و در جای دیگر می فرماید: (وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرا)؛ « اگر خدا – رخصت جنگ ندهد – و دفع شر بعضی از مردم را به بعضی دیگر نکند ، همانا صومعه و دیرها و معابد یهود و نصاری و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می شود ویران می گردد.»[۳۴۹]
خداوند دستورها و برنامه‏هایى براى سعادت و آزادى و تکامل و خوشبختى و آسایش انسانها طرح کرده است، و پیامبران خود را موظف ساخته که این دستورها را به مردم ابلاغ کنند، حال اگر فرد یا جمعیتى ابلاغ این فرمانها را مزاحم منافع پست خود ببینند و سر راه دعوت انبیاء موانعى ایجاد نمایند آنها حق دارند نخست از طریق مسالمت‏آمیز و اگر ممکن نشد با توسل به زور این موانع را از سر راه دعوت خود بردارند و آزادى تبلیغ را براى خود کسب کنند.
به عبارت دیگر: مردم در همه اجتماعات این حق را دارند که نداى منادیان راه حق را بشنوند، و در قبول دعوت آنها آزاد باشند حال اگر کسانى بخواهند آنها را از حق مشروعشان محروم سازند و اجازه ندهند صداى منادیان راه خدا به گوش جان آنها برسد و از قید اسارت و بردگى فکرى و اجتماعى آزاد گردند طرفداران این برنامه حق دارند براى فراهم ساختن این آزادى از هر وسیله‏اى استفاده کنند.[۳۵۰]
بنابراین اگر جنگ در کار نباشد و مومنین مجاز به جنگ نباشند ، تمام هستی بشریت به خطر می افتد . زیرا هر کس که بخواهد به خواسته اش ولو نامشروع و غیر مجاز می رسد. لذا جنگ و دفاع آمده است تا مانع فساد و فتنه شود . اگر چنین برخوردهایی نباشد آثار حق و فطرت به کلی نابود می شود و هر آنچه را که بتوان با آنها به یاد خدا بود ، از بین می رود. که در صورت فراگیر شدن فساد و تباهی اساس حیات اجتماعی نابود می شود.

قرآن در جایی دیگر می فرماید : (وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ)؛[۳۵۱] « و با آنها پیکار کنید! تا فتنه (و بت پرستى، و سلب آزادى از مردم،) باقى نماند، و دین، مخصوص خدا گردد». این ایه شریفه هدف جنگ و قتال را ریشه کردن فتنه می شمرد.

۲) رهائی از ظلم و ستم و حمایت از مظلومان

از جمله اهداف بدیهی جهاد ، رهایی از ظلم و ستم و ستمکاران است ، چرا که در مقابل تهاجم و ظلمهایی که به هر انسانی می شود ، می بایست از خود دفاع کرد. دفاع از حیات مادی و معنوی بر هر انسانی واجب است و اگر این ظلم به افراد مسلمان وارد شود ، دفاع از آنان نیز واجب خواهد بود قرآن کریم در این مورد می فرماید : ( وَ ما لَکُمْ لا تُقاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الْمُسْتَضْعَفِینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْ هذِهِ الْقَرْیَهِ الظَّالِمِ أَهْلُها وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ وَلِیًّا وَ اجْعَلْ لَنا مِنْ لَدُنْکَ نَصِیراً)؛[۳۵۲]« چرا در راه خدا و در راه مردان و زنان و کودکانى که (بدست ستمگران) تضعیف شده‏اند پیکار نمى‏کنید، همان افراد (ستمدیده‏اى) که مى‏گویند: خدایا! ما را از این شهر (مکه) که اهلش ستمگرند بیرون ببر، و براى ما از سوى خود، ولیى قرار ده، و براى ما از سوى خود یار و یاورى معین فرما.»
به این ترتیب، قرآن از مسلمانان مى‏خواهد که هم در راه خدا و هم مستضعفان مظلوم، جهاد کنند، و اصولا این دو از هم جدا نیستند و با توجه به اینکه در آیه فوق قید و شرطى نیست، این مظلومان و مستضعفان در هر نقطه جهان، باشند، باید از آنها دفاع کرده نزدیک و دور، داخل و خارج کشور تفاوت نمى‏کند.
و به تعبیر دیگر حمایت از مظلومان در مقابل ظالمان در اسلام یک اصل است که باید مراعات شود، حتى اگر به جهاد منتهى گردد، اسلام اجازه نمى‏دهد مسلمانان در برابر فشارهایى که به مظلومان جهان وارد مى‏شود بى‏تفاوت باشند، (لا تَظْلِمُونَ وَ لا تُظْلَمُون)[۳۵۳] . و این دستور یکى از ارزشمندترین دستورات اسلامى است که از حقانیت این آیین خبر مى‏دهد. [۳۵۴]

