فهرست منابع و مآخذ ۱۹۰
چکیده انگلیسی
مقدمه
اهمیت و ضرورت
تصحیح و تحقیق نسخه‌های خطی و احیاء آثار علمای گذشته از ارزش بالائی برخوردار است به طوری که در بسیاری از جشنواره‌های داخلی و خارجی مانند «جشنواره کتاب فصل»، «جشنواره کتاب سال جمهوری اسلامی»، «جایزه کتاب جهانی جمهوری اسلامی»، «جشنواره فارابی» و… تصحیح فنی یک کتاب خطی؛ بهترین آثار تألیفی جایزه‌ای یکسان داشته و در معتبرترین دانشگاه‌های جهان تصحیح کتاب خطی را به عنوان پایان‌نامه دکتری نیز می‌پذیرند. اینها نشان می‌دهد که تصحیح آثار خطی گذشتگان از اهمیت ویژه‌ای برخوردار می‌باشد.
مرحوم فیض کاشانی از علمای بزرگ عهد صفویه است که در رشته‌های مختلف علوم اسلامی تألیفات ارزشمندی به یادگار گذاشته است و خوشبختانه بسیاری از آثار او اکنون به زیور طبع آراسته گردیده و برخی از این آثار بصورت فنی تصحیح شده و چاپ شده است مثل کتاب «خلاصه الاذکار» و بسیاری از آنها تنها چاپ شده اما تصحیح نشده است مثل «محجه البیضاء»، «الشهاب الثاقب»، «مفاتیح الشرایع»، «کلمات مکنونه». ولی برخی از آثار ایشان همچنان بصورت مخطوط باقی مانده و تصحیح نشده و چاپ نیز نشده است که یکی از آنها اثر حاضر است.
مؤلف
محمد ابن شاه مرتضی ابن شاه محمود ملقب به ملا محسن و معروف به «فیض کاشانی» متولد ۱۴ صفر سال ۱۰۰۷ ق. و متوفی ۲۲ ربیع الاول ۱۰۹۱ ق. است. وی ۸۴ سال عمر کرده و در کاشان وفات یافته و قبر او اکنون در مزار معروف کاشان است.
شرح حال او در منابع متعددی آمده است.[۱]
فیض کاشانی نزد علمای بزرگی تحصیل نمود و از خرمن آنان خوشه برچید که برخی از اساتید او عبارتند از:
۱) صدرالمتألهین شیرازی، متوفی ۱۰۵۰ ق.
۲) میرداماد، متوفی ۱۰۴۱ ق.
۳) شیخ بهائی، متوفی ۱۰۳۰ ق.
۴) شیخ محمد بن شیخ حسن فرزند شهید ثانی، متوفی ۱۰۳۰ ق.
۵) ملا خلیل قزوینی، متوفی ۱۰۸۹ ق.
۶) ملا محمد طاهر قمی، متوفی ۱۰۹۸ ق.
۷) ملا محمد صالح مازندرانی، متوفی ۱۰۸۱ ق.
از بررسی اساتید مرحوم فیض معلوم می‌شود که وی در خدمت بزرگان فلسفه و حکمت و حدیث و فقه و اصول بوده و تنوع موضوعات اساتید وی از فیض کاشانی شخصیتی جامع الاطراف پدید آورد.
و همچنین شاگردان برجسته‌ای در دامن او پرورش یافته‌اند که مهمترین آنها عبارتند از:
۱) علامه محمد باقر مجلسی، متوفی ۱۱۱۰ ق.
۲) سید نعمت الله جزائری، متوفی ۱۱۱۲ ق.
۳) قاضی سعید قمی، متوفی ۱۱۰۳ ق.
۴) فرزندش محمد بن محسن علم الهدی، متوفی ۱۱۱۵ ق.
۵) ملا محمد صادق کاشانی قمصری.
همچنانکه از ملاحظه شاگردان فیض روشن می‌شود که وی گرایش به حدیث و علوم نقلی نیز داشته و لذا توانسته است شاگردانی مثل علامه مجلسی و سید نعمه الله جزائری را تربیت نماید.
