کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



تفاوت بین صحت پیش‌بینی‌ روش‌های مورد مطالعه در وراثت‌پذیری‌های پایین نسبت به وراثت‌پذیری‌های بالا، بیشتر بود. زیرا واریانس محیطی در وراثت‌پذیری ۰۵/۰ نسبت به واریانس ۱/۰ دو برابر است درحالی‌که در وراثت‌پذیری‌های بالا این نسبت برقرار نیست. دامنه صحت پیش‌بینی‌ها در هر دو صفت بالا و تقریباً ۳۰ درصد بود. صحت پیش‌بینی روش‌ها از ۵۴/۰ تا ۸۴/۰ (در صفت تعداد همزادان) و از ۴۱/۰ تا ۷۰/۰ (در صفت زنده‌مانی) متغیر بود که تاثیر نسبتاً بالای وراثت‌پذیری صفت را نشان می‌دهد. با توجه به استدلال فوق‌الذکر، با کاهش ۴ برابری واریانس خطا (محیطی) تغییرات مشاهده شده قابل‌انتظار بود. تغییرات مشاهده شده در توزیع‌های مختلف مشابه بود و نیز در هر توزیع روش‌های مورد مطالعه رفتار مشابهی داشتند. تشابه در صحت مدل‌ها، شاید به علت وراثت‌پذیری پایین در نظر گرفته شده باشد. در این خصوص، کالوس و همکاران (۲۰۰۸) گزارش کردند که در وراثت‌پذیری پایین (۱/۰) صحت مدل‌ها به هم نزدیک و با افزایش وراثت‌پذیری (۵/۰) تفاوت بین مدل‌ها نیز افزایش می‌یابد.
دِ لوس کامپوس و همکاران (۲۰۱۳b) وراثت‌پذیری را به‌عنوان یکی از فاکتورهای موثر بر صحت برآوردهای ارزش‌های اصلاحی ژنومی دانستند که تحت کنترل محقق نمی‌باشد. ازآنجایی‌که کاهش وراثت‌پذیری صفت منجر به کاهش چشمگیری در صحت پیش‌بینی ارزش‌های اصلاحی ژنومی خواهد شد، می‌توان با افزایش تعداد حیوانات جمعیت مرجع و یا افزایش تراکم نشانگری این نقصان یا کمبود را جبران کرد. همچنین دیکرز و همکاران (۲۰۱۲) بیان کرد که صحت ارزیابی‌ها با وراثت‌پذیری صفت رابطه مستقیمی دارد و در وراثت‌پذیری‌های پایین، روش‌های ارزیابی مبتنی بر ژنوم نسبت به روش‌های ارزیابی سنتی کاراتر بوده و صحت‌های قابل‌قبول‌تری ارائه می‌کنند.
کنیگ و سوالو (۲۰۰۹) بیان کردند که انتخاب ژنومی از طریق افزایش فرصت انتخاب برای صفات دارای وراثت‌پذیری پایین، باعث افزایش قابل‌توجهی در بهبود ژنتیکی خواهد شد. نجاتی-جوارمی و همکاران (۱۹۹۷) عنوان کردند استفاده از ماتریس روابط آللی در معادلات مدل‌های مختلط منجر به افزایش پاسخ به انتخاب خواهد شد. در برخی دیگر از مطالعات منتشر شده نیز تاثیر وراثت‌پذیری صفت بر صحت پیش‌بینی ارزش‌های اصلاحی ژنومی گزارش شده است (فروتنی­فر و همکاران، ۱۳۹۱؛ نجاتی-جوارمی و همکاران، ۱۹۹۷؛ دِتوایلِر و همکاران، ۲۰۰۸؛ بریتو و همکاران، ۲۰۱۱) که با نتایج این مطالعه همخوانی دارد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

یکی از عوامل تحت کنترل محقق و اصلاحگر که بر صحت برآوردها موثر است، تعداد افراد جمعیت مرجع می‌باشد. افزایش اندازه جمعیت مرجع هرچند که افزایش هزینه تعیین ژنوتیپ را به همراه خواهد داشت اما از طرف دیگر منجر به افزایش صحت برآورد اثرات آللی و درنتیجه پیشرفت ژنتیکی بیشتری خواهد شد. در این مطالعه، در هر دو صفت، با افزایش تعداد افراد جمعیت مرجع، صحت پیش‌بینی ارزش‌های اصلاحی ژنومی افزایش یافت. اثر اندازه نمونه بر روی صحت پیش‌بینی واضح است. زیرا صحت برآورد اثرات نشانگری با افزایش اندازه نمونه افزایش می‌یابد. این پدیده به‌این‌علت اتفاق می‌افتد که افزایش تعداد رکوردهای جمعیت مرجع باعث یکنواختی بیشتر جمعیت و کاهش واریانس محیطی به ازای هر حیوان می‌شود. درنتیجه اریبی و واریانس برآورد اثرات نشانگرها با افزایش اندازه نمونه کاهش می‌یابد. علاوه بر این، در برخی طرح‌ها افزایش در اندازه نمونه‌ها میزان بسط و گسترش رابطه خویشاوندی ژنتیکی بین جمعیت‌های مرجع و هدف را افزایش خواهد داد. انتخاب ژنومی در گله‌های هلشتاین در مقایسه با نژادهای کم جمعیت‌تر مانند جرسی دارای کارایی بالاتری است (پریس و همکاران، ۲۰۱۱). این پدیده عمدتاً به علت در دسترس بودن جمعیت مرجع بزرگ‌تر و نیز درجه همگنی بالاتر بوده و بنابراین ارزش‌های اصلاحی ژنومی برآورد شده در جمعیت‌های بزرگ‌تر قابل اعتمادتر است. در مقابل، جمعیت‌های کوچک از ارزش‌های اصلاحی برآورد شده با قابلیت اعتماد پایین‌تر، بیشتر متحمل ضرر می‌شوند (گُدارد و هیِز، ۲۰۰۹). برای برخی نژادها نیز، این ضرر ناشی از عدم یکنواختی ژنتیکی می‌باشد (برُندوم و همکاران، ۲۰۱۱).
صحت پیش‌بینی‌ها در صفت زنده‌مانی، با افزایش تعداد مشاهدات در جمعیت مرجع نسبت به صفت تعداد همزادان، افزایش بیشتری نشان داد. به نظر می‌رسد که دلیل آن تعداد آستانه صفت مورد مطالعه و بالا بودن صحت در صفت تعداد همزادان باشد. مرکز تحقیقات گاو شیری استرالیا، میزان افزایش در قابلیت اعتماد ارزش‌های اصلاحی ژنومی را، با افزایش جمعیت مرجع به ۱۰۰۰۰ و ۴۰۰۰ راس به‌ترتیب در نژادهای گاو شیری هلشتاین و جرسی در دامنه ۰۴/۰ تا ۰۸/۰ گزارش کرد. به نظر می‌رسد که در جمعیت‌های بزرگ و یا در شرایطی که صحت برآوردها بالا باشد، افزایش تعداد افراد جمعیت مرجع منجر به افزایش اندکی در صحت پیش‌بینی‌ها خواهد شد (پریس و همکاران، ۲۰۱۱). این نتایج، ازاین‌جهت که صفات تک آستانه‌ای دارای صحت پایین‌تری هستند اما با افزایش اندازه جمعیت مرجع می‌توان صحت پیش‌بینی را در این صفات بهبود بخشید، نویدبخش است. در برخی گونه‌های حیوانات اهلی، به‌طورمعمول انتخاب در سنین پایین‌تر صورت می‌گیرد. این گونه‌ها شانس کمتری در افزایش نرخ پیشرفت ژنتیکی از طریق کاهش فاصله نسل دارند، بنابراین، می‌توان از طریق افزایش رکوردهای فنوتیپی و ژنوتیپی (اندازه جمعیت مرجع)، پیشرفت ژنتیکی بیشتری حاصل کرد (مِوویسِن، ۲۰۰۹؛ گُدارد، ۲۰۰۹؛ دِتوایلِر و همکاران، ۲۰۱۰a). همچنین در جمعیت مرجع، علاوه بر تعداد کافی رکورد، ضروری است که این جمعیت دارای رکوردهای دقیق از صفات مورد نظر باشد. جمعیت مرجع باید متشکل از کل دامنه ژنوتیپی و فنوتیپی باشد به‌طوری‌که تا حد امکان معرف مناسبی از کل جمعیت (نژاد) باشد استفاده از اثرات آللی برآورد شده، منجر به برآورد دقیق و قابل اعتمادی شود (کالوس و همکاران، ۲۰۱۰).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 06:17:00 ب.ظ ]




و دیدهِهاشان، از گریهِهای پنهانی
همیشه خونین بود !
و درسیاه ترین فصل – فصل جان کندن – !
به چار سوی افق روزنی نمیِدیدند؛
در آن جهنم سبز
گل سپید؟ نه، مرگ سیاه میِچیدند !
… سیاه روزترین مردمان روی زمین
در آن مزارع بی انتها، در آن مرداب
پسر پس از پدر، ای داد
نسل، بعد از نسل
فقیر می زادند،
فقیر می ماندند،
فقیر می مردند… (همان، ج۲: ۸۶۶)
“اسیر” ، “گل خشکیده” ،” شمع نیم مرده” ، “غروب پاییز” ، “ای امید نا امیدِهای من” ،” تنها”،” درد،” آتش پنهان” ،” سرگذشت گل غم” ، “برای آخرین رنج” و… ، همه این عناوین مؤلفهِهای درد و رنج هستند. و نومیدی و تاریکی به شکلی گسترده اشعار این مجموعه را در برگرفته است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مشیری در شعر «شمع نیم مرده» درد و اندوه را که حالتی بینابین مرده و زنده به انسان میِبخشد، به خوبی تصویر کرده است:
چون بوم بر خرابه دنیا نشستهِایم
اهل زمان را به تماشا نشسته  یم
بر این سرای ماتم و در این دیار رنج
بیخود امید بسته و بیجا نشستهِایم.
و تا پایان غزل که می گوید:
چون مرغ پر شکسته، «فریدون» به کنج غم
سر زیر پرکشیده شکیبا نشسته ایم ! (همان، ج۱: ۲۴۴).
در شعر «غبار بیابان» نیز ناامیدی شاعر کاملا نمایان است:
بیابان تا بیابان در غبار است
چراغ چشم ها در انتظار است
غبار هر بیابان را سواری است
غبار این بیابان بی سوار است ( همان، ج۱: ۴۲۶).
در شعر «میگون سیل زده» شاعر خود را به جغد ویرانه های میگون تشبیه میِکند. یعنی مانند پرندهِی بد شگونی – البته درباور عوام – در این شعر مرگ در تصویری کاملا رمانتیک، نیمه شب گورستان را مجسم میِکند که عشق و نشاط در آن دفن شده است

نیمه شب از لب آن بام بلند
می کند ماه به ویرانه نگاه
بر سر مقبره ی عشق و نشاط
می چکد اشک غم از دیده ی ماه
همه ویرانی، ویرانی شوم
آخرای ماه چه می تابی؟ آه
چهره ی مرده تماشایی نیست .(همان :۸۲)
۴-۱-۲-۴٫ عشق و زیبایی
عشق در ادبیات رمانتیک جایگاه ویژهِای دارد. در مکتب کلاسیسم عشق را برابر هوای نفس میِدانستند و از طرح آن در آثار ادبی جز برای ممانعت و نکوهش آن خودداری میِکردند. «اما رمانتیکِها و در رأس آنِها “روسو” به عشق بهای فراوانی دادند» (جعفری،۱۲۵:۱۳۷۸).
۴-۱-۲-۴-۱ عشق به حقیقت:
مشیری نیز مانند سایر رمانتیکِها به تقدس عشق پرداخته و آن را برتر و بالاتر از هر چیز دانسته است. او هم چنین عشق خود را به انسانِها و طبیعت نیز بیان داشته است. در شعر «وداع» شاعر از عشق خود به تمامی مظاهر طبیعت سخن گفته است.
باشما، ای ستارگان سحر
باشما، اشک های دختر ماه
که بسی گفته ام برای شما
سخن عشق، با زبان نگاه
… با تو ای بلبل! ای رفیق شفیق
شهره چون من به عشق و شیدایی
… با تو ای عشق ! ای که می لرزد
دلم از نام آسمانی تو!
میِدرخشد در آسمان حیات
پرتو ذات جاودانی تو !
… می دهد ذره ای محبت و مهر
لطف و رونق به عمر فانی ما

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:17:00 ب.ظ ]




