این تحقیق که در سال ۱۳۷۲ انجام گرفت بر روی ۲۰۰ نفر آزمودنی دانش آزمودنی دانش آموز دختر و پسر در مناطق ۲۰ گانه آموزش و پرورش به صورت نمونه برداری به صورت تصادفی انجام پذیرفت و پس از انجام تحقیق با بهره گرفتن از روش آماری فرمول نتایج حاصل را به این صورت مطرح کرد که بین سطح خودپنداره و جنسیت افراد رابطه ای وجود ندارد و همچنین فرزندان خانواده های دموکراسی نسبت به فرزندان خانواده های دیکتاتوری از سطح خودپنداره بالاتری برخوردارند.
تحقیق دیگری که توسط آمنه رمضانی در سال ۷۳ – ۱۳۷۲ انجام گرفت موضوع وی را رابطه بین خودپنداره و معلولیت تشکیل می داد که ابتدا برای بررسی این پژوهش وی فرضیه تحقیق را مطرح نمود که بین افراد معلول و افراد سالم از نظر خودپنداره تفاوت معنی داری وجود دارد وی برای بررسی این موضوع از آزمون یک استفاده نمود این آزمون بر روی ۱۰۰ نفر مرد انجام گرفت که ۵۰ نفر افراد سالم ۵۰ نفر معلول بودند وی پس از آزمون نمرات خام آزمودنی ها را با بهره گرفتن از فرمول میانگین و T مورد تجزیه و تحلیل قرار داد نتایج کاری از این تحقیق نشان داد که بین میانگین و سطح خودپنداره افراد معلول و افراد سالم تفاوت معنی داری وجود دارد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

همچنین در تحقیق دیگری که توسط قنبری انجام گرفته است مسئله اصلی تحقیق را سطح خودپنداره با میزان محبوبیت همکسلاسان دختر در مقطع متوسطه مورد بررسی قرار گرفته است نمونه آماری به کار برده شده دختران سال سوم دبیرستان های اندرزگو و سمیه واقع در مناطق ۲ و ۵ تشکیل داده است ابزاری که وی در این پژوهش استفاده نموده است. سیاهه راجرز بوده است که پس از بدست آوردن نمرات خام آن را با روش آماری استنباطی و فرمول ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل نموده است. نتایج حاصله در این پژوهش نشان داد که رابطه مثبتی بین خودپنداره با میزان محبوبیت وجود ندارد.
در تحقیقی که توسط طالش بر روی ۱۲۰ نفر از افراد شاغل و غیرشاغل بودن است که افراد نمونه را ۴ گروه تشکیل می دهد. افراد شاغل زن و ۳۰ نفر افراد شاغل مرد و ۳۰ نفر افراد غیر شاغل زن ۳۰ نفر. افراد غیرشاغل مرد نیز ۳۰ نفر بود که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند. ابزار به کار برده شده در این تحقیق پرسشنامه ۲۵ صفتی راجرز بوده است و روش تجزیه و تحلیل داده ها روش آماری T استیودنت و مجذور فی می باشد و نتایج حاصله از کاربرد هر دو پاسخ مشابه ای داده اند.
نتایج پژوهش نشان داده بود که هیچ گونه رابطه معناداری بین خودپنداره افراد شاغل و غیرشاغل وجود ندارد. در کلیه گروه ها مشاهده شده بود که بیشتر افراد دارای خوپنداره منفی هستند و فقط ۲۰% افراد خودپنداره مثبت دارند به طور کلی در این تحقیق افراد همه دارای خودپنداره شکاف میان خود ایده آل و خود واقعی افراد را نشان می دهد. در این تحقیق اگرچه اختلاف معنی داری در میزان خودپنداره دو گروه حاصل نگشته اما به طور قطع تعداد افراد با خودپنداره غیرنرمال به طور معنی داری بیش از تعداد افراد با خودپنداره نرمال می باشند.
معرفی آزمون
زمینه یابی ارزش های ادواری شوراتز
شوارتز براساس پیمایش ارزشی راکیچ زمینه یابی بررسی ارزش های خود را (SVS) ساخت (شوارتز، ۲۰۰۴).