۳) دفاع در برابر هجوم دشمن

یکی دیگر از مهمترین اهداف تشریع جهاد دفاع کردن در برابر متجاوز است. گرچه تا قبل از تشریع جهاد ، مسلمین مورد ضرب و شتم دشمن قرار می گرفتند ولی زمانی که تقریباً عده مناسب و مختصر قدرتی پیدا کردند ، خداوند جهاد را در حد دفاع جایز فرموده که می توان از قرآن نیز استفاده کرد . آنجا که می فرماید : (وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِین)؛[۳۵۵]« و در راه خدا، با کسانى که با شما مى‏جنگند، نبرد کنید! و از حد تجاوز نکنید، که خدا تعدى کنندگان را دوست نمى‏دارد.»
و یا می فرماید : ( وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتَّى یُقاتِلُوکُمْ فِیهِ فَإِنْ قاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ )؛[۳۵۶]« و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نکنید! مگر اینکه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید».
در جایی دیگر می فرماید : ( أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا)؛[۳۵۷]« به آنها که جنگ بر آنان تحمیل شده اجازه جهاد داده شده است، چرا که مورد ستم قرار گرفته‏اند».
اگر جهاد و دفاع و مقاتله تجویز نشده بود ، قطعاً قدرت دفاع نداشتند و اهداف شریعت و اسلام نیز دچار خدشه می شد . لذا می توان یکی از اهداف تشریع جهاد را مبارزه با این افراد دانست.

۴) محو شرک و بت پرستى

اسلام در عین اینکه آزادى عقیده را محترم مى‏شمرد و هیچ کس را با اجبار دعوت به سوى این آیین نمى‏کند، به اقوامى که داراى کتاب آسمانى هستند، فرصت کافى مى‏دهد که با مطالعه و تفکر آیین اسلام را بپذیرند، و اگر نپذیرفتند، با آنها به صورت یک« اقلیت هم پیمان» (اهل ذمه) معامله مى‏کند و با شرایط خاصى که نه پیچیده است و نه مشکل با آنها همزیستى مسالمت‏آمیز بر قرار مى‏نماید، در عین حال نسبت به شرک و بت پرستى، سختگیر است زیرا شرک و بت پرستى نه دین است و نه آیین و نه محترم شمرده مى‏شود، بلکه یک نوع خرافه و انحراف و حماقت و در واقع یک نوع بیمارى فکرى و اخلاقى است که باید به هر قیمت که ممکن شود آن را ریشه‏کن ساخت[۳۵۸].
باید توجه داشت ( لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَی) یعنی دین تلاش می کند رشد را و گمراهی و انحراف را در نیل به هدف سعادت انسانیت شفاف سازد و بشریت را نسبت به آنها روشن نماید، لذا شرک و بت پرستی همان ضد رشد و مسیر غوایت و گمراهی است. کلمه آزادى و احترام به فکر دیگران در مواردى به کار برده مى‏شود که فکر و عقیده لااقل یک ریشه صحیح داشته باشد، اما انحراف و خرافه و گمراهى چیزى نیست که محترم شمرده شود و به همین دلیل اسلام دستور مى‏دهد که بت پرستى به هر قیمتى که شده است حتى به قیمت جنگ، از جامعه بشریت ریشه کن گردد. بت خانه‏ها و آثار شوم بت پرستى اگر از طرق مسالمت‏آمیز ممکن نشد با زور ویران و منهدم گردند.
آرى اسلام مى‏گوید باید صفحه زمین از آلودگى به شرک و بت پرستى پاک گردد و به همه مسلمین نوید مى‏دهد که سرانجام توحید و یکتا پرستى به تمام جهان حاکم خواهد شد و شرک و بت پرستى ریشه کن خواهد گشت.[۳۵۹]
از آنچه در مورد اهداف جهاد بیان شد روشن مى‏شود که اسلام جهاد را با اصول صحیح و منطق عقل هماهنگ ساخته، و هرگز آن را وسیله سلطه‏جویى و کشورگشایى و غصب حقوق دیگران و تحمیل عقیده، و استعمار و استثمار قرارنداده است.