آزمون کلمه و رنگ استروپ در سال ۱۹۳۵ توسط رایدلی استروپ برای ارزیابی توجه اختصاصی و انعطاف پذیری شناختی ابداع شد که یکی از یافته های مشهور در روانشناسی شناختی می باشد که به صورت گسترده ای استفاده می شود. از آن زمان به بعد انواع متفاوتی از این آزمون ساخته شده است. از جمله آزمون دودریل در سال ۱۹۷۸، آزمون گلدن در سال ۱۹۷۸ و نوع گراف در سال ۱۹۹۵. تعداد کارتهای مورد استفاده در هر یک از این آزمونها با هم فرق می­ کند (نریمانی، ۱۳۹۰).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

در واقع آزمون کلمه و رنگ استروپ یک آزمون واحد نیست بلکه تاکنون شکلهای مختلفی از آن جهت اهداف پژوهشی تهیه شده است (مشهدی، ۱۳۹۰) از جمله فرآیندهای شناختی که بیشتر در اجرای آزمون کلمه و رنگ استروپ مورد توجه می باشد، توجه انتخابی و بازداری می باشد (کاپولا[۹۸]، بونت[۹۹]، بورتیر[۱۰۰]، دمول[۱۰۱]، فاول[۱۰۲]، ۲۰۱۰).
۲-۶ نتایجی از عوامل مؤثر بر آزمونهای جور کردن کارت های ویسکانسین و کلمه و رنگ استروپ
۲-۶-۱- جنس
مطالعاتی نشان داده است که احتمالاً عملکرد دختران در آزمون کلمه و رنگ استروب بهتر از پسران است. دختران در اجرای آزمون کلمه و رنگ استروب خطای کمتر و سرعت بیشتری دارند (داش و داش[۱۰۳]، ۱۹۸۲). این دو محقق تفاوت را توجه و علاقه بیشتر دختران به رنگها و « بعد رنگی» پدیده ها می دانند.
البته برخی از محققان معتقدند که بین عملکرد زنان و مردان در آزمون کلمه و رنگ استروپ تفاوت معنی داری مشهود نیست (کانور[۱۰۴]، فراتزن[۱۰۵]، مایکل[۱۰۶]، شارپ[۱۰۷]، ۱۹۸۸).
در پژوهشی توسط طوفانی و بهدانی در سال ۱۳۸۱ که به مقایسه نتایج آزمون ویسکانسین در بیماران اسکیزوفرن مبتلا و غیر مبتلا به حرکت پریشی دیررس انجام دادن به نتیجه رسیدن که جنس بیماران اسکیزوفرن مبتلا و غیرمبتلا به دیسکنزی دیررس تأثیری بر معیارهای مورد ارزیابی نداشت.
۲-۶-۲- سن و تحصیلات
داش و داش (۱۹۸۲) بیان کردن که ظاهراً پدیده استروپ از سن ۸ سالگی به بعد روی می دهد، زیرا این مقطع سنی است که گرایش به خواندن کلمه (اسم رنگ) به عادتی قوی تر از « نام بردن رنگ، نگارش کلمه » تبدیل می شود.
مک لیوود[۱۰۸] (۱۹۹۱) اعتقاد دارند که به موازات رشد و پیشرفت مهارت خوانده، زمان واکنش به مرور زمان کاهش یافته و سرانجام در سن ۶۰ سالگی مجدداً رو به افزایش می گذارد.
همچنین تحقیقات گوناگون نشان داده است که افراد بی­سواد در اجرای آزمون کلمه و رنگ استروب کمتر دچارخطا می­شوند زیرا آنها کلماتی (اسامی رنگها) را نمی­خوانند و لذا از نظر مفهوم دچار مشکل نمی‌شوند (کاستلو[۱۰۹]،۱۹۷۰؛ آبرامسکی، جردن و هگل[۱۱۰]، ۱۹۸۳). در تحقیقی که طوفانی و بهدانی (۱۳۸۱) نیز سن بیماران اسکیزوفرن مبتلا و غیرمبتلا به ردیسکنزی دیررس تأثیری بر معیارهای گروه مورد مطالعه با افزایش سطح سواد نمونه ها، تعداد طبقات تکمیل شده افزایش می یابد. ولی سطح سواد تأثیری بر خطای درجاماندگی مجموع خطاها نداشت.
۲-۶-۳- هوش
در تحقیقی که توسط پورآقاروده برده و همکاران در سال ۱۳۹۱ انجام شد به بررسی مقایسه درجاماندگی عملکردی و انعطاف پذیری ذهنی در کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم و کم توان ذهنی و عادی پرداختند که از هر گروه ۱۵ نفر به صورت نمونه گیری در دسترس بین سن ۷ تا ۱۵ سال انتخاب شدند و با آزمون ویسکانسین ارزیابی شدند نتایج نشان داد که این فرضیه که عامل هوشبهر نقش مؤثری در کنش اجرایی دارد را قوی تر می کند.
در تحقیقی توسط رحیمی در سال ۲۰۱۱ بر روی بیماران اسکیزوفرنیا با علائم مثبت و علائم منفی، افسرده اساسی و افراد عادی از طریق آزمون ویسکانسین و آزمون هوش کلامی پرداختند. نتایج نشان داد عملکرد پایین تر WCST به خاطر پایین بودن IQ در گروه بیماران نبود زیرا اختلاف بین گروه های بیمار و سوژه های سالم معنی دار نبود.
۲-۷- پیشینه تحقیقات آزمون جور کردن کارتهای ویسکانسین دراسکیزوفرنیا و افسردگی اساسی
همانگونه که ذکر شد عملکرد در آزمون ویسکانسین با عملکرد لوب پیشانی مرتبط است، نابهنجاری در این آزمون می تواند نشان دهند آسیب لوب پیشانی در بیماران اسکیزوفرنیا باشد (گراث، ۲۰۰۰). مطالعات متعددی بدکاری عصب – روانشناختی را در بیماران اسکیزوفرنیا به اثبات رسانده اند که شامل نقایص در انتزاع، کارکرد اجرایی، حافظ کلامی و پژوهش دیگری نشان داد که توانایی های شناختی نظیر انعطاف پذیری شناختی ، حل مسأله، برنامه ریزی و حافظه فعال در بیماران اسکیزو فرنیک در مقایسه با همتایان بهنجار مختل می باشد و آن را به بدکاری قشر پیش پیشانی نسبت می دهند (موریس[۱۱۱]، ۱۹۹۶).
بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی در مقایسه با افراد بهنجار در مجموعه ای از تست های نورو پسکیولوژی و به ویژه آزمون جور کردن کارتها ویسکانسین، عملکرد پایین تری دارند و خطای درجاماندگی بیشتری نشان داده اند. این امر نشان دهنده یک نقص عمومی در پردازش اطلاعات و عملکرد شناختی بیماران اسکیزوفرنیا می باشد. (لونن[۱۱۲]، ۱۹۹۶ و جاسمن[۱۱۳]، ۲۰۰۶).
از سوی دیگر عملکرد نابهنجار در این آزمون با استعداد روانپریشی، وجود توهم و هذیان به عنوان علایم مثبت در اختلال اسکیزوفرنیا (کاپلان، ۲۰۰۰) رابطه دارد و بیماران اسکیزوفرنیا در مقایسه با دیگر اختلالات روانی بدون سایکوز عملکرد ضعیف تری دارند (نلسون[۱۱۴]، سَکس[۱۱۵]، استراکویسکی[۱۱۶]، ۱۹۹۸).
در پژوهشی توسط مورتیز و همکاران به بررسی این نکته پرداختند که آیا بیماران افسرده اسکیزوفرینا و وسواسی-جبری نیمرخ های مشخصی را در آزمون های که به علمکرد لوب پیشانی حساس هستند نشان می دهند یا خیر، چند نتایج نشان داده که بین سه گروه در عملکردشان تفاوت وجود دارد و بیماران اسکیزوفرنیا نسبت به دو گروه دیگر نابهنجاری های بیشتری نشان داده اند. آنها در آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین خطاهای درجا ماندگی بیشتری نسبت به دو گروه دیگر داشتند (موریتز[۱۱۷]، بیرکنر[۱۱۸]، کلوس[۱۱۹]، جان[۱۲۰]، هند[۱۲۱]، ۲۰۰۲).
داودی و همکاران پژوهشی در سال ۱۳۹۰ انجام دادن جهت مقایسه عملکرد اجرای بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا و افسردگی اساسی بدون رانپریشی و افراد بهنجار در شهر تهران. در این پژوهش ۲۸ بیمار اسکیزوفرنیک (۱۶مرد، ۱۲زن) و ۲۸ بیمار افسرده بدون روانپریشی (۱۶مرد، ۱۲زن) و ۲۸ آزمودنی بهنجار (۱۶مرد، ۱۲زن) به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند با دامنه سنی ۱۹ تا ۵۰ سال که از لحاظ مدت زمان بستری تطابق داده شده بودند ملاک انتخاب بیماران در دو گروه به تشخیص روانپزشک و انجام مصاحبه بالینی ساختار یافته بر اساس معیار DSM-TV (SCID-I)[122] توسط روانشناس بالینی بود، علاوه بر این معیار دیگری مانند نداشتن تشخیص همزمان اختلال مصرف مواد، الکل، نداشتن صرع، اختلال بیش فعالی و نقص توجه، آسیب مغزی، عقب ماندگی ذهنی، دمانس و در نهایت حداکثر مدت بستری دو سال نیز در انتخاب آزمودنی ها مورد نظر قرار گرفت. برای اندازه گیری عملکرد اجرایی، از آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین استفاده شد و نتایج نشان داد که میانگین خطای درجا ماندگی و خطای خاص در دو گروه بالینی (افسردگی اساسی بدون روانپریشی و اسکیزوفرنیا) به مراتب بیشتر از گروه بهنجار بوده است. عملکرد اجرای بیماران اسکیزوفرینا نسبت به افراد بهنجار در این آزمون به طور معنی داری ضعیف تر می باشد به این صورت که خطاهای درجاماندگی بیشتری را مرتکب شدند و به تعداد طبقات صحیح کمتری دست یافتند. آسیب عملکرد شناختی در اختلال اسکیزوفرینا به ویژه در کارکردهای اجرایی در تحقیقات بسیاری تأیید شده است (لونن[۱۲۳] ۲۰۰۰، مورتیز، ۲۰۰۲).
همچنین در این تحقیق نتایج نشان داد که بیماران افسرده اساسی بدون روانپریشی به طور معنی داری خطای درجاماندگی بیشتری نسبت به افراد بهنجار دارند ولی در متغیر تعداد طبقات بین دو گروه تفاوت معنی دار وجود نداشت که این تحقیق با تحقیقات (مورتیز، ۲۰۰۲ و فوستایی[۱۲۴]، ۱۹۹۹) همخوانی داشته است.
رحیمی و همکاران در پژوهشی که در سال ۲۰۱۱ انجام دادن فواید آزمون جور کردن کارتهای ویسکانسین در تشخیص افتراقی اختلالات ادراکی در بیماران روانی و افراد سالم در ایران پرداختند. جهت بررسی این موضوع ۲۵ بیمار اسکیزو فرنی با علائم مثبت، ۲۵ اسکیز و فرنی با علائم منفی، ۲۵ افسرده اساسی و ۲۵ فرد بهنجار به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و همه گروه ها به طور جداگانه با آزمون ویسکانسین مورد آزمون قرار گرفتند. نتایج نشان داد که تمام گروه ­های بیمار در این آزمون عملکرد برتری از افراد سالم داشتند اگرچه اختلاف بین گروه ­های بیمار معنی­دار نبود. آنها به این نتیجه رسیدندکه آزمون ویسکانسین می ­تواند بیماران روانی با اختلاف ادراکی را از افراد سالم تشخیص دهد اما نمی­تواند به روشنی بیماران اسکیزوفرنی با علائم منفی را از بیماران با علائم مثبت و افسرده بازشناسی کند و همچنین این ایده را تأیید کردند که نواحی مختلف لب پیشانی می تواند در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و افسردگی اساسی تحت تأثیر قرار گیرد و شدت علائم بالینی می تواند نتیجه آزمون را تغییر دهد.
در تحقیقی که توسط برکوسکا[۱۲۵]، دروزد[۱۲۶]، جرکویسکی[۱۲۷]، ریباکسکی[۱۲۸] در سال ۲۰۰۹ انجام شد به بررسی عملکرد شناختی بیماران غیر افسرده با مشکلات شناختی خفیف (MCI)[129]، بیماران افسرده شدید و افراد بهنجار پرداختند که از هر گروه ۳۰ نفر انتخاب شد و مورد ارزیابی با تست ویسکانسین قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بیماران MCI نتایج بدتری نسبت به بیماران افسرده شدید داشتند و نیز بیماران افسرده شدید نتایج بدتری نسبت به افراد سالم نشان دادند.
۲-۸- پیشینه تحقیقات آزمون کلمه و رنگ استروپ در اسکیزوفرنیا و افسردگی اساسی
مشاهدات بالینی نشان دادند که افراد اسکیزو فرن به دلیل عدم توانایی در تمیز بین واقعیت خارجی و جنبه های درون ذهنی خویش، در این آزمون دچار اشتباهات عدیده ای می شوند. همچنین افراد افسرده به دلیل طولانی بودن زمان واکنش آنان در اجرای آزمون کلمه و رنگ استروپ با مشکلاتی مواجه می شوند. در مورد افسرده ها، مشکل بویژه زمانی افزایش می یابد که به جای اسامی رنگها، از واژه هایی استفاده می شود که دارای بار عاطفی مرتبط به غم و غصه باشند (نجاریان، براتی سده، ۱۳۷۲).
پژوهشی توسط منوچهر قرائی پور و همکاران در سال ۱۳۸۵ انجام شد در این تحقیق کارکردهای عصب- روانشناختی در اقدام کنندگان به خودکشی قبلاً به اختلال افسردگی اساسی غیرسایکوتیک دارای اقدام به خودکشی و پانزده آزمودنی بهنجار به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و از نظر کارکرد عصب-روانشناختی مورد مقایسه قرار گرفتند و به این نتیجه رسیدند که تمامی بیماران افسرده در کارکرد عصب روانشناختی مورد سنجش نسبت به آزمودنی های سالم به طور معنی داری ضعیف تر عمل کردند که این یافته با یافته های (لاندرو[۱۳۰]، استیلز[۱۳۱] و اسلتولد[۱۳۲]، ۲۰۰۱) همسو می باشد.
در پژوهشی دیگر توسط سلیمانی که در سال ۱۳۸۷ انجام شد به مقایسه بیماران اسکیزفرینا و افسردگی دو قطبی و گروه بهنجار از طریق آزمون کلمه و رنگ استروپ پرداختند و به این نتیجه رسیدند که آنها در هر سه حالت هماهنگ، ناهماهنگ، خنثی، عملکرد هر دو گروه از بیماران با افراد عادی تفاوت وجود دارد.
بارچ[۱۳۳]، کوهن[۱۳۴] و کتر[۱۳۵] پژوهشی در سال ۲۰۰۴ انجام دادن و به بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد استروپ در اسکیزو فرنی پرداختند جهت بررسی این موضوع ۲۹ شخص مبتلا به اسکیزوفرنی و ۲۹ شخص غیر بیمار انتخاب شدند و به وسیلۀ آزمون کلمه و رنگ استروپ به بررسی رابطه بین خطاها و زمان واکنش (RT)[136] روی فعالیت استروپ بین افراد مبتلا به اسکیزوفرنی پرداختند. نتایج نشان داد که افزایش نیافتن RT بین بیماران (در مقایسه با افراد غیربیمار) ناشی از افزایش تعداد خطاهایی که آنها در شرایط ناهمسان ایجاد می کنند نیست بلکه از تأثیر بیشتر کلمه خنثی در شرایط خنثی نیز اثر می پذیرند.
هامر[۱۳۷]، دیدگارد[۱۳۸]، سورنسن[۱۳۹]، آردال[۱۴۰] و همکاران در سال ۲۰۱۰ به بررسی اختلال مداوم عملکرد شناختی در بیماران افسرده اساسی به وسیله آزمون کلمه و رنگ استروپ پرداختند.گروه های شامل ۱۹ بیمار افسرده اساسی با نمره بیش از ۱۸ در تست همیلتون و گروه شاهد که از نظر سن،جنس و میزان تحصیلات با گروه قبلی همتا سازی شدند، بود. این آزمون در دو مرحله صورت گرفت و آزمودنی ها در هنگام ورود به تحقیق با تست افسردگی همیلتون با نمره بیش از ۱۸ ملاک گذاری شدند بعد از ۶ ماه وقتی علایم کاهش یافت با آزمون رنگ و کلمه استروپ مورد آزمون قرار گرفتند نتایج نشان داد که بیماران در مقایسه با گروه شاهد در رابطه با فعالیت کارت کلمه رنگی در هر دو مورد آزمون اختلال نشان می دادند بنابراین در بیماران افسرده هیچگونه بهبودی در عملکرد اجرایی و توجه به صورت تابعی از کاهش علایم دیده نشد و اختلال پس از ۶ ماه با وجود بهبود قابل توجه در افسردگی هنوز ادامه داشت.
۲-۹-جمع بندی کلی از یافته های پژوهش های انجام شده
مطالعات انجام شده توسط دو آزمون حساس به لوب فرونتال از جمله آزمون کلمه ورنگ استروپ و آزمون جور کردن کارتهای ویسکانسین پرداختیم در این قسمت به جمع بندی یافته های پژهش های انجام شده خواهیم پرداخت.
به طور کلی پژوهش ها نشان دادن که در آزمون جورکردن کارتهای ویسکانسین بیماران اسکیزوفرن و افسردگی اساسی عملکرد ضعیف تری نسبت به افراد بهنجار داشته اند (موتیز و همکاران،۲۰۰۲، داودی و همکاران، ۱۳۹۰، رحیمی و همکاران، ۲۰۱۱، برکوسکا و همکاران، ۲۰۰۹).
موتیز و همکاران در سال ۲۰۰۲ به این نتیجه رسیدن که عملکرد بیماران اسکیزوفرن در آزمون جور کردن کارتهای ویسکانسین عملکرد ضعیفی نسبت به افراد وسواس و افراد بهنجار دارند. همینطور رحیمی وهمکاران در سال۲۰۱۱ به این نتیجه رسیدن که بیماران روانی با اختلالات ادراکی از جمله افسرده اساسی و اسکیزوفرن را می توان با آزمون جور کردن کارتهای ویسکانسین از افراد سالم تشخیص داد اما نمی توان به روشنی بیماران اسکیزوفرنی با علائم مثبت را از بیماران اسکیزوفرن با علائم منفی و افسرده بازشناسی کرد وهمچنین این ایده را تایید کردند که نواحی مختلف لوب پیشانی می تواند در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی وافسردگی اساسی تحت تاثیر قرار گیرد و شدت علائم بالینی می تواند نتیجه آزمون را تغییر دهد .داودی و همکاران در سال۱۳۹۰ نیز به این یافته رسیدند که بیماران اسکیزوفرن در مقایسه با افراد افسرده اساسی بدون روانپریشی و آزمودنی های بهنجار در همه متغییرهای آزمون جور کردن ویسکانسین عملکرد ضعیف تری داشتند و به این نتیجه رسیدند که آسیب بیشتر درعملکرد های اجرایی در آزمون جور کردن کارت هایویسکانسینبه طور کلی با روان پریشی مرتبط است.برکوسکا و همکاران در سال ۲۰۰۹ نیز به این یافته رسیدند که افراد غیر افسرده با مشکلات شناختی عملکرد ضعیف تری نسبت به بیماران افسرده شدید و بیماران افسرده شدید عملکرد ضعیف تری نسبت به افراد بهنجار داشتند.
در پژوهشهای که از طریق آزمون کلمه و رنگ استروپ انجام شده به این یافته رسیدند افراد مبتلا به اسکیزوفرن و افسردگی اساسی در عملکردهای اجرایی نسبت به افراد بهنجار اختلال نشان دادند (قرائی­پور و همکاران، ۱۳۸۵، سلیمانی، ۱۳۸۷، بارچ و همکاران، ۲۰۰۴، هامر و همکاران،۲۰۱۰). همچنین تحقیقاتی صورت گرفته است که بر عواملی پرداخته شده است که می تواند بر آزمون کلمه و رنگ استروپ و آزمون جور کردن کارت های ویسکانسین موثر باشد، از جمله جنسیت ، سن ، تحصیلات و هوش .که در این پژوهش های ی انجام شده ،یافته های ضد و نقیضی بدست آمده است بنابراین، این تحقیقات با توجه به این بیانیات که عملکرد نابهنجار در آزمون جورکردن کارتهای ویسکانسین با استعداد روانپریشی، وجود توهم و هذیان به عنوان علایم مثبت در اختلال اسکیزوفرنیا (کاپلان، ۲۰۰۰) رابطه دارد و بیماران اسکیزوفرنیا در مقایسه با دیگر اختلالات روانی بدون سایکوز عملکرد ضعیف تری دارند (نلسون و همکاران ۱۹۹۸) و همچنین با توجه به یافته­های داودی و همکاران که به این نتیجه رسیدند که آسیب بیشتر درعملکردهای اجرایی در آزمون جور کردن کارت­های ویسکانسین به طورکلی با روانپریشی مرتبط است، سعی دارد مشخص کندکه عملکرد اجرایی در بیماران بدون علائم روانپریشی چگونه است و از آنجا که تاکنون تحقیقی در زمینه بررسی عملکرد اجرایی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بدون علائم روانپریشی، افسردگی اساسی بدون علائم روانپریشی و افراد بهنجار به وسیله دو آزمون رنگ و کلمه استروپ و آزمون دسته­بندی کارت­های ویسکانسین صورت نگرفته است بر اساس پیشینه پژوهش و اهداف مذکور فرضیه های زیر تدوین گردیده است.
۳-۹- فرضیه های تحقیق
۱-در جور کردن کارت های ویسکانسین (خطای تداوم) بین عملکرد اجرای بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بدون علائم روانپریشی، افسردگی اساسی بدون علائم روانپریشی و افراد بهنجار تفاوت معنی داری وجود دارد.
۲- در جورکردن کارت های ویسکانسین (خطای کل) بین عملکرد اجرایی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بدون علائم روانپریشی، افسردگی اساسی بدون علائم روانپریشی و افراد بهنجار تفاوت معنی داری وجود دارد.
۳- در آزمون کلمه و رنگ استروپ (تعداد خطا در فرم ناهمجور) بین عملکرد اجرایی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بدون علائم روانپریشی، افسردگی اساسی بدون علائم روانپریشی و افراد بهنجار تفاوت معنی داری وجود دارد.
۴- در آزمون کلمه و رنگ استروپ (اثر استروپ ؛ هزارم ثانیه) بین عملکرد اجرایی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنیا بدون علائم روانپریشی، افسردگی اساسی بدون علائم روانپریشی و افراد بهنجار تفاوت معناداری وجود دارد.
۵- در جور کردن کارت های ویسکانسین (خطای تداوم) بین عملکرد اجرایی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود ندارد.
۶- در جور کردن کارت های ویسکانسین (خطای کل) بین عملکرد اجرایی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود ندارد.
۷- در آزمون کلمه و رنگ استروپ (تعداد خطا در فرم ناهمجور) بین عملکرد اجرای زنان و مردان تفاوت معناداری وجود ندارد.
۸- در آزمون کلمه و رنگ استروپ (اثر استروپ؛ هزارم ثانیه) بین عملکرد اجرایی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود ندارد.
فصل سوم
روش تحقیق
۳-۱ مقدمه
در این فصل به بررسی چارچوب تحقیق می پردازیم. بدین منظور ابتدا به جامعۀ آماری، گروه نمونه و شیوه نمونه گیری پرداخته می شود و سپس ، ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش و شیوه کاربرد آنها به تفصیل توضیح داده می شود. در انتها نیز، به طرح پژوهشی و روش آماری به کار رفته شده در این تحقیق پرداخته می شود.
۳-۲- نوع روش تحقیق:
پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای است و هدف تحقیق مقایسه متغیرها می باشد.
۳-۳ جامعه آماری
جامعۀ آماری در پژوهش حاضر شامل تمامی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی و افسردگی اساسی و تمامی افراد بهنجار می باشد.
۳-۴- گروه نمونه و روش نمونه گیری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:17:00 ب.ظ ]




