کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



امروزه بیش از هر عصر ضروری است که ارزش های فراموش شده ، همان ها که در گذشته عامل حرکت و رشد و مایه سکون و آرامش و امنیت بوده ند ، بازآفرینی شوند و در نظام ملی و حتی فراملی ، بدان ها عنایتی باشد . افزایش به کارگیری ارزش ها تایید شده ، زمینه ساز حیات بهینه اند.
چالش بزرگ امروز عالم بشری چالش کم اندیشیدن و در نتیجه پشت کردن به ارز شهاست و بسیاری از تنش ها و شکست ها مصیبت بار و حتی فروپاشی اخلاق و مدنیت ریشه در فروپاشی ارزش ها دارند و بسیاری از شکافها ی فیمابین ، حتی در گروه خانواده و اجتماع و مذهب حاکی از همین امر است (قائمی، ۱۳۸۱ ،ص ۳۱ )
۲-۲-۶- انواع ارزش ها
گونه های زیادی از ارزش ها وجود دارند که مهمترین آنها عبارتند از(ساروخانی۱۳۷۰،ص ۴۵۵):
ارزش های دینی، که با معنای تام هستی و والاترین اهداف انسان ارتباط می یابند و با ایمان به روابط میان انسان و خداوند، شکل می پذیرند .
ارزشها ی اقتصادی
ارزش های حقوقی ،که قانون مشخص کننده ی انها ست و در جهت قواعدی هستند که برای سازمان دادن و کنترل روابط میان انسنان ها نهادینه شده و پذیرفته شده اند.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ارزش های اخلاقی که مربوط به علم اخلاق در سطح شخصی و اجتماعی هستند .
ارزش های سیاسی که با خدمت به جامعه به منظور تامین رفاه مادی و شیوه های تحقق این هدف در ارتباطند .
ارزشهای فرهنگی، یعنی تمامی ارزش هایی که ارزش گذاری بر انسان ها را از دیدگاه فرهنگی تحقق می بخشند . این ارزش ها با انواع شکل های حیات انسانی ، از جهات گوناگون اعم از ادبی، علمی، فنی و هنری ارتباط می یابند.
بنابراین زمانی که گفته می شود واقعیتی حائز ارزش است ،به طور پذیرفته شده است که هدفی مطلوب را تحقیق می بخشد . اندیشدن در باب ارزش ، به معنای اندیشیه در باب آن چیز است که مطلوب شناخته می شود ؛ خواه در سرنوشت جامعه ، خواه در سرنوشت فردی ،و این به نوعی علم اخلاق یا دانشی است که موضوع ان ،ارزیابی یا قضاوت و در نتیجه تمیز خوب از یکدیگر است (ساروخانی، ۱۳۷۰ ،ص ۴۴۵)
در یک تقسیم بندی دیگر (روکیچ) ارزش ها را به دو دسته کلی ارزش
ها ابزاری[۲۵] و ارزش های غایی[۲۶] تقسیم نموده است . وی ارزش هایی را که به شیوه های رفتاری اشاره دارند ، ارزش های ابزاری و ان ارزش هایی را که بر حالت های غایی تاکید می ورزند ، ارزش های غایی می نامد . وی ارزش های غایی را نیز به دو دسته تقسیم می کند الف)ارزش هایی که بر بعد فردی تمرکز دارند (مانند رستگاری ، یا انسجام درونی)، ب) ارزش هایی که بر بعد اجتماعی دلالت دارند (مانند صلح جهانی و دوستی واقعی در بین مردم ) مشابه همین تقسیم بندی در مورد ارزش ها ابزاری نیز اعمال شده است : الف) ارزش هایی که بر شایستگی ها و ویژگی ها خاص فردی تمرکز دارند (مانند منطقی بودن) ، ب) ارزش هایی که بر بعد اخلاقی تاکید می کنند (مانند امانت داری ) به نظر (روکیچ ) ارزش های کلی و پذیرفته شده توسط یک فرد در چارچوبی کلی که همان باور ها کلی است ، نظم می یابند چارچوبی که با تعامل و ارتباط میان عناصر ش توصیف شده ،در رویکرد ها و ارزش های ابزاری و غایی جلوه می یابد و به کمک آن می توان اهمیتی نسبی هر یک از عناصر باور های کلی و میزان اهمیت سلسه مراتبی انها را ترسیم کرد .
«روکیج» بر اساس تقسیم بندی ارزش ها به ارزش های غایی و ابزاری، به سی وسشش گونه ی ارزشی انتخاب شد نهایی ، در بردارنده جامعیتی منطقی است که مهمترین ارزش های انسانی را شامل می شود (شوارتز،۱۹۹۲) اما وی در تجزیه و تحلیل نهایی به این نتیجه رسید که غیر محتمل است که بتوان سی و شش گونه ی ارزشی را به طور کارا به تعداد عامل های کمتری کاهش داد . با این حال این گونه های ارزشی را رها نکرد و به تمیز بین ارزش ها فردی – اجتماعی و ارزشها اخلاقی -شایستگی ادامه داد.(شوارتز، ۱۹۹۲)
جدول ۲-۲ مقیاس ارزش های غایی و ابزاری نظریه روکیچ
«شوارتز» نظریه ساختار چرخشی ارزش های خود را در سال ۱۹۹۰ معرفی کرد . نقطه ی شروع کار وی پیمایش ارزشی «روکیچ » و تقسیم بندی او از ارزش ها بود . کاری که او انجام داد تصفیه و اصلاح ۳۶ ارزش غایی و ابزاری «روکیچ » و افزایش آن به ۵۷ ارزش غایی و ابزاری مشتمل بر ۳۰ ارزش غایی و ۲۷ ارزش ابزاری بود . ارزش های غایی و ابزاری «شوارتز» به شرح زیر است :
جدول ۲-۳ : فهرست ارزش ها شوارتز
دکتر علی قائمی در مقالش تحت عنوان (تربیت و ارزش) انواع ارزش ها به این صورت بیان می کند:
ارزش مشروط و مقید ، و آن ارزشی که در برآورنده حاجتی شخصی است . گاهی وجود یک قرص سر درد برای یک مبتلا و یا چوبی از کربیت برای روشن کردن یک اجاق ، آن هم در بیابان ارزشمند است.
ارزش مطلق ، و ان ارزشی است که مذهب مورد اعتقاد ما بران صحه می گذارد : مثل نماز ،جهاد و …
ارزش غیر دینی و آن چیزی است که مردم ان را بای خود ارزش دانسته اند ، مثل ارزش طبقه ای ، و عنوانی و ..
ارزش ثابت ارزشی است که همه گاه در جامعه انسانی به حساب می آید و گذشت زمان در ان اثری نمی بخشد مثل ارزش زهد ، تقوا ، انسانیت و …
ارزش متغیر ، و ان ارزشی است که بر اساس زمان عوض می شود مثل ارزش های کودکی ، نوجوانی و میانسالی و …
ارزش های جهانی که در همه جای جهان از آنها به نیکی یاد می شود مثل عدالت ،آزادی، صداقت،صلح و….
۷-ارزش ها منطقه ای و ملی ، مانند چیز هایی که در جامعه ای ارزش به حساب می ایند دیگر ممکن است ارزش محسوب نگردند مانند ستر و پوشش (قائمی ،۱۳۸۱ ،ص ۳۰)

۲-۲-۷- ویژگی ارزش ها

ارزش ها چند ویژگی عمده دارند که مهم ترین آنها از این قرارند:
از جنس امور ذهنی و معرفتی هستند ، اگر چه تجلی و اثار عینی دارند .
ضرورت قطعی هستند .
درون ارزش ها، بین ارزش ها و سایر عناصر فرهنگ و نظام اجتماعی ،ارتباط سلسه مراتبی و ساختاری وجود دارد
تعلق ارزشی تنها یک مقدار مطلق ندارد ،بلکه دارای درجات متفاوت است .این ویژگی ، موجب سلسه مراتب تعلق به یک ارزش نزد افرا د گوناگون و سلسله مراتب ارزشی نزد یک فرد و یا یک گروه (درمیان ارزش های متعدد) می شود .
به لحاظ درجه ی اهمیت موضوع ، جنس موضوع ، سطح منبع ، الهام بخشی ، دایره ی شمول موضوعی و سطح پذیرش ،ارزش انواع گوناگون دارند(طالبی، ۱۳۸۱)