پرسشنامه شوارتز مشتمل بر ۵۷ ارزش است که شامل ۳۰ ارزش غایی و ۲۷ ارزش ابزاری هستند (هاتس بات و همکاران، ۲۰۰۳ ).
براساس نظریه شوارتز ده نوع ارزش باعث شکل گیری چهار تیپ ارزشی شامل :
۱ ) تیپ ماواری خود یا توجه به ماورای خود ؛
۲ ) تیپ تعالی خود ؛
۳ ) تیپ محافظه کاری ؛
۴ ) تیپ آمادگی برای تغییر.
به عبارت دیگر تیپ آمادگی در برابر تغییر شامل ارزش های خوداتکایی، برانگیختگی و لذت گرایی هستند. ارزش های قدرت گرایی و لذت گرایی نمایانگر تیپ تعالی خود هستند و ارزش های نسبت گرایی، همنوایی و امنیت بیانگر تیپ محافظه کاری و ارزش های جهان گرایی و خیرخواهی نشان دهنده تیپ توجه به ماورای خود می باشند.
مقاله
خویشتن پنداری (خودپنداره، خوپنداری) Self Concept
اولین بار رنه کارت ۱ در سال ۱۶۴۴ اصول اولیه خویشتن پنداری را در کتاب اصول فلسفه با مطرح ساختن مقوله شک ارائه داد. پس از او زیگموند فروید در سال ۱۹۰۰ میلادی تئوری خویشتن پنداری را به عنوان یک مقوله روان شناختی مهم مطرح نمود. با اینکه دنباله روان فروید علاقه زیادی به این مقوله نشان ندادند. ولی دختر فروید، آنا در سال ۱۹۴۶ بر اهمیت این مقوله تأکید ورزید در سکات کلی در سال ۱۹۴۵ از مقوله خویشتن پنداری به عنوان یک نیروی اولیه انگیزش در رفتار انسانی یاد نمود. رایمن در سال ۱۹۴۸ از معیارهای خویشتن پنداری در مشاهده های خود استفاده کرد و اعلام نمود که روان درمانی اساساً بر روی تغییر دادن معیارهای بینش فرد نسبت به خودش استوار است.
تاکنون مؤثرترین معیار روان شناختی در خصوص خویشتن پنداری مربوط به کارل راجرز در سال ۱۹۷۴ بوده است. از دیدگاه راجرز «خود» هر فرد به عنوان بخش اصلی شخصیت فرد را تشکیل می دهد. راجرز «خود» را به عنوان یک محصول اجتماعی معرفی می کند که از طریق روابط بین فردی گسترش می یابد. او اعلام می کند که در وجود انسان همیشه یک تمایل قوی برای دارا بودن یک نگرش مثبت از سوی دیگران و خود فرد نسبت به خودش وجود دارد. با آنکه بیشتر تئوریسین های «خویشتن پنداری» در دهه ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ تحقیقات خود را اجرا نمودند در حال حاضر توجه عمومی به خویشتن پنداری رو به کاهش نهاده است. ولی این مقوله هنوز به عنوان یک عامل بالنده در تحقیقات سردمداران علم روانشناسی مطرح است.در حال حاضر موج نوینی در خصوص کسب آگاهی نسبت به خویشتن پنداری در عامه مردم و افراد متخصص در حال زایش است و این موضوع در ارتباط با مشکلات خانوادگی، اعتیاد به الکل و مواد مخدر و وضعیت اجتماعی افراد مطرح می شود. بسیاری از موفقیت ها و شکست هایی که مردم تجربه می کنند به صورت تنگاتنگ به چگونگی دیدگاه آنها نسبت به خود و ارتباطشان با دیگران مربوط می شود.
برای متخصصان علوم مشاوره، پدیده خویشتن پنداری از ۳ بُعد مورد توجه است یکی اینکه خویشتن پنداری امری قابل یادگیری است. دیگر اینکه امری سازمان یافته و پویا می باشد هیچ فردی با خویشتن پنداری به دنیا نمی آید بلکه به تدریج در اولین ماه های زندگی فرد بنیان گرفته و از طریق تجارب مکرر شکل می گیرد و به عنوان یک محصول اجتماعی از طریق تجربه بنیان می گیرد.