نتایج نهایی نشان می‌دهد:

    1. احتمال شاد بودن مردم بومی مسن‌تر در مقایسه با همتایان خود بیشتر است.
      1. احتمال درک شادی برای کسانی که ثروت بیشتری دارند، بالاتر است و افزایش درآمد ماهانه خانوار احتمال شاد بودن را افزایش می‌دهد.
      2. ( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

    1. پاسخ‌دهندگانی که از مدرسه فنی­و­حرفه­ای و کالج هستند یا از مراکز آموزش عالی فارغ‌التحصیل شده‌اند در مقایسه با کسانی که از مدرسه ابتدایی یا (گروه مرجع) فارغ التحصیل شده ­اند احتمال شاد بودنشان بیشتر است.
    1. بالا بردن شایستگی شغلی و سطح درآمد به ویژه برای گروه‌های فقیر با شادمانی همراه است.
    1. در پروتستان‌ها و کاتولیک­های بومی در مقایسه با مذاهب دیگر، احتمال شاد بودن بیشتراست.
    1. منطقه جغرافیایی نقش مهمی را در درک شادی ایفا می‌کند.
    1. کسانی که به قلمرو سنتی مردم بومی نزدیک­ترند و شانس بیشتری برای ادامه سبک زندگی بومی خود دارند شادتر هستند و در واقع نزدیکی به گروه، شادی را بالا می­برد.
    1. با توجه به وضعیت سلامت، ارتباط مثبتی بین سلامت و شادی وجود دارد؛ یعنی افراد سالم از لحاظ جسمی و روانی به احتمال زیاد شادتر هستند.