۲-۲-۸- دامنه ارزش

ارزش هایی که سرمایه گذاری لازم را می طلبند و باید مد نظر دولت ها و ملت ها باشند بسیارند که از ان جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود.(قائمی ۱۳۸۱ص۶۴۵):
ارزش های فردی چون رشد ، قدرتمندی ، عفت ، تقوا ، زهد ، صبر و تحمل ، کمال جویی ، مهارت ، هدفداری، عزت نفس ، اعتماد به نفس ، مدیریت برخورد، عظمت روحی ، والا نگری و غنا دورن
ارزش های اخلاقی چون پاکدامنی ، عفو ،عبور کریمانه، گذشت و نادیده گرفتن ، اصالت شرف ، توبه و بازگشت از خطا ،جوانمردی ،استقامت، وفاداری ،و رعایت حق.
ارزش های اجتماعی چون تساوی در انسانیت ،صفا و صمیمیت، انس با مردم، امر به معروف؛ نهی از منکر، عدالت اجتماعی،صله ی رحم ، ترمیم دل های شکسته ، مسئولیت ، ظلم زدایی، قداست خانواده ، انسان سازی، خیر اندیشی ، مصلحت خواهی ،ایثار، نقد پذیری ، دوستداری هم نوع و …
ارزش های اقتصادی چون کار ، تولید سالم ، مصرف معقول ، قرض ، انفاق ، صدقات ، تعاون ، احداث عام المنفعه ، ایجاد کار برای بیکاران ، سیر کردن گرسنگان و …
ارزش های فرهنگی مانند دانایی ، هنر احیاگران ، بیان زنده ،حفظ شعائر ،بصیرت داری ، حق دوستی ، ارزیابی ، اندیشه ، خردورزی در امور ، رسم های ارزنده چون مهمان نوازی و …
ارزش ها سیاسی چون آزادی ، استقلال ، دفاع ، قانون مداری ، صدق اجرا ، جهاد ، شهادت ، تحزب الهی ، قیام علیه ستم ، مبارزه برای هدف اندیشیده ، تلاش برای پایداری حکومت حق ، مقاومت و …
ارزش های معنوی چون عبد بودن ، عبادت ، کارکردن برای خدا ، ایمان ، فضیلت خواهی ، رضا به قضای الهی ، پاکسازی و تطهیر درون ، امادگی برای ملاقات رب ، دوستی خدا ، اخلاص درراه خدا ، بذل س و جان در راه او و ….
۲-۲-۹- منبع ارزش ها
عبدالحلیم در مورد منابع و سرچشمه ارزش ها چنین می نویسد :
«ارزش های حاکم بر زندگی انسانها، منابع متعددی دارند که نه تنها با یکدیگر ناهمساز نیستند، بلکه مکمل یکدیگر می باشند . نخستین این منابع دین و اخرین انها دین اسلام است . زیرا وحی الهی موارد حلال و حرام را به شیوه ای قاطعانه مشخص می کند و از این راه رفتار های انسانی را در مسیر اطاعت فرامین الهی و سازندگی جهان هستی است ، معین می سازد در این زمینه قران کریم و سنت نبوی دو منبع «قطعی السند» و «قطعی الدوله » هستند دومین منبع ، عقل است . عمده آیات قرآن کریم که در آنها مشتقات واژه «عقل» به کار رفته است ، این ماده به صورت جمع ومثبت از جمله :«یعقلون » و«تعقلون » یا به صورت استفهام انکاری «افلا تعقلون »به کار برده است و این دلیل آن است که در استدلال عقلانی ، عقل همگانی ملاک سنجش است نه عقل فردی سومین منبع تجارب تاریخی ملت هاست . قرآن کریم از سرگذشت ملل پیشین به طور مفصل سخن گفته است . برای مشخص ساختن ارزش ها در این بخش ،می توان از پژوهش های تاریخی و اجتماعی ملت ها نیز استفاده کرد چهارمین منبع ،میراٍث اسلامی کشورهاست . برای استفاده از این منبع ،به نگاهی نقادانه نیازمندیم تا امکان گزینش ارزش ها والای تجلی یافته در دوره های شکوفایی تمدن سلامی و ارزش های تجلی یافته در گفتار و رفتار شخصیت های تاریخی ای که در تحکیم پایه های تمدن اسلامی به عنوان یک تمدن انسانی سهیم بوده اند را در اختیارما قرار دهد . پنجمین منبع ، جامعه ای است که در صدد اموزش ارزش ها به نسل های نوخاسته ی آن هستیم . پرداختن به این جامعه مستلزم آن است که واقعیت ها ی کنونی مشخص و کاستی ها و خلاهای موجود در رفتار عوام و خواص آن جامعه مشخص شود . سپس نتیجه این واقعیت ها با وضعیت آرمانی ،یعنی وضعیتی که باید به آن رسید ، سنجیده شود. وضعیتی ارمانی با جستجو در منابع چهار گانه ی نخست می توان به دست آورد (عبدالحلیم ، مترجم اسدی، صص ۱۲۱-۱۲۰)
ارزش ها از منابع مختلف ممکن است ریشه پیدا کنند (قائمی ۱۳۸۱ ص ۶۴۶):
-برخی از جوامع منبع ارزششان عقل و خرد استنباط شخصی است . به عبارت دیگر ارزش ها آفریده ی ذهن آنان است . ان چه را خود یافته اند دارای ارزش و بها می دانند.
-در برخی از جوامع ارزش ها آفریده ی اجتماع و احیانا قرار دادهای اجتماعی یا فرهنگ انها ست و این نکته ای است که ما را در بسیاری از جوامع غربی می بینیم .
-در نزد برخی از جوامع ارزش ها نشات گرفته از مکتب یا فلسفه ای بشر ساخته اند و خط مکتب مورد فبولشان ،آن ها را برایشان تصویر می کند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 06:00:00 ب.ظ ]




جــان در او بســت، احمقـــش داننـــــد
معنی و مفهوم: هرکس جوشش طوفان نوح را دید که از تنور پیرزن بیرون می‌آید و به آن طوفان یا تنور دل بست و به کشتی نوح پناه نبرد، او را احمق می‌خوانند (بیت در تکمیل معنی بیت قبل است، دشمن منحوس شاه اخستان، مانند طوفان نوح عذابی بیش نیست و هر کس به او دل ببندد هلاک می‌شود).
آرایه‌های ادبی: بیت تلمیح به ماجرای طوفان نوح دارد که از تنور خانه‌ی پیرزنی جوشید و بیرون آمد.
۱۲۰ – راوی مــن کـــه مــدح شـــه خـوانـد
صــد جــریــر و فــرزدقـــش داننــــد
معنی و مفهوم: راوی من،که اشعار ستایشی مرا نزد شاه می‌خواند، در مقام سخنوری، او را برابر با صد جریر و فرزدق می‌دانند.
توضیحات:
جریر: جریر ابن عبدالله بن مالک بن مصر از مشاهیر صحابه و مُکنّی به ابو عمر و ابو عبدالله است، در این که در چه زمانی اسلام آورد خلاف است. طبرانی از طریق حصین از جریر روایت می‌کند که چون پیغمبر (ص) مبعوث شد به خدمت او رفتم، پیغمبر (ص) گفت: به چه کار آمده‌ای؟ گفتم آمده‌ام اسلام آورم، آن حضرت عبایی گسترد و فرمود: چون بزرگ قومی بر شما وارد شود او را گرامی دارید. (دهخدا)
فرزدق: ابو فراس همّام بن غالب التمیمی الدارمی، شاعر معروف دوره‌ی اموی (متوفّی۱۱۰یا۱۱۱ﻫ . ق) مبارزه و مناظره‌ی شعری او با جریر معروف است و شعرش در زمینه‌ی مدح و فخر و هجا به فصاحت و جزالت، شهرت دارد. قصیده‌ی او در مدح حضرت علی بن حسین زین العابدین (ع) در جواب تجاهل هشام بن عبدالملک در مکّه، نسبت به امام زین العابدین نیز شهرت فراوان دارد. (فرهنگ لغات)
۱۲۱ – بـر بسـاطـش، بـه مــدحـت انـدیشـی
عنصــری را ســـه شـش، دَهَـم بیشـی
واژگان: عنصریتوضیحات.
معنی و مفهوم: در بارگاه شاه اخستان، با سراییدن اشعار ستایشی، عنصری را که شاعر بزرگ دربار غزنوی است، مغلوب می‌سازم.
آرایه‌های ادبی: سه شش بیشی دادن کنایه از پیروز شدن بر رقیب است.
توضیحات:
عنصری: استاد ابوالقاسم حسن ابن احمد عنصری بلخی، سرآمد سخنوران پارسی در دربار محمود و مسعود غزنوی و استاد مطلق در مدح و غزل بعد از رودکی تا زمان خویش است. از آغاز حیاتش اطلاع روشنی در دست نیست جز آن که می‌دانیم از خاندانی متمکّن برخاسته و در عین تنعّم، به شعر و ادب روی کرده و در این فن شاگردی ابوالفرج سِگزی شاعر اواخر قرن چهارم و مداح سیمجوریان را اختیار نموده است و علاوه بر شعر و ادب از علوم اوایل نیز بهره‌ای اندوخته بود. زمان بلوغ عنصری در شعر مصادف بود با آغاز دوره‌ی قدرت و شهرت محمود غزنوی و حکومت برادرش نصر بن ناصرالدّین سبکتگین در خراسان و به وسیله‌ی همین نصر بن ناصرالدّین بود که عنصری به دربار سلطان محمود معرفی شد و در خدمت سلطان غزنه تقرّب یافت. (صفا، ۱۳۸۶: ۱۲۸)
بند دهم:
کلمات قافیه: غلام، بنام، رام و …
حروف اصلی قافیه: ام
حرف روی: م
حروف الحاقی: ندارد
ردیف: او زیبد
۱۲۲ – شـــاه انجـــم، غـــــلام او زیبــــد
ســکه‌ی دیـــن، بـــه نـــام او زیبــــد
معنی و مفهوم: شایسته است خورشید که شاه ستارگان است، غلام شاه اخستان باشد و دین همانند سکه‌ای فقط نقش شاه را در خود داشته باشد.
آرایه‌های ادبی: شاه انجم استعاره از خورشید و سکه‌ی دین اضافه‌ی تشبیهی است.
۱۲۳ – تیـغ هنـدیــش صیــقل کفــر اســت
لاجـــــــــرم روم رام او زیبـــــــــد
واژگان: صیقل: آن که شمشیر و مانند آن را بزداید و جلا دهد. (معین)
معنی و مفهوم: شمشیر هندی شاه، کفر را می‌زداید و از بین می‌برد؛ به همین جهت شایسته است، سرزمین روم که جای کافران است، رام و مطیع شاه باشد تا نابود نشود.
آرایه‌های ادبی: روم و رام جناس لاحق ساخته‌اند.
توضیحات:
روم: در اصطلاح مسلمین و مورّخان اسلامی، مراد از روم، آسیای صغیر و توابع آن است. بدین صورت که دولت‌های جمهوری و امپراطوری روم [ایتالیا] چون وسعت پیدا کرد و تا حدود آسیای صغیر مسخّر آنان شد، از قرن پنجم میلادی به بعد، آن طرف منقسم به شرقی و غربی شد و غربی همان ایتالیا بود به پایتختی شهر رم و شرقی، آسیای صغیر به پایتختی استامبول. بدین مناسبت آن قسمت‌های آسیای صغیر و استامبول را حتّی بعد از ورود سلجوقیان هم روم و روسیه می‌گفتند. (دزفولیان، ۱۳۸۷: ۷۱۷)
۱۲۴ – بـــا ســـکندر بـــرابـــرش ننهـــم
کـــه ســــکندر غـــــلام او زیبـــــد
معنی و مفهوم: شاه را با اسکندر برابر و هم ردیف قرار نمی‌دهم؛ زیرا شایسته است که اسکندر غلام او باشد.
۱۲۵ – کـــآب حیــوان کــجا سـکندر جُسـت
تشـــنه‌ی فیــــض جـــام او زیبـــــد
معنی و مفهوم: آب حیات، که اسکندر در جستجوی آن بود، آرزومند است که به وسیله‌ی اخستان نوشیده شود.
آرایه‌های ادبی: بیت تلمیح به ماجرای اسکندر و آب حیوان دارد. تشنه بودن آب نوعی پارادوکس در بیت ایجاد کرده است.
۱۲۶ – آنچــه نخّـــاس ارز یــوســـف کــرد
ارز گفـــــتار خــــــام او زیبــــــــد
واژگان: نخّاس: برده فروش. (منتهی الارب) ارز: نرخ، ثمن. (دهخدا)
معنی و مفهوم: بهایی که برده فروش در بازار مصر، برای خرید یوسف مشخص کرد، شایسته است که قیمت سخنان خام و غیر جدّی شاه باشد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آرایه‌های ادبی: بیت تلمیح به ماجرای زندگی یوسف (ع) و آیه‌ی ۲۰ سوره‌ی یوسف« وَ شَرَوهُ بِثَمَنِ بَخسِ دَراهِمَ مَعدودَهٍ » دارد. آن چه نخّاس ارز یوسف کرد کنایه از بهای بسیار اندک است.
۱۲۷ – نســـر طــایــــر بیفکَـــنَد شهـــپر
کــه پــرش بـــر ســــهام او زیبـــــد
واژگان: نسر طایر: صورت دهم از صور نوزده‌گانه‌ی شمالی. (دهخدا)توضیحات. شهپر: پر اوّلین بال جانور پرنده را گویند. (برهان) سهام: جمع سهم به معنی تیر. (غیاث)
معنی و مفهوم: صورت فلکی نسر طایر، در آسمان، پرهای بزرگ خود را می‌ریزد؛ زیرا پرهای آن شایسته است که بر تیر شاه اخستان قرار بگیرد.
توضیحات:
نسر طایر: صورت عقاب و یازدهمین ستاره‌ی درخشان آسمان است، با قدر ۸۹ / ۰ و فاصله‌ی آن از منظومه‌ی شمسی، شانزده سال نوری می‌باشد و عوام آن را شاهین ترازو گفته‌اند… . ستارگان نسر طایر جمعاً پانزده است ، ۹ ستاره در داخل صورت و ۶ ستاره در خارج صورت. (مصفّی، ۱۳۶۶: ۷۹۱- ۷۹۰)
۱۲۸ – مـــاه منجـــوق گــوهـــر ســلجوق