نکته جالب اینکه افراد در زمان های مختلف دارای نگرش های مختلفی نسبت به خودشان هستند. هرگونه تجربه ای در زندگی فردی که مطابق با خویشتن پنداری او نباشد، به صورت یک تهید تلقی می شود و هرچه این تجارب ناخواسته بیشتر باشد کیفیت خویشتن پنداری فرد حالت منجمدتری به خود می گیرد تا بتواند از او محافظت نماید.
خویشتن پنداری هر فرد به ثبات و همگونی در زندگی اش نیاز دارد و در مقابل تغییر مقاومت نشان می دهد.
اگر خویشتن پنداری فرد به سرعت تغییر کند فرد فاقد یک شخصیت مقاوم و قابل اتکا خواهد شد. موفقیت ها و شکست های هر فرد بر روی کیفیت خویشتن پنداری او تأثیر می گذارد. دنیای اطراف هر فرد و موجودات درون آن در رابطه با خویشتن پنداری هر فرد ادراک می شود. در تمام زندگی فرد سالم همیشه یک تمایل دائم برای پذیرش ایده های جدید و رفع ایده های قدیمی وجود دارد. خویشتن پنداری همیشه خودش را در مقابل از دست دادن عزت نفس محافظت می کند برای همین است که هر فقدانی سبب بروز اضطراب افراد خواهد شد.
تحول جامعه از حالت نسبی به حالت صنعتی، مسائل و مشکلات فراوانی را خصوصاً در زمینه اشتغال موجب می شود. جامعه ما در جریان صنعتی شدن و رسیدن به خودکفایی به نیروی متخصصین و ماهر نیاز مبرمی دارد. برای نیل به خودکفایی تهیه و اجرای برنامه ای دقیق که بر مطالعات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی جامعه ایرانی متکی باشد، ضرورت تام دارد. اشتغال برای ادامه زندگی و بقای جامعه ضرورتی اجتناب ناپذیر است. زندگی هر فرد از طریق کارکردن تأمین می شود و خودکفایی هر کشور به میزان و نوع عملکرد شاغلین آن بستگی دارد.
تحقیقات متعدد مؤید این واقعیت هستند که اولاً با افزایش بیکاری، فساد شدت می یابد، ثانیاً اشتغال مناسب و رضایت شغلی موجب نشاط و شادابی می شود. شناسایی و ایجاد انگیزه در افراد جامعه و راهنمایی آنها برای آنکه مشاغلی را انتخاب نمایند که توانایی و استعداد انجام آن را دارا هستند و همچنین شناسایی علایق و نیز کشف استعدادهای افراد باید به کمک وسایل و ابزاری انجام پذیرد.
در این زمینه باید از مشاوره و آزمون های مختلف استفاده شود. پی از شناخت علایق و کشف استعدادها و پرورش و نیز راهنمایی افراد در مسیر صحیح و مناسب ضرورت می یابد. بنابراینسوالی که به طور کلی جهت پژوهش به ذهن خطور می کند عبارت است از اینکه آیا بین خویشتن پنداری و انتخاب شغل رابطه معناداری وجود دارد؟ و با توجه به جنبه های انتخاب شغل مبتنی بر وجهه اجتماعی شغل با پیشرفت تحصیلی در شغل و تسهیلات ویژه شغل سوالات ذیل به طور اخض مطرح می شود :
۱ ) آیا بین خویشتن پنداری و وجهه اجتماعی شغلی رابطه ای وجود دارد؟
۲ ) آیا بین خویشتن پنداری و پیشرفت تحصیلی در شغل رابطه ای وجود دارد؟
۳ ) آیا بین خویشتن پنداری و تسهیلات ویژه شغل رابطه ای وجود دارد؟
خویشتن پنداری به مفهوم برداشتن است که فرد نسبت به ماهیت فیزیکی و روان شناختی و ساختارهای اجتماعی خویشتن از قبیل نگرشها، اعتقادات و ایده های خویشتن دارد. خویشتن پنداری به معنای درک افراد نسبت به خود در بعد زمان است. خویشتن پنداری به صورت مداوم در تعامل با دیگر افراد تعدیل یافته و تحت تأثیر عوامل دیگر از قبیل درون گرایی و برون گرایی و عزت نفس قرار می گیرد مقوله شغل نقش اصلی را برای زندگی بیشتر افراد جامعه ایفا می کند. برای بیشتر افراد بشر شغل به عنوان فعالیتی است که بیشتر فعالیت ها و زمان فعال زندگیشان را صرف می نماید.