در نهایت می­توان گفت، جالب‌ترین یافته­ ها با توجه به اثرات محرومیت اجتماعی در شادی قابل مشاهده است. نتایج نشان می‌دهد که مردم به احتمال زیاد در صورتی که به صورت مجتمع هستند و یا در جامعه بیشتر حضور دارند بیشتر شاد هستند وکناره­گیری مردمان بومی از جریان اصلی جامعه عنصری حیاتی در توجه به طرد اجتماعی و شادمانی است. همچنین در میان پاسخ ­دهندگان، کسانی که از مزایای پزشکی، تحصیلات عالی، ثروت زیاد برخوردارند و بدون مشکل مسکن یا مشکلات مالی هستند، احتمال شاد بودنشان بیشتر از دیگران است.
از یافته­های این تحقیق می­توان در سیاست­گذاری برای پایداری اجتماعی مردمان بومی استفاده کرد؛ به‌عنوان مثال ارائه‌ مشاوه و سلامت یا خدمات در منزل و یا خدمات پزشکی برای مردم بومی و شبکه ­های امنیت اجتماعی و رفاه را به جای مقررات فردگرایی اختصاص داد. در کل متارکه مردمان بومی با توجه به مفاد رفاه اجتماعی یک عنصر بسیار مهم در رابطه با محرومیت اجتماعی و شادی است.
تحقیق هالر[۱۴۷] و هادلر[۱۴۸] (۲۰۰۶) در تحلیلی مقایسه­ ای و بین ­المللی به این مسئله پرداختند که «چگونه روابط و ساختار اجتماعی، شادمانی و ناشادمانی را تولید می­ کند». این پژوهشگران در این تحقیق از آمارهای بین المللی ۴۱ کشور بر اساس پیمایش جهانی ارزش­ها استفاده کرده ­اند موضوع مهم و محوری این تحقیق این است که شادمانی و رضایت از زندگی باید به عنوان محصول ویژگی­های فردی از سویی و روابط و ساختار اجتماعی از سوی دیگر، بررسی شود. یکی از تفاوت­های شادمانی و رضایت از زندگی این است که اولی حاصل فرایندی مادی و داشته­ها و خواسته­ های اجتماعی و دومی حاصل تجربه­ای مثبت به ویژه در روابط صمیمانه و نزدیک است. تمرکز این تحقیق بر اوضاع اجتماعی خرد و کلان است که به وجود آورنده یا از بین برنده شادمانی و رضایت است. فرض می­ شود روابط اجتماعی زیاد و نزدیک، مشارکت و موفقیت شغلی، ریشه ­های فرهنگی، مذهب و مشارکت در آن­ها، موجد شادی و رضایت از زندگی باشد. عوامل تأثیرگذار بر ابعاد کلان عبارت است از: موقعیت اقتصادی، ساختار اقتصادی نسبتاً برابر، دولت رفاه خوب و دموکراسی. ابعاد کلان بیشتر بر رضایت از زندگی تأثیرگذار است تا شادمانی. در این تحقیق، یک رگرسیون چندگانه مقایسه­ ای در تحلیل شادمانی ۴۱ کشور براساس داده ­های پیمایش ارزش­های جهانی، در دنیا انجام شده است نتایج نشان می­دهد مشارکت اجتماعی در سطح خرد و مشارکت فرهنگی یک فرد، به طور گسترده­ای بر شادمانی وی تأثیرگذار است. در کل یافته­های این تحقیق گویای آن است که روابط اجتماعی خوب و به هم پیوسته، موفقیت­های شغلی و حرفه­ای، جهت­گیری و مشارکت­های اجتماعی- فرهنگی و شرایط کلان اقتصادی برابر و عادلانه، وضعیت مناسب رفاه و دموکراسی سیاسی بر شادی افراد جامعه اثر گذارند.
چانگ[۱۴۹](۲۰۰۹) در پژوهشی تحت عنوان «سرمایه اجتماعی و شادی ذهنی در تایوان» با هدف آزمون پیش ­بینی­های نظری سرمایه اجتماعی و بررسی روابط میان اشکال مختلف سرمایه اجتماعی و شادی ذهنی در تایوان، از داده ­های پیمایشِ روند توسعه اجتماعی در تایوان( ۲۰۰۳) استفاده کرده است. یافته­ ها نیز در این تحقیق، اساساً با ویژگی­هایی ارتباط دارند که از طریق مدل سرمایه اجتماعی به دست می ­آید. همچنین، تأثیرات تک تک اجزای متفاوت سرمایه اجتماعی بر شادی ذهنی مشخص شده ­اند که عبارت­اند از: مشارکت داشتن در سازمان­های غیرمنفعت طلبانه، حضور داوطلبانه در اجتماعات و اعتماد. به طور کلی یافته­های این پژوهش نشان می­دهد روابط اجتماعی توأم با اعتماد، اثر تعیین کننده بر شادمانی دارد. همچنین، در سطح کلان نیز رابطه مثبتی بین سرمایه اجتماعی و احساس شادمانی وجود دارد.
پاودتاو[۱۵۰] (۲۰۰۷) پژوهشی را با عنوان «ارزش­گذاری کردن بر دوستان، آشنایان و همسایگان: استفاده از پیمایش‌های رضایت از زندگی برای ارزش­گذاری بر روابط اجتماعی» انجام داد. پاودتاو معتقد است که شواهد قابل توجهی در ادبیات جامعه ­شناسی و روان­شناسی وجود دارد که بر عامل روابط اجتماعی در ترویج شادی تأیید دارند؛ با این حال میزان تأثیر روابط اجتماعی در ایجاد شادی تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده است. متغیر مستقل این پژوهش روابط اجتماعی است. این مقاله با بهره گرفتن از روش قیمت­ گذاری، ارزش پولی رضایت به‌دست آمده از افزایش فراوانی تعامل با دوستان، بستگان و همسایگان را برآورد می­ کند. پرسش اصلی این تحقیق این است که «آیا با پول می­توان بیشترین میزان شادی را به‌دست آورد یا منابع رضایت واقعی، داشتن روابط عمیق میان فردی با دوستان نزدیک و افراد دیگر در جامعه است؟» این مقاله با بررسی داده ­های موج ۱۰-۷ و موج ۱۲۵ از بررسی پانل خانواده بریتانیا (BHPS) در بین سال­های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۳ جمع­آوری شده است. در این پژوهش بیش از ۱۰۰۰۰ نفر از خانواده­های انگلیسی که به‌طور تصادفی در سراسر کشور انتخاب شده بودند، به پرسش «به‌طور کلی، شما از زندگی خود راضی هستید یا خیر» در یک مقیاس ۷ درجه­ای از (۱) بسیار ناراضی تا (۷) بسیار راضی، پاسخ داده بودند. علاوه بر اطلاعات در مورد رضایت از زندگی، از پاسخ ­دهندگان خواسته شده بود که به پرسش‌هایی درمورد شبکه ­های اجتماعی نیز پاسخ دهند: «هر چند وقت یک‌بار دوستان و خویشاوندانی که با شما زندگی نمی­کنند را ملاقات می­کنید؟ (در خانه یا جای دیگر)»، «اغلب چه مقدار با همسایگان خود صحبت می­کنید؟» پاسخ­ها در طیف ترتیبی ۵ طبقه­ای کدگذاری شده بود: ۱-هرگز ۲- کمتر از یکبار در ماه ۳- یک یا دو بار در ماه۴- یک یا دو بار در هفته ۵- اغلب روزها.
نتایج تحقیق نشان داد افزایش سطح تعامل با دوستان و بستگان تا ۸۵۰۰۰ پوند در یک سال برحسب رضایت از زندگی ارزش دارد. از نظر آماری این مقدار خیلی بزرگ است؛ وقتی از ازدواج که ارزشی در حدود ۵۰۰۰۰ پوند دارد هم بیشتر است و می ­تواند حدود دو سوم شادی از دست رفته‌ی جدا شدن (۱۳۹۰۰۰-) یا بیکاری (۱۴۳۰۰۰-) را جبران کند.
کریستین بجنسکو[۱۵۱] (۲۰۰۸) تحقیقی را با عنوان «سرمایه اجتماعی و شادی در ایالت متحده» انجام داده است. وی در این مقاله به «ارتباط بین سرمایه ­اجتماعی و میانگین شادی در ایالت­متحده» پرداخته و در آن سرمایه ­اجتماعی را با ابعاد اعتماد ­اجتماعی، هم‌دلی و معاشرت­پذیری مورد سنجش قرار داده است. داده ­ها به صورت پانل از نُه سرشماری ایالات متحده در طول ۱۹۸۳-۱۹۹۸ از ۴۸ ایالت به‌دست آمده است.
نتایج حاکی از آن است که ” اعتماد ­اجتماعی” ارتباطی مثبت­ و قوی با شادی دارد. اگر چه تأثیرات بالقوه معاشرت­پذیری و هم‌دلی در سطوح جامعه، رابطه‌ی معنی­داری در برآوردهای منطقه­ای به‌دست داده است، اما یافته­ ها اهمیت بیشتری به اعتماد­ اجتماعی در ارتباط با شادی می­ دهند.
کوپر و همکاران[۱۵۲])۲۰۱۱) در پژوهشی تحت عنوان «بررسی رابطه بین نابرابری درآمد و شادکامی در آمریکا» چنین استدلال کرده ­اند، در سال­هایی که میزان نابرابری درآمد کمتر بوده شادکامی افراد بهتر بوده است نتیجه مهم­تر آن است که فقر مادی و احساس بی عدالتی منجر به کاهش شادکامی در افراد خواهد شد. بر اساس نتایج این مطالعه شهر محل سکونت نیز با ارزیابی وضعیت شادکامی در افراد ارتباط داشته و شهروندان ساکن شهرهای درجه اول و دوم وضعیت شادکامی پایین­تری را نسبت به ساکنان شهر درجه سه گزارش کرده ­اند. در حقیقت برای شهرهای کوچکتر شادکامی بهتری برآورد شده است. این امر می ­تواند به عواملی نظیر مشغله­کاری، آلودگی هوا، آلودگی صوتی، تراکم بیشتر جمعیت بستگی داشته باشد. بر این اساس افراد در سطوح پایین­تر اقتصادی در مقایسه با افراد در سطح اقتصادی( خوب / بسیار خوب ) به صورت معناداری وضعیت شادکامی خود را کمتر ارزیابی نموده بودند و افراد در سطوح اقتصادی ارزیابی شده در دسته بندی« نه خوب / نه بد، بد و بسیاربد » به ترتیب به احتمال ۱/۷۵، ۲/۱۴، ۲/۳۲ برابر نسبت به افراد دارای وضعیت اقتصادی بسیار خوب، وضعیت شادکامی خود را نامناسب­تر گزارش کرده بودند.
۲-۱-۲-۲. ادبیات تجربی زنان سرپرست خانوار
۲-۱-۲-۲-۱. ادبیات تجربی داخلی زنان سرپرست خانوار
در این قسمت سعی خواهد شد که ضمن بررسی پژوهش­های موجود در رابطه با طرد اجتماعی و فقر زنان سرپرست خانوار، به دلیل عدم وجود پژوهشی در زمینه احساس شادمانی این گروه از زنان، به آن دسته از پژوهش­های اشاره شود که وضعیت سلامت روان و مشکلات روحی (استرس، افسردگی و اضطراب) این جمعیت را مورد بررسی قرار داده است.
وحیدیگانه(۱۳۹۲) پایان نامه­ کارشناسی­ارشد خود با عنوان «بررسی وضعیت طرد اجتماعی زنان­سرپرست­خانوار( مطالعۀ موردی زنا­ن­سرپرست­خانوار در لیست انتظار سازمان بهزیستی شهرستان­های تهران و ری ) » با هدف بررسی و سنجش میزان طرداجتماعی در ابعاد عینی و ذهنی، شناخت شرایط و عوامل خطرزای طرد و نیز پیامدهای روانی ـ اجتماعی آن در میان خانواده­های زن­سرپرست به اجرا درآورده است. از اینرو به معرفی رویکرد طرد اجتماعی و عملیاتی­سازی و کاربرد آن و مشخص کردن میزان طرد تجربه شده و احساس شده و نیز شناخت عوامل تأثیرگذار بر طرد زنان­سرپرست­خانوار پرداخته است. همچنین این ­پژوهش قصد دارد تصویری از موانع موجود بر سر راه ادغام و شمول این زنان در جامعه بدست دهد و عواملی که آنان را از جریان اصلی زندگی اجتماعی جدا و به حاشیه کشانده و محرومیت­شان را عمیق­تر ساخته، شناسایی کند. جامعه­آماری این مطالعه زنان سرپرست­خانوار در لیست انتظار سازمان بهزیستی شهرستان­های تهران و ری در تابستان ۱۳۹۲ است که از روش کمی(پیمایش) و کیفی(مصاحبه) بهره­ گیری شده است که بخش کمی با ۱۱۰ نفر با تکنیک پرسشنامه مورد آزمون قرار گرفت و بخش کیفی با ۵۰ نفر از طریق تکنیک مصاحبه نیمه­ساخت­یافته صورت گرفته است که نتایج توصیفی حاکی از آن است، میانگین نمره شاخص­ های طرد اجتماعی عبارت­اند از: طرد عینی۵۲/۵۸، طرد ذهنی۶۴/۷۰ و پیامدهای طرد: ۷۶/۶۸. نتایج استنباطی نشان می­دهد که به ترتیب تحصیلات والدین، سن و حوادث مطرودساز تجربه شده توسط زنان­سرپرست­خانوار، بیشترین اثر را بر عوامل میانجی داشته است. بعد از آن نیز درصد شاغلین خانوار، تعداد اعضای خانوار، مدت سرپرستی خانوار و در نهایت وضعیت تأهل به ترتیب بالاترین تأثیر بر عوامل میانجی­دار بوده است. در رابطه با سایر عامل میانجی یافته­ ها نشان می­دهد سه عامل میانجی که بیشترین اثر را بر طرد اجتماعی زنان و ابعاد آن داشته اند به ترتیب تحصیلات، شغل و سلامت عمومی زنان سرپرست­خانوار بوده است و بعد از آن نیز مقطع ترک تحصیل، محل تولد، ترک تحصیل، موانع اشتغال و منطقه سکوت زنان­سرپرست­خانوار به ترتیب بالاترین تأثیر را بر طرد اجتماعی زنان و ابعاد آن داشته اند.
