کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

فروردین 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
            1
2 3 4 5 6 7 8
9 10 11 12 13 14 15
16 17 18 19 20 21 22
23 24 25 26 27 28 29
30 31          


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



آخرین مطالب


جستجو


 



۱-۴-۶-۹- قیم شدن برای گیاه همجوار

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

کشت گیاهان بالا رونده همواره مشکلاتی را برای کشاورزان ایجاد می‌کند و کشت گیاهانی که دارای ساقه محکم باشند می‌تواند به‌عنوان قیم برای گیاه بالارونده عمل کنند (موتا و همکاران، ۱۹۸۰). کشت مخلوط لوبیا رونده در سورگوم در شمال برزیل تائیدی بر این مزیت است (مظاهری، ۱۳۷۳).
۱-۴-۶-۱۰- کاهش نفخ دام‌ها
یکی از مشکلات دامداران در هنگام چرای دام‌ها، ایجاد نفخ به هنگام تغذیه علوفه می‌باشد. یکی از راه‌های جلوگیری از ایجاد نفخ در دام‌ها ایجاد چراگاه‌های مخلوط می‌باشد که در ترکیب آن‌ها ۵۰ درصد یا کمتر گیاهان خانواده لگومینوز وجود داشته باشد به‌عنوان مثال خطر نوع مخلوط شبدر و تیموتی (Timothy) کمتر از شبدر خالص است (مظاهری، ۱۳۶۴؛ کریمی، ۱۳۶۹).
۱-۴-۶-۱۱- استفاده بهینه از زمین‌های غیر مکانیزه
می‌توان از زراعت مخلوط در مناطقی مثل زمین‌های باتلاقی، مناطق سیلاب‌خیز، مزارع و باغ‌های کوچک که ماشین‌آلات کشاورزی قادر به فعالیت نیستند نتیجه بهتری نسبت به تک کشتی گرفت (مظاهری، ۱۳۶۴).
۱-۴-۶-۱۲- کاهش خسارت ناشی از آفات، بیماری‌ها و علف‌های هرز
از جمله مزیت‌های دیگر کشت مخلوط کنترل علف‌های هرز است. کشت مخلوط به‌دلیل رقابت گیاهان با علف‌های هرز از رشد و توسعه آنها ممانعت به عمل می‌آورد و این امر با وجود عدم کاربرد علف کش، به افزایش تولید در این نوع سیستم کشت منجر می‌شود (لیبمن و دویس، ۲۰۰۰). ساماراجیوا و همکاران (۲۰۰۶) در کشت ارزن به‌عنوان گیاه همراه با سویا گزارش کردند که ارزن به سبب قدرت پنجه‌زنی بالا قادر است از رشد علف‌های هرز بطور چشمگیری ممانعت به عمل آورد و درکاهش جمعیت آنها موثر باشد. یکی از تمهیدات مهم در کنترل علف‌های هرز از دید کشاورزی پایدار استفاده از کشت مخلوط محصولات مختلف زراعی با یکدیگر است (گومز و گرویچ، ۲۰۰۵).
طبق تحقیقات انجام شده کشت مخلوط با سایه‌اندازی و خفه کردن علف‌های هرز و در برخی موارد با خواص آللوپاتیک گیاهان زراعی از رشد و گسترش علف‌های هرز جلوگیری می‌کند (لیبمن و دایک، ۱۹۹۳). موحدی دهنوی ( ۱۹۹۹) با کشت مخلوط ذرت و لوبیا در نسبت‌های مختلف اعلام کرد که کشت مخلوط در کنترل علف‌های هرز مؤثرتر از کشت خالص بود. هیپیچ و همکاران (۱۹۹۵) در بررسی تراکم‌های مختلف در کشت مخلوط ذرت و دو رقم سویا افزایش ۱۰ الی ۴۰ درصد عملکرد را به کمتر بودن علف هرز در کشت مخلوط و پایداری در استفاده از منابع نسبت دادند. کشت مخلوط می‌تواند علف‌های هرز محصولات غلات را خفه کرده و قدرت تولید آنها را بالا ببرد (اودیامبو و اریگا، ۲۰۰۱). یکی دیگر از راه‌های کاهش تقاضای علفکش، استفاده از رقابت ارقام ذرت در ترکیب کشت مخلوط است، که بطور موثرتری می‌تواند از آب، نور و مواد غذایی در حضور علف هرز استفاده کند (فورد و پلیزنت، ۱۹۹۴).
واندرمیر(۱۹۸۹) مکانیسم‌های دخیل در مورد کاهش هجوم آفات در کشت مخلوط را به سه گروه تقسیم کرده است:
الف) مکانیسم گیاه زراعی حایل که در طی آن گونه گیاهی دوم به‌عنوان حایل، توانایی یک آفت در حمله به میزبان اصلی را کاهش می‌دهد. این فرضیه بیشتر در مورد آفات اختصاصی کاربرد دارد.
ب) مکانیسم گیاه زراعی تله که در این حالت گونه گیاهی دوم، موجب جذب آفاتی شده که به گونه اول خسارت می‌رساند. این فرضیه بیشتر در مورد آفات عمومی صادق است.
ج) مکانیسم دشمنان طبیعی طی این مکانیسم کشت مخلوط، شکارگرها و انگل‌های بیشتری را نسبت به تک کشتی‌ها جلب می کند و از این رو آفات از طریق شکار و یا پارازیته شدن کاهش می‌یابند.
همچنین کشت مخلوط موجب کاهش بیماری‌ها و علف‌های هرز می‌گردد، فرضیه گیاه حایل همانند حمله آفات در مورد شیوع بیماری‌ها نیز قابل ذکر است. به طورکلی پذیرفته شده است که گیاه زراعی ثانویه قابلیت پراکنده شدن ارگانیسم بیماریزا را کاهش می‌دهد، به‌عنوان مثال عامل بیماری خال باکتریایی گوجه فرنگی در هوا انتقال می‌یابد و وجود زخم‌های کوچک اپیدرم به سرایت و آلوده نمودن گیاه کمک می‌کند. اگر گونه زراعی ثانوی در ایجاد نوعی بادشکن موثر باشد در نتیجه وجود چنین زخم‌هایی در کشت مخلوط کمتر پدیدار می‌گردد (جوانشیر و همکاران، ۱۳۷۹). همچنین بر اساس نتایج حاصل از یک آزمایش در کشت مخلوط آفتابگردان با گندم و سویا از شیوع بیماری هایی مانند زنگ آفتابگردان، لکه قهوه‌ای و پوسیدگی سفید ساقه تا حد زیادی جلوگیری کرده است (ابدالی مشهدی، ۱۳۷۷).
از دیگر مزایای کشت مخلوط می‌توان به کاهش فرسایش خاک، حفاظت فیزیکی از گیاه همراه، حفاظت از باد و سرما، باقی گذاردن بقایای گیاهی بیشتر در سطح خاک و بازده اقتصادی بالا اشاره کرد (مظاهری، ۱۳۷۳).
۱-۴-۷- محدودیت‌های کشت مخلوط
۱-۴-۷-۱- رقابت برون گونه‌ای
اختلاط گیاهان با نیازهای مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی یکسان موجب رقابت برون گونهای و کاهش عملکرد می‌شود (کامکار و مهدوی دامغانی، ۱۳۸۷). طبق اصل گاوس دو گونه با نیازهای یکسان نمی‌توانند در یک آشیان اکولوژیک مشترک زندگی کنند، در واقع آشیان اکولوژیک نه تنها در برگیرنده محل زندگی موجود زنده است، بلکه شامل وضعیت تغذیه ای و محیطی موجود در رابطه با عواملی نظیر دما، رطوبت، pH خاک و سایر شرایط زیست محیطی می‌باشد (اردکانی، ۱۳۸۲). پارک و همکاران (۲۰۰۳) با بررسی رقابت در کشت مخلوط ذرت و لوبیا با بهره گرفتن از مدل عکس عملکرد، گزارش کردند که افزایش تراکم لوبیا تاثیر کمی بر روی عملکرد ذرت داشت، ولی عملکرد لوبیا به تبع افزایش تراکم لوبیا و ذرت به ترتیب افزایش و کاهش معنی‌داری پیدا کرد. این امر نشاندهنده تاثیرپذیری لوبیا از رقابت برون گونهای می‌باشد.
بر اساس گزارش پیرزاد و همکاران (۱۳۸۱) سویا رقیب ضعیف‌تری برای ذرت به شمار می‌آید و رقابت برون گونهای ذرت با سویا نسبت به رقابت درون گونهای سویا بیشتر است. اگر گیاهان مورد استفاده در کشت مخلوط صحیح انتخاب نشوند، رقابت برون گونه ای موجب کاهش عملکرد میگردد. بنابرین گیاهان ترکیب شونده را نمی‌توان بطور تصادفی انتخاب کرد و چنانچه روش مخلوط به درستی انجام گیرد میزان رقابت کاهش یافته و در نتیجه میزان عملکرد بیشتر می‌شود (مظاهری، ۱۳۷۳).
۱-۴-۷-۲- اثرات سوء ترشحات ریشه‌ای (دگرآسیبی)
ترشحات ریشه‌ای یک گونه ممکن است اثرات منفی روی گونه مجاور خود داشته باشد. انتخاب گیاهان با یک سیستم مدیدیتی صحیح بهتر است به سمتی هدایت شود که ترشحات ریشه‌ای اثر مثبت روی یکدیگر داشته باشند (مظاهری، ۱۳۷۳ ؛ کوچکی، ۱۳۷۵).
۱-۴-۷-۳- محدودیت کاربرد ادوات کشاورزی
یکی از مشکلات عمده کشت مخلوط استفاده از ماشین‌های کشاورزی موجود است. امروزه اکثر ماشین‌ها جهت عملیات کاشت، داشت و برداشت گیاهان ویژهای طراحی و ساخته شده‌اند، که کاربرد کمتری در کشت مخلوط دارند (مظاهری، ۱۳۷۳).
۱-۴-۸- عوامل موثر در کشت مخلوط
برای رسیدن به عملکرد مطلوب و به حداقل رساندن رقابت‌های درون گونه‌ای و برون گونه‌ای باید موارد زیر را در نظر گرفت:
۱-۴-۸-۱- تراکم گیاهی
تراکم مطلوب در کشت مخلوط با تراکم مطلوب در کشت خالص متفاوت است (مظاهری، ۱۳۷۳). بطور کلی عقیده بر این است که به منظور ثابت نگه داشتن عملکرد در کشت مخلوط، تراکم باید بیشتر از تراکم مطلوب در کشت خالص باشد. این امر از بهره‌برداری بهینه اجزای مخلوط از منابع محیطی و رقابت در جذب آب، مواد غذایی و نور ناشی می‌شود (مجنون حسینی، ۱۳۷۵). کشت مخلوط لوبیا و ذرت با تراکم مناسب کاشت، عملکرد دانه ذرت و لوبیا چشم بلبلی را افزایش داد (لیبمن و دایک، ۱۹۹۳). در کشت مخلوط ذرت و سویا، عملکرد سویا در تراکم‌های بالا به حدی بود که کاهش عملکرد سویا را جبران کرد. فلوو و روس (۱۹۹۲) گزارش کردند که با افزایش تراکم سورگوم علوفه ای از عملکرد سویا کاسته شد. در پژوهش دیگری مشخص گردید، که با افزایش تراکم سورگوم از ۲/۰ تا ۶/۶ بوته در هر متر ردیفی سویا، عملکرد آن ۶ تا ۶۶ درصد کاهش یافت (چانل، ۱۹۸۶).
۱-۴-۸-۲- آرایش فضایی
نحوه قرار گرفتن بوته‌ها در مزرعه یا به عبارتی فضای یک بوته نسبت به بوته‌های مجاور آرایش فضایی نامیده می‌شود. اگرچه آرایش فضایی به تراکم بستگی دارد، ولی میزان دوری و نزدیکی گیاهان از یکدیگر قابل تغییر است و می‌توان گیاهان را به صورت چند ردیف متفاوت کشت کرد که در این صورت فاصله گیاهان تغییر یافته ولی تراکم گیاهان تغییر نمی کند (کوچکی و همکاران، ۱۳۸۵).
۱-۴-۸-۳- ویژگی‌های گیاهی
تفاوت‌های فیزیولوژیکی موجود در گیاهان زراعی در کشت مخلوط، عامل موثری در عملکرد گیاهان زراعی به حساب می‌آید. تفاوت‌های مورفولوژیکی در بین ریشه گیاهان زراعی و ترکیب آنها در کشت مخلوط (ترکیب ریشه افشان با عمودی یا ترکیب ریشه‌های سطحی با عمقی) می‌تواند قدرت بهره‌برداری سیستم را از منابع آبی و عناصر خاک را افزایش داده و عملکرد را بهبود بخشد (پیرزاد، ۱۳۷۸). در واقع در کشت مخلوط استفاده بهینه از منابع محیطی مانند آب، نور، خاک و مواد غذایی به اختلاف ارتفاع، نحوه قرارگرفتن اندام‌های هوایی و زیر زمینی و نیازهای متفاوت گیاهان نسبت داده می‌شود (هاشمی دزفولی و همکاران، ۱۳۷۴). کشت مخلوط زمانی سودمند است که عملکرد دانه مخلوط بیشتر از تک کشتی باشد. اضافه عملکرد بدست آمده را می‌توان به استفاده بهتر از منابع موجود توسط گیاه و اختلاف مرفولوژیک بین آنها و کمتر بودن علف هرز در سیستم کشت مخلوط نسبت داد (حمایتی و همکاران، ۱۳۸۱).
۱-۴-۸-۴- زمان نسبی کاشت
زمان کاشت معمولا بر اساس میزان درجه حرارتی مشخص می‌شود که جوانه زدن، سبز کردن و رشد گیاه را تضمین نماید (مظاهری، ۱۳۷۳). ولی تعیین زمان نسبی کاشت هریک از اجزای مخلوط مهم‌تر از کشت خالص است (فیشر، ۱۹۷۷).
۱-۴-۹- سیستم‌های کشت مخلوط برخوردار از لگوم
ترکیب بقولات با گونه‌های گیاهی دیگر احتمالا متداول‌ترین نوع کشت مخلوط گیاهان یکساله است و اغلب فرض بر آن است که وجود بقولات فراهم کننده نیتروژن برای این روش است (ویلی و همکاران، ۱۹۸۳). لگوم‌ها یکی از مهم ترین منابع غذایی سرشار از پروتئین (۱۸ تا ۳۲ درصد) هستند. علاوه بر این بذور رسیده و خشک حبوبات دارای ارزش غذایی زیاد و قابلیت نگهداری خوبی هستند (باقری و همکاران، ۱۳۸۰). لگوم‌ها با ریشه‌های عمیق خود آب و عناصر غذایی را از لایه‌های عمیق تر خاک تخلیه کرده و از این طریق باز چرخ عناصر آبشویی شده به سطح خاک صورت می‌گیرد. همچنین این گیاهان دارای قابلت تثبیت نیتروژن اتمسفری هستند. مقدار نیتروژن تثبیت شده توسط بقولات در کشت مخلوط غلات-بقولات به گونه گیاهی، مورفولوژی، تراکم بقولات در مخلوط، نوع مدیریت و توانایی رقابتی دو گروه گیاهی بستگی دارد (اوفوری و استرن، ۱۹۸۷).
در سیستم‌های کشت مخلوط، هدررفت آب، فرسایش خاک و آبشویی عناصر غذایی به‌دلیل ایجاد پوشش گیاهی مناسب در سطح خاک و بهبود ساختمان خاک کاهش می‌یابد. برخی از لگوم‌ها با تبدیل ترکیبات غیرمحلول در خاک به حالت محلول باعث حاصلخیزی خاک می‌گردند. به‌عنوان مثال نخود و لوبیای مصری میزان فسفر خاک را افزایش داده و چنانچه این گیاهان با گیاه مناسب دیگری کشت شوند، شرایط جذب فسفر را در خاک، بهتر فراهم می‌نمایند. همچنین با بهره گرفتن از لگوم‌ها در کشت مخلوط می‌توان مضرات ریشه‌ای برخی از گیاهان را خنثی نمود. مثلاً ریشه‌های سورگوم باعث تضعیف ساختمان خاک می‌شود. در حالیکه سویا حالت فیزیکی خاک را اصلاح کرده و آن را نرم نگه می‌دارد. بنابراین کشت مخلوط این دو گیاه در حفاظت خاک نقش مهمی دارد (رحمانی، ۱۳۸۳).
۱-۴-۱۰- گیاهان مورد مطالعه
۱-۴-۱۰-۱- آفتابگردان
۱-۴-۱۰-۱-۱- منشا و اهمیت
دانه‌های روغنی بعنوان یکی از منابع عظیم انرژی و پروتئین شناخته می‌شوند. این گیاهان نه تنها در تغذیه انسان و دام نقش اساسی و تعیین کننده‌ای دارند، بلکه گردش چرخه‌ای صنعت و اقتصاد تعدادی از کشورها به آنها وابسته است. آفتابگردان از مهمترین دانه های روغنی در ایران و جهان و یکی از چهار گیاه روغنی عمده جهان (سویا، کلزا، آفتابگردان و بادامزمینی) میباشد. آفتابگردان زراعی (Helianthus annuus L.) از دانه‌های روغنی مهم در کشاورزی و صنعت میباشد.
خاستگاه آفتابگردان منطقه غرب آمریکای شمالی، بین شمال مکزیک و نبراسکا میباشد. قابلیت کشت این گیاه در محدوده وسیعی از خاکها و شرایط اکولوژیکی، سادگی استخراج روغن و کیفیت فوقالعاده روغن به‌دلیل خاصیت ضد کلسترول از جمله مزایای دیگر آفتابگردان به شمار میروند (میرشکاری، ۱۳۷۷).
خاستگاه آفتابگردان زراعی منطقه غرب آمریکای شمالی، بین مکزیک و نبراسکا می‌باشد. این گونه در مقایسه با ۵۰ گونه دیگر، بیشترین سطح زیر کشت را به خود اختصاص داده ‌است. گونه‌های وحشی آفتابگردان در ۶۶% اراضی این کشور می‌رویند. این گیاه سمبل ایالت کانزانس محسوب می‌شود. قدیمی‌ترین کاوش‌های باستان شناسی مبنی بر پیدایش طبق و بذر آفتابگردان، مربوط به نیومکزیکو وکلورادو بوده که به حدود۲۵۰۰ سال قبل از میلاد بر می‌گردد. این دانه روغنی در سال ۱۵۱۰ میلادی توسط اسپانیائی‌ها به اروپا برده شد و تا اواخر قرن ۱۶، آفتابگردان به‌عنوان گیاه زینتی سراسر اروپای غربی و شرقی تا انگلستان را فرا گرفت. استخراج روغن از دانه آفتابگردان طی سال ۱۷۱۶ در روسیه عملی گردید و از سال ۱۸۲۹ تولید انبوه از این دانه روغنی شروع شد. آفتابگردان با ۴۰ تا ۵۰ درصد روغن و ۱۵ تا ۲۱ درصد پروتئین، نقش بسزایی در تامین روغن جهانی دارد (آئین، ١٣٧۵). به علت رشد جمعیت و افزایش مصرف روغن، در سال‌های آینده این مقدار به مراتب افزایش خواهد یافت.
ویژگی‌هایی که آفتابگردان را در میان سایر گیاهان روغنی متمایز می‌کند عبارتند از : بالا بودن درصد روغن در ارقام اصلاح شده تا حدود ۵۰ درصد وزن دانه ۲- کیفیت عالی روغن و بالا بودن درصد اسیدهای چرب غیر اشباع شده در ترکیب آن ۳- کوتاه بودن دوره رشد ۴- سازگاری وسیع با شرایط مختلف آب و هوایی و عرض‌های جغرافیای ۴- قابلیت کشت مکانیزه ۵- تحمل نسبی به تنش های محیطی به ویژه تنش خشکی و قدرت تجدید قوا و بازسازی گیاه پس از رفع تنش. این ویژگی‌ها باعث شده است که این گیاه هم به‌صورت آبی و هم دیم کشت شود (عرشی، ۱۳۷۳).
۱-۴-۱۰-۲- لوبیا چشمبلبلی
لوبیا چشمبلبلی (Vigna unguiculata L.) از تیره باقلا، گیاهی یک‌ساله بالارونده و پیچنده می‌باشد که حدود ۶۰ گونه برای این جنس معرفی شده که یک یا دو گونه زراعی دارد (کریمی، ۱۳۷۵). منشأ این گیاه آفریقا بوده و از آنجا به هند، چین و قسمت‌های مرکزی و شمالی آمریکا منتقل شده است. این گیاه بصورت دانه خشک و یا بصورت لوبیا سبز، سبزی خوردن و همچنین علوفه سبز و کود سبز گیاهی مورد استفاده قرار می‌گیرد. دانه‌اش سرشار از پروتئین و سایر مواد غذایی است و لذا بعنوان «گوشت گیاهی» شناخته می‌شود (مجنون حسینی، ۱۳۸۷).
وزن خشک دانه آن محتوای ۴/۲۲% پروتئین، ۸/۱% چربی و ۳/۶% کربوهیدرات است. همچنین منبع غنی از کلسیم و آهن می‌باشد. ارزش علوفه ای لوبیا چشم بلبلی با یونجه قابل مقایسه است. در آمریکا بوته سبز آن در تغذیه دام مورد استفاده قرار می‌گیرد. علوفه خشک آن ۱۴% پروتئین، ۵/۴۵% کربوهیدرات، ۱/۴% چربی و و ۱/۲۶% سلولز است. این گیاه اغلب به‌عنوان کود سبز برای اصلاح خاک‌ها داشته می‌شود و آنچنان رشد رویشی زیادی دارد که سطح خاک را بخوبی پوشانیده و مانع فرسایش خاک می‌گردد. شخم زدن و زیر خاک بردن بقایای گیاهی لوبیا چشم بلبلی باعث تقویت و اصلاح زمین زراعی می‌گردد (مجنون حسینی، ۱۳۸۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-04-13] [ 09:18:00 ب.ظ ]