مرحوم دکتر مشکوه در مقدمه‌ای که بر کتاب «محجه البیضاء» نوشته و متأسفانه در چاپهای جدید این مقدمه عالمانه حذف گردیده است، زندگینامه‌ای برای مرحوم فیض نوشته که خلاصه‌ای از آن را ترجمه و در اینجا نقل می‌کنیم:

«مرحوم فیض علوم نقلی و عربی را مانند علم منطق، فقه، اصول و حدیث را نزد پدر و دائی خود و در شهر کاشان که مسقط الراس او بوده فرا می‌گیرد.
در سن ۲۰ سالگی به سوی اصفهان حرکت می‌کند تا در حوزه اصفهان تحصیل کند و در آنجا مدتی مانده و با علوم عقلی و بویژه ریاضیات و هندسه آشنا می‌شود.
پس از آن برای یادگیری علوم حدیث به شیراز می‌رود و با سید ماجد بحرانی ملاقات کرده و از او کسب اجازه حدیث می‌کند. و نیز مدتی علم فقه را نزد او فرا می‌گیرد به طوری که از او اجازه اجتهاد گرفته و بی نیاز از تقلید می‌شود.
پس از آن از شیراز به اصفهان برگشته و به خدمت شیخ محمد بن شیخ محمد حسن فرزند شهید ثانی رسیده و از او اجازه حدیث می‌گیرد. و وقتی از حج رجوع می‌کند به محضر بزرگ فیلسوف زمان صدرالمتألهین می‌رسد.
فیض کاشانی می‌گوید: «ملاصدرا امام عصر خود در شهر قم بود». مدت ۸ سال فیض کاشانی در قم ملازم صدرالمتألهین بود از علوم عقلی و عرفانی او بهره برد.
در این مدت افتخار دامادی ملاصدرا را نیز پیدا کرد. و با کسب اجازه از ملاصدرا به طرف شیراز حرکت کرد. در این ایام بود که فیض کاشانی به تألیف و تدریس و اقامه نماز جمعه روی آورد. و سلطان شاه صفی از سلاطین صفویه متوفی ۱۰۵۲ ق. از فیض تقاضای ملاقات نمود. شاه از او تقاضا کرد که فیض ملازم رکاب شاه باشد اما فیض عذرخواهی کرده و گفت دوست دارد ممحّض در علم و دانش باشد. و شاه پذیرفت.
پس از مدتی شاه عباس دوم متوفی ۱۰۷۷ ق. درخواستی شبیه درخواست شاه قبلی داشت فیض کاشانی پس از تأمل زیاد این تقاضا را پذیرفت چون تصور می‌کرد اینگونه بهتر می‌تواند دین را ترویج نماید.
اما سرانجام چون عده‌ای حسادت کرده و نزد شاه از فیض کاشانی بدگوئی کردند کم کم اوضاع اجتماعی بر علیه فیض گردید و دیگر شاه به او اعتناء نمی کرد و فیض کاشانی نیز به انزوا گرایید و مشغول به عبادت و تألیف گردید تا از دنیا رفت».[۲]
تألیفات
فیض کاشانی یکصد و چهل و چهار کتاب تألیف کرده است که در کتاب «الذریعه» نام آنها آمده است و ضرورتی ندارد که ما در اینجا نام این آثار را ذکر کنیم تنها به چند نمونه از مهمترین آثار او اشاره می‌کنیم:
۱) الوافی، این کتاب مهمترین و معروف‌ترین اثر مرحوم فیض کاشانی است و یکی از کتب و جوامع مهم حدیثی بشمار می‌رود که در قرن یازدهم تألیف شده است. این کتاب با کتاب «وسائل الشیعه» و نیز «بحار الانوار» به عنوان سه کتاب مهم حدیثی قرن یازدهم از منابع مهم فقه و علوم شیعی بشمار می‌رود.
۲) تفسیر صافی، اصفی، مصفی. مرحوم فیض کاشانی سه تفسیر روائی نوشته که از بهترین تفاسیر مأثور بشمار می‌روند.
۳) اصول المعارف، این کتاب مهمترین کتاب فلسفی و عرفانی مرحوم فیض است که استاد آشتیانی آن را تصحیح و چاپ کرده است.