براساس عقاید کانجر به نقل از اشنایدر تمایل برای ارضای نیازهای شخص و ایجاد یک محیط مناسب از لحاظ روان شناختی از عوامل بارز انتخاب شغل افراد به شمار می آید نسل های جدید امروز در مقایسه با نسل های قبل بیشتر به سوی مشاغل با هویت تمایل دارند. کادرون اعلام می دارد که بسیاری از متقاضیان کار در انتخاب شغل توجه زیادی به موضوع فوق نشان می دهند. امروز، یک تئوری انگیزش شغلی مطرح شده است که بر روی تطابق مابین فرد و شغل او تأکید می نماید. شامیر اعلام نمود که تئوری مبتنی بر خویشتن پنداری در خصوص انگیزش کار بر روی ارتباط متقابل مابین انجام کار و وسعت اجرای آن و خویشتن پنداری فرد استوار است.
زمانی که شغل فرد با خویشتن پنداریش مطابقت داشته باشد، فرد شغل خود را به عنوان یک مقوله معنادار و ارزشمند مشاهده می نماید. به عبارت دیگر یک شغل ارزشمند برای هر فرد در ارتباط با خویشتن پنداری فرد مربوط معنی پیدا می کند.
وانوس در سال ۱۹۸۰ مفاهیم فوق را در یک مدل تطابقی قرار داد که در این مدل بر روی نقش اشتغال و انتخاب شغل تأکید شده است. اشنایدر در سال ۱۹۸۷ مدل خاصی را تحت عنوان «جاذبه، انتخاب» ارائه می دهد. براساس این مدل، افراد براساس ادراکات و باورهای خویشتن در خصوص مشخصات فردی خودشان به مشاغل مورد علاقه خود می نگرند. براساس این مدل افراد نهایتاً از ادامه اشتغال در سازمان هایی که با آنها تطابق ندارند، سرباز خواهند زد. ولی این مدل قادر نیست دقیقاً افراد خاصی را برای سازمان هایی دقیقاً منطبق با نیازهای آنها انتخاب نماید.
متخصصان منابع انسانی با تمرکز به میزان تطابق خویشتن پنداری افراد با وظایف شغلی می توانند با احتمال بیشتری افراد را انتخاب نموده و آنها را برای شغل مناسب راهنمایی نمایند. این روش از دو جنبه مفید واقع می شود. یکی اینکه فرد به شغل مورد نیاز خود براساس علایق و خلاقیت های خود براساس باورهای خویش برای انجام وظایف محوله دست می یابد. دیگر اینکه سازمان استخدام کننده نیز در بهترین فرصت می تواند دست به انتخاب افراد کاملاً مطابق با چهارچوب مقرراتی خویش بزند. کاربردهای ابزاری سنجش گوناگون درباره خودباوری مقوله خویشتن پنداری به عنوان یکی از معروفترین موضوعات در ادبیات روان شناسی به شمار می آید.
معیار دیگر که برای ارزیابی خویشتن پنداری کاربرد دارد معیار سنجی در خصوص خویشتن پنداری معروف است که توسط فیتز در سال ۱۹۹۱ تدوین و طراحی شده است علاوه بر این جنبه های مختلف خویشتن پنداری از قبیل خویشتن پنداری تحصیلی درخصوص ماهیت بدن خود و غیره نیز به عنوان اجزای دقیق در خویشتن پنداری مطرح شده اند.
در ۱۵ سال اخیر تحقیقات گسترده ای در خصوص این زیرساختارها انجام شده است در پی این تحقیقات نسخه جدیدتر ارزیابی خویشتن پنداری از جنبه های مختلف توسط مارش در سال ۱۹۹۲ تحت عنوان پرسشنامه خود توضیحی در خصوص سنین ۷ سال تا سنین بلوغ جوانی تدوین و طراحی شده اند. به طور کلی باید گفت که خویشتن پنداری به «دیدگاه فرد درباره خودش» اطلاق می شود.