تحلیل عامل تاییدی متغیرهای وابسته تمایلات رفتاری و رضایت مشتریان
در پرسشنامه ارزیابی پذیرش کیفیت خدمات الکترونیکی، رضایت و تمایلات مشتری در بانک ملت استان کرمانشاه ، میزان تاثیر متغیر تمایلات رفتاری با بهره گرفتن از ۳ سوال (سوال های ۲۱ تا ۲۳) و میزان تاثیر متغیر رضایت مشتری با بهره گرفتن از ۳ سوال (سوال های ۲۴ تا ۲۶) بررسی شده اند. تحلیل عامل تاییدی در نرم افزار لیزرل برای عامل هایی که با بهره گرفتن از ۳ یا کمتر از ۳ سوال در پرسشنامه بررسی شده اند، بدرستی صورت نمی گیرد و همیشه برازش کامل را نشان می دهد. بنابراین برای اجتناب از این خطا، چنین متغیرهایی را باید با متغیرهای دیگر بصورت همزمان در نرم افزار وارد کرد بطوریکه مجموع سوال ها (نشانگرها) برای متغیرهای وارد شده بیشتر از ۳ باشد. بنابراین در این بخش، تحلیل عامل تاییدی برای متغیرهای وابسته تمایلات رفتاری و رضایت مشتری باهم درنظر گرفته شده است. مدل زیر مدل استاندارد شده بررسی این دو متغیر در نرم افزار لیزرل می باشد که رابطه هر متغیر و نشانگرهای آن ترسیم شده است:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

شکل ۴ – ۱۱ مدل استاندارد شده بررسی متغیرهای وابسته تمایلات رفتاری و رضایت مشتری در نرم افزار لیزرل
با توجه به شکل بالا معیارهای RSMEA، P-Value و کای دو تقسیم بر درجه آزادی در سطح قابل قبولی قرار دارند و مدل دارای برازش مناسب می باشد. لذا می‌توان پارامتر های برآورد شده در مدل را به لحاظ آماری قابل اتکا دانست و از تطابق پذیری نشانگرها با سازه‌های مورد مطالعه استفاده نمود. شکل بالا نشان می دهد که سوال ۲۳ دارای بیشترین تاثیر با میزان تاثیر ۴۸/۰ روی متغیر تمایلات رفتاری و سوال ۲۴ دارای نیز دارای بیشترین تاثیر با میزان تاثیر ۳۰/۰ روی متغیر رضایت مشتری می باشند.
اکنون به بررسی معنی داری هر یک از روابط فوق با بهره گرفتن از نمودار آماره تی استودنت می پردازیم. با توجه به اینکه مقدار آماره تی استودنت نشان داده شده در شکل زیر برای هر یک از سوال ها بیش تر از ۹۶/۱ است، بنابراین همه روابط فوق معنی دار می باشند و برای تجزیه و تحلیل های بعدی و استفاده در مدل معادلات ساختاری باید در مدل بمانند.
شکل ۴ – ۱۲ مقادیر t-value مدل استاندارد بررسی متغیرهای وابسته تمایلات رفتاری و رضایت مشتری در نرم افزار لیزرل
با توجه به مقادیر آماره تی استیودنت مربوط به خطا ها ملاحضه می گردد که مقادیر این آماره برای همه سوال ها بیشتر از ۹۶/۱ است و نشان می دهد که با مقدار معناداری از خطا مواجه هستیم البته به دلیل اینکه روابط بین این سوال ها با متغیر همه بالا و معنی دار هستند، این خطاها قابل چشم پوشی است. برای آنکه نشان دهیم این مقادیر به دست آمده تا چه حد با واقعیت‌های موجود در مدل تطابق دارد باید شاخص‌های برازش مورد مطالعه قرار گیرد. همچنین با توجه به بار های عاملی موجود در هر یک از ابعاد می‌توان در مورد اهمیت هر یک از نشانگرها تصمیم گیری نمود..
جدول ۴ – ۱۳ بارهای عاملی و T-Value نشانگرهای مربوط به بررسی متغیرهای وابسته تمایلات رفتاری و رضایت مشتری