صادقی(۱۳۸۹) در پایان نامه کارشناسی­ارشد خود تحت عنوان«مطالعه ابعاد طرد اجتماعی زنان روستایی ­سرپرست­خانوار در رابطه با وضعیت اشتغال و اقامت» طرد را از منظر ابعاد اجتماعی و با تأکید بر جنسیت و اقتصاد و محیط مورد بررسی قرار داده­ است و در پی فهم و سنجش ابعاد طرد اجتماعی در بین زنان­ فقیر روستایی بوده و به وضعیت طرد اجتماعی زنان فقیر بر حسب متغیرها و شاخص­ های طرد اجتماعی پرداخته است. سؤالات اصلی تحقیق این است که چگونه زنان در چرخه­ی زندگی به گونه ­ای نظام­مند از جریان اصلی اجتماع طرد و به حاشیه­ رانده می­شوند؟، چه عللی به طرد زنان از عرصه ­های اجتماعی انجامیده است؟، الگوی توزیع ابعاد طرداجتماعی در میان زنان چگونه است؟. در این تحقیق که از دو روش کمی (پیمایش) و کیفی (مصاحبه) استفاده شده، چهار بعد اصلی طرد اجتماعی یعنی: طرد از شبکه های حمایتی، روابط اجتماعی، مشارکت اجتماعی و همچنین شرمساری یا بدنامی اجتماعی مورد سنجش قرار گرفته و توزیع آن در ۱۶۹ نفر نمونه­ از زنان دهستان ملارد(۱۱ روستا) تحقیق به­دست آمده است. همچنین با بهره گرفتن از روش کیفی کوشش شده درک عمیق­تری از تجربه­ زیسته زنان در مورد طرد، فرایندها و علل آن به دست آید. بدین منظور، نمونه ­ای متشکل از ۵۱ نفراز زنان به گونه ­ای هدفمند و بر اساس ویژگی­های مختلف آن­ها تعیین و مورد مصاحبه قرار گرفته­اند. یافته­های این پژوهش حاکی از آن می­باشد که پیوندهای درون­گروهی همواره و تحت هر شرایطی بر رفاه اعضاء شبکه تأثیر مثبت ندارد و پیوند بین­گروهی زنان از کمترین تنوع و ناهمگونی برخوردار است که این مسئله شانس دریافت حمایت­های متنوع­تر را برای زنان کاهش می­دهد و زنان در فعالیت­های غیررسمی و خودجوش طرد کمتری را تجربه می­ کنند. در نهایت اینکه به دلیل فقر و موقعیت اجتماعی خاصی که در آن به سر می­برند در معرض تجربه تحقرآمیز و طعنه­آمیزی قرار می­گیرند که در آن از بالا به پایین به آن­ها نگاه می­ شود یا از سوی بقیه جامعه، به دیده ظن و تردید به آن­ها نگریسته می­ شود، تجربه­ای که روال عادی کنش­اجتماعی ­زنان را بر هم می­زند، بر کیفیت روابط بین شخصی آن­ها سایه می­افکند و می ­تواند به ایجاد فاصله آنان از سایر اعضاء جامعه دامن زند و فرصت­ها را در جامعه محدود می­ کند. با توجه به نتایج کمی، مقایسه وضعیت طرد اجتماعی در میان دو گروه زنان بومی و مهاجر حاکی از آن است که زنان فقیر بومی، از لحاظ حمایتی از شبکه درون­گروهی قوی­تری برخوردارند و در فعالیت­های اجتماعی غیررسمی، مشارکت فعال­تر نسبت به همتایان مهاجر خود دارند. همچنین زنان شاغل نسبت به زنان غیرشاغل، از شبکه حمایتی بین­گروهی قوی­تر و ناهمگون­تری برخوردارند و فعالیت­های اقتصادی این دسته از زنان، شعاع حمایتی گسترده­تر و منابع حمایتی بیشتری را برای آن­ها فراهم کرده است. نتایج کیفی تحقیق گویای آن است که طرد و محرومیت انباشتی زنان به موقعیت کنونی آن­ها برنمی­گردد بلکه به گونه ­ای فرایندی، با پیشینه و گذشته­ی آن­ها، با ویژگی­های فردی، ساختار خویشاوندی، فقر مزمن و بین نسلی و با برخی وقایع خاص در ارتباط است. علاوه برآن، عوامل اجتماعی و فرهنگی (غیردرآمدی) متعددی در به حاشیه راندن زنان از جریان اصلی اجتماع نقش دارند که به نوبه خود می ­تواند فرصت خروج از فقر و محرومیت را برای آن­ها دشوار سازد.
مؤمنی زاده (۱۳۹۳) در پژوهشی تحت عنوان «تحلیل مقایسه­ ای در خصوص زنان سرپرست خانوار» با به کار­گیری برخی معیارها و شاخص­ های آماری، به بررسی شکاف جنسیتی بین مردان و زنان و به ویژه زنان سرپرست خانوار پرداخته است. مطالعات نشان می­ دهند که زنان بیش از مردان در معرض فقر و تبعیض جنسیتی قرار دادند. زنان سرپرست خانوار به واسطه عدم آشنایی با مهارت­ های اجتماعی، عدم دسترسی به منابع و در نتیجه کیفیت زندگی پایین و نیز با از دست دادن شبکه روابط و مسؤلیت افراد تحت تکفل در معرض انواع آسیب های اجتماعی و روانی قرار دارند. در اغلب جوامع در حال توسعه و از جمله ایران، بسیاری از مشاغل در انحصار مردان است و بجز مشاغلی مانند پرستاری و آموزش که بیشتر با زنان مرتبط دانسته می­ شود و در آن­ها دستمزد نسبتاً پایین است، در هر ۲بخش­ خصوصی و عمومی احتمال استخدام مردان بیش از زنان است. در واقع، زمینه اشتغال زنان در عرصه­ فعالیت­های اقتصادی گسترده و متنوع نمی ­باشد. در جامعه شهری، ۶/۱۳ درصد زنان شاغل در بخش آموزش۴/۱۱ درصد در بخش بهداشت و ۲۸/۱۸ درصد در بخش صنعت فعالیت دارند که زنان شاغل در بخش صنعت اغلب به عنوان کارگران گروه صنایع دستی و مشاغل مرتبط با آن مانند فرش مشغول می­باشند. در واقع زنان اکثراً تحت تأثیر عوامل فرهنگی و سنتی به مشاغل مشخصی هدایت و جذب می­شوند و حضور آنان در اکثر بخش­ها بسیار محدود است. به عنوان مثال تنها ۲ درصد از زنان در واسطه­گری­های مالی اشتغال دارند. در واقع، تنها فعالیت­هایی که زنان بخش عمدهای از شاغلین آن­ها را به خود اختصاص می­ دهند آموزش و بهداشت است؛ به طوری که بیش از ۴۹ درصد شاغلین بخش آموزش و ۴۷ درصد بهداشت و مددکاری را زنان تشکیل می­ دهند. مقایسه توزیع خانوارها به تفکیک سرپرست نشان می­دهد که خانوارهای دارای سرپرست­زن عمدتاً در دهک­های پایین درآمدی تمرکز یافته اند، به گونه ای که بیش از ۷۱ درصد این خانوارها در ۵ دهک اول قرار دارند. این نسبت در مورد مردان۷/۵۳ می باشد. این اختلاف در دهک اول مشهودتر است، در حالی که فقط ۶۶/۷ درصد خانوارهای دارای سرپرست مرد در این دهک قرار دارند، ۶۳/۲۸ درصد یعنی یک چهارم از خانوارهای دارای سرپرست­زن در دهک اول که پایین­ترین سطح درآمدی است جای گرفته­اند و این امر حاکی از سطح بالاتر فقر در بین خانوارهایی است که سرپرست آن زن می باشد.
شیخاوندی(۱۳۸۸)، پایان نامه کارشناسی­ارشد خود تحت عنوان «بررسی تأثیر مؤلفه­ های توسعه­پایدار بررسی پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی زنان سرپرست­خانوار(مطالعه موردی)» با هدف بررسی ارجحیت مسائل مرتبط با کیفیت زندگی زنان­سرپرست­خانوار، به عنوان قشری­آسیب­پذیر انجام داده است. یکی از فرضیات این تحقیق این می­باشد که زنان­سرپرست­خانوار از زندگی خود رضایت­خاطر ندارند. جامعه­آماری این تحقیق زنان­سرپرست­خانوار تحت پوشش کمیته­امداد امام خمینی مرکز استان آذربایجان­شرقی(تبریز) می­باشد. این تحقیق با روش پیمایش و تکنیک پرسشنامه صورت گرفته است. متغیر مستقل این تحقیق، مؤلفه­ های توسعه­پایدار(دانش، بهداشت و سلامتی، تغذیه مناسب، ایجاد امنیت، حمایت اجتماعی(مانند مشاوه) و حمایت اقتصادی(مانند پرداخت مستمری و کمک هزینه اجاره­بهای مسکن)، توزیع عادلانه درآمد، امید به آینده. متغیر وابسته: پایگاه اقتصادی ـ اجتماعی شامل شغل، تحصیلات، درآمد و وضعیت رفاهی و رضایت از جنبه­ های مختلف زندگی و متغیر کنترل: کلیه واحدهای آماری تحت پوشش امداد می­باشد. بنابراین همگی از خدمات بیمه­ای، خدمات درمانی و حقوق مستمری برخوردارند. نتیجه این پژوهش نشان داد : ۹/۹۴ درصد از زنان سرپرست خانوار از وضع مالی خود ناراضی بوده ­اند، ۲/۴۱ درصد از وضعیت سلامتی خود احساس نارضایتی می­کردند، نیمی از جمعیت زنان­سرپرست­خانوار از وضعیت مسکن خود احساس نارضایتی داشتند، حدود ۷۰ درصد از شانس و قسمت خود ناراضی هستند و وضع تغذیه آن­ها متوسط ارزیابی شد. در کل ۹/۳۶ درصد اظهار داشتند که از زندگی خود ناراضی هستند.
حسینی و همکاران (۱۳۸۸) در پژوهشی تحت عنوان«بررسی سلامت روان زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر تهران» به تعیین وضعیت سلامت روان زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر تهران پرداخته­اند. اهداف فرعی این پژوهش: تعیین وضعیت سلامت روان زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان با توجه به نوع علت سرپرستی آن­ها، تعیین وضعیت سلامت روان زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر تهران با توجه به میزان تحصیلات آن­ها، تعیین وضعیت سلامت روان زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی شهر تهران با توجه به مدت زمان تحت پوشش قرار گرفتن در سازمان بهزیستی شهر تهران می­باشد. روش این پژوهش پیمایشی است و جامعه آماری این پژوهش را ۲۵۰۰ نفر از زنان سرپرست خانواری که تحت پوشش مجتمع­های حمایتی بهزیستی شهر تهران قرار دارند تشکیل می­دهد. حجم نمونه این پژوهش ۳۰۰ نفر است که به صورت تصادفی سهمیه­ای از بین مجتمع­های بهزیستی انتخاب شده ­اند. یافته­های پژوهش حاکی از آن است که ۷۷./. از زنان سرپرست خانوار این پژوهش از سلامت روان کامل برخوردار نبوده و تنها ۲۳./. از آن­ها از سلامت روان کامل برخوردار بوده ­اند. همچنین­ نتایج نشان می­دهد که بین علت سرپرستی آن­ها با سلامت روان آنان رابطه وجود ندارد. اما در رابطه با دو متغیر تحصیلات و مدت زمان سرپرستی نشان می­دهد که رابطه­ای بین این دو متغیر با سلامت روان آن­ها وجود دارد. همچنین طبق نتایج این پژوهش: ۵۵./. از زنان سرپرست خانوار سازمان بهزیستی شهر تهران از عزت نفس پایینی برخوردار هستند که بیشترین فراوانی از بین گزینه­ ها : علائم جسمانی، اضطراب، عزت نفس، افسردگی مربوط به عزت نفس پایین آزمودنی­هاست، ۵۴./. از اضطراب بالایی برخوردارند ۵۳./. از نظر جسمانی در وضعیت خوبی قرار ندارند، ۴۹./. هم دچار افسردگی­ می­باشند.
