مسلمانان دیگر اعتقاد به ظهور حضرت مهدی u دراند. منتهی «مهدی» شخصی قایل نیستند و می‌گویند از فرزندان حضرت فاطمه علیهما السلام، شخصی به نام «مهدی» ظهور خواهد کرد. بعضی‌ها آن حضرت را از فرزندان امام حسن u و بیشترشان از فرزندان امام حسین u می‌دانند. عده‌ای از علمای اهل سنت (بیش از چهل نفر) که تصریح کرده‌اند به ولایت و غیبت حضرت و این که حضرت زنده هستند و پشت پرده غیبت هستند. ولی بیشتر آنها قایل هستند که «مهدی»ای خواهد آمد، اما نه آن کسی که شیعیان قائل هستند و فرزند امام حسن عسگری u است. حالا فرق شیعه با اهل سنت چیست؟ آیا آنها هم مصداق «انتظار الفرج» هستند؟ آیا «انتظار فرج» اثری در جنبه‌های اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و آمادگی‌شان دارد یا نه؟ یا اگر دارد تفاوت‌شان با شیعه چیست؟ به حسب ظاهر انتظاری که آنها دارند، هیچ آثاری ندارد. حتی اظهار علاقه‌ای هم نمی‌کنند و دیده نشده که در دعاها یا نمازشان بگویند: عجل علی ظهورک. در مدینه و مکه و جاهای دیگر یا در نماز جماعاتشان دیده نشده که اظهار کننده که خدایا ولیّت را برسان. این دلیل بر این است که آنها این «انتظار» را جدی نگرفته‌اند. خیلی روی انتظار تکیه نمی‌کنند. کتابها می‌نویسند که ما هم به «مهدی» قایل هستیم، ولی روی آن کار نشده است و جدی نیست. اا شیعه این انتظار را همیشه دارد و نیمه شعبان را با چراغانی کردن جشن می‌گیرند که خودش نمود از بروز انتظار است و بایده هم باشد در غیر از ممالک شیعه نشین چنین حرکاتی برای امام زمان و ولی امر خدا و امام زنده نیست وقتی انسان آثار ظاهری را ندید، می‌توان حدس زد که آثار قلبی و معنوی هم، یا نیست، یا خیلی کم است. چون اگر یک چیزی در انسان باشد، انسان بروز می‌دهد و ما می‌بینیم در بین شیعیان اینها بروز پیدا می‌کند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آنها معتقدند که معلوم نیست کی می‌آید؛ هست؛ نیست؛ نزد آنها یک شیء مجهول است! ولی برای شیعه موضوع مجهول نیست. برای شیعه، انتظار مصداق و مخاطب دارد، ولی آنها مخاطب ندارند. نمی‌توانند «یا صاحب الامر» یا «یا مهدی» بگویند، ولی شیعه می‌تواند.[۲۷]

انتظار فرج از دیدگاه نظام‌های سلطه‌گر

بر اساس تعالیم تمام مکاتب آسمانی، «انتظار» در همه انسانها وجود دارد در زمینه آن در همه جوامع بشری از متمدن و غیر متمدن به چشم می‌خورد ولی استکبار پیشگان پیوسته کوشیده و می‌کوشند تا مبانی اعتقادی جامعه‌ها را سست و بی‌اعتبار سازند چنین تبلیغ می‌کنند که «انتظار» عامل رکود و سستی است و ایمان به وجود یک آینده روشن، بازتابی از محرومیت‌های طبقه شکست خورده و یک آرامش موقت است که در لباس مذهب خودنمایی می‌کند.[۲۸]
به نظر ما یکی از مسائل مهم اعتقادی اسلام که در طول چهارده قرن تاریخ اسلام بی‌رحمانه مورد هجوم دزدان عقیده قرار گرفته است همین مسأله انتظار و عقیده به ظهور آخرین حجت خدا حضرت مهدی u است. زیرا استعمارگران و شکم بارگان استثمارگر که این عقیده زیر بنایی را سد راه استعماری خود دیده‌اند، پیوسته کوشیده‌اند تا با انواع دسیسه‌ها، آن را از کار انداخته و بی‌ثمر سازند و گروهی هم ندانسته به پیروی از آنان پنداشته‌اند که انتظار فرج و عقیده به ظهور امام غایب عامل رکود و عقب ماندگی است در حالی که بررسی این، آرمان اصیل و سازنده و انگیزه و نادرستی بینش و روش هر دو دسته را به خوبی روشن می‌سازد.