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:00:00 ب.ظ ]




اگر در معادلات (۱-۷۰) و (۱-۷۴) جای  و  از ترکیب آن‌ها در قالب متغیر جدید k استفاده شود، پس از عملیات جبری و ساده سازی­های لازم، رابطه کلی انتقال  به دست می ­آید،

(۱-۷۶)

می­توان نشان داد، معادله (۱-۷۶) برای جریان مغشوش همگن به‌صورت زیر ساده شده و مشابه یک مدل k- استاندارد عمل می­ کند.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

(۱-۷۹)

ویلکاکس با معرفی مدل k- نشان داد، چگونه ضعف مدل k- استاندارد، در جریان­هایی با

    • اعداد رینولدز پایین
    • تراکم پذیر
    • جریان­های برشی با پخش غالب[۱۰۳]

را در مدل خود برطرف کرده است. طی سال­های اخیر، با بهره گرفتن از نتایج آزمایشگاهی، جملات دیگری به معادلات k- استاندارد افزوده شده است به‌نحوی‌که دقت آن برای جریان­های برشی آزاد افزایش یافته است.
۱-۷-۳-۶ مدل تنش رینولدزی (RSM)[104]
از زمان رینولدز در سال ۱۸۸۵، تاکنون حل لحظه­ای معادلات ناویر-استوکس ممکن نبوده است. گرچه به حلی که نتیجه آن محاسبه مقادیر متوسط باشد رضایت داده شده است، اما آن‌هم منجر به یک جمله اضافی (تنش رینولدزی) در کنار تنش ناشی از لزجت می­ شود که باید با توجه به طبیعت پدیده موردمطالعه، مدل گردیده و لحاظ شود. این جمله (RSM) از نظر ابعادی، مانند تنش بوده، اما در جریان­های اغتشاشی کاملا بستگی به سطح اغتشاش دارد.
ویژگی معادلات انتقال را به شرح زیر می­توان خلاصه کرد.

    • حل­های عددی فوق­العاده سفت[۱۰۵] هستند، زیرا دستگاه معادلات به هم کوپل هستند.
    • از نظر محاسباتی هزینه­بر هستند.
    • حدس اولیه مناسب لازم دارند که معمولا از یک مدل k- استفاده می­ شود.
    • همانند مدل k- در مجاورت دیوار جامد دقت کمی دارند.