گروسی و شبستری (۱۳۹۰) پژوهشی تحت عنوان «بررسی رابطۀ سرمایۀ اجتماعی و سلامت روان در بین زنان سرپرست خانوار در شهر کرمان» با هدف شناخت عوامل اجتماعی مرتبط با سلامت روان زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی شهر کرمان انجام دادند. برای انجام این پژوهش از چارچوب نظری سرمایۀ اجتماعی، سرمایۀ اجتماعی شبکه(در بعد ساختاری، تعاملی و کارکردی) و پیامدهای آن در حوزه سلامت استفاده شده است. نمونۀ این پژوهش ۳۲۵ زن سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی بودند و اطلاعات از طریق پرسشنامۀ دوقسمتی محقق­ساخته و پرسشنامۀ جی اچ کیو بیست و هشت [۱۵۳] همراه با مصاحبه جمع­آوری شد. نتایج این پژوهش نشان داد که زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی شهر کرمان از نظر وضعیت درآمد، مسکن و تسهیلات در وضعیت نه چندان مطلوبی به ­سر می­برند که نزدیک به ۴۴ درصد این زنان از نظر سلامت روان وضعیت مطلوبی ندارند. متغیرهای میزان درآمد، میزان تحصیلات، علت مسؤلیت سرپرستی خانوار، تعداد افراد تحت تکفل و سن زنان، از جمله عوامل مهمی هستند که با سطح سلامت روان رابطه داشته اند و با افزایش سن و افزایش تعداد افراد تحت تکفل، سطح سلامت روان کاهش می­یابد. همچنین، سطح سلامت روان در بین زنانی که از همسرشان جدا شده ­اند، یا همسرشان به علت محکومیت و از کار افتادگی نمی­تواند سرپرستی خانواده را به عهده بگیرد، نسبت به سایر زنان سرپرست خانوار، از جمله کسانی که همسرشان فوت کرده است، سطح نامطلوب­تری دارد. در واقع، به نظر می­رسد فوت همسر و حذف کامل مرد از زندگی این زنان کمتر از سایر حالت­ها به سلامت روان صدمه می­زند. طبق نتایج این پژوهش، سرمایۀ اجتماعی عام و ابعاد اصلی آن، یعنی اعتماد اجتماعی، احساس تعلق و مشارکت اجتماعی ارتباط معنی­داری با سلامت روانی زنان سرپرست خانوار دارد؛ یعنی با افزایش سرمایۀ اجتماعی عام یا هر یک از ابعاد آن، سطح سلامت روان هم بهبود پیدا می­ کند و اندازه و فراوانی تماس که از شاخص­ های بعد ساختاری و بعد تعاملی سرمایۀ اجتماعی شبکه است، ارتباط معنی­داری با سلامت­روان این زنان داشت. به طور کلی متغیرهای سن، اعتماد اجتماعی، احساس تعلق، مشارکت اجتماعی، سرمایۀ اجتماعی، اندازه شبکۀ اجتماعی و فراوانی تماس با اعضای شبکه، همبستگی معنی­داری با سلامت روان دارند، نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که حمایت مالی، حمایت عاطفی، حمایت خدماتی و مشارکت اجتماعی، مهم­ترین عوامل اجتماعی پیشبینی­کننده سلامت روان افراد مورد مطالعه محسوب می­شوند. بنابراین، سرمایۀ اجتماعی شبکه، خصوصاً در بعد کارکردی، بیش از سرمایۀ اجتماعی عام در تبیین وضعیت سلامت روان مورد توجه است.
کاشانی­نیا و علیا(۱۳۸۸) پژوهشی را با عنوان «عوامل استرس ­زا و رابطه آن­ها با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانواده» انجام دادند. این پژوهش مورد – شاهدی به مطالعه عوامل استرس ­زا و رابطه آن­ها با کیفیت زندگی زنان سرپرست خانواده و زنان غیرسرپرست در منطقه غرب تهران پرداخته است. نمونه­های پژوهش ۶۰ زن است، که از میان آن­ها ۳۰ نفر، زنان سرپرست خانواده(به علت فوت همسر و طلاق) و تحت پوشش سازمان بهزیستی(گروه مورد) و ۳۰ نفر دیگر زنان غیر سرپرست خانواده(گروه شاهد) که از همان منطقه انتخاب شدند. دو گروه بر اساس متغیرهای سن، تعداد فرزندان، بیمه بودن و محل سکونت همتا شدند. اطلاعات در یک مرحله گرآوری شد. ابزار گردآوریداده­های پرسش­نامه­ کیفیت زندگی، مقیاس عوامل استرس­زار و پرسش­نامه مشخصات دموگرافیک مورد استفاده قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ­ها از آمار توصیفی و استنباطی و آزمون­های تی، کای­اسکور، آنالیز و واریانس و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد: میانگین سن در دو گروه مورد مطالعه ۷/۳۶ است. به طور متوسط ۱ تا ۲ فرزند دارند و خانه­دار هستند. اکثریت زنان سرپرست خانواده تحصیلات ابتدایی و متوسطه داشته و در منزل بستگان ساکن و بیمه می­باشند. اکثریت زنان غیر سرپرست خانواده دیپلمه هستند، مسکن شخصی دارند و درآمد ماهیانه آنان حدود چهار برابر گروه دیگر است. دیگر یافته­ ها حاکی از آن است که زنان سرپرست خانواده نسبت به زنان غیرسرپرست میزان استرس بیشتری را در زمینه مسایل اقتصادی، اجتماعی، حقوقی، روحی و خانوادگی متحمل می­شوند. عمده­ترین عامل استرس ­زا در زنان سرپرست خانواده مسایل اقتصادی و در زنان غیرسرپرست خانواده مسایل جسمی و روحی می­شوند. هم­چنین زنان سرپرست خانواده از کیفیت زندگی پایین­تری نسبت به زنان غیرسرپرست در ابعاد سلامتی و عملکردی، اقتصادی- اجتماعی، روحی – روانی و خانوادگی برخوردارند. در هر دو گروه کیفیت وضعیت اقتصادی – اجتماعی از ابعاد دیگر پایین­تر است و با میزان استراس ارتباط دارد. به عبارت دیگر هر چه میزان استرس در زندگی بیشتر باشد کیفیت زندگی کمتر است. بین عوامل استرس ­زا و متغیرهای دموگرافیک، به جز در مورد سطح تحصیلات واحدهای مورد پژوهش در گروه زنان سرپرست خانواده، ارتباط معناداری وجود ندارد.
قاسمی و خانی (۱۳۸۸) پژوهشی با عنوان «تحلیلی بر مسایل و نیازهای زنان سرپرست خانوار جهت توانمندسازی آنان (مطالعه موردی شهر تهران)» انجام داده­اند. هدف این مقاله تحلیلی بر مسایل و نیازهای زنان سرپرست خانوار جهت توانمندسازی آنان است. این مطالعه از نوع کیفی است و با بهره گرفتن از مصاحبه عمیق و نیمه ساختار­یافته، اطلاعات از ۲۰ زن سرپرست خانوار از طریق نمونه گیری هدفمند و ناهمگون جمع­آوری شده است. یافته­ ها نشان می­دهد در بین زنانی که درآمدی پایین و سواد اندکی دارند، رفع نیازهای مادی خود و فرزندان­شان در اولویت قرار دارد و می­توان برای این گروه از زنان با بیمه تأمین اجتماعی، ارائه مهارت برای شغل مناسب و غیره در توانمندشدن آن­ها اقدام نمود. برای دسته دوم که درآمد متوسطی داشتند و تحصیلات­شان نیز بالای سیکل است ترس از آینده شغلی و هم چنین آینده فرزندان و نیز ارتباط با فرزندان­شان از مسایل مهم آنان است، برای این دسته از زنان نیز حمایت­های دولتی در زمان بازنشستگی، ارائه خدمات مشاورهای و روانشناسی به آن­ها و فرزندان­شان و فراهم کردن زمینه­هایی برای فعالیت­های اجتماعی از قبیل احداث مراکز ورزشی تفریحی، می ­تواند به توانمندسازی آن­ها کمک کند. برای دسته سوم که مشکلی از جهت مالی نداشتند خدمات روانشناسی و توانمندکردن آن­ها در زمینه روانی و اجتماعی و سیاسی اهمیت دارد.
۲-۱-۲-۲-۲. ادبیات تجربی خارجی زنان سرپرست خانوار
کرنی[۱۵۴]، بویل[۱۵۵]، آفرد[۱۵۶] و راستین[۱۵۷](۲۰۰۳) در پژوهشی به «بررسی میزان استرس و حمایت­ اجتماعی مادران متأهل و مادران مجرد» پرداختند. این مقاله با هدف بررسی اثر استرس و حمایت اجتماعی بر افسردگی مادران متأهل و مجرد انجام گرفت و با روش تحلیل ثاتویه داده ­های مربوط به سلامت را از سال ۱۹۹۴ – ۱۹۹۵ در جمعیت ملی مورد بررسی قرار داده است. جامعه آماری این پژوهش۲۹۲۱ نفر بود که شامل مادران متأهل و مجردی بود که در این نظرسنجی شرکت کرده­ بودند. اثرات استرس و حمایت اجتماعی در رابطه بین ساختار خانواده و افسردگی با بهره گرفتن از رگرسیون لجستیک تجزیه و تحلیل شد و نتایج نشان داد که مادران مجرد نسبت به مادران متأهل به احتمال بیشتری دچار دوره­هایی از افسردگی بوده ­اند. همچنین مادران مجرد میزان استرس بیشتر، حمایت اجتماعی ادراک شده و مشارکت اجتماعی کمتری را نسبت به مادران متأهل دارند. به علاوه مادران مجرد از ارتباط محدودتری با دوستان و خانواده­شان برخوردار بوده و از مشکلات جسمانی و روانی بیشتری رنج می­بردند.
جان کینی و همکاران[۱۵۸] (۱۹۹۹) پژوهشی را با عنوان «ماه شیوع افسردگی در میان مادران مجرد و متأهل در بررسی سلامت جمعیت ملی سال ۱۹۹۴» انجام داده­اند. این تحقیق به جنسیت، محرومیت اجتماعی و اقتصادی اشاره داشته و افسردگی را به‌عنوان یک معیار مهم در حال ظهور در مادران مجرد ­دانسته است. بنابراین با توجه به افزایش خانواده­های تک والدی با سرپرستی زن، توجه به پیامدهای بهداشتی مرتبط با ساختار این خانواده­ها را ضروری می­داند. متغیر وابسته‌ی این پژوهش ” افسردگی” بود که بر اساس دو بعد مرکزی افسردگی (احساس غم یا از دست دادن علاقه نسبت به همه چیز) سنجیده شد و متغیرهای مستقل، ویژگی‌های اجتماعی جمعیتی (درآمد تحصیلات و تعداد اعضای خانواده) بود. بدین منظور ۱۹۶۰۰ خانوار در سراسر کانادا مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری این مطالعه از مادران مجرد و متاهل در بین سن ۱۵ تا ۵۴ سالگی در سال ۱۹۹۴ تشکیل شده بود که غیر متاهل بودن و زندگی با حداقل یک فرزند زیر سن ۲۵، شرط انتخاب مادران مجرد و متأهل بودن و زندگی با همسر و داشتن حداقل یک فرزند زیر سن ۲۵ شرط انتخاب مادران متأهل بود. بنابراین این گروه از طریق نمونه گیری طبقه­ای زنان انتخاب شده بودند.
همچنین دو متغیر “شاخص سن کوچک‌ترین فرزند که در خانه زندگی می­ کند” و “اندازه گیری ساختار خانواده” در نظر گرفته شده است.
نتایج این پژوهش نشان می‌دهد:

    1. مادران مجرد از درآمد و تحصیلات کمتری نسبت به مادران متأهل برخوردارند.
    1. نرخ افسردگی مادارن مجرد بیشتر از مادران متأهل است.
    1. مادرانی که دارای فرزندانی با سن کمتر هستند، بیشتر دچار افسردگی شده ­اند؛ به‌عنوان مثال با افزایش سن کوچک‌ترین فرزند خانواده، افسردگی در مادران مجرد کاهش می‌یابد.
    1. با توجه به گزارش مدل چند متغیره با ساختار خانواده، احتمال دو برابر افسردگی در مادران مجرد نسبت به مادران متأهل وجود دارد و مادران مجرد در معرض انواع اختلالات عاطفی هستند.

با توجه به اینکه این تحقیق نشان داد که مادران مجرد در معرض خطرات بیشتری از لحاظ جسمی و روانی هستند، پس باید اقدامات مختلفی با توجه به وضعیت سلامت در این گروه زنان صورت گیرد. با این نتیجه توجه به برنامه‌هایی در پرداختن به این نابرابری­های اجتماعی و اقتصادی ضرورت پیدا می­ کند و تحت تاثیر قرار دادن خانواده­های تک والد، بدون شک راهی برای بهبود شرایط اجتماعی برای همه خانواده‌ها در این کشور است.
مکال هن[۱۵۹] (۱۹۸۵) مقاله‌ای با عنوان «ساختار خانواده و استرس: مقایسه خانواده­هایی از دو پدر و مادر و خانواده­های زن سرپرست» انجام داده­ است. این مطالعه “رابطه بین سرپرست خانوار و استرس” را بررسی کرده است و از طریق یک مطالعه پانل پویا در میشیگان و با توجه به مشاهدات سال ۱۹۶۹ و جامعه‌ی آماری ۱۹۷۲ نفر به صورت مقطعی نمونه انتخاب کرده است. در این مطالعه خانواده­هایی که از دو پدر و مادر، “مردان سرپرست” و خانواده­هایی با یک مادر، “خانواده‌های زن سرپرست” مقایسه شد و همچنین استرس را در میان گروه‌های مختلف از خانواده‌های با سرپرستی زن بررسی کرد. نتایج نشان داد زنان سرپرست خانوار استرس بیشتری را نسبت به مردان درعرصه­های مختلف تجربه کرده ­اند. همچنین سه نوع عوامل استرس ­زا شناسایی شده و مورد بررسی قرار گرفته است: حضور سویه‌های مزمن در زندگی، وقوع رویدادهای مهم زندگی و وجود نداشتن حمایت اجتماعی و روانی. از این میان رویدادهای مهم زندگی مهم­ترین عامل استرس این زنان شناخته شد و اثرات اختلال زناشویی (در زمان تأهل بودن) به‌عنوان یک مشخصه تجربه شده از رویدادهای مهم زندگی زنان سرپرست بود که بر روی زندگی فعلی­شان تأثیر گذاشته است.
هرناندز و همکاران[۱۶۰] (۲۰۰۹) تحقیقی با عنوان «افسردگی و کیفیت زندگی برای زنان سرپرست خانوار و خانواده­های هسته­ای» انجام داده­ و مقاله‌ای منتشر کرده ­اند. این مطالعه به‌منظور تعیین کیفیت زندگی و تجزیه و تحلیل تفاوت­های بین خانواده­هایی که از زن و مرد تشکیل شده با زنان سرپرست خانوار بدون همسر، از لحاظ میزان افسردگی صورت گرفته است. در نتیجه با نمونه گیری غیر احتمالی۱۴۰ نفر از نقاط شهری مونتری، از مکزیک انتخاب شد که ۱۰۷ نفر از زنان دارای همسر و ۳۳ نفر از زنان سرپرست خانوار بدون همسر (۹ نفر جدا از همسر زندگی می­کردند، ۱۹ نفر طلاق گرفته و ۵ نفر به علت فوت همسر بیوه شده بودند) تشکیل شد. همه‌ی شرکت­ کنندگان دارای ویژگی‌های مشابه (طبقه متوسط رو به ​​پایین) بودند. بدین منظور از تکنیک مصاحبه در خانه­های شرکت کنندگان و سپس ازنرم­ابزار SPSS و پرسش‌نامه افسردگی بک (Beck)، برای تجزیه و تحلیل داده‌های نمونه استفاده شد و متغیرهای “افسردگی”، “کیفیت درک شده از زندگی”، “درآمد خانوار” و “اطلاعات اجتماعی جمعیتی” مورد بررسی قرار گرفتند. با ارزیابی کیفیت زندگی از ۴ مناطق (سلامت جسمانی، سلامت روان، روابط اجتماعی محیط زیست) نتایج نشان داد زنان سرپرست خانوار از کیفیت زندگی پایین، درآمد پایین و در نتیجه افسردگی بیشتری برخوردارند. سلامت روان، جنبه­ای از هر دو سلامت کلی و کیفیت زندگی است. همچنین برآوردن نیازها و نابرابری جنسیتی از جنبه دیگری است که باید تحقیقاتی روی آن انجام شود که برای بهبود وضعیت زنان سرپرست خانوار بسیار مهم است .
کروزیر و همکاران[۱۶۱] (۲۰۰۷) پژوهشی با عنوان «مشکلات روحی و روانی در میان مادران مجرد و متأهل و نقش مشکلات مالی و حمایت­ اجتماعی» انجام داده­اند. با توجه به اینکه نتایج تحقیقات، افزایش میزان بیماری­های شایع روانی را در میان مادران مجرد نسبت به مادران متأهل نشان می­دهد، این مقاله سعی می­ کند نشان دهد که تا چه حد این رابطه به واسطه‌ی متغیرهای حمایت اجتماعی و مالی سنجیده می­شوند. در نتیجه با بهره گرفتن از داده ­های مقطعی از سراسر کشور یک بررسی طولی و پویا از درآمد و کار خانوارها در استرالیا از ۳۵۴ نفر از مادران مجرد و ۱۶۸۹ نفر از مادران متأهل با بهره گرفتن از داده موج اول مطالعه­های انجام شده در سال ۲۰۰۱ صورت گرفته است. این کار با رگرسیون لجستیک تک متغیری و به‌طور هم‌زمان با بهره گرفتن از روش نمونه گیری چند مرحله‌ای تجزیه و تحلیل انجام شده است. نتایج نشان می‌دهد مادران مجرد نسبت به مادران متأهل، بیکاری، اجاره­نشینی، درآمد پایین‌تر، تجربه مشکلات مالی بیشتر، ناتوانی جسمی و سکونت در منطقه اقتصادی – اجتماعی پایین را تجربه می­ کنند و مهم­تر از همه مادران مجرد به احتمال زیاد تجربه سلامت روان ضعیف­تری از مادران متأهل دارند؛ به‌طوری که ۷/۲۸ درصد از مادران مجرد دارای ناتوانی شدید روحی در مقابل مادران متأهل ۷/۱۵ درصد بودند. همچنین عوامل اجتماعی و جمعیت‌شناختی، درآمد خانوار، مشکلات مالی و اجتماعی ۹۴ درصد از ارتباط بین وضعیت این زنان و سلامت روان آنان را می­سنجد. در کل مشکلات مالی و حمایت اجتماعی قوی‌ترین متغیر پیش ­بینی کننده در این زمینه بودند.
کیمنی[۱۶۲] و مکمم باکی[۱۶۳] (۲۰۰۸) پژوهشی با عنوان «زنان سرپرست خانوار، زنانه شدن فقر و رفاه» با هدف بررسی مجدد نقش مزایای رفاهی و تأثیرگذاری آن بر زنان انجام داده­اند و از آنجا که بین ساختار خانواده و فقر ارتباط قوی وجود دارد، خانواده­های تحت سرپرستی زن نسبت به خانواده­های با سرپرستی مرد در معرض خطر بالاتری از فقر قرار دارند و اشاره دارد به اینکه، جنس و تأهل سرپرست خانوار، وضعیت فقر را در ایالات متحده مشخص می­ کند.در نتیجه زنان سرپرست خانوار دارای بالاترین نرخ فقر هستند؛ به‌طوری که نرخ فقر آن‌ها بالاتر از دیگر گروه فقرا مثل سالمندان و معلولین است و فاصله‌ی فقر آن‌ها با این گروه­ ها در حال افزایش است و در طول سه دهه اخیر فقر آن‌ها سه برابر شده است. برای مثال در سال ۱۹۷۰ نرخ فقر برای خانواده­های تحت سرپرستی زنان ۳۲.۵ درصد در مقایسه با ۱۰.۱ درصد برای تمام خانواده­ها بود و در سال۱۹۹۱، نرخ فقر خانواده­های تحت سرپرستی زنان ۳۵.۶ درصد در مقایسه با ۱۱.۵ درصد برای همه خانواده­ها بوده است و نرخ فقر کودکان در خانواده­های تحت سرپرستی زنان نزدیک به پنج برابر بالا از خانواده‌های با سرپرستی مرد است. همچنین در سال ۱۹۵۹ نرخ فقر کودکان در خانواده‌های با سرپرستی مرد ۲۲.۴ درصد بود و در سال ۱۹۸۹، این نرخ به ۱۰.۴ درصد کاهش یافته بود و در سال ۱۹۵۹ با ۷۲.۲ درصد در خانواده­های تحت سرپرستی زنان به ۵۱.۱ درصد در سال ۱۹۸۹کاهش یافته بود. با توجه به نتایج این مقاله دسترسی پایین به بازار کار و عادت کردن به انجام کارهای ضعیف و همچنین مهارت و آموزش ضعیف، این گروه از زنان را از خدمات رفاهی محروم کرده است. در نتیجه، نبود مزایای رفاهی برای زنان سرپرست خانوار با توجه به این ارقام معنی­دار است و محرومیت از مزایای رفاهی پایین نقش مهمی در “زنانه شدن فقر” دارد.
چانت[۱۶۴] (۲۰۰۳) پژوهشی را با عنوان «زنان سرپرست خانوار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:17:00 ب.ظ ]




