تفاوت‌های ذکر شده در طول عمر زن و مرد زیاد است و رخداد پایین تر میزان مرگ و میر ناشی از سرطان در زنها را نشان می‌دهد که درجه نجات زنان از مردان بیشتر است.

البته بیمارانی که انگیزه قوی‌تری دارند و مطمئن به نفس هستند در هر دو جنس وضع بهتری دارند و نسبت به بیماران کم انگیزه، فاقد امنیت و افسرده بیشتر عمر می‌کنند. هر چند به نظر می‌رسد زنان توانایی بیشتری در مقابله با سختی ها، ناکامی‌ها و درد دارند. بارداری و زایمان آسودگی روانی هر زنی را به مخاطره می اندازد، اما تعداد معدودی از زنان تسلیم فشار روانی جنسیت خود می‌شوند. در مقایسه مردان بسیاری مرعوب مشقت تأمین خرج معیشت می‌شوند و کمتر از موقعیتهای مبارزه جویانه سربلند در می‌آیند. سرطان یک بیماری روان تنی نیست، اما آسیب پذیری نسبت به سرطان و رهایی از آن تا حد زیادی تحت تأثیر ساختار روانی فرد است. و تفاوت مرگ دیر زنان و مردان کاملاً متقاعد کننده است. علاوه بر این در حال حاضر هم مردان و هم زنان تقریباً به یک اندازه در معرض تهدید عوامل سرطان‌زا هستند. و عکس العمل آن ها به سرطان ترکیبی است از آمادگی زیستی، ژنتیکی- ژنتیکی- شیمیایی ، زیستی – اجتماعی، ژنتیکی و صفات روانی اکتسابی.

همان طور که در بالا ذکر شد سرطان اختلال روان تنی نیست، هیچ سلول و بافت سرطانی بدون عوامل سرطان‌زا وجود ندارد. پرسیدن این سؤال رایج که آیا بیماران مبتلا به سرطان رفتار ها و نگرش های آسیب شناختی نشان می‌دهند یا پاسخ های آن ها به سرطان انطباقی و درست است که تعجب آور نیست (فیشر ۱۹۸۱) در کتاب فلدمن (۱۹۸۱) می خوانیم:

ما رایج‌ترین نگرانی‌های بیمار را شناخته ایم:

    1. خواستن اطلاعات ‌در مورد نتایج و اثرات جانبی شیمی درمانی یا روش های جراحی: این اطلاعات اغلب اضطراب مبنی بر ترس‌های ناشی از عدم آگاهی را کاهش می‌دهد.

    1. اطلاعات غلط، درک نادرست و سردرگمی ‌در مورد چگونگی انجام روش های درمان، نیز از مواردی هستند که با روشن کردن آن ها می توان از اضطراب بیمار کاست.

    1. احساس فراگیر انزوا و دوری از دنیای سلامتی که در افراد شدیداًً مشاهده می شود را می‌توان در حد وسیعی کاهش داد.

    1. احساس درماندگی بیمار از اینکه به بیماری شناخته نشده ای مبتلا شده و ‌بنابرین‏ مرموزتر و در هم شکننده تر به نظر می‌رسد. علاوه بر این، هر سه مطالعه «کار و سوابق سرطان» روشن می‌سازد چطور بعضی از بیماران سرطانی تحت تأثیر القای ترس، خجالت و گناه ناشی از ادراک خود و دیگران ‌در مورد سرطان بودند. ادراکاتی مبنی بر اینکه سرطان بهبود ناپذیر، منزجر کننده، خانمان سوز است. و در طول قرن ها در ادبیات و تشبیه ها باقی مانده‌اند. زن و شوهری طی مصاحبه تحقیقی با هم نجوا می‌کردند به طور ناخودآگاه نگرانی خود را از اینکه مبادا کسی به سرطان روده شوهر پی ببرد بیان می‌کردند، مسئله را با پسر بزرگشان در میان گذاشته‌بودند و می ترسیدند سهواً منبع انتشار این واقعیت خجالت‌آور باشد. و همکاران و مشتریها شوهر را به خاطر قطع عضوش از حقوق اجتماعی محروم کنند.

– سندرم های روانپزشکی در بیماران سرطانی:

مطالعه ای وسیع از بیماران سرطانی در یک جمعیت از بیماران بستری و سرپایی، وقوع ۵۱ درصد اختلالات روانپزشکی را در آن ها گزارش کرده‌اند. بزرگترین گروه تشخیص، اختلالات انطباقی (۶۸ درصد) و پس افسردگی اساسی (۱۳ درصد) و دلیریوم (۸ درصد) بوده اند. مطالعات دیگر فقط بر اساس جمعیت بستری، وقوع بالای اختلال افسردگی اساسی (تا ۲۴ درصد) را گزارش داد. وقوع مواردی شبیه؛ فوق (۲۵ درصد) در بیماران بستری جراحی زنان و در بیماران مبتلا به سرطان سر و گردن (۴۰ – ۳۵ درصد) یافت شده بود. گزارش شده است که سرطان پانگراس همراه با وقوع بالای افسردگی است.