فصل دوم

مطالعات آزمایشگاهی، عددی و تئوریک

۲-۱ مقدمه
افزایش ضریب هدایت گرمایی در نانوسیالات نویدبخش استفاده از آن‌ها به‌عنوان سیال عامل انتقال حرارت خواهد شد. به‌منظور استفاده از نانوسیالات در کاربردهای صنعتی و عملی، نیاز به فهم ویژگی‌های انتقال حرارت جا به ­جایی در آن‌ها است. به این منظور، محققان زیادی بر روی عملکرد انتقال حرارت جا به ­جایی در نانوسیالات تحقیق کرده ­اند. تحقیق بر روی انتقال حرارت جا به ­جایی با بهره گرفتن از نانوسیال­ها به‌طور مشخص از دهه قبل آغاز شد.
جابه‌جایی اجباری در کانال و تزریق مایع برای خنک کاری سریع‌تر و در مقیاس بزرگ‌تر در صنعت برای چند دهه استفاده شد. انتقال حرارت میکروکانال، در مقایسه با هوای معمولی و مایع سیستم­های سرد دارای ضریب انتقال حرارت بالا، همراه با پتانسیل بالا برای ضریب انتقال حرارت و افت فشار متوسط می­باشد. انتقال حرارت میکروکانال، به پدیده‌ای محبوب و جالب برای پژوهشگران تبدیل شده است.
در این بخش مروری بر مطالعات و تحقیقات حائز اهمیت در زمینه انتقال حرارت نانوسیالات در مقیاس میکرو خواهیم داشت.
۲-۲ مطالعات آزمایشگاهی[۱۰۶]
در سال‌های اخیر تحقیقات مختلفی به‌صورت آزمایشگاهی در انتقال حرارت جا به ­جایی در هر دو رژیم جریان آرام و مغشوش متمرکز شده است.
خصوصیات انتقال حرارت جا­به­جایی نانوسیالات تحت رژیم آرام و مغشوش توسط کیم و همکاران [۴۷] مورد مطالعه قرار گرفت. در این میان به‌منظور بررسی انتقال حرارت جا­به­جایی تک فاز یک مطالعه تجربی درون لوله مستقیم دایره­ای با شار حرارتی ثابت در رژیم آرام و مغشوش انجام شد نانوسیال را، آب به‌عنوان سیال پایه و سوسپانسیون آلومینیوم و کربن نامنظم به‌عنوان نانوذرات تشکیل می­دهد. در نانوسیال آلومینیوم شامل ۳% حجمی ذرات معلق، افزایش حرارتی هدایت و ضریب انتقال حرارت جا به ­جایی به ترتیب ۸% و ۲۰% است. برای نانوسیال کربن نامنظم، هدایت حرارتی مشابه آب بود و ضریب انتقال حرارت جا به ­جایی تنها ۸% در جریان آرام افزایش یافته است.
پاک و چو[۱۰۷] [۴۸] بر روی انتقال حرارت جا به ­جایی نانوسیالات آب-اکسید آلومینیوم و آب-اکسید تیتانیوم در رژیم جریان مغشوش تحقیق کردند. در این تحقیق شرط مرزی شار حرارتی ثابت برای دیواره­ها در نظر گرفته شد. افزایش انتقال حرارتی به میزان ۷۵% برای نانوسیال آب- اکسید آلومینیوم و با نسبت حجمی ۷۸/۲% مشاهده شد و نشان داده شد که افزایش انتقال حرارت به­دست آمده با ذرات اکسید آلومینیوم بیشتر از ذرات اکسید تیتانیوم است.
لی و ژوان[۱۰۸] [۴۹] قابلیت انتقال حرارت نانوسیال آب-مس در هر دو رژیم جریان آرام و مغشوش را با بهره گرفتن از شرط مرزی شار حرارتی ثابت روی دیواره بررسی نمودند که افزایشی تا ۶۰% مشاهده شد. ملاحظه شد که نسبت افزایش ضریب انتقال حرارت با افزایش عدد رینولدز افزایش می‌یابد. آن‌ها این افزایش را به پدیده پخش حرارتی نسبت دادند.
چن و همکاران[۱۰۹] [۵۰] از نانولوله­های اکسید تیتانیوم در تحقیقات خود استفاده کردند. قطر نانولوله­ها در حدود ۱۰ نانومتر و طول آن‌ها در حدود ۱۰۰ نانومتر بود. آب به‌عنوان سیال پایه استفاده شد. جریان آرام در لوله استوانه‌ای تحت شرط مرزی شار حرارتی ثابت روی دیواره در این تحلیل در نظر گرفته شد. ملاحظه شد که ضریب انتقال حرارت جا به ­جایی موضعی در جهت محوری کاهش یافت و برای رینولدز ۱۷۰۰ به حدود W/m2K 800 رسید. در این مقدار تغییر زیادی برای نسبت وزنی‌های مختلف ذرات (۵/۰%، ۱% و ۵/۲%) مشاهده نشد.
ون و دینگ[۱۱۰] [۵۱] روی نانوسیالات آب- اکسید آلومینیوم در رژیم جریان آرام و تحت شرط مرزی شار ثابت دیواره‌ها تحقیق کردند. تحلیل یکسانی را با تغییر نسبت حجمی ذرات بین ۶/۰% و ۶/۱% ترتیب دادند. نانوسیالات بکار رفته در این تحقیق ذراتی با اندازه بین ۲۷ نانومتر و ۵۶ نانومتر داشتند. آن‌ها به افزایش انتقال حرارت به ازای افزایش نسبت حجمی ذرات و عدد رینولدز دست یافتند و ملاحظه کردند که نسبت افزایش ضریب انتقال حرارت موضعی در ورودی لوله بیشتر است. همچنین مشاهده شد که نانوسیالات نسبت به سیالات خالص به‌کندی به حالت توسعه‌یافتگی گرمایی می­رسند.
هوانگ و همکاران[۱۱۱] [۵۲] بر روی نانوسیالاتی با بهره گرفتن از نانوذرات اکسید آلومینیوم و با اندازه ۳۰ نانومتر و نسبت‌های حجمی پایین‌تر بین ۰۱/۰% تا ۳/۰% با شرایط مشابه سایر تحقیقات، تحقیق کردند و نشان دادند که افزایش انتقال حرارت هنوز هم حتی در نسبت حجمی پائین ذرات ۳/۰% چشمگیر است (۸%). برخلاف سایر محققین آن‌ها افزایشی در ارتقای انتقال حرارت به ازای افزایش عدد رینولدز مشاهده نکردند.
در مطالعه‌ای دیگر زینالی هریس و همکاران [۵۳] نانوسیالات آب-اکسید آلومینیوم و آب-اکسید مس را مقایسه کردند. آن‌ها مشاهده کردند که نرخ رشد انتقال حرارت به­دست آمده با نانوذرات اکسید آلومینیوم بیشتر از نرخ رشد به­دست آمده با نانوذرات اکسید مس است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:00:00 ب.ظ ]




فصل سوم: آثار شرط نتیجه
شرط نتیجه آثاری دارد که در عقود معوض و غیر معوض به اعتبار متعاقدین و اشخاص ثالث مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
همانطور که می دانیم هر عقد دارای لوازم و نتایجی است. و بالتبع شرط نتیجه نیز که اثر عقد یا ایقاع است دارای لوازم و نتایجی می باشد. اثر شرط نتیجه مستقیماً و بلاواسطه از عقد حاصل می شود و بدین اعتبار طرفین عقد ملزم به رعایت آن هستند مانند اوراق و اسناد مربوط به معامله . اثر عقد و یا ای÷قاعی که در اثر شرط نتیجه تحقق می یابد متعاملین را به اجر/ای آن براساس مقرارت ماده ۲۲۰ قانون مدنی ملزم می نماید و حتی لازم نیست لوازم و نتایج حاصل از شرط نتیجه در خود عقد تصریح گردد.
شرط نتیجه به اعتبار اینکه موجب پیدایش اثر عقد و یا ایقاع است واجد کلیه قواعد عمومی و آثار قراردادها نیز می باشد. به این معنی که چون شرط نتیجه محصول و اثر عقد و یا ایقاع است، بنابراین به محض درج شرط نتیجه بلافاصله عمل حقوقی مورد نظر ایجاد می شود و سپس اثر آن که از قبل مورد پیش بینی طرفین قرار گرفته ، ظاهر می گردد . فلذا هر چند هدف طرفین عقد از انعقاد شرط نتیجه ضمن آن ایجاد عقد یا ایقاع نیست و اثر و نتیجه آن مورد نظر است، به عبارت دیگرموضوعی که در عقد شرط می شود خود عمل حقوقی نیست بلکه نتیجه آن است. لکن از آن جایی که نتیجه مورد نظر مستلزم پیدایش عمل حقوقی است ولو برای یک لحظه، بنابراین شرایط اساسی تحقق عمل حقوقی نیز می بایستی در روابط طرفین مورد بررسی قرار گیرد. بدین اعتبار لازمه پیدایش اثر عقد یا ایقاع، خود آن عمل است و فی الواقع سببی که منتهی به آثار آن شده ولو آنکه شرط فعل تلقی شود در شرط نتیجه وجود حقوقی داشته لکن چون خود « سبب » تحت حاکمیت اراده طرفین قرار نگرفته بلکه اثر آن مد نظر بوده، فلذا از سبب آن به لحاظ سهولت و دسترسی آسان به نتایج آن صرفنظر کرده است . بنابراین بررسی آثار شرط نتیجه بدون نگرش به آثار خود عمل حقوقی بی فایده و قابلیت اعتنا را نداشته و از این حیث است که گفته شده چون آثار شرط نتیجه تابعی از آثار خود عمل حقوقی است . بنابراین واجد کلیه قواعد مربوط به آثار عقد و ایقاع نیز می باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