سازه پژوهش

علامت در مدل

بار عاملی در مدل استاندارد

T-Value

تمایلات رفتاری

سوال ۲۱

۳۱/۰

۸۱/۳

سوال ۲۲

۳۹/۰

۵۴/۴

سوال ۲۳

۴۸/۰

۰۳/۵

رضایت مشتری

سوال ۲۴

۳۰/۰

۱۰/۳

سوال ۲۵

۲۸/۰

۰۲/۳

سوال ۲۶

۲۷/۰

۹۰/۲

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ب.ظ ]




نمودار(۴-۲): ضرایبR2وβ شاخص‌های سطوح مختلف مدل طراحی شده در منطقه پنج
فصل پنجم
آزمون فرضیات و نتیجه گیری
۵-۱- آزمون فرضیه‌ها
فرضیه شماره۱: کیفیت محیط شهری در منطقه پنج شهرداری کرمانشاه در چهار حیطه «ویژگی­های کالبدی، ویژگی­های کارکردی، ویژگی­های محتوایی، محیط سکونتی» مناسب نیست.
برای ارزیابی فرضیه فوق از آزمون T تک نمونه‌ای استفاده شد. در این راستا ابتدا به ارزیابی کیفیت محیط شهری در سطوح مختلف (کالبدی ـ فضایی، عملکردی ـ ساختاری، محتوایی) و زیرشاخص‌های هر یک از سطوح پرداخته شد. نتایج آزمون T نشان داد که در سطح کیفیت کالبدی ـ فضایی تمامی زیرشاخص‌های مورد بررسی در این سطح کیفیت پایینی دارد و به طور معناداری نشان دهنده رضایت پایین ساکنان منطقه پنج از این متغیرهاست و به طور معناداری نشان‌دهنده رضایت کم ساکنان منطقه پنج از کیفیت کالبدی ـ فضایی محله است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در سطح کیفیت کارکردی که از چهار زیرشاخص تشکیل شده است، تمامی زیرشاخص‌های مورد بررسی کیفیت پایینی داشته و به طور معناداری رضایت پایین ساکنان منطقه پنج را از زیرشاخص‌های سطح کیفیت کارکردی را نشان می‌دهد. در نهایت کیفیت محیط شهری در سطح ویژگی‌های کارکردی مورد ارزیابی قرار گرفت که نتیجه آزمون T نشان داد که کیفیت کارکردی منطقه پنج کیفیت پایینی دارد و به طور معناداری نشان‌دهنده رضایت پایین ساکنان منطقه پنج از کیفیت کارکردی منطقه است (۰۵/۰P<).
در سطح ویژگی‌های محتوایی که از دو زیرشاخص تشکیل شده است تمامی زیرشاخص‌های مورد بررسی در این سطح از کیفیت مطلوبی برخوردار نیستند و به طور معناداری رضایت پایین ساکنان منطقه پنج را از زیرشاخص‌های سطح کیفیت محتوایی محله نشان می‌دهد (۰۵/۰P<). به طور کلی کیفیت محیط شهری در سطح ویژگی‌های محتوایی مورد ارزیابی قرار گرفت که نتیجه آزمون T نشان داد که کیفیت محتوایی محله منطقه پنج در سطح پایینی قرار دارد و به طور معناداری رضایت پایین ساکنان منطقه پنج را از کیفیت محتوایی محله نشان می‌دهد (۰۵/۰P<).
در مرحله بعد محیط شهری منطقه پنج که از سه سطح ( کیفیت کالبدی ـ فضایی، کیفیت کارکردی و کیفیت محتوایی) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمون T نشان داد که به طور معناداری رضایت پایینی از محیط شهری منطقه پنج وجود دارد و محیط شهری منطقه پنج در سطح پایینی قرار دارد (۰۵/۰P<).
در ادامه کیفیت محیط سکونتی منطقه پنج مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمون T محیط سکونتی محله منطقه پنج که از چهار شاخص تشکیل شده است نشان داد که تمامی شاخص‌های مورد بررسی از کیفیت مطلوبی برخوردار نیستند و به طور معناداری نشان دهنده رضایت پایین ساکنان منطقه پنج از شاخص‌های سطح محیط سکونتی محله منطقه پنج است (۰۵/۰P<). به طور کلی کیفیت محیط سکونتی محله منطقه پنج مورد بررسی قرار گرفت که نتیجه آزمون T نشان داد که کیفیت محیط سکونتی محله منطقه پنج در سطح پایینی قرار دارد و به طور معناداری رضایت پایینی از کیفیت محیط سکونتی محله منطقه پنج در میان ساکنان محله وجود دارد (۰۵/۰P<).
در مرحله آخر و برای آزمون فرضیه مورد نظر کیفیت محیط شهری منطقه پنج (متشکل از کیفیت کالبدی ـ فضایی، کیفیت کارکردی، کیفیت محتوایی و کیفیت محیط سکونتی) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج آزمون T نشان داد که کیفیت محیط شهری منطقه پنج در سطح پایینی قرار دارد و ساکنان محله منطقه پنج به طور معناداری رضایت پایینی از کیفیت محیط شهری منطقه پنج دارند (۰۵/۰P<).
بنابراین با توجه با توضیحات فوق و نتایج آزمون T فرضیه شماره ۱ مبنی بر مناسب نبودن کیفیت محیط شهری در منطقه پنج شهرداری کرمانشاه تأیید می‌شود.
فرضیه شماره ۲: بین پایگاه اقتصادی و قومیت شهروندان با رضایتمندی از کیفیت محیط شهری در منطقه پنج شهرداری کرمانشاه ارتباط معناداری وجود دارد.
براساس نتایج حاصل از رگرسیون ملاحظه می­ شود که هر سه متغیر درآمد، قومیت و مدت سکونت دارای یک رابطه معنادار با میزان رضایت شهروندان از کیفیت محیط شهری می باشند. مدت سکونت در مقایسه با درآمد با مقدار بتای ۲۳۹/۰- بیشترین تأثیر را بر رضایت شهروندان از کیفیت محیط شهری داشته است (۰۵/۰P<).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:18:00 ب.ظ ]




  • قوم بنى‏تمیم از پیامبر صلى الله علیه و آله امیر و حاکم خواستند. خلیفه‏ى اوّل و دوّم هر کدام شخصى را پیشنهاد کردند و با هم مشاجره مى‏کردند که کاندیداى من بهتر است، آیه نازل شد:

لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ‏ … و لا تَرْفَعُوا أَصْواتَکُمْ‏ (بخارى،۱۴۱۰،ج ۳، ۱۲۳)
الف – ۲ ) مصادیق انتقادات مردم به حاکمان سیاسی در قرآن کریم:
آیات را در این بخش از جنبه های مختلف می توان تقسیم بندی کرد.امادر اینجا براساس جایگاه فکری مردم تحت حاکمیت نظام اسلامی این تقسیم بندی صورت گرفته است.براین اساس آیات مورد نظر در ۵ دسته ذیل قرار می گیرند)ازاین بخش به بعد به جهت اختصار وجلوگیری از اطاله وتکرار نظرات یکی از مفسزین محترم بیان می شود)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

