استفاده از داشبوردهای سازمانی، مدیران اجرایی بایستی این تکنولوژی را وارد کارهای روزمره و تصمیم گیری­های خود کنند تا فرهنگ استفاده از این تکنولوژی با ارزش در کل سازمان ایجاد شود(محقر و دیگران، ۱۳۸۷).
۸- عملکرد به قیاس تعهد
با بهره‌گیری از داشبوردها، می توان بین میزان تعهد هریک از بخش ها و ارگانهای یک سازمان ومیزان عملکرد آنها درجه بندی و آنرا در بازه زمانی مشخص درصد دهی کرد(پرهیزگار و دیگران، ۱۳۸۸).
۹- آینده نگری و آینده نگاری سازمانی و موضوعی
با بهره گیری از محیط های تحلیلی در راهکارهای هوش تجاری می توان به آینده نگری و آینده نگاری سازمانی و یا موضوعی دست یافت. آینده نگری به در پی پیش بینی و کشف آینده و دیدن آنچه در آینده رخ خواهد داد، می باشد و آینده نگاری دنبال ساخت آینده مطلوب برای سازمان یا موضوع مورد نظر می باشد. می توان راهکارهای هوشمندی کسب و کار را بعنوان زیر ساخت آینده پژوهی سازمانی تعریف نمود. بقا و پیشرفت صنعت بانکداری و خدمات مالی در سایه یک محیط تراکنشی و مبادله‌ای امن میسر است. در مواجهه با اقتصاد نامطمئن جهانی، مقررات سخت‌گیرانه و توقع مشتریان، متخصصان بانکی ناگزیر از به کارگیری راهکار توسعه استراتژی حفظ اعتماد مشتریان موجود و به دست آوردن مشتریان جدید هستند. جهت موفقیت در امر بانکداری و سرمایه‌گذاری مالی، بانک‌ها باید مشتریان سودآور را شناسایی و حمایت کنند. همچنین در بهبود وضعیت عملیات در سطح کاربران بکوشند و با نظارت بر هوش کسب و کار عمل‌گرا به درک و بهبود عملکرد نمونه کار‌ها با ابزارهای هوش تجاری بپردازند. هوش تجاری واقعی (BI) می‌تواند امکان رشد و اطمینان از موفقیت در سرمایه‌گذاری بانک را پشتیبانی کند. هوش تجاری مجموعه توانایی‌ها، تکنولوژی‌ها، ابزار‌ها و راهکارهایی است که به درک بهتر مدیران از شرایط کسب و کار کمک می‌کند. ابزارهای هوش تجاری، دیدگاه‌هایی از شرایط گذشته، حال و آینده را در اختیار افراد قرار می‌دهد. با پیاده‌سازی راهکارهای هوش تجاری فاصله موجود بین مدیران میانی و مدیران ارشد و حتی کاربران نهایی از دیدگاه ارتباط اطلاعاتی از میان خواهد رفت و اطلاعات مورد نیاز مدیران در هر سطح، در لحظه و با کیفیت بالا در اختیار آن‌ها قرار خواهد گرفت(پیرایش و علی پور، ۱۳۹۱)
۱-۶ مدل مفهومی پژوهش:
نمودار ۱-۱ مدل مفهومی پژوهش (منبع:آلیس و دیگران، ۲۰۱۴)
۷-۱ تحلیل مدل:
امروزه، بانک ها بر بسیاری از سیستم ها به منظوری راه اندازی کسب و کارخود متکی هستند: برنامه­ ریزی منابع کسب و کار ERP، سیستم های هسته ای، مدیریت روابط مشتری CRM، مدیریت منابع انسانی HRM مدیریت زنجیره تامین SCM نقاط فروش POS کالسنترها نقاط تماس آنلاین مشتریان و تجارت الکترونیک و غیره. هریک از این سیستم ها اطلاعات انبوهی را در رابطه با مشتریان، دادوستدها، سپرده گذاری ها، تسهیلات و وام ها، موجودی منابع مالی و منابع انسانی تولید می کنند. متاسفانه، به دلیل جدا بودن بسیاری از سیستم ها و ناسازگاری آنها این داده ها نمی توانند بطور موثری در تصمیم گیری ها مورد استفاده قرار گیرند. در این مدل چگونگی یک کاسه کردن این اطلاعات و تبدیل آنها به اطلاعات قابل استفاده برای تصمیم گیران سازمانی- اطلاعات در مورد ترجیحات و وفاداری مشتریان، الگوهای خرید، عملکرد سازمان های ذینفع، کلاهبرداری های بالقوه، پیوستگی محصول، و پیش بینی های مالی و موجودی منابع- با بهره گرفتن از سیستم های هوش تجاری در صنعت بانکداری مورد بررسی قرار گرفته و مزیت ها و فواید آن به منظور کسب مزیت رقابتی بیان می شود.
۸-۱ نتیجیه گیری کلی:
هوش تجاری شامل ابزارها، تکنولوژی­ها و فرایندهای تبدیل داده ­ها به اطلاعات و تبدیل اطلاعات به دانش مورد نیاز برای بهینه سازی تصمیم گیری در سازمان است. امروزه با اطمینان کامل می توان ادعا کرد که استفاده از راه حل هوش تجاری می تواند قدرت رقابت پذیری یک سازمان را افزایش دهد و آن را از دیگر سازمان­ها متمایز نماید(انصاری و دیگران، ۱۳۸۹). این راه حل این امکان را به سازما نها می دهد تا با به کارگیری اطلاعات موجود از مزایای رقابتی و پیشرو بودن بهره برداری نمایند و درک بهتر تقاضاها و نیازمندی های مشتریان و مدیریت ارتباط با آنان را میسر می سازند. هوش تجاری علاوه بر کمک به بانک‌ها