مبحث اول : آثار شرط نتیجه در عقود معوض
عقد معوض عقدی است که برای عاقدین ایجاد تعهد دو جانبه کند.[۸۳] و ممکن است از عقود مالی باشد. در صورتی که تعویض بین دو مال صورت گیرد آن را عقد معوض گویند. بنابراین در عقد معوض مقابله دو تعهد نقش اساسی را ایفاء می نمایند و هر کدام از عوض و معوض می توانند علت و سبب دیگری باشد[۸۴] به نحوی که عدم انجام یکی از تعهدات توسط طرفین به دیگری حق حبس می دهد. مثلاً در عقد بیع عوضین عبارتند از ثمن و مثمن که هریک ما به ازاء دیگری است. چنانچه بایع از ایفاء تعهد خود مبنی بر تسلیم عین مبیع امتناع نماید این حق برای مشتری ( خریدار) محفوظ است که از انتقال ثمن خودداری کند.
اثر شرط نتیجه راجع به عقود معوض گاهی اوقات نسبت به خود شرط است و گاهی این اثر به عقد معوض نیز منصرف است. همین که شرط نتیجه ای در راستای عقد اصلی تحقق یافت مانند سایر عقود و ایفاعات آثار خود را پدیدار می نماید. زیرا خود ضمن اینکه عامل ایجاد پدیده حقوقی است بیانگر اهداف پیش بینی شده ناشی از وقوع اثر عقد یا ایقاع نیز می باشد.
از آثار شرط نتیجه که در عقود معوض تحقق می یابد، یکی نسبی بودن آن از حیث اشخاص ( طرفین) و موضوع شرط است. بدین معنی که چنانچه شرط نتیجه به نحو صحت ایجاد گردد از نیروی الزام آوری برخوردار می شود که این نتیجه ذات و ماهیت شرط و عقد است. بنابراین اولاً- طرفین صرفاً در محدودۀ آن مکلف به اجراء و ایفاء تعهد هستند و ثانیاً به اشخاصی که در اعقاد آن دخالتی نداشته اند، منصرف نبوده و دیگری اثر آن نسبت به اشخاص ثالث است که در عقد شرکت ننموده اند، که راجع به هریک از آنها در آتی سخن به میان خواهد آمد. منظور از آثار شرط نتیجه در عقود معوض نتایج عمل حقوقی ایجاد شده در راستای تحقق شرط نتیجه نیست. بلکه منظور هیأت و قالب کلی شرط نتیجه و تأثیر آن درعقد معوض است بهر حال هم عقد اصلی و هم شرط نتیجه ضمن آن موجب پیدایش چندین تعهد می گردد که در صورت امتناع طرفین از انجام آن دیگری می تواند الزام او را به اجرای تعهد و همچنین پرداخت خسارت از حاکم درخواست نماید .
بطور کلی شرط نتیجه تا جایی که مخالف قواعد عمومی آثار عقود و ایقاعات نباشد و لطمه ای به آن وارد نسازد تابع آنها بوده و بدین اعتبار صرفاً ناظر به طرفین قرارداد است. مگر اینکه شرط به نفع غیر نیز در آن شده باشد.
بنابراین اثر شرط نتیجه در عقود معوض نسبت به طرفین عقد و غیر مورد بحث و بررسی قرار می گیرد.
گفتار اول : آثار شرط نتیجه در عقود معوض نسبت به متعاقدین
وقتی گفته می شود اثر عقد ویژه متعاقدین است . شرط ضمن آن به خصوص شرط نتیجه که محصول و اثر عمل حقوقی معینی است نیز تابع همان آثاریست و کسانی که آن را ایجاد نموده و از مزایای آن منتفع می شوند و به اعتبار استفاده از مزایای آن،زیانهای احتمالی را نیز بایستی تحمل کنند. ماده ۲۳۱ قانون مدنی در مقام بیان اصلی نسبی بودن قراردادها می گوید: معاملات و عقود فقط درباره طرفین متعاملین و قائم مقام قانونی آنها مؤثر است، مگر در مورد ماده ۱۹۶ عبارت قائم مقام قانونی شامل قائم مقام عمومی و یا خصوصی هر دو می گردد. بنابراین اثر شرط نتیجه متوجه آنها نیز خواهد بود و به همین منظور سعی شده است از آثار شرط نتیجه در عقود معوض نسبت به طرفین قرارداد و وراث و طلبکاران که قائم مقام خاص تلقی شده بحث و گفتگو شود.
۱ ـ آثار شرط نتیجه در عقود معوض نسبت به طرف قرار داد
طرف عقد در قرارداد کسی است که مال یا عمل و یا شخص او به عنوان موضوع رابطه حقوقی متقابل در برابر دیگری مورد عقد قرار می گیرد. [۸۵]
در تعریف مذکور منشأ رابطه حقوقی متقابل صرفاً به اعتبار مال یا عمل و یا شخصیت طرف تعیین گردیده، بدیهی است هر کدام از عناصر مذکور وابستگی خاصی با یکدیگر داشته که جدایی آنها از یکدیگر اجتناب ناپذیر است. مثلاً ممکن است هر سه عنصر مال، عمل و شخصیت موجب اشتیاق شخص به انعقاد معامله گردد.
بنا به تعریف فوق طرف قرارداد شخصی است که ایجاب عقد را قبول می کند.[۸۶] در عقود معوض مال یکی از طرفین ما به ازاء مال دیگری است و هر یک از بایع و مشتری منتفع از ثمن در مبیع می گردند و به اعتبار مال یکدیگر می توانند طرف یکدیگر در عقد قرار گیرند. بنابراین نمی توان گفت تعریف مذکور تعریف کاملی است. تعاریف دیگر نیز واجد ضابطه کلی و عمومی برای شناسایی طرف قرارداد نیست و شناسایی طرف قرارداد در عقود معوض که وابسته به رضای طرفین است دشوار به نظر می رسد. در شرط نتیجه ضمن عقد که به نفس اشتراط حاصل می شود طرف قرارداد مشخص است و او کسی نیست جز شخصی که شرط را پذیرفته است. لکن باور این نظریه مشکل است که بگوییم شرط نتیجه ضمن عقود معوض صرفاً راجع به مشروط علیه است. زیرا او طرف قرارداد محسوب می گردد. می دانیم که در عقود معوض قابلیت انتقال عوضین ناظر به انتفاع متعاقدین از شایستگی آن انتقال است. بنابراین قبل از تحقق عقد، اطراف قضیه مصالح خویش را در نظر گرفته و براساس آن عقد محقق می شود. بنابراین بیهوده است تأکید خویش را بر شناخت طرف قرار داد نهاده، بلکه بایستی گفت چون هر دو طرف عقد معوض به لحاظ ایجاد حق و تکلیف در عقد و شرط برای متعاقدین و شارط و مشروط علیه هر یک از آنها به اعتباری می توانند طرف قرارداد محسوب گردند. بنابراین شناخت اهداف و آثار عقد و شرط کافیست تا طرف قرارداد مورد شناسایی قرار گیرد.
مشروط له در شرط نتیجه ضمن عقد کسی نیست جز شخصی که از اثر عمل حقوقی ایجاد شده ضمن عقد، بهره مند می گردد. تحقق عمل آن را می توان در مثال ذیل بدست آورد.
فروشنده ضمن عقد بیع اتومبیل خویش بر خریدار شرط می کند که به مدت دو سال آموزش زبان فرانسه کودکش را به عهده بگیرد و مبلغی را نیز به عنوان ما به ازاء آموزش به خریدار بدهد، عقد مذکور و شرط نتیجه ضمن آن هر دو از عقود معوض بوده زیرا واجد تمامی عناصر عمومی عقد معوض می باشند. نتیجه آن نیز اثر عقد اجاره است.
قطع نظر از مباحث مقدماتی که در تشخیص و شناسایی طرف عقد به میان آمد آنچه مسلم است مشروطه له در مثال فوق الذکر کسی است که شرط نتیجه به سود او مقرر شده است و او کسی نیست جز مستاجرکه در اثر شرط نتیجه منتفع از شرط مذکور است. اشتباه نشود شرط نتیجه مذکور در عقد به اعتبار انجام فعلی از سوی مشروط علیه شرط فعل نیست. شرط فعل خود عقد اجاره است که زمینه پیدایش آن اثر گردیده ولو اینکه مخفی و در نهان باشد. در مثال فوق الذکر به محض تحقق عقد و شرط نتیجه، اثر آن ظاهر و متجلی می گردد که آن اثر چیزی نیست جز آموزش زبان فرانسه به کودک بایع، بنابراین اثر شرط نتیجه این است که مشروط له بتواند از حقوق و امتیازات ایجاد شده استفاده کند.
دو اصل در نتیجه تعهد بوجود آمده از اراده طرفین انتزاع می شود یکی اصل لزوم است که به اعتبار آن شرط نتیجه مذکور چون در عقد معوض شده بین متعاملین لازم الاتباع و تخطی از آن شرایط و ضوابط خود را دارد و دیگر اصل نسبی بودن که نتیجه تحصیل شده نه تنها در برابر متعاملین بلکه نسبت به قائم مقام آنها نیز مؤثر است. بنابراین حقوقی که در اثر عقد و شرط نتیجه ضمن آن ایجاد می شود، پس از مرگ هر یک از متعاقدین به ورثه آنها منتقل می شود. البته این حق تا جائیست که طرفین بر خلاف ان تراضی ننموده باشند. ( در مواردی که چنین توافقی قانونی باشد) یعنی بر خلاف نظم عمومی یا اخلاق حسنه نباشد و یا قانوناً اثر عقد و شرط متوجه قائم مقام نگردد. مثلاً متبایعین در عقد بیع نمی توانند توافق نمایند اثر محصول حقوقی خویش را بطور نتیجه مورد امعان نظر قرار داده اند به ورثه و یا قائم مقام قانونی آن منتقل نشود. اما گاهی اوقات اثر شرط نتیجه ضمن عقد معوض به قائم مقام خاص آن بر می گردد و او کسی نیست جز منتقل الیه که در این فرض قائم مقام ناقل تلقی می گردد و در بحث شرط نتیجه علی القاعده کسی که حق عینی موچود در عین معین، متعلق اوست قائم مقام خصوصی تلقی می شود. [۸۷]
تکلیف به انجام تعهدات ناشی از شرط نتیجه ضمن عقد که به عهده مشروط علیه است ناشی از همان وصف لزوم در معاملات می باشد. ذکر این نکته ضروریست که مباحث این گفتار صرفاً راجع به شرط نتیجه است که صحیحاً محقق شده و ارتباطی به مطالب مربوط به شرط نتیجه فاسد که اساساً تحقق آن متردّد است و عقد فاسدی که ضمن آن شرط نتیجه ذکر شده ندارد.
همان گونه که شرط نتیجه راجع به مشروط له دارای آثاری بوده که قبل از این بحث به آن اشاره رفت راجع به مشروط علیه نیز واجد همان آثاریست که قلمرو بحث نسبت به مشروط علیه و قائم مقام قانونی آن مورد امعان نظر واقع می شود.
نتیجه منطقی و قانونی حکومت تراضی این است که متعاقدین پای بند به آن باشند گفته شده در شرط نتیجه نیازی به اجبار طرف قرارداد احساس نمی شود زیرا نتیجه مطلوب خود به خود و با عقد بدست می آید. [۸۸]
بنابراین در تعهد مشروط علیه که الزام وی به انجام شرط نتیجه را در بر دارد هیچ نکته مبهمی وجود ندارد. آنچه که مورد بحث است تعهدی است که در راستای شرط نتیجه برای مشروط علیه به وجود آمده و بنابر دلائلی قادر به انجام آن نیست.
در مثال قبل جایی که فعل آموزش زبان فرانسه برای کودک به عنوان شرط نتیجه و به سود بایع وضع شده، چنانچه مشروط علیه قادر به انجام آن نباشد تکلیف چیست؟ موضوع از دو زاویه مورد امعان نظر قرار می گیرد.
ـ فعل مورد تعهد ممتنع حین العقد است
زمانی فعل مورد تعهد در اجرای شرط نتیجه مورد نظر از افعالی است که حین شرط ممتنع بوده. به این معنا که طرفین با علم و اطلاع از وضعیت موجود می دانستند که امکان انجام آن برای مشروط علیه مقدور نیست .
در مثال فوق فرض کنیم مشروط علیه اساساً به زبان فرانسه آشنایی نداشته چون فرض اطلاع از موضوع در حین عقد و شرط نتیجه آن می رود بنابراین شرط مذکور در سبب آن که عقد اجاره است، خلل و خدشه وارد کرده مثل این می ماند که شرط نتیجه ای محقق نگردیده چون اقتدار لازم برای انجام شرط در حین عقد موجود نبوده، عقد اجاره ای که سبب شرط نتیجه بوده نیز محقق نشده تا به اعتبار آن شرط نتیجه حیات حقوقی یابد.
ـ فعل مورد تعهد ممتنع بعد از عقد است