الف – ۲ – ۱ ) دلسوزان : این افراد کسانی هستند که ازباب لیطمئن قلبی سوالات و یا انتقاداتی را نسبت به حکومت اسلامی مطرح می کنند.
الف – ۲ – ۱ – ۱ ) سوره محمد-آیه ۳۸ : ها أَنْتُمْ هؤُلاءِ تُدْعَوْنَ لِتُنْفِقُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ فَمِنْکُمْ مَنْ یَبْخَلُ وَ مَنْ یَبْخَلْ فَإِنَّما یَبْخَلُ عَنْ نَفْسِهِ وَ اللَّهُ الْغَنِیُّ وَ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُم‏.
آرى، شما همان گروهى هستید که براى انفاق در راه خدا دعوت مى‏شوید، بعضى از شما بخل مى‏ورزند؛ و هر کس بخل ورزد، نسبت به خود بخل کرده است؛ و خداوند بى‏نیاز است و شما همه نیازمندید؛ و هرگاه سرپیچى کنید، خداوند گروه دیگرى را جاى شما مى‏آورد پس آنها مانند شما نخواهند بود (و سخاوتمندانه در راه خدا انفاق مى‏کنند. تفسیر المیزان می نویسد : در الدر المنثور آمده که: عبد الرزاق، عبد بن حمید، ترمذى، ابن جریر، ابن ابى حاتم، و طبرانى- در کتاب اوسط- و بیهقى- در کتاب دلائل- همگى از ابو هریره روایت کرده‏اند که گفت: روزى رسول خدا صلى الله علیه و آله وسلم این آیه را تلاوت کرد:” وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ” مردم پرسیدند: اى رسول خدا این قوم چه کسانى هستند که اگر ما پشت به دین کنیم، خداى تعالى آنان را به جاى ما مى‏گذارد؟رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم دست به شانه سلمان زد و فرمود: این و قوم این مرد است، به خدایى که جانم به دست او است، اگر ایمان به خدا را در ثریا آویزان کرده باشند، بالأخره مردمى از فارس آن را به دست مى‏آورند مؤلف: الدر المنثور این روایت را به طرقى دیگر به همین عبارت از ابو هریره نقل کرده است، و همچنین مثل آن را از ابن مردویه از جابر آورده . در مجمع البیان مى‏گوید: ابو بصیر از امام ابى جعفر علیه السلام روایت کرده که در ذیل جمله” إِنْ تَتَوَلَّوْا” فرمود: اى گروه عرب اگر به دین خدا پشت کنید” یَسْتَبْدِلْ قَوْماً غَیْرَکُمْ” خداوند به جاى شما قومى دیگر قرار مى‏دهد، یعنى موالى همین اقوامى که امروز از آنان برده گیرى مى‏کنید.در همان کتاب از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود: به خدا سوگند خدا آن کار را کرد، و به جاى عرب موالى را که بهتر از ایشان بودند گذاشت.( طباطبایی،۱۳۷۴، ج۸ ، ۳۷۶)
الف – ۲ – ۱ – ۲ ) سوره فتح – آیات۱۵و ۱۶ سَیَقُولُ الْمُخَلَّفُونَ إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى‏ مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها ذَرُونا نَتَّبِعْکُمْ یُریدُونَ أَنْ یُبَدِّلُوا کَلامَ اللَّهِ قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا کَذلِکُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ فَسَیَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا بَلْ کانُوا لا یَفْقَهُونَ إِلاَّ قَلیلاً (۱۵)قُلْ لِلْمُخَلَّفینَ مِنَ الْأَعْرابِ سَتُدْعَوْنَ إِلى‏ قَوْمٍ أُولی‏ بَأْسٍ شَدیدٍ تُقاتِلُونَهُمْ أَوْ یُسْلِمُونَ فَإِنْ تُطیعُوا یُؤْتِکُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا کَما تَوَلَّیْتُمْ مِنْ قَبْلُ یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلیما.(۱۶)
هنگامى که شما براى به دست آوردن غنایمى حرکت کنید، متخلّفان (حدیبیّه) مى‏گویند: «بگذارید ما هم در پى شما بیائیم، آنها مى‏خواهند کلام خدا را تغییر دهند؛ بگو: «هرگز نباید بدنبال ما بیایید؛ این گونه خداوند از قبل گفته است!»آنها به زودى مى‏گویند: «شما نسبت به ما حسد مى‏ورزید!» ولى آنها جز اندکى نمى‏فهمند! (۱۵)به متخلّفان از اعراب بگو: «بزودى از شما دعوت مى‏شود که بسوى قومى نیرومند و جنگجو بروید و با آنها پیکار کنید تا اسلام بیاورند؛ اگر اطاعت کنید، خداوند پاداش نیکى به شما مى‏دهد؛ و اگر سرپیچى نمایید -همان گونه که در گذشته نیز سرپیچى کردید- شما را با عذاب دردناکى کیفر مى‏دهد!»(۱۶)
در این آیه خبر از یک آینده‏اى دیگر مى‏دهد، و آن این است که مؤمنین به زودى جنگى مى‏کنند که در آن جنگ فتح نصیبشان مى‏شود، و غنیمت‏هایى عائدشان مى‏گردد، آن وقت آنهایى که تخلف کردند پشیمان شده درخواست مى‏کنند اجازه دهند به دنبالش به صحنه جنگ آیند تا از غنیمت بهره‏مند شوند. و این جنگ جنگ خیبر است که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم و مؤمنین از آنجا گذشتند و آن را فتح نموده غنیمت‏هایى گرفتند. خداى تعالى آن غنائم را به کسانى اختصاص داد که در سفر حدیبیه با او بودند، و غیر آنان را شرکت نداد. معناى آیه این است که: شما به زودى روانه جنگى مى‏شوید که در آن غنیمت‏هایى به دست خواهید آورد، آن وقت این متخلفین خواهند گفت: بگذارید ما هم به شما بپیوندیم.” یُرِیدُونَ أَنْ یُبَدِّلُوا کَلامَ اللَّهِ”- بعضى گفته‏اند: مراد از این کلام خدا که” مى‏خواهند تبدیلش کنند” همان وعده‏اى است که خدا به اهل حدیبیه داد که به زودى‏غنیمت‏هاى خیبر را بعد از فتح خیبر به آنان اختصاص مى‏دهد که به زودى داستانش در تفسیر آیه” وَعَدَکُمُ اللَّهُ مَغانِمَ کَثِیرَهً تَأْخُذُونَها فَعَجَّلَ لَکُمْ هذِهِ” خواهد آمد. و خدا در این آیه با جمله” إِذَا انْطَلَقْتُمْ إِلى‏ مَغانِمَ لِتَأْخُذُوها” به همان داستان اشاره دارد.” قُلْ لَنْ تَتَّبِعُونا کَذلِکُمْ قالَ اللَّهُ مِنْ قَبْلُ”- در این آیه به رسول گرامى خود مى‏فرماید:ایشان را نگذار دنبالت بیایند. و در پاسخ جمله” ذرونا” بگو” لن تتبعونا”. [مقصود از اینکه در باره متخلفانى که در خواستشان در مورد پیوستن به مجاهدان براى غنیمت گرفتن رد شد فرمود: جز اندکى نمى‏فهمند]” فَسَیَقُولُونَ بَلْ تَحْسُدُونَنا”- یعنى متخلفین بعد از اینکه این درخواستشان که به دنبال آنها حرکت کنند پذیرفته نشود خواهند گفت: شما به ما حسد مى‏ورزید. و در جمله” بَلْ کانُوا لا یَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِیلًا”، پاسخى است از اینکه گفتند شما به ما حسد مى‏ورزید، ولى این جواب را صریحا متوجه خود آنان نکرد و نفرمود:” بل لا تکادون تفقهون …”، شما حرف به خرجتان نمى‏رود، بلکه فرمود ایشان حرف به خرجشان نمى‏رود، و این بدان جهت بوده که حرف به خرجشان نمى‏رفته، و در مقامى که قرآن ادعاء مى‏کند که آنها چنین هستند، دیگر معنا ندارد روى سخن را به خود آنان کند، لذا خطاب را متوجه رسول خدا کرد و فرمود:” بَلْ کانُوا لا یَفْقَهُونَ إِلَّا قَلِیلًا”. دلیل نفهمیشان این است که این گفتارشان” شما با ما حسادت مى‏ورزید” اصلا ربطى به کلام رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ندارد و آن جناب از غیب خبرشان داده بود که خدا از پیش اینچنین خبر داده که شما هرگز ما را پیروى نمى‏کنید، و آنها در پاسخ گفته‏اند اولا شما نمى‏گذارید ما پیرویتان کنیم و این معنا از ناحیه خدا نیست. و ثانیا جلوگیریتان از شرکت ما در غنائم براى این است که مى‏خواهید غنائم را خودتان به تنهایى بخورید و به ما ندهید. این پاسخ کلام کسى است که نه ایمان دارد و نه عقل. کسى که اینقدر قدرت تشخیص ندارد که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم معصوم است و در هیچ امرى داخل و خارج نمى‏شود مگر به امر خدا، اگر بخواهیم حمل به صحت کنیم حد اقل این است که بگوییم مردمانى ساده و کم فهم بوده‏اند، که با ادعاى اسلام و ایمان این طور با رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم سخن گفته‏اند.از اینجا معلوم مى‏شود که مراد از” نفهمیدنشان مگر اندک” بسیط بودن عقل و ضعف فهم آنان است، که سخن اشخاص را آن طور که باید درک نمى‏کنند، نه اینکه بعضى از قسمتهاى کلام را مى‏فهمند و بعضى را نمى‏فهمند و آنچه مى‏فهمند کمتر و آنچه را نمى‏فهمند بیشتر است. و نه اینکه اقلیتى از آنان مى‏فهمند و اکثریتى نمى‏فهمند، کما اینکه بعضى مفسرین این طور معنا کرده‏اند.” قُلْ لِلْمُخَلَّفِینَ مِنَ الْأَعْرابِ سَتُدْعَوْنَ إِلى‏ قَوْمٍ أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ تُقاتِلُونَهُمْ أَوْ یُسْلِمُونَ” ……خداى سبحان کلام خود را با وعده و وعید خاتمه مى‏دهد. وعده در مقابل اطاعت، و وعید در مقابل معصیت. مى‏فرماید:” فَإِنْ تُطِیعُوا” اگر اطاعت کنید و براى قتال بیرون شوید” یُؤْتِکُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً” خدا اجر نیکى به شما مى‏دهد” وَ إِنْ تَتَوَلَّوْا” و اگر روى بگردانید و نافرمانى کنید و خارج نشوید” کَما تَوَلَّیْتُمْ مِنْ قَبْلُ” همانطورى که بار قبلى رو گرداندید، و در سفر حدیبیه خارج نشدید، آن وقت” یُعَذِّبْکُمْ عَذاباً أَلِیماً” خدا در دنیا- به طورى که از ظاهر مقام استفاده مى‏شود- و یا هم در دنیا و هم در آخرت شما را به عذابى الیم و دردناک معذب مى‏کند.( طباطبایی،۱۳۷۴، ج۱۸، ۴۱۸تا۴۲۱)
الف – ۲ – ۱ – ۳ ) سوره مائده –آیه ۶۷ : یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النّاسِ إِنَّ اللّهَ لایَهْدِی الْقَوْمَ الْکافِرینَ.
اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً (به مردم) برسان! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مى‏دارد؛ و خداوند، جمعیّت کافران (لجوج) را هدایت نمى‏کند.
مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان می نویسند : خطرى که رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم از آن نگران بوده خطر جانى نبوده بلکه پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم از خطر اضمحلال دین بیمناک بوده است‏؟
گفتیم رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم خطرات محتملى در تبلیغ این حکم پیش بینى مى‏کند لیکن این خطر خطر جانى براى شخص آن جناب نیست، زیرا آن جناب از اینکه جان شریف خود را در راه رضاى خدا قربان کند دریغ نداشت، آرى او أجل از این است که حتى براى کوچکترین اوامر الهى از خون خود بخل ورزد.
این تکلیف تکلیفى بوده حائز کمال اهمیت و رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم در ابلاغ آن از ناحیه مسلمین اندیشناک بوده است نه از ناحیه کفار و مشرکین.
این مطلب بخوبى از آیه استفاده مى‏شود، و آیه کشف مى‏کند آن حکم، حکمى است که مایه تمامیت دین و استقرار آنست، حکمى است که انتظار مى‏رود مردم علیه آن قیام کنند، و در نتیجه ورق را برگردانیده و آنچه را که رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم از بنیان دین بنا کرده منهدم و متلاشى سازند، و نیز کشف مى‏کند از اینکه رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم هم این معنا را تفرس مى‏کرده و از آن اندیشناک بوده، و لذا در انتظار فرصتى مناسب و محیطى آرام، امروز و فردا مى‏کرده که بتواند مطلب را به عموم مسلمین ابلاغ کند و مسلمین هم آن را بپذیرند. در چنین موقعى این آیه نازل شده است، و دستور فورى و اکید به تبلیغ آن حکم داده است. باید دانست که این انتظار از ناحیه مشرکین و بت‏پرستان عرب و سایر کفار نمى‏رفته، بلکه از ناحیه مسلمین بوده زیرا دگرگون ساختن اوضاع و خنثى کردن زحمات رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم وقتى از ناحیه کفار متصور است که دعوت اسلامى منتشر نشده باشد، اما پس از انتشار اگر انقلابى فرض شود جز بدست مسلمین تصور ندارد، و کارشکنى‏ها و صحنه سازیهایى که از طرف کفار تصور دارد همان افتراءاتى است که قرآن کریم از اول بعثت تا کنون از آنان نقل کرده، که گاهى دیوانه‏اش خوانده مى‏گفتند:” مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ” «سوره دخان آیه ۹»” إِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ” « سوره نحل آیه ۱۰۳» و گاه شاعرش نامیده و مى‏گفتند:” شاعِرٌ نَتَرَبَّصُ بِهِ رَیْبَ الْمَنُونِ” « سوره طور آیه ۳۰ » و گاه ساحرش دانسته و مى‏گفتند:” ساحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ” « سوره ذاریات آیه ۵۲٫»،” إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُوراً” « سوره اسراء آیه ۴۷» و یا قرآنش را از حرفهاى کهنه و قدیمى خوانده و مى‏گفتند:” إِنْ هذا إِلَّا سِحْرٌ یُؤْثَرُ” « سوره مدثر آیه ۲۴»و امثال اینها از مزخرفاتى که در باره آن جناب گفتند و باعث وهن و سستى ارکان دین هم نشد، براى اینکه جواب همه این افتراءات یک کلمه است، و آن اینست که از این حرفها بر مى‏آید صاحبان این افتراءات نسبت به دین اسلام متزلزلند، و هنوز حق بر ایشان روشن نشده و در باره اسلام و حقانیت آن استقامتى کسب نکرده‏اند.این افتراءات و تهمت‏ها مختص به اسلام و پیغمبر عزیزش نبوده، تا رسول خدا از تفرس و بو بردن وقوع آن مضطرب شود، چه سایر انبیاء و مرسلین علیهم السلام هم در این گونه ابتلاآت و رو برو شدن با این گونه گرفتاریها از ناحیه امت خود با آن جناب شریک بوده‏اند، کما اینکه خداى متعال در قرآن کریم اینگونه گرفتاریها را نسبت به حضرت نوح و انبیاى بعد از نوح علیه السلام سراغ میدهد، پس خطر محتمل را نمى‏توان از قبیل گرفتاریها و افتراءات کفار در اوایل بعثت دانست، بلکه خطرى اگر بوده (و مسلما هم بوده) امرى بوده که از جهت کیفیت و زمان با آن گرفتاریها منطبق نمى‏شود، و وقوعش جز در بعد از هجرت و پاى گرفتن دین در مجتمع اسلامى تصور ندارد.آرى مجتمع آن روز مسلمین طورى بوده که میتوان آن را به یک معجون تشبیه کرد، چه‏جامعه آن روز مسلمین مخلوط بوده از یک عده مردان صالح و مسلمانان حقیقى و یک عده قابل ملاحظه از منافقین که بظاهر در سلک مسلمین درآمده بودند، و یک عده هم از مردمان بیمار دل و ساده لوح که هر حرفى را از هر کسى باور مى‏کردند و قرآن کریم هم بر این چند جور مردم آن روز اشاره صریح دارد، و به شهادت آیات زیادى از قرآن که تفسیر آن در مجلدات قبلى این کتاب گذشت، ایشان در عین اینکه به ظاهر و یا واقعا ایمان آورده بودند رفتارشان با رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم رفتار رعیت با شاه بوده، و همچنین احکام دینى را هم به نظر قانونى از قوانین ملى و قومى مى‏نگریسته‏اند، بنا بر این ممکن بوده که تبلیغ بعضى از احکام، مردم را به این توهم گرفتار کند (العیاذ باللَّه) که رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم این حکم را از پیش خود و به نفع خود تشریع کرده، و خلاصه از تشریع این حکم سودى عاید آن جناب مى‏شود، این توهم باعث این مى‏شود که مردم به این فکر بیفتند که راستى نکند این شخص پادشاهى باشد که براى موفقیت خود خویشتن را پیامبر قلمداد کرده، و این احکام هم که به اسم دین مقرر نموده همان قوانینى باشد که در هر مملکت و حکومتى به انحاى مختلف اجراء مى‏گردد.