۴) علم الیقین و عین الیقین دو کتاب مفصل فیض کاشانی است که به مباحث اعتقادی و بصورت کلامی نگشاته شده است.
۵) المحجه البیضاء فی احیاء الاحیاء، این کتاب که مفصل‌ترین کتاب اخلاقی است و منبع مهمی برای بحث‌های اخلاقی بشمار می‌رود در واقع به تهذیب و احیاء کتاب «احیاء العلوم غزالی» پرداخته است.
۶) مفاتیح الشرایع، این کتاب در سه مجلد و یک دوره فقه نیمه استدلالی است و گویا تلخیصی از کتاب مسالک شهید ثانی می‌باشد.
کتاب حاضر و روش تصحیح آن
انتساب کتاب حاضر به مؤلف قطعی است زیرا علاوه بر آنکه در کتابهای شرح حال فیض آنگونه که قبلاً بیان شد نام این کتاب آمده است و نیز مرحوم آقا بزرگ تهرانی در الذریعه این کتاب را به مرحوم فیض نسبت داده است و شاهد مهمتر آنکه در صفحه ۲۵۵ نسخه خطی تصریح شده که این کتاب از مرحوم فیض کاشانی است.
بنابراین در اصل انتساب کتاب به مرحوم فیض تردیدی باقی نمی ماند همچنانکه از روش تألیف کتاب نیز که با سبک سایر کتابهای فیض مناسبت و تطابق دارد روشن می‌شود که این کتاب از مرحوم فیض است. مثلاً نوع مباحث و سبک نگارشی بحث معاد کتاب یا امامت آن بسیار شبیه کتاب «علم الیقین» فیض می‌باشد.
و اما اینکه نسخه آیا خط خود مرحوم فیض است یا خیر؟ فهرست نویس مرکز احیاء تراث اسلامی بر روی نسخه نوشته است: «اسم الناسخ: استکتاب المؤلف» که صریحاً این نسخه را خط خود مؤلف معرفی کرده است. ولی با توجه به تاریخ وفات مرحوم فیض که سال ۱۰۹۱ ق بوده است و تاریخ نوشته شدن این نسخه ۱۱۰۰ ق یعنی ۹ سال پس از وفات مرحوم فیض می‌باشد معلوم می‌شود که این نسخه از روی نسخه خط خود مرحوم فیض نوشته شده و نمی تواند عین دستخط مؤلف باشد.
علامه طهرانی می‌گوید یکی از تألیفات فیض کاشانی کتاب «اصول العقاید» است که خود فیض کاشانی فرموده این کتاب در ۸۰۰ بیت (سطر ۵۰ کلمه ای) قرار دارد. و فرموده این کتاب مشتمل بر اصول عقاید و مکارم اخلاق می‌باشد، و سپس فرموده برخی این کتاب را به فرزند فیض کاشانی نسبت داده اند.[۳]
این کتاب در «مرکز احیاء التراث الاسلامی» با شماره ۲۳۳ نگهداری می‌شود و تحت عنوان «مجموعه فی العقاید و الاخلاق» فهرست شده و با اینکه کتاب فارسی است ولی متأسفانه فهرست نویس زبان آن را عربی نوشته است.
این نسخه کتاب در سال ۱۱۰۰ ق. نوشته شده و روی جلد نوشته شده «استکتاب المؤلف» و ظاهراً نسخه‌ای از این کتاب که گویا اصل همین نسخه باشد در کتابخانه فاضلی خوانسار نگهداری می‌شود.
با توجه به آنکه نسخه حاضر به خط خود مؤلف است و ثانیاً نسخه دیگری از آن بدست نیامد ما کتاب را بر اساس تنها نسخه موجود تصحیح نمودیم. روشن است که چون نسخه متعدد وجود نداشت تصحیح این نسخه بسیار مشکل تر بود. ابتدا با زحمات زیاد کتاب را خوانا کردیم مخصوصاً که بسیاری از عبارتها افتادگی داشت و به قرینه قبل و بعد آن را روشن کردیم و پس از استنساخ و بازنویسی آن را ویرایش صوری نموده و مآخذ و منابع آیات و روایات و کلمات نقل شده در آن را استخراج نموده و بحمد الله به شکل حاضر عرضه نمودیم.
محسن حسینی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...