ضرورت انتظار

در تفکر شیعی، انتظار موعود، به عنوان یک اصل مسلم اعتقادی مطرح بوده و در بسیاری از روایات بر ضرورت انتظار قائم آل محمد u تصریح شده است، که از جمله می توان به روایات زیر اشاره کرد:
شیخ صدوق در کتاب کمال الدین از «عبدالعظیم حسنی » روایت می کند که:
روزی بر آقایم محمدبن علی‌بن‌موسی‌بن‌جعفر‌بن‌محمد‌بن‌علی‌بن‌الحسین‌بن‌ابی‌طالب علیهم السلام وارد شدم و می‌خواستم که درباره قائم از آن حضرت سؤال کنم که آیا همان مهدی است یا غیر او پس خود آن حضرت آغاز سخن کرد و به من فرمود:
«یا اَبا القاسِمُ القائِمُ مِنّا هُو المَهدی الذّی یَجِبُ اَن یَنتَظِرُ فی غَیبَه و یُطاعُ فی ظهورِه، و هو الثالث مِن وَلَدی»
ای ابوالقاسم! بدرستی که قائم از ماست و او است مهدی که واجب است در [زمان] غیبتش انتظار کشیده شود و در [زمان] ظهورش اطاعت گردد، و او سومین [امام] از فرزندان من است.[۲۹]
همچنین شیخ صدوق روایت می‌کند که: امام جواد u می‌فرماید:
تعبیر وجوب، در فرمایش حضرت جوادuنشان دهنده ی ضرورت حال انتظار در زمان پنهانی امامu می باشد. و نتیجه ای که از کلّ این بحث گرفته می شود این است که دینداری و بندگی خدا جز به شرط تحقق این رکن مهم– یعنی انتظار قائمuامکان ندارد و کسی که به دنبال عبادتِ پروردگار است، نباید از این امر واجب غفلت بورزد.
اما نکته ای که در اینجا به صورت سؤال یا اشکال مطرح می شود این است که: مگر حالت انتظار یک حالتِ اختیاری است که بتواند متعلق وجوب قرار گیرد؟ آیا اساساً امر به انتظار داشتن صحیح است؟
هر کس حالِ انتظار را در خودش وجدان کرده باشد، تصدیق می کند که این حال بدونِ وجود مقدّماتش در انسان ایجاد نمی‌شود و اگر مقدماتِ آن به طور کامل موجد شود،«انتظار» قهراً حاصل می شود و نیاز به امر و دستوری در مورد آن نیست
بنابراین می توان گفت: اصل حالت انتظار داشتن بسان افعالی چون خوردن و آشامیدن، اختیاری انسان نیست. و اگر کسی طالب ایجاد این حال باشد، باید مقدمات آن را در خودش فراهم کند و در صورت تحقّق آن مقدمات، حالت انتظار خودبخود به وجود می‌آید. پس امر به انتظار و وجوب آن، در حقیقت به ایجاد آن مقدمات بر می‌گردد
البته انتظار دارای شدت و ضعف می باشد و هر درجه ای از آن، مقدمات خاص خود را دارد. پایین‌ترین درجه‌ی انتظار وقتی است که انسان احتمال وقوع چیزی را بدهد. شدت انتظار بستگی به قوت این احتمال دارد. احتمال بالاتر، انتظار قوی تر را موجب می‌گردد.
برای آنکه حال انتظار ایشان در کسی پیدا شود، باید مقدّماتش فراهم شود. اگر مقدمات محقّق باشد، انتظار هم هست و نیازی به امر نسبت به آن نیست. و اگر آن مقدمات نباشد، انتظار حاصل شدنی نیست. مهم‌ترین این مقدمات به شرح ذیل می‌باشد:
اول: یقین به ظهور حضرت: هر قدر علم و یقین شخص به ظهور امام u بیشتر و عمیق‌تر باشد، انتظارش نسبت به آن بیشتر است. و اگر خدای ناکرده شک و تردیدی در اصل وقوع آن داشته باشد، یا اعتقادش به آن سست و ضعیف باشد، انتظارش هم به همان اندازه کم و ضعیف و سست خواهد بود و چه بسا به صفر برسد.
یقین قوی و محکم در این مسأله رابطۀ مستقیم با ایمان و اعتقاد شخص به وعده‌های قرآن و سنّت دارد و هر قدر این ایمان و اعتقاد راسخ‌تر و عمیق‌تر شود، خودبخود انتظارش نسبت به وقوع آن هم شدیدتر خواهد شد.