علت نگرانى رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم) از ابلاغ آنچه بدان مامور شده است‏
پر واضح است که اگر چنین توهم و شبهه در بین مردم پاى گیرد و در دلهایشان جاگیر شود تا چه اندازه در فساد و از بین بردن دین تاثیر دارد، و هیچ نیرو و هیچ فکر و تدبیرى نمى‏تواند آن اثر سوء را متوجه سازد، پس غیر این نیست که این حکمى که در آیه مورد بحث رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم مامور به تبلیغ آن شده حکمى است که تبلیغ آن مردم را به این توهم مى‏اندازد که رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم این مطلب را از پیش خود مى‏گوید، و مصلحت عموم و نفع شان در آن رعایت نشده است، نظیر داستان زید و تعدد زوجات رسول و اختصاص خمس غنیمت به رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم و امثال این احکام اختصاصى، با این تفاوت که سایر احکام اختصاصى چون مساسى با عامه مسلمین ندارد یعنى نفعى از آنها سلب نمى‏کند و ضررى به آنها نمى‏رساند از این جهت طبعا باعث ایجاد آن شبهه در دلها نمى‏شود.
مثلا داستان ازدواج رسول خداى صلی الله علیه وآله وسلم با همسر زید- پسر خوانده خود- تنها حکمى مخصوص به خود آن جناب نبوده، گر چه ممکن است توهم شود که این هم به منظور انتفاع شخص رسول اللَّه (ص) تشریع شده است، لیکن چون این حکم عمومى اعلام شده است و عموم مسلمین مى‏توانند با زن پسر خوانده‏هاى خود ازدواج کنند، از این رو خیلى به ذوق نمى‏زند، و در داستان ازدواج بیش از چهار همسر دائمى، گر چه حکمى است مخصوص به رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم لیکن باز هم باعث تقویت آن شبهه در دلها نمى‏گردد، زیرا بفرض اینکه (العیاذ باللَّه) رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم این حکم را از روی هواى نفسانى و بدون دستور خداوند مقرر کرده باشد چون هیچ مانعى براى آن جناب بنظر نمى‏رسد که این حکم را توسعه دهد و هیچ فرضى تصور نمى‏رود که از این توسعه مضایقه نماید، از این رو باز هم به ذوقها نمى‏زند، مخصوصا رسول اللهى که سیره و رفتارش در ایثار بنفس بر مسلمان و کافر معلوم و معروف است، رسول اللهى که مردم را در آنچه خداوند از مال و چیزهاى دیگر روزى فرموده بر خود مقدم مى‏دارد، چگونه ممکن است مردم را محدود و محکوم کند به اینکه بیش از چهار همسر دائمى اختیار نکنند و لیکن خود تا ۹ نفر اختیار کند؟! پس جاى هیچ تردیدى نیست که اجراى این حکم نسبت به خصوص خود از ناحیه خداوند بوده نه از روى هوا آن امر مهم و خطیرى که پیامبر (ص) مامور به ابلاغ آن شده است” ولایت” و جانشینى امیر المؤمنین علیه السلام است‏.از اینجا و از همه آنچه تا کنون گفته شد بخوبى استفاده مى‏شود که در آیه شریفه رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم مامور به تبلیغ حکمى شده که تبلیغ و اجراى آن مردم را به این شبهه دچار مى‏کند که نکند رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم این حرف را بنفع خود مى‏زند، چون جاى چنین توهمى بوده که رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم از اظهار آن اندیشناک بوده، از همین جهت بوده که خداوند امر اکید فرمود که بدون هیچ ترسى آن را تبلیغ کند، و او را وعده داد که اگر مخالفین در صدد مخالفت بر آیند آنها را هدایت نکند، و این مطلب روایاتى را که هم از طرق عامه و هم از طرق امامیه وارد شده است تایید مى‏کند، چون مضمون آن روایات اینست که آیه شریفه در باره ولایت على علیه السلام نازل شده، و خداوند رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم را مامور به تبلیغ آن نموده، و آن جناب از این عمل بیمناک بوده که مبادا مردم خیال کنند وى از پیش خود پسر عم خود را جانشین خود قرار داده است، و به همین ملاحظه انجام آن امر را به انتظار موقع مناسب تاخیر انداخت تا اینکه این آیه نازل شد، ناچار در غدیر خم آن را عملى کرد.( طباطبایی،۱۳۷۴، ج‏۶ ،۶۲تا ۶۹ )
الف – ۲ – ۱ – ۴) سوره احزاب – آیه ۳۷ : وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللّهُ عَلَیْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَ اتَّقِ اللّهَ وَ تُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللّهُ مُبْدِیهِ وَ تَخْشَى النّاسَ وَ اللّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَلَمّا قَضى زَیْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناکَها لِکَیْ لا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْواجِ أَدْعِیائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ کانَ أَمْرُ اللّهِ مَفْعُولاً. (به خاطر بیاور) زمانى را که به آن کس که خداوند به او نعمت داده بود و تو نیز به او نعمت داده بودى [به فرزند خوانده‏ات «زید»] مى‏گفتى: «همسرت را نگاه‏دار و از خدا بپرهیز!» (و پیوسته این امر را تکرار مى‏کردى)؛ و در دل چیزى را پنهان مى‏داشتى که خداوند آن را آشکار مى‏کند؛ و از مردم مى‏ترسیدى در حالى که خداوند سزاوارتر است که از او بترسى! هنگامى که زید نیازش را از آن زن به سرآورد (و از او جدا شد)، ما او را به همسرى تو درآوردیم تا مشکلى براى مؤمنان در ازدواج با همسران پسر خوانده‏هایشان -هنگامى که طلاق گیرند- نباشد؛ و فرمان خدا انجام شدنى است (و سنّت غلط تحریم این زنان باید شکسته شود). در تفسیر نمونه ذیل این آیه آمده است : از بعضى از روایات اسلامى به دست مى‏آید که پیامبر ص به هر حال این تصمیم را به فرمان خدا گرفته بود، و در قسمت بعد آیه نیز قرینه‏اى بر این معنى وجود دارد.بنا بر این این مساله، یک مساله اخلاقى و انسانى بود و نیز وسیله مؤثرى براى شکستن دو سنت غلط جاهلى (ازدواج با همسر مطلقه پسر خوانده، و ازدواج با همسر مطلقه یک غلام و برده آزاد شده).مسلم است که پیامبر ص نباید در این مسائل از مردم بترسد و از جوسازیها و سم‏پاشیها واهمه‏اى به خود راه دهد، ولى به هر حال طبیعى است که انسان در این گونه موارد به خصوص که پاى مسائل مربوط انتخاب همسر در کار بوده باشد، گرفتار ترس و وحشتى مى‏شود، به خصوص اینکه ممکن بود این گفتگوها و جنجالها در روند پیشرفت هدف مقدس او و گسترش اسلام اثر بگذارد، و افراد ضعیف الایمان را تحت تاثیر قرار دهد و شک و تردید در دل آنها ایجاد کند.( مکارم شیرازی،۱۳۷۴، ج‏۱۷ص۳۲۰)در ادامه درباره علت این ترس ونوع اطاعت پذیری مسبمین آمده است:
بدون شک استقلال فکرى و روحى انسان اجازه نمى‏دهد که بى قید و شرط تسلیم کسى شود، چرا که او هم انسانى است مثل خودش، و ممکن است در مسائلى اشتباهاتى داشته باشد.اما هنگامى که مساله به خداوند عالم و حکیم و پیامبرى که از او سخن مى‏گوید و به فرمان او گام بر مى‏دارد مى‏رسد تسلیم مطلق نبودن دلیل بر گمراهى است، چرا که فرمانش کمترین خطا و اشتباهى ندارد. از این گذشته فرمان او حافظ منافع خود انسان است، و چیزى نیست که به ذات پاک خدا برگردد ، آیا ممکن است هیچ انسان عاقلى با تشخیص این حقیقت مصالح خود را زیر پا بگذارد؟از همه اینها گذشته ما از آن او هستیم، و هر چه داریم از او است، و جز تسلیم در برابر او کارى نمى‏توانیم داشته باشیم.لذا در سراسر قرآن آیات فراوانى دیده مى‏شود که به این مساله اشاره مى‏کند:گاه مى‏گوید: پیروان واقعى انبیا کسانى هستند که در برابر حکم خدا و رسولش مى‏گویند شنیدیم و اطاعت کردیم” إِنَّما کانَ قَوْلَ الْمُؤْمِنِینَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ أَنْ یَقُولُوا سَمِعْنا وَ أَطَعْنا وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ” (نور- ۵۱).گاه مى‏گوید:” سوگند به پروردگارت آنها به حقیقت ایمان نمى‏رسند تا زمانى که تو را در اختلافاتشان حکم سازند، و سپس در دل خود از داورى تو کوچکترین ناراحتى نداشته باشند و کاملا تسلیم شوند” فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً” (نساء- ۶۵) در جاى دیگر مى‏گوید:” چه کسى آئینش بهتر است از آن کس که با تمام وجود خود تسلیم پروردگار شده و نیکوکار است”؟” وَ مَنْ أَحْسَنُ دِیناً مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ” (نساء- ۱۲۵).اصولا” اسلام” از ماده” تسلیم” گرفته شده، و به همین حقیقت اشاره مى‏کند، بنا بر این هر انسانى به مقدار تسلیمش در برابر حق از روح اسلام برخوردار است.مردم در این زمینه چند گروهند: گروهى تنها در مواردى تسلیم فرمان حقند که با منافعشان تطبیق کند، اینها در حقیقت مشرکانى هستند که نام” مسلم” بر خود گذارده‏اند، و کارشان تجزیه احکام الهى به مصداق” نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَکْفُرُ بِبَعْضٍ” است حتى در آنجا که ایمان مى‏آورند در حقیقت به منافعشان ایمان آورده‏اند نه به حکم خدا!گروه دیگرى آنها هستند که اراده و خواستشان تحت الشعاع اراده و خواست خدا است، و به هنگام تضاد منافع زود گذرشان با فرمان حق از آن چشم مى‏پوشند و تسلیم فرمان خدا مى‏شوند، اینها مؤمنان و مسلمانان راستینند.گروه سومى از این هم برترند، و اصولا جز آنچه خدا اراده کند اراده‏اى ندارند، و جز آنچه او مى‏خواهد خواسته‏اى در دل آنها نیست، آنها به جایى رسیده‏اند که فقط چیزى را دوست مى‏دارند که او دوست دارد، و از چیزى متنفرند که او نمى‏خواهد.اینها خاصان و مخلصان و مقربان درگاه او هستند که تمام وجودشان به رنگ توحید در آمده و غرق محبت و محو جمال اویند.( مکارم شیرازی،۱۳۷۴، ج‏۱۷، ۳۲۸و۳۲۹)
الف – ۲ – ۱ – ۵ )سوره النساء (۴): آیه ۶۵ : فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیما
به پروردگارت سوگند که آنها مؤمن نخواهند بود مگر اینکه تو را در اختلافات خود به داورى طلبند، و سپس در دل خود از داورى تو احساس ناراحتى نکنند، و کاملا تسلیم باشند.
در تفسیر نمونه ذیل این آیه آمده است: زبیر بن عوام که از مهاجران بود با یکى از انصار (مسلمانان مدینه) بر سر آبیارى نخلستانهاى خود که در کنار هم قرار داشتند، اختلافى پیدا کرده بودند، هر دو براى حل اختلاف خدمت پیامبر ص رسیدند، از آنجا که باغستان زبیر در قسمت بالاى نهر و باغستان انصارى در قسمت پائین نهر قرار داشت پیامبر ص به زبیر دستور داد که اول او باغهایش را آبیارى کند و بعد مسلمان انصارى (و این مطابق همان سنتى بود که در باغهاى مجاور هم جریان داشت) اما این مرد انصارى به ظاهر مسلمان از داورى عادلانه پیامبر ص ناراحت شد و گفت: آیا این قضاوت به خاطر آن بود که زبیر، عمه‏زاده تو است؟! پیامبر ص از این سخن بسیار ناراحت شد به حدى که رنگ رخسار او دگرگون گردید، در این موقع آیه فوق نازل شد و به مسلمانان هشدار داد. در بعضى از تفاسیر اسلامى شان نزولهاى دیگرى ذکر شده که کم و بیش با شان نزول فوق شباهت دارد (تفسیر تبیان، و طبرسى، و المنار).گرچه شان نزول خاصى در بالا براى آیه فوق نقل شد ولى همانطور که بارها گفته‏ایم شان نزولهاى خاص هیچگاه با عمومیت مفهوم آیه منافات ندارد، و به همین دلیل این آیه مى‏تواند مکمل بحث آیات قبل نیز بوده باشد.در این آیه خداوند سوگند یاد کرده که افراد، ایمان واقعى در صورتى خواهند داشت که پیامبر ص را در اختلافات خود به داورى بطلبند و به بیگانگان مراجعه ننمایند (فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّى یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ) سپس مى‏فرماید:” نه فقط به داورى را به نزد تو آورند بلکه هنگامى که تو در میان آنها حکمى کردى، خواه به سود آنها باشد یا به زیان آنها، علاوه بر اینکه اعتراض نکنند در دل خود نیز احساس ناراحتى ننمایند و کاملا تسلیم باشند” (ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً).گرچه ناراحتى درونى از قضاوتهایى که احیانا به زیان انسان است غالبا اختیارى نیست، ولى با تربیتهاى اخلاقى و پرورش روح تسلیم در برابر حق و عدالت و توجه به موقعیت واقعى پیامبر ص حالتى در انسان پیدا مى‏شود که هیچگاه از داورى پیامبر ص و حتى دانشمندانى که جانشینان او هستند هرگز ناراحت نخواهدشد، و به هر حال مسلمانان واقعى موظفند روح تسلیم در برابر حق را در خود پرورش دهند.در آیه فوق نشانه‏هاى ایمان واقعى و راسخ در سه مرحله بیان شده است:
۱- در تمامى موارد اختلاف خواه بزرگ باشد یا کوچک، به قضاوت و داورى پیامبر ص که از حکم الهى سرچشمه مى‏گیرد مراجعه کنند، نه به طاغوت و داوران باطل.
۲- هیچگاه در برابر قضاوتها و فرمانهاى پیامبر ص که همان فرمان خدا است حتى در دل خود احساس ناراحتى نکنند، و به داورى‏ها و احکام او بدبین نباشند.
۳- در مقام عمل نیز آن را دقیقا اجرا کنند و به طور کامل تسلیم حق باشند.
روشن است قبول یک مکتب و فرمانهاى آن در مواردى که به سود انسان تمام مى‏شود دلیل بر ایمان به آن مکتب نیست بلکه آنجا که ظاهرا به زیان انسان است اما در واقع مطابق با حق و عدالت است اگر پذیرفته شود، نشانه ایمان است.در حدیثى که از امام صادق ع در کتاب کافى در تفسیر این آیه نقل شده چنین مى‏خوانیم:” اگر جمعیتى خدا را بپرستند، نماز را بپا دارند، زکات را بپردازند، روزه ماه رمضان و حج را بجا آورند، ولى نسبت به کارهایى که پیامبر ص انجام داده با سوء ظن بنگرند و یا بگویند: اگر او فلان کار را انجام نداده بود بهتر بود، آنها در حقیقت مؤمنان واقعى نیستند” سپس آیه فوق را امام ع تلاوت فرمود، بعد فرمود:” بر شما باد که در مقابل خدا و حق همیشه تسلیم باشید”.از آیه فوق در ضمن دو مطلب مهم استفاده مى‏شود:
۱- آیه یکى از دلائل معصوم بودن پیامبر ص است زیرا دستور به تسلیم مطلق از نظر گفتار و کردار در برابر همه فرمانهاى پیامبر ص و حتى تسلیم قلبى در برابر او، نشانه روشنى بر این است که او در احکام و فرمانها و داوریهایش نه اشتباه مى‏کند و نه عمدا چیزى بر خلاف حق مى‏گوید، معصوم از خطاست و هم معصوم از گناه.
۲- آیه فوق هر گونه اجتهاد در مقام نص پیامبر ص و اظهار عقیده را در مواردى که حکم صریح از طرف خدا و پیامبر ص در باره آن رسیده باشد نفى میکند، بنا بر این اگر در تواریخ اسلامى مى‏بینیم که گاهى بعضى از افراد در برابر حکم خدا و پیامبر ص اجتهاد و یا اظهار نظر مى‏کردند و مثلا مى‏گفتند پیامبر چنین گفته و ما چنین مى‏گوئیم، باید قبول کنیم که عمل آنها بر خلاف صریح آیه فوق است.) (مکارم شیرازی،۱۳۷۴، ج‏۳، ۴۵۳تا۴۵۶)
الف – ۲ – ۱ –۶) سوره فتح آیه اول : إِنّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً. ما براى تو پیروزى آشکارى فراهم ساختیم!
در سیره ابن هشام آمده است: پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم پس از امضای صلح حدیبه دستور داد شترهاى قربانى را که به همراه آورده بودند در همانجا قربانى کنند، سرهاى خود را بتراشند و از احرام به در آیند.اما این امر براى جمعى از مسلمانان سخت ناگوار بود، چرا که بیرون آمدن از احرام بدون انجام مناسک عمره در نظر آنها امکان پذیر نبود، ولى پیغمبر ص شخصا پیشگام شد، و شتران قربانى را نحر فرمود، و از احرام بیرون آمد، و به‏مسلمانان تفهیم نمود که این استثنایى است در قانون احرام و قربانى که از سوى خداوند قرار داده شده است.مسلمین هنگامى که چنین دیدند تسلیم شدند و دستور پیامبر ص دقیقا اجرا شد و از همانجا آهنگ مدینه کردند، اما کوهى از غم و اندوه بر قلب آنها سنگینى مى‏نمود، چرا که ظاهر قضیه مجموع این مسافرت یک ناکامى و شکست بود ولى خبر نداشتند که در پشت داستان صلح حدیبیه چه پیروزیهایى براى مسلمانان و آینده اسلام نهفته است، و در همین هنگام بود که سوره فتح نازل شد و بشارت فتح عظیمى را به پیامبر گرامى اسلام داد (ابن هشام،۱۹۷۶، جلد ۳ ، ۳۲۱تا۳۲۴)
در تفسیرنور الثقلین آمده است: هنگامى که پیامبر از حدیبیه باز مى‏گشت (و سوره فتح نازل شد) یکى از اصحاب عرض کرد: ما هذا الفتح لقد صددنا عن البیت و صد هدینا:” این چه فتحى است که ما را از زیارت خانه خدا باز داشتند و جلوى قربانى ما را گرفتند”؟! پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمود:بئس الکلام هذا، بل هو اعظم الفتوح، قد رضى المشرکون ان یدفعوکم عن بلادهم بالراع، و یسئلوکم القضیه، و رغبوا الیکم فى الامان و قد رأوا منکم ما کرهوا!: بد سخنى گفتى، بلکه این بزرگترین پیروزى ما بود که مشرکان راضى شدند بدون بر خورد خشونت آمیز شما را از سرزمین خود دور کنند، و به شما پیشنهاد صلح دهند، و با آن همه ناراحتى که قبلا دیده‏اند تمایل به ترک تعرض نشان دادند” (عروسی حویزی،۱۴۱۵، ج ۵ ، ۴۸).
علامه طبا طبایی رحمه الله علیه در یک بحث روایی در تفسیر المیزان در باره این آیه می فرماید:در جریان امضای صلح نامه حدیبیه ……..عمر بن خطاب مى‏گوید: به خدا من از روزى که مسلمان شدم هیچ روزى مثل آن روز به شک نیفتادم، لا جرم نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم رفته عرضه داشتم: مگر تو پیغمبر نیستى؟ فرمود: چرا هستم. گفتم مگر ما بر حق نیستیم و مگر دشمن ما بر باطل نیست؟ فرمود: چرا همین طور است. گفتم: پس چرا در امر دینمان تن به ذلت دهیم؟ فرمود:من رسول خدایم و با اینکه خدا یاور من است من او را نافرمانى نمى‏کنم. گفتم: مگر تو نبودى که به ما مى‏گفتى به زودى داخل بیت الحرام مى‏شویم و طواف صحیح مى‏کنیم؟فرمود: چرا، ولى آیا گفتم که همین امسال داخل بیت الحرام مى‏شویم؟ گفتم: نه فرمود:حالا هم مى‏گویم که تو داخل مکه مى‏شوى، و طواف هم مى‏کنى. پس رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم یک شتر را قربانى کرد (طباطبایی،۱۳۷۴، ج‏۱۸ ، ۴۰۱)
الف – ۲ – ۲ ) جهال : این افراد از سر جهلی که نسبت به امور دارنداعتراض و انتقاد می کنند تا مانع از انحراف حکومت اسلامی از جریان صحیح اسلام ناب شوند اما از آنجا که جاهلند هم درمورد تشخیص راه صحیح جریان اسلام ناب و هم در تشخیص انحراف احتمالی صورت گرفته دچار اشتباه می شوند :
الف – ۲ – ۲ – ۱ ) سوره بقره- آیه ۱۵۸ : إِنَّ الصَّفا وَ الْمَرْوَهَ مِنْ شَعائِرِ اللّهِ فَمَنْ حَجَّ الْبَیْتَ أَوِ اعْتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیْهِ أَنْ یَطَّوَّفَ بِهِما وَ مَنْ تَطَوَّعَ خَیْراً فَإِنَّ اللّهَ شاکِرٌ عَلیمٌ.
«صفا» و «مروه» از شعائر (و نشانه‏هاى) خداست! بنابراین، کسانى که حجِ خانه خدا و یا عمره انجام مى‏دهند، مانعى نیست که بر آن دو طواف کنند؛ (و سعىِ صفا و مروه انجام دهند. و هرگز اعمال بى‏رویّه مشرکان، که بتهایى بر این دو کوه نصب کرده بودند، از موقعیّت این دو مکان مقدّس نمى‏کاهد!) و کسى که فرمان خدا را در انجام کارهاى نیک اطاعت کند، خداوند (در برابر عمل او) شکرگزار، و (از افعال وى) آگاه است‏.
در عصر جاهلیّت، مشرکان در بالاى کوه صفا، بتى بنام «اساف» و بر کوه مروه، بت دیگرى بنام «نائله» نصب کرده بودند و به هنگام سعى، آن دو بت را به عنوان تبرّک، با دست مسح مى‏کردند. مسلمانان به همین جهت از سعى میان صفا ومروه کراهت داشته وفکر مى‏کردند با توجّه به سابقه قرار داشتن بت بر بالاى دو کوه، نباید سعى کنند. آیه فوق نازل شد که صفا و مروه از شعائر الهى است و اگر مردم نادان آنها را آلوده کرده‏اند، دلیل بر این نیست که مسلمانان آن را رها کنند. (طوسی،۱۴۳۰، ج ۱ ، ۴۴)
الف – ۲ – ۲ – ۲ ) سوره بقره-آیات ۱۶۸و۱۶۹ : یا أَیُّهَا النّاسُ کُلُوا مِمّا فِی الاَْرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لاتَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبینٌ(۱۶۸)إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللّهِ ما لا تَعْلَمُون(۱۶۹)
اى مردم! از آنچه در زمین است، حلال و پاکیزه بخورید! و از گامهاى شیطان، پیروى نکنید! چه اینکه او، دشمن آشکار شماست! (۱۶۸)او شما را فقط به بدیها و کار زشت فرمان مى‏دهد؛ (و نیز دستور مى‏دهد) آنچه را که نمى‏دانید، به خدا نسبت دهید. (۱۶۹)
مراد از پیروى خطوات شیطان این است که بنده خدا بچیزى تعبد کند و آن را عبادت و اطاعت خدا قرار دهد که خداى تعالى هیچ اجازه‏اى در خصوص آن نداده باشد، چون خداى تعالى هیچ مشى و روشى را منع نکرده، مگر آن روشى را که آدمى در رفتن بر طبق آن پاى خود بجاى پاى شیطان بگذارد و راه رفتن خود را مطابق راه رفتن شیطان کند، در اینصورت است که روش او پیروى گامهاى شیطان میشود.از اینجا این نکته بدست مى‏آید: که عموم تعلیل یعنى جمله (بخاطر اینکه او تنها شما را به سوء و فحشاء و سخن بدون علم امر مى‏کند)، هر چند که عمل به غیر علم را مانند ترک و امتناع بدون علم شامل میشود و لیکن در خطاب آیه مورد نظر نیست، چون پیروى گامهاى شیطان نیست، هر چند که پیروى شیطان هست.(إِنَّما یَأْمُرُکُمْ بِالسُّوءِ وَ الْفَحْشاءِ وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ)، سوء و فحشاء در انجام عمل مصداق پیدا مى‏کند، در مقابل آن دو، قول بدون علم است که مربوط به زبان است و از این مى‏فهمیم که دعوت شیطان منحصر است در دعوت به عملى که یا سوء است و یا فحشاء و در دعوت بگفتن سخن بدون علم و دلیل. (طباطبایی،۱۳۷۴، ج‏۱،۶۳۴)
اما راهى که قرآن کریم در این باره پیموده این است که دستور داده آنچه را که خدا (یعنى مبدأ هستى عالم و هستى انسانها) نازل کرده پیروى نمایند، و از اینکه بدون مدرک و علم سخنى بگویند اجتناب ورزند، این در مرحله اعتقاد و نظر، و اما در مرحله عمل دستور داده هر کارى که مى‏کنند به منظور بدست آوردن پاداشى بکنند که نزد خدا برایشان آماده شده، حال اگر آنچه مى‏کنند مطابق میلشان و شهوتشان هم باشد، هم به سعادت دنیا رسیده‏اند و هم به سعادت آخرت و اگر مطابق میلشان نباشد و بلکه مایه محرومیت از مشیتهایشان باشد، نزد خدا پاداشى عظیم دارند، و آنچه نزد خداست بهتر و باقى‏تر است. (طباطبایی،پیشین،۶۴۱)
اسلام، همواره مردم را به بهره‏بردن از نعمت‏هاى پاک وحلالِ خداوند، سفارش نموده و باهرگونه رهبانیّت و زهد بى‏جا مبارزه مى‏نماید. لذا هم خوردنى‏هاى ناسالم را از شیطان مى‏داند؛ «إِنَّمَا الْخَمْرُ … رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ» و هم نخوردن نابجا را گام شیطان مى‏داند؛ «کُلُوا … وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» زیرا در برخى از نقل‏هاى تاریخى آمده است که بعضى از طوائف عرب، قسمتى از زراعت و حیوانات را بدون دلیل برخود حرام کرده بودند و گاهى نیز این تحریم‏ها را به خداوند نسبت مى‏دادند. آیه نازل شد تا رفع ابهام شود.اسلام، به زندگى مادّى انسان توجّه کامل دارد و در رأس آنها نیازهاى غذایى است که در این مورد، دهها آیه و صدها حدیث آمده است. یکى از وظایف انبیا نیز بیان خوردنى‏ها و آشامیدنى‏هاى حلال وحرام براى مردم است.معمولًا قرآن در کنار اجازه مصرف، شرطى را بیان کرده است. مثلًا در اینجا مى‏فرماید:«کُلُوا … حَلالًا طَیِّباً»همچنین مى‏فرماید: «کُلُوا وَ اشْرَبُوا … وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» بخورید و بیاشامید … ولى در زمین فساد نکنید. در تفسیر برهان از امام صادق علیه السلام نقل شده است که شخصى به نام طارق، تصمیم گرفته بود تا از همسرش جدا شده و زندگى راهبانه‏اى داشته باشد. حضرت فرمود: «ان هذا من خطوات الشیطان» این از گام‏هاى شیطان است.( قرائتی،۱۳۸۳،ج‏۱ ، ۲۵۵)
الف – ۲ – ۲ – ۳ ) سوره نساء- آیه ۸۴ : فَقاتِلْ فی سَبیلِ اللّهِ لا تُکَلَّفُ إِلاّ نَفْسَکَ وَ حَرِّضِ الْمُؤْمِنینَ عَسَى اللّهُ أَنْ یَکُفَّ بَأْسَ الَّذینَ کَفَرُوا وَ اللّهُ أَشَدُّ بَأْساً وَ أَشَدُّ تَنْکیلاً.
در راه خدا پیکار کن! تنها مسؤول وظیفه خود هستى! و مؤمنان را (بر این کار،) تشویق نما! امید است خداوند از قدرت کافران جلوگیرى کند (حتى اگر تنها خودت به میدان بروى)! و خداوند قدرتش بیشتر، و مجازاتش دردناکتر است.
در تفسیر” مجمع البیان” و” قرطبى” و” روح المعانى” درباره شان نزول آیه چنین آمده است: هنگامى که ابو سفیان و لشکر قریش پیروزمندانه از میدان احد بازگشتند ابو سفیان با پیامبر ص قرار گذاشت که در موسم بدر صغرى (یعنى بازارى که در ماه ذى القعده در سرزمین بدر تشکیل مى‏شد) بار دیگر رو برو شوند، هنگامى که موعد مقرر فرا رسید، پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم مسلمانان را دعوت به حرکت به محل مزبور کرد، ولى جمعى از مسلمانان که خاطره تلخ شکست احد را فراموش نکرده بودند شدیدا از حرکت خوددارى مى‏نمودند، آیه فوق نازل شد و پیامبر ص مسلمانان را مجددا دعوت به حرکت کرد، در این موقع تنها هفتاد نفر در رکاب پیغمبر ص در محل