زمانی فعل مورد تعهد در اجرای شرط نتیجه از افعالی است که حین انعقاد شرط ممتنع نبوده بلکه از عقد و تحقق شرط و سپری شدن زمانی از اجرای تعهد، عدم اقتدار مشروطه علیه به انجام فعل صورت می گیرد.
در این صورت عدم اقتدار یا به علت فوت مشروطه علیه است یا اینکه خود مشروط علیه قادر به انجام فعلی که ناشی از شرط نتیجه است، نیست. فی المثال دچار بیماری صعب العلاج گردد به نحوی که اجرای شرط در بقیه مدت متعذر گردد. در فرض اولیه آیا به اعتبار اینکه عقد معوض بوده و به اعتبار اصل لزوم معاملات و ورثه تکلیفی به عهده دارند و در صورت ثبوت چنانچه در بین ورثه شخصی باشد که بتواند از عهده آموزش زبان فرانسه برآید این تعهد به اعتبار قائم مقامی به او منتقل می شود؟
با توجه به اینکه شرط مذکور ضمن عقد معوض نگاشته، در صورتی که فاقد شرط مباشرت اجیر ( مشروط علیه ) باشد، به نظر میرسد در صورت قبولی ترکه تکلیف به عهده ورثه باشد و چنانچه در بین ورثه شخصی باشد که از عهده امر آموزش بر آید مکلف قانونی به انجام تعهد در بقیه مدت اجاره است و در فرض دوم اینکه آنجا که اجرای شرط نتیجه در بقیه مدت به اعتبار شخصیت مشروط علیه که دچار بیمار گردیده ممتنع می گردد. هر چند هم عقد و هم شرط نتیجه واجد عناصر عقود معاوضی است. به نظر می رسد چاره ای در فسخ برای بقیه مدت اجاره نیست و مشروط له می تواند خسارات( ناشی ازعدم انجام تعهد )خویش را با اتخاذ ملاک از مقررات ماده ۲۴۰ قانون مدنی مطالبه نماید.
گفتار دوم : آثار شرط نتیجه در عقود معوض نسبت به اشخاص ثالث
گفته شد جز در مواردی خاص که قائم مقام عمومی یا خصوصی ثالث تلقی می گردند، اثر عقد متوجه ایشان خواهد بود. گاهی اوقات بنابر ملاحظاتی آثار شرط نتیجه به اشخاص ثالث تسری پیدا می کنند قاعده استواری معاملات متضمن چنین ملاحظاتی است. در فقه نیز متعهد به سود شخص ثالث به صورت شرط ضمن عقد آمده است.[۸۹]
طرفین ضمن عقد معوض که مقید به شرط نتیجه نیز می باشد، ممکن است تعهداتی نمایند که به سود و یا زیان شخص ثالث باشد. تعهد به نفع کسی که طرف عقد نیست دو صورت دارد اول ایجاد حق به نفع غیر مانند شرط ضمن عقد به نفع ثالث و وصیت تملیکی. دوم اسقاط تکلیف از دیگری- مانند ضمان عقدی نسبت به مضمون عنه و ابراء . در فقه بحث شده که تعهد به نفع ثالث زمانی صحیح است که مورد قبول شخص ثالث قرار گیرد. در این حالت دو عقد به وجود می آید .[۹۰] و ملاک این است بدون قبول کسی مالی نمی تواند در ملکیت او وارد شود ولی نظریه مذکور نمی تواند صحیح باشد زیرا در وصیت تملیکی مانعی در انتقال مال و تملیک آن به دیگری احساس نمی شود .
کما اینکه عده ای از فقها عقیده دارند که زوجه می تواند در عقد نکاح شرط نماید که قسمتی از مهر وی ملک ثالث باشد.[۹۱] بنابراین تعهد به نفع ثالث مطابق با قاعده است و ماده ۱۹۶ قانون مدنی نیز صحت امر را تأیید می کند. آنچه که مورد بحث این گفتار قراردارد اثر شرط نتیجه نسبت به اشخاص ثالث است که در ضمن عقد معوض آمده که یا به نفع ثالث یا به ضرر او ممکن است تحقق یابد که راجع به هر یک از مطالب صحبت به میان خواهد آمد.
۱ ـ آثار شرط نتیجه در عقد معوض به نفع ثالث
گفته شده هر گونه تعهدی به نفع ثالث به صورت شرط ضمن عقد امکان پذیر است و تعهد به نفع ثالث متضمن نقص اهلیت استیفاء کننده نیست . ماده ۱۹۶ قانون مدنی می گوید : ممکن است در ضمن معامله ای که شخص برای خود می کند تعهدی هم به نفع شخص ثالثی بنماید. نظریه ای وجود دارد که براساس آن وضعیت حقوقی تعهد مذکور پی ریزی شده و آن اینکه می گویند تعهد به نفع ثالث متشکل از ایجاد و تأسیس دو عقد است.[۹۲]
عقدی که بین شارط و متعهد منعقد می گردد و طی آن متعهد ملتزم می شود که طرف قرارداد با منتفع ( ثالث ) واقع شود و نیز عقدی که میان متعهد و منتفع صورت می گیرد که طی آن او در برابر منتفع التزامی را به عهده می گیرد. لیکن در عمل می بینیم که تعهد به نفع ثالث صرفاً متضمن یک عقد است که بین شرط کننده ، به نفع ثالث و متعهد واقع می شود.
در عقد معوض طرفین عقد مشخص می باشند. همین که شرط نتیجه ضمن آن به نفع ثالث مقرر می شود اطراف عقد تغییر می یابد. بنابراین در شرط به نفع ثالث طرفین عقد عبارتند از شرط کننده ، متعهد و منتفع که همان ثالث است و برای ایجاد ماهیت حقوقی آن اولاً شرط کننده بایستی به نام خود مبادرت به انعقاد عقد نماید. ثالثاً حق را به نفع منتفع ( ثالث) برعهده متعهد شرط کند. ثالثاً نفع شخصی از اندراج شرط بندی برای شارط موجود باشد. مثالی در مورد عقد نکاح : می دانیم از حیث مهر تا جایی که مخالف صریح قواعد و مقررات و عقود معاوضی نباشد تابع احکام آن است. در عقدی که شرط تملیک عینی به نفع شخص ثالث ( به صورت شرط نتیجه ) شده باشد آیا این شرط صحیح است؟ مثلاً در عقد نکاح بر زوج شرط شود که بخشی از مهریه زوج که عین معین است ملک ثالث باشد. یعنی آن قسمت نخست وارد مالکیت زوجه شده و از آنجا وارد مالکیت ثالث گردد.
گفته شده در اینجا شرط صحیح است زیرا رضای مشروط له به مدلول عقد مذکور رضای به عقد است نه رضای به ایجاب، پس رابطه عقدی بین مشروط له و متعاقدین واقع نمی شود و تراضی بین مشروط له و متعاقدین صدق نمی کند.
۲ ـ تأثیر قبول در شرط نتیجه به نفع ثالث
از آنجایی که شرط نتیجه اثر عمل حقوقی است که به نفع شخص ثالث ایجاد شده بنابراین اثر در عقد معوض در مثال فوق این است که به محض اشتراط به نفع منتفع حاصل می شود و هیچ نیازی به قبول ثالث ندارد. چون تملک مال به ثالث ضمن عقد، ثالث را از قبول آن مستغنی می دارد. بنابراین بحث درباره اینکه وقوع تعهد به سود ثالث منوط به قبول اوست. [۹۳] نه تنها متکی به دلیلی نیست. ادله ای که براساس آن تملیک یک جانبه منع شده صرفاً راجع به مفاهیم اجتماعی است و در حقوق که متکی به عالم اعتبارات است راهی نداشته مضافاً به اینکه در بسیاری از موارد مثل شرط خیار به نفع ثالث یا ایفاء دین از سوی غیر مدیون که متکی به رضای آن ها نیست این مسئله را اثبات می کند. به این مثال که یکی از مصادیق عقود معرض است توجه فرمایید. در عقد صلح ممکن است احد طرفین در عوض مال الصلحی که می گیرد متعهد شود که نفقه معینی همه ساله یا همه ماهه تا مدت معینی تأدیه کند این تعهد ممکن است به نفع مصالح یا به نفع شخص یا اشخاص ثالث واقع شود ماده ۷۶۸ قانون مدنی. تعهد به پرداخت نفقه ماهانه یا سالانه به نفع شخص یا اشخاص ثالث عوض مال الصلح است. یعنی هر یک از پرداخت نفقه ماهانه یا سالانه به نفع شخص یا اشخاص ثالث عوض مال الصلح است. و هر یک از پرداخت مال الصلح و تعهد به پرداخت نفقه عوض و معوض یکدیگر است هر چند مال الصلح از اموال مصالح خارج می شود. لکن آیا تعهدی که به نفع ثالث شده نیاز به قبول او داشته و قبول او می تواند تأثیری در عقد داشته باشد؟ همان گونه که در استدلال پیشین آمده در صورت قبول ثالث رضای او رضاء به عقد است نه رضای به ایجاب یعنی رابطه عقدی بین مشروط له و متعاقدین صورت نمی پذیرد. [۹۴] به عبارت دیگر مدلول رضای قابل بایستی ناظر به رضای ایجاب کننده باشد و این از خصائص تراضی در عقود معوض است.
۳ ـ تأثیر رد در شرط نتیجه به نفع ثالث
گفته شده که رضای شخص ثالث به انتفاء از شرط نتیجه رضای به عقد است که فاقد ایجاب مخصوص بوده است. بنابراین رد شرط نتیجه مذکور در عقد توسط شخص ثالث صرفاً آثار تعهد مزبور را از بین خواهد برد. زیرا حقی که برای ثالث ایجاد می شود از زمان وقوع عقد است و چون شرط نتیجه در ضمن عقد معوض به نفس اشتراط حاصل می شود بنابراین ثالث این حق را از زمان وقوع شرط نتیجه ضمن عقد کسب کرده یعنی با اعلام رضای خویش به شرط نتیجه تحقق عینی بخشیده است.
فرض کنیم تعهد به نفع ثالث راجع به تملیک کل معینی باشد. مثلاً باغ خود را به شخصی فروخته و ضمن عقد بر او شرط میکنم اتومبیل خود را بطور شرط نتیجه ملک فرزندم نماید. در اینجا به محض وقوع بیع که از عقود معاوضی است فرزند من، مالک آن اتومبیل می گردد.
در مثال فوق هر چند شرط به نفع ثالث بوده و او مشروط له در عقد است لکن چنانچه منتقل الیه ( ثالث ) اتومبیل را بعد از تحقق شرط نتیجه رد نماید و یا اینکه از اتومبیل اعراض نماید، اثر رد این است که اتومبیل به شرط کننده برگردد چون در اثر عقد بیع، شرط نتیجه ضمن آن نیز به خودی خود تحقق می یابد. بنابراین تملیک نیز صورت پذیرفته و دیگر سلطه ای برای خریدار باغ نسبت به اتومبیل موصوف متصور نیست تا به اعتبار آن بگوییم اثر رد به مالک مال اولیه است. تردید از آنجا آغاز می شود که در اثر شرط نتیجه تملیک قهری برای ثالث نسبت به اتومبیل ایجاد می شود. در حالی که با رد، مالی می ماند که در اثر شرط نتیجه ثمن بدون صاحب می گردد.
برای رفع آن بایستی گفت شرط نتیجه ضمن عقد معوض که به نفع ثالث بوده دارای دو جزء است یکی نفعی که برای شرط کننده موجود است که از عناصر و ارکان اصلی قواعد مربوط به تعهد به نفع ثالث بوده و دیگری نفعی که برای ثالث در راستای عقدی که شرط نتیجه ضمن آن شده ایجاد گردیده است.
داشتن نفع شخصی نباید با داشتن نقش شخص در عقد که وجود آن ضروری نیست خلط گردد. [۹۵]
بنابراین با رد آن از سوی ثالث بایستی پذیرفت که تعهد سالبه به انتفاع موضوع بوده و یا اینکه بگوییم شرط نتیجه که تملیک مال بوده به قوت خویش باقیست . راه حل دوم با قواعد عمومی و تراضی ناشی از اراده طرفین سازگارتر است و اثر رد مال توسط ثالث را بایستی منصرف به شخصی دانست که در راستای عقدی که شرط نتیجه ضمن آن صورت گرفته به عنوان مشروط له قرار گرفته و او کسی نیست جز شخصی که شرط نتیجه را ایجاد و انشاء کرده است. تصریح ثالث به رد آنچه که به نفع او شرط شده چه بطور صریح و چه بطور ضمنی موجب می گردد حق ناشی از زمان تحقق شرط نتیجه ضمن عقد به شرط کننده یا قائم مقام قانونی او برسد و حتی گفته شده که در صورت رد ثالث شرط کننده می تواند منتفع دیگری را جایگزین او نماید که وی از زمان وقوع عقد نه زمان تعیین او به عنوان ثالث از حق مزبور برخوردار گردد. [۹۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:00:00 ب.ظ ]




