پیشینه ی تحقیق

فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه تحقیق

مقدمه

در عصر ارتباطات و فناوری اطلاعات، دانش به عنوان عامل اساسی و منبع حیاتی سازمان‌ها در عرصه رقابت، برای دست‌یابی به مزیت رقابتی پایدار محسوب می‌گردد. همگام با چرخش از سوی اقتصاد مبتنی بر صنعت به اقتصاد مبتنی بر دانش، سازمان‌ها نیز خود را بر آن ‌داشته‌اند تا با تکیه بر دانش و اطلاعات و استفاده از آن در فرایند کسب و کار توان رقابتی خود را افزایش دهند. برای پاسخ ‌به این سؤال مهم که چرا اصولاً برخی سازمان‌ها در صحنه رقابت موفق هستند؟ نیازمند درک نقش حیاتی دانش در آن ها می‌باشیم.

به طور کلی سازمان‌ها به دو دسته از دارایی‌ها (سرمایه) تکیه می‌کنند: دارایی‌های ملموس و دارایی‌های ناملموس. آنچه تا چندی پیش توجه سازمان‌ها را به خود جلب کرده بود کسب و بهینه سازی دارایی‌های ملموس مانند ماشین آلات و تجهیزات بوده است. اما امروزه سازمان‌ها دریافته‌اند که دارایی‌های ناملموس مانند سرمایه فکری، تجربیات، دانش سازمانی و اطلاعات موجب موفقیت و بقای آن‌ ها می‌شود. امروزه شرکت‌ها ‌به این نتیجه رسیده‌اند که باید به آنچه می‌دانند (سرمایه فکری) بیش از آنچه دارند (سرمایه مادی) اهمیت بدهند.

سازمان‌ها با درک اهمیت و نقش حیاتی مدیریت دانش اشتیاق وافری به اعمال این سیستم‌ها از خود نشان می‌دهند. اما واقعیت این است به دلیل نبود تصویری روشن از آنچه می‌خواهند به آن دست پیدا کنند،
نمی توانند به صورت ایده آل و مطلوب این سیستم‌ها را طراحی و اجرا کنند. در صورتی که فرآیندهای
مدیریت دانش مانند خلق دانش، کسب دانش، تسهیم دانش، کاربرد و نگهداری دانش به شیوه ای نظام مند و
برنامه ریزی شده در سازمان‌ها اعمال شود می‌توان شاهد اثرات شگرف آن در توانمندسازی کارکنان در بخش‌های مختلف سازمان بود.

لذا در این فصل به بررسی مبانی نظری مدیریت دانش، مفاهیم اساسی آن و همچنین مفاهیم توانمندسازی کارکنان و در نهایت بررسی پیشینه مطالعات انجام شده در این حوزه به منظور شناختی کلی ‌در مورد این دو متغیر پرداخته می شود تا بتوان در فصل های آینده با شناخت دقیق این متغیرها، به نتایج و اهداف مورد نظر تحقیق که در فصل اول آمده رسید.

۲-۱ بخش یکم: مدیریت دانش

۲-۱-۱ داده، اطلاعات و دانش:

نویسندگان بسیاری، تمایز بین داده ها، اطلاعات و دانش را خاطرنشان کرده‌اند. داده ها، اطلاعات و دانش همگی از فرآیندهای اجتماعی پدیدار می‌شوند. آن ها دارایی های کلی یک سازمان یا عامل های تشکیل دهنده ی آن هستند که بر حسب سطح سازمانی، مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند(فایرستون و مک ال روی[۲۹]، ۱۳۸۷: ۳۴).

بدین ترتیب می توان موضوعات فوق را به صورت زیر تعریف نمود و در شکل (۲ـ ۱) به صورت نمادین آن را نمایش داد.

داده ها: ” داده ” در پایین ترین سطح قرار دارد، نشانه هایی از چگونگی و کمیت واقعیت هستند.

اطلاعات: ” اطلاعات ” زمانی ایجاد می‌شوند که انسان به داده ها معنی می بخشد. اکثرا به صورت نمایش ساختارمند و مرتب داده ها بروز می‌کنند.

دانش: توانایی فردی، سازمانی و گروهی است که فرد از طریق آن می‌تواند یک وظیفه ی کاری را انجام دهد.
(عالم تبریز و رحیمی،۱۳۸۷: ۶۳).