ویلی در سال ۱۹۷۴ اعلام نمود که با مقایسه وقایع خارجی نمی توان ارتباطی با ارزیابی خویشتن پنداری خود برقرار نمود. به عبارت دیگر با مشاهده و ثبت وقایع اطراف محیط زندگی فرد نمی توان چگونگی خویشتن پنداریش را پیشگویی نمود و هر فرد باید از زبان خودش عقاید خود را در مورد شخصیت خویش ابراز نماید.
در ارزیابی خویشتن پنداری افراد با خواندن یک سری از جملات موافقت و یا عدم موافقت خود را در پاسخ های لپکرتی ۵ تا ۷ گزینه ای اعلام می نمایند. در این پرسش نامه ها اطلاعات مهم کیفی نهفته است و فرد با انتخاب گزینه موردنظر عقیده نسبی خویش را نسبت به جمله موردنظر اعلام می نمایند. مشاوران و با افرادی که خواهان ارزیابی خویشتن پنداری در افراد مورد بررسی خویش هستند باید به نکات مهمی از قبیل نوع معیار و شاخص به کار گرفته شده، میزان قابلیت روش ارزیابی موردنظر و مناسب و بکار بردن روش موردنظر در موقعیت های بالینی با تحقیقات توجه نماید. به طور مثال کودکان کم سن و سال دارای آگاهی هوشمندانه ادراکات خویش نیستند و بنابراین باید در خصوص این گروه های سنی دقتی بیشتری اعمال شود. دوم اینکه حتی معیارهای ارزیابی که توسط خود افراد باید خوانده و پاسخ داده شود ممکن است در برخی موارد به توضیحات کلامی نیاز داشته باشند.
خویشتن پنداری افراد بیانگر میزان تجارب آنها در ارزیابی از خود است هیچ راهی برای تغییر سریع اعتقادات افراد نسبت به خودشان وجود ندارد و اینکار مستلزم زمان است. اگر فردی احساس بی کفایتی، حماقت، عدم ترانمایی برای ایجاد تغییر در زندگیش می کند. چگونه می تواند انگیزه لازم برای ایجاد تغییر را به دست آورد؟ بعضی از افراد این کار را غیرممکن می دانند و نهایتاً دچار افسردگی می شوند و نهایتاً ممکن است به یک درمانگر نیاز پیدا کنند. در فرهنگ جامه ما بسیاری از افراد هستند که به آرزوهای بزرگ می اندیشند. هزاران نفر در فکر این هستند که روزی فردی سرشناس در جامعه خود شوند.
روش های مختلفی برای تغییر میزان خویشتن پنداری افراد وجود دارد. در یک روش با تمرکز بر روی تفکرات و سخنان درونی خودمان می توانیم در خویشتن پنداری خویش تغییراتی ایجاد کنیم. مک کای و فانینگ در سال ۱۹۸۷ در کتاب خود هیچ حمایتی از این روش نشان ندادند ولی روش های شناختی مشابه با این روش مؤثر بودند.
تعریف خویشتن پنداری و نظریه های وابسته به آن آدلر در تئوری خود در ارتباط با مفهوم شیوه زندگی به بیان خویشتن پنداری پرداخته است. ولی مفهوم خود یا خویشتن پنداری را اعتقاد به اینکه من که هستم؟ تعریف می کند.
راجرز در نظریه خود در میان خویشتن پنداری می نویسد : هر انسانی در دنیای متغیر و متحولی از تجربیات گوناگون زندگی می کند که فقط خودش در مرکز آن جهان هستی قرار دارد فرد یا ارگانیزم براساس تجربه و درک خودش از زمینه تجربی نسبت به آن واکنش نشان می دهد او تجارب خود را واقعیت تلقی می کند و برای او واقعیت همان چیزی است که او تجربه می کند. رفتار نتیجه اداراک فرد است و فرد به طریقی که واقعیت را ادراک و توصیف می کند نسبت به آن واکنش نشان می دهد. ارگانیزم به زمینه پدیده ای و ادراکی خود به صورت یک کل سازمان یافته پاسخ می دهد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...