(مهر منش،۱۳۹۱، ص ۳۱)

سرمایه فکری به صورت گروهی از دارایی های دانشی تعریف می‌شوند که به یک سازمان اختصاص دارند وجزو ویژگی های یک سازمان محسوب می‌شوند وبه طور قابل ملاحظه ای از طریق افزودن ارزش به ذینفعان کلیدی سازمان، به بهبود وضعیت رقابت سازمان منجر می‌شوند.

بونتیس ابتدا به سه نوع سرمایه انسانی، ساختاری و مشتری اشاره کرد و در سال ۲۰۰۰ طبقه‌بندی خود را به صورت سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه ارتباطی و دارایی یا مالکیت معنوی تغییر داد.

چن و همکارانش[۷] معتقد هستند که سرمایه فکری از چهار طبقه و عنصر زیر تشکیل شده است:

۱-سرمایه انسانی؛

۲-سرمایه مشتری؛

۳-سرمایه نوآوری؛

-سرمایه ساختاری؛

ولی آن‌ ها معتقدند که این ساختار و اجزا سرمایه فکری بسیار ضعیف وشکننده می‌باشند، مگر این که با یکسری روابط مستمر وبهم پیوسته‌ای حمایت شوند. در واقع آن‌ ها بر روابط بین اجزا سرمایه فکری تأکید بیشتری دارند تا بر اجزا آن. (سید نقوی و همکاران،۱۳۹۱، ص ۵۷)

۱٫ سرمایه فکری، مواد فکری، دانش، اطلاعات، مالکیت‌های فکری و…است که سازمان می‌تواند از آن‌ ها در جهت خلق ارزش استفاده کند.

۲٫ سرمایه فکری، دانشی است که می‌توان آن را به سود تبدیل کرد.

۳٫ سرمایه فکری، جمع سرمایه های انسانی و ساختاری هستند. همچنین مواردی چون تجربیات ‌و تکنولوژی سازمانی، روابط با مشتریان و روابط حرفه‌ای که با سازمان مزیت رقابتی می‌دهد.

۴٫ سرمایه فکری، مفهومی است که تمامی منابع نامشهود و تعاملات میان آن‌ ها را در برمی‌گیرد.

۵٫ سرمایه فکری، منبع ارزش آفرینی برای سازمان هستند.

۶٫ سرمایه های فکری، شامل دارایی‌های دانش‌محور، زیرساخت‌ها (فیزیکی و مجازی) و نقش‌آفرینان متمایز می‌شود.

۷٫ اسکاندیا[۸] سرمایه فکری را ‌به این صورت تعریف می‌کند که مجموعه‌ای از دانش‌ها، تجارب کاربردی، فناوری سازمانی، روابط با مشتریان و مهارت‌های حرفه‌ای که مزیت رقابتی را برای اسکاندیا به ارمغان می‌آورد.

۸٫ دارایی‌های نامشهود به عنوان دانشی که در سازمان وجود دارد و مزیتی متفاوت تولید می کندیا قابلیت‌های کارکنان شرکت برای تأمین نیازهای مشتری تلقی می‌شود. دارایی‌های نامشهود شامل موارد متنوعی مانند حق اختراع، حق امتیاز، دانش نیروی کار، رهبری، نظام‌های اطلاعاتی و فرایندهای کار می‌شود.

۹٫ سرمایه فکری، زائده علم ودانش است. هنوز این واژه در دوران تکوین خود به سر می‌برد این مفهوم برای نخستین بار، در سال ۱۹۹۱ مطرح شد یعنی زمانی که شرکت بزرگ سوئدی اسکاندیا شروع به اجرای مجموعه‌ای از روش‌های نوآورانه علمی برای توجه ویژه به دارایی‌های نامحسوس خود را آغاز کرد. ریشه‌های مفهوم سرمایه فکری بسیار عمیق هستند. در سال ۱۹۶۹، اقتصاددانی به نام جان کنت گالبرایت برای نخستین بار از عبارت«سرمایه فکری» استفاده کرد. این در حالی بود که پیش از آن،«پیتر دراکر»[۹]مفهوم کارگران آگاه را مطرح کرده بود. (پاکدل، دریایی،۱۳۹۲، ص ۴-۳)

