دینار توده توده کند پیش باغبان(۵۹۲۸)
*گونه‌ی دینار؛ تشخیص:
زغم بفزاید اندر گونه‌ی دینارها زردی
به هر هفته جهانی را بپیمایی وبنوردی(۸۲۷۴)
بسا کسا که به دینار بخشش تو ببرد
ز دل غم و ز دو رخساره گونه‌ی دینار(۳۲۷۷)
*گونه‌ی دینار ز رخسار بردن؛ کنایه از شاد و بانشاط شدن و نیز سرخ روی شدن:
← گونه‌ی دینار
*دینار باریدن / افشاندن؛ کنایه از(مصدر( بخشش کردن، بسیار سخی بودن:
در بزم، درم باری، دینار فشان یست
در رزم، مبارز شکر و شیر شکاری است(۴۴۹)
و نیز نک: ۴۶۹۹، ۳۴۱۸ و ۴۶۸۱
*سر سؤال به دینار بریدن؛ کنایه از غنی ساختن و بی نیاز کردن و نیز بخشش فراوان:
آز همی گرد زر گذشت نیارد
تا ببریدی سر سؤال به دینار(۱۷۹۶(
*رخ به رنگ دینار بودن؛ کنایه از زرد روی بودن و هراسناک و نیز پژمرده و رنجور:
ز بیم تیغ تو آن که را که دشمن دار تو باشد
همه ساله دو رخ بر گونه‌ی دینار تو باشد(۸۴۴۷)
و نیز نک: ۱۷۴۴، ۴۶۱۱ و ۲۱۰۸
*دینار قطره، صفت هنری وکنایه از بخشندگی ممدوح:
زهی بزم را ابر دینار قطره
زهی رزم را خسرو رزم گستر(۱۰۷۳)
*دینار بار صفت هنری و کنایه از بخشنده و سخی:
اندر جهان سرای ندانیم کاندر آن
آثار نیست از کف دینار بار او(۶۸۵۲)
و نیز نک بیت: ۱۴۶۰
دیو

    • دیو: در اوستا دیو به معنای خداست ودر قدیم گروهی از پروردگاران آریایی اطلاق می‌شده ولی پس از ظهور زردتشت ومعرفی اهورامزدا پروردگاران عهد قدیم، دیوان، گمراه کنندگان و شیاطین خوانده شدند؛ دیوان از شنیدن نام خدا و قرآن می‌گریزند(اشرف زاده،۱۳۸۶: ذیل دیو).با واژه‌ی دیو ۲ تشبیه ساخته شده است:

*مشبه به اسب ممدوح از جهت بیابان گردی:
نهنگ دریاخانه است و دیو دشت وطن
پلنگ کوه‌پناه است و شیر بیشه حصار(۳۱۸۶)
*نهان شدن دیو ز یس؛ مشبهٌ‌به نهان شدن بخل از ممدوح(ابو یعقوب یوسف بن ناصر الدین) از جهت هراسیدن:
رادی بر تو پوید چون یار بر یار
بخل از تو نهان گردد چون دیو زیس(۵۹۰۹)
دیو سپید

      • دیوی که در مازندران می زیست و سر نره دیوان شاه مازندران بود.شاه مازندران برای راندن کاووس از مازندران او را به درگاه خود فرا خواند(رستگار فسایی،۱۳۸۸: ذیل دیو سپید). با واژه‌ی دیو سپید ۱ تشبیه ساخته شده است:
      • ( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

*دیو سپید؛ مشبهٌ‌به دیو لواره از جهت بزرگی و سهمناکی:
دگر چو دیو لواره که همچو دیو سپید
پدید بود سر افراشته میان گذر(۱۳۳۲)

    • لواره: نام قصبه‌ای است در هندوستان(دهخدا، ۱۳۹۰: ذیل لواره).

دیوار

    • با واژه‌ی دیوار ۵ تصویر به صورت تشبیه ساخته شده است:

*آهنین دیوار؛ مشبهٌ‌به لشکر ممدوح(سلطان محمود غزنوی) از جهت استحکام:
چه وقت بود و کی آن گه که لشکر تو نبود
چنین که هست کنون، همچو آهنین دیوار(۱۲۵۲)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...