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:17:00 ب.ظ ]




۲- قرآن و اعتقادات یهود
قرآن کریم در لابه لای تمام مطالبی که درباره ی یهودیان مطرح می سازد به شکلی ظریف اعتقادات حقیقی ایشان را به تصویر کشیده و نقاط ضعف و قوّت آنان را پررنگ نموده و با مضامینی خاص بیان داشته است؛ به گونه ای که هرانسان منصفی به طرز طرح نمودن مطالب با نگاهی تحسین آمیز خواهد نگریست و در بعضی موارد دلسوزی خالق برای مخلوق وصف ناشدنی است. در اینجا به ذکر مواردی از اعتقادات اشاره می گردد.

۲-۱- دیدگاه مادی یهود به خدا
یهودیان از پیامبرشان حضرت موسی۷خواستند تا پروردگارشان را به چشم ببینند، و خدا آشکارا در کنار آنان حاضر شود و ایشان بتوانند او را با چشم سر ببینند!
الف) نگاهی به تفاسیر
قرآن کریم به این خواسته ی یهود اشاره می نماید:«. . . لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَهً. . .»[۱۰۱] شیخ طبرسی در تفسیر این آیه می گوید:[وقتى شما (پدران شما) به موسى۷گفتید ما تو را که مى‏گویى فرستاده ی خدا هستم تصدیق نمى‏کنیم مگر خدا را آشکارا ببینیم و به ما بگوید که تو فرستاده اویى. بعضى گویند وقتى موسى۷الواح را براى بنى اسرائیل آورد که در آن، تورات بود آنان گفتند ما باور نمى‏کنیم که این ها از طرف خدا باشد جز اینکه خدا را علنى ببینیم. بعضى دیگر گویند کلمه «جهره»(علنى) صفت گفتار آنان است یعنى آن ها این سخن را صریحاً و علناً به موسى۷گفتند که: تا خدا را نبینیم تو را تصدیق نمى‏کنیم.ولى اقوى همان قول اول است.پس شما را مرگ فراگرفت در حالى که خود، ناظر علل و اسباب آن بودید «وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ»یا به آتشى که بدان گرفتار شدید مى‏نگریستید.
حال این سؤال مطرح می شود که این درخواست از ناحیه ی پدران آن دسته از بنى اسرائیل که در زمان رسول اکرم۶بودند نسبت به حضرت موسى۷شد، پس چرا خداوند یهودیان عصر پیامبر۶را مذمّت می کند؟ در جواب باید گفت: زیرا آنان نیز به راه پدران خود رفتند و به رسول اکرم۶و آنچه او آورده بود، ایمان نیاوردند و مانند اجداد خود که گاهى به پیامبرشان موسی۷می گفتند خدایى غیر از خداى بزرگ بر ایشان قرار دهد وگاهى گوساله مى‏پرستیدند و گاهى می گفتند تا خدا را علنى نبینیم، تو را تصدیق نمى‏کنیم! آنان نیز رسول اکرم۶را آزار می دادند. و مسئله دوم زشت‏تر و بدتر از اولى است.][۱۰۲]
ب)نکات آیات جهت ایجاد الگو
بنابر آنچه گذشت مطالب ذیل حاصل می شود.
۱- یهودیان و یا کسانی که نسبت به رفتار نادرست اجداد خویش، همراهی و همصدایی کنند و یا حتی مهر سکوت بر لب بزنند که نشان رضایت از عملکرد گذشتگان باشد؛ گوئی در ارتکاب به آن عمل همدست بوده اند.
۲- مذمّت یهودیان به جهت عدم قبول دعوت انبیاء:.
۳- آزار و اذیت پیامبران و معصومین:کردار ناپسندی است که در هر زمان و مکان همواره مورد مذمّت است.
۴- خدا باوری انسان، نیاز به دیدن با چشم سر ندارد و نباید به جهت تکبر و خودخواهی و خلاصی خویش از قبول تکالیف الهی، مسائل الهی را به سخره گیرد.
۲-۲-تفره رفتن از بذل مال
قرآن به این گفته ی یهود«. . . قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَنحَْنُ أَغْنِیَاءُ. . .»[۱۰۳]اشاره می کند. خداوند، سخن آن ها را که گفتند: «خدا فقیر است، و ما بى‏نیازیم»، شنید! به زودى آنچه را گفتند، خواهیم نوشت و (همچنین) کشتن پیامبران را بناحق (مى‏نویسیم) و به آن ها مى‏گوییم: «بچشید عذاب سوزان را (در برابر کارهایتان!)
الف) نگاهی به تفاسیر
[سیاق این آیه«. . . قَالُواْ إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَنحَْنُ أَغْنِیَاءُ. . .»، با آیات ما قبل آن مرتبط است که در مقام تشویق مردم براى جهاد با جان و مال خود در راه خدا است، که از سستى و فشل و بخل برحذر می دارد. یهودیان گفته بودند خدا فقیر است و ما همه اغنیائیم و از این گذشته امور را علیه مسلمین واژگونه مى‏کردند، و آیات خدا را تکذیب مى‏نمودند و آنچه خدا از ایشان به عنوان پیمان گرفته بود که براى مردم بیان کنند بیان نکردند، بلکه در مقابل، سرپوش روى آن گذاشته و انکار و کتمانش کردند. و گوینده ی این سخن یهود است، به قرینه اینکه در ذیل آیه، مساله پیغمبرکشى را ذکر مى‏کند که کار یهودیان است و همچنین در دو آیه بعد سخن یهود را نقل مى‏کند که گفتند:«خداوند از ما پیمان گرفته که به هیچ پیامبرى ایمان نیاوریم. . .»[۱۰۴] یهودیان وقتى این سخن را گفتند که امثال آیه:«مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً. . .»[۱۰۵] را شنیدند، اتصال این سخن به آیه قبل هم که مى‏فرماید:«وَ لا یَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَبْخَلُونَ. . .»تا اندازه‏اى بر این معنا شهادت مى‏دهد. ممکن هم هست این سخن را بدان جهت گفته باشند که فقر و فاقه عمومى مؤمنین را دیده، به عنوان تعریض و زخم زبان گفته باشند که اگر پروردگار مسلمانان توانگر و بى‏نیاز بود نسبت به گروندگان به دینش غیرت به خرج مى‏داد و آنان را از گرسنگى نجات مى‏بخشید، پس معلوم مى‏شود پروردگار مسلمین فقیر و ما توانگریم.
«سَنَکْتُبُ ما قالُوا وَ قَتْلَهُمُ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ. . .»مراد از کتابت آنچه گفتند ضبط و حفظ و جلوگیرى از محو آن است، و نیز ممکن است که مراد این باشد که«ما سخن یهود را در نامه اعمالشان مى‏نویسیم» و برگشت هر دو به یک معنا است و مراد از«کشتن انبیا بدون حق»این است که اگر انبیا را نمى‏شناختند و نمى‏دانستند که مثلا فلان شخص پیغمبر خدا است و یا سهو مى‏کردند، و یا به خطا مى‏رفتند، مى‏توانستیم بگوئیم که کشتن به حق بوده، ولى یهودیان، پیغمبران را با علم به اینکه پیغمبرند کشتند، پس کشتنشان به غیر حق بود، و اگر خداى تعالى در این آیه شریفه سخن نامبرده یهودرا در ردیف پیغمبرکشى آنان قرار داد، براى این بود که بفهماند آن سخن دست کمى از پیغمبر کشى نداشت، بلکه سخن عظیم و توهین بزرگى به ساحت مقدس خدا بود.][۱۰۶]
و تعبیراتى که در این آیه فرموده و ذیلاً به آن ها اشاره می شود[همه از باب لطف و عنایت به مؤمنین و ترغیب و تشویق به این امر عظیم است:
۱- این انفاقات را به عنوان قرض به خدا تعبیر فرموده به اینکه او غنى بالذات است و هیچگونه احتیاجى به کسى ندارد.
۲- به قرض حسن تعبیر نمود و براى قرض حسن چند معنى ذکر نموده‏اند قرض بدون رباء، قرض بدون من و اذى، قرض از مال حلال، ولى ظاهراً مراد قرضى است که از روى خلوص نیت و تقرب یافتن باو باشد.
۳- جمله «فیضاعفه»است که ضعف بمعنى دو چندان است یعنى این قرض را ما دو برابر رد می کنیم.
۴- کلمه «اضعافاً کثیره»یعنى هر ضعف از آن را نیز مضاعف می کنیم، دو برابر را چهار برابر و چهار برابر را هشت برابر و هشت برابر را شانزده برابر و هکذا الى ما شاء اللَّه عوض عنایت می کند، و چون معین نفرموده که این پاداش در دنیا یا در آخرت است به مقتضاى اطلاق، شامل هر دو می شود.
۵ و ۶- جمله «وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ»یعنى قبض و بسط به دست او است و ممکن است مراد از قبض گرفتن نعمت و از بسط اعطاء آن باشد یعنى نعمى که در اختیار شماست خدا به شما عطا فرموده و اگر بخواهد از شما می گیرد و ممکن است مراد از قبض، گرفتن صدقات باشد یعنى خداوند انفاقات شما را به دست خود می گیرد اشاره به اینکه به حساب خود محسوب می دارد چنانچه در باب صدقات این معنى در اخبار وارد شده و مراد از بسط، عوض دادن باشد یعنى خدا است که به اضعاف‏ کثیره و مضاعفه انفاقات شما را عوض می دهد.][۱۰۷]
۷- جمله«وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ»بازگشت شما به سوى اوست و از عنآیات کامله و نعم دائمه او برخوردار خواهید شد و از اخبارى که در تفسیر برهان در ذیل این آیه، روایت کرده است سه مطلب استفاده می شود:
۱- مورد آیه به صله امام۷تفسیر شده و معلوم است که این معنى اظهر مصادیق آیه است و منافى با عموم و اطلاق آن نیست.
۲- لفظ«کثیره»را بما لا تحصى تفسیر نموده‏اند یعنى عنآیات الهیه که شامل اهل انفاق می شود بى حدّ و حصر است.
۳- قبض و بسط را به منع و اعطاء تفسیر نموده‏اند یعنى به مقتضاى حکمت، بعضى را از بعضى نعم منع نموده و به بعضى عطا می فرماید و این تفسیر براى ترغیب در انفاق است که اگر انفاق کنند مورد بسط الهى و زیادتى نعمت او می شوند و اگر ترک انفاق کنند مورد قبض نعمت و از دست دادن آن می گردند زیرا فقر و غنا و عطا و منع به دست اوست و هر که در راه او بذل و بخشش کند به اضعاف مضاعف به او عطا می کند و هر که بخل ورزد نعمت را از او می گیرد.[۱۰۸]
[شأن نزول آیه به روایت ابن اسحاق و ابن جریر و ابن منذر و ابن ابی حاتم از عکرمه از ابن عباس از این قرار است که درباره ی یکی از بزرگان و دانشمندان احبار یهود به نام «فِنحَاص بن عازورا » است.][۱۰۹] و گویند[پیغمبر۶به وسیله ی ابوبکر نامه‏اى براى یهود بنى قینقاع فرستاد و آن ها را به نماز و زکات و قرض دادن در راه خدا دعوت کرد ابوبکر به کنیسه آن ها در آمد و مردمى بسیار را دید که بر گرد مردى جمع شده‏اند به نام فنحاص. ابوبکر آن ها را به سلام و نماز و زکاه خواند. فنحاص گفت اگر آنچه گویى حقست خدا فقیر است و ما بى‏نیاز، و اگر خدا بى‏نیاز است دیگر از اموال ما قرض نمی خواست. ابو بکر در خشم شد و سیلى به او زد.پس خداوند این آیه را فرستاد. «وَ نَقُولُ ذُوقُوا عَذابَ الْحَرِیقِ»یعنى عذاب سوزان را بچشید. و کلمه «ذوقوا»این معنى را می رساند که از عذاب خلاصى ندارند و عرب وقتی به کسى بگوید: «ذق هذا البلاء»(این بلا را بچش) یعنى از آن نجات نخواهى یافت. در الدرالمنثور آمده است که ابن جریر و ابن منذر از قتاده روایت کرده اند که[در ذیل آیه:«لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ. . .»گفته است: (طبقه قبل از طبقه ما) براى ما چنین گفتند: که این آیه در باره حیى بن اخطب نازل شده که وقتى آیه شریفه «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَهً»نازل شد (و جریان نزولش به گوش او رسید) گفت: کار ما به کجا رسیده که پروردگارمان از ما قرض مى‏خواهد، آن طور که یک فقیر از غنى قرض مى‏گیرد][۱۱۰]و در تفسیر عیاشى در ذیل همین آیه از امام صادق۷روایت کرده است که فرمود:[به خدا سوگند یهودیان خدا را ندیده‏اند تا بدانند که فقیر است، و لیکن از آنجا که دیدند اولیاى خدا فقیرند پیش خود گفتند اگر خدا غنى بود اولیایش هم غنى بودند پس لابد خدا فقیر است که اینان فقیرند،آنگاه از در فخرفروشى ثروت خود را به رخ کشیدند وگفتند:«خدا فقیر است و ما غنى»][۱۱۱]وکلینی از امام صادق۷روایت آورده که فرمود: [بین یهودیانى که گفتند خدا فقیر است با یهودیانى که انبیا را کشتند چندین سال فاصله بود و با این حال خداوند در این آیات پیغمبرکشى را به همین یهودیان نسبت داده و این بدان جهت است که یهودیان صاحب آن سخن، به عمل زشت اجدادشان که پیغمبران را مى‏کشتند، راضى بودند.][۱۱۲]