سرمایه فکری شامل دانش، مهارت، ارتباطات و سایر زیرمجموعه‌های تشکیل‌دهنده آن باشد که به عنوان یک عامل اصلی ‌و کلیدی در برتری و حفظ مزیت رقابتی شرکت‌ها شناخته می‌شود و بسیاری از پژوهشگران معتقدند که نقش سرمایه فکری به عنوان منبع اصلی مزیت رقابت شرکت‌ها روزبه‌روز بیشتر می‌شود. در واقع می‌توان گفت عصر حاضر، عصر حاکمیت دانش بر جوامع و شرکت‌ها می‌باشد. دانشمندان، قرن بیستم را قرن اقتصاد صنعتی ومتکی به منابع و دارایی‌های مشهود می‌دانستند، اما قرن بیست ویک به عنوان قرن اقتصاد دانش‌محور مبتنی بر سرمایه فکری شناخته می‌شود در اقتصاد دانش‌محور شرکت‌ها تنها محصولات یا خدمات خود را تولید ویا ارائه نمی‌کنند، بلکه برای باقی ماندن در اقتصاد رقابتی اقدام به ارزش آفرینی و نوآوری می‌کنند. بسیاری از صاحب‌نظران ‌اعتقاد دارند که سرمایه فکری مهم‌ترین عامل در خلق ارزش و ایجاد ارزش افزوده در شرکت‌ها و عملکرد قابل‌قبول آن‌ ها می‌باشد. واقعیت، گویای اهمیت سرمایه فکری، شکاف بین ارزش دفتری و ارزش بازار شرکت‌ها به ویژه از دهه ۸۰ میلادی به بعد است که به عقیده اکثر تحلیل گران مالی به افزایش سرمایه‌گذاری شرکت‌ها در سرمایه فکری مربوط می‌شود. قابل‌ذکر است که در خلال سال‌های ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۰ میلادی سرمایه‌گذاری در دارایی‌های فکری دو برابر شده است. (همتی و همکاران،۱۳۹۲، ص ۸۸)

با توجه به موارد فوق، شناسایی، ارزش‌گذاری و مدیریت سرمایه فکری به امری بسیار مهم وحیاتی برای شرکت‌ها تبدیل شد. مدیران باید از میزان سرمایه فکری موجود در شرکت آگاهی داشته باشند تا بتوانند سرمایه فکری شرکت را به نحو مطلوب مدیریت کنند. استفاده‌ کنندگان از صورت‌های مالی نیز باید از میزان سرمایه فکری شرکت آگاهی داشته باشند تا بتوانند آینده شرکت را پیش‌بینی و تصمیم‌های آگاهانه‌ای اتخاذ نمایند. پس شناسایی و ارزش‌گذاری درست و صحیح سرمایه فکری شرکت‌ها هم برای مدیران وهم برای استفاده‌ کنندگان از صورت‌های مالی، امری ضروری هستند که روزبه‌روز بر اهمیت آن افزوده می‌شود. (همتی و همکاران،۱۳۹۲، ص ۸۹-۸۸)

سرمایه فکری را می‌توان به عنوان یک استعاره در نظر گرفت، ارتباطی بین دو مفهوم مهم بااهمیت فراوان: معنوی و سرمایه این دو مفهوم متناقض هستند. سرمایه به معنای معنوی از نظر مالی خوب بودن بر اساس دارایی‌های ملموس است در حالی که واژه فکری به سرمایه های معنوی اطلاق می‌شود. این دو واژه در یک مفهوم جمع شده‌اند که دو جنبه یا دو نوع از فرآیندهای اقتصادی را توضیح دهند: یکی بر اساس دارایی‌های ملموس مرتبط با مفهوم سرمایه و دومی بر اساس ارائه دانش مرتبط با اثر دانش. (Gogan, et al,2014,p 728)

استوارت (۱۹۹۷) سرمایه فکری را چنین تعریف می‌کند: اجزای فکری (دانش، اطلاعات، دارایی فکری، تجربه) که استفاده از آن می‌تواند باعث ایجاد ثروت شود. بروکینگ [۱۰](۱۹۹۶) سرمایه فکری را ترکیبی از دارایی‌های نامشهود می‌داند که سازمان را قادر به انجام وظایف خود می‌سازد.دزینکاسی[۱۱] کل سرمایه یا حقوق مبتنی بر دانش تحت تملک شرکت را سرمایه فکری می‌نامد.بورگمن و همکاران [۱۲](۲۰۰۵) این نوع سرمایه را به عنوان دارایی متعلق به سازمان که برای آن ارزش آفرینی می‌کند و در ترازنامه سنتی به عنوان یک دارایی فیزیکی و پولی ارائه نمی‌شود تعریف می‌کنند.(ستایش و همکاران،۱۳۹۲،ص۷۸)

سرمایه فکری شامل همه فرآیندها و دارایی‌هایی که به طور سنتی و در ترازنامه نشان داده نمی‌شود و همچنین شامل آن دسته از دارایی‌های نامشهود مانند علائم یا مارک‌های تجاری، علامت برداشت‌ها و حق امتیاز است که روش‌های حسابداری مدرن آن‌ ها را در نظر می‌گیرند، سرمایه فکری به مجموع دانش‌ها و توانایی‌های همه کارکنان اطلاق می‌شود که منجر به ایجاد ثروت برای سازمان می‌شود. سرمایه فکری تفاوت بین ارزش بازاری یک سازمان و هزینه جایگزینی دارایی‌های آن است در واقع سرمایه فکری عبارت است از مجموعه منحصر به فردی از منابع مشهود و نامشهود سازمان. همچنین سرمایه فکری به تغییر و تحولات این منابع مشهود و نامشهود نیز اطلاق می‌شود. (چوپانی و همکاران،۱۳۹۱، ص ۳۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...