محققان زیادی فرصت را جزء اساسی کارآفرینی عنوان کرده‌اند (شومپیتر ۱۹۷۱، کرزنر۱۹۷۹ ، کاسن۱۹۸۲، هیلز ۱۹۹۸).

شناخت فرصت یا درگیری در ایجاد یک شرکت کسب وکار جدید و یا بهبود معنی دار کسب وکار موجود است که در هر دو مورد موجب سود آوری بالقوه جدیدی می شود. کارآفرینان فرصت را به وسیله انوع اطلاعاتی که از محیط می گیرند تعیین می‌کنند که این بررسی ممکن است به ایجاد یک کسب وکار جدید ختم شود که آنهم از طریق کسب اطلاعات از بازار و مشتریان ممکن می شود.

مفهوم مزیت رقابتی پایدار[۸۲]

باید در نظر داشت که مبنای اصلی موفقیت یک شرکت دستیابی به یک مزیت رقابتی پایدار و حفظ آن است. در واقع، درک اینکه چه منابعی و یا کدام رفتارهای شرکت منجر به مزیت رقابتی می شود موضوع اصلی در استراتژی بازاریابی می‌باشد. (yapark,2005)[83]

مزیت رقابتی زمانی پایدار خواهد بود که دیگر شرکت ها قادر نباشند مزیت های این استراتژی را تقلید کنند.(Barker,1992 )[84]

یک مزیت رقابتی می‌تواند نتیجه به کارگیری یک استراتژی ایجاد ارزش باشد که به طور همزمان توسط رقبای فعلی یا بالقوه مورد استفاده قرار نگیرد و یا نتیجه به کارگیری همان استراتژی به شیوه ای بهتر از سایر رقبا باشد.

اولین مباحث مربوط به مزیت رقابتی توسط آلدرسون در سال ۱۹۳۷ مطرح شد و جنبه اصلی سازگاری رقابتی را تخصصی کردن عرضه کنندگان برای ‌پاسخ‌گویی‌ به تقاضای خریدار دانست. بعدها، آلدرسون در سال ۱۹۶۵ جزء اولین کسانی بود که بیان کرد شرکت ها باید به دنبال ویژگی های منحصر به فردی باشند که بتوانند آن ها را در نظر مشتری از دیگر رقبا متمایز سازد. این دیدگاه بیان می کرد که مزیت متفاوت ممکن است از طریق کاهش دادن قیمت ها، نگرش تبلیغاتی ویژه و یا بهبود کالا و نوآوری حاصل شود. در دهه های بعدی، نویسندگانی نظیر هامل و پراهالاد[۸۵] در سال ۱۹۸۹ و دیکسون[۸۶] در سال ۱۹۹۲ در خصوص نیاز شرکت ها به یادگیری چگونگی خلق مزیت های جدیدی که آن ها را یک قدم از رقبا جلوتر نگه دارد بحث کردند. (استنتون،۲۰۰۳)[۸۷] آلدرسون را می توان جلوتر از زمان خود دانست چرا که به شرکت ها پیشنهاد کرد که به دنبال راه هایی باشند که آن ها را از سایر رقبا متمایز می‌سازد.

حدود یک دهه بعد، نویسندگان نظیر هال[۸۸] در سال ۲۰۰۰ و هندرسون[۸۹] در سال ۲۰۰۳به این مسئله اشاره کردند که شرکت ها باید در مقابل رقبای خود از یک مزیت منحصر به فرد برخوردار باشند تا بتوانند در صحنه فعالیت تجاری باقی بمانند.(هال،۲۰۰۰) این مباحث مبنای اصلی دستیابی به مفهوم رقابتی پایدار را تشکیل داد.

واژه دقیق مزیت رقابتی پایدار در سال ۱۹۸۵ به وجود آمد وقتی که پورتر انواع اصلی استراتژی های رقابتی را که یک شرکت باید به کارگیرد (رهبری هزینه یا تمایز) تا به مزیت رقابتی پایدار در درازمدت دست پیدا کند مورد بحث و بررسی قرار دارد. ولی تعریف قابل درک رسمی از این واژه ارائه نکرد. بارنی برای اولین بار تعریف صحیحی از این واژه را ‌به این ترتیب مطرح کرد:« زمانی می توان گفت یک شرکت مزیت رقابتی پایدار (SCA) را به دست آورده است که استراتژی خلق ارزشی را به کار گیرد که به طور همزمان توسط رقبای فعلی یا بالقوه مورد استفاده نباشد و وقتی که دیگر شرکت ها قادر به کپی کردن این استراتژی و استفاده از مزایای حاصل از آن نباشند» (۱۹۹۱،Barker)[90]