ب)نکات آیات جهت ایجاد الگو
خداوند مسلمانان را به دادن صدقه و انفاق در راه خداوند به عنوان اینکه صدقه و انفاق نوعی وام دادن به خداوند است تشویق کرده و آنان را به این عمل ترغیب می کند. اما انفاق وصدقه به معنای قرض دادن به خداوند در معنای واقعی کلمه نیست و به معنای نیاز وام گیرنده به حال قرض دهنده نمی باشد، بلکه خداوندِ سبحان غنی و بی نیاز و بندگان، نیازمند او هستند. با توجه به آنچه گذشت به نظر می رسد:
۱- خداوند متعال به انفاق در راه خدا، مقامی والا داده است که گوئی انفاق کننده مال خود را به خداوند واگذار نموده است و در نزد خدا چندین برابر افزایش یافته و به انفاق کننده باز می گردد.
۲- دلالت آیه بر این که راضى بودن به کار زشت و گناه دیگرى در بزرگى جرم، در ردیف خود ارتکاب همان جرم است؛ زیرا یهودیانی که این آیه خطاب به آن هاست انبیاء را نکشته بودند، بلکه اجدادشان کشته بودند ولى اینان نیز به واسطه ی رضایت به کرده‏هاى اجداد مذمت شده‏اند.][۱۱۳]
۲-۳- نسبت بخل به خدا
قرآن کریم فرموده است: «و یهود گفتند: «دست خدا (با زنجیر) بسته است.»دستهایشان بسته باد! و به خاطر این سخن، از رحمت (الهى) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است هر گونه بخواهد، مى‏بخشد ! ولى این آیات، که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیارى از آن ها مى‏افزاید. و ما در میان آن ها تا روز قیامت عداوت و دشمنى افکندیم. هر زمان آتش جنگى افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت و براى فساد در زمین، تلاش مى‏کنند و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.»[۱۱۴]
الف) نگاهی به تفاسیر
فخر رازی گوید:[قرآن این گفتار را رد کرده و به همین علت، آن ها را کافر و نفرین شده می خواند.][۱۱۵][این معنى از ابن عباس و قتاده و عکرمه است که گویند: خداوند، نعمت خود را بر یهودیان، گسترش داده بود و آن ها از دیگران ثروتمندتر بودند. اما همین که خدا را با مخالفت با پیامبر گرامى اسلام۶، معصیت کردند، دچار فقر شدند و خداوند نعمت خود را از ایشان باز گرفت. «غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ»خداوند خبر مى‏دهد که دست آن ها در جهنم بسته است. مقصود این است که خداوند به کیفر این گناه، آن ها را دست بسته، گرفتار جهنم مى‏سازد. بعضی گویند که این جمله نفرین است. مثل «قاتله اللَّه»(خدا او را بکشد) بنابراین مقصود این است که ما را تعلیم دهد که آن ها را نفرین کنیم. چنان که به ما یاد مى‏دهد که «إن شاء اللَّه»بگوییم.[البته نفرینى که مشابه است با منقصتى که به ساحت قدس خدا نسبت داده ‏اند، یعنى دست بستگى وسلب قدرت برانجام خواسته ی خود.][۱۱۶] آلوسی گوید:[سلب قدرت خود یکى از مصادیق لعنت و دورى از رحمت خداست. می تواند«غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ»نفرین نباشد بلکه از اخبار غیبى و اخبار به عذابى باشد که یهود در کیفر این گفتار ناروا و جسارت به پروردگار به آن مبتلا مى‏شود.][۱۱۷][«وَ لُعِنُوا بِما قالُوا»به سبب این گفتار از رحمت و ثواب خداوند دورند.یعنى در دنیا گرفتار عذاب جزیه و در آخرت گرفتار دوزخند.][۱۱۸] فخر رازی گوید:[وقتى امثال ونظائر آیات«مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً»[۱۱۹] و«وَ أَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً»[۱۲۰] به گوش یهود رسیده آن آیات را بهانه قرار داده و خواسته‏اند مسلمین را مسخره کنند و بگویند این چه خدایى است که براى ترویج دین خود و احیاى آن این قدر قدرت مالى ندارد که حاجت خود را رفع کند، و ناچار دست حاجت و استقراض به سوى بندگان خود دراز مى‏کند؟! اکنون خداوند براى پاسخ گفتار آن ها مى‏فرماید:«بَلْ یَداهُ مَبْسُوطَتانِ»: دو نوع نعمت ظاهر و نعمت باطن باشد. نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما ارزانى داشت][۱۲۱] فخر رازی ادامه می دهد: حسن گوید: منظور از«یدان»قوت و قدرت است. «یُنْفِقُ کَیْفَ یَشاءُ»و نسبت به هر کس بخواهد، انفاق مى‏کند و از هر که بخواهد منع مى‏کند، زیرا انفاق را از روى تفضل انجام مى‏دهد و باید از روى مصلحت باشد. «وَ لَیَزِیدَنَّ کَثِیراً مِنْهُمْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ طُغْیاناً وَ کُفْراً»نازل شدن قرآن مجید بر تو، بر سرکشى و کفر بسیارى از آنان خواهد افزود. افزایش کفر آن ها به خاطر این است که هر حکمى از خداوند بر پیامبرش۶نازل شود و به اطلاع آن ها برسد، انکار مى‏کنند.][۱۲۲] شبّر گوید:[و علت بیان خداى متعال در این آیه که مى‏فرماید: آیاتى که به تو نازل شده (قرآن) طغیان آن ها را مضاعف مى‏کند، معنایش این نیست که (العیاذ باللَّه) قرآن سبب ضلالت آن ها است بلکه به این عنایت است که اصولاً جنس یهود به خودى خود جنسى حقود و حسود و کینه‏توز است و نزول قرآن سبب شد آن آتش تیزتر شود و معارف حق و دعوت صریحى که در قرآن است باعث شد آن کفر و حسد طغیان کند][۱۲۳] علامه طباطبائی گوید:[و به همین عنایت است که خداى متعال در مواضع عدیده‏اى از قرآن کریم هدایت و ضلالت را به خود نسبت مى‏دهد، از آن جمله مثلاً مى‏فرماید:«کُلًّا نُمِدُّ هؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّکَ وَ ما کانَ عَطاءُ رَبِّکَ مَحْظُوراً»[۱۲۴] و در خصوص قرآن مى‏فرماید:«وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقرآن ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ لا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَساراً»[۱۲۵] چون اضلال و نظایر آن مانند بدبختى و شقاوت، وقتى از خداوند متعال ناپسند و مذموم است که ابتدایى باشد، یعنى خداوند کسى را بدون جهت گمراه و یا بدبخت کند و اما اگر پاداش و اثر گناهى باشد که خود آدمى مرتکب شده است و یا مثلا گناهى کرده است که موجب خشم خداوندى و رسیدن به درجه بالاترى از گمراهى شده باشد، این گمراهى‏هاى متجدد نسبت به خداى متعال مذموم نیست.نسبت دست بستگى در پاره‏اى از حوادث به خدا دادن، خیلى از یهود و معتقدات دینیش که هم اکنون در تورات موجود است دور نیست. چه تورات جایز مى‏داند پاره‏اى از امور، خداى سبحان را به عجز در آورد و سد راه و مانع پیشرفت بعضى از مقاصدش بشود،. . . صرفنظر از اینکه در خصوص آیه مورد بحث ممکن است غرض یهود استهزا بوده باشد همچنین درصدد آن است که همه بدانند اگر یهود روز بروز بر کفر و عناد خود مى‏افزاید براى همین است که خداوند به ایشان سخط کرده و نور دلشان را خاموش نموده و ایشان هم خود مستوجب چنین سخطى بوده‏اند، و نیز بدانند که این طغیان و کفر روز افزون و آثار شومى که یکى پس از دیگرى‏متوجه یهود خواهد شد سرنوشتى است حتمى، چون در آیه به دو وسیله مطلب را تاکید کرده، یکى«لام»در«لیزیدن»و یکى هم«نون»تاکیدى که در آخر همان کلمه است، و در اینکه نخست طغیان و سپس کفر را ذکر فرموده اشاره است به همان ترتیب طبیعى این دو، چه در خارج هم مى‏بینیم که کفر از آثار طغیان و زائیده آنست.در این آیه نویدى است براى مسلمین، چه از سیاق آن استفاده مى‏شود که براى همیشه سعى و کوشش یهود علیه مسلمین و بر افروختن آتش جنگ و ایجاد فتنه‏شان‏(البته آتش جنگى که علیه اسلام و ایمان مى‏افروزند) بى نتیجه و خنثى است.سعى و کوشش یهود همه براى آن است که زمین را علیه دین پر از فساد کنند و خداوند مفسدین را دوست ندارد، و چون آنان را دوست ندارد زمین خود و بندگانش را به دست آنان نمى‏سپارد، و نمى‏گذارد آنان به آرزوى پلید خود نایل شوند، و سعى و کوشش آنان بیهوده خواهدماند.یهودیان به منظوررسیدن به آن هدف فساد فحشا و را در زمین ترویج می کنند.][۱۲۶] و بنابر آیات قرآن کریم گفته شده است که:[و اگر البته أهل کتاب ایمان آورده بودند و از مخالفت فرمان خدا پرهیز کرده بودند بی گمان بدی هاى آنان را از ایشان مى‏زدودیم و بی گمان آنان را در بهشت هاى نعیم داخل مى‏کردیم.][۱۲۷]طبری می افزاید:[و اگر البته أهل کتاب، توراه و انجیل را و قرآنى را که از پروردگارشان به سوى ایشان فرو فرستاده شده است بپا داشته بودند بی گمان مى‏خوردند از زبرشان (از درختان) و از زیر پاهاشان (از مزروعات زمین). بعض از أهل کتاب، گروهى معتدلند (همآن ها که اسلام آوردند) و بسیارى از آنان بد است رفتارى که مى‏کنند.][۱۲۸]
ب)نکات آیات جهت ایجاد الگو
با توجه به آنچه گذشت مطالب ذیل حاصل می گردد:
۱- نسبت بخل ‏ به خداوند رازق، افتراى بزرگی است.
۲- کسانی که این گفتار ناروا و جسارت به پروردگار را مرتکب شدند،به کیفری مداوم مبتلا هستند.
۳- «فنحاص بن عازورا»گفت: «دست خدا بسته است»و دیگران او را منع نکردند، از این رو خداوند به همه ی یهودیان، این مطلب را نسبت می دهد.
۴- گفتن سخنان این گونه حاکی از به سخریه گرفتن است.
۵- چنین رفتاری نشانه ی اسائه ی ادب نسبت به خدای متعال است.
۶- عملکرد یهودیان موجب افزایش روزافزون کفر وعناد در آنان شده و به همین علت خداوند به ایشان سخط کرده و نور دلشان را خاموش نموده و ایشان خود مستوجب چنین سخطى بوده‏اند.
۷- همواره خود را نسبت به خداوند متعال نیازمند دانسته و شاکر واقعی او باشیم و از هر کسی که کوچکترین جسارت و افتراء به خدای متعال می بندد سرسختانه بپرهیزیم.
۲-۴- نگاه یهودیان به فرشتگان

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 09:17:00 ب.ظ ]