-مالِ لیزانکسیاست!
گفتم: « می‌گفتند مال تبعید است. می‌گفتند همه چیز توی سر آدم می‌گذرد. مغز که فلج بشود بدن هم کارِ خودش را نمی کند. اما من فکر می‌کردم«م. الف. ر» طلسمم کرده است. » (قاسمی،۱۳۹۰: ۱۶۹).
این گفتگو که بین فاوست مورنائو و راوی است، نشان دهنده شخصیت افسرده و بی عمل روای دارد و این که او خرافاتی است و دارای تفکری توهم زا و خیالاتی است که هر کسی را متهم می‌کند.
-من زن ندارم. به علاوه خاصیت دارد. فکر می‌کنید سید چرا مشت مشت می‌خورد؟
-ناراحتی قلبی داشت.
-ساده اید!
-پس چرا می‌خورد؟
-به حرفتان ادامه دهید.
-رعنا هم مثل هر زن دیگریِ قربانی بی گناهی بود که به درد‌های من افزوده بود… (قاسمی، ۱۳۹۰: ۱۶۹).
گفتگوی بالا، بین راوی و فاوست مورنائو است، که این گفتگو نشان دهنده‌ی شخصیت افسرده و عصبی فاوست مورنائو ست، که قرص ضد افسردگی (لیزانکسیا)می خورد. و نگاهی متفاوت به دو فرشته مرگ (نکیر و منکر) که بعضی از ویژگی‌هایشان این دنیایی است.
-زیاد هم به خودتان امیدوار نباشید. شما می‌دانید در شبِ حمله، وقتی رعنا رفت سید را تا منزل آنییس همراهی کند، بینِ آنها چه گذشت؟
-نه نمی دانم.
-شما قضیه‌ی کمین کردن پروفت پشتِ در اتاقِ رعنا را باور کردید؟
-یعنی حقیقت نداشت؟
-اگر یادتان باشد سید قبل از حرکت، چند تایی لیزانکسیا زیر زبانش گذاشت.
-بله، خب دوباره قلبش گرفته بود.
نه! قضیه‌ی حمله‌ی قلبی داستانی بود که اختراع کرده بود تا به زنش، یا هرکس دیگری که لازم می‌شد، تلقین کند که عمر او کوتاه است (قاسمی،۱۳۹۰: ۱۷۰).
گفتگوی بالا، بین راوی و فاوست مورنائو رخ داده است، که شخصیت دروغگوی رعنا را مشخص می‌کند که برای جلب ترحم دیگران این کار را انجام می‌داد. و در ادامه شخصیت ریا کار و دوروی سید را معرفی می‌کند، که با دروغ گفتن در پی کسب امتیازات بیشتر از اطرافیانش بود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

