“
کودکان در سنین پیشدبستانی ظرفیت دستکاری و مقایسه مفاهیم را به طور ذهنی پیدا میکنند. ادراکات اجتماعی آن ها، عینی، تک بعدی، و تا حد زیادی متاثر از تجربه های شخصی کنونی آن ها است. توصیف این کودکان از خود و دیگران بر نشانه های عینی مانند جنس و رنگ موی سر استوار است. “دوستان”، افرادی هستند که با آن ها بازی میکنند و یا با آن ها به مدرسه میروند. این دوستیها بیشتر جنبه موقتی داشته و با یک تعامل مختصر شکل می گیرند و با یک نزاع جزئی از بین میروند. این نزاع ها همچنین میتواند بعد از یک دوره زمانی کوتاه به فراموشی سپرده شوند.
کودکان پیشدبستانی در یک زمان نمی توانند درباره ابعاد گوناگون یک مسئله فکر کنند و اطلاعات متعارض را با یکدیگر یکپارچه سازند. به طور کلی ادراکات اجتماعی آن ها خودمیان بینانه، کلی و بدون تمایز و عینی است. تا زمانی که کودکان به مرحله مقایسه و دستکاری مفاهیم به طور ذهنی وارد نشوند، نمی توانند در درک توالی علّی/ معلولی یا پیشبینی رفتار اجتماعی دیگران موفق عمل کنند. این نکته بدین معنا است مفاهیم اجتماعی که برای بزرگسالان ابتدایی به نظر میرسد، فراسوی درک کودکان پیشدبستانی است.
کودکان پیشدبستانی که از نظر اجتماعی کارآمد هستند، شناخت بیشتری از راهبردهای اجتماعی مناسب برای حل تعارضهای اجتماعی روزمره دارند. این کودکان بر اساس درجه بندیهای معلمان و همسالان، سطوح بالاتری از درک هیجانی را نسبت به کودکان با قابلیت اجتماعی پایینتر نشان می دهند، به طوری که می توانند تظاهرات هیجانی در تصاویر را با سهولت بیشتری شناسایی کنند. بر اساس مطالعه ایزارد[۱۱۸]و همکاران (۲۰۰۱) توانایی تشخیص و برچسب گذاری تظاهرات هیجانی در سنین پیشدبستانی، رفتارهای اجتماعی و سازش یافتگی کودکان را در سنین بعد از چهارسالگی (کودکی میانه) پیشبینی می کند. نظریهپردازان بر این عقیدهاند که تحول استدلال اجتماعی و کنش های اجرایی مرتبط (مانند حافظه فعال، مهار توجه، بازداری رفتاری)، یک نقش بسیار مهم در پرورش قابلیت اجتماعی در طی سالهای پیشدبستانی دارد. این مهارت ها، پایه خود نظم بخشی را در فرد به خصوص در شرایط برانگیختگی هیجانی فراهم میکنند. بر اساس نتایج تحقیقات انجام شده، کودکان پیشدبستانی که از نظر اجتماعی، قابل هستند به هنگام برانگیختگی و آشفتگی، بهتر قادر تشخیص عاطفه و رفتار بوده و میتوانند تکانه های رفتاری خود را از طریق لذت جویی درک نمایند. بازیهای پیش دبستانی اغلب شامل کام نایافتگیهای جزئی (مانند منتظر ماندن در خطاب مشارکت گذاشتن اسباب بازی خود) است که می تواند از نظر هیجانی بسیار برانگیزاننده باشد و هیجان انگیز و هم ناامیدکننده). در نتیجه کودکانی که اغلب تندخو و ناشاد هستند در رویارویی تعارض یا ناکام یافتگی، به راحتی از نظر هیجانی برانگیخته میشوند و در کسب پذیرش توسط همسالان با مشکلات بیشتری مواجه هستند (آیزنبرگ و فابس،۱۹۹۲ به نقل از خانزاده،۱۳۹۲).