اختلالات انطباقی: اختلالات انطباقی با خلق افسرده، اضطراب، و خلق افسرده ‌و مضطرب، بزرگترین گروه تشخیص در بیماران سرطانی بوده اند.

اختلال افسردگی اساسی: علائم افسردگی در بیماران سرطانی ممکن است وقوع همزمان علامتی از یک اختلال روانی، یا یک واکنش عملکردی باشد. احساس بی ارزشی گناه مفرط در بیماران سرطانی شایع، ولی خفیف و گذرا هستند. و بیماران اعتماد به نفس خود را از دست نخواهند داد. گرچه افکار عود کننده مرگ در بیماران سرطانی شایع هستند، ولی شدت بیمار گونه و تمایل به مرگ را که مشخصه بیماران افسرده است ندارند.

خودکشی: افکار و آرزوهای انتحاری در بیماران سرطانی مکرر است. و خودکشی در میان بیماران سرطانی دو برابر در آمار خودکشی جمعیت کلی است. عوامل مستعد کننده‌ خودکشی در بیماران سرطانی، علاوه بر سایر عوامل خطر در سایر موارد، احتمال خودکشی، عبارتند از: افسردگی و ناامیدی، درد خوب کنترل نشده، دلیریوم خفیف و مهارگسستگی، احتمال عدم کنترل.

اختلالات اضطرابی: اضطراب یک علامت عمومی در بیماران سرطانی است که می‌تواند جزئی از پاسخ طبیعی به استرس، یک واکنش انطباقی یاجزئی از دلیریوم و سندرم های افسردگی اساسی باشد. این اختلال به صورت یک اختلال اضطرابی شکوفان[۲۳] نادر است. و معمولاً نمایانگر تشدید یا عود اختلال قبلی است. این اختلال ممکن است به صورت اختلال هراس یا اختلال استرس پس از سانحه بروز کند. بعضی داروها که به طور شایع در بیماران سرطانی یافت می‌شود می‌توانند ایجاد کنند از جمله گشاد کننده های برونشی که در سرطان ریه مصرف می شونداستروئیدها، اینترفرون و آنتی پسیکو تیکها.

– سندرم های روانپزشکی و محل تومور:

سرطان‌های سیستم عصبی مرکزی عامل ۳ درصد ‌مرگ‌ها در همه بیماران سرطانی و عامل ۲۰ درصد تومورهای اصفال و دومین تومور شایع در بچه های زیر ۱۵ سال هستند. علائم روانپزشکی تقریباً در همه بیماران مبتلا به تومورهای فوق چادرینه‌ای[۲۴] تظاهر می‌کنند. و به عنوان تظاهرکننده اولیه در ۲۵ درصد بیماران هستند.

بعضی از تومورهای نخاع در ابتدا به عنوان واکنش‌های تبدیلی تشخیص داده شده بودند. علائم شامل تغییرات شخصی و اختلالات خلقی و اضطرابی است.

سرطانهای متاستاتیک: متاستازهای مغز، شایع‌ترین عوارض متاستاتیک سرطان سیستمیک هستندکه در ۳۰- ۲۰ درصد بیماران رخ می‌دهند. علائم روان‌پزشکی که با درمان سرطان ایجاد می‌شوند:

اشعه درمانی و اکثر دارهای مصرفی سرطان عوارض جانبی دارند. بیماران ممکن است ‌در مورد عوارض جانبی ناراحت شوند و متقاعد شوند که داروها و عوارض آن ها باعث پیشرفت بیماری می‌شوند و ‌در مورد ماهیت درمان دچار افسردگی شوند.

– اشعه درمانی:

انسفالوپاتی ناشی از اشعه، شایع‌ترین عارضه عصبی درمانی در اشعه درمانی است. سردرد، خواب آلودگی، تغییرات شخصیتی، علایم موضعی عصبی، اختلال عملکرد شناختی از علایم آن ها می‌باشند. افراد سالمند و افراد خیلی جوان بیشتر از جمعیت کلی تأثیرپذیرند. نقص حافظه کوتاه مدت همانند کاهش در بهره‌هوشی در درازمدت (تا ۲۵ درجه) مشاهده شده است. حتی در حضور بهره‌هوشی طبیعی، مسائل عصبی روان‌شناختی و ناتوانیهای یادگیری تأکید شده اند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...