بررسی آیات جهاد در پاسخ از شبهه افکنان

شبهه افکنان مغرض و معاند با جستجوی دقیق در بیش از ۶۲۰۰ آیه از قرآن کریم تنها حدود ۱۰ آیه را یافته و با هیاهوی تبلیغاتی سعی میکنند این کتاب عزیز را بعنوان کتابی خشونت زا معرفی کنند حال آنکه با اندکی توجه در همین تعداد اندک از آیات نیز بوضوح روشن میگردد که موضوع این آیات در صحنه های جهاد با کافرین محارب و مهاجم است و لا غیر. به علاوه حسب قواعد زبانی لازم است مجموعه آیات را در نگاه به یکدیگر ملاحظه و ارتباط عام و خاص ، مطلق و مقید ، مجمل و مبین و … را مشاهده نمایند که اگر این اصول را در ارزیابی توجه می کردند قطعاً این شبهات را طرح نمی کردند. ( اگر با نگاه انصاف به قضاوت می نشستند) .

کشتن مشرکان و بت پرستان در هر جا

وَ قاتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ الَّذِینَ یُقاتِلُونَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ وَ اقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَ أَخْرِجُوهُمْ مِنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَ الْفِتْنَهُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَ لا تُقاتِلُوهُمْ عِنْدَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ حَتَّى یُقاتِلُوکُمْ فِیهِ فَإِنْ قاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذلِکَ جَزاءُ الْکافِرِینَ فَإِنِ انْتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّى لا تَکُونَ فِتْنَهٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انْتَهَوْا فَلا عُدْوانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِینَ .[۳۶۰]
و در راه خدا، با کسانى که با شما مى‏جنگند، نبرد کنید! و از حد تجاوز نکنید، که خدا تعدى کنندگان را دوست نمى‏دارد! و آنها را [بت‏پرستانى که از هیچ گونه جنایتى ابا ندارند] هر کجا یافتید، به قتل برسانید! و از آنجا که شما را بیرون ساختند [مکه‏]، آنها را بیرون کنید و فتنه (و بت پرستى) از کشتار هم بدتر است! و با آنها، در نزد مسجد الحرام (در منطقه حرم)، جنگ نکنید! مگر اینکه در آن جا با شما بجنگند. پس اگر (در آن جا) با شما پیکار کردند، آنها را به قتل برسانید! چنین است جزاى کافران! و اگر خوددارى کردند، خداوند آمرزنده و مهربان است. و با آنها پیکار کنید! تا فتنه (و بت پرستى، و سلب آزادى از مردم،) باقى نماند، و دین، مخصوص خدا گردد. پس اگر (از روش نادرست خود) دست برداشتند، (مزاحم آنها نشوید!
با بررسی آیه ۱۹۰ و ۱۹۱ سوره بقره فهمیده می شود که این دستور خداوند وقتی صادر شد که کفار مکّه بعضی از مسلمانان را کشتند و بعضی دیگر را از خانه هایشان بیرون کردند . چرا که در این دو آیه می فرماید:
« بکشید در راه خدا آنهائی که عده‌ای از شما را کشتند…» و همچنین می فرماید: «آنها را از خانه هایشان بیرون کنید به جهت آنکه آنها شما را از خانه هایتان بیرون کردند.»
در ادامه آیه، خداوند متعال افعال مشرکین اعم از قتل و اخراج مسلمانان از خانه هایشان را نوعی فتنه معرفی کرده و می فرماید: « فتنه ( کشتن مسلمانان و آزار و اذیت آنان ) بد‌تر است از قتل کفار و مشرکین. »
یعنی اگر قتل این عده از مشرکین کار بدی باشد، بدتر آنست که این عده مشرکین بر مسلمانان سیطره پیدا کرده و آنان را به قتل برسانند و بقیه را نیز از خانه هایشان بیرون کنند.
با دقت در این آیات روشن می شود که دین نه خشونت بلکه رحمت است زیرا با «جنگ در راه خدا» هدف اصلی جنگ های اسلامی روشن می گردد که بخاطر انتقام جوئی، جاه طلبی، ریاست، کشورگشائی،، بدست آوردن غنیمت و اشغال سرزمین و ….. نیست. نبرد در صورتی جایز است که به گسترش صلح و عدالت و ریشه کن ساختن ظلم و فساد و انحراف باشد و این عین رحمت است. با «الذین یقاتلونکم» می رساند که با افرادی که سر جنگ ندارند نبرد جایز نیست و خشونت آن است که انسان با افراد صلح طلب بجنگد ولی با افرادی که آغازگر جنگند نبرد کردن لازم است و برای همین است که فرمود «ولا تعتدوا ان الله لا یحب المعتدین» و از این آیه فهمیده می شود که دستور «هر جا یافتید بکشید» برای آنهایی است که آغازگر فتنه و جنگ بودند زیرا در دنباله اش می گوید «افرادی که شما را از مکه خارج ساختند بیرونشان کنید» یعنی مقابله به مثل و باز می فرماید «اگر در مکه با شما بجنگند حق نبرد دارید » بنابر این نبرد محدود به زمانی است که اسلام مورد هجوم قرار گیرد و دفاع از خود خشونت نیست.[۳۶۱]
با بررسی این آیات به این نتیجه می رسیم که دستور قتل کفار و مشرکین، دستور ابتدائی نبوده، بلکه این دستور در پی کشته شدن عده‌ای از مسلمانان بدست مشرکینی صادر شده که از هیچ نوع آزار و اذیتی در حق مسلمانان اباء نداشتند.