در نتیجه در سالهای پیشدبستانی، سنجش مهارت های اجتماعی باید بر شروع تعامل اجتماعی و مهارت های بازی مشارکتی یعنی ظرفیت شروع و حفظ تعاملات بازی و بازداری میزان بالای پرخاشگری تمرکز کند. ظرفیت پیوستن به دیگران در بازی، رعایت نوبت، پاسخدهی به نظر همسالان و تقاضاها و لذت بردن از بودن با همسالان؛ مهارت های مهم مرتبط با قابلیت اجتماعی دوره پیشدبستانی است. رفتارها و مهارت های اجتماعی/ شناختی باید در فرایند سنجش مورد توجه قرار گیرند. در این سو درجه بندی های معلم، مشاهدات رفتاری، و درجه بندی های والدین، از راهبردهای سنجش مفید به حساب میآیند.
طراحی آموزش مهارت های اجتماعی
از آنجا که متغیر وابسته در این پژوهش هوش میانفردی است و مؤلفه های هوش میانفردیرا میتوان زیر مجموعه مهارت های اجتماعی و مشخصه های آن به شمار آورد؛ برای طراحی آموزشی این پژوهش از یک مدل طراحی آموزش مهارت های اجتماعی استفاده شد. که مراحل آن به شرح زیر است:
آموزش مهارت های اجتماعی همانند آموزش طراحی شده برای هدف های تحصیلی، حرفه ای یا اجتماعی باید از این مراحل کلی بگذرد: انتخاب برنامه درسی، طراحی و فراهم کردن آموزش، ارائه آموزش، بازبینی پیشرفت (سوگای و لویس[۱۱۹]،۱۹۹۹). انتخاب مهارت های مهم و مشخص کردن انواع نارسایی در مهارت های اجتماعی (مانند نارسایی در اکتساب یا عملکرد) در طراحی آموزش مناسب برای فرد ضروری است (گرشامو الیوت[۱۲۰]، ۱۹۸۷؛ سوگای و لویس،۱۹۹۹).
انتخاب مهارت های مناسب:اگرچه که تعداد مهارت های اجتماعی بسیار زیاد است، با این حال این مقولهها را می توان در نظر گرفت: مهارت های مربوط به افزایش ارتباط (مانند شروع کردن و حفظ مکالمه)، مهارت های مربوط به بهبود یکپارچگی اجتماعی (مانند خودمدیریتی، رفتارهای اجتماعی شخصی)، مهارت های مربوط به بهبود تعامل اجتماعی (مانند رعایت نوبت، مدت زمان تعامل اجتماعی)، ونشان دادن مهارت هایی که برای موقعیت های اجتماعی خاص مانند مدرسه، کار، اجتماع و خانواده مهم هستند (کالدارلا[۱۲۱] و مریل،۱۹۹۷؛ گرشام[۱۲۲] ،۲۰۰۱؛ سارجنت[۱۲۳]،۱۹۹۸).
شناسایی مؤلفه های مهارت: بعد از انتخاب مهارت های مناسب جهت تدریس، مؤلفه های تکلیف جهت انجام مهارت باید شناسایی شوند. برنامه های مربوط به مهارت های اجتماعی منتشر شده منابع مفیدی را برای شناسایی ترتیب متوالی مؤلفه های تکلیف فراهم میکنند. بهترین برنامه مهارت های اجتماعی آن است که مرتبط با نیازهای خاص فرد در بافتهای اجتماعی مهم مانند کلاس درس، مدرسه و جامعه باشد.
مشخص کردن نوع نارسایی در مهارت اجتماعی:در هر مؤلفه تکلیف، باید تمایزاتی بین مهارت هایی که یاد نگرفته شدهاند (نارسایی در اکتساب) و مهارت هایی که یاد گرفته شدهاند، اما به طور عادی یا مداوم استفاده نمیشوند (نارسایی در عملکرد)، ایجاد شود (گرشام،۱۹۸۱). از آن جایی که در بخشهای قبلی به تفصیل به این مقوله پرداخته شده است، از توضیح بیشتر در این قسمت پرهیز میکنیم.
“
[یکشنبه 1401-09-20] [ 06:53:00 ق.ظ ]
|