فصل سوم
مدلسازی با نرم افزار PLAXIS
۳-۱ مدل سازی با بهره گرفتن از نرم افزار اجزای محدودی PLAXIS
امروزه با گسترش علم عمرانی و پروژه های عمرانی و نیاز به ایجاد انواع ابنیه در شرایط ژئوتکنیکی متفاوت سبب شده تا مهندسان در رشته هایی همچون مهندسی ژئوتکنیک و زمین شناسی و غیره هر چه بیشتر با برنامه هایی در این زمینه آشنا شوند و از آنها به طور وسیعی استفاده نمایند. از جمله این نرم افزارها برنامه پلکسیس می باشد. سابقه تولید این برنامه به سال ۱۹۸۷ در دانشگاه دلف بر می گردد. هدف اولیه از ایجاد چنین برنامه ای امکان مدل سازی دو بعدی خاکریز احداث شده بر روی بستر نرم در زمین های کم ارتفاع کشور هلند بوده است به تدریج و با گسترش روز افزون پروژه ها و ایجاد نیاز به استفاده از این قبیل برنامه ها، در سال ۱۹۹۸ اولین نسخه تحت ویندوز این برنامه به بازار آمد. این برنامه با مشارکت بیش از سی شرکت اروپایی تحت عنوان کنسرسیوم CUR مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته و صحت عملکرد آن با این بررسی ها مشخص گردیده است.
۳-۱-۱ معرفی نرم افزار
نرم افزار پلکسیس برنامه ای در محیط دو بعدی جهت مدلسازی سازه های ژئوتکنیکی و تحلیل پایداری و تغییر شکل آنها به روش اجزاء محدود می باشد. در حال حاضر برنامه های متعددی که بر پایه روش اجزاء محدود قادر به تحلیل مسئله می باشند وجود دارند اما دلیل استفاده از برنامه پلکسیس در مطالعات ژئوتکنیکی، قابلیت های ویژه این برنامه به لحاظ در نظر گرفتن شرایط خاص مربوط به مسائل ژئوتکنیکی از قبیل مسلح کننده، مهار، سپر، زهکش، اندر کنش اجزاء سازه ای و خاک می باشد. محیط گرافیکی ساده و در دسترس موجب سهولت در استفاده از این برنامه برای مدل سازی سازه های پیچیده می باشد. این برنامه قابلیت در نظر گرفتن شرایط بارگذاری متفاوت، شرایط مرزی جریان متفاوت و مدل های رفتاری مختلف برای مصالح ژئوتکنیکی و در نظر گرفتن عناصر سازه ای در ترکیب با خاک و اندر کنش بین آنها همچنین انواع متفاوتی از روش های تحلیل را شامل می شود که هر یک از آنها برای مسئله ای خاص کاربرد دارد. پلکسیس قابلیت تحلیل دو بعدی تنش- کرنش و پایداری سازه های ژئوتکنیکی در شرایط مختلف را شامل می شود. برنامه مورد استفاده در این تحقیق نسخه ۲/۸ این نرم افزار می باشد که نسبت به نسخ قبلی تفاوت هایی را شامل می شود که عبارتند از گزینه های جدید برای مدل سازی، روند محاسبات آسانتر و خروجی های متنوع برای انواع پارامترهای مختلف. این برنامه شامل زیر مجموعه ای از برنامه های فرعی می باشد که در ذیل به آنها اشاره شده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ورودی (Input):
این مرحله اولین گام در فرایند مدل سازی می باشد. با بهره گرفتن از ابزارهای موجود، مدل هندسی در محیط دو بعدی برنامه ساخته می شود. پنجره اصلی برنامه در شکل (۳-۱) نشان داده شده است.
شکل ۳-۱ : ورودی نرم افزار
این مرحله شامل قسمتهای مختلفی در مدل سازی می باشد که به آنها اشاره می شود.
رسم هندسه
قبل از ایجاد مدل اجزاء محدود می بایست هندسه آن ایجاد گردد این کار با بهره گرفتن از ابزارهای موجود در محیط گرافیکی برنامه به راحتی امکان پذیر می باشد. مدلهای قابل بررسی در این برنامه در دو حالت کرنش مسطح و تقارن محوری قابل مدل سازی می باشند که هر یک در مورد خاصی کاربرد دارد. بطور مثال در مدل نمودن سد و خاکریز می توان از مدل کرنش مسطح به دلیل صرف نظر کردن کرنشها و تغییر مکانها در راستای عمود بر صفحه استفاده نمود. در ایجاد هندسه مدل از ابزارهای متنوعی جهت ایجاد ومدل های مختلف استفاده می شود که به برخی از آنها اشاره می گردد.
صفحات
صفحات یکی از اجزای سازه ای می باشند که در مدل سازی سازه های لاغر در زمین، پوسته، و پوشش بتن پاشی دیوار حائل بکار می روند و مهمترین پارامتر در تعریف آنها صلبیت خمشی و مقاومت محوری آنها می باشد. پس از انجام تحلیل در صورت نیاز می توان نیروهای ایجاد شده در هر کدام از انواع صفحات را در برنامه خروجی با دو بار کلیک کردن روی المان مورد نظر مشاهده نمود.
ژئوگریدها
ژئوگریدها سازه هایی نازک می باشند که دارای مقاومت محوری خوبی در تحمل نیروهای محوری کششی هستند. از این المانها در مدل سازی سازه های خاک مسلح استفاده می شود. المانها مرتبط با این عناصر دارای دو درجه آزادی انتقالی در هر گره بوده به طوری که در صورت انتخاب المانهای ۱۵ گرهی برای مصالح خاکی هر المان ژئوگرید به وسیله ۵ گره و در حالیکه المانهای ۶ گرهی انتخاب شوند هر المان ژئوگرید به وسیله ۳ گره تعریف می شود.
المان سطح مشترک
المان سطح مشترک در لحاظ نمودن اندر کنش خاک- سازه مورد استفاده قرار می گیرد. هر سطح مشترک به صورت یک ضخامت مجازی بیان می شود و هر چقدر این ضخامت بیشتر باشد تغییر شکلهای الاستیک بیشتری تولید می گردد. در تعریف المان سطح مشترک از پارامتر R به عنوان ضریب کاهش مقاومت استفاده می شود. این پارامتر مقاومت سطح مشترک را به مقاومت خاک مربوط می سازد.
بارگذاری مدل و شرایط مرزی
انواع بارهای اعمالی و شرایط مرزی در برنامه پلکسیس به شرح زیر می باشند:
تغییر مکانهای مقرر شده، گیرداری استاندارد، بارهای گسترده، بارهای نقطه ای، گیرداری دورانی، زهکش و چاه ها می باشند. هر کدام از این موارد در یک حالت مورد نظر می باشد بطور مثال گیرداری دورانی برای گیردار نمودن درجه آزادی صفحه حول محور z بکار می رود.
مدل سازی رفتار مصالح
برنامه پلکسیس شامل مدلهای مختلفی برای شبیه سازی رفتار خاک و سنگ می باشد که به برخی از آنها اشاره می شود.
الف) مدل الاستیک خطی:
این مدل بیانگر قانون هوک الاستیک بوده و شامل دو پارامتر مدول الاستیسیته و ضرایب پواسون می باشد.
ب) مدل موهر- کولمب:
مدل الاستو پلاستیک کامل شامل پنج پارامتر بوده و از پرکاربردترین مدلها در بیان رفتار خاک در شرایط مختلف بارگذاری می باشد.
ج) مدل سنگ درزدار:
در این این مدل حالت تنش کرنش الاستو پلاستیک غیر ایزوتروپ بوده بطوریکه برش پلاستیک در برخی جهات رخ می دهد و بیشتر در مدلسازی خاکهای لایه لایه و سنگهای درزه دار بکار می رود.
المان بندی مدل
پس از اتمام مراحل ساخت هندسه و تعریف مشخصات مصالح و اختصاص آنها به مدل مرحله المان بندی نمودن آغاز می شود. در این نرم افزار بسته به حالت مدل می توان از المانهای با درجات ریزی مختلف استفاده نمود. نوع اصلی المان در مش بندی المان مثلثی ۱۵ گرهی و یا المان مثلثی ۶ گرهی می باشد. در صورت استفاده از المان ۱۵ گرهی نتایج حاصل در نقاط بیشتری محاسبه گردیده و در نتیجه دقت عملیات را افزایش می دهد.
محاسبات
پس از ایجاد مدل المان محدود فاز بعدی انجام محاسبات می باشد. همانطور که در قبل بیان شد برنامه پلکسیس دارای امکان انجام انواع محاسبات می باشد که از آن جمله می توان به آنالیز پلاستیک، آنالیز تحکیم، آنالیز ایمنی و آنالیز دینامیکی اشاره نمود. در انجام محاسبات برنامه پلکسیس این قابلیت را دارا می باشد تا همانند پروژه های واقعی که کارها در چند مرحله انجام می شود مدل مورد نظر را به چندین فاز مستقل تقسیم نماید و در هر مرحله محاسبه مربوطه را انجام دهد در این قسمت به برخی از این محاسبات اشاره می شود.
شکل ۳-۲ : محاسبات نرم افزار
محاسبات پلاستیک
محاسبات پلاستیک برای در نظر گرفتن تغییر شکلهای الاستو پلاستیک که تغییرات فشار آب حفره‌ای در آن لحاظ نمی شود بکار می رود. ماتریس سختی در این محاسبات در صورت استفاده نکردن از به روز رسانی مش بندی براساس مدل تغییر نیافته اولیه ساخته می شود این حالت در اغلب تحلیل های ژئوتکنیکی کاربرد دارد. نکته دیگر در این نوع از محاسبه این است که اثر زمان در محاسبات وارد نمی شود که در نتیجه آن در مدلسازی مسائلی که زمان در آن نقش مهمی ایفا می کند کاربرد ندارد و می بایست از نوع دیگری از محاسبه استفاده نمود. در تعریف این مرحله از محاسبات مدل مورد نظر می بایست با توجه به نحوه ساخت به فازهای کوچکتری تقسیم شود و در هر مرحله یک فاز فعال شده تا تحلیل روی آن انجام شود و در انتهای کل سازه مورد تحلیل قرار گیرد و نتایج مشخص گردد.
تحلیل تحکیم
در بررسی مدلهای شامل خاک ریزدانه به همراه تراز آب زیرزمینی مسئله تحکیم و زائل شدن اضافه فشار آب حفره ای از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. این روند پس از تحلیل پلاستیک زهکشی نشده و بدون بارگذاری اضافی انجام می شود. در ضمن انجام تحلیل تحکیم محدودیت هایی مثل عدم امکان انجام تحلیل حین ساخت می باشد.
تحلیل ایمنی
تحلیل ایمنی با کاهش دادن پارامترهای مقاومتی خاک انجام می گردد. تحلیل ایمنی را می توان بعد از هر فاز محاسبه انجام داد اما این تحلیل را نمی توان به عنوان ورودی برای مرحله جدید محاسبات تعریف نمود چرا که در پایان این مرحله حالت گسیختگی اتفاق می افتد. پس از انجام این تحلیل در برنامه خروجی امکان مشاهده ضریب اطمینان وجود دارد.
تحلیل دینامیکی
به منظور بررسی تأثیرات بارگذاری دینامیکی بر سازه های ژئوتکنیکی می بایست از تحلیل دینامیکی مدل مورد نظر استفاده نمود. برای انجام تحلیل دینامیکی ابتدا مدلی شامل تمام پارامترهای لازم از سازه مورد نظر ایجاد شده، سپس مدل تحت بارگذاری لرزه ای قرار می گیرد نحوه اعمال بارگذاری دینامیکی در پلکسیس به دو صورت بارهای متمرکز و جابجایی مقرر شده می باشد. استفاده از بار متمرکز در مدل نمودن بارهای ضربه ای مثل اثر ضربه چکش شمع کوب و یا ارتعاش ناشی از اجسام مرتعش روی بستر خاک استفاده می شود در مدل نمودن اثر زلزله در این برنامه از حالت جابجایی مقرر شده که در مرز پایین مدل اعمال می شود استفاده می گردد. پس از انجام مدل سازی، در مسائل مربوط به زلزله ، بارگذاری از طریق فعال سازی بار دینامیکی در برنامه محاسبات به مدل اعمال می شود که خود در دو حالت بار هارمونیک و یا مقادیر شتاب – زمان زلزله می باشد. در مرحله بعد معرفی فازهای محاسبات می باشد که در آن کل هندسه مدل انتخاب شده و سپس از طریق قسمت ضرایب بارگذاری، بار زلزله به مدل معرفی می شود و مدل آماده تحلیل می باشد.
خروجی
در این قسمت کاربر با بهره گرفتن از گزینه های موجود و نوع تحلیل انجام شده قادر به بررسی نتایج تحلیل در حالتهای مختلف می باشد. به عنوان مثال پس از اتمام تحلیل پلاستیک کاربر می تواند نحوه توزیع تنشهای موثر و کل، توزیع کرنشهای نرمال و برشی، تغییر مکانهای قائم و افقی در نقاطی که از قبل تعیین شده را بررسی نماید و همچنین پس از تحلیل ایمنی با انتخاب گزینه نمو افزایشی (Total Increments) گوه های گسیختگی نشان داده می شوند.
شکل ۳-۳ : خروجی نرم افزار
نمودار
پس از اتمام مراحل حل مسئله و مشخص شدن نتایج نوبت به ارائه منحنی برای انواع نیازها می باشد. با انتخاب این آیتم از خروجی برنامه پنجره ای جدید باز شده و در آن از کاربر در مورد نوع پارامتر مورد نظر و نحوه نمایش آن سئوال می شود که بر حسب نوع تحلیل انجام شده خروجی های مختلفی در این قسمت قابل بیان می باشند. به عنوان مثال پس از انجام تحلیل ایمنی با انتخاب پارامتر Msf بر حسب مراحل حل مقدار ضریب اطمینان بر حسب تعداد دفعات حل رسم می گردد.

شکل ۳-۴: نمودار نرم افزار

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:17:00 ب.ظ ]