برای به‌دست آوردن مشتریان جدید به حفظ مشتریان جدید نیز کمک می‌کند(محقر و دیگران، ۱۳۸۷). کسب و حفظ مشتری برای هر صنعتی یک عامل اساسی است. امروزه مشتریان برای انتخاب بانکی به منظور انجام فعالیتهای اقتصادی خود گزینه‌های متعددی دارند، درصورتی‌که مسئولین اجرایی نتوانند توجه کامل مشتریان راجلب کنند ، مشتری به راحتی می‌تواند بانکی را پیدا کند که توقعاتش را برآورده کند. یکی دیگر از حوزه‌های مهم در صنعت بانکداری که هوش تجاری میتواند در آن موثر باشد تشخیص تقلب است. مدیران بانک برای بسیاری از تصمیم‌گیری‌ها نیاز دارند بدانند که آیا مشتریان بانک‌ها قابل اطمینان هستند یا خیر. اگر آنها اطلاعات کاملی در مورد مشتریان خود نداشته باشند ، ارائه کارت‌های اعتباری به مشتریان جدید، گسترش اعتبار مشتریان کنونی و تصویب وام‌ها ، تصمیمات دارای ریسک برای بانک هستند. داده کاوی می‌تواند با استخراج داده در مورد مشتریان ریسک بانک‌ها را در موارد تصمیم‌گیری کاهش دهد. با تحلیل رفتارهای تراکنشی مشتریان با حساب‌های سپرده هایشان میتوان رفتار آنها را در ارتباط با وام و بازپرداخت وام‌ها پیش‌بینی کرد. یکی از مهم‌ترین کاربردهای هوش تجاری در صنعت بانکداری در حوزه بازاریابی است. دپارتمان بازاریابی بانک می‌تواند از این ابزار برای تحلیل پایگاه داده مشتریان استفاده کند و سرویس‌ها و محصولات ترجیحی مشتریان را تشخیص دهد. با ارائه سرویس‌ها و محصولاتی که مشتریان واقعا متقاضی آنها هستند از هدر رفتن هزینه برای تامین سرویس‌های بدون متقاضی جلوگیری می‌شود. بنابر این واحد بازاریابی بانک می‌تواند با کسب دانش بیشتر در مورد مشتریان بیشتر بر روی نیازهای آنها تمرکز کند. هوش تجاری مزایای رقابتی زیادی را برای سازمان به ارمغان میآورد ولی با این وجود پیادهسازی موفق یک راهحل هوش تجاری بسیار پرخطر، هزینه بر و زمانبر است. استفاده از سیستم های هوش تجاری در صنعت بانکداری می تواند بسیاری از مشکلات این صنعت را به خوبی مرتفع کند.
سازمان هایی که برای استقرار هوش تجاری برنامه ریزی میکنند، باید قبل از تصمیم گیری به بررسی زیرساخت های لازم برای بهره گیری از هوش تجاری بپردازند، چه به لحاظ امکانات فنی و چه به لحاظ نیروی انسانی متخصص و چه به لحاظ فرهنگ سازمانی مورد نیاز. همانطور که در مقاله مطرح شده است این عوامل زیرساختی سهم بسیار مهمی از احتمال شکست پروژه های هوش تجاری در سازمان را بخود اختصاص میدهند و همین امر منجر به لزوم توجه بیشتر به این مقوله میشود. بعد از تصمیم گیری باید ارزیابی آمادگی سازمانی برای قبول استقرار هوش تجاری صورت پذیرد و با توجه به خروجی حاصل از ارزیابی، اقدامات لازم برای ایجاد آمادگی کامل صورت پذیرد. استقرار هوش تجاری در گرو همکاری و همسویی فناوری اطلاعات و کسب و کار سازمان است. و در صورتی که این دو عامل در یک سازمان با هماهنگی کامل در جهت استقرار هوش تجاری برناه ریزی و هدایت شوند میتوان به مرحله استقرار هوش تجاری در سازمان رسید. در این مرحله نیز گام های استقرار یکی پس از دیگری برداشته میشود و در نهایت منجر به ایجاد سازمانی هوشمند و یادگیرنده میگردد.
فصل سوم
روش شناسی پژوهش
۳-۱ مقدمه:
در این فصل به بررسی چگونگی روش تحقیق، گردآوری داده ­ها و تحلیل آن­ها جهت استفاده از داده ­های خام در راستای فرضیات تحقیق پرداخته می­ شود. همچنین تعریف وتفصیل مفاهیم اساسی همچون (جامعه آماری، نمونه گیری و…) ارائه گردیده و مفاهیم اساسی فوق برای تحقیق حاضر بررسی می­گردد.
۳-۲ روش تحقیق:
پژوهش حاضر از نظر هدف پژوهش کاربردی می­باشد. این پژوهش از نظر منطق اجرای پژوهش از نوع قیاسی، از نظر نحوه­ اجرای پژوهش توصیفی- پیمایشی، از نظر نوع داده ­ها کیفی است.
۳جامعه آماری:
جامعه آماری این پژوهش کارکنان، مدیران و کارشناسان شعب بانک رفاه شهر کرمانشاه می باشند. تعداد جامعه آماری ۲۱۶ نفر است که به شرح جدول ۳-۱ می باشد.
جدول ۳-۱ جامعه آماری

طبقه

تعداد

کارکنان

۱۸۶

مدیران وکارشناسان

۳۰

۳-۴ حجم نمونه و روش نمونه گیری:
در این پژوهش از روش نمونه گیری طبقه ای استفاده شده است. برای تعیین حجم نمونه از روش کوکران استفاده شده است:

جدول ۳-۲ حجم نمونه طبقات

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...