سید گفته بود: « هر جا نبض اروپا می‌طپیده است، شما حضور داشته اید: جنگ‌های داخلی اسپانیا، ارتش مقاومت، اردو گاه نازی‌ها… شما زن اولتان را در اردوگاه نازی‌ها از دست داده اید و همسرتان شوهر اولش را… (قاسمی،۱۳۹۰: ۱۷۸).
این پاراگراف نشان می‌دهد که اریک فرانسوا اشمیت شخصیتی مهم در دوران جوانی بود که در جنگ‌های جهانی حضوری فعال داشت. و زن اولش را هم در این جنگ‌ها از دست داده است. و همچنین ماتیلد هم همسرش را در اردوگاه نازی‌ها از دست داده است.
در کودکی چیزهایی درباره‌ی سگ چل سینه از پرده دارها شنیده بودم. مثل همیشه به بدترین وضع ممکن فکر کردم: «نکند… »
-نه خیالتان راحت باشد، این شمر است که به صورت سگ چل سینه در می‌آید (قاسمی،۱۳۹۰: ۲۰۱).
این متن نشان از ترس و پریشانی راوی دارد که به محض شنیدن سگ چل سینه از فاوست مورنائو دچار توهم می‌شود که نکند، خودش دچار این بلا شود.
… با این همه طاقت نیاورده بودم. منظره‌ی ویرانی آدم‌ها غم انگیز‌ترین منظره‌ی دنیاست. ببینی کسی مثل طاوس می‌رفته، حالا مرغ نحیفی است، پرش ریخته، ببینی کسی خود را ملکه ای می‌پنداشته و تو را بنده‌ی زرخرید، حالا منتظر گوشه‌ی چشمی است به او بکنی، ببینی…. (قاسمی،۱۳۹۰: ۱۰۷).
گفتگوی درونی بالا، از آن راوی است که نشان دهنده شخصیت ویران و آشفته‌ی رعنا دارد که زمانی با کبر و غرور زندگی می‌کرد و حالا منتظر ترحم دیگران است.
بی خود نبود که از پروفت صدایی نمی آمد. هیچ صیادی، به وقت شکار، حضور خود را اعلام نمی کند. آن قدر به مرگ‌های متوالی، در فواصل منظم دم و بازدم، تن می‌دهد تا قربانی در ذره ذره‌ی هوای اطرافش بوی نیستی او را استشمام کند… (قاسمی، ۱۳۹۰: ۱۱۶).
این بخش از گفتگوی راوی نشان از شخصیت ترسناک پروفت و شخصیت مضطرب راوی دارد و ترس از مرگ را در وجودش آشکار می‌کند و با قوه‌ی خیال و توهم خود این فکرهای روانی را به خود مربوط می‌کند.
((کتاب پریشان خاطری)) اثر ((فرناندو پسوا))را برداشتم: «من در خود شخصیت‌های مختلفی آفریده ام. من این شخصیت‌ها را بی وقفه می‌آفرینم. همه‌ی رؤیاهای من، به محض گذشتن از خاطرم، بی هیچ کم و کاست به وسیله‌ی کس دیگری، که همان رویاها را می‌بیند، صورت واقعیت به خود می‌گیرد. به وسیله‌ی او نه من. من برای آفریدن خودم، خود را ویران کرده ام» (قاسمی،۱۳۹۰: ۱۲۱).
در این تک گویی درونی راوی به شخصیت سایه‌ی خودش اشاره می‌کند و این که راوی خودش را سایه ای معرفی می‌کند که این نشان دهنده شخصیت بی هویت اوست. او میان خود و سایه‌اش سرگردان است. و ترس و پریشانی همیشه همراه اوست. نکته‌ی دیگر این که نشان می‌دهد که راوی غیر قابل اعتماد است، چرا که او خودش نیست و سایه‌اش هست و نمی شود به سایه اعتماد کرد.
تخت من تخت شیطان بود و اتفاقات نا گواری در انتظارم. پس باید همه‌ی حواسم را به کار می‌بستم، تا از ورای چند صدای محدود، صدور فرمان قتلم را پیشاپیش حدس بزنم (قاسمی،۱۳۹۰: ۹۸).
در این متن ویژگی مالیخولیایی شخصیت راوی مشخص می‌شود، که با ذهنی تخیلی و رویا پردازانه همه چیز را به خود مربوط می‌داند.
از نور روز هراس داشتم. از تابیدن تیغ آفتاب به فرق سر هراس داشتم. هراس داشتم غفلت کنم و از زیر ناخن پاها خودش را به بالا بکشد. صبح که می‌خوابیدم چراغ را روشن می‌گذاشتم، کجتاب. تا او همیشه کنارم باشد، روی دیوار مقابل… (قاسمی،۱۳۹۰: ۱۵۷).
این متن به سایه بودن راوی اشاره می‌کند. در واقع سایه مسأله هویت اجتماعی و فردیت را در داستان نمایش می‌دهد. سایه، حضوری قائم به ذات و بیرونی ندارد؛ راوی کسی است که هویت فردی خود را از دست داده، در اجتماع مستحیل شده، اما در عین حال متعلق به اجتماع نیست، چرا که تا فردیتی نباشد، جمعیتی نیست.
باد مثل دریایی وحشی موج بر می‌داشت و هر بار، پیچیده در صدای افتادن و صدای شکستن، به در و دیوار سر می‌کوبید. فکر کردم باد پنجره‌ی اتاقم را با خود می‌برد و لبه‌ی بیرون زده‌ی شیشه‌ی پنجره، اندکی دورتر، گردن عابر نگون بختی را قطع می‌کند. شیشه‌ی خون آلود روی آسفالت هزار تکه می‌شود و سر بریده‌ی عابر تا جلوی در مغازه‌ی نانوایی قل می‌خورد… (قاسمی،۱۳۹۰: ۱۵۹).
در این گفتگو درونی راوی پنجره‌ی اتاق خود را به عنوان یک عنصر کنش گرا و هدفمند نشان می‌دهد. و در این پاراگراف تصویری است که از ذهن هذیانی و اضطراب عمیق راوی خبر می‌دهد و تشبیهی که در این متن به کار رفته حاکی از وحشت درون راوی دارد و در آخر (پای پنجره) چیزی مادی و بیرونی که با به هم آمیختگی ذهنیت و عینیت در تمامی رمان آشکار است. و این نشان از ذهن بیمار و رویا پردازانه‌ی راوی دارد.
صورتم را لمس کردم، صورتش را لمس کرد. با انگشت خط‌های شیطانی بالای ابروها را لمس کردم. او هم همین کار را کرد. از این که، سرانجام موفق شده بودم تصویرم را ببینم خوشحال نشدم. اگر تئوری اشیاء درست و آینه‌ام فقط اشیای بیجان را نشان می‌داد، پس، هیچ جای خوشحالی نبود (قاسمی،۱۳۹۰: ۱۸۹).
در این پاراگراف راوی خود واقعی‌اش را بعد از سال‌ها می‌بیند و احساس بیگانگی با خودش می‌کند و مشخص می‌کند که راوی به سایه‌ی خودش عادت کرده است.
تخت اتاق شماره‌ی شش و تخت اتاق شماره‌ی دوازده، تخت شیطان بود. وحالا با حادثه ای که برای شیطان اتاق شماره‌ی شش پیش آمده بود، حس می‌کردم همه کوشش‌های من برای فرار از آن دایره‌ی مرگ مذبوحانه بوده و نوبت شیطان اتاق شماره‌ی دوازده فرا رسیده است (قاسمی،۱۳۹۰: ۱۹۳).
در این متن شخصیت متوهم راوی را معرفی می‌کند که تهدید پروفت را متوجه‌ی خود می‌بیند در صورتی که منظور پروفت از شیطان‌های اتاق شماره‌ی شش (بندیکت) و دوازده (رعنا) بود و راوی که اتاق شماره‌ی دوازده را که آشپزخانه‌اش بود به رعنا داده بود و این یعنی پارانویا و احساس می‌کند که حق باخودش هست و تهدید پروفت را به صرف تعلق اتاق شماره‌ی دوازده به خود می‌گیرد. ۷
در آستانه‌ی در، تعادل اریک فرانسوا اشمیت به هم خورد. دستش را به دسته‌ی صندلی می‌گیرد که نیفتد، صندلی بر میگردد و او نعش زمین می‌شود و به جست خودم را از لای پایه‌ی صندلی‌ها به او می‌رسانم….. در چهره‌اش آرامشی است عمیق. انگار هزار سال خوابیده… طوری که او خوابیده خیالم راحت می‌شود فردا شلاقی در کار نخواهد بود (قاسمی،۱۳۹۰: ۲۰۶).
متن بالا، گفتگوی درونی راوی است که در آخر داستان به قالب گابیگ (سگ صاحبخانه) درآمده و داستان را روایت می‌کند. او الان به آرامش رسیده است.
۳-۴-۳شخصیت پردازی به کمک توصیف عمل (کنش)
یعنی خواننده از طریق اعمالی که شخصیت‌ها انجام می‌دهند به افکار و عقاید و طرز تفکر و شخصیت آنها بی می‌برد آن چه شخصیت‌ها را می‌سازد اعمالشان است.
یکی دیگر از شگردهای شخصیت پردازی نمایشی، توصیف عمل است. یعنی خواننده از طریق اعمالی که شخصیت‌ها انجام می‌دهند به افکار و عقاید و شخصیت آنها پی می‌برد. آن چه آن‌ها را می‌سازد اعمالشان است.
شش طبقه را یک نفس بالا و پایین می‌رفت و هر بار میزی، تختی یا تکه اثاثی گردگرفته و مستعمل را با خود پایین می‌برد… صد وبیست یک بار… صد وبیست دو بار… این همه نیرو از کجا می‌آمد؟ من، دست خالی هم که بالا می‌آمدم، از طبقه‌ی سوم به بعد کاسه زانوهام به رعشه می‌افتاد و چشم‌هام چشمه‌ی خون می‌شد و او حالا… صد و بیست سه بار… صدو بیست و چهار بار… (قاسمی،۱۳۹۰: ۱۷).
پاراگراف بالا، نشان دهنده‌ی قدرت بدنی بالای پروفت و همچنین حرکات غیر عادی او دارد که بدون خستگی پله‌ها را بالا و پایین می‌رود و در واقع با این کارش ترس بیشتری در دل راوی پریشان حال می‌اندازد.
این طور شد که، در آن شبِ شومِ هفدهمِ سپتامبر، وقتی پروفت با لگد درِ اتاق سید اولاد پیغمبر را شکست و چاقو را زیر گلویش گذاشت، به تنها چیزی که فکر نکردیم این بود که عطای آن اتاق‌ها را به لقایش ببخشیم (قاسمی،۱۳۹۰: ۲۲).
این متن نشان دهنده شخصیت خطرناک و روانی پروفت دارد که با اعمالی همچون چاقوکشی و تهدید کردن شخصیت بیمار و از هم گسیخته خود را نشان می‌دهد.
سید شب‌ها به قصه ای می‌پرداخت، که قهرمان اصلی‌اش من بودم؛ و من به پرتره ای که غیابا از اریک فرانسوا اشمیت می‌کشیدم. شغل من البته نقاشی نبود. شب‌ها خوابم نمی برد؛ واگر سرم را به کاری گرم نمی کردم دیوانه می‌شدم، هیچ کاری هم بهتر از نقاشی نبود (قاسمی، ۱۳۹۰: ۲۳).
در این پاراگراف مشخص می‌شود که سید نویسنده بوده است و راوی هم نقاشی می‌کرد و این نشان از هنرمند بودن هر دو دارد. و این که نشان می‌دهد که راوی حوصله ندارد و آرامش در زندگی‌اش نیست.
هنوز چند دقیقه ای از آمدنمان نمی گذاشت. همه جا سوت و کور بود، و نه از صدای ویولونسل میلوش خبری بود، نه از ذکرهای جانسوزِ زنِ کلانتر (قاسمی، ۱۳۹۰: ۲۳).
در این مثل شخصیت هنرمند میلوش را معرفی می‌کند که در کار موسیقی بوده است و همچنین از شخصیت اُدیپ زن کلانتر حرف می‌زند که با ناله‌های جانسوزش در طبقه‌ی ششم، آرامش جنسی و روحی را از ساکنانش گرفته بود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 06:00:00 ب.ظ ]