محاصره ، دستگیری و کشتن مشرکان

بیشترین مدارک مورد استناد شبهه افکنان، آیاتی از سوره « توبه » است که در میان سوره های قرآن رنگ تیره تری نسبت به مشرکین دارد . آیه پنجم این سوره که سخت نظر آنان را جلب نموده به قرار ذیل است:
فَإِذَا انسَلَخَ الأَشْهُرُ الْحُرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِکِینَ حَیْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَخُذُوهُمْ وَاحْصُرُوهُمْ وَاقْعُدُواْ لَهُمْ کُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَأَقَامُواْ الصَّلاَهَ وَآتَوُاْ الزَّکَاهَ فَخَلُّواْ سَبِیلَهُمْ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ.
«چون ماه های مورد احترام سپری شد ، مشرکان را هرکجا یافتید بکشید و آنها را محاصره و بازداشت نمائید و در هر گذرگاهی به کمینشان بنشینید ، اما اگر توبه کردند ( از راه تجاوز بر گشتند ) و نماز را به پا داشتند و زکات را پرداختند ، آزادشان بگذارید که خداوند بخشنده مهربان است»
در مورد آیه فوق چند نکته را می توان یادآوری کرد:
الف) آیات سوره توبه منحصراً درباره مشرکینی است که با مسلمانها پیمان صلح و همزیستی مسالمت آمیز بسته ولی با پیمان شکنی و خیانت ، راه تجاوز و تعدی را در پیش گرفته بودند. در واقع «عملکرد» خائنانه آنها مورد اعتراض واقع شده است نه « اعتقاد » شرک آمیز و ایمان نیاوردنشان به اسلام . این حقیقت را ، هم، اولین آیه این سوره ،که پیش درآمد و حرف اول و آخر آن است ، نشان می دهد ، که تاکید کرده: « برائت خدا و رسولش از آن گروه مشرکینی است که با آنها پیمان بسته اید ولی عهد شکنی کرده اند»[۳۶۲] ، و هم آیه چهارم این سوره به شرح ذیل ، که درست قبل از آیه مورد استناد شبهه افکنان بوده و اگر آنها به قرآن مراجعه کرده بودند چنان سخنی را بیان نمی کردند.
(الذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنقُصُوکُمْ شَیْئًا وَلَمْ یُظَاهِرُواْ عَلَیْکُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّواْ إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَى مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ)[۳۶۳]
«به استثنای مشرکین هم پیمانتان که نقض عهد نکرده , و کسی را علیه شما پشتیبانی نکرده اند . عهد و پیمان این گروه از مشرکین را تا پایان مدت آن محترم بشمارید که خداوند پرهیزکاران را دوست دارد.»
جای بسی شگفتی و تاسف است که چرا خرده گیرندگان بر قرآن زحمت یک لحظه نگاه کردن به مقدمه مطلبی را که فلسفه و علت آن است بخود نمی دهند.
آیه هفتم همین سوره ( ۲ آیه بعد از آیه مورد اعتراض ) بار دیگر برای رفع این شبهه و دفع نگرانی کسانی که تصور می کنند این سخت گیری و خشونت به خاطر نپذیرفتن اسلام است ، تأکید می نماید:
(کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِندَ اللّهِ وَعِندَ رَسُولِهِ إِلاَّ الَّذِینَ عَاهَدتُّمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُواْ لَکُمْ فَاسْتَقِیمُواْ لَهُمْ إِنَّ اللّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ)؛ « . . . به استثنای مشرکینی که با آنها پیمان بسته اید ، پس مادامی که آنها بر عهد و پیمان خود مستقیم و وفادار هستند ، شما نیز با آنها مستقیم و وفادار باشید که خداوند اهل تقوا را دوست دارد. »
ب) در ابتدای آیه ای که به آن اشاره شده است ، صریحاً به فرصت و زمان کافی دادن به مشرکین ( سپری شدن ماه هایی که جنگ در آن حرام است ) اشاره شده است.
یعنی نه تنها شتاب و شدتی بر آنها تحمیل نشده ، بلکه مهلت و مدتی طولانی تعیین شده است تا در این مدّت نیک بیندیشند ، یا به پیمان صلح و آشتی گردن نهند و یا شهر و دیار مکه را که جایگاه کعبه و مرکز توحید است ترک گویند[۳۶۴] ، آیا این درخواست با شرایط آن روزگار خلاف عدالت و انصاف بوده است ؟ مسلماً در صورت خودداری از تمکین به این شرایط و ادامه دادن به تجاوزات و دشمنی ها ، مسلمانان نیز وظیفه داشتند با آنان پیکار کنند.
ج) بسیاری از خوانندگان معنای «فاقتلواالمشرکین» را « بکشید مشرکین را» می دانند. در حالیکه معنای قتال جنگیدن و پیکار کردن است ، نه الزاما ً کشتن ( گرچه در جنگ کشته شدن هم هست ) ، هدف از قتال کشتن نیست ، بلکه جنگیدن با دشمن برای دفع تجاوز است ، به هر وسیله ، که نهایت آن و آخرین چاره اش کشتن است . مفهوم«قتال» در زبان عربی خنثی کردن و دفع تیزی و تندی است. کما آنکه رقیق کردن شراب برای ملایم کردن شدت و تیزی آنرا نیز «قتل الخمر» می گفتند[۳۶۵]. منظور آنکه هدفِ « قتال » در قرآن دفع تجاوز و تندی دشمن است ، به هر قیمت ، که کشتن مرتبه آخر آن است.
د) در روزگار ما موضوع بی طرفی اتخاذ کردن و مصون از تعرض و تجاوز ماندن ، امری طبیعی و قابل قبول است ، اما در زمان نزول قرآن در شبه جزیره عربستان ، در دوران جاهلیت و با نظامات قبیلگی آن و دشمنی ها و تجاوزات و جنگ ها و غارت هایی که میان قبایل بدوی جریان داشت ، پیمان بستن با اقوام و قبایل همسایه ، شرط اولیه سلامت و بقا بود، به همین دلیل هم پیامبر (ص) پس از هجرت به مدینه با قبایل یهودی پیرامون شهر و قبایل مشرک دور و نزدیک پیمان همزیستی مسالمت آمیز بست. عهد شکنی و خیانت به پیمان و یا پشتیبانی از قبایل دشمن ، در آن روزگار به معنای اعلام جنگ بود ، بنابر این طبیعی است که مسلمانان طبق فرمان قرآن وظیفه داشتند عکس العمل و مقاومت نشان دهند[۳۶۶].
در روزگاری که نه دولت با دستگاه های نظامی ، انتظامی ، پلیسی و امنیتی آن برای حفظ امنیت وموسسات پاسداری از حقوق بشر تاسیس شده بود ، که بتوانند از حقوق اقلیت ها و ضعیفان دفاع کند ، آیا پیروان محدود و قلیل پیامبری که با قیام علیه بت پرستی و تبلیغ توحید، پاسداری جهل و جور و منافع طبقاتی آنها را علیه خود تحریک کرده بودند ، می توانستند کاری جز تلاش برای دوست یابی و عقد پیمان همزیستی با همه قبایل ، و مقاومت نشان دادن و جنگیدن با کسانیکه قصد براندازی و نابودی آنها را داشتند بکنند؟

تشویق به کشته شدن و مردن

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...