دوم: نزدیک دانستن امر ظهور: ممکن است کسی به اصل ظهور حضرت یقین داشته باشد ولی وقوع آن را در آینده‌ای دور ببیند. در این صورت انتظارش نسبت به آن سست و ضعیف می ‌شود. ولی اگر آنچنانکه در احادیث اهل-بیت علیهم‌‌السلام آمده است، امر ظهور را دور نپنداریم، بلکه آن را نزدیک ببینیم، آنگاه انتظار ما نسبت به آن شدیدتر می‌‌گردد. اینکه فرموده‌اند:
إنّهم یَرَوْنَه بعیداً و نَراهُ قریباً؛ آنها (کافران و ناباوران) ظهور امام uرا دور می‌بینند، ولی ما آن را نزدیک می‌بینیم. برای این است که حالت انتظار در ما شدیدتر گردد. چنین اعتقادی خودبخود درجۀ انتظار را در انسان بالاتر می‌برد. البته نزدیک دانستن ظهور با «استعجال» که در روایات مذمّت شده کاملاً متفاوت است و لازمۀ آن پیشگویی در مورد زمان ظهور هم نیست.[۳۰]
سوم: دوست داشتن ظهور امام u: کسی که به ظهور امام زمان u صددرصد معتقد است و وقوع آن را هم نزدیک می‌بیند، هر قدر آن وضعیت موعود را بیشتر دوست بدارد، انتظارش نسبت به آن بیشتر خواهد بود؛ و اگر آن را خوش نداشته باشد، انتظارش ضعیف و سست می‌شود. این دوست داشتن تنها زمانی به وجود می‌آید که مؤمنان تصویر روشنی از زمان ظهور حضرت داشته باشند تا اینکه نه تنها از آن نترسند بلکه برای وقوعش لحظه شماری کنند.
چهارم: دوست داشتن خود امام عصر u : هر کس محبّت و علاقه‌اش به امام زمان u بیشتر باشد، ظهور ایشان را بیشتر دوست می‌دارد و قهراً انتظارش نسبت به قدوم ایشان بیشتر و قوی‌تر خواهد بود.
با وجود این چهار عامل، انتظار نسبت به ظهور امام u خودبخود به وجود می‌آید. و در صورت نبود یا ضعف این عوامل، انتظار هم ضعیف و کم اثر می‌شود. هرچه این مقدمات قوی‌تر باشد انتظار هم شدیدتر می‌شود.
بنابراین برای عمل به وظیفۀ انتظار حضرت قائم uباید این مقدّمات را تقویت کرد. امر به انتظار حضرت، در حقیقت امر به ایجاد اینهاست. و اگر بعضی از اینها هم اختیاری نباشند، باید مقدمات آنها را فراهم کرد.
مثلاً محبّت به امام u به محض ارادۀ انسان و اختیارش حاصل می‌شود و ایجاد آن هم احتیاج به مقدماتی دارد. زیرا چنین نیست که به محض ارادۀ انسان، محبّت نسبت به چیزی یا کسی در او به وجود آید. باید با انجام افعال اختیاری مناسب، کم‌کم زمینه‌های ایجاد آن را فراهم کرد تا خداوند لطف کند و محبّت انسان را نسبت به امامش بیشتر کند.
به طور کلّی شاید بتوان مهم‌ترین عامل را در ایجاد محبّت نسبت به امام عصر u و ظهور ایشان، معرفت آن عزیز دانست که در محلّ خود دربارۀ آن بحث می‌شود.
در مورد عامل اول و دوم نیز آشنایی بیشتر با کتاب و سنّت و بشارت‌های مذکور در آنها، از طریق مطالعه کردن و جدّی گرفتن و اهمیت دادن و… که همه، افعال اختیاری هستند، می‌تواند زمینه ساز علم و ایمان قوی تر و باور محکم‌تر باشد. به طور کلی عمل به وظایف اهل معرفت امام u در زمان غیبت ایشان، در این خصوص می‌تواند بسیار مؤثر باشد.
ناگفته نماند که امر به انتظار و به طور کلّی همۀ امور غیر‌اختیاری که در شرع موارد متعدّدی از آنها به چشم می‌خورد، باعث می‌شود که توجّه مکلِّف نسبت به آن جلب شود و فکر و دل او را به خود مشغول نموده، آن را مهم بشمارد و برای تحقّق بخشیدن آن به فکر و تلاش بیفتد و این خود یک عامل اصلی برای به وجود آمدن آن حالت غیراختیاری است. پس اوامری که در دین نسبت به امور غیراختیاری (از جمله انتظار) وارد شده است، در تحقق آنها بسیار مؤثر می‌باشند.[۳۱]