زیاد

زیاد

ارزش

معنا

کم

کم

شکل ۲ـ ۱ سلسله مراتب داده، اطلاعات و دانش

۲-۱-۲ مفهوم دانش:

امروزه، واژه دانش کاربرد وسیعی دارد. تعاریف زیادی از این واژه با ریشه ها و پس زمینه‌های گوناگون وجود دارد؛ که هر کدام، معانی گوناگونی در حوزه مدیریت دانش دارد. این تنوع در تعریف واژه دانش، منجر به تنوع دیدگاه ها در دانش سازمانی، تنوع در مفاهیم نوآوری و شیوه سروکار داشتن با دانش در سازمان می شود(اشنایدر[۳۰]،۱۹۹۶). همچنین مفاهیمی همچون هسته‌های دانش (پرالاد و هامل[۳۱]،۱۹۹۰)، توانایی‌های سازمانی (گرانت[۳۲]،۱۹۹۶) و دانایی، همه و همه در مدیریت دانش، نقش بسزایی ایفا می‌کنند. بهتر است که ابتدا به مرور کوتاه روی این مفاهیم پرداخته شود چرا که درک تعاریف دانش (ومفاهیم وابسته)، به فهم بهتر این اختلاف دیدگاه ها و روش های مدیریت دانش می پردازد(اخوان و باقری، ۱۳۸۹: ۸۵).

به هنگام تفحص در مدیریت دانش تعریف دانش از اولین ضروریات به شمار می رود. بدون چنین تعریفی، مدیران دقیقاً متوجه نخواهند شد که به دنبال مدیریت چه چیزی هستند و آیا این که اصولاً چنین دانشی برای اعمال مدیریت دارند یا نه(رادینگ[۳۳]، ۱۳۸۸: ۱۵). تاکنون اجماعی ‌در مورد ماهیت دانش حاصل نشده است. در تاریخ بشری نیز چنین اجماعی وجود ندارد(جونز[۳۴]،۱۹۵۲) طبق جدول ۲ـ ۱ تعاریفی از دانش عنوان شده است.

جدول ۲-۱ تعاریف دانش(فایرستون و مک ال روی ۱۳۸۷: ۲۱)

تعریف
نویسنده

دانش تجربه یا اطلاعاتی است که می‌تواند به دیگران منتقل شود و یا با آن ها تسهیم گردد.

آلی[۳۵] (۱۹۷۷)

اساسی ترین تعریف دانش این است که صرفاً از اعمال بالقوه و علائمی که به آن ها اشاره می‌کند تشکیل شده است.

کاوالری و رید[۳۶]

(۲۰۰۰)

«دانش ظرفیت انجام اثربخش اقدام است». این تعریفی است که به وسیله ی انجمن حوزه ی یادگیری سازمانی مورد توجه قرار گرفته است.

آرجریس[۳۷]

(۱۹۹۳)

«دانش ترکیب شناوری از تجربه، ارزش ها، اطلاعات وابسته به یک بستر مشخص و بینش تخصصی است. دانش چارچوبی برای ارزیابی و یکپارچه کردن تجربیات و اطلاعات جدید فراهم می‌کند و در ذهن افراد مطلع از آن شکل می‌گیرد.

دانپورت و پروساک،

(۱۹۹۷)

دانش مجموعه ای از شناخت ها و مهارت هایی است که افراد برای حل یک مسئله به کار می گیرند.

پروبست و راب و

کایی روم هاردت[۳۸]،

(۱۳۸۶)

۲-۱-۳ انواع دانش [۳۹]

بحث روی طبقه بندی انواع دانش، بسیار حائز اهمیت است زیرا انواع مختلف دانش دارای کاربردهای گوناگونی در مدیریت دانش هستند و همچنین مستلزم به کارگیری مدل‌های بخصوص در مدیریت دانش می‌باشند. با مقایسه انواع دانش می توان درک بهتری از دانش به وجود آورد(ابطحی و صلواتی، ۱۳۸۵: ۱۵).

سازمان ها با توجه به ماهیت و شرایط خاص خود طبقه بندی خاصی از دانش را ارائه می‌کنند، با وجود این بسیاری از محققان کوشیده اند تا طبقه بندی و ابعاد مختلف دانش را مشخص و تعریف کنند که مهم ترین آن ها به شرح زیر است:

دانش اختصاصی، دانش شخصی، دانشی عمومی و دانش عرفی (بویسوت[۴۰]، ۱۹۸۷)

اگر دانش به صورت رمز گذاری شده و توزیع نشده باشد، به عنوان دانش اختصاصی در نظر گرفته
می شود. در این مورد، دانش از قابلیت انتقال برخوردار است اما آگاهانه به یک گروه کوچک منتخب با هدف «دانستن» (برای مثال سود و قیمت سهام) محدود می شود. دانشی که نسبتاً رمز گذاری و توزیع نشده است، به
دانش تخصصی (مثل ادراکات، بینشها و تجارب) اشاره دارد. همچنین، دانشی که رمز گذاری و توزیع شده باشد به عنوان دانش عمومی (مثل، مجلات، کتابها، کتابخانه ها) در نظر گرفته می شود. سرانجام، دانش عرفی به دانشی گفته
می شود که رمزگذاری و نسبتاً توزیع شده است. بویسوت معتقد است این نوع دانش به طور آهسته از طریق فرایند اجتماعی شدن، آداب و رسوم و شهود ایجاد می شود.

دانش واقعی، مفهومی، انتظاری، و روش شناختی (ویگ[۴۱]، ۱۹۹۳):

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...