‌بر اساس تعریف بارنی و تعاریفی که در کتاب فرهنگ لغت در خصوص واژه مزیت رقابتی پایدار ارائه شده است، می توان تعریف رسمی و قابل درکی از این واژه به صورت زیر بیان کرد:« مزیت رقابتی پایدار یک مزیت با دوام است که در نتیجه به کارگیری یک استراتژی منحصر به فرد خلق ارزش می شود که به طور همزمان توسط رقبای بالفعل و بالقوه به کار گرفته نشود و در عین حال امکان تقلید و کپی کردن منافع حاصل از این استراتژی توسط رقبا وجود نداشته باشد»( ۲۰۰۰، Hoffman)[91]

منابع مزیت رقابتی پایدار

مزیت رقابتی پایدار در گرو آن است که رقبا قادر به تقلید استراتژی شرکت و در نتیجه بهره مندی از منافع حاصل از آن نباشند. چه منابعی می‌توانند چنین خصوصیتی داشته باشد؟ در پاسخ ‌به این سؤال دی و وینزلی در سال ۱۹۸۸ به دو گروه از منابع که می‌توانند مزیت رقابتی ایجاد کنند اشاره کردند:

    1. مهارت های برتر[۹۲]: توانایی‌های ویژه کارمندان که آن ها را از پرسنل شرکت های رقبا متمایز می‌سازد.

  1. منابع برتر[۹۳]: منابع ویژه ای که شرکت در اختیار دارد و به وسیله آن ها توانمندی های خود را اعمال می کند.( ۱۹۸۸،Ensley)

نویسندگان دیگری روی مهارت ها و منابع خاصی که به ایجاد مزیت رقابتی پایدار کمک می‌کنند، بحث کردند.

برای مثال، بارنی معتقد بود که شرکت ها برای دستیابی به منابع برتر باید منابع منحصر به فرد در اختیار داشته باشند. وی ۴ ویژگی برای چنین منابعی برمی شمرد، ارزشمند، کمیاب، غیر قابل تقلید، غیر قابل جانشینی[۹۴]: (۱۹۹۱Barney,)

    1. ارزشمند: یک منبع ارزشمند شرکت را قادر می‌سازد که از فرصت های محیطی استفاده کند و تهدیدات موجود در محیط را خنثی نماید.

    1. کمیاب: رقبا نباید مانند منابع شرکت را داشته باشند.

    1. غیر قابل تقلید: کپی کردن آنچه شرکت در اختیار دارد باید برای رقبا غیر ممکن یا دشوار باشد. برای مثال فرهنگ سازمانی یا روابطی که شرکت با سهام‌داران و دیگر شرکت ها و افراد ذی نفع دارد.

  1. غیر قابل جانشینی: رقبا قادر نباشند منابع جانشینی برای آن منابع پیدا کنند.

‌بنابرین‏، شرکت ها می‌توانند از طریق ترکیب منحصر به فرد مهارت ها و منابعی که در اختیار دارند به مزیت رقابتی پایدار دست یابند. (Hall,2001)[95]

پاراهالاد و هامل در سال ۲۰۰۰ پیشنهاد کردند که شرکت ها منابع و مهارت های خود را در جهت دستیابی به شایستگی های هسته ای[۹۶] (آنچه شرکت بهتر از رقبای خود انجام می‌دهد) با هم ترکیب کنند.

هائوما[۹۷] در سال ۱۹۹۷، چهارچوب جدیدی را برای بررسی منابع عمومی مزیت رقابتی در سازمانی ها مطرح کرد. وی در این مدل بیان کرد که مزیت رقابتی از سه منبع حاصل می شود: (Haoma,1997)

    1. مالکیت ([۹۸])

    1. تخصص ([۹۹])

  1. دسترسی ([۱۰۰])

شرکت ها از طریق مالکیت دارایی ها و عوامل تولید با ارزش (مالکیت) و یا به کمک دانش، شایستگی و قابلیت هدایت و مدیریت صحیحی فرایندهای سازمانی(تخصص) و یا به دلیل دسترسی به بازارها، اطلاعات، منابع و مواد اولیه (دسترسی) می‌توانند به مزیت رقابتی دست یابند.

پورتر معتقد است آنچه به شرکت ها کمک می‌کند به مزیت رقابتی در یک صنعت دست یابند، نوآوری است. شرکت ها مزیت رقابتی را از طریق شناسایی یا کشف راه های جدیدتر و بهتر برای رقابت در یک صنعت ایجاد می‌کنند و از طریق آن از رقبا پیشی می گیرند. همان چیزی که از آن به عنوان نوآوری تعبیر می شود.

منابع نوآوری در صنایع از دیدگاه پورتر شامل موارد زیر است: (۱۹۹۰، porter)[101]

    1. تکنولوژی جدید

    1. کشف نیازهای جدید خریداران و یا تغییر در نیازها

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...