ارزش و اهمیت انتظار

طبق روایات فراوانی که از پیشوایان معصوم درباره انتظار فرج امام زمان رسیده است، «انتظار فرج» به آرمانهای بلند و عالی انسانی مرتبط می‌شود و آدمی را در طول تاریخ زندگی، به عمل صالح، انجام کارهای نیک، رعایت حقوق انسانها و طرد قدرت‌های نا‌صالح وامی‌دارد و او را بر صحیح‌ترین اعتقادات دینی و مذهبی ثابت و پابرجا نگه می‌دارد.
علاوه بر این مؤمنان و منتظران را برای جهاد و مبارزه، فداکاری و از خودگذشتگی مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و بیدادگری و تلاش و کوشش برای برقراری نظام عدل، حق و حقیقت و ایجاد نظم و آرامش و آسایش عمومی آماده و مهیا می‌سازد و از این رو این اصل تلاش انگیز در اسلام عبادت شمرده شده و در سخنان پیشوایان معصوم از بزرگترین عبادات به شمار آمده است.

۱٫انتظار، عبادت

پیامبر اکرم می‌فرماید: انتظار فرج عبادت است. برترین و با ارزش‌ترین عمل امّت من، انتظار فرج از خدای تبارک و تعالی است.[۳۲]

۲٫یار امام زمان

امام زین العابدین u می‌فرماید: بر کسی که در حال انتظار امر ما به سر می‌برد باکی نیست که- آن عصر را درک نکند- و در میان خیمه حضرت مهدی u و در لشکر آن حضرت نباشد.[۳۳]

۳٫روزه داران شب زنده دار

امام صادق u می‌فرماید: بدانید کسی که منتظر ظهور حضرت مهدی باشد پاداش کسی را دارد که شبها را برای انجام عبادت بیدار و روزها روزه‌دار باشد.[۳۴]

۴٫همراهی پیامبر اعظم e

در حدیث دیگری آمده است که در همین زمینه فرمود:
هر کس از شما بمیرد در حالی که منتظر امر ظهور حضرت مهدی u باشد همانند کسی است که با حضرت قائمu در خیمه او باشد، آن حضرت لحظه‌ای سکوت کرد و سپس فرمود، نه، بلکه مانند کسی است که همراه او با دشمن بجنگد؛ سپس فرمود: به خدا سوگند! بلکه مانند کسی است که در رکاب رسول خدا e به فیض شهادت برسد.[۳۵]
از آنجا که حالت انتظار امامی که گستراننده عدل است آدمی را خواهان قسط و عدالت و دشمن ستم و ستمگر می‌سازد دارای نقش تربیتی سازنده‌ای است که منتظران را در جریان زمان در برابر تمام صدمات و لطماتی که بر آنها وارد می‌شود، پرورش می‌دهد و آنها را محکم و مقاوم با اراده و نفوذ ناپذیر، مستقل و شجاع، بلند نظر و عالی همت بار می‌آورد و با آن همه راه های انحرافی و دام‌های شیطانی که گمراهان و ستمگران و دشمنان دین و انسانیت در پیش‌رویشان گسترده‌اند، آنها را بر صحیح‌ترین، اعتقادات دینی ثابت و استوار نگه می‌دارد. بنابراین انتظار به خودی خود آدمی را متعهد و مسئول می‌سازد که برای تحقق هدف‌های اسلامی و آرمانهای انسانی و عملی شدن برنامه‌های دینی، بدون هیچ گونه ضعف و سستی و یأس و ناامیدی تلاش و کوشش نماید و به سوی مقاصد متعالی اسلام گام بردارد و پیوسته مقاوم و استوار به وظایف دینی و اسلامی خود عمل نماید و از همین جهت است که «انتظار» در این روایات، عبادت شمرده شده و از برترین و با ارزش‌ترین عبادات به شمار آمده و بدین پایه از ارزش‌ و اهمیت رسیده است.[۳۶]

فضیلت انتظار

در روایات اسلامی آنچنان مقام و منزلتی برای منتظران موعود برشمرده شده که گاه انسان را به تعجب وامی‌دارد که چگونه ممکن است عملی که شاید در ظاهر ساده جلوه کند از چنین فضیلتی برخوردار باشد. البته توجه به فلسفه انتظار و وظایفی که برای منتظران آن حضرت برشمرده شده سرّ این فضیلت را روشن می‌سازد.
در اینجا به پاره‌ای از فضائلی که برای منتظران قدوم حضرت بقیه اله الاعظم برشمرده شده اشاره می‌کنیم:

۱٫برترین مردمان:

امام سجاد u منتظران را برترین مردم همه روزگان برمی‌شمارند:
«… اِنّ اَهلَ زَمانِ غَیبَهٍ القائلونَ بِامامَتِهِ المنتظرونَ لِظُهورِهِ اَفضَلُ مِن کلِّ اَهلِ زمانٍ»[۳۷]
آن گروه از مردم عصر غیبت امام دوازدهم که امامت او را پذیرفته و منتظر ظهور او هستند برترین مردم همه روزگاران هستند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...